Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد اسلام و تعليم و تربيت

$
0
0
 nx دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : اسلام و تعلیم و تربیتاسلام بر اساس نیاز فطری انسان ، مبانی تربیتی و آموزشی را به ایمان آورندگان می آموزد.چنانكه اگر تربیت را به سه قسم تربیت بدنی ، تربیت عقلی و تربیت روانی تقسیم كنیم اسلام در یك نظام هماهنگ درباره هر قسم از این انواع بیاناتی حكیمانه دارد . این نظام تربیتی هماهنگ باید در محیطی مناسب به آدمی القاء گردد.منظور از محیط ، تمام عوامل خارجی است كه در موجود زنده از آغاز رشد وجود دارد.هر چند عوامل محیطی بسیار فراوان است ، اما در تقسیم اولیه می توان آن را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم نمود. محیط مادی :عبارت از آب ، هوا ، نور ، حرارت ، مسكن ، خوراك ، پوشاك و ; بالآخره هر امر مادی كه انسان بدانها محفوف و محاط می باشد.محیط معنوی :عبارت از عوامل فرهنگی است كه روح آدمی را به تعالی سوق می دهد.محیط مورد نظر ما محیطی است كه در تعلیم و تربیت از آن بهره برداری می شود و ضبط و كنترل آن امكان دارد .مانند محیط خانه ، خانواده و مدرسه . این گونه عوامل محیطی برای مربی ، معلم و والدین بسیار با اهمیت است. محیط خانواده : محیط خانه و خانواده ، یك محیط طبیعی است كه در آن پدر و مادر تربیت كودك را بر عهده می گیرند .كودك تحت تاثیر مقام انگیزه های خانوادگی است و رفتار او قهراً از خانواده درست می شود ، او زبان مادری را می آموزد و از طریق مكالمه وگفتگو ، افكار و آراء زیادی از افراد خانواده به او منتقل می شود و معارف و اطلاعات او هم سطح با افكار خانواده پیش می رود .نقش تربیتی و الدین آنچنان بزرگ و مهم است كه دین و علوم الهی نیز در نخستین لحظات حیات به وی منت قل می شود ، چنانكه پیامبر اسلام (ص) می فرماید :((كل مولود یولد علی الفطره حتی یكون ابواه یهودانه و ینصرانه ))[2] ((هر كودك ونوزادی به این فطرت متولد می شود ، جز اینكه پدر و مادر او به یهودیت و نصرانیت گرایش می دهند .))رسول اكرم (ص) دین ورفتار كودك را در ارتباط پیوسته به افكار و وسعت معارف وبینش پدر و مادر می داند . پس كودك به خویشها و ناخویشهای خانواده مربوط می شود ومیان او خانواده اش رابطه وجدانی بر قرار می شود.به لحاظ اینكه محیط خانواده بهترین محل تربیت كودك است ، تربیت وی در آن محیط از حقوق كودك محسوب می شود و اهمال وسهل انگاری در آن روا نیست.امام سجاد (ع) می فرماید :((حق فرزند است كه بدانی او از تو و پیوسته به تو در خیر و شر امر دنیا است ، وتو مسئول او از لحاظ نیك ادب كردن و راهنمایی به پروردگارش و كمك به طاعت او هستی .پس عمل تو درباره او عمل كسی باشد كه می داند در او احسان به مثاب ، و در مسامحه وبدی نسبت به او كیفر می بیند .))[3] بر این اساس رسول اكرم (ص) می فرماید :((خداوند خشم نمی گیرد برای چیزی مانند خشمی كه او را به خاطر زنان و كودكان می گیرد ))[4] پیامبر اسلام در جایی می فرماید :((احبّوا الصبیان و ارحموهم ))[5]((به كودكان محبت كنید و نسبت به آنها ترحم نمایید .))ودر جای دیگر می فرماید :((من حق الولد علی الوالد ثلاثه ، یحسن اسمه ، ویعلمه الكتابه ، ویزوجه اذا بلغ .))