nx دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه
از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى كه لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود. سركرده این طایفه ابوسفیان بود; او كسى بود كه تا پیش از فتح مكه, یكى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مىآمد. او كسى بود كه جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى كرد و تا فتح مكه لحظه اى عقب ننشست و فرزندش معاویه ـ كه در فساد, طغیان و بى دینى, كمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بناى مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت. پس از شهادت امیرمومنان(ع) بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت.
و مى توان گفت كسى كه بیش ترین لطمه را به پیكره اسلام و مسلمانان وارد كرد, معاویه بود; چرا كه او طى پنجاه سالى كه برمسلمانان مسلط شده بود, نه تنها بسیارى از حرمت ها را شكست بلكه در تحریف سیره و سنت پیامبراكرم(ص) تلاش زیادى كرد. امیرمومنان كه بهتر از هركس دیگرى سابقه دیرینه این طایفه و على الخصوص معاویه را مى دانست, طى نامه اى به مردم عراق به این مسئله اشاره كرده و چنین خاطر نشان مى سازد: ((بدانید كه شما مردم عراق با كسانى رو به رو شده اید كه طلقإ (آزاد شدگان) و فرزندان طلقإ هستند, و با گروهى مى جنگید كه به زور و به اكراه اسلام آورده اند. آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعت ها مى باشند. ))(1)
و در خطبه دیگرى به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود: ((پیش به سوى دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید; به سوى باقى ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.))(2) روش هاى معاویه در تحریف سیره نبوى برخوردهاى زشت و زننده معاویه بن ابى سفیان با راویان حدیث نبوى, نشان دهنده عمق كینه توزى و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش مى باشد. او گاهى با شنیدن حدیثى از پیامبر, با نشان دادن حركات زشتى از خود, راوى و روایت را به باد مسخره و استهزإ مى گرفت كه نمونه هاى زیر بهترین گواه ما است: تمسخر سعد علامه امینى از طبرى از ابن إبى نجیح نقل كرده: وقتى كه معاویه جهت اداى مراسم حج به مكه آمده بود, پس از طواف به سوى دارالندوه رفت در حالى كه سعد بن ابى وقاص او را همراهى مى كرد. معاویه او را بر تخت در كنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به على(ع) كرد. سعد گفت: مرا در كنار خود نشانیده و على(ع) را دشنام مى دهى؟! به خدا سوگند اگر یكى از صفات على(ع) در من بود, برایم بهتر بود از آنچه كه آفتاب بر آن بتابد; (3)
علامه امینى در ادامه این ماجرا, از ابن عایشه و دیگران نقل كرده: وقتى سعد چنین گفت, بلافاصله از جاى خود برخاسته تا برود, معاویه بادى از خود خارج كرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت كنى, تاكنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نكرده بودى. اگر چنین است كه تو مى گویى, پس چرا با او بیعت نكردى در حالى كه اگر من چنین چیزى از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش مى بودم;(4) تمسخر ابوقتاده و آن روزى كه معاویه وارد مدینه شد, ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاویه گفت: اى ابوقتاده! به جز شما گروه انصار, همه مردم با من دیدار كردند. چه چیز مانع شد كه به دیدنم نیایید؟ ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود. معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟ ابوقتاده گفت: آن ها را در آن روزى كه در پى تو و پدرت در جنگ بدر بودیم, پى كردیم. سپس گفت: پیامبر به ما فرمود كه ما پس از او سختى ها و مشكلاتى خواهیم دید. معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستورى داده است؟ ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شكیبایى دستور داده است
. معاویه گفت: پس صبر كنید تا وى را ملاقات كنید.(5) اهانت و اخراج روزى ابوبكره در مجلس معاویه حاضر شد. معاویه گفت: اى ابابكره! براى ما حدیث بگو. إبوبكره گفت: از رسول خدا شنیدم كه مى فرمود: سى سال, خلافت است و سپس, پادشاهى خواهد شد. عبدالرحمن بن ابى بكره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم, پس معاویه با شنیدن این حدیث, دستور داد تا با پس گردنى ما را از آن جا بیرون كردند.(6) تهدید ناقلان حدیث از جمله كارهایى كه معاویه در رابطه با منع و جلوگیرى از احادیث رسول الله انجام داد, این بود كه برخى از یاران رسول خدا(ص) را در صورت نقل روایت, به كشتن تهدید كرده بود. نصربن مزاحم مى نویسد: معاویه كسى را به سراغ عبدالله بن عمر فرستاده, به او گفت: اگر بشنوم كه حدیثى را نقل كرده باشى, گردن تو را خواهم زد.(7)
برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص) حقد و كینه دیرینه معاویه او را وامى داشت كه به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى كند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت كه سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انكار بلكه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه: 1 توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات معاویه از كسانى بود كه بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت. و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذكر حدیث نبوى خوددارى كند. آورده اند كه: عباده بن الصامت در شام دید كه كه شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند. به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم! هركه مرا مى شناسد كه مى شناسد و هركه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید كه در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم كه مى فرمود:
