nx دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
كریم خان زند و سلسله زندیه
________________________________________یكی دیگر از سلاطینی كه آرامگاهش در شیراز قرار دارد كریمخان زند است. وی از طایفه زند بود كه در اطراف ملایر سكنی داشتند و به امر نادرشاه به خراسان كوچانیده شدند. پس از مرگ نادر ایل زند مجدداً به سوی ملایر روی آوردند و رئیس آنان كریمخان و برادرش صادق خان بودند. كریم خان در آنجا به راهزنی پرداخت و به تدریج تمام منطقه را متصرف شد و كارش بالا گرفت. وی پس از تصرف همدان قدرت عظیمی پید كرد و علی مردان خان زند برای حمله به اصفهان با او عقد اتحاد بست. حاكم اصفهان ابوالفتح خان در اثر شجاعت كریمخان و برادرش اسكندر خان شكست خورد و ناچار با مهاجمین از در سازش در آمد.
طبق قرارداد، یكی از شاهزادگان صفوی را با عنوان شاه اسمعیل سوم به شاهی برداشتند، كریمخان سمت سرداری كل عراق، علی مردان خان عنوان وكیل الدوله و ابوالفتح خان حكومت اصفهان یافت.علی مردان خان به شاه كه طفل هشت ساله ای بود یاد داد تا خلعتی فاخر برای كریم خان بفرستد و او را به همدان و كرمانشاهان و قزوین جهت ملك گیری اعزام دارد. كریمخان فرمان را اطاعت كرد و علی مردان خان فرصتی یافته، ابوالفتح خان را كشت و به قصد تصرف فارس عزیمت كرد.این خان لر چنان آتش بیداری در فارس روشن كرد كه به توصیف نمی گنجد. در شیراز لشكریانش درخت و گیاهی سبز نگذاشتند. در كازرون نیز به غارت اموال مردم اكتفا نكردند، بلكه زنان و بچه ها را هم به اسارت و بردگی گرفتند.
كریمخان كه در عراق به فتوحات مهمی نائل آمده بود از جنایات علی مردان خان آگاهی یافت وی پس از مشاوره با سرداران خویش به اصفهان آمد و عوامل علی مردان خان را از كار بر كنار و محبوس ساخت. آنگاه با سپاه علی مردان خان در نزدیكی سرچشمه زاینده رود برخورد كرد و آنان را شكست داد.
كریم خان شاه اسمعیل سوم را در اصفهان بر تخت نشانید و خود را وكیل الدوله نامید. كریمخان با دو حریف روبرو بود یكی علی مردان خان و دیگری محمد حسن خان قاجار.پادشاه زند در جنگ های پیاپی ابتدا از خان قاجار شكست خورد و شاه اسمعیل سوم هم به طرف محمدحسن خان رفت و در این هنگام دشمنان زندیه زیاد شدند. عثمانی ها به مدعیان حكومت كمك می كردند. آزادخان افغان هم به تاخت و تاز پرداخته بود.
سرانجام كریمخان پس از شكست های تلخ و مكرر بر تمام مشكلات فائق آمد و امر سلطنت را در دست گرفت و شیراز را به عنوان پایتخت خویش برگزید و حتی جزایر خلیج فارس را هم كه در اثر از هم گسیختگی اوضاع از كف رفته بود مجدداً متصرف گردید.كریمخان در شیراز چند باغ، بازار، آب انبار، مسجد و ابنیه دیگر برپا ساخت. حصار شیراز را مستحكم نمود. امروزه ابنیه كریمخان قسمت عمده آثار باستانی شیراز را تشكیل می دهد و در حقیقت هنوز هم رونق شهر از بناهای اوست.
كریمخان در شیراز درگذشت و او را در عمارت كلاه فرنگی كه اكنون به موزه پارس تبدیل شده دفن كردند. پس از پیروزی آقا محمدخان قاجار، دستور داد تا جسد را از آنجا به تهران انتقال دهند و زیر پایه تختش دفن نمایند.در زمان سلطنت رضاشاه استخوان های آن پادشاه عادل را جمع آوری كرده به عتبات فرستادند.
