Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله تراكم و پراكندگي گياهي عوامل تعديل كننده رشد و نمو

$
0
0
 nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه: تراكم گیاهی یكی از مهمترین عوامل تعیین كننده توانایی گیاه برای تسخیر منابع می باشد؛ تراكم گیاهی بدلیل اینكه در اغلب نظامهای تولید گندم كاملاً تحت كنترل كشاورزی می باشد، از اهمیت خاصی برخوردار است. ممكن است كه تحت تولید گسترده دانه ، متمایز كردن اثرات تراكم گیاهی از اثرات عوامل دیگر امری شدیداُ مشكل باشد (اسنایدول ، 1948). هر چند، تمایلی در جهت شناخت روابط بین تراكم و عمكرد گیاه به طور كمی، به منظور به وجود آوردن جمعیت بهینه و حداكثر عملكرد های قابل دسترس تحت وضعیت های گوناگون وجود دارد. در نتیجه،‌ اثر تراكم روی اندازه گیاه گندم و تولید محصول توجه خاصی به خود جلب كرده است (دونالد، 1963؛ هاربر 1977؛ ویللی و هیث ، 1969). گندم یك گونه خویش آمیز است كه به شدت برای یكنواختی مورد انتخاب قرار گرفته است به نحوی كه اغلب گیاهان گندم به طور ژنتیكی همانند و از نظر فنوتیپی مشابه هستند، كه این امر ناشی از یكنواختی اندازه بذر و این واقعیت كه بذور كاشته شده تمایل به جوانه زنی همزمان دارند. از آنجائیكه گیاهان گندم به طور معمول در وضعیت سبز تك گونه ای (كشت خالص) می رویند، رقابت درون گونه ای شدید است. بنابراین رقابت یك فرایند بوم شناختی است كه تا حد زیادی واكنش گیاهان گندم را به تراكم و آرایش گیاهی تعیین می كنند. اصطلاح رقابت دلالت بر فرایندی دارد كه طبق آن گیاهان به طور مشترك از منابعی (مثلاً عناصر معدنی، آب و نور) استفاده می كنند كه در مقادیر ناكافی برای نیازهای مشترك آنها وجود دارد (ساتوره، 1988) . رقابت باعث كاهشی در بقاء، رشد ماده خشك، و عملكرد دانه تك بوته های گندم می شود. هر چند مدیریت رقابت گیاهی از طریق انتخاب تراكم ممكن است امكان دستیابی به عملكرد بیشینه در واحد سطح زمین را بدست دهد. تعیین و درك مبانی اكوفیزیولوژیكی واكنش عملكرد – تراكم گندم می تواند به محققین اجازه دهد كه اثر عملیات مدیریت زراعی بر تولید گندم را پیش بینی كرده و به كشاورزان و تكنسین ها كمك نمایند تا نظام های تولید محصول ؟ تحت شرایط گوناگون بوم شناختی طراحی نمائید. در این فصل در مورد چگونگی اثر تراكم گندم بر كاركرد محصول و چگونگی اثر شرایط محیطی با تصمیمات مدیریتی بر واكنش تراكم محصول بحث خواهد شد. در نهایت بحث مختصری در مورد چگونگی توصیف واكنش های عملكرد – تراكم به طور ریاضی ارائه خواهد شد. مبانی اكوفیزیولوژیكی واكنش تراكم تولید ماده خشك گندم تحت شرایط بالقوه توسط تشعشع خورشیدی دریافت شده و كارایی مصرف تشعشع كانوپی گیاهی تعیین می شود. تراكم گیاهی عمدتاً در توانایی گیاهی برای دریافت تشعشع (یا از یك دیدگاه بوم شناختی، تسخیر منبع نور) اثر می گذارد، چون شواهد اندكی در مرد اثرات تراكم روی كارآیی مصرف منابع وجود دارد. مشخص شده است كه بیشتر تشعشع برخوردی در طی مراحل تولید و نمو برای رشد گیاه قابل دسترس نیست، زیرا در این هنگام توسعه اندك سطح برگ باعث پائین بودن نور دریافتی توسط گیاه می شود. بنابراین ممكن است افزایش یافتن تراكم سبب افزایش شاخص سطح برگ محصول و در نتیجه افزایش نسبت نور جذب شده گردد. ممكن است بهبود براكنش مكانی گیاهان نیز به آنها كمك نماید تا در این مراحل اولیه رشد محصول كه مقادیر شاخص سطح برگ پائین هستند، نور بیشتری دریافت نمایند. نتایج اولیه پاكریج و دونالد (1976) به وضوح نشان داد كه دستور تراكم در گستره 4/1 تا 1078 بوته در متر مربع توانست به طور موفقیت آمیزی دریافت نور توسط گیاهان گندم را تحت شرایط غرب استرالیا افزایش دهد. نسبت بزرگتر نور دریافت شده در گیاهان كشت شده با تراكم بالا، اغلب تفاوتهایی موجود در سرعتهای رشد اولیه گیاه كه از نتایج آن آزمایش محاسبه شده بودند را توجیه كرد. سرعت های رشد در گیاهانی كه در تراكم های بالاتر كشت شده بودند، بیشتر بود. در طی مراحل اولیه نمو، ممكن است رقابت در بین بوته های كوچك گندم تنها در تراكم های بسیار بالا مشهود باشد، و تمامی تك بوته ها گرایش به تولید ماده خشك مشابه ای دارند، در حالیكه تولید محصول در واحد سطح گرایش به افزایش خطی با تراكم دارد. همچنانكه توسط كیرا ، اوگادا، و شینوزاكی (1953) پیشنهاد شده است، رسم لگاریتم ماده خشك گیاه در برابر لگاریتم تراكم به نشان دادن در طریقی گه تك بوته ها و محصولات واكنش نشان خواهند داد كمك می كند (شكل 701 را ملاحظه كنید). با پیش رفتن نمو گیاهی، اندازه و سطح برگ گیاه افزایش می یابد و شروع رقابت در تراكم كمتری مشهود می گردد؛ با افزایش تراكم به بالای حد آستانه تراكم، اندازه تك بوته كاهش پیدا می كند. (شكل 701) این آستانه تراكم ممكن است در هر زمان به فراخور شرایط محیطی و ویژگی های واریته گیاهی تغییر نماید. در وضعیت ها سبز محصولی كه بالای حد آستانه تراكم می باشند، شاخصی سطح برگ گندم امكان دریافت كامل نور و استفاده از منابع قابل دسترس را فراهم می سازد؛ بنابراین سرعت رشد محصول برای شرایط محیطی تجربه شده توسط محصول، در حداكثر میزان خود خواهد بود. در این مرحله، تراكم مختلف گیاهی كه تمامی آنها بالای آستانه رقابتی می باشند حداكثر سرعت های رشد در واحد سطح زمین را امكان پذیر می ماندند. حفظ حداكثر سرعت های رشد محصول، بویژه در طی دوره بحرانی برای تعیین عملكرد، بسیار مهم است. این دوره از شروع رشد خوشه تا آغاز رشد دانه می باشد (فیشر، 1984؛ ساوین و اسلافر، 1981). هنگامی كه تراكم و یا شرایط محیطی برای اینكه محصول قبل از شروع رشد خوشه (یعنی حدود 20 روز قبل از گل شكفتگی) بتواند 95 درصد نور را دریافت نماید مناسب باشند. نمود محصول مستقل از تعداد بوته های استقرار یافته خواهد شد. بنابراین در گستره وسیعی از تراكم گیاهی، وزن خشك خوشه در زمان گل شكفتگی و تعداد دانه برای به حداكثر رساندن عملكرد دادنه در واحد سطح به اندازه كافی خواهند بود.   