nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
اندیشه امام خمینی
چكیده: این مقاله پژوهشی از نوع درجه دوم و پسینی است و نه پژوهشی درجه یك و پیشینی. از این رو نویسنده در صدد است تا پاره ای از مباحث را كه در اندیشه امام خمینی(ره) آمده است ، در موضوعی خاص طرح و بررسی نماید.مباحث مقاله به طور مشخص حول این پرسش طرح شده است كه در نظام سیاسی مورد نظر امام خمینی (ره) ، چه حقوق و اختیاراتی برای اقلیت های دینی (زردشتیان، یهودیان و مسیحیان)و مذهبی(اهل سنت) در نظر گرفته شده است؟ قلمرو این حقوق تا كجاست ؟ آیا تنها مسایل عبادی را شامل می شود یا مسایل سیاسی را نیز در بر می گیرد؟به عبارتی آیا در مردم سالاری دینی مبتنی بر نظریه سیاسی امام خمینی ، با اقلیت ها ی دینی و مذهبی رفتار عادلانه و برابرانه ای اعمال می شود؟
مردم سالاری دینی در این مقاله به دو عنصر اساسی یعنی رضایت خداوند و رضایت مردم اشاره دارد . به عبارتی نظام سیاسی در نظریه سیاسی امام خمینی (ره)از یك سوی به پذیرش و اقبال مردم توجه دارد و آزادانه و آگاهانه و به دست توانا و انتخاب گر آن تاسیس می گردد و از سویی به رضایت خداوند و آموزه های شریعت اشاره دارد.واژه های كلیدی : مردم سالاری دینی،حقوق اقلیت ها ، حقوق شهروندی، ولایت فقیه ، اهل ذمه.
مقدمه: اصطلاح اقلیت كه غالباً با ویژگی هایی چون زبانی ، قومی ، دینی و مذهبی همراه است در برگیرنده آن دسته از گروه های انسانی است كه در شرایطی حاشیه ای و در موقعیتی ناشی از فرودستی كمیتی و در عین حال اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به سر می برند. (پی یر، 1374، ص 5) شاید بتوان گفت اقلیت ها بیشتر با این صفت شناخته می شوند كه در میان طبقات اجتماعی، در مقابل اكثریت ، از حیث سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی منزلت و جایگاه فرودستی دارند و دست یابی آنان به پاره ای از مناصب و منزلت ها در یك جامعه خاص امكان پذیر نیست و یا این كه بسیار مشكل خواهد بود. به عبارتی مشاركت در ساز و كار حكومتی با محدودیت ها و موانع گسترده ای همراه است.
به باور برخی ، امروزه دیگر واژه اقلیت آن معنای محدود پیشین را ندارد و كاربرد گسترده تری پیدا كرده است . در این نگاه مفهوم امروزی اقلیت ، مفهومی شمارشی و عددی نیست، بلكه این اصطلاح در مورد همه گروه هایی به كار می رود كه در یك جامعه زندگی می كنند اما به علت وابستگی قومی ، دینی، مذهبی، زبانی و رفتار و عادات از دیگر افراد آن جامعه متمایز می شوند. ممكن است این گونه افراد زیر سلطه باشند و یا از مشاركت در امور سیاسی جامعه كنار گذاشته شوند و یا مورد تبعیض و تعدی قرار گیرند، اما اگر نوعی احساس جمعی و گروهی نیز داشته باشند، اقلیت به شمار می روند. (خوبروی پاك، 1380، ص 2) در واقع این احساس جمعی ، بیشتر هنگامی به وجود می آید كه این افراد، كه دارای اعتقادات و تعلقات مشابهی هستند از سوی اكثریت حاكم ، تحت فشار و مورد تبعیض قرار گیرند و یا از دست یابی به منصب و مقامات سیاسی منع شوند.
موضوع اقلیت ها ، با هر تعریفی كه از آن پذیرفته شود ، امروزه بسیار حائز اهمیت است و بسیاری از حكومت ها با این مسئله به طور مستقیم و از نزدیك درگیر و از سوی جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشر ـ به هر دلیل ـ تحت فشار هستند تا با اقلیت های موجود در كشورشان با مدارا و برابری بیشتری رفتار كنند. ممكن است گروهی بپندارند كه موضوع اقلیت ها در پاره ای حكومت ها اساسا مطرح نیست ؛ زیرا حكومت ، ایدئولوژیك و وابسته به یك دین و مذهب خاص نیست تا سخن از حقوق اقلیت ها به میان بیاید، مگر اقلیت سیاسی . این البته ادعایی است كه می توان بر آن نقض های جدی وارد ساخت . به ویژه از مجموع مباحثی كه در جوامع غربی جریان دارد ، می توان حدس زد كه این بحث در كانون توجهات
اندیشمندان و متفكران غربی قرار دارد و تفسیرهای جدیدی از این بحث توسط آنان ارائه شده است.[1] بحث كردن در باب اقلیت ها در واقع اندیشیدن به مسئله ای اساسی، ملی و بین المللی است كه تاثیرات فراوانی را بر جامعه و نظام سیاسی بر جای می گذارد.مراد از اقلیت ها در این پژوهش ، اقلیت های دینی و مذهبی است. از آن جا كه به ناگزیر در هر كشوری بخشی از جمعیت آن را اقلیت هایی تشكیل می دهند كه با قومیت ، زبان، دین و مذهب اكثریت اختلاف دارند، پاره ای از سیاستگذاری ها و قوانین در رابطه و تعامل با آنان شكل می گیرد.
در حكومت های دینی این بحث نیز مطرح است؛ زیرا در متون دینی و فقهی این بحث از دیرگاه مورد توجه بوده و نظراتی ابراز شده است .همچنین به این دلیل كه اكثریت مردم ایران مسلمان هستند مناسبات آنان با دولت نوعی دیگر و متمایز از رابطه اقلیت ها با دولت است. علاوه بر این ها از آنجا كه نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در این باره همواره از سوی نظام بین الملل مورد پرسش و باز خواست و تحت فشار بوده ، ضرورت دارد زوایای نا اندیشیده این بحث مورد تامل و مداقه قرار گیرد تا رویه و اجماعی واحد ، حد اقل در مر حله عمل ، در این زمینه به وجود آید.
