nx دارای 176 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
چكیده:سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند ، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده است . یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری می باشد که تاثیر مهمی بر عملکرد و پیاده سازی استراتزیک سازمان دارد از این رو شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود.
برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارایه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پالیک به نام (ارزش افزوده سرمایه فکری) مطرح شده که از سه جزء کارایی سرمایه فیزیکی، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری می باشد. در این پژوهش ابتدا براساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری) ، ارزش سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 7 ساله 1380 الی 1386 محاسبه و سپس ارتباط بین
مولفه های سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت محاسبه عملکرد مالی از هشت شاخص عملکرد مالی مالی در پنج گروه معرف ارزش بازار ، سودآوری، فعالیت ، بازده سرمایه ، مبتنی بر ارزش آفرینی استفاده شده است.در تحقیق حاضر ، روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها ، رگرسیون چند گانه و ضرایب همبستگی می باشد. نمونه انتخابی شامل 73 شرکت بصورت پیوسته برای بازه زمانی 7 ساله بوده که اندازه شرکت بعنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است.
یافته ها حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها و تاثیر مثبت اندازه شرکت بر روی سطوح برخورداری از سرمایه فکری و عملكرد مالی می باشد. باتوجه به این نتایج می توان توجه مدیران ، سهامداران ، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذینفع را به منابع و توانمندیهای درون سازمانی جلب و بهره گیری از این مدل برای کسب بازده مالی بالاتر و دسترسی به ارزش واقعی شرکتها ،پیشنهاد کرد.
وازه های کلیدی: سرمایه فکری ،عملکرد مالی ،اندازه شرکت ،رگرسیون چندگانه، بورس اوراق بهادار تهرانمقدمه:با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین ، سرمایه ، ماشین آلات و; از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است . بطوری كه در اقتصاد ، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها یاد می شود . همچنین با پیشرفت سریع تكتولوژی برتر ، بویژه در زمینه ارتباطات ، كامپیوتر و مهندسـی بیولوژی ، از دهه 70 الگوی رشد اقتصادی جهان بطور اساسی تغییر كرد و به دنبال آن ، دانـش به عنوان مهمتـرین سرمایه جایگزین سرمایه های پولــی و فیزیكی شد (چن و همکاران ،2005،ص388) .
یكی از ویژگی های دانش این است كه نامشهود است یعنی غیرقابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و منمودار است در صورتی كه درگذشته سازمان ها با استفاده از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را به طور كامل محاسبه كنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای كارایی لازم نیستند. دانش به عنوان یكی از مهمترین اجزای دارایی های نا مشهود محسوب می شود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند (سالیوانو همکاران،2002،ص9) .
فصل اولكلیات تحقیق
1-1)مقدمهتایلز ( 2004) دارایی نامشهودی كه به وسیله ی قانون حمایت شده اند وبه آنها عنوان مالكیت معنوی را داده اند و شامل حق الامتیاز و كپی رایت و فرانشیزها و علائم و ماركهای تجاری است ، برخی موارد از آنها در ترازنــامه منعكس می شود ولی ســـایرداراییهـــای نامشهود كه شامل سرمایه فكـری است و تحت اصول اقتصـــاد فراوانی عمل می كنند یعنـــی با استفاده بیشتر از ارزش آنهـــا كـاسته نمی شود ، معــمولا در ترازنــامه منعكس نمــی شود (چان ،2009،ص9) . فاصله زیاد بین ارزش دفتری و ارزش بازاری شركت ها ، توجه زیاد شركت ها را نسبت به كشف ارزش دارایی های نامشهود حذف شده از صورت مالی ،ایجاد كرده است ( لیو ،2002،ص14) .
طبق نظر “بونتیس ” اكثر كشورهای مختلف دنیا ( از جمله صنایع ایران) در حال استفاده از روشهای سنتی حسابداری مالی هستند كه قرنها پیش برای یك محیط كسب و كار مبتنی بر كارهای یدی و دارایی ملموس مثل تجهیزات و ساختمان ایجاد شده بودند در حالیكه محیط كسب و كار مبتنی بر دانش ، نیازمند مدلی است كه دارایی های ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی نیروی انسانی ، نوآوری ، روابط مشتری ، فرهنگ سازمانی ، سیستم و فرایندها ، ساختار سازمانی و غیره را در بر گیرد.بنظر می رسد گزارشات حسابداری سنتی بطور ناقص ارزش حقیقی بوجود آمده در شرکتها را منعکس کند ، شکاف بوجود آمده بین ارزش دفتری و بازار در بسیاری از شرکتها از جمله نارسایی های سیستم حسابداری سنتی در تقویم و انعکاس ارزش سرمایه فکری بوده که موجب بروز اختلاف یاد شده گردیده است (چان ،2009،ص5) .
در این رابطه ، سرمایه فكری توجه روز افزون محققان دانشگاهی و دست اندر كاران سازمانی را به خود جلب كرده است. کلیه مدیران وکارگزاران وسرمایه گذاران در شرکتهای پذیرفته شده دربورس باتوجه به نتایج این تحقیق می توانند با سنجش سرمایه فکری به ارزش ذاتی شرکت نزدیک شده و با اطلاع از میزان برخورداری شرکتها ازسرمایه فکری می توانند بازده مالی مالی مورد نظر را مناسب ترپیش بینی كنند.
2-1) بیان مسئله تحقیقدر طول دهه 1980، مفروضات و عقاید نئوكلاسیك ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش كشیده شد. بنابر اظهارات “پن روس ” مزیت رقابتی تنها با تركیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یك صــنعت معین به دست نمی آید ، بلــكه عمــدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع ســازمانی نشاٌت می گیرد .از آنجایی كه منابع همیشه قابل انتقال ، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون ، توجه جدی به درون شركت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند.اقتصادی كه درآن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری كه این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است.در یك طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود كه یكی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فكری است كه تاثیر مهمی بر روی عملكرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد . از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فكری دارای اهمیت خاص است (گلدی صدقی ،1386،ص25)4
از سوی دیگر اغلب سرمایه های حسابداری فعلی از نقش و اهمیت فزاینده حق مالكیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین قافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی ها در محاسباتشان قاصرند. در حقیقت صورت های مالی در تشریح ارزش واقعی شركت ها از محدودیت های بسیاری برخوردار هستند. در جوامع دانش محور كنونی ، بازده سرمایه فكری به كار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه های مالی به كار گرفته شده اهمیت یافته است؛
این به این معناست كه در مقایسه با سرمایه های فكری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار،كاهش چشمگیری یافته است.بنابر این سرمایه فکری مظهر راهبرهای ارزش غیر محسوس شرکتها است و نقش فزاینده ای در عملکرد مشترک عوامل تولید(عامل چهارم) ایفا می نماید(چان،2009،ص12) .
در حقیقت مساله اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت سرمایه فكری در بازده مالی شركت ها است. در حقیقت این پژوهش تلاشی برای ارزشگذاری سرمایه فكری در صورت های مالی به شمار می آید كه به دنبال پاسخ به سولات اساسی به شرح زیر می باشد:1) آیا بین سرمایه فكری و ارزش بازار بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت رابطه ای وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
2) آیا بین سرمایه فكری و نسبت های سودآوری بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟3) آیا بین سرمایه فكری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
4) آیا بین سرمایه فكری و بازده سرمایه بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
5) آیا بین سرمــایه فكری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی بعنوان معیار عملــكرد مالی شركت رابطه وجود دارد و این رابطه چگونه است؟6) آیا بین هر یك از مولفه های سرمایه فكری و هریك از شاخص های عملكرد مالی شركت آنها رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
7) و در نهایت اینكه تاثیر اندازه شركت بر سرمایه فكری و عملكرد مالی شركت چگونه است ؟
3-1) چارچوب نظری “دراكر” (1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یك جامعه دانشی هستیم كه در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی كار بیشتر و; نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ،اقتصاد صنعتی حاكم بوده كه در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یكسری دارایی های فیزیكی و مشهود مانند زمین ، نیروی كار، پول و ماشین آلات و; بوده و از تركیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش كمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فكری به عنوان یك عامل تولید ثروت درمقایسه با سایردارایی های مشهود فیزیكی،ارجحیت بیشتری پیدا می كند دراین اقتصـاد، داراییهای فكری بخصوص سرمایه انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سـازمانها ریشه درقابلیت های فكری آنها دارد تا دارایی های مشهود (گلدی ،1386،ص105)2 در طی دهه گذشته كسب و كارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درك كرده اند و توسعه مارك ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یك شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد (کینگ هانگ ،2009،ص10)3کندریک4 یكی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح آمریكاست، می گوید كه در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این ن
سبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین “لئو” مطرح می سازد كه فقط در حدود 10 تا 15 درصد كل ارزش بازاری شركت ها را تشكیل می دهند كه هنوز هیچ كاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است)همان منبع).همچنین یكسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه تركیب دارایی های هزاران شركت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد كه رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یكسری روش ها برای محاسبه ثروت شركت هایی شده است كه مهمترین دارایی های آنها ، دارایی های نامشهود بویژه فكری و دانش بوده است .
امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی كنند و باید این موضوع را درك كنند كه چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیك آنها را حمایت كنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت كمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه كنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه كنیم.بی شك این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شركت ها (كسب و كارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفــلی نامــگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفكر “هوریب ” سرقفلــی، تفـــاوت بین ارزش واقــعی (بازاری) شـــركت وارزش دفــتری آن است (بونتیس ،2000، ص18) .سرمایه فكری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است “بونتیس” ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره كرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالكیت معنوی تغییر داد. یك تفاوت كلیدی مابین تعاریف ومدلهای مختلف اندازه گیری سرمایه فكری برمی گردد به اولویتی كه هر یك از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند كه بر سرمایه مشتری تاكید كنند در حالیكه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه می نمایند و برخی دیگر یك نگرش كل نگر در خصوص مدلهای موجود اندازه گیری دارائیهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میكند .
