Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

تحقيق در مورد ديوارها در معماري

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دیوارها در معماری نگاه كلی: سنگینی و جاذبه و همچنین سیستم‌های دیوارهای معلق ساخته شده از بتون و بنایی می‌توانند با كمك حجم زیادشان در مقابل فشار جانبی زمین مقاومت كنند. با این وجود، دوران جدیدی از دیوارهای نگهبان خاك در سال 1960 توسط Hovidal فرانسه با مفهوم زمین آرماتوری معرفی شدند. چنین دیوارهایی در مقایسه با ساختارهای گرانش نسبتا انعطاف‌پذیرترند. آنها فواید بسیاری دارند كه شامل قیمت پایین آنها در هر مترمربع از سطح باز است. به دنبال گفته‌های vidal در این زمینه، یك سری تغییراتی ایجاد شد كه شامل شبكه‌های استیل، شبكه‌های سیمی جوش خورده به هم و ژئوسنتز بود كه در ابتدا بافت‌های زمین و سپس شبكه‌ها و مختصات زمین است. مفهوم كلی موجود برای تمام این ساختارهای آرماتوری همان زمین تثبیت یافته است. هر كدام از مواد استحكامی و انواع تركیب بندیهای رخپوش كه در دسترس است در شكل 5-2010 نشان داده شده است. زمانی كه از بافت‌بندی زمین و یا شبكه‌های زمین استفاده شود، لایه‌های انفرادی آرماتور به شكل صفحات كاملی به نظر خواهد رسید. آنها از دیواربر تا مسافت برابری تا پشت خرابی بالقوه سطح هموار امتداد می‌یابد. در این جا باید دقت داشت كه سطح روباز دیوار محیطی باید پوشش داده شود تا اینكه از تخریب و تضعیف ژئوسنتز كه در اثر در معرض قرار گرفتن uv و دمای بالا و تخریب بوجود می‌آید، جلوگیری كند. برای شبكه‌های زمین، این امكان وجود دارد كه بتوان سطح روباز را رویاند اما این پرورش سطح باید به طور دائمی صورت گیرد تا از تخریب سازواره‌های بالایی جلوگیری شود. در مورد شبكه‌های زمین، دوغاب‌های قیردار و یا فرآورده‌های دیگر آسفالت كه برای پوشش دیواربر استفاده می‌شوند، دارای انعطاف‌پذیری بالایی به اندازه ارتجاع‌پذیری دیوار هستند. متأسفانه اكسیداسیون قیر باعث تخریب نسبتا سریعی می‌شود. در نتیجه بیشتر دیوارهای ژئوسنتزی محیطی توسط بتون‌های فشرده پوشیده شده‌اند (سیمان مخلوط و مرطوب/ شن و ماسه/ خمیر آب به همراه هوای موجود در دهانه) و یا می‌توان این دیوارها را بوسیله گانیت پوشش‌دار (سیمان خشك) شن و ماسه مخلوط با آب و هوا در دهانه) روش‌های طراحی: روش‌های طراحی اولین بار توسط lee در سال 1973 ابداع شد كه او زمین‌های مستحكم به همراه باریكه‌های متالیك را جستجو می‌كرد و كار او بعدها با دیوارهای بافته شده زمین توسط Bell در سال 1975 توافق یافت. در طول تمام این سالها اصلاحات بسیاری انجام شد كه به راهنمایی‌هایی در جهت طراحی متودها هدایت می‌شد كه این كار توسط سازمان‌هایی مثل NCMA در سال 1993، FHWA در سال 1995، AASHTO در سال 1997 انجام شد. پیشرفت‌های موجود در این طرح‌ها به صورت زیر می‌باشد. 1- استحكام خارجی در برابر واژگونی، استحكام كلی و یكپارچه، سرخوردگی، تخریب فونداسیون مورد بررسی قرار گرفت. شكل (a)6-201 را ببینید. 