nx دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شعر فارسی
در پایان عهد صفوی در اصفهان اندك اندك ناخشنودی ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر از روشی كه در شعر پارسی پدید آمده و مقبول گویندگان ایران و هندوستان شده بود، آشكار گشت و بر اثر این ناخشنودی فكر تازهیی به میان آمد و آن رها كردن شیوه جدید شعر یعنی شیوهیی شد كه به سبك هندی شهرت دارد. این دسته معتقد بودند كه شیوه شاعرانی از قبیل كلیم كاشانی و صائ
ب تبریزی و وحید قزوینی و نظایر آنان خلاف فصاحت و دور از اصول بلاغتی است كه در زبان فارسی وجود دارد و باید آنرا ترك گفت و به شیوهیی كه همواره مقبول سخن شناسان و ناقدان و گویندگان و نویسندگان استاد بوده است بازگشت. از كسانیكه در این فكر پیشقدم شمرده میشوند و سخن آنان به ما رسیده است ولی محمد خان مسرور اصفهانی(مقتول به سال 1168) عم آذر بیگدلی و
میرسد علی مشتاق اصفهانی (متوفی به سال 1192)استاد آذر بیگدلی و میرزا نصیر اصفهانی (متوفی به سال 1192) صاحب مثنوی معروف «پیر و جوان» و سید احمد هاتف اصفهانی (متوفی به سال 1198) دارای دیوان قصائد و غزلیات و ترجیعبند مشهور و لطفعلی بیك آذر بیگدلی (متوفی به سال 1195) صاحب مثنوی خسرو و شیرین و تذكره آتشكده و میرزا محمد صادق نامی اصفهان
از معاصران زندیه و آقا محمد صهبای قمی (متوفی به سال 1191) از دوستان مشتاق و هاتف حاجی سلیمان صباحی كاشانی (متوفی به سال 1206) و آقا محمد عاشق اصفهانی (متوفی به سال 1181) هستند كه همه معتقد به ترك روش معاصران و پیروی از سبك متقدمان بوده و خود نیز در قصیده یا غزل یا مثنوی شیوه استادان قدیم را مورد تقلید قرار دادهاند. آذر در شرح حال عم خود مسرور نوشته است كه «حضرتش در اصفهان تحصیل كمالات كرده و شوق بسیار به نظم اشعار
داشته و شعر را خوب میفهمید اما چون در آن زمان طریقه فصحای متقدمین منسوخ بوده شعری ممتاز از ایشان نتراوید» و در شرح احوال مشتاق نوشته است: «بعد از آنكه سلسله نظم ساله
ا بود كه به تصرف نالایق متأخرین از هم گسیخته به سعی تمام و جهد مالا كلام او پیوند اصلاح یافته اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته بنای فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید;» عبدالرزاق بیك دنبلی هم در بیان حال مشتاق آورده است: «چون بساط چمن نظم از اقدام خیالات خام شوكت و صائب و وحید و مایشابه به هم و از استعارات بارده و تمثیلات خنك، لگدكوب شد و یكبارگی از طراوت و رونق افتاد مشتاق به تماشای گلزار نظم آمده طومار سخن سرایی آن جمع را چون غنچه بهم پیچیده و بساط نظمی كه خود در آن صاحب سلیقه بود و آن روش ضمیری و نظیری است بگسترانید، بر سر شاخسار سخن نواها ساخت و نغمهها پرداخت، عند لیبان خوش نوای عصر او را مقتفی آمدند، اشعار رنگینش زینت نغمات مطربان باربد نوای آن زمان شد و ترنمات
شیرینش نقل محفل ظرفای مجلس آرا.» این اشارات معلوم میدارد كه از اواسط قرن دوازدهم به بعد نهضتی نو در شعر فارسی پدید آمد كه دو مركز عمده آن اصفهان و شیراز بوده و شاعرانی كه ذكر كردهایم در یكی از این دو مركز به سر میبرده و مشغول تعلیم شاگردانی زیر دست خود بودهاند و از همین دو مركز است كه چند شاعر استاد مانند صبای كاشانی شاگرد صباحی و عبدالرزاق دنبلی شاگرد میرزا نصیر اصفهانی و سحاب اصفهانی پسر و پرورده هاتف اصفهانی
