Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله معاد

$
0
0
 nx دارای 51 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : معاد اهمیت معادشناسی:بیش از ثلث آیات قرآن, ارتباط با زندگی ابدی دارد: در یك دسته از آیات, بر لزوم ایمان به آخرت, تاكید شده و در دسته دیگر, پیآمدهای انكار آن, گوشزد شده و در دسته سوم, نعمتهای ابدی, و در دسته چهارمی عذابهای جاودانی, بیان شده است. همچنین در آیات فراوانی رابطه بین اعمال نیك و بد با نتایج اخروی آنها ذكر گردیده; و نیز با شیوه های گوناگونی امكان و ضرورت رستاخیز مورد تاكید و تبیین قرار گرفته و به شبهات منكران, پاسخ داده شده; چنانكه منشا تبهكاریها و كج رویها فراموش كردن یا انكار قیامت و روز حساب, معرفی شده است . از دقت در آیات قرآنی بدست میآید كه بخش عمده ای از سخنان پیامبران و بحثها و جدالهای ایشان با مردم, اختصاص به موضوع معاد داشته است و حتی می توان گفت كه تلاش آنها برای اثبات این اصل, بیش از تلاشی بوده كه برای اثبات توحید كرده اند: زیرا اكثر مردم, سرسختی بیشتری برای پذیرفتن این اصل, نشان می داده اند. علت این سرسختی را می توان در دو عامل, خلاصه كرد: یكی عامل مشترك در انكار هر امر غیبی و نامحسوس, و دیگری عامل مختص به موضوع معاد یعنی میل به بی بند و باری و عدم مسئولیت. زیرا همان گونه كه اشاره شد اعتقاد به قیامت و حساب, پشتوانه نیرومندی برای احساس مسئولیت و پذیرفتن محدودیتهای رفتاری و خودداری از ظلم و تجاوز و فساد و گناه است و با انكار آن, راه برای هوسرانیها و شهوت پرستیها و خودكامگیها باز می شودقرآن كریم با اشاره به این عامل می فرماید: ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه, بلی قادرین علی ان نسوی بنانه, بل یرید الانسان لیفجر امامه.آیا انسان چنین می پندارد كه استخوانهایش را (پس از متلاشی شدن) جمع نخواهیم كرد؟ چرا (این كار را خواهیم كرد در حالی كه) تواناییم كه سرانگشتانش را (مانند اول) هموار سازیم. بلكه انسان می خواهد جلوی خویش را باز كند (و بی بند و بار باشد) همین روحیه ابا و امتناع از پذیرفتن معاد به معنای حقیقی را می توان در كسانی یافت كه در گفتارها و نوشتارهایشان می كوشند كه ((رستاخیز)) و ((روز واپسین)) و دیگر تعبیرات قرآنی درباره معاد را بر پدیده های این جهانی و رستاخیز ملتها و تشكیل دادن جامعه بی طبقه و ساختن بهشت زمینی, تطبیق كنند یا عالم آخرت و مفاهیم مربوط به آن را مفاهیمی ارزشی و اعتباری و اسطوره ای قلمداد نمایند قرآن كریم چنین كسانی را ((شیاطین انس)) و((دشمنان انبیا)) دانسته است كه با سخنان آراسته و فریبنده شان به راهزنی دلها می پردازند و مردم را از ایمان و اعتقاد صحیح و پای بندی به احكام الهی, باز می دارند: و كذلك جعلنا لك نبی عدواً شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غروراً و لوشا ربك ما فعلوه فذرهم و ما یفترون و لتصغی الیه افئد الذین لا یومنون بالاخر و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون. و بدین سان برای هر پیامبری, دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم كه برای فریفتن مردم پیرایه های سخن را به یكدیگر الهام می كنند و اگر خدا می خواست (جبراً جلوی آنها را می گرفت و) چنین كارهایی انجام نمی دادند (ولی خواست خدا این است كه مردم در گزینش راه خوب و بد, آزاد باشند) پس آنان را با دورغهایشان واگذار. و تا دلهای كسانی كه ایمان به آخرت ندارند به سخنان آراسته آنان فرا داده شود و آنها را بپسندند و آنچه را بخواهند مرتكب شوند.