پرسش مورد نظر مقاله، این است كه در مردم سالاری دینی چه حقوق و اختیاراتی برای اقلیت ها در نظر گرفته شده است ؟ دامنه و گستره این حقوق تا كجاست؟ آیا فقط به دیانت و مذهب آنها و به عبارتی ، عبادیات باز می گردد یا بخش های سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی را نیز در بر می گیرد؟
مقاله به بررسی این گزاره مهم در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) می پردازد و به طور مشخص این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد كه در مردم سالاری مورد نظر امام خمینی(ره) ، كه برگرفته از نصوص و متون دینی است ،حقوق و اختیاراتی برای اقلیت های دینی و مذهبی در نظر گرفته شده است از قبیل : مصونیت و امنیت ، آزادی مذهبی و انجام شعائر عبادی ، آزادی عقیده و; در كنار فرضیه اصلی فوق ، فرضیه ای رقیب مطرح شده است و آن این كه در نظام مردم سالاری دینی، حقوق اقلیت های دینی و مذهبی در بخش های مختلف مورد نقض قرار می گیرد. به عبارتی در حكومت های غیر دینی ، حقوق اقلیت ها تضمین می شود و با آنان رفتار برابرانه ای اعمال می گردد، نه در حكومت دینی.الف. پرسش درباره اقلیت ها
مباحث شفاهی امام خمینی (ره ) درباره اقلیت ها بیشتر در اوج پیروزی انقلاب اسلامی و در پاسخ به پرسش های خبرنگاران مختلفی كه با ایشان گفت و گو داشته اند ایراد شده است . گر چه پیش از آن در بحث های فقهی خویش نیز به بحث درباره اهل ذمه پرداخته ، اما در این جا بیشتر ناظر به مسائل اجتماعی و عمومی است كه به آن ها اشاره می شود. یكی از موضوعات برجسته و مورد علاقه خبرنگاران خارجی ، پرسش از وضعیت اقلیت ها پس از تاسیس نظام جمهوری اسلامی است. امام خمینی (ره) ضمن پاسخ به پرسش های آنان دیدگاه های خود را در این باره به تصریح بیان كرده است.
در اندیشه امام خمینی (ره) اقلیت ها در نظام جمهوری اسلامی همانند سایر افراد از حقوق برابر و احترام كامل برخوردارند:«آنها با سایر افراد در همه چیز مشترك و حقوقشان به حسب قوانین داده می شود و در حكومت اسلامی آن ها در رفاه و آسایش هستند.» (صحیفه امام، ج11، ص 290) ایشان در پاسخ این پرسش كه آیا در جمهوری اسلامی اقلیت های مذهبی جایگاهی دارند یا خیر، ضمن بیان اینكه رژیم شاه با اقلیت ها رفتاری بهتر از رفتار با مسلمانان نداشته است می گوید:« ما مطمئنا نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم . پس از سرنگونی دیكتاتوری و استقرار یك رژیم آزاد ، شرایط حیات برای اكثریت مسلمانان و اقلیت های مذهبی بسیار خوب خواهد شد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 3)
در واقع ایشان معتقد است در رژیم پهلوی حتی شهروندان مسلمان نیز از شرایط مطلوب برخوردار نبوده اند چه رسد به اقلیت هایی كه درون این نظام زندگی می كرده اند . اما این نوید را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می دهد كه شرایط مطلوب حیات برای اقلیت ها در نظام دینی كاملا وجود خواهد داشت . به هر حال در نگاه ایشان تمامی اقلیت های دینی و مذهبی از حقوق طبیعی بهره مندند.
« اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلكی به اقلیت های مذهب آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان كه خداوند برای همه انسان ها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنها نگهداری می كنیم . در جمهوری اسلامی كمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند.» (صحیفه امام، ج 4، ص 336 و 337)
سطوح و لایه های آزادی اقلیت ها در نظریه سیاسی امام خمینی (ره) ،گوناگون است و عرصه های مختلفی را در بر می گیرد از جمله : آزادی انجام مراسم و شعائر عبادی ، آزادی عقیده و اندیشه ، آزادی بیان و حق اظهار نظر ، آزادی سیاسی (حق رای دادن و حق انتخاب شدن به مقامات عمومی و سیاسی) آزادی های شخصی وخصوصی و;.[2] باید دید امام خمینی (ره) چه نوع از این آزادی ها را حق اقلیت ها می داند و در كدام موارد آنان را محدود می كند. به عبارت دیگر ضمن مطالعه پاره ای از این آزادی ها روشن خواهد شد كه
حقوق اقلیت ها در مردم سالاری دینی و نظریه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه است و چه نسبتی میان مردم سالاری دینی و حقوق اقلیت ها برقرار است. مفروض پژوهش این است كه ایشان حقوق و آزادی های مذكور را حق مسلمانان می داند و در این مقاله بحث می شود كه آیا امام خمینی (ره) غیر مسلمانان و اقلیت ها را نیز در این نوع آزادی ها با مسلمانان برابر می داند یا این كه قائل به تفصیل شده و محدودیت هایی برای آنان قائل می شود.
