nx دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
ارتباط ورزش و سیاست
جدایی بازیهای المپیک از سیاست هرگز امکانپذیر نبوده است ;.واژههای والا همیشه گروگان سرنوشت هستند. مقامات بازیهای المپیک مباهات میکنند که این بازیها «همیشه مردم را در صلح گردهم آوردهاند تا به اصول اخلاقی جهانی احترام بگذارند.» اما تاریخ خلاف آن را نشان میدهد. تحریم المپیک، این بازیها را در سالهای 1956، 1976، 1980 و 1984 برهم زد. در سال 1968 دو دونده دوی سرعت آمریکا روی سکو به جنبش حمایت از حقوق سیاهپوستان ادای احترام کردند.
اکنون چین که میزبان بازیهای المپیک در ماه اوت است متوجه میشود شعار المپیک پکن «یک جهان، یک رویا» بیش از آنکه بر مبنای حقیقت باشد متکی بر امید و آرزو است. استیون اسپیلبرگ، کارگردان آمریکایی، از تبلیغات هنری مراسم افتتاحیه و اختتامیه انصراف داده است: او میگوید چین باید برای متوقف کردن کشتوکشتار در دارفور بیشتر تلاش کند. در چهاردهم فوریه یک گروه از برندگان جایزه نوبل و ورزشکاران نیز در نامهای به روزنامه انگلیسی ایندیپندنت همین موضوع را عنوان کردند.
از سال 2001 که پکن حق برگزاری بازیهای المپیک را به دست آورد، چین میدانست که دوران سختی را در پیش دارد تا مانع مخالفان سیاستهای حقوق بشر چین از سوء استفاده سیاسی از این رویداد شود. چین در سال 2006 زمانی که آقای اسپیلبرگ وارد صحنه شد بسیار خرسند شد. اما در کمال تعجب چین، عملکرد این کشور در خارج بهخصوص در سودان، کانون غضب هالیوود در آستانه بازیهای المپیک شده است.
چین با خشم به آنچه تلاش برای «سیاسی کردن» المپیک میخواند واکنش نشان داده است. اما به تازگی به علت تلاشهای فعالان سیاسی همچون میافارو هنرپیشه آمریکایی، برای نشان دادن این بازیها به عنوان «المپیک نسلکشی» به علت کشتارها در سودان، برافروخته شده است. چین میزان فراوانی از نفت سودان را میخرد و به این کشور اسلحه میفروشد. فعالان سیاسی میگویند این امر مشارکت در کشتار سازماندهی شده توسط دولت است که دارفور را تباه کرده است.
چین برای منحرف کردن چنین اتهاماتی، کمی از امتناع معمول خود در مورد درگیر شدن در مسائل سیاسی دیگر کشورها تغییر جهت داده است. دیپلماتهای غربی چین را به دلیل کمک به متقاعد کردن سودان برای پذیرش هیات حافظ صلح سازمان ملل در این کشور تحسین میکنند. اما این امر آقای اسپیلبرگ را راضی نکرده است. گرچه «سیاستزدگی» بازیهای المپیک رد میشود، اما این بازیها از اهمیت سیاسی بالایی برای چین برخوردار هستند. دوره بازیهای المپیک در دهه 1970 و 1980 یک پیشبینی ورزشی از جنگ سرد بود؛ اکنون رهبران چین میخواهند کشورشان را به عنوان یک قدرت جهانی مورد احترام نشان دهند و دیگر خاطرات کشتار تظاهرکنندگان مدافع دموکراسی در سال 1989 در پکن را تکرار نخواهند کرد. (آنها میخواهند در صدر جدول مدالها قرار بگیرند.) جورج بوش گفته است او نیز در پکن خواهد بود.
اما به سکوت وادار کردن فعالان سیاسی کار دشواری خواهد بود. اگر یکی از مهمانان حرف نسنجیدهای بزند، چه؟ قوانین اجرایی المپیک ورزشکاران را از برگزاری «نظارت» سیاسی در محل برگزاری بازیهای المپیک منع میکند. اما در هفته گذشته پس از انتقادهای بسیار، انجمن المپیک انگلستان اعلام کرد در حال تجدیدنظر در مورد تصمیمی است که از اعضای تیم خود میخواهد از اظهارنظر در مورد مسائل حساس در طی بازیها خودداری کنند. به هر حال سیاست از راهی وارد خواهد شد.
سیاست و ورزشبین ورزش و سیاست و یا به عبارت بهتر بین سیاستمداران و ورزشکاران نقاط اشتراک زیادی وجود دارد ، کارهایی در بین ورزشکاران انجام می شود و یا در عالم ورزش و جود دارد که که مشابه آن نیز در میان سیاستمداران هست و یا در عالم سیاست وجود دارد و بالعکس . اینکه کدامیک از دیگری این کارها را آموخته اند معلوم نیست ، آنچه مسلم است گاهی اوقات وقتی به رفتار سیاستمداران نگاه می کنی به یاد ورزشکاران می افتی و وقتی به رفتار ورزشکاران نگاه می کنی نا خودآگاه به یاد سیاستمداران می افتی !