4-1 ) اهمیت وضرورت پژوهش در چند دهه گذشته فرایند تولید بسیاری از كالاها و خدمات دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است. علاوه بر آن در اقتصاد دانش محور امروز ، موفقیت سازمانها در گرو توانایی مدیریت داراییهای نامشهوداست براساس نظرمر وهمکارانش دلایل توجه سازمانها به مدیریت سرمایه فکری عبارتند از :
1- یاری رساندن به سازمانها در جهت تنظیم استراتژیها 2- ارزیابی اجرای استراتژیها 3- یاری رساندن به سازمانها در جهت تصمیمات گسترده و متنوع.4- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فكری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.5- ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها6- اندازه گیری ارزش و عملكرد مالی شركتهااهمیت اساسی انجام تحقیق حاضر، وجود نداشتن اقلامی به عنوان سرمایه فكری در صورت های مالی شركت ها و پنهان بودن این اقلام در صورت های مالی شركت ها می باشد و ازجمله دلایل دیگر انجام تحقیق میتوان به فاصله زیاد بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شركت ها اشاره كرد كه تحقیقات را به سوی كشف عواملی ایجاد كننده این فاصله می باشد،می كشاند. در گذشته بیشتر دارایی هایی سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند پس در اقتصاد امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نا مشهود بستگی دارد.
5-1) اهداف پژوهش 1-5-1) اهداف علمی تحقیقالف- بررسی رابطه میان سرمایه فكری شركت و هریك از شاخص های عملكرد مالی شركت.ب-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه بهره وری سرمایه انسانی وهریك ازشاخصهای عملكرد مالی شركت.ج-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه ساختاری و هریك از شاخص های عملكرد مالی شركت.د- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه فیزیكی و هریك از شاخص های عملكرد مالی شركت.ه-بررسی اثر اندازه شركت بر سرمایه فكری و شاخصهای عملكرد مالی.
2-5-1)اهداف كاربردی تحقیقاز جمله اهداف كاربردی تحقیق ، نشان دادن اهمیت سرمایه فكری به ذینفعـان صورت های مـــالی شركت می باشد. تا منجر به اخذ تصمیمات بهتر و دقیقتر مالی در مورد شركت ها از سوی سرمایه گذاران ، خود شركت ها ، اعتبار دهندگان ، شركت های سرمایه گذاری و غیره شود.
6-1 )فرضیه های تحقیق فرضیه های تحقیق به سه گروه فرضیه اصلی تقسیم می شود گروه اول درمورد رابطه بین سرمایه فكری با هریك از شاخصهای عملكرد مالی شركت بحث می کند وگروه دوم درمورد رابطه اجزای سرمایه فكری با یكدیگر و در گروه سوم به تاثیر اندازه شركت بر سرمایه فكری می پردازد .فرضیه اصلی اول :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فكری وشاخصهای ارزش بازار بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت وجود دارد.فرضیه فرعی اول : بین مولفــه های سرمایه فکری و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری شركت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد. فرضیه فرعی دوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت Tobin q شركت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد. فرضیه فرعی سوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت P/E شركت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد. فرضیه اصلی دوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فكری ونسبت سودآوری ROA بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت وجود دارد.فرضیه اصلی سوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فكری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت وجود دارد.فرضیه اصلی چهارم : ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فكری و نسبتهای بازده سرمایه بعنوان شاخص عملكرد مالی شركت وجود دارد.فرضیه فرعی چهارم : بین مولفه های سرمایه سرمایه فكری و شاخصROE از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد. فرضیه فرعی پنجم :بین مولفه سرمایه سرمایه فكری و شاخص ASR از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد .فرضیه اصلی پنجم : ارتباط معنی داری بین مولفه هایسرمایه فكری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی EVA بعنوان معیارنوین عملكرد مالی شركت وجود دارد.فرضیه اصلی ششم :بین اندازه شرکت بامیانگین کل سرمایه فکری و عملكرد مالی شركت رابطه معنی داری وجود دارد.
7-1) تعاریف واژه ها واصطلاحات پژوهش :یکی ازنخستین اقداماتی که درفرآیند حل یک مسأله تحقیقی لازم به نظرمی رسد این است که اصطلاحات مهمی که درگذاره آن مسأله آمده ، به گونه عملیاتی تعریف شود(خاکی،1378،ص67)3 درتحقیق حاضر 9 واژه مهمی که تعریف عملیاتی آن لازم به نظرمی رسد عبارتنداز سود عملیاتی ، سرمایه فكری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه فیزیكی که درادامه سعی خواهد شد هریک ازاین واژه ها تعریف شود.سرمایه فكریسرمایه فكری شامل آن بخش از كل سرمایه یا دارایی شركت است كه مبتنی بر دانش بوده و شركت ، دارنده و مالك آن به شمار می آید. بنابر این ، تعریف سرمایه فكری هم می تواند شامل خود دانش (كه به مالكیت فكری و یا دارایی فكری یك شركت تبدیل شده) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. تعریف قانونی مالكیت معنوی، تنها مواردی نظیر حق مالكیت اشیاء نظیر حق اختراع ، نشان تجاری و تكثیر را شامل می گردد. این دارای ها ، تنها نمودار سرمیه فكری است كه برای اهداف حسابداری مناسب می باشند. پالیك در سال 1998و2000 ارزش افزوده كارایی سرمایه فكری را جهت اندازه گیری سرمایه فكری شركت ها ارائه كرد.
پالیك در مدلش سرمایه فكری متنمودار از سه جزء اصلی دانسته است كه برای ایجاد ارزش با هم در تعامل می باشند این سه جزء عبارتند از سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری (سازمانی) و سرمایه فیزیكی (پالیک،2002،ص119) .ارزش افزوده فکریدر روش VAIC (ارزش افزوده سرمایه فكری) پالیك، برای بدست آوردن اطلاعات درباره ارزش كارایی ایجاد شده ، از دارایی های عینی و غیر عینی درون یك شركت تهیه شده است. این مدل با توانایی شركت نسبت به ایجاد ارزش افزوده شدهVA شروع می شود. ارزش افزوده تفاوت بین IN,OUT است.منظور از OUT كل درآمد حاصل از فروش تولیدات خدمات و سریس های ارائه شده به بازار می باشد و منظوراز IN تمام هزینه هایی است كه جهت تولید كالاها، خدمات و سرویس ها هزینه شده است. در این مدل (پالیك) هزینه كار (كل هزینه حقوق ،دستمزد و مزایای آن) و هزینه استهلاك ، جزء هزینه های IN شامل نمی شود. حقوق و دستمزد نسبت به نقش فعالیت در فرایند ایجاد شده ارزش و هزینه استهلاك نیز به دلیل اینكه وجوهی از شركت خارج نمی شود در VA جزء IN محسوب نمی شود.بنابراین جهت محاسبه ارزش افزوده VA می باید هزینه حقوق و دستمزد و استهلاك را به سود عملیاتی اضافه نمود (هانگ ،2009 ،ص14) .
سرمایه انسانیسرمایه انسانی ، به قابلیت ها و مهارت ها و تخصص نیروی انسانی سازمان اطلاق می شود . سرمایه انسانی برخوردار از تفكر است. هدف اولیه از سرمایه انسانی ، نوآوری در كالا و خدمات و نیز بهبود فرایندهای تجاری است. در این تعریف سرمایه انسانی بعنوان كل هزینه های حقوق ودستمزد شركت در نظر گرفته شده است (همان منبع، ص14)3 .سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری شامل ظرفیت ها جهت درك نیازهای بازار می باشد و مواردی نظیر حقوق اختراعات و دانش نهادینه شده در ساختار ها ، فرایندها و فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد. سرمایه ساختاری دانشی است كه در پایان هر روز كاری در سازمان باقی می ماند، به كل سازمان تعلق دارد ، قابل تولید شدن مجدد و به اشتراك گذاشتن با دیگران می باشد.دراین تعریف سرمایه ساختاری ازطریق كسرسرمایه انسانی (كل حقوق ودستمزد پرداختی) ازارزش افزوده بدست می آید (همان منبع، ص14)4سرمایه فیزیكی
سرمایه فیزیكی شامل داراییهای ثابت و مالی می باشد كه جهت ایجاد ارزش افزوده در كالاها و خدمات استفاده می شود. طبق این تعریف سرمایه فیزیكی شامل جمع كل داراییها به كسر داراییهای نامشهود می گردد(همان منبع، ص15)1ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از اختلاف بین بازده سرمایه و هزینه سرمایه با احتساب تعدیلات حسابداری می باشد EVA روش اندازهگیری ارزش اقتصادی (سودآوری) یك فعالیت، بعد از در نظر گرفتن كل هزینه سرمایه، اعم از هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام میباشد. EVA از تفاوت بین نرخ بازده سرمایهگذاری ( r ) و هزینه سرمایه (C) و حاصلضرب آنها در ارزش دفتری سرمایه ای كه شركت به كار گرفته به دست میآید (خوش طینت وفلاحتی،1386، ص14)3EVA = (r-c) . capital = (r . capital)-(c . capital) = NOPAT – (c . capital) = C نرخ هزینه سرمایه
= Capital سرمایه= R نرخ بازده سرمایه= NOPAT سود خالص عملیاتی بعد از مالیاتكلیه وجوه نقدی كه در طول عمر فعالیت شركت ، بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه ، در شركت ریخته میشود سرمایه نام دارد. استیوارت با تعدیلاتی پیشنهاد سرمایه اقتصادی را مطرح میسازد كه با تعریف حسابداران سازگار نیست. از این رو سرمایه اقتصادی شامل بدهیهای هزینه دار و حقوق صاحبان سهام و معادلهای سرمایه است كه ارزش اقتصادی به كار گرفته شده از طرف شركت را نشان میدهد (همان منبع، ص15)4
سود خالص عملیاتی پس از كسر مالیات :سودی كه در محاسبه آن تنها سود حاصل از عملیات در نظر گرفته میشود و اثر ثبتهای غیر نقدی ، هزینه های مالی و صرفه جوئی مالیاتی ناشی از هزینه بهره در آن لحاظ نشده است. NOPAT سودی است كه برای تمام تامین كنندگان مالی شركت در دسترس میباشد (همان منبع، ص15)2نرخ بازده سرمایه ( ( r :نرخ بازده سرمایه ، بهره وری سرمایه به كار گرفته شده در شركت را بدون توجه به روش تامین مالی اندازه گیری میكند در اینجا منظور از سرمایه ، همان سرمایه اقتصادی است:اندازه شرکتاندازه شرکت بر اساس ارزش ریالی سهام شرکت رتبه بندی می شود در این تحقیق از طریق میانگین ارزش بازاری شرکت در بورس اندازه شرکت تعیین شده است (کینگ هانگ ،2009 ، ص16)3
فصل دوممروری بر ادبیات تحقیق
1-2- مقدمه قرن بیست و یكم بوسیله توسعه اهمیت دانش و تاثیر آن بر تمامی جنبه های سازمانی توصیف میشود امروزه دانش منبع كلیدی اقتصاد و مزیت رقابتی شده است . همزمان با توسعه ارزش بازار سازمانهای دانش محور، در دهه 1990 علاقمندی وسیعی نسبت مقوله سرمایه فكری پدید آمد. اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید. دانش بعنوان یك دارائی در مقایسه با سایر انواع دارائیها، دارای این طبیعت منحصر بفرد است كه هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده میشود اجرای یك استراتژی موثرمدیریت دانش و تبدیل شدن به یك سازمان دانش محور، بعنوان یك شرط الزامی برای موفقیت سازمانها است
تعاریف مختلفی از سرمایه فكری در منابع مختلف ارائه شده است آنچه كه تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند اینست كه سرمایه فكری صورتی از دانش است كه مزیت رقابتی ایجاد می كند و ارزش ناملموس یك سازمان را نمایش میدهد. اما هنوز بر سر یك تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال تركیب روشنی بین وجه نظری و كاربرد عملی سرمایه فكری وجود ندارد. اغلب صاحبنظران، سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می کنند اگر مفاهیمی را كه توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختارها از قبیل نا مشهودها، دانش و ایجاد ارزش هویدا می شود. از این رو در راستای تصور اولیه، سرمایه فكری ممكن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود. استوارت و سالیوان كه به وسیله كاركنان و شركت در اختیار قرار گرفته شده است و یك مزیت رقابتی را ایجاد می كند و یا به تعبیری سرمایه فكری عبارت است از مواد فكری از قبیل دانش، اطلاعات، اموال و تجربه فكری بنتیس كه شركتها بوسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند .
از این گذشته می توان با سرمایه فكری به عنوان تركیبی از دارایی های نامشهود یا دارایی های بی اهمیت بروكینك كه در ترازنامه افشا نمی شوند روبه رو شد و اگر این سرمایه فكری خوب مدیریت شود قادر است برای شركتها مزیت رقابتی و در نتیجه ایجاد ارزش بوجود آورد. در سال 1997 ادوینسون و مالیوالن سرمایه فکری را به دانشی که می توان به ارزشی تبدیل شود تعریف نموده اند. بروکینگ در سال 1996 سرمایه فکری ترکیبی از چهار بخش عمده دارائی های بازار ،
دارائی های انسان محور ، دارائی های فکری ، دارائی های زیر ساختی تعریف کرده است بنتیس در سال 2000 سرمایه فکری را به صورت مفهومی که تمامی منابع نا محسوس و ارتباطات داخلی آنها را طبقه بندی می کند تعریف نموده است بنابراین مدیران نیاز دارند كه بتوانند اثر تلاشهای مدیریت دانش را برعملكرد سازمان خود اندازه گیری كنند . بصورت تاریخی در علم حسابداری ،
دارائی ناملموس در سرفصلی تحت عنوان “سرقفلی” جای میگرفت و سرمایه فكری بخشی از این سرفصل به شمار می آمد لیکن روشی برای شناسائی و اندازه گیری این موارد ناملموس در
سازمانها فراهم نمی آورد. درپاسخ، مدلهای اندازه گیری جدید در سطح سازمانها، سعی در تركیب نمودن جنبه های ارزش افزای مالی و غیر مالی سازمان برای گزارشدهی مینمایند.در كشورهای در حال توسعه برخلاف كشورهای پیشرفته ، ارزش گذاری بازارهای محلی با افزایش سرمایه فیزیكی بیش از سرمایه فكری رشد كرده است وكمتر IC به بعنوان یك راهبرد عملكرد وابسته هستند . یكی از دلایل آن این مساله است كه این گروه هنوز به خرید و فروش و پردازش منابع طبیعی به عنوان یك راهبر اساسی رشد وابسته هستند (هانگ، 2009 ،ص11) .هدف اصلی در فصل حاضر ، بیان ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق می باشد . بدین منظور ابتدا تاریخچه ومبانی نظری و نظریه های مربوط به سرمایه فکری را مطرح نموده و سپس به تعریف سرمایه فکری از دیدگاه های مختلف پرداخته و در بخش دوم مدلهای طبقه بندی سرمایه فکری مطرح و در بخش سوم روشهای اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری بیان شده است و در نهایت در بخش پایانی به بررسی سوابق تحقیق اختصاص داده شده است.
2-2 ) بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فكری
“دراكر”(1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یك جامعه دانشی هستیم كه در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی كار بیشتر و; نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ، اقتصاد صنعتی حاكم بوده كه در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یكسری دارایی های فیزیكی و مشهود مانند زمین ، نیروی كار، پول و ماشین آلات و; بوده و از تركیب این عوام
ل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش كمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فكری به عنوان یك عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیكی ، ارجحیت بیشتری پیدا می كند . در این اقتصاد ، دارایی های فكری بخصوص سرمایه های انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب می شود و موفقیت بالقوه سازمان هاریشه درقابلیت های فكری آنها دارد تا دارایی های مشهود(گلدی صدقی ،1386،ص 45)1
با رشد اقتصادی دانشی یا اقتصاد مبتنی بر دانش ، بطور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم كه دارایی های نامشهود شركتها عامل مهمی در حفظ و تحقیق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند در مقایسه با سایر دارایی های مشهود (کینگ هانگ، 2009 ، ص8) 2 . محیط كسب و كار به طور شگفت انگیزی تغییر می كند، در كسب و كارها و اقتصاد قرن 21 بر روی اطلاعات ، فناوری اطلاعات ، تجارت الكترونیك ، نرم افزارها ، مارك ها، حق الاختراع ، تحقیقات و نوآوری ها، و; سرمایه گذاری می شود كه همگی جزئی از دارایی های نامشهود و سرمایه فكری و دانش هستند تا جزو دارایی های مشهود(سالیوان ،2000 ، ص13)3 .در پارادایم صنعتی قدیم شركت ها تحت اصول اقتصاد كمیابی عمل می كردند. اقتصاد كمیابی بدین معناست كه منابع و دارایی ها تحت سلطه و كنترل شركت ها محدود و كمیاب هستند و استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش انها می كاهد ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانش ، این اصول صدق نمی كند. شركت ها در اقتصاد دانش تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می كنند ، اقتصاد فراوانی بدین معناست كه منابع و دارایی های در اختیار شركت به میزان فراوان وجود دارد.این نوع دارایی ها از نوع نامشهود هستند و بیشتر در افراد قرار دارند كه ما به آنها دستیابی داریم مثالی از فراوانی این نوع دارایی ها در اقتصاد دانش ، فراوانی اطلاعات در اینترنت است(همان منبع،ص14)4
بطور خلاصه در اقتصاد دانش ، مهمترین دارایی ها و عوامل تولید ، نامشهود هستند كه استفاده از آنها از ارزش آنها كم نمی كند و حتی یه ارزش آنها می افزاید. این نوع دارایی ها نامشهود شامل دانش؛ سرمایه فكری و ;هستند ولی اقتصاد صنعتی مهمترین عوامل تولید ، دارایی های مشهود و فیزیكی هستند كه استفاده از آنها از ارزش آنها می كاهد و این دارایی ها شامل زمین ، ماشین آلات و سرمایه پولی و ; است.“كندریك” ،1990 كه یكی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح امریكاست، می گوید كه در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این نسبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین “لئو” مطرح می سازد كه فقط در حدود 10 تا 15 درصد كل ارزش بازاری شركت ها را تشكیل می دهند كه هنوز هیچ كاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است (گلدی صدقی ، 1386،ص 48)1
همچنین یكسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه تركیب دارایی های هزاران شركت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد كه رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یكسری روش ها برای محاسبه ثروت شركت هایی شده است كه مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فكری و دانش بوده است )همان منبع،ص49)2
در طی دهه گذشته كسب و كارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درك كرده اند و توسعه مارك ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یك شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد .امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی كنند و باید این موضوع را درك كنند كه چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیك آنها را حمایت كنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت كمی در آورند
و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه كنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه كنیم.بی شك این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شركت ها (كسب و كارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفكر “هوریب” سرقفلی،تفاوت بین ارزش واقعی (بازاری) شركت وارزش دفتری آن است(بونتیس، 2000، ص12)3
شركت ها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی ،اندازه گیری و مدیریت كنند بلكه باید همواره سعی كنند تا این دارایی های نامشهود را بطور مستمر ارتقاء و بهبود بخشند. سازمان هایی كه نتوانند دارایی های دانشی خود را بطور مستمر ارتقاء دهند بقاء خود را با خطر از دست دادن و فنای خود ، مبادله خواهند كرد(همان منبع،ص13)1
1-2-2 ) تعاریف مختلف سرمایه فكریدررابطه با سرمایه فكری تعاریف مختلفی ارائه شده است كه درادامه به برخی ازآنها اشاره خواهد شد:1)” بونتیس ” (1996) سرمایه فكری یك چیز فرار و گریزان است اما زمانیكه كشف شده و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یك منبع جدید در محیط رقابت كند.2) ” دریک و کول ” (1999)سرمایه فكری یك جریان دانش در درون یك شركت است.3) ” روس ” (1997)سرمایه فكری شامل حاصل جمع دانش اعضای یك سازمان و تبدیل كاربرد علمی دانش اعضای سازمان است.4) ” سیدرمن ” (2002)سرمایه فكری تفاوت بین ارزش بازاری یك شركت و هزینه جایگزینی دارایی ها ی آن است.5) ” استیوارت ” (1997)سرمایه فكری ، مواد فكری از قبیل دانش و اطلاعات و مالكیت (دارایی ) معنوی و تجربه است كه باعث ایجاد ثروت می شوند وهنوز تعریف جهان شمولی برای آن وجود ندارد.6) ” موریتسن ” (2001)سرمایه فكری یك دانش سازمانی وسیع و گسترده ای كه خاص هر شركتی است كه به شركت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد .7) ” بونتیس ” (1998) سرمایه فكری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (كالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.8) ” ادوینسون ” (1997)سرمایه فكری یك دانش كاربردی برای خلق یك ارزش برای شركت است.
