Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد دين و حكمت وِدايي

$
0
0
 nx دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دین و حكمت وِدایی چكیده از ویژگی‏های دین هندو كه به طور معمول پژوهشگران بدان اشاره می‏كنند، آمیختگی و پیوستگی دین و فلسفه در این آیین است. این امر را مى‏توان به ویژه در متون اصلى این آیین كه به عنوان متون «شروتی» یا «وحیانی» شهرت دارند، مشاهده كرد. «وداها» كه بخش اصلی ادبیات وحیانی یا «شروتی» را تشكیل مى‏دهند، مهم‌ترین متن مقدس هندو هستند كه كهن‏ترین اسناد مكتوب اقوام هندو اروپایی شمرده می‏شوند. در این آثار، افزون بر اندیشه‏های اولیه دینی هندوان، نخستین بذرهای اندیشه‏های فلسفی و عرفانی هندو را می‏توان مشاهده كرد كه البته در ادوار بعد از تحول یا تكامل بركنار نمانده‏اند. این نوشتار بر آن است تا ضمن معرفی این ادبیات كهن مهم‏ترین اندیشه‏های مطرح در این مجموعه را از دیدگاه هند‌شناسان مشهور به اختصار گزارش دهد.واژگان كلیدی: ودا، شروتی، هنوتئیزم، مونوتئیزم، مونیزم. در بنیاد حیات دینی و تفكر هندی متون مقدس، شروتی یا ادبیات وحیانی قرار دارد. این مجموعه، در طول شاید سه هزار سال، چنان تأثیری بر فرهنگ و اندیشه هندی بر جای نهاده كه به سختی می‏توان درخارج از هند نمونه‏ای برای آن یافت. به تعبیر گِدِن، «هر نوع ارزیابی از اشكال و پیشرفت‏های تفكر دینی به طور طبیعی و به ضرورت، از همین‌جا آغاز می‏شود. تحقیق و بررسی در ماهیت تصور یا تصوراتی را كه مردم هند از الوهیت دارند، باید در مرحله اول از تعالیم و شواهد متون معتبر و موثق دینی اخذ كرد»f.Geden, 1987, 282- 30)) و نخستین بذرهای اندیشه فلسفی و عرفانی هندی را نیز می‏توان در این آثار یافت؛ بنابراین، لازم است با جزئیات بیشتر به این آثار كه در معناى عام «ودا» نامیده می‏شوند پرداخته، ساختار، تاریخ، و اندیشه‏های اصلی موجود در آن را مورد توجه قرار دهیم.«ودا» یا «شروتی» به معنای گسترده آن، نام هیچ كتاب خاصی نیست؛ بلكه نام ادبیات دوره‏ای خاص و طولانی است كه حدود2000 سال را در برمی‏گیرد. واژه «ودا» به معنای «دانش»، و گویا به معنای دانش مقدس است. «شروتی» (Sruti) نیز از «شرو» (Sru) گرفته شده كه معنای شنیدن دارد و ادبیات شروتی، ادبیاتی است كه به اعتقاد هندوها به وسیله خدا به فرزانگان و اهل بصیرت تعلیم یا الهام شده است؛ پس این متون هیچ گاه به وسیله انسان‏ها تألیف نشده و فقط شنیده شده است. در اعتقاد آن‏ها این آثار، متونی بسیار كهن تلقی می‏شدند، به حدی كهن كه گاه این اعتقاد نیز وجود داشت كه آن‏ها آغاز زمانی ندارند یا در دوره‏ای دور و نامعلوم در آغاز هر آفرینش پدید می‏آیند. به طور عام اعتقاد بر این است كه متون مقدس هندو، كهن‏ترین اسناد مكتوب نژاد هند و اروپایی است. تخمین تاریخِ كهن‏ترین جزء این مجموعه مشكل است و گمانه‏هایی را نیز كه در این زمینه مطرح شده