ب. مصونیت اقلیت هامساله امنیت از جمله بدیهی ترین حقوق درباره اقلیت هاست ؛ زیرا پایه ای است برای سایر حقوق. اگر اقلیت ها در جان، مال ،آبرو و ;. دارای مصونیت و امنیت نباشند، سخن گفتن از سایر حقوق آن ها نیز میسر نیست. از این رو با توجه به آن چه در متون دینی آمده است ، تعدی و تجاوز به شخصیت ، جان، آبرو و اموال غیر مسلمانان جایز نیست. (شیخ صدوق، 1404ق، ج 4، ص 124) امام خمینی (ره) در ضمن سخنان خود به این مسئله پرداخته است . از جمله در این باره می گوید:«به این ]اقلیت های دینی ای[ كه در ایران هستند كسی حق ندارد تعرض بكند ، این ها در پناه اسلام و مسلمین هستند ; این هایی كه مذهب رسمی دارند، حق ندارند تعرضی بكنند.» (صحیفه امام، ج 5، ص 251)
مراد از مذهب رسمی مذهبی است كه در اسلام به رسمیت شناخته شده است و شامل سه مذهب یهود ،مسیح و زردشت می شود. باتوجه به مطلب فوق روشن نیست كه وضعیت سایر مذاهب در حكومت دینی به چه شكل خواهد بود. آیا حقوق یكسانی با سایر مذاهب و مسلمانان دارند و آیا از امنیت برخوردار خواهند بود یا خیر؟ به هر حال نمی توان به صراحت به دیدگاه امام خمینی (ره) در این باره اشاره نمود. اما بدیهی است كه در اندیشه های اسلامی و دینی همه آدمیان دارای حق حیات اند و نمی توان به آنها تعرض نمود. آیات قرآن گواه روشنی بر این مسئله است . به عنوان مثال در قرآن در این باره می خوانیم :
« خداوند شما را از كسانی كه با شما در كار دین كارزار نكرده اند و شما را از خانه و كاشانه تان آواره نكرده اند، نهی نمی كند از این كه در حقشان نیكی كنید و با آنان دادگرانه رفتار كنید ؛ بی گمان خداوند دادگران را دوست دارد.» (ممتحنه، آیه 8)و یا اینكه: « خداوند فقط شما را از كسانی كه با شما در كار دین كارزار كرده اند و شما را از خانه و كاشانه تان آواره كرده اندو برای راندنتان (با دیگران ) همدستی كرده اند ، نهی می كند از این كه دوستشان بدارید و هركس دوستشان بدارد ،آنانند كه ستمكار ( مشرك) هستند.» (ممتحنه، آیه 9)
آیات مذكور با توجه به شان نزول آنها و آیات پیشین و قرائن موجود در خود این آیات، ناظر به مشركان و بت پرستان است و آن ها را به دو گروه طبقه بندی می كند: پاره ای كه با مسلمانان سر جنگ داشته و به آزار آنان می پرداختند و از هیچ گونه كار شكنی ابا نداشتند ؛ و پاره ای دیگر كه حاضر به زندگی مسالمت آمیز با مسلمانان بودند. آیات فوق پیوند دوستی و محبت با گروه نخست را منع كرده است و نسبت به گروه دیگر ، پیوند و محبت را اجازه داده است . ازاین رو كسانی را كه با گروه نخست پیوند دوستی برقرار نمایند ، در شمار ظالمان برشمرده ، اما گروه دوم را در شمار دادگران و عدالت پیشگان قرار داده است . از این رو پاره ای از مفسران ، نتیجه ای كه از آیات فوق گرفته اند این است كه هنگامی كه حكم الهی درباره مشركان و بت پرستان این چنین باشد، درباره اهل كتاب به طریق اولی ثابت است. (مكارم شیرازی، 1375، ج 10، ص 386)
از آیات فوق همچنین یك اصل كلی و عمومی درباره مناسبات مسلمانان با غیر مسلمانان نیز برداشت شده است كه محدود به زمان ومكان خاصی نیست و آن این كه : مسلمانان موظفند در برابر هر فرد یا گروه و جمعیت و كشوری كه موضع خصمانه ای نسبت به مسلمانان نداشته باشد ، بر ضد اسلام ومسلمانان قیام نكند و دشمنان اسلام ومسلمانان را یاری ندهد، برخورد مسالمت آمیز داشته باشند. حتی اگر جمعیت یا كشوری در صف دشمنان باشند و تغییر موضع دهند، مسلمانان باید آنان را بپذیرند و با آنان دشمنی نورزند ودر هر صورت ، معیار وضع فعلی آنها است. (مكارم شیرازی، 1375، ج 10، ص 387)
امام خمینی (ره) در مباحث فقهی خود ، آن جا كه شرایط اهل ذمه را برمی شمرد به پاره ای موارد اشاره می كند كه در صورت پایبندی اقلیت ها به آن قیدها ، در امنیت كامل به سر می برند و هیچ شخصی نیز حق تعرض به آنان را ندارد. برخی از این شرایط عبارتند از: كاری كه با امنیت منافات دارد ، مانند تصمیم به جنگ با مسلمانان و یا كمك به مشركان انجام ندهند. به آن چه نزد مسلمانان منكر و زشت است ، مانند شراب خواری ، زنا و خوردن گوشت خوك تظاهر نكنند. با محارم خود ازدواج ننمایند. احكام مسلمانان مانند ادای حق و ترك حرام ونیز اجرای حدود الهی را بپذیرند. با سرقت و پناه دادن به جاسوس مشركان و جاسوسی توسط خودشان ، اسباب آزار و اذیت مسلمانان را فراهم نكنند. [3] (امام خمینی، 1407ق، ج 2، صص 457-456)
روشن است كه با توجه به مطالب پیش گفته، اهل ذمه می توانند به پاره ای از موارد بر شمرده شده بدون این كه به انجام آن ها تظاهر كنند و در حوزه خصوصی خود، عمل نمایند. سخنان امام خمینی (ره) در واقع برداشتی است از آیات مذكور در سوره ممتحنه . البته این شیوه و رفتار با اقلیت ها و مصونیت و امنیت آنان در میان مسلمانان ، متخذ از سیره ومنش پیامبر اكرم (ص) ، و امیر عدالت و آزادی ، امام علی (ع) است . طبق احادیثی كه از حضرت رسول (ص) رسیده است ، آزار اهل ذمه به مثابه دشمنی با ایشان فرض شده است . از جمله از ایشان نقل شده است كه : « فردی كه فردی از ذمیان را بیازارد از من نیست .» (عمید زنجانی، 1370، ص 138) و نیز«هر كس ذمی را آزار دهد، مرا آزار داده است.» (بیهقی، 1365ق، ج 9، ص 205)