2- استحكام داخلی كه در ابتدا در جهت تعیین فاصله‌بندی و طول و اصطحكاك بافت‌سازی زمین قرار می‌گیرد. 3- ملاحظات مختلف كه شالم جزئیاتی در مورد دیوار رخپوش (روسازی) است را كامل می‌سازد. اولا، باید استحكام خارجی دیوارهایی را كه از نظر ژئوسنتزی مستحكم شده‌اند را در نظر گرفت. كه این فرآیند شامل واژگونی، استحكام كلی و یكپارچه، سرخوردگی و تخریب فونداسیون است. تمامی این خصوصیات می‌تواند برای همه سیستم‌های دیوارسازی به كار رود و می‌تواند دقیقا به عنوان دیوارهای گرانشی تلقی شود. دوما: فواصل جداشدگی لایه ژئوسنتزی باید بدست آید. فشارهای زمین به طور خطی با استفاده از شرایط ka انتشار می‌یابد كه هم در شرایط خاك‌ریزی و هم سربارسازی به كار می‌رود. از نظریه لاستیك Boussiuesq برای بارهای مؤثر موجود در خاك‌ریزی استفاده می‌شود. با استفاده از یك نمودار ایستایی در هر عمقی در طول یك نمودار كلی فشار جانبی و سپس با خلاصه كردن نیروها در جهت افقی، می‌توان به معادله زیر برای حداكثر ضخامت دامنه بالابری دست یافت: كه در اینجا sv= فاصله‌بندی عمودی و ضخامت دامنه بالابری است. Tallow= فشار مجاز در ژئوسنتز. Gh= فشار كلی جانبی در عمق موردنظر و fs= عامل كلی برای عدم اطمینان ایمنی است. سوما، طول جایگزینی لایه‌های مستحكم ژئوسنتزی در محل تكیه‌گاه، le باید بدست آید. توجه داشته باشید كه زمانی كه این مقادیر به دست می‌آید، باید آنها را به طول‌های غیرفعال (LR) در پشت سطح تخریبی اضافه كرده تا L یعنی طول‌های استحكام كلی بدست آید: كه در این جا نام: توان و قدرت برش خاك به بافت‌سازی زمین است. Le = طول جایگزینی موردنیاز است كه حداقل آن 1 متر است. SV= فاصله‌بندی عمودی (ضخامت دامنه بالابری) : فشار كلی جانبی در عمق موردنظر. Fs= عامل كلی برای عدم اطمینان ایمنی است (از 4/1 تا 5/1) r= واحد وزن خاك‌ریزی زمین است. Ci= ضریب همبستگی برای تفكیك Z: عمق از سطح زمین و Q = زاویه برش اصطحكاك و مالش موجود بین خاك و بافت‌سازی زمین است. ضریب همبستگی از یك تست تفكیكی آزمایشگاهی در مقیاس بزرگ می‌آید كه از ژئوسنتز و خاك‌های مخصوص تحت شرایط زمینی مشابه استفاده خواهد كرد. سرانجام، فاصله اصطحكاك در روشی مشابه با نتایج بدست آمده از معادله زیر بدست می‌آید: كه در این جا همان طول مالش یا اصطحكاك موردنیاز است كه حداقل آن 1 متر است. چهارما، ملاحظات مختلفی كه باید به طور كلی مورد خطاب قرار گیرند شامل جزئیات رخپوش یا روسازی تماس‌های رخپوش یا نماد اگر كاربرد داشته باشد، (روش‌های درزگیری اگر لازم باشد)، زهكشی پشت، زیر و جلوی دیوار، فرسایش بالا و جلوی دیوار و حصاركشی می‌باشد. مقایسه دیوارهای مستحكم ژئوسنتزی و دیوارهای گرانشی را در نظر بگیرید (و یا در مقدار كوچكتر می‌توان با سایر دیوارهای مرتجع مقایسه نمود)فواید: سیستم دیوار مرتجع ایجاد می‌شود. خاك‌برداری كمی در پشت رخپوش دیوار موردنیاز است. هیچ مشكلی در زمینه فرسایش شیمیایی بوجود نخواهد آمد. خاك‌ریزی می‌تواند شامل جرائمی باشد. زهكشی می‌تواند با استفاده از بافت‌سازی معین زمین ایجاد شود. از كارگران ناوارد هم می‌توان استفاده كرد. هیچ تجهیزات و ابزارآلات سنگین موردنیاز نخواهد بود. قیمت هر مترمربع از دیوار روباز بسیار پایین خواهد بود (شكل 7-2010 را ببینید) معایب: روش طراحی نسبتا محافظه كارانی بوده و نیازمند اصلاحاتی می‌باشد. همبستگی بافت‌سازی زمین در آنالیز به طور رایج مورد ملاحظه قرار نمی‌گیرد. خزش به طور بالقوه‌ای یك مشكل محسوب می‌شود. رخپوش یا نمای دیوار باید كاملا پوشانده شود تا از فروسایی و تخریب حاصل از uv (فرابنفش) جلوگیری شود. پوشش دهنده‌هایی مثل بتون فشرده، گانیت و آسفالت نتوانسته است به طور خاصی جذاب واقع شوند.