nx دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
بررسی رابط بین ورزش و بهداشت روانی دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی ورودی 84 دانشگاه آزاد اسلامی
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه ی بین بهداشت روانی وورزش در بین دانشجویان رشته های ادبیات و تربیت بدنی دانشگاه آزاداسلامی واحد ابهر كه فرضیه های عنوان شده عبارتند از بررسی رابطه بین بهداشت روانی وورزش و همین طور مقایسه هریك از متغییرهای عنوان شده در بین دو گروه دانشجویان ادبیات و تربیت بدنی كه طبق جامعه مورد مطالعه و برآورد دانش جویان در این دو رشته 720 نفر به عنوان جامعه آماری مشخص شده كه 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب
گردیده و آزمون بهداشت روانی گلدنبرگ 28 سوالی بر روی آنها اجرا گردیده است كه جهت آزمون فرضیه ها از خی دو و تی متغییر مستقل استفاده گردیده كه نتایج بدست آمده حاكی از آن است كه بین بهداشت روان وورزش رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین بهداشت روان و ورزش در بین دو گروه ادبیات و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
فصل اول«كلیات تحقیق»
مقدمه :اعتقاد داریم كه تندرستی یكی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منكر شد كه سلامت روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی كه به نحوی از آنها با بیماران روانی عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و الكل سروكار دارند به این امر اعتقاد كامل دارند بدیهی است بیماریهای روانی مخصوص به یك قسمت یا طبقه خاصی نبوده و تمام طبقات جامعه را شامل می شود. بیماریهای روانی ، كارگر، كارمند، محصل و ; و به عبارت دیگر امكان ابتلا به ناراحتی های روانی برای همه افراد جامعه وجود دارد و هیچ انسانی از فشارهای روانی و اجتماعی مصون نیست و به عبارت دیگر در برابر بیماریهای روانی مصونیت
نداشته و ندارد و این خطری است كه مرتباً نسل فعلی و آینده را شدیداً تهدید می كند. به صورتی كه باید گفت: وجود یك بیماری روانی به كار عادی و اقتصاد خانواده لطمه شدید وارد می كند. درآمد سرانه را كاهش می دهد از لحاظ روابط انسانی سایر افراد خانواده را در وضع ناراحت و تأسف آوری قرار می دهد كه
ورزش و تمایل به ورزش می تواند به این سلامت روانی افزایش دهد كه تمایل به ورزش و علاقه آن در روحیه افراد و پر كردن اوقات به روش درست می تواند راهی به سوی سلامت و بهداشت روانی باشد مسأله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیمی با سیرصعودی تمایل افراد به ورزش و جایگذاری ورزش به عنوان یك اصل در زندگی است كه می تواند باعث بهداشت روانی در افراد شود و عدم اهمیت به ورزش می تواند در زندگی تأثیر منفی داشته باشد
و تعصب نسبت به بیماریهای روانی و ورزش و اهمیت به آنها قدری است كه می تواند نقش مهمی را در زندگی پر كند. عدم برنامه صحیح و عدم درك از نحوه ورزش كردن می تواند باعث شود كه سلامت روانی در انسانها را به تأخیر باندازد.(میلانی فر – 1381)بیان مسأله :از دورانهای بسیار گذشته هر جا كه آدمی می توانسته سیطره خویش را تثبیت كند، ورزش و حركات ورزشی از زندگی اولیه بوده هر چند این گرایش اغلب اوقات با برنامه صورت نمی گیرد و به سوی تباهی و نابودی می رود ولی امروزه معدودند افرادی كه فكر می كنند ورزش باعث سلامت بدن و روان نمی شود و گاهی این نظر فراتر از این است كه ورزش عاملی است كه آدمی می تواند با آن روح و جسم و جان خود را مورد تزكیه قرار دهد و با این عامل می تواند از عصبانیت
های زودگذر و خستگی روح را كاهش بدهد شكی نیست كه استفاده از ورزش در درمان بیماریهای روانی و حتی جسمی یك اصل است و این نكته است كه بزرگانی مثل جیمز و یونگ صریحاً به آن اشاره كرده اند كه البته نباید افراط گردند و نمی توان گفت كه با ورزش بهداشت روانی مستحكمی می رسیم بلكه بهداشت روانی بالا می تواند نشأت گرفته از ورزش و روحیه ورزشكاری در فرد باشد ورزش می تواند یك گرایش خاص و ذهنی انسان باشد كه آن را می توان یك حالت فیزیكی یكی در فرد است كه باعث سلامتی آن شود.
اهداف تحقیق :هدف از تحقیق حاضر این است كه آیا بین بهداشت و سلامت روان ورزش رابطه وجود دارد و ورزش كردن و بالا بردن روحیه در انسانها از طریق ورزش می تواند سلامت روانی را در افراد بیشتر كند و آیا تمایل به ورزش در رشته های تحصیلی غیر از تربیت بدنی كمتر است و آیا سلامت روانی در بین رشته های تربیت بدنی و رشته های انسانی كه كمتر ورزش می كنند تفاوت دارند یا نه كه جزو اهداف اصلی و فرعی تحقیق حاضر به شمار می رود.
اهمیت و ضرورت تحقیق:وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فكر وروان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف احتیاج به نیروی انسانی فعال و كاردان و همكاری سازمانهای دولتی برنامه ریز و بودجه برای گسترش سازمانهای درمان و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه است كه جهت سلامت فكر وروان افراد جامعه و پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی ورزش می تواند یك عامل مؤثری در زندگی باشد و انسان را همواره سوق بدهد به سوی سلامت و بهداشت روانی و امید است كه با این پژوهش ها و راه حلهای كاربردی بتوان جایگاه ورزش را در زندگی بیشتر و بیشتر كنیم و از كودكی به آموزش ورزش در بین كودكان و نوجوانان خود بپردازیم كه این تحقیق می تواند در نهادهای آموزشی و فرهنگی جایگاه بخصوصی داشته باشد.
فرضیه ها:1- بین بهداشت روانی و ورزش رابطه معنی داری وجود دارد.2- بهداشت روانی در بین دانشجویان تربیت بدنی بیشتر از دانشجویان ادبیات است.3- تمایل به ورزش در بین بچه های تربیت بدنی و بچه های علوم انسانی تفاوت دارد.متغیرها:بهداشت روانی متغیر وابسته ورزش متغیر مستقل، بهداشت روانی متغیروابسته دانشجویان تربیت بدنی و ادبیات متغیر مستقل ورزش متغیروابسته دانشجویان علوم انسانی و تربیت بدنی متغیر مستقل.تعاریف عملیاتی:بهداشت روانی :عبارتند از اینكه فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف محل زندگی و اطرافیان مخصوصاً به توجه با مسئولیتی كه در مقابل دیگران دارد چگونگی سازش وی با درآمد و شناخت موقعیت مكانی و زمانی خویش و عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداكثر امكان طوری كه باعث شادی و بهداشت مفید ومؤثر به طور كامل شود و بالاخره عبارت است از نمره ای كه آزمودنی از آزمون گلد بنرگ(بهداشت روانی) بدست آمده است.