در نهج البلاغه مطالب ارزشمندی از امام علی (ع) در باره امنیت و مصونیت آنان در سرزمین های اسلامی و در میان مسلمانان آمده است و امام ، در این باره به مسلمانان توصیه ها و تاكیدات صریحی دارد. در یك مورد و در مذمت مسلمانان به خاطر عدم تامین امنیت اقلیت های دینی می فرماید:
« گزارش تایید شده ای دریافت كرده ام كه مردان مهاجم بر زنان آن سرزمین ـ كه پاره ای از مسلمانان و پاره ای از اقلیت های رسمی و ذمی بوده اند ـ حمله آورده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره هایشان را برگرفته اند، و زنان، جز شیون و زاری و التماس، هیچ مدافع و پناه و پناهگاهی نداشته اند. و پس از این همه، دشمن متجاوز، بی آن كه زخمی بردارد و از بینی یكیشان قطره خونی بریزد، سالم و با دست های پر، به پایگاه های خویش بازگشته است. به خدا سوگند كه این گزارش چنان تلخ و تحمل ناپذیر است كه اگر مسلمانی از پی شنیدن این فاجعه از شدت اندوه جان بسپارد، نه تنها ملامتش نتوان كرد، بلكه ـ از دیدگاه من ـ واكنشی كاملا طبیعی و پذیرفتنی است.» (نهج البلاغه، خطبه 27 و معادیخواه، 1372، ج 4، ص 2114)
در نامه 51 نیز تجاوز به اموال مسلمانان و اقلیت ها را نكوهش كرده اما یك استثنا بر آن می افزاید :« و هرگز مباد كه به مال و خواسته احدی از مردم ـ از مسلمانان نمازگزار تا اقلیت های در گرو پیمان ـ دست بیازید، مگر اسب و جنگ افزاری بیابید كه در تجاوز به مسلمانان به كار گرفته شده است .» (معادیخواه، 1372، ج 4، ص 2114)ج. آزادی مذهبی
در باره اجرای شعائر دینی و اجتماعی و مصونیت در این باره ، امام خمینی (ره) اقلیت های مذهبی را در نظام سیاسی دینی در انجام كلیه فرایض عبادی ، مذهبی و اجتماعی، آزاد می داند و معتقد است :« تمام اقلیت های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حكومت اسلامی خود را موظف می داند تا ازحقوق و امنیت آنان دفاع كند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران ، ایرانی و محترم هستند.» (صحیفه امام، ج 4، ص 641)
امام خمینی (ره) در این فقره ضمن تایید آزادی شعائر و آداب دینی و اجتماعی برای اقلیت ها ، دولت اسلامی را نیز موظف می داند از حقوق آنان پاسداری نموده و امنیت آنان را تامین نماید. در همین زمینه در جایی دیگر در پاسخ به این پرسش كه : آیا جمهوری اسلامی اجازه خواهد داد تا مذاهب دیگر به طور آزاد و آشكار به انجام امور مذهبی شان بپردازند؟ می گوید: «بله ، تمام اقلیت های مذهبی در حكومت اسلامی می توانند به كلیه فرایض مذهب خود آزادانه عمل نمایند و حكومت اسلامی موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه حفاظت كند.» (صحیفه نور، ج 3، ص 75)
در بحث آزادی مذهبی،آزادی مراسم و شعائر عبادی و مذهبی اقلیت ها توسط غالب عالمان و از جمله امام خمینی (ره) ، همان گونه كه ذكر شد ، پذیرفته است . در این زمینه هیچ گونه تحمیلی برای پذیرش دین اسلام از سوی هیچ كس پذیرفتنی نیست. اساسا دینی كه با اكراه و اجبار بر آدمیان تحمیل شودچه سودی خواهد داشت؟ علاوه بر این ، خداوند در قرآن كریم چنین شیوه هایی را مورد مذمت قرار داده است ؛ زیرا در قرآن صریحا می خوانیم :
«در كار دین اكراه روا نیست ، چرا كه راه از بیراهه به روشنی آشكار شده است.» (بقره، آیه 256)آیه می خواهد دین و هر نوع عقیده اجباری را نفی نماید ؛ زیرا دین یك سلسله معارف علمی است كه معارف عملی در پی دارد. ایمان و اعتقاد از امور قلبی است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد . اگر ایمان با اجبار توام شود ، در اعمال نیز اثر می گذارد و عمل اكراهی نیز ارزشی ندارد. (طباطبایی، 1376، ج 2، ص 483) همچنین طبق نظر پاره ای از مفسران ،آیه محتمل نفی و نهی است . یكم ، نفی. كه زمخشری و اغلب معتزله آن را انتخاب كرده اند ؛ یعنی خداوند امر ایمان را بر اجبار و اكراه و وادار كردن ننهاده است ، بلكه بر تمكین و اختیار نهاده است . چنان كه در آیه ای دیگر می فرماید:
«و اگر پروردگارت] به اراده حتمی [می خواست، تمامی اهل زمین ایمان می آوردند،پس آیا تو مردم را به اكراه وا میداری تا این كه مومن شوند؟» (یونس، آیه 99) دوم، نهی . یعنی كسی را بر اسلام آوردن اجبار نكنید؛ زیرا ایمان اجباری اعتباری ندارد و بلكه كفر اجباری هم اعتباری ندارد و از اهل كتاب باید جزیه گرفت. آیات دیگری نیز بر این مطلب دلالت می كند. بنا براین نمی توان گفت پیامبر به اجبار مردم را به سوی سعادت و بهشت رهنمون می شود ، چه این امر از اساس با دعوت آزادانه آدمیان به توحید و یكتا پرستی منافات دارد .پیامبران در دعوت مردم به توحید و یكتا پرستی هیچ گاه از قدرت و زور استفاده نكرده اند .