نمی‏توان به طور قطع اثبات كرد. ماكس مولر این تاریخ را1200 قبل از میلاد می‌‏داند، هوگ (Haug) 2400 قبل از میلاد را مطرح می‏كند و بال گنگادهر تیلاك (Bal gangahar tilak.)2400 را حدس می‏زند (Cf. Dasgupta, 1997,v.l,P,10_ 12) چون این ادبیات ارائه دهنده دست آوردهای كلی مردم هند در جهات گوناگون و در مدتی چنین طولانی است، به ضرورت دارای ویژگی‏هاى متنوع است. اگر بخواهیم به طور تخمینی این ادبیات بزرگ را از نظر عمر، زبان و موضوعات تقسیم بندی كنیم، چهار بخش متفاوت در آن خواهیم یافت كه عبارت اند از: 1 . سُمْهیتا (sam] (samhita به معنای آمیختن،hita یعنی قرار دادن]؛2 براهمُنَه‏ها (Brahmana )؛3 . آرنًیكَه‏ها (aranyaka = رساله‏های جنگلی)؛ 4 . اوپنیشادها (upanisad)؛سمْهیتا هسته مركزی ادبیات ودایی و آمیخته‏ای از نظم و نثر است. سایر بخش‏ها را می‏توان تعلیقات، ضمایم، شروح و تفاسیری دانست كه درباره این هسته مركزی و مرتبط با آن شكل گرفته است. تعبیر «ودا» در معنای محدود خود، گاه فقط به همین بخش اطلاق می‏شود و همین بخش است كه موضوع این نوشتار را تشكیل می‏دهد. این بخش، خود از چهار جزء تشكیل مى‏شود: ریگ ودا، سامه ودا، یجور ودا و اَتَهروه ودا. اُپینیشدها نیز به طور سنتی بخشی از براهمنه‏ها یعنی بخش نهایی آن شمرده می‏شوند؛ اما به دلیل تمایز اساسی اوپنیشادها در جهات گوناگون و نیز اهمیت بسیار والاتر آن‏ها، به طور معمول به صورت بخشی مستقل مطالعه و بررسی می‏شوند. به اعتقاد بسیاری، اوپنیشادها سرچشمه فلسفه و عرفان هندی است .(Cf. Hiriyanna, 1993 , 29_30) در بخش سمهیتا، ریگ سُمهیتا واتهرْوه سمهیتا، كهن‏ترین بخش ادبیات ودایی و از این جهت مهم‏ترین بخش‏های آن هستند و از این میان نیز از ریگ ودا، كهن‏تر بوده و بیشترین تأثیر را بر تفكرات بعد داشته است. سرودها یا منتره‌هایی كه در این دو بخش باقی مانده، نه محصول یك فرد هستند، نه دستاورد یك دوره؛ بلكه احتمالاً در ادوار گوناگون به وسیله حكیمان متعدد پدید آمده‏اند و احتمالاً بخشی از آن‏ها، به ویژه در ریگ ودا، قبل از ورود آریاها به هند تألیف شده است. آن‏ها دهان به دهان انتقال یافته و در طول زمان اضافاتی را نیز پذیرفته‌اند تا سرانجام به صورت فعلی درآمده‏اند .(Cf. Dasgapta,1997,14) اكنون با توجه به ساختار كلی این مجموعه و نیز به این دلیل كه آن‌ها به طور عمده برای اهداف آیینی فراهم آمده‌اند نمی‌توان انتظار داشت كه تصویری منظم و شفاف ازكل‌اندیشه‌ها و عقاید موجود در آن زمان ارائه كنند. (Cf.Hiriyanna. 