Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله زندگينامه حضرت علي (ع)

$
0
0
 nx دارای 93 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ولادت علی (ع):رسول گرامی اسلام در سال عام الفیل در مكه معظمه دیده به جهان گشود, فاطمه دختر اسد در حالی كه از ولادت پیغمبر خدا و از شنیدن آن همه معجزات و كرامات در هنگام تولدش به شدت خوشحال بود با سرعت تمام خود را به شوهرش حضرت ابوطالب (ع)رسانده و مولود جدید را به وی تبریك گفت. ابوطالب چون سخن همسرش را شنید ضمن خوشحالی و تشكر به او گفت: ((اصبری سبتاً اتشرك بمثله الا النبوه)) تتعجبین من هذا انك تحبلین و تلدین بوصیه و وزیره))ترجمه :ای فاطمه!سی سال دیگر صبر كن , تو نیز نظیر او را به دنیا می آوری, ومن این وعده را به تو مژده می دهم.و در حدیث دیگر آمده: آیا تو از این واقعه بزرگ تعجب می كنی؟بدان كه تونیز به وزیر و وصی و جانشین وی حامله می گردی (و فرزند عزیزم علی را به دنیا می آوری)سی سال از این واقعه شگرف تاریخی گذشت,همان طور كه حضرت ابوطالب خبر داده بود فرزند كعبه و وصی و وزیر مصطفی (ص)رحمت عالمیان پناه بی پناهان مولای متقیان حضرت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام در روز جمعه , سیزدهم رجب المرجب ,بیست و سه سال قبل از هجرت نبوی آن هم در شریف ترین مكان عالم هستی مكه در درون كعبه دیده به جهان گشود.و گیتی را به نور ولایتش منور ساخت. فاطمه بنت اسد چون از كعبه با فرزند عزیزش خارج گشت نخست پدرش حضرت ابوطالب از آنان استقبال نموده و میوه دلش را در آغوش گرفت, مولود كعبه در همان لحظات آغاز زندگی اش خطاب به پدر ارجمندش گفت : السلام علیك یا ابتاه و رحمه الله و بركاته و ابوطالب نیز جواب سلام علی را داده و او را مورد نوازش قرار داد و سپس پیامبر(ص)وارد خانه ابوطالب شد و علی را در آغوش كشید و چون چشمان علی به چهره مبارك رسول خدا افتاد به حركت آمده و با تبسم و چهره ای خندان گفت:السلام علیك یا رسول الله و رحمه الله و بركاته و آنگاه به دستور رسول اكرم (ص)شروع به خواندن كتابهای آسمانی و از صحف آدم و نوح و ابراهیم آغاز نمود و آیاتی را از زبور و تورات و انجیل قرائت كرد و در پایان از اول سوره مومنون تا آیه دهم را با آهنگ زیبا تلاوت فرمود و بدین طریق عظمت خود را به جهان انسانیت نشان داد. بخشهای زندگانی علی (ع)با توجه به اینكه امیر مومنان ده سال پیش از بعثت پیامبر(ص) دیده به جهان گشود و در حوادث تاریخ اسلام همواره در كنار پیامبر اسلام (ص)قرار داشت و پس از درگذشت آن حضرت نیز سی سال زندگی نمود؛می توان مجموع عمر 63 ساله اورا به پنج بخش زیر تقسیم نمود:1-از ولادت تا بعثت پیامبر اسلام2-از بعثت تا هجرت پیامبر به مدینه 3-از هجرت تا درگذشت پیامبر اسلام4-از رحلت پیامبر اسلام تا آغاز خلافت آن حضرت5-دوران خلافت آن بزرگوارنخستین كسی كه اسلام آوردنخستین افتخار امام علی (ع) پیشگام بودن وی در پذیرفتن اسلام و یا به عبارت صحیح تر ,ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا علی (ع) از كوچكی یكتاپرست بود و هرگز الوده به بت پرستی نبود تا اسلام او به معنای دست كشیدن از بت پرستی باشد.پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام ارزشی است كه قرآن روی آن تكیه دارد, تا آنجا كه در سوره واقعه آیات 10و11 می فرماید: ((و پیشگامان,پیشگام,آنان مقربانند)) دلائل پیشگامی علی(ع) در اسلامشواهد پیشگامی علی (ع) در متون اسلامی فراوان است كه به عنوان نمونه تعدادی از آنها را بیان می كنیم:الف : پیش از همه, خود پیامبر اسلام(ص) به پیشقدم بودن علی (ع) تصریح كرده و در میان جمعی از خود فرمود:نخستین كسی كه در روز رستاخیز با من در كنار حوض كوثر ملاقات می كند پیشقدمترین شما در اسلام علی ابن ابی طالب است.ب: دانشمندان و محدثان نقل می كنند :حضرت محمد(ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی (ع) فردای آن روز با او نماز خواند. ج: امام در خطبه قاصعه می فرماید:آنروز اسلام جز به خانه پیامبر(ص) و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم.نور وحی و رسالت را می دیدم ,و بوی نبوت را می شنیدم.جریان غدیر خم:در سال دهم هجرت پیامبر بزرگ اسلامی به اصحاب و یاران و فامیل هایش دستور دادند كه آن سال آماده زیارت خانه خدا گردند در نتیجه جمع كثیری از مسلمانان مدینه و شهرها و روستاهای اطراف كه تعدادشان را بین نود هزار, و بیش از یكصدوبیست وچهار هزار نفر نوشته اند دور هم گرد آمده و در كنار رسول خدا عازم مكه معظمه برای انجام مناسك حج گردیدند. چون مناسك حج به پایان رسید و زائران خانه خدا تصمیم گرفتند به خانه هایشان برگردند در آن هنگام كه به محل غدیر خم رسیدند در سرزمینی به نام جعفه كه راههای مدینه و كشورهای مصر و عراق از آن منشعب می گردیدو روز پنج شنبه هیجدهم ذی الحجه دهم هجرت بود ,ناگاه پیك وحی جناب جبرئیل سر رسید و این آیه را از جانب خداوند خواند.(ترجمه فارسی)((ای پیامبر!آنچه را كه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر نكنی رسالت او را انجام نداده ای!و خداوند تو را از خطرات دشمنان مصون می دارد و خدا كافران و جمعیت لجوج را هدایت نمی كند.)) در آیه فوق نكات بسیار حساسی است:اولاً به پیامبر خدا در ابلاغ آن هشدار می دهد.ثانیاً اهمیت موضوع و هدف ابلاغ بسیار مهم است كه نرساندن آن كوتاهی در رسالت خدا به شمار می آید.