Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله پايان نامه بررسي تأثير معلوليت جسمي- حركتي نوجوانان دختر 19-13 سال

$
0
0
 nx دارای 150 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مقدمه:تردیدی نیست كه مهم‌ترین نقشی كه والدین می‌توانند در تربیت كودكان خود ایفا كنند، پرورش توانایی خلاقیت آنهاست. زیرا خلاقیت به نحوی بلامنازع عامل كلیه پیشرفت‌های بشری است و امكان بروز خلاقیت افراد وقتی مهارتها وانگیزه خلاقیت در كودكی پرورش یابد، بسیار بیشتر است. شاید از آن مهم‌تر این واقعیت است كه، چنان كه بسیاری از روانشناسان تأكید دارند، خلاقیت و صلاح روح و روان همراه و همگام‌اند. بدین ترتیب شاید به جرأت بتوان گفت خلاقیت كلید طلایی خوشبختی است.خلاقیت حوزه افراد «تیزهوش» و «با استعداد» نیست. اگرچه آنها استعداد بالقوه بیشتری دارند كه در راه‌های خلاق به كار برند. خلاقیت‌ می‌تواند و باید جزئی از زندگی همه افراد، از جمله افراد تیزهوش، و با استعداد باشد. لیكن مهم‌ترین عامل در خلاقیت، انگیزه برای انجام كارهای خلاق است. استعداد، ویژگی‌های شخصیتی، و مهارت به والدین و مربیان نشان می‌دهد كه كودك چه كاری را می‌تواند انجام دهد ولی انگیزه نشان می‌دهد كه چه كاری انجام خواهد شد. چنانكه خواهیم دید انطباق انگیزه‌ها با استعداد و مهارتهای كودك است كه در خلاقیت كارساز می‌باشد. برای كودك خود نوعی تصویر ذهنی از آنچه می‌خواهد شود به دست آورید. تصویری از بزرگسالی كودك كه با ویژگی‌های سازگار باشد. تصویی كه او با شور و شوق درونی آن را به مرحله عمل درآورد آنچه باید تأكید گردد، آن است كه تحمیل علائق پدر و مادر بر كودك به هیچ شكل منجر به نیل دستاوردهای اخلاق نخواهد گردید.به منظور راهنمایی والدین و مربیان در شناسایی خلاقیت كودكان درهر زمینه به تفصیل سه جزء متشكله خلاقیت را كه بعارت از مهارت در زمینه مربوط، مهارتهای تفكر و رفتار و عملكرد خلاق و انگیزه درونی است. افراد در خلاق‌ترین شرایط خود قرار خواهند داشت اگر در درجه اول به علت علاقه، لذت، رضایت حاصله و چالش كار مبادرت به انجام كاری می‌كنند و نه از طریق فشار خارجی یعنی انگیزه برونی این اصل را اصل انگیزه درونی خلاقیت می‌نامند.خلاقیت واقعی بدون قدری شور و هیجان غیرممكن است.(مترجمین: دكتر حسن قاسم‌زاده، پروین عظیمی) پیشرفت بشریت با خلاقیت پیوندی محكم دارد. باید بتوان به چیزهای نو دست پیدا كرد و روشهای اندیشه‌هایی را جستجو كرد كه آدمی را در موقعیت‌های اضطراری یاری دهد و راه‌های تازه‌ای را برای شناختن و بارورتر كردن آفرینش پیش پای او بگذارد. خلاقیت در همه زمینه‌های فعالیت انسانی لازم است از دانش و كارهای مهندسی گرفته تا ادبیات. آنها كه امروز در مدارس درس می خوانند به عنوان كارگر، نظامی، مهندس، دانشمند، طبیب و … زندگی مستقل خود را آغاز می‌كنند.این كودكان و نوجوانان امروز نه تنها باید دست‌آوردهای گذشته و دانش و فرهنگ فعلی جامعه را حفظ كنند بلكه باید استعداد این را نیز داشته باشند كه آنها را به پیش ببرد و تكامل بخشد. در عصر ما در سطح ملی و بین‌المللی چه از نظر معلم و چه از نظر دانش‌آموز همه‌جا با اندیشه‌های واحدی برخورد می‌كنیم كه همان اقتضای زمان ما یعنی تخیل، اختراع، ابتكار و خلاقیت است. مطمئناً همیشه افراد خلاق وجود داشته‌اند، اما قرن بیستم هم از جهت لزوم آمادگی و هم از جهت حفظ وفاداری به انسان در مقابل دنیای ماشینی چنین ایجاب می‌كند كه تمام قوای خلاقیت سازنده‌ای را كه بالقوه در افراد بشر وجود دارد به كار گرفته شود. بی‌شك یكی از زیباترین ویژگی‌های انسان قدرت آفرینندگی و خلاقیت است به واسطه همین ویژگی است كه انسان می‌تواند اهداف آرمان‌گرایانه خود را پدید آورد و توانایی‌های خود را شكوفا سازد، آنچه پیش از آن در مورد خلاقیت تصور می‌شد، براساس نگرش نبوغ‌آمیز بنا شده بود و طبق این نگرش، خلاقیت به افراد تعلق داشت، افرادی كه نبوغ استثنایی برخوردار بودند و توانایی ذهنی آنان فراتر از مردم عادی به شمار می‌رفت. بنابراین خلاقیت موهبتی آسمانی پنداشته می‌شد كه صرفاً در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته است و همین افراد خاص كه دارای خلاقیت هستند در شرایط مختلف آن را از خود بروز دهند وهمین افراد هستند كه به اختراعات و اكتشافات نائل می‌شوند. با فراگیر شدن منطق‌گرایی اكثر باورهای انتزاعی و همینطور امور ما بعدالطبیعه دستخوش دگرگونی‌های عدیده‌ای شد. مقوله‌ی خلاقیت و سایر قابلیت‌های فكری نیز در همین راستا مورد بررسی دقیق دانشمندان قرار گرفت و با بررسی طیف وسیعی از نمونه‌های مختلف نتایج بسیار جالبی بدست آمد كه با آنچه تاكنون پنداشته می‌شد تفاوت عمده‌ای دارد.