nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
نظام خانواده در اسلام
15جلوه هاى فضیلت در خانواده خلوص نیتكلام حكیمانه و مهمى از رسول حق روایت شده كه هر كس براى خدا و محض صله رحم ازدواج كند، خداوند فرقش را به تاج ملائكه آراسته مى كند.ازدواج نتایج و محصولات مثبت و فراوانى دارد : انس زن و شوهر به یكدیگر، نجات از تنهائى، زیاد شدن روزى، روشنى چشم دو خانواده، حفظ نصف دین، جلب خوشنودى حق، لذت و بهره جنسى، تجلى فرزند در عرصه گاه زندگى، پیدا كردن پشتوانه و . . .
اگر انسان نیت خود را در ازدواج براى خدا خالص كند، علاوه بر این همه بهره و منفعت، به خاطر نیّتش دست به عبادتى بزرگ، و طاعتى عظیم زده، كه ارزش او را تا حدّ فرشته و ملك بالا مى برد، و تاجى همچون تاج ملكوتیان زیبنده فرقش مى گردد.
چرا كارى نكنیم، كه نور قبول حق آن را منور كند، و ارزشى مافوق تمام ارزشها به آن بدهد ؟بیائیم از ابتداى كار، بناى ازدواج، و ساختمان تشكیل زندگى را بر پایه اخلاص بنا كنیم.
زن و مرد ما بیایند با تمام وجود به این معنا توجه كنند، تا ظاهر و باطن زندگى به عنایت و رحمت و قبولى خداوند وصل شود.در كتاب مواعظ العددیه از على (علیه السلام) روایت شده، كه هیچ عملى از اعمال انسان، به اندازه عمل قبول شده ارزش ندارد.اوج خلوص نیت
در این زمینه به داستانى بسیار شگفت آور از موسى بن عمران توجه كنید : زمانى كه به دعوت حضرت شعیب، پس از زحمتى كه براى آب دادن به گوسپندان او كشیده بود، وارد خانه آن پیامبر بزرگ شد، سفره شام پهن بود، شعیب فرمود اى جوان بنشین و شام تناول كن.موسى در پاسخ گفت به خدا پناه مى برم!
شعیب گفت براى چه؟ مگر تو گرسنه نیستى گفت: چرا، اما مى ترسم این شام در عوض آن زحمت من قرار بگیرد، ما اهل بیتى هستیم كه چیزى از عمل آخرت را، در مقابل پر بودن زمین از طلاى ناب عوض نمى كنیم!!شعیب به او گفت اى جوان به خدا قسم چنین قصدى در من نیست، من نیت این را ندارم كه لقمه سفره من در عوض زحمت تو قرار بگیرد، عادت من و پدرانم پذیرائى مهمان و اطعام طعام بود، پس از این گفتگو، موسى كنار سفره نشست و غذا خورد.جلوه هاى فضیلت در خانواده
جداً عجیب است، موسى مدتها بود از مصر بیرون آمده، و بیابان گردى مى كرد، در آن مدت غذاى مناسب نصیب او نشده بود، از گیاه شیرین بیابان استفاده مى كرد، و وقتى وارد بر شعیب شد سفره او را سفره مهیا و مطلوبى دید، در عین اینكه سخت گرسنه بود، از ترس این كه مبادا به آن عمل كه محض خدا انجام داده بود لطمه بخورد از خوردن غذا خوددارى كرد، اما وقتى از جانب شعیب مطمئن شد، كه شعیب هم در پذیرائى از مهمان قصدش للّه و نیّتش خالص است بر سر سفره نشست!خلوص شعیب باعث شد كه اولوالعزم آینده هشت سال براى او چوپانى كند، و خلوص موسى باعث شد، كه شعیب پیامبر پدر زن موسى شود!خلوصى شگفت آور
یكى از علماى بااخلاص و عاشق اهل بیت، كه سالها با او انس داشتم، و از اخلاق و رفتارش درسها گرفتم برایم نقل كرد، زمانى كه از تهران براى تحصیل علوم الهى وارد قم شدم، ریاست حوزه با مرحوم آیت اللّه العظمى حاج شیخ عبدالكریم حائرى بود.