لطفعلی خان زند:لُطفعَلی خان زند واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای 1203 تا 1209 (هجری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آقا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد.وی پسر جعفر خان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیادگذار فرمانروایی زندیان؛کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوشسیمایی،دلاوری،نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بیبهره نبود.شعر زیر را که در تاریخ ایران بسیار نامور میباشد وی درباره شکستهایش از اقامحمد خان سروده است
نبرد بر سر قدرتهنگامی که جعفرخان پدرش در شیراز ترور شد وی در بوشهر سرگرم سر و سامان دادن به وضعیت آن سامان بود که خبر مرگ پدر را شنید. وی که در این هنگان تنها هژده یا نوزده سال داشت با سیصد تن سپاهی دشتستانی خود را به شیراز رساند و بر کودتاگران پیروز شد و کنترل اوضاع را به دست گرفت. در این هنگام با آقامحمدخان قاجار رو به رو شد که بر بخشهای شمالی و مرکزی کشور چیره شده بود، با وی به نبرد پرداخت و در آغاز به کامیابیهایی هم رسید ولی هنگامی که در یکی از لشگرکشیها با سپاهش از شیراز بیرون رفته بود با خیانت حاجابراهیمخان کلانتر روبه رو شد.وی دروازههای شیراز را بست و شاه جوان را به شهر راه نداد.
[ویرایش] آوارگی،به دست آوردن کرمان، و دستگیریسپاهیان نخست به دشتستان و سپس به بندر ریگ رفت.امیرعلی خان حیات داوودی فرمانروای ریگ وی را به گرمی پذیرفت و در اندازه توان نیروهایی بدو داد.او شکستهایی به سپاهیان قاجار وارد ساخت و سرانجام در دشت زرقان میان تخت جمشید و شیراز اردو زد.شهریار زند بعلت نیرو های کم دست به جنگ پارتیزانی زد.در این هنگام خود آقامحمدخان با سپاهی چهل هزار نفری به سوی فارس رهسپار شد. لطفعلی خان با سه هزار تن در جایی به نام شهرک میان راه شیراز-
اصفهان و در 14 فرسنگی شیراز به پیشباز سپاه قاجار رفت ولی چون شمار سپاهیان دوسوی نبرد با هم برابر نبود لطفعلی خان رو به شبیخونهای پیدرپی آورد و اینگونه ماهها سپاه قاجار را کلافه نمود.به ناچار با صد تن از یارانش از راه بیابان به طبس رفت،در میان راه چند تن از یارانش از زور تشنگی جان دادند، فرمانروای آن سامان دویست تن سرباز زیر فرمان او گذارد.وی با این شمار از سپاهیان که داشت پس از چندی ابرقو را گرفت.در آنجا به گسترش سپاهش پرداخت تا آنکه نیروهایش را به 1500 تن رساند،پس دارابجرد و نیریز را نیز به دست آورد و سپاهیانی را که قاجار
ها از شیراز برای جنگ با او فرستاده بودند را نیز شکست داد.در این هنگام بزرگان نرماشیر بدو پیوستند و او سرانجام توانست بر شهر کرمان چیره گردد. کرمانیان او را پذیرفتند و از او پشتیبانی کردند.او در کرمان به نام خود سکه زد و آن شهر را مرکز پادشاهی کوچکش قرار داد.آقامحمد خان با لشکرش کرمان را محاصره کرد،محاصره چهار ماه دنباله داشت و در شهر قحطی آمد. سرانجام لشکر قاجار به درون شهر ریخت. خان زند از میان سپاه قاجار گذشت و توانست به یاری اسبش
غران خود را تندرست از میدان برهاند و به سوی ارگ بم رفت و بیست و چهار ساعت پس از آن به بم رسید. از بم به سوی طبس رفت. فرمانروای طبس امیرحسن خان به پیشبازش رفت و او را نکو داشت ولی بدو پیشنهاد کرد که به تیمورشاه درانی فرمانروای قندهار پناهنده شود. در همین زمان بزرگان نرماشیر برایش پیامی فرستادند که در جنگ با قاجارها از او پشتیبانی خواهند نمود. شاه زند به بم رفت و حاکم بم نیز وی را به نیکی پذیرفت ولی ازآنجا که میپنداشت برادرش که از لشکریان زند بود به دست سپاه قاجار افتاده است به مهمان خویش خیانت کرد و وی را به قاجارها سپرد. از دیگرسو خان قاجار پاداشی را برای تحویل دادن مرده یا زنده او تعیین کرد که فرمانروای بم با تحویل او به قاجارها آن را به دست آورد. البته لطفعلی خان به آسانی دستگیر نشد و تنها زمانی تسلیم شد که اسب نامدارش غران از پای درآمد.
