nx دارای 48 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
كمرویى- علل پیدایش و راههاى درمان آن
مقدمه: انساناصالتاموجودىاست اجتماعى و نیازمند برقرارى ارتباط با دیگران. بسیارى از نیازهاى عالیه انسان و شكوفا شدن استعدادها و خلاقیتهایش فقط از طریق تعاملبین فردى و ارتباطات اجتماعى ارضا مىگردد. در واقع،خودشناسى، برقرارى ارتباط مؤثر و متقابل با دیگرانو پذیرش مسؤولیت اجتماعى از اهداف اساسى همه نظامهاى تربیتى است. در دنیاى پیچیده امروز، یعنى در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگى و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تكنولوژى برتر انكارناپذیر است.
در هر جامعهاى درصد قابل توجهى از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان بدون آنكه تمایلى داشته باشند، ناخواسته خود را در حصارى از كمرویى محبوس و زندانى مىكنند و شخصیت واقعى و قابلیتهاى ارزشمند ایشان در پس تودهاى از ابرهاى تیره كمرویى ناشناخته مىماند.
چه بسیار دانشآموزان، دانشجویان، كارمندان، كارگران و; هوشمند و خلاقى كه در مدارس، دانشگاهها، ادارات، كارخانجات و; فقط به دلیل كمرویى و ناتوانى اجتماعى، همواره از نظر پیشرفت تحصیلى و شغلى و قدرت خلاقیت و نوآورى نمره كمترى عایدشان مىشود; چرا كه كمرویى یك مانع جدى براى رشد قابلیتها و خلاقیتهاى فردى است. پدیده كمرویى در بین بزرگسالان و افراد مسن بسیار پیچیدهتر از جوانان است و چنین پیچیدگى روانى ممكن است در اغلب موارد نیازهاى درونى، تمایلات، انگیزهها، قابلیتها، فرصتها، هدفها و برنامه شغلى، حرفهاى و اجتماعى جوانان ایشان را به طور جدى متاثر و دگرگون كند.
پرداختن به پدیده كمرویى و بررسى مبانى روانشناختى آن از اینرو حائز اهمیت است كه تقریبا همه ما بهگونهاى تجاربى از كمرویى را در موقعیتهاى مختلف داشتهایم. اما نكته مهمتراین است كه بعضىها درهمهشرایطوموقعیتهاى اجتماعى به كمرویى قابل توجهى دچار مىشوند. بنابراین مىتوان گفت كه اكثر قریب به اتفاق مردم در مواردى از زندگى اجتماعى خود به گونهاى دچار كمرویى شدهاند. اما پدیده كمرویى داراى درجات مختلفى است:
– بعضىها صرفا در مواقع و موقعیتهاى خاص دچار كمرویى مىشوند; – بعضىها در برخى از مواقع و موقعیتها دچار كمرویى مىشوند; – بعضىها در غالب مواقع و موقعیتها دچار كم رویى مىشوند;
– بعضى از كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كه شمارشان نیز قابل ملاحظه است، تقریبا در همه موقعیتهاى اجتماعى دچار كمرویى مىشوند. روندتحولات اجتماعى گویاى این حقیقت است كه مساله كمرویى غالبا با گذشت زمان، فشردگى و پیچیدگى روابط بین فردى وتشدیدفشارهاىاجتماعى، رقابتها، گوشهگیرىها، تكروىها، عزلت گزینىها و تنهایىها گستردهتر و شدیدتر مىشود و درصد بیشترى از جوانان و بزرگسالان را فرا مىگیرد كه مىتواند به تدریجبه صورت نوعى بیمارى روانى درآید. مگر اینكه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روشهاى تربیتى و درمانى مناسب و مؤثر از گسترش و تشدید آن جلوگیرى كنیم. كمرویى چیست؟
یکی از تعاریف کمرویی ـمشکل پیدا کردن در برقراری یک ارتباط خوب با اطرافیان است.برای برخی از افراد مشکلاتی که کم رویی پدید میاوردممکن است باعث ایجاد ناراحتی های جسمی ـنگرانی و اضطراب باشد.در هر موقعیتی ـخجالتی بودن میتواند اثرات سویی بر روابط فرد بگذارد.یکی دیگر از مشکلات افراد خجالتی این است که در شرایط خاص نمی توانند به راحتی تصمیم بگیرند.دکتر فیلیپ زیمباردو یکی از پیشگامان مطالعه در مورد کمرویی می گوید :برخی افراد مهارتهای اجتماعی لازم را برای برقرارسازی ارتباطات انسانی ندارند.این افراد نمیدانند که چگونه باید یک مکالمه را اغاز نمایند و یا چگونه سوالی را در کلاس مطرح کنند.
