nx دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تاریخچه شبیه سازی علوم رفتاری
پاییز1387مقدمهشبیهسازی (Cloning) یكی از بحثبرانگیزترین مباحثی است كه نه تنها در دنیای علم بلكه در بین تمام اقشار جامعه مطرح میباشد. این دانش با تمام یافتههای تاكنون بشری متفاوت میباشد و اگر كوچكترین سهلانگاری در شناخت همه جانبه و كاربرد آن صورت گیرد، عواقب بسیار خطرناكی میتواند برای بشریت به دنبال داشته باشد.آدمی هم اكنون موقعیتی خطیر را تجربه میكند در پیش روی او چشمانداز قریبالوقوع شبیهسازی انسان ترسیم شده است. تحقق این شاهكار
خارقالعاده حامل مخاطرات و تهدیدهایی برای حیات آدمی و طبیعت است و شاید نخستین باری است كه آدمی در مسیر تعیین سرنوشت خود قدم برمیدارد. هم اینك محققان و دانشمندان، نخستین آزمایشهای خود را در اینباره انجام دادهاند و جهان بیصبرانه و مشتاقانه در انتظار تحقق چنین كاری است.اگرچه چنین موضوعی، بسیاری را نگران ساخته، اما حامیان این نوع فناوری (technology) این سؤال را مطرح میكنند كه چه دلیلی برای عدم استفاده از آن وجود دارد؟ و از سوی دیگر، تعدادی از عالمان اخلاق، كم و بیش و به دنبال انزجار برخی از تحقق چنین چشماندازی، مخالفتهایی را نسبت به این موضوع از خود نشان دادهاند.بیشك شبیهسازی
انسان با مسائل اساسی و در رأس آن با مسایل مرتبط با ماهیت، شخصیت و ارزش آدمی پیوند خورده است. هیچ رویدادی در طول تاریخ حیات بشر، توان چنین تأثیرگذاریای را بر آینده انسان نداشته است كه دلایل متعددی هم برای این ادعا وجود دارد. (سیاحت غرب/ ش 16/ ص 132ـ131)با مطرح شدن شبیهسازی بحثهای بسیار مهم و جدی پیرامون آن مطرح گشت كه در
برگیرنده مسائلی چون منشأ حیات و چگونگی پیدایش آن، شخصیت و عوامل سازنده آن، فعل خدا و غیره میباشد، در این میان كژ فهمیهای موجود پیرامون شبیهسازی، خود موجب مطرح شدن پرسشهایی دیگر و همچنین نگرانیهایی درباره آن شده است كه به نظر نگارنده این كژفهمیها متأثر از داستانها، پیشگوییها و فیلمهای تخیلی ساخته شده توسط هالیوود و دیگر سازمانها میباشد. مثلاً فیلم «پسران برزیلی» (The Boys from Brazil) نمایشگر تلاش نئونازیستها برای كلون نمودن هیتلر است كه در نهایت موفق میشوند هیتلر را كلون نمایند تا رایش سوم زنده شود. یا چشمانداز بسیار سیاه آینده توسط پیشگوییهای آلدوس هاكسلی (Aldous Huxley) در كتاب «دنیای نودلار» (Huxley, 1998) (Brave New World) در سال 1932 یعنی هنگامی كه جهان هنوز از وحشیگری و سبعیّت عنانگسیخته جنگ جهانی اول و فقر دهشتناك ناشی از ركود اقتصادی بزرگ گیج و لرزان بود. این كتاب 600 سال آینده را مجسم میكند كه فجایع مشابهی از جنگ، رهبران جهانی را متقاعد میسازد كه نظم نوین بنیادینی را بر دنیا تحمیل نمایند. تمام
انسانها، حاصل تولید انبوه در كارخانههای عظم جنینیاند و كلون شدهاند تا نظام طبقهای آلفا، بتا، گاما، دلتا و اپسیلون را در انسان به وجود آورند. (كاكو، 1381، ص 360 (با تلخیص)) ترسیم نمودن چنین فضاهایی از آینده و القای افكاری خاص موجبات پیدایش كژفهمیهایی درباره شبیهسازی شده است. یكی از كژفهمیها مربوط به مفهوم كلونیگ است كه آن را معادل «عینسازی» قلمداد نمودهاند. از این رو، برخی معتقدند كه با كلونیگ میتوان یك فرد را عیناً با
تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری ایجاد نمود. بحثهای دیگری چون جاودانه زیستن، زندهنمودن افرادی چون هیتلر، اینشتین، هنرمندان مشهور سینما و غیره پیرامون این پندار نادرست مطرح گردید. مثلاً اندكی پس از تولد دالی (Dolly) در سال 1997، روزنامه گاردین (Guardian) خبری را منتشر نمود كه در آن مردی ادعا نموده بود كه با كلونینگ میتوان به جاودانگی (immortality) دست یافت. چراكه با كلونینگ میتوان فردی ایجاد نمود كه از نظر خصوصیات ژنتیكی و شخصیتی عین فرد اول باشد. پس با این تكنیك میتوان مردگان را بار دیگر به دنیا بازگردانید و در این جهت ما فقط به چند سلول او نیازمندیم. Wynn, 4)) «الیوت كروك» بیوشیمیست دانشگاه استنفرد میگوید:
«با طراحی، بدن باید برای ابد باقی بماند».وودی آلن (Woody Allen) میگوید:«من نمیخواهم از طریق شاهكارهایم باقی بمانم، من میخواهم با نمردن برای ابد زندگی كنم. جیمز واتسون (J. Watson) میگوید: «آیا ما به سوی كنترل حیات رهسپاریم؟ من چنین فكر میكنم. همه ما میدانیم تا چه حد كامل نیستیم. چرا نباید خود را قدری بهتر بسازیم تا زیبنده بقا گردیم؟ این است آنچه ما خواهیم كرد. ما خود را قدری بهتر خواهیم كرد». (كاكو، ص 299 و 329)
بحثهای اینچنینی باعث شده كه عامه مردم نیز تصویری خیالی از شبیهسازی در ذهن خود تصور نمایند، البته از كار ژورنالیستها در این مسیر نبایستی غافل بود كه با مطرح نمودن بحثهای جنجالی خاص خود پیرامون شبیهسازی، بر گرمی این بازار افزودند.دامنه این مباحث حتی به كشور ما نیز كشانده شده است كه در برخی مقالهها كه نوعاً در جوامع غیر علمی به چاپ میرسد بحثهای مشابهی مطرح میشود.در مباحث شبیهسازی آنچه كه بیشتر از همه مطرح است، بحث «عینسازی» است و طرح شدن این بحث بدین جهت است كه عدهای شخصیت را معادل ژن میدانند و بنابراین خواسته یا ناخواسته به جبر ژنتیكی قایل هستند. با چنین تفكری چون فرد كلونشده دقیقاً همان الگوی ژنی فرد اصل (دهنده سلول) را دارا است از این رو، شخصیت فرد
كلون و اصل را یكی و به تعبیری عین هم میدانند. هرچند در فلسفه و عرفان بحث «عین» و اینكه دو فرد نمیتوانند عین هم باشند مطرح و برای متخصصان امر بحث حلشدهای است اما در این نوشتار در صددیم كه این مسئله را از منظری دیگر مورد بررسی قرار دهیم تا پاسخ به سؤالات زیر و دیگر پرسشها به خوبی روشن گردد.آیا شخصیت انسان قابل كپیبرداری است؟ آیا كلون یك فرد جنایتكار نیز جنایتكار خواهد بود؟ در صورت كلون نمودن هیتلر آیا مجدداً هیتلر با تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری پدیدار خواهد گشت؟ و… برای پاسخ به این پرسشها ابتدا لازم است «شخصیت» را به طور اجمال تعریف نماییم.