چنین شیوه ای با اساس دعوت به توحید ناسازگاری دارد و برای دین داران نیز قابل توجیه نیست و اساسا ارزشی ندارد . اگر خداوند چنین روشی را می پسندید چرا آدمیان را اینگونه نیافرید و یا این كه چرا دست پیامبر را برای انجام چنین تحمیلی باز نگذاشت و از « لا اكراه فی الدین » سخن گفت،به هر حال روشن است كه هیچ اجبار ی برای تغییر شریعت مورد نظر و باور اقلیت ها و اسلام آوردن آنان نیست . علاوه بر این كه آنان بر طبق نصوص دین و سیره پیامبر(ص) و امام علی (ع) در انجام اعمال عبادی خود آزاد بودند و ممانعتی در این باره صورت نگرفته است . امام خمینی (ره) و قریب به اتفاق عالمان شیعه نیز در مباحث فقهی خود در این زمینه اهل كتاب را در انجام شعایر مذهبی شان آزاد دانسته اند.د. آزادی عقیده
در باره آزادی عقیده و اظهار نظر اقلیت ها نیز امام خمینی (ره) ضمن پذیرش آزادی برای اقلیت ها آنان را محق می داند كه به اظهار نظر و عقیده خود بپردازند:« دولت اسلامی ، یك دولت دموكراتیك به معنای واقعی است و برای همه اقلیت های مذهبی آزادی به طور كامل هست و هر كسی می تواند اظهار عقیده خودش را بكند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی ، تمامی منطق ها را با منطق جواب خواهد داد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 410)
پیش فرض ایشان در این سخن این است كه اسلام توانایی پاسخ به هر اندیشه و عقیده ای را داراست و از این رو اظهار عقیده از سوی دیگران بلامانع است ؛ زیرا اسلام به عنوان شریعت پیامبر خاتم ، می تواند با منطق صحیح ، پاسخ هر گونه اندیشه و عقیده ای را بدهد . این كه اسلام می تواند به هر اندیشه ای پاسخ دهد خود مبتنی بر مفروض دیگر ی است و آن این كه تنها اسلام از حقانیت برخوردار بوده و از این رو توانایی پاسخ به تمامی پرسش ها ، چالش ها و نیاز ها و خواسته های بشری را داراست . گرچه ایشان به این پیش فرض باور دارند كه نشان دهنده امتناع كثرت گرایی اعتقادی ، مذهبی و دینی است ، اما در هر صورت معتقدند دیگر اندیشه های بشری نیز امكان بروز و ظهور و حیات دارند . در موردی دیگر با صحه گذاشتن بر حقوق مشروع اقلیت ها ، این اعتقاد را بیان می دارند كه:
« اسلام همیشه حافظ حقوق مشروع اقلیت های مذهبی بوده و هست ، آنان در جمهوری اسلامی آزاداند و آزادانه به مسایل خود می پردازند و در پناه حكومت اسلامی چون بقیه افراد در اظهار عقیده آزادند .» (صحیفه امام، ج5، ص 188)البته ایشان متذكر می گردد كه تساهل و تسامح تنها نسبت به اقلیت هایی است كه وصف خراب كارانه بر آن ها صادق نیست . از این رو « آن هایی كه شلوغ كارند ، آن هایی كه خراب كارند ، برای آنها هیچ كس تساهلی قائل نیست .» (صحیفه امام، ج 5، ص 261)
گر چه امام خمینی (ره) در جملات نقل شده به صراحت بر آزادی عقیده توسط اقلیت ها تاكید می نماید اما در بحث فقهی خویش بر حدود عقلی ـ شرعی آن اشاره دارند. ایشان در بیان شرایط كفار، خواه اهل ذمه باشند یا خیر می گوید: كفار ( غیر مسلمانان )، خواه ذمی یا غیر ذمی در جامعه و كشور اسلامی ، حق ندارند به تبلیغ مذاهب فاسدشان و نشر كتاب های ضاله خود بپردازند و یا مسلمانان و فرزندان مسلمانان را به مذاهب باطل خود فراخوانند. در صورت انجام چنین كاری ، واجب است تعزیر شوند و بر كار گزاران دولت های اسلامی است كه به هر وسیله ممكن از این كار ممانعت به عمل آورند . علاوه بر این ها بر مسلمانان نیز واجب است كه از كتاب ها و مجالس آن ها اجتناب كنند و به فرزندان خود نیز اجازه ندهند كه به چنین مجالسی رفت و آمد نمایند. در صورتی كه از كتاب ها و سایر مكتوبات ضاله آن ها چیزی به دست مسلمانان برسد واجب است آن را از بین ببرند. (امام خمینی، 1407ق، ج 2، صص 462-461)
شیوه مباحث فقهی امام خمینی (ره) چنان كه آمد مبتنی بر اصول عقلی و نقلی ای است كه در خور تامل می نماید. در این جا ایشان بر این باور است كه كتاب های اهل كتاب دچار تحریف شده و از این رو شایسته ترویج نیستند. (امام خمینی، 1407ق، ج 2، ص 462) البته می توان آن چه در سخنان شفاهی ایشان آمده است را تفسیری بر مكتوبات فقهی امام خمینی (ره) دانست . زیرا همان گونه كه از متن پیداست، ایشان در متون فقهی خویش تنها به زبان تكلیف و منع و تحریم اقلیت ها سخن گفته است ، اما در گفت و گوهای شفاهی خود بیشتر به تبیین حقوق اقلیت ها پرداخته اند. از این رو می توان گفت مباحث بعدی، یعنی سخنان شفاهی امام (ره)، تفسیری است بر آن چه پیش از آن گفته اند. برای تایید ادعای فوق می توان به آیات قرآن استناد نمود كه شیوه مباحثه و جدال نیكو با اهل كتاب را به مسلمانان آموزش می دهد:
«با اهل كتاب جز به شیوه ای كه نیكوتر است مجادله مكنید، مگر با ستمگران آنان، و بگویید به آنچه بر شما نازل شده است ایمان آورده ایم ، و خدای ما و خدای شما یكی است و ما همه فرمانبردار اوییم.» (عنكبوت، آیه 46)
پاره ای از مفسران بر این باورند كه مراد از « بالتی هی احسن» این است كه با آن ها با ملایمت و نرمی و مدارا و محبت رفتار شود. در برابر خشونت ، نرمش و در برابر غضب ، بردباری و در مقابل شرارت، خیرخواهی و در مقابل شتابزدگی تانی نشان داده شود . ازاین دید هدف از بحث و گفت و گو ، برتری جویی و توفق طلبی نیست ، بلكه هدف این است كه سخن در اعماق روح نفوذ كند و در برابر اسلام موضع صحیحی بگیرد. در واقع غیر مسلمانان می بایست بدانند روح اسلام ، روح مسالمت جویی است و به مسلمانان توصیه می كند كه با آنان برخورد مسالمت آمیز داشته باشند. (مكارم شیرازی 1375، ج 10، صص 392-391)