كمرویى یك توجه غیر عادى همراه با ترس به خویشتن است كه در یك موقعیت اجتماعى ظاهر مىشود و در نتیجه آن، فرد دچارنوعى اختلال در رفتار و عضلات بدنى شده و شرایط عاطفى و شناختىاش متاثر مىگردد. یعنى زمینه بروز رفتارهاى خام و ناسنجیده و عكسالعملهاى نامناسب در وى فراهم مىشود. به دیگر سخن پدیده كمرویى به وجود مشكل در برخوردهاى اجتماعى و رفتارها و احساسهاى آزار دهنده شخصى مربوط مىشود كه همواره به صورت یك ناتوانى یا معلولیت اجتماعى ظاهر مىگردد. به كلام ساده كمرویى یعنى:
«خود توجهى» فوقالعاده و ترس از مواجه شدن با دیگران. زیرا كمرویى نوعى ترس یا اضطراب اجتماعى است كه در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعى گریز دارد. بنابراین فرد كمرو، از یك طرف نگران رو به رو شدن با افراد جدید است و از سوى دیگر از وارد شدن به اماكن جدید و كسب كار و تجارت تازه هراس دارد كه مجموعه این حالات احساس عجز در عین توانمندى را در وى به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت كه احساس كمرویى افراد، همیشه در برابر انسانها متبلور مىشود و نه حیوانات، اشیا و موقعیتهاى طبیعى و جغرافیایى.
نگاه اجمالی کمرویی مشکل پیچیدهای است که برای غلبه برآن باید از روشهای مختلف استفاده کرد. توصیهها و تمریناتی که ارائه میشود، تنها زمانی میتوانند ارزشمند باشند که تصمیم خود را نسبت به تغییر روش زندگی خود اتخاذ کرده باشید و در کنار آن به این اعتقاد داشته باشید که امکان تغییر وجود دارد. درواقع تا زمانی که اعتقادی به تغییرپذیری نداشته باشیم، تصور تغییر یافتن محال است. عنصر لازم دیگر شجاعت در عملکرد است. این یعنی از تغییر نترسیدن و به پیشواز تغییرات رفتن در جهت بهبود روش زندگی و داشتن زندگی بدون کمروییكمرویى از دیدگاه بین فرهنگى
كمرویى یك پدیده گسترده و متنوعى است كه در نزد افراد، خانوادهها، جوامع و فرهنگهاى مختلف معانى متفاوتى دارد. یك كودك یا نوجوان ممكن است از نظر روانشناسىاجتماعى فردى كمرو باشد، اما از نظر خانواده یا مدرسه به عنوان یك كودك یا نوجوان مؤدب و متین تلقى گردد. به عبارت دیگر بعضىها افراد كمرو را انسانهایى ساكت، مؤدب و محترم مىدانند و تصور مىكنند كه این افراد، شهروندان سالم و بىآزارى هستند و برخى نیز افراد كمرو را انسانهاى مطیع، حرف گوشكن، مستعد و مقبول اجتماع مىدانند. بعضى نیز كمرویى را براى دختران امرى عادى و صفتى مثبت تلقى مىكنند و آن را براى پسران یك ویژگى یا منش ناپسند مىدانند. در حالىكه كمرویى همانگونه كه پیشتر اشاره شد یك معلولیت اجتماعى و مانع رشد مطلوب شخصیت است و براى هر دو جنس امرى نامطلوب است.
برخى دیگر كمرویى را در افراد، به خصوص در دختران مترادف با حیا و عفت مىدانند و آن را تایید و تمجید و تشویق مىكنند، در حالىكه «حیا» یكى از برجستهترین صفات انسانهاى متعالى بوده، شاخص ایمان و بیانگر رشد مطلوب شخصیت است. به بیان دیگر قدرت خویشتندارى امرى ارادى وارزشمند است و برعكس، كمرویى پدیدهاى كاملا غیر ارادى، ناخوشایند و حكایتگر ناتوانى و معلولیت اجتماعى است.