ورزش : عبارتند از حركات بدنی به صورت حرفه ای یا آماتوری كه هر فرد برای سلامت خود انجام می دهد كه عبارتند از حركات فیزیكی كه تمام اعضای بدن به حركت در آمده و باعث جلوگیری از چاقی و انواع بیماریهای چربی خون، فشار خون و ; می شود و بالاخره عبارتند از نمره ای است كه آزمونها از آزمون مربوط به پرسش نامه ضدش به دست آمده است. دانشجویان تربیت بدنی عبارت است از كه دانشجویانی كه در دانشگاه مشغول تدریس در این رشته هستند و دروس آنها مربوط به ورزشها و انواع آنان و سلامتی بدست آوردن و روابط ورزش با عوامل اجتماعی- فرهنگی و روانی است.
دانشجویان ادبیات كه مربوط به گروه علوم انسانی و درسهای حفظی و یادگیری از طریق به خاطر سپردن است.
فصل دوم« پیشینه و ادبیات تحقیق»
تحقیقات انجام شده در داخل كشور مهران فر در سال 1361 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بر بین ورزش و سلامت روان ورزشكاران منطقه 10 تهران شخص و ثابت كرده است كه بین ورزش و سلامت روانی افراد به خصوص ورزشكاران رابطه معنی داری وجود دارد به این صورت كه ورزش می تواند سلامت روان افراد را بالا ببرد.
موسوی در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه سلامت روان در بین معلولین و افراد عادی ورزشكار در بین جوانان حدود سنی 30 ساله شهرستان تنكابن كه نتایج بدست آمده حاكی از آن است كه بین سلامت روان معلولین و افراد عادی ورزشكار تفاوت معنی داری وجود ندارد.
میرسپاسی در سال 1372 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین اضطراب ورزش در بین نوجوانان حدود سنی 16 ساله شهرستان بو مهن كه نتایج بدست آمده حاكی از آن است كه بین اضطراب ورزش رابطه معنی داری وجود دارد.
شوشتری در سال 1368 در تحقیقی تحت عنوان بررسی مقایسه بین دانش آموزان ورزشكار و دانش آموزان عادی حدود سنی 16 ساله شهرنهاوند به این نتیجه رسیدند كه بهداشت روانی در دانش آموزان ورزشكار بیشتر از دانش آموزان غیر ورزشكار است وهمین طور تحقیق سعادت در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین ورزش و افسردگی در بین زنان حدود 30 ساله شهرستان بجنورد كه تحقیقات انجام شده نشان می دهد كه بین ورزش و افسردگی رابطه وجود دارد و افسردگی را می توان با ورزش از بین برد .
و همین طور تحقیق طلایی در سال 1368 در رابطه با بررسی رابطه بین ورزش و پرخاشگری در بین نوجوانان حدود سنی 16 ساله شهرستان جیرفت كه تحقیقات انجام شده نشان می دهد كه ین ورزش و پرخاشگری رابطه وجود دارد وورزش باعث كاهش پرخاشگری در نوجوان می شود.
هدف بهداشت روانی
وظیفه وهدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فكر و روان افراد جامعه است برای رسیدن به این هدف، احتیاج به نیروی انسانی فعال و كاردان و همكاری سازمانهای دولتی، برنامه ریز و بودجه برای ایجاد گسترش سازمانهای روان درمانی و بالاخره آموزش بهداشت همگانی در سطح جامعه داریم.به طور خلاصه و فهرست وار، بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است:
1- خدماتی: جهت سلامت فكر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلاء بیماران به بیماریهای روانی، بیمار یابی درمان سریع و پی گیری بیماران ابتلاء به اختلالات عصبی روانی به طور سرپایی و پایبندی كمك های مشورتی به افرادی كه دچار مشكلات روانی اجتماعی خانوادگی شده اند.
2- آموزش : آموزش بهداشت روانی همگانی و آشنا ساختن مردم جهت همكاری و استفاده از سرویس های موجود در صورت مواجه با مشكلات روانی.3- پژوهش : تحقیق درباره علل نحوه شروع پیشگیری و درمان بیماریهای روانی عقب ماندگی ذهنی اعتیاد و انحرافات مانند پژوهش در مدارس، دانشگاهها ، سازمانهای پلیسی، سربازخانه ها، و كارخانه جات مراكز كایابی درمانگاه های عمومی مراكز بهداشت و تنظیم خانواده مادر و كودك و نظایر آن.
4- برنامه ریزی بهداشتی: درباره ایجاد گسترش مراكز جامع و منطقه ای، مراكز بهداشت، مراكز كودكان استثنائی و مراكز مسمومین و مصدومین، مراكز آموزشی جهت بالا بردن كیفیت امور بهداشتی – درمانی و سطح آگاهی مردم به وسیله رسانه های گروهی و آشنا ساختن این مراكز به موجود و ایجاد هماهنگی بین برنامه های خدماتی، آموزشی و پژوهشی. (میلانی فر، 1373) ص312ابعاد فعالیتهای بهداشت روانی :
1- پیشگیری : هدف اصلی در این مرحله علیه فعالیتهایی است كه از پیدایش یا افزایش مشكلات روحی و اختلافات روانی جلوگیری می كند. 2- درمان : در درمان، علاوه بر شناسایی عوامل به وجود آورنده اختلافات فراوانی اعم از جسمی و یا روانی باید به حذف یا كاهش تأثیر این عوامل تا حد ممكن اقدام شود. ضمناً چون فرد مبتلا به اختلالات روانی حتی بعد از درمان و بهبودی از سازمان روانی شخصیتی بی ثبات و آسیب پذیری برخوردار است باید مراقب بود كه حتی الامكان عوامل منحل و مزاحم در محیط تعلیل یابد تا سلامت روانی او حفظ شود و از بازگشت احتمالی بیماری جلوگیری به عمل آید.3- بازتوانی: هدف اصلی از فعالیتهای بازتوانی این است كه به موازات درمان اختلالات روانی باید توانایی های از دست رفته فرد به وی بازگردانده شود تا بتوانند به گونه ای مفیدی به زندگی خانوادگی و اجتماعی و محیط شغلی خود بازگردد.
