Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all 46175 articles
Browse latest View live

مقاله خصوصيات نوجواني واثرات آن

$
0
0
 nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تاثیر بلوغ در رفتار نوجوانانبلوغ چه تاثیری بر رفتار نوجوان دارد؟ تغییرات ناگهانی و مهمی که از لحاظ جسمی در نوجوان اتفاق می‌افتد، در کنار تغییر در علائق ، نگرشها ، احساسات ، روابط و ; رفتارها و کردارهای جدیدی را در نوجوان سبب می‌شود و اغلب با بروز مشکلات جدیدی که موجب عدم سازگاری نوجوان با محیط می‌شوند (مشکلات مرحله نوجوانی)، همراه هستند. این تغییرات ویژگی خاصی به این دوران می‌بخشند که آن را به عنوان یک مرحله انقلابی و مشکل از رشد می‌شناسند و در تعابیری آن را به مثابه یک مرحله بحرانی معرفی می‌کنند. اطلاق چنین عنوانی به دوران بلوغ شاید به دوران ارسطو باز می‌گردد. در هر حال تغییرات رفتاری نوجوان در اثر تغییرات بلوغ ویژگی اساسی این دوران است. اینکه این تغییرات چگونه اتفاق می‌افتند؟ واکنش نوجوان به بروز این علائم چگونه است؟ چه تفاوتی میان نوجوانان از لحاظ واکنش به این تغییرات وجود دارد؟ سوالاتی هستند که اغلب مورد توجه روان شناسان رشد بوده و طی مطالعاتی به آنها پاسخ داده شده است. بلوغ جسمی و جنسی و تاثیرات آن در رفتار نوجوان بلوغ و نوجوانی توام با تغییرات قابل توجه جنسی و جسمی است. آنچه مسلم است اینکه تغییرات روانی ، عاطفی و اجتماعی متعدد و بارزی نیز در این دوران دیده می‌شود. بخشی از این تغییرات در واقع واکنشی است در قبال تغییرات جسمی و جنسی که نوجوان بطور ناگهانی با آنها مواجه شده است. آگاهی از بروز تغییرات ناگهانی جسمی و جنسی برای نوجوان معمولا اضطراب‌آور است و به عنوان یک پدیده تازه که با آن مواجه شده، سازگاری با آن مدتی طول می‌کشد.این تغییرات ممکن است در برخی نوجوانان احساس گناه ایجاد کند و در دفعات بعدی که تغییرات جدید با تکرار همراه می‌شوند (مثل عادت ماهانه در دختران و احتلام شبانه در پسران) این احساسات شدیدتر می‌شود، به گونه‌ای که نوجوان به تدریج دیدی منفی نسبت به خود پیدا می‌کند و نمی‌تواند نگرش مطلوبی از خویشتن داشته باشد.اولین احساسی که در نوجوان به مجرد روبرو شدن با نشانه بلوغ جنسی بوجود می‌آید، غافلگیر شدن و ترس و وحشت ناشی از آن است و این حالت زمانی بر نوجوان مستولی می‌شود که خود را به گونه‌ای غیر منتظره در وضعیت جدید می‌یابد که قبلا هیچ اطلاعی از آن نداشته و اکنون نیز هیچ توضیحی برای آن نمی‌یابد. احساس دیگری که غالبا گریبانگیر نوجوان می‌شود، حالت غم و اندوه فراوانی است که بطور طبیعی برایش پیش می‌آید. ترکیب پیچیده‌ای از احساس غم و اندوه و احساس گناه منجر به گوشه گیری و انزواجویی و گریز از جامعه و اطرافیان می‌شود و این در رفتارهای اجتماعی نوجوان آثار سوئی خواهد گذاشت، چیزی که از نیازهای اساسی نوجوانی است.از جمله تغییراتی روانی و فکری این دوران طبیعت کنجکاو و حساس نوجوان است. با این وصف تغییرات حاصل از بلوغ ، موضوع کنجکاوی او قرار می‌گیرد و رفتار او را در جهت گرفتن پاسخ سوالاتش در مورد این پدیده تازه ، تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. فرهنگ و تاثیرات بلوغ جسمی و جنسی در رفتار نوجوانی فرهنگ به عنوان زمینه و بستری که رفتارها و کردارهای افراد در داخل آن و متاثر از آن صورت می‌گیرد، چیزی نیست که مورد غفلت قرار گیرد. تاثیر شرائط فرهنگی در واکنش نوجوان به تغییرات بلوغ بسیار مهم است. عموما در فرهنگهایی که برخورد راحت‌تر و عادی‌تری با این تغییرات دارند، واکنش نوجوان سالم‌تر خواهد بود. بطوری که شاید به اندازه فرهنگهای بسته دچار احساس گناه ، خودسرزنش‌گری و یاس و ناامیدی نشود.به عبارتی فرهنگهایی که این تغییرات را طبیعی دانسته و پذیرای این تغییرات هستند، اضطراب و نگرانی را در فرد به حداقل می‌رسانند. به ویژه از راههای مناسبی که اطلاعات مربوط به بلوغ در اختیار نوجوان قرار می‌گیرد، تحمل استرسهای این دوران را برای وی راحت‌تر می‌سازد. نوجوان دیگر به تغییرات جسمی و جنسی خود به عنوان یک امر غیرطبیعی نمی‌نگرد، می‌داند چه برخوردی با این تغییرات داشته باشد و این مساله قدرت سازگاری او را با آنها افزایش می‌دهد و موجب می‌شود بهتر و سریعتر به سازگاری با بلوغ برسد.در فرهنگها و جوامعی که نوجوان از علائم این تغییرات بی‌اطلاع می‌ماند، با این تغییرات با نگرشی منفی برخورد می‌شود و صحبت از این مسائل به ویژه بین نوجوان و والدین مایه خجلت و شرمسازی است، واکنشهای منفی نوجوان شدیدتر خواهد بود. جنسیت و تاثیرات بلوغ جسمی و جنسی در رفتار نوجوانی در برخورد با تغییرات بلوغ بین دو جنس پسر و دختر تفاوتهایی دیده می‌شود. البته این تفاوت در واکنش ، تنها مربوط به تفاوت این تغییرات در بین پسران و دختران نیست هرچند تغییرات جسمی و جنسی بلوغ در بین دختران و پسران متفاوت است، ولی تنها عامل وجود تفاوتهای رفتاری نوجوانان پسر و دختر در برخورد با بلوغ نیست. معمولا عوامل مختلفی در تفاوت واکنش دختران و پسران دخیل هستند. در هر حال رفتارهای پرخاشگرانه را در این دوران در بین پسران بیشتر از دختران می‌توان دید، در حالی که دختران ممکن است به صورت گوشه گیری و انزوا به این مسائل واکنش نشان دهند. بطور کلی تغییرات بلوغ در پسران همراه با احساس مردانگی ، قدرت یافتن و ; است. پسران با افتخار بیشتری با تغییرات ثانویه جنسی برخورد می‌کنند. معمولا پسرانی که در گروه همسالان خود زودتر از بقیه با تغییرات ثانویه مواجه می‌شوند، قدرت رهبری و تسلط بیشتری بر سایرین اعمال می‌کنند. در دختران عکس این قضیه صادق است. در اکثر موارد برای دختران پیدا کردن ویژگیهای زنانه چندان خرسند کننده نیست. به این لحاظ زودرسی در دختران مشکلات بیشتری را فراهم می‌سازد، در حالی که در پسران دیررسی مشکل آفرین است. تاثیرات بلوغ عاطفی و روانی در رفتار نوجوان علاوه بر تغییرات جسمی و جنسی ، بلوغ عاطفی و روانی تاثیرات رفتاری شگرفی را در نوجوان سبب می‌شود. بی‌ثباتی عاطفی ، به عنوان یک ویژگی بلوغ به صورت خواهشهای متضاد در رفتار نوجوان تجلی می‌یابد. رفتار او گاه بسیار ظریف و گاه بسیار خشن می‌نماید و امکان انتخابهای قطعی و صحیح برای نوجوان محدود می‌شود. رفتارهای حاکی از انگیختگی شدید و سریع‌التاثر بودن در رفتارهای نوجوانان نمود پیدا می‌کند و واکنشهای سریع و ناگهانی در برابر مسائل غیردلخواه از خود نشان می‌دهند و نوجویی و نوخواهی در رفتارهایی مثل مدلهای لباس ، آرایش مو و ; جلوه‌گر می‌شود. نوجوانان با احساس استقلال ، با رشد و تحول روانی خود رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که حاکی از پیام آنها مبنی بر رسیدن به استقلال است. در این راستا ممکن است با والدین ، خانواده و مدرسه درگیریهای در انواع مختلف پیدا کنند. تصمیم گیریهای خودسرانه با تکیه بر این ویژگی که دیگر خود را بزرگسال و از لحاظ فکری پخته می‌بینند، دیده می‌شود. با احساس تحول فکری و روانی و اجتماعی در خود به دنبال شغل و ; بر می‌آیند.   استقلال طلبی در نوجوانان نوجوانی دوره خاصی از زندگی است که از لحاظ وی‍‍ژگیها و شرایطی که دارد که متمایز از سایر مراحل بوده و مورد توجه متخصصان رشد و روان شناسی رشد می‌باشد. در این دوره سنی ، نوجوان وی‍‍ژگیهایی پیدا می‌کند که لزوم توجه و اعمال شیوه‌های برخورد مناسب را الزامی می‌سازد و از آنجایی که تحمل این شرایط و وی‍‍ژگیهای آن برای نوجوان نیز توام با مشکلاتی است عدم آگاهی اطرافیان و بویژه والدین و مربیان با شیوه برخورد با آنها می‌تواند مشکلاتی را به وجود بیاورد.یکی از این ویژگیهای مهم تمایل نوجوان به کسب استقلال است نوجوان تمایل دارد تواناییها و نیرویهای خود را به معرض نمایش بگذارد و قدرت و توانایی خود را به اطرافیان ثابت کند. می‌خواهد یکه و تنها عمل کند و تا جایی که می‌تواند به اطرافیان و بوی‍ژه والدین خود تکیه نکند. استقلال طلبی زمینه اولیه ورود او به اجتماع را فراهم می‌سازد و او را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی آماده می‌کند. هر چند جهت‌گیری ناصحیح آن توام با مسائل و مشکلاتی برای او و اطرافیان خواهد بود. استقلال طلبی نوجوان در خانواده تا قبل از اینکه فرد به دوره نوجوانی پا بگذارد و خود را به عنوان یک فرد بزرگتر و نه یک کودک احساس کند والدین برای او جایگاه ویژه‌ای دارند. او یاد گرفته در کارها و زندگی خود به آنها تکیه کند چون آنها را قوی و قدرتمند می‌داند. افرادی که می‌توانند کارهای مهم را به تنهایی انجام دهند، قادر به انجام خیلی از کارها هستند که او قادر نیست و بطور کلی در کودکی فرد والدین خود به همه کار توان احساس می‌کند و در سایه آنها و با تکیه بر آنها فعالیتهای خود را انجام می‌دهد. کم کم با ورود به دوره نوجوانی طرز فکر و برداشت نوجوان نسبت به والدین تغییر می‌یابد.او دیگر کمتر تمایل دارد فعالیتهایش را در حضور خانواده انجام دهد. بیشتر گرایش به حضور در گروه همسالان دارد و می‌خواهد استقلال خود را از خانواده هم به خانواده ، هم به خود و هم به همسالانش ثابت کند. بنابراین از هر گونه فعالیتی که او را وابسته به خانواده نشان می‌دهد دوری می‌کند. از نظر او خانواده باید روی توانایی و قدرت او حساب کنند و به او اعتماد داشته باشند چرا که او دیگر بزرگتر شده است و می‌خواهد خودش مسئولیت زندگی‌اش را به عهده بگیرد.   در این راستا خانواده با مشکلاتی چون سرباز زدن نوجوان از خواسته‌های آنها ، مخالفت ورزیدن با افکار و تمایلات آنها و اصرار در انجام فعالیتهای دلخواه خود مواجه هستند. بر این اساس نوجوان در این دوره سنی و بنا به وی‍ژگی استقلال طلبی می‌خواهد شغلی داشته باشد و حتی از لحاظ مالی نیز خود به تامین کننده نیازهایش باشد. در برخی فرهنگها و جوامع ممکن است نوجوان دست به اقداماتی چون ایجاد زندگی مستقل از خانواده اقدام کند. در این میان گروه همسالان نیز نقش مهمی دارند. استقلال طلبی نوجوان در مدرسه وی‍ژگی استقلال طلبی نوجوان در مدرسه نیز نمود پیدا می‌کند. در آنجا نوجوان قصد دارد استقلال خود را به معرفی نمایش بگذارد می‌خواهد هم به همسالان و هم به اولیا مدرسه بقبولاند که او دیگر بزرگ شده و خودش می‌داند چکار می‌کند. بر این اساس اولیاء مدرسه نیز با مشکلاتی با دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه مواجه هستند. کارکنان این مدارش باید آشنایی لازم را با وی‍ژگیهای نوجوانی داشته باشند و از مقابله و مخالفت و سرکوبی این ویژگیها خوددداری کنند.ایجاد سد و مانع در راه ارضا سالم این ویژگی معمولا نوجوان را به عناد جویی ، سرخود بودن و یا احساس فقدان عدم اعتماد به نفس می‌کشاند. اولیاء مدرسه نمادی از والدین برای نوجوان هستند و به این صورت نوجوان احساس خود را نسبت به خانواده به اولیاء مدرسه منتقل می‌کند. استقلال طلبی نوجوان ممکن است به تشکیل گروههایی در مدرسه و همسالان بینجامد که با هدف مشترک ابراز استقلال طلبی هدایت می‌شود. معمولا نوجوانی که احساس استقلال طلبی بیشتری همراه با قدرت رهبری داراست هدایت گروه را به عهده می‌گیرد. شیوه‌های برخورد با استقلال طلبی نوجوانان در مرحله اول باید آشنایی کامل با ویژگیهای این دوران پیدا کرد و نمودهای عملی آن را در نوجوان مشخص کرد. هر چند اساس فعالیتهای مبتنی بر استقلال طلبی در نوجوانان مشترک است اما نمودهای عملی آن ممکن است قدری متفاوت از یکدیگر باشد. بر این اساس و با شناخت کافی از نیازهای نوجوان و با پذیرش این خصوصیت در نوجوان و بها دادن به آن مسیر این ویژگی را در جهت مناسب هدایت کرد.می‌توان از این ویژگی برای اهداف مفید در خانواده و مدرسه استفاده کرد. مثل اعطاء مسئولیتهای خاص در خانواده و مدرسه به نوجوان و کنترل غیر مستقیم فعالیتهای او. در هر حال از مخالفت و تلاش در جهت خفه و خاموش نمودن این ویژگی باید خوددداری کرد. چنین رفتارهایی نوجوان را در ابراز و اثبات استقلال طلبی‌اش جزئی‌تر خواهد ساخت و یا به احساس عدم اعتماد به نفس او خواهد انجامید. نیازهای مرحله نوجوانی اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی نوجوانی مرحله تغییرات اساسی است. تغییراتی که در ابعاد مختلف جسمی ، روانی و اجتماعی نمود پیدا می‌کنند. وجود این تغییرات نیازهای جدیدی را برای وی بوجود می‌آورد. برآورده شدن مناسب این نیازها به نوبه خود سازگاری سریعتر و بهتر او را با آنها میسر می‌سازد. در کنار بحران و تحولی که نوجوان در این دوره سنی تجربه می‌کند، عدم برآورده شدن این نیازها به شیوه مناسب مشکلات افزون‌تر را موجب می‌شوند. از این لحاظ توجه به شناخت این نیازها قدم اساسی در کمک به نوجوان در گذر از این دوران است. خانواده و در سطح گسترده‌تر اجتماع با کاربست شیوه‌ها و برنامه ریزیهای مناسب ، بهداشت دوران نوجوانی را فراهم آورده و زندگی و شخصیت سالم‌تری را برای وی رقم می‌زند. نیازهای زیستی دوره نوجوانی رشد جسمی ویژگی بارز تغییرات دوران بلوغ است. به دنبال رشد قد ، وزن ، رشد عضلات و حجم قلب و تغییرات متابولیکی ، نیازهای تغذیه‌ای وی تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. در دوران نوجوانی نیازهای غذایی نوجوان هم از لحاظ کمیت (به علت ازدیاد سرعت رشد) و هم از لحاظ کیفیت قابل اهمیت است. رشد بافتهای عضلانی احتیاج به رژیم غذایی سرشار از مواد پروتئینی دارد. پس از دوازده سالگی احتیاجات غذایی دختر و پسر متفاوت می‌شود. بنابراین دستورالعمل درست تغذیه آنها نیز دیگر نمی‌تواند یکسان باشد. دختران نوجوان به 2500 کالری و 80 تا 100 گرم پروتئین نیاز دارند که تقریبا 15% کالریهای لازم باید از طریق پروتئینها ، 25 درصد از طریق چربیها و 60 درصد از طریق گلوسیدها و مواد قندی تامین شوند. تغذیه درست دختر نوجوان آماده ساختن او برای توانایی مادر شدن است. در حدود بلوغ ، افزایش وزن پسران با پراشتهایی و سیری ناپذیری آنها نمود پیدا می‌کند. حتی با یک فعالیت طبیعی مصرف کالری نوجوان پسر به اندازه احتیاجات یک بزرگسال که کارهای سنگین انجام می‌دهد، خواهد بود. احتیاجات غذایی ، نیاز به کلسیم و پروتئین و مواد معدنی به علت بالا رفتن سرعت رشد نسبت به دیگر دوران افزایش چشمگیر پیدا می‌کند. عدم ارضا نیازهای تغذیه‌ای نوجوان صدمات و آسیبهای جدی می‌تواند به بار آورد. مقاومت این نوجوان در برابر بیماریهای عفونی معمولا کمتر است. توان انجام کارهای سنگین را ندارد و دختران به هنگامی که زن جوانی شده و باردار می‌شوند، شرائط بارداری را به سختی تحمل می‌کنند. ادامه خواندن مقاله خصوصيات نوجواني واثرات آن

نوشته مقاله خصوصيات نوجواني واثرات آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله سازه هاي بتني

$
0
0
 nx دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهضرورت تحقیق در خصوص مصالح ساختمانی خصوصا بتن به عنوان عنصر شاخص در ساخت و ساز، از چند دهه گذشته در مركز توجه موسسات تحقیقاتی در كشورهای مختلف بوده است. در كشور ما با توجه به حجم انبوه ساخت و سازها در بخش عمومی و در بخش خصوصی و همچنین سرمایه گذاری های عظیم برای ساخت فرا سازه ها، كه بخش اعظم آنها را سازه های بتنی تشكیل می دهند، پرداختن به موضوع تحقیقات در زمینه مصالح ساختمانی و خصوصا بتن از اهمیت زیادی برخوردار است . در كشورهای پیشرفته، امروزه بخشی قابل ملاحظه ای از بتن های مصرفی را بتن های خاص تشكیل می دهد و با توجه به قابلیت های شگرف این مصالح ساختمانی ، تحولهای اساسی در تكنیك ها و روشهای ساخت سازه ها ایجاد شده است. آزمایشگاه مصالح ساختمانی دانشكده فنی دانشگاه تهران از بدو تاسیس به عنوان یكی از مراكز معتبر آزمایشگاهی مصالح ساختمانی در كشور محسوب می شده و هم اكنون به عنوان آزمایشگاه مرجع مورد قبول سازمانها و ارگانهای رسمی است . انستیتو مصالح ساختمانی دانشكده فنی دانشگاه تهران در همکاری با آزمایشگاه مصالح ساختمانی با هدف ارتباط با صنعت ساختمان و انجام پروژه های علمی، تحقیقاتی، مشاوره ای، مدیریتی و اجرایی به منظور ارتقای كیفی و كمی دانش مربوط به مصالح و فراورده های ساختمانی و نیز كاربرد آنها شامل : مطالعات رفتاری، فن آوری تولید، كاربرد مصالح و فرآورده های بتنی، ترمیم و نگهداری سازه ها وطراحی سازه های بتنی محافظ شروع به كار كرده است. این مركز تاكنون توانسته است بیش از20 نفر از نخبگان ( دانشجویان افتخار آفرین در مسابقات بین المللی انجمن بتن آمریكا در سه سال اخیر) و فارغ التحصیلان دانشكده فنی را جذب كند. انستیتو مصالح ساختمانی با بهره گیری از تجهیزات كامل آزمایشگاه مصالح ساختمانی ، مسوولان مجرب، نخبگان و فارغ التحصیلان دانشكده فنی آماده ارائه خدمات وسیعی به صنعت ساختمان كشور می باشد و هم اكنون مورد توجه صاحبان صنایع ساختمانی در زمینه های مختلف قرار گرفته و قراردادهای پژوهشی و تحقیقاتی متعددی را منعقد نموده است. انستیتو مصالح ساختمانی دانشكده فنی با همكاری آزمایشگاه مصالح ساختمانی با توجه به ظرفیت قابل ملاحظه خود توانایی ارائه خدمات مشاوره ای – پژوهشی و آزمایشگاهی وسیعی در زمینه های مختلف صنایع ساختمانی را دارد. حفاظت كاتدیك فولاد در سازه‌های فولادی و نیز میلگردهای فولادی در سازه‌های بتنی اگرچه حفاظت كاتدیك فولاد از دیرباز در دنیا مطرح بوده است؛ در ایران و به خصوص در سازه‌های دریایی و ساحلی خلیج‌فارس این مسئله كمتر مورد توجه قرار گرفته است . عمده‌ترین حفاظت به كار گرفته شده در ایران معمولاً‌ استفاده از رنگ‌های مخصوص بوده كه این مسئله در مورد میلگردهای به كار رفته در سازه‌های بتن‌آرمه قابل استفاده نیست. به همین جهت در سازه‌های بتن‌آرمه ساحلی و دریایی خلیج‌فارس، بزرگترین مسأله، خوردگی میلگردها و مترادف با آن زوال و خردشدگی بتن بوده است؛ به طوری كه گاه عمر سازه بتن‌آرمه را به كمتر از 5 سال نیز تقلیل داده است . تحقیقات مناسب در این ارتباط و تنظیم توصیه‌نامه و دستورالعمل مناسب در جهت حفاظت كاتدیك فولاد به خصوص در سازه‌های بتن‌آرمه، می‌تواند در این راستا بسیار راهگشا باشد. اجباری كردن رعایت چنین دستورالعمل‌هایی در سازه‌های بتن‌آرمه ساحلی و دریایی جنوب توسط مقامات ذیصلاح، به صرفه‌جویی كلانی در سرمایه‌های كشور منجر خواهد شد.تعمیر بتن در مناطق دریایی در مناطق گرمسیری و دریایی، به سبب وجود شرایط محیطی حاد و خورنده، سازه‌های بتن‌آرمه در معرض ابتلا به انواع خرابی‌ها قرار دارند. در حال حاضر سالانه برای ترمیم خرابی‌های آرماتور و خسارت ناشی از آن، میلیاردها دلار در سراسر دنیا هزینه می‌شود. تعمیر بتن در مناطق دریایی شامل تعمیر بتن در خارج از آب و تعمیر آن در داخل آب می‌گردد. در خارج از آب عمده‌ترین خرابی‌ها ناشی از خوردگی میلگرد در بتن، خرابی سولفاتی، واكنش قلیایی سنگدانه‌ها و كربناتی‌ شدن بتن می‌باشد كه سبب خوردگی فولاد می‌گردد. تعمیر سازه‌های بتنی در زیر آب مسائل پیچیده و مشكلی را در بردارد. هر چند كه روش‌های تعمیر و نوع مصالحی كه به كار می‌رود شبیه به حالت‌های تعمیر بتن در خارج از آب است، ولی شرایط سخت محیطی و مشكلاتی كه كار در زیر آب و یا در ناحیه پاشش آب به همراه دارد، تفاوت‌های عمده‌ای را ایجاد می‌كند. فرسایش و تخریب بتن در نواحی جزر و مد و یا در ناحیه پاشش آب نیز یك مسئله جدی از نقطه‌نظر اقتصادی می‌باشد. موج آب كه حاوی اكسیژن و املاح متعددی می‌باشد، اثر تخریبی مؤثری بر سنگدانه‌های بتن دارد.ساختمانهای بتنی: یک مد خرابی معمول در سازه های بتنی بهنگام زلزله، فروافتادن دال کف، تقریبا بدون شکست، بر روی کف زیرین خود میباشد. در این نوع خرابی که تحت عنوان “پن کیک” از آن یاد میشود، دالهای کف فروافتاده از دسترسی و رهایی مصدومان جلوگیری می کند و لذا مشکلات زیادی را بخصوص درصورتی که موقعیت و وضعیت قربانی نامعلوم باشد ایجاد می نماید. دال بتنی هر طبقه به ابعاد 30 متر در 30 متر و به ضخامت 10 سانتیمتر وزنی بالغ بر 250 تن دارد که از ظرفیت جرثقیلهای معمول فراتر است. لذا باید این دالهای بتنی به قطعات کوچکتر بریده شوند تا قابل حمل و جابجائی بوسیله جرثقیلهای عادی شوند. پیش بینی تغییرات خصوصیات فیزیکی بتن واضح است که جداسازی بخشهایی مانند کاهش میزان تخلخل و تضعیف قدرت در هنگامیکه بتن در تماس با آب قرار می گیرد به این دلیل اتفاق می افتند که مواد تحت این شرایط در اثر جدا شدن از هم و یا ترکیب شدن با هم مبادله می شوند. هر چند که تا کنون روش خاصی برای اندازه گیری مقدار تغییرات خواص یافت نشده است . نویسنده در این مقاله سعی دارد تا کارایی آزمایشات سیمان در شرایط مایع ودقت سازه های بتنی 34 تا 104 ساله را مورد مطالعه قرار دهد و مدلی برای تضعیف خصوصیات فیزیکی به دلیل نشت مواد هیدراته و بر اساس نتایج این مطالعات طراحی کند. سازه های بتنی مانند مخازن ، تانکرها ، سدها ، لوله های ذخیره آب در طولانی مدت در تماس با آب می باشند و به همین خاطر ممکن است بخشی از مواد آن جدا شده و شسته شود همانند مشکلات محیطی بنابراین نشت مواد هیدراته دلیل اصلی افزایش تحقیقات در این زمینه بوده است. بخشی از اطلاعاتی که اکنون درباره افزایش غلظت مایع به خاطر نشت موادی مانند کلسیم از هیدراتهای سیمانی بدست آمده نتیجه تحقیقات گذشته می باشد ، همچنین تحقیقات بسیاری برای مدل سازی و اندازه گیری تغییرات شیمیا یی حاصل از نشت مواد صورت گرفته است. هرچند که تاکنون روش و راه حل خاصی برای اندازه گیری کاهش غلظت مواد شیمیایی و تحلیل این تغییرات بدست نیامده است که این مسئله حاصل روند بسیار کند واکنشهای تجزیه حاصل از نشت مواد می باشد. به همین ترتیب نتایج بدست آمده از آزمایش خمیر در آب و رزین عایق و تغییرات خصوصیات فیزیکی حاصل از نشت مواد هیدراته سیمان مورد مطالعه قرار گرفتند و به طورهم زمان این نتایج با داده های سازه های حقیقی در بازه سنی 34 تا 104 سال مقایسه شدند. حاصل این تحقیقات شایان توجه می باشد زیرا کارآمدی و وسعت روشهای مطرح شده را در تخمین و اندازه گیری تغییرات خواص فیزیکی در اثر نشت مواد نشان می دهد ، افزون بر آنکه مدلی برای پیش بینی کمی این تغییرات وبر اساس نتایج این اکتشافات ابداع شد. نمونه های خمیر مورد آزمایش در 4 نوع که از نظر میزان آب سیمان با یکدیگر متفاوتند آماده شده و همانطور که مشاهده می شود نتایج آزمایشات کیفیت سیمان به کار برده شده در نمونه آورده شده است. سیمان معمولی پورتلند (Portland) که برای این تحقیق در نظر گرفته شده است دارای 100 % OPC می باشد و هیچ ماده زائدی مانند کربنات کلسیم همراه خود ندارد ، از این سیمان برای تهیه نمونه استفاده شده است وآب یونیزه شده برای مخلوط کردن آن به کار برده شده است. برای تهیه این مخلوط از مخلوط کن چرخشی استفاده شد و دمای حفره و رطوبت فضای مخلوط کن برابر با 30 C و 60 %RH می باشد. بعد از یک روز که خمیر مورد نظر در شرایط آزمایش قرار داده شد مدت 56 روز زیر آب و در دمای 40 C قرار می گیرد این کار به جهت افزایش میزان هیدراتاسیون آن در شروع آزمایش و در طول انجام ان می باشد و پس از این مدت آزمایشات انجام شده جهت تثبیت خواص نمونه تکمیل شده است. سرانجام شش نمونه یک اندازه ازقسمت هسته قطعه اصلی جدا شده و برای آزمایش کنار گزارده می شوند. در آزمایشهای اولیه سعی در تثبیت خواص فیزیکی است و این آزمایشها بر اساس JIS R5210 انجام شده اند. در تمامی این آزمایشها سختی آب به صورت تصادفی در نقاط مختلف اندازه گیری شده و برای هر نمونه ایت کار 30 بار انجام گرفته است . همچنین آزمایشهای خمیر در مایع و در دمای 20C انجام شده است و آب حاصل از تبادل یونها و کاتیونها با میزان غلظت اسیدی بالا در واکنش با سولفات کلسیم با کمترین خسارت در مقایسه با یونهای سیلیس قرار داده شده و بر این اساس تمام کلسیم موجود در خمیر نمونه دارای یونهای تغییر یافته بود برای آماده سازی آب در تهیه خمیر نمونه و سرانجام پس از مدت زیاد وبا ادامه این آزمایشات میزان سختی و خوردگی را می توان در کنار هم بدست آورد. از نتایخ این آزمایشات مشاهده شد که درجه هیدارات F را می توان 977 در نظر گرفت ودر اینصورت نتایج آزمایش فرقی نخواهد کرد. همچنین مشاهده شد که به طور تجربی تغییرات خطی در میان درصد آب سیمان است. همانگونه که از نتایج بر می آمد ، نیروی قوی در این آزمایشها وجود دارد و واکنشی که سبب تضیف بود به جهت نشت مواد بسیار کند پیش رفته و به همین خاطر تعیین نیروی پس از تضعیف دشوار است. در مطالعه سازه های نمونه و در پیش بینی میزان تخلخل روشهای به کار برده شده ، این تحقیقات بر روی مجموع 5 سازه متفاوت انجام شده اند که ازحدود 34 تا 104 ساله و در تماس با آب بوده اند و به همین ترتیب 9 نمونه متفاوت از ملات و سیمان که میزان تخلخل در نظر گرفته شده برای سازه اصلی همان میزان تخلخل ملات می باشد . هرچند به طور معمول هرگاه میزان این مقادیر اندازه گیری شده افزایش میابد مقادیر پیش بینی شده نیز افزوده می شوند و این در حالیست که کاملا واضح است که مقادیراندازه گرفته شده از مقادیر پیش بینی شده بزرگتر هستند . بنابراین پیش بینی های انجام شده با در نظر گرقتن کلیه احتمالات ممکن انجام می گیرد. بر اساس نمودارهای بدست آمده مقادیر پیش بینی شده و اندازه گیری شده به خوبی با هم مطابقت داشته و نقطه شاخص آنها نشاند هنده ضرورت توجه به میزان خلل پذیری و شدت آن در ملات و سیمان وهمچنین تثبیت تاثیرات زیاد این روش می باشد. به همین ترتیب یک سری آزمایشهای انجام شده در شرایط مطلوب آزمایشگاه نیز وجود دارند که به بررسی ارتباط میزان تمرکزخمیر سفت کلسیم در آزمایشهای یاد شده می پردازند. با کمک میزان آب سیمان مشاهده می شود که میزان تمرکزخمیر سفت کلسیم کاهش میابد و میزان سختی رو به افزایش می گذارد و به این ترتیب می توان در یک نمودار این روند را نمایش داد. دلیل این امر می تواند این باشد که تمرکز یونهای موجود در آب در طی آزمایشها زیاد شده وسرعت تجزیه و تخلخل تا حد زیادی افزایش میابد همانطور که قبلا هم ذکر شد. و بر اساس منحنی ها می بینیم که در یک طیف ±50 % از محدوده نمودار این شرایط قابل پیش بینی هستند .بر همین اساس نتایج نشان می دهند که در سازه های حقیقی میان دو فاکتور تمرکز خمیر جامد کلسیم و میزان سختی ارتباطی وجود دارد و این رابطه کاملا پایدار و ثابت است وهمینطور مشاهده شد که میزان سختی قابل پیش بینی است در صورتیکه تمرکز کلسیم در ملات یا سیمان مشخص باشد. هرچند منحنیهای مشابهی در مورد نتایج آزمایشهای تبادل یون درشرایط آزمایشگاه و همچنین در مورد سازه های اصلی دیده می شوند اما نتایج آزمایش در شرایط آزمایشگاه از تنوع یکنواخت تری برخوردار است و هرچند تفاوتهایی میان ملات ، سیمان و خمیر مورد آزمایش مشاهده می شود اما ارتباط یافت شده در بررسیها آنها را از نظرکاربردی مشابه نشان می دهد. بر این اساس هدف یافتن ارتباط اولیه و ریشه ای میان میزان تمرکز خمیر جامد کلسیم و میزان سختی مطابق اطلاعات داده شده و تبادل یونهای رزین در آزمایشگاه با تنایج حاصل از سازه های اصلی می باشد. هرچند شرایط مخلوط را می توان نادیده گرفت و بدین ترتیب میزان سختی را در طیف ±50 % بر اساس این تناسب پیش بینی نمود. همانطور که از مقایسه نمونه ها بدست آمده است قبل و بعد از تجزیه ای که به دلیل نشت مواد اتفاق می افتد هیچگونه تغییری در ارتباط میان تخلخل و سختی رخ نمی دهد و اگر هم چنین چیزی مشاهده شود به دلیل تشابه تغییرات سختی و ارتباط آن با قدرت خلل پذیری می باشد و به هر حال برای این سری از نتایج نمونه ها و ؛آزمایشهای جداگانه ای لازم است . نتایج بدست آمده از این سری آزمایشها و بررسیها به این شرح می باشند ، 1 هیچگونه تفاوت قابل توجهی در مکانیسم واکنشها میان آزمایشهای داخل آبی که بر روی رزین با تبادل کاتیونهای با شدت اسیدی بالا و همچنین بدون رزین مشاهده نشد. و از آنجا که بیشترین میزان تجزیه در آزمایشات داخل آب اتفاق می افتد ، می توان این آزمایش را به عنوان یک روش کارآمد آزمایش درمورد نست مواد در نظر گرفت. 2 میزان خلل پذیری خمیر مورد آزمایش پس از تجزیه حاصل از نشت را می توان بوسیله مدل سازی پیش بینی نمود و همچنین مدلی که نشان دهنده کاهش خلل پذیری در طول نشت است.3 در شرایطیکه که سیمان یا ملات را نیز منظور می کنیم پیش بینی ها را می توان بر اساس استانداردهای آئین نامه در نظر گرفت.4 مدلی که برای مشخص کردن درجه سختی از میزان پراکندگی شلخص تمرکز خمیر جامدکلسیم و همچنین مدل جدا کننده درجه سختی از تخلخل با یکدیگر مقایسه شده اند و مدل دوم طبق مشاهدات بسیار دقیق تر می باشد. 5 میزان تخلخل را می توان با محاسبه میزان نغوذ خمیرجامد کلسیم بدست آورد ، و تغییرات قدرت تحمل فشار ، قدرت تطبیق و شدت تجزیه را می توان برای تک تک مواد حاصل از تجزیه در اثر نشت محاسبه نمود. ادامه خواندن مقاله سازه هاي بتني

نوشته مقاله سازه هاي بتني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ديدگاه فلاسفه غرب درباره زمان

$
0
0
 nx دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : زمان، مفهومی چنان آشنا، ملموس، بدیهی، پیش پا افتاده، و عمیق است که نوشتن درباره اش جسارت زیادی را می طلبد. فهم مفهوم زمان، و نقد کردنِ برداشت رایج از این مفهوم، اگر به قدر کافی تداوم یابد، به تلاش برای دستیابی به نگاهی تازه و رویکردی کارآمدتر درباره ی مفاهیمی کلیدی مانند مکان، تغییر، و رخداد منتهی می شود. زمان، مفهومی چنان حاضر و نافذ است که هر پیشنهاد جدیدی برای جور دیگر دیدنِ آن به راهبردهایی رفتاری برای دگرگونی در کردار هم می انجامد. این پیشنهادهای نظری، و آن توصیه های عملیاتی، به طور خاص مهمترین جنبه هایی هستند که به چالش طلبیدن مفهوم زمان را چنین ترسناک می نمایند امیدوارم که این نوشتار، متنی جسورانه باشد که دستیابی به درکی انتقادی از مفهوم زمان را ممکن سازد، و این کار را تا مرزهای استنتاج راهبردهایی رفتاری برای “جور دیگر جریان یافتنِ زمان” دنبال کند. دقت و صحت آن دیدگاه و کارآییِ این رهنمودِ رفتاری، تنها زمانی به درستی آشکار می شوند که با محک نقد آشنا شوند. زمانی ریموند ویلیامز رویکردهای اندیشمندان به زمان را در سه رده جای داده بود (سویا، 1378:172-190 ). از دید او سه نوع برداشت از زمان قابل تصور است .نخست: برداشت بی طرف که به زمان به عنوان متغیری خنثا و فرعی برای توضیح چیزهایی دیگر نگاه می کند. چنین برداشتی به مدلهای مکانیکی و علمی از زمانِ انتزاعی و ریاضیگونه منتهی می شود. مدلی که نیوتون نخستین بنیانگذار آن محسوب می شود. نگرش بی طرفانه با رویکردی جبرانگارانه از زمان به عنوان توجیهی برای تحلیل علی رخدادها استفاده می کند دوم: رویکرد تبارشناسانه، که گویا برای نخستین بار توسط نیچه مورد استفاده واقع شده باشد. این رویکرد، از زمان به عنوان بستری برای توضیح آن که چرا رخدادهایی خاصی به شکلی ویژه رخ دادند، استفاده می کند. این زمان، بر خلاف مفهوم انتزاعیِ پیش گفته، پویا و سیال است و بسته به ماهیت رخداد و موضوع مورد پژوهش، انعطاف زیادی را از خود نشان می دهدسوم: رویکرد خصمانه یا انتقادی: که بر مبنای حمله بر دو نگرش پیش گفته استوار است و هدفش ویران کردن مبانی نظری برداشتی از زمان است که بدیهی پنداشته می شود. این رویکرد به نگرشهای تاریخ مدار و زمان گرا با دیدی انتقادی نگاه می کند و در صحت قوانین تاریخی شک می کند. امیدوارم که متن کنونی در رده ی سوم بگنجد.رهیافت من در این متن چنین خواهد بودنخست، بحث را با آنچه که در مورد زمان می دانیم آغاز می کنم. این دانستن، به شواهدی “سخت” باز می گردد که از مجرای علوم تجربی استخراج شده و تصویری به نسبت دقیق از مفهوم زمان را به دست می دهد. تصویری که با وجود نقطه اتکای مستحکمش در علوم تجربی، معمولا مورد غفلت واقع می شود.سپس، بر مبنای چارچوب نظری مورد علاقه ام -نظریه ی سیستم های پیچیده- مفهوم زمان را بازسازی می کنم و تفسیری از چگونگی ظهور آن در سیستمها به دست می دهم. پس از آن به بحث اصلی خویش می پردازم. بحثی که بر دلایل مسخ شدگی و دگردیسی مفهوم زمان در سطوح جامعه شناختی و روانشناختی تمرکز دارد. در همین بخش بسیاری از پیش فرضهای مرسوم درباره ی زمان را به چالش خواهم کشید و راهبردهایی را برای رویارویی با زمان به شکلی نو پیشنهاد خواهم کرد. زمان فیزیکیدر فیزیک، زمان با دو روش متفاوت تعریف می شود:الف) روش ترمودینامیکی: این روش را برای نخستین بار فیزیکدانانی مانند کلوین و سلسیوس که به مفهوم دما و تبادلات گرمایی علاقمند بودند، بنیان نهادند. اما شکل پخته و امروزین آن را در آثار اندیشمندانی مانند بولتزمان می بینیم. تعریف ترمودینامیکی زمان، بر الگوهایی از رفتار مبتنی است که در سیستمهای ساده دیده می شود. بخش مهمی از سیستمهایی که در پیرامون ما وجود دارند، نظامهایی ساده هستند که از شمار زیادی از عناصر به نسبت ساده تشکیل یافته اند. عناصری که رفتارشان تقریبا تصادفی به نظر می رسد، اما برآیند رفتارهای سطح خردشان بر مبنای قواعدی کلان پیش بینی پذیر است. بررسی تحولات انرژیایی این سیستمها، ستون فقرات علم ترمودینامیک را تشکیل می دهد. کل ساختمانِ علم ترمودینامیک، بنایی است که بر پایه ی چند شاه ستونِ اصلی تکیه کرده است. این ستونها، قوانین ترمودینامیک خوانده می شوند. قوانین یاد شده، از نظر منطقی بسیار ساده و بدیهی می نمایند. مثلا قانون صفرم ترمودینامیک چنین می گوید که اگر دو سیستمِ آ و ب از نظر حرارتی با هم در تعادل باشند، و دو سیستم ب و پ هم چنین وضعیتی داشته باشند، آنگاه دو سیستم آ و پ هم با هم در تعادل گرمایی خواهند بود. چنان که می بینید، این در واقع بیانی حرارتی از اصل منطقی این همانی استدومین قانون ترمودینامیک، چنین می گوید که سیستمهای باز به مرور زمان به سوی بی نظمی (آنتروپی) میل می کنند. این بدان معناست که متغیری ثابت و عام به نام زمان بر رفتار چنین سیستمهایی حاکم است. با یک مثال ساده می توان رابطه ی زمان و آنتروپی را نشان داد فرض کنید در یک اتاق، شیشه ای عطر داشته باشیم و درِ آن را گشوده باشیم. در چنین وضعیتی تراکم مولکولهای عطر در یک نقطه ی خاص از اتاق -درون شیشه- نشانگر وجود شکلی از نظم است. اتاقی که در آن مولکولهای عطر در کنار هم و مولکولهای هوا در کنار هم قرار گرفته اند، اتاقی منظم است و محتوای اطلاعاتی اش از اتاقی که مولکولهای یاد شده به طور نامنظم و درهم برهم قرار گرفته باشند، بیشتر است. قانون دوم ترمودینامیک به ما می گوید که سیستمی باز -مانند شیشه ی عطرِ دارای درِ گشوده- در گذر زمان از حالت منظم اولیه به سوی وضعیت نامنظم دومی پیش خواهد رفت. آنچه که در این میان افزایش می یابد، بی نظمی اتاق است که در ترمودینامیک با عنوان آنتروپی شناخته می شود. ب) روش تاریخ مدارانه: این روش زمان را بر مبنای سیستمهای پیچیده ای تعریف می کند که امکان انباشت اطلاعات و تجربیات را در خود دارند. در این سیستمها، گذر زمان به کاهش یافتنِ بی نظمی و افزایش نظم منتهی می شود. مثلا وقتی به بدن مجروح یک انسانِ یا بذر یک گیاه نگاه می کنیم، می بینیم که با مرور زمان مقدار نظم درونی این سیستمها زیاد می شود. فرد زخمی بهبود می یابد و بذر به گیاه تبدیل می شود. به این ترتیب به نظر می رسد تعریف تاریخ مدارانه از زمان، با تعریف ترمودینامیکی آن در تضاد باشد. چنان که می دانیم، مهمترین ویژگی حاکم بر قوانین علوم تجربی مانند فیزیک، ناوردایی یا تقارن است. تقارن بدان معناست که قوانین یاد شده در تمام شرایط قابل تصور صدق می کنند. این بدان معناست که قوانین مزبور بیانگر ماهیت موضوع پژوهش و شیوه ی رفتار آن هستند و به شرایط پیرامونیِ آن وابسته نمی باشند. کل قوانین فیزیک، نسبت به همه ی شرایط ناوردا هستند. تنها متغیری که این تقارن در هم می شکند، زمان است و منشا این نقض شدنِ تقارن، قانون دوم ترمودینامیک است. محور زمان، تنها شاخص فیزیکی است که جهت دارد و در مسیر مشخصی جریان می یابد و بسته به این جهت، رفتار سیستمها دگرگون می شود. برای درک دقیقتر این مفهوم اشاره به مثالی روشنگر است. قانونی مثل F=Ma را در نظر بگیرید. این قانون بیان می کند که شاخصی مثل نیرو، با دو شاخص دیگر (شتاب و جرم) رابطه دارد. این معادله نسبت به محورهای مکان ناورداست. یعنی اگر به جسمی در جهتی نیرو وارد کنیم، شتاب آن بسته به جرمش -و نه چیزی دیگر- تعیین می شود. اگر به همان جسم در جهت معکوس نیرو وارد کنیم، بار دیگر تنها جرم آن است که شتابش را تعیین می کند. جهت اعمال نیرو و مکانِ ظهور چنین پدیده ای در صحت این معادله تاثیری ندارد. مکان زمینه ای خنثاست که قانون یاد شده همواره در آن صدق می کند. مهم نیست شما در چه جهتی بر جسم نیرو وارد کنید و کجا این کار را انجام دهید، قانون یاد شده در کل کائنات و در تمام جهتهای قابل تصور برای اعمال نیرو، مصداق دارد.اما قانون دوم ترمودینامیک چنین وضعیتی ندارد. این قانون نسبت به محور زمان ناوردا نیست. اگر سیستم بر محور زمان “پیش برود” یعنی از گذشته به آینده حرکت کند، قانون دوم ترمودینامیک صدق می کند، و اگر جهتی معکوس برای آن فرض شود، اعتبار این قانون از بین می رود. سیستمهای باز تنها در شرایطی که زمان در جهت خاصی حرکت کند، آنتروپی خود را افزایش می دهند از این روست که زمان در معادلات فیزیکی به صورت متغیری مستقل وارد می شود و به صورت شاخصی عام عمل می کند که “جهت و ترتیب” رخدادها را نشان می دهد مفهوم فیزیکی زمان دو مشکل اساسی دارد الف: تعریف ترمودینامیکی و تاریخ مدار از زمان به ظاهر با هم در تعارض هستند. بنابراین تعریف یگانه و فراگیری از زمان وجود ندارد. گویی زمان در سیستمهای بازِ ساده و پیچیده به دو شکل متفاوت تعریف شود. ب: توضیح این که چرا زمان -به عنوان متغیری عام- اینطور یک طرفه عمل می کند و تنها در جهت خاصی جریان دارد، دشوار است. به بیان دیگر، “پیکان زمان” و حرکت دایمی و ثابتش از گذشته به آینده امری است که نیاز به توضیح و تبیین دارد.تلاشهای زیادی برای آشتی دادنِ دو تعریف ترمودینامیک و تاریخ مدار از زمان صورت گرفته است.یکی از جالبترینِ این تلاشها، به پیشنهاد دیوید لیزر مربوط می شود. وی معتقد است که مفهوم اطلاعات -مبنای اصلیِ تعریف مفهوم آنتروپی- در سطوح خرد و میکروسکپی قابل تعریف نیست. به عبارت دیگر، در سطح میکروسکپی، محور زمان متقارن است و تمایزی میان حرکت از گذشته به آینده و از آینده به گذشته وجود ندارد. او از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، برای تایید حرف خود استفاده می کند. این اصل اعلام می کند که تعداد حالات قابل تصور برای یک سیستم فیزیکی متناهی است، و بنابراین توصیف آن با مقداری متناهی از اطلاعات ممکن است. این بدان معناست که اطلاعات در سطح میکروسکپی حدی مشخص دارند و نامتناهی نمی باشند. این اصل در مورد تمام زیرسیستم های کیهان صادق است. اصل عدم قطعیت هایزنبرگ را می توان به خودِ کیهان هم تعمیم داد. کیهان، با زیرسیستمهایش در یک مورد تفاوت دارد و آن هم بیکران بودنش است. اگر اصل تقارن محض انشتین را بپذیریم، یعنی قبول کنیم که اثرات تصادفی هم در کیهان توزیعی متقارن دارند، به این نتیجه می رسیم که اطلاعات سطح میکروسکپی، اگر در سطح کیهان -یعنی کلیت عالم- نگریسته شوند، عینیت ندارند. چرا که در سطوح خرد، می توان همانندیهایی اطلاعاتی را در میان سیستمهایی تشخیص داد که در سطح کلان متفاوتند یعنی از محتواهای اطلاعاتی متمایزی برخوردارند پیشنهاد لیزر به طور خلاصه آن است که محور زمان را در سطوح میکروسکپی متقارن فرض کنیم. در چنین شرایطی، پیش فرضِ کیهان شناسانی مانند هویل و نارلیکار که اعتقاد دارند جهان از حالت عدم تعادل ترمودینامیکی اولیه (مهبانگ) زاده شده و به سوی چنین تعادلی (مرگ حرارتی) حرکت می کند، قطعیت خود را از دست می دهد. از دید لیزر، چنین تصوری از تکامل عالم، در پیش فرضهایی قدیمی تر ریشه دارد. این پیش فرض آن است که جهان یک سیستم دینامیک بسته است و بنابراین حرکتی که در آن مشاهده می شود، با قانون دوم ترمودینامیک تبیین می شود. از دید لیزر، با توجه به نقض جهت دار بودنِ زمان در سطح میکروسکپی، این حالت که جهان از وضعیتی نامتعادل به سوی تعادل پیش رود، همانقدر محتمل است که وضعیت برعکسِ آن. در واقع لیزر از این مدل اخیر دفاع می کند و معتقد است نقطه ی شروع عالم وضعیتی نزدیک به تعادل ترمودینامیکی بوده و در گذر زمان کیهان از این تعادل دور می شود مشکل دوم، یعنی جهت مند بودنِ زمان، به اشکال متفاوت تبیین شده است. فیزیکدانانی مانند امیل بورل اعتقاد داشتند که بسته نبودنِ سیستمهای فیزیکی، به معنای آن است که هیچ سیستمی از تاثیر عناصر تصادفی و کاتوره ای محیط خود در امان نیست. در نتیجه ی اثر این عوامل، اطلاعات سطحِ خُرد هنگام سازمان دادن نظمهای سطح کلان به طور منظم تلف می شوند و این همان چیزی است که اصل آنتروپیک و جهت دار شدنِ زمان را نتیجه می دهد. برخی دیگر از اندیشمندان -مانند مک ناگارت- اصولا جهتمند بودنِ زمان را نفی کرده اندتاکید مک ناگارت بر مفهومی از زمان است که بر چیده شدن رخدادها در کنار هم -به صورت توالیهایی از قبل و بعد- دلالت دارد. در این تعریف -که خصلتی نیوتونی هم دارد،- زمان “چیزی” است مانند مکان، که همچون ظرفی رخدادها را در بر می گیرد. نقطه ای به نام اکنون بر این محور وجود دارد که رخدادهای قبل و بعدِ آن به گذشته و آینده منسوب می شوند و جایگیری شان نسبت به هم به آنها -و به محور زمان- معنا می بخشد.مک ناگارت معتقد است که دو بیان از این محور زمانی وجود داردنخست: “سریِ آ” که بدوم: “سری ب” که نظم رخدادها را بر مبنای رابطه ی قبل و بعدشان با یکدیگر می سنجد و مرجع اکنون را نادیده می گیرد.استدلال او برای رد مفهوم خطی زمان این چنین است الف) زمان وجود دارد اگر و فقط اگر سری ب وجود داشته باشد. یعنی زمینه ای از رخدادها و تحولات وجود داشته باشند که با یکدیگر قابل مقایسه باشندب) این امر تنها زمانی امکان پذیر است که چیزی به نام تغییر وجود داشته باشد. یعنی چیزی میان رخدادهای مربوط به زمانهای مختلف تمایز گذارد. (هرچند برخی از نویسندگان مانند شومیکر تصور جهانی فاقد تغییر ولی واجد زمان را ممکن دانسته اند.)پ) تغییر تنها زمانی ممکن خواهد بود که نوعی سری آ وجود داشته باشد. یعنی وجود زمینه ای از رخدادهای مشابه که نسبت به هم قبل و بعد داشته باشند ولی مرجعی بیرونی برای چیده شدنشان وجود نداشته باشد، بر تفاوت میانشان -یعنی حضور تغییر- دلالت نمی کند ت) رخدادهای درون سری آ تنها به یکی از مفاهیم گذشته، حال، یا آینده متصل می شوند. اتصال آنها به بیش از یکی از این مفاهیم، به تناقض منتهی می شودث) در نتیجه، اعتبار محور زمان و مرجعِ اکنون -که سری آ را می ساخت- تنها به زنجیره ای از روابط مفهومی وابسته است که هیچ یک اعتبار کامل ندارند. یعنی در هر برش مشاهداتی، هر رخداد تنها یکی از سه وضعیت یاد شده را به خود می پذیرد. از اینجا بر می آید که سه مفهوم حال، گذشته و آینده خصلتی انضمامی دارند و بنابراین نمی توانند شالوده ی استواری را برای سری آ فراهم کنند زمانِ زیست شناختی سیستم زنده، نظامی است که در زمان و مکان امتداد دارد. در نتیجه برای تنظیم رفتارهای خویش و سازگار شدن با محیط، نیاز به آن دارد تا هر دوی این زمینه ها را بشناسد -یا خلق کند- و برمبنای آن کارکرد غایی خویش -یعنی بقا- را برآورده سازدسیستمهای جانوری پیچیده به کمک حس بینایی و شنوایی مکان را درک می کنند. مکان، به شکلی گسترده، بر مبنای رخدادهایی نوپدید و بدیع که در اطراف موجود ظهور می کند، شناسایی و درک می شود زمان، بر عکس به شکلی درونی ادراک می شود. سیستم زنده برای فهم زمان بیش از محرکهای بیرونی و تحولات محیطی به دگرگونیهای درونی و متغیرهای داخلی خویش وابسته استدستگاه تشخیص زمان در تمام جانداران از ساختار شیمیایی کمابیش یکسانی پیروی می کند. مبنای تمام این دستگاه ها، چرخه هایی بیوشیمیایی است که می توانند به صورت متناوب و پیاپی تکرار شوند و هر چرخه ی تکرارشان زمانی مشخص دوام می یابد. به این ترتیب، جانداران در سطح بیوشیمیایی به ساعتی درونی مجهز هستند که بر مبنای کنش و واکنشهای شیمیایی و با چرخ دنده هایی مولکولی تیک تاک می کند . در جانورانِ دارای دستگاه عصبی پیچیده، این دستگاه بسیار تکامل یافته است و Zaitgieberبه آلمانی یعنی “زمان سنج” نامیده می شود. در بندپایان، بخشی از عقده ی سری این وظیفه را بر عهده دارد و در مهره داران خونسرد -ماهیان، دوزیستان و خزندگان- غده ی صنوبری این کار را انجام می دهد. در انسان، مرکز درک زمان هسته ی کوچکی به نام هسته ی بالای چلیپایی (SCN ) است که در هیپوتالاموس، درست در بالای محل برخورد دو عصب بنیایی قرار گرفته است. این هسته تنها از دو هزار نورون تشکیل یافته است. نورونهای مورد نظر، با چرخه های شیمیایی بسته ای، به طور منظم پیامهایی الکتریکی و تکرار شونده را تولید می کنند. این پیامها در شبکه ی پیچیده ی نورونهای این هسته تشدید می شود و با فواصل زمانی ثابتی پیامی عصبی را به سایر ساختارهای مغزی گسیل می دارد. به این ترتیب هسته ی بالای چلیپایی با سرعت ثابتی تیک تاک می کند و زمان درونی مغز را ثبت می نماید. ساعت درونی به طور دایمی به کمک محرکهای نوری که از چشمها وارد می شوند، خود را تنظیم می کند. به عنوان مثال، شبانه روزِ ساعت درونی، از شبانه روزِ نجومی و بیرونی طولانی تر است. اگر عده ای از مردم در محیطی مانند قعر یک غار که فاقد هر نوع محرکِ نشانگر زمان است، برای مدتی بمانند، طول شبانه روزشان اندکی افزایش می یابد و در حوالی بیست و پنج ساعت تثبیت می شود. رفتارهای این آزمودنی ها، بر مبنای چرخه هایی 25 ساعته تنظیم می شود و خورد و خوابشان با چنین تناوبی سازمان می یابدبا این تفاصیل مغزی که روزهایی بیست و پنج ساعته را در درون خود تولید می کند، باید در جهانِ واقعی مرتبا خود را تصحیح کند. این کار به کمک بازخوردهایی که از دستگاه بینایی حاصل می شود، انجام می گیرد جانوران بر مبنای این ساعت درونی، چرخه های زیستی خود را تنظیم می کنند. این چرخه ها عبارتند از دوره های روزانه -مثل خواب و بیداری-، ماهانه -مثل دوره ی تخمک گذاری- و سالیانه – مثل زمستان خوابی. این چرخه ها هم به کمک محرکهایی مانند نسبت زمان روز به شب و تغییرات دمای هوا تصحیح می شوداین چرخه های برونزاد، چنان که می دانیم، خود از رخدادهایی تکراری در ابعاد کیهانی ناشی می شوند. به این ترتیب رشته ای از رخدادهای تکراریِ درونزاد -شلیکهای عصبی درSCN و برونزاد (گردش زمین به دور خورشید و ماه به دور زمین) پدیده ی زمان را در جانداران خلق می کننددر پستانداران، هسته ی بالای چلیپایی از سمت پشت به مغز میانی و سایر هسته های هیپوتالاموسی مرتبط می شوند و آکسون هایشان را از جلو به سپتوم می فرستند. کارکردهای عمده ای که با این هسته در ارتباطند عبارتند از: تنظیم چرخه های خواب و بیداری، تنظیم دمای بدن در ساعات متفاوت شبانه روز و تنظیم دوره های فعالیت و استراحت. طول دو چرخه ی اول 24 ساعت، و طول چرخه ی سوم 90 دقیقه است. ساعت درونی دوره های زمانی را تنظیم می کند، اما دوام کارکردهای زیستی را تعیین نمی کند. این بدان معناست که اگر هسته ی بالای چلیپایی موشی را تخریب کنیم، چرخه های خوب و بیداری اش نظم خود را از دست خواهد داد، اما کل زمانی که در شبانه روز می خوابد تغییری نخواهد کرد. ساعت درونی ساختار بسیار مقاومی است و کارکردش به راحتی در برابر محرکهایی مانند سرما، داروهای عصبی، اختلالات هورمونی و شوک هیپوکسیک مختل نمی شود (Haken & Koepchen,1991). کارکرد ساعت درونی به طور مستقیم به عملکرد ژنها وابسته است. در مگس سرکه و سایر حشرات ژنی به نام Per ایجاد چرخه های پروتئینی ساعت درونی را بر عهده دارد. در کپک نوروسپورا ژنی به نام Frq این نقش را ایفا می کند. در پستانداران عملکرد این سیستم به یک ژن منفرد وابسته نیست، اما جهش یافته هایی مانند Clock در موش و Tau در همستر شناسایی شده اند که چرخه های روزانه ای بلندتر یا کوتاهتر از میزان معمول دارند به این ترتیب، می بینیم که زمان در نظامهای زیست شناختی، در واقع شیوه ای از مدیریت روندهای درونی سیستم است که به کمک معیار گرفتنِ رشته ای از رخدادهای تکراری و یکنواخت حاصل می شود. بدن جاندار، به کمک ردیابی یا تولید کردنِ این رخدادهای تکراری، مبنایی برای پردازش اطلاعات به دست می آورد و هماهنگی میان رفتارهای درونی خویش و رخدادهای محیط بیرونی را ممکن می سازد در پردازنده ی بسیار پیچیده ای مانند مغز انسان، زمان کارکردی فراتر از تضمین سازگاری با محیط را بر عهده می گیرد. در چنین مغزهایی، حجم کلی پردازش اطلاعات چنان زیاد و شمار کارکردهای درون سیستم به قدری بالاست که زمان، به عنوان ابزاری کلیدی برای هماهنگ کردن ساز و کارهای درونی سیستم نیز مرکزیت می یابد. به این ترتیب، بدنِ جانداری که در نخستین روزهای پیدایش حیات، زمان را بر مبنای چرخه های برونزاد و دگرگونیهای تکراریِ محیطی می فهمید و از آن برای تطبیق یافتن با دگرگونیهای خارج از مرزهای سیستم خود بهره می برد، ناچار شد برای دستیابی به انسجام رفتاری و اتحاد عملکردی، دستگاهی درونزاد برای ترشح زمان ابداع کند و از آن به عنوان نقطه ی مرجعی برای سازگار کردن زیرسیستمهای خویش با هم استفاده کند. این ماشین درونیِ ساختِ زمان، همان مرکزی بود که در جریان تکامل مهره داران به هسته ی صنوبری خزندگان و دوزیستان و هسته ی بالای چلیایی در پستانداران منتهی شد. به این شکل زمانی که بیشتر بر متغیرهای بیرونی متکی بود و سازگاری سیستم با محیط را تضمین می کرد، به نظامی خودسازمانده و خودمختار تبدیل شد که وظیفه اش هماهنگ کردن رفتار زیرسیستم های گوناگون در سیستم اصلی بود. اهمیت این کارکرد جدید را می توان با بررسی چند شاهد عصب شناختی درک کرد. به عنوان مثال، به زیرسیستمهای حسی گوناگون مغز آدمی توجه کنید. مجاری ورود اطلاعات در جانداری مانند انسان به قدری تخصص یافته و پیچیده شده اند که هریک تنها جنبه ای خاص و ویژه از دگرگونیهای محیط بیرونی را ردیابی می کنند و به آن توجه نشان می دهند. به عنوان مثال، سیستم مغز بویایی که از پیاز بویایی آغاز می شود و تا سپتوم و مراکز درک بویایی در بخشهای پیشین مغز گسترش می یابد، تنها به پردازش اطلاعات بویایی توجه دارد. سیستم حسیِ بینایی که مسیری از شبکیه تا قشر پس سری را در بر می گیرد، تنها به محرکهای نوری کار دارد و مرکز شنوایی هم تنها امواج و ارتعاشات هوا را ثبت و تحلیل می کند. آنچه که ما به عنوان پدیده ها و چیزها در جهان خارج تشخیص می دهیم، در واقع محصولی ساختگی است که از برهم افتادن این ادراکات حسی گوناگون نتیجه می شود. یعنی به عنوان مثال وقتی ما یک دانه ی گیلاس را در دست می گیریم، از راهِ ترکیب کردن محرکهای نوری (رنگ و شکل گیلاس)، پساوایی (نرمی و بافتار خاص آن) و;، پدیده ای به نام گیلاس را استنتاج می کنیم. ترکیب شدنِ حواسی متمایز در قالب یک پدیده ی دارای استمرار، تنها زمانی ممکن می شود که محوری زمانی جایگیری آن پدیده نسبت به پدیدارهای زمینه اش را تعیین کند و دگرگونی های آن پدیدار را هم به عنوان “تحولاتِ آن چیز در زمان” تفسیر نماید. این کار، با درک زمان مندِ محرکهای حسی ممکن می شود. نسبت دادنِ یک بو، صدا، شکل، و بافتار به چیزی که در نقطه ی خاصی از مختصات زمانی/مکانی قرار گرفته است، نخستین گام برای تجزیه کردن مِهرَوند (هستی بیرونی) و بیرون آوردنِ پدیدارها از دل آن است. زمان، شرط لازم برای شکستن پدیده هاست. اما دستگاه عصبی ما، از جنبه ای دیگر نیز زمان مند عمل می کند. دستگاه عصبی، اگر از زاویه ای کارکردگرایانه نگریسته شود، نظامی برای پردازش اطلاعات است که رابطه ی میان ورودی های حسی و خروجی های حرکتی را برقرار می سازد. این رابطه، در واقع شبکه ای بغرنج از پاسخ به محرکهای متداخل را رقم می زند که ظهور “من” در زمینه ی “جهان” را ممکن می سازد. واکنش نشان دادنِ این سیستم، فرآیندی است زمان گیر. یعنی از لحظه ی ورود محرک به سیستم حسی تا مقطعِ ظهور واکنش در سیستم حرکتی، وقفه ای وجود دارد که عصب شناسان آن را زمان واکنش یاRT می نامند. این وقفه به متغیری به نام “توانمندی مرکزی زمان” یا TCA بستگی دارد که محدودیتهای سرعتِ عبور پیام و پردازش اطلاعات در دستگاه عصبی را نشان می دهد. این وقفه در حسهای گوناگون مقادیر متفاوتی دارد. مثلا در دستگاه بینایی صد هزارم ثانیه است که بسیار از RT در سیستم شنوایی (یک هزارم ثانیه) بیشتر است. همین تفاوت در سرعت پردازش اطلاعات است که خطرِ ناهمزمان درک شدنِ چیزهای منفرد را پیش می آورد. ادامه خواندن مقاله ديدگاه فلاسفه غرب درباره زمان