[6]((از جمله حقوق فرزند بر پدر سه چیز است : اسم زیبا برای او قرار دهد ، و نوشتن را به او بیاموزد ، وبه هنگام بلوغ ، همسر برای او بگیرد .))با توجه به محیط مذهبی خانه و تخلق به اخلاق حسنه و آداب اسلامی و الدین آیت ا; حیدری از لحظه های آغاز حیات معارف الهی را از پدر و مادر دریافت كرد و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را در جان خود پرورد.2- محیط مدرسه :مدرسه دومین مركز تعلیم و تربیت است كه از سنین كودكی تا مراحل عالی آموزشی و پرورشی را شامل می شود . تا پیش از طلوع اسلام از ابتدایی ترین مراكز آموزشی هم در جزیره العرب خبری نبود و جامعه شبه جزیره فاقد فرهنگ علمی بوده وبه عنوان ملتی منزوی و گسسته از جامعه های متمدن تلقی می شد و از روابط فرهنگی بی بهره بود .با بعثت رسول اكرم (ص) و تاسیس حكومت اسلامی مساجد به عنوان مراكز عبادی و آموزشی شناخته شدند و در هر مسجدی چندین حلقه درس تشكیل شد . رفته رفته مدارس علمیه در كنار مساجد بنای مستقلی را به خود اختصاص دادند ، لیكن در اغلب موارد در مكان یابی همجواری با مساجد و اماكن مقدسه را ترجیح دادند تا از مركز عبادی و تربیتی دوری نجسته باشند.محیط مدرسه از سایر مؤسسات تربیتی ، نظیر ، مراكز تربیتی قبیله ای ، از نظر وضع محیطی امتیازات خاصی را كسب كرد. برخی از آنها عبارتند از:1- مدرسه محیط تربیتی ساده و آسان كننده ای است.2- مدرسه محیط تربیتی سالمی است.3- مدرسه محیط تربیتی وسیع و پهناوری است و از نظر زمان و مكان و دریافت تجارب بشری و دانش الهی مناسب است.4- مدرسه محیطی هماهنگ كننده است.دین مبین اسلام در طی رهنمودهایی كه در قرآن كریم و از طریق رسول اكرم (ص) وائمه معصومین (ع) به مؤمنان القاء می فرماید ، لزوم اخلاص و پاكسازی نیت در طریق تعلیم و تعلم را از ضروریات اولیه و آداب مشترك معلم و شاگرد می داند و یادآور می شود كه نباید از یادگیری و تحصیل آگاهی در هیچ شرایطی استنكاف نمود.رسول اعظم الهی می فرماید :((الحكمه ضاله المؤمن ، فحیث وجدها فهو احق بها.))[7]((حكمت و دانش گمشده افراد با ایمان است . یك فرد با ایمان آنگاه كه علم و حكمت را در هر جا بیابد برای دست یابی بر آن ، از همه افراد دیگر شایسته تر و سزاورتر است.))ویژگى هاى تربیت اسلامىهر مكتب تربیتى داراى ویژگى هایى است. این ویژگى ها را در مبانى، اصول، اهداف، منابع، شیوه ها و ابزارها و سایر عوامل مؤثر در تربیت مى توان یافت.همچنان كه موفقیت یك مكتب تربیتى نیز به این ویژگى ها و عوامل مؤثر دیگرى چون مربى، متربى، محیط تربیت و سایر شرایط وابسته است، كه در خلال بحث هاى كتاب آمده است، حال ذیل عنوان ویژگى هاى تربیت اسلامى چند مطلب عمده را كه خلاصه اى از مباحث پیشین است، خاطرنشان مى سازیم.1ـ منبع وحىاز ویژگى هاى نظام تربیتى اسلام منبع و مأخذى است كه محتواى آن را تشكیل مى دهد و خاستگاه آن منبع وحى و الهام الهى است كه در كتاب آسمانى تبلور دارد و همسو با كتاب تكوین ـ یعنى فطرت است ـ و از مصدر غیبت به وسیله امین وحى بر پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده و سنت و سیره مفسر و مبین آن مى باشد. «الر كِتابٌ اَنْزَلناهُ اِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِإِذنِ رَبِّهِم اِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ».(1)1 سوره ابراهیم، آیه 1 على(علیه السلام) درباره نقش قرآن مى فرماید: این قرآن نصیحت كننده اى امین است كه غش و دغل نمى كند و هدایت گرى كه گمراه نمى سازد و پیام آورى كه دروغ نمى گوید:«اِنَّ هذَا القُرْآنَ هُوَالنَّاصِحُ الَّذى لایَغُشُّ وَ الْهادِى الَّذى لایُضِلُّ وَ الُمحَدِّثُ الَّذِى لایَكْذِب».(1)با این ویژگى تربیت اسلامى از اتقان و استحكام و جامعیت برخوردار است، زیرا سرچشمه آن، حكمت و لطف خداوندى است كه فیاض مطلق از بندگان دریغ نكرده و با احاطه اى كه به ابعاد وجود انسان دارد، آن چه را كه مصالح فردى و اجتماعى و دنیوى و آخروى بشر بدان وابسته است و لازمه خیر و سعادت واقعى اوست با برنامه ریزى مناسب و طرح جامع در اختیارش نهاده و در آیینِ جاودانه اسلام به كامل ترین صورت تبیین فرموده كه نظیر آن را در هیچ یك از مكاتب و حتى شرایع نمى توان یافت.حضرت امام این مطلب را به شیوه استدلالىو براساس «قاعده لطف»چنین بیان مى كند:«و بباید دانست كه از براى نفوس صحت و مرض و صلاح و فساد و سعادت و شقاوتى است كه پى بردن به طرق آن و دقایق مصالح و مفاسد براى احدى جز ذات مقدس حق ممكن نیست. ناچار در نظام اتّم كه احسن نظام است (و قبل از این معلوم شد كه مُنَظِّمِ آن حكیم على الاطلاق است و واقف بر همه امور است) تعلیمِ طریق سعادت و شقاوت و هدایت راه صلاح و فساد و اعلام طریق عروج نفوس، ممتنع است اهمال شود، زیرا كه اهمال آن یا نقص در علم لازم آید یا نقص در قدرت یا بخل و ظلم»(2) و ذات بى چونِ الهى منزه از آن هاست.2ـ اسوه هاى الهىمكتبِ تربیتى اسلام مزیت دیگرى دارد كه سایر مكتب ها فاقد آنند و آن عبارت است از: اسوه هاى الهى و چهره هاى علم و عصمت كه با نفوس قدسى و در سایه هدایت الهى و تأیید ربانى با زبان و عمل به هدایت مردم پرداخته اند و همان گونه كه از حدیث «ثقلین»(3)مستفاد مى گردد، آن ها از قرآن انفكاك ناپذیرند و قرآن از آن ها جداشدنى نیست و آن ها معلم و مفسرِ قرآن و كتاب ناطق و تجسم عینى مكتب تربیتى اسلام مى باشند و گفتار و رفتارشان به عنوان منبع و مأخذ و الگوى انسان سازى مطرح است و منابع روایى با غناى بى نظیر خود پس از قرآن، نمایانگر آن مى باشد.حضرت امام، درباره نهج البلاغه كه رشحه اى از چشمه سار باب مدینه علم، على(علیه السلام)است، چنین مى فرماید:«و اما كتاب نهج البلاغه كه نازله روح اوست براى تعلیم و تربیت خفتگان در بستر منیّت و در حجاب خودخواهى، خود معجونى است براى شفا و مرهمى است براى دردهاى فردى و اجتماعى و مجموعه اى است داراى ابعادى به اندازه ابعاد یك انسان و یك جامعه بزرگ انسانى از زمان صدور1 تصنیف غرر، ص 1112 چهل حدیث، صص 174 – 173 «الا یعلم من خلق و هواللطیف الخبیر» (سوره ملك، آیه 14).3 حدیث: «انى تارك فیكم الثقلین كتاب الله و عترتى ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا ابدا و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض» كه مورد اتفاق خاصه و عامه مى باشد. آن تا هرچه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعه ها به وجود آید و دولت ها و ملت ها متحقق بشوند.»3ـ برنامه عملى مناسباز عوامل موفقیت تربیت ارائه راه و روشها و برنامه هایى است كه در تحقق یافتن اهداف تربیت ایفاى نقش مى كند. طرح و برنامه اى كه در اسلام براى تعلیم و تربیت و رشد و تكامل انسان ارائه مى شود، برنامه اى است دقیق و جامع و عملى و عینى كه آفریدگار جهان ب راى وى تنظیم كرده است و پیام آوران خدا مُبلغ و مجرى آنند.