عوامل مؤثر در تأمین بهداشت روانی انسانها برای حفظ و تأمین سلامت روانی از جهات مختلف روانی دقیقاً باید تحت كنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد این واقعیتها عمدتاً از طریق عوامل زیر انجام می گیرد: 1- خانواده 2- عوامل اجتماعی و فرهنگی 3- خود (احمدی 1373) ص 98انگیزه دینداری یك انگیزه روانی است كه ریشه در فطرت و سرشت انسانها دارد. زیرا انسان در اعماق وجود انسان انگیزه ای را احساس می كند كه او را به تحقیق و تفكر درباره آفریدگار خویش و جهان هستی و چاره جویی او از پناه بردن به او را می دارد و به هنگام فشار مشكلات و گرفتاریهای زندگی از او كمك می
خواهند. اصولاً انسان امنیت و آرامش خویش را در حمایت و سرپرستی خداوند از خود می یابد. اگر به رفتار انسان در همه ادوار تاریخ ودرجوامع گوناگون بشری بنگریم این موضوع را به طور آشكار درخواهیم یافت هر چند تصور انسانها در جوامع گوناگون و در طول قرنهای تكامل فرهنگی تفاوتهایی با هم دارند اما تمام این تفاوتهایی كه در تصور انسان از ذات خداوند و روش عبادت او مشاهده می شود تنها تفاوت و در روش و تعبیر و تبیین همان انگیزه فطری دینداری است كه در
اعماق نفس بشر وجود دارد انسان نیاز به چیزی دارد كه این استعداد فطری را در او بیدار كند و غبار فراموشی از چهره اش بزداید و آن را در اعماق ناخودآگاهش برانگیزاند تا به طور واضح و آشكار ادراك و احساس می شود و این امر از طریق سازگاری انسان به هستی و نگرش او به شگفتی هایی كه خود خدا در وجود
خود وی و سایر مخلوقات و كل آفریده است صورت می گیرد از جمله عواملی كه به بیداری و فعال شدن انگیزه دینداری در انسان كمك می كند وجود خطرهایی است كه در برخی اوقات زندگی، او را تهدید می كند و تمام راه های نجات را در برابرش می بندد به طوری كه هیچ گریزگاهی به جز پناه بردن به خدا ندارد. در اینجاست كه انسان با همان انگیزه فطری به سوی خدا كشیده می شود و از او برای برطرف كردن خطر، كمك و یاری می جوید. (نجاتی ، 1372) ص198
از جمله عواملی كه به بیداری و فعال شدن انگیزه ها كمك می كند انگیزه های نامطلوب و یا نگران كننده است كه در خود احساس می كند می كوشد آنها را از حوزه شعور و احساس خود دور سازد و این در نهایت، منجر به نابودی و بایگانی آنها در ضمیر ناخودآگاه انسان می شود. اما بسیار اتفاق می افتد انسان همین تمایلات و انگیزه ها را به طور نا خودآگاه و در شكل لغزشهای زبانی و اشتباهات كلامی آشكار می سازد. شواهد نشان می دهد كه بشر اولیه فرقی میان
بیماری جسمی و روانی قائل نبوده است. تقریباً تمام قبایل ابتدایی عوامل ماوراءالطبیعه را به وجود آورنده حیوانات، اشیاء وانسان می دانستند و اعتقاد داشتند سرنوشت همه چیز از جمله زندگی بشری و نیز اعمال عادی و غیر عادی او را ارواح تعیین می كند. افسانه ها و اساطیر جوامع كهن مانند یونان، روم، مصر، چین و ایران بیانگر این واقعیت است كه در جوامع، در مورد چگونگی ایجاد بیماریهای روانی و طرز فكری خرافی و ماوراءالطبیعه وجود داشته است كه هنوز در بعضی از جوامع عقب مانده این نوع توجیهات كاملاً مطرح است.
(شاملو ، 1375) ص 86به عنوان مثال در دوران اولیه فرهنگ یونان، علاوه بر برداشتهایی از قبیل، دو جریان دیگر وجود داشت یكی روشی بود آمیخته از رسوم و آداب و عقاید مذهبی و تدابیر پزشكی كه كشیشان آن زمان جهت مداوای بیماران روانی استفاده می كردند در این روش بیمار را به معبد می بردند و به وسیله مراسم مذهبی دعا و تعبیر خوابهای او و دادن داروهای گیاهی معالجه می كردند در این دوره یكی از اولین نشانه های استفاده از خواب برای درمان بیماران روانی در تاریخ بشر
مشاهده می گردد. جریان دیگری در این برهه از فرهنگ یونان وجود داشت این بود كه فیلسوفان اولیه یونانی بحث درباره (روان) بشررا صرفاً قلمرو فلسفه می دانستند و به پزشكان حق مداخله در این راه را نمی دادند زیرا از نظر آنها، بیماران روانی افرادی با تفكرات غیر منطقی بودند و چون فیلسوفان قدرت تفكر منطقی داشتند لذا فقط آنها می توانستند طرز فكر بیمار را تصحیح كنند. (شاملو ، 1375 ) ص87
نزدیك به هزار سال نظریه جن زدگی و جن گیری بسط و گسترش یافت بعضی از علائم جسمی ناراحتی های روانی، مانند بی حسی نقاطی از بدن كه امروزه از علائم میسری شناخته می شود آن زمان نشانه مسلم جن زدگی روح محسوب می شد. در اواخر قرن وسطی كه دوره تفتیش عقاید نامیده می شد. عده ای مأمور یافتن افراد جن زده بودند آنها در تحرك نقاط مختلف بدن با وسایل نوك تیز فلزی تخصص داشتند و بدین وسیله نواحی غیر حساس بدن بیمار یعنی
محل سكونت جنها را شناسایی می كردند. اگر بیمار دچار قش می شد با صدایی بلند آیاتی از انجیل را در گوش او می خواندند تا شیطان بترسد و از روح او خارج شود.