(محمد تقی, مصباح یزدی, آموزش عقاید, ج 3, ص 13 ـ 11)   نقش ایمان به معاد در زندگی: در بـعـضـی از جـوامـع بـشـری ، دیـن و اعـتـقادات دینی را مقوله ای جدا از زندگی انسان در دنیا گـرفـته اند و امور دینی را مسائلی شخصی و رابطه فردی انسان با معبود تلقی كرده اند و حـال آنكه بنابر اندیشه و اعتقاد اسلامی ، ایمان به خدا و روز قیامت در زندگی معمولی انسان نـقـشـی غـیـر قـابـل انـكـار دارد. اصـولا بـر اسـاس ایـن عـقـایـد، زنـدگـی مـعـنـا، مفهوم ، هدف ، شـكـل و چـارچـوب ویـژه ای پـیـدا مـی كـنـد كـه تـفـاوتـهای اصولی و بنیادی با نوع زندگی انسانهایی دارد كه دارای چنین عقیده ای نیستند. از جمله: تفاوت در بینشها: بـا وجـود ایـمـان بـه مـعـاد، زنـدگـی هـدفـدار مـی شـود و هـمـه اعـمـال و رفتار انسان مؤ من به معاد به سوی تاءمین معاد، جهت می یابد. در حالی كه انسان غیر مؤ من به معاد، هدفی را برای مجموعه زندگی خود نمی یابد و زندگی برای او هدف دار، جهت دار و معنی دار نیست . او برای رفتار خود چارچوبی نمی شناسد، هرگونه خواست و اراده كرد و دوست داشت عمل می كند یا حتی رفتار خود را مطابق دلخواه بدون احساس محدودیت ، تغییر می دهد. قرآن در این باره می فرماید: (بَلْ یُریدُ الاِْنْسانُ لِیَفْجُرَ اءَمامَهُ یَسْئَلُ اَیّانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ) بـلكـه انـسان می خواهد در پیش روی خود، راه را باز كند (مانعی برای آنچه می خواهد انجام دهد نبیند) از این رو نسبت به قیامت اظهار تردید كرده می پرسد قیامت كی خواهد بود؟ همچنین ایمان به معاد نگاه به زندگی دنیا را نگاه به مرحله ای مقدماتی ، گذرا و ناپایدار می سـازد و مـؤ مـن بـه مـعـاد خـود را در حـال فـراهم كردن توشه و لوازم زندگی ابدی و جاودانی برای پس از مرگ می شمارد و حال آنكه منكر معاد زندگی را منحصر به دنیا و دنیا را همه دوره حـیـات خـود مـی پندارد. زندگی برای او همین مدت محدود، همراه با همه رنجها، سختیها و مشكلات گـونـاگـون اسـت . از ایـن رو، افـسـردگی ، ناامیدی ، اضطراب روانی ، بلاتكلیفی ، احساس پوچی و بی هدفی بر اینگونه زندگی سایه می افكند و اگر رو به لذتهای ناپایدار آن مـی آورد، بـه دلیـل این است كه درمیان این همه ناكامیهای زندگی دنیا، دمی لذت غنیمت است و در واقع روی آوردن به قمار، شراب و شهوات جنسی یك نوع خود فریب دادن و سرگرم شدن است تا این عمر محدود پایان پذیر بی هدف ، به هر جهت بگذرد. در صـورتـی كـه ایـمـان بـه مـعاد، زندگی دنیا را مقدمه ای برای آخرت قرار می دهد كه فرد باید در این مزرعه بذری بیفشاند و تاكی بنشاند تا از ثمره كار خود در زندگی بی پایان آخـرت ، بـهـره مـنـد شـود. در ایـن دیـدگـاه هـمـه چـیـز، ابـزار رشـد، كمال و ترقی انسان می شود و زندگی پرنشاط و امید آفرین خواهد بود. در بعد اقتصادی و اخلاقی : اعـتـقـاد بـه مـعـاد در زنـدگـی اقـتـصـادی ، آثـار و نـتـایج فراوانی را پدید می آورد. از جمله ، شكل گرفتن فعالیتهای اقتصادی انسان در چارچوب احكام شریعت است . مؤ من به معاد می داند از هر درآمدی از او پرسیده می شود كه از چه راهی بدست آمده و در چه راهی مصرف گردیده است . پیامبر اكرم (ص ) فرمود: (لا یـَزُولُ قـَدَمُ عـَبـْدٍ یـَوْمَ الْقـِیـامـَهِ حـَتـّی یُسْاءَلَ عَنْ اَرْبَعٍ ; وَ عَنْ مالِهِ مِمَّا اكْتَسَبَهُ وَ فیما اءَنْفَقَهُ) بـنـده در روز قـیـامـت ، قـدم از قـدم بـرنـمـی دارد تـا از چـهـار چـیـز مـورد سـؤ ال واقع شود; و از مالش كه آن را از چه راهی به دست آورده و در چه راهی خرج نموده است. و تـجـاوز و تـصـرف در مـال دیـگـران پـایـان مـی پـذیـرد؛ زیـرا كـیـفـر الهـی را بـه دنـبـال دارد. بـویـژه