1993,14-15) به این مطلب، این را نیز باید افزود كه این سرودها به ویژه بخش اول آن یعنی ریگ ودا به زبان سنسكریت خیلی قدیم نگاشته شده كه فهم معنای دقیق آن آسان نیست (Ibid, 29-30) با این همه، تردیدی وجود ندارد كه سرودهای ودایی منعكس كننده اعتقادات مهم و جدی مردم كهن آریایی هستند؛ همان گونه كه اتهرْوه ‌‌وِدا منعكس كننده افسانه‏ها و خواسته‏ها و امیال نیروهای غیر طبیعی و را طبیعی و حیله‏ها و میل انسان ابتدایی در برابر تأثیر و نفوذ نیروهای شیطانی است (Cf. Geden, 1987, 282-3). پرستش خدا در وداهاتقریباً همه سرودهای ودایی در پرستش خدایان و خطاب به آن‏ها سروده شده است؛ امّا با توجه به تفاوت‌هایی كه پیش‏تر به آن اشاره كردیم، ارائه تفسیری واحد و روشن از پرستش ودایی امكان‏پذیر نیست. در وداها نام مجموعه‏ای از خدایان مطرح شده است بدون آن‌كه تعداد آن‏ها به طور كامل مشخص باشد. گاه شماره آن‏ها 33 ذكر شده كه براساس منزلگاه آن‏ها در سه گروه یازده‏تایی طبقه بندی شده‏اند: خدایان آسمان از قبیل میترا و ورونا، خدایان فضای میانه از قبیل اینْد‎ْرا و ماروت‏ها، و خدایان زمین از قبیل آگنی و سوما. وجود اسامی مشترك میان این خدایان و خدایان دیگر اقوام هند و اروپایی در ایران و یونان و غیره، نشان دهنده سوابق برخی از این خدایان است. به دلیل گذرِ دین هندو از دو مرحله هند و اروپایی و هند و ایرانی، پانتئون ودایی، هم شامل خدایان دو مرحله ماقبل هند و هم دربرگیرنده خدایان دیگری است كه تصویر آن‏ها پس از استقرار آریایی‏ها در هند ایجاد شد؛ از قبیل الاهه رودها یا سرسْوتی و غیره. با این همه، كیفیت پرستش این خدایان و چگونگی اعتقاد به آن‏ها كه گاه همچون آگنی ارتباط نزدیكی نیز با پدیده‏های طبیعی دارند، روشن نیست. در وداها، همه نوع گرایش را از طبیعت پرستی تا پرستش خدایان متعدد و توحید و وحدت‌گروی می‏توان مشاهده كرد. اغلب برای حل این تعارض این اعتقاد وجود دارد كه حالت‏های پیشین كه نشانه‏های هركدام از آن‏ها را می‏توان در وداها یافت، علایم گذر از مرحله‏ای ابتدایی از پرستش كه همان پرستش قوای طبیعی است، به صورت‏های عالی‏تر یعنی خدایان متعدد تشخص یافته؛ هنوتئیزم ((henotheis یا پرستش خدایی برتر از میان خدایان و مونوتئیزم (monotheism) یا پرستش خدایی واحد و سرانجام، گرایش به مونیزم (monism) یا وحدت وجود است. اگر چنین نظریه‏ای را بپذیریم، باید بگوییم كه در نخستین مرحله، ارتباطی تنگاتنگ میان خدایان و نیروهای طبیعی وجود دارد یا به عبارت دیگر، آن‏ها نمودِ نیروهای گوناگون طبیعت از قبیل طوفان و باران، رعد و آتش هستند؛ اما به تدریج از این پدیده‏ها تجرید شده تا حدودی تشخص می‏یابند و به صورت شخصیت‏های انسان گونه، امّا مجرد كه بر قوای پیش گفته سلطه دارند و تشكیل دهنده ذات و اساس آن‌ها هستند درمی‏آیند. در عین حال، این خدایان به طور كامل از هم مجزا و متمایز نیستند. همان گونه كه نیروهای گوناگون طبیعت از قبیل طوفان و ابر و باران و غیره با هم ارتباطی تنگاتنگ دارند، خدایانی كه با آن‏ها مرتبط هستند نیز همین خصوصیات را دارایند؛ به همین دلیل، به این خدایان گوناگون اوصافی همانند یا بسیار نزدیك به هم، نسبت داده می‏شود؛ البته این خدایان در آثار بعدی و اسطوره‏های متأخر هندو كه به پورانه‏ها شهرت دارند، كاملاً تشخص یافته و از خصایصی انسانی همچون شادی و اندوه و دیگر حالات انسانی بهره‏مند شده‏اند؛ امّا در وداها این تشخص كامل اتفاق نمی‏افتد(Cf. Dasgupta, 1997, 16-17; Hiriyanna, 1993 , 38_9) زیرا خصوصیاتی كه خدایان در این منبع بروز می‏دهند، اغلب بروز و بیان نیروهای طبیعت هم‌چون آتش یا اگنی بود. (Cf. RV.I.143. 