((طلا باید با طلا به وزن یكدیگر بدون هیچ زیادى داد و ستد شود, پس هرچه زیاد باشد ربا مى باشد;)) مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراكنده شده و رفتند. به معاویه خبر دادند كه عباده چنین گفته است. معاویه پى او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهى و مصاحبت كردى, ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم. عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم. معاویه گفت: این چه حدیثى بود كه از او نقل كردى؟! عباده همان حدیث را كه از پیامبر(ص) در باره ربا شنیده بود, نقل كرد. معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشى كن و دیگر جایى آن را نقل ننما. عباده گفت: آرى من این حدیث را نقل مى كنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد.(8)
2 اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص) وقاحت و بى شرمى معاویه به حدى بود كه اگر به چیزى كه بر خلاف سنت رسول الله بود و او عمل مى كرد, نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از كار خلافش دست بردارد بلكه با اظهار رإى خود در برابر سنت رسول الله(ص) مى گفت: به نظرم این كار اشكالى ندارد. نسائى در سنن خود از قتیبه از مالك از زید بن إسلم از عطإ بن یسار نقل مى كند كه معاویه ظرفى از طلا یا دینارى را به بیشتر از وزن خود فروخت, ابودردإ گفت: از پیامبرخدا(ص) شنیدم كه از همانند چنین چیزى نهى مى كرد مگر به مثل خود (بدون هیچ كم و زیادى.)(9)
روشن نیست كه نسائى فقط به همین قسمت اكتفا كرده یا بعدها بخشى از این گفت و گو از كتابش حذف گردیده است. زیرا علامه امینى از مالك و از نسائى همین مطلب را نقل كرده با اضافه مطلبى كه در نسخه خطى سنن نسائى موجود نمى باشد. وى آورده است كه وقتى ابودردإ این حدیث را از پیامبر نقل كرد, معاویه گفت: به نظر من این معامله اشكالى ندارد. ابودردإ گفت: چه كسى سخن من را درباره معاویه مى پذیرد؟ (عجیب این است) كه من از رسول خدا(ص) به او خبر مى دهم و او از رإى و نظر خود برایم مى گوید! سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینى كه تو در آن حكمرانى, زندگى نمى كنم;(10) 3 تحریف مقصود پیامبر(ص) بسیارى از یاران پیامبر(ص) از لبان مباركش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند كه مى فرمود: ((إما انك ستقتلك الفئه الباغیه)) در جنگ صفین كه عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید, برخى از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص, وحشت زده به نزد معاویه رفته, معاویه پرسید: براى چه آمدى؟ عمرو خبر شهادت عمار را به او داد. معاویه گفت: حال چه شده؟ عمرو گفت: از پیامبر(ص) شنیدم كه مى فرمود: ((تقتله الفئه الباغیه)) معاویه گفت: آیا ما او را كشتیم؟! بلكه این على و یارانش بودند كه
او را كشتند. زیرا, عمار را به این جا آورده و در برابر نیزه ها و شمشیرهایمان قرارش دادند.(11) عجیب این است كه این مكار و حیله گر در چند نوبت از شكست حتمى در جنگ, نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود كه مى رفت برخى از دوستان و همفكران و همرزمان خود را از دست بدهد كه با تحریف فرمایش رسول الله(ص) همفكران خود را فریب داد. شبلنجى در نورالابصار اضافه مى كند: وقتى كه این سخن به گوش على(ع) رسید, فرمود: اگر من قاتل عمار باشم با این بیان, پس باید پیامبر(ص) حمزه را كشته باشد هنگامى كه او را به سوى كفار فرستاده و در این راه كشته شد.(12)
آیه الله فیروزآبادى(ره) پس از نقل این جریان, اظهار مى دارد: اگر چنین باشد كه على(ع) قاتل عمار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است; پس باید خداوند عده اى از پیامبران را كشته باشد چرا كه آن ها را براى ارشاد و هدایت كفار به سوى آنان فرستاده و در این راه كشته شدند.(13) 4 . صرف بیت المال براى تطمیع از جمله خیانت هاى معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر(ص) این بود كه اموال زیادى را از بیت المال برداشته و در جیب افرادى منحرف و كینه توز سرازیر مى كرد تا با شإن نزول آیات كه از زبان پیامبر(ص) شنیده شده, بازى كرده و آن ها را تغییر دهند. محدث قمى از ابوجعفر اسكافى نقل مى كند كه روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت كند كه آیه (و من الناس من یعجبك قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم ـ لعنه الله علیه ـ نازل شده است. پس او حاضر نشد كه چنین روایتى را به دروغ از زبان رسول خدا(ص) نقل كند. معاویه براى این كه او را به چنین كارى حاضر كند, مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد كرد. اما بازهم قبول نكرد. معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد كرد. اما بازهم نپذیرفت تا این كه به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.(14)
5 انكار سنت پیامبر(ص) هرچیزى را كه معاویه نمى پسندید و یا برخلاف ایده اش بود, بى درنگ آن را رد مى كرد, و اگر آن چیز از پیامبر(ص) رسیده و یا سنت و روش او هم بود, فورا انكار مى كرد كه چنین چیزى از پیامبر نرسیده است. در گفت و گویى كه میان عباده بن الصامت و معاویه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو; آمده است, وى با نقل حدیثى از پیامبر(ص) این خرید و فروش را مگر به مساوى نهى كرد. معاویه در مقام انكار این حدیث به خشم آمده, اظهار داشت: چرا برخى از مردان, احادیثى را از پیامبر(ص) نقل مى كنند در حالى كه ما نیز از صحابه پیامبر بودیم ولى آن ها را از او نشنیده ایم؟! عباده كه این سخن را از معاویه شنید, از جاى برخاسته باردیگر حدیث را نقل كرد و گفت: ما آنچه را كه از پیامبر شنیده ایم, نقل خواهیم كرد گرچه برخلاف میل و رغبت معاویه باشد. (15)
ادامه خواندن مقاله در مورد تحريف سيره و سنت پيامبر(ص) توسط معاويه
نوشته مقاله در مورد تحريف سيره و سنت پيامبر(ص) توسط معاويه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.