شكل 701 ارتباط خطی لگاریتم وزن گیاه با لگاریتم تراكم برای مراحل مختلف رشد محصول بنابراین به نظر می رسد كه تراكم كاشت گندم به شدت به تجمع اولیه ماده خشك تأثیر می گذارند یك سری شواهد آزمایشی وجود دارد كه افزایش تراكم نه تنها جذب نور در اویل فصل، بلكه جذب ذخایر خاك، از جمله آب، را نیز بهبود می بخشد. در یك محیط مدیترانه ای به تراكم بالای كاشت در كاهش تبخیر در سطح خاك و افزایش تولید بیوماس و مصرف آب در مراحل اولیه رشد گیاه سهیم بودند (بوگارد و همكاران، 1996) همچنانكه اندازه گیاهی افزایش می یاید،‌ ممكن است سرعت رشد محصول پیش از تراكم گیاهی، به فراهمی منابع بستگی پیدا كند. بنابراین ممكن است در صورتی كه تعداد بوته در طی دوره ای بحرانی تعیین عملكرد زیر آستانه رقابتی باشد، سرعت های رشد تنها تحت تأثیر تراكم قرار بگیرند. عملیات محیطی و مدیریتی می توانند با تغییر تراكم به بالای حدی كه موجب حداكثر سرعت رشد محصول می شود، واكنش عملكرد محصول تراكم را تغییر دهد. به طور كلی تراكم كاشت برای مزارع گندم، هب نحوی انتخاب می شوند كه پوشش گیاهی تولید شده قادر به استفاده از تمامی منابع بالا و زیر سطح خاك باشد كه این امر به گیاه اجازه می دهد تا در طی مراحل بحرانی به حداكثر سرعت رشد دست یابد. ممكن است افزایش تسخیر منابع در مراحل اولیه رشد از طریق تراكم های بالای گیاهی لزوماً باعث به حداكثر رسیدن سرعت رشد محصول در مراحل بحرانی محصول شود. برای مثال ممكن است معرف زیاد آب توسط یك محصول در مراحل اولیه رشد، موجودی آب خاك را در اواخر فصل رشد كاهش دهد، كه این مسأله منجر به تولید عملكرد هایی مشابه با آنچه كه با تركم های پائین گیاهی بدست آمده است، می شود. در نواحی معتدله نیمه مرطوب مانند پامپاس جنوبی آرژانتین این الگوی معرف آب منجر به كاهش مقادیر كاشت بذر شده است (گالز و همكاران، 1986). همچنین دریافته شده است كه مقدار بذر كاشته شده به ندرت باعث بروز تفاوتی در عملكرد دانه گیاهان در ناحیه نیمه خشك خاك قهوه ای كانادا در طی سالهای خشك می شود. (مك لئود و همكاران، 1996). تولید ماده خشكبوته ای گندم دارای توانایی جبران كردن جمعیت های گیاهی اندك از طریق تولید پنجه ای بیشتر می باشند. كل وزن ساقه گندم در واحد سطح زمین معمولاً با زیاد شدن تراكم، به طور مجانب افزایش می یابد. این خط مجانب گستره وسیعی از تراكم ها را در بر می گیرد، كه این وضعیت عمدتاً ناشی از انعطاف پذیری اندازه تك بوته است تا كه باعث می شود متوسط وزن گیاه جهت جبران افزایش تراكم كاهش یابد. به عبارت دیگر همچنانكه تراكم ها به بالای تراكم معمول كاشت افزایش می یابد. كاهش متناسبی در وزن گیاه صورت می پذیرد (شینوزاكی و كیرا، 1956؛ هالیدی ، 1960؛ لرنر و ساتوره، 1990). گزارش شده است كه بین وزن گیاهانی كه دارای فاصله زیادی از یكدیگر بودند وزن گیاهانی كه در وضعیت های ؟ با مقدار معمول بذر بروئید بودند، 45 برابر تفاوت وجود دارد (پوكریچ و دونالد، 1967؛ آریاس ، ساتورده و گوگلیل مینی ،‌1994). هر چند انعطاف پذیری فنوتیپی در بین ارقام نیز بشدت متغیر است. برای مثال، آریاس، ساتوره و گوگلیل مینی (1994) گزارش كردند كه بوته ای تنك رقم لئونز كه دارای توانایی پنجه دهی كمی می باشد، در زمان بلوغ 3/14 گرم وزن داشتند، در حالی كه وزن بوته ای رقم ماركوس خوارز با توان پنجه دهی بالا، 5/24 گرم بود. بوته ای هر دو رقم كه در وضعیت سبز 400 بوته در متر مربع كشت شده بودند، تفاوت معنی داری نداشته و به طور متوسط 6/1 گرم وزن داشتند. ذكر این نكته مهم می باشد كه مشخص شده است نمو در ارقام گندم تحت شرایط غیررقابتی ارتباطی با نمود آنها تحت شرایط وضعیت سبز متراكم ندارد (سیمه ، 1972؛ فیشر و كرتز ، 1976). پذیرفته شده است كه در گستره تراكم هایی كه عملكرد حداكثر بدست می آید، محصول به حداكثر بهره بری ممكن از منابع محدود كننده ای چون عناصر معدنی، آب و نور دست می یابد. فراهمی منابع محدود كننده و توانایی ژنتیكی برای بدست آوردن و استفاده آنها، تا حد زیادی حداكثر عملكرد ساقه در واحد سطح زمین هر گونه محصول خاص گندم در یك محیط خاص ار تعیین می كند (ویلی و هیث، 1969). آن دسته از عوامل محیطی مانند دما یا طول روز، كه بر طول فصل رویش اثر می گذارند، می توانند با تغییر دادن توانایی محصول برای تسخیر منابع حداكثر وزن ساقه را نیز تحت تأثیر قرار دهند برای مثال، روزهای طولانی در ارتفاعات بالا از پنجه دهی گندم جلوگیری می كند، و به همین دلیل است كه در مناطقی مانند فنلاند، معمولاً از تراكم كاشتی معادل 500 تا 700 بوته در متر مربع استفاده می شود (پلتونن و ساینیو ، 1997). در مواردی، ارتباط بین تراكم و كل وزن اندام های هوایی در واحد سطح با یك مدال سهمی شكل بهتر بیان می شود.به عبارت دیگر در یك تراكم خاص، یك حداكثر عملكرد متمایزی وجود دارد، و افزایش تراكم از این نقطه،‌ عملكرد اندام های هوایی كاهش می یابد. در این حالات، افزایش تراكم كارایی محصول را برای تسخیر یا استفاده منابع محیطی كاهش می دهد (دونالد، 1963). عملكرد دانهپس از هالیدی (1960) به طور كلی پذیرفته شده است كه واكنش اندام های ذخیره ای (مثلاً دانه های به تراكم، توسط یك مدل سهمی شكل بهتر توصیف می شود. به بیان دیگر عملكرد دانه و بیشتر دیگر اجزا، عملكرد در تراكم های بالاتر گیاهی كاهش می یابند. این امر به طور كلی به این حقیقت نسبت داده شده است كه تخصیث منابع به انتخاب ندام های ذخیره ای تا حد زیادی توسط رقابت تغییر می كند، (هاوپس، 1977). معمولاً با افزایش یافتن تراكم، شاخص برداشت به طور تدریجی كاهش می یابد، (دونالد و هامبلین ، 1976). علی رغم این واقعیت كه واكنش های سهمی شكل به طور كلی برای روابط عملكرد دانه – تراكم پذیرفته شده اند، برخی از مطالعات جدید نشان می دهند كه ممكن است روابط عملكرد – تراكم برای دانه گاهی اوقات توسط مدلهای