nx دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینكه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از كجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق 1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مكتبى 4- اخلاق فلسفى1- اخلاق نظرى اخلاق نظرى از كیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.2- اخلاق علمى اخلاق عملى از كیفیت پیاده كردن و عمل نمودن و به كار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.3- اخلاق مكتبى اخلاق مكتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مكتبى را مطرح میكند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مكتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مكتب الهیون كدام است ؟
4- اخلاق فلسفى از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا كانت چه میگوید؟ ماركس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟اخلاق از دیدگاه مذاهب و مكاتب
به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم1- اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و كشش بر درك محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند كه عقل را كوچكتر و نارساتر از آن میدانند كه بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.حسن قبح عقلى
همانطورى كه بیان شد امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح عقلى اعمال هستند؛ این گروه از دانشمندان علم اخلاق مى گویند: عقل همه بایدها و نبایدها و محاسن و شرور را تشخیص میدهد مثلا صدق عدل خوب و شایسته است و دروغ و ظلم ، بد و ناروا میباشد.نظر برخى از دانشمندان در زمینه حسن و قبح عقلى 1 – دلائل حكیم ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجى : وى معتقد است كه عقل میداند كه فعل فلانى كه امر شرعى به آن وارد شد در نفس الامر نیكو و احسن است ، اگر فعل مذكور قبیح بود یا خالى از جهات قبح بود، البته قبیح بود از حكیم طلب آن فعل . همچنین فعلى كه نهى شرعى بر آن وارد شده عقل مى تواند بفهمد كه مذموم است در نفس الامر، و الا نهى از آن مذموم بود (2) مجموع استدلال حكیم متاءله به ثبوت میرساند كه عقل حسن و قبح را تشخیص مى دهد یعنى اگر عقل همه بایدها و نبایدها را بفهمد با ادله مستدل ایشان حسن و قبح عقلى است نه شرعى .
2 – دلائل محقق بزرگوار طوسى : ایشان در كتاب كشف المراد اثبات نموده اند كه حسن و قبح عقلى است نه شرعى ، به دلیل اینكه عقل حسن احسان و افعال ناشایسته و قبح ظلم را بخوبى تشخیص میدهد و هیچ نیازى به شرعى بودن آن نیست ؛ و دیگر اینكه اگر حسن و قبح شرعا و بخصوص ثابت گردد و تشخیص عقل در آن هیچ گونه دخالتى نداشته باشد هر دو از عقلى و شرعى بودن ، منتفى مى شوند.(3)
قاعده ملازمه : یكى از دلائل عقلى بودن حسن و قبح قاعده ملازمه است ، كه مى گوید ((كلما حكم به الشرع حكم به العقل )) یعنى هر چه را كه شرع به آن حكم میكند، عقل هم همان را حكم میكند، این قاعده یكى از استدلالهاى بسیار مهم كلامى است كه اهل استنباط و عقل از این قاعده استفاده میكنند. معتزله و امامیه و همه طرفداران حسن و قبح ، با همین قاعده ملازمه استدلال میكنند، كه عقل قدرت فهم حسن و قبح را دارد، همچنین سخن امیرالمؤ منین على علیه السلام نیز گواه بر مسئله میباشد كه حسن و قبح عقلى است . حضرت فرمود: من لم یعرف مضره الشرلم یقدر على المتناع منه (4) كسى كه زیان و ضرر شر و بدى را نشناسد قادر بر پرهیز از آن نیست .