اگر این روش مؤثر واقع شد دلیل بر عظمت روح بیمار و اگر نمی شد بیماری او جسمانی به حساب می آمده چون بینماران روان تنی ترس زیادی در دیگران ایجاد می كردند اغلب از خانواده و جامعه مطرود بودند و ناچار در كوه و دشت آواره می شدند و در نتیجه هر روز از حالات انسانی دورتر و به ارواح پلیدی كه عامه به آن اعتقاد داشتند شباهت بیشتری پیدا می كردند. (شاملو ، 137) ص87
اگر چه اعدام، سوزاندن، سنگبار كردن جادوگران و جن زده ها تا اواخر قرن 18 در اروپا ادامه و متداول بوده لیكن از اوایل قرن 16 كه آغاز دوره رنسانس یا احیای دانش است. نهضت علمی مخالف این جریان آغاز شد. افرادی مانند مونتن ، ایوز و فروید به وجود ضمیر ناخودآگاه پی بردند كوشیدند تا به جامعه خود بفهمانند كه بیماران روانی مانند بیماران جسمی باید به طور انفرادی و با روشهای پزشكی و انسانی مداوا شوند. در اروپا، پزشكی به نام وی یر كه در قرن 16 می
زیست اولین طبیبی بود كه توجه و علاقه خود را معطوف بیماران روانی كرد. او اعتقاد داشت كه این افراد مشهور به جادوگر و جن زده بیمارانی با علل طبیعی هستند. مثلاً پدیده های ناشی از بی حسی پوستی صرفاً ناشی از تلقین پذیری است، نه جن زدگی، در حقیقت در اواخر قرن 17 در اروپا، جن زدگی و جادوگری و پدیده های مانند آن به مرور اهمیت خود را از دست داد. در اواسط قرن 18 عقاید علمی، انسانی و پزشكی جای این مفاهیم را گرفت. (شاملو، 1375، ص 88).در اواخر قرن نوزده در اروپا، این عقیده رواج یافت كه همه بیماری های روانی صرفاً معلول عوامل ارگانیك نیستند و باید مجموعه ای از علل ارگانیك و پسیكولوژیك را عامل ایجادكننده آن دانست. این حركت فكری براساس این حقیقت استوار بود كه استدلال طرفداران عوامل ارگانیك درباره بیماریهایی مانند: نوروزها، اختلالات شخصیت و اغلب بیماریهای روانی فنی جنون پایه و اساس علمی نداشت، آنها براساس یك سلسله فرضیات سست علت امراض روانی را آسیب دیدگی سلولهای مضری دانستند. طرفداران نگرش ارگانیك، ساعتهای متمادی را صرف بررسی و مشاهده تفاوت بین سلولهای مغز بیماران نوروتیك فوت شده و
انسانهای سالم می كردند. لیكن هیچ گونه تفاوتی نمی یافتند. پیدایش نظریات و روشهای ارگانیك در سالهای اخیر بخصوص مطالعات كه در فصل اتصالات بیوشیمیایی سلسله اعصاب صورت گرفته است می تواند راه گشای مهمی در شناخت و حل بسیاری از معضلات روانپزشكی و روان شناسی مرضی گردد. روشهای تشخیص و درمان فیزیكی در بیماران روانی بخصوص از دهه 1950 استفاده از داروهای آرام بخش انتهای جدیدی در درمان بیماریهای روانی پدید آورد. (شاملو، 1375، ص 89).فصل دوم
بهداشت روانی و ورزشپیروزی تیم ملی فوتبال ایران برای ورود به مسابقات جام جهانی سال 1998 میلادی بر تیم استرالیا و غلبه بر تیم فوتبال امریكا، در آن جام جهانی نشاط و شادی و هیجان زایدالوصفی بوجود آورد كه نظیر آن را بیشتر در فتوحات جنگی می توان مشاهده كرد. البته اهمیت ورزش برای افراد و جوامع امری بدیهی و مسلم است، اما ابعاد اجتماعی- سیاسی و روانی آن در این زمان شناخته شده تر و از جنبه علمی مورد بررسی های عمیق تر و گسترده تر قرار گرفته و به
رابطه آن با بهداشت روانی توجه خاص شده است. یكی از متخصصان و روان شناسان ورزش می نویسد: «به نظر من كودكان مانند بچه های سایر موجودات زنده برای رشد كردن نیاز به بازی و رقابت سالم دارند. می دانیم كه بازی در تقویت رشد جسمانی- روانی و اجتماعی نقش مهمی را ایفا می كند. تقویت عضلات به كودك یاری می دهد كه تعادل خود را در فضای زیستی پیرامون خود نگه دارد. رقابت اگر سالم باشد و به نحوی منطقی نظارت شود می تواند یكیرقابتهای بدنی و ورزشی سنگین را به منظور برد و باخت قهرمانی نباید قبل از سن 12 سالگی انجام داد. دراین سن هم لازم است شرایط هر فرد بدقت مورد توجه و سنجش قرار گیرد، البته ضمن آنكه نباید حس رقابت در ورزش سركوب شود، در تقویت آن نیز از افراط باید پرهیز كرد. بزرگسالان باید حتی الامكان در ورزش كودكان و نوجوانان مداخله نكنند و بیشتر نظارت مستقیم انجام دهند .» (شاملو- 1379 ص 128- چاپ پنجم).به طور كلی ورزش بخش مهمی از فرهنگ و جامعه ماست و دربرگیرنده ورزشكاران و مردم در تمامی مراحل زندگی می شود. در فرهنگ ایران، ورزشكاران و به ویژه پهلوانان همواره توأم با خصلتهای جوانمردی، صداقت و درستی، انسان دوستی، یاری دادن به دیگران و دستگیری از ضعفا و سركشی در مقابل نهادهای قدرت و ظلم بوده اند. نمونه های فراوان از این موضوع در ادبیات كشورمان و بویژه در حماسه عظیم فردوسی موجود است. فردوسی چنین می سراید:«زنیرو بود مرد را راستی ز سستی كژی زاید و كاستی»در زمان ما، تحقیقات بسیار نشان داده است كه ورزش علاوه بر اینكه ابزار ارزشمندی برای سلامتی جسمانی است، رابطه نزدیكی با سلامتی روانی و به ویژه پیشگیری از بروز ناهنجاریهای روانی دارد. ورزش از اضطراب می كاهد، اعتماد به نفس را افزایش می دهد و خود پنداری مثبت را تقویت می كند(stryesand catc,1996). خود پنداری كه هسته اصلی شخصیت انسان است، در طی رشد و تكامل كودك تحت تأثیر تجربه های بسیار متعدد و در ارتباط با دیگران به وجود می آید. كودكان و نوجوانان هویت، استعداد، كفایت و ارزشمندی وجود خود را تا حد بسیار زیادی بر اساس پاسخهایی كه از جامعه دریافت می نمایند، تعریف می كنند. بر اساس نظر كوپر اسمیت اعتماد به نفس عبارت است از ارزیابی كه فرد از خود دارد و معمولاً در تداوم آن پایدار است. این نشانه مقدار باروری است كه شخص نسبت به كفایت، اهمیت ارزش موفقیت خود دارد. اعتماد به نفس از داشتن روابط موفقیت آمیز با دیگران وآموختن مهارتها نشئت می گیرد. مهمترین عوامل ایجاد اعتماد به نفس عبارتند از : خانواده، مدرسه ، فعالیتهای تفریحی و ورزشی و ارتباط متقابلی كه در این مراحل فرد می آموزد.
در كودكی و نوجوانی ورزش یكی از فعالیتهای اساسی زندگی به شمار می رود. ورزش به ویژه در سنین كودكی و نوجوانی مفر سالمی برای آزاد كردن انرژی انبار شده آنها است و این خود بسیار لذت بخش و آرامش دهنده است. ورزش سبب اجتماعی شدن ایجاد كفایت و مهارت، استحكام روابط خانوادگی، و سهولت دوست یابی و ارتباط سالم با همسالان و همگنان می شود. در یكی از پژوهشهای اخیر (1999، Simon) در ایالت متحده، 65 درصد از جوانان ابراز كردند كه ورزش آنها را از استفاده مواد مخدر و الكل بازداشته است. این تحقیق همچنین نشان می دهد كه ورزش وسیله ای مهم برای ارتقای سطح زندگی
اجتماعی- اقتصادی كودكان و نوجوانان بوده است، البته این پدیده ممكن است جنبه منفی نیز داشته باشد، و اینكه ورزش گاه تنها به زندگی اجتماعی – اقتصادی معدودی از افراد اجتماع كمك می كند و ضمناً وسیله ای نه برای ارتقای بهداشت جسم و روان، بلكه بدست آوردن امتیازات خاص اجتماعی – اقتصادی می شود.درحالی كه ورزش باید فرصتی باشد برای كودكان و نوجوانان برای یادگیری مهارتها، همكاریها، كار گروهی، انظباط، مهارتهای سازگاری، احترام به بزرگترها و مسئولان، رقابت سالم، جوانمردی و اعتماد به نفس و شكست و پیروزی. شركت در فعالیتهای ورزشی ایجاد خودارزیابی، ارتباط و مقایسه با همسالان و همگنان و رقابت سالم كه به نوبه خود كمك به رشد عزت نفس و خودپنداری می كند (1998، Kristovich). شاملو، 1379، ص 129، چاپ پنجم.