در دو برنامه ی تلویزیونی که دیروز و امروز از تلویزیون پخش می شد ، نا خودآگاه رابطه ی بین سیاست و ورزش در ذهن تداعی می شد:برنامه ی اول :پس از بازی تیم فجر شهید سپاسی در برابر تیم سایپا که با نتیجه 1بر 1 خاتمه یافت ، یکی از خبر نگاران از مربی سایپا(علی دایی) سوال کرد که نظرتان در باره بازی تیم فجر چه بود ؟ علی دایی هم در پاسخ گفت : « تیم فجر حرفی برای گفتن نداشت » دیشب در برنامه ورزش شبکه ی استان فارس ، مجری برنامه نظر مربی تیم فجر ( غلامحسین پیروانی ) را در باره ی اظهار نظر علی دایی جویا شد . پیروانی ضمن تعریف از علی دایی گفت : وای به حال تیم سایپا که با تیمی که حرفی;
سیاست و ورزش;شعار تیم ملی به«صلح برای همه;»تغییر کرد::همیشه شنیدیم که میگند نباید ورزش را با سیاست قاطی کرد.این دو تا هیچ جوری آبشون با هم تو یه جوب نمیره.همیشه و هر وقت که کشور های دیگه سیاست رو کمی با ورزش در هم آمیختن فریاد همه ما بالا رفته که این چه وضعشه ؟چرا سیاست رو با ورزش قاطی میکنید؟ و البته همیشه همه فدراسیون های جهانی اعلام کردند که قصد دارند از ورود کمترین جنبه های سیاست به ورزش جلوگیری کنند و به اصطلاح ورزش پاک رو همچنان پاک نگه دارند.
اما خوب همه میدونند تقریبا همه کشور های دنیا سعی میکنند ورزش رو ابزاری میدونند برای انتقال خیلی چیزها!مثل فرهنگ و هنر و قدمت و تمدن و صلح و البته معیارهای سیاسی. اگر بگیم که الان ورزش تقریبا ابزاری تمام عیار دردست سیاست مدارهاست دروغ نگفتیم. و البته ایران هم در این زمان و در این مرحله حساس سیاسی سعی داره از این جنبه به بهترین وجه استفاده و یا سو استفاده کنه!از هنگامه زمزمه های جام جهانی این اندیشه که ورزش و البته فوتبال میتونه به بهترین تریبون برای تبلیغ صلح آمیز بودن انرژی هسته ای تبدیل بشه ،در اذهان سیاست مدارها رد و بدل میشد.
بازی دوستانه با آلمان اولین تجربه جدی برای این امر بود.انرژی صلح آمیز هسته ای حق مسلم ماست.این جمله به 6 زبان زنده دنیا ترجمه و هر از چند گاهی در زیر صفحات تلویزیونی حک میشد.البته این جمله به عنوان شهار رسمی این بازی انتخاب شده بود و صد در صد بدون هماهنگی با آلمانی ها. بازی های بعدی ، بازی های استقلال و پرسپولیس و تمام بازی های دوستانه و باشکوه و البته بازی های مقدماتی جام جهانی هم عرصه مناسبی بود تا این جمله به خوراک همه مردم ایران و به یک شعار ملی تبدیل بشه. و این سیاست استفاده از ورزش خیلی خوب جواب داد چون دقیقا میبینیم که این شعار در دهان کودک و بزرگ قرار گرفته و یکی از جملات روزمره برای همه شده .عین تیکه های سریال های نود شبی!!!!!این مخصوص فوتبال نیست .در تمام عرصه ورزش و تورنومنت های مختلف ورزشی و البته تصمیمات وتصویبات قانونی دخول سیاست ها که گاهی هم رنگ حزب و جناح رو به همراه داره دیده میشه.
و حالا شعاری که قراره روی اتوبوس تیم ملی حک بشه از ستاره های پارسی به یکی از جملات مشهور رییس جمهور تبدیل شده(صلح بر پایه معنویت و عدالت برای همه!!!!!) شاید عرصه ای مثل جام جهانی برای سیاست مدارهای ایران هیچ وقت پیش نیاید.شاید حالا که همه مردم دنیا کشور ایران را کشوری یاغی و بر هم زننده صلح جهانی میدانند تنها این عرصه برای سیاست ایران وجود داشته باشد تا کمی با این جمله صلح طلبانه وجهه تخریب شده ایران رو بازسازی کنند.
اما تمام این صحبتها چیست؟ غیر از استفاده از ورزش برای سیاسته؟ غیر از اینه که مبارزات سیاسی در عرصه دنیا رو قصد داریم به ورزش بکشونیم؟
بعضی از کشورهای اتحادیه اروپا و البته بعضی از ایرانی های مخالف نظام در خارج از کشور پیشنهاد حذف ایران رو از جام جهانی دادند.اونها میگفتند با این کار ایران در جهان منزوی میشه و شاید روی مردمش اثر داشته باشه و;. شاید کار ایران رو بشه به نوعی توجیه کرد اما این نوع کارها مسلما سیاسی کردن ورزشه.هرچند که فیفا زیر بار این حرف نرفت و گفت مباحث سیاسی رو قاطی ورزش نکنید اما حرکت برای این نوع کارها نشون دهنده اینه که دنیا به شدت مستعد استفاده از ورزش در مصالح سیاسته! شاید واقعا ایران و سیاسیون ایران رو نشه برای این که همیشه از ورزش به نفع سیاست بهره برداری کردند سرزنش کرد چون این رسمیه که در همه دنیاست.