نوشته مقاله ديدگاه فلاسفه غرب درباره زمان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله معماري شهر افسوس و كتابخانة تاريخي اين شهر

$
0
0
 nx دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : معماری شهر افسوس و كتابخانه تاریخی این شهر فهرست:شهر اِفسوساهمیت كتابخانه ها در معماری روم باستانكتابخانه ها، بنای معماری افسوسبنای کتابخانه شهر اِفسوسنگاهی اجمالی به معماری افسوس شهر اِفسوسدر میان محدوده های شهرستان سلجوق و ازمیر در کنارهای دریای اژه واقع در غرب ترکیه یکی از بنادر و شهرهای باستانی جهان به نام اِفسوس قرار دارد. اولین نشانه های اسکان در این شهر مربوط به 6000 سال قبل از میلاد مسیح می باشد. در پژوهشهای باستانشناسی که در سالهای اخیر صورت گرفت در تپه های آیاسولوک[15] آثار تمدنهای هیتیتی[16] بدست آمد. در زمان هیتیتی ها این شهر به نام “آپاسالار” نامیده می شده و در 1500 قبل از میلاد مهاجرانی که از یونان آمده بودند در این شهر مسکن گزیدند. بعد از 650 قبل از میلاد شهر کم کم به اطراف معبد آرتِمیس[17] منتقل گردید. بیشتر بناهای باقی مانده کنونی آثار بجا مانده از شهری است که یکی از سرداران اسکندر مقدونی به نام لیسیماکوس[18] در سال 300 قبل از میلاد دستور ایجاد آنرا داده است. اما آثار ارزشمند دیگری مربوط به دوران پیش و بعد از آن نیز در شهر به چشم می خورد. لیسیماکوس شهر را براساس نقشه ای جدید دوباره بنا نمود. براساس این نقشه خیابانها و کوچه های شهر بطور موازی بوده و همدیگر را بطور منظمی قطع می کنند. عصر هلنی و دوران امپراطوری در روم باستان اوج رونق این شهر بود. بطوری که در زمان امپراطور آگوستوس به عنوان پایتخت ایالتهای آسیائی روم انتخاب گردید. براساس بناهای بجا ماند از آن دوره گمان می رود در قرون اول و دوم قبل از میلاد حدود 200 هزار نفر در این شهر زندگی می کرده اند. در این دوره سطح تمام بناها از سنگها مرمر تراشیده شده ساخته شده بود. در قرن ششم قبل از میلاد این شهر به همراه شهر میلتوس[19] که در جنوب آن قرار داشت بعنوان مراکز مهم فرهنگ و هنر سرزمین لیدی محسوب می گردیدند (تصویر شماره 1). افرادی همچون هیراکلیتوس[20] ، آرتمیدوروس[21] ، شاعرانی همچون کالینوس[22] و هیپوناکس[23]، عالم زبان و گرامر زونودوتوس[24] ، حکیمانی همچون سورانوس[25] و روفوس[26] در این شهر پرورش یافتند. همه این افراد در زُمره دانشمندان و مشاهیر معروف یونان و روم قرار دارند. با توجه به ساخت بندر در قرن چهارم قبل از میلاد اِفسوس به شهری تجاری تبدیل شده بود. امپراطور هادریان[27] بندر را بارها تعمیر نمود. در قرون اولیه میلادی بدلیل فعالیت بندر در شهر اِفسوس این منطقه شاهراه ارتباطی شرق به غرب را تشکیل داده بود. به واسطه همین فعالیتها شهر به صورت یکی از مراکز مهم سیاسی و اقتصادی زمان خود در آمد و پایتخت ایالتهای آسیای امپراطوری روم محسوب گردید. این اهمیت به حدی بود که معبد آرتمیس[28] بزرگترین معبد خدای آناطولی[29] در این شهر ساخته شد. همانگونه که می دانیم معبد آرتمیس یکی از شاهکارهای هنر معماری است و جزو عجایب هفتگانه دنیا محسوب می شود. بر اثر رسوبات شدید رودخانه مارنس و رود مندرس کوچک سواحل این شهر پر گردید و شهر کم کم از دریا دور گردید و در حال حاضر از سواحل دریای اژه دور مانده است. در قرون هفتم میلادی این نواحی صحنه لشکرکشی اعراب مسلمان و جنگ آنها با مسیحیان بود. در دوران بیزانس شهر دوباره محل خود را تغییر داده و به محل ابتدائی خود در تپه های آیاسولوک منتقل گردید. در سال 1330 میلادی این شهر توسط ترکان سلجوقی تسخیر گردید. شهر در اواخر قرن چهاردهم میلادی (قرن هشتم هجری) بعنوان مرکز حکومتی حکمرانان ترک نژاد “پسران آیدین” (آیدین اوغولاری) انتخاب شده بود. از قرن 16 میلادی (قرن دهم هجری) به بعد جمعیت آن رو به کاهش گذاشت و در حال حاضر در روستاها و شهرکهای کوچک واقع در اطراف این منطقه حدود 30000 نفر زندگی می کنند (یلدیز، 2003: 228 – 227؛ تونای، 1970: 3). تصویر 1: نقشه مربوط به دروان اوج و شکوفائی تمدن لیدی و شهرهای باستانی مربوط به آن در غرب آسیای صغیر طبق آمار رسمی دولت ترکیه هر ساله نزدیک به دو میلیون توریست خارجی از بناهای بجا مانده از آثار تمدن لیدی در این شهر بازدید می نمایند. این شهر تنها شهر باستانی جهان می باشد که تماماً از سنگ مرمریت ساخته شده است. آثار مهمی که در وسعت 8 کیلومتر مربعی این شهر وجود دارند عبارتند از : معبد آرتیمس(خدای مادر): این معبد اولین معبد ساخته شده از سنگ مرمریت در جهان می باشد. بزرگی آن در ابعاد 130 × 68 متر و نمای اصلی آن همانند معابد دیگر آرتیمس به سمت غرب می باشد؛ دروازه شرقی؛ بنای مجلس عام[30] با گنجایش 1400 نفر؛ تالار اجتماعات رسمی؛ تالار شهرداری[31]؛ میدان دومیتینوس[32]؛ دروازه هراکلیوس(خدای قدرت)؛ خانه های ویلای ساخته شده از مرمریت که مجهز به حمام و سیستم گرمایشی هستند؛ حمامها و توالت های عمومی؛ معبد هادریانوس[33]؛ آرامگاه خواهر کلوپاترا؛ آب نمای هرون، کتابخانه عمومی و دهها بنای دیگر (نگاه کنید به تصویر شماره 2). تصویر2: موقعیت آثار ارزشمند موجود در مرکز شهر. کتابخانه و راههای ارتباطی آن مشخص است. اهمیت كتابخانه ها در معماری روم باستان شهر اِفسوس یکی از شهرهای مهم تمدن روم باستان در آسیای صغیر می باشد. این شهر که در سواحل دریای اژه و کناره رود مندرس کوچک واقع شده امروزه به ترکی بنام اِفس خوانده می شود. آثار بجا مانده از این شهر از نظر تاریخی جایگاه ویژه و ارزشمندی دارد. در میان آثار باستانی بجا مانده در این شهر بنای یک کتابخانه به چشم می خورد. این کتابخانه که در حدود سال 125 میلادی توسط ژولیوس آکویلا سلسوس به یادبود پدرش ساخته شده است به نام کتابخانه سلسوس معروف شده است. این کتابخانه جزء معدود بناهای اختصاص داده شده برای کتابخانه است که تاکنون تقریباً سالم باقی مانده است. این کتابخانه که جزو اولین کتابخانه های عمومی است که در آسیای صغیر براساس فرهنگ روم باستان ساخته شده مورد توجه بسیاری از پژوهشگران واقع شده است. در این نوشته سعی بر آن است تا با توجه به آثار باقی مانده از این بنا مشخصات و خصوصیات کتابخانه های دوره باستان روم از نقطه نظرهای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. كتابخانه ها، بنای معماری افسوسیكی از اركان اصلی معماری شهر افسوس كتابخانه های این شهر است.کتابخانه های عهد باستان همانند کتابخانه های امروزی انواع مختلفی داشته و براساس اهداف مختلفی تاسیس شده بودند. این کتابخانه ها با توجه به سازمانهای که وابسته به آنها بودند و بیشتر آنها مراکز آموزش و یا دینی بود دارای ویژگیها و مشخصات متفاوتی بودند. در میان این کتابخانه ها بخصوص کتابخانه های بنا شده در روم باستان به کتابخانه های برخورد می کنیم که به هیچیک از سازمانهای دولتی، آموزشی و یا دینی وابسته نبودند و در مقابل قابل استفاده برای عموم مردم بودند. ما به دلیل همین مشخصه خاص آنها می توانیم به آنها عنوان کتابخانه های عمومی را اطلاق نمائیم. هر چند در میان این کتابخانه ها مواردی بودند که با اهداف دینی و مذهبی ساخته شده بودند ولی به مردم عادی نیز به ارائه خدمات می پرداختند. اما کتابخانه های که فقط با هدف ارائه خدمت به مردم راه اندازی شده بودند برای اولین بار در زمان امپراطور آگوستوس[1] (27 قبل از میلاد – 14 میلادی) احداث شده اند. در زمان حکمرانی این امپراطور با تلاشهای آسینوس پولیو[2] اولین نمونه از کتابخانه های عمومی احداث گردید. این کتابخانه که به عنوان یک کتابخانه عمومی واقعی به حساب می آمد بعداً نقطه آغازین برای راه اندازی سایر کتابخانه های عمومی گردید. احتمال داده می شود که این کتابخانه در 64 میلادی توسط نرون امپراطور روم به همراه شهر روم سوزانده شده باشد (یلدیز[3]، 2003: 312 – 311). در بعضی از منابع فکر ایجاد کتابخانه عمومی به ژولیوس سزار نیز نسبت داده شده است (پیلینوس[4]، 1958: 11 -10).به پیروی از این تفکر کتابخانه های عمومی در ایالتهای مختلف وابسته به روم نیز رواج پیدا کرد. از میان کتابخانه های مهمی که در دوران امپراطوری در روم باستان بعنوان کتابخانه های عمومی در خارج از سرزمین اصلی روم ساخته شدند می توان به موارد ذیل اشاره کرد: کتابخانه های که در یونان توسط رومیها ساخته شده بود همانند کتابخانه های عمومی شهر فیلیپی[5] و پاتراس[6]. این کتابخانه ها بنام مقامات رسمی شهر و ماموران دولتی در یونان ساخته شده بود ولی مردم عادی شهر نیز اجازه استفاده از آنها را داشتند؛ کتابخانه های که در ایالتهای آسیائی روم ساخته شده بود همچون اِفسوس، آفرودیت[7]، کرمنا، ساگالاسوس[8] و جزیره قبرس؛ ادامه خواندن مقاله معماري شهر افسوس و كتابخانة تاريخي اين شهر

نوشته مقاله معماري شهر افسوس و كتابخانة تاريخي اين شهر اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شكافهاي فرهنگي وتمدني در ايران

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : فهم‌ عام‌ بطور معمول‌ قبول‌ می‌كند كه‌ بین‌ امر سیاسی‌ و امر فرهنگی‌ رابطه‌یی‌ وجود دارد. برهمین‌ اساس‌ شكل‌ زندگی‌ سیاسی‌، اعم‌ از دخالت‌ در زندگی‌ هر روزه‌ و عملی‌ و رویدادهای‌ سیاسی‌ تا نوشتن‌ درباره‌ آن‌، آشكارا با انواع‌ گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ همراه‌ می‌شود. چراكه‌ گفتمان‌های‌ سیاسی‌ خود شكلی‌ از گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ است‌ و نمی‌تواند از این‌ حلقه‌های‌ ارتباطی‌ بگریزد. حتی‌ در برهه‌هایی‌ كه‌ بیان‌ سیاسی‌ شكل‌ غالب‌ پیدا می‌كند )مثلاص در آستانه‌ یك‌ انقلاب‌( باز براحتی‌ می‌توان‌ ارتباط‌ بین‌ گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ متنوع‌ و گفتمان‌ سیاسی‌ را كشف‌ كرد. به‌ عبارت‌ دقیق‌تر، اگر بخواهیم‌ مقایسه‌یی‌ را بین‌ یك‌ رویداد یا دخالت‌ در امر سیاسی‌ در یك‌ كشور خاص‌ با كشور دیگر قایل‌ شویم‌، باز بحث‌ به‌ شكل‌های‌ متنوع‌ زندگی‌ فرهنگی‌ در دو جامعه‌ كشیده‌ می‌شود.بنابراین‌ وقتی‌ می‌خواهیم‌ یك‌ انتخابات‌ در فرانسه‌ را با یك‌ انتخابات‌ در ایران‌ مقایسه‌ كنیم‌، خودبه‌ خود این‌ جنبه‌ فرهنگی‌ برجسته‌ خواهد شد.برای‌ مثال‌ چندماه‌ پیش‌ رفراندومی‌ در فرانسه‌ انجام‌ شد كه‌ طی‌ آن‌ مردم‌ قانون‌ اساسی‌ اروپا را نپذیرفتند. برای‌ اینكه‌ این‌ رفراندوم‌ انجام‌ شود، ماه‌ها بحث‌ جدی‌ فرهنگ‌ درگرفت‌ و درباره‌ اساسی‌ترین‌ نكاتی‌ كه‌ از همراهی‌ كشورها با هم‌ به‌ سوی‌ یك‌ اروپای‌ متحد پدید آمده‌ بود اظهار نظر شد. سوای‌ از نتیجه‌ انتخابات‌، مجموعه‌ بحث‌های‌ انجام‌ شده‌، سبب‌ بازنگری‌ در همه‌ نكته‌ها و سرفصل‌های‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ در فرانسه‌ شد. در جریان‌ این‌ رفراندوم‌، احزابی‌ كه‌ ریشه‌ در جامعه‌ مدنی‌ داشته‌ و بارها در دگرگون‌ كردن‌ شكل‌ زندگی‌ مردم‌ نقش‌ آفرینی‌ كرده‌ بودند، دچار انشعاب‌ شدند، برخی‌ احزاب‌ از راست‌ افراطی‌ و چپ‌ افراطی‌ با هم‌ متحد شدند، رسانه‌ها بطور آزاد این‌ مباحث‌ را در جامعه‌ دامن‌ زدند و فضای‌ مناسب‌ برای‌ برگزاری‌ رفراندوم‌ را فراهم‌ كردند.در فرانسه‌ بخاطر فضای‌ فرهنگی‌ كه‌ پیشتر پذیرفته‌ شده‌ بود و بخاطر پارادایم‌ سیاسی‌ مورد پذیرش‌ همه‌، یعنی‌ رعایت‌ قواعد بازی‌ و پذیرش‌ مسوولیت‌ شكست‌ هم‌ نظری‌ وجود داشت‌. حتی‌ احزاب‌ خیلی‌ افراطی‌ راست‌ هم‌ با پذیرش‌ این‌ پارادایم‌ دموكراتیك‌ وارد بازی‌ شدند و در این‌ شرایط‌، اگر كسی‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ناظر بی‌طرف‌ این‌ رفراندوم‌ را نگاه‌ می‌كرد متوجه‌ می‌شد كه‌ تنها با یك‌ زندگی‌ سیاسی‌ پیشرفته‌ كه‌ محصول‌ دویست‌ سال‌ تجربه‌ و مبارزه‌ است‌، چنین‌ امری‌ قابل‌ تحقق‌ است‌.بنابراین‌ می‌توان‌ دریافت‌ كه‌ در سایه‌ ارتباط‌ گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ با یكدیگر و با گفتمان‌ سیاسی‌ است‌ كه‌ یك‌ ملت‌ پیشرفته‌، تصمیمی‌ سیاسی‌ فرهنگی‌ می‌گیرد كه‌ هم‌ برای‌ خود و هم‌ برای‌ اروپا موؤر است‌.در همین‌ حال‌، وقتی‌ رفراندوم‌ فرانسه‌ را، با انتخابات‌ ایران‌ مقایسه‌ می‌كنیم‌، متوجه‌ می‌شویم‌ كه‌ در اینجا، این‌ ناممكن‌ بودن‌ ارتباط‌ گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ متنوع‌ با گفتمان‌ سیاسی‌ است‌ كه‌ ما را دچار مشكل‌ می‌كند. در نتیجه‌ متوجه‌ می‌شویم‌ كه‌ ما فقط‌ با كمبودهای‌ سیاسی‌ روبرو نیستیم‌ بلكه‌ بیش‌ از هر چیز، مشكل‌ ما، مشكلی‌ فرهنگی‌ است‌ و لذا از این‌ به‌ بعد هم‌ باید برای‌ سلطه‌یابی‌ )هژمونی‌( فرهنگی‌ تلاش‌ كنیم‌. در این‌ باره‌ اگر بخواهیم‌ شخصا بحث‌ را بر روی‌ ایران‌ متمركز كنیم‌، باید اذعان‌ كرد كه‌ تاكنون‌ اكثریت‌ جامعه‌ نسبت‌ به‌ خواسته‌های‌ خود غالبا بی‌اعتنا بوده‌ یا اینكه‌ آنها را به‌ آینده‌یی‌ ناروشن‌ محول‌ كرده‌ است‌.برای‌ توضیح‌ این‌ مساله‌، بهتر است‌ كه‌ به‌ تعریف‌ رایج‌ از فرهنگ‌ به‌ شكلی‌ دیگر نظر انداخت‌، یعنی‌ ما نیازمند آن‌ هستیم‌ كه‌ آشكار كنیم‌ در زبان‌ فارسی‌ چه‌ مفهومی‌ از واژه‌ فرهنگ‌ فهمیده‌ می‌شود.برپایه‌ روایت‌های‌ موجود، تاكنون‌ ما چهار معنی‌ از فرهنگ‌ ساخته‌ایم‌. اولی‌ آن‌ معنی‌ است‌ كه‌ از اوایل‌ قرن‌ بیستم‌، یعنی‌ از بعد از پیروزی‌ مشروطه‌ و بعد از سلطنت‌ رضاشاه‌ پدید آمد. بر طبق‌ این‌ تعریف‌، مفهوم‌ فرهنگ‌ و آموزش‌ با یكدیگر مترادف‌ است‌. هر چند برخی‌ زبانشناسان‌ معتقدند واژه‌ فرهنگ‌ در اصل‌ از پهلوی‌ آمده‌ و در زبان‌های‌ كهن‌ پارسی‌ سابقه‌ ندارد، اما آشكارا در زبان‌ فارسی‌ دری‌، فرهنگ‌ به‌ معنای‌ «آموزش‌» بسیار رایج‌ بوده‌ است‌ و در شعرهای‌ كلاسیك‌ قرن‌های‌ چهارم‌ تا هفتم‌ به‌ كرات‌ به‌ آن‌ بر می‌خوریم‌. به‌ نظر می‌آید كلمه‌ فرهنگ‌ در آغاز حكومت‌ رضاشاه‌ هم‌ در این‌ معنی‌ بین‌ روشنفكران‌ ایرانی‌ به‌ كار رفته‌ باشد و البته‌ وزارت‌ فرهنگی‌ هم‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ ایجاد شد در اصل‌ وزارت‌ آموزش‌ بود. اما معنای‌ دومی‌ كه‌ به‌ كار می‌بریم‌، بیش‌ و كم‌ به‌ معنای‌ آدمی‌ است‌ كه‌ دارای‌ یك‌ حد از دانش‌ تخصصی‌ باشد. این‌ معنا، تقریبا میان‌ همه‌ رواج‌ دارد. مثلا در همه‌ تاكسی‌های‌ تهران‌ می‌شنویم‌ كه‌ این‌ ملت‌، فرهنگ‌ ترافیك‌ ندارد، بنابراین‌ فرهنگ‌ به‌ این‌ اعتبار، یعنی‌ دانایی‌ از یك‌ رشته‌ خاص‌.معنای‌ سومی‌ هم‌ كه‌ در مورد فرهنگ‌ به‌ كار می‌رود، مفهوم‌ واژه‌نامه‌ است‌، مثل‌ فرهنگ‌ انگلیسی‌ به‌ فارسی‌، اما معنای‌ چهارم‌ كه‌ معنای‌ مورد بحث‌ ما را تشكیل‌ می‌دهد، چگونگی‌ آموختن‌ فرد از جامعه‌ است‌. به‌ عنوان‌ مثال‌ اینكه‌ یك‌ كودك‌ چگونه‌ علم‌ و ادب‌ را از جامعه‌ فرا می‌گیرد، چگونه‌ نحوه‌ معاشرت‌ و غذا خوردن‌ را می‌آموزد و در نهایت‌ اینكه‌ چگونه‌ تمام‌ شئون‌ زندگی‌ عملی‌ آدمی‌ از طریق‌ اجتماع‌ آموخته‌ می‌شود. این‌ چهار روایت‌ از واژه‌ فرهنگ‌، وقتی‌ بیشتر می‌تواند به‌ درك‌ ما از ریشه‌ این‌ مفهوم‌ كمك‌ كند كه‌ روایت‌ها و تعاریف‌ تمدن‌ غرب‌ را نیز از واژه‌ فرهنگ‌ مدنظر قرار دهیم‌.تا آنجا كه‌ می‌دانیم‌ كلمه‌ فرهنگ‌ در قرن‌ پانزدهم‌ در انگلیس‌ و همزمان‌ در فرانسه‌ مورد استعمال‌ واقع‌ می‌شد. این‌ كلمه‌ در هر دو زبان‌ هم‌ در طول‌ یك‌ قرن‌ به‌ معنای‌ كشت‌ و زرع‌ و پرورش‌ به‌ كار رفت‌. تا اینكه‌ توماس‌ هابز، در كتاب‌ «لویاتان‌» از آن‌ یك‌ معنای‌ اجتماعی‌ استنباط‌ كرد و گفت‌ فرهنگ‌ عبارت‌ از كشت‌ دادن‌ اذهان‌ آدم‌ها و چگونگی‌ پیش‌ بردن‌ فكر آنها و در نهایت‌ بالغ‌ كردنشان‌ است‌.این‌ بحث‌ در طول‌ یك‌ قرن‌ بعد در ادبیات‌ انگلیس‌ مورد استفاده‌ واقع‌ شد تا آنكه‌ معنای‌ دیگری‌ از این‌ كلمه‌ ساخته‌ شد. در دوران‌ روشنگری‌ ولتر كتاب‌هایی‌ در شیوه‌ آداب‌ و اخلاق‌ ملت‌های‌ مختلف‌ نوشت‌ و اینطور استنباط‌ كرد كه‌ مفهوم‌ فرهنگ‌ اتكا به‌ عقل‌ انسان‌ و كنار گذاشتن‌ خرافات‌ و رد كردن‌ همه‌ آن‌ چیزهایی‌ كه‌ از سده‌های‌ میانی‌ باقی‌ مانده‌ ولی‌ در زندگی‌ عملی‌ ما به‌ كار نمی‌آید.این‌ معنی‌ از فرهنگ‌ همان‌ مفهومی‌ است‌ كه‌ با شیوه‌ جدید زندگی‌ انسان‌ خردورز اروپایی‌ قرن‌ هجدهم‌ منطبق‌ است‌ و در واقع‌ همان‌ چیزی‌ است‌ كه‌ فرانسوی‌ها به‌ آن‌ «تمدن‌» می‌گویند. برطبق‌ این‌ تعریف‌، تفاوت‌ آدم‌ با فرهنگ‌ نسبت‌ به‌ آدم‌ بی‌فرهنگ‌ در این‌ است‌ كه‌ فرد بافرهنگ‌ می‌تواند بخردانه‌ به‌ مسائل‌ بنگرد و جنبه‌های‌ فلسفی‌ و عملی‌ را به‌ بحث‌ بگذارد ولی‌ آدم‌ بی‌فرهنگ‌ فقط‌ به‌ سویه‌ فنی‌ و عملی‌ كارها توجه‌ می‌كند. بعد از این‌ مباحث‌، نظریه‌ دیگری‌ مطرح‌ شد كه‌ معتقد بود فرهنگ‌ها اختلاف‌های‌ اساسی‌ با یكدیگر دارند و در نتیجه‌، یك‌ نوع‌ از تمدن‌ از دیگر تمدن‌ها برتر است‌ كه‌ آن‌ تمدن‌ برتر نیز تمدن‌ اروپایی‌ است‌. مدافعان‌ این‌ نظر عقیده‌ داشتند كه‌ باید قوانین‌ كهن‌ و احكام‌ كتاب‌های‌ قدیم‌ را كنار گذاشت‌ و خرد عملی‌ آدم‌ را جایگزین‌ آن‌ كرد.این‌ تعریف‌ از فرهنگ‌ و تمدن‌ به‌ یك‌ معنی‌ هنوز هم‌ تعریف‌ مسلط‌ است‌. یعنی‌ بسیاری‌ عقیده‌ دارند كه‌ بخش‌ با فرهنگ‌ جهان‌ نه‌ تنها مسلط‌ به‌ تكنیك‌ است‌ بلكه‌ درباره‌ تكنیك‌ می‌اندیشد و نه‌ فقط‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ سالم‌تری‌ در میان‌ خود ساخته‌، بلكه‌ توانسته‌ مناسبات‌ عملی‌ را به‌ صورت‌ نظری‌ تبیین‌ كند. این‌ معنی‌ البته‌ مورد مخالفت‌ روشنفكران‌ قرن‌ نوزدهم‌ آلمان‌ قرار گرفت‌ و در نتیجه‌ معنای‌ دیگری‌ از فرهنگ‌ شكل‌ گرفت‌. این‌ معنای‌ دیگر را نخستین‌ بار «هردر» فیلسوف‌ آلمانی‌ پیش‌ گرفت‌. او معتقد بود كه‌ نمی‌شود گفت‌ همه‌ جهان‌ به‌ یك‌ راه‌ فرهنگی‌ قدم‌ می‌گذارند و در این‌ راه‌ اروپا از همه‌ جلوتر است‌. «هردر» در بحث‌ خود به‌ شیوه‌های‌ متفاوت‌ زندگی‌ انسانها اشاره‌ داشت‌ و می‌گفت‌ این‌ شیوه‌های‌ متفاوت‌ آنقدر با یكدیگر اختلاف‌ دارند كه‌ نمی‌توانیم‌ از یك‌ پدیده‌ واحد حرف‌ بزنیم‌.در نتیجه‌ در سه‌ دهه‌ آخر قرن‌ بیستم‌ یك‌ معنای‌ دیگری‌ هم‌ ساخته‌ شد كه‌ در این‌ معنا، فرهنگ‌ برای‌ جمع‌، به‌ مثابه‌ تراوشات‌ و تمرین‌ معناسازی‌ قلمداد شد. یعنی‌ اگر در هر جمعی‌ افراد قادر شوند معناهای‌ مشتركی‌ از زندگی‌ اجتماعی‌ بسازند با هم‌، هم‌ فرهنگ‌ و همدل‌ هستند و اگر نتوانند این‌ كار را انجام‌ دهند، اعضای‌ جامعه‌یی‌ خواهند بود كه‌ توانایی‌ ساختن‌ یك‌ فراشد معنایی‌ یكسان‌ را نداشته‌اند. البته‌ مشخا است‌ كه‌ چنین‌ بیانی‌ آرمانی‌ است‌ و واضح‌ است‌ در جامعه‌یی‌ كه‌ دچار شكاف‌های‌ طبقاتی‌، قومی‌، ملی‌ و جنسیتی‌ است‌ همه‌ یكسان‌ نیستند و نه‌ تنها همه‌ یكسان‌ نیستند، بلكه‌ حتی‌ یك‌ نفر را پیدا نمی‌كنید كه‌ در همه‌ موارد یك‌ انسان‌ بسامان‌ و دارای‌ التزام‌ درونی‌ باشد. چرا كه‌ برای‌ هر آدمی‌، لحظاتی‌ پیش‌ می‌آید كه‌ انقلابی‌ است‌ و لحظاتی‌ پیش‌ می‌آید كه‌ ارتجاعی‌ است‌، لحظاتی‌ محافظه‌كار است‌ و لحظاتی‌ اصلاح‌طلب‌. در نتیجه‌ در هر برهه‌یی‌ معناهایی‌ می‌سازد كه‌ با معناهای‌ گذشته‌اش‌ تفاوت‌ می‌كند. برای‌ مثال‌ آدم‌هایی‌ را می‌بینیم‌ كه‌ پیشرفتگی‌ فكر سیاسی‌ آنها به‌ معنای‌ پیشرفتگی‌ فكر جنسیتی‌شان‌ نیست‌. این‌ آدم‌ها می‌توانند در حالی‌ كه‌ از دموكراسی‌ سیاسی‌ دفاع‌ می‌كنند، فدرالیزم‌ را نفی‌ كنند و به‌ آن‌ اعتنایی‌ نداشته‌ باشند. انواع‌ و اقسام‌ این‌ ناهمسانی‌های‌ درونی‌ هم‌ ممكن‌ است‌ در فرد شكل‌ بگیرد و هم‌ در جامعه‌. به‌ این‌ ترتیب‌، فرهنگ‌ آن‌ معنای‌ محكم‌ و ؤابت‌ و محوری‌ خود را از دست‌ می‌دهد و تبدیل‌ به‌ معنایی‌ می‌شود كه‌ خیلی‌ به‌ زندگی‌ پراتیك‌ و عملی‌ آدم‌ها نزدیك‌ است‌ و بنابراین‌ تاویل‌های‌ مختلف‌ انسان‌ از زندگی‌ را در بر می‌گیرد.همچنین‌ در این‌ تعریف‌ از فرهنگ‌ هدف‌ این‌ نیست‌ كه‌ بدانیم‌ فرهنگ‌ چیست‌ بلكه‌ كاركردهای‌ فرهنگ‌ موردنظر قرار می‌گیرد. نگاه‌ این‌ تعریف‌ مبتنی‌ بر این‌ است‌ كه‌ فرهنگ‌ برای‌ هر قومیت‌، هر جنسیت‌، هر ملیت‌، یا حتی‌ هر گروه‌ خرده‌قومیتی‌ و جنسیتی‌ چگونه‌ اؤرگذاری‌ می‌كند.این‌ تعریف‌، افراد با فرهنگ‌ مشترك‌ را به‌ مثابه‌ اعضای‌ یك‌ جامعه‌ در نظر می‌آورد و براین‌ مبنا، فرد بیشتر به‌ كسانی‌ احساس‌ نزدیكی‌ می‌كند كه‌ معناهای‌ نزدیك‌ به‌ وی‌ از زندگی‌ می‌سازد، یعنی‌ آن‌ تفاهم‌ فرهنگی‌ كه‌ «هردر» به‌ آن‌ قایل‌ بود، در این‌ تعریف‌ قابل‌ مشاهده‌ است‌. در اینجا، اگرچه‌ فرهنگ‌ عامی‌ وجود ندارد، اما انسانها در ساختن‌ معناها همدیگر را می‌یابند و این‌ پیدا كردن‌ یكدیگر، در ساختن‌ معناهای‌ بعدی‌ به‌ یاری‌ هم‌ تاؤیرگذار است‌.در این‌ تعریف‌ ما همچنین‌ با گفتمان‌های‌ فرهنگی‌ سروكار داریم‌. یعنی‌ فرهنگ‌ انباری‌ نیست‌ كه‌ همه‌ چیز در آن‌ ریخته‌ شده‌ باشد، بلكه‌ كارخانه‌یی‌ است‌ كه‌ ما در آن‌ به‌ ساختن‌ معنا می‌پردازیم‌، فرهنگ‌ عبارت‌ می‌شود از اینكه‌ من‌ چگونه‌ در حال‌ ساختن‌ زندگی‌ خود به‌ جهان‌ می‌اندیشم‌.در این‌ فرآیند معناسازی‌ است‌ كه‌ فرد خود را دارای‌ حقوق‌ اجتماعی‌ احساس‌ می‌كند. این‌ حقوق‌ بتدریج‌ مسائلی‌ را در بر می‌گیرد كه‌ به‌ اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر هم‌ خلاصه‌ نمی‌شود، بلكه‌ با توجه‌ به‌ فضای‌ تكاملی‌ زندگی‌ حقوق‌ افراد دایماص گسترش‌ می‌یابد. تعریف‌ اینچنینی‌ از فرهنگ‌، زندگی‌ سیاسی‌ مدرن‌ را برپایه‌ قرارداد اجتماعی‌ استوار می‌كند كه‌ در آن‌ هیچ‌ حقی‌ نه‌ موروؤی‌ است‌ و نه‌ دایمی‌. بلكه‌ این‌ قرارداد اجتماعی‌ است‌ كه‌ منش‌ قانونی‌ زندگی‌ مدرن‌ را تشكیل‌ می‌دهد.بنابراین‌ قرارداد، هر مسوولیتی‌ موقتی‌ است‌ و در موارد معدودی‌ كه‌ انتخاب‌ مستقیم‌ ممكن‌ نباشد و نیاز به‌ نوعی‌ تخصا احساس‌ شود، هدف‌ براین‌ خواهد بود كه‌ آن‌ سمت‌ را به‌ سوی‌ اجتماعی‌ شدن‌ سوق‌ دهند. یعنی‌ راهی‌ را باز كنند كه‌ عاقبت‌ مردم‌ در آن‌ زمینه‌ هم‌ بتوانند رای‌ خود را ابراز كنند.این‌ تعریف‌ از فرهنگ‌، مهمتر از همه‌ استوار به‌ حق‌ اقلیت‌ است‌. اعتقاد به‌ رعایت‌ حق‌ اقلیت‌ها، احزاب‌ را می‌سازد. احزاب‌ برنامه‌های‌ صریح‌ و مستقیم‌ ارایه‌ می‌دهند، پارادایم‌ و قاعده‌ اصلی‌ بازی‌ را می‌پذیرند و نظام‌ سیاسی‌، نقشی‌ فرهنگی‌ نیز برای‌ همه‌ افراد قایل‌ می‌شود تا بتوانند بهتر بدانند و بهتر انتخاب‌ كنند. در نتیجه‌ انواع‌ و اقسام‌ رسانه‌های‌ آزاد رواج‌ می‌یابد و آنها آگاهی‌ رسانی‌ فرهنگی‌ را پی‌ می‌گیرند.با دانش‌ به‌ مولفه‌های‌ چنین‌ فرهنگی‌ در غرب‌، اگر بخواهیم‌ باز به‌ ایران‌ نقب‌ بزنیم‌، می‌بینیم‌ ما هم‌ در كشوری‌ زنگی‌ می‌كنیم‌ كه‌ قرار است‌ با پدیده‌های‌ مدرن‌ اداره‌ شود، بنابراین‌ پدیده‌های‌ مدرن‌، زندگی‌ اقتصادی‌ و روابط‌ طبقاتی‌، جنسیتی‌ و ملیتی‌اش‌ شكل‌ گرفته‌ است‌. صدسال‌ است‌ كه‌ وارد دنیای‌ مدرن‌تری‌ شده‌ است‌. از زمانی‌ كه‌ متفكرینش‌ از تمدن‌ غرب‌ دفاع‌ می‌كنند تا حالا تاریخ‌ عجیب‌ و غریبی‌ از تعارض‌های‌ اجتماعی‌ را گذرانده‌ است‌. از جانبی‌ دیگر در كشوری‌ زندگی‌ می‌كنیم‌ كه‌ 80 درصد اقتصاد در دست‌ دولت‌ بوده‌ است‌. اداره‌ امور همواره‌ به‌ یك‌ سازماندهی‌ تمركزگرا احتیاج‌ داشته‌ است‌ و یك‌ اتفاق‌ ساده‌ اقتصادی‌ برای‌ به‌ سامان‌ رسیدن‌ چاره‌یی‌ جز طی‌ كردن‌ یك‌ ساختار بوروكراتیك‌ را نداشته‌ است‌. در این‌ شرایط‌ كه‌ دولت‌ اختیار هشتاد درصد اقتصاد كشور را دارد، هرجابه‌جایی‌ بزرگ‌ اجتماعی‌ مانند انقلاب‌ 57 اولین‌ لطمه‌اش‌ را به‌ بخش‌ خصوصی‌ می‌زند. بنابراین‌ همه‌ بخش‌های‌ خصوصی‌ ناچار می‌شوند از جنبه‌های‌ اصلی‌ تخصصی‌ خود بیرون‌ بروند در نتیجه‌ بارها چند شغلی‌ می‌شوند. یعنی‌ برای‌ مثال‌ در حالی‌كه‌ فردی‌ صاحب‌ یك‌ كارخانه‌ تصفیه‌ پنبه‌ است‌، در شهرستان‌ خود، به‌ توزیع‌ مواد غذایی‌ هم‌ می‌پردازد. چنین‌ اتفاقی‌ فساد اقتصادی‌ را تولید می‌كند كه‌ علت‌ اصلی‌اش‌، به‌ رسمیت‌ شناخته‌ نشدن‌ قطعی‌ حق‌ حاكمیت‌ افراد است‌. براین‌ مبنا افراد دارای‌ حقوق‌ محدودی‌ هستند، هر لحظه‌ ممكن‌ است‌ چیزی‌ از كسی‌ گرفته‌ شود و حق‌ او مورد تجاوز قرار گیرد، در این‌ شرایط‌ منش‌ قانونی‌ زندگی‌ مدرن‌ بی‌معنا می‌شود. منش‌ موقت‌ مسوولیت‌ نیز معنی‌ خود را از دست‌ می‌دهد. همچنین‌ حق‌ اقلیت‌ رعایت‌ نمی‌شود و برابری‌ شهروندی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ وجود ندارد.در نتیجه‌، هیچ‌ حزب‌ معقول‌ و منطقی‌ ساخته‌ نمی‌شود، پارادایم‌ مشتركی‌ بین‌ احزاب‌ موجود، وجود ندارد، هر لحظه‌ ممكن‌ است‌، هركسی‌، قاعده‌ بازی‌ را به‌ هم‌ بزند.سامانه‌ دانایی‌ )اپیتمه‌( كج‌ و معوج‌ ایرانی‌ نشان‌ داده‌ كه‌ در زندگی‌ شخصی‌اش‌ حق‌ بقیه‌ افراد را بطور كامل‌ رعایت‌ نمی‌كند و نه‌ فقط‌ در مورد بقیه‌ رعایت‌ نمی‌كند بلكه‌ حق‌ خودش‌ را هم‌ نمی‌شناسد. بنابراین‌ در چنین‌ شرایطی‌، نگفتن‌ حقیقت‌ اصل‌ شده‌ و روابط‌ خانوادگی‌ و اجتماعی‌ حقوق‌ فرد و جامعه‌ نقض‌ می‌شود. زمانی‌ كانت‌ گفته‌ بود كه‌ مدرنیته‌ از این‌ جهت‌ نسبت‌ به‌ نمونه‌های‌ سابق‌ بهتر است‌ كه‌ در مدرنیته‌ آدم‌ها بالغ‌ می‌شوند. اما در سامانه‌ دانایی‌ )اپیتمه‌( كج‌ و معوجی‌ كه‌ ما داریم‌، این‌ بضاعت‌ فرهنگی‌ ماست‌، پس‌ بیش‌ از این‌ هم‌ سیاست‌ نخواهیم‌ داشت‌. در نتیجه‌ برای‌ عوض‌ كردن‌ وضعیت‌ نیز راهی‌ جز كار دراز مدت‌ و طولانی‌ فرهنگی‌ و برقراری‌ مكالمه‌ و ارتباط‌ گفتمانی‌ با یكدیگر نداریم‌. شكافهای فرهنگی وجامعهخرده‌نظام فرهنگی، خرده‌نظامی‌ست كه در آن الگوهای لازم برای زنده‌گی اجتماعی تولید می‌شود. این الگوها عبارت‌اند از ارزش‌ها، هنجارها، باید و نبایدها، و خوب و بدها. این‌ها را می‌توان نرم‌افزاری برای به جریان افتادنِ زنده‌گی ِ اجتماعی دانست. بنابراین خرده‌نظام فرهنگی، كانون تولید «اطلاعات» برای سایر بخش‌هاست و در رأس ِ جامعهء كلی قرار دارد. دومین بخش از جامعه، و اولین محصول خرده‌نظام فرهنگی، خرده‌نظام اجتماعی‌ست. خرده‌نظامی كه وظیفهء حفظ انسجام اجتماعی را بر عهده دارد. خرده‌نظام اجتماعی، نظام مراودات و روابط اجتماعی ِ افراد با یكدیگر است. هر جا كه گروهی با هم رابطه‌ای دارند، صرف‌نظر از این كه مثلا برای یك فعالیت ورزشی گرد هم آمده باشند یا برای یك فعالیت اقتصادی، رد پای خرده‌نظام اجتماعی دیده می‌شود. نظام اجتماعی اولین مرتبهء عملیاتی شدنِ دستورات و نرم‌افزارهای نظام فرهنگی‌ست، به‌آن معنا كه روابط اجتماعی ِ اعضای هر گروه، بر اساس مجموعه‌ای از نمادهای مشترك شكل می‌گیرد كه در خرده‌نظام فرهنگی تولید و درونی شده‌اند. «انتخاب هدف و دست‌یابی به آن» سومین نیاز هر جامعه است. هر جمع انسانی برای ادامهء حیات خود، در هر لحظه نیازمند تصمیم‌گیری، انتخاب هدف‌های لازم و بسیج منابع برای دستیابی به آن‌هاست. این تصمیمات، بر اساس نوع نظام هنجاری و روابط اجتماعی، متفاوت است. به عبارت دیگر تصمیم‌گیری‌ها و هدف‌گزینی‌ها در نظام سیاسی، مبتنی‌ست بر روابط موجود در نظام اجتماعی و الگوهای ساخته شده در نظام فرهنگی. به‌این‌ترتیب، نظام سیاسی بر پایهء نظام اجتماعی و آن نیز بر پایهء نظام فرهنگی ساخته می‌شود. ادامه خواندن مقاله شكافهاي فرهنگي وتمدني در ايران

نوشته مقاله شكافهاي فرهنگي وتمدني در ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله مروري بر زمينه هاي تاثير فضاي مجازي بر نظريه ‏هاي ارتباطات