سلامت روانی رابطه نزدیك با خودپنداری مثبت دارد. خودپنداری مثبت ارتباط با احساس تعلق و هویت فردی و اجتماعی، انگیزه پیشرفت و طبیعی و سالم و نرمال بودن. احساس نرمال بودن بویژه در كودك و نوجوان بستگی زیاد دارد به آنچه دیگران انجام می دهند و نیز كسب احساس خودكفایی هرچه قدر كودك و نوجوان احساس پیشرفت كند، به همان اندازه احساس عزت نفس و تعلق به جامعه در او رشد می كند. در بزرگسالان نیز تحصیلات نشان می دهد كه در بیماران قلبی پس از گذشت بحران، ورزش منظم و مداوم سبب ایجاد احساس سلامتی بیشتر، تقویت خودپنداری، پذیرش واقع بینانه بیماری، تقویت
خودكفایی و خودیاری می كند. (1995، wiessand Bredmier).شركت در فعالیتهای ورزشی اغلب تأثیر درمانی بر كودكان و نوجوانانی كه دچار اختلال عاطفی و یا معلولیت رشدی هستند دارد. ورزش به كودكان و نوجوانان و حتی بزرگسالان این فرصت را می دهد كه ارتباطات جسمی، روانی و اجتماعی برقرار كنند، ضمن اینكه احساس اعتماد به نفس و تسلط بر مسائل را در آنها تقویت می كند (1997، Goldberg and Marks).
البته حمایت همسالان و همگنان، خانواده و مربیان و آموزگاران باور به خود را تقویت می كند و ترغیب كودكان و نوجوانان استعدادها و تواناییهای افراد را به حد نصاب موجود در آنها نزدیك می سازد. سوپر و بلاك در سال 1992، در مطالعه 45 مرد بین 18 و 40 سال كه دارای معلولیت جسمی بودند دریافت كرد كه معلولانی كه فعالیت جسمی داشتند، خودپنداری مثبت و نیاز بیشتری برای پیشرفت داشتند تا گروه غیرفعال. دو روان شناس دیگر به نامهای گپ و كریستوویچ در سال
1997 تعداد 45 نوجوان معلول بین 10 تا 16 سال را كه دچار معلولیت جسمانی بودند، مورد مطالعه قرار دادند و دریافتند كه مهارت اجتماعی و ورزشی بهترین عوامل پیش بینی كننده سازگاری عاطفی است. افزون براین كودكانی كه به نظر خانواده مهارت بیشتر جسمی و اجتماعی داشتند، از سوی جامعه پذیرفته تر بودند. بروك و هایم در سال 1996 پژوهشی مقدماتی در مورد 16 كودك مبتلا به آسم به عمل آوردند و نتیجه گرفتند كه افرادی كه در ورزش شركت داشتند،
خودپنداری مثبت تری داشتند و دچار اضطراب كمتری بودند و با بیماری خود بهتر كنار می آمدند تا كسانی كه در فعالیتهای ورزشی شركت نداشتند. (معینی- 1379 ص 96)كودكان و نوجوانانی كه دچار اختلالات رفتاری مانند اختلال توجه و بیش فعالی (ADHD) نیز از شركت در فعالیتهای ورزشی بسیار سود می برند. ورزش به رشد مهارتهای اجتماعی و روابط سالم با همسالان كمك می كند. برای افرادی كه محدودیت در مهارتهای اجتماعی دارند و در ابراز رفتار مناسب و یادگیری دچار مشكل می شوند و از عدم تعادل جسمی رنج می برند، ورزشهای انفرادی فوق العاده مفید است. زیرا احساس پیشرفت و موفقیت می كنند.
این عوامل نقش عمده ای در احساس مثبت جسمانی، عزت نفس و رشد روانی دارند. مراسم «المپیك های ویژه » كه تعداد زیادی از كشورها در آن شركت می جویند و اخیراً هم در ایران با شركت فعال دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی راه اندازی شده است، به آن دسته از كودكان و جوانانی كه نواقص جسمانی آنها به اندازه ای است كه قادر به شركت در ورزشهای معمولی نیستند یاری می دهد تا در آنها احساس توانایی، رقابت سالم، تعلق به گروه و اعتماد به نفس تقویت شود و رشد روانیی در آنها تسهیل گردد.