تعریف شخصیتدر رابطه با «شخصیت»، تعریف واحدی كه مورد قبول تمامی روانشناسان و متخصصان دیگر رشتههای وابسته باشد، وجود ندارد. ما در اینجا به تعریفی كه در «روانشناسی هیلگارد» بهعنوان یكی از معتبرترین كتاب روانشناسی دنیا، آمده است، اشاره مینماییم:شخصیت را میتوان الگوهای معین و مشخصی از افكار، هیجانها، و رفتارها تعریف كرد كه سبك شخصی تعامل هر فرد با محیط مادی و اجتماعی را شكل میدهند. (آتكینسون، 1383، ج 2؛ 104)اگر در زندگی روزمره از ما بخواهند كه شخصیت كسی را توصیف كنیم، احتمالاً از صفات شخصیتی چون باهوش، برونگرا و باوجدان استفاده میكنیم. روانشناسان شخصیت همواره كوشیدهاند با ضابطهمند كردن نحوه
استفاده از صفات شخصیتی در زندگی روزمره به روشهایی رسمی برای توصیف و سنجش شخصیت دست یابند. روانشناسان در پاسخ به این سؤال كه «عوامل پایهای شخصیت چه تعداد هستند؟» به چندین دسته تقسیم گشتهاند. مثلاً ریموند كتل (Raymond Cattel) (1966;1957) عوامل پایهای شخصیت را به 16 صفت و هانس آیزنك (Hans Eysenk) روانشناس انگلیسی این عوامل را به 2 یا 3 صفت تقسیم نمودهاند، محققان دیگر هر كدام به اعداد دیگری رسیدند اما آنچه كه مشخص است حتی با روش تحلیلی دقیق نیز نمیتوان جواب قاطعی به این سوال داد. برخلاف تمام این اختلافنظرها بسیاری از پژوهشگران در مورد پنج بُعد صفتی اجماع كردهاند كه امروزه بهنام «خمسه كبیره» خوانده میشوند و برای تلخیص آنها از واژه «باروت» استفاده میكنند:«برونگرایی، اشتیاق برای تجارب تازه، روان نژندیگری، وجدانگرایی و توافقپذیری» (OCEAN)(1) قابل ذكر است كه برای هر یك از این پنج عامل، نیز مقیاسهای صفتی خاصی برای ارزیابی مشخص نمودهاند. به نظر بسیاری از محققان و روانشناسان، كشف و معتبر شناخته شدن این خمسه نقطه عطف بزرگی در روانشناسی شخصیت در دوران معاصر به شمار میرود. (كاكو، 1381، ص 86ـ84 (با تلخیص))تا اینجا بهطور اجمال با مفهوم شخصیت و عوامل مشخصكننده آن آشنا شدیم، اینك میپردازیم به عوامل تأثیرگذار در تنوع شخصیت افراد یا بهعبارت دیگر بررسی ریشههای تنوع رفتاری افراد كه رفتارپژوهان و زیستشناسان بیشتر آن را در عوامل ژنتیكی و محیطی (environmental & genetic factors) دنبال مینمایند.عوامل تأثیرگذار در شكلگیری شخصیتعدهای از روانشناسان و متخصصان ژنتیك، «عوامل ژنتیكی» را تنها عامل شكلدهنده شخصیت انسان قلمداد مینمایند. بدین مفهوم كه علاوه بر خصوصیات ظاهری، شخصیت انسان و در پی آن تمام رفتارهای فردی و اجتماعی او به الگوی ژنی به ارث رسیده از والدین بستگی دارد. یعنی اگر پدر فردی تند مزاج و عصبانی بود فرزند او نیز تند مزاج خواهد شد یا اگر والدین كودكی بزهكار باشند فرزند آنان نیز بزهكار خواهد شد چراكه ظهور تمام این خصوصیات ظاهری صرفاً به عوامل