انتظار این است كه در جوامع اسلامى به ویژه در كشور ما با توجه به ارزشهاى والاى قرآنى و وظایف و تكالیف شرعى فردى و گروهى، پذیرش مسؤولیتهاى اجتماعى و اتصاف به فضیلتهاى اخلاقى، رشدى متعادل و متوازن داشته باشد. بدون تردید مسلمانان كمرو نمىتوانند در انجام بعضى از وظایف و مسؤولیتهاى اجتماعى خود موفق باشند. فىالمثل خمیر مایه ایفاى وظیفه مهم امر به معروف و نهى از منكر، برخوردارى از شجاعت اخلاقى و مهارت در برقرارى ارتباط اجتماعى متقابل، مؤثر و مفید است. تغییر زندگی
اگر دیگر نمیخواهید تحت عنوان وامانده اجتماعی به حیات خود ادامه دهید یا از دیدن اینکه ، کمرویی شدید مانع استفاده از فرصتهای خوب زندگی میشود، احساس ناراحتی میکنید، وقت آن است که همه چیز را تغییر دهید. چهارنوع تغییرات اساسی میباید انجام شود که عبارتند از:تغییر شیوههای فکری درباره خود و کمروییتغییر نوع رفتارها
تغییر درنحوه نگرش به عملکردها و شیوههای فکری افراد دیگرتغییر ارزشهای اجتماعی مربوط به کمروییكمرویىواحساس تنهایى فردى كه قادر به برقرارى ارتباط با دیگران نیست، به طور قابل ملاحظهاى كمتر از دیگران از روابط اجتماعى بهره مىبرد. چنین فردى نمىتواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترسها یا نگرانىها و آرزوها یا امیدهایش را با نزدیكان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخها و عكسالعملهاى ایشان را دریافت كند. احساس تنهایى نیز همانند كمرویى، نوعى ناتوانى اجتماعى است و هر كدام از ما ممكن است در یك موقعیتیا شرایط خاص چنین احساسى داشته باشیم. افرادى كه دچار احساس تنهایى مىشوند و این احساس با شدت و مداومت، افكار و رفتار آنها را فرا مىگیرد، به تدریج از تمایلات اجتماعى و ارتباطات فردىشان كاسته مىشود و از این نظر بعضى از ویژگىهاى افراد كمرو را پیدا مىكنند. كمرویى ناتوانى و معلولیت فرد در برقرارى ارتباط است و تنهایى مشكل انسان در اثر فقر ارتباطى است و در بسیارى موارد احساس تنهایى به كمرویى تبدیل مىشود.
شایان ذكر است كه به دلیل ویژگىها و نیازهاى خاص روحى – اجتماعى نوجوانان، ظهور پدیده تنهایى (احساس تنهایى) در بین ایشان به طور فوقالعادهاى بیشتر از شیوع این احساس در میان بزرگسالان است. و همچنین این احساس در میان كهنسالان به خاطر شرایط خاص اجتماعى و بدنى آنها، فراوان است. به همین خاطر در طول یك هفته لحظاتى كه نوجوانان وكهنسالاناحساس تنهایى مىكنند بیشتر از كودكان و بزرگسالان (میان سالها) است. هرگاه چنین احساسى به علل گوناگون، از جمله ناكامىهاى مكرر، نگرانى و اضطراب شدید، رفتار تبعیضآمیز والدین یا بىمهرىهاى فرزندان در برابر والدین مسن و از كارافتاده، واكنشهاى منفى اطرافیان و قطع امید از پیوندهاى عاطفى عزیزان، تقویت گردد و فرد عمیقا احساس
تنهایى كند، نه تنها همانند افراد كمرو دچار ناتوانى یا معلولیت اجتماعى مىشود، بلكه زمینه افسردگى جدى در وى به وجود مىآید و ممكن است دستبه اقدامات غیر عادى و كژروىهاى اجتماعى نظیر گریز از خانه و محل كار، اعتیاد و خودكشى بزند. درصد قابل توجهى از كسانى كه خودكشى كردهاند یا اقدام به خودكشى مىكنند، تجارب فراوانى از احساس تنهایى و رها شدگى از طرف صمیمىترین نزدیكان و دوستان خود را داشتهاند.