شاید نشه به ایران خرده گرفت که با این تبلیغات سیاسی همراه با فوتبال زمینه حذف تیم ملی و یا اقدامات مشابه رودارند در دنیا تشدید میکنند چون مسلما اگر ایران این کار رو نکنند یک قدم از حریف های سیاسی خودشون عقب هستند.چون آنها ساکت نمیشینند. اما میشه از سیاست مدار های ایرانی خواست حد اقل ورزش و فوتبال رو برای سیاست ضبح نکنید.میشه از اونها درخواست کرد ورزش رو جایی برای تبلیغ سیاست ها
ی جناحی و حزبی نکنند.میشه از اونها خواست ورزش رو به نفع گروه خودشون مصادره نکنند . میشه از اونها خواست ورزش رو سالم نگه دارند.
تأثیر متقابل فرهنگ و ورزشهر مقولهای را كه انسان به ذهن میآورد و جزء قضایای ذهنی است و یا در عالم خارج مصداق پیدا میكند، همراه او، فرهنگ آن به ذهن میآید. فرهنگ لازمه لاینفك هر پدیده و مقولهای است، مثلاً وقتی تجارت و اقتصاد را به ذهن میآوریم و یا در خارج بدان اشتغال داریم قطعاً فرهنگ تجارت و یا اقتصاد را باید بدانیم و یا لااقل فرهنگ متداول و رایج آن مقوله و به عبارت دیگر، فرهنگ عمومی آن را بدانیم تا در میان تجار و اقتصاددانان دارای ارزش باشیم والا از مقوله اقتصاد و تجارت بیرونیم و یا لااقل اقتصاددان و یا تاجر موفقی نیستیم. لذا فرهنگ در تمام مقولهها و پدیدههای عبادی و معاملی وجود دارد. مثل فرهنگ نماز، فرهنگ عبادت، فرهنگ تجارت، فرهنگ ورزش و; ما در این مقاله بر آن هستیم تا فرهنگ ورزش و خاستگاه و مبانی ورزش را به نقد و تحلیل بكشیم. نخست از آنجا كه دین اسلام دین مقدس و آسمانی است و برای هدایت بشر آمده است، تمام آداب و رسوم و فرهنگ اجتماع را به هم نریخته است، بلكه فرهنگهایی كه در میان مردم متداول بوده و با هدف دین سازگاری داشته و یا میتوانست با اندك تغییری آن را در خدمت دین قرار داد، اسلام آن را تقویت و ترویج نموده است؛ لذا ورزش یك مقولهای بوده كه با سكناگزیدن بشر در روی زمین وجود داشته و ممكن است با این روش جدید و پیچیده امروزین نبوده، ولی به شكل ابتدایی وجود داشته و اسلام به آن جهت بخشیده و آن را در خدمت دین قرار داده است.تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سكنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاك، سنگ، كوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین كتابهای درسی بشر بودهاند. از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراك و پوشاك از راه شكار حیوانات و احتیاج به كسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع كهن بشری را واداشته بود كه به امر تربیت بدنی و ورزش بعنوان یكی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند كه قدرت، استقامت، مهارت و سرعت را كه در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت كرد.
همراه با خلقت انسان و دست و پنجه نرم كردن او با زندگی، خصوصاً انسانهای اولیه كه در درون غار زندگی میكردند، ورزیدگی و تربیت بدن برای آنان دارای اهمیت فوق العاده بوده و تا به امروز كه تربیت بدنی و ورزش یكی از اصول مسلم زندگی فردی و اجتماعی و حتی برای حكومتها و دولتها درآمده است.