دسـت درازی بـه مـال یـتـیـمـان مـوقـوف مـی گـردد چـون هـر كـه مال یتیمی را بخورد آتشی فرو خورده است و به دوزخ افكنده خواهد شد، چنانكه امام صادق (ع ) می فرماید: (اگـر كـسـی بـه انـدازه دو درهـم (كـه بـسـیـار نـاچـیـز اسـت ) از مال یتیم را غصب كند، مجازات او آتش است) تاءثیر دیگر اعتقاد به معاد، جلوگیری از كم فروشی و فریب دادن مشتریان در بازار تجارت است . قرآن در این زمینه می فرماید: (وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینََ اَلَّذینَ اِذَا اكْتالُوا عَلَی النّاسِ یَسْتَوْفُونََ وَ اِذا كالُوهُمْ اَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونََ اَلا یَظُنُّ اُولئِكَ اءَنَّهُمْ مَبْعُوثُونََ لِیَوْمٍ عَظیم) ٍ وای بـر كـم فـروشـان ! آنـان كـه وقـتـی بـرای خـود پـیـمـانـه مـی كـنـنـد، حـقّ خـود را بـطور كامل می گیرند؛ اما هنگامی كه می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن كنند، كم می گذارند! آیا آنها گمان نمی كنند كه در روزی بزرگ برانگیخته می شوند. در ایـنـجـا بـه كـلمـه (ظنّ) و گمان به مساءله قیامت و حساب ، اكتفا شده در حالی كه اعتقاد به قـیـامـت و مـعاد باید قطعی و یقینی باشد. این برای اشاره به این حقیقت است كه برای اجتناب و پرهیز از كم فروشی ، گمان وقوع قیامت نیز كافی است. هـمچنین ، اعتقاد به معاد در پرورش فضایل اخلاقی همچون نوع دوستی ، دستگیری از ضعیفان و مـحـرومـان و بـطـور كـلی انـفـاق و نـیز یاد خدا اثر ارزنده ای دارد؛ زیرا در نظر مؤ من به معاد، بازتاب هر عمل خیری به او برمی گردد. چنانچه قرآن كریم می فرماید:(وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ اِلَیْكُمْ وَ اَنْتُمْ لاتُظْلَمُونَ) آنـچـه از خـوبـیـهـا انـفـاق مـی كـنـیـد (پـاداش آن ) بـطـور كامل به شما داده می شود وبه شما ستم نخواهد شد. آیـات و روایـات مختلفی وجود دارد كه آثار مختلف اعتقاد به معاد را بیان می كند. در اینجا اكتفا مـی كـنـیـم بـه ذكر آیه ای از قرآن كه تاءثیر اعتقاد به معاد در ذكر خدا، اقامه نماز و پرداخت زكات ، به گونه ای كه هیچ تجارت و معامله ای مانع آن نشود را بیان می كند: (رِجـالٌ لاتـُلْهـیـهـِمْ تـِجـارَهٌ وَ لابـَیـْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ اِقامِ الصَّلاهِ وَ ایتاءِ الزَّكاهِ یَخافُونَ یَوْما تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الاَْبْصارُ) مـردانـی كـه نـه تـجـارت و نـه مـعـامـله ای آنـان را از یـاد خـدا و بـرپاداشتن نماز و ادای زكات غافل نمی كند؛ آنها از روزی می ترسند كه در آن ، دلها و چشمها زیر و رو می شود. در ایـن آیـه بـه خـوف از روز قـیـامـت كـه بـه مـنـزله عـلت بـرای فـقـره هـای قبل است ، تصریح شده است و بخوبی مطلب را بیان می كند. بـطـور كـلی ، جـامـعـه ای كـه مـعـتـقد به روز جزا و پاداش است ، گرفتار آرزوهای دور و دراز، اعـمـال زشـت و نـاپسند نخواهد شد؛ روابط اقتصادی سالمی خواهد داشت و به ارحام و مستضعفان كمك خواهد نمود. در مـقـابـل ، كـسـانـی هـسـتـنـد كـه تـنـهـا زنـدگـی دنـیـا را هـدف نـهـایـی خـویـش مـی دانـنـد، مال و ثروت را اصیل دانسته و داشتن آن را سعادت بزرگ و واقعی می پندارند. تعدادی از اینان ، گـروهـی از قوم حضرت موسی (ع ) بودند و همین عقیده خود را هنگامی كه قارون به میان مردم آمد ابراز داشتند و گفتند: (یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما اُوتِی قارُونُ اِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ) ای كـاش ، مانند آنچه به قارون داده شده برای ما هم بود؛ همانا او بهره بزرگی از ثروت را داراست. لیـكـن مـؤ مـنـان بـنـی اسـرائیـل كـه مـعـتـقـد بـه مـبـداء و مـعاد بودند و بینشی صحیح نسبت به مسائل داشته و مال و ثروت را امری فرعی می شمردند، خطاب به آنان گفتند: (وَیْلَكُمْ ثَوابُ اللّهِ خَیْرٌ لِمَنْ امَنَ وَ عَمِلَ صالِحا وَ لایُلَقّیها اِلا الصّابِرُونَ) وای بـر شـمـا! پـاداش خـدا بـهـتـر اسـت بـرای كـسـی كـه ایـمـان آورده و عـمـل شـایـسـتـه انـجـام دهـد و جـز صـابـران ، بـدیـن ثـواب كـسـی نائل نمی شود.