$
0
0
 nx دارای 39 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چکیدهکارکردها و تفاوتهای فضای مجازی با سایر رسانه ها باعث شده که تصور شود عرصه علم ارتباطات در حال تجربه کردن یک تغییر بسیار اساسی است. در واقع گروهی از متفکران معتقدند این تغییرات به ظهور نظریه های جدیدی در حوزه علم ارتباطات منتهی خواهند شد. فضای مجازی هم مثل سایر رسانه ها با انسان سر و کار دارد و نتایج تحقیقات جدید نشان داده که اثراتی که به این رسانه نوظهور نسبت داده می شود مبالغه آمیز است. تحقیق در فضای مجازی با استفاده از نظریه های موجود نشان می دهد که این نظریه ها برای فضای مجازی هم تبیین های قابل قبولی ارائه می کنند و بنابراین برای تحقیقات بعدی کافی به نظر می رسند.در این مقاله خواهیم دید به دلیل کافی بودن نظریه های موجود ارتباطی برای تبیین فضای نوین رسانه ای ، فضای مجازی با و جود تفاوتهای ماهوی آن با سایر رسانه ها باعث نخواهد شد نظریه های عمده جدیدی در عرصه علم ارتباطات ظهور پیدا کنند. واژگان کلیدی: فضای مجازی ، اینترنت ، نظریه های ارتباطات ، فرهنگ مجازی مقدمهدر فوریه سال 2006 تعداد کاربران اینترنتی در جهان از مرز یک میلیارد نفر گذشت. در فاصله سالهای 2000 تا 2006 رشد تعداد کاربران اینترنتی در جهان بیش از200 درصدبوده است. آمار در مورد ایران کمی متفاوت است. بین سالهای 2000 تا 2006 تعداد كاربران اینترنتی در ایران بیش از 3100 درصد افزایش یافته است و در حال حاضر به بیش از 5/11 میلیون نفر بالغ می شود . با این توضیح مقدماتی باید گفت مسئله‏ای که در حال حاضر دانش ارتباطات با آن روبروست به نظریه ‏‏پردازی در این حوزه یعنی ارتباطات مربوط می‏شود.کارکردهای نظریه برای علم، متخصصان رشته ارتباطات را بر آن داشته تا با توجه به كمبودهای نظری موجود و تامین نظامهای مفهومی قابل انطباق با این تحولات، به نظریه سازیهای جدید در این حوزه بپردازند. در واقع در سنت دانش ارتباطات توسعه فناوری های ارتباطی همیشه با ایجاد نظریه های جدید ارتباطی همراه بوده است. این مسئله فعالان عرصه دانش ارتباطات را وادار می کند كه بیاندیشند كه آیا با پیدایش فضای مجازی ‏‏، نوع جدیدی از نظریه های ارتباطی مورد نیاز است؟ در این مقاله ابتدا تاریخچه ای از پیدایش و همچنین گسترش فضای مجازی ارائه خواهم داد و در ادامه فرهنگ مجازی را توضیح خواهم داد. پس از آن پدیده های نوظهور در فضای مجازی را بر خواهم شمرد. تفاوتهای روانشناختی موجود میان فضای مجازی و رسانه های پیش از آن هم مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در مرحله بعد با مروری بر روی ایده ها و نظریات مختلف و گاه متضاد نشان خواهم داد که حوزه ارتباطات با ظهور و گسترش فضای مجازی چقدر در حوزه ‏نظریه‏پردازی دستخوش تغییر و تحول شده و یا خواهد شد؟ سپس، به قابلیت نظریه‏‏های موجود ارتباطی برای اکتشاف، توصیف و تبیین در حوزه فضای مجازی خواهم پرداخت و در پایان به سوال مطرح شده در عنوان مقاله پاسخ خواهم داد. فضای مجازیوقتی صحبت از فضای مجازی به میان می آید مردم اغلب به كامپیوتری فكر می‏كنند كه به اینترنت متصل است در حالیكه این فقط بخش بسیار كوچكی از فضای مجازی راتشكیل میدهد. از نگاه دیوید بل (2001) فضای مجازی فقط مجموعه‏‏ای از سخت افزار نیست بلكه مجموعه‏ای از تعاریف نمادین است كه شبكه‏‏ای از عقاید و باورها را در قالب داد و ستد بیت رد و بدل می‏كنند. فضای مجازی درواقع نامی است كه تعداد زیادی از كاربردهای امروز فناوری های جدید ارتباطی را دربر می‏گیرد. این نام نخستین بار بوسیله ویلیام گیبسون در رمان نورومانسر (1984) ابداع شد (هولمز، 2005). همانطوركه كاترین هایلس (1996) نشان می‏‏دهد دیدگاه گیبسون خودبخود به وجود نیامده بود و دگرگونی های مبتنی بر فناوری انجام شده در دهه های 1980 و1990 نقش زیادی در ظهور این اصطلاح داشت (به نقل از ویتاکر، 2004). فلیشی (2002) نشان می دهد كه ظهور فضای مجازی در واقع درست بعد از پایان جنگ جهانی دوم و با راه افتادن موج فناوریهای جدید كامپیوتری در فرم اولیه آن اتفاق افتاد (به نقل از ویتاکر، 2004). علیرضا دهقان (1384) معتقد است فضای مجازی یک شبکه گسترده جهانی است که شبکه های مختلف رایانه ای در اندازه های متعدد و حتی رایانه های شخصی را با استفاده از سخت افزار ها و نرم افزار های گوناگون و با قرارداد های ارتباطی به یکدیگر وصل می کند. فناوری های ارتباط راه دور اساس فضای مجازی را تشكیل می دهند (ویتاكر,2004). هر چند برخی از این فناوری ها مانند تلگراف و تلفن در اوایل قرن نوزدهم اختراع شده بودند اما همه گیر و ارزان شدن این فناوری ها و بالارفتن توان فنی آنها كه شرط اصلی ظهور فضای مجازی است در چند سال اخیر اتفاق افتاده است. ویتاكر در توضیح این مسئله به رویداد تاجگذاری ملكه انگلستان اشاره می كند كه حدود بیست میلیون نفر آن را از تلوییون تماشا كردند. در حالیكه تعداد تلویزیونها در انگلستان تا قبل از چند ماه مانده به مراسم 600000 دستگاه برآورد میشد, دراین چند ماه تقریباَ همین تعداد تلویزیون درانگلستان خریداری شد. شیوع فناوری های ارتباطی درسالهای بعد رفته رفته به شكل گیری وظهورفضای مجازی منجر شد. كلمه فضای مجازی (سایبر اسپیس) از درون كلمه سایبرنتیكس كه در سال 1948 بوسیله نوربرت وینر ابداع شده بود پدید آمد. سایبرنتیكس علم نظریه كنترل است و در مورد سیستم های پیچیده بكار می رود (ویتاكر, 2004). كلیه سیستمهایی كه با روشهای خودفرمایی اداره می شوند در واقع سیستمهای سایبرنتیكی هستند. گاهی اوقات كلمه سایبرنتیكس در معنایی غیر از معنای اولیه آن مثلاً به معنای قانونگذاری و قانونمندی بكار میرود (دامسایر ,1993 و بیر 1994). دلیل این نوع نامگذاری به پیچیدگی این نوع قوانین مربوط می شود. ارتباط واژه ای فضای مجازی (سایبراسپیس) و سایبرنتیكس هم به مسئله پیچیدگی بر می گردد. لیندلاف (2002) ارتباطات كامپیوتری را بسیار متفاوت از سایر ارتباطات می داند و معتقد است اینگونه ارتباطات باید با یك روش شناسی متفاوت از بقیه روشها مورد تجزیه تحلیل قرارگیرند. لیندلاف در این مورد معتقد به یك رویكرد ساختار اجتماعی است. رویكرد ساختار اجتماعی عوامل غیر انسانی را هم در ارتباطات دخیل می داند. فرهنگ مجازی گاهی دركنار اصطلاح فضای مجازی به اصطلاح فرهنگ مجازی برخورد می كنیم. مسائلی كه برای نظریه پردازان در حوزه فرهنگ در فضای مجازی مطرح میشوند شامل مسائلی همچون شكل گیری فرهنگ جدید, بازنمائی و درك از واقعیت مجازی و هویت می شوند (بل، 2001). اهمیت و قدرت اشكال اجتماعی مانند اجتماعات مجازی و گفتمان فضای مجازی در فرهنگ عامه و حوزه های دیگر هم بخش دیگری از حوزه مطالعاتی این نظریه پردازان را تشكیل می دهند (باربارا كندی ودیوید بل2001 , بل 2001 واندرو هرمن وتوماس سویفت 20009 پس از ظهور فرهنگ مجازی كم كم سر و كله خرده فرهنگ های مجازی هم پیدا شد. جماعت های مجازی و آنلاین كه به زیر شاخه های مختلف تقسیم می شوند باعث ظهور این خرده فرهنگ ها شده اند. بل (2001) فرهنگ مجازی را مصنوع فضای مجازی می داند. كلماتی كه روی صفحه كامپیوتر پدیدار می شوند تشكیل جماعت می دهند. این جماعتهای مجازی فرهنگ خاص خود را دارند و هویت ها هم در این جماعت ها دوباره تعریف می شوند. نكته مهم در باره این هویت ها این است كه در فضای مجازی چنین هویت هایی به شدت انعطاف پذیر و فریبنده می شوند. فرهنگ مجازی در چنین فضایی شكل می گیرد. رینگولد ( 1999) معتقد است عامه مردم در برخورد با فضای مجازی همان كاری را خواهند كرد كه با بقیه فناوری های ارتباطی كرده بودند یعنی متخصصان ارتباطات را شگفت زده خواهند كرد. اما باید اذعان كرد كه پیش بینی اینكه فرهنگ مجازی چه مسیری را طی خواهد كرد بسیار مشكل است. پدیده های جدید در فضای مجازیبه موازات ظهور فضای مجازی و در حوزه ارتباطات با واسطه كامپیوتری رفته رفته نظریه ها و پدیده های جدیدی به شرح زیر ظهور كرده اند:سایبرفیمینیسم : در سال 1998 شركت داده های بین المللی اعلام كرد كه در چند سال آینده تعداد زنان كاربر اینترنت در ایالات متحده از مردان بیشتر خواهد شد در حالیكه زنان در ابتدا كمتر از سه درصد كاربران اینترنت در آمریكا را تشكیل می دادند. سایبر فمینیسم در ابتدا به انگیزه مخالفت با گفتمانهای ضد فمینیستی ظاهر شد (ویتاكر،2002). گروهی از پیشروان حوزه سایبرفمینیسم مانند پلانت (1996و 1997) و هاراوی (1991) ادعا كردند ذهنیت زنانه می تواند منطق فناوری را دگرگون كرده و خسارات ناشی از آن را كم كند. آنها معتقد بودند باید از فضای مجازی برای همه گیر كردن گفتگو در مورد اموری مانند هویت, ارتباط, قدرت و جنسیت استفاده كرد. آنها این كار را نه تنها برای بررسی نظریه ها بلكه به عنوان روشی برای باز تعیین نقش زنان در ابتدای قرن بیستم توصیه می‏كنند (ویتاكر,2001). مسئله رابطه جنسیت با استفاده از فضای مجازی را بعداً در بخش شکاف آگاهی بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد. قدرت مجازی : جردن (1999) مفهوم قدرت مجازی را تعریف كرد و آن را به سه قسمت تقسیم كرد: فردی, اجتماعی و تصوری. این نوع از قدرت در مورد فرد وقتی اتفاق می افتد كه او به توانایی لازم برای دسترسی و استفاده از امكانات برای تماس با دیگران برسد. زمانی كه برای یك گروه این توانایی بوجود بیاید نوع اجتماعی این نوع از قدرت ایجاد می شود. قدرت مجازی تصوری زمانی واقع می شود كه یك ایدئولوژی, جنبش یا حركت اجتماعی به امكانات جدید ارتباطی دسترسی پیدا كند. سایبر پانك : تركیبی از دوكلمه سایبرنتیكس و پانكس و یك ژانر زیر شاخه از داستانهای تخیلی است. اینگونه داستانها بیشتر بر روی مسائلی همچون هكرها , فناوری های ارتباطی پیچیده , كامپیوتر ها , هوش مصنوعی و غیره متمركز می شوند. دو دهه قبل نخستین نمونه از این نوع داستانها پدیدار شدند و بسیار مورد استقبال قرار گرفتند. از پیشرو ها در زمینه نظریه پردازی در حوزه سایبر پانك می توان از ویلیام گیبسون , رودی راكر , جان شرلی , وبروس استرلینگ نام برد. روابط مجازی : در این پدیده دو یا چند نفر از طریق كامپیوتر با هم ارتباط برقرار می‏كنند و برای هم پیام هایی تحریك كننده و حتی غیر اخلاقی و جنسی می فرستند. روابط مجازی انواع مختلف صوتی , تصویری , نوشتاری و . . . دارد. سایبورگ : تركیبی است از دو كلمه سایبرنتیك و ارگانیزم و به تركیبی از فناوری و زیست شناسی اطلاق می شود. كافه مجازی : به معنی كافی نت ایرانی است و به كافه ای كه امكانات اینترنتی را در اختیار مردم قرار می دهد اطلاق می شود. دموکراسی سایبر: دموکراسی سایبر مفههومی است که در آن اینترنت به عنوان عامل ارتقا دهنده مشارکت و به تبع آن دموکراسی دیده می شود جان هارتلی ، 2005).سایبردرام : مفهوم سایبر درام را مورای (2002) مطرح كرد. از نظر او ظرفیت های موجود در فضای مجازی باعث می شود بقیه رسانه ها از جمله تلویزیون رفته رفته خود را در شكل جدید در فضای مجازی مطرح كنند. اعتیاد اینترنتی : یونگ (1996) معتقد است اعتیاد اینترنتی به معنای استفاده بیش از حد از اینترنت است که گاهی به بیماری های جسمی یا روانی منجر می شود. از دید او اتاقهای گفتگو منبع اصلی اعتیاد اینترنتی هستند. برخی محققان مانند شرر (1997) معتقدند اعتیاد به اینترنت با اعتیاد به مواد مخدر نه به لحاظ پیامدهای روانی و نه به لحاظ پیامدهای جسمی قابل مقایسه نیست و بنا بر این بکار بردن لفظ اعتیاد برای استفاده بیش از حد از اینترنت چندان منطقی به نظر نمی رسد. افسردگی اینترنتی : واقعیت در مورد اینترنت این است که گاهی این رسانه جدید باعث بروز یک سری پیامدهای روانی برای کاربران می شود. به عنوان مثال اینترنت امروزه بخش بزرگی از زمانی را که می توانیم با خانواده بگذرانیم به خود اختصاص می دهد. مواردی از افسردگی بر اثر استفاده مداوم از اینترنت مشاهده شده که ثابت می کند این افسردگی چیزی بیش از یک فرض است (سورین و تانکارد، 2001). قماربازی اینترنتی : قمار بازی اینترنتی هر نوع فعالیتی است که از طریق اینترنت صورت می گیرد وشامل نوعی شرکت درقرعه ، شرط بندی یا انجام فعالیتی مبتنی بر بخت و اقبال با هدف رسیدن به پول ، جایزه ، یا نوعی امتیاز است (علیرضا دهقان ، 1384). ویژگیهای روانشناختی فضای مجازی نظریه های ارتباطی با روانشناسی ارتباط نزدیکی دارند. مساله تاثیر در بیشتر این نظریه ها به عنوان ستون فقرات محسوب می شود. حال به اجمال ویژگیهای روانشناختی فضای مجازی را بررسی می کنیم. کاهش احساسات : بدلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا بصورت نوشتاری است اغلب، فاقد احساسی است که در فضای واقعی از طریق قدم زدن، سخن گفتن و . . . بدست می آید. افراد با وجود امکانات ارتباطی در فضای مجازی دیگر اهمیتی به کیفیت روابط نمی دهند و این مسئله به کاهش بیشتر احساسات منجر می شود. متن گرایی : علیرغم امکانات چند رسانه ای موجود در فضای مجازی هنوز هم قسمت عمده ای از ارتباطات درفضای مجازی را ارتباطات متنی در قالب ایمیل و چت تشکیل می دهد. ارتباطات متنی می تواند شکل جدیدی از هویت مجازی را شکل دهد. انعطاف پذیری هویتی : افراد در فضای مجازی بدلیل نبود راهنماهای چهره ای می توانند بازنماییهای متفاوتی از خود ارائه دهند. دریافت های جایگزین : در ارتباطات مجازی شما می توانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصی دیگران وارد شوید و حرفهایی که حاضر نیستند در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند را بشنویدجایگاههای مساوی شده : با کمی چشم پوشی میتوانیم مدعی شویم که جایگاه طرفین گفتگو در ارتباطات مجازی برابر است. برخی از متخصصان به این ویژگی فضای مجازی دموکراسی شبکه می گویند. فرامکانی : نقش جغرافیا در تعیین ارتباطات مجازی بسیار کمتر از نقش آن در ارتباطات واقعی است. بعنوان مثال یک مرد تاجر در آلمان می تواند از طریق یک پایگاه ارائه دهنده خدمات اینترنتی در استرالیا با یک متخصص امور تبلیغاتی در ایران ارتباط برقرار کند. انعطاف پذیری موقت : ارتباطات همزمان یعنی اینکه دو نفر در یک زمان از طریق اینترنت با هم ارتباط برقرار کنند. در اینگونه ارتباط ما با افراد مختلف و گوناگونی ارتباط برقرار می کنیم و رفته رفته یاد می گیریم که با هر کسی چگونه باید ارتباط برقرار کرد. گونه گونی اجتماعی : در اتاقهای گفتگو، افراد مختلف با جایگاههای اجتماعی متفاوت در مورد یک یا چند موضوع خاص به گفتگو می نشینند و نظرات خود را بیان می کنندقابلیت ذخیره سازی : یکی از خصوصیات برجسته ارتباطات مجازی قابلیت ذخیره سازی محتوای آن است. واپاشی رسانه ای : وقتی کامپیوتر ما دچار مشکل می شود یا ارتباط اینترنتی ما مختل می شود بناگاه به عمق روابط خود با فضای مجازی پی می بریم. وابستگی شدید ما به فضای مجازی باعث می شود که بخش های مهمی از فعالیت روزمره خود را در این فضا انجام دهیم و مختل شدن یکی از كاركردهای این فناوری های فراهم کننده فضای مجازی می تواند پدیده “چاله سیاه” را بوجود بیاورد. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که به دلایل فنی یا غیر فنی دسترسی خود را به شبکه از دست میدهیم وخود را در آشفتگی از دست دادن یکی از ابزار های موثر شناخت می یابیم. انعكاس تغییرات معاصر در نظریه پردازی در ارتباطاتسوال این است كه آیا تمایز آشكاری بین رسانه های جدید و رسانه های سنتی وجود دارد؟ برای پاسخ باید ابتدا در نظر داشت كه یكی از خصوصیات برجسته فضای مجازی رابطه آن با سایر رسانه هاست. نظر ویلبر شرام (1970) در خصوص مقایسه رسانه های جدید و قدیم شاید یكی از آخرین تلاشها در خصوص تفاوت میان این دو دسته از رسانه ها باشد. اما نظر تحقیقی شرام بدلیل شرایط خاص مبتنی بر فناوری حاكم بر دهه 1970 میلادی قابل تعمیم به رسانه های دهه 1990 و 2000 میلادی نیست. زمانی رسانه های دیداری و شنیداری رسانه های نوشتاری را تهدید می كردند با این حال رسانه های نوشتاری به حیات خود ادامه دادند. امروزه تحولات جدید در عرصه رسانه ها منجر به پیدایش نظریه های جدید در حوزه ارتباطات شده است و این حوزه را به حوزه ای در حال تغییر تبدیل کرده است. در شرایط جدید و با جابجایی سیستمهای آنالوگ با سیستمهای دیجیتال به نظر می رسد فناوری های جدید ارتباطی با عزم جزم برای تسخیر همه آنچه آمده اند كه در جهان ارتباطات وجود دارد. تونی فلدمن (1997) می گوید بین محتوای اینترنتی و محتوای رسانه های قدیمی تر یك تفاوت جدی وجود دارد و آن دیجیتالی بودن محتوای این وسایل است. وی ادامه می دهد البته شباهت این رسانه جدید به رسانه های پیشین هم این است كه مانند بقیه رسانه ها شكل خود را بر مبنای تقاضای مخاطب و اصول حاكم بر اقتصاد بازار تنظیم می‏كنند. مورای (2002) شكل گیری فضای مجازی و به تبع آن سایبر درام را با تغییر شكل مطبوعات در دوران ویكتوریا مقایسه می كند اما معتقد است این بار توان فضای مجازی برای تحمیل منطق خود بسیار بیشتر است. بل (2001) معتقد است فضای مجازی فضای تازه ایست كه ایمیل, خدمات كامپیوتری, خدمات تلفن همراه و اس ام اس تنها گوشه ای از آن را تشكیل می دهنددر موردشرایط مبتنی بر فناوری حاكم بر رسانه ها، افرادی نظیر هولمز (2005) معتقد به ظهور عصر دوم رسانه ها هستند. از دید او در این دوره تعامل در تقابل با تركیب قرار می گیرد و اختیارات مخاطب بیشتر و بیشتر می شود. هولمز از دیدگاه مك لوهانیزم جدید طرفداری می كند و معتقد است دیدگاه مك لوهان با كمی تغییر می تواند برای شرایط جدید در عرصه رسانه ها تبیین مناسب ارائه دهد. او با یك نوع از جبر مبتنی بر فناوری را در عصر دوم رسانه ها تایید می كند. حمید عبداللهیان و اباذر توکلی (1382) معتقدند در جهان مجازی منطق دلالت های خود مرجع جانشین نظامهای دال و مدلولی شده اند. از نگاه آنها جهان مجازی اساساً متفاوت از سایر پدیده های ارتباطی است و بنابر این با منطق موجود قابل مطالعه نیست. ون دیك (1999) از تحولات جدید حوزه ارتباطات بنام انقلاب دوم رسانه ها نام می برد. در این انقلاب ، رسانه های پیشین در دو صفت مهم باز تعریف می شوند: 1- تعاملی شدن و 2- دیجیتالی شدن. با اینكه دیجیتالی شدن به تحول كاملاَ فنی و غیر انسانی در حوزه ارتباطات مربوط است، اما نقش بسیار موثری در فراهم آوردن زمینه سخت افزاری برای تعاملی شدن رسانه ها دارد. دیجیتالی شدن در واقع تحقق رویای جدا كردن محتوا از كانال است. فناوری های جدید ارتباطی می توانند منطق خود را به ما تحمیل می‏كنند. فناوری های جدید با آوردن نرم افزارهای جدید ما را از آموختن بسیاری از هنرها و حرفه ها بی نیاز می‏كنند و در واقع جهان حرفه ای یك فرایند “تخلیه مهارتی” را طی می كند (برنستون واسترافورد 2001) . بودریار از غیر واقعی شدن واقعیت و گم شدن انسانها در این غیر واقعیت سخن می گوید و ویریلیو هم از اینكه انسان از زاویه چشم فناوری به دنیا نگاه كند وحشت دارد. باومن (2003) با مطرح كردن پدیده “عشق سیال” مدعی شد روابط اینترنی بین زنان و مردان بسیار متفاوت از روابطی است که با واسطه سایر رسانه ها انجام می شود و این روابط به دلیل ماهیت مجازی و دروغین آنهابه شدت زندگی بشریت را تهدید می كنند. برخی محققان همچون توماس میر (2002) معتقدند فناوری های جدید ارتباطی نقش تخدیر كننده دارند و از ابتدای دهه 1990 تا كنون در حال تخریب پایه های دموكراسی در كشورهای غربی بوده اند. برون جنسن (2002) تفاوت و خطر فضای مجازی را قدرت آن در خرد آمیز نشان دادن منطق خود میداند. اسلوین (2000) هم به نوبه خویش هشدار می دهد كه گرچه به امكانات آزادی بخش اینترنت مباهات می كنیم اما نباید از ظرفیت های سركوب گرانه آن غافل شویم. پستمن (1381) نیز معتقد است فناوریهای جدید از مرحله “تكنوكراسی” پا به مرحله “تكنوپولی” گذاشته اند. در این مرحله امپراتوری تكنولوژی رقیب خود یعنی جهان بینی سنتی را به كنار زده و خود در جای آن می نشیند. پوستر (1997) در مقاله ای در مورد نقش اینترنت در تغییر شكل و طبیعت فضای عمومی مدعی شد روابط اجتماعی در دوران معاصر به صورت اساسی در حال تغییرند. این تغییرات از نظر او بیشتر به تعاملی شدن وسایل ارتباطی برمی گردد. او می گوید مكانهای عمومی برای تعامل همچون كلیسا, كافه, خیابان, گاراژ, پارك و. . . روز به روز ضعیف تر می شوند و رسانه های جدید كه افراد را از هم سترون می‏كنند جای آنها را می گیرند. این افراد گرچه به لحاظ فیزیكی از هم جدا هستند اما در واقع در فضای عمومی جدید كه همان فضای مجازی است با هم در تعاملند. آنها واقعاَ به این حوزه عمومی جدید اعتماد دارند. این فضای عمومی جدید اصول حاكم بر فضای عمومی بورژوازی را باز تعریف كرده و با شرایط خود وفق داده استجیمز آر ویلسون و روی اس ویلسون (2001) معتقدند با تایید وجود تفاوت در رسانه های الكترونیك جدید, مدعی هستند. كتاب ارزش و قدر خود را حفظ كرده و خواهد كرد. رولان بارت هم تفاوت رسانه های نوین با رسانه های سنتی را تایید کرده و بدلیل دید خاصی كه رسانه های عصر الكترونیك به انسان می دهند نام افسانه را برای آنها انتخاب كرده است. استیو مانسر , سارا نتلتون , برایان دی لودر ,راجر باروز و نیكلاس پلیس (2001) معتقدند جنبه غیر بیرونی بودن فضای مجازی و غیر قابل تطبیق بودن واقعیت مجازی با واقعیت واقعی امری نوین و خطرناک است. عاملی (1382) برای تبیین شرایط جدید حاکم بر رسانه ها از اصطلاح دوجهانی شدن استفاده کرده است. جهان مجازی در كنار جهان واقعی ادامه خواندن مقاله مروري بر زمينه هاي تاثير فضاي مجازي بر نظريه ‏هاي ارتباطات

نوشته مقاله مروري بر زمينه هاي تاثير فضاي مجازي بر نظريه ‏هاي ارتباطات اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تعريف حسابداري و سرمايه گذاريها

$
0
0
 nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تعریف حسابداری و سرمایه گذاریها فهرست:تعریف حسابداریمفهوم سرمایه و سرمایه گذاریهاویژگی سرمایه‌گذاریها تعریف حسابداری[حسابداری] عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص رویدادهای مالی و ارایه آن در قالب صورت های مالی به استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی. حسابداری فن ثبت، طبقه‌بندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک موسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصله از بررسی این اعداد است. مفهوم سرمایه و سرمایه گذاریهاتعریف سود از نظر اقتصاددانانی مانند هیکس(Hicks) ،که از نظر مفهومی و تعیین پایه روشهای شناسایی سود، مورد قبول حسابداران نیز قرار گرفته، این است که سود عبارت از میزان پولی است که اگر در طول یک دوره خرج شود، وضعیت شخص در پایان دوره مانند اول دوره باشد.از تعریف فوق مفهوم نگهداشت سرمایه استخراج شده است. یکی از انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه، مفهوم نگهداشت پول یا سرمایه مالی است که برحسب واحد پولی محاسبه می‌شود و درحال‌حاضر مبنای اصلی تدوین استانداردهای حسابداری قرار گرفته است.با استفاده از مفهوم نگهداشت سرمایه مالی می‌توان گفت که سود عبارت از مبلغی است که شرکت می‌تواند پس از پایان دوره مالی به صاحبان سهام خود پرداخت کند و در میزان سرمایه صاحبان سهام از نظر پولی (مبلغ) تغییری ایجاد نشود. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، درامد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، به‌جز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط می‌شود.ویژگی سرمایه‌گذاریهادر بین مجموعه اقلامی که در ترازنامه تحت عنوان داراییها و بدهیها منعکس می‌شوند و مبلغ خالص آنها معادل حقوق صاحبان سهام شرکت است، مبالغ سرفصلهای داراییهای ثابت، داراییهای نامشهود، موجودی کالا و سرمایه‌گذاریها ممکن‌است با قیمت روز آنها متفاوت باشد. در تمام موارد فوق چنانچه خالص ارزش فروش کمتر از قیمت تمام شده و یا خالص ارزش دفتری باشد، باید برای مابه‌التفاوت ذخیره کاهش ارزش در حسابها منظور شود.داراییهای ثابت، داراییهای مشهودی است که به‌منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری به وسیله واحد تجاری نگهداری می‌شود و انتظار می‌رود بیش از یک دوره مالی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه داراییهای مذکور برای استفاده در فرایند عملیات نگهداری می‌شود و اصولاً هیچ قصد اولیه‌ای در مورد فروش و احتمالاً کسب سود حاصل از فروش آنها در واحد تجاری وجود ندارد. به‌همین دلیل و با توجه به اینکه برای انواع داراییهای ثابت استفاده شده و در شرایط مختلف، بازاری که بتوان براساس آن قیمت داراییهای استفاده شده را تعیین کرد وجود ندارد، شناسایی کاهش ارزش آنها عمدتاً برمبنای استهلاک منظور شده در دوران استفاده، مورد قبول قرار می‌گیرد و به‌جز در موارد غیرعادی که یک دارایی کلاً قابلیت استفاده خود را از دست می‌دهد، معمولاً موضوع لزوم منظور کردن ذخیره کاهش ارزش برای داراییهای ثابت مطرح نمی‌شود.داراییهای نامشهود، داراییهای غیرپولی و فاقد ماهیت عینی است که به‌منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده‌ است، مشروط بر آنکه قابل تشخیص باشد. همان‌طور که از تعریف مشخص می‌شود، هدف از تحصیل داراییهای نامشهود نیز فروش آنها و در نتیجه کسب درامد حاصل از آن نیست، بلکه این داراییها نیز وسیله‌ای برای انجام کار و فعالیتهای تجاری است و حتی اگر در صورت توقف عملیات واحد تجاری، داراییهای ثابت را بتوان به‌قیمتی که ممکن‌است کمتر از خالص ارزش دفتری آنها باشد، فروخت، در مورد داراییهای نامشهود ممکن‌است این امکان نیز پدید نیاید.با آنکه ماهیت داراییهای ثابت و داراییهای نامشهود چنان است که عمدتاً در فرایند عملیات مورد استفاده و بهره‌برداری قرار می‌گیرد، در مورد هر دو دسته داراییهای مذکور نیز می‌توان از تجدید ارزیابی به‌عنوان یک نحوه عمل جایگزین در مقابل خالص ارزش دفتری آنها استفاده کرد.موجودی کالا نیز دارایی‌ است که به‌قصد فروش به‌همان صورتی که خریداری شده و یا تبدیل و تکمیل و سپس فروش، نگهداری می‌شود و قصد واحد تجاری آن‌ است که در اثر فروش آن و نه در اثر نگهداری آن، به سود دست یابد. در نتیجه مقطع شناسایی درامد در مورد موجودیهای کالا، زمان فروش و انتقال مزایا و مخاطرات مالکیت آنها به خریدار تعیین شده است.اما سرمایه‌گذاریها در این میان وضعیت دیگری دارد. طبق تعریف، سرمایه‌گذاری نوعی دارایی است که واحد سرمایه‌گذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع (به‌شکل سودسهام، سود تضمین شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری می‌کند. یعنی هدف از سرمایه‌گذاریها عمدتاً کسب سود ناشی از نگهداری آنهاست و در کنار آن نیز ممکن‌است سود ناشی از فروش آنها، درامدی برای واحد تجاری ایجاد کند.با شرح فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که تنها دارایی که واحد تجاری، قصد کسب درامد یا سود از طریق نگهداری آن را دارد، سرمایه‌گذاریهاست و در نتیجه باید به سرمایه‌گذاریها با دید دیگری نگریست. در این نوشته فقط به <سرمایه‌گذاری در سهام سایر شرکتها> می‌پردازیم.در مورد پذیرش ارزش بازار در سرمایه‌گذاریهای جاری در استاندارد بین‌المللی شماره 25، مقدمه استاندارد مذکور استدلالها را چنین مطرح می‌کند:“عده‌ای استدلال می‌کنند که چون سرمایه‌گذاریهای کوتاهمدت به‌سهولت تبدیل‌پذیر به وجه نقد یا معادل وجه نقد است، بهتر است به ارزش متعارف که معمولاً همان ارزش بازار است، ارزیابی شود. سرمایه‌گذاریها با موجودیهای کالا فرق دارد زیرا سرمایه‌گذاریها را می‌توان بدون زحمت به فروش رساند در حالی‌که شناسایی سود در مورد موجودی کالا قبل از حصول اطمینان از فروش آنها معمولاً مناسبت ندارد. واحد تجاری می‌تواند هر یک از سرمایه‌گذاریهای خود را بفروشد، مثلاً سرمایه‌گذاری در سهام را می‌تواند به فروش برساند و وجوه حاصل از آن را مجدداً در حساب سپرده بانکی سرمایه‌گذاری کند بدون آنکه آسیبی به واحد تجاری وارد آید. بنابراین، ارائه سرمایه‌گذاریها به‌ارزش بازار مناسب است. طرفداران ارزش بازار همچنین استدلال می‌کنند که انعکاس سرمایه‌گذاریها به بهای تمام‌شده تاریخی به مدیریت این امکان را می‌دهد که درامد آن را به‌تشخیص و دلخواه خود شناسایی کند، زیرا سرمایه‌گذاریهای خاصی را می‌تواند به فروش رسانده و بیدرنگ همان سرمایه‌گذاریها را مجدداً خریداری و سود حاصل را در صورت سود و زیان گزارش کند، هر چند این معاملات، تغییری در وضعیت اقتصادی واحد تجاری پدید نیاورده است”. ادامه خواندن مقاله تعريف حسابداري و سرمايه گذاريها

نوشته مقاله تعريف حسابداري و سرمايه گذاريها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تاثير قرعه كشي درافزايش سپرده گذاري در بانكها

$
0
0
 nx دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : عملكرد بانكها بانكداری جزو مهمترین و تأثیرگذارترین صنایع در اقتصاد هر كشور است و هر نوع تغییر و تحول در آن موجب اثرگذاری در سایر سطوح اقتصادی كشور می شود.نظام بانكی كشور در طول سالهای گذشته همواره با فراز و نشیب های بسیاری مواجه بوده است و سیاستگذاریها، مقررات و ضوابط و اختیارات سخت و دست و پاگیر حاكم بر نظام بانكی دولتی و به ویژه در فضای رقابتی با بانكهای خصوصی، از انعطاف پذیری این بخش از اقتصاد كشور كاسته است. مباحثی همچون ارائه تسهیلات تكلیفی، مطالبات نظام بانكی از دولت، روند تحولات بانكداری نوین و منطبق با نظام جهانی بانكی، اصلاح ساختار بانكها، تخصص مدیران، دارایی ها و بدهی ها، رعایت اصل تعادل در بین مشتریان و سپرده گذاران در پرداخت تسهیلات و نرخ سود بانكی و همه و همه نكاتی است كه نظام بانكی ایران با آن رودررو است. چندی پیش نتایج یك نظرسنجی كه به سفارش وزارت امور اقتصاد و دارایی به اجرا درآمده بود، نشان داد كه 80 درصد مردم معتقد به وجود تبعیض در بانكهای دولتی هستند! و 50 درصد آنان عملكرد بانكها را در انجام وظایف محوله موفق ذكر كردند.این موضوع و ارتقای كیفی خدمات با توجه به جلب رضایت مشتری و جلب اعتماد عمومی به بانكها و نیز سرعت عمل در ارائه خدمات با استفاده از فناوری های روز بانكداری دنیا از نكات بسیار مهم است كه نظام بانكی كشور نیازمند بازنگری عمیق به آن است. چندی پیش در همایش نظارت بر بانكداری ایران، كارشناسان به این نكته مهم اشاره داشتند كه سیستم موجود نظارت بر صنعت بانكداری كشور، در جلب اطمینان مشتریان، ناتوان است و قادر به جلب اطمینان كامل به مردم نیست.شاید شاهد این ادعا نقدینگی و سرمایه های سرگردان در دست مردم باشد كه هرازچندگاهی در بخش های مختلف بازار سرمایه ایران وارد شده و ضمن به هم زدن توازن اقتصادی بخشها، تلاش كرده است تا فقط به حفظ ارزش سرمایه خود و سود مناسب دست یابد!همچنین نكته مهم دیگر این موضوع است كه نظارت موجود در صنعت بانكداری كشور، با بانكداری نوین همخوان نبوده و با این روند، حقوق صاحبان سهام بانك ها در مفاهیم نوین بانكی علاوه بر اندوخته و سرمایه مردم به فناوری اطلاعات هم مرتبط است. این سخن به این معناست كه برای جلب اعتماد عمومی مردم، ارائه اطلاعات مالی قابل اتكا و شفاف هم ضروری است.یك كارشناس بانكداری الكترونیك در این خصوص می گوید كه بروز انقلاب تكنولوژی در سال های اخیر، بانكها را با روندهایی نظیر بانكداری الكترونیك، افزایش رقابت، آزادسازی و توسعه خدمات مالی مواجه كرده كه عدم توجه به این مسائل ضمن به انزوا كشاندن بانكها، ضریب ریسك ورشكستگی را نیز افزایش داده و موجب خروج آنها از گردونه رقابت می شود. لذا اگر دولت خواهان توسعه اقتصادی كشور و ایجاد تعامل با سایر ملل است باید در راستای تحقق این نوع نظام بانكی، عملكرد مناسبی از خود نشان دهد. صنعت بانكداری كه جزو مهمترین صنایع در اقتصاد كشور است در حال حاضر باید به نیازها و ضرورتهای نوین دنیا عكس العمل مناسب نشان دهد. چندی پیش در اخبار خواندیم كه سیستم بانكی ایران از آخر سوم شد! این گزارش را كه بانك جهانی اعلام كرد رتبه سوم از انتهای جدول را در منطقه خاورمیانه به ایران اختصاص داد. بانك جهانی مبنی بر ارزیابی سیاست های پولی و قوانین و مقررات حاكم بر سیستم بانكی كشورها رتبه گذاری كرده است. یكی از مسئولان وزارت اقتصاد و دارایی نیز چندی پیش در این خصوص گفته است كه تحقق رشد 8 درصدی تولید ناخالص ملی و رشد 12 درصدی سرمایه گذاری در طول سالهای برنامه چهارم توسعه كشور در صورتی مطلوب خواهد بود كه شرایط اقتصادی در كشورهای همسایه نیز از جمله تركیه و عربستان ثابت بماند! تركیه در سال 2004 توانست تورم 50 درصدی خود را به كمتر از 5 درصد و رشد اقتصادی زیر5 درصدی خود را به 9 درصد برساند و این شرایط بیانگر آن است كه ایران برای تحقق اهداف خود نیازمند تلاش بیشتری است. علاوه بر این سهم 65 درصدی بخش خصوصی در سرمایه گذاریها در برنامه چهارم توسعه بیانگر جایگاه برتر این بخش در اقتصاد كشور است كه نظام بانكداری بدون توجه به آن از عكس العمل های آن بسیار متأثر خواهد شد.به هر تقدیر، سخن در خصوص نظام بانكداری ایران بسیار است و ما در این مقال تلاش كرده ایم كه تنها در خصوص برخی از سیاستها، ضوابط و مقررات و خدمات مستقیم و رودررو با مردم كه همان مشتریان روزانه بانكها است، به طرح چند پرسش بپردازیم و این نظرسنجی كه در چندین نقطه از تهران در شمال، جنوب، غرب و شرق در جلوی برخی از بانكهای دولتی و خصوصی به اجرا درآمده است. آینه كوچكی از نگاه مردم نسبت به خدمات بانكی به آنهاست. بانكها به موسسات بخت آزمایی تبدیل شدندحساب های پس انداز قرض الحسنه غیرعادلانه ترین شكل توزیع درآمد استرویای داشتن یك ماشین آخرین مدل یا یك خانه با تمام وسایل، آنقدر شیرین هست كه هر شخصی را برای حساب باز كردن وسوسه كند. افتتاح یك حساب قرض الحسنه و داشتن حداقل 10هزارتومان موجودی، كافی است كه هر كس خود را یكی از برندگان خوشبختی قرعه كشی جوایز بانك ها بداند. تبلیغات تلویزیونی هم كه به صورت شمارش معكوس پخش می شود، این وسوسه را تشدید می كند. آنهایی كه برای افتتاح حساب به بانك ها مراجعه می كنند در پاسخ به این سوال كارمند بانك كه می خواهید چه نوع حسابی باز كنید، می گویند حسابی كه قرعه كشی می شود. انگار دیگر اغلب بازكنندگان حساب یادشان رفته كه این حساب ها قرض الحسنه است و افتتاح آن باید با نیت خیر كمك به نیازمندان انجام بگیرد. شكل گیری حساب های قرض الحسنه با نیت خیر سپرده های قرض الحسنه با نیت خدمت به افراد محروم و قشر كم درآمد جامعه شكل گرفته است؛ یعنی مردم با افتتاح این نوع حساب در بانك ها تقاضای دریافت هیچ گونه سودی ندارند و پول خود را در اختیار بانك می گذارند تا درآمدی كه از طریق آن حاصل می شود به مصرف نیازمندان برسد. منابع این حساب بیشتر به وام های ازدواج و نیازهای ضروری تخصیص می یابد و نحوه تخصیص منابع این حساب ها در ابتدای هر سال توسط بانك مركزی به تمام بانك های كشور اعلام می شود و بانك ها مكلفند منابع این حساب ها را طبق همین چارچوب ارائه كنند. سرمایه گذاری با استفاده از این حساب ها ممنوع بوده و هیچ گونه سودی برای بانك ها ندارد. بانك ها در راستای قانون عملیات بانكی بدون ربا، سپرده های جذب شده را باید برای رفع نیاز مردم از جمله تهیه جهیزیه، تامین هزینه های ازدواج، درمان بیماری و تعمیر واحدهای مسكونی به كار گیرند تا سپرده گذاران در اجر معنوی و كمك به نیازمندان سهیم شوند. این مصارف كاملا مشخص بوده و بانك مركزی برتخصیص صحیح این حساب ها نظارت كامل و دقیق دارد.فقط 2درصد موجودی طبق قانون، بانك ها فقط 2درصد از موجودی حساب های قرض الحسنه خود را می توانند به جوایز اختصاص دهند و در اینجاست كه تعیین حجم زیادی از جوایز با قیمت های گزاف، نحوه صحیح برداشت بانك ها از این حساب ها را زیر سوال می برد.آمار و ارقام چه می گویند .براساس آمارهای رسمی بانك مركزی، حدود 47 درصد حجم كل سپرده ها در انواع جاری و قرض الحسنه است كه اصلا به آنها سودی تعلق نمی گیرد و انگیزه اصلی سپرده گذار تنها حفظ و نگهداری موجودی و استفاده از خدمات بانكی است. در بیانیه بانك مركزی آمده كه طی سالهای گذشته حدود 86 درصد از سپرده گذاران بانك ها كمتر از یك میلیون ریال و حدود 65 درصد از آنها كمتر از یكصد هزار ریال موجودی داشته اند. آمارهای موجود دیگر، حاكی از آن است كه 2درصد سپرده گذاران دارنده 70درصد موجودی سپرده های بانكی هستند و 98 درصد باقی سپرده گذاران، دارنده 30 درصد سپرده های بانكی هستند. به عبارت دیگر از 700 هزارمیلیارد ریال دارایی نقدی نزد بانك ها ، 490 هزار میلیارد آن متعلق به 2درصد از سپرده گذار ی هاست ادامه خواندن مقاله تاثير قرعه كشي درافزايش سپرده گذاري در بانكها

نوشته مقاله تاثير قرعه كشي درافزايش سپرده گذاري در بانكها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله روزنامه‌نگاري الكترونيك: فرصت‌ها و محدوديت‌ها