امروزه دانشمندان، ورزش را نه تنها برای پرورش تن یك اصل قرار دادهاند، بلكه به صورت یك اهرم قدرت و سیاست برای جوامع بینالمللی مطرح كردهاند. انسانشناسان در قرون گذشته از انسان بعنوان هومواركتوس (انسان مستویالقامه) و هوموفابریگوس (انسان ابزارساز) و هوموپولیتیكوس (انسان سیاستورز) سخن گفتهاند. امروزه از انسان بعنوان هومورلیجیوسرس (انسان دینورز) سخن گفتهاند؛ چرا كه بر وفق جدیدترین پژوهشهای جامعهشناختی چه در آفریقای جنوبی و مكزیك و چه در ایرلند و آمریكا، بیش از نود و شش درصد انسانها به وجود خدا ایمان دارند و همین واقعیت، نظریهای را كه مدعی بود با پیشرفت اجتماعی و افزایش رفاه مادی، دین و اندیشه دینی انحطاط مییابد، ابطال میكند(1). مؤید دیگر برای دینورز بودن سرشتی انسان، اینكه محققان هیچ قومی از اقوام بشری را نیافتهاند كه دیندار یا به هر حال صاحب نوعی دین نبوده باشند.(2)1- تاریخچه كلی ورزش تربیت بدنی و ورزش برابر با پیدایش انسان و حیات اوست. طبق قانون طبیعت، هر جانداری در سایه حركت و جنبش زنده میماند و انسان نیز مستثنا از این قاعده نیست، بلكه متحركترین جانداران میباشد.اگر انجام كلیه حركات اعضای بدن را در سلامت مؤثر بدانیم و هر حركت را كه موجب سلامتی میشود یك نوع ورزش بدانیم، باید این امر را بپذیریم كه ورزش با حیات بشر توأم بوده و برای پیدایش ورزش نمیتوان تاریخ دقیقی مشخص كرد، زیرا انسان در بدو تولد خویش حیوان بالفعل است و انسان بالقوه. یعنی جسم و بدنش مقدم بر شخصیت اوست؛ لذا برای تأمین زندگانی
خویش نیاز به حركات مختلف اعضای بدن داشته و تا آخرین لحظات زندگی مجبور به انجام حركات لازم بوده است. بنابراین باید گفت ورزش با انسان خلق شده و با زمان تكمیل خواهد شد.انسان در دورانهای اولیه زندگانی برای تهیه و تأمین معاش خود مجبور به زد و خورد با حیوانات وحشی بوده است و برای حفظ خود از سرما و گرما در غارها و بیشهها زندگی كند. این حركات و زد و خوردها و تلاشی كه برای نیل به مقصود، یعنی تأمین زندگی انجام میشده و انسان اولیه به آن مبادرت نموده، یك ورزش طبیعی به شمار میرود. پس به تمام كارهایی كه باعث به حركت درآوردن اعضا میشود و در بدن فعالیت و حرارت و قدرت ایجاد میكند میتوان ورزش گفت. البته نباید تربیت بدنی را با ورزش طبیعی اشتباه گرفت؛ به حركاتی كه در وجود بشر (جسمی و فكری) خستگی تولید میكند و آن عملیات تحت اصول و قواعد معین برای قسمتی از بدن یا تمام آن و برای احتیاج و منظور خاص اجرا میشود، تربیت بدنی گفته میشود. حضرت علی7 میفرماید: بزرگترین تفریح و ورزش، كار است (یعنی فعالیت بدنی).
پس تعلیم و تربیت بدنی و ورزش با پیدایش بشر و سكنا گزیدن بشر در روی زمین آغاز شده است. خاك، سنگ، كوه، تپه، دریا، جنگل، جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگی و نیازهای آن، نخستین كتابهای درسی نوع بشر بودهاند.(3)از قدیمترین روزگاران و حتی پیش از پیدایش خط، نیاز به تأمین خوراك و پوشاك از راه شكار حیوانات و احتیاج به كسب توانایی برای مقابله با خطرهای طبیعی و دشمنان گوناگون، جوامع كهن بشری را واداشته بود كه به امر تربیت بدنی، بعنوان یكی از مهمترین امور زندگی توجه نمایند و این حقیقت را دریابند كه قدرت، استقامت و سرعت را كه در زندگی انسانها از اهمیتی برخوردار است، میتوان با بهرهگیری از تمرینها و فعالیتهای جسمانی تا حد قابل ملاحظهای تقویت كرد.(4)وقتی با گذشت زمان، حكومت و دولت ولو به صورت اولیه تشكیل شد دولتها برای حفظ و یا گسترش مرزها نیازمند قدرت و بازوان قوی بودند كه متناسب با آن زمان در جنگ پیروز شوند و به اهداف خود دست یابند.
ویل دورانت، مورخ مشهور، در این باره مینویسد: «از ضروریات دولتها و تأكید بر روی حفظ نیروی جسمانی، پیروزمندی در جنگهایی بوده است كه متكی بر قدرت بدنی و نیرومندی جسمانی بوده است و نیرومندی و مهارت بدنی، حاصل نخواهد شد مگر در ورزشهایی كه (در بازیهای المپیك) مقرر گردیده است.»5و بزرگترین هدفهای تربیت بدنی در اجتماعات اولیه عبارت بودند از: 1- تكامل و توسعه استعدادهای جسمانی2- ایجاد گروههایی برای بهتر زیستن3- ایجاد سرگرمی. در پژوهشهایی كه بر روی زندگی انسانهای نخس
تین و عادات آنها انجام شده است معلوم شده است كه این عادات و رسوم اغلب در مراسم مذهبی و معتقدات دینی ظاهر گشته است.
2- تاریخچه ورزش در ایران در ایران به معنای قدیم آن، ورزش پهلوانی و رزمی و وزنهبرداری برای شركت در جنگ معمول بوده، همانطور كه حكیم ابوالقاسم فردوسی در رابطه با پهلوانی و جنگآوری رستم و سهراب و كشتی پهلوانی دو پهلوان پدر و پسر یعنی رستم و سهراب بیان میكند و حتی حضور زنان پهلوان در شاهنامه فردوسی میدرخشد، حركت و حضور گردآفرید بعنوان یك زن قهرمان و پهلوان در جنگ، نشان از روحیه ایرانیان برای تربیتبدنی و كاركرد آن در میان نبرد و جنگ با غیر ایرانیان بود.