[ویرایش] لطفعلی خان در برابر خان قاجاروی را در حالیکه در نبرد با دشمنان زخمهای سختی را بر بازو و پیشانی برداشته بود به کرمان نزد خان قاجار بردند. او که خون بسیاری را از دست داده بود با همان حال نزار در برابر آقامحمد خان ایستاد و بدو سلام ندادو بدو تعظیم نکرد.آقامحمد خان نیز دستور داد که اصطبلبانانش وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند. فردای آن روز وی را باز به پیش خان قاجار آوردند در حالیکه دیگر هوشی در تن نداشت و آب هم بدو نداده بودند و وی را بر روی زمین میکشیدند.به گزارش تاریخنویسان
خان قاجار با نیشخند بدو گفت که: “هان لطفعلی خان! هنوز هم غرور داری؟” واپسین شاه زند که دیگر توان سخن گفتند نداشت تنها سرش را بالا برد و با پلنگ دیدگان بدو نگریستو گفت:” من از تو نمی ترسم ای اخته فرومایه”.این ایستادگی خان قاجار را به خشم آورد و دستور نابینا کردن او را داد.برخی نیز نوشتهاند که او با دستهای خود چشمهای وی را از کاسه بیرون کشید که دور از واقعیت می باشد.
[ویرایش] مرگلطفعلی خان را آقامحمد خان به تهران برد و پس از چندی دستور کشتنش را داد.مرگ وی را به روش خفه کردن نوشتهاند.پیکرش را در امامزاده زید در بازار قدیمی تهران به خاک سپردند.[ویرایش] رفتار آقامحمدخان با بازماندگان واپسین شاه زندهنگامی که لطفعلی خان از فارس دور شد آقامحمد خان در ذیحجه1208 در شیراز بر تخت پادشاهی زندیان نشست و نخستین دستوری که داد ویران کردن برج و باروی شیراز بود که یادگار کریم خان بود.فتحعلیخان صبا شاعر دوره زندیان و قاجار در اندوه ویران کردن این باروی شکوهمند چنین سرود:گردون به زمانه خاک غم ریخت،دریغ با شهد طرب زهر غم آمیخت، دریغاز کینه دور فلک جورسرشت شیرازه شیراز ز هم ریخت،دریغدستور دیگرش بیرون کشیدن استخوانهای کریم خان زند،بنیادگذار پادشاهی زندیان از آرامگاهش بود،وی استخوانهای نخستین زند را به تهران برد و دستور داد که در زیر پلههای کاخش جایی که همیشه از آن گذر میکرد خاک کنند تا همیشه بر آن پای نهد.این استخوانها تا پادشاهی رضاشاه پهلوی در همانجا ماند تا در زمان پ
ادشاهی او استخوانها را با احترام بسیار از خاک بیرون آوردند و در جایی دیگر به خاک سپردند.سپس دستور بازداشت و زورگیری داراییهای زندیان و وابستگان آنها را داد و آنگاه شاهزادگان و شاهدختان زندی را با خواری بسیار یکجا گرد آورده و به سوی استرآباد کوچاند.چنین مینماید که سرنوشت شومی بر آنها رفته است،از سرنوشت شاهدخت همسر لطفعلی خان زتدو پسران شهریار زند فتحالله خان و خسرومیرزا به دلیل سانسور دستگاه قاجار آگاهی درستی نداریم.
ادامه خواندن مقاله در مورد كريم خان زند و سلسله زنديه
نوشته مقاله در مورد كريم خان زند و سلسله زنديه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.