در مورد آموزش تا خلاقیت بخش مهمی از دوره‌های (تفكر خلاقانه) است كه این تفكر در نتیجه فرآیندهای استثنایی تفكر بروز می‌كند كه تا حدودی با تفكر عادی كه ما در فعالیت‌های روزانه خود به كار می‌بریم متفاوت است. احیاء علاقه به روان‌شناسی خلاقیت قبل از هر چیز دلایل عمیق اجتماعی دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد كه فرهنگ امروزی استقلال با رفتار از لحاظ اجتماعی و اگر كمتر تحمل می‌كند و خطرات اجتماعی و فرهنگی همرنگی افراطی در قلمروهای رفتار آشكار ذهنی از طریق نظریه‌های اجتماعی مورد تأیید قرار گرفته است. پاداش‌هایی كه برای همرنگی وجود دارد و نبودن نسبی پاداش برای تفكر و عمل مستقل یك مانع اجتماعی برای فرد و یك بازدارنده برای «ابراز وجود» است. به همین دلیل روانشناسان و معلمان جامعه ضمن اشاره به خطرات همرنگی افراطی و رفتارهای قالبی در ركوردی كه در نتیجه آن جامعه را از پیشرفت بازمی‌دارد، به اهمیت نوآوری و تفكر خلاق برای جامعه را مورد تأكید قرار داده‌اند (بودو، آلن، ترجمه خانزاده 1358) افراد معلول جسمی- حركتی دارای ویژگی‌های شخصیتی معینی هستند كه می‌توانیم تأثیر آن را بر فعالیت‌های روانی آنها از جمله تفكر خلاق این افراد، مورد بررسی قرار دهیم. معلوم شده است كه معلولیت غالباً در خودپنداری افراد اثرات خاصی بر جای می‌گذارد. مثلاً وقتی می‌گوییم خانواده، والدین، دوستان و افراد دیگر در نظر و ادراكی كه فرد از خود دارد موثر است (وابستگی به دیگران، دلسوزی و ترحم نابه‌جای افراد و نظرهای آن بر خودپنداری افراد تأثیر دارد و در افراد معلول امكان بوجود آمدن این شرایط بیشتر است.) بیان مسئله:هرچند روان‌شناسان در تمام دوران علمی شدن روان‌شناسی در آثار خود اشاره‌هایی به خلاقیت داشته‌اند ولی از اواسط دهه 1950 تغییری جدی در نگرش روان‌شناسان نسبت به خلاقیت دیده شده و از موضوعی فرعی و گاه حاشیه‌ای به اصلی مهم در روان‌شناسی تبدیل شد. با اشاره به همین تغییر است كه گالوین تایلور یكی از محققان مسایل خلاقیت این مسأله را مورد تحقیق قرار دارد. در 6 تا 7 دهه قبل از 1950 فقط تعداد بسیار محدودی مقاله پژوهشی در مورد خلاقیت در ادبیات علمی ظاهر شد، وی از سال 1955 از علاقه و فعالیت فزایند‌ای راه‌های پژوهشی بسیاری را گشوده است از آن زمان افزایش فوق‌العاده زیادی در شور و حرارت نسبت به مسایل خلاقیت ظاهر گشته است. (دكتر تیمور آقای نیشانی، 1377). مشخص شده است كه برای استفاده و پرورش و ظهور این نیروهای خلاق، افراد باید در خلاق بودن هیچ محدودیت اجتماعی نداشته باشند. باید آزاد باشند و برای اندیشه‌ها و نوآوری‌های بكر و مهم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی پاداش گیرند. اندیشه‌های یگانه و مسایل ابتكاری و شیوه‌های جدید حل آنها محصول یك جامعه نوآور است و پیشرفت مداوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی تا حد زیادی به خلاقیت اعضای جامعه بستگی دارد. ولی متأسفانه این جنبه در جامعه ما كمتر مورد بررسی قرار گرفته است و در دبستانها خلاقیت هر روز كمتر از پش مبنای تعلیم و تربیت افراد قرار می‌گیرد. (آلن بودو، ترجمه خانزاده، 1358). علم جدید روان‌شناسی خلاقیت نیز مانند سایر پدیده‌های روانی بر كثرت عوامل و حقایقی كه به طریقی بر خلاقیت موثر تأكید دارد. یعنی یك سری عوامل بیرونی و درونی بر تفكر خلاق تأثیر می‌گذارند كه مهم‌ترین آنها عبارتند از: عوامل انگیزشی، شخصیتی، روانی و اجتماعی، بررسی های انجام گرفته و روش ساخته است كه این عوامل با نتایج مثبت و منفی بستگی دارد. در این تحقیق سعی می‌شود تا نحوه تفكر خلاق گروه خاصی از جامعه یعنی معلولان جسمی- حركتی مورد بررسی قرار گیرند. مطالعاتی درباره تأثیر معلولیت جسمی- حركتی افراد با یادگیری و تفكر آنها انجام شده است. به نظر می‌رسد معلولیت جسمی- حركتی بر خلاقیت و قوه ابتكار افراد نیز تأثیر گذارد. بنابراین باید انتظار داشته باشیم كه در این گروه نسبت به افراد غیرمعلول شاهد افت توانایی‌های خلاق باشیم. افراد معلول جسمی حركتی از نظر شخصیتی وضعیت ویژه‌ای را دارا هستند. اغلب آنها احترام به خود پایینی دارند، اعتماد به نفس و اطمینان به خود كمتری را دارا می‌باشند و به طور كلی برداشت غیرواقعی از «خود» دارند. تحقیقاتی در مورد خودپنداری غیرواقعی آنها انجام شده است كه اكثر آنها نشان داده‌اند این افراد در مورد خودشان ارزیابی بیش از حد یا كمتر از حد واقعی دارند (البته در اغلب موارد) به همین دلیل سطح اضطراب آنها بیش از حد معمول است و اغلب آنها احساس درونی بی‌ارزش بودن و ناایمنی را دارا می‌باشند.