9) ” بونتیس ” (1997)سرمایه فكــری شامل همه فــرایندها و دارایی های است كه بطور معمولی و سنتی در ترازنامــه نشان داده نمی شود و در همچنین شامل آن دسته از دارایی های نامشهود مانند علایم تجاری یا مارك های تجاری و حق امتیاز است كه روش های حسابداری مدرن آنها را در نظر نمی گیرد.
3-2)بخش دوم : مدل های طبقه بندی سرمایه فكریدر زمینه طبقه بندی اجزاء سرمایه فكری تا كنون مدل های زیادی ارائه شده است هریك از طبقه بندیها از جهاتی به تبیین اجزای سرمایه فكری پرداخته است در ادامه این طبقه بندی ها را با نام محققان آنها ذكر می كنیم و به شرح اجزای این طبقه بندی ها می پردازیم ولی باید توجه داشت كه همانند سرمایه فكری ، هنوز یك تعریف طبقه بندی جهانشمولی درباره اجزاء سرمایه فكری وجود ندارد لیكن از جهت زیادی شباهتهایی بین تعاریف مختلف مشاهده می شود و تمامی این تعاریف و طبقه بندیها بر این اصل استوارند كه سرمایه فكری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی ) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است برخی از طبقه بندیهای ارایه شده به شرح زیر است:1- طبقه بندی بونتس سال 1998 و20002- طبقه بندی استیوارت در سال 19973- طبقه بندی گوران روز در سال 19974- طبقه بندی آمی بروكینگ 5- طبقه بندی سویبی در سال 19976- طبقه بندی ایستیس و همكارانش7- طبقه بندی ادوینسون و همكارانش8- طبقه بندی چن و همكارانش9- طبقه بندی هاناس و لوندال 10- طبقه بندی پتی و گیوتری 11- طبقه بندی سازمان همكاری و توسعه اقتصادی12- طبقه بندی لیم و دالیمور در سال 200413- طبقه بندی كاپلن و نورتون
1-3-2) ادوینسون و مالونه ( 1997)این دو نفر در طرح ارزش اسكاندیا خود ، سرمایه فكری را به دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه كرده اند كه نمودار آن بصورت زیر است.
نمودار 1-2 طرح ارزش اسكاندیا (منبع: گلدی صدقی ،1386 ،ص82 )5
در این طبقه بندی “ادوینسون” و” مالونه “، سرمایه مشتری را در زیر و زمره سرمایه ساختاری قرار داده است كه در بیشتر طبقه بندی ها دیگر این كار صورت نگرفته است و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرایندی و نوآوری را مطرح كردند.
در این طبقه بندی سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان ، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است و سرمایه فرایندی شامل مالكیت معنوی و سایر دارایی های نامشهود است (چن گو ، 2007، ص392) .
2-3-2)روس و همكارانش (1997)“روس” و همكارانش نیز سرمایه فكری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی ،طرز فكر و چابكی یا زیركی فكری و سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرایند ها و مالكیت معنوی سازمانی و دارایی های فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یك شركت تقسیم می كند ولی بعدا “روس” یك جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقه بندی خود افزود كه این سرمایه شامل حق اختراعات جدید و تلاش های آموزشی است(بونتیس ،2000،ص25) .
3-3-2) بونتیس (1998)“بونتیس” ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره كرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالكیت معنوی تغییر داد.منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است كه كاركنان یك سازمان دارای آن می باشند كه این دانش معمولا بصورت ضمنی می باشد.منظور از سرمایه ساختاری كلیه دارایی های غیر انسانی یا قابلیت های سازمانی است كه برای برآورد شدن نیازهای بازار مورد استفاده قرار می گیرد و منظور از سرمایه ارتباطی كلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یك سازمان با محیط خود شامل مشتریان ،عرضه كنندگان ، مجامع علمی و غیره است كه به عقیده ایشان مهمترین جزء یك سرمایه ارتباطی ، سرمایه مشتری است بخاطر اینكه موفقیت یك سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است و منظور از مالكیت معنوی ، آن قسمت از دارایی های نامشهود است كه براساس قانون مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند كپی رایت ، حق اختراع و حق امتیاز(همان منبع،ص26)4به عقیده “بونتیس”در بین این سرمایه های فكری ، سرمایه انسانی مهم است به خاطر اینكه منبع نوآوری و بازسازی استراتژیك است كه از یك جلسه طوفانی فكری یا یك رویا پردازی در اداره و یا كنارگذاشتن فیلهای قدیمی توسط كاركنان ویا ازطریق بهبود مهارتهای شخصی وغیره حاصل می شود.
از منظر جوهر یا اصل یا ذات روابط بازار روتین های سازمانی فكر یا هوش مصنوعیاز نظر حیطه در درون روابط سازمانی با خارج از سازمان قرار دارد در درون روابط سازمانی قرار دارد در درون ذهن افراد قرار می گیرداز نظر پارامترهای اندازه گیری مدت پایداری كارایی و قابلیت دستیابی مناسب بودن حجم آناز نظر منمودار بودن كد گذاری بالاترین سطح از لحاظ منمودار بودن كد گذاری متوسط بالانمودار 2-2 مفهوم سازی سرمایه فكری از سوی بونتیس(همان منبع،ص26)1همچنین” بونتیس” به وجود یكسری روابط متقابل میان اجزاء سرمایه های فكری معتقد است به اینصورت كه حتی اگر یك سازمان دارای سرمایه انسانی مناسب باشد ولی دارای یك سرمایه ساختاری مناسب نباشد نمی تواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده كند و بالتبع هم نمی تواند به سرمایه مشتری خود ، پاسخ مثبتی دهد (همان منبع،ص26)2
4-3-2) بروكینگ3(1997)“بروكینگ” در طبقه بندی خود به دارایی های انسان محور و دارایی های زیر ساختاری ومالكیت معنوی و دارایی های بازار اشاره كرده است . منظور از دارایی های انسان محور ، مهارت ها ، تونایی ها ، تخصص ، توانایی های حل منمودار و سبك های رهبری است و منظور از دارایی های زیر ساختاری ، همه ی تكنولوژی ها ، فرایند ها و متدولوژی ها است كه یك سازمان را قادر می سازد و منظور از مالكیت معنوی ، حق امتیاز و علایم یا مارك های تجاری و دانش فنی است و منظور از دارایی های بازار، مشتریان، وفاداری مشتریان و كانال های توزیع است (همان منبع،ص25)45-3-2) سویبی (1997)“سویبی” طبقه بندی خود را بصورت ساختار داخلی ، ساختار خارجی و شایستگی كاركنان ارائه كرده است . این طیقه بندی ایشان بنام ناظر دارایی نامشهود معروف است. منظور از شایستگی كاركنان همان سرمایه انسانی مطرح شده در طبقه بندی های قبلی است و منظور از ساختار داخلی ، سرمایه ساختاری یا سازمانی و منظور از ساختار خارجی ، سرمایه مشتری یا ارتباطی است البته باید توجه داشت كه سویبی چهار حوزه كلیدی را در سه جزء خود قرار داده كه عبارتند از رشد،كارایی ، پایداری و بازسازی . براساس این چارچوب یكسری شاخص هایی استخراج كردند .نمودار این طبقه بندی به صورت زیر است.
نمودار 3-2 طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود(منبع: بونتیس ، 2000،ص28 ) منظور از شایستگی فردی كاركنان ، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل كردن در موقعیت ها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی داخل سازمان و نیز شامل حق امتیازها، مفاهیم ، مدل ها ، پایگاه داده ها و سیستم های داخلی است و ساختار خارجی شامل روابط سازمان با مشتریان ، عرضه كنندگان شهرت و مارك های تجاری است.به عقیده “سویبی” شایستگی فردی كاركنان (سرمــایه انسانــی) برای یك سازمان حیــاتی است بخاطر اینكه بدون وجود آن ، ســازمان قادر به فعــالیت نیست و این شایستــگی شامل مهــارت ها ، آموزش ، تجــربیات و غیره است(همان منبع،ص69)1
6-3-2) استوارت2 (1997)“استوارت طبقه بندی خود را بصورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه مشتری ارائه كرد در این طبقه بندی سرمایه انسانی در واقع كاركنان یك سازمان است كه مهمترین دارایی یك سازمان است و منظور از سرمایه ساختاری ، دانش قرار گرفته شده در فناوری اطلاعات و همه ی حق امتیازها و طرح و مارك های تجاری است و منظور از سرمایه مشتری ، اطلاعات مربوط به بازار است كه برای جذب و حفظ مشتریان بكار گرفته می شود. این طبقه بندی تاحدودی به طبقه بندی اولیه “بونتیس” مشابه است (همان منبع،ص68)3
7-3-2) یوستك و همكارانش“یوستك” و همكارانش ، سرمایه فكری را به دو قسمت شامل كالاهای نامشهود و شایستگی های نامشهود تقسیم می كنند كه كالاهای نامشهود ، دارایی هایی هستند كه می توان آنها را خرید و فروش كرده و به نحو مناسب از آنها حفاظت و ذخیره كرد مانند كپی رایت ها ، علایم تجاری ، طراحی ها ، دانش فنی ، رازهای تجاری و فرانشیــزها. همچنین ایشان و همكــارانش معتقد هستند كه این كالاهای نامشهود را می توان به نمودار عینی تری ارزش گذاری كرد اما شایستگی های نامشهود به عوامل متمــایز و مشخصی از مزیت رقابتی اطلاق می شود كه یك شركت را از سایر رقبا متمایز می كند كه شامل شایستگی های نوآوری ، شایستگی های ساختاری ، شایستگی های بازاری و منابع انسانی است. (چن گو ،2005، ص 388)4
8-3-2) پتی 5( 2000)درطبقه بندی سازمان برای همكاری و توسعه اقتصادی به دو سرمایه انسانی و سازمانی (ساختاری) اشاره می كند و سرمایه فكری را بصورت ارزش اقتصادی این دو مجوعه دارایی های نامشهود 0سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری) توصیف می كند.سرمایه سازمانی به چیزهایی مانند مالكیت سیستم های نرم افزاری ، شبكه های توزیع و زنجیره های عرضه اطلاق می شود و سرمایه انسانی شامل منابع انسانی درون سازمان و منابع انسانی خارج از ســازمان است كه منابع انسـانی درون وخارج ســازمان شامل كاركنان و مشتــریان وعرضه كنندگــان است(پتی ،2000،ص 162) .