3;x. 168. 3-4) بخش‌هایی از وداها كه نشان دهنده فراوانی خدایان هستند، نماینده این دوره از پرستش هندیانند.به جز ارتباط نزدیك خدایان ودایی با طبیعت، ویژگی قابل توجه دیگر، ارتباط این خدایان با مفهوم ریتا (rita) است كه در سرودها جایگاه روشنی دارد. عباراتی از قبیل «حافظان ریتا» (gopa trasya) ، «عاملان ریتا» (rtaya) كه درباره خدایان و وصف آن‏ها آمده، گویای اهمیت این مفهوم است. این واژه كه در اصل، ما قبل هندی است به طور معمول به معنای همسانی و یكپارچگی طبیعت و جریان منظم اشیا و حوادث است؛ مثل جایگزینی منظم شب و روز و غیره. غیر از نظم طبیعی، در وداها نظم اخلاقی نیز اهمیت دارد و خدایان هم حافظ نظم كیهانی و هم نگاهبان نظم اخلاقی‌اند. آن‏ها به طور كلى حامیِ خوبی و راستی و دشمن بدی و ناراستی‌اند و انسان مؤمن كسی است كه درستكار باشد تا مشمول رحمت خدایان قرار گیرد. ورونا بویژه حافظ همزمان نظام كیهانی و اخلاقی است. او، هم قوانین طبیعت، و هم قوانین اخلاقی را استحكام بخشید. در آن جا نیز قوانین او ازلی و تخلف ناپذیرند (Geden, 1987, 282_3; Hiriyanna, 1993 , 32-5).نكته قابل توجهی كه همین زمان در پرستش خدایان گوناگون در وداها مشاهده می‏كنیم و خود زمینه ساز یكتاپرستی یا مونوتئیزمی شمرده شده است كه در مرحله بعد شكل گرفت و آثار آن‏ها را نیز در وداها شاهدیم، چیزی است كه ماكس مولر آن را منوتئیزم می‏نامد كه به اعتقاد او، دین این مرحله از سروده‌هایی ودایی است؛ یعنی اعتقاد و پرستش خدایان منفردی كه هركدام به نوبت در جایگاه خدای شاخص و برتر، برجستگی می‏یابند و آن هنگامی بود كه نیاز و طلب عبادت كننده در حوزه این خدا قرار داشت. این عقیده، مبتنی بر اندیشه حاكمیت هر خدا بر قلمروی خاص بود. در این حالت، آن خدا چنان مورد توجه و خطاب قرار می‏گرفت كه با حضور او جایی برای سایر خدایان یا دست كم خدایان رقیب باقی نمی‏ماند. صفات بزرگی و عظمت به گونه‏اى به او نسبت داده می‏شد كه گویی فقط او است و قرینی ندارد؛ امّا هنگامى كه نیاز به این خدا تمام می‏شد، خدایی دیگر ك ه در قلمرو نیاز جدید قرار داشت، با همان اهمیت و با همان اوصاف عظمت و جلال مورد توجه و خطاب قرار می‏گرفت؛ البته این به معنای توهین یا گناه به خدایان دیگر نبود. این جنبه اصلی هنوتئیزم است؛ یعنی پرستش یك خدا در یك زمان كه در آن زمان برترین خدا تلقی می‏شود. برخی از دین شناسان از قبیل مك دانل (Macdonll) این تحلیل ماكس مولر را نپذیرفته وهنوئئیزم را نوعی نمود می‏دانند تا حقیقت. به عبارتی، آن