قرآن مجید با صراحت ، انكار مبداء و معاد را مایه كشته شدن عواطف انسانی می شمرد تا آنجا كه منكران معاد در برابر افراد یتیم ، سنگدل می شوند و از آنان دستگیری نمی كنند: (اَرَاَیـْتَ الَّذی یـُكـَذِّبُ بـِالدّیـنَِ فـَذلِكَ الَّذی یـَدُعُّ الْیـَتـیـمََ وَ لایـَحـُضُّ عـَلی طـَعـامـِ الْمِسْكین)آیـا كـسـی كه روز جزا را پیوسته انكار می كند دیدی ؟ او همان كسی است كه یتیم را با خشونت می راند و (دیگران را) به اطعام مسكین تشویق نمی كند بنابراین عامل اصلی كه بتواند تلاشهای انسانها را در جهت صحیح سوق دهد، ایمان به معاد و ترس از انتقام الهی و جهنّم است و طبق آیه قرآن تنها افراد متجاوز و گناهكار روز قیامت را انكار می كنند (وَ ما یُكَذِّبُ بِهِ اِلاّ كُلُّ مُعْتَدٍ اَثیمٍ) روز جزا را تكذیب نكند، مگر هر تجاوزگر گناهكار. در مسائل نظامی: انسانهای با ایمان معتقدند كه اگر در راه خدا كشته شوند، نابود نمی شوند و هر كوششی كه بـا جـان و مـال خود می كنند به هدر نمی رود و اگر دشمن را بكشند حیاتی جدید پیدا كرده ، از زیـر بـار جور و ستم خارج می شوند واگر كشته شوند به زندگی حقیقی رسیده اند، پس در هـر دو صـورت مـوفـق و پیروزند بلكه مؤمنان معتقدند در بهشت درجه ای است كه جـز بـا شـهـادت بـه آن نـمـی تـوان دسـت یـافـت ؛ هـمـچـنـیـن ، انـتـقـال از دوره ای هـمـراه مـصـیـبـت و گـرفـتـاری ، از دسـت رفـتـن نـعـمـتـهـا و تـحـمـل كـمـبـودهـا وبـیـمـاریـهـا اسـت بـه دوره دیـگـر كـه پـر نعمت و بی بلا و مصیبت و در عین حـال جـاودانـی اسـت . برای مؤ من انتقال از چنان دوره ای به چنین دوره ای نه تنها ناخرسند كننده نـیـسـت ؛ بلكه بسیار عاشقانه و مشتاقانه است اثر چنین تفكری در صحنه جهاد و مـبـارزه بـا دشـمـنان ، این است كه عرصه جنگ (همچون یاران امام حسین (ع ) بر ایشان چون حجله عـروسـی ، مـحـبوب می گردد. تاریخ اسلام پر است از صحنه های جان فدایی رزمندگان جبهه حقّ؛ حركتهای عاشقانه آنان در صحنه های نبرد نسبت به شهادت ، بگونه ای بوده كه ترس از مـرگ در نـظـر آنـان مـطـرح نـبـوده و بـا هـمـیـن روحـیـه شـكـسـت را بـه دشـمـن تحمیل می كرده اند وعده كمی بر عده بسیار، پیروز شده اند. قرآن می گوید: (قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ اَنَّهُمْ مُلاقُوا اللّهِ كَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً كَثیرَهً بِاِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصّابِرینَ ) آنـهـا كه یقین داشتند به پیشگاه پروردگار خویش می روند گفتند: چه بسیار شده كه گروهی اندك به خواست خدا برگروهی بسیار، غلبه كرده اند و خداوند با صابران است. دسته دیگر از لشكر طالوت كه این اعتقاد را نداشتند، گفتند: (لاطاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ) ما امروز، طاقت و توان (مقابله ) با جالوت و سپاهیانش را نداریم. در مسائل اجتماعی ـ سیاسی: انـسـان با زندگی اجتماعی می تواند به خواسته های خویش دست یابد و بناچار، برای ایجاد روابـط اجـتـمـاعـی صـحیح ، نیاز به قانون دارد و اگر چنین اضطراری نباشد، روابط