Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله ماترياليسم

$
0
0
 nx دارای 76 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ماتریالیسم موضوع بحث ، علل گرایش به مادیگری ( ماتریالیسم ) است . اول باید مادیگری ( ماتریالیسم ) را كه موضوع بحث امروز ماست ، از نظر اصطلاح‏ متداول فعلی تعریف كنیم و حدود آن را بیان نماییم ، سپس وارد بحث شویم‏ . واژه ماتریالیسم استعمالات مختلفی دارد كه همه آنها – اكنون كه درباره‏ علل گرایش به ماتریالیسم بحث می‏كنیم – نمی تواند موضوع بحث ما باشد . مثلا گاهی ماتریالیسم می‏گویند و مراد مكتب اصالت ماده است ، اما به این‏ معنی كه ماده یك امر اصیل و یك امر واقعی در جهان هستی است ، نه یك‏ امر فرضی و ذهنی و نمایشی و ساخته ذهن ، در مقابل ایده‏آلیسم كه منكر واقعیت ماده است و آن را مخلوق ذهن بشر می‏داند . اگر ماتریالیسم را به این معنی‏ بگیریم باید همه الهیون را – چه مسلمان و چه غیر مسلمان – ماتریالیست‏ بخوانیم ، زیرا اینها همه ماده را كه واقعیتی است در بستر زمان و مكان ، و حقیقتی است متغیر و متحول و متكامل و محسوس و ملموس ، امری عینی و ماورای ذهنی و ذی اثر می‏دانند . مادی بودن و ماتریالیست بودن به این‏ معنی با مسأله خدا و توحید منافاتی ندارد ، بلكه عالم ماده و طبیعت به‏ عنوان یك واحد ” كار ” و یك واحد ” مصنوع ” ، بهترین وسیله برای‏ شناسایی خداوند است . اراده حكیمانه خداوند در جریان همین تحولات مادی‏ كشف می‏شود . قرآن كریم پدیده‏های مادی را به عنوان آیات الهی یاد می كند . و گاهی این كلمه استعمال می‏شود و مراد از آن انكار موجود ماورای ماده‏ است ، یعنی مكتب انحصار ، مكتبی كه هستی و نظام وجود را در انحصار ماده‏ می‏داند و هستی را در چهارچوب آنچه در تغیر و تبدل است و در بستر زمان و مكان واقع است محدود و محصور می‏كند و آنچه را كه از چهار دیواری تغیر و تبدل و احساس و لمس بشر بیرون است ، منكر است و معدوم و نیست‏ می‏پندارد . اكنون بحث ما پیرامون علل گرایش به این مكتب یعنی مكتب انحصاراست‏ كه چطور شد گروهی از بشر طرفدار انحصار گشتند و به مكتب نفی گراییدند و در صدد انكار خدا برآمده ، بیرون از جهان ماده را نیست پنداشتند . آیا انسان بالفطره الهی است یا مادی ؟ طرح این بحث به این كیفیت كه علل گرایشهای مادی چیست ، طبعا نمودار این است كه ما مدعی هستیم انسان بالطبع نمی بایست‏ گرایش مادی پیدا كند ، مادیگری یك جریان مخالف طبیعت و فطرت انسان‏ است و چون برخلاف اصل است ، باید به جستجوی علت آن پرداخت و از سببی‏ كه آن را برخلاف اصل و قاعده به وجود آورده كاوش نمود . و به عبارت‏ ساده‏تر ، اعتقاد به خدا حكم سلامت را دارد و گرایش مادی حكم بیماری را . هیچ گاه از سر سلامت نباید پرسید ، زیرا سلامت بر طبق مسیر و جریان طبیعی‏ نظام خلقت است ، اما اگر دیدیم فردی یا جمعیتی بیمارند ، آنجا باید پرسید : چرا این افراد بیمار شدند ؟ چه موجباتی سبب بیماری آنها شده است ؟ . این نظر ما درست بر خلاف آن است كه در كتب ” تاریخ ادیان ” معمولا اظهار نظر می‏كنند . نویسندگان آن كتب غالبا به دنبال این می‏گردند كه چرا بشر گرایش دینی پیدا كرد ؟ از نظر ما گرایش دینی نیازی به پرسش ندارد . آن ، كشش فطرت است ، بلكه باید كاوش كرد كه چرا بشر گرایش به بی‏ دینی پیدا كرد ؟ فعلا نمی‏خواهیم این بحث را دنبال كنیم كه آیا دینی بودن‏ یك امر طبیعی است و بی دینی امری غیر طبیعی و یا برعكس است ؟ زیرا از نظر موضوع بحث اصلی ، ضرورتی نمی‏بینیم . . البته این مطلب را باید توجه داشت كه مقصود این نیست كه چون گرایش‏ توحیدی یك گرایش فطری و طبیعی است ، آنگاه كه در سطح تعقلات علمی و فلسفی طرح می‏شود هیچ گونه سؤالی به وجود نمی آورد . خیر ، مقصود این‏ نیست . این مسأله مانند هر مسأله دیگر هر چند مورد تأیید یك غریزه فطری‏ باشد ، آنگاه كه در سطح تعقل طرح می‏شود ، طبعا سؤالات و اشكالات و شكوك‏ و شبهاتی برای مبتدی به وجود می‏آورد و راه حلهای لذت بخشی هم در همان سطح دارد . علیهذا ما نمی خواهیم شكوك و شبهاتی كه واقعا برای افرادی پیش می‏آید نادیده بگیریم و یا آنها را ناشی از خبث طینت و سوء سریره آنها بدانیم . خیر ، چنین نیست . پیدایش شكوك و شبهات در این زمینه آنگاه كه بشر می‏خواهد همه مسائل مربوط به این موضوع را حل كند ، یك امر طبیعی و عادی‏ است و همین شكوك است كه محرك بشر به سوی تحقیق بیشتر است . و لهذا ما این نوع شكوك را كه منجر به تحقیق بیشتر می‏شود ، مقدس می‏شماریم ، زیرا مقدمه وصول به یقین و ایمان و اطمینان است . شك آنگاه بد است كه‏ به صورت وسواس درآید و آدمی را به خود سرگرم كند ، آنچنانكه می‏بینیم‏ بعضی افراد از اینكه می‏تواننددر مسائل تردید كنند لذت می‏برند و آخرین‏ منزل سیر فكری خود را تردید و دو دلی می‏دانند . این حالت ، حالت بسیار خطرناكی است ، برخلاف حالت اول كه مقدمه كمال است . لهذا مكرر گفته‏ایم‏ که شك ، گذرگاه خوب و لازمی است اما توقفگاه و سر منزل بدی . بحث ما اكنون درباره افراد یا گروههایی است كه شك را توقفگاه و آخرین منزل خویش ساختند . به عقیده ما ماتریالیسم هر چند خود را یك‏ مكتب جزمی معرفی می‏كند ، ولی جزء مكاتب شك است . منطق قرآن نیز درباره اینها همین است . قرآن می‏گوید : ” حداكثر این است كه دچار برخی‏ شكوك و ظنون هستند ، ولی در عمل ، آن را به صورت جزم و علم و یقین در می‏آورند ” . سابقه تاریخی این طرز تفكر چیز تازه و جدیدی نیست . نباید پنداشت كه پیدایش این‏ طرز تفكر از نتایج تحولات علمی و صنعتی جدید است و در یكی دو قرن اخیر برای اولین بار به وجود آمده است ، مانند بسیاری از نظریات علمی كه در دورانهای قبل نبود و سپس بشر بر آنها دست یافت . نه ، مسلما گرایش‏ مادی بشر پدیده مخصوص قرنهای اخیر نیست ، بلكه از جمله افكار بسیار قدیمی است . در تاریخ فلسفه می‏خوانیم كه بسیاری از فلاسفه یونان باستان ، قبل از دوران سقراط و نهضت فلسفی او ، مادی بوده و ماورای ماده را انكار می‏كردند . در میان مردم جاهلیت مقارن زمان بعثت نیز گروهی چنین فكری داشتند و قرآن در مقام مبارزه با آنها برآمده ، سخنشان را نقل و انتقاد می‏كند : «و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلكنا الا الدهر . و گفتند : زندگی نیست جز همین زندگی دنیای ما . می‏میریم و زنده می‏شویم‏ و نمی میراند ما را جز دست روزگار . این جمله كه قرآن از مردمی نقل می‏كند ، هم انكار خدا را در بر دارد و هم انكار معاد را .