با توجه به اهمیتی كه در حال حاضر به رویكرد خلاق در آموزش و پرورش می‌دهد مشخص كردن عوامل موثر بر خلاقیت از جمله خصوصیات معین شخصیتی نقش توجه به «خود» افراد و خودسازی دانش‌آموزان در مدارس را برجسته‌تر می‌سازد. در ضمن توجه به عوامل شخصیتی در آموزش و پرورش وتوانبخشی افراد معلول طرح و اجرای برنامه‌های كار توانی آنها را آسانتر می‌سازد. هدف تحقیق:با اهمیتی كه رویكرد خلاقیت در آموزش و پرورش پیدا كرده است، تحقیقات زیادی در مورد زمینه‌های عینی ایجاد شرایط مطلوب برای خلاقیت انجام گرفته است. ولی با اینكه مشخص ساختن عوامل موثر بر تفكر خلاق از اهمیت زیادی برخوردار است، ولی موضوع خلاقیت و شرایط پرروش آن فوق‌العاده پیچیده است. ولی در جامعه انسانی افراد نشان‌داری هستند كه ویژگی‌های خاص را دارا هستند و وجود این خصیصه‌ها كنترل متغیرها را آسان‌تر می‌سازد. مدتهاست كه در مورد تأثیر معلولیت جسمی- حركتی بر فعالیت‌های روانی (مانند یادگیری، حافظه، سازگاری اجتماعی و …) پژوهش صورت می‌گیرد و اهمیت این تحقیقات بر آموزش این گروه روشن گشته، تحقیق در مورد تأثیر معلولیت جسمی بر خلاقیت علاوه بر اینكه جنبه‌ای مهم از تفكر خلاق را روشن می‌سازد، تعیین علت افت یا تغییر فعالیت‌های روانی معلول نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. سپس یك هدف مهم و اساسی این تحقیق مشخص ساختن عوامل مؤثر بر تفكر خلاق است. از قرار معلوم در افراد معلوم جسمی- حركتی علاوه بر مسأله قابلیت و توانایی فردی، نگرش‌های خانواده و همسالان و نیز انتظارات اجتماعی و احساس‌های درونی خود فرد نیز متغیرهای مهمی هستند. چگونگی تأثیر این متغیرها بر نیروی تفكر خلاقیت نوجوانان معلول وتعیین رابطه آنها با ساختار شخصیت از اهمیت خاصی برخوردار است.تحقیقات بیشتر می‌تواند مشخص سازد كه افت تفكر خلاق در افراد معلول به سبب كمبود استعدادهای آنها نیست و احتمالاً این تجربه گذشته و انجام دادن كارها توسط دیگران است كه آنها را از توانایی‌های بالقوه خود دور كند. تعیین اثرات محدود كننده این عوامل می‌تواند در یافتن راه های رفع این موانع یاری دهنده باشد. اهمیت شخصیت سازی و خودسازی و ایجاد خصیصه‌های مثبت شخصیتی به تدریج در آموزش و پرورش مورد تأكید قرار می‌گیرد. به وجود آمدن احساس درونی بی‌ارزش بودن و عدم اطمینان به خود می‌تواند اضطراب زیادی را درباره‌ توانایی و پیشرفت در فرد به وجود آورد، تأثیر اضطراب شدید در یادگیری و تفكر در روان‌شناسی تا حدی مشخص شده است. وجود اضطراب زیاد مزمن در بسیاری از معلولان جسمی- حركتی مورد تأیید قرار گرفته است. احتمالاً این اضطراب شدید در معلولان موجب رفتارهای آنی، اجباری و شكننده در فرد می‌شود كه سد كننده یك رویكرد خلاق هستند. مشخص كردن این مسأله در پرورش و توان بخشی افراد معلول اهمیت زیادی دارد. همچنین هدف از این تحقیق نیز بررسی چگونگی تفكر خلاق در افراد معلول جسمی- حركتی و نیز یافتن همبستگی اجتماعی صفات شخصیت و نیروی خلاق در این افراد است. از طریق این گروه سعی می‌شود كه اهمیت خصوصیات شخصیت مانند استقلال، اعتماد به نفس و … نظائر آن در قدرت خلاقیت مورد بررسی قرار گیرد.و بالاخره اگر مسأله را به طور گسترده‌تر در مورد تمام نوجوانان در نظر بگیریم با شناخت شرایط اساسی مؤثر بر خلاقیت در زمانی كه رویكرد خلاق در آموزش و پرورش روز به روز بیشتر مورد تأكید قرار می‌گیرد، برنامه‌ریزهای بلندمدت آموزش در مورد نوجوانان را بهتر می‌توان طرح‌ریزی كرد.اهمیت و ضرورت تحقیق: این تحقیق اگر افت خلاقیت افراد معلول جسمی- حركتی را ثابت كند به روشن شدن عوامل مؤثر بر خلاقیت كمك می‌كند و همچنین فایده‌هایی در برنامه‌ریزی آموزشی و توان‌بخشی می‌تواند داشته باشد كه در زیر به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم. 1- ایجاد امكانات فردی و اجتماعی جهت فعالیت نوجوانان معلول جسمی- حركتی برای پی بردن به استعداد خود در رسیدن به شناخت و توانایی‌های خود.2- برنامه‌ریزی آموزشی وایجاد فضای تربیتی مناسب جهت پرورش استعدادها و نیروی خلاق معلولان جسمی- حركتی، مشاركت دادن آنها و پذیرش مسئولیت توسط آنها.3- كمك برای بیدار كردن شیوه‌های مفید و از بین بردن عوامل منفی شخصیتی، ایجاد خودپنداری مثبت در معلولان و به طور كلی در تمام نوجوانان برای هموار كردن راه شكوفایی استعدادهای خلاق آنها. 4- ایجاد امكانات و شرایط مناسب روانی و اجتماعی برای كم كردن استرس و اضطراب معلولان و پیدا كردن