9-3-2) چن و همكارانش (2004)“چن” و همكارانش معتقد هستند كه سرمایه فكری از چهار طبقه و عنصر زیر تشكیل شده است:الف) سرمایه انسانی ب) سرمایه مشتریج) سرمایه نوآوری د) سرمایه ساختاری ولی آنها معتقد هستند كه این ساختار و اجزاء سرمایه فكری بسیار ضعف و شكننده است مگر اینكه با یكسری روابط مستمر و بهم پوسته ای حمایت شوند در واقع آنها بر روابط بین اجزاء سرمایه فكری تاكید بیشتری دارند تا بر اجزاء آن (همان منبع، ص 18)3
نمودار 4-2 مدل چن و همكارانش از سرمایه فكری و روابط بین آنهامنبع (همان منبع ،ص19)4همچنین در یك طبقه بندی دیگر از سوی جامعه تكنولوژی های اطلاعاتی كمیسیون اروپایی سرمایه فكری به عنوان و بصورت یك جریان سرمایه ای بهم پیوسته ای بین اجزاء و عناصر سرمایه ای آن در نظر گرفته شده است(همان منبع، 19)5در این طبقه بندی چن و همكارانش ،منظور از سرمایه انسانی كه در واقع مبنا و اساس سرمایه فكری است دانش ، مهارت ها و توانایی ها و طرز فكر كاركنان درباره كسب و كار است.از نظر آنها در واقع این سرمایه انسانی است كه می تواند دانش را به ثروت تبدیل كند و از طرف دیگر این سرمایه انسانی است كه اشكال عملیاتی سه سرمایه دیگر را تعیین می كند . بطور دقیق تر، تعریف اجزاء سرمایه های فكری از نظر “چن” و همكارانش به شرح زیر است :الف) سرمایه انسانی بیانگر دانش ضمنی فراگرفته شده در ذهن و افكار كاركنان است. سرمایه انسانی یك منبع مهم از نوآوری و بازآفرینی یك شركت است و سرمایه انسانی بصورت تركیبی از شایستگی ها،طرز فكر و خلاقیت كاركنان تعریف می شود . شایستگی كاركنان در واقع بخش سخت افزاری سرمایه فكری است كه شامل دانش، مهارت ها واستعداد های كاركنان و منظور از دانش فنی و دانشگاهی است و مهارت های كاركنان در واقع توانایی انجام وظایف و تكالیف عملی كاركنان است كه از طریق تمرین حاصل می شود و برخی از آنها از طریق تحصیلات بدست می آید . طرز فكرها در واقع بخش نرم افزاری سرمایه فكری است كه شامل انگیزه برای كار و رضایت از كار است و در واقع به عنوان پیش شرطی برای نمایش شایستگی های كاركنان در نظر گرفته می شوند. خلاقیت كاركنان آنها را قادر می سازد تا از دانش خود استفاده كنند و بطور مستمر نوآوری داشته باشند و بنابراین عامل مهم در گسترش وایجاد سرمایه فكری یك شركت است.ب) سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یك موسسه سر وكار دارد و در واقع روال ها و روتین های یك كسب و كار است. یك موسسه با سرمایه ساختاری قوی می تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد كند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و بنابراین باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می شود.سرمایه ساختاری را می توان بصورت فرهنگ ، ساختار سازمانی ، یادگیری سازمانی ، فرایندهای عملیاتی و سیستم های اطلاعاتی تقسیم كرد. هر كدام از اجزاء سرمایه ساختاری می توانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه انسانی تاثیر بگذارند و متقابلا از آنها تاثیر بپذیرند برای مثال یك فرهنگ قوی می تواند عامل مهمی در انگیزش كاركنان باشد .سرمایه نوآوری با ارائه (معرفی) تركیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یك سیستم تولیدی اطلاق می شود ،این سرمایه می تواند شامل محصولات جدید، تكنولوژی های جدید ، بازار جدید ، مواد جدید و تركیب جدید باشد با افزایش اهمیت دانش ، سرمایه نوآوری به جزء مهمی از سرمایه فكری تبدیل می شود و این سرمایه می تواند به سه جــــزء موفــقیت های نوآوری ، مكـــانیسم های نوآوری و فـــرهنگ نوآوری تقسیم شود(چن و همکاران، 2000،ص26 ) .ج) از دیدگاه “بونتیس ” ، سرمایه مشتری به ارزش دانش قرار گرفته شده در كانال های بازاریابی یك سازمان اطلاق می شود كه یك موسسه از طریق انجام كسب و كارهای خود آن را خلق و ایجاد می كند. درمقایسه با سه سرمایه دیگر این سرمایه دارای اثرات مستقیمی بیشتر بر روی تحقق ارزش یك شركت است و بطور فزاینده ای به عامل مهمی در كسب و كارها تبدیل شده است(همان منبع،ص27)1
10-3-2) پتی و گویتر2( 2000)طبقه بندی ارائه شده توسط این دو ناظر دارایی های نامشهود “سویبی” را به نمودار جدول زیر كه شاخص های مناسبی را به این چارچوب اضافه كردند اصلاح كردند:
مالكیت معنوی شامل حق امتیاز ، كپی رایت ، علایم تجاری؛سرمایه های زیر ساختاری شامل فلسفه مدیریت ، فرهنگ شركت ؛ سیستم های اطلاعاتی و سیستم های شبكه سازی و روابط مالی سرمایه ساختاری (سازمانی) ;ساختار درونیمارك های تجاری ، مشتریان، وفاداری مشتریان ، همكاری های تجاری ، توافقات مربوط به گواهی نامه و اجازه نامه ها، توافقات فرانشیزو; سرمایه مشتری (ارتباطی);ساختار بیرونیدانش فنی ، تحصیلات ، دانش مرتبط با كار،شایستگی مرتبط با كار، روحیه كارآفرینی،توانایی های مربوط به نوآوری و اثرگذار بودن قابلیت تغییر یا انعطاف پذیری شایستگی حرفه ای سرمایه انسانی ;شایستگی كاركنانجدول 1-2 طبقه بندی پتی و گویترمنبع (پتی و همکاران،2000 ،ص165)3
در واقع كار این دو ، انطباق چارچوب ناظر دارایی های نامشهود “سویبی” در چارچوب طبقه بندی های متداول دیگر شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری بوده است.
11-2-2) هانناس و لوونداهل (1997)این دو نفر دارایی ها و یا منابع ارتباطی و شاستگی تقسیم كرده اند. منظور از شایستگی ، توانایی انجام یك وظیفه یا كا معین است كه این شایستگی در دو سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد و در سح سازمانی شامل رویه ها، تكنولوژی و پایگاه داده وجود دارد .منابه ارتباطی به شهرت یك سازمان و وفـــاداری مشتریان آن اطلاق می شود. بعـــدا “لوونداهل” این طبقه بندی را قدری جزئـی تر كرد (چن ،2005،ص 29 ) .
نمودار 5-2 طبقه بندی اولیه توسط هانناس و لوونداهل
نمودار 6-2 طبقـــه بندی لــوونداهــل
طبقه بندی های متداول دیگر شامل سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری بوده است. كه در این پژوهش استفاده شده است.
12-3-2) طبقه بندی مر و اسچوما (2001)این دو سرمایه فكری را بصورت گروهی از دارایی های دانش تعریف می كنند كه به یك سازمان اختصاص دارد و جزء ویژگی سازمان محسوب می شود و بطور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود (مرر ،2001، ص 26 ) .
13-3-2) لیم و دالیمور (4 200)“لیم” و “دالیمور” این مفهوم سرمایه فكری را از طریق ارتباط دادن آن با دو مفهوم دانش فنی مدیریت و دانش فنی بازاریابی، تشریح و طبقه بندی می كنند. شایستگی یك شركت برای رویكرد مدیریت استراتژیك شامل سرمایه انسانی ، سرمایه شركتی سرمایه كاركردی و سرمایه تجاری(كسب و كار) است و روابط یك شركت برای رویكرد بازاریابی استراتژیك شامل سرمایه مشتری ، سرمایه عرضه كنندگان ، سرمایه هم پیمانی و سرمایه سرمایه گذاری است.نمودار این طبقه بندی در زیر ارائه گردیده است(چن ،2005،ص 27 ) .
نمودار 7-2 طبقه بندی لیم و دالیمور (همان منبع،ص28)4
14-3-2) طبقه بندی نورتون و كاپلان (1992)“نورتون” و” كاپلان” كارت امتیازی خود در سال 1992 ارائه كردند كه این چارچوب ابتدا عملكرد یك سازمان را در چهار حوزه یا دیدگاه مشتری ، فرایندهای داخلی ، رشد و یادگیری و مالی اندازه گیری می كرد. این چارچوب بیانگر یك مجموعه از روایط علی – معلولی میان معیارهای خروجی محرك هاب عملكردی یك سازمان بود. این چارچوب می توانست نتایج مالی و نامشهود یك سازمان را بطور همزمان كنترل و اندازه گیری كند. با نگاهی به این چارچوب این نكته مشخص می شود كه دیدگاه مشتری همان سرمایه مشتری و دیدگاه رشد و یادگیری همان سرمایه انسانی و دیدگاه فرایندهای داخلی همان سرمایه ساختاری و دیدگاه مالی همان سرمایه مالی و مشهود است. این چارچوب به علت كاربرد و برنامه ریزی استراتژیك ، اندازه گیری عملكرد و دارایی های نامشهود از معقولیت بسیاری برخوردار شده است(چن ،2005، ص28 ) .