حسن و قبح شرعى برخى معتقدند كه حسن و قبح شرعى است ، یعنى هر حكم شرعى كه بر آن وارد شده عقل هم باید او را بپذیرد و عقل قبل از ورود شرعى حق حكم كردن ندارد. اشاعره از طرفداران و بنیان گذاران این عقیده میباشد.نظریات دانشمندان در خصوص حسن و قبح
گروهى از دانشمندان میگویند: حسن و قبح شرعى است كه این نظریه یكى از دلائل اشاعره میباشد. و شبیه به نظریات دانشمندانى است كه براى جامعه اصالت قائلند، زیرا سوسیالیستها (جامعه گرایان ) اخلاق رایك پدیده اجتماعى میدانند و میگویند خوب چیزى است كه جامعه میطلبد و بد چیزى است كه جامعه نفى میكند.نظریه فاضل قوشچى در خصوص حسن و قبح شرعى
از دیدگاه وى هیچ حكمى در حسن و قبح اشیاء براى عقل ثابت نیست و حسن و قبح (به فعلیت ) بر نمى گردد به امر حقیقى قبل از ورود شرع ، كه كاشف بر شرع مقدس باشد آنچنانكه معتزله مى پندارند، بلكه شرع آن چیزى است كه از براى او حسن و قبح ثابت شده است . نتیجه اینكه قبل از ورود شرع براى افعال هیچگونه حسن و قبحى وجود ندارد و هر گاه شارع قضیه را عكس كند یا نفى آنچه قبیح است را نیكو و آنچه را كه نیكو است قبیح مینماید (5)
علیهذا اشاعره با استفاده از مكتب جبر، استدلال مینمایند كه انسان در تمامى اعمالى كه انجام میدهد، مجبور است ، و بر این اساس ، حسن و قبح فاقد معنا میشود، زیرا تمام چیزهایى كه در خارج محقق میشود فاعل و ایجاد كننده آن خداست و هم اوست كه خوب و بد و طاعات و معاصى را آفریده و اراده خداوند بر این امور قرار گرفته است ، البته این دیدگاه مقرون به صحت نمى باشد زیرا انسان به هیچ وجه مجبور به ارتكاب معاصى و خیرات نیست ، و بسیار شر و زشتیهایى را كه اشاعره از آن یاد مى كنند یا ماهیت عدمى دارد، یا خود مقدمه و سرچشمه بسیارى از خوبیها میباشند و یا اینكه جهل ما باعث به وجود آمدن این قبیل شرور و بدیها گردیده اند.اخلاق از دیدگاه برخى از فلاسفه
1- اخلاق از دیدگاه افلاطون : وى میگوید اگر ما بدانیم زندگانى خوب چیست ، چنان رفتار خواهیم كرد كه گویى براى نیل به آن مى كوشیم او مى گوید: شرور و بدكارى نتیجه جهل یعنى عدم شناسایى خیر است ، و اگر كسى بداند درستى و حق چیست ، هرگز شریرانه رفتار نخواهد كرد.اخلاق كلبیون
كلبیون ، نحله اى از فلاسفه قدیم یونان بودند و در حدود 3 تا 4 قرن قبل از میلاد مسیح در یونان زندگى میكردند و گویا در اثر ناهنجاریهاى زندگى اجتماعى و مصیبتها، گرفتاریهاى زیادى را براى آنها ایجاد نموده بود، این گرایش در آنها ایجاد شد كه باید این زندگى نكبت بار كه سراسر جنگ و خونریزى و آواره گیست ، كنار كشید. و بالاخره نتیجه گرفتند و مادامیكه انسان تعلق به خارج از خودش دارد هیچ وقت آرامش نمیكند، بنابراین انسان باید از آنچه كه در ماوراء محیط و محور زندگى خودش است دل بكند و به درون خود بپردازد، اینها معتقدند كه مثلا اگر انسان به خانه یا دوست همسایه خود دل ببندد و به آن علاقمند گردد با خراب شدن خانه یا افتادن جدایى بین این دو و دوستش ، انسان دچار ناراحتى و حرمان میگردد. بر این
اساس ، اینها میگویند انسان باید كم غذا بخورد به حدى كه ضرورت ایجاب مى كند. بارى اینها معتقدند كه انسان باید مثل سگ زندگى كند و رها باشد، و به همین جهت هم به كلبیون معروف شدند. و دیوگنس ، یكى از چهرهاى معروف این نظریه میباشد، كه معاصر با اسكندر مقدونى میزیسته است . البته یطلان این نظریه به حكم عقل و شرع روشن است و در بسیارى از آیات و روایات امامیه از رهبانیت و گوشه گیرى محض نهى گردیده و در مقابل ، به خوردن و آشامیدن طیبات رزق و دا