ثالثاً آیه موضوعی را در بر می دارد كه پیامبر خدا از ابلاغ آن وحشت می كند و ممكن است افراد لجوج و توطئه گر دست به خیانت بزنند.رابعاً در این آیه افراد لجوج و عنودی كه حكم آیه را نپذیرفتند كافر خوانده شده اند!!پس موضوع ولادت علی (ع) باید در استانه رحلت پیامبر برای بار چندم آنهم در اجتماع با شكوه حج اعلان گردد و مسلمانان جدید و اشخاصی كه هنوز ابلاغهای قبلی رسول خدا را نشنیده اند و بدانند, علی(ع) جانشین پیامبر است وولایت دنباله رسالت است. چون آیه دستور ابلاغ ولایت علی(ع) به پیامبر رسید جمعیت انبوه در مكانی بنام غدیر خم جمع شدند و حضرت در برابر آفتاب سوزان عربستان خطبه طولانی را قرائت فرموده و سپس دستور الهی را در مورد ولایت و جانشینی امیر المومنین علی (ع) به آنان ابلاغ كرد و آنگاه حضرت علی را به حاضرین معرفی فرمودند و بیان داشتند:من از میان شما می روم , و در میان شما دو امانت گرانبها می گذارم هر یكی از دیگری مهمتر است و آنها قرآن و عترت اهل بیت من می باشند, هان ای مردم!من رهبر شما هستم و علی ابن ابی طالب (ع) بعد از من رهبر شماست هر كس ولایت او را بپذیرد ولایت مرا پذیرفته و كسی كه ولایت او را نپذیرد در واقع مرا نپذیرفته است و در پایان مراسم حاضرین به خیمه مولای متقیان دسته دسته مراجعه نموده و دست وی را فشرده و ولایتش را تبریك می گفتند. با نزول آیه دویست و چهارده سوره شعراء رسول خدا برای تبلیغ و ارشاد خویشاوندانش مامور گردید و بدین منظور میهمانی ساده ای تشكیل داد و تمام بستگانش را دعوت كرد و بیش از چهل نفر از افراد مزبور در آن مجلس شركت كردند و در پایان پیامبر فرمودند:كیست از شما كه در این امر مهم(رسالت خویش)مرا یاری كند و او برادر و وصی و جانشین من در برابر شما باشد؟و پیامبر سه بار سخن خود را تكرار كرد و هر سه بار جز علی از كسی جوابی نشنید آنگاه دست علی (ع) را گرفته و خطاب به آنان فرمود:این برادر و وصی و خلیفه و جانشین من در میان شماست حرف او را بشنوید و اوامرش را پیروی كنید. پیام غدیر :پس از فرمان حق , رسول خدا (ص) دستور توقف داد . آنها كه رفته بودند برگشتند و آنانكه عقب مانده بودند رسیدند . برای مردم این سئوال بود كه چرا پیامبر اینجا كه آبادی نیست توقف كرد؟ مگر چه شده است؟همه به دنبال سایه می گشتند. مردم پس از لحظاتی خار و خاشاك را از زمین پاك و جاروب كردند و آماده نماز شدند هنگام ظهر بود صدای ملكوتی اذان در بیابان پیچید و پیامبر (ص) مشغول نماز شد و مردم به ایشان اقتدا كردند. پس از اتمام نماز رسول خدا بر بالای منبری كه از جهاز شتران درست شده بود قرار گرفت پیامبر (ص) فرمودند:آیا گواهی نمی دهید كه جزء ((الله)) معبودی نیست و محمد بنده و رسول خداست و بهشت و دوزخ و مرگ حق است و قیامت بی شك فرا می رسد و خداوند مردگان را برمی انگیزاند؟مردم جواب دادند : آری گواهی میدهیم .رسول خدا (ص) فرمود من در میان شما دو چیز گرانبها یادگار می گذارم, با آن دو چگونه رفتار می كنید ؟ شخص ناشناسی پرسید آن دو چیست ؟ آن حضرت فرمود قرآن كه یك رشته اش دست خدا و رشته دیگرش به دست شماست و عترت و اهل بیتم كه اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نمی شوید. پیامبر در این هنگام , حضرت علی را از میان جمعیت صدا كرد و او را بالای منبر برد و دست حضرتش را گرفت همان دستی كه ارزش یك ضربه شمشیرش از عبادت جن و انس بالاتر بود و او را به مردم معرفی كرد. همه مردم حضرت علی را بالای منبر و در كنار پیامبر دیدند , دستش در دست مبارك رسول خدا (ص) بود و او را شناختند و دریافتند كه هدف از توقف در این بیابان موضوعی است كه مربوط به علی (ع) است همه با گوش و جان آماده بودند كه پیامبر (ص) را درباره علی (ع) بشنوند، پیامبر فرمود: غدیر , هنگامه ای بود كه جبهه حق , مستحكم و پشت حق پرستان استوار شد با ولایت و امامت حضرت علی علیه السلام موضع شیاطین به قدری تضعیف شد كه آنان پیش شیطان بزرگ رفته, خاك بر سر خود ریختند ابلیس بزرگ گفت : چرا چنین می كنید؟گفتند :امروز این مرد پیمانی از مردم گرفت كه تا روز قیامت گسسته نمی شود. اعمال روز غدیر :اعمال این عید بزرگ چنین است :1-روزه ,كه كفاره شصت سال گناه است2-غسل كردن3-خواندن زیارت حضرت امیر مومنان علی علیه السلام4-خواندن دو ركعت نماز , كه كیفیت آن در كتاب مفاتیح الجنان آمده است.5-خواندن دوركعت نماز,پیش اززوال كه دستورآن درمفاتیح الجنان می باشد. 6-خواندن دعای ندبه7- خواندن دعایی كه سیدبن طاووس از شیخ مفید نقل كرده8-چون مومنی را ملاقات كند,این تهنیت را بگوید:((الحمدلله الذی جعلنا من المتمسكین بولایه امیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام)) شكر خدا را كه ما را از متمسكان به ولایت امیرالمومنان و پیشوایان معصوم(ع) قرار داد.