$
0
0
 nx دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیدهاین مقاله با برشمردن امتیازات روزنامه نگاری الكترونیكی به این پرسش پاسخ خواهد داد كه آیا این امتیازات قدرت تغییرات اجتماعی و سیاسی را افزایش داده است؟ سه امتیاز برجسته جستجو در اینترنت به طور كلی و جستجوی خبر و گزارش‌های خبری به طور خاص تعاملی، فرامتنی، و چند رسانه ای بودن است. این امتیازات تحول شگرفی در خبررسانی و خبرخوانی اینترنتی ایجاد كرده‌اند كه تفاوت‌های زیادی با شیوه‌ها و رسانه‌های مرسوم دارد. آگاه‌سازی به جای اقناع، كنترل بیشتر از سوی استفاده كننده، برقراری ارتباط به صورت دو سویه و جایگزینی آن با ارتباط یك سویه، فعالیت بیشتر از طرف استفاده‌كننده، و برقراری ارتباط در زمان‌های انعطاف‌پذیر از جمله این تفاوتهاست. اما، همه جنبه‌های روزنامه‌نگاری الكترونیك مثبت و امیدوار كننده نیست. بلكه تنها می‏توان ادعا كرد كه چشم‌اندازها و فرصت‌هایی فراهم شده است در عین حال كه مشكلات و نگرانی‌هایی هم وجود دارد. عدول از معیارهای عینیت، عدم اصالت و اعتبار منابع خبر، و نبودن آزادی مطلوب و مورد انتظار برای انتقاد از قدرت سیاسی و اقتصادی، گرچه با شدت كمتری نسبت به رسانه های چاپی و رادیو و تلویزیون، همچنان وجود دارد. از همه مهمتر اینكه روزنامه‌نگاری الكترونیك و نقش آن در تغییرات اجتماعی و سیاسی را نمی‌توان بدون تعامل با گروههای شهروندی، فعالان سیاسی و اجتماعی و احزاب سیاسی مطالعه كرد. واژگان کلیدی: تعاملی، فرامتنی، چند رسانه ای، عینیت، اعتبار منابع خبر، تغییر اجتماعی و سیاسیمقدمهروزنامه‌نگاری الكترونیك بخشی از فعالیت روزنامه‌نگاری و رسانه‌ای در جوامع و كشورهایی شده است كه با تسامح و با درجاتی كمتر یا بیشتر جوامع اطلاعاتی یا جوامع شبكه‌ای خوانده شده‌اند. اگر این اصطلاح حاكی از یك تمایز اساسی و بنیادی نباشد حداقل تفاوت‌هایی را در مقایسه جوامع حال حاضر با جوامع یك نسل پیشتر یا بیشتر از آن نشان میدهد. گردش اطلاعات از مهمترین این تفاوت‌ها است كه بخشی از آن خبررسانی است. با استفاده از اینترنت و دسترسی به سایت‌های خبری وابسته به رسانه‌های مرسوم یعنی روزنامه‌ها و شبكه‌های تلویزیونی و سایت‌های مستقل از آنها می‌توان با سرعت و سهولت به حجم بسیار زیادی از اطلاعات و اخباری كه ساعت به ساعت تازه می‌شود دسترسی پیدا كرد. هزاران روزنامه الكترونیك خبرهای ملی و بین‌المللی را به صورت دسترس عام در اختیار می‌گذارند و در مواردی سایت‌های گوناگون، از جمله روزنامه‏‏های مهمی همچون نیویورك تایمز، خبرهای كلی یا موضوعی را بنا به درخواست كنندگان با پست الكترونیك در اختیار آنها می‌گذارند. نشریه‌های الكترونیك به روی شبكه جهانی اینترنت به شكل‌های مختلفی عرضه می‌شوند:1-نسخه فشرده روزنامه چاپی به صورت تصویری در این شكل متن روزنامه چاپی مرور شده و بر روی صفحه كامپیوتر قابل خواندن است ولی امكان جست‌وجو برای موضوعات خاص نیست. 2- روزنامه‌های الكترونیك خاص جست‌وجو شكل این روزنامه‌ها در صفحه كامپیوتر با شكل روزنامه چاپی تفاوت دارد ولی امكان جست‌وجوی موضوعی وجود دارد و مطالب آن ممكن است هر ساعت جدید شود. اكثر روزنامه‌های الكترونیك خارجی به این شكل است. در حال حاضر روزنامه همشهری به این شكل است 3- تركیب شكل اول و دوم برخی روزنامه‌ها نیم صفحه اول روزنامه چاپی را به صورت تصویری و بقیه را به صورت قابل جست‌وجو عرضه می‌كنند. روزنامه شرق تا شهریور 1385 به این صورت ارایه می‌شد. روزنامه كیهان در حال حاضر به این صورت در شبكه دیده می شود. غیر از روزنامه‌های چاپی خارجی و ایرانی كه به صورت جست‌وجو قابل مشاهده و مطالعه‌اند، موتورهای جست‌وجوی معروف مثل یاهو و ام. اس. ان نیز اخبار و مطالب روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های بین‌المللی را ارایه می‌كنند. براساس آمار منتشر شده 408 میلیون نفر ماهانه از شبكه جهانی اینترنت استفاده كرده‌اند كه یاهو با بیش از 120 میلیون نفر مراجعه كننده رتبه اول را داشته است (بدیعی 1384: ص 164). در ایران نیز سایت‌های خبرگزاری رسمی و دولتی و غیر دولتی و سایت‌های خبری و وب لاگ‌های شخصی متعدد (بیش از صد هزار) متعلق به اشخاص سیاسی، نویسنده و روزنامه‌نگار ساكن ایران و خارج بر روی صفحه اینترنت قابل مشاهده است. در این مقاله ابتدا امتیازات روزنامه نگاری الكترونیك و مشكلات آن به صورت خلاصه مرور خواهد شد. سپس تلاش می شود، بر اساس تجربه كشرهای مالزی، سنگاپور، و كره جنوبی به این پرسش پاسخ داده شود كه آیا به صرف مزیتهای تكنولوژی جدید ارتباطی مثل سرعت، حجم فراوان و نامحدود اطلاعات، دسترسی نسبتآ آسان و آزاد، و قدرت انتخاب و نفوذ استفاده كنندگان می توان حكم كرد كه قدرت زیادی برای تغییر اجتماعی و سیاسی حاصل شده است؟ امتیازات و ویژگی‌های روزنامه‌های الكترونیك سه امتیاز برجسته جستجو در اینترنت به طور كلی و جستجوی خبر و گزارش‌های خبری به طور خاص تعاملی ،فرامتنی ، و چند رسانه ای بودن است. اولی به دو معنا به كار رفته است: تعامل بین شخص و كامپیوتر و تعامل میان اشخاص. هر دو این معانی را می‌توان در مورد استفاده خبری و روزنامه‌های الكترونیك به كار گرفت. به عبارت دیگر، شخص می‌تواند با كامپیوتر و سایت‌های خبری آن برای كسب اطلاع به تعامل بپردازد و در عین حال درباره‌ همان خبری كه خوانده است به صورت ای- میل یا اتاق گفتگو با شخص دیگری به گفتگو بپردازد. دو محقق رسانه‌ای یعنی مك میلان و داونز بر اساس مصاحبه با كارشناسان تكنولوژی‌های جدید شش بعد گوناگون را برای مفهوم تعاملی از هم تمیز می‌دهند: 1- متقاعد ساختن- آگاه ساختن 2- كنترل زیاد برجریان ارتباط- كنترل كم بر جریان ارتباط 3- فعالیت زیاد- فعالیت كم 4- یك سویه بودن ارتباط- دو سویه بودن ارتباط 5- زمان معین- زمان قابل انعطاف 6- احساس مكان به میزان اندك- احساس مكان به میزان زیاد مك میلان و داونز درباره ویژگی نخست معتقدند تعامل بیشتر به معنای آگاه‌سازی به جای اقناع، داشتن كنترل بیشتر از سوی استفاده كننده، برقراری ارتباط به صورت دو سویه به جای ارتباط یك سویه، فعالیت بیشتر از طرف استفاده‌كننده، برقراری ارتباط در زمان‌های انعطاف‌پذیر و نه زمان ثابت و سرانجام ارتباطی همراه با احساس بالایی از وقوع در یك مكان می ‏باشد(تانكارد، 2001: 370). برخی پژوهش‌ها نشان داده اند كه وجود ویژگی تعاملی در یك سیستم رسانه‌ای می‌تواند به پذیرش و رضایت بیشتر، آموزش و تسلط بیشتر و افزایش احساس همكاری منجر شود(همان: 371) دومین ویژگی و امتیاز مهم شبكه به طور كلی و از جمله روزنامه الكترونیكی، استفاده از نقاط فرا اتصال در یك صفحه است كه استفاده كننده می‌تواند با یك كلیك به نقطه دیگری در همان متن، در همان وب سایت و یا به وب سایت دیگری كه در شبكه موجود است برود. نقاط فرا اتصال شكل ویژه‌ای از فرا متن هستند، همان واژه‌ای كه تد نلسن در 1965 معرفی كرد و در قالب جدید نشان می‏دهد. نلسن فرا متن را نوشتن نا مسلسل تعریف كرده است. وی می‏نویسد: در فرا متن كه با تسلسل مقید نشده است می‌توانیم اشكال جدیدی از نوشتن را خلق كنیم كه این كار ساختار آنچه را كه مشغول نوشتن درباره آن هستیم بهتر منعكس می‌كند و خوانندگان با انتخاب یك مسیر ممكن است سلیقه‌های خود را یا خط فكری فعلی را دنبال كنند، شیوه‌ای كه تاكنون غیر ممكن محسوب می‌شده است (به نقل ازتانكارد، 2001: 371). البته استفاده از این شیوه در ابتدای راه است و پیشرفت‌های دیگری نیز در راه است. بعضی گفته‌اند فرا اتصال می‌تواند تقلیدی از الگوی تداعی ذهنی در مغز انسان باشد. در عین حال با اینكه فرار از یك ساختار خشك و بسته و بدون انعطاف می‌تواند برای استفاده كننده مزیت باشد اما باید توجه داشت كه گریز زدن از یك نقطه به نقطه دیگر نیز اگر مكرر اتفاق افتد می‌تواند به چیزی منجر شود كه گمگشتگی در فضای مجازی تلقی شده است و گاه به آن مشكل گردشگری هم گفته‌اند. این مشكل بیتی از حافظ را متبادر به ذهن می‏كند. آنجا كه گفت:در این شب سیاهم گم گشت راه مقصد از گوشه‌ای برون آی ای كوكب هدایت از هر طرف كه رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت این راه را نهایت صورت كجا توان بست كش صد هزار منزل بیش است در بدایتبر این اساس بعضی كارشناسان توصیه كرده‌اند كه خلق كنندگان فرا متن از قواعد خاص پیروی كنند و ساختار و حتی نقشه‌هایی تهیه كنند كه از احساس گم گشتگی و سرگردانی در استفاده كنندگان جلوگیری شود و به تعبیر حافظ كوكب هدایتی ساخته شود. همانطور كه در مورد نكته مربوط به تعامل گفته شد كنترل از ابعادی است كه میزان آن می‌تواند محل بحث و تحقیق باشد. پرسش این است كه چه میزان كنترل از سوی استفاده كننده مطلوب است؟ ویژگی سوم در روزنامه‌های الكترونیك یا خبررسانی الكترونیك چند رسانه‌ای بودن است. در این شیوه، مخلوطی از متن، تصویر، صدا، ویدیو و انیمیشن ارایه می‌شود. اخیراً بعضی وب سایت‌ها صدا و تصویر زنده را نیز در اختیار كاربران می‌گذارند. سیستم چند رسانه‌ای در كنار فرا اتصال‌ها و فرا متن‌ها به خوبی موثر واقع می‌شود. استفاده‌كنندگان می‌توانند با كلیك كردن بر روی اتصال نمونه‌ای از صدا یا ویدئو را هم مورد مشاهده قرار دهند. سه ویژگی ذكر شده در بالا، تحول شگرفی در خبر رسانی و خبرخوانی اینترنتی ایجاد كرده‌اند كه تفاوت‌های زیادی با شیوه‌های مرسوم و رسانه‌های مرسوم دارد. این ویژگی‌ها سبب شده اند تا به بیان ساده كاربران، جای سردبیران را تا حدودی بگیرند و خود مطالب مورد نیازشان را انتخاب كنند یا حتی مطالبی به آنچه موجود است از جای دیگر اضافه كنند یا به راحتی به آرشیو و شماره‌های گذشته رجوع كنند و ساختار مطلب و متن را شخصی كنند و بایگانی شخصی تشكیل دهند و متن را به صورت چند رسانه‌ای مورد استفاده قرار دهند و حتی متن دلخواه را به دیگران ارسال و درباره آن گفتگو كنند (بدیعی، 1384: 168) مشكلات روزنامه نگاری الكترونیكیهمانطور كه قبلا ذكر شد ، همه جنبه‌های روزنامه‌نگاری الكترونیك مثبت و امیدوار كننده نیست. در حالیكه روزنامه‌نگاری الكترونیك، چشم‌اندازها و فرصت‌هایی را فراهم شده كرده است ، مشكلات و نگرانی‌هایی هم ایجاد كرده است. بعضی از مشكلات و نگرانی‌ها به شرح زیر است:1ـ شکاف دیجیتالی یكی از بحث‌هایی كه در دهه 1970 شروع شد و همچنان ادامه دارد بحث شكاف آگاهی است. این نظریه را از دو جهت می‌توان ارزیابی كرد، یكی از جهت دسترسی به رسانه و یكی هم از جهت خصلت رسانه و خصلت استفاده كننده از رسانه. منظور از خصلت رسانه این است كه برخی رسانه‌ها ماهیتاً برای گروههایی از مخاطبان كارآیی و استفاده بهتری دارند. مثلا، كتاب و روزنامه بیشتر متناسب با مخاطبانی است كه تحصیلات بالاتر، درآمد و فراغت بیشتر دارند، حال آنكه تلویزیون در غالب موارد و برحسب محتواهایی كه عرضه می‌كند می‌تواند با مخاطبانی در ارتباط قرار گیرد كه دارای تحصیلات و درآمد و رفاه پایین‌ترند. در حال حاضر استفاده از روزنامه الكترونیك هم می‌تواند تا حدودی همینطور باشد، به عبارت دیگر با استفاده كنندگانی تناسب پیدا كند كه دارای جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر باشند. این تناسب هم از جهت اصل دسترسی و هم از جهت توانایی و مهارت‌های استفاده از آن مد نظر است. منظور از خصلت مخاطب هم تا حدودی همان است كه در سطور بالا گفته شد یعنی ارتباط با جایگاه اجتماعی و تا حدودی نیز به انگیزه و نیاز به اطلاعات خاص مربوط می‌شود. شواهد آماری نشان دهنده این است كه شكاف آگاهی مورد بحث در ارتباط با رسانه‌های مرسوم در مورد رسانه جدید یعنی استفاده از اینترنت برای خبر خوانی نیز وجود دارد. طبق آمار موجود، در سال 2002 دسترسی به اینترنت در كل جهان از حیث نفر، بیش از 605 میلیون نفر بوده است كه توزیع درصدی آن در قاره‌ها و مناطق مختلف جهان به این شرح است: اروپا (52/31%)، آسیا و اقیانوسیه (91/30%)، آمریكا و كانادا (16/30%)، آمریكای لاتین (51/5%)، افریقا (05/1%) و خاورمیانه (85/0%). این آمار در سال 2006 میلادی تغییرات زیادی كرده است بطوریكه در ماه سپتامبر سال 2006 شمار كل استفاده كنندگان از اینترنت به 1086250903 نفر (7/16% از جمعیت جهان) رسیده و توزیع آن در جهان به این شرح بوده است: اروپا (4/28%)، آسیا (4/36%)، اقیانوسیه (7/1%)، آمریكا و كانادا (1/21%)، آمریكای لاتین (7/7%)، افریقا (/3%) و خاورمیانه (80/1%). با اینكه در فاصله چهار سال شكاف موجود میان مناطق توسعه یافته و مناطق در حال توسعه كمتر شده است اما میزان آن هنوز هم زیاد است. همانطور كه ملاحظه می‌شود میان كشورها و مناطق مختلف جهان، از جهت اصل دسترسی و استفاده از اینترنت به طور كلی فاصله بسیار زیادی وجود دارد كه استفاده برای خبر خوانی و خبر گیری بخشی از این تفاوت كلی است. در درون كشورها نیز ممكن است چنین شكافی ملاحظه شود. این نوع شكاف دیجیتالی ممكن است بین گروههای جنسی، نژادی، درآمدی و تحصیلی یا گروههایی كه براساس سایر متغیرها قابل تفكیك هستند نیز وجود داشته باشد. لطیفه‌ای در آمریكا شایع شده است كه می‌تواند به نوعی این واقعیت را نیز منعكس كند: «اینترنت قلمرو مردان جوان، سفید پوست و تحصیل‌كرده است كه مهارت‌های كامپیوتری پیشرفته‌ای دارند«. همچنین، طبق یك مطالعه از سوی نوواك و هوفمن 2/44% سفید پوستان كامپیوتر دارند درحالیكه تنها 29% سیاه پوستان چنین وضعی دارند. بخش عمده‌ای از این تفاوت به خاطر نابرابری درآمدی است. طبق همین مطالعه در خانوارهای سفید پوستانی كه درآمدی حتی كمتر از 40 هزار دلار داشتند تمایل بیشتری به داشتن كامپیوتر خانگی دیده شده است. این در حالی است كه در خانوارهای سیاه پوست درصورتی احتمال داشتن كامپیوتر خانگی وجود دارد كه درآمد آنان بالاتر از 40 هزار دلار باشد. به گفته نوواك و هوفمن گروههای جنسیتی نیز ممكن است مشمول شكاف آگاهی شوند اگر چه به تدریج این شكاف كاهش می‌یابد. درصد زنان استفاده كننده در كل استفاده كنندگان اینترنت از 1994 تا 1997 به ترتیب 22%، 28%، 34% و 39% بوده است (تانكارد، 2001: 378) طبق یك مطالعه دیگر (گربر، 2005) در حال حاضر تقریباً دو سوم آمریكایی‌ها از خانه یا محل كار به اینترنت دسترسی دارند و تا سال 2010 تقریباً همه دسترسی خواهند داشت. اما آیا این افراد دسترسی به اینترنت را برای اطلاع از سیاست به كار خواهند گرفت؟ مطالعات نشان می‏دهند كه چنین نیست. در حال حاضر تنها یك سوم آمریكایی‌ها و عمدتاً آنهایی كه تحصیلات بالایی دارند و از جهت اقتصادی وضعیت خوبی دارند به صورت منظم از شبكه اینترنت برای اخبار سیاسی استفاده می‌كنند. طبق گزارشی که اتحادیه اروپا تحت عنوان “شکاف دیجیتالی در اروپا” تهیه كرده است در سال 2004 در اتحادیه اروپا ضریب نفوذ کامپیوتر و به خصوص اینترنت متفاوت بوده است. در حال حاضر در مناطق روستائی تنها در حدود یک چهارم خانوارها از اینترنت پرسرعت استفاده می‌کنند. همچنین ضریب نفوذ اینترنت در طبقات مرفه اتحادیه تقریباً دو برابر مناطق فقیرتر می‏باشد. بر اساس این گزارش از 14 کشور عضو این اتحادیه (اتریش، قبرس، دانمارک، یونان، لتونی، مجارستان، هلند، لهستان، پرتغال، اسلونی، اسلواکی، ترکیه و نروژ) مهمترین دلایل مردم در سال 2004 برای نداشتن اینترنت در خانه هزینه دسترسی یا هزینه تجهیزات بسیار بالا و فقدان مهارتهای لازم برای استفاده از اینترنت بوده است (در این مورد جنسیت كم اهمیت است اما سن و تحصیلات نقش مهمی دارند).2ـ گزارش‌گیری غیر مستند/ نقض معیارهای عینیت نزول كیفیت می‌تواند نه تنها در مطبوعات چاپی بلكه در رسانه‌های الكترونیك و خبررسانی اینترنتی هم دیده شود. برای روشنتر شدن مسئله می‌توان گفت یكی از توصیه‌هایی كه برای گزارشگری مستند و مبتنی بر واقعیات می‌شود این است كه از گزارش به جای استنباط و قضاوت استفاده شود. البته این امر در رسانه‌های چاپی مكرر رخ می‌دهد. جدیدترین مثال را می‏توان از روزنامه همشهری مورخ 13/2/85 ارائه كرد. در بخش ورزش این شماره از این روزنامه و در خبر مربوط به انتصاب محمد رضا یزدانی خرم به عنوان سرپرست جدید فدراسیون كشتی كه باید از نوع گزارش باشد، هم استنباط دیده می شود هم قضاوت.استنباط: “برای كمك آمده ام و با هیچ كس هم تعارف نخواهم داشت”. وی اضافه كرد “آنهای كه به نفع كشتی باشند را حمایت خواهم كرد و آنهایی كه جواب مردم را خوب ندهند و به درد كشتی نخورند عذرشان را خواهم خواست”. این سخنان یزدانی خرم در حقیقت نشان می دهد كه او چندان هم از اوضاع كنونی بی خبر نیست و به خوبی می داند كه دشمنان دوست نمای كشتی در ماهها و روزهای اخیر چه ضربات جبران ناپذیری به این ورزش زده اند;;.قضاوت:ما امروز معتقدیم كه یزدانی خرم به دلیل برنامه محور بودنش، انظباط مالی اش، مدیریت دلسوانه اش و اعتقادات مخلصانه اش این توان را دارد كه به مشكلات موجود كشتی برای همیشه پایان دهد. اما این كار در رسانه الكترونیك هم دیده می‌شود. روزنامه شرق در تاریخ 23/2/85 نوشت:“در این حال، بحث دیگر مربوط به انتخابات خبرگان نیز در فضای سیاسی پررنگ شده است. این بحث، همان موضوع قدیمی ردصلاحیت نامزدهای خبرگان است كه بیش از 15 سال است در هر دوره انتخابات خبرگان محل مشاجره لفظی، حقوقی و فقهی دو جناح سیاسی است و البته در نهایت، طبق برنامه و خواست جریان محافظه كار پیش می رود. در تازه ترین بحث ها در این زمینه، «سیدمحمد خاتمی» هفته گذشته نسبت به رد صلاحیت نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات خبرگان هشدار داد و گفت كه در صورت ردصلاحیت نامزدهای مجمع روحانیون، این تشكل در انتخابات شركت نخواهد كرد. در دوره پیشین انتخابات خبرگان هم مجمع روحانیون به علت رد شدن نامزدهایش فهرست انتخاباتی ارائه نكرد اما در كنار این بحث همیشگی درخواستی هم از سوی نشریه «پرتو سخن» در هفته گذشته خطاب به شورای نگهبان مطرح شد كه ابعاد موضوع رد صلاحیت ها را به شكلی شگرف گسترده كرده است. این نشریه در مطلبی با نسبت دادن برخی ویژگی های منفی به برخی روحانیون شاخص خواستار رد صلاحیت آنها در انتخابات خبرگان شد. این نشریه البته نام این افراد را ذكر نكرد، اما سایت «فردا» با اشاره به محتوای یادداشت نوشت كه ارگان مصباح خواستار رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی شده است”. به گزارش سایت فردا نویسنده نشریه «پرتو سخن» بدون نام بردن از اكبر هاشمی رفسنجانی «كسانی كه عملكرد آنها در گذشته موجب شكاف بیشتر طبقاتی شده و در سایه مدیریت شان معدود افرادی به آلاف و الوف دست یازیده و از رانت های فامیلی بهره مند شده اند» را فاقد صلاحیت برای حضور در مجلس خبرگان دانسته است. این نشریه سپس با شورای نگهبان در مورد تائید این افراد هشدار داده و گفته است اگر این شورا مصلحت اندیشی نكند، «برخی از كسانی كه اكنون در مجلس خبرگان از جایگاه ویژه ای برخوردارند» رد صلاحیت شده و در مجلس خبرگان بعدی حضور نخواهند داشت. «فردا» در این زمینه یادآور شد كه در حال حاضر هاشمی رفسنجانی نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری است. نشریه موسسه آیت الله مصباح یزدی همچنین اظهار داشت «كسانی كه با سیاست های نادرست و منفعلانه خود موجب تعلیق كلیه مراحل فناوری هسته ای صلح آمیز شده اند» (حسن روحانی) را فاقد بینش سیاسی و اجتماعی دانسته و از این رو فاقد صلاحیت برای انتخابات خبرگان معرفی كرده است. نویسنده سپس بدون نام بردن از محمد خاتمی به سبب آنچه «هزینه بیت المال مسلمین در راه ترویج بی بند و باری و فساد اخلاقی» خواند، وی و دیگر روحانیون اصلاح طلب را دارای سوءسابقه و در نتیجه فاقد صلاحیت برای شركت در انتخابات خبرگان دانسته است. این در حالی است كه خاتمی بارها عدم تمایل خود را به شركت در این انتخابات اعلام كرده است. نویسنده ملاك تائید صلاحیت افراد را شرایط حال آنها دانسته و تاكید كرده افرادی كه در گذشته شرایط خبرگان را داشته و چه بسا مورد تائید امام و رهبری نیز بوده اند اما اكنون شرایط لازم را ندارند فاقد صلاحیت بوده و باید توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شوند. مشاهده می شود در حالی كه در نشریه چاپی پرتو سخن از اشخاصی كه بنا به دلایل گفته شده در خبر فاقد صلاحیت برای حضور در مجلس خبرگان دانسته شده اند اسمی برده نشده است و استنباط مصادیق به خواننده واگذار شده است در سایت بازتاب بر اساس اشارات نقل شده در خبر، استنباط به عمل آمده است و نام اشخاصی به عنوان مصادیق ذكر شده است. نكته جالب توجه دیگر اینكه پس از این استنباط و ذكر نام مصادیق در سایت اینترنتی مذكور یك روزنامه چاپی (شرق) نیز مجددا و به نقل از آن سایت نام اشخاص ذكر كرده است. به عبارت دیگر یك سایت اینترنتی نه تنها ، با غفلت از گزارش و استفاده از استنباط، معیارهای عینیت در روزنامه نگاری را نقض كرده است بلكه موجب رواج و تسری آن به منابع دیگر نیز شده است. 3ـ اعتبار و اصالت خبر مسئله اعتبار خبر موضوعی پر سابقه در پژوهش ارتباط جمعی است. در مورد خبرهای اینترنتی و روزنامه‌های عرضه شده در شبكه جهانی اینترنت دقّت، قابلیّت اتكا و كفایت اطلاعات ممكن است بیشتر از میزانی مطرح شود كه در رسانه‌های مرسوم و سنتی مطرح است. به ویژه اینكه، فشار موجود برای سرعت خبر رسانی ممكن است باعث شود كه حتی یك سازمان خبری مهم خبری را بدون بررسی دقیق منتشر كند. ادامه خواندن مقاله روزنامه‌نگاري الكترونيك: فرصت‌ها و محدوديت‌ها

نوشته مقاله روزنامه‌نگاري الكترونيك: فرصت‌ها و محدوديت‌ها اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تفکر و زبان

$
0
0
 nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : این مقاله نخستین بار در سایت “ایران خبر ” منتشر شده است و سپس توسطل نویسنده برای انتشار در اختیار “سپیدار نیز گذاشته شده است. (سپیدار)مقدمه شاید مهمترین مشخصه‌ی انسان، زبان است. تا جایی که شاید بتوان گفت انسان زایشی است که در حوزه‌ی زبان صورت گرفته است. نقش زبان در هویت انسانی از چنان وزنه‌ای برخوردار است که بی‌شک معادله‌ی انسان با حذف فاکتورِ زبان تعریف شدنی نیست. بخش اول این مقاله، تحت عنوان “زبان تصویر و تفکر” به حوزه زبان و اهمیت و نقش کلیدی آن در خودشناسی می‌پردازد. بخش دوم با عنوان “چتر، انعکاسِ تصویرِ باران است در ذهنِ انسان” کوششی خواهد بود برای پرداختن به دو وازه‌ی اطلاع و دانش، و بخش سوم این مقاله با عنوانِ “هدایت و مدرنیسم” به نقشِ صادق هدایت در تفکر مدرنیته و در حوزه‌ی زبان فارسی خواهد پرداخت. تصویر، زبان و تفکر یکی از پیچیده ترین پدیده‌های دنیاهای پیرامونی ما رابطه‌ی زبان با تصویر و چگونگی به وجود آمدنِ تفکر و مکانیزم های این پدیده‌ی شگرف است. بازیگران این صحنه‌ی پیچیده از یک طرف زبانِ گفتاری، زبانِ نوشتاری و زبان تصویری است، و از طرف دیگر، تصویر به عنوان عنصری مستقل. آنچه که مسلم است اینکه؛ همصدایی و یا چند صدایی زبان، تصویر و تفکر، امکان ایجاد فضاهایی در ذهنِ انسان را دارند که می‌تواند بدون وابستگی به زمان، مکان و یا واقعیت به واقعیتی در ظرف ذهن تبدیل شود. هنگامی که گفتاری به وقوع می پیوندند یا اینکه نوشته ای نوشته می‌شود این اتفاق فقط با تکیه به یک سری تصویرها است که می‌تواند اتفاق بیفتد. شاید بتوان تفکر را به کوششی در راستای معنا بخشی به تصویرها تعریف کرد. شاید تفکر فقط با حضور تصویر است که می‌تواند موجودیت پیدا کند. حضور تفکر بدون حضور تصویر غیر ممکن به نظر می‌رسد. دیدن تصویرِ اسب می‌تواند باعث یک سری فعل و انفعالات در ذهن شود. در قدم اول بودن این تصویر “بهانه‌ای” است برای تفکر که این تصویر را به کمک زبان تعریف کند. البته کیفیت، کًمیت یا چگونگی این فعل و انفعالات بستگی به این دارد که این”دیدن” در ذهنِ کدام انسان و در چه حوزه زبانی و در چه ظرفِ زمانی و مکانی اتفاق بیفتد. آیا دیده شدن تصویر اسب به تنهایی می‌تواند در ذهن یک شاعر به شعر تبدیل شود؟ سوال بالا در واقع می تواند حامل پاسخی برای من خواننده این سوال باشد، چرا که ذهنِ منِ خواننده از شاعر تصویری دارد که زایش شعر، بخشی از تعریفهای من از این تصویر است. این تصویر همان تصویری است که شاعر از خود دارد. در واقع و در قدم اول این دیدن اسب نیست که شاعر را به گفتن شعر وا می‌دارد بلکه حضور تصویری است که ذهن شاعر از “شاعر” دارد. و تنها با ریختن تصویرِ اسب در غالبِ تصویر این “شاعر” است که اسب می تواند تبدیل به شعر شود. در واقع حرکت و برخورد هر حوزه‌ی زبانی با جهان پیرامونش در قالبهای زبانِ نوشتاری و گفتاری ریشه در تصویرهایی دارد که آبشخور ذهن و روانِ آن حوزه مشخص زبانی است. برای درک اختلافِ حوزه های فکری زبانهای مختلف، تاکید و تکیه بر درکِ اختلاف حوزه‌های تصویری یک اجبار است. به عبارت دیگر زبان در حَلاء روی نمی‌دهد. زبان، حول محور تصویرهایی مشخص، اداره، سازماندهی و بعد به عنوان واقعیتی عینی در فالب نوشنار یا گفتار امکانِ بروز پیدا می‌کند. در واقع اختلافات حوزه های مختلف زبانی ریشه در همین تصویرها دارند. بنا بر این تعریف هر حوزه‌ی تفکر زبانی، با توجه به اینکه در چه ظرف زمانی بسر می برد از تصویرهایی متفاوتی تغذیه می‌کند. بنابراین داده های حوزه های زبانی مختلف اجبارا قابل ترجمه به حوزه زبانی دیگری نیست. لازمه عبورِ یک جامعه از روابط پیشامدرن تنها و منوط به وارداتِ محصولات فکری و صنعتی مدرنیسم نیست. جامعه ما مانند بسیاری از جوامع پیرامونیمان، موفق به واردات فراورده های مدرنیته شده است، (گر چه این واردات در اکثر زمینه ها و همواره دچار کمبود و کج فهمی بوده است) بدون آنکه به ضرورت درک ریشه های تصویری این فراورده ها توجه شود . عدم توجه و درک این تصویرها از طرفی موجب بد فهمی و کج فهمی ما از پدیده‌ای است که پیش روی ما قد علم می کند ( در حوزه‌ی تفکر زبان فارسی حضور جلال ‌آل‌ احمد و علی شریعتی در این رابطه قابل تحلیل و درک است ) و از طرف دیگر این عدم توجه و پرداخت، امکانِ ترجمه و درکِ یک اثر که محصول مدرنیسم یا بعد از آن است را از مثلا حوزه تفکر زبان فارسی می‌گیرد. در واقع ما در بیشتر زمینه‌ها شاید تنها موفق به ترجمه کالبد شده‌ایم. برای درکِ چرایی امکان کم شدنِ ارتفاع اتوبوس می توان به داده های فنی توجه کرد. حتی آنها را یاد گرفت و موفق به تولید این فن هم شد. ولی اگر ما به تصویری که این فن با تکیه به آن امکانِ تولد پیدا کرده است توجه نکنیم، در واقع از درکِ و “دانستن”ِ این پدیده‌ی به ظاهر ساده عاجز خواهیم بود. برای درک و فهم این چرایی ما در درجه اول به دیدنِ تصویر مقابل تلسکوپ گالیله نیازمند هسیتم. نتیجه منطقی ظاهر شدنِ جهان در مقابل تلسکوپ گالیله کم شدن ارتفاع اتوبوس در موقع سوار شدن مسافر در عصر ما است. چتر، انعکاس باران است در ذهنِ انسان تولدِ رمان و داستان کوتاه در جامعه‌ی ما، تقریبا همزمان است با جنبش مشروطه. صد سال داستان نویسی در ایران شاهد فراز و نشیب های فراوان بوده است، ولی مخرج مشترک این دوران را شاید بتوان در دو جبهه جمع بندی کرد. از طرفی این قالب ادبی موفق به نشاء نهالِ تصویرِ مدرنیسم در حوزه تفکر زبان فارسی نشده است و از طرف دیگر بازیگران این صحنه موفق به خلق آثار قابل توجهی در قالب رمان یا داستان کوتاه نشده اند. بخشی از این عدم زایش شاید ریشه در تصویرهای ذهنی حوزه های زبان فارسی داشته باشد. نویسنده این حوزه زبانی در بسیاری از موارد، علاوه بر داشتن ذوق و استعداد از تکنیک کافی نیز برای پرداخت یک اثر هنری بهره مند است. بدون شک جامعه ادبی ما اطلاعات و تجربه‌ی لازم، برای خلق رمان و داستان کوتاهی که بتواند در سطح ادبیات جهانی مطرح شود را داراست، ولی به دلایلی این زایش صورت نگرفته است. برای نزدیک شدن به پاسخی به این معضل شاید بررسی و تجزیه و تحلیل و درک ما از وازه ها و دو واژه‌ی دانش و اطلاع ضروری به نظر برسد. در فرهنگ لغتِ دکتر معین، وازه اطلاع به معنی آگهی یافتن و واقف شدن بر کاری، آمده است و دانش به معنی دانستنِ علم و معرفت. آیا صرفِ آگهی یافتن و واقف شدن بر کاری، به معنی دانستن و معرفت است؟ در واقع آگهی یافتن و واقف شدن، به اجبار منجر به تولید دانش نمی‌شود و آگهی یافتن، فقط امکانِ تبدیل شدن به دانش را آنهم در شرایط و ظرفی مشخص فراهم می‌آورد. این “دانستن” به طور قطع و یقیین در یک کتاب و کامپیوتر اتفاق نمی‌افتد. کتاب و کامپیوتر صرفا حامل یک سری اطلاعات می‌توانند باشند. یک کامپیوتر می‌تواند حاملِ مثلا مشخصات یک روز بارانی باشد. با این وجود کامپیوتر مورد نظر با وجود دسترسی داشتن به همه اطلاعات مربوط به یک روز بارانی، امکان زایش چتر را ندارد. باران فقط با تکیه به زبان، تصویر و تفکر و فقط در ذهن انسان است که شانس چتر شدن را پبدا می‌کند. اطلاع فقط در ذهن انسان، شانس به دانش تبدیل شدن را دارد. بازتابی که متاسفانه ما کمتر شاهدِ بروز آن در ذهنِ روشنفکرِ حوزه زبان فارسی بوده‌ایم. بخشی از این عدم موفقیت شاید در قدم اول، ریشه در فضاهای تصویری حوزه‌ی تفکر زبان فارسی داشته باشد و بخش دیگر، ریشه در انحصاری است که روشنفکر و تحصیکرده ما در دسترسی یک جانبه به اطلاعات داشته است. روشنفکر و تحصیلکرده ما با تکیه به امکانی که زبان نوشتاری و امکانِ سفر به خارج از حوزه های تفکر زبان فارسی در اختیارش می‌گذاشته، صاحب بلامنازع این منوپل می‌شده است. ( اگر در حوزه اقتصاد منوپل یک فاکتور منفی، به ضرر مصرف کننده ارزیابی می شود در حوزه تفکر این منوپل در قدم اول به ضرر صاحبان این منوپل تمام می‌شود) در صده گذشته، پلِ ارتباطی حوزه‌ی‌ تفکر زبان فارسی با بیرون از این حوزه، از کانال تحصیلکردگان و روشنفکران بوده است. به علت عدم دسترسی بخش بزرگی از جامعه ما به زبان نوشتاری این پل ارتباطی بسیار ضعیف و ناکارآمد بوده است. اتفاق مهمی که در دهه گذشته شاهد آن بوده ایم گسترش زبان نوشتاری در حوزه زبان فارسی است که این به خودی خود زمینه های تولید تفکر را در ذهن ما فراهم کرده است و از طرف دیگر کم رنگ شدن و بی رنگ شدن این انحصار تا حدود زیادی منجر به گسترش و همزمان فروپاشی این پل شده است. به عبارتی ما شاهد گسستِ این منوپلِ اطلاعاتی هستیم. با گسترش جدی ارتباطات، جامعه ما در سطحی بسیار گسترده و برای اولین بار می‌رود تا با جهانهای خارج از حوزه‌ی تفکر زبان فارسی آْشنا شود. رشد تفکر مدرنیسم و عقب نشینی جدی سنت در دهه گذشته در این راستا قابل تحلیل است. این واقعیت که جامعه ما در صده گذشته در حوزه صنعت و یا حوزه های علوم اجتماعی و فلسفی و هنر از تولید محروم بوده است موجب حداقل طرح یک سوال اساسی می‌شود. آیا کسبِ اطلاعات، بدون در نظر گرفتن و توجه به حوزه های تصویری تفکرِ زبان فارسی، الزاما به معنی تولید دانش است؟ برای ورود جدی به مدرنیته درقدم اول ما نیاز به شناسایی اکادمیک حوزه های تصویری تفکر زبان فارسی داریم. این بررسی و شناسایی به مثابه‌ی پیش زمینه ای عمل خواهد کرد برای امکان حضور و گسترش تصویرِ جهانِ مقابل تلسکوپ گالیله در فضاهای تفکر این حوزه زبانی. هدایت و مدرنیسم نام صادق هدایت گره خورده است با بوف کور و هنرِ داستان نویسی مدرن در ایران. (تا جایی که او را با ادگارآلن‌پو مقایسه می‌کنند. در حالی که دغدغه آلن پو فقط و فقط ساختار داستان است و دغدغه‌های هدایت ریشه در یک نگاه فلسفی دارد.) برای شناخت بوف کور باید به ریشه‌های آن که در فلسفه مدرن ریشه دارد، توجه شود. در بوف کور زمان و مکان بر گرد یک فرد می‌چرخد. جهان پیرامون بوف کور از زبان یک انسان تعریف می شود. در این تعریف او با فضاهای تصویری تفکر، درحوزه زبان فارسی کاملا بیگانه است. خودمحوری و نگاه قهرمانِ بوف کور از بیرون به خود، ریشه در مدرنیته دارد. هدایت بدون تکیه بر تفکر مدرنیسم قادر به خلق بوف کور نبوده است. شاید بتوان ادعا کرد بوف کور نه تنها پرچم‌دار داستان نویسی مدرن در ایران است که از آن مهمتر تفکر مدرنیته در زبان فارسی برای اولین بار در این رمان اتفاق می‌افتد. بوف کور بر دو عنصر نداشته‌ی زبان فارسی استوار است. پای اول بوف کور ریختن این زبان در غالبی مدرن با مشخصه های مدرنیسم و پای دوم تکیه بر فلسفه و رو به تفکر و فلسفه مدرنیسم ( و در لحظه هایی پسامدرنیسم است) دارد. پای اول بوف کور بعد از بوف کور در داستان و رمان فارسی به زندگی ادامه می‌دهد و تا حدود زیادی سیر تکاملی طی می کند، تا جایی که در حوزه تکنیک داستان و رمان نویسی فارسی، بوف کور، داستان بلند یا رمان برجسته ای به حساب نمی آید. اما در حوزه تفکر این اتفاق نمی‌افتد و گویا در حوزه تفکرِ زبانِ فارسی، مدرنیسم با بوف کور به دنیا و همزمان از دنیا می‌رود. نگاه هدایت به جهان، ریشه در آشنایی و شناخت نسبی او از ریشه‌های مدرنیته دارد. این نگاه ریشه در فلسفه مدرن دارد و جدال او جدالی است برای کشیدن پای حوزه تفکر زبان فارسی به این عرصه. در این‌که بوف کور به فارسی نوشته شده است جای شک و تردیدی باقی نیست با این وجود، به نظر می‌رسد این اثر تا اواخر دهه شصت شمسی قابل ” ترجمه ” به فارسی نبوده است. یکی از دلایلی که بوف کور به همراه هدایت موفق به جرقه زدن تفکر مدرنیته در ایران نمی‌شوند، شاید عدمِ امکانِ درک و رابطه حوزه های تصویری تفکر زبان فارسی با این دو تصویر(هدایت و بوف کور) است. در واقع بوف کورِ و هدایت، به نوعی تلسکوپ گالیله‌اند در حوزه تفکر زبان فارسی. کار اولیه تلسکوپ گالیله عرضه تصویر است، تصویری که به خودی خود منجر به ویرانی تصویر مرکز‌گرای کلیسا از جهان می‌شود. در واقع هدیه تلسکوپ گالیله به انسان تنها یک تصویر است. در این تصویر نه تنها کلیسا که حتی زمین مرکزیت خود را از دست می‌دهد و به ذره ای ناچیز و معلق در فضا تبدیل می‌شود. با تکیه به این تصویر و از درون خرابه های تصویر مرکزگرای کلیسا است که ابرمردِ نیچه می‌تواند کمر راست کند . شاید بتوان گفت هدایت با بوف کور موفق به خلقِ تصویری تازه در حوزه تفکر زبان فارسی شده است. این تصویر ریشه در زایش تفکر مدرن دارد. به عبارت دیگر شاید بتوان ادعا کرد تنها محصول مدرنیته در حوزه زبان و تفکر فارسی بوف کور و هدایت است. صادق هدایت با خلقِ بوف کور از طرفی و زندگی شخصی خود از طرف دیگر موفق به بازتولید تفکر در این حوزه زبانی شده است. اگر ما انسان را محصول زبان بدانیم، بی اغراق زبان و تصویرِ هدایت حداقل می‌توانسته است به عنوان سکوی پرش و یا رحمی که انسان نوینِ این حوزه زبانی امکان تولد در آن را داشته باشد، عمل کند. هدایت در آخرین دهه‌ی زندگی خود بی‌شباهت به هملتی نیست که در نمایشنامه بدون کلامِ بکت اسیر شده باشد. در این نمایشنامه قهرمانِ بکت در سن تنها است. صحنه خالی است. تنها انسانی در صحنه حضور دارد و صدای سوتی که به فواصل زمانی متفاوت و به نوبت و از سمت های مختلف شنیده می‌شود. صدایی که قهرمانِ نمایشنامه را گیج و همزمان به سوی خود می‌کشاند تا در نوبت دیگر در سمتی دیگر شنیده شود. او و در نهایت در تلاش برای رسیدن به این صدا از پا می‌افتد. • زبان مادری پدیده بیرونی نیست. انسان با زبانش زاده می‌شود، در زبانش سیر می‌کند و در حریم زبانی خود تنفس می کند، رشد می‌کند و می‌میرد. زبان هر ملتی ظرف حضور آن ملت در کره خاکی است.• با توجه به پیوندی که زبان با تفکر دارد و زبان یک مقوله کمپلکس است که منبع اندیشه، ظرف احساسات هر فرد یا ملتی است، هرگونه نادیده گرفتن و یا کم اهمیت دادن به زبان مادری ملتی نوعی کشتن تفکر و سرکوب هویت و تضییع موجودیت و مدنیت فرد یا ملت است .”زبان مادری پدیده بیرونی نیست. انسان با زبانش زاده می‌شود، در زبانش سیر می‌کند و در حریم زبانی خود تنفس می کند، رشد می‌کند و می‌میرد. زبان هر ملتی ظرف حضور آن ملت در کره خاکی است. یعنی اینکه برای شناخت ملتی باید زبان او را شناخت ادامه خواندن مقاله تفکر و زبان

نوشته مقاله تفکر و زبان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله شکاف ديجيتالي

$
0
0
 nx دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چکیده این مقاله سعی دارد با نگاهی به بحث «شکاف دیجیتالی» به تجزیه و تحلیل وضعیت آن در جهان پرداخته و با تأکید بر روی نمونه ایران، اهمیت آن را روشن نماید. اشاراتی به اهمیت بحث «شکاف دیجیتالی» در اسناد و گزارش های معتبر بین المللی از جمله: سند تعهد تونس، اعلامیه هزاره و بررسی موقعیت کنونی ایران طبق شاخص‌های مختلف جهانی از جمله:دی اِی آی ، آمادگی الکترونیک و دی او آی از جمله اهداف دیگر این نوشتار است. در پایان راه‌حل های پیشنهادی جهت کاهش این شکاف با اشاره به فعالیّت برخی دولت های در حال توسعه مورد اشاره قرار خواهند گرفت. واژگان کلیدی: شکاف دیجیتالی، شکاف دیجیتالی در ایران، پروژه آی سی تی روستائی، شاخص دسترسی دیجیتالی دی اِی آی، آمادگی الکترونیک و شاخص فرصت های دیجیتالی DOI تجزیه و تحلیل “شکاف دیجیتالی” در نظریه اشاعه راجرز، طبقه کم‌سواد (کارگر) آخرین گروهی است که به نوآوری‌ها متمایل می‌شود. این گروه آخرین گروهی است که دستگاه ضبط ویدئویی را خریداری می‌کند، از کامپیوتر استفاده می‌کند و ; . تیکنور ادعا می‌کند افرادی که دارای وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی پائین‌تری هستند از دستیابی به اطلاعات عقب می‌مانند و شکاف آگاهی میان این طبقه با طبقه بالاتر پدید می‌آید. دروین رسانه‌ها را مسبّب و مسئول شکاف آگاهی می‌داند چرا كه از نظر او رسانه ها اطلاعات را کمتر از راههای مؤثر و هدفمند به افراد خاص ، که به طور منظم پیامها را دریافت نمی‌دارند ، معرفی می‌کنند (گازیانو و گازیانو ،134:1998). شکاف دیجیتالی به معنای وجود نابرابری در دسترسی و استفاده از فناوریهای رسانه‌ای بین کشورهای توسعه یافته و عقب مانده است. البته ناگفته نماند که با گسترش استفاده از این فناوری ها پای شکاف دیجیتال از محدوده بین کشوری، به داخل کشورها نیز کشیده شده است و طبق تعریف سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه؛ شکاف بین افراد، خانوارها، صاحبان حِرَف و مناطق جغرافیائی در جایگاه های مختلف اقتصادی اجتماعی در دسترسی و استفاده از تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی به شکاف دیجیتالی موسوم است (او ای سی دی ،2001). کشورهای در حال توسعه در سال 1988 با حدود 75 درصد جمعیت و تنها 16 درصد تولید جهان، 12 درصد کل تعداد تلفن‌های دنیا را در اختیار داشتند. از 435 میلیون خط تلفن موجود جهان در آن سال ، فقط در حدود 50 میلیون خط به کشورهای در حال توسعه آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین تعلق داشت، در حالی که 386 میلیون خط تلفن، سهم کشورهای پیشرفته صنعتی آمریکای شمالی و اروپا و کشورهای صنعتی جدید آسیا و اقیانوسیه بود. در همان سال، کشورهای پیشرفته صنعتی به طور متوسط از حدود 32 خط تلفن برای هر 100 نفر جمعیت برخوردار بودند، که در میان آنها کشورهای کانادا، فرانسه ،کشورهای اسکاندیناوی، سوئیس و ایالات متحده آمریکا از حدود 50 خط تلفن و بین 78 تا 89 دستگاه تلفن برای هر 100 نفر جمعیت استفاده می‌کردند. بیشتر کشورهای صنعتی دیگر نیز بیش از 30 خط تلفن برای هر 100 نفر جمعیت دارا بودند، در حالی که به نحو تعارض‌آمیزی در کشورهای در حال توسعه، به طور متوسط فقط 5/1 خط تلفن برای هر 100 نفر جمعیت وجود داشت. بر اساس گزارش مربوط به «شاخص‌های ارتباطات دور در کشورهای کمتر توسعه‌یافته» در سال 1995، سطح متوسط ضریب نفوذ تلفن (تعداد تلفن برای هر 100 نفر جمعیت) در کشورهای کمتر توسعه‌یافته در آن سال، تنها 29/0 درصد و به عبارت دیگر ، یک خط تلفن برای هر 350 نفر بود. در همان زمان تعداد کل خطوط تلفن 48 کشور کمتر توسعه‌یافته به حدود 5/1 میلیون می‌رسید. این تعداد تلفن، معادل یک درصد کل تلفن‌های ایالات متحده آمریکا بود، در حالی که جمعیت آمریکا نصف جمعیت تمام کشورهای کمتر توسعه یافته را تشکیل می‌داد. در آن تاریخ در برخی از کشورهای کمتر توسعه یافته، ضریب نفوذ تلفن در روستاها تنها یک خط برای هر هزار نفر بود. در گزارش دیگری که در سال 1998، از سوی «اتحادیه بین‌المللی ارتباطات دور» در مورد «ارتباطات دور برای توسعه پایدار» منتشر گردید، گفته شده بود که در سال 1993، کشورهای داری اقتصاد پیشرفته که 15 درصد جمعیت دنیا را تشکیل می‌دادند، دارای 71 درصد تلفن‌های جهان بوده‌اند. به موجب این گزارش، در کشورهای در حال توسعه از لحاظ دسترسی به تلفن، شکاف فاحشی نیز بین نواحی شهری و نواحی روستائی وجود دارد. به گونه‌ای که در نواحی شهری، ضریب نفوذ تلفن، ده برابر نواحی روستائی است و به طور کلی، 75 درصد روستاها از دسترسی به تلفن محرومند و با توجه به آنکه طبق گزارشهای بانک جهانی 71 درصد مردم دنیا در روستاها زندگی می‌کنند، برای آنکه ضریب دسترسی به تلفن در نواحی روستائی کشورهای در حال توسعه به یک درصد برسد ، به صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز است. در گزارش سال 2002 «اتحادیه بین‌المللی ارتباطات دور» با عنوان «حلقه گمشده جدید: شکاف دیجیتال» آمده است: در حالی که آثار شکاف بین کشورهای پیشرفته و کشورهای توسه یافته در مورد ارتباطات دور در دهه 1980 همچنان احساس می‌شود، اکنون این خطر وجود دارد که شکاف جدید مربوط به تکنولوژی های اطلاعات و ارتباطات، موانع تازه‌ای در راه توسعه کشورها پدید آورد. بر اساس این گزارش، تکنولوژی های جدیدی که «شکاف دیجیتال» از آن ناشی شده است، نسبت به تکنولوژی هائی که 20 سال پیش به توسعه آنها توجه می‌شد، توان بالقوه بسیار بیشتری دارند. مجموعه وسیع و متنوعی از فناوری‌هاست که برای برقراری ارتباط بین انسان ها (ارسال و دریافت انواع پیام های کلامی، صوتی و تصویری) و نیز برای تولید، انتشار، نگهداری و بازیابی اطلاعات به کار می‌روند. تکنولوژی های نوین اطلاعاتی و ارتباطی ترکیبی از سخت‌افزار، نرم‌افزار، رسانه‌ها و حتی سیستم‌های پخش و توزیع اطلاعات و محتوا را شامل می‌شود (یونسکو ،1997 و 1999). اکنون اینترنت، بیش از ابزارهای تکنولوژیک دیگر، از توانایی کمک به کشورهای در حال توسعه برای پیشرفت در عصر اطلاعات برخوردار است. اگر در نظر داشته باشیم که اطلاعات قدرت است، بنابراین اینترنت باید به عنوان آسانترین وسیله توانمند ساختن کشورها برای عبور از راه توسعه و پیشرفت ، به کار گرفته شود. استفاده از تکنولوژی های جدید سبب می‌شود که تولیدات و خدمات ارتباطات دور و فعالیت دستگاه های رایانه‌ای و ایجاد تجهیزات و اشتغال‌های مربوط به آنها به رشد و توسعه اقتصادی کمک كند. به عنوان مثال کاربرد تکنولوژی های مذکور، 5 درصد کل تولید ناخالص ملی کشورهای اتحادیه اروپائی را تأمین می‌کنند، به طوری که مؤسسات بخش تکنولوژی های اطلاعات، بیش از 4 میلیون نفررا در این کشورها به اشتغال گرفته‌اند (معتمدنژاد ، 1384). باید توجه داشت که علاوه بر عدم دسترسی به سخت‌افزار، چگونگی استفاده از نرم‌افزار نیز می‌تواند دلیل خوبی برای ایجاد و گسترش شکاف دیجیتالی باشد. با این حساب حتی مردمی که دارای کامپیوتر شخصی هستند اما دانش محدودی در استفاده از آن دارند ، می‌توانند اسیر شکاف دیجیتالی باشند. به عبارتی دیگر آنچه علاوه بر توانائی سخت افزاری در گسترش این شکاف تاثیر گذار است، میزان دانش و توان استفاده از سخت افزار است. به این ترتیب است که شکاف دیجیتالی دامنه خود را علاوه بر فاصله میان کشورها در داخل مرزهای یک کشور نیز می‌گستراند و می‌تواند دامان کشورهای غنی را نیز بگیرد. مصداق این مدعا گزارش جدیدی است که اتحادیه اروپا در این خصوص ارائه کرده است. این گزارش که نام «شکاف دیجیتالی در اروپا» را دارد، نگاهی موشکافانه به بزرگی این شکاف و دلایل به وجود آمدن آن دارد. بر اساس این گزارش در سال 2004 میلادی در سراسر اتحادیه اروپا ضریب نفوذ کامپیوتر و به خصوص اینترنت در مناطق کم جمعیت روستائی پائین است. علاوه بر این «شکاف دیجیتالی» نه تنها در بین فقرا بلکه در بین داراها نیز قابل مشاهده است. در مناطق روستائی تنها در حدود یک چهارم خانوارها از اینترنت پرسرعت استفاده می‌کنند. وقتی مناطق ثروتمند قاره اروپا به لحاظ اقتصادی و مناطق نسبتاً فقیرتر تحت حمایت طرح اولویت نخست با هم مقایسه می‌شوند، ضریب نفوذ اینترنت تقریباً در طبقات مرفه اتحادیه غالباً دو برابر مناطق فقیرتر است. بر اساس داده‌های جمع‌آوری شده از 14 کشور عضو این اتحادیه (شامل کشورهای اتریش،قبرس، دانمارک، یونان، لتونی، مجارستان، هلند، لهستان، پرتغال، اسلونی، اسلواکی ، ترکیه و نروژ) مهمترین دلایل مردم در سال 2004 برای اینکه چرا در خانه اینترنت ندارند این دلیل بوده است که هزینه دسترسی یا هزینه تجهیزات بسیار بالاست و آنها فاقد مهارتهای لازم برای استفاده از اینترنت هستند. هر چند جنسیت نقش قابل توجهی در این شکاف در قاره اروپا ندارد اما سن و تحصیلات در این زمینه نقش مهمی ایفا می‌کند. شکاف کوچکی بین مردان و زنان عمدتاً به خاطر نسبت پایین‌تر زنان مسن نسبت به مردان مسن وجود دارد. استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطاتی در میان افرادی که دارای تحصیلات عالی هستند بیشتر از کسانی است که تحصیلات کمتری دارند. کمترین میزان دسترسی به کامپیوتر و اینترنت در کشورهای بلغارستان، رومانی و ترکیه گزارش شده است این در حالی است که کشورهای حوزه اسکاندیناوی بیشترین میزان استفاده از کامپیوتر و اینترنت را دارند. اگر چه فاصله دیجیتالی معمولاً به معنای شکاف در زمینه‌ مشارکت در جامعه اطلاعاتی بین گروههای مختلف مردم است، این بحث می‌تواند به محیط تجارت نیز گسترش یابد. تقریباً همه کسب و کارهای بزرگ در اروپا اینک از طریق اینترنت انجام می‌شود. با این وجود در سطح اتحادیه اروپا تنها 27 درصد از کسب و کارها از امکانات فناوری اطلاعات استفاده کرده‌اند، با توجه به تفاوت بین کشورها و با توجه به اندازه کسب و کار، تقریباً نیمی از کسب و کارهای بزرگ به صورت آنلاین معامله می‌کنند، این در حالی است که تنها یک چهارم تجارتهای کوچک و یک سوم شرکت های متوسط چنین وضعی دارند (شکاف دیجیتالی در اروپا ،2004). شکاف دیجیتالی در دستور کار و سند تعهد WSIS نشست تونس 2005 وقتی سران کشورهای جهان در پانزدهم نوامبر 2005 در تونس گرد هم آمدند تا میزان عملی شدن تعهدات ژنو را به یکدیگر گزارش نمایند، توجه به مبحث «شکاف دیجیتالی» از جمله مواردی بود که بارها و بارها مورد اشاره قرار گرفت. بندهائی از این پیش‌نویس که به این بحث توجه مستقیم کرده‌اند مورد اشاره قرار می‌گیرند: بند هفتم ـ ما وجود شکاف دیجیتالی و چالشهائی را که این گزارش برای بسیاری از کشورها مشخص و معین نموده ، شناسائی کردیم. آنها برای انتخاب میان بسیاری از اهداف و موضوع های رقابت در طرح و برنامه توسعه و در تقاضا برای تشکیل صندوق‌های سرمایه‌گذاری توسعه از قدرت و نیروی بالایی برخوردارند، در حالیکه دارای محدودیت های منابع نیز هستند. بند هشتم ـ ما محدوده مشکلات را در کاهش شکاف دیجیتالی که نیاز به سرمایه‌گذاری پایدار و کافی (مناسب) در خدمات و زیرساخت آی سی تی و ایجاد ظرفیت و انتقال فناوری در سال های در پیش رو دارند، شناسایی نمودیم. بند نهم ـ از جامعه بین‌الملل می‌خواهیم تا انتقال فناوری را به صورت توافق دو جانبه ، شامل آی سی تی ها برای اتخاد سیاست ها و برنامه‌هائی با دیدگاه کمک به کشورهای در حال توسعه جهت بهره‌برداری از فناوری و پیگیری توسعه و پیشرفت در میان سایر افراد از طریق همکاری‌های فنی و ایجاد ظرفیت های علمی و فنی در تلاش برای کاهش شکاف های دیجیتالی و توسعه، افزایش دهد. بند 23 ـ ما تأیید می‌کنیم که شماری از مناطق نیاز به منابع مالی و سرمایه‌گذاری بیشتری دارند. 23 ـ الف ـ بهبود قابلیت دسترسی به تسهیلات مالی با دیدگاه تسریع در برداشتن گام سرمایه‌گذاری در راستای خدمات و زیرساخت آی سی تی که ارتقا و پیشرفت جریانهای شمال ـ جنوب و همچنین همکاریهای جنوب ـ جنوب را در بر می‌گیرد. بند 49 ـ ما تعهد خود را برای تغییر شکاف دیجیتالی به فرصت دیجیتالی به طور صریح بیان نموده و خود را ملزم به اطمینان و تضمین توسعه هماهنگ و متعادل برای همه می‌دانیم. ما در راستای توسعه و پیشرفت اینترنت به تشویق تقویت درک و تحقق چند زبانی می‌پردازیم. بند 87 ـ ما تصریح می‌کنیم که مبادله دیدگاهها و اشتراک‌ تجربیات و منابع مؤثر و نتایج حاصل از جامعه اطلاعاتی برای اجرای مصوبات ژنو در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ضروری است. برای انجام این کار باید در میان تمام گروه های ذینفع و سرمایه‌گذار تلاش هائی برای ایجاد و به اشتراک‌گذاری دانش و مهارت ها، طرح های مربوطه، اجرا، کنترل و ارزیابی سیاست‌ها و راهبردهای الکترونیکی ملی با هدف کاهش شکاف دیجیتالی، تدارک و انجام شود. ما تأیید می‌کنیم که کاهش فقر، ایجاد ظرفیت ملّیِ افزوده و رشد و توسعه فنی ملی، به صورت پایدار به عنوان عناصر اساسی کاهش شکاف دیجیتالی در کشورهای در حال توسعه محسوب می‌گردند. بند 89 Cـ ایجاد ظرفیت آی سی تی برای همه و اعتماد در استفاده از آی سی تی ها توسط همه شامل جوانان، سالخوردگان، زنان، مردم بومی و ساکنین جوامع روستائی از طریق بهبود و انتقال برنامه‌ها و سامانه‌های آموزشی و پرورشی مرتبط، شامل آموزش از راه دور و آموزش در طول زندگی. بند 89 D ـ اجرای آموزش و تعلیم مؤثر، به ویژه در مورد دانش و فناوری آی سی تی که موجب تشویق و افزایش مشارکت و همکاری فعالانه زنان و دختران در فرآیندهای تصمیم‌گیری در مورد ساخت جامعه اطلاعاتی خواهد شد. بند 23 ـ نشانگرها و محکهای متناسب، شامل نشانگرهای اتصال اجتماعی، باید بزرگی شکاف دیجیتالی را روشن و واضح نشان دهد. این عمل باید هم در ابعاد داخلی و هم بین‌المللی صورت گرفته و این کار را با ارزیابی‌های مداوم انجام دهد و میزان پیشرفت در استفاده از آی سی تی ها برای دستیابی به اهداف توسعه توافق شده بین‌المللی، شامل اهداف توسعه هزاره را پیگیری کند. سند تعهدبند 23 ـ ما قبول داریم که فاصله و جداسازی زنان، خود به عنوان بخشی از شکاف دیجیتالی در جامعه است و ما بار دیگر تعهدات خود را برای تواناسازی زنان و ارائه دیدگاهی در مورد تساوی جنسیت تصریح می‌کنیم. ما علاوه بر مورد فوق تأیید می‌کنیم که مشارکت کامل زنان در جامعه اطلاعاتی لازم است تا از جامعیت و محترم شمردن حقوق بشر در جامعه اطلاعاتی مطمئن شویم. ما تمام اعضا را تشویق و ترغیب می‌کنیم تا در فرآیندهای تصمیم‌گیری به حمایت از مشارکت زنان پرداخته و برای شکل دادن به حوزه‌های جامعه اطلاعاتی در سطح جهانی، منطقه‌ای و ملی مشارکت و همکاری کنند. بند 26 ـ ما اهمیت کاربردها و محتواهای ایجاد شده برای کاهش شکاف دیجیتالی و مشارکت در دستیابی به اهداف توسعه و پیشرفت توافق شده بین‌المللی، شامل اهداف توسعه هزاره را تأیید و تصدیق می‌کنیم. ما همچنین خود را ملزم می‌ دانیم تا میزان پیشرفت را در کاهش شکاف دیجیتالی با توجه به سطوح مختلف توسعه برای دستیابی به اهداف توسعه بین‌المللی، اهداف اعلامیه هزاره، ارزیابی و پیگیری کنیم و میزان تأثیر سرمایه‌گذاری و همکاری های بین‌المللی را در ساخت جامعه اطلاعاتی بسنجیم. بند 13 ـ ما همچنین تصدیق می‌کنیم که انقلاب آی سی تی می‌تواند اثر مثبت عظیمی را به عنوان سند توسعه پایدار داشته باشد. علاوه بر این محیط توانمند مناسب در سطح ملی و بین‌المللی می‌تواند از گسترش بخش های اقتصادی و اجتماعی، افزایش شکاف میان کشورهای فقیر و غنی، مناطق و اشخاص شامل زنان و مردان جلوگیری کند . ایران و DAI “اتحادیه بین‌المللی ارتباطات راه دور” راجع به شاخصهای دسترسی به اطلاعات دیجیتال در کشورهای مختلف جهان ، اقدام به دسته‌بندی آنها در طبقه‌بندی چهارگانه‌ای نموده است. طبق این دسته‌بندی کلیه 180 کشور جهان در چهار گروه : کشورهای دارای بالاترین سطح دسترسی، کشورهای دارای سطح بالای دسترسی، کشورهای دارای سطح دسترسی متوسط و کشورهای دارای سطح دسترسی پائین دسته‌بندی شده‌اند. رتبه‌بندی ایران بالاترین سطح دسترسی به ارتباطات و فناروی اطلاعات از سطح 85 درصد با کشور سوئد شروع شده و به کشور نیجر با 04/0 درصد دسترسی ختم می‌گردد. جمهوری اسلامی ایران با ضریب نفوذ 3/3 درصد در تلفن همراه ، سطح سواد 1/77 درصد در بزرگسالان ، پهنای باند 4/8 درصد ، مشترک خطوط پرسرعت صفر و 8/4 درصد ضریب نفوذ اینترنت در جایگاه هشتاد و هفتم این دسته‌بندی و در گروه کشورهای دارای سطح دسترسی متوسط قرار گرفته است. ایران و مقیاس آمادگی الكترونیك بر اساس گزارش سال 2006 گروه اکونومیست با عنوان “آمادگی الکترونیک” جمهوری اسلامی ایران رتبه‌ی 65 را به خود اختصاص داده است. در این گزارش 68 کشور جهان با در نظر گرفتن شاخص هائی نظیر اتصال به اینترنت، محیط تجاری الکترونیـک، محیط قانونی و سیاسی مجازی، محیط فرهنگی و اجتماعی و سرویس های الکترونیک مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند. در بخشی از این گزارش که به صورت سالیانه از سوی این نهاد منتشر می‌شود، آمده است که با توجه به پیشرفت مداوم جهان در اغلب شاخص های کمّی فناوری مرتبط با توسعه، اینک می‌توان ادعا کرد که آمادگی الکترونیک در جهان پیشرفت داشته است. بر اساس این گزارش شاخص‌ها این نوید را می‌دهند که نگرانی‌های مربوط به شکاف دیجیتالی که حتی احتمال ایجاد آن بین کشورهای شمال نیز وجود داشت؛ رو به کاهش گذاشته است ادامه خواندن مقاله شکاف ديجيتالي