روشهای ایجاد احساس درونی و احترام و ارزش به خود.5- كمك به كسانی كه به عنوان مربی یا والدین با نوجوانان معلول كار می‌كنند تا بهترین روش‌های پرورش آنها را با توجه به توانایی‌های بدنی آنها و با كمك خود آنها پیدا كرد. فرضیه‌های تحقیق:1- خلاقیت نوجوانان دختر معلول جسمی- حركتی از خلاقیت نوجوانان دختر غیرمعلول پایینتر است.2- در نوجوانان معلول احتمال شكل‌گیری بعضی خصوصیات منفی شخصیتی (مثل خودانكاری بیشتر یا خودپذیری كمتر) از افراد غیرمعلول بیشتر است.3- سطح پایین‌تر خلاقیت معلولان با خودپذیری كمتر آنها همبستگی مثبت دارد. جامعه آماری:آزمونها گروه مورد مطالعه از میان نوجوانان دختر معلول جسمی- حركتی انتخاب شدند كه از خدمات مركز توانبخشی استفاده می‌كردند. آزمودنی‌ها از دو مركز 1- كودكان و نوجوانان واقع در خیابان ولیعصر چهار راه ظفر و 2- هفتم تیر واقع در پل روی انتخاب شدند كه از لحاظ سنی آنها در مقطع سنی 19-13 سال بودند. آزمودنی‌های گروه مقایسه هم از میان نوجوانان مقطع راهنمایی و دبیرستان چند مدرسه انتخاب شدند. این آزمودنی‌ها از دو مدرسه 1- مدرسه راهنمایی عفاف منطقه (2)، 2- دبیرستان حضرت مهدی منطقه (7) انتخاب شدند. نمونه آماری:عده آزمودنیها عبارت بودند از 50 نفر گروه مورد مطالعه از نوجوانان معلول جسمی- حركتی كه در مراكز توان‌بخشی سازمان بهزیستی بودند و 50 نفر گروه مقایسه ازدانش‌آموزان دختر مقطع راهنمایی و دبیرستان كه هر دو گروه در مقطع سنی 19-13 سال بودند.ابزار پژوهش:در این تحقیق از 2 آزمون استفاده شده است. الف- آزمون خلاقیت تورنس، كه توسط ای، پال تورنس ساخته شده است. ب- آزمون خودپذیری كه به CAL معروف است توسط تنی‌سون و بوتور در سال 1973 تنظیم شده است. تعریف اصطلاحات:معلولیت:معلولیت به ناتوانی در انجام تمامی یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یك نقص مادرزادی یا عارضی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق می‌شود. نقص عارض فوق‌الذكر ممكن است حاصل از مسیر طولانی یك یماری بوده و یا نتیجه یك تروماتیسم ناشی از تصادفات وسایل نقلیه یا حوادث كار و یا اتفاقات و جنگ و غیره باشد. (دكتر قضایی، صمد 1368) معلول جسمی- حركتیدر این تحقیق معلول جسمی- حركتی به افرادی گفته می‌شود كه به دلیل وجود نقص، به شكلی و یا ناهنجاری آشكار مشخص بدنی، در حركات و فعالیت‌های آنها محدودیت‌هایی ایجاد می‌شود. این افراد می‌توانند از خدمات ویژه‌ای برخودار باشند.در تعریف معلول جسمی- حركتی دو ویژگی وجود دارد كه عبارتند از: خصوصیت نقصان: نقصان اطلاق می‌شود به هر نوع از بین رفتن ای ضایعه دیدن بدن از نظر فیزیولوژی یا آناتومی كه ممكن است قطعی و دائمی و یا برعكس موقتی و گذران باشد.كاهش توانایی و ظرفیت: كاهش توانایی و ظرفیت اطلاق می‌شود به كاهش كلی یا جزئی در توانایی شخص برای انجام دادن فعالیت شخصی كه باید به شكل مطلوب یا در حدودی كه برای هر انسانی طبیعی باشد به عمل آید (دكتر قضایی، صمد، 1368)خلاقیت (تفكر خلاق): خلاقیت به عنوان یك نیاز عالیه بشری در تمام ابعاد زندگی انسان مطرح است و عبارت است از تحولات دامنه‌دار و جسمی در فكر واندیشه انسان. همچنین خلاقیت یعنی توانایی بالقوه در به وجود آوردن و ایجاد چیزهای نو و تازه در وجود انسان.طبق نظر گیلفورد «خلاقیت یعین حل یك مشكل با سلسله‌ای از مسایل كوچك و بزرگ» و به نظر راجرز خلاقیت یعنی اظهار وجود و استقلال طلبی و حفظ شخصیت انسان» (فرنورپان 1370). خلاقیت ازدیدگاه روان‌شناسی، پدیدار گردیدن تلفیقی از اندیشه‌های نو به وسیله‌ی شهودگرایی از منابع ناشناخته تعریف شده است (دكتر آقای نیشانی، تیمور، 1377).خودپذیری:تعاریف مختلفی ازخودپذیری ارائه شده است كه ساده‌ترین آنها تعریف زیر می‌باشد:خودپذیری، خودداری از قرار داشتن در رابطه‌ای متخاصم با خود است (ناتانیل براندن، ترجمه مینو سلسله، 1379).بدون خودپذیری، خودباوری غیرممكن است. اگر در الگویی از خودانكاری محصور باشیم از رشد فردی مان جلوگیری می‌شود. معنای خودپذیری تفاوت بسیاری با معنای واژه خودشناسی دارد. پذیرفتن به معنای تجربه نمودن واقعیت بدون انكار یا اجتناب از آن است و با قبول یا تصدیقی صرف در تصور تفاوت دارد. همچنین با دوست داشتن، تحسین نمودن نیز فرق دارد من می‌توانم موقعیت چیزهایی درباره‌ی خود را بپذیرم كه اصلاً آنها را دوست نداشته، تحسین و با چشم‌پوشی نمی‌كنم ـناتاینل براندن، ترجمه مینو سلسله، 1379). خود:خود شامل ظاهر واقعی فرد، ارزش‌ها. افكار، دانش‌ها، معلومات و همچنین ادراكاتی است كه سایرین از خود دارند. مفهوم خود تصویر