راهبردهایى كه اسلام براى انسان سازى ارائه داده چنان كه قبلا دیدیم، در میدان عمل و آزمون، قرینِ موفقیت بوده و انسان هاى بى شمارى را به كمال و والایى رسانیده است و مى تواند براى بشریت ره توشه سعادت باشد.نظام تربیتى با فرض واقع بینانه بودن هرگاه فاقد برنامه عملى و ضمانت اجرایى باشد، در میدان عمل ناكام خواهد ماند، به ویژه در مسائلى كه با عواطف و امیال انسان سروكار دارد و در نتیجه به كشمكش و تضاد درونى كشیده مى شود. پشتوانه نظام تربیتى اسلام، ایمان و حب خدا و عامل خوف و رجا و عمل صالح است كه مؤمن از روى معرفت و عشق به حق و كوشش در طلب رضا و تقرب او انجام مى دهد و در این میان عبادات از نقش مداوم و مؤثرى در تكمیل و تهذیب نفوس برخوردارند به ویژه نماز با فلسفه ذكر خدا كه یك تكلیف مستمر در ساعات شبانه روزى مادام العمر مؤمن است به عنوان سرچشمه معنویت و تغذیه روح و عامل بازدارنده از گناه قابل ذكر مى باشد كه نیرومندترین ضامن اخلاقى است.این ویژگى را در هیچ یك از مكاتب تربیتى رایج نمى توان یافت، زیرا تنها مؤمنان اند كه به خدا عشق مىورزند و از كیفر او بیمناك اند و در برابر اوامر او سر فرود مى آورند.4ـ تعبد و تسلیمدر برنامه هاى تربیتى پاى تعبد و تسلیم به میان مى آید، زیرا انسان از راز هستى و پى آمد اعمال همواره و به طور كامل آگاه نیست و همانند بیمارى كه براى بازیافتن سلامت خویش به حكم ضرورت تسلیم طبیب مى شود و از راز دارو و درمان بى خبر است، در مسائل تربیتى نیز مى بایست سخن مربى را بپذیرد. بدیهى است كه انقیادِ كامل و تعبد محض جز در برابر اوامر و نواهى الهى معقول و عملى نیست و انسان نمى تواند بدون قید و شرط زمام خویش را به دست افرادى بسپارد، بدون این كه آن ها را با منبعى مطمئن و مصون از خطا مرتبط بداند. اما مؤمن با اعتقاد به حكمت و علم خداوند و یقین به صدق و امانت پیام آوران او، خود را تسلیم فرامین حق مى كند و به فلاح و رستگارى اطمینان دارد:«اِنَّما كانَ قَوْلَ المُؤمِنینَ اِذا دُعُوا اِلَى اللهِ وَ رَسوُلِهِ لِیَحْكُمَ بَیْنَهُم اَنْ یَقوُلُوا سَمِعْنا وَ اَطَعْنا وَ أُولئِكَ هُمُ المُفلِحوُنَ».(1)این ایمان و اطمینان تا بدان جا پیش مى رود كه حتى اگر دستور كشتن و كشته شدن بدو دهند، همانند مسئله جهاد و شهادت ـ برخلاف تمایل نفسانى خود ـ آن را با آغوش باز مى پذیرد و شهادت را فوز عظیم مى داند. بدیهى است كه در مسائل تربیتى و اخلاقى و حلال و حرام الهى، كه این تعبد و تسلیم سهل تر خواهد بود، مؤمن هرگز چون و چرا نخواهد كرد: «عَسى اَنْ تَكْرَهُوا شَیأً وَ هُوَ خَیرٌ لَّكُمْ».