پس از مدتى به حاج شیخ معرفى شدم، كه در ذكر مصائب اهل بیت و شور و حال وصفى خاص دارم، از من خواست در مواقع معین براى وى متذكر مصائب اهل بیت شوم.كم كم به این معنا شناخته شدم و افتخار مى كردم كه در صف ذاكران حضرت حسین (علیه السلام) هستم.
روز پنج شنبه اى مرا به منزل یكى از علماى بزرگ كه در پائین شهر منزل داشت بردند، از من درخواست منبر شد، دقایقى در رابطه با چند جمله نهج البلاغه درباره مرگ صحبت كردم، صاحب خانه بسیار گریست، تا پایان مجلس هم گریه مى كرد، از من دعوت شد پنج شنبه دیگر هم به آنجا بروم، رفتم، به من گفتند سهل تر و عادى تر سخن بگو، زیرا این مرد بزرگ وقتى بیاد مطالب هفته پیش مى افتد به شدّت گریه مى كند، سپس داستانى از اخلاص او برایم گفتند كه بهت آور بود.
مجرّد زندگى مى كرد، اصرار ما براى ازدواج او فایده نداشت، پس از مدتى به قبول ازدواج تن داد، خانم جوانى كه ازدواج نكرده بود به او پیشنهاد شد، یك بار بنا بر اصول فقهى وى را دید، ولى پاسخ او منفى بود، پس از مدتى شنیدیم با بیوه اى سیاه چهره، زشت و داراى سه فرزند ازدواج كرده است، غرق تعجب شدیم، علت آن را خواستیم، فرمود باكره اول را دیدم، پسندیدم، هر چه كردم نیت خود را در این ازدواج خالص كنم، و به خاطر خدا قدم بردارم میسر نشد، از او گذشتم، این خانم را دیدم، شوهر مرده بود، نان آور نداشت، سه یتیم براى او مانده بود، كسى حاضر به ازدواج با او نبود، در اینجا زمینه خلوص نیت یافتم، للّه ازدواج كردم، بهره واقعى آن در قیامت نصیبم مى شود!!امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :
طُوبى لِمَن اَخْلَصَ لِلّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَحُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ اَخْذَهُ وَ تَرْكَهُ، وَ كَلامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَهُ.خوشابه حال كسى كه عمل و علم و محبت و كینه، و گرفتن و نگرفتن و سخن و سكوت، و حركت و گفتارش را براى خدا خالص كند.و نیز فرمود :اَلاِْخْلاصُ اَشْرَفُ نِهایَه.اخلاص شریفترین فرجام است.و فرمود :فِى الاِْخْلاصِ یَكُونُ الْخَلاصُ.
رهائى در اخلاص است.و فرمود :اَلاِْخْلاصُ مِلاكُ الْعِبادَهِ. اخلاص ملاك و قوام عبادت است.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :طُوبى لِلْمُخْلِصینَ أُولئِكَ مَصابیحُ الْهُدى، تَنْجَلى عَنْهُمْ كُلُّ فِتْنَه ظَلْماءَ.خوشا به حال مخلصین، آنان چراغ هاى هدایتند، هر فتنه و تاریكى از آنان زدوده مى شود.امام عسگرى (علیه السلام) در ارزش بسیار والاى اهل اخلاص فرمود :لَوْ جُعِلَتِ الدُّنْیا كُلُّها لُقْمَهً واحِدَهً وَلَقَّمْتُها مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ خالِصاً لَرَأَیْتُ اَنّى مُقَصِّرٌ فى حَقِّهِ.
اگر تمام دنیا را یك لقمه كنم، و آن را به كسى كه به اخلاص، خدا را عبادت مى كند بخورانم، نظرم این است كه در حقّش كوتاهى كرده ام.رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
اَخْلِصُوا اَعْمالَكُمْ لِلّهِ فَاِنَّ اللّهَ لا یَقْبَلُ اِلاّ ما خُلِّصَ لَهُ..تمام اعمال خود را براى خدا خالص كنید، همانا خداوند جز آنچه براى او خالص قرار داده شده قبول نمى كند.على (علیه السلام)فرمود :ضاعَ مَنْ كانَ لَهُ مَقْصَدٌ غَیْرُ اللّهِ.