ذهنی فرد از خویشتن، درك او از جسم، عواطف وهیجانات، طرز تلقی یا كیفیت‌های وی است. همچنین رشد ذهنی فرد در مورد ظرفیت‌ها، پدیده‌ها و فعالیت‌ها در یك فرآیند مستمر «خود» نامیده می‌شود این رشد ذهنی «خود» با سمبل «من» بیان می‌شود و مربوط به نگرش‌های شخص است. خود در جریان ارتباطات پدید می‌آید و یك فرآیند چند بعدی است. انسان از همان بدو ورود به دنیا با دیگران تعامل برقرار می‌كند و در حین تعامل با نظر دیگران درباره خودش آشنا می‌شود. طبق نظر پیكوناس، خود سیستمی مركزی برای یكپارچه و هدایت كردن نیروها به طرف اشكال مختلف تعامل با اشخاص و اشیاء است (جولیانی، وود، ترجمه مهرداد فیروزبخت، 1373). خودپنداری:خودپنداری عبارت است از نگرش و تصور فرد نسبت به خودش یعنی آنچه فرد اعتقاد دارد كه هست (و. پركی ترجمه محمود میركمالی، 1378).خودپنداری عبارت است از طرز پنداری با تصویر نسبتاً دایمی هر فرد راجع به ارزشی كه برای خود قائل است و رابطه این ارزش با خود واقعی او خودپنداری چیزی نیست جز نظام ارزش‌های فرد كه به صورت قضاوتهای شخصی نمایان می‌شود. (و. پركی. ترجمه حمید میركمالی، 1378).روان‌نژندی (روان رنجوری): معنای اصلی واژه روان رنجوری ضعف یا ناتوانی دستگاه عصبی است. رفتار روان رنجوری رفتار ناسازگارانه انعطاف‌پذیر است كه با یك یا چند خصوصیت زیر همراه است.1- اضطراب بیش از حد 2- تعارض‌های هیجانی 3- ترس‌های غیرمنطقی 4- ناراحتی‌های جسمانی بدون منشأ عضوی 5- میل به اجتناب از موقعیت‌های تنش‌زا به جای مقابله مؤثر با آنها. اصطلاح روان‌نژندی آنچان كلی است كه در بعضی از نظام های نامگذاری روانپزشكی پذیرفته شده است. این مفهوم علی‌رغم مسائلی مانند ابهام و قابلیت تعمیم بیش از حد، در روانشناسی جایگاهی دارد. اول این كه معنای تاریخی دارد و رشد روان درمانی باید در سایه این معنی درك شود. دوم این كه بر گروهی وسیع از رفتارهایی دلالت دارد كه حاكی از فردی رنجور است كه در كشاكش زندگی است (روانشناسی نوجوانان و جوانان، دكتر احمد احمدی، 1371).خودشكوفایی: خودشكوفایی را می‌توان این چنین تعریف كرد «گرایش ذاتی انسان برای به حداكثر رساندن استعدادها و قابلیت‌هایش».اولین كسی كه مفهوم خود شكوفایی را معرفی كرد آبراهام مازلو بود به گفته وی هرچند كه شكوفایی گرایش ذاتی فرض می‌شود، اما گرایشی ضعیف است، مانند زمزمه‌ای در درون یا صدایی است آرام (ناتانیل براندن، ترجمه مینو سلسله، 1379).توانبخشی:فرآیند آموزش یا تربیت را توانبخشی گویند كه به بهبود و یا تطابق به معلولیت ذهنی یا جسمی كمك می‌كند (ویلیافر، فیلیپ، ترجمه دكتر احمد به پژوه و همكاران، 1378). فصل دوم پیشینه تحقیق:فرانك بارون اولین كسی بود كه تحقیق تطبیقی چندجانبه‌ای را در مورد سلیقه‌ها و ترجیحات افراد خلاق و غیرخلاق انجام داد. او بر مبنای یك آزمون خلاقیت دو گروه را تشكیل داد. یك گروه مركب از 25 نفر خلاق‌ترین افراد و گروه دیگر باز هم مركب از 25 نفر كه از نظر خلاقیت در پایین‌ترین سطح قرار داشتند. تجزیه و تحلیل خصوصیات آزمودنیها به وسیله اعضای مؤسسه شخصیت انجام گرفت این امكان را فراهم كرد كه بارون در گروه فوق را چنین توصیف كرد: میزان آگاهی افراد خلاق از مسائل امور زیاد است، نسبت به مسائل بینایی بی‌علاقه هستند و بالاخره مبتكر، با همت، پرانرژی و صبور هستند. این توصیفها با عقایدی كه معمولاً درباره اصالت جویی و تخیل سازنده ابراز شده است كاملاً تطبیق دارد. بارون مشخص‌ترین كیفیات افراد خلاق را روانی عقیده، بدیهه‌گویی، روانی كلام و نیز آنچه كه او آن را «سهولت انجام محركهای مختلف خواند، می‌داند، این مفهوم آخری در واقع همان گروه‌بندی وسیع است كه توسط بروند تشریح شده است.معروفترین تحقیق تطبیقی كه درباره ارتباط ویژگی‌های فردی و خلاقیت انجام گرفته است به ترمن و همكارانش تعلق دارد كه حدوداً به مدت چهل سال 528 آزمودنی سرآمد را مورد بررسی قرار دادند. تحقیقات پیشین اضطراب را نیز مشخصه‌ای یافته‌اند كه مانع خلاقیت می‌شود. البته داده‌های موجود این مورد بحث‌انگیز است. برای مثال وایت ثابت كرد اشخاصی كه میزان اضطراب آنها زیاد است به طور معنی‌داری بهتر عمل می‌كنند. (مایلی، میترا، 80- 1379). در همین‌جا باید اضافه كنیم كه آزمایشهای معینی نیز نبودن همبستگی بین صفات خاص شخصیت و خلاقیت را آشكار ساخته است. مثلاً «جان كازی» هیچ تفاوت قابل ملاحظه‌ای از نظر مسائل اجتماعی بین آزمودنی‌های «خلاق‌تر» و با «خلاقیت كمتر» كشف نكرد و نتایج آزمایشهای آیزن اشتات نتوانست این فرضیه را كه افراد خلاق در موقعیت‌های اضطراری پاسخ تكلیف یافته‌تر ارائه