در نصوص دینی البته بر آزادی عقیده و عدم تحمیل عقیده ای خاص ، توصیه های فراوانی شده است. اما از سوی دیگر اهل كتاب را به همبستگی با مسلمانان بر سر مسایل مشتركی چون توحید فراخوانده است .« بگو ای اهل كتاب بیایید بر سر سخنی كه بین ما و شما یكسان است بایستیم كه جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریكی نیاوریم و هیچ كس از ما دیگر ی را به جای خداوند ، به خدایی بر نگیرد و اگر رویگردان شدند، بگویید شاهد باشید كه ما فرمانبرداریم.» (آل عمران، آیه 64)دعوت به سوی قدر مشترك ، بهترین راه برای همزیستی دو مذهب مختلف است، زیرا غالبا نمی توان از یك گروه خواست تمام عقاید خود را رها كند و تابع آرای دیگران گردد و اگر هم منطقی باشد ، عملی نیست . بنابراین گرایش به قدر مشترك میان همه ادیان آسمانی ، یعنی اصل توحید و یگانگی خدا زمینه ای برای همبستگی و هم زیستی ادیان الهی است. (مكارم شیرازی، 1375، ج10، صص 395-394)هـ. رفتار با اقلیت ها طبق آن چه در گفتار و سخنان امام خمینی (ره) آمده است اساساً رفتار با اقلیت ها و به ویژه اهل كتاب در نظام سیاسی دینی ، بر طبق قانون عدالت و انصاف است. ایشان در پاسخ به پرسشی راجع به اقلیت های مذهبی در آینده ایران و عصر حكومت دینی می گویند:« اقلیت های مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند كرد و ما با كمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم كرد . آنان برادران ایرانی ما هستند ، آنان هم از شاه و دار و دسته اش به تنگ آمده اند.» (صحیفه امام، ج 5، ص 401)
در باب اقلیت های مسلمان سنی نیز ایشان اظهار می دارد كه ما با آنان برادریم و پیوستگی خودمان را با آنان اعلام می كنیم. ایشان به استراتژی انسجام و همبستگی میان شیعیان و سنیان می اندیشیدند و بر این اعتقاد بودند كه :« در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست ، بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت كلمه را حفظ كنید; این مملكت مال همه ما هست،;مال اقلیت های مذهبی ، مال مذهبیون ما، مال برادران اهل سنت ما.» (صحیفه امام، ج 6، صص 84-83)
به هر حال آنچه از سخنان امام خمینی (ره) می توان استنباط كرد این است كه در نظام سیاسی مورد نظر ایشان هیچ گونه اجحافی به اقلیت ها روا داشته نخواهد شد. همه با هم برادرند و از حقوق مساوی برخوردارند : « كردها و سایر دستجاتی كه هستتند و زبان های مختلف دارند ، این ها همه برادران ما هستند و ما با آن ها هستیم و آن ها با ما هستند و همه اهل یك ملت و اهل یك مذهب هستیم.» (صحیفه امام، ج 6، ص 262)
اشتراك در ملیت واحد و منسجم و در پاره ای از موارد در دین ومذهب ، نقطه ثقل سخن امام خمینی (ره) در پیوند دادن اقلیت های مذهبی و دینی با شیعیان و این هر سه (اهل كتاب ، سنیان و شیعیان ) با یكدیگر است . به هر حال در نگاه امام خمینی (ره) نوع رفتار با اقلیت ها انسانی و عادلانه و بر اساس قانون است . یعنی همان رفتاری كه از سوی اسلام بر آن تاكید شده است . امام خمینی (ره) در موردی به پیشینه این مسئله و نوع رفتار مسلمانان با اقلیت ها در طول تاریخ اشاره كرده و خطاب به نمایندگان زردشتیان می گوید:
« همه اقلیت ها مطمئن باشند كه اسلام با اقلیت ها همیشه به طور انسانی، به طور عدالت رفتار كرده است و همه در رفاه هستند و این ها هم مثل سایر اقلیت ها جزیی از ملت ما هستند و ما و آن ها با هم در این مملكت زندگی می كنیم . ان شاء الله . و رفاه همه حاصل خواهد شد و رمز این پیروزی كه وحدت كلمه است باید حفظ شود.» (صحیفه امام، ج 6، ص 192)
در واقع شیوه ای كه امام خمینی (ره) در رفتار با اقلیت ها بر آن تاكید می كند، در سخنان و كلام امام علی(ع) نیز به خوبی انعكاس یافته است . آن حضرت در پند نامه ای خطاب به مالك اشتر نخعی آدمیان را به دو دسته كلی تقسیم می كند و در هر صورت به مالك فرمان می دهد نسبت به آنان با مهر و دوستی رو به رو شود : « قلب خویش را پوششی از مهر مردم و لطف به آنان فراهم آور: هرگز مباد كه مردم را درنده ای خون آشام باشی ، كه خوردنشان را غنیمت بشماری؛ زیرا كه مردم به تمام دو گروه اند : یا در دین برادران تواند، یا در آفرینش هم نوعانت . از راه می لغزند ، به آفت ها دچار می شوند و دانسته یا ندانسته به كارهایی دست می یازند و تو باید از گذشت و چشم پوشی چندان بهره مندشان كنی كه دوست می داری خدای از تو چشم بپوشد و بگذرد.» (نهج البلاغه، خطبه 53، معادیخواه، 1372، ج 4، صص 215-214)
و. فعالیت سیاسی گر چه امام خمینی (ره) بر حفظ حرمت و پاسداشت حقوق اقلیت ها تاكید كرده است اما بنا به ضروریات زمان، در كلام ایشان این مسئله به تفصیل باز نشده و جنبه های مختلف آن تبیین نشده است. برای مثال می توان به موضوع قدرت و نوع مشاركت آنها اشاره داشت. به عبارت دیگر در سخنان امام خمینی (ره) به صراحت و یا به صورت ضمنی اشاره نشده كه آیا اقلیت های غیر مسلمان می توانند در فرایند قدرت حضور داشته باشند و به عنوان مثال نامزد مقامات و مناصب مهم در حكومت اسلامی شوند یا خیر. همچنین میزان تاثیر آنها بر نظام سیاسی و حكومت دینی و نقش آن ها در این گونه نظام، بسط و تفصیل نیافته است . از این رو برخی زوایای بحث در اندیشه ایشان را نمی توان همچون قبل به صورت صریح تبیین كرد.برای مثال در پاسخ به پرسشی، كه در آن از جنبه ملی ایرانی بودن به عنوان یك موقعیت مستحكم نام برده شده كه تناقضات میان اقلیت ها را از بین برده است و چگونگی این رابطه در حكومت مورد نظر ایشان به پرسش گرفته شده است، می گویند:« اسلامی بودن ، بیش از ایرانی بودن بین افرادملت ایران روابط مستحكم برقرار كرده است . اقلیت های مذهبی نه تنها آزادند ، بلكه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع كند و دیگر این كه هر ایرانی حق دارد كه مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد. مسلمان و; یا مذهب دیگر فرقی ندارد.» (صحیفه امام، ج4، ص 508)همان گونه كه از پرسش و پاسخ پیداست امام خمینی (ره) بر جنبه دیانت تاكید می كند و در انسجام و همبستگی اجتماعی نقش اصلی را به شریعت می دهد .