ضایع شد كسى كه مقصدى غیر خدا دارد.رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :تَمامُ الاِْخْلاصِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ.همه اخلاص، پرهیز از همه محرمات الهى است.اگر حاكمیت هوا، و شهوات و غرائز، و چشم همچشمى، و دلبستگى خارج از حد به امور مادى، و غفلت در كار نباشد، گل اخلاص در هر عملى از گلستان باطن شكوفا مى شود، و بوى خوشش تمام فضاى زندگى را پر مى كند.
وه كه چه نیكوست زندگى زن و مردى كه بناى ازدواج را بر پایه اخلاص گذاشتند، و در مسیر زندگى هم در عین همه محدودیت ها خلوص را ادامه مى دهند.قل انّ صلاتى و نسكى و محیاى و مماتى للّه ربّ العالمین. اى رسول من اعلام كن، همانا نماز و همه حركات و زندگى و مرگ من خالص براى خدا است كه مالك همه جهانیان است.ریا و خودنمائى در واجبات موجب بطلان، و در امور مباحه علت كم شدن ارزش و قیمت عمل است.تقوا و عدالت
زن و شوهر لازم است نسبت به یكدیگر مسائل الهى و دستورات اسلامى را رعایت كنند، رعایت واقعیات امكان ندارد، جز با به كارگیرى تقوا و عدالت، یعنى پرهیز از سیئات و زشتى ها و بدخلقى و رفتار ناپسند، و عدالت یعنى دورى از افراط و تفریط در تمام برنامه ها.ستم به زن از جانب مرد، ستم به مرد از طرف زن به هر اندازه كه باشد، گرچه گروهى آن را قابل توجه ندانند قبیح است.زن از قدرت بدنى و گاهى از توان روحى بالائى برخوردار نیست، مرد باید در برخورد خود با همسرش جهات آفرینشى او را لحاظ كند، چنانچه حضرت حق در پاره اى از تكالیف و مسئولیت ها، توان و قدرت زن را لحاظ فرموده، و او را معاف نموده است.
جهات ضعف زن، باید با برخوردهاى زیباى مرد جبران شود، او در حدى نیست كه مرد با وى بجنگد، و خانه را میدان مبارزه و جار و جنجال با او قرار دهد.در این زمینه به دو روایت بسیار عالى عنایت كنید :امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه اى به حضرت مجتبى مسائل مفصّل و مهمّى را متذكر شدند، از جمله درباره هویت خلقت زن نوشتند :فَاِنَّ الْمَرْأَهَ رَیْحانَهٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمانَه.
همانا زن دسته گل خوشبو است، نه منبع قدرت و نیروى جسمى.امام صادق (علیه السلام) فرمود :اَكْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّهِ مِنَ الْمُسْتَضْعَفینَ النِّساءُ، عَلِمَ اللّهُ ضَعْفَهُنَّ فَرَحِمَهُنَّ.
بیشترین اهل بهشت از گروه مستضعفین زنان هستند، حضرت حق آگاه به ضعف آنان بود، به این خاطر در معرض رحمت قرارشان داد.بنابراین بر مرد است كه نسبت به او به پیروى از حضرت حق با رحمت و مدارا، و رأفت و محبت رفتار كند، و در برخورد خود با او حالات جسمى و روحى او را به عنوان اینكه دسته گل خوشبو است رعایت كند، و از افراط و تفریط و ستم در حق او به هر صورت كه باشد بپرهیزد، كه دستور حضرت حق، آفریننده زن، این است كه در حق زنان تقواى الهى را مراعات كنید، و از كنیز خدا در منزل خود به نحو شایسته در جهات مادى و معنوى پذیرائى كنید.
اما زن توجه داشته باشد كه مرد براى اداره امور خانه، باید متحمّل كارهاى بسیار سخت، و حادثه هاى فراوان شود، او ناچار است براى راحت بودن زن و فرزند، و گذران امور آنها، در صدد تهیه مسكن و پوشاك و خوراك مطلوب باشد، و این امور تهیه نمى شود، مگر با سختى و زحمت و تن دادن به كار، و چشیدن رنج سفر و حضر، و برخورد با این و آن، بنابراین وقتى به خانه مى آید، زن باید با برخورد كریمانه، و بكارگیرى اخلاق حسنه، و پذیرائى از او، و تمكین بى چون و چرا نسبت به خواسته طبیعى وى، به استقبال شریك زندگى بیاید، و فضاى خانه را با رفتار پسندیده، و جلب عواطف شوهر، و لبخند به او، و تشكر از زحمات بیرون او، معطّر نماید.