نوشته مقاله شکاف ديجيتالي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله آشنايي با معماري فرانك لويد رايت

$
0
0
 nx دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx :  دانلودnx آشنایی با معماری فرانك لوید رایت فهرست:زندگینامه رایت«رایت» و بسط معماری در آمریكاتاثیر معماران آمریكایی بر «رایت»کتابی در باره ی فرانک لوید رایتفرانک لوید رایت محافظه کار یا نابغه؟اولگنا لوید رایت (همسر فرانک لوید رایت)سبك معماری رایتاثر به جامانده از فرانک لوید رایت در ایران نگاهی به سبك معماری رایت و معرفی اثری از وی زندگی نامه فرانک لوید رایت 1869:فرانک لوید رایت فرزند کشیش متدیست هشتم جوئن در مرکز ریچارد (ویسکونسین) متولد شد.1879:خانواده رایت در مدیسون مستقر شدند و در آنجا رایت جوان به مدرسه تکمیلی رفت1885:اختلافات خانوادگی سبب شد تا ویلیام پدر فرانک برای همیشه از آنجا برود و هرگز باز نگردد.فرانک به عنوان نقشه کش در آتلیه محلی معماران شروع به کار کرد.در بین طرحها میتوان از خانه (پاور) و طرحی که برای خیابان دانشگاه کار کرده بود نام برد. 1887:در بهار فرانک دانشگاه را ترک کرد و عازم شیکاگو شد، مواجه شدن با این شهر بزرگ دراماتیک بود. او مدت زیادی بیمار شد و تنفر شدیدی نسبت به شهرها پیدا کرد. بعد از بیماری وارد موسسه ای شد و شروع به طراحی کلیسای(تمام ارواح) کرد. سپس موفق به استخدام در دفتر مشهور(سولیوان 8 ادلر) شد با تماسهایی که استادش داشت او را با گرایشهای مکتب شیکاگو آگاه ساخت. 1889:تاسیس دفتر شخصی در کنار دفتر استاد عزیزش که پس از این کار با خانمی به نام(کاترین توبین) ازدواج کرد و به کمک یک وام شروع به ساختن خانه شخصی خود کرد.1891:وی شروع به اجرای طرحهایی به صورت مخفی کرد. خانه هارلان متعلق به همین دوره یعنی خانه های مخفی کاری است که تعداد این خانه ها به 9 عدد میرسد.1893:در بهار بعد از اینکه استادش از مخفی کاریهای او آگاه شد استخدام او را لغو کرد و در مکان دیگری دفتر خود را باز کرد که اولین سفارش رسمی او طراحی خانه وینسلاو در ریور فورست بود.1901:کلوپ معماران شیکاگو مناظره ای با رایت درباره خانه هال تحت عنوان هنرها و فنون ماشین منتشر کرد. 1905:رایت نخستین سفر خود را به ژاپن انجام داد.1909:تغییری تعیین کننده و مدهش در او به وجود آمد و پس از یکم دوره موفق به دنبال عدم توفیق در خانه (ام سی کورمیک) و به دلایلی دیگر به صورت پیش بینی نشده ای خانواده،شغل و متریانش را رها کرده و به اروپا گریخت.1910:انتشار یک کتاب از وی در هلند معماران جوان هلندی وآلمانی را تحت تاثیر قرار داد.1911:بازگشت به ایالات متحده ،سرزمین اجدادی خود. 1914:ابداعات معماری او شدید ولی ناپیوسته بود.1920:خانه (هولی هاک)را در لوس آنجلس به پایان رساند و ویلایی در ژاپن را به وسیله تلگراف در طول کار اجرا کرد.1923:با زلزله ای که در ژاپن روی داد و با وجودی که شهر توکیو کاملا ویران شده بود هتل (امپریال) به کمک سازه مقاوم در برابر زلزله مقاومت کرد.شهرت رایت اعتبار بیشتری برایش به ارمغان آورد. 1926:دخترش متولد شد.1932:چاپ اولین اتو بیوگرافی رایت منتشر شد و شرکت در نمایشگاه بزرگ هنرهای مدرن در نیویورک با طرح خانه ای بر روی رودخانه که توجه بین المللی را به خود جلب کرد.1936:بعد از ده سال مشکلات شغلی نوبت به جبران رسیده بود.با خانه کافمن در بیرران،خانه معروف آبشار گشایش فوق العاده ای حاصل شد.1937:خانه (جاکوبس)در مدیسون را به پایان رساند.1938:در صحرای آریزونا نزدیک فونیکس یک مجتمع زمستانی ساخت که هنوز به طور کامل تمام نشده است،بخشی از صحراست و گویی که قرنهاست در آنجا وجود داشته است.1939:دریافت مدال طلا از انستیتوی معماران بریتانیایی و سفر به لندن.1949:اعتراف رسمی معماران آمریکایی در مورد وی و اهدای نشان طلا به رایت.1951: نمایشگاه بزرگی از کارهای رایت در فلورانس افتتاح شد و اینبار در فلورانس موفق به دریفت مدال طلا شد و در آنجا بود که طراحی خانه ای بر روی کانال بزرگ به او سفارش شد.1956:پس از خاتمه برج پرایس رایت وقایع مربوط به اجرای این برج را در کتابچه ای در نیویورک منتشر کرد.1959:در نهم آو.ریل رایت در فونیکس آریزونا از دنیا رفت و جسد او در ویسکونسین به خواب ابدی فرو رفت. «رایت» و بسط معماری در آمریكابی تردید «فرانك لویدرایت» از میان تمام معماران معاصری كه كارشان از قرن نوزدهم آغاز شد دور اندیش تر بود. وی نابغه ای بود كه چشمه ی فیاض قریحه اش هرگز به خشكی نگرائید و استعدادش به وصف نمی آید. كار وی از اعصار مختلف به خصوص از معماری دیرین خاور دور متاثر بود. اما نه به شیوه ی دیگر معماران قرن نوزدهم كه تقلید را بهانه ی عدم ابتكار كرده بودند بلكه مانند «ماتیس» نقاش فرانسوی كه از هنر زنگی الهام گرفت و این الهام با درك و تاثری عمیق همراه بود. با این همه كار »رایت» بیشتر از كار هر معمار آمریكائی دیگر روحیه ی سرزمین خود را داشت. فهمیدن كارهای «رایت» محتاج مطالعه ای دقیق و عمیق است و درك شخصیت قوی وی كه در هر نكته ای از كارهایش تجلی داشت به آسانی ممكن نیست. اثرات قرن نوزدهم هنوز در «رایت» باقی بود اما وی به تنهایی به آن كه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وی او را یاری كرده باشند تصوری نو در معماری آفرید. تاثیر معماران آمریكایی بر «رایت»: به سال 1887 هنگامی كه «رایت» در شیكاگو آغاز كار كرد این شهر سر چشمه ی معماری جدید بود. وی در كارگاه دو نفر از بهترین معماران و مهندسان آن زمان «لوئی سالون» و «دنكمارادلر» كه اولی را «استاد محبوب » و دومی را «كهن سرور بزرگ» می نامید، در زمانی كه این دو در كمال قدرت خلاقه ی خود ساختمان (ادیتوریوم) را می ساختند شاگردی كرد. بدین ترتیب مكتب معماری شیكاگو در شكفته ترین ایام خود بر جوانی وی تاثیر گذاشت؛ با این همه «رایت» مستقیماً دنبال كارهای این مكتب را نگرفت. استفاده از امكانات ساختمانی جدید و مصالح تازه به عرصه ی معماری «رایت» خانه سازی، سال ها بعد وارد شد. از این رو شاید بتوان گفت وی محافظه كار بود و بیشتر دنباله ی راهی را گرفت كه «ریجارسن» رفته بود تا »سالون» تازه در دهه ی سوم قرن بیستم وقتی كه استفاده از بتن مسلح در اروپا رواج كامل یافته بود وی – چنان كه خود گفته است – برای نخستین بار این ماده را (به اندازه ای كه به حساب آید) در یكی از خانه هائی كه ساخت بكار برد. دلیل این مطلب عدم كفایت «رایت» نبود؛ بلكه تمایل و اراده شخصی او بود. آن دسته از معماران اروپائی كه رهبری نهضت نو را در آن قاره به عهده داشتند به سرعت معنای كارهای «رایت» را دریافتند و آن را پذیرفتند. به سال 1908 «كونوفرانكه» استادی آلمانی كه جزء برنامه ی مبادلات فرهنگی دو كشور آلمان و آمریكا در دانشگاه هاروارد زیبایی شناسی تدریس می كرد «رایت» را ملاقات كرد . نتیجه ی این دیدار كتابی قطور درباره ی «رایت» به زبان آلمانی شد كه به سال 1910 در آلمان منتشر گشت. كتاب كوچكتر دیگری از همین نویسنده به سال 1911 به دنبال كتاب نخستین در آلمان طبع شد كه تعداد فراوانی از آن به فروش رسید. این دو كتاب مقدمه ی آشنایی اروپائیان با كار «رایت» شد. بی مناسبت نیست یاد آور شویم كتاب نخستین به دلیل جامع بودن خود تاكنون بی نظیر مانده است.دلیل این كه «رایت» به تنهایی از همه معماران هم دوره ی خود پیشتر بود چیست؟ و چرا ساختمان های وی حتی آنها كه در دم واپسین ساخت بر معماری تأثیر فوق العاده دارند؟ پاسخ به این دو سوال چندان مشكل نیست. در ستیز با كهنه پرستی، مشكلات «رایت» در مقایسه با مشكلات معماران اروپائی كمتر بود. وی در ناحیه ی غرب مركزی آمریكا زاده شد و در سایه ی حمایت شهری چون شیكاگو بود كه مركز رفیع ترین كارهای آن زمان بود.کتابی در باره ی فرانک لوید رایت A Living Architecture: Frank Lloyd Wright and Taliesin Architects خانواده لوید رایت (1889)فرانک ایستاده در کنار در ورودی (متولد 1867)- پایین سمت راست پدر – در میان درگاه مادر بزرگ – در وسط عکس مادر فرانک لوید رایت . فرانک لوید رایت محافظه کار یا نابغه؟ بی تردید فرانک لوید رایت از میان تمام معمارانی که کارشان را قرن نوزدهم آغاز شد دور اندیش تر بود وی نابغه ای بود که چشمه فیاض قریحه اش هرگز به خشکی نگرایید واستعدادش به وصف نمی آید کار وی از اعصار مختلف به خصوص از معماری دیرین خاور دور متاثر بود اما نه به شیوه دیگر معماران قرن نوزدهم که تقلید را بهانه عدم ابتکار کرده بودند بلکه مانند ماتیس نقاش فرانسوی که از هنر و زندگی ایرانی الهام گرفت و این الهام با درک و تاثیر عمیق بود .با اینهمه کار رایت بیشتر از کار هر معمار امریکایی دیگر روحیه سرزمین خود را داشت .فهمیدن کارهای رایت محتاج مطالعه دقیق وعمیق است ودرک شخصیت قوی وی که در هر نکته ای از کارهایش تجلی داشت به آسانی ممکن نیست اثارت قرن نوزدهم هنوز در رایت باقی بود اما وی به تنهایی بی آنکه نقاشان و مجسمه سازان معاصر وی اورا یاری کنند تصوری نو در معماری آفرید. ادامه خواندن مقاله آشنايي با معماري فرانك لويد رايت

نوشته مقاله آشنايي با معماري فرانك لويد رايت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تعليم وتربيت ازديدگاه اسلام

$
0
0
 nx دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمهامروزه ما وارث جهانی پر از ناکامیها، شکستها، بیمناگی ها و سرخوردگیها هستیم، کنار نهادن عقل و خرد و پیروی از امیال درونی، غرایز حیوانی و خودخواهی ها، انسان هایی بی رحم، بی منطق و تخریب گر ساخته است. وجود اینهمه بی عدالتی، سرگشتگی، جنگ و بسیاری از رفتارهای غیرعقلانی، مو ید این امر است که بشر امروزی قبل از هر چیز به تربیت کردن نیاز دارد. اکنون فن آوری های علمی روزافزون گشته است و می رویم تا خود محصور محصولات خود باشیم. در کنار این پیشرفتهای دور از انتظار جای چیزی خالی است. چیزی که به علم جهت می دهد و آن چیزی جز اخلاقیات نیست. نبود تربیت صحیح و اخلاقیات موجب شده است که امروزه ما بیش از پیش مستعد آن باشیم که به همنوعان خود آسیب برسانیم. مایر معتقد است که برای حل مشکلات موجود جهانی سه راه حل وجود دارد; جنگ، انقلاب و تربیت. به اعتقاد وی جنگ کابوس تصویر ناپذیر است و انقلاب روش بیمناکانه ولی تربیت است که به آرامی انسان را رو به تکامل می برد و او را متوجه امکانات خلاقانه خود می کند. تربیت است که به انسان جهت می دهد و او را هدفمند می سازد و تربیت تنها داروی درد بشریت است. تعریف تربیت تربیت به طور سنتی به صورت ایجاد عادت از طریق بکارگیری شیوه های تنبیه و پاداش تعریف شده است. نگاه سنتی تربیت ناظر بر فرایندی بوده است که طی آن حداقل دو نفر، یکی به عنوان معلم یا مربی و دیگری به عنوان متربی به صورت بالا – پایین با یکدیگر ارتباط دارند. در اینجا مربی دارای ویژگیها، مهارتها و توانمندیهایی است که می خواهد آن را به متربی انتقال دهد. این که این انتقال بالا به پایین است بدین معناست که صرفا یک جریان یکسویه و یک طرفه که در آن معلومات مربی به متربی جریان پیدا می کند، بین آن دو برقرار است. این انتقال مهارتها و معلومات از طریق امر و نهی کردن و تنبیه و پاداش صورت می گیرد. در این فرمول که تمامی اطلاعات از طریق مربی به متربی جاری می شود، متربی چاره ای جز اطاعت بی چون و چرا ندارد. سیستمی اگر چه قدیمی است اما هنوز در پاره ای از جوامع سنتی ، روستاها و مکانهائی که کمتر در معرض پیشرفتهای تکنولوژیک و علمی بوده است به راحتی دیده می شود. در بسیاری از شهرها و روستاهای کشورمان، یکی دو دهه شاهد چنین وضعی بوده ایم. تعلیم مکتب خانه ای و تربیت پدر – فرزندی از خصوصیت چنین سیستمی است. اگر چه چنین تربیتی خالی از اشکال نیست ولی به نظر می رسد جوامع کوچک و کمتر توسعه یافته از چنین سیستم تربیتی فایده زیادی می برند. در این جوامع ساده افراد زندگی روزمره خود را به دور از گرفتاریهای امروز جهان سپری می کنند. در چنین سیستمی پسر دنباله رو پدر است و هم از جهت ویژگی های روان شناختی و شخصیتی و هم از نظر منش و شیوه زندگی بسیار به پدر شباهت پیدا می کند. نجارزاده، نجار و رعیت زاده، رعیت می شود. در اینجا تعارض در انتخاب وجود ندارد، چون شق دیگری باقی نمی ماند تا انتخاب شود. همه چیز از قبل تعیین شده است. در واقع شاید بتوان گفت که گرفتاریهای جهان امروز وقتی از طریق تکنولوژی به جوامع ساده تر سرایت پیدا کرد، همه ساختارهای موجود آن را به هم زد. شکی وجود ندارد که تعلیم و تربیت مدرن بود که جوامع سنتی را از هم پاشید. کاربرد روشهای علمی در تعلیم وتربیت، ویژگی مشخص تربیت مدرن و امروزی است. رابطه یکسویه مربی و متربی در این شیوه مردود شناخته شده است. این رابطه اجباری نیست و در آن مسائل مربوطه به انگیزش متربی لحاظ شده است. چنین سیستم تعلیم وتربیتی است که موجب ایجاد تغییرات نسبتا ثابتی در فرد می شود. در این سیستم، تکنولوژی در خدمت تربیت قرار می گیرد و تربیت، انسان را به استفاده بهینه از تکنولوژی رهنمون می سازد. جریانی که هیچگاه در این عصر به وقوع نپیوسته است و کماکان انسان در خدمت تکنولوژی قرار دارد. اگر چه از ویژگیهای تعلیم و تربیت سنتی عدم توجه به تفاوتهای فردی و خلاقیت افراد است، در تربیت مدرن و علمی بیشتر سعی بر شکوفا ساختن استعدادهای افراد است. اگر از تعاریف متعددی که برای تربیت وجود دارد بگذریم، به طور کلی می توان تربیت را جریانی دانست که به طور مستمر در جهت رشد همه جانبه فرد (اعم از جسمانی، شناختی، روانی، عاطفی و اجتماعی و دینی) و شکوفا ساختن استعدادهای او است (شریعتمداری، 1367). در این معنی تربیت اعم از آموزشهای رسمی و غیر رسمی است و کلا هر جریانی را در برمی گیرد که در جهت تغییر و اصلاح تجربیات فرد است. به این ترتیب، تربیت فرایندی است که در سراسر عمر انسان اتفاق می افتد و قاعدتا جنبه تکاملی، رشدی و صعودی دارد، بدین معنی که هر چه جلوتر می رویم فرد شکوفاتر می شود. نظریه ها و مدلهای تربیت بسته به اینکه دیدگاه ما نسبت به انسان چگونه باشد، آیا او را موجودی ذاتا بد و شرور بدانیم یا ذاتا خوب و یا مانند لوح سفید و زمینی مستعد کاشتن هر نوع محصول، مدلهای تربیتی گوناگونی ارائه شده است . بعضی از اندیشمندان انسان را موجودی ذاتا شرور می دانند. توماس هابز معتقد بود که انسان را باید تربیت کرد و اخلاق حسنه به او آموخت. این تربیت است که انسانها را به سوی نیکی و خوبی هدایت می کند. به نظر هابز اگر انسان تربیت نشود طبیعت ناپاک و سرشت بد خود را نشان خواهد داد. در عوض لاک، فیلسوف انگلیسی قرن هفدهم، معتقد بود که انسان موجودی است دارای ذهن و سرشتی تهی از هر ویژگی. بنابراین در جواب این سو ال که ذهن از کجا این همه مواد برای استدلال و شناخت می آورد او جواب می دهد; از راه تجربه. از تجربه است که همه دانش ما سرچشمه می گیرد و از تجربه است که سرانجام دانش حاصل می شود. به نظر لاک محیط در پرورش و تربیت انسان نقش اساسی دارد. ما از راه تقلید و پاداش و تنبیه می آموزیم. به عنوان مثال اگر کودکی ببیند که والدینش در قبال موفقیتهای دیگران آنها را شماتت می کنند او نیز می آموزد که نسبت به دیگران حسود باشد. حال اگر در این حین پاداش دریافت کند و کار او از طرف والدین تایید گردد او سعی می کند که حسادت خود را تقویت کند. لاک هدف اصلی تربیت و تعلیم را کنترل خود می داند (کرین، 1375). فرد از طریق تربیت یاد می گیرد که بر اعمال و رفتار خود تسلط یابد، رفتارهای تکانه ای از خود بروز ندهد و قبل از انجام هر عمل و رفتاری در قبال آن اندیشه کند. او پایه همه فضیلتها را در این می داند که فرد بتواند از ارضای خواسته های خود دست بردارد. به نظر لاک پاداش و تنبیه فیزیکی از راههای تربیت است و بهترین پاداش، تمجید و ستایش و بهترین تنبیه، عدم قبول و ابراز نارضایتی و تقبیح است. روسو، فیلسوف سوئیسی قرن هجدهم، برخلاف لاک معتقد بود که کودکان محفظه های خالی یا الواح نانوشته نیستند، بلکه حالات و روشهای خاص خود را از نظر احساس و اندیشه دارا می باشند. آنها مطابق با طرح طبیعت رشد می یابند و ما باید تنها تسهیل کننده این رشد باشیم. او انسانها را با طبیعت پاک می انگاشت و معقتد بود که اگر بگذاریم طبیعت کار خود را می کند، هر چند نهایتا انسانها تحت انقیاد و بندگی نیروهای اجتماعی درمی آیند. روسو در کتاب معروف خود به نام امیل اندیشه های تربیتی را بیان داشته است. امیل پسر فرضی است که روسو آن را رشد داده است. او معتقد است که امیل خود توسط نیروهای طبیعی خود خواهد آموخت، راه خواهد رفت و شروع به سخن گفتن خواهد کرد. چیزی به امیل تحمیل نمی شود، بلکه آزاد گذاشته می شود تا خود اشتیاق پیدا کند. امیل می آموزد هر چیزی را براساس تجربه خود داوری کند. بدین سان او می تواند به درستی بیندیشد و عمل کند. به علاوه از زمانهای قدیم تربیت با دین به گونه ای آمیخته بود.هر جامعه ای براساس مذهبی که برای خود برمی گزیند سعی می کرد افراد جامعه خود را برای برپاداشتن سنتهای مذهبی و آداب و رسوم دینی تربیت کند. تربیت در اسلام در اسلام اهمیت خاصی به تربیت فرزند داده شده است، چرا که یکی از حقوق اساسی فرزند نسبت به پدر تربیت درست اوست. در اهمیت تربیت در اسلام همین بس که در قرآن مجید از یکی از اهداف عالیه بعثت پیامبران به عنوان تزکیه (تربیت) نام برده شده است. تربیت در اسلام با معانی و تعابیر مختلفی بکار رفته است . در یک تعبیر، تربیت به معنای رسیدن به رشد است. آیه 1 سوره جن ناظر بر این تعبیر است. در این آیه هدف قرآن هدایت به حق و کمال عقلی است. آیات دیگری مانند 256 سوره بقره، 10 سوره جن و 10 سوره کهف ، نیز ناظر بر همین معنا از تربیت هستند. در جای دیگر قرآن مانند آیات 29 و 38 سوره غافر ماموریت پیامبر اسلام هدایت به راه کمال ذکر شده است. هدایتی که در آن فرد، در راه مستقیم (صراط المستقیم) گام برمی دارد. در سوره آل عمران آیه 164 آمده است که همانا خداوند بر افراد با ایمان منت نهاد و برای آنان پیامبری را مبعوث کرد تا آنان آیات الهی را تلاوت کنند و انسانها را از آلودگیها برهانند (تزکیه کنند) و به آنها کتاب و حکمت بیاموزند. و یا در نهج الفصاحه، پیامبر اکرم (ص) می فرماید: “من برای به کمال رساندن خوبیهای اخلاق مبعوث شدم”. بنابراین تزکیه نفس باعث رستگاری می شود وتربیت باعث به کمال رسیدن ابعاد معنوی و شخصیتی انسانها می گردد. در این میان پرمعناترین تعبیر از تربیت اسلامی همان تعبیر به تزکیه است. در آیه دوم سوره جمعه، هدف از بعثت رسولان و پیامبران آگاه ساختن انسانها از نشانه های الهی، تزکیه آنها و علم آموزی به آنها عنوان شده است. این سه هدف بزرگ الهی جز برترین اهداف تربیت اسلامی است هدف اول یعنی آگاه ساختن انسانها به نشانه های الهی جنبه مقدماتی دارد و در آن سعی می شود کودک با رشد گیرنده های حسی خود مخصوصا دیدن و شنیدن بتواند به تفکر و تاملی درست در عالم خلقت برسد. در مرحله بعد کودک یاد می گیرد که از انجام رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی بپرهیزد و فضائل و کمالات انسانی را در خود رشد دهد. درمرحله سوم و آخرین مرحله تربیت، کودک شروع به علم آموزی می کند تا بیشتر از پیش رو به سوی کمال برود. پس بنابراین در تربیت اسلامی سه مرحله وجود دارد که در سطور بعدی به تفضیل در این باره بحث خواهیم کرد. ویژگیهای تربیت اسلامی تربیت در اسلام جنبه دینی هم دارد. بدین معنی که اگر در ادیان دیگر تربیت وجود دارد صرفا به تربیت دینی پرداخته می شود. ولی در تربیت اسلامی، تربیت دینی تنها یک جنبه از تربیت است. تربیت اسلامی جامع است از این نظر که شامل پرورش جسم ، روح، فرد و جمع ، دنیا و آخرت می شود. تربیت در اسلام تنها انجام مناسک دینی نیست . بلکه پروراندن هر صفت و کمالی است که انسان به عنوان جانشین خدا بر زمین و انسان به عنوان انسان باید دارا باشد. آیات، روایات و توصیه های دینی متفاوتی را می توان یافت که در آن نه تنها به عبادت وانجام مراسم دینی توصیه شده است بلکه کسب کلیه فضائل و دوری از هر حیوان صفتی سفارش شده است. همه اینها نشان می دهد که تربیت اسلامی تربیتی کامل و همه جانبه است. از دیگر ویژگیهای تربیت اسلامی این است که تمامی تلاشهای تربیتی یک مسیر را دنبال می کنند و آن عبادت و بندگی خدا و تسلیم رضای او بودن است. این ویژگی مخصوص تربیت اسلامی است و در هیچ یک از مدلهای تربیتی وجود ندارد. در بهترین روشهای تربیتی فرد خدمتگزار جامعه است و هدف والاتری وجود ندارد. از ویژگیهای دیگر تربیت اسلامی تاکید آن بر تربیت شناختی است. آنقدر که در تربیت اسلامی بر پرورش تفکر و علم آموزی تاکید شده است در هیچ یک از مدلهای تربیت چنین سفارش نشده است. همانگونه که متذکر شدیم، قرآن هدف از بعثت پیامبران را تعلیم علم و حکمت می داند. اهداف تربیت اسلامی هدفهای تربیت در طول تاریخ انسان تغییرات زیادی داشته است. همانگونه که بیان شد، در جوامع ابتدائی هدف از تربیت بیشتر برای حفظ سنت ها و ثبات وضع موجود بوده است. در جوامع دینی تربیت در جهت آموزش اصول مذهبی، سنتها و عقاید دینی بوده است. در جوامع دیگر مانند روم باستان هدف از تربیت قبل از هر چیز پرورش شهروند خوب ، فردی که آماده فداکاری برای سرزمین خود باشد بوده و در عصر جدید و طبعا علمی، تربیت شدیدا بر اهداف علمی استوار است. این امر مخصوصا بعد از انقلاب صنعتی شدت گرفت و پایه های تربیت نوین بر روان شناسی علمی و زیست شناسی گذارده شد از دیدگاه مایر هدفهای تربیت عصر جدید عبارتند از : تفکر، تامل، شناخت فرهنگ وهنر، پرورش خلاقیت، درک و کاربرد دانش، تماس با اندیشه های مهم، روی آوری به ارزشهای معنوی و اخلاقیات، کسب مهارتهای اساسی مانند خواندن، نوشتن و زیبایی شناسی، کارآمدی شغلی ، پرورش حس احترام به همنوع و خانواده، شهروند مو ثر ، سلامت بدنی ، رشد شخصیت، رشد و گسترش علائق و صلح جویی. در اسلام هدفهای تربیتی مطابق با شان انسان و هدف از خلقت آدمی است. اسلام دین کاملی است. در یک فرآیند کلی ظهور دین اسلام، یک جریان تربیتی را پشت سر نهاد . نگاهی به سیر تکامل دین اسلام مو ید این نظر است. تمامی پیامبران از آدم تا خاتم یک هدف را دنبال می کردند که تکامل آن در دین اسلام دیده شد. اسلام به یکباره ظهور نکرد. بلکه انسانها را به تدریج آماده پذیرفتن خود نمود. رشد هدفهای تربیتی در دنیای مدرن و فرا مدرن امروز در اهداف مادی و دنیایی محدود شده است و هدفهای اخلاقی، معنوی و روحانی در فرع قرار دارد. در اسلام این مزیت وجود دارد که هدفهای تربیتی بر محور خودشناسی ، خداشناسی و تقرب و رضای الهی دور می زند. هدفهای تربیتی در اسلام از نظر شریعتمداری عبارتند از : تقوی و پرهیزگاری، آموزش حکمت، پرورش عدالت خواهی، تکامل انسان، استقلال فردی، پذیرش مسو ولیت فردی، تغییر رفتار، احترام به انسان، ایمان به صلاحیت مردم، پرستش خدا، برادری و همکاری، دوستی با ملل دیگر و پرورش روح اجتماعی. از نظر شریعتمداری ویژگیهای تربیت اسلامی عبارتند از: الف) جنبه هدایتی بودن فرد در زمینه های عقلانی، اجتماعی، عاطفی و بدنی. ب ) جنبه پویائی در رشد یا بندگی هدفها و انعطاف پذیری روشها ج) جنبه انقلابی بودن مکتب اسلام بدین معنی که در اسلام هم نظام پویا وجود دارد و هم مبارزه با استعمار و استثمار. هدفهای تربیت اسلامی را در : تقویت اراده، عبادت و نیایش، محبت، تقویت حس حقیقت جوئی، مراقبه و محاسبه، تفکر، محبت اولیا، ازدواج ، جهاد و کار می داند. مشابه هدفهای ذکر شده، هدفهای زیر را از اهداف تربیت اسلامی می داند; اول پرورش ابعاد وجودی و شخصیتی انسان و شکوفا کردن تمامی استعدادهای او. دوم، حرکت دادن انسان به سوی خدا، سوم آگاه کردن انسان از پایگاه و جایگاه خویش در جهان. چهارم، پرورش قدرت تشخیص در انسان از طریق مشاهده، تجربه، تفکر و تعلیم. پنجم، پرورش روح حقیقت جویی. ششم ، پرورش افرادی مو من، متقی و عامل به خوبیها. هفتم ایجاد روح برادری، برابری، تعاون احسان و ایثار. هشتم، پرورش روحیه تلاش و مبارزه با فقر. آنچه مسلم است هدف اساسی تعلیم و تربیت اسلامی همان هدفی است که انسان برای آن آفریده شده است و آن هدف جز شناخت فرد، پی بردن به عظمت خداوندی و طی کمالات انسانی نیست. پس می توان گفت یکی از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی شناخت خود و پیرامون خود است. فرزندانمان را باید بگونه ای تربیت کنیم که مشتاقانه در پی کشف خود و محیط خود برآیند. از ابتدای تولد خوشبختانه این ودیعه درونی یعنی جستجو و کشف محیط به طور ذاتی در وجود ما نهفته است. ما می توانیم به روش بسیار دقیق و هوشمندانه آن را هدایت نمائیم مسلما اگر این نهاده درونی نتواند به درستی رشد یابد ما در اهداف تربیتی خود دچار شکست شده ایم. برای تربیت و رشد این نهاده باید سعی کنیم از ابتدا کودک را مشتاق به بررسی و پویش اطراف خود نمائیم. ما می توانیم با جواب دادن به پرسشهای او – با حوصله وسعی بیشتر – او را برای طرح پرسشهای دیگر به حرکت وا داریم. می توانیم با ندادن جواب کامل به سو الهای او، کودک را وا داریم که خود نیز برای کشف حقایق قدمی بردارد. پس شناخت خود و پیرامون خود می تواند از اولین اهداف تربیتی باشد که از ابتدای تولد می توان به آن پرداخت. آموزشهائی که در این مرحله به کودک داده می شود باید در برگیرنده شناخت کودک از حقوق خود و دیگران باشد. کودک یاد می گیرد که به دیگران احترام بگذارد. حق خود را در قبال جامعه و محیط زیست ادا کند. یاد بگیرد که فکر کند و مهارتهای تفکر را بیاموزد و بتواند رابطه ای انسانی با دیگران برقرار سازد. در مرحله بعد که از هفت سالگی شروع می شود، بیشترین تاکید بر تربیت دینی است. کودک یاد می گیرد که مناسک دینی را انجام دهد. دین خود را بشناسد و هر آنچه به او از طرف دین امر شده است، انجام دهد و از آنچه که از آن نهی شده است دوری گزیند. این مرحله توام است با شروع تعلیم و تربیت رسمی که در آن مرحله سوم از تعلیم و تربیت اسلامی که همان یاددهی علم و حکمت است آغاز می شود. در این مرحله است که شناخت و آگاهی های فرد از خود و جهان و همچنین آفریدگار جهانیان به مرتبه ای رسیده است که بتواند از روی آگاهی به سوی شکوفایی گوهر انسانی خود قدم بردارد. بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که در تعلیم و تربیت اسلامی یک هدف اساسی وجود دارد و آن حرکت انسان بسوی خداست. چرا که ما ز بالائیم و بالا می رویم. اما این هدف کلی و نهایی در اهداف جزئی تری مستتر است که ما آن را زیر هدفهای تعلیم و تربیت اسلامی می نامیم و آنها شامل : شناخت فرد از خود، جامعه و طبیعت، رعایت حقوق خود، دیگران و طبیعت، پرورش حس احترام همراه با محبت نسبت به دیگران، انجام اعمال صالح و نیک به عنوان مسلمان ، انجام مناسک دینی، پرهیز از دروغ، دشمنی، ظلم، ریا، و همه اخلاق رذیله و تلاش در جهت برقراری دوستی و صلح و عدالت در سطح جهان، کسب علم و دانش و پرورش تفکر و خلاقیت و کارآمدی برای جامعه است. این اهداف توسط مراحل سه گانه که در بالا توضیح دادیم می تواند محقق گردد. روشهای تربیت اسلامی در قرآن به روشهای گوناگون تربیت اشاره شده است. یکی از آن روشها که اتفاقا در روان شناسی مدرن امروزی نیز کاربرد دارد، روش تشویق و تنبیه است. مکررا در قرآن می بینیم که خداوند انسانها را به دادن پاداش در مقابل نیکیها و مبتلا ساختن آنها به عذاب در مقابل بدیها اشاره دارد. این روش در روان شناسی بسیار رایج است. در این روش برای تغییر و اصلاح رفتار می توان با دادن پاداش و یا تنبیه کردن انسانها را وا داشت تا رفتار بخصوصی را ارائه دهند و رفتار دیگر را سرکوب نمایند. تفاوت روش تشویق و تنبیه قرآنی و روان شناسی امروزه در این است که تنبیه یا تشویق خداوند اکثرا به دنیای دیگری واگذار شده است. اگر چه در این دنیا نیز تا حدودی تشویق و تنبیه وجود دارد ولی در روان شناسی بلافاصله بعد از رفتار خاصی تشویق وتنبیه صورت می گیرد. با این حال می توان از هر دو روش قرآنی و روان شناسانه برای تربیت افراد استفاده نمود. روش دیگری که در تربیت اسلامی وجود دارد و مکررا به آن اشاره شده است. الگوگیری از سیره پیامبران و اولیا خداست. خداوند رفتار رسول اکرم را “اسوه حسنه” برای مردم می شمارد تا از آن الگو گیرند. در روان شناسی مدرن نیز از این روش مخصوصا برای فراگیری رفتارهای اجتماعی استفاده شایانی می شود. الگو باید ویژگیهای بخصوصی داشته باشد تا مورد الگوگیری قرار بگیرد. این ویژگیها شامل جنسیت، سواد، موقعیت اقتصادی، اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی، سن و از این قبیل است. توجه به این ویژگی ها می تواند این روش تربیتی را کارآمدتر سازد. روش دیگر تربیت در اسلام روش تذکر است. ذکر به معنای یادآوری است. به این معنا که ما، چیزی را که قبلا فرد یاد گرفته است، با بیان صفتی از آن، به او گوشزد می کنیم. این روش صرفا موقعی مو ثر است که فرد چیز را قبلا یاد گرفته باشد. در این صورت نیازی به استفاده از تنبیه نیست بلکه یادآوری آنچه فراموش کرده است کافی است. گاهی این روش می تواند به صورت امر به معروف و نهی از منکر صورت بگیرد که نوع دیگری از تذکر دادن است. از دیگر روشهای تربیت اسلامی می توان روش “بیان داستان” را نام برد . در قرآن بسیاری از داستانهای عبرت آموز وجود دارد که هر یک می تواند انقلابی در درون انسانها ایجاد نماید. روش داستانی روش استفاده از تجربیات دیگران به جای تجربه فردی است. این روش مخصوصا در سنین نوجوانی بسیار کاربرد دارد. چرا که در این سن، نوجوان می تواند روابط منطقی بین پدیده ها را به طور ذهنی درک نماید ولی کاربرد آن در کودکان نمی تواند مو ثر باشد. روش دیگری که باز در قرآن نیز به آن اشاره شده است روش محاسبه نفس است. این روش که در آن فرد به بازنمودن اعمال خویش طی دوره مشخصی می پردازد، در روان شناسی مدرن نیز کاربرد فراوانی دارد. این روش از جمله روشهای شناختی تعلیم و تربیت است که امروزه به آن خود جهت دهی یا خود نظم دهی می گویند. از طریق این روش می توان به افراد یاد داد تا خود، رفتارها و اعمال خود را تحت نظر بگیرند و آنها را کنترل نمایند. به این وسیله به عوض اینکه از بیرون به کنترل افراد بپردازیم، خود آنها را مسو ول اعمال خودشان قرار می دهیم. البته روشهای دیگری نیز در تربیت اسلامی وجود دارد مانند روش محبت، روش موعظه، روش توجه و روش ابتلا و امتحان. ما از ذکر این روشها به جهت طولانی تر شدن بحث خودداری می نمائیم. هر چند بعضی از آنها دردل روشهای ذکر شده مستتر است، مانند روش محبت که باید در تمامی روشهای تربیتی اعمال گردد. روش موعظه می تواند به صورت ذکر یا داستان سرائی نیز صورت پذیرد و روش توبه که روش کاملا فردی است و ابتلا به امتحان الهی نیز از روشهائی است که خداوند در قبال بندگان خود بکار می برد. تربیت از دیدگاه اسلامهمان طور که می دانید انقلاب شکوهمند اسلامی ما یک هدف اساسی داشت و آن این بود، که اسلام، تعالیم اسلامی، احکام اسلامی، اصول و دستورالعمل های اسلامی، حاکم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهیم این مطلب را به صورت آموزشی مطرح کنیم، باید بگوییم که هدف، اشاعه تربیت اسلامی در جامعه بود. یعنی از آنچه قبل از انقلاب در جامعه، تا حدی جاری و متداول بود، ما را تحت تاثیر آداب و رسوم خاص و هدفهای تربیتی خاص از دیدگاه خود، سوق می دهند. هدف امام امت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این بود، که به تدریج مسو ولان آموزشی اعم از مراجع محترم تقلید، متکلمان، فیلسوفان اسلامی، مبلغان، آنهایی که در آموزش معارف اسلامی و در مراکز آموزشی هستند اقدام کنند و همچنین تشکیل حکومت اسلامی و تشکیل نهادهای آموزشی و نهادهای تربیتی همه یک هدف اساسی را دنبال می کردند و آن پیاده کردن تعلیم و تربیت اسلامی می باشد. شاید برای بعضی افراد مفهوم تربیت روشن نباشد و تربیت را باآموزش مهارتهای خواندن و نوشتن یکسان تلقی کنند این امر آن طور که باید و شاید مهم تلقی نشود. ولی این مساله درست نیست. آموزش الفبا، حساب، نوشتن و خواندن، حتی آموزش علوم، همه اینها با امر تربیت اختلاف دارند، به عبارت دیگر ممکن است کسی آموزش ببیند و در رشته ای اطلاعات لازم را هم کسب کند و این اطلاعات را حفظ کرده باشد ولی درک درستی از آنها نداشته باشد، یا این که این اطلاعات توام با درک و تا اندازه ای فهم باشد، این اطلاعات خودبه خود همراه با تربیت نیستند، یعنی ممکن است آدمی در یک رشته ای مطلع باشد حتی در سطح عالی علمی مطالبی را درذهن داشته باشد اما از تربیت برخوردار نباشد . بسیاری از دانشمندان و مطلعین، افرادی که در رشته های علمی کار کردند، از لحاظ فکری، اخلاقی و اجتماعی در سطح پایین قرار دارند. و تنها درس خواندن و بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات موجب پرورش قوه استدلال نمی شود و فقط سطح محفوظات را بالا می برند، این محفوظات یا به صورت بهتر معلومات، خود به خود فرد را تربیت نمی کند و امر تربیت جدا از این امر آموزش است و باید توجه بیشتری به امر تربیت کرد آیا به واقع آنچه که انجام می دهیم با موازین اسلامی سازگار است و وفق دارد، خواهیم دید که متاسفانه این گونه نیست، به دلیل این که : 1- درصدد روشن کردن ماهیت تربیت نبوده ایم، 2- توجه به تربیت اسلامی نکرده ایم 3- در مراکز آموزشی، که باید مراکز رسمی تربیت باشند، کار معلمان و استادان در مراکز آموزشی انتقال چهار مطلب علمی از ذهن خود به ذهن شاگرد است ، شاگرد، باید این نکات را حفظ و سپس در امتحان، محفوظات خود را ارائه دهد تا مورد ارزیابی قرا رگیرد و ارتقا پیدا کند. اگر این مراکز آموزشی رسالت تربیتی بر عهده دارند، با توجه به آنچه که در کلاس درس می گذرد، معلمی از طریق سخنرانی چهار نکته به ذهن شاگرد منتقل می کند، شاگرد هم گاهی خسته می شود و گاهی گوش می کند و گاهی هم ممکن است سو الی در ضمن شنیدن سخنان معلم، مطرح سازد، سپس مطلب بیان شده را به خاطر بسپارد، درموقع سو ال کردن معلم، محفوظات را ارائه کند. عبارت عربی، عبارت بسیار عالی و ارزنده ای است و نکته های دقیقی به ما می آموزد. در این عبارت آمده است: “من لم یود به الابوان یود به الزمان” کسی که پدر و مادر او را تربیت نکرده باشند ، زمان او را تربیت می کند. اگر دقت شود متوجه می شوید که “تربیت زمان” یعنی چه ؟ “تربیت پدر و مادر” یعنی چه؟ اگر پدرو مادر به مسائل تربیتی آشنا باشند آگاهانه فرزندان خود را از لحاظ عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی، عاطفی و از لحاظ بدنی، می توانند آموزش بدهند و تربیت کنند. این فرزندان در زمینه های مختلف به صورت خاص عمل خواهند کرد. اما اگر چنین چیزهایی مطرح نباشد یعنی پدر و مادر هم آشنا به جنبه های مختلف تربیت نباشند، مسائل داخلی خانواده، گرفتاریها، پخت و پز و فراهم کردن وسایل راحتی فرزندان، پدر به دلیل اشتغال در خارج از خانه، مادر هم به خاطر اشتغال به کار منزل و بچه ها. پس تربیت کجاست؟ تربیت فکری و عقلانی یعنی چه؟ در کدام قسمت تربیت معنوی و اخلاقی صورت گرفته است؟ کجا در مورد تربیت اجتماعی بحث شده است و ; همان طور که مشاهده می شود تمام اعمال، براساس عادات و رویه های حساب نشده می باشد. اکنون آن راهها، به معرض اجرا درمی آیند. بنابراین وقتی پدر و مادر، فرزندان را تربیت نکنند، در مراکز آموزشی بجز انتقال چهار مطلب به ذهن شاگرد، دیگری انجام ندهند به یقین تربیت به عهده زمان محول می شود. یعنی در زندگی هر فرد حوادث و وقایع به رفتار او شکل می دهد. بنابراین توجه به امر تربیت لازم است و اعزام پیامبران برای تربیت انسانها بوده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: “ادبنی ربی فاحسن تادیبی.” پروردگار من مرا تربیت کرد، مرا ادب کردو به بهترین وجه هم ادب کرد. پیامبر اکرم(ص) آیات قرآنی را می خواند، “یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه” این که برای تزکیه و تذهیب تعلیم دانش استوار و محکم مردمان، به میان آنها رفتم و آنها راتحت تعلیم قرار دادم. بنابراین از طرف خداوند مبعوث شدند که انسان را راهنمایی و هدایت کنند . وظیفه پدر و مادر، معلمان، رهبران، نویسندگان، گویندگان، این است که به امر تربیت آشنا باشند و بدانند که در حوزه کار خود چگونه باید عمل کنند. یک مبلغ اسلامی باید به تعلیم و تربیت آشنا باشد و در تبلیغ معارف اسلامی اصول تربیتی را رعایت نماید، یا یک نویسنده، یک معلم، یا پدر و مادر و خلاصه یک مربی، اینها همه باید با امر تعلیم و تربیت آشنا باشند و بدانند تعلیم و تربیت چیست تا بتوانند هم در مورد خود، اعمال و هم در مورد فرزندانشان به تناسب شغلی که دارند اجرا کنند. اگر گوینده ای به تعلیم و تربیت، آشنا باشد شنوندگانی که در جلسه سخنرانی او شرکت می کنند از گفتار او بهره می برند وسخنان گوینده را می شنوند، چیزهایی تربیتی در خلال سخنان او مطرح می شود، و تغییری در وضع تربیتی آنها حاصل می شود. آنچه در تعلیم و تربیت اسلامی دیده می شود یک تربیت کل، صحیح، منطقی و تربیتی که بر اساس اصول و مبانی محکم استوار است و تمام ابعاد اساسی شخصیت آدمی را در نظر گرفته است. هدف تربیت اسلامی این است که فرد جامع الاطراف و فردی که در هر زمینه رشد یافته باشد تربیت کند و خلاصه تحویل جامعه دهد . وقتی نظام های تربیتی غرب را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم، درمی یابیم، که گروههای مختلف در غرب هر کدام به یک جنبه از شخصیت انسان تاکید دارند. بعضی به جنبه های فردی توجه دارند، عده دیگری به جنبه اجتماعی حیات انسان توجه دارند، اما فردیت انسان را از نظر دور می دارند، تصور می کنند هرکسی، در هر جامعه ای باشد تابع آن جامعه است. آن جامعه به شخصیت، افکار، عقاید و عادات او شکل می دهد، بنابراین آنچه که اهمیت دارد جامعه است و فرد هم جز و تابعی از جامعه است و خودش نقشی ندارد و اغلب فرد را مولود جامعه می دانند، یعنی برای خود فرد نقشی در اعمال و رفتار قائل نیستند، یعنی برای فرد آزادی و اختیار قائل نیستند و می گویند که این جامعه و فرهنگ جامعه است که به رفتار انسان شکل می دهد. این که جامعه در شکل دادن به رفتار فرد موثر است یک موضوع است، ولی این که فقط جامعه فرد را به این شکل تربیت می کند و فرد به هیچ وجه از خود آزادی و اختیار ندارد، مطلب دیگری است. آری در هر جامعه ای که زندگی کنیم، زبان و آداب و رسوم آن جا را می آموزیم، اما در عین حال انسان هستیم و از قدرت عقلانی برخوردار و دارای اختیار و آزادی می باشیم.یعنی فرد می تواند در بعضی جهات مقاومت کند و آنچه را که در جامعه معقول و متداول است نپذیرد و از روی قدرت و تشخیص خود عمل کند. منظور بر این است که گروه دوم تصور می کنند، حیات جمعی اصل است و باید به حیات جمعی توجه کرد و فرد تابع حیات جمعی است و از خود هیچ نقشی ندارد. گروهی انسان را حیوانی که چند درجه بیشتر از حیوانات موجود رشد کرده تلقی می کنند. یعنی نحوه یادگیری، پیدایش افکار و عقاید را درانسان تابع قواعدی قرار می دهند که این قواعد حاکم بر رفتار حیوانات است. بعضی از دانشمندان معتقد شدند که عواملی در محیط به وجود می آید، ادامه خواندن مقاله تعليم وتربيت ازديدگاه اسلام

نوشته مقاله تعليم وتربيت ازديدگاه اسلام اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله اعداد طبيعي