و نیز بخوانید: ((الحمدلله الذی اكرمنا بهذا الیوم و جعلنا من الموقینی بعهده الینا و میثاقدالذی واثقنا به من ولایه ولاه امره و القوام و لم یجعنا من المجاهدین و المكذبین بیوم الدین؛))سپاس خدای را كه ما را بدین روز , گرامی داشت و از وفا كنندگان به عهدی كه ما سپرده و به پیمانی كه برای ولایت والیان امرش و قائمان به عدلش از ما گرفته ,قرارداد,و از منكران و تكذیب كنندگان به روز قیامت قرار نداد. 9-صد مرتبه بگوئید: ((الحمدلله الذی جعل كمال دینه و تمام نعمه بولایه امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام))سپاس خدای را كه كمال دینش و تمامیت خود را به ولایت امیر مومنان علی ابن ابیطالب (ع) قرار داد.10-شكر خدا را به جهت نعمت بزرگ ولایت علی (ع) به جا آورد.11-جامه های زیبا بپوشند,خود را آراسته كنند و عطر بزند. گفتنی است كه زنان باید فقط برای محارم خود زینت كنند و عطر بزنند.12-شادی كنند و پیروان حضرت علی (ع) را شاد كنند,تقصیرها و خطاهای دیگران را ببخشند, مشكلات مردم را بر طرف كنند.13-صله رحم به جای آورند,به امور خانواده رسیدگی كنند,مومنان را میهمانی كنند,افطاری بدهند,و به دیدن یكدیگر بروند.14-به روی مومنان لبخند بزنند,هدیه بدهند,زیاد صلوا ت بفرستند,بر پیامبر و آل او زیاد عبادت كنند.15با مومنان مصاحفه كنند,بدین صورت كه :دست راست خود را در دست راست برادر مومن خود قرار دهند. چگونه مولا علی (ع)را بشناسیم:با اینكه كتابها در اوصاف علی علیه السلام نوشته شده هنوز عقول از معرفت آن حضرت عاجز مانده زیرا گذشته از ربانیت او اوصاف كمالیه و اخلاق حمیده و افعال مرضیه آن حضرت از علم و بیان و حلم و حكمت و صبر و صدق و صفا و وفا و استقامت نا متناهی است و به اقرار خاصه و عامه اكمل هر یك از صفات كمال بلكه مصادیق واقعی آنها و بالاتر صفات الهیه در وجود مبارك آن حضرت ظهور كرده كه از هیچ بشری ظاهر نشده این همان اسرار الهی است كه خود فرموده :نحن اسرار الله الودعه فی هیا كل البشریه ترلونا عن الربوبیه و دافعوا عنا خطوط البشریه فانا عنها مبعدون و عما یجوز علیكم فقرهون ثم قولو فینا ما استطعتم.ما اسرار سپرده خدائیم در شكلهای بشریت ما را از پروردگار فرود آورید و از بهره های بشریت دور كنید كه ما از آنها دور شده ایم و از آنچه بر شما رواست. فضائل آن حضرت اززبان رسول خدا :از قاسم بن سعد كه زمانی حضرت زهرا سلام الله علیها بپدر بزرگوارشان از ضعف حال (بدون خانه از كثرت زهد علی علیه السلام) اظهار كردند حضرت رسول الله (ص) فرمودند آیا نمی دانی منزلت علی علیه السلام نزد من چقدر رفیع است امر مرا متكفل شد(در یوم الانذار كه غذا تهیه كرد كمر همت برایم بست) و حال آنكه دوازده ساله بود و در مقابل من شمشیر می زد و حال آنكه جوانی شانزده ساله بوده و كشنده شجاعان بود در وقتی كه نوزده ساله بود و هم و غم را از دل من می زدود و حال آنكه بیست سال داشت و درب خیبر را بلند كرد در حالیكه بیست و دو ساله بود در صورتیكه پنجاه نفر قادر نبودند بلند كنند آنگاه صورت حضرت فاطمه (س)درخشان شد و آثار سرور در او ظاهر گردید و بخانه بازگشت و جریان را برای علی علیه السلام نقل كرد: آنحضرت فرمود مقام فضل خدای را بر من برای شما نشمرده اند. فضیلت هایی از خود حضرت :در خصال صدوق رحمه الله علیه از قطان و سنان و وراق نقل كرده سند را از مكحون نقل كرده اند كه علی ابن ابی طالب علیه السلام فرمود ضابطین و حافظین (احادیث) از اصحاب رسول خدا (ص) اطلاع دادند كه برای من فضائلی و مناقبی است كه دیگران ندارند و هفتاد فضیلت مخصوص به خود دارم درخواست كردند كه آنها را حضرت بشمارد حضرت بشمارد حضرت یكایك شمردند:1-من یك چشم به هم زدنی شرك نورزیدم (این نشان) اول و اوصیا استكه بر فطرت توحید متولد می شوند و حتی دوران طفولیت هم به گناه آلوده نمی شوند چنانكه در قصه های یحیی بن زكریا در سرمایه سعادت و نجات ص254 نوشته است. ولات و غری و بتهای دیگر را نپرستیدم اینهم فضیلت دیگر است كه به تعبیر آن حضرت بت پرست بودند و بت پرست لیاقت خلیفه الهی را ندارد و بت پرستها را در كیفر كردار ج4ص8 می یابد. 2-هیچگاه شراب نخوردم و شراب خوردن از گناهان كبیره است و زمان جاهلیت رسم آنها بوده چنانكه در كیفر كردار ج2 ص26 شراب خوردن خلفا را با كیفر شراب خواران تشریح كرده مراجعه شود.3-من دوران كودكی را در دامن و آغوش رسول خدا (ص) گذرانیده ام. با آن حضرت می نوشیدم و می خوردم و هم صحبت بودم(چنانچه در فضیلت مشروح گردید).4-پیامبر اكرم (ص) درباره من فرمود تو از من به منزلت هارون هستی از موسی جز اینكه بعد از من پیغمبری نیست (در فضیلت مشروح گردید.) 5-من اولین پیشگام در اسلام و ایمان هستم (در فضیلت مشروح گردید).6-من آخرین فردی هستم كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله جدا شوم آری روح مبارك رسولخدا از روی دست علی علیه السلام به حكومت اعلا بالا رفت چنانچه در فضیلت وحی خواهید خواند.7-من تنها كسی هستم كه كه در جایگاه پیامبر ایثار گرانی در لیله المبیت خوابیدم.8-رسول خدا صلی الله علیه و آله بمن هزار باب از علم تعلیم داد كه از هر بابی هزار باب علم برایم كشوده شد.9-رسول خدا صلی الله علیه و اله به این بشارت داد كه در قیامت بربلندترین منبر اوصیاءقرارخواهم داشت.10 –رسول خدا بمن فرمود در قیامت هیچ چیزی بمن عطا نمی شود مگر اینكه مثل آن بتو داده شده باشد.11-رسول خدا (ص) به من فرمود تو برادر من هستی در حالی كه دست در دست تو دارم وارد بهشت می شوم.12-رسول خدا(ص) درباره من فرمود مثل تو مثل كشتی نوح است هر كس در آن درآمد نجات یافت و هر كس تخلف كرد هلاك شد.13-رسول خدا به من فرمود دست بر پستان گوسفندی بكشم چون كشیدم گوسفند پر از شیر شد رسول خدا(ص)از آن شیر نوشید و به پیرزنی كه از تشنگی شكایت می كرد بخشید سپس فرمود از خداوند خواستم بركت را در دستهای تو قرار بدهد. معراج یا مهمانی خدا :ذات مقدس باریتعالی برای ارائه جلال و كمال خلیفه خود و حیبت خود رسول مكرم را به مهمانی معراج برد تا آیاد خود به ویژه آیت عظمی را بنمایاند لذا از خاتم الانبیاء در معراج به هر جه كه می رسید گفتگو از علی بن ابیطالب بود حتی ذات پاك احدیت به زبان و صدای خلیفه اش با حبیبش سخن گفت و تا برگشتش از معراج همه سفارشات بنام شامخ ولی الله الاعظم علی بن ابیطالب بود.