ولی ورزش در صورتی كه مناسب برای فرد نباشد، می تواند نتایج سوء داشته باشد و نقض غرض گردد. مثلاً شكستهای مكرر، مورد انتقاد قرار گرفتن، تقلید از الگوهای ضعیف، ارتباط منفی و ناسالم با همگنان و همسالان و فشار درونی و بیرونی برای پیشرفت، زمینه های مساعدی برای نابه هنجاریهای روانی و اعتماد به نفس ضعیف ایجاد می كند. مسئولیت در قبال اولیاء، مربیان، افراد گروه، بردن و باختن و توقعات نامناسب می تواند تأثیر منفی بر عملكرد وی بگذارد و از
رسیدن وی به حد نصاب توانایی های بالقئه اش جلوگیری نماید و رفتارهایی را تقویت كند كه به سلامت جسمانی و روانی او صدمه می رساند. افزون براین، رقابتهای شدید و ناسالم در ورزش برای به دست آوردن شهرت و ثروت و قهرمانی به اندازه ای جاذبه دارد كه ممكن است سبب عهدم واقع بینی خانواده و نوجوان گردد و سبب شود كه فعالیتهای مهم دیگر زندگی مانند تحصیل و كار تحت الشعاع آن قرار گیرد. واقعیت تلخ موجود این است كه تنها تعداد بسیار معدودی به سطح ورزشكاران حرفه ای می رسند. همانطور كه قبلاً گفته شد، جاذبه اجتماعی و اقتصادی ورزش سبب می شود كه بسیاری از افراد برای رسیدن به این
اهداف از فعالیتهای مفید اجتماعی و اقتصادی دیگر نیز خود را محروم می كنند. زمانی كه فرد در رسیدن به هدف حرفه ای خود در ورزش ناكام می ماند، به دلیل
نداشتن مهارتهای دیگر احساس درماندگی و ناتوانی خواهد كرد. بر اساس آماری كه در ایالات متحده منتشر شده است، از هر 2300 بازیكن بسكتبال تنها 40 نفر در دانشگاه به بازی ادامه می دهند و تنها یك نفر در تیم ملی پذیرفته می شود از تیم فوتبال دبیرستان تنها 4 درصد به تیم دانشگاه راه می یابند و كمتر از یك درصد در تیم های حرفه ای پذیرفته می شوند. حتی كسانی كه بخت با آنها یاری می كند و به مقام قهرمانی می رسند نیز معمولاً برای مدت زمان كوتاهی به شهرت و ثروت دست می یابند و پس از گذشت این دوره اگر مهارتهای دیگری نداشته باشند، احساس درماندگی و افسردگی خواهند كرد. (smith , coppel , zone. 1996). (معینی، 1379 ص 101)مراحل رشد و ارتباط آن با ورزش رابطه ورزش با رشد و تكامل كودك قبل از ورود به مدرسه می تواند شروع شود. ولی خیلی اوقات كودكان خردسال آمادگی جسمی و روانی كافی برای بدست آوردن مهارتهای لازم را ندارد، برای مثال، توانایی بصری كودك تا سن 6 یا 7 سالگی به طور كامل رشد نمی كند. تا آن زمان كودكان دوربین هستند و در دیدن اشیای متحرك نزدیك مانند توپ بسكتبال مشكل دارند. قبل از سن 10 سالگی، كودكان تا حد زیادی به بزرگترها متكی هستند، ولی با افزایش سن استقلال در پیروی كردن از قواعد ورزشی و اتكا به خود افزایش می یابد. در اوایل بلوغ ارزیابی همگنان و همسالان منبع اصلی سنجش خود كفایی است (wiseman ,
judges 1997). در اواخر بلوغ، از اهمیت همسالان كاسته می شود و به اهمیت نقش بزرگسالان، غیر از اولیا برای الگو گیری افزوده می شود. در نوجوانان، به واسطه ویژگی هایی از قبیل رشد تفكر انتزاعی، ازدیاد میل به استقلال،تعارض بین احساس اتكا به خود و دیگران، تلاش برای یافتن پایگاه اجتماعی و احساس هویت. و بالاخره سعی در برآوردن نیازها و مسئولیتهای جدید، این توقعات استرس زا است و نوجوان طبیعتاً میل به استقلال بیشتر، تسلط و خود مختاری
واعتماد به نفس دارد و این امر غالباً با قوانین ساخته و پرداخته شده ورزشهای رسمی و انتظارات مربیان آنها توافق ندارد. این ورزشكاران مبتدی در اصل كودك و نوجوان هستند و شركت در فعالیتهای ورزشی در اساس برای تقویت رشد و تكامل آنها لازم است و نه برای قهرمان شدن. به وجود نیازهای دوران رشد و گنجایش های شناختی كودك و نوجوان؛ حمایت ، مراقبت، ترغیب و تشویش و درك صحیح نیازهای آنها امری ضروری است (richelson , 1998). (معینی، 1379 ص 102)
نقش بزرگسالان در ورزش كودكان و نوجوانانكودكان و نوجوانان از راه الگوگیری و تقلید اجتماعی مطالب بسیار زیادی می آموزند. طرز نگرش و رفتار اولیا و مربیان ورزش تأثیر عمیقی بر نوع و مقدار شركت فرزندان آنها، مقدار لذت بردن از فعالیت ورزشی، كسب ارزشها و باورها، پذیرش و تحمل استرسها و ادراك و تعبیر آنها از پیشرفت، موقعیت و شكست، توقعات و تواناییها می گذرد. اكثر پدران و مادران به وجود فرزندان خود افتخار می كنند و تا حدی با آنها همانند سازی می نمایند، ولی گاهی فراموش می كنند كه كودكان
آنها از لحاظ رشد جسمی و روانی در چه مرحله و سنی هستند. برخی از اولیاء با داشتن انتظارات و توقعات افراطی سبب ایجاد استرس و اضطراب در كودكان می شوند و به جای كمك به پیشرفت آنها جلوی پیشرفت را می گیرند. (wise , 1997) یكی از نوجوانانی كه به تازگی شروع به گرفتن كشتی كرده بود، ولی حالت اضطراب داشت، به روان شناسان مراجعه كرد. روان شناس از او می پرسید كه علت اضطراب چیست. نوجوان گفت، می ترسم در مسابقات كشتی این هفته اشتباه كنم و ببازم. روان شناس مگوید، می دانی كه غلامرضا تختی هم گاهی اشتباه می كرد و می باخت. نوجوان می گوید این را می دانم ولی فكر نمی كنم تختی پدر پرتوقعی مثل پدر من داشت!