در میان كشورهای مشرق زمین باید گفت ایران، كشوری بود كه به تعلیم و تربیت بدنی و سلامتی تن و روان اهمیت خاصی قایل بود، در این باره هرودوت، مورخ شهیر یونانی، مینویسد: ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را میآموختند: 1- سواری 2- تیروكمان 3- راستگوییجوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز میكردند و از جمله تمرینات معمولشان، ساختن با جیره اندك و تحمل گرمای بسیار و پیادهرویهای طولانی وعبور از رودخانه بدونتر شدن سلاحها و خواب در هوای آزاد بود. سواری و شكار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روی اسب و فروپریدن از روی آن در حال دویدن و بطور كلی سرعت و چالاكی از ویژگیهای سواركاران سوارهنظام ایران بود.(6)هنستین، مورخ دیگر یونانی، مینویسد: پارتها جنگ و شكار را دوست داشتند. این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام كهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگی و شكار بار آمده بودند.
بعد از رحلت پیامبر اسلام9 خصوصاً در زمان حكومتهای جبار بنیامیه و بنیعباس در بلاد اسلامی، خصوصاً در ایران اسلامی، پرداختن به تربیتبدنی و ورزش بیشتر در سه جمعیت (فتیان، عیاران، شطاران) مشاهده میشود. الف) فتیانفتوت در لغت از لفظ «فتی» گرفته شد و به معنی مردی و مردانگی آمده است و فتیان یا جوانمردان از زمانهای بسیار قدیم حتی پیش از ظهور اسلام زیست میكردند و پس از گسترش اسلام از فرهنگ غنی اسلام و تشیع سود جستند و به فتوت و جوانمردی جهتی صحیح داده و شهرت پهلوانی و خصال انسانی آنها زبانزد خاص و عام شد. در قرآن كریم در سه مورد از
جوانمردی با لفظ فتی ذكر به میان آمده است. یكی، در مورد حضرت ابراهیم7 و دیگری، در حق حضرت یوسف7 و سومی، درباره اصحاب كهف میباشد. از آنجا كه ابراهیم7 نفس و مال و فرزند خود را به ترتیب فدای محبت حق تعالی و قربانی فرمان دوست كرد، او را جوانمرد و فتی خواند. حضرت یوسف7 را از آن جهت جوانمرد گویند كه گناه برادران را به روی ایشان نیاورد.
و بالاخره قرآن مجید اصحاب كهف را به دلیل آن كه روی به حق آوردند و پشت بر اهل و مال و اقارب كردند و از لذات دنیوی دست كشیدهاند و توجه به رحمت خداوندی كردهاند جوانمرد خواند. اخبار و روایات درباره فتوت و جوانمردی فراوان اس
ت، چنانچه صاحب فتوت و كرامت، حضرت علی7 اركان فتوت را چهار اصل دانسته: 1- عفو كردن با توانایی 2- بردباری در وقت خشم 3- نیكاندیشی با دشمن 4- ایثار كردن با وجود احتیاجنمونه و سمبل فتیان، شخص عزیز و بزرگو
ار حضرت علی7 مرد حق و عدالت، دشمن ستمگران و یاور حقپرستان، صاحب دریای بیكران فتوت بود. جوانمردی، دلیری، حقطلبی، بیباكی و سخاوت او زبانزد همه قرار گرفت و از آنجا كه حضرت فضایل و خصایل انبیا و اولیا را در خود جمع داشته و در عین حال تواضع و فروتنی را سرلوحه زندگی اجتماعی و روابط انسانی خویش قرار داده بودند او را بزرگترین پهلوان فتی جهان نامیدند. در بعضی روایات چنین آمده است كه: روزی رسول اكرم9 با جمعی از اصحاب نشسته بود و سائلی از آن جمع میگذشت كه درخواست یاری كرد. پیامبر گرامی روی به یاران كردند و فرمودند: با وی جوانمردی كنید. علی7 بلافاصله برخاست و رفت به همراه یك دینار و پنج درهم و یك قرص نان بازگشت. حضرت رسول اكرم9 فرمودند: یا علی موضوع چیست؟ علی7 در پاسخ گفتند: چون طلب كمك فقیر را شنیدم بر دلم گذشت كه او را قرص نانی دهم، باز در دلم آمد كه پنج درهم به وی بپردازم و در مرتبه سوم به خاطرم رسید كه یك دینار به او بدهم. اكنون روا نداشتم آنچه را كه برخاطرم آمد و بر دلم نشست عمل نكنم. رسول گرامی اسلام9 در اینجا فرمودند: «لافتی الا علی»، یعنی جوانمردی جز علی نیست.چنانچه سعدی شیرازی در فتوت مولا چنین گفته است: جوان مرد باش دو گیتی تراست دو گیتی بود بر جوانمرد راست جوان مرد اگر راست خواهی ولی است كرم پیشه شاه مردان علی است