نمودار 8-2 چارچوب كارت امتیازی متوازنمنبع (آپوهامی ،2007 ،ص37)
15-2-2) طبقه بندی كنفدراسیون اتحادیه های تجاری دانمارك (1999)یكی دیگر از طبقه بندی های ارائه شده طبقه بندی كنفدراسیون اتحادیه های تجاری دانمارك است كه سرمایه فكری را متنمودار از افراد ، بازار و سیتم ها می داند. نمودار این مدل بصورت زیر است:
نمودار 9-2 طبقع بندی كنفدراسیون تجاری دانماركمنبع (آپوهامی ،2007 ،ص37)
در این مدل افراد بیانگر مدیران و كاركنان درون سازمان است و به آن چیزی كه می توان انجام دهد حتی بصورت جمعی سرمایه انسانی اطلاق می شود. سیستم ، دانش موجود در سازمان است كه مستقل از افراد است و بازار، شامل روابط سازمان با بیرونی ها است مانند عرضه كنندگان ، توزیع كنندگان و مشتریان .این سه جزء مدل ،بطور نزدیكی بهم پیوسته شده اند .برای مثال موفقیت یك تكنولوژی جدید به شایستگی و آموزش كاركنان بستگی دارد (گلدی صدقی ،1386،ص 65 )2
4-2)بخش سوم: روش های اندازه گیری سرمایه فكری:1-4-2) طبقه بندی روش های اندازه گیری سرمایه فكری سیتم های حسابداری كنونی هنوز هم تحت تاثیر عوامل سنتی كار ، مواد و سرمایه مالی می باشد واهمیت دانش بعنوان عاملی موثر در تولید و ایجاد ثروت در آنها نادیده گرفته می شود. این در حالیست كه نگرش واقع بینانه به اهمیت در حال گسترش سرمایه های ناملموس ، نیاز ما را به این سرمایه ها را دوچندان نموده است.در محیط تجاری كنونی ، اندازه گیری ارزش سازمانی با استفاده از روش های سنتی حسابداری ناكافی می باشد چرا كه اغلب ارزشهای محاسبه شده به روش سنتی با ارزش اقتصادی امروزی آنها نا مرتبط می باشد. روش های سنتی ، ارزش نهفته در مهارت ، تجربه ، قابلیت یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبكه ارتباطات میان افراد و سازمان ها نادیده می گیرد. تلاش های زیادی جهت تشریح تفاوت میان ارزش بازاری شركتها انجام گرفته است. مشهورترین این روشها روش ترازنامه نامرئی، كنترل داراریی های ناملموس و كارت نمره متوازن، روش ارزش افزوده اقتصادی ، روش شاخص سرمایه فكری ، روش كارگزار تكنولوژی ، روش نرخ باده دارایی ها، روش تشكیل سرمایه بازار ، روش سرمایه فكری مستقیم ، روش جهت یابی تجاری اسكاندیا، روشهاس مالی و مدل مدیریت سرمایه فكری كه در زیر به تحلیل ویژگی های هر یك از این روش ها توسط علی اصغر انوری رستمی اشاره خواهد شد:
1-1-4-2) ارزش افزوده اقتصادی :در این روش از معیارهایی نظیر بودجه بندی سرمایه ای ، برنامه ریزی مالی ، تعییین هدف، اندازه گیری عملكرد، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راههایی كه از طریق آنها ارزش شركت افزوده یا كم می شود، استفاده می شود. نقاط قوت این روش همبستگی آن با قیمت سهام است. از انجایی كه این روش به طور گسترده ای در مجامع مالی پذیرفته شده و از معقولیت برخوردار است، می تواند مشروعیت شركت را در بازارهای مالی افزایش دهد.عیب عمده این روش پیچیدگی آن می باشد . از آنجائیكه این روش از دارایی های دفتری با اتكا به هزینه های تاریخی بهره می گیرد و ارزش دفتری نیز با ارزش بازار فعلی مطابقت چندانی ندارد، ممكن است جهت بیان كمی ارزش دارایی های ناملموس ، چندان مناسب نباشد.
2-1-4-2) كارت نمره متوازن :این روش ابزاری را جهت ایجاد ثبات در استراتژی های آینده شركت بدست می دهد. این روش شركتها را قادر می سازد تا نتایج مالی را همزمان با نظارت و كنترل در ایجاد ظرفیت ها و اكتساب دارایی های ناملموسی كه به آنها برای رشد در آینده نیاز دارد ، دنبال كنند. این شیوه بیانگر نوعی كمبود جدی در سیستم های مدیریت سنتی و ناتوانی آنها در مرتبط نمودن استراتژی بلـند مدت شركت با فعــالیت های كوتاه مدت شركت می باشد. این روش گذشته و حال شركت را با آینده اش مرتبط می نامید و ابزاری در اختیار مدیریت شركت قرار می دهد تا استراتژی های گوناگونی را برای شركت تعریف وآنها را كنترل نماید. این روش شركت را قادر می سازد تا نتایج مالیش را تحلیل نماید و استراتژی شركت را اجرا نماید. “كاپلان ” و ” نورتون” معتقدند كه این روش نوعی سیستم اندازه گیری است كه با استفاده از معیارهای كیفی ، میزان استراتژی به اجرا درآمده شركت را نشان می دهد. این روش اهداف و معیارها را از چهار زمینه یا دیدگاه نشان می دهد این دیدگاه ها عبارت است از دیدگاه مالی ، دیدگاه مشتری ، دیدگاه فرایندهای داخلی و دیدگاه نوآوری و یادگیری. این روش تا حدی ایستا بوده و برای هر شركت خاص می باشد (کاپلان و نورتون،1996، ص 79 ) .
3-1-4-2) ترازنامه نامرئی:این روش به منظور نشان دادن دارایی های شركت مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعه ای در حسابداری منابع انسانی به شمار می آید . در این روش ، سرمایه فكری شركت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همانا شایستگی های حرفه ای و خبرگی كاركنان كلیدی كه استراتژی یك شركت را تشریح می كنند ، می باشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یك شركت و توانایی های كاركنان آن مانند شهرت ، تجربه و روش های خاص تولیدی می باشد. این مدل مبتنی بر معیارهای كیفی است و توانایی ارزیابی كمی ارزش سرمایه فكری را ندارد (جعفری و همکاران ،1387،ص 12)2
4-1-4-2) كنترل دارایی های ناملموس3:این روش در پی اندازه گیری دارایی های ناملموس شركت به روش ساده می باشد. در این راستا معیارهای مناسب متعددی را معرفی نموده و هدف از آن ایجاد بینش و دیدگاهی جامع از موقعیت سرمایه فكری شركت می باشد. در این روش ضروری است تا معیارها با واقعیت های هر شركت مطابقت داده شده و تعدیل شود. عیب عمده این روش در آن است با تمامی شركت ها و موقعیت ها قابل انطباق نی باشد. از این روش همچنین برای طراحی سیستم های اطلاعاتی و یا انجام ممیزی ها بهره گرفته می شود(گلدی صدقی ،1386،ص 65)4
5-1-4-2) روش جهت یابی تجاری اسكاندیا :این روش بر اساس منطق و مفهوم ارائه شده در روش ترازنامه نامرئی بنا هاده شده است و شركت اسكاندیا مبدع آن به شمار می آید. این شركت عملكردش را بر اساس 30 شاخص عملكردی كلیدی در زمینه های مختلف نظارت مینماید. این روش علاوه بر زمینه های سنتی مالی،به مشتریان ،منابع انسانی و توسعه و بازار آفرینی نیز نظارت دارد. این روش ،شاخص های مشتری محوری عبارتند از:تعداد حساب های مشتریان ،تعداد واسطه ها و تعداد مشتریان از دست رفته ؛شاخص های فرایند محوری در آن عبارتند از: تعداد حساب های مشتریان به ازای خالص تعداد كاركنان و هزینه های مدیریتی به خالص كاركنان؛شاخص های انسان محوری در آن عبارتند از:میزان گردش پرسنل،نسبت مدیران ، نسبت زنان مدیر و نسبت هزینه های آموزش به كاركنان ؛ و در نهایت شاخص های مبتنی بر توسعه و بازآفرینی در آن عبارتند از : شاخص رضایت كاركنان ؛ هزینه های بازیابی به خالص مشتریان و سهم ساعات آموزش . این روش در دنیای امروزه روشی آرمانی و مطلوب به شمار آید. این روش علی رغم كاملتر بودن در زمینه تــشریح بهتر عملكرد تجاری ، قادر به كمی سازی ارزش سرمایه فكری نمی باشد (همان منبع،ص72)2
6-1-4-2) شاخص سرمایه فكری:در جایی كه فعـــالیت های نسل اول ، اطلاعاتی را در خصوص اجزای مجرد سرمایه فكری بدست می دهند ، این شاخص فعالت های نسل دوم را معرفی می نماید( شاخص هایی كه برتصویر كلی از فرایند ایجاد ارزش در شركت تمركز می نماید). این روش در تلاش است تا شاخص های پراكنده را در مجموعه ای واحد ارائه نماید و میان تغییرات حاصله در سرمایه فكری و تغییرات در ارزش بازاری شركت ها همبستگی ایجاد نماید . این معیار جنبه های مختلفی را در بر می گیرد. مزایای این روش در آن است كه معیاری غیر متعارف را ارائه می نماید، بر نظارتی پویا در خصوص سرمایه فكری متمركز می باشد، توان احتساب عملكرد دوره های قبلی را داشته و نگرشی واحد، كلی و جامع از شركت ارائه می نماید. این معیار گامی به پیش تلقی می شود چرا كه به مدیران این اجازه را می دهد تا تاثیراتی كه یك استراتژی بخصوص در سرمایه فكری شركت دارد را درك نماید و گزینه های متعدد را با هم مقایسه نمایند تا مشخص شود كدامیك از آنها از حیث سرمایه فكری مرجع می باشند.