ژنتیكی وابسته است. این دسته از افراد به نحوی معتقد به «جبر ژنتیكی» هستند یعنی اینكه تمام خصوصیات فیزیكی و رفتاری فرد را صرفاً در الگوی ژنتیكی وی جستجو مینمایند.گروه دیگری نیز هستند كه معتقدند اساساً عوامل اجتماعی و تجارب آدمی، تعیینكننده رفتار شخصیتی فرد میباشند و تفاوت شخصیتی افراد بستگی به تجارب محیطی فرد با زمینههای متفاوت اجتماعی، قومی، و فرهنگی، دارد. این گروه اصلاً معتقد به عوامل ژنتیكی نیستند و استناد آنها به نمونههای خاص رفتار فردی و اجتماعی افراد است كه اصلاً در والدین آنها دیده نمیشده است. این دسته نیز در واقع قایل به «جبر محیطی» هستند یعنی تنها عامل تأثیرگذار در شكلگیری شخصیت و رفتار متنوع افراد، عوامل محیطی هستند نه ژنتیكی. بدیهی است كه هیچكدام از این عقاید به تنهایی مورد قبول نبوده بلكه باید به تأثیر متقابل دو عامل ژنتیك و محیط بهعنوان عوامل تأثیرگذار در تربیت و شكلگیری شخصیت و الگوی رفتاری انسان توجه نمود. هیچكدام از عوامل ذكرشده علت تامه شكلگیری شخصیت و الگوی خصوصیات رفتاری افراد نبوده بلكه این عوامل به نحو اقتضا تأثیرگذار هستند كه بدان اشاره میشود. اینك به چگونگی اثرگذاری هر یك از دو عامل ژنتیك و محیط در شكلگیری شخصیت آدمی میپردازیم.1 عوامل ژنتیكیافراد از همان بدو تولد از لحاظ خصوصیات فیزیكی و رفتاری متفاوت هستند كه این تفاوتها عمدتاً معلول تفاوتهای ژنتیكی آنها میباشد. تفاوتهای ژنتیكی نیز خود معلول تنوع ژنهای افراد میباشد كه در درون كروموزمهای هر فرد یافت میشود.تعداد كروموزمهای سلول بدنی (Somatic cell) و سلول جنسی (Germ cell) انسان به ترتیب 46 (23 جفت) و 23 عدد است. پس از لقاح از تركیب سلول جنسی نر (اسپرم) و سلول جنسی ماده (تخمك)، سلول تخم (Zygot) حاصل میشود كه دارای 23 جفت كروموزم (46 عدد) میباشد. پس از این مرحله سلول تخم سیر تكاملی خود را در رحم مادر طی مینماید تا آنكه به یك انسان كامل تبدیل گردد.شاید اولین نقطه تنوع افراد را باید در چگونگی جفت شدن كروموزمهای اسپرم و
تخمك جستجو نمود چراكه احتمالات بسیار زیادی برای این جفت شدن متصور است. به قول «هریس و لیبرت» (Haris & Liebert, 1984) از آنجا كه كروموزمهای 23 عددی سلول تخمك یا اسپرم هر یك به طور تصادفی از جفتهای كروموزمی جدا میشوند به طور نظری 2 یا 8388608 احتمال ژنتیكی متفاوت برای شكلگیری تخمك و اسپرم وجود دارد. این سلولهای جنسی از نظر چگونگی وضعیت كروموزمی، همگی دارای تفاوتهای جزئی با یكدیگرند. این بدان معناست كه یك صفت سلول جنسی زن و مرد كه با یكدیگر تركیب میشوند به طور نظری احتمال ایجاد 70368744177664 گونه، نطفه متفاوت ژنتیكی را دارد. به بیان دیگر احتمال اینكه شما به صورت كنونی خود از پدر و مادرتان متولد شدهاید كمتر از 1 در 70 تریلیون بوده است. (سیف، 1381: ص 27 ـ 25)غرض اینكه از یك پدر و مادر احتمال حدود 70 تریلیون نطفه متفاوت وجود دارد كه هر كدام از آنها مسلماً خصوصیات ظاهری و رفتاری متفاوتی دارند و این بدان معنا است كه با دانستن خصوصیات ژنتیكی پدر و مادر نمیتوان دقیقاً مشخص نمود كه فرزند چه الگوی ژنتیكی را خواهد داشت.(2) ژنهای رفتاریهمانطور كه ذكر شد تفاوتهای ژنتیكی حاصل از ژنها خود عامل مهمی در گوناگونی خصوصیات ظاهری و رفتاری میباشد چرا كه ژنها اطلاعات و برنامههایی را به همراه دارند كه ویژگیهای ظاهری نظیر ساختمان بدن، جنس، رنگ پوست، مو، چشم، وضعیت جسمانی و همچنین ویژگیهای رفتاری فرد را مشخص میكنند. دانشمندان محاسبه نمودهاند كه حدود 20 هزار ژن