مجانب بهتر توصیف می شود (مارتین وفیلد، 1987؛ ویلی و هالیدی،‌ 1971). رابطه عملكرد دانه تراكم تا حد زیادی به نمود اجزاء جداگانه عملكرد بستگی دارد. همچنانكه قبلاً اشاره شد، ژنوتیپ های گندم معمولاً دارای انعطاف پذیری بالایی هستند. ممكن است شواهدی بر این مدعا با مقایسه نمود گیاهان در فواصل زیاد با نمود گیاهان در تراكم های حداكثر عملكرد بدست می آید. بوته های گندمی كه تحت تنش تراكم هستند، كوچكتر و دارای پنجه و دانه كمتری نسبت به گیاهان با فاصله زیاد از یكدیگر می باشند، (دونالد، 1963؛ پوكریچ و دونالد، 1967؛ فاریس و دپائو ، 1981؛ لرنر و ساتوره، 1990؛ رانا ، گانگا و پاچائوری ، 1995). تجزیه و تحلیل اجزاء عددی عملكرد از كار پوكریچ و دونالد (1967) نشان داد كه در گستره 4/1 تا 1078 بوته در متر مربع، وزن تك دانه تنها 4 درصد كاهش یافت در حالیكه تعداد دانه در گیاه تا 99 درصد كاهش پیدا كرد. در بین اجزاء تعداد دانه در واحد سطح تعداد خوشته در گیاه و تعداد دانه در سنبله به ترتیب بیشترین و كمترین تأثیر را پذیرفته بودند. لرنر و مارك مانی (1986) و مك لئود و همكاران (1996) نیز دریافتند كه وزن دانه توسط تراكم گیاهی تأثیر نپذیرفت، اما اسكات، (داورتی و لانگر ، 1977؛ و دارونیكل ، 1978) پی بردن د كه افزایش مقدار بذر كاشته شده، وزن دانه را كاهش داد. هر چه تعداد دانه در واحد سطح زمینی كه آنها برداشت كردند بسیار زیاد (19000 تا 22000 دانه در متر مربع) بیشتر از آنچیزی بود كه در آزمایش قبلی برداشت شده بود. بنابراین به نظر می رسد كه عملكرد دانه بیشتری كه با تراكم بالاتر بدست آمد، با مقدار بیشتر سنبله در واحد سطح در ارتباط باشد. گیاهانی كه تحت رقابت شدید قرار دارند، به دلیل فراهمی اندك منابع رشدی گیاه، كاهش تدریجی در سرعت رشد نشان می دهند كه اثر چشمگیری بر تعیین تعداد دانه در طی دوره بحرانی از 20 روز پیش از گل شكفتگی تا 10 روز پس از گل شكفتگی خواهد گذاشت. بنابراین امكان دارد كه رشد ساقه تأثیر كمتری نسبت به عملكرد دانه بپذیرد، كه خود سبب كاهشی در شاخص برداشت می شود. از این داده ها مشخث می شود كه جمعیت خوشه فاكتور اصلی كنترل كننده واكنش عملكرد دانه گندم به تراكم می باشد. بررسی مزارع تجاری خاطر نشان ساخته است كه عملكردهای دانه همبستگی مثبتی با جمیت های خوشه دارند (هارپر، 1983؛ كالدرینی وهمكاران، 1995). در نظام های پربازده، به نظر می رسد تا دارا بودن جمعیت های بزرگ خوشه ضروری باشد، كه این وضعیت ممكن است تحت شرایط مساعد به دلیل سهم پنجه دهی، با استفاده از مقدار كمتر بذركاری. و یا با استفاده از مقادیر بالای بذركاری (500-280 بوته در مترمربع) با یك تشكیل یكنواخت دانه عمدتاً روی سنبله ای ساقه اصلی حاصل می شود. بنابراین در محصولات كم تراكم، پنجه ها یك جزء ضروری در تعیین تعداد خوشه ها در زمان برداشت محسوب می شوند. پنجه دهی به عنوان یك پدیده پیچیده شناخته شده است كه توسط عوامل درونی و محیطی كنترل می شود (سانچر و همكاران، 1993). برای مدت های مدیدی، كاهش در تعداد پنجه های تولید شده توسط گیاهان در تراكم بالا تقریباً تنها به فراهمی اندك منابع به ازاء هر بوته ارتباط داده شده بوده است. هر چند، مطالعات اخیر دریافته اند كه اثر منابعی همچون تشعشع فعال فتوسنتز، با تولید پنجه و ماده خشك در ارتباط می باشند، اما با فراهمی مشابه منابع، زمانی كه نسبت، قرمز به قرمز دور تركیب نور كمتر بود، پنجه دهی نیز كمتر صورت گرفت (بارنز و بوگبی ، 1991) این نتایج نشان می دهد كه در گستره وسیعی از فراهمی منابع، ممكن است تولید پنجه گندم توسط واكنش های فتومورفوژنتیكی كه توسط كیفیت نور صورت می گیرند، تأثیر بپذیرد. بنابراین، تعداد پنجه نتیجه ای از برهمكنش بین علائم مبتنی بر منابع محیطی و غیرمبتنی بر منابع محیطی خواهد بود. اگر چه ممكن است چنین در نظر بگیریم كه درون دامنه معمول تراكم های كاشت، سرعت و طول مراحل نموی محصول تغییر نمی كند، شواهدی وجود دارد كه برخی فرایندهای نموی در شكل‌گیری عملكرد همان اوائل توسط تراكم تغییر می یابن د (كری و فاریس، 1972؛ یو ، وان سانفورد و اگلی، 1988؛ لرنر و سری ، 1990) افزایش تراكم گیاهی در دامنه 180 تا 930 بوته در متر مربع، تعداد برگ، سنبله و گلچه ای آغاز شده دو رقم گندم آرژانتین را كاهش داد (لرنر و سری، 1990). دارونیكل (1980) پیشنهاد كرده است كه محصولات پرتراكم، تعداد بیشتری سنبله تولید كرده و در معرض خطر ؟ و خسارت آفات و بیماری بیشتر خواهند بود. اگر چه تراكم های متفاوت گیاهی (325 تا 650 بوته در مترمربع) اثر اندكی روی فوتواسمیلاسیون كربن در ساختارهای فوقانی گیاه، شامل ساختارهای سنبله، داشتند، تراكم بالا بر تخصیص مواد به ؟ ساقه، پیری‌برگ تأثیر گذاشتند (ورونا ، لوفر ، فناندز، 1980؛ ساراندون و چیدی چیمو ، 1985؛ وانگ و همكاران، 1997).تراكم های بالا، ساقه به صادر كردن فوتواسمیلات ها در طی پر شدن دانه گرایش می یابد و سرعت پیری برگ افزایش پیدا می كند. هر دو فرایند در عملكردهای پایین دانه تحت تراكم های بالا نیز سهیم می باشند. اثر منابع بر واكنش تراكی گندم فراهمی منابع محدود كننده ای همچون آب، نور، و عناصر غذایی، شكل و پارامتری روابط عملكرد – تراكم را تحت تأثیر قرار می دهد و این كار تا حد زیادی از طریق اثر این منابع بر حداكثر عملكرد ممكن در واحد سطح، در تراكم های عیار بالا صورت می گیرد. (جدول 17 را ملاحظه كنید.) برای، مثال كاربردهای كود نیتروژن موجب افزایش عملكردهای حداكثر گندم در واحد سطح تحت شرایط مزرعه ای شدند، اما هنگامی كه گیاهان با فاصله زیاد كشت شده بودند، تأثیر اندكی بر حداكثر عملكرد داشتند (آریاس، ساتوره، و گوگلیل مینی، 1994؛ جدول 1). واكنش به تراكم بستگی به فراهمی منابع محدود كننده دارند. زیرا رقابت برای منابع محدود كننده،‌ فرآیند پیش برده در وضعیت فرآیند محصول به شمار می رود. نیتروژن به عنوان یك فاكتور محدود كننده عمده، به