بنابراین به طور خیلى جدى مىبایست افراد مبتلا به این پدیده را اعم از نوجوان و بزرگسال مورد توجه قرار داد و با اتخاذ روشهاى اصلاحى و درمانى مناسب و یا مراجعه به متخصصین مربوطه، مورد درمان و توانبخشى اجتماعى قرار داد.
بدون تردید در دنیاى پیچیده امروز، فراوانى ناراحتىها و رنجهاى ناشى از مشكلات ارتباطى و سازگارى اجتماعى مانند اضطراب، افسردگى، كمرویى، احساس تنهایى و.. به مراتب بیش از بیمارىهاى قلبى است! براساس تحقیقات انجام شدهبسیارى از ناراحتىهاى قلبى نتیجه فشارهاى عاطفى و روانى و روابط ناسالم یا ناموفق بین فردى است و هیچ منشا فیزیكى و بدنى نداشته است.
ویژگىهاى رفتارى افراد كمرو برخى از ویژگىهاى رفتارى كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو به طور قابل ملاحظهاى متفاوت از دیگران بوده و به سادگى قابل تشخیص است. از نظر زیستى و فیزیولوژیكى نشانهها یا علایم مشتركى در میان غالب افرادى كه به طور جدى دچار كمرویى هستند مشاهده مىشود. در این ارتباط مىتوان به علایم فیزیولوژیكى نظیر تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، اختلال در ریتم تنفسى، تغییر در تن صدا و; اشاره كرد.
همچنینبرخىرفتارهاى اضطرابى و یا رفتارهاى روانى – حركتى (1) در بین كودكان، نوجوانان و بزرگسالان كمرو دیده مىشود. برخى از این ویژگىها مانند گریه كردن، روبرگرداندن از غریبهها و چسبیدن به فرد آشنا بیشتر در كودكان كمرو مشاهده مىشود. از دیگر ویژگىهاى افراد كمرو مىتوان به موارد ذیل اشاره كرد:
فرار كردن از جمع غریبهها، مخفى كردن خود از انظار اطرافیان غریبه و ناآشنا، خجالت كشیدن و به لكنت افتادن، با حداقل كلمات سخن گفتن، بریده و كم حرف زدن، بیشتر عبوس بودن و كمتر لبخند زدن، دستپاچه شدن، گوش خود را كشیدن، با انگشتان خود بازى كردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم كردن و زیر چشمى به غریبهها نگاه كردن، عدم بر قرارى ارتباط چشمى مستمر و طبیعى با دیگران، غرق در افكار خود شدن، تمایل به سر و كار داشتن بیشتربا كتاب و اشیاء و لوازم مختلف به جاى آدمها، علاقه به بازى با كودكان آشنا و كوچكتر از خود، عدم برخوردارى از یك رابطه دوستانه با آشنایان، با صداى آهسته و غیر طبیعى سخن گفتن، گرفته و نگران بودن، بیزارى از دعوت كردن و دعوت شدن، تمایل به تنها بودن، بیزارى شدید از نگاههاى نقادانه دیگران، فقر شدید در انگیزه فعالیتهاى اجتماعى، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخوردارى از ابتكار عمل و ارائه خلاقیتهاى ذهنى، بىجرات و بىشهامتبودن در عین توانایى و قدرت و; .
تاثیر كمرویى بر رشد شناختى، عاطفى، روانى، سازش یافتگى اجتماعى و شخصیت پدیده كمرویى به عنوان یك معلولیت اجتماعى، چنانچه به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممكن است آثار نامطلوبى به همراه داشته باشد و رشد شناختى، عاطفى و روانى و اجتماعى فرد را به طور جدىمتاثر كند. در اینجا به صورتمختصروفهرستوار به بعضى از تاثیرات سوء كمرویى بر روند رشد شناختى،قدرت هوشمندى، رشدشخصیتو ویژگىهاى عاطفى و روانى افراد كمرو اشاره مىكنیم:
بعد شناختى: در بسیارى از مواقع هوش و استعداد سرشار در پس ابرهاى تیره كمرویى پنهان مىماند. به عبارت دیگر بعضى از كودكان و نوجوانان كمرو به رغم آنكهممكن است فوقالعاده تیزهوش و سرآمد باشند، اما قدرت هوشمندى ایشان توسط دیگران، به خصوص معلمان به طور واقعبینانه مورد ارزیابىقرار نمىگیرد. كمرویى پایدار مىتواند منجر به یك ترس و تنش عمومى شود و كودك یا نوجوان كمرو، اعتماد به نفس و جرات تجربه هیچ كار تازهاى را پیدا نكند و در نتیجه عملكردو پیشرفت اوبهطور جدى و معنىدارى پایینتر از سطح توانایىاش ظاهر گردد. به كلام دیگر همیشه فاصلهاى قابل توجه بینتوانبالقوهو توان بالفعل افراد كمرو وجود دارد.