اجتماعی درسـتـی بـیـن انسانها برقرار نخواهد شد و هر كس و گروهی سعی می كند منافع جامعه را به خـود اخـتـصـاص دهـد؛ لیـكـن مـهـم ایـنجاست كه اگر ایمان به مبداء و معاد نباشد خود همین قوانین ضـمـانـت اجـرایـی نخواهند داشت و سیاستی انسانی ، اتخاذ نخواهد شد واگر باشد، بسیار كم رنگ است . خداوند به نحو اكید و لزوم ، خواستار عدالت فردی و اجتماعی ، حفظ وحدت و عدم ظلم و تعدّی بر یكدیگر است و در قرآن می فرماید: (اِنَّ اللّهَ یـَاءْمـُرُ بـِالْعـَدْلِ وَ الاِْحـْسـانِ وَ ایـتـاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْی یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون)َ خـداونـد به عدل و احسان و بخشش به نزدیكان فرمان می دهد و از فحشا و منكر و ستم نهی می كند؛ خداوند به شما اندرز می دهد، شاید متذكّر شوید. بر این اساس ، باید افراد جامعه ، جز خوبی به هم روا ندارند و از ارتكاب جرم كناره جویی نمایند؛ با هر یك از افراد به گونه ای رفتار شود كه مستحق آن است و در جایی نهاده شود كه سـزاوار آن اسـت و در نـتـیـجـه جـامـعـه ای مـستقل ، یكپارچه و منسجم ایجاد می شود و وضع افراد بیچاره و درمانده اصلاح می گردد و این نتیجه ایمان به مبداء و معاد است. صـحت این ادّعا در غالب جوامع بشری مشهود است و همواره برای منكر معاد، دست یافتن به قدرت هـدف اسـت . از این رو، برای رسیدن به آن فساد و خونریزی می كند و خواسته های خود را بر ضعیفان تحمیل می نماید. قرآن در این زمینه می فرماید:(تِلْكَ الدّارُ الاْ خِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لایُریدُونَ عُلُوّا فِی الاَْرْضِ وَ لافَسادا) آن سرای آخرت را (تنها) برای كسانی قرار می دهیم كه اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند. بـرای مـؤ مـن بـه قـیـامـت و رسـتاخیز، دست یافتن به قدرت هدف نیست ، بلكه اگر به آن دست یابد، آن را وسیله تاءمین آخرت خود و دیگران خواهد نمود. حضرت علی (ع ) می فرماید: (اِجْعَلْ نَفْسَكَ میزانا فیما بَیْنَكَ وَ بَیْنَ غَیْرِكَ ; وَ لاتَظْلِمْ كَما لاتُحِبُّ اءَنْ تُظْلَمَ ; وَارْضَ مِنَ النّاسِ بِما تَرْضاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ) در آنـچـه بـین تو و دیگری است خود را میزان قرار ده ; و ستم نكن چنانچه نمی خواهی به تو ستم شود ; و از مردم راضی باش به آنچه كه تو خشنود می شوی برای آنها از جانب خود. بـنـابـرایـن ، ادای حـقّ، ایـجـاد عـدالت در جامعه ، ثبات حكومت ، یاری نمودن مظلومان ، مبارزه با ستمگران و بطور كلّی ، اطاعت از قوانین دینی و الهی ، نتیجه ایمان حقیقی است و هر اندازه اعتقاد انـسانها كاملتر باشد، عمل به دستورات اسلام بیشتر است و ثمره آن ، اجتماعی سالم و مترقّی خواهد بود و انواع ستمها و جنایتها، نتیجه نداشتن ایمان به خدا و معاد است و در همین راستا، نقش مهمّ و اساسی اعتقاد به رستاخیز، نمایان می شود.اثبات ضرورت معاد: معاد و قیامت ، از راههای بیشماری قابل اثبات است ؛ به بیان برخی از آنها می پردازیم:دلیـل عدل: مـطـابـق دلایـل عـقـلی ، خـداونـد عـادل اسـت و بـه حـكـم عـدالت ، بـایـد روزی بـاشـد كـه بـه اعـمـال و كـردار مـردم رسـیدگی شود و كیفر ستمگران و پاداش مطیعان داده شود؛ چرا كه در این دنـیـا هـمـه مـجـرمـان ، كـیـفـر خـود را نـمـی بـیـنـنـد و هـمـه نـیـكـان بـه پـاداش هـمـه اعمال خود نمی رسند و اگر در جهانی دیگر به وضع آنان رسیدگی نشود، لازمه اش این است كـه در ایـن دنـیـا افراد خوب كمتر از افراد بد از نعمتهای الهی برخوردار باشند و در برابر نیكی و ظلم ، آثارش را نبینند، در حالی كه خداوند ظالم نیست و به صراحت می فرماید: (اَمْ نـَجـْعـَلُ الَّذیـنَ امـَنـُوا وَ عـَمـِلُوا الصـّالِحـاتِ كـَالْمـُفـْسـِدیـنَ فـِی الاَْرْضِ اَمْ نـَجْعَلُ الْمُتَّقینَ كَالْفُجّار)ِ آیـا كـسـانـی را كـه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده اند، همچون مفسدان در زمین قرار می دهیم ، یا پرهیزكاران را همچون فاجران ؟ همچنین ، ابتدا در آیه ای می فرماید: (وَ مـا یـَسـْتـَوِی الاَْعـْمـی وَ الْبـَصیرُ وَ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ لاَالْمُسی ءُ قَلیلا ما تَتَذَكَّرُون)َهـرگـز نـابـیـنـا و بـیـنـا یـكـسـان نـیـسـتـنـد؛ هـمـچـنـیـن كـسـانـی كـه ایـمـان آورده و اعمال صالح انجام داده اند با بدكاران یكسان نخواهند بود؛ اما كمتر متذكّر می شویدبـا ایـن كـه بـیـنـا و نابینا، مؤ من و كافر و ظالم و مظلوم با هم برابر نیستند؛ لكن در دنیا چه بـسـا مـوقعیت كافر و ستمگر، بهتر باشد. بنابراین به اقتضای عدالت خداوند، باید قیامتی باشد كه در آن ، هر كسی به نتیجه عمل خود برسد. از این رو آیه در بعد می فرماید:(اِنَّ السّاعَهَ لاَ تِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَلكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لایُؤْمِنُونَ) روز قیامت به یقین ، آمدنی است و شكی در آن نیست ؛ ولی اكثر مردم ایمان نمی آورند.و ظلمها، نابرابریها و گناهان و همینطور نیكیها و طاعتها، جواب داده شود(وَ لِتُجْزی كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ) هر كسی در برابر اعمالی كه انجام داده است ، جزا داده خواهد شد و به آنها ستمی نخواهد شد دلیل حكمت: حـكـمـت آفـریـدگار جهان ، ایجاب می كند كه آفرینش بی هدف نباشد؛ جهان آفرینش ، با نظم بـسـیـار گـسـتـرده و اعـجاب انگیزش ، به سوی هدف مشخص در حركت است . انسان كه جزیی از جـهـان بـلكـه اشـرف مـخـلوقـات اسـت نـیـز، بـه سـوی هـدف و كـمال در حركت است و دنیای محدود كه تواءم با سختیهای فراوان است نمی تواند هدف آفرینش بـاشد و در آن بطور كامل انسان به هدف نائل نمی شود و به اقتضای حكمت و هدفداری جهان و انـسـان ، بـایـد جـهـانـی دیـگـر بـاشـد تـا هـدف را تـاءمـیـن نـمـایـد و مـؤ مـنـان و نیكان را به كـمـال و لقـای خـداونـد و بـهـشت ، نایل كند وبدان و كافران را به سزای اعمالشان برساند. قرآن می فرماید: (وَ مـا خـَلَقْنَا السَّماءَ وَ الاَْرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلا ذلِكَ ظَنُّ الَّذینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ كَفَرُوا مِنَ النّار) مـا آسـمـان و زمـیـن و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم ؛ این گمان كافران است ؛ وای بر كافران از آتش دوزخ یعنی پندار كافران این است كه آسمانها و زمین بیهوده و بی حكمت آفریده شده است ، لیكن چنین نـیـست و باید معادی در كار باشد تا هدف ، حاصل شود. یعنی اگر قیامتی نباشد، لازمه اش عبث بودن آفرینش خواهد بود. قرآن با بیانی زیبا همین حقیقت و ملازمه را بیان نموده و می فرماید: (َفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثا وَ اَنَّكُمْ اِلَیْنا لاتُرْجَعُونَ) آیا گمان كرده اید كه شما را عبث و بیهوده آفریدیم و به سوی ما باز نمی گردید.بـنابراین ، اگر قیامت و معادی در كار نباشد، زندگی دنیا بیهوده خواهد بود و كسی كار پوچ و بـی هـدف انـجـام مـی دهـد كـه جـاهـل و یـا ضـعـیـف و نـاتـوان و یـا خـود مـوجـودی بـاطـل و بـیـهـوده بـاشـد، امـا خـدای مـتـعـال كـه جـامـع صـفـات كـمـال و مالك همه عالم است و جز كار حقّ و حكیمانه از او سر نمی زند و هیچ كس توانایی ندارد كه او را از هدفش باز دارد، چگونه ممكن است آفرینش او بیهوده باشد؟