شدت با تراكم بر همكنش می نماید (اسنایدون، 1984). اگر نیتروژن فاكتور محدود كننده عملكرد باشند، تراكم بهینه و بنابراین حداكثر دانه با افزایش یافتن مقادیر مصرف نیتروژن، بیشتر خواهند بود (شكل 2 7). هنگامی كه این منبع اصلی محدود كننده تأمین شود، سیستم گیاه زراعی ممكن است قادر شود تا تراكم بالاتری را تحمل كرده و بنابراین عملكرد دانه بیشتری تولید نماید. در درون گستره تراكم های گیاهی كه حداكثر عملكردهای دانه را امكان پذیر می سازند، میزان تقاضا برای منابع رشد احتمالاً مشابه می باشد، بنابراین احتمال خواهد داشت كه مقدار مصرف نیتروژن یا تأمین آب مورد نیاز بین تراكم های حد پائین و بالا برای تولید عملكرد حداكثر مشابه باشد (سالازار و همكاران، 1996). نیتروژن تأیید زیادی روی رشد اولیه رویشی دارد؛ در حالی كه این تأثیرات باعث افزایش وزن اندام های هوای می شود، ولی این خود به طور كلی شاخص برداشت را در هر تراكم گیاهی كاهش می دهد (دونالد و هامبلین، 1976). تأمین آب آشكارا با تراكم و واكنش به كاربرد كود نیتروژن بر همكنش می كند. حالتی كه فراهمی آب در طی مراحل نموی انتهایی ناكافی می باشد، ممكن است تراكم های بالا و افزایش مصرف نیتروژن به شدت عملكرد دانه را كاهش می دهند. اثر تاریخ كاشت و آرایش گیاهیدر بین فاكتورهای مدیریتی كه ممكن است روابط عملكرد گندم و تراكم را تحت تأثیر قرار دهند، تاریخ كاشت و آرایش كشت محصول از بیشترین درجه اهمیت برخوردارند؛ هر دو این فاكتور ها تحت كنترل زیاد كشاورزان می باشند. تاریخ كاشت ممكن است وزن گیاه را در شرایط برون رقابت وتراكم بالا تحت تأثیر قرار دهد (هاربر، 1977). گرچه اثرآن روی واكنش عملكرد گندم به طور گسترده مطالعه نشده است اثر تاریخ كاشت روی عملكرد حداكثر در واحد سطح را می توان از افزایش یا كاهش در عملكرد حداكثر گیاه با افزایش یا كاهش یافتن طول دوره رشد آن استنباط نمود (دونالد، 1951؛ شینوزاكی و كیرا، 1956؛ بلیسدال ، 1996). این اثر در ارقام جو كه در دامنه گسترده ای از تراكم ها در تاریخهای متفاوت كاشت از پائیز تا بهار كشت شده بودند نز مشاهده شده است (كریلی، 1969). تحت شرایط تولید گسترده محصول ممكن است تأخیری در كاشت نسبت به تاریخ بهینه آن نیازمند افزایش تراكم برای رسیدن به حداكثر عملكردهای قابل دسترس باشد، زیرا در این حالت رشد تك بوته كاهش می یابد، (سنیگاگلیسی و همكاران، 1986؛ پوپا ، 1995). هر چند ممكن است بر هم كنشبین تاریخ كاشت و واكنش تراكم از روی تغییر حداكثر عملكرد محصول در واحد سطح در اثر تاریخ كاشت، به واسطه تغییر كل منابع قابل دسترس به طور اعم یا شرایط محیطی در طی دوره ای بهتر این تعیین عملكرد به طور اخص توضیح داده شود، باید توجه داشت كه با افزایش یافتن تراكم گیاهی، گیاهان گندم به سختی قادر به جبران افت عملكرد ناشی از تأخیر درتاریخ كاشت می باشند. هرچند این عمل تولید حداكثر عملكردهای قابل دستیابی را تحت شرایط كاشت دیر ممكن می سازد. عملكردهای كم مرتبط، تأخیر این دركاشت معمولاً بازتابی از شرایط بد محیطی در طی دوره بحرانی تعیین اجرا عملكرد می باشد. بنابراین ممكن است محصولات دیركاشت به سمت تولید دانه های كمتری در واحد سطح و یا دانه های كوچكتر گرایش داشته باشند. جبران جزئی تولید تعداد دانه از طریق مدیریت تراكم امكان پذیر است، اما به سختی انتظار می رود كه افزایش یافتن تراكم محصولات دیركشت، اثر مثبتی بر تعیین وزن دانه داشته باشند. در یك تراكم معین گیاهی، الگوهای كاشت می توانند تصادفی، توده ای ، یا منظم باشند؛ بوته های گندم معمولاً در روی ردیف ها كشت می شوند كه این نحوه كاشت یك آرایش توده ای است. آرایش كاشت گیاهان اغلب توسط “آرایش مستطیلی “ آنها توصیف می شود كه عبارتست از نسبت فاصله بین ردیف ها به فاصله بین بوته ها در روی یك ردیف. به طور كلی در هر تراكمی اگر گیاهان به طور منظم آرایش یافته باشند. یعنی آرایش مستطیلی معادل 1:1 باشد، بیشترین عملكرد گندم بدست می آید (هالیدی، 1963؛ فیشر و میلس، 1973؛ پانت ، 1979؛ آئولد ، كمپ و مد ، 1983). هر چند در صورتی كه تراكم ها در حد یا بیشتر از میزان مورد نیاز برای حصول حداكثر عملكرد باشند، اثر آرایش كاشت اغلب چشمگیر نیست (آئولد، كمپ و مد، 1983؛ نرسون ، 1980). وسعت تأثیر گذاری مستطیلیست بر عملكرد محصول بستگی به انعطاف پذیری تك بوته ای هر رقم خاص گندم و شرایط محیطی دارد. هالیدی (1963). گزارش كرد كه با كاهش فاصله ردیف از 20 به 10 سانتیمتر، عملكرد بین 8 تا 32 درصد افزایش می یابد. همچنین اغلب پژوهشهای انجام شده در سطح جهان نشان داده اند كه فاصله ردیف نزدیكتر (15 تا 18 ساننتیمتر)، عملكردهای دانه بالاتری نسبت به فواصل ردیف بیشتر (معمولاً بیشتر از 23 سانتیمتر) به دست می دهد (گالز و همكاران، 1983؛ پانوار و همكاران؛ تاكور و همكاران، 1996؛ مالیك ، هارون الرشید و رزاق 1996؛ پاندا و همكاران، 1996). گرچه آزمایشات محدودی نشان دادند كه فاصله گسترده تر ردیف موجب افت عملكرد گندم نشد (لافوند ، 1996). با تجربه و تحلیل آرایش مستطیلی مشخص می شود كه اثر الگوها در بین مقالات دارای روند ثابتی نیست. چندین آزمایش گزارش كردند كه با افزایش مستطیلیت در تراكم های پایین، كاهش ثابتی در عملكرد وجود داشت (فاوئت ، 1964؛ آئولد، كمپ و مد، 1983) (شكل 3 7 الف را ملاحظه كنید). در برخی از موارد دیگر، همچنانكه مستطیلیت چه از طریق افزایش تراكم گیاهی یا افزایش عرض ردیف، افزایش پیدا نمود، عملكردهای محصول در واحد سطح به تدریج كاهش پیدا كرد؛ گرچه میزان كاهش های عملكرد در تراكم بالا بیشتر از تراكم پایین بودند (ویلر و هیث، 1969) (شكل 3 7 ب را ملاحظه كنید). هر چند نتایج به طور یكپارچه نشان می دهند كه اگر گیاهان كم تراكم در یك الگوی مربع كشت شوند، اختلاف بهتری برای دستیابی به عملكردهای گیاهان پرتراكم وجود خواهد داشت؛ هنگامی كه گیاهان به جای تراكم بالا در تراكم پایین كشت می