$
0
0
 nx دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تاریخچه پیدایش عدد و شمارشمقدمه یکی از کهن‌ترین و در ضمن اساسی‌ترین مفهومها در ریاضیات، مفهوم عدد مثبت و درست ، یعنی مفهوم عدد طبیعی است و تا زمانی که انسان وجود دارد، از اهمیت این مفهوم چیزی کم نمی‌شود. مفهوم عدد هم ، همچون همه مفهوم‌های دیگر ریاضیات ، در جریان برخورد انسان با طبیعت و در جریان کار و فعالیت انسان برای زندگی اقوام گرفته است.از زمانهای کهن تا سده نوزدهم میلادی ، بسیاری از نویسندگان ، اختراع عدد را به یک نابغه و فیلسوف بزرگ یا در جایی به جز قلمرو انسان نسبت می‌دادند. این جمله کرونیکر ، دانشمند بزرگ جبر مشهور است که: به جز عددهای طبیعی که ساخته ذهن بشر نیست، بقیه عددها را انسان آفریده است. برخلاف نظر کرونیکر عددهای طبیعی هم ، نتیجه‌ای از کار عملی و ذهنی انسان است. منشا پیدایش عدد نوشته‌های قدیمی ریاضی ، کم و بیش تا سده هیجدهم ، اختراع عدد را به عقل یک فیلسوف قدیمی یا فیثاغورس حکیم ، نابغه یونان باستان و غیره نسبت می‌دادند. از جمله ماگنیتسکی نویسنده نخستین کتابهای درسی در روسیه ، در کتاب خود به نام حساب از فیثاغورس به عنوان مخترع و پایه گذار این دانش نام می‌برد . در افسانه‌های زیبای یونانی باستان ، اختراع عدد درست به پرومته نسبت داده شده است. مدرکهای پیدایش شمارش و عدد به این ترتیب دانش ناچار است برای نتیجه گیری ، از مدرکهای غیر مستقیم استفاده کنند. پیش از همه باید از نژاد شناسی نام برد. زیرا با بررسی فرهنگهای ملتهایی که در دوران پیش از تاریخ به سر می‌برند، می‌توان درباره دوره‌های تکامل ملتهای دیگر هم داوری کرد. سرچشمه دیگر پژوهش ، زبان است که نه تنها وسیله بستگی انسانها به دیگر است، بلکه بازمانده‌ای از فعالیتهای معنوی قدمهای کهن هم باشد. در زبان و در ویژگیهای دستوری آن ، آگاهیهای گرانبهایی نگهداری شده است که تا اندازه‌ای ، به روش شمردن مردم آن زمان ، و این که چگونه به شمارش امروزی رسیده‌ایم، راهنمایی می‌کند. با اینهمه ، آگاهیهایی که بوسیله جهانگردان در جریان سده‌های 18و 19 جمع‌آوری شده است، اهمیت زیادی درباره تاریخ دانش دارد و زمینه اصلی کار را برای ترسیم طرح تاریخی وپیدایش مفهوم عدد درست در اختیار ما می‌گذارد. روشن شده است که بسیاری از قبیله‌ها ، می‌توانستند حساب کنند بدون این که نامهای ویژه ای برای عددها داشته باشند. بنابر آگاهیهایی که بوسیله ایاسماپار کاشف معروف قطب (1790-1855) به ما رسیده است، در آن زمان ، اسکیموها ، اگر بیش از سه فرزند داشتند، نمی‌توانستند آنها را بشمارند. با وجود این ، اگر یکی از فرزندانشان غایب بود، متوجه می‌شدند. یعنی بدون این که برای هر کدام از آنها ، نشان ویژه جداگانه‌ای داشته باشند، می‌توانستند حساب آنها را نگه دارند. در این مرحله از تکامل ، عدد به خودی خود و به عنوان یک مفهوم مستقل درک نمی‌شود، بلکه همراه با سایر ویژگیها است و به کیفیت چیزهایی مربوط می‌شود که مجموعه را تشکیل داده‌اند. طبیعی است، شمردن چیزها و مقایسه تعداد عضوهای مجموعه‌های مختلف ، کار دشواری است. آگاهیهای پراکنده‌ای که در نوشته‌های مولفان تمدنهای نخستین وجود دارد، این ادعا را ثابت می‌کند که عمل شمارش برای قومهای اولیه ، مساله بغرنجی بوده است که هر وقت به آن می‌پرداختند، برایشان بی‌اندازه خسته کننده و ملال‌آور بود. نمونه‌های جالبی از پیدایش عدد در طول تاریخ ک.شتای نن جهانگرد و نژاد شناس ، نمونه جالبی در این باره نقل می‌کند. او حدود سالهای هشتاد سده نوزدهم ، در عمق جنگلهای آمازون ، به قبیله باکاایر برخورد که از نظر تکامل ، در سطح پایینی بودند. او بارها از بومیان خواسته بود ده دانه بشمارند. آنها به کندی ، ولی درست ، تا شش دانه را می‌شمردند ولی برای شمردن دانه‌های هفتم و هشتم با ناراحتی متوقف می‌شدند، نشاط خود را از دست می‌دادند، هاج و واج به دور و بر خود نگاه می‌کردند، از دردسری که گرفتارشان کرده بود، غرغر می‌کردند سرانجام هم یا از پاسخ طفره می‌رفتند و یا پا به فرار می‌گذاشتند.میکلوخو- ماکلای ، درباره عدد شماری بومیان گینه نو می‌نویسد: بومیان روش جالبی برای شمردن دارند. آنها انگشتان خود را یکی پس از دیگری می‌بندند و صدای معینی را تکرار می‌کنند وقتی به پنج می‌رسند، می‌گویند دست. بعد ، آغاز به بستن انگشتان دست دیگر خود می‌کنند; تا به دو دست برسند; و برای 15 یک پا و برای 20 دوپا. اگر لازم باشد باز هم بعد از آن را بشمارند، از انگشتان دست و پای دیگری استفاده می‌کنند. می‌بینیم، مهارت در شمردن مربوط به وجود نام ویژه‌ای برای عددها یا وجود نمادهایی برای رقمها نیست. شکل گرفتن عددها را باید از مرحله‌های بالای تکامل شمار دانست. مدتها پیش از آن که نامهای ویژه‌ای برای عددها پیدا شود، برای بیان تعداد چیزها، نام هایی وجود داشت. معلوم شده است نزد برخی از قبیله‌های آفریقایی ، برای هر یک از حالتهای 3 گاو ، 3 درخت ، 3 جنگ و غیره نام ویژه ای دارند. یا برخی از قبیله های غرب کانادا که نامی برای عدد 3 ندارند، برای 3 چیز از نامهای استفاده می کنند. تخه ، سه چیز ،تخانه ، سه برگ. بومیان فلوریدا برای 10 تخم مرغ می‌گویند نانگوآ و برای 10 سبد نا-بانارا. ولی بطور جداگانه برای عدد 10 (که به چیز مقید نباشد) از واژه نا استفاده نمی کنند و برای عدد 10 هیچ واژه ای ندارند. نویسنده ضد دوریگلند در این باره می گوید: مفهوم های عدد و شکل، از جایی جز جهان واقعی ، گرفته نشده است. ده انگشت که انسان شمردن، یعنی نخستین عمل حساب را روی آنها یاد گرفت، همه چیز هست جز محصولی که زاییده اندیشه خالص باشد. برای شمردن، نه تنها باید چیزهایی داشته باشیم که آن را بشماریم. بلکه باید این استعداد را هم داشته باشیم که ضمن بررسی این چیزها ، هر ویژگی دیگری جز شمار را از آن جدا کنیم و این استعداد هم در نتیجه تکامل تاریخی طولانی که متکی بر تجربه باشد بدست می‌آید.عدد یک عدد یک ماهیت مجرد است که برای توصیف کمیت استفاده می شود. انواع مختلفی از اعداد وجود دارد. مشهورترین اعداد، اعداد طبیعی {; ،3 ،2 ،1} هستند که برای شمارش بکار رفته و با N، و اگر عدد صفر را نیز در بر داشته باشد اعداد حسابی {; ،3 ،2 ،1 ،0} و با I مشخص می شوند. اگر تمام اعداد منفی را شامل شود، اعداد صحیح Z بدست می آید. نسبت اعداد صحیح اعداد گویا یا کسر نام دارند؛ دسته کامل تمام اعداد گویا با Q نشان داده می شود. اگر تمام عبارتهایی که اعشار آنها غیر تکراری و نامحدود است را نیز شامل کنیم، اعداد حقیقی R بدست می آیند. اعداد حقیقی که گویا نیستند اعداد گنگ نامیده می شوند. اعداد حقیقی بنوبه خود به اعداد مختلط C تعمیم می یابند تا بتوان معادلات جبری را حل نمود. علامتهای فوق اغلب با حروف “ضخیم تاکید” نوشته می شوند، بنابراین :اعداد مختلط بنوبه خود به quaternion تعمیم می یابند، ولی ضرب quaternion ها خاصیت جابجایی ندارد. Octonion ها از تعمیم quaternion ها بدست می آیند، ولی این بار خاصیت شرکت پذیری را از دست میرود. در حقیقت، تنها شرکت پذیران ابعاد محدود جبر تقسیم اعداد حقیقی، مختلط و quaternion هستند. اعداد باید از رقوم که علامتهایی برای نمایش اعداد هستند، متمایز شوند. علامت گذاری اعداد بصورت سریهایی از ارقام در سیستمهای رقومی بحث شده است. مردم دوست دارند تا اعداد را بجای اسامی یکتا به اشیاء بدهند. طرحهای رقومی متنوعی برای اینکار وجود دارند. ادامه خواندن مقاله اعداد طبيعي

نوشته مقاله اعداد طبيعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ماليات و سيستمهاي مالياتي

$
0
0
 nx دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مالیات و سیستمهای مالیاتی فهرستعنوان صفحهانواع سیستمهای مالیاتی و توضیح هر یك بررسی امكان ایجاد درآمدهای جدید مالیاتی تعریف مالیاتانواع مالیاتجایگاه حقوقی مالیاتجایگاه اجتماعی مالیات آشنایی با اصل سیستم مالیاتیمالیات برارزش افزوده و تاریخچه آنسیستم منسوخ شده مالیاتی ایران   انواع سیستمهای مالیاتی و توضیح هر یكالف – مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی ب – مالیات برداراییج – مالیات بردرآمد اشخاص حقوقی الف : مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی :‌ همانطور كه از عنوان مشخص است نوعاً مالیاتی است كه به تناسب درصد با رعایت شرایط خاص از حقوق افراد ، دستمزد آنان یا از درآمد سالانه آنها در جریان كسب و پیشه یا ارائه خدمات و یا از درآمد حاصل از اجاره مستغلات و یا سایر درآمدهای مشروعی كه ممكن است یك شخص حقیقی در جریان فعالیت اقتصادی خود یا بطور اتفاقی نصیب وی گردد توسط كارفرما (درمالیات حقوق و دستمزد) ویا خود اشخاص (بطور خود اظهاری) یا توسط مامورین مالیاتی ، مالیات مورد نظر از جمع درآمد مشمول مالیات كسر گردسده به خزانه دولت واریز میگردد  ب – مالیات بر دارایی اینگونه مالیات شامل مالیاتی استكه بر دارایی افراد ناشی از مالكیت آنان نسبت به اموال وارث و زمینهای بایر كه توسط قانون حدود و میزان اخذ مالیات از آنها مشخص گردیده به نحوی كه هنگام انتقال انتقال اموال یا تملك ارث یا نگهداری ارضای بایر با قلام مزبور تعلق می گیرد . ج – مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی : چون شخصیت اشخاص حقوقی جدای از شخصیت سهامداران و اعضاء تشكیل دهنده آن بوده مسائل تعیین كننده در وصول درآمد استان تبدیل ردیفهای ملی به استانی بررسی امكان ایجاد درآمدهای جدید مالیاتی عناوینی هستند كه در مقام بررسی و تجزیه و تحلیل بی ارتباط با یكدیگر نبوده بنابراین سعی شده است عناوین فوق به زیر مجموعه هایی تجزیه و پس از تشریح آنها درنتیجه گیری كلی نسبت به تمامی موضوعات اصلی جواب منطقی و قابل قبول داده شود از این رو ابتدا به بررســـی این زیر مجموعه ها می پردازیم : 1- تعاریف مالیات 2- انواع مالیات3- جایگاه حقوقی مالیات 4- جایگاه اختصاصی مالیات (فرهنگ مالیاتی)5- منطق اخذ مالیا از اشخاص حقوقی 6- بررسی امكانات بالقوه استان مبانی نظری تعریف مالیات : مالیات وجوهی است كه ماموران دولت بر حسب قانون از صاحبان املاك ، اراضی ، مستغلات وغیره می گیرند .دكتر معین ((عواید دولت عبارت است از سهمی است كه هر كس از دارایی خود میدهد تا بقیه دارای او تحت حراست هیئت حاكمه در امان باشد و بتواند از آن به طرز مطلوبی برخوردار شود)) .منتسكیومالیات وجهی است كه مردم یك شهر برای حمایت خود به دولت می پردازند . میرابو با ژرف نگری به تعاریف فوق و مقایسه آنها از دیدگاه عمیق و نهادی پرداخت كنندگان مالیات و نیز تكلیف دولتها در قبال اخذ مالیات كاملاً متمایز و روشن می گردد. انواع مالیات : مالیـــات برحسب دیدگاههای مختلف به طبقه بندیهای گوناگون تقسیم گردیده كه یكی از این طبقه بندیها بشرح زیر میباشد.1- مالیات مستقیم2- مالیات غیر مستقیم مالیات مستقیم: مالیاتی است كه به طور مستقیم هر شخص حقیقی و یا حقوقی مشمول مالیات از درآمد یا از دارائی خود كسر وپرداخت می كند و شامل تقسیم بندی زیر است واینگونه اشخاص تت اسامی وعناوین شركت وموسسات تجاری شناخته گردیده اند بالطبع می توانند از مزایائی همچون امكانات دولت بنادر،فرودگاهها و غیره بهرمند گشته و بهمین دلیل سهمی در پرداخت مالیات بردرآمد داشته وشركتهای دولتی و خصوصی مشمول مالیات بردرآمد میباشد .مالیات غیر مستقیم: مالیات غیر مستقیم بطور مقطوع بر برخی از كالاها كه مصرف عمومی دارد برقرار میگردد در واقع به قیمت كالاهای مورد نظر اضافه میشود و در نهایت مصرف كننده كالا مالیات را كه بصورت جزئی از بهای كالای مورد مصرف است بطور غیر مستقیم به دولت پرداخت مینمایند وطبعاً ارتباط مستقیمی با درآمد پرداخت كننده مالیات (مصرف كننده كالا)ندارد كالاهایی مانند قند وشكر كه در انحصار دولت میباشند نمونه هائی از اجناس كالاهائی است كه مالیات غیر مستقیم برآن وضع گردیده است .مالیات غیر مستقیم شامل مالیات بر واردات و مالیات بر مصرف میباشد.جایگاه حقوقی مالیات: دولتها متعقدند در مقابل خدماتی را كه به جامعه ارائه میدهند مانند(راه-بنادر-فضای سبز-امنیت-امكانات آب رسانی-برق وگاز)و سایر امكانات رفاهی حق خود میدانند كه از بابت این خدمــــــات در صدی از درآمد اشخاص (حقیقی و حقوقی)را كه استفاده كننده از این خدمات میباشند بعنوان مالیات یا بعضاً بعنوان عوارض اخذ وجهت تكمیل خدمات یا تامین منابع لازم در برنامه های عمومی خود از آن استفاده نماید ،در راستای چنین ادعایی از طرف دولتها باید دید كه جایگاه و ریشه استدلال در حقـــوق مدنی آن كشور چگونه؟و نحوه موجبات وضع مالیات بر كدام پایه حقوقی مستند گشته است ؟ پیروان ادیان اللهی همواره خداوند متعال را منشاء حق میدانند و اشخاصی مانند هگل و ماركس جامعه و دولت را منشاء حق دانسته اند. بهر حال اگر بخواهیم برای حقوق هدفی در نظر بگیریم می توانیم تنظیم روابط اجتماعی را مطرح نمائیم و تعریف حقوق نیز می تواند از همین جا نشات گیزد. ((حقوق مجموع قوانین ،نظامات و قواعدی است كه حاكم بر اعمال و روابط اشخاص است)) حقوق را از جهت قلمرو می توان به دو دسته داخلی و بین المللی تقسیم نمود یعنی آن قسمت كه به داخل قلمرو یه دولت حاكم مربوط است و دسته دیگر كه از حاكمیت علی الاطلاق دولتهای خارجی قرار میگیرد ،البته تقسیم بندی دیگری را میتوان بر مبنای موضوع بوجود آورد كه در این صورت حقوق عمومی و خصوصی را خواهیم داشت كه اولی به رابطه دولت و سازمانها ی دولتی در بین خود وافراد در صحنه داخل و روابط بین دولتها در صحنه بین المللی بر میگردد. چون ارتباط مالیات با حقوق داخلی است ، لذا تقسیم بندی حقوق داخلی كه در فوق اشاره شد و شامل حقوق عمومی و حقوق خصوصی است را مورد نظر قرار میدهیم . ((حقوق عمومی داخلی از تشكیلات اساسی دولت و روابط آن با افراد بحث می كند و چهار چوب اصلی ساختار و نظام سیاسی و مدنی هر كشور است.))(( حقوق اداری از سازمان ادارات و روابط آنها با هم و با افراد بحث میكند و حدود و وظایف و اختیار است و حداخله دولت را معین می نماید )). (( حقوق اداری شاخه ای از حقوق عمومی است و در این تقسیم بندی حقوق مالیاتی نیز به عنوان شاخه ای از حقوق عمومی بشمار می آید )). در واقع حقوق عمومب كه روابط مردم و دولت را بحث و از اختیارات و مسئولیتهای هر یك در مقابل دیگری گفتگو می نماید دارای شاخه ای تحت نام حقوق مالیاتی است اما گاه حقوق اداری كه در زمینه وظایف سازمانهای اداری یا دولتی و اختیارات آنها مطرح می باشد وموضوعاتی چون مالیات را در بر می گیرد به عنوان تفكیك مختصری از حقوق عمومی مطرح می گردد و تقسیم بندی حقوق مالیاتی و اجزاء حقوق اداری در نظر می آورند و استدلال آنها مبنا و روح قوانین اداری است كه حقوق مالیاتی و اجزاء حقوق اداری در نظر می آورند و استدلال آنها مبنا و رح قوانین اداری است كه حقوق مالیاتی بر آن اساس تنظیم می شود. ((حقوق مالیاتی ، گمركی و امثال آنها صرفاً از اختیارات قدرت عمومی بوده و ترتیب برقراری آنها بطور دقیق در قانون اساسی مشخص شده است و به علت سوابق تاریخی در اكثر قوانین اساسی دنیا از حقوق خاص قوه مقننه است و دولت (قوه مجریه) تنها اجرا كننده آن است و رأساً نمی تواند به وضع مالیات اقدام نماید )) . اگر این استدلال را بپذیریم كه چون مبنای حقوق اداری و حقوق مالیاتی یكی است در آن صورت می توانیم بحث نمائیم كه این مبنا بر ویژگیهایی استوار است كه از جمله موارد قابل ذكر آن موضوع تئوری و شیوه عملی آن است . این موضوعات در ساختار حقوق عمومی و شاخه آن حقوق افراد نهفته است و موضوع آن همانطور كه گفته شد روابط سازمانها و مردم است و تئوری آن را می توان در نیات و اهداف دولتها جستجو كرد كه دولت برای تامین هزینه های عمومی نیازمند اخذ مالیات است و شیوه عمل آن براساس احترام متقابل بین دستگاه مالیاتی با در نظر گرفتن آنها تنظیم می گردد . در هر صورت مالیاتی حقی است كه دولت برای خود منظور و برای آن ضمان اجراء قرار می دهد . ادامه خواندن مقاله ماليات و سيستمهاي مالياتي

نوشته مقاله ماليات و سيستمهاي مالياتي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


مقاله تغييرات نقش زن در سينماي ايران

$
0
0
 nx دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیده:با بررسی و مقایسه فیلم‌های سینمایی قبل و بعد از خرداد 1376 درمی‌یابیم كه مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم‌های بعد از این تاریخ در ارتباط با موضوعات زنان است. سؤالی كه این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است این است كه با توجه به تفاوت سیاست های فرهنگی در دو دوره قبل و بعد از خرداد 76، بازنمایی زنان در سینمای این دو دوره دارای چه تفاوت‌هایی در مضامین و محتوا می‌باشد؟ چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله نظریه بازتاب در جامعه شناسی هنر است. این نظریه مبتنی بر این فرضیه است كه هنر آیینه جامعه و منعكس كننده ویژگی های آن است. روش تحقیق اسنادی و تکنیک مورد استفاده تحلیل محتوای كمی است. فرضیه ما این است که “تفاوت معناداری بین بازنمایی زن در سینمای بعد از دوم خرداد و سینمای قبل از آن وجود دارد”. یافته ها نشان داد كه بازنمایی زن در دو دوره مورد بررسی تغییرات و تحولات چشمگیری كرده است. و این تغییرات در موارد مختلفی چون: میزان حضور زنان در فیلم‌ها، كیفیت مشاغل، نوع پوشش، طبقه اجتماعی، نوع بهره‌گیری از محصولات فرهنگی، نوع مهارت‌های فردی، مضامین دیالوگ‌ها، میزان تحصیلات، اعتقادات، زبان، مكانیسم حل مشكلات شخصی و خانوادگی و غیره بوده است. نتیجه كلی اینكه تغییر در سیاست گذاری های فرهنگی در سینمای ایران باعث شكل‌گیری گونه متفاوتی از بازنمایی زن در فیلم‌های بعد از سال 1376 شده است. كلید واژه ‏ها: نقش زن، تغییرات سینمایی، تغییرات فرهنگی، گونه‏شناسیمقدمه و طرح مسأله:با مطالعه اكتشافی كه از طریق مقایسه فیلم‌های سینمایی قبل و بعد از خرداد 1376 انجام شد، چنین بنظر می‏آید كه مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم‌های بعد از این تاریخ در ارتباط با موضوعات زنان بوده است. زنان نقش اصلی حضوری چشمگیر در فیلم‌ها ایفا می‌كنند به طوری كه می‌توان از شكل‌گیری سبك سینمایی به نام سینمای زن در ایران سخن گفت. ساخت فیلم‌هایی كه درونمایه غالب آنها را موضوعات زنان تشكیل می دهند محافل جشنواره‌ای خارجی و داخلی را تشویق كرده تا توجه زیادی به سینمای نوین ایران كنند تا اندازه ای كه برخی از اینگونه فیلم‌ها جوایز اصلی جشنواره‌ها را به خود اختصاص داده اند. در همین خصوص، شیلا ویتاكر معتقد است: «طرح موضوعاتی مثل روابط چندزنی، عشق زمینی، ازدواج موقت، فمینیسم، كلوزآپ از هنرپیشه‌های زن، دختران فراری و درام‌های اجتماعی امروزه به عنوان تم اصلی و غالب سینمای ایران درآمده است كه در گذشته به عنوان تابو تلقی می‌شدند. » (ویتاكر، 1379، ص 28). قبل از 1376 موانع ساختاری از قبیل ممیزی در صنایع فیلم (مثل شورای كمیسیون فیلمنامه) به شدت مضامین فیلمنامه‌ها را كنترل می‌كرد و اجازه طرح بسیاری از موضوعات در فیلمنامه‌ها و تبدیل آنها به فیلم را نمی‌داد همچنین شورای كمیسیون فیلمنامه در قالب دفترچه‌هایی كه به تهیه‌كنندگان می‌داد نحوه پدیدار شدن كاراكترهای زن در فیلم‌ها را تعریف و مشخص می‌كرد. به دنبال فضای باز سیاسی در دوره اصلاحات اقدامات قابل توجهی در حوزه مدیریت جدید سینمایی كشور صورت گرفت و برخی از مراحل اداری و كاغذ بازی حاكم بر روند تولید فیلم حذف شد. «كمیسیون فیلمنامه و شورای تصویب فیلمنامه كه پیش از آن به عنوان گلوگاه در مسیر تولید، وظیفه تصویب فیلمنامه را به عهده داشت منحل شد و به جای آن شورای دیگری پدید آمد كه تنها در صورتی كه كارگردان و تهیه‌كننده فیلمنامه را برای دریافت پروانه ساخت ارائه دهند، این شورا با خواندن فیلمنامه و درجه‌بندی آن، میزان حمایت دولتی از پروژه مورد بحث را تعیین خواهد كرد. » (طالبی‌نژاد، 1377، ص 202). به این ترتیب بورس فیلمنامه كه طی هیجده سال پیش از آن جریان داشت و عملاً فیلمنامه را به عنوان عنصر طلایی تولید یك فیلم تبدیل به كالایی مادی كرده بود از بین رفت. «اقدام دیگر معاونت سینمایی وزارت ارشاد، حذف مراحل غیرضروری دیگر از جمله ارائه عكس گریم آزمایشی، ارائه فهرست كامل عوامل تولید طبق دفترچه و مواردی از این قبیل بود كه عملاً می‌توانست باعث تسریع در راه‌اندازی یك پروژه سینمایی شود. تنها عنوان فیلمنامه بررسی می‌شد و اجازه ساخت به كارگردان داده می‌شد ولی در صورت عدول از خطوط قرمز فیلم اجازه اكران نمی‌یافت ولی با این حال بخش بین‌المللی بنیاد فارابی اجازه می‌داد تا فیلم به جشنواره‌های خارجی ارسال شود. » (طالبی نژاد، 1377، ص 203).سؤالی كه این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است این است كه با توجه به تفاوت سیاست های فرهنگی در دو دوره قبل و بعد از خرداد 76، بازنمایی زنان در سینمای این دو دوره دارای چه تفاوت‌هایی در مضامین و محتوا می‌باشد؟ به عبارت دیگر آیا می‌توان در این دو دوره دو ژانر متفاوت از بازنمایی زن در سینمای ایران را مطرح كرد؟ و بالاخره اینكه این ژانرها دارای چه ویژگی‌ها و مؤلفه‌هایی هستند؟ در پایان لازم است توضیح دهیم كه تحقیق حاضر در حوزه جامعه شناسی هنر و سینما قرار می گیرد. این حوزه‏ به لحاظ مطالعات میدانی و تجربی در ایران مهجور مانده است و نظریه ها و مباحثی که عموما در محافل درسی جامعه شناسی هنر و سینما مورد استفاده قرار می گیرند فاقد نمونه های تجربی بومی است. از این جهت اهمیت تحقیق حاضر در این است که نمونه ای بومی را از مطالعات تجربی و كاربرد نظریه های جامعه شناسی هنر و سینما فراهم آورده است. در قسمت بعدی با اشاره به رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر و رویکرد فمینیستی رسانه ها در مورد مسائل زنان، به سمت کاربرد این دو رویکرد در تحلیل سینمای ایران و تغییرات نقش زن در آن حرکت می‏نماییم. چهارچوب نظری : ارزیابی نظری تغییرات نقش زن در سینما 1- رویكرد بازتاب در این رویكرد اعتقاد بر این است که هنر حاوی اطلاعاتی درباره جامعه است. مثلاً اگر علاقه‌مند به مطالعه وضعیت اقلیت‌های قومی در جامعه باشیم با تماشای فیلم‌های تلویزیونی از نحوه بازنمایی گروه‌های اقلیتی اطلاع خواهیم یافت. رویكرد بازتاب مبتنی بر این فرضیه است كه هنر آیینه جامعه است. همان طور که ویكتوریا الكساندر می گوید: «نمایش جنایت در تلویزیون نژادپرستی را بازتاب می‌نماید» (2003، ص 21). این رویكرد دارای پیشینه طولانی در جامعه‌شناسی است و با تمركز بر نگاه جامعه‌شناختی به هنر، به مطالعه و آموختن درباره جامعه می‌پردازد. در زمینه رویكرد بازتاب از پنج استراتژی تحقیقاتی می‌توان سخن گفت. این استراتژی‌ها عبارتند از تحلیل تفسیر ی ، تحلیل محتوا ، نشانه‌شناسی ساختاری ، درك مناسك آیینی ، و روش‌های تركیبی (به نقل از الكساندر‏، 2003). در تحلیل تفسیری محقق به بررسی دقیق‌شماری از آثار هنری می پردازد تا معانی آنها را استخراج كند و از این طریق نشان دهد كه عناصری در این آثار بازتاب جنبه‌هایی از جامعه می‌باشند. به عنوان مثال «هلسینگر (1994) به مطالعه نقوش برجسته نقاش بزرگ انگلیسی جی. ام. دبلیو. ترنر در دهه‌های 1820 و 1830 پرداخته است كه جنبه‌هایی از هویت ملی انگلیس را بازتاب می‌دهد. » (الكساندر، 2003، ص 24). تصاویر نقوش برجسته صحنه‌های زیبایی از انگلستان را نشان می‌دادند كه یك جهانگرد واقعی می‌توانست در حین مسافرت آنها را مشاهده كنند زمانی كه «ترنر» این نماهای زیبا را خلق كرد انگلستان اساساٌ در دوران بی‌ثباتی به سر می‌برد. كارگران بی‌كار در سراسر كشور پرسه می‌زدند و در میان طبقات بالا و متوسط ترس ناشی از خشونت توده مردم قوت یافته بود. مناظر نقاشی شده «ترنر» این روابط طبقاتی بی‌ثباتی را به شیوه‌های متعدد بازتاب می‌دهد و خصوصاٌ از طریق مطالعه چهره‌های پیش‌زمینه تصاویر می‌توان این امر را مشاهده كرد. روش تحلیل محتوی به محققانی كه از رویكرد بازتاب استفاده می نمایند كمك می كند كه تغییرات را در طول زمان دنبال نمایند. از جمله لاونتال (1961) در آمریكا مطالعه‌ای را در مورد «تصاویر عامه» در دو مجله عامه‌پسند انجام داد. او به مطالعه مجلات از 1901 تا 1941 پرداخت تا دگرگونی در موضوعات ستون زندگی نامه‌ها در مجلات را ثبت كند. «لاونتال استدلال می‌كند كه زندگی نامه‌ها قهرمانان جامعه را ستایش می‌كنند و نشان می‌دهند قبل از جنگ جهانی اول، قهرمانان ستون زندگینامه‌های مجلات، حرفه‌های مهم و جدی داشتند و به تعبیر او «بت‌های تولید» یعنی مدیران صنایع، سیاستمداران و هنرمندان جدی بودند. زندگینامه‌های آنها رویای آمریكایی را بازتاب می‌كنند یعنی اعتماد بی‌وقفه به اینكه فرصت‌ برای هر فردی مهیا است. این رؤیا مضمون اصلی زندگی‌نامه‌ها را تشكیل می‌داد. » (الكساندر، 2003، ص 25) «بعد از جنگ جهانی اول، قهرمانان متفاوت شدند. به تعبیر لاونتال آنها تبدیل به «بت‌های مصرف» شدند، یعنی افرادی از حوزه‌های سرگرمی بودند مثل چهره‌های ورزشی، هنرپیشه‌های سینما و افرادی با سابقه كم و بیش معمولی و حرفه‌ای و شخصی خاص كه ما را به مصرف رهنمون می‌شوند». (الكساندر، 2003، ص 25)بیوگرافی‌های جدید بازتاب این پیام است كه فرد مدرن دیگر به عنوان مركز انرژی‌ها، توانایی‌ها و كنش‌های شكل دهنده به دنیای بیرون ظاهر نمی‌شود و دیگر منبع بی‌پایانی از ابتكار و عمل نیست و واحدی سازنده تلقی نمی‌شود كه سعادت آیندگان و پیشرفت بشری وابسته به او باشد. به جای فردی به اصطلاح عرضه كننده و مولد ما با فردی خریدار و مصرف‌كننده مواجه هستیم. این قهرمانان جدید بازتاب افرادی هستند كه با حرص و ولع میل به تصاحب دارند. با استفاده از نشانه شناسی ساختاری نیز می توان به بررسی تغییرات در طول زمان پرداخت. كاری كه ”رایت“ (1975) انجام داد. او به بررسی آمریكایی‌ترین ژانر سینما یعنی ژانر وسترن پرداخت و فیلم‌هایی را كه در 1930 تا 1972 از لحاظ مالی موفقیت‌آمیز بودند، بررسی نمود. »او استدلال می‌كند كه سودآوری و موفقیت مالی فیلم‌های وسترن بر جاذبه و استقبال عمومی از این فیلم‌ها دلالت دارد كه آن نیز نشان‌دهنده این است كه {این فیلم ها}طنین و انعكاسی از جامعه است. برخلاف لاونتال كه معتقد بود معنی هنر در ظاهر آن (محتوای آشكار) می‌باشد رایت معتقد بود كه معنای هنر پنهان است (محتوای پنهان) و از طریق تكنیك‌های تحلیل محتوای ساختاری می‌توان آنرا كشف و برملا ساخت» (الكساندر، 2003، ص 26) »در روش رایت معنی داستان را می‌توان با نگاه به تقابل‌های موجود در داستان بدست آورد. كار تحلیل‌گر این است كه با رمزگشایی تقابل‌ها، ساختار داستان را كشف كند. ساختارهای اسطوره‌ای اطلاعات زیادی درباره جامعه به ما می‌دهند. برای مثال تقابل‌های تبلور یافته در اسطوره نشان‌دهنده منشأ تضادها و تناقض‌های جامعه هستند. اسطوره‌ها امكان راه‌حل آیینی برای تضادها را فراهم می‌كنند. » (الكساندر، 2003، ص 26)رایت چهار نوع مجزا از اسطوره وسترن را شناسایی می‌كند كه عبارتند از: «گونه كلاسیك ، گونه با مضمون انتقالی ، گونه انتقامجویانه و گونه حرفه‌ای و هریك از این چهار نوع را با یك دوره تاریخی خاص مطابقت می‌دهد. » (الكساندر، 2003، ص 27) »رایت هر كدام از این گونه‌ها را به ساختار اجتماعی حاكم بر جامعه آمریكا در هر دوره نسبت می‌دهد. او خصوصاً نشان می‌دهد كه چگونه ساختار روایی اولیه یعنی گونه كلاسیك بازتاب جامعه سرمایه‌داری بازار و ایدئولوژی آن (تأكید بر فردیت) می‌باشد. » (الكساندر، 2003، ص 27)، در حالی كه ساختار آخر یعنی گونه حرفه‌ای، آیینه ”سرمایه‌داری مشاركتی“ می‌باشد (با تأكید بر كار گروهی). دو ساختار میانی در گونه‌های وسترن آیینه جامعه در حال گذار آمریكا از سرمایه‌داری بازار به سوی نظام مشاركتی می‌باشد. رایت با این مطالعه روند تغییر در سرمایه‌داری در آمریكا را از روی فیلم‌های وسترن بررسی كرد. استراتژی درك مراسم آیینی توسط گافمن (1979) به كار رفت. وی برای درك جامعه معاصر در مطالعه مشهور خود تحت عنوان ”تبلیغات جنسیتی“ به بررسی تبلیغات بازرگانی پرداخت. «تبلیغات بازرگانی برای اینكه معانی خود را آشكار كنند عناصری از مناسك آیینی شناخته شده درباره زندگی روزمره را در خود دارند. موقعیتی كه در آن مناسك شواهدی از یك هنرپیشه در یك گروه را نشان می‌دهند، نشان دهنده وقایعی است كه درباره او در موقعیت اجتماعی اتفاق می‌افتد. بنابراین آیین‌ها و مناسك نشان دهنده روابط ساختاری یا سلسله مراتب موجود بین مردم هستند تصاویر تبلیغاتی گونه‌ای از بازنمایی طراحی شده از آیین‌ها و مناسك هستند. بنابراین موقعیت‌های ”آیینی شده مجازی“ هستند. » (الكساندر، 2003، ص 28). گافمن برای نشان دادن روابط ساختاری بین زن و مرد هزاران تبلیغات را بررسی كرده است. وی«موقعیت زیردست بودن زن را برحسب انواع نمایش‌ها در تبلیغات نشان داد و دریافت كه زنان در تبلیغات تابع و زیردست مردان هستند» (همان). به عنوان مثال وی نشان داد كه «در تبلیغات برحسب قد، افراد بلند قد دارای اقتدار بیشتری هستند. هرچند این امر واقعیت دارد كه مردان به طور متوسط بلند قدتر از زنان هستند، با این حال این تفاوت جسمانی تنها معیار نشان دادن مرد در تبلیغات نیست به بیان دقیق تر تبلیغات برای القای یك معنای خاص ساخته می‌شود» (گافمن به نقل از الكساندر، 2003، ص 32). از نظر گافمن تبلیغات چی‌ها می‌توانند زنان را نیز بلند قدتر از مردان نشان دهند، ولی این امر صورت نمی‌گیرد. علاوه بر این در تبلیغات با نشان دادن بلندی سر مردان بیشتر از حد واقعی، اقتدار مردان القاء می‌شود. بالاخره، استفاده تركیبی از انواع روش‌ها در مطالعه‌ای واحد می‌تواند نتیجه نهایی را قوت ببخشد. رویكرد بازتاب ادبیات گسترده‌ای را در بر می‌گیرد كه در قالب جامعه‌شناسی هنر می‌گنجد و دارای فرضیه‌ای مشترك است مبنی بر اینكه هنر آیینه‌ای است كه جامعه را بازتاب می‌كند. رویكرد بازتاب برای بررسی میزان انطباق محتوای پیام‌های رسانه‌ای (فیلم، تلویزیون و . . . ) با آنچه در واقعیت اجتماعی می‌گذرد، رویكردی مناسب به نظر می‌رسد و معتقد است آنچه هنر و دیگر رسانه نمایش می‌دهند بازتابی از شرایط اجتماعی است. روش‌های پنج‌گانه مذكور در این رویكرد می‌تواند مورد استفاده پژوهشگران برای بررسی رابطه پیام‌های آثار هنری و جامعه قرار گیرد. در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. ضمنا از مطالعه ”رایت“ در ژانرشناسی سینمای زن نیز كمك گرفته‌ایم. از آنجا كه تحلیل محتوای فیلم های مورد نظر برای بررسی تغییرات بازنمایی نقش زن در دو دوره مختلف بوده است‏، لازم است علاوه بر تئوری بازتاب از رویكرد فمینیستی به فیلم هم استفاده شود. به همین دلیل در این قسمت به طور خلاصه به این رویكرد اشاره می شود. 2- رویكرد فمینیسم به سینما: دیدگاه‌های فمینیستی در رسانه‌ها به طور كلی به نقد نحوه بازنمایی زنان به شیوه‌ای جنسی، ناعادلانه و استثماری در فرهنگ عمومی و رسانه‌های جمعی می‌پردازند. فمینیست‌ها معتقدند در فرهنگ توده‌ای امروز به طور كلی زنان به عنوان اُبژه یا موجوداتی حاشیه‌ای و ابزاری بازنمایی می‌شوند. «تاكمن با مطرح كردن ”فنای نمادین زنان“ به عدم توجه تولید فرهنگی و باز تولید رسانه‌ای به زنان و در نتیجه در حاشیه قرار گرفتن و ناچیز شمردن زنان و منافع آنها اشاره می‌كند. از نظر او زنان یا در عرصه اجتماعی حضور ندارند و یا به صورت طبقه‌ای نشان داده می‌شوند كه بر پایه جذابیت جنسی و انجام وظایف خانگی شكل گرفته‌اند. » (استریناتی، 1379، ص 242)تصویر فرهنگی زنان در رسانه‌های جمعی از نظر فمینیست‌ها در جهت حمایت و تداوم تقسیم كار جنسی و تقویت مفاهیم پذیرفته شده درباره زنانگی و مردانگی به كار می‌رود. « رسانه‌ها با امحای نمادین زنان به ما می‌گویند كه زنان باید در نقش همسر، مادر و كدبانو ظاهر شوند و در یك جامعه پدرسالاری سرنوشت زنان جزایی نیست» (استریناتی، 1379، ص 244) ون زونن كه به بررسی و تحلیل محتوای سریال تلویزیونی آمریكایی دالاس پرداخته است معتقد است: «تحلیل‌ محتواهای بسیاری نشان داده‌اند كه زنان به ندرت در رسانه‌های جمعی ظاهر می‌شوند. و اگر هم ظاهر شوند در نقش‌های همسری، مادر، دختر، نامزد و یا قالب مشاغل سنتی زنانه مثل: معلم، منشی و پرستار می‌باشد و چندان تحصیلاتی ندارند. اعتقاد عمومی بر این است كه رسانه‌های جمعی قالب‌های جنسی را تقویت می‌كنند زیرا منعكس كننده ارزش‌های اجتماعی حاكم هستند و دلیل دیگر اینكه تولیدكننده‌ها در رسانه‌ها مرد هستند. » (ون زونن، 1991، ص 36) رسانه‌ها در نقش مولد فرهنگ توده‌ای ارزش‌های مسلط در جامعه را در سطح فرهنگ بازتاب می‌دهند. بنابراین رسانه‌ها نیز به سبك جامعه به طور كلی زنان را تحقیر و یا نقش آنها را تقلیل می‌دهند و در واقع وضعیت زنان را نمایش نمی‌دهند، بلكه كلیشه‌ و تصورات قالبی را در مورد زنان بازنمایی می‌كنند. تاكمن با بررسی برنامه‌های تلویزیونی دهه‌های 1950 و 1970 در آمریكا به این نتیجه می‌رسد كه فنای نمادین در تبلیغات، تلویزیون و مطبوعات آمریكا هم صحت دارد. او می‌گوید: «زنان در آمریكا 51 درصد جمعیت و 40 درصد نیروی كار آن كشور را تشكیل می‌دهند اما رسانه‌ها آنها را به صورت انسانها‌یی حاشیه‌ای، خانه‌نشین و منفعل و از نظر سمبلیك غائب قلمداد می‌كنند. زنان به طور چشمگیری در تلویزیون غائب هستند و مردان تمام برنامه‌ها را قبضه كرده‌اند. مردان پزشك هستند، زنان پرستار، مردان وكیل هستند، زنان منشی، مردان در شركت‌های بزرگ كار می‌كنند و زنان در بوتیك‌های لباس» (استریناتی، 1379، ص 244) بنابراین از دیدگاه فمینیست‌ها رسانه‌ها وضعیت واقعی زنان در جامعه را نشان نمی‌دهند، بلكه تصاویری تحریف شده و نادرست از آنها را ارائه می‌دهند. غالباً در رسانه‌ها مردان انسانهایی عاقل، نیرومند، كارآمد و مرجع قدرت تصویر می‌شوند و در مقابل زنان انسان‌هایی احساسی، منفعل، وابسته و ضعیف‌اند. بنابراین مردان و زنان در رسانه‌های جمعی به صورتی بازنمایی شده‌اند كه با نقش‌های كلیشه‌ای فرهنگی كه در جهت بازسازی نقش‌های جنسی سنتی به كار می‌رود، سازگاری دارند. تئوری فمینیستی فیلم بدنبال فیلمی است كه تفاوت‌های جنسیتی را از دیدگاه زنان به نمایش گذاشته و نیز نوعی بررسی انتقادی در زمینه رابطه نامتوازن قدرت بین زن و مرد را نشان می‌دهد. این تعریف متضمن این نكته است كه هر فیلمی كه ساخته یك زن باشد، الزاماً فمینیستی نیست و فیلم‌های متعددی وجود دارند كه ساخته مردان است ولی در این مقوله قرار می‌گیرند. امروزه هیچ بحثی درباره فیلم نمی‌تواند به نظریه فمینیستی فیلم كه از آغاز دهه 1970 با قدرت مطالعات فیلم را تحت تأثیر قرار داده و با موضوع بازنمایی جنسیت آغاز شد بی‌توجه بماند. در رابطه با سینمای فمینیستی آنك اسمیلیك در كتاب ”آیینه شكسته“ می‌گوید: «در قالب این نظریه سؤالات زیر مطرح و بررسی می‌شود: فیلمسازان فمینیستی چگونه در فیلم‌های خود نوعی تفاوت را نشان می‌دهند؛ آنها چگونه انگاره‌ها، روایت و تصاویر را به گونه‌ای مثبت و به نفع جنس خاصی تغییر می‌دهند؛ آنها چگونه بیننده را به عنوان یك زن می‌سازند و بر آن تأكید می‌كنند. » (اسمیلیك، 2000، ص 48) تئوری فمینیستی فیلم در واكنش به سینمای هالیوود شكل گرفت. استدلال اصلی فمینیست‌ها در این زمینه این است كه سینمای غرب و به ویژه سینمای تجاری هالیوود نگاه مردانه نسبت به مسائل را باز تولید می‌كند. در رابطه با تئوری‌های فمینیستی كسانی چون جانستن و مالوی كه معتقدند سینما نوعی نظربازی جنسی و لذت بصری ایجاد می‌كند، باید گفت موضوع در مورد سینمای ایران بعد از انقلاب، به واسطه پیدایش حجاب، جلوگیری از نمایش صرف زن بی‌حجاب و فریب‌خورده، عدم كلوزآپ روی صورت زنان و محدودیت‌های دیگر همچون عدم تصویربرداری از نگاه مستقیم زن و تأكید بر زیبایی چهره و نیز جلوگیری از تماس‌های فیزیكی و نگاه‌های عاشقانه قضیه تا حدی متفاوت است. در زمینه نظریه ”نگاه خیره“ كه فمینیست‌های روانكاو در فیلم مطرح می‌كنند باید گفت به خاطر دستورالعمل‌های پوشش مخاطبان فیلم دیگر اجازه ندارند تا شاهد لحاظات خصوصی خانوادگی در فیلم‌ها و تماس‌های فیزیكی باشند و بدین ترتیب فضای خصوصی منزل در فیلم تبدیل به فضای عمومی می‌شود و اصول نجابت بر آن مستولی است و گاهی این امر دچار نوعی پارادوكس و غیر واقعی نمودن فیلم‌ها می‌شود. در عین حال می‌توان اصول كلی نظریه فمینیسم را در سینمای ایران برای نقد و تحلیل فیلم‌ها به كار گرفت یعنی نكاتی كه فمینیست‌ها معتقدند رسانه‌ها زنان را منفعل و در حاشیه نگه می‌دارند و زندگی واقعی زنان را نمایش نمی‌دهند. بنابراین در تحقیق حاضر با استفاده از رویكرد بازتاب در جامعه شناسی هنر و رویكرد فمینیستی فیلم به بررسی و مقایسه فیلم های ایرانی با محوریت نقش زن در دو دوره قبل و بعد از خرداد 1376 می پردازیم. رویكرد نظری اول به تبیین رابطه میان تغییرات نقش زن در فیلم ها با تغییرات اجتماعی كمك می كند و رویكرد نظری دوم به تبیین تغییرات فرهنگی حاصل شده در فیلم ها نسبت به نقش زنان در دو دوره مورد بررسی یاری می رساند. پیشینه تجربی موضوع:تحقیقات خارجی زیادی در مورد بازنمایی نقش زنان در رسانه ها بعمل آمده است. دو نمونه از این تحقیقات در این جا ذكر می شودجی. بوفكین“ در تحقیقی تحت عنوان «بازنمایی اقلیت‌های نژادی ـ قومی و زنان در فیلم‌های مدرن» انجام داده است. نویسنده با استفاده از تئوری‌های فمینیستی فیلم به بررسی و تحلیل محتوای بازنمایی زنان و اقلیت‌های قومی ـ نژادی در فیلم‌های مدرن هالیوود پرداخته است. محقق با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی 50 فیلم عامه‌پسند در سال 1996 برحسب تركیب جامعه شناختی هنرپیشه‌های زن و مرد نقش اول در فیلم‌ها پرداخته است. هدف او اندازه‌گیری میزان حضور مؤلفه‌های نژاد و زنانگی در فیلم‌ها و ارزیابی بازنمایی شخصیت‌ها از طریق تحلیل مشاركت نیروی كار، نقش‌های جنسی در مشاغل، پرستیژ شغلی و جنسیت بود. وی دریافت كه در این فیلم ها به زنان و اقلیت‌های قومی ـ نژادی نقش‌های پایین مرتبه داده شده است كه بازنمایی كلیشه‌ها و ”تصورات قالبی“ اجتماعی است. به اعتقاد او ”این نوع تصاویر و انگاره‌ها عوامل مهمی در ”ساخت اجتماعی واقعیت“ در میان افراد جامعه محسوب می‌شوند و به نوعی باعث افزایش تبعیض جنسی و نژادی در مقیاس وسیع‌تر می‌شوند“. یافته‌ها همچنین نشان داد كه اگرچه تصاویر اقلیت‌ها در مقایسه با مطالعات قبلی ارتقاء یافته و مثبت‌تر شده است، اما هنوز موقعیت زنان سینمای هالیوود و نقش آنان در حاشیه نقش‌های كلیدی بازنمایی می‌شود و هنوز تصاویر ارائه شده از زنان و اقلیت‌ها تحت تأثیر تصورات قالبی و سنن موجود در اجتماع است. (بوفكین، 2003)ون زونن در کتاب خود (2003) به تحقیقی اشاره می کند که در سال 1971 در آمریکا و به روش تحلیل محتوا بر روی آگهی های تجاری انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زنان در مشاغل محدود تری نسبت به مردان به نمایش در آمده بودند در حالی که اکثریت آنها در نقش های خانوادگی ظاهر شده بودند. همچنین بیشتر آگهی هایی که زنان در آنها ظاهر شده بودند مربوط به وسایل آشپزخانه و حمام و همچنین لوازم آرایشی و بهداشتی بوده است، در حالی که مردان در موقعیت هایی با پایگاه اجتماعی بالاتر و در حال خرید اجناس گرانقیمتی چون ماشین به نمایش در آمده اند. ون زونن اشاره می کند که تحقیقات دیگری برای بررسی تغییرات به عمل آمد و نتایج آنها نشان دهنده آغاز تغییرات در شیوه های نمایش زنان و مردان در تبلیغات بوده است. اما وجه غالب در تحقیقات پی گیری، کماکان مانند نمونه گفته شده بوده است (ص. 71). در میان تحقیقات داخلی تعدادی پایان نامه كارشناسی ارشد وجود دارد كه به موضوع بازنمایی زنان در سینما پرداخته اند. الهام جمعدار در سال 1373 در پایان نامه كارشناسی ارشد خود با عنوان «تحلیل سیمای زن در سینمای پس از انقلاب» به تحلیل محتوای شخصیت زن در سریال‌های خانوادگی و اجتماعی پس از انقلاب تا سال 1372 پرداخته است. نویسنده معتقد است: «مشكل اصلی زن در سینمای ایران ناشی از مخدوش بودن و قالبی بودن تصویر زن در جامعه و بازنمایی آن در سینما است به گونه‌ای كه در فیلم‌ها زنان غالباً انسان‌هایی احساساتی و فاقد تفكر تصویر شده‌اند و این تصاویر منفی و كلیشه‌ای متأثر از انگاره‌های فرهنگی است. «هلن همتی» در پایان نامه‌ای با عنوان «بازنمایی مشاغل زن در سینمای ایران» به بررسی و تحلیل محتوای نقش‌های اشتغال زنان در سینمای ایران در 1309 تا بعد از انقلاب در 5 مرحله پرداخته است. نویسنده با تحلیل محتوای فیلم‌ها و مطالعات اسنادی به نتایجی درباره فیلم‌های این دوره رسیده که می توان آنها را به شکل زیر خلاصه کرد. در دوره اول (1316-1309) از زنان برای ترویج كشف حجاب در فیلم‌ها استفاده می شد. در دوره دوم (1338-1327) مشاغل زنان بیشتر خوانندگی كافه و كاباره، نظافت‌چی، مستخدم، كلفت و رقاصگی بود. در دوره سوم (1348-1339) زنان فیلم‌ها پرسوناژهایی آسیب‌دیده، روسپی، كاباره‌گرد، خیابانی، جیب‌بر، قاچاقچی و روستایی فریب‌خورده بودند. دوره چهارم (1357-1349) دوره ظهور موج نو در سینمای ایران است که نقش آن در حذف زنان مهم است. این فیلم‌ها شخصیت كنش‌مند را از زن گرفته و آن را در حد بهانه و دستاویز نزاع‌های فیلم با ضد قهرمان استفاده می‌كنند این فیلم‌ها چهره‌ای مظلوم و عاجز از زن ایرانی عرضه می‌كنند. زنانی خانه‌نشین كه چشمهایشان خیره به در خانه است. در دوره پنجم (1375-1358) با افت قابل توجه تعداد شخصیت های زن شاغل مواجه هستیم. همچنین مشاهده می شود که زنان آسیب‌دیده اجتماعی (رقاصه، خواننده و روسپی) از فیلم ها حذف می‌شوند. البته نویسنده خاطرنشان می‌كند با خاتمه جنگ و شروع یك سینمای شبه نئورئالیستی در ایران زنان كم‌كم نقش‌های واقعی خود را می‌یابند ولی باز هم در این فیلم‌ها زنان در حاشیه نقش‌های مردانه قرار دارند، یعنی بیشتر منفعل، حاشیه‌نشین و دارای نقش‌های خانگی هستند. اعظم راودراد در پژوهشی تحت عنوان «تغییرات نقش زن در جامعه و تلویزیون» با استفاده از تحلیل محتوا و رویكرد جامعه‌شناختی هنر و سینما به بررسی سریال‌های ایرانی 1374 تا 1378 پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است كه محصولات هنری و فیلم بازتابی از شرایط اجتماعی معاصر خود می‌باشند. به این ترتیب که تغییرات قابل مشاهده در آمار سرشماری یک دهه در سریال های نمایش داده شده در طول دهه قابل مشاهده بوده است. اما تفاوت تغییرات نمایش داده شده در سریال ها با آمار واقعی نشان دهنده این است كه اگرچه تغییرات در سریال ها قابل ردیابی هستند ولی بازتاب میزان و مقدار تغییرات نقش زن در تلویزیون، در این دوره به نفع نمایش بیشتر زنان در نقش های شغلی و تحصیلی از واقعیت متفاوت بوده است (راودراد، 1380). این یافته نشان می دهد که اگر چه سریال ها بازتاب وضعیت زنان در جامعه بوده اند، در چگونگی نمایش آن دخالت کرده و تغییرات را به صورتی اغراق آمیز نشان داده اند. با توجه به تحقیقات ذکر شده در این قسمت می توان به نو آوری تحقیق حاضر اشاره کرد که عبارت است از مقایسه بازنمایی زنان در سینمای قبل و بعد از دوم خرداد. این کاری است که در تحقیقات پیشین صورت نگرفته است. در پایان نیز تفاوت و تغییرات میان بازنمایی زنان در سینمای این دو دوره را در قالب ژانرشناسی در دو گونه، دسته‌بندی می‌كنیم. كاربرد رویكرد روش شناسی تحلیل اسنادیروش تحقیق اسنادی است که در آن فیلم ها به عنوان سند مورد بررسی قرار می گیرند و تکنیک مورد استفاده برای مطالعه فیلم ها نیز تحلیل محتوای كمی است. در این بخش با آوردن داده‌های آماری، تغییر در سینمای زن و ویژگی‌های آن را در دو دوره مورد بررسی در قالب جدول هایی نشان می‌دهیم. فرضیه اصلی ما در این تحقیق این است که “تفاوت معناداری بین بازنمایی زن در سینمای بعد از دوم خرداد و سینمای قبل از آن وجود دارد”. جامعه آماری:جامعه آماری در این پژوهش شامل فیلم‌هایی می‏شد كه به لحاظ فروش رتبه اول و دوم هر سال را داشت و نقش اصلی به یك زن واگذار شده بود. این مطالعه دو دوره زمانی 75ـ1370 و 81ـ1376 را در بر می‏گیرد. فیلم‌هایی كه دو شرط بالا را كسب كرده بودند در مجموع شامل 16 فیلم می‏شد كه همه آنها را مورد مطالعه قرار دادیم. اما، عناوین فیلم‌های مورد مطالعه و به تفكیك دوره به شرح زیر است:الف‌ـ دوره اول شامل فیلم‌های: عروس ـ روسری آبی ـ هنرپیشه ـ می‌خواهم زنده بمانم ـ نرگس ـ خواهران غریب ـ همسرـ لیلاب‌ـ دوره دوم شامل فیلم‌های: قرمزـ آواز قوـ دو زن ـ شام آخرـ شوكران ـ سگ‌كشی ـ عینك دودی ـ من ترانه 15 سال دارم متغیرها و تعریف آنها:زنان نقش اصلی در فیلم: منظور از زنان دارای نقش اصلی در فیلم، زنانی است كه داستان فیلم حول كنش‌های آنها روایت می شود و حذف انها باعث خدشه به روایت فیلم می‌شود. برای تشخیص این تعداد به فیلم نامه ها مراجعه شده است كه در ابتدای آنها زنان نقش اصلی در فیلم آورده شده است. موقعیت شغلی در فیلم: شامل دو متغیر شاغل و خانه‌دار می‌شود. نوع شغل زنان نقش اصلی در فیلم: شامل طبقه بندی 7 گانه زیر می‌شود: پرستارـ خبرنگارـ استاد دانشگاه ـ وكیل ـ كارمند ـ دانشجو و آزاد. نوع مشاغل را با توجه به مشاهده فیلم‌های دو دوره آورده‌ایم. موقعیت تحصیلی زنان در فیلم: شامل دو متغیر تحصیل كرده و بی‌سواد می‌شود. میزان تحصیلات زنان در فیلم: شامل تقسیم‌بندی شش‌گانه ابتدایی ـ دیپلم ـ فوق دیپلم ـ لیسانس ـ فوق لیسانس ـ دكتری می شود. سن زنان در فیلم: شامل تقسیم‌بندی 4 گانه: زیر 15سال، 16 تا 30 سال، 31 تا 45 سال و 46 سال و بیشتر می‌شود. پوشش زنان در فیلم: شامل سه متغیر چادر، مانتو و هر دو می‌شود. گزینه هر دو مربوط به زنان نقش اصلی است كه در طول فیلم چادری و بدون چادر می‌باشند. طبقه اجتماعی زن در فیلم: شامل سه متغیر فقیر، متوسط و ثروتمند (مرفه) می شود. موضوع دیالوگ‌های زنان در فیلم: كلیه محتوای دیالوگ‌های شخصیت‌های نقش اصلی زن براساس تقسیم‌بندی پنج‌گانه ذیل كدگذاری شده است:الف‌ـ موضوعات شخصی و خانوادگی: مقصود دیالوگ‌های مربوط به بیان حالات شخصی فرد، ویژگی‌ها و زندگی فردی و یا امور مربوط به زندگی خانوادگی مثل زندگی زناشویی، بچه‌داری، ویژگی‌های شوهر و غیره است. ب‌ـ موضوعات اجتماعی: مقصود استفاده از دیالوگ‌های مربوط به كاركردن در بیرون از خانه، اشتغال و ارتباطات اجتماعی است. ج‌ـ موضوعات سیاسی: مقصود دیالوگ‌های مربوط به انتقاد از وضع موجود، شركت در فعالیت‌های سیاسی، مشاجره با پلیس و غیره است. دـ موضوعات اقتصادی: مقصود استفاده از جملاتی درباره وضعیت قیمتها، گرانی، هزینه مسكن و زندگی و غیره می‌باشد. هـ ـ موضوعات علمی‌ـ‌آموزشی: مقصود استفاده از عبارات و دیالوگ‌های مربوط به دانشگاه، درس، سخنرانی و غیره است. زمان حضور نقش اول زن در فیلم: در این متغیر مقصود از نقش اول زن، كاراكتر زنی است كه بیشترین حضور و نقش را در روایت فیلم برعهده دارد و موضوع فیلم حول شخصیت او قرار دارد در اینجا برای هر فیلم یك نقش اول در نظر گرفته شده است كه جمعاً 16 نقش اول زن در 16 فیلم وجود دارند. نقش اول زن در فیلم در ابتدای فیلمنامه نیز ذكر شده است. زمان حضور نیز در اینجا برحسب دقیقه محاسبه شده است و سپس با توجه به زمان کل فیلم به درصد تبدیل شده است. و به متغیر های جزئی تری چون زمان حضور نقش اول زن فیلم در داخل خانه و زمان حضور نقش اول زن فیلم در بیرون از خانه تقسیم شده است. ادامه خواندن مقاله تغييرات نقش زن در سينماي ايران