گاهی اولیاء، فرزندان خود را برای موقعیت هایشان مورد پذیرش و توجه قرار می دهند و كودكان با این باور رشد می كنند كه ارزش وجودی آنها به مقدار موقعیت آنها بستگی دارد. این امر در ورزش نیز صادق است. اولیاء ممكن است با خشم و ناامیدی به كودكی كه در ورزش پیشرفتی ندارد یا مرتكب اشتباه می شود، واكنش نشان دهد. در تعدادی از اولیاء احساس ارزشمندی آنها به حدی با پیشرفت و موقعیت و شكست فرزند مرتبط است كه فشار آنها بر كودك سبب ایجاد عامل استرس زای بیمارگونه ای می شود.اولیاء الگوهای اصلی و اساسی را برای تقلید كودكان ارائه می دهند. كودك نیاز مبرم به تأیید اولیای خود دارد و به آسانی به آنها همانند سازی می كند و ارزشهای آنها را درون ریزی می نماید، خواه سازنده و یا مخرب باشد. (شاملو، 1379 – چاپ پنجم 112)نقش مربی در بهداشت روانی :مربیان ورزش مانند آموزگاران بعد از اولیاء نقش مهمی در تأمین بهداشت روانی كودكان و نوجوانان دارند و بر اعتماد به نفس و خود پنداری و چگونگی روابط آنها با دیگران تأثیر بسیار دارند (johansen , 1991). با وجود این نقش مهم و اهمیت الگو پذیری و همانند سازی كودك و نوجوان با مربیان خود، این مربیان غالباً اطلاع زیادی از فرایندهای فیزیولوژیكی روان شناختی و تكنیك های جدید برای تقویت انگیزه افراد و شناخت از شخصیت آنها در جو ورزشی و خارج از آن ندارد. به همین
دلیل دانش و بینشی مناسب نیز برای ارتباط برقرار كردن با خانواده كودك و نوجوان تحت آموزش خود ندارد. این روند، پیچیدگی خاصی پیدا می كند اگر طرز فكر و ارزشهای مربی در تضاد اساسی با اولیای كودك و نوجوان باشد، در دبیرستان و دانشگاه و بعدها در سطح ملی و حرفه ای مربیان غالباً ارتباط عاطفی نامناسب توأم با انتظارات و توقعات زیاد از آنها دارند و تنها از آنها پیروزی می خواهند (jakson , 1997). مربیان همانند اولیاء اغلب باعث ایجاد احساس منفی در كودكان و
نوجوانان می شوند، مگر اینكه آنها در ورزش برنده باشند در بسیاری از موارد، مربیان به نفع برخی از بازیكنان سوگیری نشان می دهند، تبعیض قائل می شوند و رفتارهای ناجوانمردانه و غیر ورزشكارانه ای نسبت به آنها بروز می دهند. در پژوهشی كه برتُن، تنهیل، مارتن و گولد در سال 1996 كردبه این نتیجه رسیدند كه در 22 بخش از جامعه مربیان بسكتبال 22 بار بیشتر از بازیكنان انتقاد كردند تا تمجید و 4 برابر بیشتر تنبیه كردند تا تشویق، مربیان غالباً از تقویت منفی، طعنه
و كنایه، توجه نكردن به جنبه های مثبت، طرفداری از بعضی از بازیكنان و حتی تقویت روابط منفی بین آنها استفاده می كردند. گاهی ورزشكاران ممكن است از نیت و رفتار مربیانی كه مراحل رشد و درجه توانایی آنها را در نظر نمی گیرند، سوء تعبیر كنند. گاهی مربیان اهمیت نقش خانواده، دوستان و مدرسه را در تعیین بهداشت روانی كودك و نوجوان نادیده می گیرند . (شاملو، 1379 – چاپ پنجم 114)
پژوهش در انگیزه، رضایت و تعارض پژوهشهای علمی نشان داده است كه تقویت مثبت، تشویق و تكنیك های مناسب در قالب محیطی امن و حمایت كننده بهترین راه های تقویت انگیزه،روحیه، رضایت، عملكرد، كفایت جسمانی و انسجام گروهی در ورزش است(اسمال، كرتیس، اسمیت و هورن 1997). انگیزه در ورزش در افراد بین 8 تا 18 سال رابطه نزدیك با یاد گرفتن مهارتها، لذت بردن از زندگی، پیشرفت خودكفایی و توانایی جسمی و روانی و در مجموع تقویت بهداشت روانی دارد(اسمال، اسمیت، كاپل،
زین 1998). هدف سالم در ورزش ایجاد رفتارهای مطلوب به وسیله تقویت مثبت و نیز تعمیق انگیزه و خواسته برای پیشرفت در مقابل ترس از شكست است. لذت بردن یكی از دلایل اصلی شركت در فعالیتهای ورزشی است. عدم لذت منجر به تضاد می شود(اسكالان ). هوایت، رابطه آماری معتبری بین لذت بردن و میل به تداوم در فعالیت ورزشی یافت.
پژوهشگران در تحقیقی كه در مورد رابطه لذت با توانایی و پیشرفت در كشتی گیران 9 تا 14 سال در مسابقه كشتی انجام دادند دریافتند كه پسرانی بیشتر لذت می برند كه مربیان و اولیاء از عملكرد آنها راضی بودند و فشار كمتری از سوی آنها احساس می كردند، رفتارهای منفی كمتر
ی از آنها می دیدند، همكاری متقابل بیشتری بین كودكان و بزرگسالان وجود داشت و نتیجتاً روحیه قوی تری داشتند. (اسكالان، لوت ریت، وایت 1997).فقدان لذت از ورزش در دوران های اولیه زندگی سبب می شود كه فرد در بزرگسالی نیز چندان رغبتی به ورزش نداشته باشد و از این جهت به بهداشت عمومی او لطمه وارد آید. این تجربه های اولیه دوران رشد كودكی و نوجوانی اگر مطلوب نباشد به نوعی تنبلی و بی تفاوتی و گوشه گیری جسمی و روانی به ورزش و رشد جسمانی نمی دهند، در حالی كه داشتن اینگونه برنامه ها كه لذت جسمانی دربردارند و اعتماد به نفس فرد را تقویت می كنند، سبب ازدیادی فعالیتهای جسمانی و در نتیجه تداوم سلامت جسمانی و روانی و نشاط و تحرك مداوم در زندگی می شوند، (یزالس، پامرن، فرگوسن، كرك پاتریك، 1999).تحقیقات درباره گریز كودكان ونوجوانان از ورزش نشان می دهند كه معمولاً تجربه های نامطلوب ورزشی چنین وضعی را ایجاد می كنند. تجربه هایی از قبیل
شركت ندادن آنها در ورزش، تأكید بر رقابت و موفقیت، فشار زیاد، بی حوصله شدن، دوست نداشتن مربی، لذت نبرن و تنبیه شدن به علت شكست. البته این واقعیت وجود دارد كه هر چه نوجوان بزرگتر می شود به دلیل داشتن علایق، سرگرمیها، گرفتاریهای آموزشی و روابط اجتماعی گسترده فاصله او از ورزش بیشتر می شود. به همین دلیل، باید اولیاء و مربیان سعی كنند ورزش را به طور متعادل در كل برنامه های فرد جای دهند تا این عامل كه از مهمترین عناصر بهداشت جسمی و روانی است، از برنامه زندگی وی حذف نشود.(شاملو – چاپ پنجم 1379) ص122 بهداشت روانی و اجتماع
می دانیم كه طرز فكر افراد تا اندازه زیادی انعكاس طرز فكر اعضای خانواده آنهاست. و نحوه تفكر خانواده ها نیز به مقدار قابل ملاحظه ای، منعكس كننده طرز فكر اجتماع است. این نحوه تفكرات، عقاید، ارزشها و تعصبات، از یك نسل به نسل دیگر منتقل می شود و گاهی نیز در آن تغییرات جزئی، به كلی صورت می پذیرد. این عوامل میراث فرهنگی مارا تشكیل می دهد و اهمیت آن از میراث جسمانی، كمتر نیست. قسمت مهمی از این ارثیه فرهنگ، طرز تفكر و قضاوت جامعه نسبت به بهداشت روانی است، كه تا این اواخر سبب عدم پیشرفت در شناسایی و درمان بیماری های روانی شده است.