شوند، انتظار می رود كه عملكرد دانه از یك توزیع مكانی بهتر گیاه نفع ببرد. شواهد گزارش شده حاكی از این است كه هر گونه نفع ناشی از آرایش مكانی توسط بهبود توانایی گیاه برای بهره گیری از منابع قابل دسترس ایجاد شده است (كمپ، آئولد و مد، 1983). آرایش های مستطیلی احتمالاً سبب كاهش زودهنگام سرعت رشد محصول می شود زیرا استفاده از منابعی كه در فاصله دور قرار دارند را به تأخیر انداخته یا حتی از آن جلوگیری می كند. به علاوه كاهش فاصله بین ردیف ها و مستطیلیت و افزایش تراكم گیاهی برای استفاده سریع از منابع می تواند قابلیت رقابت گندم در برابر علف های هرز را افزایش دهد (روس و هاربر، 1972؛ مد و همكاران، 1985؛ فلمینگ و همكاران، 1991؛ یونگ و اوگ ، 1988؛ ساتوره و آریاس، 1990؛ آریاس و ساتوره، 1991؛ سولیه و همكاران، 1991). چنین نتیجه گرفتند كه با كاهش فاصله ردیف از 23 به 5/7 سانتیمتر در هر دو مزرعه عاری از دم‌روباهی (Brumus Bechlinus) و پر از دم روباهی، یك افزایش 18 درصدی در عملكرد می تواند بدست آید. روابط ریاضی بین تراكم و عملكرد گیاه مدل های ریاضی برای فهم‌پذیر كردن و پیش‌بینی اثر تراكم روی عملكرد مفیدی می باشند. گرایش به روابط كمّی بین عملكرد محصول و تراكم تا حد زیادی توسط نیاز برای تعیین واضح تراكم های مطلوب كاشت جهت تولید محصول برانگیخته شده است. در حالت آرمانی، چنین روابطی باید عوامل محیطی مانند منابع محدود كننده مؤثر بر واكنش محصول به تراكم را به حساب آورند. ویلی و هیث (1969)، مید (1979، راتكوكسی (1983). بازنگری های جامعی از مدل‌های گوناگونی كه برای توصیف روابط عملكرد – تراكم به كار رفته اند انجام داده و مزایا و معایب توابع ریاضی مختلف پیشنهاد شده را خاطر نشان ساختند. انواع متعددی از معادلات توصیف شده اند، اما تنها معادلات به اصطلاح معكوس برای عملكرد در گیاه رضایت بخش شناخته شده اند و می توانند یك برهمكنش ساده زیستی برای پارامترهای معادله فراهم سازند چهار شكل اصلی معادله عكس عملكرد پیشنهاد شده اند. (1)W-1=a+b.z كه در آن W عملكرد اندام های هوای یا دانه در بوته، Z تراكم گیاهی و تعداد بوته در واحد سطح و a و b پارامترهای معادله می باشند. این ساده ترین نوع معادله بوده و تنها مدل مجانب را وصف می كند. معادله (1) اولین بار توسط شینوزاكی و كیرا (1956) پیشنهاد شده است پارامترهای آن (b,a) مفهوم زیستی دارند. در این معادله a معادل عكس عملكرد تك بوته (W-1) در یك تراكم بی نهایت پایین بوده و به عبارت دیگر تخمینی از عملكرد گیاهان تنك در شرایط عاری از رقابت می باشد. ویلی و هیث (1969) این پارامتر را به عنوان معیاری از “ظرفیت ژنتیكی “ تك بوته ای محصول تلقی كردند. ارزش برازش یافته a عملاً تا حد زیادی به خصوصیات ژنتیكی یك رقم خاص بستگی دارد. اگر رابطه عملكرد – تراكم حقیقتاً مجانب باشد، b با خط مجانب رابطه عكس دارد. به عبارت دیگر b عبارت از عملكرد حداكثر در واحد سطح در تراكم های بسیار بالا می باشد؛ ممكن است b به عنوان معیاری از “ظرفیت محیطی “ در نظر گرفته شود (ویلی و هیث، 1969). این معادله به طور موفقیت آمیزی برای توصیف نتایج بدست آمده از آزمایشات مزرعه ای با استفاده از كرت های بزرگ و كوچك با طرحهای با قاعده آزمایشی استفاده شده است (لرنر و ساتوره، 1990). معادلات دیگر یك پارامتر سوم را نیز در خود گنجانده اند، به نحوی كه می توانند روابط سهمی شكل عملكرد تراكم را نیز توصیف نمایند. برای مثال بلیسدان (1966) عبارت زیر را پیشنهاد كرد: (2) كه شكل ساده شده استفاده از یك مدل پیشنهاد شده توسط بلسیدان و نلدر (1960) می باشد. اگر باشد، مدل رابطه مجانب را توصیف می كند، اما اگر باشد، یك رابطه سهمی را توصیف می نماید. هالیدی (1960 ب) عبارت زیرا را پیشنهاد نمود: (3) گزاره درجه ی دوم برای روابط سهمی به حساب می آید؛ اگر پارامتر C مساوی صفر باشد، آنگاه معادله به معادله شینوزاكی و كیرا (1956) ساده می شود. فرزداقی و هریس (1968) عبارت زیر را پیشنهاد كردند: (4) اگر باشد، این معادله نیز همانند عبارت سوم به همان معادله اول تبدیل می شود. راتكوسكی (1983) دریافت كه تمامی عبارت ها (4-1) به ؟ به سری های مختلف داده ای كه او تجزیه و تحلیل كرد، برازش می یابند، گرچه معادله (3) مهمترین برازش خطی را به دست می دهد. معادلات معكوس با وجود برازش خوب دارای برخی محدودیت ها هستند. به طور خاص همگی آنها قادر به فراهم كردن یك ساختار پراكندگی كه برای تجزیه و تحلیل آماری، و برای تفسیر صحیح پارامترها قابل قبول باشد، نیستند. هر چند، تكنیك های جدید آماری كه از تبدیل داده ها و روش های غیر خطی استفاده می كنند، پردازش آماری تمایم چهار مدل ارائه شده، را بهبود بخشیده اند. (راتوكوسكی، 1983).واكنش گیاهان گندم به تراكم باید از نظر آرایش مكانی گیاهان نیز تعریف شده باشد. تحقیقات اندكی به تمایز گذاشتن بین تراكم و آرایش گیاهی در هنگام مدل سازی واكنش محصول اختصاص یافته اند، زیرا واكنش به تراكم های متفاوت معمولاً در یك فاصله (ویلی و هیث، 1969). به نظر می رسد كه در نظر گرفتن اثر مستطیلیت روی معادلات عملكرد تراكم مهم باشد، بویژه زمانی كه گیاهانی كه از تراكم ها و فواصل ردیف مختلف كشت شده اند، با یكدیگر مقایسه می شوند. در این موارد، معادلات باید علاوه بر اثرات مستطیلیت قادر به توصیف اثرات تراكم نیز باشند. برای این منظور پیشنهاد شده است كه فاصله روی ردیف و بین ردیف در صورت متغیرهایی در برخی از این معادلات گنجانده شوند (ویلی و هیث، 1969). پیدا كردن هر گونه توصیف ریاضی از ارتباط عملكرد – تراكم – مستطیلیت در مورد پارامترهایی كه دارای مقدار مفهوم زیستی باشند مطلوب بوده و ممكن است به طور آزمایشی قابل اثبات باشد. معادلات عكس عملكرد كه در این جا بحث شدند، ثابت شده اند كه از هر دو جنبه قوی هستند و ابزاری برای توصیف روابط مجانب با سهمی عملكرد فراهم می سازند. هر چند تحقیقات كمی روی اثر مستطیلیت