و حضرت امیر7 سمبل فتوت میفرماید: اصل فتوت، وفا و راستگویی و امنیت و سخا و فروتنی و نصیحت و هدایت و توبه است. قدرت پهلوانی در ایران در ایران، اهل فتوت به خاندان نبوت و امامت و خصوصاً حضرت علی7 گراییدند و قدرت جسمی و فكری و وارستگی و صمیمیت و حقطلبی و فروتنی و بیباكی و سخاوت و جوانمردی علی7 را بزرگترین سرمشق فعالیتها و اعتقادات خود قرار دادند و به نام او تولی جستند. لذا آیین پهلوانی در ایران از مذهب شیعه الهام گرفت و اخوت و فتوت نشأت گرفته از تشیع مروج حق امامت حضرت علی7 میگردد. ایرانیان با شعار دفاع از حق خاندان علی7 بر ضد خلفای جابر بنیامیه و بنیعباس قیام میكنند و در لوای مذهب شیعه به آیین پهلوانی و عیاری درمیآیند. كسوت اخوت و فتوت موجب ترویج مذهب شیعه شده و در این راه برای توان روح و تحكیم مبارزات با قدرتها از فعالیتهای
ورزشی كمك میگرفتند و به این ترتیب است كه كسوت دلاوری و پهلوانی ایرانیان در فرهنگ اسلامی تبدیل به فتوت و عیاری میگردد. و همین عوامل بعدها زورخانه و ورزش پهلوانی را در ایران پایهریزی نموده كه در فصول آینده پیرامون زورخانه بحث خواهیم كرد. ب) عیاران در حاشیه كتاب تاریخ ملك الشعرای بهار چنین آمده است كه: عرب اشخاص كاری و جلد و هوشیار را كه در هنگام غوغاها خودنمایی كرده و یا در جنگها جلدی و فراست به خرج دادهاند، عیار نامیده است.
از تواریخ بر میآید كه در زمان بنیعباس، عیاران در خراسان و بغداد فزونی گرفتند مخصوصاً در سیستان و نیشابور فعالیت آنها دامنه و وسعت بیشتری پیدا كرد. اینان در هر شهری برای خود رییس انتخاب میكردند و او را سرهنگ مینامیدند. گاهی در یك شهر تشكیلات عیاران دارای چند هزار عیار میگشت. آنها از مردان غیور این مرز و بوم بودند كه در راه جهاد با خلفای بنیامیه و بنیعباس پیوسته مراقب حال فقرا و ضعفا بودند. اگر حكومت و زورگویان حقوق فرد یا افرادی را غصب مینمودند و در كمك به مستمندان قصور میكردند ایشان ابتدا آنان را به اعاده حق مردم دعوت میكردند و چنانچه به این تذكر بیاعتنایی مینمودند عیاران به زور وجوه سنگینی را از آنها دریافت كرده و همه را بین فقرا تقسیم میكردند.
عیاران پرشور و شجاع در مراكز قیام خود دفاع از خاندان نبوت و امامت را شعار مبارزه خود قرار داده بودند و به پیروی از مكتب امیرالمؤمنین7 و اعتقاد پاك شیعه به شدت با دشمنان میجنگیدند. در قابوسنامه عنصر المعالی در وصف عیاران چنین آمده است:جوانمردترین عیاران آن بود كه او را چند هنر بود. به هر كاری بردبار باشد. دلیر و مردانه بود. به كس زیان نكند. پاكدل پاكسرشت باشد. به عهد خود وفا كند. نقش عیاران ایران و دلاوریها و هوشمندیها و فداكاریهای فوقالعاده آنان حیرتانگیز میباشد. ج) شطاران در فرهنگ عرب به معنای كثیرالتردد به كار رفته است كه حرفه اصلی آنها راهپیمایی یا دویدن در مسافتهای طولانی بوده است. از این جهت گروهی شطاران را دوندگان حرفهای دنیای قدیم میدانند. شطاران، تقوا و صداقت و امانت و جوانمردی را به مثابه عیاران زنده نگه میداشتند. لازم به یادآوری است كه ورزش و تربیت بدنی ایران تا قرن ششم هجری در دو جمعیت فتیان و عیاران اهمیت بیشتری داشت.