بشر از قرنها پیش تمایل به شناختن خود و دنیای خود داشته است و چون قادر به حل این دو معما به طریق منطقی و علمی نبوده، متوسل به قوای ماوراءالطبیعه شده است. بیماری روانی نیز یكی از این معماهای بغرنج بوده و بشر اولیه چون قدرت حل آن را نداشته است بالطبیعه علل پیدایش این پدیده را منسوب به اجنه، شیاطین، ارواح جنیثه و امثال آن می كرده است. حتی امروز یعنی در قرن ببیستم نیز هنوز بشر گرفتار موهوماتی است كه از اجداد خود در این باره به ارث برده است. تغییراتی كه به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم در طرز فكر اجنماعی نسبت به امراض روانی و بیماران مبتلا به آن صورت گرفت. بب ایجاد روشها و وسایل بهتری، برای تشخیص، درمان و مراقبت صحیح تر گردید. در هر صورت امكان دارد كه در آینده نزدیكی اجتماع،اصول زیر را بپذیرد.1- رفتارهای غیر عادی به غیر از پسیكوز، عضوی و اكتسابی است. شكل اینگونه رفتارها مستقیماً ارثی نیست. اگر چه امكان دارد ظرفیت و تمایلات آن موروثی باشد.2- چون رفتارهای غیر عادی (غیر از پسیكوزهای عضوی) اكثراً اكتسابی است. بنابراین می توان آنها را به وسیله پسیكوتراپی درمان كرد.3- درمان بیماری های روانی را مانند امراض جسمی باید زود شروع كرد. به طور كلی هر چه بیمار مسن تر باشد، درمان او مشكل تر است و همچنین هر چه بیماری شدیدتر باشد، امكان بهبودی كمتر است.4- با اعمال اصول بهداشت روانی می توان از وقوع بیماریهای روانی جلوگیری كرد. اجرای این اصول، به ویژه در خانواده و مدرسه حایز اهمیت فراوان است. زیرا مؤثرترین عامل در تربیت كودك می باشد.5- افرادی مبتلا به رفتارهخای غیر عادی هستند، حتی هنگام دیوانگی نیز احتیاجات و خصوصیاتی مشابه دیگر افراد انسان را دارا می باشند. آنان دارای احساسات انسانی مانند عشق و تنفر و حسادت هستند و در مقابل محبت با مهربانی رفتار می كنند و در برابر خشونت نیز عكس العملی مانند آن نشان خواهند داد.
6- رفتار غیر عادی تنها از لحاظ كمیت با رفتار عادی متفاوت است. بیماران روانی همان مكانیزم هایی را كه اشخاص عادی به كار می برند، مورد استفاده قرار می دهند ، منتهی با شدت خیلی بیشتری. هر فرد ممكن است دچار بیماری های روانی شود با این تفاوت كه عده ای قدرت كمتری در تحمل معایب دارند و بنابراین خیلی زودتر در برابر مصائب شكست می خورند.
7- بیماریهای روانی و حتی پسیكوزها را می توان علاج كرد. البته با دانش امروزی درباره این گونه بیماریها، این ادعا را نمی توان كاملاً صادق دانست، زیرا حتی در بیماری های جسمانی نیز موضوع درمان مطلق، مطرح نیست. عوامل متعددی از قبیل سن، وضعیت جسمانی، محیط، ماهیت بیماری، و نوع درمان، در بهبود بیماری های روانی و جسمانی مؤثر است.8- روانپزشك و روان شناس از لحاظ خصوصیات شخصی تفاوت كلی با متخصصان امور دیگر ندارند. آنان در مقابل بیماری های روانی به همان مقدار مصونیت دارند كه پزشك در مقابل امراض جسمی.
9- از كمك خواستن و پذیرفتن درمان روانی، نباید احساس شرمندگی و خجلت كرد، زیرا همانطور كه انسان مسئول بیماری های جسمانی خود نیست، به همان نسبت نیز مسئول بیماری های روانی نمیباشد.(میلانی فر– 138-ص87)عوامل اجتماعی مؤثر در بهداشت روانی
مدرسه – با پیشرفت علوم انسانی و تأثیر آن در موازین تعلیم و تربیت امروز، علمای آموزش و پرورش معتقدند كه تربیت كودك اگر مهمتر از تعلیم دادن به او نباشد، اهمیت كمتری هم ندارد.
فلسفه تعلیم و تربیت دنیای امروز بر اساس پرورش تمامی شخصیت فرد استوار است، بدین معنی كه منظور تحویل انسانی سالم و خلاق و مفید به جامعه لازم است تا همراه با توسعه قوای فكری، قوای جسمانی و عاطفی او نیز پرورش یابد. بر اساس فلسفه آموزش و پرورش، قسمتی از وظایف آموزگار باید منحصر به تأمین بهداشت روانی كودك شود.
او باید از احتیاجات شخصی و اجتماعی كودكان در مدرسه اطلاع داشته باشد. شاید بهترین راهی كه به وسیله آن می توان اصول بهداشت روانی را شایع و اجرا كرد، انجمنهای خانه و مدرسه باشد. این انجمنها به منظور برطرف كردن اشكالات دانش آموزان تشكیل شده است، ولی اغلب از هدف اصلی خود دور می شوند، یا به تدریج علاقه و فعالیت خود را از دست می دهند، ولی چنانچه این انجمنها با به كارگیری روشهای صحیح، در امر بهداشت روانی كودك و به وجود آوردن شرایط مناسب در مدارس بكوشند، خواهند توانست عامل بسیار مهمی در این راه باشند. این انجمن ها با برقرار كردن رابطه محكمی میان خانه و مدرسه می توانند متقابلاً اطلاعاتی از وضع خانواده و مدارس بدست آورند، و اگر نقایصی از لحاظ مادی و معنوی به ویژه مسائل روانی فردی و گروهی كودك وجود دارد در رفع آن تلاش كنند. (میلانی فر – 1381) ص 89مركز راهنمایی كودك
در اكثر پیشرفت روز دانش ما درباره خصوصیات روانی كودكان، احتیاج مبرم به ایجاد مراكز تشخیص و درمان ناراحتی های كودكان احساس شده است. به همین دلیل مؤسسات ومراجع مربوط به كودكان، در حال حاضر با علاقه محسوسی سعی در ایجاد چنین مراكزی دارند. در كشور ما كلینیك هایی كه مربوط به بررسی مسائل روانی و اجتاعی كودكان باشد از سوی دو مركز دولتی مانند وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی ایجاد شده است، به علاوه در بعضی از بخش ها،مراكزی از این قبیل با كمك مراكز مذكور به وجود آمده، ولی به طور كلی هنوز توجه لازم به ایجاد كلینیك های روانی كودك نشده است. احتیاج به این مراكز، بسیار زیاد و حتی حیاتی است، زیرا اگر زمان مناسب درمان به تعویق افتد و بیماری مزمن شود، علاج آن دشوار خواهد بود. هدفهای اصلی كلینیك های روانی كودك عبارتند از:
1- كمك مستقیم به كودكان به منظور سازگاری بهتر در منزل و مدرسه و اجتماع2- دادن كمك و اطلاعات علمی و مفید به كسانی كه در تماس با كودكان هستند و رابطه مستقیم با اطفال ناسالم دارند.3- شناساندن فعالیتهای مراكز راهنمایی كودك به اولیاء و آموزگاران با تعلیم اصول بهداشت روانی به آنان.4- تعلیم بهداشت روانی كودك به افراد و مؤسسات مختلف اجتماع و ترغیب آنان به تهیه و ایجاد مراكزی كه مربوط به مسائل كودكان است.كودكان و جوانان ناسازگار
ادامه خواندن مقاله بررسي رابط? بين ورزش و بهداشت رواني دانشجويان رشته هاي ادبيات و تربيت بدني ورودي 84 دانشگاه آزاد اسلامي
نوشته مقاله بررسي رابط? بين ورزش و بهداشت رواني دانشجويان رشته هاي ادبيات و تربيت بدني ورودي 84 دانشگاه آزاد اسلامي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.