وجود دارد و معادلات تنها در چند مورد اندك روی گیاهان گندم امتحان شده اند. ملاحظات پایانیاین فصل نشان داد كه محصولات پس بازده، گندم بستگی به تك بوته هایی دارند كه یك فشار شدید رقابتی را تحمل می نمایند. این فصل روی اثر تراكم بر رشد عملكرد گیاه متمركز شده بود و آگاهانه از هر گونه خبشی در مورد اثر تراكم بر مرگ دیگر گیاهان اجتناب كرد، زیرا این حالت در اغلب شرایط تولیدمحصول، به عنوان یك فرایند وابسته به تراكم به ندرت اتفاق می افتد. در این فصل تلاش شد تا واكنش گیاهان گندم به تراكم از یك گیاه دیدگاه اكوفیزیولوژیكی و بوم شناختی بررسی شود. واكنش های كاركردی گیاه و بر هم كنش های رقابتی مسئول اثرات تراكم روی عملكرد در محیط های مختلف و وضعیت های متفاوت مدیریت محصول به شمار می روند. قصد بر این بود یك چهارچوب نظری كه منظور درك مبانی واكنش و فراهم ساختن یك پایه منطقی جهت پیش بینی و دستور تراكم گیاهی به محصولات آزمایشی یا تجاری ساخته شود. ممكن است تغییر تراكم محصول و آرایش به عنوان روشی جهت تغییر ساختار زمانی و مكانی محصول و به این طریق استفاده از منابع محصول نگریسته شود. تراكم های بالا برای هر محیط خاص باید استفاده بیشتری از منابع محیطی كه در اوایل فصل دسترس هستند تأمین سازند؛ هر چند واكنش های عملكرد متراكم هنوز به شدت بر طریقه مصرف منابع در طی دوره ای بحرانی تعیین اجزا عملكرد متكی هستند. با توجه به این مسأله دستورزی تراكم باید تنها هنگامی مؤثر باشد كه اطمینان حاصل شده باشد كه محصول باید قادر به دستیابی به حداكثر سرعت های رشد ممكن در طی این دوره ها باشد. منابع پایان فصل هفت فصل هشتتأثیر علف های هرز بر عملكرد گندممقدمهدر یك مقیاس جهانی، از نظر سطح اشغال شده و عملكرد دانه تولیدی، گندم با 222 میلیون هكتار سطح زیر كشت و تولید 564 میلیون تن، مهمترین گیاه زراعی به شمار می رود. اگر چه گندم در آمریكا از نظر سطح زیر كشت در مقام دوم پس از ذرت قرار دارد؛ ولی مهمترین گیاه زراعی در اروپا، كانادا و استرالیا می باشد (اوركه و همكاران، 1994). در بریتانیا با وجود كاهش اخیر در سطح كشت به دنبال معرفی خارج كردن زمین از چرخه تولید، هنوز گندم بیشترین سطح زیر كشت یعنی 2 میلیون هكتار را به خود اختصاص داده است. علف های بیشتری باری استفاده در غلات نسبت به دیگر محصولات به ثبت رسیده اند و بیشترین استعمال علف كش نیز در غلات دانه ریز صورت می گیرد. در بریتانیا، میزان تركیبات فعال كه در گندم به كار می رود، با متوسطی حدود 32/2 فراورده بكار رفته در هكتار بیش از هر محصول زراعی دیگر است (اورسون ، 1987). علف های هرز گندمتركیب جامعه گیاهی علف هرز گندم بازتابی از فصل كاشت، كنترل زراعی و شیمیایی علف هرز، منطه جغرافیایی، و نوع خاك می باشد بنابراین در مزرعه گندم زمستانه، گونه ای علف هرز كه در پائیز جوانه می زدند غالب خواهند بود، در حالیكه مزارع گندم بهار برای یك ساله ای تابستان مطلوب خواهد بود. بی شك همانطور كه توسط آندریسن ، استرین ، استریبیگ ،‌(1996) نشان داده شده است بدنبال كشف علف كشهای انتخابی از نوع تنظیم كننده ای رشد (آریلوكسی آلكانوئیك اسیدها ) مشخصه فلور علف هرز پهن برگ غلاا به طور چشمگیری كاهش یافته است. در اروپا تأكید بیشتر بر كاشت زود گندم زمستانه با استفاده از فن آوری های خاك ورزی حداقل ، به آلودگی شروع توسط علف های هرز چمن یكساله و چند ساله كمك كرده است (فرود-ویلیامز ، 1988). در آمریكای شمالی، گسترش دم روباهی سبز ، در كشت مداوم گندم ، و جوموشك در غباب شخم توسط هدم ، تسیر ، و دیك (1991) اثبات شده است. آلودگی گندم زمستانه در مزارع هر سال كشت با علف پشمكی توسط بلك‌شاو و همكاران (1994). گزارش شده است. آنها همچنین وجود علف های هرز كمتری را در كشت تناوبی نسبت به كشت مداوم گندم زمستانه یادآوری شدند. برعكس، در نظام بدون شخم آلودگی های علف هرز بیشتری نسبت به شخم حداقل یا متداول مشاهده شده است (بلاك شاو و همكاران، 1994). این مشاهدات توسط گیل و ارشاو (1995) نیز مورد تأیید قرار گرفته است، هر چند دركسن و همكاران (1993) نتوانستند ارتباطی بین افزایش علف های هرز چمنی یكساله و نظام بدون شخم بید انجامید. عوامل شخم مؤثر بر تركیب جمعیت علف هرز توسط مویر و همكاران (1994) بازنگری شده است. افزایش اتكاء بر فنیل داده های جایگزین شده ایزوپروتورون و كلوروتورون در بریتانیا، منجر به افزایش مقاومت به علف كش در دم روباهی كشیده گردیده است، گواینكه مقاومت به آریكوكسی-فنوكسی پروپیونات‌ها و سیكلوهگزاندیون ها برای گونه ای جچم ، و یولاف در استرالیا امریكای شمالی و بریتانیا گزارش شده است (هیپ ، 1997).بر طبق گزارش اوئركه و همكاران (1994) علف های هرز عمده گندم شامل گونه ای یولاف، مرغ ، خارلته ، و پیچك صحرایی می باشند. اگر چه گونه ای یولاف دارای بركنش جهانی هستند، ولی گونه ای Setaria و نیز علف پشمكی به طور خاص در امریكای شمالی مسئله ساز هستند، در حالیكه دم روباهی كشیده تا حد زیادی به مناطق شمال غربی اروپا محدود شده است. Apeara Spica-Venti عمدتاُ در غرب اروپا یافت می شود و جار و علفی دو پرچمی به ویژه در جنوب اروپا شیوع دارد. علف های هرز اصلی گندم در استرالیا عبارتنداز: جاروعلفی دو پرچمی، چچم ، و نوعی خونی‌واش . گونه خونی‌واش Phalaris minor یك مشكل عمده گندم در هندوستان به شمار می رود. دیگر علف های هرز مرتبط با محصولات گندم شامل گونه ای علف هفت‌بند ، سلمه‌تره ، گندمك ، و كله‌گر به چهار سر می باشند (سالونن ، 1992 الف).بررسی علف های هرز گندم در بریتانیا، گونه ای یولاف مرغ، دم روباهی كشیده، چمن ، و گونه جاروعلفی سترون ، را به عنوان علف های هرز باریك برگ عمده، و شیر پنیر (بی‌تی‌راخ) ، بنفشه مزرعه ای ، گندمك، فراموشم مكن ، حرف سرخ ، سیزاب ایرانی ، و گونه ای بابونه را به عنوان علف های هرز پهن برگ یكساله غالب مزارع گندم زمستانه تعیین نمود (فرود-ویلیامز و چانسلور ، 1982؛ چانسلور و فرود – ویلیامز، 1984؛ وایت‌هید و رایت، 1989). ساودرا و همكاران (1989) گزارش كردند كه شایع‌ترین علف های هرز باریك برگ در جنوب اسپانیا عبارتنداز یولاف قرمز وحشی ، چچم، گونه های خونی‌واش، پنجه مرغی و جاروعلفی دو پرچمی.