اولین ملاقات و اطلاع علی از معراج:پیغمبر اكرم فرمود چون به حجره ام هانی برگشتم هنوز شب باقی بود و اندكی استراحت نمودم تا صدای بلال به اذان بلند شد اولین كسیكه به من وارد شد علی (ع) بود كه رسید و سلام نمود و گفت:هناك الله المعراج و بارك الله الاسراء.(معراج خدا گو را باشد و خداوند سیر دادنت را مبارك فرماید). من تعجب كردم و تبسم نمودم گفتم یا علی از حال چه دانستی گفت یا رسول الله بحق آنكسیكه ترا به رسالت فرستاده كه من بر مقام احوال دیشب تو آگاه بودم و تمام و مراحل با شما همراه بودم (این سخن اثبات انفس می كند) پیغمبر فرمود به چه دلیل با من بودی (این را حضرت فرمود تا مدرك علی به جهانیان رسید) علی علیه السلام دست خود را زیر عمامه خود برد و یك دانه انار كه در پس پرده حجاب غیبی ظاهر شد و آن دست غیبی آن انار را برد. بیرون آورد گفت این همان انار است . حضرت فرمود :یا علی لحمك دمی و حبسمك و روحك روحی :سلام اهل آسمان بر شیعیان :پیغمبر (ص) فرمود چون مرا به آسمان هفتم بردند در هیچ یك از طبقات آسمانها نرسیدم مگر آنكه از احوال پسر عمم پرسیدند و مكی گفتم :یا محمد اذا رجعت الی الدنیا فاقراً علیا و شیعه منا السلام. یا محمد زمانیكه بدنیا برگشتی علی و شیعیانش را از ما سلام برسان اسلام بر تمام اهل آسمانها مدام باد. معروفیت علی علیه السلام در آسمانها :فرمود چون به معراج رفتم به هیچ گروهی از ملائكه نگذشتم مگر آنكه از من از علی بن ابیطالب علیه السلام پرسیدند تا آنكه گمان كردم نام علی در آسمانها از نام من مشهورتر است و چون به آسمان چهارم رسیدم و ملك الموت را دیدم گفت یا محمد هر بنده ای كه خدا آفریده من قبض روح می كنم .و چون بزری عرش رسیدم علی بن ابیطالب زیر عرش ایستاده گفتم یا علی تو پیش از من آمدی جبرئیل گفت یا محمد با كه سخن می گویی ؟گفتم با برادرم علی گفت این علی نیست و لكن ملكی از ملائكه رحمان است كه خدا او را به صورت علی خلق كرده و ما ملائكه مقرب هر گاه مشتاق علی شویم این ملك را زیارت می كنیم برای كرامت علی نزد حقتعالی فرمود چون به معراج به مرتبه قاب و قوسین رسیدم در آن جا صور علی را دیدم و حق تعالی مدا ندا كرد كه این صورت را می شناسی گفتم بلی این صورت علی بن ابیطالب است حق تعالی بسویم وحی كرد فاطمه را به او تزویج كن و او را جانشین خود گردان. تعداد اسماء عالیه مولی الموحدین:در عالم هیچ كس جز خدای منان كه هزار و یك نام دارد مانند علی علیه السلام پر نام نمی باشد آن حضرت هزار نام دارد كه تمام آنها وجود خارجی و مصداق واقعی دارد و معروفترین نام مباركش علی علیه السلام است كه در عرب نیز معروفترین دارد جابر بن انصاری گوید در اعراب اختلال كردند كه چرا او را علی گویند: طایفه گویند تا آنزمان كسی در عرب و عجم علی نامیده نشده و كسی هم ادعا نكرده و بعد از آن حضرت به این اسم نامگذاری كردند و گروهی گفته اند برای غلبه بر قهرمانان علی نامیده شده و گروهی گویند به او علی گفته شد زیر در بهشت خانه او از انبیاء بلندتر است و گروهی گفتند علی بالاتر است. زیرا قدم بر پشت رسول خدا (ص)نهاد و به جهت اطاعت خداوند و كسی بر پشت رسول خدا (ص) جز او در شكستن بتها از سطح كعبه بالا نرفته بود و گروهی گفته اند او علی است برای اینكه در آسمانها برایش ترویج شده و برای كسی چنین مقام والائی در آنجا از خلق خدای عزوجل نشده است و گروهی گفتند علی نامیده شد زیرا اعلاترین مردم است در علم بعد از رسول خدا(ص)تذكر :باید دانست مقام اسماء علویجز علی و بوی و ظهیر و میمون حیدره معافیتی نعبد لغت خود دارد و اگر بخواهیم هر كس را شرح دهیم شاید بیش از یك جلد شود لذا به اختصار می رویم و در خلال مطالب خوانندگان متفكر می یابند.علی و مسئله مرگ: اگر اندك تاملی در مفهوم زندگی علی (ع) بنمائیم؛شاید لذت خوش آمد گفتن علی (ع) را به مرگ در هنگام زدن حلقه به در جانش فرمود در می یابیم.اكنون جملات حیرت آور یگانه قهرمان زندگی و مرگ را مطالعه و مورد بحث قرار می دهیم:1-سوگند به یزدان پاك هیچ گونه پروائی ندارم و من به طرف مرگ حركت كنم یا مرگ به من وارد شود.2-قسم به خداوند بزرگ فرزند ابی طالب به مرگ مانوس تر است از كودك شیر خوار به مادر خود.3-هنگام اصابت زخم جان گاه كه رشته زندگی اش كه از هم می گسیخت فرمود : به خدای كعبه خلاص شدم. می گوید: پروائی ندارم من به طرف مرگ حركت كنم یا مرگ به طرف من حركت كند.می گوید : مرگ به من چیز تازه ای نشان نداده است. تامل در تمامی دوران زندگی علی (ع) به طور همه جانبه و بدون غرض بزرگترین دلیل برای ادعای اوست.هزاران نظر انتقاد و عیب جویی از علی (ع) چه زندگیش پیش از خلافت او و چه پس از خلافت او , بلكه در قرن های طولانی كه ریاست پرستان و جانوران انسان نما برای پوشاندن عیوب و رسوائی ها خود انجام می دادند, نتواستند از روی مدرك صحیح اثبات كنند كه علی (ع)در فلان مورد اجتماعی و فردی قدم گذاشته كه مطابق هوای نفس بوده یا لااقل اشتباه نموده است. كیست كه بتواند منصبی به این عظمت را در جهانی كه سر تا پا كنجكاو بوده است به استحقاق حائز شود؟آیا می توان گفت:علی (ع)زندگی را نفهمیده بود.بلی او زندگی را فهمیده بود كه كوچكترین هراسی از مرگ نداشت.