(2) 1 سوره نور، آیه 512 سوره بقره، آیه 2165 ـ جهانشمول بودنتعلیم و تربیت اسلامى محدود به عصر و نسلى نیست بلكه كل بشریت را در همه اقطار و اعصار و با شرایط مختلف جغرافیایى، فرهنگى و اجتماعى دربرمى گیرد و هیچ گونه تبعیضى را نمى پذیرد و پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) «نَذیراً لِلْبَشَر» و «رَحمهً لِلْعالَمینَ» است و احكام نورانى اسلام تا پایان حیات انسان در زمین به قوت خود باقى است و توان اداره انسان را دارد.6 ـ هدف بودن انساندر تربیت اسلامى، انسان با هویت انسانى هدف است و كمال او مقصد تربیت مى باشد (و نه چیز دیگر)، بعثت انبیاء و نزول كتب آسمانى و احكام و شرایع و تكلیف و بندگى تنها به منظور انسان سازى است و قرب الهى یا پرستش كه قبلا در اهداف تربیت گفتیم، به فلاح و رستگارى انسان بازمى گردد چراكه انسان از قرب الهى بهره مى برد و به فوز عظیم مى رسد و واجب الوجود را به پرستش و قرب بنده نیازى نیست و هدایت و تزكیه انسان به خود او بازگشت مى كند: «فَمَنِ اهْتَدى فَاِنَّما یَهْتَدِى لِنَفْسِهِ»(1)، «;و مَنْ تَزَكَّى فَاِنَّما یَتَزَكّى لِنَفْسِهِ;»(2) و پیامبران در كار رسالت و هدایت از مردم چیزى جز پیمودن راه خدا كه همان راه سعادت انسان است، نمى خواهند: «قُلْ ما أسئَلُكُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْر اِلاّ مَنْ شَاءَ اَنْ یَتَّخِذَ اِلى رَبِّهِ سَبِیلاً».(3)سایر مكاتب فاقد چنین ویژگى اند و هرچند از اصالت انسان سخن بگویند مقاصد دیگرى را وراى 1 سوره یونس، آیه 1082 سوره فاطر، آیه 183 سوره فرقان، آیه 57سعادت انسان در تربیت لحاظ مى كنند، دلیل این مدعا را در ره آورد این مكاتب و جایگاه انسان در فرهنگ جوامع مى توان یافت.7ـ جامعیتهمان گونه كه در مباحث پیشین ملاحظه كردیم انسان داراى ابعاد مختلف جسمى و روحى، عقلى و عاطفى، فردى و اجتماعى، مادى و معنوى، عرفانى و اخلاقى است و مادامى كه تربیت به كلیه این ابعاد توجه نكند، نمى تواند تضمینى براى خیر و سعادت و رشد و تكامل انسان باشد. مكاتبى كه تك بعدى و یا با عینك مادیت به انسان مى نگرند از اسرار پیچیده و استع دادهاى نهفته و بى نهایت و قابلیت هاى ذاتى وى عاجز و ناتوان اند و به همین دلیل برنامه ها و روش هاى تربیتى آنان نیز از این نقیصه خالى نخواهد بود. اما در نگرش الهى انسان با همه ابعاد و اسرار وجودى اش از سوى آفریدگار خود مورد توجه قرار مى گیرد و تربیت مفهوم كامل و واقعى خود را مى یابد و برنامه ها نیز بر این اساس تنظیم مى گردد: «ألا یَعْلمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُواللَّطِیفُ الخَبیرُ».قرآن كریم با اشاره به محدودیتِ دانش انسان در شناخت خود و ابعاد حیات خویش آیاتى دارد از جمله:«وَ یَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمرِ رَبِّى وَ ما اُوْتِیتُم مِنَ الْعِلْمِ اِلاّ قَلیلاً ».(1)«از تو مى پرسند حقیقت روح چیست، بگو روح از امر پروردگار من است، و شما را جز اندكى از دانش بهره نیست». استفاده از واژه «ربّى» كه مشتمل بر مفهوم تربیت است و واژه «امر» كه وراى عالم «خلق» است، مى تواند عنایتى به این نكته باشد كه روح از «عالم امر» مى باشد و تنها پروردگارِ روح یعنى مربى واقعى انسان مى داند كه حقیقت آن چیست و براى رشد و سعادت آن چه طرحى را ارائه 1 سوره اسراء، آیه 85دهد، در حالى كه دیگران از درك چنین حقیقتى غافل اند.