شاید به این دلیل كه اكثریت مردم ایران مسلمان هستند و از این رو مشتركات اعتقادی فراوانی با همدیگر دارند. غالب عالمان دین بر جنبه شریعت بیش از ملیت تاكید می كنند و این مورد نیز در شمار آنها است . اما نكته قابل توجه این است كه امام خمینی (ره) در این جا بر برابری حقوق اجتماعی مسلمانان و سایر اقلیت ها در حكومت دینی اشاره می كند. البته باید تاكید نمود كه درك مقصود امام (ره) از «حقوق اجتماعی» باید مستقلاً مورد بحث قرار گیرد تا مشخص شود كه حدود و مصادیق آن كدامند. آیا آزادی های سیاسی نیز قابل تصور است یا خیر؟ آزادی سیاسی به معنای حق رای دادن و حق انتخاب كردن و حق انتخاب شدن و دست یابی به مناصب و مقامات عمومی و به طور كلی تاثیر گذاری بر حكومت از سوی مردم است؛ با این حال همه اینها مرادند؟ به هر حال این موضوع در اندیشه امام خمینی (ره) محل مداقه و تامل است . البته با توجه به مباحث قانون اساسی كه در آن به جنبه هایی از این مباحث اشاره و تاكید شده است ، می توان نظر امام خمینی (ره) را نیز به طور صریح تری استنباط نمود.
امام خمینی (ره) در پاسخ به این پرسش كه : آیا دولت جدید مورد نظر شما صد درصد اسلامی است ؟ به این معنا كه حكومت آینده ، محلی برای مسیحیان و سایر اقلیت های مذهبی خواهد بود یا نه؟ می گویند:« البته كه در حكومت اسلامی ، محلی برای اقلیت های مذهبی و جود دارد آن ها الان هم وكیل دارند و در مجلس واردند، ما در حكومت اسلامی هم برای آن ها این حق را قائلیم.» (صحیفه امام، ج 5، ص 141)از فقره فوق این مفهوم استنباط می شود كه امام خمینی (ره) معتقد است اقلیت ها در حكومت اسلامی از پاره ای حقوق سیاسی برخوردارند ، مانند نمایندگی مجلس شورای اسلامی . این مسئله در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم انعكاس یافته است . در اصل شصت و چهارم آمده است : «زردشتیان و كلیمیان هر كدام یك نماینده و مسیحیان آشوری و كلدانی مجموعا یك نماینده و مسیحیان ارمنی جنوب و شمال هر كدام یك نماینده انتخاب می كنند.»
ممكن است حصور این پنج نماینده اقلیت های دینی در مجلس شورای اسلامی یك امتیاز نسبت به آنان فرض شود ـ كه همین گونه نیز می باشد ـ زیرا در هر صورت حضور این تعداد نماینده در مجلس شورای اسلامی با توجه به جمعیت اندك غیر مسلمانان در نسبت با جمعیت مسلمانان در ایران ، بسیار زیاد است. اگر اقلیت ها مسلمان بودند با این تعداد جمعیت به طور قطع بیش از یك نماینده نمی توانستند داشته باشند. اما از سویی برخی بر این اعتقادند كه این قانون در واقع اقلیت ها را در راهیابی به مجلس شورای اسلامی محدود كرده است . زیرا نامزدهای مذكور نمی توانند خارج از چارچوب تعیین شده به مجلس شورای اسلامی راه پیدا كنند. افراد مذكور نمی توانند نامزد عموم ( اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان) شوند و بنابراین تنها محدود به انتخاب از سوی اقلیت ها هستند.
در این خصوص گفته شده كه از لحاظ شرعی مسلمانان نمی توانند یك غیر مسلمان را به پست و مقامی عمومی برگزینند، زیرا شریعت، سلطه غیر مسلمانان را بر مسلمانان نفی كرده است. البته این مسأله با توجه به شرایط و مقتضیات دنیای كنونی و نیز از نظر عدالت، جای تأمل و مداقه فراوانی را دارد؛ زیرا هم اینك با توجه به این كه پنج نفر از اقلیت ها با توجه به تصریح قانون اساسی در مجلس شورای اسلامی حضور دارند، به هر حال در پاره ای از لوایح و طرح ها تاثیر گذارند و این تاثیرگذاری در اداره كشور نقش اساسی بر جای می گذارد. آیا چنین وضعیتی منجر به سلطه غیر مسلمانان بر مسلمانان می شودیا خیر؟ البته پاره ای از صاحب نظران بر این باورند كه دلیل محدودیت نمایندگان اقلیت ها در پنج نفر این است كه چون تعداد آنان اندك بوده است قانون گذار نخواسته است اقلیت ها در اكثریت حل شوند و از حق انتخاب نماینده مستقل محروم شوند. (شریعتی، 1381، ص 546) از این رو یك امتیاز نسبت به اقلیت ها شمرده می شود و نه محدودیت.