(فَتَعالَی اللّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَریمِ) پـس بـزرگ اسـت خـداونـدی كـه فـرمـانروای حق است ، معبودی جزاو نیست و او پروردگار عرش كریم است. پس دنیا به عنوان مقدمه و زمینه ساز آخرت است دلیل فطرت: از امـور فـطـری كه سرشت تمامی انسانها بر آن نهاده شده است ، مساءله معاد و رستاخیز است ؛ انسان اگر در خودش تاءمّل نموده و به وجدان خود مراجعه كند، می یابد كه به زندگی دائم و هـمـیشگی عشق می ورزد و خواسته هایی دارد و دنبال ارضای آنهاست ؛ این طلب و حركت ، در ابعاد مـخـتـلفـش مـحـدود بـه زمـان مـعـیـّنـی نـیـسـت ، دلش مـی خـواهـد هـمـیـشـه بـاشـد و آنـهـا را اعـمـال كـنـد و هیچ زمانی هر چند در سنین بالا، مرگ را دوست ندارد و چون زندگی جاوید در دنیا مـمـكـن نـیـست و تمامی انسانها می میرند پس باید عالَمی باشد كه درآنجا حیات ، مصون از مرگ بـاشـد تـا ایـن خـواسـتـه فـطری انسان در آن تحقق یابد و آن ، عالم آخرت است . این مساءله از مصادیق دین قیّم است كه در قرآن به آن اشاره شده است : (فـَاَقـِمْ وَجـْهـَكَ لِلدّینِ حَنیفا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لاتَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِكَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَلكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُون) پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار كن ! این فطرتی است كه خداوند، انسانها را بر آن آفـریـده ؛ دگـرگـونـی در آفـریـنـش الهی نیست ؛ این است آیین استوار؛ ولی اكثر مردم نمی دانند. در این آیه ، دین را عبارت از فطرت خدا دانسته است . یعنی دین ، از اموری فطری است كه خمیره وجـود انـسـان با آن آمیخته است و بر آن اساس آفریده شده است و مجموعه دین ، دامنه اش بسیار گـسـتـرده اسـت و شـامـل حـقـایـق مـخـتـلف مـی شـود و از جـمـله آن ، مـسـاءله مـعـاد اسـت كـه در جـدول مـعـارف دیـنـی بـه عـنـوان یـكـی از اسـاسـی تـریـن اصول اعتقادی قرار گرفته است ایـن كـه در بـعـضـی از احـادیـث ، فـطـرت درآیـه را تـوحـی )8( یـا و مـانـنـد آن بـیـان كـرده انـد . از مظاهر این امر فطری می توان تدابیری كه بشر ابتدایی در رابطه با مردگان خود اتخاذ كـرده است ، نام برد. برای نمونه ، مصریان قدیم چون معتقد بوده اند كه سعادت بعد از مرگ وابسته به حفظ بدن است ، مرده های خود را به وسیله متخصصین ماهر، مومیایی می كرده اند و یا مـجـسمه كوچكی پهلوی كالبد بعضی از مرده های خود می گذاشته اند. قبر مرده را با لوازم و اثـاثـیـه ، خـوراكـیـهـای فـراوان ، انـواع خـوردنـی و نـوشـیـدنـی ، اسـبـاب تفریح ، ورزش و زنـدگـانی ، پر می كرده اند و اگر مرده از بزرگان و توانگران بود، اشیای دیگری همچون زیورآلات بسیار گرانبها، در گورش می نهاده اند. مـمـكـن است این سؤ ال پیش آید كه اگر مساءله معاد، فطری است پس چرا مشركان در زمان پیامبر (ص ) ایـنـقـدر بـحـث و جـدل نـموده و در مقابل مساءله رستاخیز، سخت مقاومت می كردند و طبق بیان قرآن ، به پیامبر نسبت جنون داده و می گفتند بر خداوند افترا می بندد: (وَ قالَ الَّذینَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلی رَجُلٍ یُنَبِّئُكُمْ اِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ اِنَّكُمْ لَفی خَلْقٍ جَدیدٍَ اَفْتَری عَلَی اللّهِكَذِبا اَمْ بِهِ جِنَّه) كـسـانـی كـه كـافر شدند (به پیروان خود) گفتند: آیا شما را راهنمایی كنیم به مردی كه می گـویـد