ماتریالیسم در دوره اسلامی كلمه ” دهر ” یعنی روزگار . به مناسبت همین آیه و همین كلمه كه در این آیه آمده است ، در دوره اسلامی افرادی را كه منكر خدا بودند ، ” دهری ” می‏گفتند . در دوره اسلامی به افرادی برخورد می‏كنیم كه دهری و مادی‏ بوده‏اند ، خصوصا در دوران عباسیان كه فرهنگها و روشهای مختلف فلسفی وارد جهان اسلام شد . به واسطه آزادی فكری كه در آن دوره برای افكار علمی و فلسفی و دینی ( البته تا حدودی كه با سیاست عباسیین تضاد نداشت ) وجود داشت ، رسما عده‏ای به عنوان مادی مسلك و منكر خدا شناخته می‏شدند . این‏ عده با مسلمانان و سایر پیروان ادیان و معتقدین به خدا مباحثه و مجادله‏ می‏كردند و دلایل خود را بازگو می‏نمودند و به دلایل اهل توحید ایراد می‏گرفتند و بالاخره می‏گفتند و می‏شنیدند و آزادانه عقاید خود را ابراز می‏داشتند . تاریخچه اینها در متن كتب اسلامی ثبت شده است . افرادی در زمان امام صادق ( علیه السلام ) در مسجد پیغمبر (ص) جلسه‏ می‏كردند و از این نوع سخنان می‏گفتند . كتاب توحید مفضل زاییده یكی از یغمبر نماز خواندم و سپس در اندیشه فرو رفتم و درباره پیغمبر ( صلی‏ الله علیه و آله ) و عظمت آن حضرت فكر می‏كردم . در همان حال عبدالكریم‏ بن ابی العوجاء كه به اصطلاح آن وقت زندیق بوده است آمد و به فاصله‏ دورتری نشست . سپس یكی دیگر از هم مسلكان وی آمد . دو نفری شروع كردند به كفر گفتن ، یعنی خدا را انكار كردند و پیغمبر را فقط به عنوان یك مفكر و نابغه بزرگ نه به عنوان فرستاده خدا و مبعوث از جانب او و به عنوان‏ كسی كه از مبدئی غیبی وحی تلقی می‏كرده است یاد كردند . نه خدایی هست و نه وحیی و نه قیامتی . مفضل از شنیدن سخنان آنها سخت ناراحت شد و به آنها ناسزا گفت . سپس‏ به محضر امام صادق ( علیه السلام ) آمد و جریان را به عرض رسانید حضرت‏ او را دلداری داد و فرمود من تو را مجهز می‏كنم به سخنانی كه بتوانی با آنان مواجه شوی و سخنانشان را جواب گویی . سپس امام صادق ( علیه السلام‏ ( در چند جلسه طولانی تعلیماتی به مفضل داد ، مفضل نوشت و به این ترتیب‏ كتاب توحید مفضل به وجود آمد . ماتریالیسم در قرون جدید چنانكه می‏دانیم در قرنهای هجدهم و نوزدهم ، ماتریالیسم به صورت یك‏ مكتب درآمد ، و حال آنكه در گذشته اینچنین نبوده است و آنچه به بعضی‏ مكاتب یونان قدیم نسبت می‏دهند ، اساس درستی ندارد. معمولا تاریخ فلسفه‏ نویسها خودشان فلسفه نمی دانند و چون بعضی كلمات از برخی ار خدا و ماورای طبیعت است . از نظر ما ثابت نیست كه قبل از قرون جدید مكتبی مادی وجود داشته است ، بلكه قبلا فقط گرایشهای فردی به‏ سوی مادیگری در یونان و غیر یونان وجود داشته است و همین است كه برای‏ بسیاری این احتمال را به وجود آورده است كه شاید پیدایش ماتریالیسم به‏ صورت یك مكتب ، رابطه مستقیم با علم و پیشرفتهای علمی دارد . خود ماتریالیستها البته بسیار می‏كوشند كه مطلب را به همین صورت جلوه‏ دهند و دیگران را به این مطلب مذعن نمایند كه علت نضج و رواج ماتریالیسم در قرون هیجده و نوزده ، طلوع نظریات علمی بوده و توسعه علم‏ ، بشر را به این سو كشانده است . این مطلب به شوخی نزدیكتر است تا به‏ یك حقیقت جدی . گرایش مادی از دورانهای باستان ، هم در طبقات دانشمند بوده و هم در طبقات جاهل . در دوره جدید نیز همین طور ، در تمام طبقات افرادی مادی‏ پیدا می‏شوند ، همچنانكه در تمام طبقات و قشرها خصوصا در طبقه دانشمند گرایشهای الهی و معنوی و ماوراء الطبیعی وجود دارد . اگر مطلب به این‏ منوال بود كه ماتریالیستها می‏گویند ، باید به همان نسبت كه علم