می‌دهند مورد تأیید قرار دهد. رمی شوون با مطالعه شرح حال دانشمندان و افراد مشهور طرح ترمن وارد می‌كند و اظهار می‌دارد كه توفیق در روابط اجتماعی، معینی منش كاملاً متعادلی كه به نظر ترمن كودك خلاق را متمایز می‌كند به ندرت در كودكی رجال بزرگ دیده می‌شود. ولی او هم نتیجه می‌گیرد كه برای نابغه بودن به منش و نیرویی نیاز است كه در معمول برتر باشد تا بتوان فكر خارق‌العاده‌ای را به دیگران بقبولاند (میناكاری، محمود، 1365). بررسی تاریخ:تعریف خلاقیت:بیش از پرداختن به تعاریف خلاقیت اشاراتی كوتاه به تاریخچه آن می‌شود. امروزه دیگر بر كسی پوشیده نیست كه تفكر خلاق و تبلور بیرونی آن یعنی تولیدات خلاقه یكی از عالی‌ترین جلوه‌های بشری است ولی باید گفت عمر این مفهوم ورود آن به ادبیات روان‌شناسی بیش از چند دهه نمی‌گذرد. همان طور كه گیلفورد اظهار نمود شاید یكی از موضوعاتی كه در روان‌شناسی بسیار مورد بی‌توجهی قرار گرفته خلاقیت است و این در حالی است كه هر چه زمان پیش می‌رود نیاز انسان به ابعاد گوناگون آن طیف وسیعتری به خود می‌گیرد. سال‌های 1941 را با به سال‌های گمنامی خلاقیت برشمرد، و شاید سال‌های 1950 به بعد را سالهای ترقی خلاقیت دانست. به این دلیل كه این بی‌هیچ شرح و بسطی به فرآیندهای عالی ذهن اضافه گردید. شاید یكی از دلایلی كه سبب گردید نظریه‌پردازان و معتقدان از خلاقیت دوری جویند به تعریف وتوصیه آن مربوط می‌شود. خلاقیت از دیربازمفهومی اغفال كننده، مبهم و حتی افسانه‌ای تلقی شده است. و این سردرگمی حتی امروزه نیز وجود دارد. علیرغم تحقیقات فراوان و نسبتاً‌جامع عقیده بر آن است كه خلاقیت اشاره به چندین مفهوم گوناگون دارد. بنابراین با وجود چنین دیدگاه‌هایی ارائه یك تعریف جامعه مورد قبول همگان باشد مشكل است. معهذا این ادعا به معنای آن نیست كه نمی‌توان تعریفی را در مورد خلاقیت ارایه كرد (فلاول و ماركمن، 1985، جوادیان 1369). در فرهنگ لغت عمید ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا كاری تازه كردن آمده است. معنی دقیق‌تر آن عبارت است از پدید آوردن چیزی كه سابقاً نبوده است.ولی در تعاریف روان‌شناسی ابداع و خلاقیت بدین‌گونه متمایز از یكدیگر نیستند و در واقع همپوشی نزدیك با یكدیگر دارند. یعنی ابداع نه تنها جدا از خلاقیت نیست بلكه از عناصر اصلی آن به حساب می‌رود. خلاقیت گاهی شكل تازه‌ای از دیده‌ها و تولیدات فراموش شده است. به عبارتی ایده‌هایی قدیمی زیرساز خلاقیت نوین اندوگاهی خلاقیت مبتنی بر هیچ اندیشه از پیش فرض شده نیست و جرقه‌های آن بسیار نو و تازه است یعنی فرد خلاق علیرغم این كه ممكن است تولید او در جای دیگر ثبت شده باشد مبادرت به آفرینش كند. (افروز، 1371). اما واقعاً خلاقیت چیست و چه عناصری را دربر می‌گیرد. در فرهنگ لغت روانشناسی خلاقیت یك فرآیند روانی فرض شده است. در این تعریف خلاقیت به حل كردن، ایده‌سازی، مفهوم سازی، اشكال هنری، نظریات یا تولیداتی منجر می‌شود كه یگانه بوده و بدیع هستند و در واقع یكی از ملاكهای تمایز فكر خلاق از افكار غیرخلاق اصل یگانه و ابداعی بودن است. آبراهام مزلو در توصیف خلاقیت گفته است:این صفت ویژگی اساسی در سرشت عادی انسان است. توانایی بالقوه‌ای كه در بدو تولد به همه انسانها داده شده است. اكثر انسانها این خصیصه را در طول دوران فرهنگ‌پذیری خود از دست می‌دهند، اما عده كمی از افراد ظاهراً این شیوه‌ی تازه را حفظ می‌كنند و یا اگر آن را همچون اكثر مردم از دست داده باشند. بعدها در طول زندگی آن را باز می‌یابند. گیلفورد نیز خلاقیت را نوعی توانایی فكری دانسته است و تفكر خلاق را كه منجر به خلاقیت می‌شود یكی از انواع تفكر می‌داند و معتقد است كه دراین نوع تفكر اطلاعات به صورتی كه ارتباطی با مطالب گذشته داشته باشند شناخته شده، محصول جدیدی ایجاد می‌كند.با بررسی تعاریف می‌توان نتیجه گرفت كه در اغلب تعریفها، خلاقیت به عنوان نوعی توانایی كه منجر به ایجاد و خلق چیزی جدید می‌گردد قلمداد شده است (مایلی، میترا، 80- 1379). مراحل خلاقیتدر مطالعه خلاقیت از دیرباز این سوال مطرح بوده است كه خلاقیت چگونه روی می‌دهد و عقاید امروزی بیانگر این موضوع است كه فرآیندهای خیلی خلافه یك فرد با فرآیندهای كمتر خلافه فرد دیگری تفاوت چندانی ندارد. یعنی تفاوت بیشتر از آنكه كیفی باشد كمی است. مع‌الوصف عده‌ای معتقدند افكار خلاق در بخش ناخودآگاه ذهن تشكیل می‌شود. گواه این عده اعتراف متفكرین خلاقی بوده است كه اذعان داشته‌اند در لحظه ابداع و آفرینش در تفكری ناخودآگاه سیر می‌كردند. بنابراین به اعتقاد این گروه تفكر خلاق چه