نوشته مقاله تغييرات نقش زن در سينماي ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله هوش مصنوعي

$
0
0
 nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : هوش مصنوعی به‌ نظر می‌رسد كه‌ سمبل‌ دوران‌ فراصنعتی‌ و نماد فرآورده‌های‌بی‌همتای‌ قرن‌ آینده‌«هوش‌ مصنوعی‌»(1) است‌. امروزه‌ موضوع‌هوش‌ مصنوعی‌ داغ‌ترین‌ بحث‌ میان‌ كارشناسان‌ دانش‌ رایانه‌ واطلاعات‌ و دیگر دانشمندان‌ و تصمیم‌گیرندگان‌ است‌. در سراسرتاریخ‌ تا به‌ امروز انسان از جنبه‌ تن‌ و روان‌، مركز و محور بحث‌هاو پژوهش‌ها بوده‌ است‌. ولی‌ اكنون‌ موجودی‌ با رتبه‌ای‌ پائین‌تر،بی‌جان‌ و ساختگی‌ می‌خواهد جانشین‌ او شود، امری‌ كه‌ بدون‌ شك‌ می‌توان‌ ادعا نمود بیشتر انسان‌ها با آن‌ مخالفند. هوش‌ مصنوعی‌ چنانچه‌ به‌ هدف‌های‌ والای‌ خود برسد، جهش‌بزرگی‌ در راه‌ دستیابی‌ بشر به‌ رفاه‌ بیشتر و حتی‌ ثروت‌ افزون‌ترخواهد بود. هم‌ اكنون‌ نمونه‌های‌ خوب‌ و پذیرفتن‌ از هوش‌ مصنوعی‌در دنیای‌ واقعی‌ ما به‌ كار افتاده‌ است‌. چنین‌ دستاوردهایی‌، صرف‌منابع‌ لازم‌ در آینده‌ را همچنان‌ توجیه‌ خواهد كرد. از سوی‌ دیگر، منتقدین‌ هوش‌ مصنوعی‌ چنین‌ استدلال‌ می‌كنندكه‌ صرف‌ زمان‌ و منابع‌ ارزشمنددیگر در راه‌ ساخت‌ فراورده‌ای‌ كه‌پر از نقص‌ و كاستی‌ ودست‌آوردهای‌ مثبت‌ اندكی‌ است‌،مایه‌ بدنام‌ كردن‌ و زیر پا گذاشتن‌توانمندی‌ها و هوشمندی‌های‌انسان‌ می‌باشد. تلخ‌ترین‌ انتقادهابر این‌ باور است‌ كه‌ هوش‌مصنوعی‌، توهین‌ آشكار به‌ گوهر طبیعت‌ و نقش‌ انسان‌ است‌. • هوش‌ مصنوعی‌ چیست‌؟ تلاش‌ در راه‌ برخوردار نمودن‌ رایانه‌ از توانائیهای‌ شناخت‌ وتقلید جنبه‌های‌ هوشی‌ انسان‌ از دهه‌ 1950 میلادی‌ آغاز شده‌ است‌.در سال‌ 1956 میلادی‌، گروهی‌ از دانشمندان‌ از جمله‌ ماروین‌مینسكی‌(2) (از دانشگاه‌ فنی‌ ماساچوست‌)، كلود شانن(3) (ازآزمایشگاه‌ نامدار بل‌) و جان‌ مك‌كارتی‌(4) (از دانشگاه‌ دارت‌موت‌(همایش‌ در دارت‌ موت‌ (5)كانادا برگزار نمودند تا در این‌زمینه‌ به‌ گفتگو بپردازند. جان‌ مك‌ كارتی‌ دانشیار كرسی‌ ریاضی‌دانشگاه‌ و میزبان‌ همایش‌، عنوان‌ پهوش‌ مصنوعی‌) را بر این‌ نشست‌نهاد.از آن‌ زمان‌ تاكنون‌ میان‌ دانشمندان‌ و خبرگان‌ آگاه‌ همچنان‌بحث‌ در مفهوم‌ هوش‌ مصنوعی‌ جریان‌ دارد. هوش‌ مصنوعی‌ را كوششهایی‌ تعریف‌ می‌كنند كه‌ در پی‌ ساختن‌نظامهای‌ رایانه‌ای‌ )سخت‌افزار و نرم‌افزار) است‌ كه‌ رفتاری‌ انسان‌ وارداشته‌ باشند. چنین‌ نظامهایی‌ توان‌ یادگیری‌ زبانهای‌ طبیعی‌، انجام‌وظیفه‌های‌ انسانی‌ به‌ صورت‌ آدمواره‌ (ربات‌) و رقابت‌ با خبرگی‌ و توان‌تصمیم‌گیری‌ انسان‌ را دارند. یك‌ سیستم‌ هوش‌ مصنوعی‌ به‌ راستی‌ (نه‌ مصنوعی‌ (و )نه‌هوشمند (است‌. بلكه‌ دستگاهی‌ است‌ هدف‌گرا كه‌ مشكل‌ را به‌ روش‌ مصنوعی‌ حل‌می‌كند این‌ سیستم‌ها بر پایه‌ دانش‌، تجربه‌ و الگوهای‌ استدلایی‌ انسان‌بوجود آمده‌اند. سیستم‌های‌ هوش‌ مصنوعی‌ مانند كتاب‌ با دیگر آثار فكری‌ انسان‌می‌باشند، تا زمانی‌ كه‌ نوشته‌ نشوند معلوماتی‌ در خود ندارند. پس‌ از آماده‌شدن‌ نیز نمی‌توانند چیزی‌ تازه‌ بسازند و یا راه‌حل‌ نوینی‌ ابداع‌ كنند.سیستم‌های‌ هوشمند، تنها و توانایی‌های‌ كارشناسان‌ را بالا می‌برند وهرگز نمی‌توانند جانشین‌ آنها شوند. این‌ سیستم‌ها فاقد عقل‌ سلیم‌ هستند. • هوش‌ مصنوعی‌ و هوش‌ انسانی‌: برای‌ شناخت‌ هوش‌ مصنوعی‌ شایسته‌ است‌ تا تفاوت‌ آن‌ را با هوش‌انسانی‌ به‌ خوبی‌ بدانیم‌. مغز انسان‌ از میلیاردها سلول‌ یا رشته‌ عصبی‌درست‌ شده‌ است‌ و این‌ سلول‌ها به‌ صورت‌ پیچیده‌ای‌ به‌ یكدیگرمتصل‌اند. شبیه‌سازی‌ مغز انسان‌ می‌تواند از طریق‌ سخت‌افزار یا نرم‌افزارانجام‌ گیرد. تحقیقات‌ اولیه‌ نشان‌ داده‌ است‌ شبیه‌سازی‌ مغز، كاری‌مكانیكی‌ و ساده‌ می‌باشد. برای‌ مثال‌، یك‌ كرم‌ دارای‌ چند شبكه‌ عصبی‌است‌. یك‌ حشره‌ حدود یك‌ میلیون‌ رشته‌ عصبی‌ دارد و مغز انسان‌ ازهزار میلیارد رشته‌ عصبی‌ درست‌ شده‌ است‌. با تمركز و اتصال‌ رشته‌های‌عصبی‌ مصنوعی‌ می‌توان‌ واحد هوش‌ مصنوعی‌ را درست‌ كرد. هوش‌ انسانی‌ بسیار پیچیده‌تر و گسترده‌تر از سیستم‌های‌ رایانه‌ای‌است‌ و توانمندیهای‌ برجسته‌ای‌ مانند: استدلال‌، رفتار، مقایسه‌، آفرینش‌و بكار بستن‌ مفهومها را دارد. هوش‌ انسانی‌ توان‌ ایجاد ارتباط میان‌ موضوع‌ها و قیاس‌ ونمونه‌ سازیهای‌ تازه‌ را دارد. انسان‌ همواره‌ قانون‌های‌ تازه‌ای‌ می‌سازد و یاقانون‌ پیشین‌ را در موارد تازه‌ بكار می‌گیرد. توانایی‌ بشر در ایجادمفهوم‌های‌ گوناگون‌ در دنیای‌ پیرامون‌ خود، از ویژگی‌های‌ دیگر اوست‌.مفهوم‌های‌ گسترده‌ای‌ همچون‌ روابط علت‌ و معلولی‌، رمان‌ و یامفهوم‌های‌ ساده‌تری‌ مانند گزینش‌ وعده‌های‌ خوراك‌ (صبحانه‌، ناهار وشام) را انسان‌ ایجاد كرده‌ است‌. اندیشیدن‌ در این‌ مفهوم‌ها و بكاربستن‌آنها، ویژه‌ رفتار هوشمندانه‌ انسان‌ است‌. هوش‌ مصنوعی‌ در پی‌ ساخت‌ دستگاههایی‌ است‌ كه‌ بتوانندتوانمندهای‌ یاد شده‌ (استدلال‌، رفتار، مقایسه‌ و مفهوم‌ آفرینی‌) را از خودبروز دهند. آنچه‌ تاكنون‌ ساخته‌ شده‌ نتوانسته‌ است‌ خود را به‌ این‌ پایه‌برساند، هر چند سودمندی‌های‌ فراوانی‌ به‌ بار آورده‌ است‌. نكته‌ آخر اینكه‌، یكی‌ از علل‌ رویارویی‌ با مقوله‌ هوش‌ مصنوعی‌،ناشی‌ از نام‌گذاری‌ نامناسب‌ آن‌ می‌باشد. چنانچه‌ جان‌ مك‌كارتی‌ در سال‌1956 میلادی‌ آن‌ را چیزی‌ مانند «برنامه‌ریزی‌ پیشرفته‌» نامیده‌ بود شاید جنگ‌ و جدلی‌ در پیرامون‌ آن‌ رخ‌ نمی‌داد. • شاخه‌های‌ هوش‌ مصنوعی‌: هوش‌ مصنوعی‌ به‌ تعدادی‌ میدانهای‌ فرعی‌ تقسیم‌ شده‌ است‌ و سعی‌دارد تا سیستم‌ها و روشهایی‌ را ایجاد كند كه‌ بطور تقلیدی‌ مانند هوش‌ ومنطق‌ تصمیم‌گیرندگان‌ عمل‌ نماید. سه‌ شاخه‌ اصلی‌ هوش‌ مصنوعی‌ عبارتند از: سیستم‌های‌خبره‌(ES)(6)، آدمواره‌ها(7) و پردازش‌ زبان‌ طبیعی‌ (8) كه‌ در زیر به‌صورت‌ تصویری‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است‌.هوش‌ مصنوعی‌ در یك‌ نگاه‌ • سیستم‌های‌ خبره‌ سیستم‌های‌ خبره‌، برنامه‌های‌ كامیپوتری‌ هوشمندی‌ هستند كه‌ دانش‌و روشهای‌ استنباط و استنتاج‌ را بكار می‌گیرند تا مسائلی‌ را حل‌ كنند كه‌برای‌ حل‌ آن‌ها به‌ مهارت‌ انسانی‌ نیاز است‌. سیستم‌های‌ خبره‌ كاربر را قادر به‌ مشاوره‌ با سیستم‌های‌ كامپیوتری‌در مورد یك‌ مسئله‌ و یافتن‌ دلایل‌ بروز مسئله‌ و راه‌حل‌های‌ آن‌ می‌كند.در این‌ حالات‌ مجموعه‌ سخت‌افزار و نرم‌افزار تشكیل‌ دهنده‌ سیستم‌خبره‌، مانند فرد خبره‌ اقدام‌ به‌ طرح‌ سئوالات‌ مختلف‌ و دریافت‌پاسخ‌های‌ كاربر، مراجعه‌ به‌ پایگاه‌ دانش‌ (تجربیات‌ قبلی‌) و استفاده‌ ازیك‌ روش‌ منطقی‌ برای‌ نتیجه‌گیری‌ و نهایتا ارائه‌ راه‌حل‌ می‌نماید.همچنین‌ سیستم‌ خبره‌ قادر به‌ شرح‌ مراحل‌ نتیجه‌گیری‌ خود تا رسیدن‌ به‌هدف‌)چگونگی‌ نتیجه‌گیری‌(و دلیل‌ مطرح‌ شدن‌ یك‌ سئوال‌ اجرایی‌)روش‌ حركت‌ تا رسیدن‌ به‌ هدف‌(خواهد بود. سیستم‌های‌ خبره‌ برخلاف‌ سیستم‌های‌ اطلاعاتی‌ كه‌ بر روی‌ داده‌ها(Data) عمل‌ می‌كنند، بر دانش‌ (Knowledge) متمركز شده‌ است‌. همچنین‌ دریك‌ فرآیند نتیجه‌گیری‌، قادر به‌ استفاده‌ از انواع‌ مختلف‌ داده‌ها )عددی‌Digital، نمادی‌ Symbolic و مقایسه‌ای‌ Analoge( می‌باشند. یكی‌ دیگر ازمشخصات‌ این‌ سیستم‌ها استفاده‌ از روشهای‌ ابتكاری‌ (Heuristic) به‌ جای‌روشهای‌ الگوریتمی‌ می‌باشد. این‌ توانایی‌ باعث‌ قرار گرفتن‌ محدودوسیعی‌ از كاربردها در برد عملیاتی‌ سیستم‌های‌ خبره‌ می‌شود. فرآیندنتیجه‌گیری‌ در سیستم‌های‌ خبره‌ بر روشهای‌ استقرایی‌ و قیاسی‌ پایه‌گذاری‌شده‌ است‌. از طرف‌ دیگر این‌ سیستم‌ها می‌توانند دلایل‌ خود در رسیدن‌به‌ یك‌ نتیجه‌گیری‌ خاص‌ و یا جهت‌ و مسیر حركت‌ خود به‌ سوی‌ هدف‌را شرح‌ دهند. با توجه‌ به‌ توانایی‌ این‌ سیستم‌ها در كار در شرایط فقدان‌اطلاعات‌ كامل‌ و یا درجات‌ مختلف‌ اطمینان‌ در پاسخ‌ به‌ سئوالات‌ مطرح‌شده‌، سیستم‌های‌ خبره‌ نماد مناسبی‌ برای‌ كار در شرایط عدم‌ اطمینان‌(Uncertainty) و یا محیطهای‌ چند وجهی‌ می‌باشند. • مزایای‌ سیستم‌های‌ خبره مزایای‌ سیستم‌های‌ خبره‌ را می‌توان‌ به‌ صورت‌ زیر دسته‌بندی‌ كرد: 1-افزایش قابلیت‌ دسترسی‌: تجربیات‌ بسیاری‌ از طریق‌ كامپیوتر دراختیار قرار می‌گیرد و به‌ طور ساده‌تر می‌توان‌ گفت‌ یك‌ سیستم‌ خبره‌،تولید انبوه‌ تجربیات‌ است‌. 2-كاهش‌هزینه‌:هزینه‌كسب‌تجربه‌برای‌كاربربه‌طورزیادی‌كاهش‌می‌یابد. 3-كاهش‌ خطر: سیستم‌ خبره‌ می‌تواند در محیطهایی‌ كه‌ ممكن‌ است‌برای‌ انسان‌ سخت‌ و خطرناك‌ باشد نیز بكار رود. 4-دائمی‌ بودن‌: سیستم‌های‌ خبره‌ دائمی‌ و پایدار هستند. بعبارتی‌ مانندانسان‌ها نمی‌میرند و فنا ناپذیرند. 5-تجربیات‌ چندگانه‌: یك‌ سیستم‌ خبره‌ می‌تواند مجموع‌ تجربیات‌ وآگاهی‌های‌ چندین‌ فرد خبره‌ باشد. 6-افزایش‌ قابلیت‌ اطمینان‌: سیستم‌های‌ خبره‌ هیچ‌ وقت‌ خسته‌ وبیمار نمی‌شوند، اعتصاب‌ نمی‌كنند و یا علیه‌ مدیرشان‌ توطئه‌ نمی‌كنند، درصورتی‌ كه‌ اغلب‌ در افراد خبره‌ چنین‌ حالاتی‌ پدید می‌آید. 7-قدرت‌ تبیین‌ (Explanation): یك‌ سیستم‌ خبره‌ می‌تواند مسیر و مراحل‌استدلالی‌ منتهی‌ شده‌ به‌ نتیجه‌گیری‌ را تشریح‌ نماید. اما افراد خبره‌ اغلب‌اوقات‌ بدلایل‌ مختلف‌ (خستگی‌، عدم‌ تمایل‌ و…) نمی‌توانند این‌ عمل‌ رادر زمانهای‌ تصمیم‌گیری‌ انجام‌ دهند. این‌ قابلیت‌، اطمینان‌ شما را در موردصحیح‌ بودن‌ تصمیم‌گیری‌ افزایش‌ می‌دهد. 8-پاسخ‌دهی‌سریع‌:سیستم‌های‌خبره‌،سریع‌ودراسرع‌وقت‌جواب‌می‌دهند. 9-پاسخ‌دهی‌ در همه‌ حالات‌: در مواقع‌ اضطراری‌ و مورد نیاز،ممكن‌ است‌ یك‌ فرد خبره‌ بخاطر فشار روحی‌ و یا عوامل‌ دیگر، صحیح‌تصمیم‌گیری‌ نكند ولی‌ سیستم‌ خبره‌ این‌ معایب‌ را ندارد. 10-پایگاه‌ تجربه‌: سیستم‌ خبره‌ می‌تواند همانند یك‌ پایگاه‌ تجربه‌عمل‌ كند وانبوهی‌ از تجربیات‌ را در دسترس‌ قرار دهد. 11-آموزش‌ كاربر: سیستم‌ خبره‌ می‌تواند همانند یك‌ خودآموز هوش‌(Intelligent Tutor) عمل‌ كند. بدین‌ صورت‌ كه‌ مثالهایی‌ را به‌ سیستم‌ خبره‌می‌دهند و روش‌ استدلال‌ سیستم‌ را از آن‌ می‌خواهند. 12-سهولت‌ انتقال‌ دانش‌: یكی‌ از مهمترین‌ مزایای‌ سیستم‌ خبره‌،سهولت‌ انتقال‌ آن‌ به‌ مكان‌های‌ جغرافیایی‌ گوناگون‌ است‌. این‌ امر برای‌توسعه‌كشورهایی‌كه‌ استطاعت‌ خرید دانش‌ متخصصان‌راندارند،مهم‌است‌. • آدمواره‌ها كلمه‌ آدمواره‌ (ربات)بعد از به‌ صحنه‌ درآمدن‌ یك‌ نمایش‌ در سال‌1920 میلادی‌ در فرانسه‌ متداول‌ و مشهور گردید. در این‌ نمایش‌ كه‌ اثر«كارل‌ كپك‌» بود، موجودات‌ مصنوعی‌ شبیه‌ انسان‌، وابستگی‌ شدیدی‌نسبت‌ به‌ اربابان‌ خویش‌ از خود نشان‌ می‌دادند. این‌ موجودات‌ مصنوعی‌شبیه‌ انسان‌ در آن‌ نمایش‌، آدمواره‌ نام‌ داشتند(9). در حال‌ حاضر آدمواره‌هایی‌ را كه‌ در شاخه‌های‌ مختلف‌ صنایع‌ مورداستفاده‌ می‌باشند، می‌توان‌ به‌ عنوان‌ «ماشین‌های‌ مدرن‌، خودكار، قابل‌هدایت‌ و برنامه‌ریزی‌»تعریف‌ كرد. این‌ آدمواره‌ها قادرند در محل‌های‌متفاوت‌ خطوط تولید، به‌ طور خودكار، وظایف‌ گوناگون‌ تولیدی‌ را تحت‌یك‌ برنامه‌ از پیش‌ نوشته‌ شده‌ انجام‌ دهند. گاهی‌ ممكن‌ است‌ یك‌آدمواره‌، جای‌ اپراتور در خط تولید بگیرد و زمانی‌ این‌ امكان‌ هم‌ وجوددار كه‌ یك‌ كار مشكل‌ و یا خطرناك‌ به‌ عهده‌ آدمواره‌ واگذار شود.همانطور كه‌ یك‌ آدمواره‌ می‌تواند به‌ صورت‌ منفرد یا مستقل‌ به‌ كاربپردازد، این‌ احتمال‌ نیز وجود دارد كه‌ چند آدمواره‌ به‌ صورت‌ جمعی‌ و به‌شكل‌ رایانه‌ای‌ در خط تولید به‌ كار گرفته‌ شوند. آدمواره‌ها عموماً دارای‌ ابزار و آلاتی‌ هستند كه‌ به‌ وسیله‌ آنهامی‌توانند شرایط محیط را دریابند.این‌ آلات‌ و ابزار «حس‌ كننده‌»(10)نام‌ دارند، آدمواره‌ها می‌توانند در چارچوب‌ برنامه‌ اصلی‌ خود، برنامه‌های‌جدید عملیاتی‌ تولید نمایند. این‌ آدمواره‌ها دارای‌ سیستم‌های‌ كنترل‌ وهدایت‌ خودكار هستند. آدمواره‌های‌ صنایع‌ علاوه‌ بر این‌ كه‌ دارای‌ راندمان‌، سرعت‌، دقت‌ وكیفیت‌ بالای‌ عملیاتی‌ می‌باشند، از ویژگی‌های‌ زیر نیز برخوردارند: 1-بسیاری‌ از عملیات‌ طاقت‌ فرسا و غیرقابل‌ انجام‌ توسط متصدیان‌ رامی‌توانند انجام‌ دهند. 2-آنها، برخلاف‌ عامل‌ انسانی‌ یعنی‌ متصدی‌ خط تولید، قادر هستند سه‌شیفت‌ به‌ كار بپردازند و در این‌ خصوص‌ نه‌ منع‌ قانونی‌ وجود دارد و نه‌محدودیت‌های‌ فیزیولوژیكی‌ نیروی‌ كار. 3-هزینه‌های‌ مربوط به‌ جلوگیری‌ از آلودگی‌ صوتی‌، تعدیل‌ هوا و فراهم‌آوردن‌ روشنایی‌ لازم‌ برای‌ خط تولید، دیگر بر واحد تولید تحمیل‌نخواهد شد. 4-برای‌ اضافه‌ كاری‌ این‌ آدمواره‌ها، هزینه‌ اضافی‌ پرداخت‌ نمی‌شود.حق‌ بیمه‌، حق‌ مسكن‌ و هزینه‌ ایاب‌ و ذهاب‌ پرداخت‌ نمی‌شود. احتیاج‌ به‌افزایش‌ حقوق‌ ندارند و هزینه‌این‌ نیز از بابت‌ بهداشت‌ و درمان‌ بر واحدتولیدی‌ تحمیل‌ نمی‌كنند. ویژگی‌های‌ ذكر شده‌ سبب‌ می‌شوند كه‌ سهم‌ هزینه‌ كار مستقیم‌ نیروی‌انسانی‌ در هزینه‌ محصولات‌ تولیدی‌، واحدهای‌ تولیدی‌ كاهش‌ پیداكند.(11)• پردازش‌ زبان‌های‌ طبیعی‌ (NLP) پردازش‌ زبان‌های‌ طبیعی‌ بعنوان‌ زیرمجموعه‌ای‌ از هوش‌ مصنوعی‌،می‌تواند توصیه‌ها و بیانات‌ را با استفاده‌ از زبانی‌ كه‌ شما به‌ طور طبیعی‌ درمكالمات‌ روزمره‌ بكار می‌برید، بفهمد و مورد پردازش‌ قرار دهد. به‌ طوركلی‌ نحوه‌ كار این‌ شاخه‌ از هوش‌ مصنوعی‌ این‌ است‌ كه‌ زبانهای‌ طبیعی‌انسان‌ را تقلید می‌كند. در این‌ میان‌، پیچیدگی‌ انسان‌ از بعد روانشناسی‌ برروی‌ ارتباط متعامل‌ تاثیر می‌گذارد. در پردازش‌ زبانهای‌ طبیعی‌، انسان‌ و كامپیوتر ارتباطی‌ كاملا نزدیك‌با یكدیگر دارند. كامپیوتراز لحاظ روانی در مغز انسان جای داده می شود. بدین ترتیب یك سیستم خلاق شكل می گیرد كه انسان نقش سازمان دهنده اصلی آن را برعهاده دارد. اگر چه هنوز موانع روانشناختی و زبانشناختی بسیاری بر سر راه سبستمهای محاوره ای وجود دارد. اما چشم اندهزهای پیشرفت آنها یقیناً نویدبخش است. در حقیقت، توقعات یكسان از محاوره انسان- ماشنی و محاوره انسان- انسان، معقول نیست. بدین‌ ترتیب‌ سئوالاتی‌ نظیر اینكه‌ هوش‌ مصنوعی‌ چیست‌، تفاوت‌هوش‌ مصنوعی‌ و هوش‌ طبیعی‌ (انسانی‌) در چیست‌، شاخه‌های‌ عمده‌هوش‌ مصنوعی‌ كدامند؟ و نهایتاً جزای‌ هوش‌ مصنوعی‌ مشخص‌ شد. دربخش‌ دوم‌، می‌توان‌ كاربردهای‌ هوش‌ مصنوعی‌ در صنایع‌ و مؤسسات‌تولیدی‌، بخصوص‌ در زمینه‌ سیستم‌های‌ خبره‌ و آدمواره‌ها را مورد مطالعه‌و تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار داد. ربات چیست؟ربات یک ماشین هوشمند است که قادر است در شرایط خاصی که در آن قرار می گیرد، کار تعریف شده ای را انجام دهد و همچنین قابلیت تصمیم گیری در شرایط مختلف را نیز ممکن است داشته باشد. با این تعریف می توان گفت ربات ها برای کارهای مختلفی می توانند تعریف و ساخته شوند.مانند کارهایی که انجام آن برای انسان غیرممکن یا دشوار باشد. برای مثال در قسمت مونتاژ یک کارخانه اتومبیل سازی، قسمتی هست که چرخ زاپاس ماشین را در صندوق عقب قرار می دهند، اگر یک انسان این کار را انجام دهد خیلی زود دچار ناراحتی هایی مثل کمر درد و ;می شود، اما می توان از یک ربات الکترومکانیکی برای این کار استفاده کرد و یا برای جوشکاری و سایر کارهای دشوار کارخانجات هم همینطور.(تصویر 1) و یا ربات هایی که برای اکتشاف در سایر سیارات به کار میروند هم از انواع ربات هایی هستند که در جاهایی که حضور انسان غیرممکن است استفاده می شوند.(تصویر 2) علم رباتیک از سه شاخه اصلی تشکیل شده است: • الکترونیک ( شامل مغز ربات) • مکانیک (شامل بدنه فیزیکی ربات) • نرم افزار (شامل قوه تفکر و تصمیم گیری ربات) اگریک ربات را به یک انسان تشبیه کنیم، بخشهایی مربوط به ظاهر فیزیکی انسان را متخصصان مکانیک می سازند(تصویر3)، مغز ربات را متخصصان الکترونیک توسط مدارای پیچیده الکترونیک طراحی و می سازند و کارشناسان نرم افزار قوه تفکر را به وسیله برنامه های کامپیوتری برای ربات شبیه سازی می کنند تا در موقعیتهای خاص ، فعالیت مناسب را انجام دهد. می توانید چند ربات مثال بزنید؟مثلاً ربات مسیریاب: دنبال یک خط سیاه در زمین سفید حرکت می کند.(تصویر 4) یا ربات آتش نشان: آتش را پیدا می کند و آن را خفه می کند! تصویر1 تصویر 2 تصویر3 تصویر 4›رباتیک چیست؟›کلمه ربات توسط Karel Capek نویسنده نمایشنامه R.U.R (روبات‌های جهانی روسیه) در سال 1921 ابداع شد. ریشه این کلمه، کلمه چک اسلواکی(robotnic) به معنی کارگر می‌باشد.در نمایشنامه وی نمونه ماشین، بعد از انسان بدون دارا بودن نقاط ضعف معمولی او، بیشترین قدرت را داشت و در پایان نمایش این ماشین برای مبارزه علیه سازندگان خود استفاده شد.البته پیش از آن یونانیان مجسمه متحرکی ساخته بودند که نمونه اولیه چیزی بوده که ما امروزه ربات می‌نامیم. امروزه معمولاً کلمه ربات به معنی هر ماشین ساخت بشر که بتواند کار یا عملی که به‌طور طبیعی توسط انسان انجام می‌شود را انجام دهد، استفاده می‌شود. ربات‌ها چه کارهایی انجام می‌دهند؟بیشتر ربات‌ها امروزه در کارخانه‌ها برای ساخت محصولاتی مانند اتومبیل؛ الکترونیک و همچنین برای اکتشافات زیرآب یا در سیارات دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد.ربات‌ها از چه ساخته می‌شوند؟ربات‌ها دارای سه قسمت اصلی هستند:• مغز که معمولاً یک کامپیوتر است. • محرک و بخش مکانیکی شامل موتور، پیستون، تسمه، چرخ‌ها، چرخ دنده‌ها و ; • سنسور که می‌تواند از انواع بینایی، صوتی، تعیین دما، تشخیص نور، تماسی یا حرکتی باشد. با این سه قسمت، یک ربات می‌تواند با اثرپذیری و اثرگذاری در محیط کاربردی‌تر شود. تأثیر رباتیک در جامعه:علم رباتیک در اصل در صنعت به‌کار می‌رود و ما تأثیر آن را در محصولاتی که هر روزه استفاده می‌کنیم، می‌بینیم. که این تأثیرات معمولاً در محصولات ارزان‌تر دیده می‌‌شود.ربات‌ها معمولاً در مواردی استفاده می‌شوند که بتوانند کاری را بهتر از یک انسان انجام دهند یا در محیط پر خط فعالیت نمایند مثل اکتشافات در مکان‌های خطرناک مانند آتش‌فشان‌ها که می‌توان بدون به خطر انداختن انسان‌ها انجام داد. مشکلات رباتیک:البته مشکلاتی هم هست. یک ربات مانند هر ماشین دیگری، می‌تواند بشکند یا به هر علتی خراب شود. ضمناً آن‌ها ماشین‌های قدرتمندی هستند که به ما اجازه می‌دهند کارهای معینی را کنترل کنیم. خوشبختانه خرابی ربات‌ها بسیار نادر است زیرا سیستم رباتیک با مشخصه‌های امنیتی زیادی طراحی می‌شود که می‌تواند آسیب‌ آن‌ها را محدود ‌کند.در این حوزه نیز مشکلاتی در رابطه با انسان‌های شرور و استفاده از ربات‌ها برای مقاصد شیطانی داریم. مطمئناً ربات‌ها می‌توانند در جنگ‌های آینده استفاده شوند. این می‌تواند هم خوب و هم بد باشد. اگر انسان‌ها اعمال خشونت آمیز را با فرستادن ماشین‌ها به جنگ یکدیگر نمایش دهند، ممکن است بهتر از فرستادن انسان‌ها به جنگ با یکدیگر باشد. ربات‌ها می‌توانند برای دفاع از یک کشور در مقابل حملات استفاده می‌شوند تا تلفات انسانی را کاهش دهد. آیا جنگ‌های آینده می‌تواند فقط یک بازی ویدئویی باشد که ربات‌ها را کنترل می‌کند؟ مزایای رباتیک:مزایا کاملاً آشکار است. معمولاً یک ربات می‌تواند کارهایی که ما انسان‌ها می‌خواهیم انجام دهیم را ارزان‌تر انجام‌ دهد. علاوه بر این ربات‌ها می‌توانند کارهای خطرناک مانند نظارت بر تأسیسات انرژی هسته‌ای یا کاوش یک آتش‌فشان را انجام دهند. ربات‌ها می‌توانند کارها را دقیقتر از انسان‌ها انجام دهند و روند پیشرفت در علم پزشکی و سایر علوم کاربردی را سرعت ‌بخشند. ربات‌ها به ویژه در امور تکراری و خسته کننده مانند ساختن صفحه مدار، ریختن چسب روی قطعات یدکی و; سودمند هستند. تاثیرات شغلی:بسیاری از مردم از اینکه ربات‌ها تعداد شغل‌ها را کاهش دهد و افراد زیادی شغل خود را از دست دهند، نگرانند. این تقریباً هرگز قضیه‌ای بر خلاف تکنولوژی جدید نیست. در حقیقت اثر پیشرفت‌ تکنولوژی مانند ربات‌ها (اتومبیل و دستگاه کپی و;) بر جوامع ، آن است که انسان بهره‌ورتر می‌شود. قوانین سه‌گانه رباتیک:ایزاک آسیموف نویسنده داستان‌های علمی تخیلی قوانین سه‌گانه رباتیک را به صورت زیر تعریف‌کرده است:1ـ یک ربات نباید به هستی انسان آسیب برساند یا به واسطه بی‌تحرکی، زندگی یک انسان را به مخاطره بیاندازد.2ـ یک ربات باید از دستوراتی که توسط انسان به او داده می‌شود، اطاعت کند؛ جز در مواردی که با قانون یکم در تضاد هستند.3ـ یک ربات باید تا جایی‌که با قوانین یکم و سوم در تضاد نباشد از خود محافظت کند. ادامه خواندن مقاله هوش مصنوعي

نوشته مقاله هوش مصنوعي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله تمايزپذيري و هويت اجتماعي مبتني بر مصرف