دامنه شیب: نگاه كلی: نباید جای هیچ تعجبی باقی مانده باشد كه اگر دیوارهای عمودی بتوانند با استفاده از بافت‌سازی زمین و شبكه‌بندی آن ساخته شوند، شیب‌های سربالایی هم می‌توانند توسط آنها پایدار شوند. در حقیقت هر چقدر كه زاویه شیب با افق ( ) كاهش پیدا می‌كند، اساسا یك دیواره یا شیروانی خاك‌ریزی بوجود می‌آید كه در آن رخپوش یا نمای در معرض قرار گرفته به طور ژئوسنتزی پوشش داده نشده است. زمانی كه در استحكام دامنه شیب استفاده شود، پوشش‌های ژئوسنتزی در لایه‌های افقی گسترش پیدا خواهند كرد. در این موارد، روش‌شناسی طرح‌ها از نظریه فشار جانبی زمین تا آنالیز و تحلیل پایداری و دوام شیب تغییر پیدا خواهد كرد. آنها می‌توانند خاك را همانطور كه در شكل 5-10-2 مشاهده می‌كنید، احاطه كنند كه هم اكنون روی یك شیب است تا عمود. گسترش پروژه‌ها و سامان‌سازی ژئوسنتزی مختلف در شكل 8- 2010 نشان داده شده است. همان طور كه می‌بینید، كه الگوها و مدل‌های فاصله‌بندی آن مواردی را بازتاب می‌دهند كه فشارها در مناطق و نواحی پایین‌تر بیشتر باشد تا نواحی بالاتر آن. طول‌های بلندتری از لایه‌های استحكامی اصلی باید ماورای سطح تخریبی فرضی توسعه پیدا كنند. لبه كوتاه باریكه‌ها، كه برخی اوقات به آنها استحكام ثانویه گفته می‌شود، نمایانگر كمك توپرسازی و تراكم‌سازی سطح است كه دستیابی به تراكم بالا در قسمت لبه‌های دامنه شیب بسیار مشكل است. توجه داشته باشید كه همه این پروژه‌ها نیاز است كه در همان زمان قرار دادن استحكام ژئوسنتزی دامنه شیب ساخته شود. این روش یك فن محسوب می‌شود و یك پروژه استوارسازی یا تثبیت در محل به حساب نمی‌آید. گمارش ژئوسنتزی در شرایط تثبیت دامنه شیب در شرایطی نسبتا ساده خواهد بود كه صفحات آن افقی باشد. و همچنین لازم است كه جهت حداكثر فشار تشخیص داده شود. در موارد دو بعدی، جهت فشار در جهت شیب نما می‌باشد. اگر مورد ژئوسنتزی به اندازه كافی وسیع باشد، می‌تواند به صورت موازی با نمای شیب قرار گیرد. و ژئوسنتزها باید بر طبق آن طراحی و مشخص شوند. اگر مورد ژئوسنتزی به اندازه كافی وسیع نباشد و نیاز است كه به طور موازی با نمای شیب قرار گیرد، درزها و رگ‌ها باید به منظور بافت‌سازی زمین به هم بسته شده و همچنین برای شبكه‌سازی زمین اتصالات و درزهای مناسبی موردنیاز خواهد بود كه به طور كلی یكی از ویژگیها و خصوصیات محدودكننده یك طرح به حساب می‌آید. به عبارت دیگر، اگر مورد ژئوسنتزی به صورت عمودی و ستون‌وار به سمت نمای شیب مایل شود، تار یا جهت ماشین فشار اصلی را متحمل خواهد شد. پود یا جهت متقاطع ماشین در این باریكه‌ها مجبورند كه جهت اصلی كوچكتر را كه كمتر از 50 درصد فشار اصلی بزرگتر هستند را متحمل باشند و این جریان از طریق اتصال یا فاصله منطقی اصطحكاك قابل دست‌یابی خواهد بود. روش‌های