در قالب هنر باشد، با علم به میزان محسوسی به دوباره‌سازی ناآگاهانه، سمبلها و اطلاعات در ذهن وابسته است. در قرن بیستم ویلیام والز به عنوان نخستین اصلاح‌گری كه توانسته بود منبع فرآیندهای خلاق را شرح دهد اشاره شده است، او در كتاب هنر فكر كردن به مراحل خلاقیت توجه كرده است در واقع اندیشه‌های والز الهام گرفته شده از اندیشه‌های هلم هولتمن فیزیكدان و فیزیولوژیست آلمانی قرن نوزدهم است. والز با استفاده از مصاحبه‌ها، پرسشنامه‌ها و خاطرات متفكران برجسته خلاق توانست به یك الگوی چهارگانه در فرآیند خلاق برسد. این چهار مرحله عبارتند از: آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات. اگرچه باید گفت واژه‌های آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات بعداً توسط كاترین پاتریك در كتاب تفكر خلاق چیست؟ رواج پیدا كرده است. (دكتر مسدد، 1369). تبلور در سال 1959 4 مرحله والز را پذیرفت وی اعتماد داشت كه خلاقیت در 5 سطح پدید می‌آید موریس استین (1974) نیز در نظر به خود فرآیندهای خلاق را به 3 مرحله تقسیم كرده است مرحله فرضیه‌سازی، مرحله آزمون فرضیه، و مرحله ربط دادن فرضیه‌ها. استین آمادگی یا آزمون را پیش از این مراحل قرار داده است. و تأكید دارد كه این مراحل علی‌رغم مجزا بودن همپوش هستند. اما در كنار این اظهارات باید گفت كه تقسیم خلاقیت به مراحل گوناگون یكسان مورد پذیرش واقع نشد و انتقادات زیادی در پی داشته است. در این راستا به دو دیدگاه كاملاً متفاوت به صورت مختصر می‌توان اشاره كرد. دیدگاه نخست معتقد است فرآیندهای خلاق را نمی‌توان به 4 مرحله منحصر كرد، زیرا عوامل پیچیده‌تری وجود دارد كه مانع یك شناخت علمی از آن می‌شود. دیدگاه دوم معتقد است برای دستیابی به یك نتیجه علمی چاره‌ای جز این نیست كه خلاقیت را به مراحل مجزا تقسیم كرد.مبنای خلاقیت كه در اینجا تقسیم‌بندی شده است را «نلر » در كتاب هنر و علم خلاقیت ارائه نموده است. نلر در این كتاب به مرحله: اولین بینش، آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات اشاره كرده است. اولین بینش: به عقیده نلر در این مرحله نطفه آفرینش بسته می‌شود و متفكر به شناسایی فكر یا مسأله مورد نظر می‌پردازد.آمادگی: پس از مرحله اولین بینش نوبت به مرحله نوبت به مرحله آمادگی می‌رسد. در این قسمت متفكر به طور جدی بر روی مسأله كار می‌كند. یعنی اطلاعات را جمع‌آوری كرده، حقایق را در ذهن مرور می‌كند و مسأله را از زوایای گوناگون آزمایش می‌نگرد. در این مرحله نوعی كاوش ثانویه است. زیرا جهت‌دهی و هدفی كه در مرحله قبل ایجاد شده ممكن است در این به كلی دگرگون شود و متفكر غالباً در كنار مسأله ناكامی را نیز تجربه می‌كند. (لینزی وتامسون، به نقل از قرچه‌داغی، 1368). مجموع این دو مرحله را حقیقت‌یابی نیز گفته‌اند كه مستلزم تعریف مسأله و آمادگی‌سازی آن است. تعریف مسأله شامل شناسایی و انتخاب مسأله و هدف دادن به آن و آماده‌سازی شامل جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌های مربوط به موضوع است. (قاسم‌زاده، 1371). نهفتگی: این مرحله را فرصتی می‌دانند تا شخص فعالیت‌هایش را به طور ناخودآگاه به مسأله متمركز نماید (میلانی‌فر، 1372). نكته‌ای كه در این مرحله بسیار تأكید شده است گذراندن الزامی این مرحله توسط متفكران است. اشراق: نلر لحظه اشراق رواج خلاقیت می‌داند. متفكر در این مرحله به مفهومی می‌رسد كه همچون عدسی ذره‌بین اطلاعات را متمركز می‌سازد و به تعبیر گشتالتیون ناقص را كامل می‌كند. مجموعه این دو مرحله را ایده‌یابی نیز گفته‌اند كه مستلزم آزمایش ایده‌ها، بسط ایده‌ها، گزینش، مناسبترین ایده‌ها و به كارگیری مجدد آنهاست (قاسم‌زاده، 1373). اثبات: در مرحله پایانی یعنی اثبات متفكر، موارد خام معتبر را از نامعتبر جدا می‌سازد. این مرحله با مرحله بینش در تعاملی نزدیك فرض می‌شود، زیرا اثبات و بینش‌های عمیق‌تر و حتی متفاوت‌تر منجر می‌شود. اثبات را راه‌حل‌یابی نیز گفته‌اند كه مستلزم ارزیابی و گزینش است. ارزیابی و معنی حك زدن راه‌حل‌های آزمایش و گزینش به معنای برگزیدن راه‌حل نهایی و اجرای آن است. عوامل موثر بر خلاقیت:در سال‌های اخیر روان‌شناسان به عواملی، كه به طریقی بر خلاقیت مؤثرند، توجه كرده‌اند، روان‌شناسان جدید در مورد خلاقیت و تفكر خلاق نیز مانند سایر فرآیندها و پدیده‌های روانی بر كثرت حقایق وعوامل تأكید می‌كند. این عوامل مؤثر بر خلاقیت را به چهار گروه تقسیم كرده‌اند كه عبارتند از:انگیزش‌ها، عوامل روانی- اجتماعی، مشخصه‌های سنی و صفات فردی شخصیت. یعنی به طور كلی نتایج مثبت و منفی خلاقیت به نوعی با این عوامل در ارتباط است. بررسی این عوامل به ما كمك می‌كند تا شرایط لازم را برای ارائه توصیه‌های علمی و ضروری رشد توانایی‌های- خلاق مشخص و مطلوب‌سازی فعالیت خلاق در نظر بگیریم. هر چند خلاقیت مانند هوش بعد ارثی و فطری دارد اما تحقیقات نشان می‌دهد كه خلاقیت قابل پرورش و شكوفایی است و می‌تواند در همه افراد در سطح بالایی وجود داشته باشد، كه البته این شكوفایی بوسیله راهبردهای یادگیری و آموزشی مورد استفاده افراد خلاق تحقیق پذیر است. (آهنگر كمیجانی، شمتاز، 1379).