$
0
0
 nx دارای 65 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیدهبرجسته شدن تفاوت‏ها و هویت‏های اجتماعی ناشی از سبك‏های مصرف و تنوع اشكال آنها حتی در بین یك گروه اجتماعی به ویژه در میان جوانان سئوالات زیادی را در خصوص ساخت‌یافتگی و الگوپذیری آنها مطرح كرده است. این مقاله با استفاده از داده‌های یك مطالعه میدانی در شهر تهران، الگوی فعالیت‏ های تفریحی و ترجیحات موسیقایی و ماهواره ‏ای جوانان را به عنوان مولفه‏ های هویّت اجتماعی و تمایزپذیری جدید ناشی از سبك‏های مصرف مورد بررسی قرار می دهد و در پی آن است تا ببیند كه آیا فعالیت‏ های مربوط به حوزه مصرف در خصوص جوانان تابع الگو یا الگوهای خاصی هستند و از ساخت اجتماعی تبعیت می‏كنند؟ به‌ عبارتی آیا ما شاهد شكل‌گیری سبك‌ها یا خرده‌فرهنگ‌های جوانان هستیم؟ یا اینكه كنش‌ها و تمایلات مذكور خصلت فردی دارند؟ این مطالعه نشان می دهد كه با توجه به فعالیت‏ های تفریحی ده نوع الگو یا سبك، با عنایت به علایق موسیقایی سه نوع الگو و همین‏طور با توجه به علایق ماهواره‏ ای سه نوع الگو در میان افراد مورد مطالعه قابل تشخیص است. این فعالیت‏ها و الگو‏ها با بیشتر متغیرهای موقعیتی پاسخگویان همبستگی معنی‏ داری را از نظر آماری نشان می دهند. نظر به نتیجه تحلیل داده ‏ها، این ‏فرضیه كه الگوهای مربوط به فعالیت ‏های تفریحی دارای خصلتی فردی هستند، رد می شود و در عوض فرضیه مبتنی بر تاثیر پذیری علایق و ذائقه‏ ها از جایگاه فرد در ساخت اجتماعی تایید می شود. در واقع، این‏گونه فعالیّت ‏ها و سبك‏ها در معرض محدویّت ‏های ساختاری قرار می‏گیرند. همین‌طور، فعالیّت ‏های تفریحی و ذائقه‏ های پاسخگویان به عنوان یك زمینه اجتماعی مطرح می ‏شوند كه آنها در آن فرصتی را برای شكل دادن به هویّت خویش و كسب استقلال از والدین می‏یابند. یافته های پژوهش در زمینه وجود الگوها و سبك‏های متفاوت تفریحی، ذائقه‏ های هنری و مصرف رسانه ‏ای افراد، بیانگر پیدایش و نضج پدیده جدیدی با عنوان خرده فرهنگ جوانان در درون فرهنگ كلّی است كه به نوبه خود عدم توفیق سیاست‏ ها و برنامه‏ های فرهنگی رسمی مربوط به امور جوانان را در انطباق با فرهنگ حاكم مطرح می‏كند. واژگان کلیدی: اوقات فراغت، جوانان، خرده فرهنگ، هویت اجتماعی.مقدمهبررسی فعالیت‏های خرده فرهنگی جوانان به ویژه در زمینه ‏هایی چون ذائقه ‏های فرهنگی، فعالیّت‏ های تفریحی، هنری و مصرف رسانه ‏ای و مانند آن، یكی از حوزه‏ های جدید و مهم مطالعاتی محسوب می‏شود كه در سال‏های اخیر توجه عدّه قابل ملاحظه ‏ای از محققان اجتماعی را به خود جلب كرده‏ است. اهمیّت این حوزه از یك‏سو از آن جهت مطرح است كه موضوع آن یعنی دوره جوانی و مسئله جوانان پدیده نسبتاً جدیدتری است و با درجه صنعتی شدن و نوگرایی جوامع و پیدایش نظم‏ های اجتماعی جدید ارتباط دارد. فرآیندهای مدرن مسایل جدیدتری را برای جوانان به خصوص در زمینه وابستگی طولانی‏ تر آنان به خانواده ‏های خود و به تبع آن تاخیر در استقلال‏شان ایجاد كرده است. بعلاوه این موضوع به همراه وجود بازاری مناسب، كه فرصت‏ های زیادی را برای مصرف فراغت و تفریح در اختیار جوانان قرار می‏دهد، دوره جوانی را طولانی‏تر كرده و به شكل ‏گیری هویت‏های جدید فردی و اجتماعی مبتنی بر فرهنگ‏های مصرفی منجر شده است كه به قول بوردیو (1984، 1985) سنخ‏شناسی‏های قدیمی مانند طبقه كه مبتنی بر موقعیت اقتصادی‎، فعالیت تولیدی و جایگاه شغلی هستند دیگر چندان قادر نیستند این شرایط جدید را با تمایزپذیری پیچیده آن به ویژه مشخّصه‏ های اجتماعی، اعتقادی، رفتاری، ارزشی و نگرشی را توضیح دهند. از اینرو، برای تبیین این ویژگی‏ ها به خصوص در میان گروه ‏های اجتماعی از جمله جوانان نیاز به سنخ ‏شناسی‏ ها و طرح مفاهیم جدیدی است كه اساساً به جنبه ‏های مصرفی كنش ‏های اجتماعی افراد بها داده ‏شود. از سوی دیگر، در حالیكه وجود خرده فرهنگ ‏های جوانان در هر جامعه‏ ای می تواند معرّف تحوّلات اجتماعی و فرهنگی به سامان باشد و دریچه ای برای ورود نوآوری های فرهنگی تلقی شود، در موارد زیادی نیز می ‏تواند به عنوان منبع تهدید و نابسامانی و موضوع شكاف بین نسلی واقع شود. از این جهت، رابطه این خرده فرهنگ‏ ها با فرهنگ مسلّط در هر جامعه‏ای از اهمیّت خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است. اثرات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خرده فرهنگ‌های مذكور در جامعه ما همواره مطرح بوده اند. در دهه‏ های گذشته به ویژه در سالهای بعد از انقلاب اسلامی به همراه گسترش فرآیندهای نوگرایی، تمایزپذیری اجتماعی و توسعه فنّاوری اطلاعات و ارتباطات جمعی، ترجیحات و الگوهای فعالیّت خرده فرهنگی آنان بسط یافته و به یكی از مهمترین نگرانی‏ها و دغدغه‏ های جامعه بزرگسال (اعم از والدین، معلمان مدارس و نیروهای كنترل كننده اجتماعی) تبدیل شده است. این دغدغه‏ها به ویژه در مورد كلان شهر تهران، كه به دلایل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارای بیشترین تنوّع فرهنگی و دارای بالاترین فعالیّت‏های خرده‏فرهنگی است، بیش از سایر شهرهای دیگر كشور مطرح هستند. نكته حائز اهمیت اینكه، اغلب این فعالیّت ها به عنوان آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی و فرهنگی تفسیر و محكوم می شوند به همین جهت، گفتمان های مورد استفاده در تبیین رشد خرده فرهنگ های جوانان در ایران، بیشتر خصلت سیاسی و اخلاقی دارند و كمتر تلاش جدّی برای شناسایی آنها به عنوان یك واقعیّت اجتماعی و بدون پیشداوری شده ‏است. این مقاله سعی دارد براساس مطالعه تجربی در شهر تهران، بخش مهمی از سئوالاتی كه همواره برای جامعه بزرگسال از نظر نوع، ماهیّت، حدود و توزیع اجتماعی در میان جوانان مطرح بوده اند، ولی به دلایل مذكور كمتر مورد بازشناسی قرار گرفته اند را شناسایی کند و دریابد كه آیا فعالیّت‏های خرده فرهنگی جوانان همچنان از ساخت اجتماعی تبعیت می‏كنند یا اینكه فردی شده‏اند؟ به دیگر سخن آیا با توجه به این فعالیّت‏ها ما شاهد شكل‏گیری و رواج الگوهای واحدی در میان جوانان مورد بررسی متعلّق به تمامی طبقات اجتماعی هستیم؟ چارچوب نظریهمانطور که گفته شد جامعه مدرن با تفكیك‏پذیری‏های پیچیده و ساخت‏یافتگی‏های جدید تعریف می‏شود كه به مثابه قالب‏ها در مقابل وضعیت مشخّص قرار می‏گیرند و عمل می‏كنند. اگرچه راه های زیادی برای تبیین رتبه‏بندی‏های اجتماعی تفكیك‏پذیری‏های جامعه مدرن وجود دارد، ولی به طور‏كلی دو نوع سنّت فكری را می‏توان در ادبیّات مربوطه برای تبیین این موضوعات از جمله خرده‏ فرهنگ‏های جوانان با تاكید بر الگوهای تفریحی و سبك‌های مصرفی تشخیص داد. یك سنّت فكری برای توصیف و تبیین واقعیّت‏های جامعه مدرن بر مفاهیمی چون فردی شدن ، مخاطره و دودلی تاكید می‏كند. به زعم صاحبنظران و محققان این سنّت، فردی شدن بیشتر معیارهای زندگی (به خصوص در بین جوانان) از احتمال پیش‏بینی آینده افراد براساس تجارب قبلی یا شرایط اجتماعی زیست آنها می‏كاهد و مفهومی مناسب در درك فرآیندهای اجتماعی معاصر موثر بر زندگی افراد از جمله جوانان به شمار میآید. برای مثال، «الریش بك» (1992) از پیشكسوتان این سنّت فكری، معتقد است كه دنیای غرب در حال حاضر یك تحوّل تاریخی را از سر می گذراند. جامعه صنعتی جای خود را به یك مدرنیته نوین می دهد كه در آن جهان بینی علمی سابق و به تبع آن مفاهیم (ابزارهای) تبیینی آنها به چالش كشیده می شوند، پیش بینی‏پذیری‏ها و قطعیّت‏های عصر صنعتی با پیدایش ریسك‏ها و فرصت‏های جدید تهدید می شوند. به عقیده «بك»، به همین‏سان افراد روز به روز از شبكه‏ها و محدودیّت‏های اجتماعی نظم پیشین آزاد می شوند و با مجموعه جدیدی از اتفاقات و امور مستحدثه ای كه زندگی روزمره آنها را تحت تاثیر قرار می دهد دست و پنجه نرم می كنند. به عقیده وی جامعه غربی به سمت دوره جدید در حال حركت است و جایگاه ساختاری افراد در چنین جوامعی تاثیر چندانی روی فرصت های زندگی آنان ندارد، از این‏رو، مفاهیمی مثل طبقه نمی‏توانند مبنای مناسبی برای تشخیص تشخّص ‏های جدید باشند. از نظر «الریش بك» (1992) پیوندهای طبقاتی حداقل در بعد ذهنی آن تضعیف شده‏اند و در دوره تجدد متاخّر نمی‏توان با استفاده از اطلاعات مربوط به شغل یا زمینه خانوادگی افراد پیش بینی‏هایی در مورد سبك های زندگی، باورها و افكار سیاسی آنها ارائه كرد. افرادی با سطح درآمد مشابه یا با جایگاه طبقاتی مشابه می‏توانند از میان خرده فرهنگ‏ها و هویّت‏های اجتماعی مختلف دست به انتخاب بزنند. این مساله در مورد جوانان بیشتر مورد بحث قرار گرفته است، به ویژه از این منظر كه عواملی مانند كاهش زمینه‏های اشتغال جوانان، گسترش فرصت‏های تحصیلی برای جوانان، اشتغال پاره وقت، وابستگی‏های بیشتر جوانان و نوجوانان به خانواده‏های خویش و اهمیّت یافتن اوقات فراغت شرایط جدیدی را برای فردی شدن جوانان فراهم كرده است (زكایی، 1381). هر چند فردی شدن فرآیند جدیدی نیست، با این حال، از بین رفتن مناسبات همسایگی، تفكیك‏پذیری فزاینده اجتماعی، تنوّع در راهكارهای شغلی، حرفه‏ای و آموزشی ابعاد خاصی را به آن داده است. از این‏رو، همبستگی‏ ها و هویت‏ یابی‏ های جمعی كمتر از گذشته بر محور زمینه‏های ساختی استوارند و اشتراك در سلیقه‏ ها و جهت‏ گیری فكری بیش از گذشته توجّه جوانان را به خود جلب می كنند، به نحوی كه برخی از شكل‏ گیری اجتماعات اولیه (مانند ویلیس ،1990) و برخی دیگر از پیدایش قبایل جدید (مافسولی ،1996) صحبت می‏كنند . شایان ذكر است كه فردی شدن الزاماً به مفهوم حذف تفاوت های مربوط به زمینه‏های اجتماعی، جنسیت و امثالهم نیست، بلكه بدین مفهوم است كه همه طبقات اجتماعی از تنوّع بیشتری برخوردارند (رابرتس، 1997: 156-155). فردی شدن می‏تواند اجتماعی و یا فرهنگی باشد. اگر افراد واقعاً در یك جامعه چند فرهنگی، متكثّر و ناهمگون، جداگانه عمل كنند صرف نظر از اینكه نسبت به كار خود چه تفكّری دارند، این فردی شدن از نوع اجتماعی است. اما اگر آنها قبل از هر چیز به خودشان فكر كنند و تمام انتخاب های شان را بر اساس دلایل فردی و نه جمعی انجام دهند (نتیجه آن انتخاب ها هر چه كه باشد) در آن صورت فردی شدن فرهنگی رخ داده است (فورناس ،44:1994). سنّت فكری دیگر به ابعاد ساختاری متمركز می‏باشد. طیف وسیعی از تحلیل‏هاوصاحبنظران در ادبیّات علوم اجتماعی در این دسته قرار دارند. یك گرایش متداول در این سنّت فكری به طبقه به عنوان عنصر اصلی تحوّل تاریخی و تحوّلات اجتماعی می‏نگرد، به تبع آن نیز موقعیّت طبقاتی را شالوده شكل ‏گیری هویّت اجتماعی افراد و روبنای فرهنگی جامعه می‏داند. هر چند برخی از صاحبنظران معاصر مانند رابرتس ، ‎‏ٌْ(1977) بحث چندگونه ‏بودن و چند پاره‏گی ساختار طبقاتی را در جوامع مدرن مطرح می كنند امّا با زیر سؤال رفتن پیش‏فرض‏های مربوط به نقش تعیین ‏كنندگی مفهوم طبقه برای تحلیل تكثّر و تنوّع دنیای اجتماعی، اهمیّت تحلیل‏های طبقاتی مورد تردید واقع شده‏ند. در واقع، پایان طبقه یا مرگ طبقه مفاهیمی هستند كه توسط برخی از محققان (برای مثال اِدگِل ، 1993) برای بیان نارسایی‏های رویكردهای سنّتی مبتنی بر طبقه عنوان شده‏اند. در ادبیّات جامعه‏ شناسی معاصر، اهمیّت مفهوم طبقه اجتماعی بیشتر از جنبه اجتماعی آن است. در رویكردهای اخیر بیشتر به روش‏ هایی توجه می‏ شود كه صور و سبك‏های منزلت را مبنای مطالعه خود قرار می‏دهند و به تمایزپذیری های ناشی از مصرف بیشتر بها داده می‏شود. همانطوركه برخی از صاحبنظران از قبیل گیدنز (1991)، لش و لاری (1987) و ترنر (1998) اظهار می‏دارند، در حال حاضر به تبعیت از ماكس وبر، تمایز سنّتی بین طبقه و منزلت وجود دارد كه نشانگر توجّه به تفاوت‏های اجتماعی ناشی از روش‏های مصرف به جای تولید است. پژوهش‏های تجربی در طی دهه اخیر نیز بیشتر حوزه مصرف و فعالیّت‏های مربوط به اوقات فراغت را در شكل دادن به هویّت‏های شخصی و جمعی مهم تلقی می كنند (برای مثال لی،1993؛شیلد،1992؛مینتل،1988). اشكال جدید هویّت‏های اجتماعی، جزء عناصر اساسی پدیده‏های مرتبط به سبك زندگی عنوان می‏شوند كه به قول ترنر (1988) دارای خصلتی انتخابی ـ اخلاقی و اجتماعی ـ فرهنگی هستند، از اینرو، همان‏گونه كه سوبل (1983) تاكید می‏كند، این هویّت‏ها تا حد زیادی باعث برقراری نوعی نظم و انسجام در سبك‏های زندگی و نوعی هویّت‏یابی در دنیای از هم گسیخته و متفرق مدرن هستند. ظهور تفاوت‏ها، رتبه‏ بندی‏ها و هویّت‏های اجتماعی ناشی از الگو‏های مصرف در دوره اخیر مدرنیته، این گرایش غالب را در بین برخی صاحبنظران به وجود آورده كه آنها را به واسطه اشكال فرهنگی و موقعیّت اجتماعی در یك رابطه تعاملی تبیین كنند. بوردیو و گیدنز از تئوری‏پردازان بنام این گرایش هستند. به زعم بوردیو، موقعیت اجتماعی مشابه، ذائقه و سبك زندگی مشابهی می آفریند و بر عكس الگوهای مصرف فرهنگی، طبقات اجتماعی مختلفی را بازتولید و نشانه گذاری می‏‏‏ كنند. این موقعیّت اجتماعی مبتنی بر میزان بهره مندی فرد از سرمایه اقتصادی و فرهنگی است. درجه دسترسی به منابع مادی (سرمایه اقتصادی)، منابع ذهنی و سمبلیك (سرمایه فرهنگی شامل سطح تحصیلات یا مالكیت محصولات فرهنگی)، سهم سرمایه یك فرد را تعیین می كنند و از آنجایی كه دسترسی به این منابع در میان افراد به طور برابر توزیع نمی شود، یك سلسله مراتب اجتماعی از گزینه ها و فعالیّت های فرهنگی عامه پسند و نخبه پسند ظهور پیدا می كند به طوریكه می توان با ملاحظه ذائقه افراد، طبقه اجتماعی آنها را حدس زد. بر این اساس، ونزل (1982) معتقد است الگوها و سبك‏های زندگی افراد كه بر مبنای ذائقه‏ها و انتخاب شكل می‏گیرند «كلیّت الگوهای رفتاری و تمایل هنجاری» به وجود می‏آورند كه «از طریق فرآیندهای اجتماعی شدن تكامل پیدا می‏كند». به همین سان، «گیدنز» از اشكال منتخبی (خود-انتخابی) از مصرف‏گرایی سخن می‏گوید که سبك زندگی افراد را مشخص می‏كند و متضمن انتخاب انواع خاصی از غذا، پوشاك، مسكن، اتومبیل، عادات كاری، اشكال مختلف تفریح یا فراغت و انواع دیگری از رفتار منزلت جویانه است، كه در عین حال توسط موقعیّت اجتماعی افراد و امكان و میزان دسترسی آنان به منابع اقتصادی و فرهنگی مشروط می‏شود. در واقع آنها عبارتند از اعمال اجتماعی فایده انگارانه و شیوه‏های زندگی پذیرفته شده در جامعه جدید كه منعكس كننده هویّت های شخصی،گروهی و هویّت‏های اقتصادی ـ اجتماعی افراد است. خصلت بازتابندگی سبك‏های زندگی سبب می‏شود كه آن را در حوزه فراتر از فردی شدن و در یك فرایند تعاملی زیست ـ جهان‏های متمایز ملاحظه كنیم كه استفاده از مواد و مصالح نمادین مصرف انبوه به اشیاء و اعمال ملموسی تبدیل می‏شوند كه دارای استعاره‏ای برای خودشان می باشند و بازتابی از موقعیّت اجتماعی و هویّت شخصی هستند (کوکِرهام ،321:1997). با عنایت به تبیین‏های نظری، این مقاله براساس مطالعه تجربی می‏خواهد دریابد كه: آیا می‏توان صحبت از شكل‏گیری سبك‏های مختلف زندگی مبتنی بر الگوی تفریحی و ذائقه‏های مصرفی در میان جوانان کرد؟ آیا می‏توان حدود نگرش ها و رفتارهای خرده فرهنگی آنان را شناخت؟ و آیا دیدگاهی كه به فردی شدن تاكید می‏كند، در مورد سبك‏های زندگی جوانان صدق می‏كند؟ یا دیدگاهی كه بر تاثیرپذیری سبك‏های زندگی از ساخت اجتماعی اصرار می‏ورزد، در خصوص جوانان مورد مطالعه بیشتر مصداق پیدا می‏كند؟ روش‏ شناسیهمان طور كه قبلاً اشاره شد هدف این مقاله مطالعه الگوهای فعالیّت‏های تفریحی و ترجیحات موسیقایی و ماهواره‏ای در میان جوانان تهرانی و عوامل موثر بر آنها (متغیرهای موقعیتی) می‏باشد تا بتوان شناختی از ماهیت اینگونه الگوها و ذائقه‏‏ها را به دست آورد. هرچند مطالعه تجربی و تعریف عملیاتی سبك‏های زندگی بسته به رشته علمی محقق، اهداف تحقیق و موضوع تحقیق متفاوت است، با این حال، بررسی ادبیات مربوطه نشان می‏دهد تاكید بر مقولاتی چون ذائقه‏ (مانند ترجیحات هنری و مصرف رسانه‏ای) و كنش (مانند فعالیّت های تفریحی) برای مقوله بندی و نامگذاری سبك‏های زندگی مختلف استفاده شده است كه معرّف تشخّص و تمایز افراد و گروهها از سایرین می‏شود (برای مثال: هنری و همكاران، 1381؛ فورناس،1995؛ ریمر ،1995؛ کوکرهام،1997).در این پژوهش، با توجه به مباحث نظری، فرض بر این است كه انواع الگو و سبك زندگی در بین جوانان تهرانی وجود دارد و انتظار می‏رود رابطه‏ای بین این سبك ها و متغیّرهای موقعیّتی (از قبیل نوع شغل، سطح تحصیلات و میزان درآمد، سن، جنس، وضع تاهل، درجه مذهبی بودن) وجود داشته باشد. اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه از بین 500 نفر از جوانان 30-15 ساله ساكن شهر تهران، كه با بهره‏گیری از نمونه‏گیری غیر احتمالی قضاوتی انتخاب شده اند، جمع آوری شده است. افراد نمونه در اماكن مورد تجمّع جوانان شهر تهران (اطراف مجتمع های تجاری یا بازارها و مراكز خرید مدرن تهران مثل مجتمع تجاری گلستان و ایران زمین در شهرك غرب، بازار مدرن و سرپوشیده گیشا، مجتمع بوستان میدان پونك، مجتمع گلدیس فلكه صادقیه، پارك ها و بوستان های فدك، آرارات،…) مورد مصاحبه قرار گرفتند.با توجه به هدف و ماهیّت داده‏های پژوهش، روش مورد استفاده در مطالعه حاضر در زمره روش‏های پیمایشی است. برای مطالعه فعالیّت های تفریحی، 30 نوع فعالیّت پس از مطالعه مقدماتی مشخص شدند و از پاسخگویان تقاضا شد تا میزان پرداختن خود را به هریك از این فعالیّت‏ها بر روی یك محور 6 نقطه‏ای از اصلاً تا خیلی زیاد علامت بزنند. این 30 فعالیت در جدول 1 در قالب 10 مقیاس نشان داده ‏شده ‏است. جدول 1: انواع فعالیّت‏های تفریحی مورد بررسی در اوقات فراغت پاسخگویان نوع فعالیّت‏ ها نوع فعالیّت‏ هارسانه های تصویری: فرهنگی:تماشای كانال های تلویزیونی ماهواره ای شركت در كلاس های مختلف(زبان و…)رفتن به سینما بازدید از موزه و نمایشگاه های مورد علاقه تماشای برنا مه های ویدئو حضور در كافی نت ها برای استفاده از اینترنتگوش دادن به موسیقی مورد علاقه فعالیّت های هنری (نقاشی، …)چت و گفتگو: مراجعه به كتابخانه‏ های عمومی و دانشگاهیمكالمه تلفنی با دوستان هم جنس ورزشی: چت كردن با دوستان اینترنتی انجام تمرینات ورزشی در منزلخانواده‏ گرا بودن: تماشای رویدادهای ورزشی در ورزشگاه هاهم صحبت شدن با پدرو مادروخواهروبرادر شركت در باشگاه های ورزشی در رشته‏های مورد علاقه شركت در مهمانی های خانوادگی كوهپیماییتماشای كانال های تلویزیونی داخلی سیر و سفر: فعالیّت های تفریحی نخبه پسند: مسافرت های تفریحی در داخل كشور رفتن به فرهنگسراهامسافرت های توریستی به خارج از كشور رفتن به تئاتررسانه‏ های مكتوب: گوش دادن به برنامه فارسی رادیوهای بیگانهمطالعه روزنامه سرگرمی هامطالعه مجله گوش دادن به رادیو های داخلیمطالعه كتاب های غیر درسی جمع آوری كلكسیون های مختلف (تمبر و..)بازیهای فكری وكامپیوتری: بازیهای كامپیوتری بازی فكری (شطرنج و…) بادوستان وخانواده از آنها خواسته می شود تا مشخص نمایند تا چه حد به هر یك از فعالیّت های تفریحی 30 گانه مندرج در پرسشنامه در اوقات فراغت خود می پردازند. همانگونه كه در تحلیل داده‏ها ذكر خواهد شد. مقیاس‏های دهگانه مذكور و مؤلفه‏‏های آنها بر اساس تحلیل عاملی بعنوان الگو یا سبك‏های تفریحی پاسخگویان را تشكیل می‏دهد. برای مطالعه ترجیحات موسیقایی، با توجه به اینكه انواع مختلفی از گونه های موسیقی ایرانی و غربی طرفداران خاص خود را دارند، لذا اكثر گونه های موسیقی ایرانی و غربی را شناسایی و از افراد مورد مطالعه سئوال می شود. گونه‏ های موسیقی ایرانی مورد بررسی عبارتند از: موسیقی سنتی بدون كلام، سنتی با كلام، موسیقی محلّی، موسیقی پاپ ساخت داخل كشور و موسیقی پاپ ایرانی ساخت خارج از كشور. انواع موسیقی غربی مورد بررسی نیز عبارتند از: كلاسیك، جاز، راك‏اند رول، پاپ، ری گه، هوی متال، رپ، سول، تكنو و سلسا. انواع موسیقی‏های مذكور در قالب دو مجموعه سوال (موسیقی ایرانی و موسیقی غربی) مورد بررسی قرار می گیرند. بدین‏ترتیب كه از پاسخگویان خواسته می شود میزان گوش دادن به هر یك از آنها را بر روی یك محور 6 نقطه ای از« اصلا گوش نمی دهم» تا « خیلی زیاد گوش می دهم » بیان كنند. برای سنجش ترجیحات ماهواره‏ای جوانان دو مجموعه سوال در اختیار پاسخگویان قرار می گیرد: فهرستی از 19 شبكه تلویزیونی فارسی زبان ماهواره‏ای (شامل تپش، آی.پی.ان، پی.ام.سی. آی.تی.ان.، جام‏جم، آزادی، ت.وی. ملی، كانال 1، كانال 2، ان.آی.تی.وی.، پارس، آپادانا، امید ایران، لحظه، تماشا، نیوكانال، رنگارنگ آ.اف.ان فارسی، وی.او.ا) و فهرستی از 12 گونه مربوط به فیلم های ویدئویی یا ماهواره ای (شامل وسترن، تخیلی-علمی، جنگی، رزمی، سیاسی، جنایی، حماسی و تاریخی، عشقی، خانوادگی، كمدی، ترسناك و محرك جنسی). به همان نحو مولفه‏‏ های قبلی از پاسخگویان خواسته می شود تا میزان توجه به هر یك از شبكه‏ها و گونه‏ های فوق‏ را روی یك پیوستار ترتیبی 6 نقطه ای مشخص كنند. درصدهای خالص پاسخگویان به گزینه‏های ششگانه در مورد هریك از مولفه‏ های سه‏گانه فوق‏ و همچنین میانگین نمرات گزینه‏‏ ها در هریك از مقیاس‏ها محاسبه می شود تا سلسله مراتبی از الگوهای ترجیحات موسیقایی و ترجیحات فیلمی و ساختار الگوی فراغت جوانان شناسایی شود. به‏ منظور كاهش حجم داده ها و به منظور شناسایی سبك‏ها و الگوی‏های مذكور و همچنین برای سهولت در مطالعه ارتباط آنها با متغیرهای مستقل، از آماره تحلیل عاملی استفاده می شود.داده ‏های پژوهش با استفاده از آمار‏هایی چون فراوانی نسبی، میانگین تحلیل توصیفی، واریانس و ضرایب پیرسون و اسپرمن (با توجه به سطح سنجش متغیرها) مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار می گیرند. یافته ‏ها برای ارائه نتایج مطالعه در این مقاله، ابتدا ویژگی‌های جمعیت نمونه توصیف می‌شود، سپس مهمترین نتایج تحقیق و تحلیل داده‌ها بیان می‌شود. نظر به حجم زیاد داده‌ها، صرفاً برخی از آماره‌ها در قالب جداول آورده‌ می‌شوند و در بقیه موارد فقط نتیجه تجزیه و تحلیل داده‌ها در متن ارائه می‌شود.ویژگی‏ های زمینه ‏ای جمعیت نمونه مطالعه مشخصات زمینه‏ای پاسخگویان نشان می‏دهد كه از كل جمعیت نمونه، 4/64 درصد را مرد و 6/35 درصد را زن تشكیل می‏دهند. اكثریت (حدود 67 درصد) در سنین بین 21 تا 30 قرار دارند. 4/81 درصد مجرد و 6/19 درصد متاهل هستند. از نظر وضع فعالیت 2/41 درصد شاغل، 21 درصد دانشجو، 6/10 درصد دانش آموز، 6/7 درصد بیكار، 2/7 درصد خانه‏دار و 6/3 درصد سرباز می‏باشند. از نظر میزان تحصیلات، 8/41 درصداز پاسخگویان دارای مدرك دیپلم، 8/18 درصد در سطح لیسانس، 2/17 درصد در حد فوق دیپلم، 2/22 درصد دانش آموز دبیرستانی هستند. به لحاظ تحصیلات پدر، 72 درصد پدران پاسخگویان دارای دیپلم، 7/17 درصد دارای لیسانس و 4/10 درصد نیز دارای فوق لیسانس می‏باشند. از نظر تحصیلات مادر نیز، حدود 71 درصد از پاسخگویان دارای مادرانی دیپلمه، 8/14درصد دارای مادرانی با سطح سواد مقطع راهنمایی و 2/14 درصد نیز دارای مادرانی با سطح سواد فوق دیپلم هستند. 1/17درصد پاسخگویان خود را«اصلاً» مذهبی نمی‏دانند. 1/33 درصد خود را «خیلی كم» و «كمی» مذهبی نمی‏دانند. 6/39 درصد از پاسخگویان میزان مذهبی بودن خود را «متوسط» دانسته و تنها حدود 10درصد «زیاد» و «خیلی زیاد» معرفی نمی‏کنند. الگوی فعالیّت های تفریحی ترجیحات تفریحی بر حسب میزان رواج و عمومیّت هر یك از آنها در زندگی جوانان مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج تحلیل داده‏ها نشان می‏دهد كه 10 عامل را می‏توان شناسایی و طبقه‏بندی كرد كه به عبارتی10 الگو یا سبك مورد بررسی را براساس فعالیّت‏های تفریحی تشكیل می‏دهند. این (عامل‏ها) در مجموع 9/63 درصد كل واریانس را در فعالیّت‏های تفریحی تبیین می‏كنند (جدول 2). همان‏گونه در جدول 1 (به طور تفصیلی) و در جدول 2 (به طور اختصار) نشان داده شده است ‏، فعالیّت‏های مزبور از فعالیّت‏های مشترك و عمومی‏تر شروع شده و به فعالیّت‏های اختصاصی‏تر ختم می‏شود. بدین مفهوم كه، اكثر جوانان مورد مطالعه به موسیقی مورد علاقه خود گوش می دهند، با دوستان همجنس خود از طریق تلفن صحبت می‏كنند، تلویزیون های ماهواره ای را تماشا می كنند، برای تفریح به پارك ها می روند، برای خرید و یا پرسه‏زنی به مراكز خرید و مجتمع های تجاری مراجعه می كنند، به شهرهای مختلف كشور مسافرت می كنند، با دوستان غیر همجنس خود از طریق تلفن صحبت می‏كنند، با موتور و اتومبیل برای تفریح در سطح شهر می‏گردند و امثالهم. این فعالیّت‏ها را می‏توان بیانگر فرهنگ مشترك جوانان دانست. در انتهای جدول مزبور به فعالیّت‏های اختصاصی‏تر و متمایزتر جوانان همچون گوش دادن به رادیو های داخلی، جمع آوری كلكسیون های مختلف، مراجعه به كتابخانه های عمومی و دانشگاهی، رفتن به فرهنگسراها، گوش دادن به برنامه‏های فارسی رادیوهای بیگانه، حضور در كافی‏نت‏ها جهت استفاده از اینترنت، رفتن به تئاتر و بازدید از موزه‏ها و نمایشگاه‏های مورد علاقه و امثالهم بر می‏ خوریم. بر اساس یافته‏ های تحقیق، ‏كه در ستون میانگین متوسط نمرات (پاسخ‏ها) و ستون های مربوط به توزیع درصد پاسخگویان جدول 2 منعكس شده، با توجّه به میزان اهمیّت، الگوی رسانه‏های تصویری‏ (مشتمل بر فعالیّت‏هایی چون تماشای كانال های تلویزیونی ماهواره‏ای، رفتن به سینما، تماشای برنامه‏های ویدئو و گوش دادن به موسیقی مورد علاقه پاسخگویان) با میانگین متوسط نمرات 1/4 مورد علاقه‏ترین و عامل سرگرمی با میانگین متوسط نمرات 9/1 كم توجّه‏ترین فعالیت تفریحی پاسخگویان را تشكیل می‏دهد. از نظر توزیع درصد فراوانی نیز بالاترین درصد افراد نمونه (حدود 70 درصد) در حد «خیلی زیاد» و «زیاد» به الگوی رسانه‏های تصویری و پایین‏ترین درصد (حدود 22 درصد) به الگوی سرگرمی اختصاص دارد. بقیه عامل‏ها در بین این دو عامل قرار دارند كه به ترتیب عبارتند از چت و گفتگو، خانواده گرا، سیر و سفر، رسانه های مكتوب، بازی های فكری وكامپیوتری، فعایت‏های فرهنگی، ورزشی، فعایت‏های تفریحی نخبه پسند. تحلیل روابط بین الگوهای دهگانه فعالیت‏ های تفریحی و متغیرهای موقعیتی پاسخگویان، مندرج در جدول 3، موارد زیر را آشكار می‏كند: الگوی فعالیت رسانه‏ای (تصویری)، كه مشتمل بر تماشای كانال های تلویزیونی ماهواره‏ای ، رفتن به سینما، تماشای برنامه‏های ویدئو وگوش دادن به موسیقی مورد علاقه می‏باشد، از نظر آماری با متغیّرهای سن، جنس دارای همبستگی منفی و با متغیّرهای تاهل و وضع فعالیّت دارای همبستگی مثبت و معنی‏دار می‏باشد. به عبارتی می‏توان گفت كه الگوی مذكور در میان جوانان كم سن و سال تر، متاهل‏ها، غیر شاغل‏ها، خانم‏ها و با مادران دارای تحصیلات بالا رواج دارد. الگوی فعالیّت تفریحی مبتنی بر چت و گفتگو، كه اغلب به صورت مكالمه تلفنی با دوستان همجنس و چت كردن با دوستان اینترنتی صورت می‏گیرد، عمدتاً در میان جوانان كم سن و سال تر، غیر شاغل (دانش آموز، دانشجو، خانه دار) رواج دارد. این سبك زندگی اگرچه با متغیّر جنسیّت همبستگی معنی‏داری به لحاظ آماری ندارد اما با توجه به ضریب همبستگی 08/0- می توان گفت این تمایل در میان دختران بیشتر است تا پسران. الگوی فعالیّت خانوادگی یا خانواده‏گرا، كه به وسیله مقولاتی چون صرف زمان اوقات فراغت با همصحبتی با والدین، شركت در مهمانی‏های خانوادگی و تماشای كانال‏های خانوادگی مورد بررسی قرار گرفت، با متغیّرهای مذهبی بودن و تاهل دارای همبستگی مثبت و با متغیّر جنس دارای همبستگی منفی معنی‏داری به لحاظ آماری است. از اینرو، در میان پاسخگویان متاهل و مذهبی شایع‏تر است و این الگو بیشتر یك سبك زندگی زنانه است. با عنایت به اینكه الگوی فعالیّت توریستی با تاهل دارای رابطه مثبت و معنی‏داری (از نظر آماری) است، می‏توان گفت كه سبك زندگی متاهلانه است. الگوی فعالیّت رسانه‏ای مكتوب یا مطالعاتی (مانند مطالعه روزنامه، مجله و كتابهای غیر درسی)، دارای رابطه‏ای منفی و معنی‏دار با جنس و سن و دارای رابطه مثبت و معنی‏دار با تاهل و سطح تحصیلات پاسخگویان است. به عبارتی می‏توان گفت كه این سبك بیشتر در میان جوانان كم سن و سال تر، متاهل و دارای سطح تحصیلات بالا و درجه بالایی از مذهبی بودن رواج دارد و یك سبك زندگی زنانه است. الگوی فعالیّت فكری و كامپیوتری با متغیّرهای جنس و تحصیلات والدین دارای رابطه مثبت و معنی‏داری است، از این‏‏رو می‏توان گفت كه بیشتر در میان مردان جوان متعلق به خانواده‏های دارای درجه بالایی از سرمایه فرهنگی یا آموزشی رواج دارد.الگوی فعالیّت فرهنگی كه از فعالیّت‏هایی همچون شركت در كلاس های مختلف و مراجعه به كتابخانه های عمومی و دانشگاهی تشكیل شده‏است، یك سبك زندگی زنانه است كه با سن پایین‏تر (نوجوانان)، تاهل و عدم اشتغال ارتباط دارد. به عبارتی این سبك بیشتر در میان زنان جوان‏تر متاهل و غیر شاغل رواج دارد.جدول 2 توزیع درصد پاسخگویان بر حسب فعالیت‏های تفریحی پاسخگویان و نتایج تحلیل عاملی این فعالیت‏ها در میان آنان عامل‏ های دهگانه توزیع درصد پاسخگویان میانگین متوسط ‏نمرات درصد واریانس تبیین شده اصلا خیلی ‏كم كم متوسط زیاد خیلی‏ زیاد فاكتور اول: رسانه های تصویری 4/5 2/1 4/1 13 3/24 6/54 1/4 6/2فاكتور دوم: چت و گفتگو 7 11 9/9 5/21 6/24 9/25 9/3 06/4فاكتور سوم: خانواده گرا 5/23 6/7 8/7 6/11 6/18 9/30 5/3 4/4فاكتور چهارم: سیر و سفر 7/10 9/9 5/11 5/24 3/20 1/23 3/3 2/3فاكتور پنجم: رسانه های مكتوب 7/10 4/13 7/10 6/27 6/19 9/17 0/3 5/4فاكتور ششم: بازی های فكری وكامپیوتری 13/8 3/10 9/14 24 9/16 20 8/2 4/3فاكتور هفتم: فرهنگی 8/18 4/14 8/8 8/22 8/13 5/21 3/2 5/20فاكتور هشتم: ورزشی 3/14 3/14 3/14 28 1/20 9 2/2 5/5فاكتور نهم: فعالیّت ـ های تفریحی نخبه پسند 9/23 3/12 3/13 2/21 8/9 5/19 1/2 8/4 فاكتور دهموسیقی های رپ ادامه خواندن مقاله تمايزپذيري و هويت اجتماعي مبتني بر مصرف

نوشته مقاله تمايزپذيري و هويت اجتماعي مبتني بر مصرف اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ايزولاسيون حرارتي

$
0
0
 nx دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ایزولاسیون حرارتی زمانی پلاستی سایزر موجود شروع به بیرون آمدن از مولكول مورد نظر می كند و مقدمه:امروزه ارتقای سطح توقعات عمومی در قبال بهبود شرایط زندگی و بهره گیری از فناوری در این راستا ، بكار گیری انرژی و بنابر این سرمایه گذاری و تامین مخارج آن را ضروری نموده است .اما چنانكه میدانیم ذخایر انرژی های قابل استفاده جهان محدود بوده و با بهره برداری های بی رویه كنونی از این ذخایر ، قطعا در آینده ای نه چندان دور با بحران روبرو خواهیم شد . با پذیرش این واقعیت مسئولیت ما چیست و آیا بشر در این خصوص اندیشیده است ؟ ارائه پاسخ به این سوالات با درك بهتر صورت مسئله میسر است . در حقیقت انرژی در اطراف ما به دو گونه موثر است : اول تاثیرات مثبت مانند گرمایش و سرمایش محل كار و زندگی در فصول سرد و گرم ، حمل و نقل عمومی ، ارتباطات ، صنایع و ;. كه لا اقل در جوامع مدرن امروزی ، این امور بدون صرف انرژی امكان پذیر نخواهند بود . ثانیا تاثیرات منفی مثل آلودگی محیط زیست ، كاهش ذخیره منبع ارزشمند طبیعی و آلودگی صوتی در محیط های شهری كه از جمله پیامدهای منطقی مصرف نابجای انرژی توسط بشر امروز است . ولیكن طرح مسئله ، بلافاصله گزینه هایی را به عنوان راه حل فراروی ما قرار می دهد . آیا امكان صرفه جویی و استفاده بهینه از سوخت و حامل های انرژی وجود دارد ؟ آمارها نشان می دهد كه بیش از 30 درصد انرژی تولیدی در جهان مصرف سرمایش و گرمایش می گردد كه این رقم معادل حدود 60 درصد درآمد سرانه جامعه است . تدابیر مختلفی اما جهت كاهش و صرفه جویی انرژی در بخش خانگی اندیشیده شده است . یكی از بهترین آنها كه در كنار سایر روشها نظیر بكار گیری انرژی های بالفعل طبیعی ( اشعه خورشید ، انرژی باد ) و نیز انرژی های تجدید پذیر مثل پیل های سوختی پذیرفته شده و مورد استقبال قرار گرفته عایق كاری حرارتی ساختمانها است . ممالك صنعتی با درك این موضوع سالها است كه بطور عملی مسئله ایزولاسیون حرارتی را مدنظر داشته و بكار گرفته اند و در این زمینه به پیشرفتهای شایانی نیز در بعد ابداع مواد عایق و روشهای نصب و هم در بعد تدوین استراتژی های اجرایی و نظارتی ، دست یافته اند . در كشور ما این موضوع با چند ده سال تاخیر در شرف تحقق است . با این حال استفاده از تجربیات و ابداعات كشورهای صنعتی ، به تسریع روند بهینه سازی مصرف انرژی كمك می نماید . یكی از این تجربیات ارزشمند ابداع عایق حرارتی و صوتی پشم شیشه است كه در دهه 60 میلادی صورت گرفت و از آن زمان تاكنون با افزایش گستره تقاضا در بازار جهانی ، نصب و اجرای آن در كاربردهای مختلف مسكونی ، تجاری ، آموزشی ، اداری و ; به روشی كلاسیك بدل گردیده است . در همین راستا در كشور ما در سال 1343 با تاسیس شركت پشم شیشه ایران نخستین گام مهم در این زمینه برداشته شد . این شركت بدوا با تولید پشم شیشه تحت فرایند تل و با كسب دانش فنی روز شركتهای سن گوبن (Saint Gobain) فرانسه و اونزكورنینگ (Owens Corning) آمریكا با ظرفیت روزانه 2 تن در تهران راه اندازی گردید كه در اندك زمانی به 10 تن پشم شیشه در روز افزایش ظرفیت داد . نظر به كیفیت مطلوب محصولات و بازار رو به گسترش تقاضا ، ده سال بعد كارخانه جدیدی با ظرفیت بالاتر و ماشین الات مدرن تر در حومه شهر شیراز احداث گردید و با تولید روزانه 50 تن انواع پشم شیشه و بیش از 20000 متر مربع تیشو به بهره برداری رسید . طی همین سنوات و با درك شرایط روز دنیا و در راستای تحولات جهانی ، حركتی ماندگار و موثر توسط شركت پشم شیشه ایران صورت گرفت كه گسترش امواج آن در سطح كشور همچنان ادامه دارد : تولید عایق رطوبتی پیش ساخته كه گامی مهم در كاهش آلودگی زیست محیطی ناشی از روش سنتی قیر و گونی و تحولی مهم در صنعت ساختمان بود . عایق های رطوبتی عرضه شده توسط شركت پشم شیشه ایران با نام تجارتی و انحصاری ایزوگام تا حدی مورد توجه و طبع متخصصین و عموم مردم قرار گرفت كه هم اكنون این واژه در فرهنگ عامیانه به انواع عایق های رطوبتی تولیدی در كشور اطلاق می گردد . كیفیت بالا ، نصب آسان و خدمات گسترده پس از فروش ازجمله دلائل موضوع می باشد . تولید عایق رطوبتی ایزوگام هم اكنون با ظرفیت 9000000 متر مربع در سال در كارخانه شیراز شركت بر پا است . طرح توسعه این محصول به میزان 10 میلیون متر مربع در سال با بهره گیری از آخرین فناوری دنیا از كشور آلمان خریداری و در منطقه ای در حومه كرج در مرحله راه اندازی است . با بهره برداری از این طرح ، انواع عایق های رطوبتی با روش جدید وكیفیتی متفاوت برای اولین بار در ایران تولید و عرضه می گردد .به رغم افتخارات ذكر شده ، شركت پشم شیشه ایران با عزم راسخ به حفظ برتری كمی و كیفی در جلب رضایت مشتریان و ارتباط دانش روز دنیا ، در سال 1381 به توسعه و تجهیز خط تولید عایق حرارتی با مشاركت فنی متخصصان آلمانی در طراحی و نصب ماشین آلات خریداری شده از این كشور به همراه متخصصین داخلی همت گمارد كه این مهم در اواسط سال 1382 تحقق یافت و رویای مصرف كنندگان منطقه را اعم از داخلی و خارجی به استفاده از محصولاتی با معیارهای كیفی بین المللی در كنار خدمات فنی و سرویس های پس از فروش ، به واقعیت بدل نمود . هم اكنون تولید انواع پشم شیشه رولی ، قطعه ای سخت و نیمه سخت با روكش های متنوع و انواع عایق لوله با ابعاد با ضخامت های مختلف در خط تولید كارخانه مجهز شیراز در جریان است . ادامه خواندن مقاله ايزولاسيون حرارتي

نوشته مقاله ايزولاسيون حرارتي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

مقاله ترانزيستور

$
0
0
 nx دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ترانزیستور در سال 1947 در آزمایشگاه های بل هنگام تحقیق برای تقویت کننده های بهتر و یافتن جایگزینی بهتر برای رله های مکانیکی اختراع شد.لوله های خلاء، صوت و موسیقی را در نیمه اول قرن بیستم تقویت کرده بودنداما توان زیادی مصرف می کردند و سریعا می سوختند ترانزیستور چیست؟ترانزیستور در سال 1947 در آزمایشگاه های بل هنگام تحقیق برای تقویت کننده های بهتر و یافتن جایگزینی بهتر برای رله های مکانیکی اختراع شد.لوله های خلاء، صوت و موسیقی را در نیمه اول قرن بیستم تقویت کرده بودنداما توان زیادی مصرف می کردند و سریعا می سوختند . شبکه های تلفن نیز به صد ها هزار رله مکانیکی برای اتصال مدارات به همدیگر نیاز داشتند تا شبکه بتواند سر پا بایستد و چون این رله های مکانیکی بودند لازم بود برای عملکرد مطلوب همیشه تمیز باشند .در نتیجه نگه داری و سرویس آنها مشکل و پر هزینه بود.با ظهور ترانزیستور قیمت ها نسبت به زمان استفاده از لامپ خلاء شکسته شد و بهبودی زیادی در کیفیت شبکه های تلفن حاصل گردید. ترانزیستور چگونه کار می کند؟ترانزیستور کاربرد های زیادی دارد اما دو کاربرد پایه ای آن به عنوان سوئیچ و استفاده در مدولاسیون است که کاربرد دومی بیشتر به عنوان تقوت کننده مورد نظر است.این دو کاربرد ترانزیستور را می توان اینگونه توضیح داد :سوئیچ همان کلید است مثل کلید چراغ خواب اتاقتان .دارای دو حالت روشن و خاموش است با قرار دادن کلید در حالت روشن چراغ اتاقتان روشن می شود و با قراردادن کلید در حالت خاموش چراغ خاموش می شود . بله به همین سادگی ! کاربرد ترانزیستور هم به عنوان سوئیچ به همن صورتاست. اما کاربرد تقویت کنندگی آن را می توان بدین صورت توضیح داد :چراغ خواب نور کمی دارد اما اگر بتوان این نور را چنان زیاد کرد که تمام اتاق را روشن کند آنوقت عمل تقویت کنندگی صورت گرفته است.فرق بین سوئیچینگ به وسیله ترانزیستور و به وسیله کلید برق! سرعت بسیار زیاد ترانزیستور است که می توان گاهی آن را در مقایسه با کلید آنی در نظر گرفت(صد ها هزار برابر و شاید میلیونها بار سریعتر).و اینکه ترانزیستور را می توان به دیگر منابع الکترونیکی متصل کرد مثلا به میکروفن به منبع سیگنال و حتی به یک ترانزیستور دیگر ;. ترانزیستور از عناصری به نام نیمه هادی مانند سیلیکون و ژرمانیوم ساخته می شود نیمه هادی ها جریان الکتریسیته را نسبتا خوب( – اما نه به اندازه ای خوب که رسانا خوانده شوند مانند مس و آلومنیوم و تقریبا بد اما نه به اندازه ای که عایق نامگذاری شوند مانند شیشه) هدایت می کنند به همین دلیل به آنها نیمه هادی می گویند.عمل جادویی که ترانزیستور می تواند انجام دهد اینست که می تواند مقدار هادی بودن خود را تغییر دهد . هنگامی که لازم است یک هادی باشد می تواند هدایت خوبی دشته باشد و هنگامی که لازم است تا به عنوان عایق عمل کند جریان بسیار کمی را از خود عبور می دهد که می توان آن را ناچیز شمرد. نیمه هادی ها در مقابل الکتریسیته عملکرد جالبی دارند یک قطعه از یک عنصر نیمه هادی را بین دو قطع از یک عنصر نیمه هادی دیگر قرار دهید.جریان کم قطعه وسطی قادر است که جریان دو قطعه ی دیگر را کنترل کند. جریان کمی که از قطعه ی وسطی می گذرد برای مثال می تواند یک موج رادیوئی یا جریان خروجی از یک ترانزیستور دیگر باشد .حتی اگر جریان ورودی بسیار ضعیف هم باشد( مثلا یک سیگنال رادیوئی که مسافت زیادی را طی کرده و از رمق افتاده است!) ترانزیستور می تواند جریان قوی مدار دیگری را که به آن وصل است کنترل کند. به زبان ساده ترانزیستور رفتار جریان خروجی از روی رفتار جریان ورودی تقلید می کند.نتیجه می تواند یک سیگنال تقوت شده و پرتوان رادیوئی باشد.ترانزیستور چه کاری انجام می دهد؟ در میکرو چیپ های امروزی ، که حاوی میلیونها ترانزیستور هستند که در الگو یا طرح مخصوصی چیده شده اند خروجی تقویت شده ی یک ترانزیستور به ورودی ترانزیستور دیگر داده می شود تاآن هم عمل تقویت کنندگی را بر روی ورودی انجام دهد و به همین ترتیب ادامه می یابد که نتیجه یک خروجی تقویت شده و پر توان می باشد . چنین میکروچیپی می تواند سیگنالی بسیار ضعیفی را از آنتن بگیرد و یک صوت قوی و چهار کاناله را تحویل دهد. با ساختن چیپ ها در طراحی های مختلف می توان تایمر هایی برای ساعت یا سنسور هایی برای نشان دادن درجه حرارت و یا کنترل کننده چرخ های ماشین تا قفل نشوند (سیستمABS) ساخت.می توان ترانزیستور ها را در آرایشی دیگر در داخل چیپ قرار داد(طراحی متفاوت) و پروسسور های منطقی و محاسباتی را ساخت که باعث می شوند تا ماشین حسابها محاسبه و کامپیوتر ها پردازش کنندو یا شبکه هایی را برای انتقال مکالمات تلفنی ساخت و یا سیستمهایی را ساخت که بتوانند صدا و تصویر را انتقال دهند. می توان ترانزیستور ها را در بسته هایی چید که به آنها گیت های منطقی می گویند و می توانند دو عدد 1و 1 را باهم جمع کنند و یا می توان آنها را در آرایشی خاص قرار داد تا کارهای بسیار بزرگی را با استفاده از سرعت سوئیچینگ – 100 میلیون بار بر ثانیه و بیشتر – خود انجام دهند .البته کار به همین جا ختم نمی شود مداراتی که در چندین سال گذشته برای انجام عملی خاص به وسیله ترانزیستور ها بر روی بورد ها بسته می شود امروزه به مدد طراحی کامپیوتری و تکنیک مدارات مجتمع بر روی یک آی سی هزاران ترانزیستور و سیم کشی های مربوطه و تمام قطعات الکترونیکی لازم قرار داده می شود . شاید بتوان گفت که حجم مدارات هزاران بار کاهش یافته است. بر همین مقیاس امروزه می توان گفت که ترانزیستور مجانی است ( 1 دلار تقسیم بر یک میلیون ترانزیستور ) و ترانزیستور های داخل مدارات مجتمع واقعا قابل اطمینان هستند.چیزی که باعث می شود که ترانزیستور ها روز به روز پیشرفت می کنند و بهتر و ارزان تر می شونداین است که به مدد تحقیقات نیمه هادی ها روز به روز بهتر و کاربردی تر می شوند . و این چیزی است که آزمایشگاههای بل برای آن تحقق می کند . دانشمندان این مرکز تحقیقاتی امروزه می دانند که چگونه نیمه هادی هار ا اتم به اتم به صورت مجازی ، از منابع سرشاری که مادر بی دریغ طبیعت در دسترس ما قرار داده است ، به وسیله تکنیک های لایه بندی بسازند.این چیزی است که می توان آن را جادو نامید.بنابراین، ترانزیستور چیست؟ وسیله ی الکترونیکی شگفت انگیزی است که مجازا دیده نمی شود اما زندگی ما را کاملا و برای همیشه تغییر داده است.تعریف ترانزیستورعلم الکترونیک با اختراع ترانزیستور وارد فاز جدیدی از تحقیق و اختراع شد .هر روز اخباری را مبنی بر اختراعات جدید در زمینه الکترونیک می شنویم که مطمئنا در کالبد شکافی این اختراعات به نقش پر اهمیت ترانزیستور پی خواهیم برد . ترانزیستور یک قطعه سه پایه است که ساختار فیزیکی آن بر اساس عملکرد نیمه هادی ها می باشد.ترانزیستور را از دو نوع نیمه هادی با نام سلسیوم و ژرمانیوم می سازند.عموما در یک تقسیم بندی ترانزیستور ها را به دو دسته ترانزیستور های BJT و FET تقسیم می کنند . ترانزیستور های BJT با نام ترانزیستور های پیوند دو قطبی و ترانزیستور های FET با نام ترانزیستور های اثر میدان شناخته شده¬اند.FETها دارای سرعت سوئیچینگ کمتر از BJT هستند .معمولا ترانزیستور را با دو دیود مدل سازی می کنند از این مدل برای تشخیص سالم بودن ترانزیستور استفاده می کنند.عملکرد ترانزیستور هابه عنوان یک طبقه در مدار بستگی به نظر طراح دارد اما در صورتی که ترانزیستور را یک جعبه سیاه در نظر بگیریم که دارای دو ورودی و دو خروجی است با توجه به اینکه ترانزیستور دارای سه پایه است باید یکی از پایه ها را به عنوان پایه مشترک بین ورودی و خروجی در نظر بگیریم. این پایه مشترک اساس آرایش های مختلف ترانزیستور است .یکی از پایه های ترانزیستور با نام Base و پایه دیگر با نام امیتر (تزریق کننده) و پایه آخر با نام کالکتور (جمع کننده ) شناخته شده است . بسته به اینکه کدامیک از پایه های مذکور به عنوان پایه مشترک در نظر گرفته شود آرایش های بیس مشترکCommon Base – کالکتور مشترکCommon Collector- امیتر مشترک Common Emitter – ممکن خواهد بود.   هر کدام از این آرایش ها دارای یک خصوصیت خواهند بود که متفاوت با دیگر آرایش ها است مثلا امیتر مشترک دارای بهره توان بسیار زیاد است و یا بهره ولتاژ بیس مشترک زیاد است و;ترانزیستور در هر مداری می تواند متفاوت از قبل ظاهر شود- منبع ولتاژ یا منبع جریان و یا تقویت کننده ولتاژ و ;.- این تفاوت را المانهای همراه ترانزیستور که اکثرا مقاومت و خازن(دیود و;) هستند تعیین می کنند نحوه قرار گیری این المانها به همراه ترانزیستور و منبع تغذیه را بایاس ترانزیستور گویند.در مدار های بایاس برای ترانزیستور یک ولتاژ مثبت به همراه زمین یا یک ولتاژ مثبت به همراه ولتاژ منفی را برای ترانزیستور بسته به کاربرد در نظر می گیرند .عملکرد ترانزیستور ها(BJT) در سه ناحیه تعریف می شود . 1-ناحیه قطع 2- ناحیه فعال 3- ناحیه اشباع این سه ناحیه بر اساس بایاس پایه های ترانزیستور و ولتاژ آن ها تعریف می شود .ترانزیستور در مدارات عمدتا به صورت زیر ظاهر می شود :1- به عنوان کلید به منظور قطع و وصل قسمتی از مدار از ترانزیستور در ناحیه قطع و اشباع به عنوان کلید دیجیتال و سوئیچ استفاده می کنند .ولتاژ VCE در حالت اشباع کمتر از 02 است . در حالت اشباع توان تلف شده ترانزیستور بسیار کم است زیرا توان تلف شده ترانزیستور از حاصلضرب ولتاژ VCE و IC بدست می آید که هردو مقدار کوچکی هستند.2- به عنوان تقویت کننده ولتاژ3- به عنوان تقویت کننده جریان 4- به عنوان منبع جریان ثابت5- به عنوان منبع ولتاژ ثابت در 4 مورد بعدی بالا از ترانزیستور در ناحیه فعال که همان ناحیه خطی عملکرد ترانزیستور است استفاده می شود . آرایش های مداری مشهور :1- امیتر فالوور (Emitter follower) : شکل موج خروجی دنبال کننده شکل موج ورودی است (وجه تسمیه) مقاومت کوچک موجود در بیس به منظور جلوگیری از نوسانات ناخواسته قرار گرفته است 1- زوج دارلینگتون هر ترانزیستور دارای یک خصوصیت با نام بتا است که بهره جریان ترانزیستور است در زوج دارلینگتون بتای زوج ترانزیستور از ضرب 21* حاصل می شود که مقداری نزدیک به چند هزار خواهد شد .البته در این آرایش ترانزیستور خروجی باید تحمل این جریان کالکتور را داشته باشد که مسئله مهمی در طراحی است. 1- منبع جریان ثابت در این آرایش ولتاژ هر کدام از دیود ها 07 است و در نتیجه ولتاژ بیس ترانزیستور 14 خواهد شد ولتاژ VBE (ولتاژ بیس – امیتر) هم در حدود 07 است پس جریان عبوری از امیتر مقدار 07/RE خواهد بود با انتخاب مناسب RE می توان مقدار جریان را به دلخواه انتخاب کرد . 4 – منبع ولتاژ ثابت در این مدار ولتاژ خروجی توسط دیود زنر تامین می شود .ولتاژ خروجی تقریبا 07 کمتر از ولتاژ شکست زنر است . ترانزیستور دوقطبی پیوندیترانزیستور یک قطعه ‌الکترونیکی فعال است که از ترکیب سه قطعه n و p بدست می‌آید و دارای سه پایه به نامهای بیس ، امیتر و کلکتور می‌باشد. این قطعه الکترونیکی می‌تواند با کنترل جریان ، مدار را تقویت کند و همچنین برای سوئیچ کردن مدار الکترونیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد. ترانزیستور یک قطعه ‌الکترونیکی فعال بوده و از ترکیب سه قطعه n و p بدست می‌آید که ‌از ترزیق حاملین بار اقلیت در یک پیوند با گرایش مستقیم استفاده می‌کند و دارای سه پایه به نامهای بیس (B) ، امیتر (E) و کلکتور (C) می‌باشد و چون در این قطعه ‌اثر الکترونها و حفره‌ها هر دو مهم است، به آن یک ترانزیستور دوقطبی گفته می‌شود. عصر نوین الکترونیک نیمه رساناها با اختراع ترانزیستور دوقطبی در 1948 توسط باردین ، براتاین و شاکلی در آزمایشگاههای تلفن بل آغاز شد. این قطعه به همراه همتای اثر میدانی خود تاثیر شگفتی روی تقریبا تمام حوزه‌های زندگی نوین گذاشته ‌است. انواع ترانزیستور پیوندی pnp شامل سه لایه نیم ‌هادی که دو لایه کناری از نوع p و لایه میانی از نوع n است و مزیت اصلی آن در تشریح عملکرد ترانزیستور این است که جهت جاری شدن حفره‌ها با جهت جریان یکی است. Npn شامل سه لایه نیم‌ هادی که دو لایه کناری از نوع n و لایه میانی از نوع p است. پس از درک ایده‌های اساسی برای قطعه pnp می‌توان به سادگی آنها را به ترانزیستور پرکاربردتر npn مربوط ساخت. ساختمان ترانزیستور پیوندی ترانزیستور دارای دو پیوندگاه ‌است. یکی بین امیتر و بیس و دیگری بین بیس و کلکتور. به همین دلیل ترانزیستور شبیه دو دیود است. دیود سمت چپ را دیود بیس _ امیتر یا صرفا دیود امیتر و دیود سمت راست را دیود کلکتور _ بیس یا دیود کلکتور می‌نامیم. میزان ناخالصی ناحیه وسط به مراتب کمتر از دو ناحیه جانبی است. این کاهش ناخالصی باعث کم شدن هدایت و بالعکس باعث زیاد شدن مقاومت این ناحیه می‌گردد.امیتر که شدیدا آلائیده شده، نقش گسیل و یا تزریق الکترون به درون بیس را به عهده دارد. بیس بسیار نازک ساخته شده و آلایش آن ضعیف است و لذا بیشتر الکترونهای تزریق شده ‌از امیتر را به کلکتور عبور می‌دهد. میزان آلایش کلکتور کمتر از میزان آلایش شدید امیتر و بیشتر از آلایش ضعیف بیس است و کلکتور الکترونها را از بیس جمع‌آوری می‌کند. طرز کار ترانزیستور پیوندی طرز کار ترانزیستور را با استفاده ‌از نوع npn مورد بررسی قرار می‌دهیم. طرز کار pnp هم دقیقا مشابه npn خواهد بود، به شرط اینکه ‌الکترونها و حفره‌ها با یکدیگر عوض شوند. در نوع npn به علت تغذیه مستقیم دیود امیتر ناحیه تهی کم عرض می‌شود، در نتیجه حاملهای اکثریت یعنی الکترونها از ماده n به ماده p هجوم می‌آورند. حال اگر دیود بیس _ کلکتور را به حالت معکوس تغذیه نمائیم، دیود کلکتور به علت بایاس معکوس عریض‌تر می‌شود.الکترونهای جاری شده به ناحیه p در دو جهت جاری می‌شوند، بخشی از آنها از پیوندگاه کلکتور عبور کرده ، به ناحیه کلکتور می‌رسند و تعدادی از آنها با حفره‌های بیس بازترکیب شده و به عنوان الکترونهای ظرفیت به سوی پایه خارجی بیس روانه می‌شوند، این مولفه بسیار کوچک است. نحوه ‌اتصال ترازیستورها اتصال بیس مشترک در این اتصال پایه بیس بین هر دو بخش ورودی و خروجی مدار مشترک است. جهتهای انتخابی برای جریان شاخه‌ها جهت قراردادی جریان در همان جهت حفره‌ها می‌شود. اتصال امیتر مشترک مدار امیتر مشترک بیشتر از سایر روشها در مدارهای الکترونیکی کاربرد دارد و مداری است که در آن امیتر بین بیس و کلکتور مشترک است. این مدار دارای امپدانس ورودی کم بوده، ولی امپدانس خروجی مدار بالا می‌باشد. اتصال کلکتور مشترک اتصال کلکتور مشترک برای تطبیق امپدانس در مدار بکار می‌رود، زیرا برعکس حالت قبلی دارای امپدانس ورودی زیاد و امپدانس خروجی پائین است. اتصال کلکتور مشترک غالبا به همراه مقاومتی بین امیتر و زمین به نام مقاومت بار بسته می‌شود. کاربرد ترانزیستور ترانزیستورها می‌توانند با کنترل جریان مدار را تقویت کنند و این مورد بطور گسترده‌ای در مدارهای ترانزیستوری بکار می‌رود. همچنین عمل مهم دیگر ترانزیستورها در مدارهای الکترونیکی قابلیت کنترل حالت خاموش و روشن قطعه ‌است. این نوع سوئیچ کردن بویژه در مدارات دیجیتالی ‌مفید است. نقطه کارترانزیستورحالتی که ترانزیستور ، علائم الکتریکی را تقویت نمی‌کند و ولتاژها و جریانهای پایانه‌های ترانزیستور ثابت است، حالت کار عادی ترانزیستور می‌باشد. در این حالت ، در منحنی‌های مشخصه ترانزیستور ، نقطه‌ای که طول آن ولتاژ کلکتور و عرض آن جریان کلکتور باشد، نقطه کار ترانزیستور خواهد بود. تحلیل یا طراحی یک تقویت کننده ترانزیستوری مستلزم داشتن اطلاعاتی درباره پاسخ ac و dc ترانزیستور است. اغلب فرض می‌شود که ترانزیستور سطح ac ورودی را بدون دریافت انرژی خارجی افزایش می‌دهد. در عمل افزایش توان ac خروجی نتیجه تغییر شکل انرژی دریافت شده ‌از منابع ولتاژ dc است. از این رو تحلیل یا طراحی هر تقویت کننده ‌الکترونیک شامل دو قسمت ac و dc است. نقطه کار یا نقطه سکون در تقویت کننده‌های ترانزیستوری جریان و ولتاژ dc تعیین کننده نقطه کار ترانزیستور و نیز تعیین کننده ناحیه تقویت کنندگی سیگنال ورودی می‌باشد. از آنجا که نقطه کار یک نقطه ثابت بر مشخصه‌هاست، این نقطه همچنین نقطه سکون یا به‌ اختصار Q نامیده می‌شود. ناحیه کار ترانزیستورها • ناحیه خطی و فعال : در این ناحیه بیس _ امیتر (دیود امیتر) بطور مستقیم و بیس _ کلکتور (دیود کلکتور) بطور معکوس تغذیه می‌شود.• ناحیه قطع : در این ناحیه بیس _ امیتر (دیود امیتر) بطور معکوس تغذیه می‌شود، یعنی جریان بیس برابر صفر است. جریان خروجی کلکتور بسیار ناچیز است و برابر جریان معکوس اشباع می‌باشد. • ناحیه‌ اشباع : در این ناحیه هر دو دیود بیس – امیتر (دیود امیتر) و دیود کلکتور بصورت مستقیم تغذیه می‌شوند. در این حالت است که جریان خروجی کلکتور به ماکزیمم مقدار خود می‌رسد و ولتاژ کلکتور _ امیتر از ولتاژ کلکتور _ امیتر اشباع کمتر است.• ناحیه غیرمجاز : در این ناحیه ماکزیمم مقادیر بوسیله یک خط افقی برابر حداکثر جریان کلکتور و با یک خط عمودی برای حداکثر ولتاژ کلکتور _ امیتر تعیین می‌شود. کار در این ناحیه باعث اتلاف بیشتر و کوتاه شدن عمر قطعه یا باعث خرابی آن می‌شود. لذا از انتخاب نقطه کار در این ناحیه بایستی اجتناب کرد. طراحی مدارهای سوئیچینگ و تغذیه در طراحی مدارهای سوئیچینگ ترانزیستوری از ناحیه ‌اشباع و قطع منحنی مشخصه بهره می‌جویند تا از حالت قطع به حالت اشباع سوئیچ نماید. ناحیه تقویت کنندگی یک سیگنال ورودی ناحیه خطی و ناحیه فعال انتخاب می‌شود که منحنی‌ها به صورت خطی باشد و مدار تغذیه باید طوری طراحی گردد که قطعه در یکی از این نقاط در ناحیه فعال قرار گیرد، اما مناسب‌ترین نقطه ، نقطه کار ترانزیستور می‌باشد، زیرا به خاطر بهره خطی بالاترین امکان نوسان برای جریان الکتریکی و ولتاژ در این نقطه وجود دارد. چگونگی عملکرد ترانزیستور اعمال ولتاژ با پلاریته موافق باعث عبور جریان از یک پیوند PN می شود و چنانچه پلاریته ولتاژتغییر کند جریانی از مدار عبور نخواهد کرد. اگر ساده بخواهیم به موضوع نگاه کنیم عملکرد یک ترانزیستور را می توان تقویت جریان دانست. مدار منطقی کوچکی را در نظر بگیرید که تحت شرایط خاص در خروجی خود جریان بسیار کمی را ایجاد می کند. شما بوسیله یک ترانزیستور می توانید این جریان را تقویت کنید و سپس از این جریان قوی برای قطع و وصل کردن یک رله برقی استفاده کنید. موارد بسیاری هم وجود دارد که شما از یک ترانزیستور برای تقویت ولتاژ استفاده می کنید. بدیهی است که این خصیصه مستقیما” از خصیصه تقویت جریان این وسیله به ارث می رسد کافی است که جریان وردی و خروجی تقویت شده را روی یک مقاومت بیندازیم تا ولتاژ کم ورودی به ولتاژ تقویت شده خروجی تبدیل شود. ادامه خواندن مقاله ترانزيستور

نوشته مقاله ترانزيستور اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.

Viewing all 46175 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>