را نوعی اغراق گذرا درباره خدای مورد نظر می‏دانند. نظام خدایان مطرح در وداها را چه هنوتئیزم بدانیم یا چیز دیگر، آن چه روشن است، این است كه در این مرحله، نه می‏توان آن را چند خدایی دانست و نه توحید و یك خدایی؛ بلكه چیزی است كه گرایش به هر دوی این حالت‏ها را می‏توان در آن دید؛ امّا به حد كافی توسعه نیافته است كه منطبق با یكی از این دو باشد (Dasgupta, 1997, 17_18; Geden,1987, 282-3).گِدِن معتقد است كه نتیجه منطقیِ توسعه هنوتئیزم، مونوتئیزم (یكتاپرستی) است؛ امّا در مورد اندیشه هندی معتقد است:اندیشه‌وران هندی از این پیشرفت رو به جلو كنار كشیدند. شرق، كمتر مراقب منطق و انسجام در معنای دقیق غربی آن است. [از آن پس] دین ودایی به چند خداییِِِ پیچیده و انبوهی بازگشت كه از یك سو خود را با نظام ناسازگاری از شعایر و مناسك كه جهان تاكنون كمتر به خود دیده است، پیوند زد و از سوی دیگر، آزادترین فضا را برای جسارت‏های نظر پردازانه (speculative daring) كه اندیشه خدا را در نوعی پان‌تئیزم مبهم و عرفانی استحاله (resdved ) كرد، فراهم ساخت(mandala ). Geden, 1987, 282-3))گرایش به خدایان متعدد، چه به صورت هنوتئیزم یا چیز دیگر، به تدریج جاذبه خود را از دست داد و هندیانِ وِدایی از آن پس نه به دنبال علل پدیده‏های طبیعی، بلكه در جست و جوی علت اولیه یا غایی آن‏ها برآمدند. آن‏ها دیگر نمی‏خواستند پدیده‌هایی را كه مشاهده می‏كردند به شمار فراوانی از خدایان نسبت دهند؛ بلكه در جست و جوی علت اولیه یا غایی آن‏ها برآمدند؛ علتی كه منشأ و اصل همه موجودات است. گرایش به این اندیشه را احتمالاً می‏توان در آن قسمت مشهور از ریگ ودا منْدله اول قطعه 164، عبارت 46 مشاهده كرد كه پس از آن كه می‏گوید «او را به نام‏های گوناگون ایندرا، میترا و آگنی و گاروت می‏خواند»، تصریح می‏كند «حقیقت جز یكی نیست. فرزانه آن را با نام‌های گو‏ناگون می‏خواند همچون آگنی، یمه و ماتریُشَون » پیدایی تصور پْرجاپتی (Prajapati)، یا پروردگار موجودات، در همین زمینه قابل تفسیر است؛ البته این امر یك فرایند تدریجی آگاهانه در جهت تعمیم و جهانی كردن اندیشه خدا نبود؛ بلكه به تعبیر داسگوپتا، مرحله‏اى ضرور در توسعه و رشد ذهن انسان بود كه قادر شد خدایی را تصور كند كه مركز همه نیروهای اخلاقی و مادی باشد؛ هر چند نتوان حضور بی‌واسطه او را مشاهده كرد. (Cf. Hiriyanna, 1993, 38-40; Dasgupta, 1997, 19)تقسیم خدایان به سه دسته یا ادغام همه آن‏ها در مفهوم بزرگ‏تر ویشوِدِواه (Visvedevah) پانتئون یا مجمع خدایان در همین جهت صورت می‏گیرد. تأكید بر مفهوم ریتا (rita) نیز به واقع نوعی حمایت از یكتاپرستی و بیان آن است؛ زیرا اگر تنوع پدیده‏های جهان مقتضی تنوع خدایان باشد، در آن صورت چرا نباید وحدت طبیعت مقتضی خدای یكتایی باشد كه همه چیزهای موجود را در بر‌گیرد. به عبارت دیگر، اعتماد به قانون طبیعی به معنای ایمان