آرى تقوا و عدالت، اخلاق حسنه، كردار پسندیده، لبخند رضایت، تشكر از زحمت، حفظ آرامش، پذیرائى شایسته، همه و همه از فضائلى هستند كه در طول زندگى باید از مشرق وجود مرد و زن نسبت به یكدیگر طلوع كند، تا عرصه گاه حیات زن و شوهر از بركت این واقعیات نور باران شود.
حسن معاشرت زن با همسرش، و مرد با اهل بیتش، در روایات شیعه فصل بسیار مهمى است، كه شماره روایات آن اعجاب انگیز است چه رسد به متن و مفهوم آن سخنان عرشى و ملكوتى.ستم از جانب هیچیك به دیگرى گرچه به اندازه خردل باشد روا نیست، و ستمكار باید بداند عقوبت سختى به انتظار اوست.مرد مالك زن نیست، تا به هر برنامه اى كه بخواهد دست بزند، و زن نسبت به شوهر صد در صد آزاد نیست تا هر برنامه اى بخواهد پیاده كند براى او بى مانع باشد.براى هر یك از زن و شوهر از جانب حضرت حق و رسول اسلام و امامان معصوم، وظایف و تكالیفى است، كه تنها در چهارچوب آن تكالیف حق برخورد با یكدیگر را دارند، خارج از حدود الهى و وظائف انسانى و اخلاقى، هر برنامه دیگر ستم و ظلم است، و در دنیا و آخرت داراى عكس العمل مى باشد.
در رابطه با ستم زن به شوهر و شوهر به زن كه كارى شیطانى و بدور از كرامت و فضیلت است روایت بسیار مهمى از رسول خدا رسیده، كه توجه به آن جداً واجب است.مَنْ كانَ لَهُ اِمْرَأَهٌ تُؤْذیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ صَلاتَها وَ لاحَسَنَهً مِنْ عَمَلِها حَتّى تُعینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ اِنْ صامَتِ الدَّهْرَ، وَ قامَتْ، وَ اَعْتَقَتِ الرِّقابَ وَ اَنْفَقَتِ الاَْمْوالَ فى سَبیلِ اللهِ وَ كانَتْ اَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النّارَ ثُمَّ قالَ رَسوُلُ اللهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذلِكَ الْوِزْرِ وَ الْعَذابِ اِذا كانَ لَها مُؤْذِیاً ظالِماً . . .
آن كس كه زن آزاردهنده اى دارد، نماز و حسنه اى از حسنات آن زن قبول حق نمى شود، مگر یار و مددكار شوهر شود و رضایت او را جلب كند، آن زن آزاردهنده باید بداند در صورت ادامه آزار اول كسى است كه وارد جهنم مى شود، گرچه تمام روزگار را به عبادت شب سپرى كند، و بنده در راه خدا آزاد نماید، و مال و ثروت در راه خدا انفاق كند، سپس رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
چنین عذاب و وزر و وبالى هم براى مرد هست اگر همسرش را اذیت كند، و به او ستم روا بدارد، چنین مردى اگر عمر روزگار روزه باشد، و شبها را به عبادت صبح كند، و در راه حق بنده آزاد نماید، و اموالش را فى سبیل الله انفاق كند، اول كسى است كه از گروه عاصیان و ستمكاران وارد آتش مى شود!
چنین زن و مردى باید بدانند، كه حضرت حق در قرآن مجید نسبت به ستمكار اعلام نفرت نموده، و او را از دایره محبت و عشقش طرد كرده :وَاللهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ. خداوند ستمكاران را دوست ندارد.زن و مرد به این واقعیت توجه داشته باشند كه ستم تنها ستم بدنى و آزار جسمى نیست نگاه غضب آلود، كم محلى، بدخلقى، گفتن سخن زشت، درشت گوئى، فحش، تحقیر، عدم تمكین، همه و همه از مصادیق ظلم و ستم است.زنى كه به مرد خود ستم مى كند، مردى كه همسرش را مورد ستم قرار مى دهد، مسلمان واقعى نیست. و از دایره هدایت خارج، و در لجنزار گمراهى غرق است.بَلِ الظّالِمُونَ فى ضَلال مُبین.