شاخص سرمایه فكری همچنین موجب الگوبرداری منظم از فعالیت های مبتنی برآینده می كردد. این اقدام موجب مقایسه هایی در سطوح واحد تجاری و شركت می گردد.
7-1-4-2) نرخ بازده دارایی ها :نرخ بازده دارایی های شركت نرخی است كه می توان آن را با متوسط صنعت مقایسه كرد تا اختلاف آن با متوسط صنعت بدست آید. اگر اختلاف مذكور صفر یا منفی باشد، شركت از سرمایه فكری اضافی برخوردار نیست. اگر این اختلاف مثبت باشد، فرض می شود كه شركت در صنعت خود از سرمایه فكری اضافی برخوردار است . در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت ، این میزان بازده دارایی های اضافی در متوسط دارایی های ملموس شركت ضرب می شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شركت ، محاسبه شود. تقسیم این عایدات اضافی بر متوسط هزینه سرمایه شركت، ارزش سرمایه فكری شركت را بدست می دهد. مزیت عمده این روش ، فرمول ساده آن و قابل دسترس بودن تمامی اطلاعات مورد نیاز در صورت های مالی تاریخی شركت می باشد. عیب عمده این روش در فقدان ارائه اطلاعاتی است كه مدیران برای مدیریت موثر سرمایه فكری به آنها نیازمند می باشند.
8-1-4-2) روش تشكیل سرمایه بازار: این روش ، معیاری از ارزش بازار، سرمایه فكری شركت را ارائه می دهد. در این روش فرض بر این است كه تشكیل سرمایه اضافی یك شركت نسبت به حقوق صاحبان سهام آن ، همانا بیانگر سرمایه فكری موجود در آن می باشد. این روش مبتنی بر عرف بازارها سرمایه و برآورد قیمت سهام است. در این روش جهت سنجش و اندازه گیری سرمایه فكری ضروری است تا صورت های مالی تاریخی در مقابل اثرات تورم یا هزینه های جایگزینی آنها تعدیل شوند. گرچه یكی از اهداف اندازه گیری سرمایه فكری ، تشریح اختلاف میام ارزش بازار و ارزش دفتری شركت ها است، اما این نوع تشریح و تفسیر قادر به بیان این حقیقت نمی باشد كه دارایی های ناملموس شركت تنها پدید آورنده این اختلاف بوده اند. بر اساس روش یاد شده ، سرمایه فكری در شركت های تكنولوژی ارتباطات و اطلاعات ، تمامی ارزش شركت را تشكیل خواهد داد چرا كه تفاوت فاحشی میان ارزش بازار و ارزش دفتری پایین اینگونه شركت ها وجود دارد.
9-1-4-2) كارگزار تكنولوژی :این نگرش نوعی پیشرفت در امر سنجش و اندازه گیری سرمایه فكری به شمار می آید چرا كه شركت را قادر می سازد تا ارزش پولی سرمایه فكریشان را محاسبه نمایند.” بروكینگ” سرمایه فكری را تركیبی از چهار جزء داراریــی های بازار ، دارایی های مبتنی بر انســـان ، دارایی هـای مالــكیت معنوی ، دارایی های زیر بنـــایی می داند. دارایی های بازار مزایای بالقوه ای كه یك سازمان از دارایی های غیر ملموس مرتبط با بازار كسب می كند را متعادل می نماید. دارایی های مبتنی بر انسان به تخصص ها و توانایی های تخصصی موجود، ظرفیت خلاقیت و حل مساله ، رهبری و مهارت های مدیریتی كه در نمودار كاركنان سازمان ارائه می كردند، مرتبط می باشد.دارایی های مالكیت معنوی به مكانیزم های قانونی لازم جهت حفظ شركت و دارایی های زیر بنایی آن مانند دانش فنی ، حقوق تكثیر ، حقوق طراحی و نشان های تجاری و خدماتی مربوط می باشد. در نهایت ، دارایی های زیر بنایی شامل آن دسته از تكنولوژی ها، متدولوژی ها و فرایند هایی است كه سازمان را قادر می سازد تا به وظایف خود عمل كند و دربردارنده فرهنگ شركت ، روش های ارزیابی ریسك، روش های مدیریت نیروهای فروش ، ساختار مالی ، پایگاه های اطلاعاتی بازار و یا مشتریان و سیستم های ارتباطی می باشد (بروکینگ ،1997 ، ص13) .
10-1-4-2) روش سرمایه فكری مستقیم:تاكید این روش اندازه گیری ارزش سرمایه فكری ابتدا بر شناسایی اجزای مختلف آن و سپس ارزیابی هر یك از این اجزا قرار گرفته است. با تعیین اجزای سرمایه های فكری شركت(نظیر سرمایه مشتری نظیر وفاداری مشتریان، مالكیت فكری نظیر حقوق اختراعات ، دارایی های فنی نظیر دانش فنی ، دارایی های انسانی نظیر آموزش و دارایی ساختاری نظیر سیستم های اطلاعاتی) و تعیین ارزش هر یك از این اجزاء می توان ارزش كلی سرمایه فكری شركت را محاسبه نمود. این روش پیچیده ترین اما دقیق ترین ابزار اندازه گیری سرمایه فكری است . عیب اصلی این روش در ضرورت شناسـایی تعداد زیـادی از اجزا و یا ارزش گــذاری هر یك از آنها می باشد كه موجب پر هزینه و پیچیده شدن این روش می گردد (جعفری و همكاران،1387 ، ص8)2
11-1-4-2) روش های مالی و مراحل اندازه گیری مالی سرمایه فكری:بر اساس این روش سرمایه فكری یك شركت متنمودار از سرمایه انسانی، سرمایه مشتری و سرمایه ساختاری است و نقاط تلاقی آنها با هم تركیبی از سرمایه فكری را نشان می دهد . تركیب سرمایه انسانی و مشتری منجر به روابط افراد و نزدیكی آنها با مشتریان و بكار گیری خلاقیت های آنها جهت پاسخگویی به نیازهای خاص مشتریان می گردد. تركیبی سرمایه ساختاری و مشتری منعكس كننده توانایی شركت در انتقال نامهای تجاری به مشتریان است و به كیفیت ارزشی كه مشتریان بنام تجاری شركت می دهند مرتبط می باشد.تركیب سرمایه انسانی و ساختاری در فرایند دانش نهفته است بعنوان مثال ، می توان به اشتراك در بهره گیری از دانش و یا انتشار ان اشاره نمود. این روش قادر به اندازه گیری پولی سه جزء یاد شده بوده و ابزار مناسی را جهت ارزیابی ، مدیریت و مقایسه عملكرد شركت ها در طول زمان به مدیران ارائه می نماید. جهت سنجش و ارزش گذاری مالی سرمایه های فكری ، مراحل زیر پیشنهاد می گردد:گام 1- تعیین سرمایه فكری مشهود:ارزش بازار = ارزش ملموس + ارزش ناملموسارزش بازار = ارزش دفتری+ ارزش سرمایه فكری مشهودارزش بازاری قابل دسترس = ارزش بازار + فرسایش سرمایه فكریارزش بازاری قابل دسترس = سرمایه ملموس + (سرمایه فكری مشهود + فرسایش سرمایه فكری)گام 2- شناسایی اجزای مرتبط با سرمایه فكری گام 3- تخصیص اوزان مناسب با اجزای سرمایه فكری بر اساس تجربه و شناخت آنهاگام 4 – تعدیل ضرایب هم بستگی گام 5 –ارزش گذاری
12-1-4-2) مدل مدیریت سرمایه فكری زمانی كه از سنجش و اندازه گیری صحبت می كنیم ، ابتدا ضروری است تا منابع غیر ملموس و حیاتـی شركت كه نیازمند نظارت مدیریت هستند را به منظور نیل به اهداف استراتژیك یا برای ارتقای مزیت اصلی آنها شناسایی نموده و سپس باید اشخاص ثابتی كه دارای اطلاعات مفیدی درباره ارزش واقعی شركت هستند را شناسایی كرد . فرآیند مدیریت سرمایه فكری دارای سه مرحله اساسی شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت این منابع می باشد كه در ذیل به تشریح آن خواهیم پرداخت.• شناساییدر این مرحله شركت ها تمركز خود را بر متغییر های ایجاد كننده ارزش فعلی شركت قرار می دهند . در نهایت شبكه ای از منابع و فعالیت های ناملموسی كه با اهداف استراتژیك شركت مرتبط هستند به وجود می آید. همیشه مجموعه ای از منابع ناملموس ولی حیاتی در شركت ها وجود دارد كه به حفظ و ارتقای مزیت رقابتی آنها و یا رسیدن آنها به اهداف استراتژیك كمك می كند.
نمودار 10-2 شبكه منابع و فعالیت های ناملموس(منبع: گلدی صدقی ،1386 ،ص87)1
• اندازه گیری پس از شناسایی ، باید معیارهایی را برای اندازه گیری منابع ناملموس توسعه داد. هم معیارها و هم منابع ناملموس را می توان به روش های مختلفی تقسیم بندی نمود، ابتدا باید دو سطح تجزیه و تحلیل را از هم جدا نمود:1) سطح منابع ناملموس2) سطح فعالیت های ناملموسشبكه منابع وفعالیت های ناملموس وویژگی های اصلی سیستم اندازه گیری توسعه یافته در نمودار 11-2 و جدول 12-2 ارائه شده است.