حضرت امام مى فرماید:«تربیت انسان به همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقل و هم مافوق آن، نمى شود در عهده بشر باشد. براى این كه بشر اطلاع ندارد از احتیاجات انسان و كیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراء الطبیعه. تمام قواى بشر را روى هم بگذارید همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى تواند بفهمد.(1)بدیهى است كه بدون توجه به ابعاد وجودى انسان و علم به آغاز و انجام سیر و حركت وى، تربیت او به نحو كامل و با هدف نهایى قابل تحقق نیست. از دید مكاتب مادى كه انسان را در چارچوبه طبیعت و آثار آن زندانى مى كند و زیستن بهتر و لذت و تمتع بیشتر را غایت و فلسفه حیات مى داند و مبدأ و مقصد را تنها در جهان خاك مى شناسد، قلمرو تربیت نیز از مرزهاى مادى و حیوانى نمى گذرد و از خور و خواب و خشم و شهوت فراتر نمى رود، همان گونه كه قرآن مى گوید:«یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاهِ الدُّنیا وَ هُمْ عَنِ الآخِرَهِ هُمْ غافِلوُنَ».(1)و در مقام ارزیابى حاصل عمل و اندیشه و ایده كافران مى فرماید: «;الَّذینَ كَفَروُا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأكُلوُنَ كَما تَأكُلُ الاَْنعامُ وَ النَّارُ مَثوىً لَهُمْ».(2) 1 صحیفه نور، ج 2، ص 2262 سوره روم، آیه 73 سوره محمد، آیه 12 كفر پیشه گان، تمتع مى برند و مى خورند همانند خوردن حیوانات و آتش جایگاه آن هاست. در این نوع تفكر، پرورش فضائل اخلاقى و تربیت انسانى نامفهوم است و از این رو قرآن كریم اینان را به چهارپایان مانند مى كند. (و این فاجعه اى است كه مادى گرى براى نسل بشر پدید آورده و انسان را خصلت جانوران و درندگان بخشیده كه براساس روایات اینان در آخرت نیز به صورت جانوران و وحوش محشور خواهند شد.)این در حالى است كه نگرش الهى انسان را از خدا مى داند و منتهاى سیر او را لقاالله مى شناسد: «اِنَّ اِلى رَبِّكَ الرُّجْعَى»(1)، «وَ اَنَّ اِلى رَبِّكَ المُنْتَهى».(2)و بنابراین انسان در عین آن كه موجودى است خاكى و عرصه تكامل او عالم طبیعت است بارقه الهى است كه از سوى خدا آمده و با ره آوردى كه از این سیر و سفر دارد به سوى خدا و به عالم بقا رهسپار مى گردد و به رستگارى و جاودانگى نائل مى آید.تربیت و هدایت انسان در این مقطع حیات، یعنى پیوند دادن انسان با مبدأ خویش و رهنمون گشتن او بدان مقصدى كه براى آن آفریده شده است و شكوفاسازى استعدادهاى نامتناهى ویژه اى كه اساس سعادت و فلاح ابدى اوست.قابل توجه این كه در آیات فوق نیز ضمن بیان رجوع انسان به خدا از واژه «رب» و «ربك» استفاده شده كه اشاره اى است لطیف به نقش تربیت الهى در تكامل و جاودانى انسان. حضرت امام با اشاره به این نكته مى فرمایند:1 سوره علق، آیه 82 سوره نجم، آیه 42«بعثت انبیا براى تربیت ماست كه در آن ورق كه باید تربیت بشویم، جورى تربیت بشویم كه آن جا هم زندگى مان سعادتمندانه باشد. اگر تربیت نباشد و انسان با همان خوى حیوانى از این عالم به عالم دیگر رود در آن عالم سعادت ندارد و به شقاوت مى رسد. انسان در آن عالم به ظلمات مى رسد.»(1)بنابراین، تربیتى كه فاقد اینویژگى باشد وآغاز وانجام انسانوابعاد وجودى او رانشناسد، به اهمال وابطال عنصر اصلى شخصیت آدمى پرداخته و شایستگى تربیت انسان را ندارد.