طراحی: نگرش معمولی مهندسی ژئوتكنیك در مورد مشكلات و مسائل تثبیت دامنه شیب به كار رفته و به درستی اصلاح شده است. یك نگرش معمول این است كه از مفاهیم موازنه محدود در جهت یك آرك حلقوی سطح تخریبی استفاده كنیم و در نهایت به یك معادله برای عامل كلی ایمنی دست می‌یابیم. نتایج این معادلات برای فشارهای كلی و فشارهای مؤثر، به ترتیب، در شكل 9-2010 در زیر نشان داده شده است. در این جا = عامل ایمنی (كه باید بزرگتر از 4/1 باشد) است. = وزن هر باریكه = زاویه تقاطع افق به تانژانت در مركز هر باریكه است. : طول باریكه R= شعاع دایره تخریب. ، زوایای كلی و مؤثر مقاومت برش. و = چسبندگی كلی و مؤثر = توان كششی ژئوسنتزی مجاز = بازوی گشتاور برای شرایط ژئوسنتزی است كه این بازوی گشتاور می‌تواند برابر با R بوده كه خود مقدار بزرگی است. N= تعداد باریكه‌ها m= تعداد لایه‌های ژئوسنتزی = فشار آب منافذ= hi= ارتفاع آب در بالای پایه حلقه. = پهنا یا عرض باریكه و = واحد وزنی آب. اگر فونداسیون و یا دیواره خاكی نسبتا سست و تغییرشكل یافته باشد، این دگرشكلی در طول تخریب پتانسیل سطح می‌تواند بزرگ باشد. استحكام ژئوسنتزی باید تحمل شود تا اینكه با فرضیه‌سازی دگرشكلی در بازوی گشتاور ژئوسنتزی، ، تطبیق داده شود. بر طبق علاقه طرح، « » می‌تواند با « » جایگزین شود. مقدار بزرگتر از خواهد بود. كاربرد تجزیه فشار كلی برای دیواره‌های خاكی توصیه می‌شود كه در آن آبی وجود ندارد و در زمانی است كه خاك در شرایط پایین‌تری نسبت به شرایط اشباع است. معادله آنالیز فشار مؤثر برای شرایطی است كه در آن جا آب و خاك اشباع وجود دارد – شرایطی از سدهای زمینی و نواحی دلتایی كه حاوی خاك‌های چسبناك زیادی است. برای خاك‌های چسبناك و ریزدانه كه توان برش آنها را می‌توان بوسیله شرایط غیرزهكشی تخمین زد، این مسائل راحت‌تر خواهد شد. در این جا نیازی نیست كه باریكه‌ها برداشته شوند كه این در زمانی است كه قدرت و توان خاك كه به نیروهای معمول وارد شده به سطح برش بستگی نداشته باشد. شكل 10-2010 جزئیات این شرایط را به خوبی نشان می‌دهد كه نتایج آن را در معادله زیر مشاهده خواهید كرد. كه در این جا fs= عامل كلی ایمنی است كه باید بزرگتر از 4/1 باشد. C= چسبندگی = طول كمان تخریبی است. R= شعاع دایره تخریب است. = توان كششی مجاز موجود در لایه‌های آرئوسنتزی مختلف. = بازوی گشتاور ژئوسنتزها. W= وزن منطقه تخریب و x= بازوی گشتاور به مركز ثقل یا جاذبه منطقه تخریب است. متودهای عنصر معین (FEM) برای بررسی و مطالعه نحوه اجرا و عملیات خاكریزی یا دیواره‌های خاكی مستحكم ژئوسنتزی هم در شرایط آنالیز و هم طراحی استفاده می‌شده است. با وجود این كه متودهای مبنی بر كامپیوتر نباید به طور مداوم برای شرایط غیربحرانی استفاده شود، آنها می‌توانند بینش وسیعی در جهت رفتار سیستم‌ها باشند. استحكام ژئوسنتزی دامنه شیب‌ها به عنوان یك مقتضیات عملی در اغلب موقعیت‌ها و شرایط مختلف مورد استفاده بوده است. زوایای شیب می‌تواند به طور چشمگیری در شرایط غیراستحكامی افزایش یابد. این فرآیند شامل اصلاحات بسیاری در جهت محدودسازی روش‌های موازنه است كه در میان عملكردهای مهندسی ژئوتكنیك دیده