كمرویىموجب افزایش فوقالعاده خودتوجهى و اشتغال ذهنى فرد كمرو نسبتبه واكنشهاى خویش مىشود، به گونهاى كه شخص از هرگونه تفكر مولد و خلاق و ارتباط برتر باز مىماند، چرا كه خلاقیت متضمن برخوردارى از شخصیتى سالم، پویا و فعال است و كودكان و نوجوانان خلاق عموما افرادى كنجكاو، جستوجوگر، انعطافپذیر، صریح الكلام، شجاع، راحت و بىتكلف، گشاده رو و متبسم هستند. بنابراین كمرویى قدرت تفكر خلاق و خلاقیت فرد را محدود مىكند. اینجاست كه سنگینى بار تربیت صحیح بیشتر مىشود و وظیفه پدرى یا مادرى ایجاب مىكند كه موانع رشد همه جانبه فرزندان را رفع كرده و زمینه رشد بیشتر و فرداى بهتر آنها را فراهم سازند.
بعد عاطفى، روانى و اجتماعى: افراد كمرو غالبا دچار اضطراب، افسردگى و احساس تنهایى بوده، در برقرارى و حفظ پیوندهاى عاطفى با مشكل جدى مواجه هستند. كمرویى مانع اصلى رشد مطلوب عاطفى و روانى فرد است.
در افراد كمرو ترس از غریبهها ممكن استبه تدریج تعمیم یابد و باعثشود كه آنان از هر چیز تازه و متفاوتى بترسند. این امر مىتواند محصور كننده فرد در میان دیوارههاى احساسات بازدارنده باشد و زمینه رشد نابهنجار روانى – اجتماعى وى را فراهم كند. چنین فردى نمىتواند همسرى خوب و سازگار، پدرى مهربان و مربى و شهروندى سازگار باشد و در نتیجه از زندگى لذتى نخواهد برد.
افرادكمرو سهم چندانى در گروههاى همگن ندارند و یا در صورت عضویت در گروههاى اجتماعى، حضورى انفعالى و غیر فعال خواهند داشت. گرچه معمولاافرادكمروبهخصوص به خاطر تبعیت پذیرى و فرمانبرى بى كم و كاست، از سوى اعضاى گروه طرد نمىشوند، اما باید اذعان داشتكهغالباموردكمتوجهى واقع مىشوند و در نتیجه چنیننقش غیر فعال گروهى و سازش یافتگى ضعیف، از كسب یادگیرىها، مهارتها و تجارب مؤثر فعالیتهاى اجتماعى محروم مىمانند.
كمرویى باعث مىشود كه فرد در عین اینكه بعضا از نظر صلاحیتهاى علمى، فكرى و اخلاقى، قابلیتهاوكفایتهاى،فردى برتر از همسالان، دوستان، همگروهها و همكلاسىهاى خود است، اما نتواند رهبرى گروه را عهدهدار شود، در حالىكه فرصت رهبرى گروه،ازتجارب ارزشمند رشداجتماعى و از عوامل مؤثر افزایش اعتماد به نفس است. از آنجا كه فرد كمرو غالبا مىترسد كه با دیگران به ویژه مخاطبهاى ناآشنا، تازه واردها و غریبهها صحبت كند، بالطبع دیگران نیز با او كمتر سخن مىگویند، به قول معروف: تا كه از جانب معشوق نباشد كششى
كوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد. بنابراین قلت ارتباطات كلامى و روابط اجتماعى، موجب مىشود كه كودك، نوجوان یا فرد بزرگسال كمرو دچار نوعى خود محصورى (زندگى در یك چارچوب بسته) شود و از زندگى فعال و خوشایند اجتماعى محروم بماند. معمولا افراد كمرو نسبتبه خود همان قضاوتى را ندارند كه دیگران نسبتبه ایشان دارند (افراد كمرو خود را بسیار كمتر از آنچه هستند، مىبینند.) چون ارزشیابى صحیح از خود نشانى از سازگارى اجتماعى است، بنابراین خود پندارى ضعیف، بینانگر رشد معیوب شخصیت و وجود عقده خطرناك حقارت است و همین عقده حقارت است كه ریشه بسیارى از حسادتها و اختلافات خانوادگى به شمار مىآید.