شتن معاشرات نیكو با دیگران امر گردیده است .اخلاق رواقیون مؤ سس مكتب رواقیون زنون میباشد، این گروه از فلاسفه و دانشمندان بر اساس جهان بینى خاص خود كه مبتنى بر وحدت وجود میباشد، معتقدند، كه كل جهان را وحدت تشكیل میدهد كه باطنش عقل الهى ، یا خود خداست ، و ظاهرش عالم طبیعت است و در میان پدیده هاى جهان او خالق و اشراف از همه است و فقط اوست كه با عقل الهى ارتباط دارد. اصل دیگرى كه در قلب رواقیون وجود دارد این است ، كه تمام حوادث جهان ناشى از تقدیر الهى است ، و انسان را قدرت تغییر حوادث جهان نمى باشد، البته اصول دیگرى نیز در مكتب رواقیون وجود دارد، كه عبارت از اعتقاد به آزادى اراده ، كه در درون ذات انسان وجود دارد و به اعتقاد به خیر بودن نظام هستى كه در كتب فلسفى ایشان وجود دارد، و در مكتب فلسفى رواقیون در این خصوص تفصیلا بحث گردیده است .
وجه امتیاز رواقیون بركلبیون وجه امتیاز رواقیون از كلبیون همان خیر بودن نظام هستى از دیدگاه رواقیون میباشد در حالى كه كلبیون معتقدند نظام عالم شر است و زندگى اجتماعى پر از شرور و آفات میباشد، از دیدگاه رواقیون نظام طبیعت خیر است و اجتماع نیز فى نفسه از آن جهتى كه مخلوق خداست ، حوادثش تابع قضاء حتمى الهى است . لذا خیر است ، و حوزه خیر و شر اخلاقى فقط در درون ذات انسان مى باشد، تا آنجا كه مربوط به اراده خود انسان میشود.
دیدگاه كانت در خصوص عقل عملى و عقل نظرى : علم و استدراك و فهم چیزها عقل نظرى . و درك چیزهاى كه باید انجام پذیرد عقل عملى مى نامند. در حقیقت عقل نظرى دانستن و استدراك چیزى است كه بشر با عقل خویش آنرا میفهمد و دیگر به كار گرفتن و عمل نمودن به آن را، كارى ندارد و در این زمینه ساكت است . كانت معتقد است كه از عقل نظرى زیاد كارى ساخته نیست و تمامى كارها به عهده عقل عملى است كه به وجدان میرسد. او میگوید وجدان یا عقل عملى یك سلسله احكام و دستوراتى است كه از قبل از راه حس و تجربه به دست بشر نرسیده ، بلكه جزء سرشت و فطرت بشر است . مثلا زبان به راستگویى و كنار گذاشتن دروغ و دروغگویى فرمانى گرفته است ، كه قبل از آنكه انسان تجربه اى درباره راست و یا دروغ داشته باشد، وجود داشته و فطرى و مادرزادى اوست و به حس و تجربه انسان مربوط نیست و این فرمانى است مطلق و به نتایج كارها كارى ندارد. (6)
آقاى كانت از محتواى كلامش ، خدا، و فرمان ذات اقدس او پیدا و هویداست . الا اینكه در اظهار عقیده توحیدى تعلل مى ورزد.نظریات قطب الدین رازى در عقل عملى و نظرى : وى میگوید عمل و پیاده كردن فعل بدون علم و اطلاع از آن ممكن نیست و عقل از عقل نظرى كمك مى گیرد، مثلا راستگویى عملى است شایسته ، كه عمل به آن واجب است . پس اگر بخواهیم با عمل صادقانه مواجه بشویم یك قیاس تشكیل داده و میگوئیم ((این عمل صادق است و هر عمل صادقانه اى شایسته و لازم است كه انجام گیرد)) پس این عمل ، شایسته انجام دادن و لازم الاجرامى باشد. تحصیل این مقدمات و تشكیل قیاس وظیفه عقل نظرى است و عقل عملى هم همین را راءى میدهد. كه این عمل صدق و پاك است و هر راستى و پاكى لازم الاجراء است . و حجت عقلى آن را براى قواى بدن به كار و امیدارد.