سایر دیدگاه ها و احتمالات همان گونه كه دیدیم، جز تعلم و تربیت كه تبلور كامل آن در مكتب متعالى اسلام است هیچ مكتب دیگرى قادر نیست انسان را به مقصد اصلى حیات هدایت كرده و به خیر و سعادت ابدى نائل سازد و اگر رهنمود وحى و مربیان آسمانى نباشد، انسان نمى تواند به منبع و مكتب دیگرى تكیه كند زیرا طرق مفروض در تربیت انسانى، عبارت اند از: غریزه، وجدان، تعقل، دانش، تجارب اجتماعى و امثال آن كه نارسایى این ها در ارائه طریق مطمئن جاى انكار نیست. زیرا:1ـ غریزه عبارت است از گرایش هاى طبیعى و غیرارادى موجود زنده به سوى یك هدف از پیش تعیین شده، كه در حیوانات به طور خودكار وجود دارد. زنبور عسل با همین خصلت غریزى، خانه مى سازد، غذاى مناسب براى تولید عسل انتخاب مى كند. هریك از حیوانات دیگر و از جمله انسان نیز نوعى حركت غریزى دارند كه تفاوت این حركات با تربیت و اخلاق كه زیربناى ارادى و اعتقادى دارد، واضح و روشن است.1 صحیفه نور، ج 2، ص 228 2ـ تعقل نیز همان گونه كه در گذشته دیدیم یكى از منابع تربیت به شمار م ى آید، اما هرگز ما را از هدایت وحى بى نیاز نمى كند زیرا اولا: عقل احاطه به ابعاد وجود انسان، گرایش ها و اهداف و چگونگى پرورش آن ها ندارد. ثانیاً: عقول بشرى در تشخیص خوب و بد یك سان نیستند و بدین گونه نمى توان ملاك واحدى را از این رهگذر ارائه داد و در نتیجه خیر و شر حالت نسبى خواهد یافت و این با اصالت اخلاق و مبانى تربیت متغایر است.3ـ علم نیز در قلمرو خود، علاوه بر آن كه بر ابعاد وجودى انسان و طرق وصول به كمال، احاطه ندارد، نمى تواند معیار منطقى و ثابتى را براى تربیت و اخلاق ارائه دهد و سرگذشت علم، ناموفق بودن او در این تجربه به اثبات رسانده است. دانش هاى بشرى در شناخت حقایق جهان و به ویژه انسان نارسا هستند و اختلاف فرهنگ ها و بینش ها خود عامل دیگرى در نارسائى علم جهت ارائه ملاك واحد منطقى در تربیت ابعاد وجود انسان است. 4ـ و اما وجدان گرچه از نظر اسلام پشتوانه اخلاقى فطرى است لیكن بدون وحى و راهنمایى شریعت توان ارائه طریق و اداره انسان را در دست یابى كامل به خیر و سعادت ندارد. به علاوه آن كه وجدان اخلاقى معمولا از فرهنگ و سنت و تعلیم و تربیت رایج در یك جامعه تأثیر مى پذیرد و بدین سان آبِ صافىِ فطرت، گل آلود مى شود و تدریجاً دست خوشِ مسخ و تحریف مى گردد. تنها راهنمایى شریعت است كه فطرت را بارور مى سازد و وجدان را بیدار و گرایش اخلاقى را هدایت مى كند.5 ـ تجربه اجتماعى نیز به طور قطع نمى تواند منبع الهام در امر تربیت و اخلاق باشد، چراكه جامعه ها بدون راهنمایى شریعت عموماً دست خوشِ انحراف اند و تجربه تاریخ این را به ثبوت رسانیده است. گرچه تجارب اجتماعى در آزمون زندگى به صورت طبیعى از نیك و بد اعمال پرده برمى دارد، اما این تجارب كمتر الهام بخش انسان ها بوده است، بدین سان كه بتواند معیارهاى ثابت و پاید ارى را در مسائل اخلاقى ارائه دهد. از سوى دیگر روش ها و سنت هاى اجتماعى بیش از آن كه با حقیقت همراه باشند از عوامل سیاسى، فرهنگى، و تبلیغى و اقتصادى متأثراند و بدین سان نمى توانند ملاك و معیار حقیقت باشند. بسا عملى ناشایست از دیدگاه یك جامعه، در جامعه اى دیگر شایسته مى نماید، چنان كه آدم خوارى در میان