در هر كروموزم انسانی یافت میشود لذا در یك سلول بدنی كه حاوی 46 كروموزم است حدود 960000 ژن یافت میشود كه در برگیرنده تمام خصوصیات ظاهری و رفتاری وی است.امروزه یكی از زیرمجموعههای رشته ژنتیك كه خود به عنوان یك رشته مستقل مطرح است بحث «ژنتیك رفتاری» (behavior Genetics) است. البته در این حوزه برای مطالعه نحوه به ارث رسیدن صفات رفتاری از تركیب شیوههای ژنتیك و روانشناسی (psycology) استفاده میشود. (Plomin 1991) در واقع «ژنتیك رفتاری» میخواهد بداند كه صفات روانی مثل توانایی ذهنی، مزاج، پایداری هیجانی و نظایر آن، تا چه اندازه از والدین به فرزندان منتقل میشود. (Bouchard,1994) (آتكینسون، 1383: ج 1، ص 61)پس از مدتها كه دانشمندان درجستجوی كشف ژنهای رفتاری بودند برای نخستینبار در تاریخ، چند ژن منفرد كه كدی برای انواع مشخصی از رفتار هستند مجزا گشتند. یكی از تحولات قابل توجه، كشفی بود كه در سال 1996 رخ داد. در این كشف معلوم شد ژن واحدی كه fru نامیده میشود تقریباً تمام حركات و رفتارهای عاشقانه پروانه میوه نر را كنترل میكند.در 1996 ژنی كه در ایجاد «اضطراب» مؤثر است كشف شد. این ژن در انواع بلند و كوتاه وجود دارد. افراد
واجد ژنهای بلند در آزمون شخصیت، نظرات خوشبینانهای نسبت به آینده دارند و افراد واجد ژنهای كوتاه دارای اضطراب، نگرانی و نوروتیسم بالایی هستند.در همان سال، روانشناسان دانشگاه مینهسوتا با بررسی 2000 دوقلوی متولد شده در سالهای 1936 تا 1955 در ایالت مینهسوتا اعلام كردند كه در نقطه استقرار شادمانی نظم و ترتیبی وجود دارد كه ظاهراً مبیّن ارت
باط و اتصال استواری با ژنهای ما است. (كاكو، 1381: 348ـ 345)در سال 1997، دانشمندان ژنی را كشف كردند كه در حافظه انسان تأثیرگذار است كه این امر نقطه عطفی در تحقیقات ژنتیكی به شمار میرود. والتر ژیلبرت (W. Gilbert) معتقد است كه تا سال 2020 این امر میتواند دانشمندان را قادر سازد داروهایی بسازند كه میتواند به افرادی كه حافظه ضعیفی دارند كمك كنند.«الكلیسم» شكل دیگری از رفتار است كه تاكنون دانشمندان شواهدی برای ژنهای ایجادكننده آن در كروموزمهای 1، 4، 8 و 16 یافتهاند. شناسایی ژنهای رفتاری انسان همزمان با «پروژه ژنوم انسانی» (Human Genome project) به سرعت دنبال میشود. دانشمندان معتقدند كه با كمك این پروژه تا چند سال دیگر تمام ژنهای مؤثر در الگوهای رفتاری انسان را كشف خواهند نمود اینكه به ارتباط ژنها با رفتار آدمی میپردازیم.پیشینه بحث در جهان اسلامبحثی كه قرار است بنده ارائه كنم درباره بازتاب شبیه سازی انسانی در جهان عرب و ملاحظاتی درباره اخلاق پژوهش در این زمینه است. در سال 1997 به مجرد اینكه در مجلات علمی مانند «nature» گزارش شبیه سازی «دالی» توسط ویلموت منتشر شد، بازتابی وسیع در كل جهان و از جمله در جهان اسلام پیدا كرد. مجامع دینی و غیردینی عكس العمل خیلی سریعی نشان دادند. غالب عكس العمل ها منفی و شدید بود. من بحث را متمركز می كنم بر جهان عرب. در سال 1997 به مجرد اینكه این خبر منتشر شد، مجلات مختلف و نشریات عربی، گزارشهای مفصل، مختصر، علمی و گاه ژورنالیستی متعددی از شبیه سازی با عناوین و تیترهای متفاوتی چاپ كردن