دیدگاه مقابل در این بحث بر این اعتقاد است كه در جامعه اسلامی، اقلیت ها از حقوق درجه دومی برخوردارند و لذا نمی توانند به مناصب و مقامات عمومی و سیاسی برگزیده شوند و یا راه یابند.[4] این رویكرد در مقابل آن دیدگاهی قرار دارد كه از میان مسلمانان اهل سنت پیروانی دارد و معتقد است كه «بر طبق نظر ماوردی شافعی و ابویعلی الفراء حنبلی، غیر مسلمانان را می توان به هر سمت اداری در حكومت اسلامی منصوب كرد، مشروط بر این كه تصمیم نهایی با مسلمانان باشد و حتی انتصاب آن ها به مقام وزارت مجاز است.» (حمید الله، 1380، ص 130)ص. اهل ذمه، بحثی فقهی در حوزه عمومیامام خمینی (ره) در مباحث فقهی خود به طور خلاصه به بحث درباره اهل ذمه پرداخته است. اهل ذمه در اصطلاح فقهی به غیر مسلمانانی اطلاق می شودكه در پناه اسلام و حكومت اسلامی زیست می كنند. مقصود اصلی از تشریع پیمان ذمه، ایجاد محیط امن و مفاهمه در زندگی جمعی و هم زیستی مسالمت آمیز میان اقلیت های مختلف دینی و مذهبی در قلمرو حكومت اسلامی است. (عمید زنجانی،1370، ص 57) در واقع قرارداد ذمه، به مثابه پیمانی ملی است كه همه قشرهایی را كه در گستره حكومت دینی زندگی می كنند به یكدیگر پیوند می دهد و از سویی نوع رابطه آن ها با یكدیگر را نیز تبیین می كند و همه موظف می شوند بر اساس این قانون به تعامل با همدیگر بپردازند.اهل ذمه تنها شامل اهل كتاب یعنی یهودی ها، مسیحی ها و زردشتی ها می شود و سایر ادیان، فرق و مذاهبی كه خود را در شمار یكی از این سه قرار دهند نیز اهل كتاب شمرده می شوند اما دیگر آیین ها و مذاهب نظیر كفار حربی و مشركان، بت پرستان، ستاره پرستان و ;. خواه عرب یا عجم و خواه منتسب به پیروان صاحب كتاب باشند، یا كسانی كه در اصل دارای یكی از این سه دین نبوده و بعد از اسلام و نسخ كتاب های آن ها به یكی از این سه مذهب در آیند پذیرفته نیست و در شمار گروه های حربی اند. (امام خمینی، 1407ق، ج 2، ص 453) باید توجه داشت كه مذاهب چهار گانه اسلامی، یعنی اهل سنت ، در شمار اهل ذمه به شمار نمی روند و طبیعی است كه وضعیت آنان بسیار متفاوت از سایر اقلیت ها است. در همین زمینه امام خمینی (ره) معتقد است شیعیان و سنیان در جمهوری اسلامی دارای حقوق مساوی هستند:« در جمهوری اسلامی، شیعه و سنی در كنار هم و با هم برادرند و در حقوق، مساوی هستند و هركس خلاف آن را تبلیغ كند دشمن ایران و اسلام است و برادران اهل سنت باید این تبلیغات ضد اسلامی را در نطفه خفه كنند.»چنان چه پیروان ادیان سه گانه به شرایط ذمه ملتزم و متعهد گردند، به رسمیت شناخته می شوند و در عوض مالیاتی كه از آنان اخذ می شود در حكومت اسلامی به شرط پای بندی به شرایط ذمه، در امن و سلامت زندگی می كنند. از جمله شرایط ذمه این است كه به انجام كاری كه با امنیت جامعه اسلامی ارتباط دارد، مبادرت نورزند. همچنین آن چه در نزد مسلمانان ناپسند است مانند شرابخواری ، زنا، خوردن گوشت خوك و ازدواج با محارم نباید انجام دهند. احداث كنیسه و نواختن ناقوس ممنوع است. و ;. در هر صورت با ارتكاب هر یك از شرایط ممنوع و در واقع گسستن پیمان، حاكم اسلامی می تواند آنان را به وطنشان باز گرداند. (امام خمینی، 1407ق، صص 458-456)از جمله شرایط دیگر ذمه كه مجازات سختی را به دنبال دارد این است كه هر اقلیت ذمی كه از دین خود به دین دیگری كه اهل دین سابق آن را به رسمیت نمی شناسند در آید پذیرفته نیست. به عنوان مثال یهودی هایی كه بهایی می شوند جز اسلام یا اعدام از آن ها پذیرفته نمی شود. (امام خمینی، 1407ق، ص 461)
در تبیین و تحلیل مطالب فوق گفتنی است با توجه به مباحثی كه از سخنان شفاهی امام خمینی (ره) نقل گردید، اقلیت های دینی و به عبارتی اهل ذمه در نظام سیاسی اسلامی از حقوق شهروندی برخوردارند و با توجه به پیمانی كه با آنان بسته می شود به تعامل با حكومت می پردازند و تضییع حقوق آنان روا نیست. در همین راستا است كه ایشان می گوید در صورت تاسیس حكومت عادلی در ایران، از یهودی هایی كه ایران را ترك كرده اند نیز دعوت می كنیم كه به كشور و موطن خود بازگردند و دولت اسلامی موظف است با آنان در كمال خوش رفتاری عمل نماید. (صحیفه امام، ج 4، ص 410) علاوه بر این ها باید توجه داشت كه آن چه تحت پیمان اهل ذمه با حكومت اسلامی مورد توجه امام خمینی (ره) در مباحث فقهی است، در نظام جمهوری اسلامی به طور عملی تحقق نیافته است. به این معنا كه نظام جمهوری اسلامی به عقد قرارداد با اهل كتب مبادرت نورزیده است . از این رو آنان در كنار دیگر شهروندان از حقوق قانونی برخوردارند.
گفتنی است انعقاد پیمان ذمه با اهل كتاب از سوی امام (ع) صورت می گیرد و در زمان غیبت امام(ع) از سوی نایب او البته در شرایطی كه دارای بسط ید و صاحب قدرت باشد قرارداد منعقد می گردد. از آن جا كه جزیه مقدار مخصوصی ندارد، میزان آن به نظر حاكم مسلمانان و مصالح زمان و مكان و مقتضیات حال بستگی دارد. همچنین پذیرفتن جزیه نیز طبق نظر امام(ع) یا رهبر مسلمانان به طور سرانه یا بر زمین یا هردو یا چیز دیگری تعلق می گیرد. (امام خمینی، 1407ق، ج 2، ص 456)
ادامه خواندن تحقيق در مورد انديشه امام خميني
نوشته تحقيق در مورد انديشه امام خميني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.