تلفات عملكردبر طبق برآوردهای كرامر (1967)، در سطح جهان علف های هرز موجب تلفات چشمگیر علمكرد گندم (8/9 درصد) می شوند، اما برآوردهای جدبد نشاندهنده حتی كاهش های بیشتر عملكرد (1/13 درصد) به دلیل معرفی ارقام با قدرت رقابتی كمتر ومصرف بیشتر كودها وتنظیم كننده ای رشد گیاه می باشد (اوئركه و همكاران، 1994). در كانادا، تنها در منطقه آلبرتا ، یك كاهش ده درصدی در عملكرد به رقابت با یولاف وحشی نسبت داده می شده كه این افت عملكرد معادل 000/260 تن می باشد (نالواجا ، 1977). در ساسكاجوان ، تلفات نسبت داده شده به Setaria Virdis حدود 8/7 درصد بود. نالواجا (1977) تفاوت عملكرد گندم و جو را برای كانادا در مجموع حدود 5/3 میلیون تن برآورد كرد كه نشانگر افت بیش از 20 درصدی در ایالات هاموئی كانادا می باشد. در ایالات متحده، گونه‌های Bromus دلیل اصلی افت عملكرد بود و در آزمایشات انجام شده بین سالهای 1983 و 1986 در اكلاهما، تلفات علمكرد از 3/46 تا 7/48 درصد متغیر بود (راتلیف و پیپر ، 1987). تراكم های 24، 40 و 65 بوته بر مترمربع علف پشمكی عملكردهای گندم زمستانه را به ترتیب تا 10، 15 و 20 درصد كاهش داد (استالمن و میلر، 1990). تلفات ناشی از گونه های یولاف در حد 7/2 میلیون تن برآورد شدند (نالواجا، 1977)، در حالیكه برای آمریكای جنوبی و استرالیا، تلفات ناشی از رقابت یولاف وحشی 15 درصد عملكرد برآورده شده است. همچنین مارتین، مك‌میلان و كوك (1988) نشان داده كه بر مبنای یك عملكرد 472 بر هكتاری كاهش عملكرد به دلیل وجود علف های هرز در نیوساوت ولز (1985-1983) در حد 37/0 تن بر هكتار (معادل 15 درصد) محاسبه شده بود. در شمال اروپا میانگین خسارات ناشی از یولاف حدود 3 درصد برآورد شده است، اما كاهش این تا حد 12 درصد نیز مشاهده شده اند. به طور كلی، كنترل علف های هرز پهن برگ (آمسیب ، 1985؛ داویز، 1988) منجر به واكنش های عملكرد كمتری نسبت به حذف علف های هرز باریك برگ (حدود 10 درصد) شده است. با این وجود در بریتانیا ویلسون و كوسانس (1983) كاهش عملكرد های معادل 3/11 درصدی از علف های هرز پهن برگ و 9/24 درصدی از علف های هرز باریك برگ گزارش كردند، در حالیكه واكنش های عملكرد 45 تا 120 درصدی به دنبال دم روباهی كشیده مشاهده شد (كلارك، 1987). همچنین خسارات 67 تا 85 درصدی و 34 تا 71 درصدی برای عملكرد محصولات كم و پرتراكم گندم از آلودگی جاروعلفی سترون گزارش شده است (كوسنس ، پولارد ، ودانز، 1985). متأسفانه كنترل آن دسته از علف های هرز كه دارای بیشترین قدرت رقابت در نظر گرفته می شوند (علف های چمنی یكساله نامیده می شوند) بیشترین هزینه را نیز می طلبد. (كین، 1991). آلودگی گندم زمستانه توسط Apera Spica-venti در لهستان باعث كاهش های 65 درصدی عملكرد دانه به عنوان پیامدی از كاهش تعداد خوشه، طول خوشه و وزن دانه گردید (رولا و رولا، 1983). تجزیه رگرسیون یك ارتباط بین تعداد پانیكل و كاهش عملكرد نشان داد، به نحوی كه برای افزایش پانیكل در متر مربع، یك افت 4/0 درصدی در عملكرد صورت گرفته بود. و بر این اساس، آستانه ای اقتصادی علف هرز حدود 10 تا 20 بوته در متر مربع محاسبه گردید. آفننتولی و الفترو و هورینوس، (1996) نشان دادند كه گرچه دو گونه خونی‌واش (P.miner; P.brachystachys) در یك تراكم 76 بوته بر متر مربع هیچ تأثیری بر عملكرد نداشتند، تراكم های 150 و 304 بوته در مترمربع هنگامی كه تا زمان برداشت موجود بودند به ترتیب 23 تا 28 درصد و 36 تا 39 درصد عملكرد را كاهش دادند. در هندوستان مهرا و گیل (1988) گزارش كردند كه وجود Phaloris minor در تراكم های 50 و 250 بوته در مترمربع، عملكرد را به ترتیب تا 8 و 44 درصد كاهش داد. بالیان و مالیك (1989) نیز گزارش كردند كه بوته در مترمربع عملكرد را تا 30 درصد كاهش داد. رقابتجالب توجه است كه نسبت به دیگر گیاهان زراعی اصلی یعنی، ذرت، سویا، پنبه، برنج و جو، اطلاعات كمی در رابطه با اثرات علف های هرز در گندم منتشر شده است. منابع انتخابی در مورد اثرات علف های هرز گندم كه بیش از سال 1987 منتشر شده اند، در مروری از رقابت گیاهی توسط زیمدال (1980) گنجانده شده اند. بر خلاف دیگر گیاهان زراعی، اطلاعاتی روی دوره بحرانی رقابت (دوره حفظ بدون علف هرز) گندم به جز چند استثناإ (ریدریخ ، 1974؛ ولش و همكاران؛ در حال چاپ) موجود نیست. با این حال ویلسون، و كوسانس (1978) نشان كرده اند كه عملكردها بوسیله تاریخ حذف علف هرز بیشتر از ثمر بخشی علف‌كش تأثیر پذیرفته بودند بنابراین برای مثال كنترل یولاف وحشی در گندم زمستانه توسط علف كش باربان در مرحله سه برگی مزیت عملكرد بیشتری نسبت به كاربرد بنزوئیل پروپ اتیل در بهار بدست داد. بیشترین واكنش عملكرد از مصرف پی در پی هر علف‌كش در نصف مقدار توصیه شده بدست آمده بود. نتایج مشابه ای به دنبال از بین بردن یولاف وحشی و دم روباهی كشیده به ترتیب با دیفنزوكوات و كلوفوپ ایزوبوتیل با وجود سنتز شدن ناكامل علف های هرز حاصل شده بود (ویلسون، 1979). هیچ مزیت عملكرد بیشتری از تیمار در بهار نتیجه نشد و عملكرد ها تفاوت معنی‌داری كاربرد نصف مقدار توصیه شده نداشتند. علاوه بر این گرچه كنترل كلی علف های هرز به دنبال كاربرد پائیزه علف‌كشها از كارایی كمتری برخوردار بود، واكنش عملكرد از كننترل علف های هرز پهن برگ برای تیمار پائیزه از تیمار در بهار بیشتر بود (ویلسون، 1980). برعكس در سری دیگر از آزمایشات، كاربرد علف‌كش در مرحله سه برگی (GS 1.3) در نوامبر موجب هیچ گونه برتری در عملكرد به مرحله شروع ساقه دهی (GS 3.0) در اواخر آوریل نگردید كه این امر تا حدی به آب و هوای شدید زمستانه نسبت داده شده