باب دیلن یکی از چهره های برجسته موسیقی هم بارها در مصاحبه هایشگفته از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آوردمحمدکیاسالارمیگویند توماس ادیسون عاشق نمایش بود و عاشق نمایش نامه های شکسپیر. او از وقتی 8 ساله بود، دلش می خواست بازیگر تئاتر بشود و حتی در دوران نوجوانی اش هم برای رسیدن به این آرزو تلاش کرد، اما موفق نشد. می دانید چرا؟ چون خجالتی بود! در زندگی نامه اش نوشته اند که او سال ها به خاطر صدای زنانه اش خجالت می کشید در میان جمع، صحبت کند. آن نوجوان خجالتی، خوش بختانه بازیگر تئاتر نشد و شد: توماس ادیسون! همان ادیسونی که زندگی امروز را بدون اختراعات او حتی نمی شود تصور کرد. . . کودکان، نوجوانان و جوانانی که امروز خجالتی هستند، در هیچ محضری امضا نکرده اند و به هیچ کسی تعهد نداده اند که فردا و پس فردای روزگار هم خجالتی و کم رو باشند.
پرده اول: از خجالت تا موفقیتسرشناسان خجالتی یکی دو تا نیستند. خیلی زیادند: آلبرت اینشتین، آبراهام لینکلن، آگاتا کریستی، رابرت دنیرو، تام هنکس، باب دیلن و . . . و خیلی های دیگر بنا به حرف های خودشان، لااقل در مقاطعی از زندگی بسیار کم رو و خجالتی بوده اند. مثلا تام هنکس می گوید: وقتی بچه بودم، خانواده ام مُدام در حال جابه جا شدن بودند و همه اش نقل مکان می کردند. همین مساله بود که اصلا به من اجازه نمی داد با بچه های هم سن و سال خودم دوست بشوم و یک رفاقت ثابت و بلندمدت را تجربه کنم. شاید خجالتی بودنم در آن دوران هم محصول همین مساله بود.
رابرت دنیرو هم خودش در مصاحبه ای گفته است که: تا ده سالگی کاملا خجالتی بودم. اصلا جرات نمی کردم در جمع حرف بزنم، اما وقتی در همان سن و سال برای اولین بار روی صحنه رفتم و مردم تشویقم کردند، انگار ترسم ریخت و جرات پیدا کردم. من با دوران کم رویی ام همان موقع خداحافظی کردم.
آگاتا کریستی، نویسنده ای که شخصیت های فراموش نشدنی و جذابی نظیر آقای پوآرو و خانم مارپل را خلق کرده است، علی رغم توانایی اش در نواختن پیانو هیچ وقت روی صحنه نرفت چرا که: خیلی خجالتی بودم. همیشه از این که کاری را در مقابل مردم و مثلا روی صحنه انجام بدهم، وحشت داشتم، اما این وحشت را به مرور در خودم کشتم. باب دیلن هم در مصاحبه هایش بارها گفته که از دوران کودکی فقط کم رویی و خجالتی بودنش را به خاطر می آورد، اما همین کودک خجالتی وقتی بزرگ تر شد، همان باب دیلن ی شد که کارشناسان موسیقی در توصیفش گفتند: اگر باب دیلن نبود، موسیقی راک به جایی که اکنون رسیده است، هرگز نرسیده بود!