د. بعضی از مجامع علمی مانند مجمع تحقیقات وابسته به الازهر، شبیه سازی را نه تنها تحریم كرد بلكه اعلام كرد كه هر كس اقدام به شبیه سازی كند محارب است و باید دست و پای او را برید و اعدام كرد. همین وضع از سوی یكی از فقهای بزرگ عربستان سعودی به نام ابن رسینی صورت گرفت و او این كار را نه تنها حرام دانست بلكه خواستار اجرای حد محارب بر مجریان شبیه سازی شد. طی آن سال و سال های بعد ما شاهد سمینارهای بسیار مكرری در زمینه شبیه سازی بوده ایم. در طی این مدت حداقل شاهد ده سمینار وسیع در جهان عرب بودیم. كه محور همه آنها شبیه سازی دالی بوده است كه از میان این سمینارها دو سمینار جایگاه قابل توجهی دارد. یكی
سمیناری بود كه در مغرب برگزار شد كه در آن بحثهای كارشناسی بسیار مفصلی صورت گرفت و نتایجی كه سمینار به آن رسید بستر و مقدمه ای بود برای سمینار بعدی و اصلی مجمع الفقه الاسلامی. مجمع الفقه الاسلامی وابسته به سازمان كنفرانس اسلامی بود كه تقریباً تمام كشورهای مسلمان عضوش هستند و عالی ترین مجمع فقهی جهان اسلام به شمار می آید. در 1997 هم به استناد دستاوردهایی كه در سمینار مغرب صورت گرفته بود، مجمع الفقه الاسلامی تشكیل جلسه داد و مناقشات سه روزه ای ادامه پیدا كرد و دست آخر منجر به صدور بیانیه شد. در آن بیانیه، دیدگاه مسلط در مجمع الفقه الاسلامی بیان شد. این بیانیه، بیانیه ای معروف در زمینه شبیه سازی است. بیانیه،با دفاع از اینكه علم با دین سازگار است شروع می شود و پس از آن این نكته بیان می شود كه درست است كه دین و به خصوص دین اسلام هوادار علم است ولی علم نباید از ملاحظات اخلاقی بركنار باشد، بلكه باید علم نیز همسو با دین پیش برود و در كادر اخلاق حركت كند. سپس بحث شبیه سازی را مطرح كردند و اینكه این شبیه سازی چیست؟ در آنجا اشاره می شود كه اگر شبیه سازی در زمینه حیوانات و نباتات صورت گیرد، هیچ اشكالی ندارد، اما اگر بر روی انسان ها باشد و بخواهد انسانی شبیه سازی شود حرام و نادرست است. البته در بیانیه هیچ اشاره ای به دلیل حرمت این كار نشده است. در همان بیانیه تأكید می كنند كه شبیه سازی ای كه حرام است، شبیه سازی انسانی است. اما شبیه سازی درمانی اشكالی ندارد و چنین كاری مجاز است. البته خود این مسئله یكسری پیامدهایی دارد. چون ما در شبیه سازی درمانی، شاهد شبیه سازی انسانی هستیم. با این تفاوت كه جنینی كه پدید می آید ، پس از مدتی نابود می شود و عملاً كشتن جنین صورت گرفته و این كشتن انسان است و به نظر من یكی از اشكالات جدی كه در موضع مسلمانان مخالف شبیه سازی وجود دارد همین مسئله است كه آنهایی كه شبیه سازی انسانی را تحریم می كنند، شبیه سازی درمانی را می پذیرند و این كار با دلایلی كه بر ضد شبیه سازی انسانی اقامه می كنند ناسازگار است و یك نوع دوگانگی و تعارض در اندیشه و استدلال مخالفان شبیه سازی به چشم می خورد. حال آن كه از این جهت موضع كاتولیك ها منسجم تر است. آنها شبیه سازی را محكوم می كنند (هر نوعش كه باشد) در مورد انسان حتی تصریح می كنند كه چیزی به نام شبیه سازی درمانی نداریم. شبیه سازی ماهیتاً انسانی است و مقاله خوبی در این زمینه وجود دارد به نام «افسانه شبیه سازی درمانی» و در آن ادعا می كنند كه این تعبیر شبیه سازی درمانی تعبیری است كه پزشكان جعل و وضع كرده اند كه حقیقت امر را محو كنند اما این نكته در میان مسلمانان وجود ندارد و حتی بعدها این مسئله مطرح
شد كه ما با جنین های اضافی كه برای شبیه سازی لازم است چه بكنیم؟ كشتن آن ها آیا مجاز است یا خیر؟ دوباره جلساتی برگزار كردند و گفتند كه كشتن مستقیم جنین ها اشكال دارد ولی می توانیم جنین های اضافی فراهم آمده را رها كنیم تا خودشان بمیرند. كسانی كه می گویند كشتن انسان خطاست می گویند: رها كردن انسان تا بمیرد ممكن است خطا نباشد. می بینیم كه حوزه مخالفت با شبیه سازی، شامل تمام شقوق شبیه سازی می شود و هیچ استثنایی ندارد. در جهان اسلام، مخالفان شبیه سازی عمدتا در میان اهل سنت هستند. هر چند در میان شیعه
هم وجود دارند، اما چندان موضع استوار و نیرومندی ندارند و بخش قابل توجهی را تشكیل نمی دهند. نكته مهم این است كه هر نوع شبیه سازی نادرست است. حتی اگر شبیه سازی بین زوجین باشد. اگر زن و شوهری به هر دلیل خواستار تولید مثل باشند و امكان تولید مثل جنسی برایشان فراهم نباشد، آنها هم نمی توانند در كادر زوجیت اقدام به شبیه سازی كنند. هر چند بسیاری از دلایلی كه برضد آن آورده می شود شامل این قسمت نمی شود. یعنی بحث هایی ك
ه پیش می كشند راجع به خلق نسب و نیا، ارث، فروپاشی نهاد خانواده و; هیچ یك در این جا وجود ندارد. با این حال می گویند شبیه سازی در كادر زوجیت نیز خطاست. این تقریبا اجماعی از دیدگاه مسلمانان اهل سنت در مقابل شبیه سازی است. من تنها افراد كمی را توانستم شناسایی كنم كه موضع مناسبتری دارند؛ ولی موضع رسمی شان همان است كه مجمع الفقه الاسلامی اعلام كرده و موضع رسمی دیگری نتوانستند ارائه كنند. شیعه به مسئله از منظر دیگری می نگرد. برای مثال كسانی كه به بحث شبیه سازی پرداختند چه موافق شبیه سازی باشند، چه مخالف آن، هیچ اشاره ای به بحث های كلامی نمی كنند و دلایل كلامی را پیش نمی كشند. در حالی كه مسلمانان اهل سنت كه مخالف شبیه سازی هستند،
یك بخش از دلایلی كه بر ضد شبیه سازی آوردند، دلایلی كلامی است. برای مثال می گویند كه شبیه سازی انسانی اگر رواج پیدا كند، گویی انسان خداوند را به چالش خوانده و دست به مبارزه طلبی با خدا زده است. یا شبیه سازی باعث تغییر خلق الله می شود و قرآن گفته است كه تغییر خلق الله خطاست. یا اینكه شبیه سازی سنت حاكم بر هستی (سنت تنوع) را نقض كرده یا سنت زوجیت را (كه همه چیز زوج هست) نقض می كند؛ اما عالمان شیعه هیچ یك از این دلایل را نمی پذیرند.
ادامه خواندن مقاله در مورد تاريخچه شبيه سازي علوم رفتاري
نوشته مقاله در مورد تاريخچه شبيه سازي علوم رفتاري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.