هـنـگـامـی كـه بطور كامل متلاشی شدید همانا آفرینش جدید خواهید داشت ، بر خدا دروغ بسته یا اینكه دیوانگی در او هست. در جـواب باید گفت این اعتراضات ، منافاتی با فطری بودن معاد ندارد، زیرا ممكن است پرده زخـیـمـی از جـهـالت و پـلیـدی فـطرت پاك انسان را پوشانیده باشد؛ پیامبر (ص ) با مردمی روبه رو بود كه با پیامبران پیشین فاصله زیادی داشتند و در اوج بت پرستی و جاهلیت ، به سـر مـی بـردنـد. از طـرف دیـگـر مـهـمـتـریـن مـانـع بـرای هـوسـرانـی و چپاول دیگران ، مساءله معاد و ترس از عذاب اخروی بود و برای توجیه وجدان خودشان و همچنین صاف كردن جاده شهوات و ادامه راه فسق و فجور، معاد را انكار می كردند. قرآن در این زمینه می فرماید:. (بَلْ یُریدُ الاِْنْسانُ لِیَفْجُرَ اَمامَهُ یَسْئَلُ اَیّانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ) بـلكـه انـسان می خواهد در پیش روی خود، راه را باز كند (مانعی برای آنچه می خواهد انجام دهد نبیند) از این رو، نسبت به قیامت اظهار تردید كرده می پرسد قیامت كی خواهد بود؟دلیل امكان: از بهترین دلایل امكانِ وجود یك شی ء، وقوع آن در عالم خارج است. بـا نـگـاهـی اجـمـالی بـه طـبـیـعت ، همه ساله می بینیم كه زمین ، درختان ، نباتات و بسیاری از مـوجـودات ، در فـصـل زمـسـتـان ، حـیـات ظـاهـری خـود را از دسـت مـی دهـنـد و در طـلیـعـه فـصـل بـهـار و سـپری شدن زمستان ، تحرّك ، جنب و جوش و زندگی دوباره خود را آغاز كرده ، سبزه و خرّمی همه جا را فرا می گیرد..قرآن كریم ، برای نفی استبعاد وقوع معاد، بارها مساءله زنده شدن زمین مرده را به عنوان گواه انـتـخـاب كـرده و در مـقابل منكران معاد كه هیچ دلیلی بر مدّعای خود به غیر از بعید شمردن معاد نداشتند، اقامه می كند:. (فـَانـْظـُرْ اِلی اثـارِ رَحـْمـَهِ اللّهِ كـَیـْفَ یـُحـْی الاَْرْضَ بـَعـْدَ مـَوْتـِهـا اِنَّ ذلِكَ لَمـحــُْی الْمـَوْتـی) بـه آثـار رحـمـت خـدا بـنـگـر كه چگونه زمین را بعد از مرگش زنده می كند؛ همان خدا زنده كننده مردگان است. روزی یكی از اصحاب به پیامبر اكرم (ص ) چنین گفت: ای رسول خدا، چگونه پروردگار مردگان را زنده می كند و نشانه (و نمونه ) آن در جهان خلقت چیست ؟ پیامبر (ص ) فرمود: آیـا از سرزمین قبیله ات گذر نكرده ای در حالی كه خشك و مرده بود و سپس از آنجا عبور كنی در حالی كه از خرّمی و سر سبزی گویی به حركت در آمده است ؟عرض كرد: بله ، ای رسول خدا (ص) پیامبر (ص ) فرمود: ایـن گـونـه خـداونـد مـردگـان را زنـده مـی كـنـد و ایـن نـشـانـه و نـمـونـه او در آفـریـنـش است جایگاه معاد: معاد، در عقل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجّهی دارد، زیرا كیست كه نپرسد و یا نخواهد بداند كه آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به كجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست ؟ آری این سؤ الها برای همه مطرح است. در پاسخ به این سؤ ال ها دو جواب داریم: الف : تمام ادیان الهی با استدلالی كه در آینده بیان خواهیم كرد، آینده جهان و انسان و نتیجه كارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار كننده و روح بخش می دانند، قرآن می گوید : و اءنّ اِلی ربّك المنتَهی همانا نهایت و پایان به سوی پروردگارت می باشد.ب : مكتب های مادّی ، آینده جهان و انسان را بن بست ، تاریك ، فانی و نیستی می دانند و این دید بسیار خطرناك و یاءس آور است ، علاوه بر این چنین مكتب هایی هیچ گونه دلیل علمی هم برای عقیده خود ندارند. ادامه خواندن مقاله معاد

نوشته مقاله معاد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles