Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله هنر قلم زني وچگونگي انجام ان

$
0
0
 nx دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : بررسی اثرات تنش خشكی در مراحل انتهایی رشد بر صفات زراعی و شاخص‌های رشد ارقام بهاره كلزا مقدمه:این روزها جمله «وابستگی 90 درصدی روغن، سرشكستگی ملی» به واژه ای تكراری تبدیل شده و در هر محفل و نشریه ای این كلمات به كرات بیان می‎شود. این جمله زمانی حیرت انگیزتر می‎شود كه در كنار بحث خودكفائی گندم نیز قرار بگیرد. ایرانی كه تا چند سال پیش بزرگ ترین وارد كننده گندم جهان بود طی چند سال، تنها چند سال، به خودكفائی رسیده و حتی زمزمه های صادرات نیز به گوش می رسد. مسئولان وزارت جهاد كشاورزی طی همین سالها با توجه به این موفقیت به فكر برنامه ریزی برای تأمین نیازهای كشور به دانه های روغنی از داخل افتاده اند تا شاید روزی هم بتوان از این سرشكستگی ملی رهایی یافت. این مدیران امیدوارند اجرای طرح ده ساله دانه‌های روغنی نیز مثل گندم باعث افتخار و مباحاتشان شود (ماهنامه روغن نباتی، 1383 الف). كشور ایران معادل 000، 800 ، 164 هكتار مساحت دارد كه از این مقدار، 15 الی 18 میلیون هكتار شوره‌زار، 20 الی 22 میلیون هكتار بیابان و تقریباً یك میلیون هكتار نیمه خشك است. ایران با متوسط نزولات آسمانی 240 میلی متر كه از یك سوم میزان نزولات سالانه جهانی (700 میلی متر) كمتر می باشد، دارای اقلیم خشك و نیمه خشك است. در مناطق خشك، میزان باران سالانه، كمتر از تبخیر و تعرق بوده و بروز دوره خشكی در طول سال امری عادی است (كافی و همكاران، 1379 ب). تحقیقات انجام شده نشان داده است كه متوسط افت عملكرد سالیانه به واسطه خشكی در جهان 17 درصد بوده كه تا بیش از 70 درصد در هر سال می‎تواند افزایش یابد(Edmeades et al, 1994). با توجه به این موضوع كشاورزان و دست اندركاران كشور، اصولاً باید با تلاش فراوان و مدیریت صحیح و اقتصادی منابع آبی و استفاده بهینه از آب در تولید هر چه بیشتر محصولات زراعی، مشكل غذایی جمعیت را رفع سازند. دانه های روغنی پس از غلات، دومین ذخایر غذایی جهان را تشكیل می دهند. این محصولات علاوه بر دارا بودن ذخایر غنی اسیدهای چرب، حاوی پروتئین نیز می باشند (شیرانی راد و دهشیری، 1381). دانه های روغنی به دلیل تولید روغن های با كیفیت بالا و درصد زیادی از اسیدهای چرب و مرغوب از اهمیت شایانی در تغذیه انسان برخوردارند (آلیاری و همكاران، 1379). در حال حاضر، مصرف سرانه روغن خوراكی كشور بیش از 16 كیلوگرم برآورد شده است. لذا با توجه به جمعیت كشور، نیاز به حدود یك میلیون تن روغن در سال می‎باشد كه بیش از 90 درصد آن از طریق واردات تأمین می‎شود (شیرانی راد و دهشیری، 1381).میزان واردات روغن خام درسال 1382 درجدول (1-1) درج گردیده -است(ماهنامه روغن نباتی، 1383 ب). به این لحاظ، لزوم برنامه ریزی بلندمدت و منسجم با هدف نیل به خودكفائی در تولید روغن خوراكی غیرقابل انكار خواهد بود (شیرانی راد و دهشیری، 1381).جدول(1-1) – میزان واردات روغن خام در سال 1382ردیف شماره تعرفه نام كالا وزن(كیلوگرم) ارزش دلاری1 15071000 روغن خام سویا 777,431,497 436,268,0542 15091000 روغن زیتون بكر 802,482 699,1463 15111000 روغن خام نخل 53,108,436 25,127,238 4 15121100 روغن خام آفتابگردان 183,477,357 116,593,3145 15122100 روغن خام پنبه دانه 4,647,000 2,879,9246 15141100 روغن خام كلزا 19,973,625 12,374,815جمع 1,039,440,397 593,942,491 مأخذ: (گمرك جمهوری اسلامی ایران) در حال حاضر سالانه 2/1 میلیارد دلار صرف واردات روغن نباتی و كنجاله سویا می‎شود و اگر روند كنونی مصرف و رشد جمعیت ادامه یابد، تا چند سال آینده سالانه دو میلیارد دلار صرف واردات روغن خوراكی خواهد شد (ماهنامه روغن نباتی، 1383 ب). در این میان، كلزا به عنوان یكی از مهم ترین گیاهان روغنی برای كشت در شرایط آب و هوایی كشور مورد توجه قرار گرفته است. تولید جهانی روغن كلزا در مقایسه با دیگر روغن های گیاهی در مقام دوم بعد از روغن سویا قرار دارد و میزان آن بیش از 42 میلیون تن می‎باشد. همچنین، پس از استحصال روغن، كنجاله باقی مانده سرشار از پروتئین بوده و برای تغذیه دام مناسب است (آلیاری و همكاران، 1379). با توجه به اینكه در حال حاضر میزان روغن تولیدی در داخل كشور ناچیز بوده و عمدتاً با كشت گیاهان سویا، آفتاب گردان، پنبه دانه، بادام زمینی، زیتون و كنجد تأمین می‎شود و همچنین با عنایت به اینكه همه ساله مقدار قابل توجهی از زمین های آبی و دیم كشور به منظور تقویت بنیه خاك، بدون كاشت باقی می ماند، لذا كلزا بویژه نوع پائیزه آن با داشتن بیش از 40% روغن در دانه و در حدود 40% پروتئین در كنجاله، از لحاظ زراعی می‎تواند در تناوب با غلات كه زراعت عمده كشور می باشد قرار گیرد و سهم ارزنده ای را در رفع كمبود روغن گیاهی موردنیاز كشور ایفا كند (احمدی، 1371). یكی از عوامل بسیار مهم كه توسعه سطح زیر كشت و تولید موفقیت آمیز گیاه كلزا در كشور با خطر مواجه می سازد، كمبود رطوبت خاك در انتهای دوره رشد می‎باشد (شكاری، 1380). در دوره انتهایی رشد در فصل بهار در كلزا به دلیل همزمانی این گیاه با دیگر زراعت های اصلی از جمله غلات امكان فراهم نبودن آب (دوره خشكی) مهیاست. كم آبی از مهمترین عوامل محدود كننده رشد گیاهان و تولید آنها به حساب می‎آید و در حال حاضر، هیچ راه منطقی برای افزایش نزولات جوی در طول دوره های خشكی وجود ندارد. لذا بهترین راه مقابله با خشكی، به كارگیری عملیات زراعی مناسب و استفاده از ارقامی است كه تحمل به خشكی بیشتری داشته باشند (احمدی و جاویدفر، 1379). فصل اول كلیات 1-1- تاریخچه:كلزای روغنی مهم‌ترین گونه زراعی جنس براسیكا می‎باشد و به احتمال قوی فرم وحشی آن به اروپا و آفریقای شمالی محدود می‎شود (شیرانی راد و دهشیری، 1381). موردتوجه قرار گرفتن كلزا تنها در سالهای اخیر نبوده بلكه 2000 سال قبل از میلاد مسیح در نوشته های دوران قدیم از آن یاد شده است. در نوشته های باستانی كه به زبان سانسكریت بوده ، دانه روغنی كلزا سارسون نامیده شده است (عاشوری، 1380). در آثار به جا مانده از دوران نوسنگی در مصر، در نوشته های هندوها كه از سال‌های 1500 تا 2000 قبل از میلاد به دست آمده و به ویژه در كتیبه های یونانی، رومی و چینی باقی مانده از سال‌های 200 تا 500 قبل از میلاد به گیاهان روغنی جنس براسیكا و ارزش دارویی آنها اشاره شده است. كشت تجاری كلزا از سال 1942 در قسمت شمالی آمریكا یعنی كشور كانادا شروع گردیده و امكان استفاده از روغن كلزا برای مصرف خوراكی در سال 1948 مورد توجه قرار گرفت و منجر به استخراج روغن خوراكی از كلزا در سال های 1956 تا 1957 گردید (شیرانی راد و دهشیری، 1381). كلزا نخستین بار در كانادا در سال 1943 به منظور روغن كاری ماشین بخار كشت شد (عزیزی و همكاران، 1378). در سال 1957 در كشور كانادا اولین كلزای روغنی با مقدار اندك اسید اروسیك اصلاح شد. با تولید روزافزون كلزا طی سال 1956 هزاران هكتار از اراضی كانادا به كشت این گیاه اختصاص یافت (رودی و همكاران، 1382). اپلیكویست (1972) اظهار داشته است كه B.napus اولین بار در هلند و در قرن 17 به عنوان یك گیاه روغنی كشف شده است و سپس كشت آن به سایر بخشهای اروپا گسترده شده است. با كشف ویژگیهای غذایی مفید روغن كلزا وضعیت آن در سال‌های اخیر بهبود یافته است (عزیزی و همكاران، 1378). در سال 1974، رقم تاور به عنوان اولین رقم دو صفر كلزا كه هم میزان اسید اروسیك و هم میزان گلوكوزینولات آن پائین بود، معرفی شد. در سال 1981، تولید رقم های كلزا با میزان گلوكوزینولات بالا تقریباً متوقف گردید (شیرانی راد و دهشیری، 1381). در دو دهه گذشته، آزمایش‌های به نژادی و به زراعی متعدد و متنوعی در بخش تحقیقات دانه های روغنی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر بر روی گیاه كلزا صورت گرفته و منجر به معرفی چهار رقم كلزای اصلاح شده با نام های زرگل، طلایه، استقلال و ساری گل شده است (شیرانی راد و دهشیری، 1381). در حال حاضر به واسطه مشكلاتی كه در روش كشت متوالی گندم وجود دارد، نظر متخصصان محلی بر این است كه باید در تناوب گندم از كلزا استفاده گردد (شهیدی و فروزان، 1375).1-2- كلیاتی درباره كلزا:كلزا با نام علمیL. Brassica napus با كمتر از 2% اسید اروسیك در روغن و كمتر از 30 میكرومول گلوكوزینولات در هر گرم وزن خشك كنجاله، نوع خاصی از كلزای روغنی می‎باشد كه به كانولا معروف است. این دو خصوصیت دانه، روغن كلزا را برای تغذیه انسان و كنجاله را به عنوان منبعی با پروتئین بالا برای تغذیه دام مناسب كرده است (رودی و همكاران، 1382). B.napus كلزای معمولی است كه عموماً در اروپا و كانادا كشت می‎شود و در كانادا به كلزای آرژانتینی معروف است، زیرا برای اولین بار از آنجا به كانادا وارد شده است (عزیزی و همكاران، 1378). كلزا دارای ارقام بهاره و پائیزه با عدد كروموزومی برابر 38 بوده و مهمترین گونه زراعی جنس براسیكا محسوب می‎شود. ارقام بهاره و زمستانه این گونه به عنوان منبع روغن گیاهی كشت می گردند، ولی ارقام زمستانه آن در شرایط آب و هوایی معتدل، خنك و رطوبتی حداكثر عملكرد دانه را تولید می‌كند (شیرانی راد و دهشیری، 1381؛ آلیاری و همكاران، 1379).گیاهان جنس براسیكا بر حسب میزان اسید اروسیك (اسید چربی كه برای انسان و دام مضر است) به دو گروه عمده تقسیم می‎شوند. دسته اول كه با علامت اختصاری HEAR مشخص می گردند، روغن آنها دارای بیش از 5 درصد اسید اروسیك بوده و در صنعت لاستیك و پلاستیك سازی، صنایع شیمیائی، صنایع رنگ ، صابون سازی و همچنین به عنوان روان كننده در دستگاه‌های صنعتی و موتور جت ( به دلیل تحمل حرارت بالا) كاربرد دارند و مصرف خوراكی ندارند.دسته دوم كه با علامت اختصاری LEAR نام گذاری می‌شوند، روغن آنها با كمتر از 5 درصد اسید اروسیك، مصرف خوراكی دارند (شیرانی رادو دهشیری، 1381). اصطلاح كانولا به بذر یا فرآورده‌های بذری اطلاق می شود كه حاوی كمتراز 2% اسید اروسیك در روغن خود و حاوی كمتر از 30 میكرومول بر گرم گلوكوزینولاتهای آلیفاتیك در كنجاله خود باشند ( عزیزی و همكاران، 1378). روغن كانولا یكی از مناسب‌ ترین روغن‌های خوراكی برای تأمین سلامتی انسان می‌باشد. پائین‌ بودن میزان كلسترول این نوع روغن به دلیل پائین بودن درصد اسیدهای چرب اشباع شده درتركیب آن مزیت فوق‌العاده ای برای این روغن نسبت به سایر روغن‌های نباتی محسوب می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد روغن كلزا، كلسترول خون را در افراد معمولی و افرادی كه كلسترول خون آنها بالاست، كاهش می‌دهد. انجمن قلب آمریكا كاهش چربی های اشباع را در غذا توصیه نموده است، زیرا یك ارتباط مستقیم میان چربی‌های اشباع و بیماری كرونر قلب وجود دارد. بنابراین توصیه‌ جایگزین نمودن روغن كلزا با چربی‌های اشباع شده برای كاهش سطح كلسترول خون و احتمال بیماری كرونر قلب در عموم مردم صرفه جویی قابل توجهی در هزینه حفظ سلامت بهداشت عموم خواهد گذاشت (عاشوری ،1380). تكامل اصلاح كلزا از كلزای سنتی تا ارقام اصلاح شده به صورت زیر می‌باشد: – كلزاهای سنتی (HEAR) هنوز هم تولید شده و حاوی 22 تا 60 درصد اسید اروسیك در روغن و 100 تا 205 میكرومول گلوكوزینولات در هر گرم كنجاله می‌باشد. – ارقام یك صفر (LEAR) معمولاً واریته‌های كانادایی بوده و حاوی كمتر از 5 درصد اسید اروسیك در روغن و 100 تا 205 میكرومول گلوگوزینولات در هر گرم كنجاله می‌باشد. – ارقام دو صفر: نوع تكامل یافته ارقام یك صفر بوده و حاوی كمتر از 2 درصد اسید اروسیك در روغن و 18 تا 30 میكرومول گلوكوزینولات در هر گرم كنجاله می‌باشد. – ارقام سه صفر : نوع اصلاح شده ارقام شلغم روغنی بوده و اصطلاحاً به آنها Candle می گویند كه دارای حداقل میزان اسید اروسیك، گلوكوزینولات و فیبر می‌باشند. در سال 1979 نام عمومی كانولا(Canola) در كانادا برای كلیه رقم های دو صفر منظور گردید. روغن كلزا در مقایسه با روغن های حاصل از دانه‌های آفتابگردان، ذرت، و سویا به دلیل حضور اسیدهای چرب اشباع نشده وفاقد كلسترول از كیفیت تغذیه‌ای بالایی برخوردار است. كنجاله كلزا با دارا بودن حدود 5/46 درصد پروتئین، 5/3 درصد چربی و 2/1 درصد فسفر قابل جذب نسبت به كنجاله سویا برتری نشان می‌دهد (شیرانی راد و دهشیری،1381). مقایسه اسیدهای چرب اشباع وغیر اشباع در انواع روغن‌های خوراكی در جدول (1-2) درج گردیده است (عاشوری، 1380). جدول (1-2) – مقایسه اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع در انواع روغن‌های خوراكی. روغن‌های نباتی خوراكی درصد اسیدهای چرب اشباع درصد اسیدهای چرب غیر اشباع اولئیك اسید لینولئیك اسید لینولنیك اسیدكانولا 7 61 21 11آفتابگردان 12 16 71 1ذرت 13 29 57 1گلرنگ 10 14 66 10زیتون 15 75 9 1سویا 15 23 54 8بادام زمینی 19 48 33 –نخل 51 39 10 –نارگیل 91 7 2 – مأخذ: (عاشوری، 1380)1-3- اهمیت و جایگاه كلزا در ایران با انجام تحقیقات و بررسی نتایج حاصله، مشخص شده كه توسعه كشت كلزا در كشور امكان پذیر است و می‌تواند به موازات توسعه كشت زیتون در كاهش میزان وابستگی به خارج در زمینه روغن گیاهی موثر باشد. براساس بررسی‌ها و پیش‌بینی‌های انجام شده در قالب برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی- اجتماعی كشور، در زیر بخش كشاورزی تا سال آخر اجرای برنامه، افزایش سطح زیر كشت كلزا تا میزان 360 هزار هكتار به منظور تولید 580 هزار تن دانه با حداقل 38 درصد روغن در دانه و در نتیجه تأمین حدود 222 هزار تن روغن كلزا پیش بینی گردیده است. همچنین 216 هزار تن روغن از طریق كشت سایر گیاهان روغنی در نظر گرفته شده كه جمعاً با تولید 438 هزار تن روغن، حدود 50 درصد نیاز داخلی به روغن گیاهی را برطرف می‌كند(شیرانی راد و دهشیری، 1381). میانگین عملكرد كلزا در هر كشور تا اندازه زیادی به شرایط آب و هوایی، روش‌های تولید و ارقام مورد كشت بستگی دارد( احمدی و جاوید فر،1377). كلزا از جمله محصولاتی است كه می‌تواند به‌دلیل سازگاری ویژه با شرایط آب و هوایی مختلف، در مناطق شمالی به‌عنوان كشت دهنر قلم زنی وچگونگی انجام ان فهرست منابع و مآخذ:1- پاكباز، رویین. دایره‌المعارف هنر (نقاشی، پیكره‌سازی و هنر گرافیك) تهران، فرهنگ معاصر، 13792- ستاری، محمد، مجموعه هنرهای سنتی ایران (قلمزنی، تهران، انتشارات امیركبیر، چاپ اول، 13673- لینتون، نوبرت، هنر مدرن، ترجمه‌ی علی رامین، تهران، نشر نی، 13824- رمضانی، ولی‌الله، آموزش قلم‌زنی، تهران، انتشارات آذربرزین، 13805- یاوری، حسین، فلزكاری، تهران، انتشار سازمان صنایع دستی، 1365فهرست مطالبعنوان صفحهفصل اول (تاریخچه)تاریخچه 2فصل دوم (ابزار و مواد قلمزنی)لوح مسی 13 خواص فیزیكی مس 13خواص مكانیكی مس 13قیر 14میزچوبی یا تنه‌ی درخت 15چكش 15انواع قلم 16رنده 19مشعل 19تیزاب 19بورس سیمی 19خاك اره 19فصل سوم (شرح طرح كار)شرح طرح كار 21فصل چهارم (شرح انجام كار)قیرگذاری 24پیاده كردن طرح روی كار 25نیم بر كردن 25برجسته كاری 25رنده كاری 26روسازی 26جدا كردن فلز از قیر 27پرداخت 29خشك كردن كار 29پتینه‌ی كار 30فهرست منابع و ماخذ 31 فصل اول: تاریخچهتاریخچه:درباره اینكه هنر مدرن دقیقاً از چه زمانی آغاز می‌شود و كدام اثر هنری، سبك هنری، جنبش هنری یا حتی گفتمان هنری را می‌توانیم در توالی زمانی تاریخ هنر، نقطه شروع هنر مدرن بدانیم، اختلاف‌نظرهایی میان مورخان و پژوهشگران هنر وجود دارد. برخی هنر مدرن را حدوداً هنر قرن بیستم می‌دانند و سال 1905، یعنی زمان گشایش نمایشگاه فووها در سالن پاییز در پاریس را عزیمت خود قرار می‌دهند. برخی دیگر، از جمله كریستوفر ویتكومب، پژوهشگر آمریكایی هنر، معتقدند كه هنر مدرن در دهه 1860 با نمایش تابلوی ناهار در سبزه‌زار اثر ادوارد مانه در سالن مردودهای پاریس آغاز می‌شود و حدوداً تا دهه 1970 ادامه می‌یابد. اصطلاح هنر مدرن در پیشینه تاریخ‌نگاری هنر در قرون گذشته نیز به كرات به كار رفته است و كاربردش در قرن بیستم به هیچ‌وجه تازگی ندارد. چنینو چنینی (حدود 1370-1440) نقاش فلورانسی در اثری با عنوان كتاب هنر كه در 1437 تألیف كرده است توضیح می‌دهد كه جوتو چگونه نقاشی را «مدرن» ساخته است. جورجو وازاری (1511-1574) نقاش، معمار و تاریخ‌نگار ایتالیایی هنر در 1550 كتابی را با عنوان زندگی هنرمندان تألیف كرد كه تا به امروز به عنوان یكی از معتبرترین منابع اطلاعاتی درباره هنر و هنرمندان دوره رنسانس، مورد رجوع قرار گرفته است. وازاری نیز در این كتاب هنر عصر خویش را هنر «مدرن» می‌خواند. او در این كتاب مهم، كه در واقع الگو و سرمشق بسیاری از مورخان هنر و خاطره‌نویسان دوره‌های بعد قرار گرفته است، بر این اندیشه تكیه می‌كند كه هنر دارای ماهیت تكامل یابنده است و هنرمندان نسل‌های متوالی از دستاوردهای پیشنیان خود بهره‌ می‌گیرند و سیر تكاملی هنر را دنبال می‌كنند. همچنین بد نیست كه بدانیم معیار هنر راستین در نگاه وازاری، تقلید مخلصانه و شورمندانه طبیعت است كه باید با مهارت دستان هنرمند و قالب آرمانی (یا فرم ایده‌آل)ی كه پیشاپیش در ذهن او شكل گرفته است به تحقق درآید. آنچه را كه وازاری معیار هنر راستین می‌داند بازتابنده دیدگاه مسلط در فضای هنری رنسانس است. این معیار در دوره‌های بعد نیز همچنان اعتبار خود را حفظ می‌كند و در قرن هجدهم، اساس نظریه‌پردازی‌های نوین فلسفی درباره چیستی هنر و به تبع آن، تعریف هنر واقع می‌شود. شارل ‌باتو، روحانی و متفكر فرانسوی، در 1746 مقاله مهم و دوران‌سازی را با عنوان هنرهای زیبا تحویل شده به اصلی واحد به رشته تحریر درمی‌آورد و «نظام مدرن هنرها» را براساس همان اصل واحد تدوین می‌كند. این اصل واحد یا مشترك هنرهای زیبا چیزی جز «تقلید از طبیعت زیبا» نیست. نظریه تقلید طبیعت یا بازنمایی واقعیت قابل شناخت تا ‎آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم نافذیت خود را حفظ می‌كند و تا آن زمان همچون گفتمانی مسلط بر همه جنبش‌های هنر بصری سایه‌افكن است.تحولات بزرگی كه در نیمه دوم قرن نوزدهم در سه حوزه فناوری (از جمله اختراع و تكامل صنعت و هنر عكاسی از 1839 به بعد و تكامل سیستم‌های ارتباطی) علم و فلسفه، و نیز اقتصاد و سیاست صورت می‌گیرند عمیقاً جهان‌بینی هنرمندان را تحت تأثیر قرار می‌دهند. این تحولات هم وضعیت مادی هنرمندان را دگرگون می‌سازند و هم بر ارزش‌ها و آرمان‌های معنوی آنها تأثیر. نظام جدید ترویج، عرضه و فروش آثار هنری، آزادی نویافته‌ای را برای هنرمندان به ارمغان می‌آورد. هنرمندان اكنون بعد از قرن‌ها وابستگی به حامیان از جمله پادشاهان،‌ شهریاران، پاپ‌ها و اسقفان‌ و اشراف هنردوست و هنرپرور، خود را آزاد احساس می‌كنند وبر پای خود می‌ایستند. ولی آزادی همیشه با مسئولیت ملازمه دارد. هنرمند در این روزگار دیگر آن هنرمندی نیست كه در قصرهای مدیچی، فیلیپ، چارلز و لویی به سر برد و یا به ولی‌نعمتان خود در كلیسا و نهادهای حكومتی تكیه كند و به زعم جورجو وازاری، با بهره‌گیری از دستاوردهای اسلاف خود، سیر تكاملی هنر را پی بگیرد و با مهارت هر چه بیشتر «طبیعت زیبا» را تقلید كند. هنرمند اكنون باید با آگاهی‌ها و آزادی‌های نویافته خویش، زیست بوم خود را از نو بنگرد، باطن خویش را بكاود و كاشف افق‌های نوینی در عرصه برونی حیات باشد. در چنین فضایی، هنرمند نه تنها به جست و جو و ابتكار مضامین بدیع و یافتن نكته‌های نغز در لایه‌های مغفول زندگی فردی و اجتماعی می‌پردازد بلكه عمیقاً خود را نیازمند جستن و پروراندن زبان و بیان و قالبی نو احساس می‌كند. بنابراین هنرمند، به ویژه هنرمند تجسمی، می‌بایست خود را از قید سنت‌های ریشه‌دار و آیین‌های قوام گرفته هنر كلاسیك و آكادمیك رها می‌ساخت و معیارها و هنجارهای آن را به چالش می‌گرفت. چه گفتن و چگونه گفتن، هر دو می‌بایست نو می‌شدند. این چرخش گفتمانی، هر چند حاصل تحولات كلان نیمه دوم قرن نوزدهم در حوزه‌های فلسفه و علم و فناوری، اقتصاد و سیاست، و روابط اجتماعی بود، شخصیت‌هایی به طور اخص در میان خود هنرمندان و خارج از جامعه هنری در زمینه‌سازی و شكل‌گیری آن، نقشی برجسته داشته‌اند. نیچه، كروچه، برگسون، داستایوسكی، اسكار وایلد، والتر پیتر، گویا، كوربه، ترنر، رودن و بالاخره فروید از جمله این بزرگانند. البته ناگفته نگذارم كه كلمنت گرینبرگ، منتقد نامدار آمریكایی، ریشه هنر مدرن را در فلسفه كانت و به طور اخص در نقد سوم او می‌جوید و آن را شالوده اصلی آموزه‌هایی چون اصالت زیباشناسی، هنر برای هنر و خودمختاری هنر و جز اینها می‌داند. اینكه دهه 1860 یا نخستین دهه قرن بیستم را زمان شروع تاریخ هنر مدرن بدانیم، یا به طور مشخص‌تر، امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم را هنر مدرن به شمار آوریم یا آنها را زمینه‌ساز هنر مدرن محسوب كنیم، در ادامه این بحث مقدماتی ما تأثیر چندانی نخواهد داشت. در موارد بسیاری تعیین مقاطع تاریخی شروع و پایان جنبش‌های هنری بیشتر براساس ملاحظات كاربردی و یا آموزشی صورت می‌گیرد تا معیارهای زیباشناختی. مثلاً وزارت فرهنگ فرانسه در تقسیم وظایف موزه‌های عمده پاریس مقرر كرده است كه آثار هنر نقاشی و مجسمه‌سازی تا پایان دوره كلاسیك (به مفهوم گسترده آن) یعنی پایان نیمه اول قرن نوزدهم در موزه لوور، آثار امپرسیونیست و مربوط به نیمه دوم قرن نوزدهم در موزه دورسه، و هنر مدرن یعنی آثار پدید آمده از 1905 تا زمان حاضر در موزه مركز ژرژپمپیدو و موزه شهر پاریس نگهداری شوند. نوربرت لینتون، نیز حدوداً همین ترتیب را دنبال كرده است،‌ یعنی ضمن اشاره به نام نقاشانی همچنین داوید، كانستبل، ترنر، گویا، انگر و دلاكروا به عنوان پیام‌آوران هنر مدرن، نگاهی اجتمالی به كار نقاشانی چون مونه، سزان، گوگن، ون‌گوگ، سورا، هدلر و مجسمه‌سازی چون رودن می‌افكند و سپس بحث خود را به طور مبسوط با نقاشانی چون ماتیس، رئو، ولامنك و كیرشنر و دیگران كه آثارشان را بعد از سال 1900 یعنی در قرن بیستم آفریده‌اند دنبال می‌كند و چنان كه پیداست هنر مدرن را حدوداً همان هنر قرن بیستم به شمار می‌آورد.ولی ویژگی مهمی كه قرن بیستم را از قرون پیشین ممتاز می‌كند حجم عظیم تغییرات و تحولاتی است كه در این قرن صورت گرفته است. واحدهای زمانی مانند هزاره، قرن و دهه در دوره‌های مختلف تاریخی، دلالت‌های معنایی مختلفی دارند. در سنت تاریخ‌نگاری غرب رایج‌ترین واحد زمانی برای تعیین مقاطع مهم تاریخی، قرن است. با این همه مورخان فرهنگ و تمدن بشر بررسی خود را از دوره‌هایی آغاز می‌كنند كه واحدهای زمانی آنها هزاره است. دوره پارینه سنگی كه نخستین آثار هنری شناخته شده طی آن پدید آمده است از حدود چهل هزار سال قبل از میلاد آغاز می‌شود و تا حدود ده هزار سال قبل از میلاد ادامه می‌یابد. مجسمه ونوس ویلندورف در اتریش و نقش برجسته ونوس لوسل در فرانسه، ساخت‌شان بین سی‌هزار تا پانزده هزار سال قبل از میلاد تخمین زده می‌شود. همچنین تصاویر گاومیش در غار التامیرای اسپانیا و اسب چینی در غار لاسكوی جنوب فرانسه، ترسیم یك حكاكی‌شان به حدود پانزده هزار تا ده هزار سال قبل از میلاد باز می‌گردد. دوران میان‌سنگی از حدود ده‌هزار تا هشت‌هزار سال قبل از میلاد و دوران نوسنگی از حدود هشت‌هزار تا چهار هزار سال قبل از میلاد را دربرمی‌گیرند. هنر باستانی مصر و بین‌النهرین از حدود چهار هزار سال قبل از میلاد آغاز می‌شود و تا حدود هزار سال قبل از میلاد ادامه می‌یابد. در این دوره‌ها قرن چنان واحد خرد و كوچكی است كه در بررسی‌های تاریخی نقش چندانی ندارد.به دوره یونانی كه می‌رسیم واحدهای زمانی از هزار، به قرن كاهش می‌یابند كه دلیل عمده آن، حجم افزوده رخدادها و امكان بیشتر ثبت رخدادهاست. هنر و فرهنگ یونان باستان در دوره زمانی بین 750 تا 480 قبل از میلاد با عنوان آركائیك (قدیمی یا كهن) شناخته می‌شود. با این همه دوره زمانی مهمی كه به فرهنگ و هنر كلاسیك (یونانی- رومی) معروف است و كوشش فضلا و هنرمندان رنسانس بیش از دو قرن به طول انجامیده‌اند. جنبش‌های هنری از رنسانس تا قرن بیستم، هر كدام بین حدود یك قرن تا نیم قرن دوام آورده‌اند.شاید این مورد بسیار اجمالی و پرواز بلند برفراز اوج‌های تاریخ این نتیجه را به ذهن متبادر گرداند كه هر چه به زمان حال نزدیك‌تر می‌شویم عمر جنبش‌های هنری كوتاه‌تر می‌شود و حجم تغییرات و تحولات در واحدهای زمانی فزونی می‌گیرد. در قرن بیستم كثرت تغییرات و سرعت و كیفیت تغییرات آن چنان گسترده است كه به هیچ‌وجه نمی‌توان ویژگی‌های پایدار و تكرارشونده‌ای را از مجموعه آنعها استخراج و استنباط كرد و آنها را اساس تعریفی خرسند كننده قرار داد، تعریفی كه به سیاق تعاریف پیشین هنر بتواند به گونه‌ای جامع و مانع، بازگوینده محورهای شاخص هنر مدرن باشد. اینكه دو فیلسوف برجسته آمریكایی و نظریه‌پرداز هنر در قرن بیستم، یعنی آرتور دانتو و جورج دیكی حتی از شباهت خانوادگی ویتگنشتاین و تعریف انفصالی و چند شرطی تاتاركیویچ درگذشته‌اند و تعریفی مبتنی بر نظریه نهادی را صورتبندی كرده‌اند، خود گویای دشواری‌های تعریف هنر در قرن بیستم است. پاره‌ای از صاحب‌نظران نفس تغییر و نوآوری را مشخصه اصلی هنر مدرن دانسته‌اند. یعنی آفرینش هنری را با پدید آوردن هر چیز تازه، متفاوت و مبتكرانه برابر دانسته‌اند. ولی تغییر و دگرگون‌سازی، كه هم دارای بار مثبت و هم دارای بار منفی است و به هیچ‌وجه معادل پیشرفت در سیر تحولات هنری نیست، نمی‌تواند فی‌نفسه ویژگی معرف به شمار‌ آید و هنر را از غیرهنر ممتاز كند. با این همه برخی از منتقدان هنر در قرن بیستم معتقدند كه پاره‌ای از ویژگی‌های هنر مدرن را می‌توان در قیاس با ویژگی‌های دیگر آن، عمده‌تر و برجسته‌تر دانست. نخست آنكه هنرمند تجسمی قرن بیستم صرفاً به تغییرات سبكی بسنده نمی‌كند و ضمن استفاده از ابزار و مواد و مصالح سنتی، مواد و مصالح و ابزار تازه‌ای را در رشته خود به كار می‌گیرد. حاصل این امر نه تنها تغییرات سبكی بلكه دگرگون‌سازی مفهوم نقاشی و مجسمه‌سازی و تعریف متعارف آنهاست. ویژگی بعدی تأكید بر خودمختاری هنر و دنبال كردن آرمان هنر برای هنر است. هنر می‌خواهد خود غایت خویش باشد نه وسیله تبلیغ و ترویج و تحكیم آموزه‌های سیاسی، دینی و اخلاقی.هنر مدرن در ادامه روند آزادی از وابستگی‌های سیاسی و كلیسایی می‌خواهد خود را حتی از قید سوژه‌ها و مضامین قابل شناخت بیرونی رها سازد و هر چه بیشتر بر قابلیت‌های درونی‌ذاتی هنر خویش تكیه كند. گسترش گرایش‌های فرمالیستی و نظریه‌پردازی‌های فیلسوفانی چون كلایوبل و راجر فرای برای تحكیم فرمالیسم در هنر بصری در همین راستا صورت می‌گیرد. هر چند در دهه‌های آغازین قرن بیستم شاهد چرخش هر چه بیشتر هنرمندان بصری از فیگوراسیون (یا شكل‌نمایی) به آبستراكسیون (یا انتزاع و تجرید) هستیم ولی این روند، روند پایداری نیست و هنر آبستره (یا انتزاعی) را نمی‌توانیم ژانر برتر مجموعه هنر مدرن به شمار آوریم.ویژگی سوم را می‌توانیم خصلت چالشگری، طغیان‌گری، پرخاشگری، گزندگی و (در ملایم‌ترین حالت آن) نقدكنندگی هنر مدرن بدانیم. شاید در این خصوص، نیچه و فروید در تأثیرگذاری بر جهان‌بینی هنرمند مدرن و شكل‌دهی به بینش او، نقشی مستقیم‌تر از دیگران داشته‌اند. هنر مدرن نه می‌خواهد والایی و عظمت را به نمایش درآورد و نه بازنمای «طبیعت زیبا» و «خصایل عالیه انسانی» باشد. می‌خواهد بیشتر نقاب‌ها را برگیرد و زشتی‌های مكتون را عیان سازد. به نهادهای مستقر بتازد و مرجعیت‌ها و ارزش‌های دیرپا را به چالش گیرد. به جای تكیه بر پهلوانی‌ها، دلاوری‌ها، وارستگی‌ها، بزرگ‌منشی‌ها و بلندنظری‌ها و اراده‌های پولادین آدمی، می‌خواهد درماندگی و زبونی و محرومیت و اضطراب، سست عنصری و نفس‌پرستی و فروافتادگی انسان را به نمایش درمی‌آورد. از فوتوریسم كه دنیای نوین صنعت،‌ سرعت و خشونت را می‌ستاید و رئالیسم سوسیالیستی كه ستایشگر عظمت كارگر و نقش او در ساختمان كمونیسم است، و نیز چند مورد اندك‌شمار دیگر كه بگذریم، هنر مدرن با ستایش و پرستش و تكریم و تمجید میانه‌ای ندارد. در اكثر آثار آن، رگه‌هایی از ناباوری، تشكیك و تمسخر به چشم می‌آید. ویژگی دیگر هنر مدرن- خاصه در دوره متأخر آن- درهم آمیخته شدن رشته‌های مختلف هنری از جمله نقاشی، مجسمه‌سازی، عكاسی، گرافیك، و حتی موسیقی و رقص و تئاتر و ادبیات و به عبارت دیگر، مخدوش شدن و زدوده شدن مرزهای سنتی و جا افتاده میان آنهاست. هنر مفهومی، هنر اجرا، هنر خاكی، چیده‌مان، یافته- گزیده، آرته پورا، رخدادها و مقولات هنری دیگری كه عمدتاً در دهه‌های پنجاه و شصت و هفتاد پدید آمده‌اند مرزهای نقاشی و مجسمه‌سازی را درنوردیده‌اند و به سادگی در زیر سرفصل‌های متعارف هنری طبقه‌بندی نمی‌شوند. این ویژگی هنر مدرن می‌تواند در حوزه هستی‌شناسی هنر، كه از جمله مباحث عمده فلسفه هنر و زیباشناسی است، بحث در خور توجهی را به خود اختصاص دهد. واپسین و شاید یكی از مهم‌ترین ویژگی‌های هنر مدرن، سركشیدن به حوزه‌های فرهنگی و تمدنی غیر از فرهنگ و تمدن غربی است. چنان كه می‌دانیم یكی از منابع الهام‌گیری امپرسیونیست‌ها در آغاز فعالیت‌شان، نقاشی ژاپنی و به ویژه چاپنقش‌های ژاپنی بوده است. در نمایشگاه بین‌المللی پاریس كه در 1867 برگزار گردید بسیاری از چاپ نقش‌های ژاپنی به میزان قابل توجهی نقاشان امپرسیونیست را در فرانسه، آمریكا و كشورهای دیگر تحت تأثیر قرار دادند. این سنت تأثیرگیری از حوزه‌های فرهنگی غیرغربی، از گوگن و تأثیرپذیری او از زندگی و فرهنگ ساكان تاهیتی كه بگذریم، در قرن بیستم با الهام‌گیری هنرمندان ب رجسته‌ای همچون هانری ماتیس و پابلوپیكاسو از نقاب‌ها و مجسمه‌های آفریقایی و هنر بدویان قویاً دنبال می‌شود و در نتیجه توجه جهانیان به ارزش‌های هنری و فرهنگی اقوام كمتر شناخته شده در اقصی نقاط جهان و زبان و بیان خاص هنری آنها جلب می‌گردد وم بعد از برداشت برنج كشت گردد. ادامه خواندن مقاله هنر قلم زني وچگونگي انجام ان

نوشته مقاله هنر قلم زني وچگونگي انجام ان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>