به خدای واحد است؛ Cf.Radhakrishnan,1958,vol.I89-91) ) از این رو عنوان پْرجاپتی كه در آغاز، صفت و عنوانی برای دیگر خدایان بود، به صورت خدایی مستقل و مجزا شناخته شد كه برترین و بزرگ‏ترین خدایان و مسؤول آفرینش و حاكم و هدایت كننده جهان است. این خدا گاه با عنوان هیرُتیه گربهُه Hiranyagarbha)= تخمه زرین) نیز مطرح شده است: «در آغاز هیرُنیه گرْبهه پدیدار شد. او همین كه زاده شد، یگانه پروردگار همه موجودت بود (.(R.V, X. 82. 3 صفات مشابهی نیز به ویشوكرمه (visvakarama) = آفریدگار همه) نسبت داده شد. گفته شده كه او پدر و ایجاد كننده همه موجودات است؛ امّا خودش آفریده نشده است. او آب‌های اولیه را پدید آورد. «او پدر ما، آ‏فریدگار ما و سازنده ما است (R. V, X. 82. 3) (Dasgapta, 1997, 19). اصل این دو خدا در ظاهر یكی است. پرجاپتی در براهمنه‏ها مقام اول را دارا است. در یك براهمنه آمده كه33 خدا وجود دارد و پْرُجاپُتی سی و چهارم است كه همه آن‏ها را دربردارد. (Hiriyanna, 1993, 40). رادهاكریشنان مجموعه عواملی كه در گرایش به یكتاپرستی (مونوتئیزم)، به اندیشه هندی یاری رسانده است، چنین خلاصه می‏كند: تجربه تدریجیِ مفهومِ خدا به گونه‏ای كه در آیین ورونا آشكار است، منطق دین كه به ادغام خدایان گرایش دارد، هنوتئیزم كه رو به سوی مونوتئیزم (یكتاپرستی) دارد، مفهوم ریتا یا وحدت طبیعت و تكانه سامان بخشی و نظم دهیِ ذهنِ انسان، همه این‏ها در جهت جایگزینی مونوتئیزم [یكتاپرستی] معنوی به جای آیین بشر‌پنداری كثرت‌گرایانه یاری رساند. در این مقطع، روشن دلان ودایی علاقه‏مند بودند تا علت خلاقه جهان را كه خود نامخلوق باشد، بیابند. .(Radhakrishnan, 1958, 91-2) با این همه، همان گونه كه از عبارت گِدِن برمی‏آید، برخی محققان برآنند با وجود تلاش هایی كه در دوره ودایی در جهت یكتاپرستی انجام شد مثل تركیب برخی خدایان در خدایی واحد (میترا ـ ورونا)، تجربه هنوتئیزم و برجسته شدن خدایانی مثل ورونا و ایندرا كه هركدام شایستگى تبدیل شدن به خدای واحد و تحقق آیین توحیدی را داشتند. این امر در آنجا اتفاق نیفتاد و یكتاپرستی در دوره ودایی ناتمام ماند. به تعبیر هیریُنَه: با آن كه هندوی ودایی در مورد وجود علت نهایی غایی درجایگاه علت موجودات متقاعد شده بود، در مورد ماهیت و كیفیت این امر دچار حیرت بود و از این رو، تصورات گوناگونی را یكی‌پس از دیگری تجربه كرد. تصوری كه ناكافی می‌‌نمود، به زودی جای خود را به تصوری دیگر می‏دادHiriyanna ,1993,39-40) ).