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :بَیْنَ الْجَنَّهِ وَ الْعَبْدِ سَبْعُ عِقاب، اَهْوَنُها الْمَوْتُ قالَ اَنَسٌ یا رسوُلَ اللهِ فَما اَصْعَبُها ؟ قالَ : الْوُقوُفُ بَیْنَ یَدَىِ اللهِ عزَّ وَ جَلَّ اِذا تَعَلَّقَ الْمَظْلُومُونَ بِالظّالمینَ.بین بهشت و عبد هفت گردنه وجود دارد، آسانترینش مرگ است، انس به حضرت گفت : سخت ترین آن كدام است ؟ فرمود : ایستادن در پیشگاه خدا، زمانى كه مظلومان گریبان ستمكار را بگیرند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود :بِئْسَ الزّادُ اِلَى الْمَعادِ، اَلْعُدْوانُ عَلىَ الْعِبادِ.توشه بدى به سوى معاد است، ستم بر بندگان.الظُّلْمُ یُزِلُّ الْقَدَمَ، وَ یَسْلُبُ النِّعَمَ، وَ یُهْلِكُ الاُْمَمَ.
ستم قدم را مى لغزاند، نعمت را سلب مى كند، ملت ها را هلاك مى نماید.مولا فرمود :به خدا قسم اگر هفت اقلیم را به من بدهند، تا خدا را با گرفتن پوست جوى از مورچه معصیت كنم، قبول نخواهم كرد، و این ستم را بر آن حیوان روا نخواهم داشت، رسول خدا از خوردن آنچه مورچه با دهان و دست و پایش حمل مى كند نهى فرمود.رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :اِتَّقُوا الظُّلْمَ فَاِنَّهُ ظُلُماتُ یَوْمِ القِیامَهِ.
از ستم بپرهیزید، همانا ستم تاریكیهاى روز قیامت است.مردى به رسول حق گفت دوست دارم روز قیامت در روشنائى و نور محشور شوم فرمود : به احدى ستم مكن، قیامت در نور محشور شو.امام ششم (علیه السلام) فرمود :
كُلُّ ظُلْم اِلْحادٌ وَ ضَرْبُ الْخادِمِ فى غَیْرِ ذَنْب مِنْ ذلِكَ الاِْلْحادِ.هر ستمى كفر است، و زدن خدمتكار بى گناه از این كفر است.
چهره هاى بافضیلتمردان مؤمن و زنان مؤمنه را ویژگیها و خصوصیاتى است كه آثار عملى آن خصوصیات، در زندگى آنان جلوه مى كند، و باعث شیرینى زندگى، و لذت بردن از حیات، و موجب پیدا شدن نسلى پاك و علت آبادى آخرت آنان است.و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنكر و یقیمون الصّلوه و یؤتون الزّكوه و یطیعون الله و رسوله اولئك سیرحمهم الله انّ الله عزیز حكیم.مردان و زنان باایمان دوستدار یكدیگرند، امر به معروف مى كنند، و از كار زشت باز مى دارند، اقامه نماز مى نمایند، و زكات پرداخت مى كنند و حكم خدا و رسول را اطاعت مى كنند، اینان را خداوند مشمول رحمت خود نماید، همانا خداوند عزیز و حكیم است.من فكر مى كنم از مجموعه آیات قرآن در رابطه با اهل ایمان، همین یك آیه براى شناخت باطن و ظاهر آنان كافى است.چنین مردان و زنانى وقتى با یكدیگر زندگى مشترك تشكیل دهند، زندگى آنان مجوعه اى از نور، صفا، پاكى، خیر و بركت، صدق و راستى خواهد بود، مرد در این زندگى مرد ایده آل و زن در این زندگى زن ایده آل، و حیات آنان حیات طیبه، و دنیا و آخرتشان آباد است.مرحوم مجلسى مى فرماید : بودند مردانى كه وقتى براى كسب و كار مى خواستند از منزل خارج شوند، زن و بچه آنان مى گفتند :اِیّاكَ وَ كَسْبَ الْحَرامِ.از اینكه وارد كسب حرام شوید، بپرهیزید، پوشاك و خوراك و نفقه ما را بهانه قرار ندهید، تا مجوّزى براى تحصیل حرام شود.فَاِنّا نَصْبِرُ عَلَى الْجُوعِ وَ الضُّرِّ و لا نَصْبِرُ عَلَى النّارِ.