برخى قبایل وحشى، رسم معمول است و هیچ گونه قبح و زشتى ندارد، و همین است باعث اعتقاد برخى از متفكران به نسبیت اخلاق و سبب پیدایش اندیشه سوفسطایى، كه با اصالت ارزش هاى اخلاقى ناسازگار است.6 ـ علاوه بر این، هیچ یك از طرق پیشنهادى فوق با فرض آن كه مبناى درستى را به دست دهند هیچ گونه، ضامن اجرایى ندارند. فهرست منابع و مآخذ1 قآن كریم2 الامام على بن ابیطالب، نهج البلاغه، الشریف الرضى، تحقیق دكتر صبحى صالح، بیروت، الطبعه الاولى 1389 م3 الامام على بن ابیطالب، نهج البلاغه، ترجمه دكتر سیدجعفر شهیدى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1373 ش4 آمدى، عبدالواحد، تصنیف غررالحكم، تحقیق مصطفى درایتى، قم، مكتب الاعلام الاسلامى، الطبعه الاولى 1366 ش 5 الامام جعفرالصادق(علیه السلام)، مصباح الشریعه، بیروت، منشورات الاعلمى للمطبوعات الطبعه الاولى، 1400 هـ . ق6 الامام الرضا، صحیفه، اصفهان، مكتبه الزهراء(علیها السلام)، 1366 ش7 امام خمینى، پیام ها و سخنرانى ها8 امام خمینى، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1368 ش9 امام خمینى، سرالصلوه، ترجمه و مقدمه: سیداحمد فهرى، تهران، پیام آزادى، 1360 ش10 امام خمینى، جهاد اكبر11 امام خمینى، امام و انقلاب فرهنگى12 امام خمینى، چهل حدیث، تهران مركز نشر فرهنگى رجا، چاپ دوم، 1367 ش13 امام خمینى، تعلیقات على شرح فصوص الحكم، قم، موسسه پاسدار اسلام، چاپ اوّل، 1365 ش14 پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران 1360، چاپ پانزدهم، انتشارات جاویدان15 ابن منظور، لسان العرب، بیروت، لبنان، دارالاحیاء التراث العربى للطباعه و النشروالتوزیع، الطبعه الاولى، 1408 هـ . ق16 اسپینوزا، باروخ، اخلاق، ترجمه محسن جهانگیرى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 1364 ش17 بیهقى، قطب الدین، دیوان امام على(علیه السلام)، ترجمه دكتر امامى، تهران انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1375 ش18 تولستوى، لئون، هنر چیست؟ ترجمه كاوه دهگان، تهران، انتشارات امیركبیر، چاپ هشتم، 137219 جرداق، جرج، الامام على، صوت العداله الانسانیه، بیروت، لبنان، (چاپ اوّل)، 1956 میلادى20 جعفرى، استاد محمدتقى، انسان در افق قرآن، تهران، انتشارات بنیاد بعثت21 جوادى آملى، (آیت الله) عبدالله، اسرار عبادات، انتشارات الزهرا، چاپ ششم، 1375 ش22 حجتى، سیدمحمدباقر، آداب تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1359 ش23 حافظ شیرازى، دیوان24 حنا الفاخورى، خلیل الجر، تاریخ فلسفه در جهان اسلامى، (ترجمه عبدالمحمد آیتى) سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، چاپ سوم، 136725 الحر العاملى، الشیخ محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، طهران، المكتبه الاسلامیه، 1387 هـ . ق26 الحرانى، حسن بن على بن الحسین بن شعبه، تحف العقول، تهران، كتابفروشى اسلامیه، 1398 هـ . ق27 حكیمى، محمدرضا، محمد، على، الحیاه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ اوّل، 1368 ش ادامه خواندن مقاله در مورد اسلام و تعليم و تربيت

نوشته مقاله در مورد اسلام و تعليم و تربيت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>