شده و به عنوان یك نگرش منطقی بروز پیدا كرده است. تثبیت شیب در محل: نگاه كلی: كاربردهایی كه پیش از این مطرح شد به سمت تفسیرهای جدیدی گرایش می‌یابد كه در آن ژئوسنتزها به همراه یك عملیات خاك‌ریزی در محل قرار می‌گیرند. با این وجود موقعیت‌های بسیاری وجود دارد كه در آن شیب‌های خاكی موجود و دیواره‌های خاكی در محل یا نزدیك به حالت تخریبی‌شان هستند. این مسئله اغلب چگالی نسبی پایین در خاك‌های دانه‌ای (بلوری) را نشان داده و یا بیانگر محتوای آبی بالایی در خاك‌های چسبناك است. هر دوی این شرایط می‌تواند با سیستم تثبیت در محل تحت تأثیر قرار گیرند. با اضافه كردن بافت‌سازی زمینی مستقر سطح كه به شیب متصل می‌شود، می‌توان چنین سیستمی را فراهم كرد. اتصال خاك به معنای استفاده از میله‌های استیل و پلی‌مری بلندی است كه با حفر زمین به داخل آن وارد می‌شود و سپس با بتون فشرده و گانیت پر شده تا بتوانند دیوارهای موقتی حائل عمودی را بسازند. با این وجود، یك طراح ممكن است در نظر بگیرد كه از یك تقویت شده شبكه‌سازی شده یا بافت‌سازی شده به طور محلی در نقاطی استفاده كند كه در آن جا به دامنه شیب خاك متصل می‌شود. چنین سیستمی در شكل 11-2010 نشان داده شده است. در این جا از ژئوسنتزهای مهار شده برای فشردگی و تثبیت و تحكیم خاك در محل استفاده می‌شود. این سیستم باید متناوبا مهار مجدد شود تا كمبود حجم خلل و فرج‌های موجود (چه آب یا هوا) در یك فشار كششی از یك ماده مستحكم ژئوسنتزی به نتیجه برسد. در طی این زمان، خود خاك به تنهایی توان و قدرت برش را بدست می‌آورد چه توسط افزایش چگالی و یا توسط تثبیت و تحكیم از طریق كمبود و محتوای آبی. اینها مسائلی هستند كه سبب ناپایداری شیب اولیه شده و بوسیله تكنیك‌هایی كاهش یافته و از بین می‌روند. تخفیف و سست‌سازی فشار تكیه‌گاه یا لنگرها، سیستم و شبكه‌بندی سیمی را جدا ساخته و از آن دسته‌ای بوده كه موردنیاز كوبش مجدد و دوره‌ای سیستم‌اند. متودها و روش‌های طراحی: زمانی كه نقش كشش سطحی تقویت ژئوسنتزی روشن شود، نقش میخ‌ها كه به داخل و بالای سطح پتانسیل تخریب جلو آمده بودند، روشن نمی‌شود. نقش میخ‌ها در سطح تخریب پتانسیل، جمع شدن آن‌ها در كنار هم و توده ساختن آنها در خاك است كه یكی از پارامترهای اصلاح و تغییر در آنالیز زیر محسوب می‌شود. روش اصلاح یافته Bishop، مبنی بر فشارهای مؤثر، در آنالیز به كار برده می‌شود و زمانی مهم واقع می‌شود كه شیب خاك‌ها حاوی اجزای اصطحكاكی باشد كه نیازمند استفاده از متود باریكه‌هاست. در این آنالیز كه توسط koeruerl و Robins در سال 1986 صورت گرفت، موازنه و تعادل نیروهای عمودی و گشتاوری مورد رضایت قرار گرفتند و معادله را برای عامل كلی ایمنی نتیجه دادند. (معادله اول صفحه 269) در این جا = چسبندگی مؤثر، = زوایای مؤثر از پایداری برش، = وزن باریكه، = طول باریكه = فشار منافذ آب موجود در باریكه، = زاویه‌ای كه نقطه میانی باریكه با افق می‌سازد. n= تعداد باریكه‌ها كه مطلق و اختیاری است. در این معادله توجه داشته باشید كه عامل ایمنی یك تابع آشكار نخواهد بود و یك راه حل تكراری برای آن لازم است. با اضافه كردن به پیچیدگی معادله به لزوم جمع كردن