بود. (ویلسون، 1982). بنابراین می توان نتیجه گرفت كه حذف علف‌های هرز پهن برگ در پائیز همواره برای حداكثر واكنش عملكرد ضروری نیست مشروط به اینكه این علف ها پیش از ساقه رفتن گندم از بین برده شوند. در مقایسه ای از 12 آزمایش گندم زمستانه كه در طی سالهای برداشت 1980 و 1981 صورت گرفت، مزیت های عملكرد چشمگیری در 5 تا از آزمایشات رخ داد، اما در هیچ یك از موارد تیمارهای پائیزه موجب عملكرد بیشتری نسبت به تیمارهای بهاره نگردیدند (ارسون، 1982). این باعث شد ارسون چنین نتیجه بگیرد كه در اكثر آزمایشات ارزیابی شده، حذف بهاره علف های هرز پیش از شروع ساقه دهی، حداقل به اندازه كنترل پائیزه كارآمد بود. متقاقباً ویلسون، تورنتون و لوتمن (1985) نشان دادند كه واكنش به حذف پائیزه علف های هرز پهن برگ محدود شده بود (كمتر از یك تن در هكتار)، به استثناء یك آزمایش كه در آن كنترل شیر پنیر موجب 4 تن افزایش عملكرد در هكتار شد. هر چند بر خلاف كنترل علف های هرز پهن برگ، ناتوانی در از بین بردن دم روباهی كشیده در پائیز منجر به افت های شدید عملكرد غالباً بیش از 4 تن در هكتار گردید. قبلاً ویلسون (1980) خاطر نشان كرده بود كه برای آلودگی های مخلوز علف های هرز پهن برگ و دم روباهی كشیده، تیمار پائیزه منتج به بهره عملكرد بیشتری شد، به شرط اینكه دم روباهی كشیده، به طور كافی كنترل شده بود علاوه بر این ارسون (1980) در یك مقایسه ای از 11 آزمایش گندم زمستانه، نتیجه گرفت كه واكنش های عملكرد چشمگیری از حذف پائیزه گندمك بدست آمده بود، اگر چه واكنش های ؟ تنها در سه تا از 11 آزمایش رخ دادند. مدل های شبیه‌سازی رقابت بین علف های هرز پهن برگ یكساله و گندم زمستانه در هلند نشان می دهند كه علف های هرزی كه در بهار سبز می شوند، اثرات ناچیزی روی عملكرد دارند، در حالی كه انواعی كه در پائیز سبز می كنند، می توانند سبب افت واقعی عملكرد تا بیش از 2 درصد شونند (لاتز ، كروف و گرونولد ، 1990). شاخص های رقابت ارتباط بین افت عملكرد محصول و تراكم علف هرز معمولاً با یك هذلولی راست گوشه مطابقت دارد. به نحوی كه همچنان كه تراكم علف های هرز افزایش یابد، افت عملكرد به ازای تك بوته علف هرز كاهش می یابد و در تراكم بالای علف هرز به یك خط مجانب فوقانی نزدیك می شود. مثال هایی از این رابطه بین گندم و یولاف وحشی (كوسنس و همكاران، 1987؛ مارتین، كولیس ، و مك‌نامارا ، 1987). جار و علفی دو پرچمی (گیل، پوله ، و هولمز ، 1987)، جار و علفی سترون (كوسنس و همكاران، 1988)، علف پشمكی (استالمن و میلز 1990؛ للك شاو، 1993)، بابونه سوراخدار (داگلاس و همكاران، 1991)، شیر پنیر (زانین ، برتی ، تونیولو ، 1993)، بگونه ای خونی‌واش (آفنتولی و الفترو هورینوس ، 1996)، سیزاب عشفه ای (آنگونین ، كاساتل و مینارد، 1996).تصمیم در مورد كنترل علف های هرز در كوتاه مدت بستگی به نفع مالی عاید شده خواهد داشت. ممكن است كه در پایین تر از یك تراكم خاص علف هرز هیچ نفعی آشكار عملكردی از حذف علف هرز هنوز قابل مشاهده نباشد. آستانه اقتصادی عبارت است از تراكمی از علف هرز است كه در آن هزینه یك علف كش و معرف آن كاملاً با نفع مالی واكنش عملكرد در توازن می باشد. در عمل یك رهیافت طولانی مدت برای محاسبه پیامدهای جایگزینی بیشتر بذر در آلودگی آتی علف هرز لازم است كه به عنوان آستانه بهینه اقتصادی شناخته می شود. (مدل ای كه تعیین آستانه های گوناگون را امكان پذیر می سازند، برای علف های هرز باریك برگ یكساله یولاف وحشی (كوسنس و همكاران، 1986) و دم روباهی كشیده، (دویله، كوسنس و موس، 1986). ساخته شده اند. برای یولاف وحشی یك آستانه بهینه اقتصادی 2 تا 3 گیاهچه در متر مربع برای گندم زمستانه تیمار شده با دیفنزوكوات محاسبهشده است. این آستانه برای دم روباهی كشیده، 5/7 گیاهچه در مترمربع برآورد شده بود، به شرط اینكه بلافاصله پس از سبز شدن؛ كلوروتولورون تیمار صورت گرفته بود. این مقادیر به میزان چشمگیری كمتر از آستانه ای اقتصادی یكساله مربوط هستند كه به ترتیب معادل 12-8 و 50-30 گیاهچه در مترمربع می باشد. هر چند در عمل باید مقداری نقصان سومندی علف كش یا ناله هنجاری در سبز شدن را به ترتیب در آستانه های 1 و 5 بوته در متر مربع پذیرفت. به طور مشابه با فرض یك ارزش، 100 پوندی برای هر تن دانه، هزینه علف‌كشی شامل كاربرد 40 پوند در هكتار و كارایی 100 درصد علف‌كش، یك آستانه اقتصادی 1/7 بوته در متر مربع برای جاروعلفی سترون در گندم زمستانه استنتاج شده بود. (كوسنس و همكاران، 1988). چنین آستانه ای منتج به كاهش های مورد انتظار 32/0 تا 45/0 تن بر هكتار در عملكرد گردید. در آلمان، گروویت ، هیتفوس ، (1990) مقادیر آستانه ثابتی معادل 20 تا 30 بوته در متر مربع برای علف های هرز باریك برگی شامل دم روباهی كشیده اما فاقد یولاف وحشی پیشنهاد كردند برای علف های هرز پهن برگ، این مقادیر بالاتر بودند (50-40 بوته در متر مربع) به استثناء شیر پنیر (5/0 – 1/0 بوته در متر مربع) و fallopia conrolrulus (0/2 بوته در متر مربع) و همچنین در ایتالیا، زانین، برتی و تونیولو (1993)، آستانه ای اقتصادی برای یولاف قرمز وحشی، زیرگونه ludoriciana را در گندم زمستانه بسته به انتخاب علف‌كش بین 7 تا 12 بوته در متر مربع برآورد كردند. برای دم روباهی كشیده و چچم پرگل ، آستانه ها بین 25 و 35 بوته در متر مربع متغیر بود، برای جاروعلفی سترون كمتر از 4 بوته در متر مربع بود. در حالیكه این آستانه برای شیر پنیر تنها 2 بوته در متر مربع بود. هر چند این آستانه ها تا حد زیادی تحت تأثیر فراهمی نیتروژن بوده اند، به نحوی كه در غیاب نیتروژن، آستانه ها برای هر دو علف هرز جاروعلفی سترون و شیرپنیر قابل چشمپوشی بود. ادامه خواندن مقاله تراكم و پراكندگي گياهي عوامل تعديل كننده رشد و نمو

نوشته مقاله تراكم و پراكندگي گياهي عوامل تعديل كننده رشد و نمو اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>