مفهوم برهمن نیز كه در فلسفهودانته شكوه و عظمتی فوق العاده دارد، در ریگ‌ودا ظهور چندانی نیافته است. در بررسی‌هایی كه هوك(Haug) در آثار سایَنه (Sayana )، مشهورترین مفسر ودا به عمل آورده است، نشان می‏دهد كه معانی گوناگونی كه او برای این واژه در وداها ذكر كرده مثل غذا، غذا دهنده، سرود و ترنمِ خواننده سامه، مجموعه یا متن جادویی، مراسمی كه به طور مناسب كامل است، بزرگ و ;، هیچ كدام نشان دهنده اصل متعالی مشابه آنچه در ودانته مطرح است نیست. فقط در كتاب شَتَه پتهه براهمنه (Satapatha Brahmana) است كه این مفهوم به عنوان اصلی متعالی اهمیت یافت. در این براهمنه آمده است:هر آینه در آغاز این (جهان) برهمن بود. آن خدایان را آفرید، در حالی كه آن‌ها را می‌آفرید، آن‌ها را بالای این جهان‌ها قرار داد;؛ سپس خودش به قلمرو آنسو(beyond ) رفت. پس از آن‌كه به آنسو رفت، آن‌گاه اندیشید كه من چگونه می‌توانم دوباره به این جهان‌ها پایین روم. او پس به وسیله این‌دو، یعنی «صورت» و «نام» پایین رفت; این‌ها به راستی دو نیروی بزرگ برهمن هستند و هر آینه كسی كه این دو نیروی بزرگ را بداند، خودش نیروی بزرگ می‌شود. دیگرگفته شده: برهمن موجود غایی در جهان است و همسان با پْرُجاپتی، پروشه و پرانَه در جایی (هوای حیاتی)، در جایی دیگر برهمن به عنوان «خود زاد» (self-born ) وصف شده كه ریاضت كشید و خود را در مخلوقات، و مخلوقات را در خود، قربانی كرد؛ بنابراین، بر همه آفریدگان، برتری، سلطه و ربوبیت یافت Dasgupta, 1997, 20)).به اعتقاد برخی (تاراچند، 1368 ،290 ) پیدایی تصور برهمن پیش درآمدی بر پیدایی مفهوم مونیزم یا وحدت وجود بود.ِاز دیگر نگرش هایى كه نشانه هایی از آن در وداها وجود دارد، گرایش به نوعی مونیزم یا وحدت وجود است. آمیختگی اندیشه مونوتئیزم (یكتاپرستی) با مونیزم (وحدت وجود)در وداها بازشناسی آن‏ها را از یك‌دیگر مشكل ساخته است. مونوتئیزم، مستلزم نوعی دوگانگی است كه مقصود از آن، وحدت الوهیت است یا كاهیدنِ خدایانِ كثیر به خدای یگانه‏ای كه جدا از جهان امّا آفریدگار و مدبّر آن است؛ امّا مونیزم، از وحدت، برداشتی بالاتر دارد كه همه وجود را به منبعی واحد باز مى‏گرداند.به اعتقاد هیریُنَه، دو نشانه از مونیزم در وداها وجود دارد كه یكی پان‌تئیستی و دیگری غیرپان‌تئیستی است. در پان‌تئیزم، خدا جدا از طبیعت و منزه از آن نیست؛ بلكه با طبیعت یكی است و به تعبیر دیگر حالِّ در آن و در ذات آن است. جهان از خدا نشأت نمی‌‏گیرد؛ بلكه خودش خدا است. به اعتقاد وی، قسمتى از ریگ ودا كه در آن جا الاهه آدیتی (Aditi)= بی‌كران) با همه خدایان و همه انسان‏ها یا آسمان و فضا و در حقیقت با هر آن چه خواهد بود یكی انگاشته شده، به این آموزه مربوط است (Cf. Hiriyanna, 1993, 41-2) به جز این مورد كه او ذكر می‌كند، شاید بتوان مضمون سرود معروف به پوروشَه سوكتَه (purusa – sukta) را نیز كه به انسان كبیر مربوط است كه با اجزای او همه جهان پدید آمد، بر این آموزه گواه گرفت. نشانه دیگر، در سرود آفرینش است كه گل سرسبد اندیشه هندی خوانده شده كه به اعتقاد هیریُنَه، عصاره اندیشه وحدت وجود در آن وجود دارد ادامه خواندن مقاله در مورد دين و حكمت وِدايي

نوشته مقاله در مورد دين و حكمت وِدايي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>