هر كدام از باریكه‌های انفرادی و درك حداقل عامل ایمنی خواهیم رسید. بنابراین یك راه حل كامپیوتری موردنیاز خواهد بود. (معادله دوم صفحه 269). حالا بیایید دو معادله بالا را با هم مقایسه كنید، تأثیر بافت عنكبوتی مهار شده را می‌توان مشاهده كرد. این خصوصیات (كه همه آنها تأثیر مثبتی روی عامل ایمنی خواهد داشت) در زیر آمده است: : چسبندگی مؤثر اصلاح شده كه در آن جا است. : زاویه مؤثر اصلاح شده از مقاومت برش كه در آن است. (1+f)= مشاركت و همكاری میخ‌ها یا لنگرها كه به سطح تخریب در جهت تثبیت و پایداری نفوذ می‌یابد. (fidi/R)= گشتاور چرخشی به سبب فشار بافت‌های تحت فشار در سطح زمین و (ficosBi)= همكاری و مشاركت بافت تحت فشار در انتهای باریكه در جهت پایداری بافت عنكبوتی مهار شده یك روش تثبیت‌سازی شیب- خاك است و همچنین یك تكنیك در محل محسوب می‌شود كه در آن مواد ژئوسنتزی در یك شیب ناپایدار قرار گرفته و توسط میخ‌ها و میله‌های استیل بلند مهار می‌شود. بافت عنكبوتی مهار شده دارای تعداد فوایدی می‌باشد كه برای جلوگیری از تخریب شیب و دامنه آن موردنیاز است: 1- میله‌های استیل در نفوذ به سطح تخریب باعث افزایش مقاومت و تثبیت آن می‌شوند.2- فشاری كه توسط بافت در سطح زمین بوجود می‌آید باعث افزایش مقاومت و تثبیت آن می‌شود.3- فشار بافت سطح كه فشار نرمال را در پایه سطح تخریب تجهیز می‌كند باعث افزایش پایداری می‌شود.4- كل سیستم باعث افزایش چگالی خاك شده كه خود پارامترها توان برش خاك را افزایش داده و باعث افزایش پایداری می‌شود. نتیجه‌گیری: آن چه كه در این بخش شرح داده شد، برخی از موارد كاربرد ژئوسنتزها در محدوده اصلاح زمین تقویت و استحكام و طرز عملكرد آن بود. این كاربردها شامل پایداری جاده‌های آسفالت نشده، خاك‌ریزی روی خاك‌های فرم، تثبیت خاك‌های ریزدانه اشباع شده، دیوارهای مستحكم ژئوسنتزی و دامنه‌های شیب‌های مستحكم ژئوسنتزی است. آنها در قالب دو تا از 5 نقش اولیه دسته‌بندی می‌شوند كه ژئوسنتزهای مختلف در زهكشی و استحكام‌سازی آنها دست دارند. همان طور كه دیدید بافت‌سازی زمین، شبكه‌سازی زمین و زهكشی ژئوكامپوزیت‌ها نقش مهمی را در این نواحی بازی می‌كند. دیوار حائل زمین به همراه یك بافت‌سازی كوتاه زمین و روكش‌های محافظ و سخت:مقدمه: برای هر یك از دیوارهای مستحكم حائل یك شیب عمودی یا نیمه عمودی وجود دارد، كه روكش محافظ یا رخپوش آن معمولا طوری طراحی نشده‌اند كه بتوانند در استحكام و مقاومت كلی و سراسری دیوار مشاركت داشته باشند. این مطلب به این خاطر است كه یك تقویت‌كننده بلند در بالای سطح تخریبی پتانسیل گسترده شده است كه طوری آرامش یافته‌اند كه در برابر فشار افقی زمین كه بر هر لایه خاك وارد می‌شود، مقاومت داشته باشند. زمانی كه از باریكه‌های فلزی استفاده می‌شود، طول آن افزایش می‌یابد كه به خاطر پایداری نسبتا كم آن می‌باشد. در این موارد، ساختارهای ارتجاعی رخپوش (نما)، مثل روكش‌های فلزی و یا صفحات بافت‌سازی شده زمین و یا پانل‌های بتونی كه دارای مواد فشرده‌ای در هر فاصله‌بندی می‌باشند، به كار برده شده تا اینكه بتوان آنها را به طور عمودی فشرده ساخت. جدا از روش تقویت كنندگی بالا، نویسندگان