تربیت شده و در اوایل دوره قاجاری شهرت یافتهاند. شاعران مذكور و شاگردان و تربیت یافتگان ایشان همه معتقد بازگشت به شیوه استادان سبك عراقی و رها كردن شیوه هندی بودهاند و بر اثر این نهضت روح تازهیی در قالب شعر فارسی دمیده شد و در عین آنكه سبك هندی در جانب افغانستان و هندوستان همچنان با یك عده طرفدار پرشور به قوت سابق خود باقی بود، در ایران تا پایان دوره قاجاری پیروی از سبك دوره صفوی مذموم شمرده میشد و مثلاً رضا قلیخان هدایت در
آغاز تذكره معروف خود (مجمع الفصحاء) نوشته است كه: «; كه در زمان تركمانیه و صفویه طرزهای نكوهیده عیان شد، و طریقه انیقه انتظام قصیده فصیحه و شیوه شیوای موعظه و نصیحه و حكمیات و زهدیات و حماسیات كه رسم فصحای ما تقدم بود باكلیه برافتاد، موز و نان به مخمس و مسدس و مثنوی سرایی و غزل آرایی و تعبیه معما و تعمیه اسمهای بیمسما مایل شدند و غزل را چون قراری معین نبود بهر نحویكه طبایع سقیمه و سلیقه نامستقیمه آنان رغبت كرد پریشانگویی و یاوهدرایی و بیهودهسرایی آغاز نهادند، به جای حقایق وارده مضامین بارده و به عوض صنایع بدیعه و بدایع لطیفه مطالب شنیعه و مقاصد كثیفه در درج اشعار و ضمن گفتار درج و تضمین فرمودند
خاصه كه در اواخر صفویه و افشاریه و اوایل زندیه و الواریه طلوع كوكب طالع آنان مایه غروب اختر فضل و دانش و فصاحت و بلاغت و حكمت و معرفت گردیده، هر فاضلی زاویهیی گزید و هر كاملی به كنجی خزید; القصه چون در پس هر نقصانی كمالی و در قفای هر فراقی وصالی مقرر است و عزت و ذلت هر صنفی از اهل هر صنعتی را وقتی مقدر، در اواخر دولت الواریه چند تن را سلیقه بر احیای شیوه متقدمین قرار گرفت و از بیمزگیهای طرز متأخرین و طریقه مبتذله ایشان آگاه آمدند، بغایت چوشیدند و كوشیدند و كسوت جد و جهد پوشیدند و مردم را از طرز نكوهیده متأخرین منع
كردند و بسیاقت نیكوی متقدمین مایل آوردند و به مشقت مشق آن شیوهها در پیش گرفتند;» این قول كه نقل كردیم از شاعر و نویسنده مشهور عهد محمد شاه و ناصرالدین شاه یعنی امیر الشعراء هدایت است كه خود مردی استاد و صاحب نظر بود و نقل قول او برای اطلاع از نظری كه در دوره قاجاریه نسبت به سبك هندی وجود داشت كافی به نظر میرسد. چون پیروان طریقه جدید معتقد به بازگشت به شیوه قدما بودند در اصطلاح معاصران دوره آنان را در تاریخ ادب فارسی «دوره بازگشت» مینامند. دوره بازگشت یا دوره تجدید سبك قدما را میتوان به دو عصر ممتاز منقسم
ساخت: دوره اول یعنی دورهیی كه از اواسط قرن دوازدهم شروع شده و تا قسمتی از اوایل قرن سیزدهم ادامه یافته است. در این مدت گویندگان استاد بیشتر سبك شاعران قرن ششم و هفتم و هشتم را در غزل و قصیده و مثنوی پیروی میكردند. دوره دوم از اواخر نیمه اول قرن سیزدهم آغاز
شده و دورهییست كه گویندگان آن در عین پیروی از روش شعرای قرن ششم و هفتم و هشتم به سبك شعرای قرون چهارم و پنجم و ششم هم نظر داشتند مانند هدایت و سروش و فتحاللهخان شیبانی و محمود خان ملك الشعرا و جز آنان، و فیاحقیقه در این دوره بود كه ثمرات بازگشت ادبی به نحو استیفا گرفته شد و سخن رضا قلیخان هدایت آنجا كه به تقلید و پیروی گویندگان معاصر خو از فصحای مختلف اشاره كرده است، بیشتر متوجه وضع همین دوره اخیر است «همچنانكه تدریجاً پایه شعر تنزل نمود به تدریج ابواب ترقی گشود. چون آفتاب دولت; فتحعلی شاه ; از مشرق