پیشروی‏ كرده است و دانشمندان بزرگ در جهان پیدا شده‏اند ، گرایشهای مادی در تیپ دانشمند بیشتر باشد و افراد هرچه دانشمندتر باشند مادی‏تر باشند ، و حال اینكه واقعیت خلاف آن را نشان می‏دهد . امروز ما از یك طرف افرادی معروف و مشهور را می‏بینیم مانند راسل كه‏ تا حدود زیادی خود را ماتریالیست نشان می‏دهند . وی می‏گوید : بشر مولود عواملی است كه در ایجاد او تدبیری به كار نرفته و غایتی‏ در نظر گرفته نشده است . اصل بشر ، نمو و حتی عواطف او چون آرزو ، ترس‏ ، عشق و عقیده چیزی جز مظهر تلفیق تصادفی اتمهای مختلف نیست . . . “ راسل به این ترتیب وجود نیروی شاعر و مدبر حاكم بر جهان را انكار می‏كند ، هرچند گاهی در بعضی گفته‏های خود ، خود را شكاك و ” لا ادری ” قلمداد می‏كند . از طرف دیگر ، اینشتاین نابغه علمی قرن بیستم را می‏بینیم كه درست در جهت خلاف نظر راسل ، نظر می‏دهد و می‏گوید : در عالم مجهول ، نیروی عاقل و قادری وجود دارد كه جهان گواه وجود اوست ” .آیا می‏توان گفت راسل با مفاهیم علمی امروز آشناست ، اما اینشتاین‏ آشنا نیست ؟ ! یا فلان فیلسوف قرن هیجدهم یا نوزدهم با مفاهیم علمی زمان‏ خویش آشنا بوده اما پاستور خداشناس ، آشنا نبوده و جاهل بوده است ؟ آیا می‏توانیم بگوییم ویلیام جیمز ، مرد موحد بلكه عارف عصر خویش یا برگسون و الكسیس كارل و امثال اینها با مفاهیم علمی زمان خود آشنا نبوده‏اند و با مقیاس هزار سال قبل فكر می‏كرده‏اند ، اما فلان جوان ایرانی‏ كه یكدهم آنها معلومات ندارد و به خدا معتقد نیست ، با مفاهیم علمی‏ زمان خود آشناست ؟ گاهی دیده می‏شود دو نفر ریاضی دان ، یكی معتقد به خدا و دین است و دیگری مادی است ، یا دو نفر فیزیك دان ، دو نفر زیست شناس ، دو نفر ستاره شناس ، یكی مادی فكر می‏كند و دیگری الهی . پس مسأله به این سادگی‏ نیست كه بگوییم علم آمده است و مسائل ماورای طبیعت را منسوخ كرده است . این یك سخن كودكانه است . بحثی كه بیشتر باید روی آن تكیه كرد این است كه چه چیز موجب گشت در اروپا ماتریالیسم به صورت یك مكتب ظهور كرد و گروندگان بسیاری پیدا كرد ، هرچند قرن بیستم برخلاف قرنهای هیجدهم و نوزدهم از پیشروی‏ ماتریالیسم كاست ، بلكه در این قرن نوعی شكست نصیب ماتریالیسم شد . این گرایشهای دسته جمعی ، یك سلسله علل تاریخی و اجتماعی دارد كه باید مورد بررسی قرار گیرد . ما در مطالعات خود به عللی برخورده‏ایم و همانها را در اینجا ذكر می‏كنیم . شاید افرادی كه مطالعات بیشتری در زمینه‏های اجتماعی ، خصوصا در تاریخ اروپا دارند ، علل و اسباب دیگری را بشناسند . ما در اینجا محصول‏ مطالعات خودمان را ذكر می‏كنیم . ازلیت ماده باز از جمله نمونه‏های نارسایی فلسفه غربی این است كه خیال كرده‏اند نظریه ازلیت ماده با اعتقاد به خدا منافی است و حال آنكه هیچ ملازمه‏ای میان این نظریه و انكار خداوند نیست ، بلكه حكمای الهی‏ معتقدند لازمه اعتقاد به خداوند ، اعتقاد به ازلیت و دوام فیاضیت او و دوام خالقیت اوست كه مستلزم ازلیت خلق است . یكی از دانشمندان روسی در مقاله‏ای كه به فارسی در یكی از مجله‏ها در چند سال پیش ترجمه شده بود ، نوشته بود كه ابوعلی سینا در میان ماتریالیسم و ایده‏آلیسم در نوسان بوده است ادامه خواندن مقاله ماترياليسم

نوشته مقاله ماترياليسم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>