روش دیگری را مورد بررسی قرار داده‌اند كه از یك رنده‌كش كوتاه تقویتی و یك ساختار رخپوش سخت و محكم استفاده می‌شود كه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. برای این منظور، دو تست خاك‌ریزی در مقیاس كامل برای خط راه‌آهنی كه در سال 1987 و 1988 ساخته و بازسازی شده بود، انجام گرفت. بافت‌سازی زمین هم برای چندین نوع شبكه‌ای بود كه برای خاك‌های بدون چسبندگی به كار می‌رفت و هم برای چندین نوع صفحات مختلفی بود كه دارای زهكشی برای خاك‌های چسبناك بود كه حاكی از یك بافت‌سازی غیربافتی تقویت شده به همراه یك گنجایش محكم‌تر بود. یكی از فواید استفاده از رنده‌كش (پلانر) تقویتی در مقایسه با باریك‌های فلزی آن است كه طول تكیه‌گاهی موردنیاز برای مقاومت در برابر فشار زمین می‌تواند كوتاهتر باشد كه به خاطر سطح تماس بزرگتر آن با خاك است. صدمات ممكن وارده به تماس بین رخپوش سخت و محكم و اعضای تقویت‌كننده كه باعث فشردگی پر كروكی است می‌تواند به طور موثری توسط دو روش زیر جلوگیری شود: 1- مرحله ساخت: همان طور كه در شكل نشان داده شده است، در ابتدا مرحله پر كردن است كه با خاكهای فشرده نزدیك نمای شیب تكمیل می‌شود كه این عمل با استفاده از گابیون كه در شانه هر لایه خاك هر لایه خاك قرار دارد، صورت می‌گیرد. این روش ساخت به طور موفقیت‌آمیزی برای ساخت دو آزمایش خاك‌ریزی كاربرد دارد كه از خاك رس نرم و فشرده استفاده كرده و توسط بافت‌سازی غیربافتی زمین تقویت می‌شود. بعد از اینكه بخش اصلی مرحله بعد از ساخت و فشردگی خاكریزی كامل شد، یك ساختار رخپوش مثل لایه بتونی نازك غیرتقویتی در سطح شیب قرار می‌گیرد و تماس یا سطح موجود را تحكم می‌بخشد.2- استفاده از گابیون‌ها به عنوان بافر: حتی زمانی كه خاكریزی فشرده شد، حتی تا حدی كه بعد از قرار دادن یك ساختار رخپوش سخت و محكم، جایگزین بین آنها را می‌توان با استفاده از گابیون‌ها نرم ساخت. تست مدل‌های آزمایشگاهی:برای اینكه بتوانیم انواع مختلف سختی‌های ساختارهای رخپوش و اثرات آنها را توصیف كرد، یك سری تست مدل‌های آزمایشگاهی انجام می‌پذیرد كه از ساختارهای مختلف رخپوش استفاده می‌كند. (شكل 2، جدول 1)1- رخپوش نوع A كه از یك پوسته لاستیكی با ضخامت 2/0 میلی‌متری ساخته شده است و سختی كششی آن حدود gf/cm300 است. این رخپوش جانبی (افقی) می‌تواند خاك خاك‌ریزی شده نزدیك به دیواربر فقط تا اندازه‌ای محدود سازد كه شامل تخریب فشرده موضعی است. این نوع از تخریب می‌تواند فقدان استحكام سراسری دیوار را فراهم كند كه این مسئله را می‌توان در یك آزمایش خاك‌ریزی خاك رس كه دارای شیب صاف نیمه عمودی پوشیده از صفحات بافت‌سازی شده غیربافتی است، مشاهده كرد. 2- رخپوش ( روكش محافظ) نوع كه از یك كاغذ رسم ساخته شده و چگالی آن g/m2 170 در هر واحد سطح و سختی كششی آن حدود kgf/cm 840 است. این رخپوش دارای استحكام موضعی بوده كه تا حدی است كه می‌تواند بهتر خاك موجود در نزدیك نمای شیب را توسط سختی بیشتر خود در مقایسه با نوع A، محدود كند. ادامه خواندن تحقيق در مورد ديوارها در معماري

نوشته تحقيق در مورد ديوارها در معماري اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>