دیدگاه (معلم ثانى ) فارابى درباره عقل عملى وعقل نظرىوى میگوید عقل نظرى قوه ایست كه انسان به وسیله آن آگاهى و اطلاعاتى به دست مى آورد كه شاءن این آگاهیها عمل به آن نیست . ولى عقل عملى قوه اینست كه به وسیله آن امورى را كه در قلمرو عمل قرار میگیرند مورد شناسایى قرار میدهد.حاج ملا هادى سبزوارى و عقل عملى و نظرى
عقل عملى امورى را درك مینماید كه مربوط به چگونگى عمل انسان است مانند صبر و پایدارى در مصائب و عبادات ،؟ كه پسندیده است ، و مثل نماز واجب كه نیاز به صبر و تحمل دارد وى اضافه میكند عقل عملى همان عقلى كه در روایتى از آن ستایش شده امام صادق علیه السلام فرمودند: العقل ما عبد الرحمن و اكتسب به الجنان . عقل چیزى است كه انسان به واسطه آن خدا را پرستش مى كنند و به بهشت رهنمون میگردد، و این همان عقلى است كه در علم اخلاق از آن به عقل عملى یاد مى شود. پس این دو، عقل عملى و عقل نظرى ، دو شى متباین از هم نیستند و این طور هم نیست كه دو شى مستقل با نفس انسان ضمیمه شده باشد و كار یكى تعقل و ادراك باشد و كار دیگرى تحریك قوا بوده و هیچگونه ادراكى نداشته باشد. (7) مقدمه اى كه از نظر گرامیتان گذشت درآمدى بود بر فلسفه اخلاق از نظرگاه مكاتب و مذاهب ، بخصوص مذاهب اسلامى و على الخصوص مكتب مقدس امامیه .
تفصیل این بحث شیرین و خواندنى و در عین حال مهم به توفیق الهى و نظر عنایت خاص حضرت بقیه الهى الاعظم امام زمان (عج ) در آینده اى نزدیك در اختیار دانش پژوهان ، دانشجویان عزیز و عموم علاقمندان محترم قرار خواهد گرفت . امید است ادامه آنرا در جلد دوم همین كتاب پیگیرى نمائید. علیهذا با توجه به مقدمه اى كه ذكر گردید به مبحث فلسفه اخلاق ، یعنى : اخلاق از دیدگاه قرآن ، پیامبر و عترت بپردازیم . انشاءالله این كتاب و جلد دوم آن بتواند سهمى هر چند كوچك در استقرار نظام اخلاقى مبتنى بر اصول مترقى اسلام عزیز خصوصا مكتب حقه جعفرى علیه السلام داشته باشد و از این طریق مصداق بارز آیه شریفه (انك لعلى خلق عظیم ) در شاءن پیامبر علیه السلام نازل گردیده و عینیت یابد. و امید است بتوانیم با پیروى از سیره مقدس پیامبر و اهلبیت گرام آن حضرت علیهم صلوه المصلین براى جهانیان الگو و اسوه باشیم . والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته – سید حسین موسوى راد لاهیجى
ادامه خواندن مقاله فلسفه اخلاق
نوشته مقاله فلسفه اخلاق اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.