شطاران نیز به این فعالیت میپرداختند. زورخانه بعنوان یك هسته مقاومت و انسجام دهنده بود كه در آن عملیات ورزشی انجام میدادند. ارسال نامهها و پیامهای سری نظامی بوسیله شطاران از شهری به شهری انجام میگرفت. آنان نقشهها و پیامهای جنگی و; را در حال دویدن به مقصد مورد نظر میرساندند. «اَلمؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ وَ اَحَبُّ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ» ایمان ضعیف بهتر و دوستداشتنیتراست.مسأله توجه به پرورش تن و ورزش در دنیای پیچیده، امروز به صورتی فراگیر شده است كه كمتر جامعه یا ملتی را میتوان پیدا كرد، در امور ورزش و پرورش تن دلارها خرج نكند و شاید بتوان ادعا كرد كه بیش از نیمی از جمعیت جهان به عناوین مختلف با آن سروكار دارند. برخی از مردم ورزشكار حرفهایاند و گروهی ورزشكار آماتور، برخی طرفدار و ورزشدوست هستند و برای دیدن مسابقاتورزشی حاضرند وقتها صرف كنند و پولها خرج كنند. به همین دلیل وزارتخانهها و سازمانها برای آن تدارك دیدهاند و اسلام كه دین زنده و پویا میباشد، در این امر مهم توجه ویژهای داشته است.مسأله توجه به پرورش تن در اسلام و تعبیری كه در قرآن در زمینه داستان طالوت، وقتی كه بعنوان فرمانروای مردم انتخاب میگردد و از سوی بعضی كمخردان مورد انتقاد و اعتراض قرار میگیرد، پیامبر قوم در توجیه انتخاب طالوت میفرماید: او دارای دو خصلت خوب است؛ یكی، آگاهی و علم و دومی، توانایی جسمی. میبینیم كه نیرومندی جسمی و بدنی در كنار نیرومندی فكری و ر
وحی و آگاهی مطرح گردید:«اِنَّ اَ اصطَفیهُ عَلَیكُم وَ زادَهُ بَسطَهً فِی العِلمِ وَ الجِسمِ» خداوند او را بر شما برگزیده و علم و (قدرت) جسم او را وسعت بخشیده است.اصولاً با دیدی كه اسلام مترقی در مورد انسان دارد و او را دارای ابعاد مختلف وجود میداند و تكامل و رشد انسان را بواسطه وجود تن او میداند و این حقیقت در روایتی از لسان پیامبر گرامی اسلام به صراحت آمده است:«اِنَّ اَ عَزَوَجَل: رَكَّبَ فِیالملائكهِ عقلاً بلا شهوه وَ رَكَّبَ فِیالبهائمِ شهوهً بلاعقل ِو ركَّبَ فِی بنیآدمِ كِلِیهِما وَ مَن غَلَبَ عقلُهُ شهوتَهُ فَهُوَ خَیرٌ مِنَ الملائكهِ وَ مَن غَلَبت شهوتُهُ عقلُهُ فَهُوَ شَرُّ مِنَ البهائم»رسول عزیز اسلام میفرماید: خداوند سه نوع موجود در جهان خلق كرده و حصر نیز حصر عقلی میباشد، یعنی قسم چهارمی در جهان موجود نمیباشد:ملائكه را بدون شهوت خلق كرده و بهائم را همراه با شهوت و انسان را تركیبی از شهوت و عقل -(ملائكه و بهائم)- اگر عقل انسان بر شهوت و تن و جسم او غالب شود او بهتر از ملائكه است و اگر بر عكس، تن و جسم و شهوت بر عقل غالب شود چنین كسی از بهائم پستتر میشود.تكامل و حركت در فرشتهها و ملائكه وجود ندارد، چون تك بعدی هستند. از اول كه خلق شدهاند دایماً یك حالت دارند؛ جنبه ملكوتی و عرفانی و اخلاقی محض هستند و بهائم و چهارپایان نیز به دلیل تك بعدی بودن تكامل در زندگیشان یافت نمیشود، مثلاً موریانه و زنبور عسل از همان اول خلقتشان بهترین لانهها را میساختند كه مهندسین را به حیرت وا میداشتند. الان نیز همان لانه را میسازند. بهترین سیستم حكومت نظامی و پلیسی در زنبور عسل وجود دارد كه اگر زنبوری از شهد گل بدبو بنوشد و قصد ورود به كندو را داشته باشد سربازان محافظ كندو حق حیات را از او میگیرند و او را اعدام میكنند كه نباید اجتماع را آلوده كند.همیشه به همین روال است، چون تك بعدی است و جنبه خاكی و ناسوتی و حیوانی دارد.در این میان تنها انسان است كه تكامل و حركت دارد. انسان ایستا نیست و این حركت و تكامل به خاطر دو بعدی بودن آن است، یعنی بواسطه تن و جسم، جان و روان و یا فرشته و حیوان. لذا انسان متحرك است و حركت انسان یا به طرف بالا است و یا سقوط میكند. اگر میخواهد صعود كند باید جسم خود را كه مقدمه و محل عبور روح و عقل است پرورش دهد والا سقوط خواهد كرد. به تعبیر دیگر، عقل سالم در بدن سالم میباشد. مولانا این مهم را به زیبایی بیان فرمود:در حدیث آمد كه خلاق مجید خلق عالم را سه گونه آفریدیك گروه را جمله عقل و علم و جود آن فرشته است و ندارد جز سجودنیست اندر عنصرش حرص و هوا نور مطلق زنده از عشق خدا نوع دیگر از دانش تهی همچون حیوان از علف در فربهی او نبیند جز كه اصطبل و علف از شقاوت غافل