آن شخص در محیط مستان هشیار است. آن كس كه در میان خود پرستان و فرو پرستان در فكر اجتماع است ,مردی كه می داند بهره مالی تشخص هر فرد از افراد اجتماع مربوط به كار و ایجاد نتیجه است. آن بیداری در محیطی كه تنازع در بقاء و پامال نمودن ضعیف مبادی و اصول انسانیت را از آنها سلب نموده است آیا چنین مرد بیدار در چنان اجتماع نفرت انگیز هر روز و شب مرگ را احساس نمی كند ؟این است كه: علی (ع)از غوغای مرگ و غائله پس از مرگ نگرانی ندارد.باز می گوید:فرزند ابوطالب به مرگ مانوس تر است از كودك شیر خوار به مادرنزدیك به هزارو چهارصد سال است كه بلندگوی تاریخ بدون پرده می گوید:علی (ع)در ادعا را در یك دست و تاریخ روشن زندگی علی(ع) را در دست دیگر بگیرد و با یكدیگر تطبیق كنید. اكنون كه علی (ع)دوست خداست چرا شب و روز آرزوی ملاقات و شناختن به محضر اعلای او را نداشته باشد.بپرس از كتاب آسمانی كه می گوید باید آرزوی ملاقات دوست را داشته باشد.((قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انكم اولیاء الله من دون الناس فتمنوا الموت ان كنتم صادقین)) بگو به طایفه یهود :اگر گمان می كنید دوستان خدا شمائید و بس آرزوی مرگ كنید اگر راست می گوئید چرا مرگ به علی (ع)شیرین است؟او با عقل سالم و فطرت پاكش دریافته بود كه مرگ یعنی باز شدن درهای ابدیت.آری علی (ع) حق دارد, اگر از غوغای مرگ و غائله پس از مرگ نگرانی ندارد چرا علی ابن ابیطالب (ع) در موقع اصابت زخم سنگین مرگ مانند مهمان عزیزی كه سالها انتظار آن را بكشد به مرگ خیر مقدم نگوئید.اگر تسلیم محض بودن در مقابل عدالت و ناچیز شمردن مال وجان وسلطنت همان ارزش را داراست كه علی(ع)با كردارش انجام می داد, اگر وحشت و هراس از كوچكترین ستمكاری به حقوق زندگانی به آنطور است كه علی (ع) داشت و می فرمود : اگر تمامی دنیا را با آنچه كه در آن است در مقابل ستم به موری با كشیدن پوست جوی از دهانش به من ببخشند من نخواهم كرد.حقیقت جاودانی عدالت است كه می گوید: علی (ع) از غوغای مرگ و غائلهای پس از مرگ نگرانی ندارد. تاریخ بشر تنها پیشوایان توحید و نمونه ی تمام عیار آنها فرزند نازنین و سلحشور ابیطالب را از این رسم قانون و عمومی استثنا كرده است.در منطق علی ابن ابیطالب(ع) آن مرگی كه تمامی افراد و اجتماعات باید از آن بهراسند عبارت از مرگ وجدان و فطرت است.زیرا فرد یا اجتماعی كه خود پرستی و عشق به شخصیت را به جایی برساند كه تمامی ارزشهای زندگی را به تراكم ثروت و امر و نهی منحصر كند چنین فرد اجتماعی به سوی انقراض و نابودی می تازد .در آن فرد و اجتماع كه وجدان و فطرت اولیه می میرد احساس تكلیف نابود گشته ,مبادی و اصول انسانیت كه انسان را از وحشی جدا می كند و به او علم و فلسفه و اخلاق و دین یاد می دهد . جای خود را برای تنازع در باء و پامال نمودن ناتوانان خالی می كند. از آن طرف این دنیای كهن در مقابل هر نیرومند, نیرومندتری و در مقابل هر دست, دست بالاتری , تهیه می كند كه هر یك با دست دیگری راه نیستی در پیش می گیرد.این است مرگی كه همگان از قیافه ای آن می ترسند و باید هم بترسند.ولی آن یگانه شخصیت زنده كه همیشه اهمیت تكلیف را به اولاد آدم گوش زد فرموده و خود را كشته شده تسلیم در پیشگاه قانون(قصاص پیش از جنایت ممنوع است) قرار داد. اگر خود نیز هرگز راجع به مرگ اظهاری نم كرد حقیقت مقدس و جاودانی تكلیف,بارساترین صدای خود به گوش جهانیان می رسانید: علی (ع) از غوغای مرگ و غائله ی پس از مرگ نگرانی ندارد. مرگ علی ابن ابیطالب (ع)نمی توانست با آن قدرت شاهانه خود قوانین را مطابق تمایلات متعارف انسان نماها منحرف نموده ورودی زمین را از مجسمه پلید و جنایت بار ابن ملجم مرادی پاك كند.و در زیر زخم سنگین بار مرگ غذای قاتل جنایتكار را فراموش نكند و از هیجان پدر كشتگی فرزندان جلوگیری كند و در موقع عبور از دالان مرگ به صفحات پس از مرگ لباس وصله خورده را عوض و با یك قطعه كفن معمولی مانند لباس احرام, جسد خود را به زیر خاك و خود به ملاقات پیشگاه معبودش بشتابد كدامین نگرانی او را شكنجه و آزار می دهد. خدمات حضرت امیر علیه السلام در زمان حكومت :الف :شكست نظام طبقاتی و ایجاد عدالت اجتماعی:اسلام همه بشر را در برابر خدا و قانون اسلام یكسان می داند و برتری را فقط به اهل تقوی می دهد در قران می خوانیم :یا ایها ااناس انا خلقناكم من ذكر و انثی و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم عندالله اتقیكم ام الله علیم خبیر ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را قبیله قبیله قرار دادیم تا همدیگر را نسبت به شهر و قبیله بشناسید .همانا گرامی ترین شما در نزد خدا پرهیزگارترین شماست .همانا خدا دانا وآگاه است. پس از قتل عثمان و بیعت مردم با حضرت امیر علیه السلام آن حضرت به اسلام یعنی سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نمود و بین مهاجر و انصار , عرب و عجم ,قریشی .و غیر قریشی فرقی نگذاشت و پس از آمكه بیعت با او به پایان رسید ,دستور فرمود تا بیت المال را بین مسلمین حاضر به طور مساوی تقسیم نموده و به هر كس سه دینار بدهد .خود سه دینار برداشت و به آزاد كرده اش قنبر هم سه دینار داد.آن حضرت بر خلاف خلفای قبلی ,انصار را به حكومت شهر ها و امارت لشگرها گماشت.