ما بر گرسنگى و سختى طاقت مى آوریم، ولى بر عذاب قیامت صبر و طاقت نداریم.راستى چه فضیلتى از این بالاتر، صبر و استقامت بر مشكلات و سختى ها، به قیمت حفظ خود از عذاب روز قیامت!
من خودم بزرگوارانى را دیده بودم، كه با لحن نرم، و كلامى لیّن هر چند وقت یك بار، زن و فرزند خود را از درخواست هاى بیش از طاقت اقتصادى خود منع مى كردند، و به آنان وعده مى دادند در زمان گشایش كار، به خواسته هاى آنان پاسخ دهند، و زن و فرزند آنان هم تسلیم شده، و از آزار روحى مرد و در فشار گذاردن او خوددارى مى كردند، بر این اساس یك زندگى آرام، الهى، نورانى و باصفا را مى گذراندند.
خدیجه كبرى زنى بود، كه در ایام سختى و شدت با همسر باكرامتش ساخت، و با رنج و غصه او شریك بود، و آنچنان با حضرت زندگى كرد، كه پیامبر پس از مرگ او هر وقت از او یاد مى كرد برایش طلب رحمت مى نمود و اشك از دیده مى ریخت.
او در ابتداى ازدواج با رسول حق، تمام ثروت كلان و كم نظیر آن روز خود را نثار قدم پیامبر كرد، و آن حضرت به تدریج آن ثروت را در راه حل مشكلات نیازمندان و حركت آئین حق خرج نمود، چیزى از آن اموال باقى نماند، خدیجه در اواخر عمر همراه همسرش در خانه اى محقّر، كم اثاث، و در عین سختى و شدت زندگى كرد، تنها حرفى كه به شوهر باكرامتش در آن روزگار سخت زد، در لحظات پایان عمر بود، و آن این بود كه با اشك دیده از حضرت پرسید : آیا خداوند از من راضى است ؟ امین وحى نازل شد، عرضه داشت اى رسول اسلام خداوند فرمود سلام مرا به خدیجه برسان و رضایت من را از او اعلام كن، خدیجه فوق العاده خوشحال شد و به پیامبر عرضه داشت : الآن زندگى و مرگ براى من بسیار شیرین است.
وقتى فاطمه زهرا كه در آن وقت بیش از چهار سال نداشت، جاى خالى مادر را در خانه دید، از پدر مهربان پرسید : مادرم كجاست ؟ رسول حق پاسخ داد با ملكوتیان همراه و همنشین است!
آرى زن مؤمنه كه آثار ایمانش در اعمال و اخلاقش آشكار است، موجودى ملكوتى و عرشى، و منبع رضایت و خوشنودى حق، و چشمه فضائل و كمالات است.داستانى آموزنده
پدر و مادر مادرم نزدیك به هفتاد سال با یكدیگر در كمال صفا و سلامت، و صدق و درستى، و ایمان و اخلاق زندگى كردند.در واجبات و مستحبات اصرار عاشقانه داشتند، از نماز شب و قرائت قرآن، و زیارت ائمه، و برگزارى مجالس مذهبى، و مهماندارى، و حل مشكلات مردم، و سركشى به اقوام، و نماز جماعت تا روزهاى پایانى عمر غافل نبودند، چنانكه پدر و مادر پدرم به همین صورت و شدیدتر بیش از پنجاه سال در كنار یكدیگر زیستند.اوائل محرّم در ایام عزادارى سید مظلومان نزدیك اذان ظهر مادر مادرم با توجه به واقعیات الهیه از دنیا رفت، در حالى كه پدر مادرم در سلامت و صحت بود.
ادامه خواندن مقاله نظام خانواده در اسلام
نوشته مقاله نظام خانواده در اسلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.