ممکن است بپرسید اصلا چرا باید از سرشناسان خجالتی اسم ببریم؟ چه فایده ای دارد؟ به چه درد می خورد؟ در واقع، حداقل فایده این کار همین است که مطمئن شویم غلبه کردن بر این عادت رفتاری، امکان پذیر است و اصلا هم چیز عجیب و غریبی نیست. کما این که همان بزرگانی که ازشان اسم بردیم، اغلب در مقطعی از زندگی شان با این مشکل مواجه بوده اند و بالاخره توانسته اند بر این مشکل غلبه کنند.
ولی نکته مهم تر این است که برخی از همین چهره ها تا اواخر عمرشان هم نتوانسته اند به طور کامل بر این عادت رفتاری غلبه کنند، اما توانسته اند در حرفه خودشان به موفقیت های خارق العاده ای دست پیدا کنند. خلاصه این که، خجالت آن قدرها زور ندارد که بتواند جلوی موفق شدن مان را بگیرد. شاید فقط کارمان را سخت تر کند. همین! ـ این موضوع را همان آدم هایی که ازشان اسم بردیم، با زندگی شان به ما نشان داده اند.
تازه، کم رویی مساله ای نیست که فقط گریبان من و شما را بگیرد. خیلی شایع تر از این حرف هاست. محققان علوم رفتاری می گویند حدود 50 درصد جامعه انسانی، با درجاتی، از خجالتی بودن رنج می برند و حدود 40 درصد دیگر هم، لااقل در مقطع یا مقاطعی از زندگی شان، خجالتی بودن را تجربه کرده اند. می ماند فقط 10 درصد که اصلا هیچ وقت در طول زندگی شان با این مشکل، دست و پنجه نرم نکرده و نمی کنند. با آن 10 درصد اصلا کاری نداریم، ولی خواندن این مطلب و مطلب هفته آینده برای آن 90 درصد دیگر، خالی از فایده نیست.
قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنیدپرده دوم: من خجالتی ام، خلاص!خجالتی ها دو جورند: آشکار و پنهان. خجالتی های آشکار، آن هایی هستند که در هر محفلی، خیلی زود خجالتی بودن شان را بروز می دهند: سرخ می شوند، می لرزند، نمی توانند حرف بزنند و . . .
اما خجالتی های پنهان، به این سادگی ها کشف نمی شوند. این دسته دوم، آن هایی هستند که در محافل حاضر می شوند، اما خیلی کم حرف می زنند، توی چشم آدم ها نگاه نمی کنند، همیشه ساکت اند و سرشان پایین است و پیشنهادهای این و آن را هم حتی اگر دل شان بخواهد که بپذیرند، نمی پذیرند چون قبول آن پیشنهادها به دلیل خجالتی بودن، برایشان خیلی سخت است. اتفاقا این دسته دوم، بدشانس ترند چون بیشتر آدم ها این رفتارها را به حساب خجالتی بودن شان نمی گذارند و به اشتباه فکر می کنند که آن ها متکبر و پرافاده اند، یا این که فکر می کنند آن ها گوشه گیر و منزوی اند. این دسته دوم، درست در همان لحظاتی که از ترس کم رویی، دارند در درون خود شان می لرزند، در بیرون به گونه دیگری تفسیر و تعبیر می شوند! مساله فقط این است که آن ها آن چه در درون شان دارند، از بقیه مخفی می کنند و به همین خاطر، شخصیت شان با شخصیت دیگری اشتباه گرفته می شود. شما چه از دسته اول باشید چه از دسته دوم، اصلا نیازی به پنهان کردن موضوع ندارید. به دوستان و نزدیکان تان بگویید که شما با این مشکل مواجه اید و دارید برای رفع آن تلاش می کنید. مخفی کردن این موضوع فقط خودتان را بیشتر معذب می کند و اطرافیان تان را بیشتر به زحمت می اندازد. وقتی موضوع را با دور و بری هاتان در میان بگذارید، آن ها هم خیلی راحت تر با موضوع کنار می آیند و حتی می توانند کمک تان بکنند. اطرافیان تان پس از اعتراف شما دیگر مجبور نیستند وانمود کنند آن چه اتفاق می افتد را نمی بینند، مثلا نمی بینند که دست شما دارد می لرزد و نمی بینند که شما سرخ شده اید و زبان تان بند آمده است. دیگر مجبور نیستند از زل زدن به چشمان شما دست بکشند، چرا که شما خودتان گفته اید و آن ها هم شنیده اند که شما این طوری هستید. دیگر مجبور نیستند شما را از بحث کنار بگذارند، چرا که فهمیده اند شما دل تان می خواهد با بحث همراه شوید، اما خجالتی بودن تان به شما اجازه نمی دهد. شما با همین اعتراف ساده، می توانید خودتان را به دیگران نزدیک تر کنید و اجازه ندهید فاصله ای که به دلایل هیچ و پوچ ایجاد شده است، هر روز بیشتر و بیشتر شود. البته همه آدم ها مثل هم نیستند و طبیعی است که شما هم نباید انتظار داشته باشید که همه در مقابل این اعتراف تان به طرز یکسانی واکنش نشان بدهند، اما این اعتراف شما لااقل به خیلی ها می فهماند که شما با آن ها خصومتی نداشته اید، از آن ها بدتان نمی آمده و اصلا آدم متکبری نبوده و نیستید. ضمن این که اغلب آدم ها ـ خوش بختانه ـ از آن دسته ای هستند که اگر این موضوع را صادقانه از زبان خودتان بشنوند، هم برای رفع این مشکل به شما کمک می کنند و هم این که احترام و عزت شما در چشم شان بیشتر می شود. هدف از این اعتراف هم به هیچ وجه این نیست که حس همدردی این و آن را جلب کنید. شما با این حرف، فقط به آن ها توضیح می دهید که اگر رفتارتان این طوری است به چه علت است. فقط همین! اما این کافی نیست. باید قدمی هم برای حل مشکل اصلی برداشت. شروع کار باید آهسته باشد. به مرور شروع کنید. از تمرین غافل نشوید. وقتی با دیگران صحبت می کنید یا وقتی دارند با شما صحبت می کنند، تمرین کنید که به چشمان طرف مقابل تان نگاه کنید. لبخند زدن را تمرین کنید. شروع به صحبت توام با لبخند را تمرین کنید. مثلا می توانید جلوی آینه بایستید و یک گفت وگوی ساده را از سیر تا پیاز با خودتان طراحی کنید: ارتباط چشمی، لبخند، شروع به صحبت با یک موضوع ساده، ادامه ارتباط چشمی و . . . قدم به قدم جلو بروید.قرار نیست که شما یک شبه متحول شوید و تبدیل بشوید به آدمی که مجلس آرایی می کند و . . . این حتی با تلاش شما هم به سرعت به دست نمی آید. به مهارت های ضد خجالت باید یکی یکی تسلط پیدا کنید. وقتی انرژی تان را در هر مقطع زمانی روی یک یا دو مهارت بخصوص می گذارید خیلی زودتر می توانید به نتیجه برسید. مثلا پیش دستی در سلام گفتن را باید تمرین کرد. وقتی به آن تسلط پیدا کردید، شروع به صحبت با لبخند را تمرین کنید. ارتباط چشمی هم همین طور. به دست آوردن یک مهارت ممکن است یک سال طول بکشد، در حالی که به دست آوردن یک مهارت دیگر، ممکن است فقط دو روز وقت تان را بگیرد.
نقل10 روش برای غلبه بر کم رویی
كمرویی شرایط ناتـوان كنـنده ای برای اغلب افراد پـدیـد می آورد و مانع از ایفای نقش در موقعیتهای اجتماعـیو بیان دلمشغولیها و درخواست ازدواج از شخص مــورد علاقه خود میگردد.واقعیت این است كه اغـلب انـسـانـهـا دقـیـقـا” از هـمـانشخصیت دلخواه طـرف مقابلشان برخوردارند ولی بدلیل كمرویی و ترس، از بـیـان درخـواسـت ازدواج طفره میروند و اغلب توسط معشوقه اشان مورد شكوه و شكایت قرار میگیرند.اینگونه افراد فقط به ملاقات و قرارهای عاشقانه اكتفا كرده و گام بلندتری بر نمیدارند . اگـر كمرویی شما را از رسیدن بفرد مـورد علاقه تان بازمیدارد بهمـطـالـعـهئخود ادامه داده تا بیاموزید چگونه میتوانید بر آن چیره شوید.
ادامه خواندن مقاله كمرويى- علل پيدايش و راههاى درمان آن
نوشته مقاله كمرويى- علل پيدايش و راههاى درمان آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.