رابطه خلاقیت و ویژگی‌های شخصیتی خصوصیات ویژه كودكان پراستعداد و خلاق از دیرباز مورد توجه بوده است. افلاطون در كتاب جمهوری خود گزینش كودكان پر استعداد را، حتی از میان خانواده‌های زحمتكش و صنعتگر تجویز كرد. در قرن پانزدهم سلطان محمد فاتح مدرسه مخصوصی در قصر خود تأسیس كرد و زیباترین، قوی‌ترین و با استعدادترین كودكانی را كه مستوفیان او از سراسر امپراطوری با خود می‌آوردند، در آن به تحصیل واداشت. هدف این مدرسه ایجاد «افكار بزرگ در كالبدهای» بزرگ بود. او این افراد را پس از اتمام تحصیلات به مناصب مهم می‌گماشت. جفرسون نیز در یادداشتهای خود پیشنهاد كرد كه هر ساله از بین كودكان بی‌بضاعت و غنی، شایسته‌ترین نوابغ، را در مدرسه خصوصی گرد آورند. (سرآمدها، ترجمه محمود میناكاری، 1366). بررسی ادبیات موجود درباره پیوستگی خلاقیت و برخی خصیصه‌های شخصیت را با نظر لومبروزو را آغاز می‌كنیم. لومبروز یك قرن پیش دركتاب مشهور خود «نبوغ و جنون» سعی كرد تا نبوغ و توانایی‌های خلاق را با آشفتگی‌های روانی مختلف در ارتباط قرار دهد ولی بعداً منتقدان او ثابت كردند كه در بسیاری از موارد نابهنجاری‌های روانی افراد نابغه مدتها بعد از بوجود آمدن آثار برجسته آنها آشكار شده است. از مدتها قبل شوخ‌طبعی و اشتیاق به شوخی برای توصیف افراد خلاق به كار رفته است. در بررسی‌های اخیر فهرستی طولانی ازكیفیت‌های شخصیتی برای افراد خلاق تهیه شده است. كه عبارتند از: گرایش به برتری جویی، اعتقاد به خود، ابتكاری بودن اندیشه‌ها، و توانایی برای كوشش در دست‌یابی به هدف‌های دور از دسترس و همچنین، كنجكاوی و صداقت هوشمندانه، قبول مسئولیت، برای جریان ونتیجه كار، انتقادپذیری فكر باز، قبول رابطه علت و معلولی، گرایش به نظم، انعطاف‌پذیری و قاطعیت. (والفی، مهدی، 1378). دیدگاه روانكاوی از خلاقیت:باید اعتراف كرد كه یكی از نظریات بسیار نافذ در خلاقیت دیدگاه روانكاوی است خلاقیت در این دیدگاه نوعی بازگشت قهقهرایی از فرآیندهای منطقی فكر تصور شده است. فروید بنیان‌گذار نظریه روان‌كاوی معتقد است خلاقیت از تعارضات موجود ناخودآگاه برمی‌خیزد و همان‌طور كه شخص در رفع نیازهای فیزیولوژیكی می‌كوشد، به واسطه خلاقیت نیز تلاش می‌كند این تعارضات را مرتفع می‌سازد. به عبارتی دیگر این دیدگاه خلاقیت، نوعی مكانیزم رفع تنش فرض گردیده است. در این راستا فروید معتقد است چنانكه راه حل گزینش شده با ملاك‌های خود منطبق نباشد رفتار خلاق نخواهد شد و در این صورت در شخص روان نژندی به وجود می‌آید. بنابراین به اعتقاد فروید شخص خلاق كسی است كه قادر است كنترل خود برنهاد را كم كند و به افكار ناخودآگاه اجازه دهد در حالیكه شخص بیمار با ناخودآگاه چنین قابلیتی را ندارد. فروید در در تبیین فرآیندهای دخیل در خلاقیت در نظریه‌اش به وضوح بین دو نوع اساسی از فكر تمایز قائل شده است. یكی از فرآیندهای نخستین تفكر و دیگری فرآیندهای ثانویه تفكر. به نظر او فرآیندهای ثانویه تفكر تحت كنترل خود است و خصیصه آن مرتبط بودن با تجربه آگاهانه و عقلانی و قاعده‌دار بودن است و فرآیند نخستین ماهیتی ناخودآگاه دارد و توسط نهاد كنترل می‌شود. لذا با تمام نفوذی كه نظریه فروید در خلاقیت داشته است، مورد پذیرش صاحب‌نظران واقع نشده و عده‌ای بر ناكامل بودن آن صحه گذاشتند (سیف، علی‌اكبر 1379).دیدگاه گیلفورد درباره خلاقیت همان‌طور كه بیش از این گفته شد رشد علمی خلاقیت مرهون تلاش‌ها و نظریات گیلفورد است. حركتی كه گیلفورد شروع كرد از یك طرف سبب رشد آزمون‌های خلاقیت و از طرف دیگر سبب رشد نهضت آموزش خلاقه گردید. گیلفورد در سال 1950 اظهار داشت كه روان‌شناسان از خلاقیت غافل بوده‌اند واین غفلت به علاقه و افراد آنان به مطالعه در حیوانات رده پایین بوده است. ادامه خواندن مقاله پايان نامه بررسي تأثير معلوليت جسمي- حركتي نوجوانان دختر 19-13 سال

نوشته مقاله پايان نامه بررسي تأثير معلوليت جسمي- حركتي نوجوانان دختر 19-13 سال اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>