سلطنت شارق آمد طبع مبارك آنشهریار به واسطه وزن فطری به تكمیل شعر و شاعری شایق افتاد، جمعی فضلا و فصحا در این طبقه به هم رسیدند و طیقه قدما را برگزیدند و بدان سبك و سیاق بر یكدیگر سباق جستند و نقوش طریقه غیر فصیحه متوسطین و متأخرین را از لوحه خاطر روزگار فرو شستند، بعضی به طرز خاقانی شیروانی و عبدالواسع جبلی قصائد مصنوعه رنگین مسجع مقفا سرودند و برخی به سیاق فرخی و منوچهری شاهراه عذوبت و شیرین مقالی
پیمودند، جمعی را هوای قانون حكیم رودكی و قطران در سر افتاد و قومی را سیرت استاد عنصری و امیر مسعود سعد سلمان، طایفهیی به روشنایی مشعل حكیم الهی سنائی غزنوی و جلال الدین محمد مولوی معنوی قدس الله اسرار هم در مسالك تحقیق اقتفا خواستند و قافلهیی پیرایه پیروی حكیم ابوالفرج رونی و انوری ابیوردی بر تن آراستند، دلیری چند در میدان اقتباس رزمیه گرمی از آتشكده طبع اسدی طوسی و فردوسی اندوختند و بیدلی چند در ایوان اكتساب بزمیه مستی ا
ز خاطر نظامی و سعدی آموختند، گروهی طریقه از رقی و مختاری اختیار كردند و انبوهی به شیوه معزی و لامعی افتخار آوردند و طبقهیی از حكما و فصحای معاصر در دنبال حكیم ناصر در افتادند و طایفهیی دل به زبان ورزی ادیب صابر برنهادند، قلیلی شیوه همه آنها را تتبع نموده بهر زبانی بیانی فرمودند و جمعی جمع كردند در میان قصیده به سبك بلغای قدیم و غزل به رسم فصحای جدید;» روشی كه شاعران دوره زندیه و قاجاریه داشتند در دوره مشروطیت و تا عصر حاضر نیز میان شاعران استاد سخن سنج معمول و متداول است و از اوایل مشروطیت به بعد تنها برخی از
گویندگان كم ارج گرد روشهای دیگر گشته و هنوز هم در عالم شعر توفیقی حاصل نكردهاند. بعد از گویندگان معروف عهد زندیه كه نام آنان را پیش از این آوردهایم چندین شاعر بزرگ در عهد قاجاریه ظهور كردهاند كه همه پیرو روش متقدمین بودهاند. اینان در غزل بیشتر به سعدی و حافظ اقتدا كرده و در مثنویهای حماسی پیرامون روش فردوسی و مقلدان او گشته و در مثنویهای بزمی از نظامی پیروی نموده و در قصائد و مسمطات و مقطعات روش شاعران قرنهای چهارم و پنجم و ششم علی الخصوص عنصری و فرخی و منوچهری و مسعود سعد و سنائی و انوری و خاقانی را
مورد تقلید قرار دادهاند. زبان این گویندگان همان لهجه كهنه است كه شاعران پیش از مغول و عهد مغول داشتهاند و توجه به آرایش سخن و رعایت جانب فصاحت الفاظ میان آنان شایع بوده است و كمتر شاعری را در بین ایشان میتوان یافت كه به لهجه معول زمان توجه و از آن استفاده كرده باشد. موضوعاتی كه گویندگان دوره بازگشت بدانها توجه داشتند بیشتر توصیفات، مدح، وعظ و اندرز، مدایح و مراثی معصومین، داستانهای حماسی تاریخی و دینی، داستانهای عاشقانه، غزل بوده است. از خوشبختیهای شعرای این زمان تشویقی است كه سلاطین از آنان میكردهاند مخصوصاً شاهان قاجاری كه در این مورد میخواستند به پادشاهان شاعر پرور قدیم اقتدا كنند و همین تشویق و نیز وجود مراكز ادبی در شهرهایی مثل تهران و شیراز و اصفهان و مشهد باعث ظهور عده كثیری شاعر استاد در دوره قاجاری شد كه از برخی دیوانها و منظومهای بزرگ و اشعا
ر غرا به یادگار مانده است. شاعران بزرگ دوره افشاریه و زندیه را پیش از این نام بردهایم و اینك به ذكر فهرستی از اسامی گویندگان نام آور عهد قاجاری مبادرت میشود: فتحعلی خان صبای كاشانی (متوفی به سال 1238 هجری) شاگرد صبای كاشانی و ملك الشعراء فتحعلی شاه بود. دیوان قصائد او مشهور است و علاوه بر آن منظومهای شهنشاه نامه و خداوند نامه و گلشن صبا و عبرت نامه او نیز هر یك شهرت و مقامی در آثار ادبی اخیر ایران دارند.
ادامه خواندن مقاله شعر فارسي
نوشته مقاله شعر فارسي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.