جدول 2-2 ویژگی های اصلی سیستم اندازه گیریسطح تجزیه و تحلیل طبقه بندی سرمایه فكری طبقه بندی معیارها(شاخص ها)منابع ناملموس
فعالیت های ناملموس سرمایه انسانیسرمایه ساختاریسرمایه ارتباطیسرمایه اتحاد استراتژیك شاخصها و معیارهای عمومیشاخصها و معیارهای خاص صنعتشاخصها و معیارهای خاص شركت(منبع: گلدی صدقی ،1386 ،ص88)1
• نظارت و ارزیابیپس از توسعه سیستم سنجش و اندازه گیری ضروری است كه مدیران ارزش شركتها نتایج را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند.
13-1-4-2) كیوی توبین 2روش كیوی توبین، توسط جیمز توبین برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. این نسبت، ارتباط بین ارزش بازار یك شركت و ارزش جایگزینی آن شركت (هزینه جایگزینی دارائیهای آن شركت) را اندازه گیری میكند. بصورت تئوری در بلند مدت این نسبت به سمت واحد میل میكند، اما شواهد تجربی نشان میدهد كه در همین زمان این نسبت میتواند بطور معناداری با عدد یك متفاوت باشد. برای مثال شركتهای نرمافزاری كه به میزان زیادی از سرمایه فكری بهره میجویند، نسبتی در حدود هفت یا بالاتر دارند در حالیكه شركتهای با سرمایه فیزیكی زیاد نسبتی در حدود یك دارند. نسبت كیوی توبین در اصل بسیار شبیه به نسبت بازاربه دفتر میباشد با این تفاوت كه توبین در هنگام محاسبه، هزینه جایگزینی دارائیهای فیزیكی را به جای ارزش دفتری دارائیهای فیزیكی بكار میگیرد. نسبت حاصله به این نمودار بكار میرود كه چنانچه نسبت كیوی یك شركت، بزرگتر از مقدار واحد و نیز بزرگتر از مقدار كیوی رقابتی باشد، شركت مزبور توانائی كسب سود بیشتر از شركتهای مشابه را داراست (همان منبع، ص67)3
14-1-4-2) هوش سرمایه انسانیفیتز-انز روش هوش سرمایه انسانی را بدین نحو توسعه داد كه مجموعهای از شاخصهای سرمایه انسانی جمع آوری شده را ازطریق یك پایگاه داده، الگو برداری نمود. بنا به عقیده فیتز-انز، در زمانی كه هزینه نیروی انسانی بالغ بر 40 درصد از هزینه سازمانها را شامل میشود، اندازه گیری سرمایه انسانی امری ضروری است. فیتز-انز مدعی است كه وظائف بخش منابع انسانی در یك سازمان میباید فراتر از مواردی نظیر جذب، آموزش و جبران خدمات باشد. منبع انسانی میباید بعنوان یك شریك استراتژیك در موضوعات اساسی و زیربنائی مشاركت نماید. در زمانی كه دانش به یك عنصر جدی در موفقیت اقتصادی تبدیل شده است، اندازه گیری و مدیریت دارائیهای فكری، یك وظیفه بحرانی كسب و كار میباشد (آپوهامی،2007،ص29)2
15-1-4-2) مدل كارگزار فناوریمدل كارگزار فناوری كه توسط بروكینگ توسعه داده شده است، دانش سازمانی را به چهار طبقه : دارائیهای انسان-محور،دارائیهای زیرساختی، دارائیهای فكری و دارائیهای بازار تقسیم بندی میكند و ارزش سرمایه فكری سازمان را طی یك فرآیند ارزیابی مشخص میكند. هر بخش از مدل بوسیله پرسشنامه های ممیزی مخصوص درباره متغیرهای مرتبط با طبقه دارائی بررسی میشود. بخش اول پرسشنامه مشتمل بر 20 سئوال است كه بر نیاز به تقویت سرمایه فكری تاكید دارد و در ادامه پرسشنامه شامل 178 سئوال است كه مرتبط با چهار طبقه نامبرده از سرمایه فكری میباشد. در مقایسه با سایر چهارچوب ها، این مدل بخش دوم (سرمایه ساختاری یا ساختار داخلی) را به سرمایه زیرساختی (فرآیندها، روشها و فناوریها) و دارائیهای فكری (مالكیت معنوی، ابداعات ثبت شده، علامات تجاری و رموز تجاری) تفكیك میكند . قابل توجه است كه شباهتهای زیادی بین سئوالات ممیزی سرمایه فكری كارگزار فناوری و اندازه های سرمایه فكری هدایت كننده اسكاندیا وجود دارد (همان منبع،ص92)3
16-1-4-2)روش ارزشگذاری جامعروش ارزشگذاری جامع كه توسط مكفرسون توسعه یافت، ارتباط مابین اندازه گیری ارزش شركت، سرمایه فكری و مقادیر پولی را به منظور ارزشگذاری جامع كسب و كار مورد استفاده قرار میدهد. این روش سه دسته ارزش زیر را مورد استفاده قرا میدهد:• ارزش اصلی: كه نمایش دهنده اثربخشی داخلی شركت است؛• ارزش فرعی: كه توسط اثربخشی توزیع شركت اندازه گیری میشود؛ و • ارزش ابزاری: كه نشان دهنده فشارها در محیط رقابتی میباشد.روش ارزشگذاری جامع، سعی در تهیه كردن ارزش جامع كسب و كار میكند كه ماحصل مجموع سرمایه فكری و جریانهای نقدی شركت میباشد به عبارتی در این روش ارزش افزوده مركب، حاصل تركیب ارزش افزوده پولی با ارزش افزوده ناملموس است.
2-4-2) ارزیابی تحلیلی – تطبیقی و مدل های سنجش سرمایه فكریجدول (3-2) نتایج تحلیلی – تطبیقی روش های مختلف سنجش و اندازه گیری سرمایه فكری ارائه می نماید. هر یك از این روش ها بر حسب كمی یا كیفی بودن ، مبتنی بر عملكرد گذشته و یا آینده بودن و قابل الگوبرداری بودن یا نبودن مورد مقایسه قرار می گرفته اند.
جدول 3-2 مقایسه ارزش گذاری سرمایه های فكری(رودو و لیلرت) روش كمی یا كیفی عملكرد تاریخی یا آینده قابلیت استفاده در الگوگیریترازنامه نامرئیسرمایه ساختاریسرمایه فردی تاحدی كمی مبتنی بر هزینه های تاریخی خیركنترل دارایی های ناملموسدید بیرونیدید درونیشایستگی افراددارایی های ناملموس كیفی هردو
خیر
كارت نمره متوازندید مالیدید مشتریدید فراینددید نوآوری و یادگیری
كیفی
هردو
خیرارزش افزوده اقتصادیطرح ریزی مالیبودجه بندیهدف گذاری ،جبران كمی
مبتنی بر هزینه های تاریخی
فقط درونیشاخص سرمایه فكریاستراتژی و معیارهای مالی و غیر مالی تك معیاره مبتنی بر عوامل بالقوه ایجاد ارزش كننده محدودهكارگزار تكنولوژیدارایی های بازاردارایی های انسانیمالكیت معنوی داراییهای زیر بنائی از كیفی به كمی شدن هر دو نگرش (هزین،بازار)
محدودنرخ بازده دارایی ها عملكرد كلی دارایی ها تك معیاره مبتنی بر هزینه های تاریخی بلیسرمایه فكری مستقیمبازارمالكیت معنوی تكنولوژی دارایی های انسانی كمی مبتنی بر اجزای دارایی های بازار بلی جهت یابی تجاری اسكاندیامالی ، مشتریفرایند انسانیتوسعه تا حدی كمی هردو خیرروش های مالیانسانیسرمایه مشتری و ساختاری و اشتراك این دو كمی مبتنی بر قیمت بازار بلی
منبع: (چن گوه ،2005 ،ص392) 3-4-2) طبقه بندی شیوه های اندازه گیری سرمایه فكری از دید کلاینت و دارن شیوه های اندازه گــیری برای دارایــی های نامشهود در درون چهــار مقوله اصلی از شیوه های اندازه گیـری مطرح داده شده است. این طبقه بندی ها با توسعه طبقه بندی های ویلیام ز)2000) و لیوتی (1998) توسط کلاینت و دارن پیشنهاد شده اند (گلی صدقی ،1386،ص 48)4
1-3-4-2) روش های محاسبه مستقیم سرمایه فكری5برآورد ارزش دلاری دارایی های نامشهود بوسیله شناختن اجزاء مختلف آن می باشد. یكبار این اجزاء مشخص می شود ، آنهایی كه می توان بطور مستقیم عرضه كرد، بطور جداگانه و یا بصورت یك ضریب جمع شونده ، ارزیابی می شود (همان منبع، ص25)6
2-3-4-2) روش های برآورد ارزش بازاری سرمایه 7تفاوت برآورد شده بین ارزش بازاری سرمایه یك شركت و حقوق صاحبان سهام بعنوان ارزش سرمایه فكری و یا دارایی های نامشهود می باشد.
3-3-4-2) روش های برگشت دارایی ها8میانگین عایدات بعد از مالیات یك شركت برای یك دوره زمانی ، تقسیم بر میانگین دارایی های مشهود شركت شود نتیجه ROA شركت است كه پس ازآن با میانگین صنعت مقایسه می شود.تفاوت ایجاد شده با میانگین دارایی های مشهود شركت در برآورد یك میانگین درآمد سالانه از دارایی های نامشهود است ،با تقسیم كردن میانگین درآمد ها مذكور بر میانگین هزینه های سرمایه شركت یا یك نرخ بهره ، می توان برآوردی از ارزش دارایی های نامشهود یا سرمایه فكری استنتاج كرد.
4-3-4-2) روش های كارت امتیاز اجزای مختلف دارایی های نامشهود یا سرمایه فكری شناخته شده اند و مقیاس ها و شاخص های ساخته شده در برگه های امتیازی گزارش شده اند و یا بصورت نمودار نشان داده شده اند. روش های SC شبیه روش های DIC هستند كه هیچ برآورد دلاری از دارایی های نامشهود ندارند.
ادامه خواندن مقاله بررسي رابطه بين سرمايه فكري و عملكرد مالي شركتهاي موجود در بازار سرمايه ايران
نوشته مقاله بررسي رابطه بين سرمايه فكري و عملكرد مالي شركتهاي موجود در بازار سرمايه ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.