است و از شرف نوع سوم هست آدمیزاد و بشر از فرشته نیمی و نیمش ز خراسلام میخواهد انسان واقع بین و معتدل باشد و یك جهته خطمشی خود را تعیین نكند. این حالت اعتدال و همهجانبهنگری، یكی از خواص اسلام عزیز است. اینكه میفرماید: در نماز توجه و تعبد و قصد قربت و تمركز حواس را به سوی خدا معطوف كند و خود را یكپارچه متوجه خدا نمایید. در عین حال، وقتی برای نماز به مسجد میروید بهترین و تمیزترین لباس خود را بپوشید. همانطوری كه میگوید: خدا توبهكنندگان را دوست دارد «اِنَّ ایحبُّالتوابینَ». در عین حال، آنهایی كه خودشان را تمیز نگاه میدارند دوست میدارد «اِنَّ اَ یحبُّ المطَّهرینَ»، یعنی آن توجه ملكوتی و روحانی را با تمیزی و لطافت و نشاط بدنی همراه كنید و یا بعد از اینكه عبادات را انجام دادی به دنبال كار و كوشش و زندگی برو و كار را عبادت معرفی میكند، یعنی فعالیت بدنی.اسلام میگوید: غرق در دنیا نشوید و خود را در آن گم نكنید. در مقابل میفرماید: به دنبال تلاش و معاش باشید. «من لا معاش له لا معاد له» دنیا و آخرت با هم و در كنار هم دیده میشود. روح و تن، جسم و جان با هم دیده میشود. هر كدام لازمه لاینفك دیگری است و به همین دلیل میتوان گفت ضرورت دارد كه انسان به پرورش بدن خود همت ورزد و به رشد و سلامت بدن خود رسیدگی كند و همینطور راه و وسیله برای اندیشیدن انسان همین بدن و
پیكر و اندام اوست. چشم است كه میبیند و گوش است كه میشنود و زبان است كه میچشد و;. در هر حال سلولهای مغزی ابزار و وسیله تلاش و تفكر انسان است كه آدم درست بفهمد و درست تفكر نماید. پس باید بدنش سالم باشد. بنابراین، پیوند عمیقی بین تن و روان انسان وجود دارد و باید همیشه مورد توجه باشد. لذا ورزش از جهات مختلف دارای اهمیت فراوان است كه ما به بیان چند نمونه از اهداف ورزش اكتفا میكنیم.
در مجموع، ورزش به دو دسته كلی تقسیم میشود : 1- ورزش فكری، مثل شطرنج 2- ورزش رزمی و جسمی، مثل ورزش زورخانهای كه هر كدام فرهنگ خاص خود را دارد. ورزش زورخانهای كه به آن ورزش باستانی نیز اطلاق میگردد، ورزشی است كه كاملاً بُعد مذهبی داشته و به سختی با مذهب در آمیخته، به گونهای كه اگر بخواهیم ورزش زورخانهای را از مذهب جدا سازیم، دیگر ماهیت خود را از دست میدهد و دیگر ورزش زورخانهای نخواهد بود.در این ورزش، تنها به تقویت جسم توجه نشده، بلكه تقویت روح و روان و تربیت مذهبی و اخلاقی جوانان نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در این ورزش، ورزشكاران یاد میگیرند كه همراه بدن، بلكه قبل از بدن و تن، ایمان خود را تقویت نموده، و هر چه بر قوت و قدرت بدنی و رزمی آنان افزوده میگردد، تواضع آنان نیز فزونی مییابد.
ورزشكاران بنابر آنچه كه اسلام آموزش داده – در زورخانهای كه بر مبنای تعلیمات اسلام و اهل بیت رسول خدا9 بنا شده – متوجه میشوند كه ورزش، هدف نیست، بلكه وسیلهای است برای بیشتر و بهتر خدمت نمودن به خدا و خلق خدا و میفهمند كه قویترین مردم كسی است كه بر هواهای نفسانی خود غلبه نموده و به هنگام خشم، آن را فرو برده و به هنگام غلبه بر خصم، عفو را شكرانه نعمت پیروزی كه خدا به آنان عطا فرموده، قرار دهد. پوریای ولی، یكی از پیروان حضرت علی7 كه شاید بتوان وی را از بنیانگذاران ورزش زورخانهای دانست، درباره قهرمان واقعی میگوید: گر بر سر نفس خود امیری مردی بر كور و كر ار نكته نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گردست فتادهای بگیری مردی گر مرد رهی، نظر به ره باید داشت خود را نگه از كنار چه باید داشت در خانه دوستان چو گشتی محرم دست و دل و دیده را نگه باید داشت در این رشته ورزشی، همه چیز، اشعار، آداب، تشویقها، شكل و ساختمان زورخانه، شكل گود و تعداد اضلاع آن، ساعات تمرین و حتی شمارش حركات ورزشی و; رنگ مذهبی دارد. از این رو میتوان زورخانه را یك مكتب دانست.
ورزش در زورخانه، با نام خدا و ذكر ائمه اطهار آغاز میشود و پایان میگیرد. در گذشته نه چندان دور، پهلوانان نه تنها پرورش جسم را به جوانان میآموختند، بلكه درس آزادی، انسانیت، تقوا و پرهیزكاری به آنان داده و مسایل شرعیه را نیز گوشزد میكردند.(7)
ادامه خواندن مقاله در مورد ارتباط ورزش و سياست
نوشته مقاله در مورد ارتباط ورزش و سياست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.