ب-نشر معرف اسلام:مسئولیت و وظیفه اصلی ائمه علیهم السلام بعنوان وصی پیامبر ,حفظ وتبلیغ دین الهی است ,لذا خلافت امیر علیه السلام كه پس از حكومت خود آنرا به خوبی ایفا فرمود :نشر عقاید و اخلاق واحكام اسلام بود. آن حضرت در حدود 4 سال خلافت خود برای نشر اسلام از سه راه اقدام نمود.1-تبلیغ مردم بوسیله بیانات خود2-تربیت شاگردان شایسته3-آزادی دادن به صحابه در نقل حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله1-تبلیغ مردم: حضرت امیر علیه السلام در زمان حكومت در كوفه , اسلامی را كه از پیامبر صلی الله علیه و آله تلقی كرده بود به مردم تبلیغ نمود و احكام قرآن و سنت پیامبر را به جامعه اسلامی باز گرداند . الف-قران كریم-حضرت امیر علیه السلام از كودكی در دامان پیامبر اكرم(ص) تربیت شده و اكثر اوقات همراه آن حضرت بود و معارف دین را مستقیماً از آن حضرت فرا می گرفت و در اولین باری كه قرآن به صورت وحی بر پیامبر اكرم (ص) نازل شد حضرت امیر (ع) حضور داشت و صدای فرشته و ناله شیطان را شنید. حضرت امیر(ع) در زمان حكومت خود تفسیر قرآن را كه از پیامبر (ص) فرا گرفته بود در ضمن خطبه هایش برای مردم بیان می كرد و تابعین از اهل كوفه این تفاسیر را از آن حضرت شنیده و بعد برای دیگران روایت نموده بیشتر نشات گرفته است. اگر خلافت حضرت علی(ع) و هجرت ایشان از مدینه به كوفه و بیانات آن حضرت نبود , هیچ تفسیری وجود نداشت. سپس آن حضرت تفسیر قرآن را كه در زمان خلفای قبل ممنوع شده بود به جامعه باز گرداند.حضرت امیر در زمان حكومت خود و خدمت دیگر به قرآن كریم نمود:1-حفظ لفظ قرآن كریم2-تعلیم علم نحو برای فهم معنای قرآنب-خدمت حضرت امیر (ع) از كودكی در دامان پیامبر اكرم (ص) ترتیب شده و اكثر اوقات همراه آن حضرت بود و با اخلاق و رفتار آن حضرت ساخته شد. علی علیه السلام خود می فرماید :من مانند بچه شتر كه از مادر خود تابعیت می كند از پیامبر پیروی می كردم و او هر روز نمونه تازه ای از بزرگواریهای اخلاقی را نشان می داد و مرا به پیروی از آن امر می فرمود:1-پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله نیز حضرت امیر علیه السلام اولین مردی بود كه به پیامبر (ص) ایمان آورد و تا پایان زندگی همراه و یاور آن حضرت بود. 2-تربیت شاگردان : حضرت امیر (ع) شاگردانی را پرورش داد و معارف اسلامی را به آنان آموخت از جمله : ابن عباس و كمیل ابن زیاد, مالك اشتر , میثم تمار ابولاسوددئلی,رشید حجری, حجربن عدیب,; بعضی از اینان به طور خصوصی از حضرت استفاده می كردند و بعضی به ولایاتی منصوب می شدند ودر حد خود این آموخته ها را به مردم تبلیغ می نمودند. ایشان سنگ زیر بنای فرهنگ تشیع شدند .3-تشویق صحابه به نقل حدیث پیامبر (ص):بیش از 1500 نفر از صحابه با حضرت امیر(ع) برای جنگ جمل به بصره آمدند پس از جنگ حضرت آنها را همراه خود به كوفه آورد و آنجا را مركز حكومت خود قرار داد و بر خلاف خلفای قبلی كه از نقل حدیث پیامبر (ص) به شدت جلوگیری می كردند, آن حضرت همه را تشویق نمود تا احادیثی را كه از پیامبر (ص) شنیده بودند برای مردم روایت كنند .ج-نفی حجمیّت سیره خلفا و پایه گذاری مكتب تشیع: حضرت امیر (ع) علاوه بر آنكه اسلام را واقعی و قرآن و سنت پیامبر (ص)را به جامعه برگرداند روشهای باطل و والیان قبلی را برای مردم بیان نمود و نشان داد كه مدرك احكام دین خدا و اسلام تنها قرآن و سنت پیامبر (ص) است و در كنار آن به سیره هیچ كس نیازی نیست .خصوصاً مواردی كه سیره آنها مخالف قرآن و سنت پیامبر (ص) باشد. علی (ع) درخشنده ترین چهره اسلام:علی سر آمد همه فضائل و سرچشمه آنهاست در فضائل و كمالات شایسته و مجد و عظمت هیچ كس به پای او نرسیده است و هر كس بعد از او در علم و فضیلت به مقامی رسیده رهین منت اوست. 1-علم كلام , خداشناسی,علم كلام یاعقاید دینی و خداشناسی از هر علمی ارجدارتر است زیرا ارزش هر علمی بسته به ارزش معلوم آن است و معلوم خدا شناسی هم (به شناختن ذات الهی است) اشرف وجود هاست بنابراین علم خدا شناسی اشرف مقام علوم است این علم را دانشمندان اسلامی از علی(ع) گرفته اند و هم از او نقل شده و به او منتهی می گردد. 2-از این گذشته فقهای صحابه یعنی عمربن الغطاب و عبدالله ابن عباس فقه و احكام دینی را از علی گرفته اند وضع عبدالله ابن عباس (شاگر علی (ع)بوده است) روشن است و راجع به عمر نیز همه می دانند كه در بسیاری از مسائل كه در حل آن عاجز می ماندند به علی (ع) و سایر صحابه مراجعه می كرد و مكرر با صراحت گفت: ((لولا علی لهك عمر)) یعنی اگر علی نمی بود كه مسائل مشكل اسلام را حل كند عمر به هلاكت می افتاد و هم می گفت: ((لایفتین احكام فی المسجد و علی حاضر)) یعنی وقتی علی در مسجد است كسی حق ندارد فتوی بدهد . از این راه نیز بازگشت فقه و احكام اسلامی به آن حضرت دانسته می شود. به علاوه شیعه و سنی روایت كرده اند كه پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود : ((اقضاكم علی)) یعنی در امر قضاوت علی مقدم بر همه شماست پایه قضاوت همان فقه است و از این رو علی (ع) سرآمد فقهای صحابه پیامبر است. 3-یكی دیگر از علوم اسلامی علم تفسیر قرآن است این علم را مسلمانان از علی (ع) گرفته اند و از وی منشعب گشته است اگر به كتب تفاسیر مراجعه كنید خواهید دانست , زیرا بیشتر تفسیر قرآن از آن حضرت و عبدالله بن عباس نقل شده و همه می دانند كه ابن عباس شاگرد علی و همیشه ملازم او بوده و از محضر وی برخواسته است. روزی به وی گفتند دانش تو نسبت به پسر عمت علی چگونه است؟ ابن عباس گفت:همچون قطره بارانی است در كنار دریای بی كران.4-شجاعت امیر المومنین (ع) چنان بود كه یاد دلاوران روزگار را از دلهای مردم برد و نام دلیرانی را كه بعدها می آیند به كلی از خاطرها زدود جایگاه علی(ع) در جنگ و جنگجویی به قدری مشهور است كه تا روز رستاخیز ضرب المثل شده است,علی (ع) دلاوری بود كه هرگز از میدان جنگ روی برنتافت و ابداً از سپاه دشمن نترسید هیچكس به میدان او نیامد جز اینكه بر وی چیره برگشت و او را از پای درآورد. 5- جود و سخاوت امیر المونین (ع) چیزی نیست كه محتاج به شرح و بسط باشد , مفسرین نقل كرده اند علی (ع) چهار درهم دارایی داشت , یك درهم را شبانه و یك درهم در روز و یك درهم را پنهانی و یك درهم را به طور آشكار در راه خداوند به فقیران و مسمندان داد و درباره اش این گونه فرود آمد ((الذین ینفقون اموالهم بالیل و النهار سراً و علانیاً)) شعبی (دانشمند معروف سنی) می گوید علی (ع) سخی ترین مردم بود , هرگز به سائل جواب رد نمی داد. 6-علی (ع) بردبارترین و با گذشت ترین مردم روی زمین بود صحت گفتار ما در جنگ جمل به خوبی دیده می شود حضرت در آن جنگ به مروان حكم دست یافت و با اینكه وی علی (ع) را سخت دشمن می داشت و كینه اش را به طور فوق العاده به دل گرفته بود , مع الوصف حضرت از تقصیر وی درگذشت, همچنین عبدالله زبیر كه آشكارا حضرت را دشنام می داد در آن جنگ اسیر شد و از تقصیرش گذشت و فقط گفت برو كه تو را دیگر نبینم.7-درباره فصاحت و بلاغت آن حضرت باید گفت وی پیشوای فصحا و سرور بلغا است چنانكه گفته اند سخنان علی (ع) پائین تر از سخن خداوند و بالاتر از گفتار گفتار تمام بندگان است. همین كتاب نهج البلاغه بهترین دلیل است كه هیچ كس در فصاحت و بلاغت به پایه آن حضرت نخواهد رسید , خطابه هائی كه از امیر المومنین گردآوری شده ده یك آن از یاران پیامبر كه معروف به فصاحت بودند بلكه از پنج نفر آنها هم دیده نمی شد. 8-اخلاق معتدل و خوشروئی و شكسته نفسی علی (ع) ضرب المثل است, تا جائیكه دشمنانش آن را وسیله عیب جویی او قرار دادند.صعصحه بن صوجان و جمعی دیگر از شیعیان و اصحاب آن حضرت او را بدینگونه ستوده اند علی(ع) در میان ما مثل یكی از ما بود بسیار خوش رفتار و متواضع و ساده و بی پیرایه بود با این وصف ما از هیبیت او مانند اسیری بودیم كه دست بسته شمشیر برهنه ای بالای سر خود ببینید. 9-درباره زهد و كناره گیری امیر المومنین از لذات دنیا باید گفت وی رئیس زاهدان جهان و سرور ابدال روزگار است زهاد و ابدال عالم رو به درگاه او آورده و گلیم پاره خود را در نزد وی می تكانند.هیچ گاه از خوانی سیر برنخواست و خوراك و پوشاك وی از همه مردم سخت تر و زبرتر بود.10-امیرالمومنین (ع) از لحاط عبادت از همه كس عابدتر و نماز و روزه اش از تمام مردم بیشتر بود نماز شب و توجه به اولاد و اذكار الهی و انجام مستحبات را مردم از وی آموختند.11-رای و تدبیر علی (ع) از همه كس محكمتر و صحیحتر بوده است اوست كه وقتی عمربن خطاب خواست با سپاه اسلام شخصاً به جنگ روم و ایران برود با آن حضرت مشورت نمود و عمل به رای او كرد و هم علی (ع) بود كه عثمان را با موری راهنمایی نمود كه صلاح وی در آن بود كه اگرمی پذیرفت به آن سرنوشت دچار نمی گردید.علت اینكه دشمنان آن حضرت می گویند وی رای و تدبیر نداشت اینست كه علی (ع) مقید به رعایت تعالیم دین اسلام بود و نمی توانست با آن مخالفت كند و به آنچه دین حرام كرده است عمل نماید خود آن حضرت فرمود اگر تقوی و پرهیزگاری نمی بود من از تمام عرب زیرك تر بودم . سایر خلفا به مقتضای صلاحدید و رای و تدبیر خود عمل می كردند خواه مطابق شریعت اسلام باشد یا نباشد. 12- علی (ع) در سیاست ملك داری بسیار سختگیر بود در هر حال سخت پابند رضایت الهی بود.اعمال پسر عمویش عبدالله بن عباس را به حكومت بصره منصوب داشته بود از نظر دور نداشت و ملاحظه برادرش عقیل را كه چیزی زاید بر مقرری خود از بیت المال می خواست نفرمود.اینها خصایص و مزایای بشری است كه در این موارد پیشوا است و دیگران باید از وی پیروی كنند, رئیسی است كه باید سایرین از وی بیاموزد.من نمی دانم درباره مردی كه یهود و نصاری و محبوسها با اینكه منكر نبوت حضرت الانبیاء(ص)هستند او را دوست می دارند چه بگویم ;علی امام و پیشوای راستین: سراسر وجود علی , تاریخ و سیرت علی , خلق و خوی علی , رنگ و بوی علی, سخن و گفتگوی علی درس است, سرمشق است و تعلیم است و رهبری است. همچنان كه جذبهای علی برای ما آموزنده و درس است , دفعهای او نیز چنین است.ما معمولاً در زیارتهای علی و سایر اظهای ادبها مدعی می شویم كه ما دوست تو ,دشمن دشمن تو هستیم. تعبیر دیگر این جمله این است كه ما به سوی آن نقطه می رویم كه در جو جاذبی تو قرار دارد و تو حذب می كنی و از آن نقاط دوری می گزینیم كه تو آنها را دفع می كنی . از آنچه گفتیم معلوم شد كه علی (ع) دوطبقه را سخت دفع كرده است : 1-منافقان زیرك2-زاهدان احمقهمین دو درس , برای مدعیان تشیع او كافی است كه چشم باز كنند و فریب منافقان را نخورند, تیز بین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند, كه جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است. دموكراسی علی (ع)اگر درست دقت كنیم, می بینیم,دوره خلافت علی (ع) از دشوارترین دوره های حكومت اسلامی است,چرا كه اعراب مغرور از پیروزی در جنگها, اعراب خو گرفته به مال و منال بیش از اندازه,اعرابی كه پس از سختگیریهای زاهدانه عمربن خطاب در دوره عثمان دنیا دوستی و مال اندوزی را آموخته بودند, نمی توانستند شخصیتی چون علی را تحمل كنند.شخصیتی كه حتی به اندازه تار مویی از حقیقت فاصله نمی گرفت,با این حال امیر المومنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموكراسی رفتار كرد. او خلیفه است و آنها رعیتش , هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و وقتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نكرد, به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی عجیب نیست اما چیزی است كه در دنیا كمتر نمونه دارد.آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیدهآزاد با آنان روبرو می شدند و صحبت می كردند,طرفین استدلال می كردند, استدلال یكدیگر را جواب می گرفتند. شهادت علی (ع)ابن ملجم یكی از نه نفر زهاد و خشكه مقدسهاست كه می روند در مكه و آن پیمان معروف را می بندند و می گویند همه فتنه ها در دنیای اسلام معلول سه نفر است :علی ,معاویه و عمر وعاص. ابن ملجم مامور می شود كه بیاید علی (ع) را بكشد . قرارشان كی است ؟ شب نوزدهم ماه رمضان . چرا این شب را قرار گذاشته بودند؟ ابن ابی الحدید می گوید : نادانی را ببین! اینها شب نوزدهم ماه رمضان را قرار گذاشتند, گفتند چون این عمل ما یك عبادت بزرگ است آنرا شب قدر انجام بدهیم كه ثوابش بیشتر باشد. ابن ملجم آمد به كوفه و مدتها در كوفه منتظر شب موعود بود. در این خلالهاست كه با دختری به نام ((قطام)) كه او هم خارجی و هم مسلك خودش است آشنا می شود , عاشق و شیفته او می گردد ,شاید تا اندازه ای می خواهد این فكرها را فراموش كند. وقتی كه می رود با او مسئله ازدواج را در میان می گذارد , او می گوید من حاضرم ولی مهر من خیلی سنگین است. این هم از بسكه شیفته اوست می گوید هر چه بگویی حاضرم. می گوید سه هزار درهم . می گوید مانعی ندارد.یك برده .مانعی ندارد.یك كنیز.مانعی ندارد.چهارم :كشتن علی ابن ابیطالب. اول كه خیال می كرد در مسیر دیگری غیر از مسیر كشتن علی (ع) قرار گرفته است , تكان خورد,گفت ما می خواهیم ازدواج كنیم كه خوش زندگی كنیم ,كشتن علی كه مجالی برای ازدواج و زندگی ما نمی گذارد .گفت : ((مطلب همین است.اگر می خواهی به وصال من برسی باید علی را بكشی.زنده ماندی كه می رسی , نماندی هم كه هیچ)) می گوید این چند چیز را به عنوان مهر از من خواست . بعد خودش می گوید: در دنیا مهری به این سنگینی پیدا نشده و راست هم می گوید.می گوید هر مهری به این سنگینی پیدا نشده,می گوید هر مهری در دنیا هر اندازه بالاباشد اینقدر نیست كه به حد علی برسد . مهر زن من خون علی است.بعد می گوید: و هیچ تروری در عالم نیست و تا دامنه قیامت واقع نخواهد شد مگر اینكه از ترور ابن ملجم كوچكتر خواهد بود,و راست هم گفت. آن وقت ببیند علی چه وصیت می كند؟ علی در بستر مرگ كه افتاده است, دو جریان را در كشوری كه پشت سر خود می گذارد می بیند , یكی جریان معاویه و به اصطلاح قاسطین,منافقینی كه معاویه در راس آنهاست,و یكی هم جریان خشكه مقدسهاست كه خود اینها با یكدیگر تضاد دارند.حالا اصحاب علی بعد از او چگونه رفتار بكنند؟فرمود :بعد از من دیگر اینها را نكشید: ((لاتقتلوا الخوارج بعدی)) درست است كه اینها مرا كشتند ولی بعد از من اینها را نكشید ,چون بعد از من شما هر چه اینها را بكشید به نفع معاویه كار كرده اید نه به نفع حق و حقیقت,و معاویه خطرش خطر دیگری است. فرمود:خوارج را بعد از من نكشید كه آنكه حق را می خواهد و اشتباه كرده است مانند آنكه از ابتدا باطل را می خواسته و به آن رسیده است نیست.اینها احمق و نادانند ,ولی او از اول دنبال باطل بود و به باطل خودش هم رسید. علی با كسی كینه ندارد,همیشه روی حساب حرف می زند.علی از دنیا رفت او در شهر بزرگی مانند كوفه است .غیر از آن عده خوارج نهروانی باقی مردم همه آرزو می كنند كه در تشییع جنازه علی شركت كنند,بر علی بگریند و زاری كنند.شب بیست و یكم ,مردم هنوز نمی دانند كه بر علی چه دارد می گذرد و علی بعد از نیمه شب از دنیا رفته است.تا علی از دنیا می رود فوراً همان شبانه ,فرزندان علی,امام حسن , امام حسین,محمدابن حنفیه ,جناب ابوالفضل العباس و عده ای از شیعیان خاص –كه شاید از شش هفت نفر تجاوز نمی كردند – محرمانه علی را غسل دادند و كفن كردند و در نقطه ای كه ظاهراً خود علی (ع) قبلاً معین فرموده بود –كه همین مدفن شریف آن حضرت است و طبق روایات ,بعضی از انبیای عظام نیز در همین سرزمین مدفون هستند-در همان تاریكی شب دفن كردند و احدی نفهمید . بعد محل قبر را هم مخفی كردند و به هیچ كس هم نگفتند. فردا مردم فهمیدند كه دیشب علی دفن شده.محل دفن علی كجاست؟گفتند لازم نیست كسی بداند؛وحتی بعضی نوشته اند امام حسن (ع) صورت جنازه ای را تشكیل دادند و فرستاند به مدینه كه مردم خیال كنند كه علی (ع) را بردند مدینه دفن كنند.چرا؟ به خاطر همین خوارج. برای اینكه اگر اینها میدانستند علی را كجا دفن كرده اند , به مدفن علی جسارت می كردند,می رفتند نبش قبر می كردند و جنازه علی را از قبر خودش بیرون می كشیدند. تا خوارج در دنیا بودند و حكومت می كردند , غیر از فرزندان علی و فرزندان فرزندان علی(ع) (ائمه اطهار) كسی نمی دانست علی كجا دفن شده است. امام صادق (ع) برای اولین بار محل قبر علی (ع) را آشكار فرمود .پس این مشكل بزرگ برای علی(ع) منحصر به زمان حیاتش نبود,تا صد سال بعد از وفات علی هم قبر علی (ع) از ترس اینها مخفی بود . ادامه خواندن مقاله زندگينامه حضرت علي (ع)

نوشته مقاله زندگينامه حضرت علي (ع) اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>