nx دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
اسلام و جنگ
مقـــدمهمهمترین آرمان یك انسان حقیقتجو سعادت و رستگاری حقیقی و زندگی جاودانی است كه جز در پرتو دین و دینداری حاصل نمیشود. دین ماندگارترین و معتبرترین میراث فرهنگی ما است كه از سوی پیامبران الهی و در رأس آنان پیامبر خاتم (ص) و جانشینان به حق ایشان و جان فشانیهای فراوان آن بزرگوار به دست ما رسیده است.از اینرو، پاسداری و حفظ این میراث عظیم بر ما واجب است و این مهم، جز از راه آشنایی لازم با دین و آموزههای دینی و راههای مقابله با متجاوزان به حریم دین میسر نیست.نظام جمهوری اسلامی ایران با ارائه حكومت دینی با ساز و كارها و قوانین برخاسته از دین و شعارها و پیامهای استقلال طلبی آزادیخواهی و استكبارستیزی ساختاری جدید از حكومت را فرا روی ملل مستضعف و مسلمان نهاده و نزدیك است كه این پیام رهایی بخش جهانگیر شود و این چیزی نیست كه خوشایند استكبار جهانی، آمریكا وسایر قدرتهای
استعماری غربی باشد. از این رو به هر نحو ممكن میخواهند از مؤقعیت و كارآمدی این حكومت در همه ابعاد به ویژه ابعاد اقتصادی و فرهنگی جلوگیری كرده و در صورت امكان آن را براندازد بنابراین تلاش برای اجرای دستورات اسلام قدمی است خیر برای رسیدن به اهداف بزرگ مردانی چون علی و كمك برای مستحكم شدن پایههای نظام جمهوری اسلامی ایران، و این تحقیق بخشهای كوچكی از نظریههای ارزشمند بزرگان را در خود جای داده است و فرمایشات آنها را در زمینههای مهر و محبت و خشونت در قالب اسلام عرضه میدارد.معنـــای لغــوی
محبت ( دوست داشتن / مهر / ودّ / وداد / دوستداری / دوستی / مودّت ) میباشد.محبت نمیزاید اكنون طبایع كز این چارزن مردزائی نبینمخاقانیاز محبت نار نوری میشود وز محبت دیو، حوری میشودمولوی
در اصطلاح فلاسفه عبارت است از ابتهاج به شیی یا از شییء موافقاعم از آنكه عقلی باشد یا حسی و حقیقی باشد یا ظنیخشونت ( درشتی و زبری / خلافت نعومت / سختی و تندی و تیزی / سخت رویی و خشم و غضب)بقالی را درمی چند بر صوفیان گرد آمده بود در اواسط هر روز مطالبه كردی و سخنها با خشونت گفتی ( گلستان سعدی ).
عالیترین محبتها دوستی خداست و بهترین لذتها خداشناسی است.انواع لذتها بیشمارند لیكن بزرگترین و عالیترین لذتها خداشناسی است و توجه پیدا كردن بذات اقدس او و مسلم است. لذت فوق این لذت بتصور در نمیآید تا بتواند بر آن چیره گردد مگر كه به اختیار خود دست از آن بدارد و آنرا بر خود حرام سازد.چرا كه لذتها پیرو ادراكات هستند و آدمی دارای كلیهی نیروها و غریزههاست و هر نیرو و غریزهای دارای لذت بخصوصی است و لذت آن قوه در این است كه به آخرین مقتضای طبیعی خود كه برای آن آفریده شده نائل گردد.
چنان كه غریزه خشم از آن جهت در دستگاه آدمی تعبیه شده است تا بدان وسیله بتواند انتقام كشد و تشفی حاصل كند در نتیجه لذت آن در وقتی است كه بر دشمن خود چیره شود و از او انتقام گیرد.و چه خوب است میدانستیم آیا در عالم وجود وجودی عالیتر و بزرگوارتر و شریفتر و كاملتر از آفریننده همهی اشیا هست كه نقصشان را تكمیل كرده و بدست توانای خود تربیت فرموده و كسی در این جا آنها بر وی پیشدستی نكرده و تدبیر و تربیت آنها را موكول به ذات بیزوال كسی كه غریزه خداشناسی او بیدار و آماده است از همهی لذتها بهتر و لذتبخشتر است.حضرت سیدالشهداء دردعای عرفه میفرماید:پروردگارا! تویی كه بیگانگان را از دلهای دوستانت دور ساختی چنانكه جز ترا دوست ندارند و به دیگری پناهنده نشوند. پاك است خدایی كه از دیدهی كوران در پرده است و آنان از زیبایی و بزرگواری او بیبهرهاند و بجز آنان كه در نامه بخشش او نامزد گردیدهاند دیگران پی به بزرگواری او نمیبرند و آنان مردمی هستند كه از آتش جدایی او دورند و او پاك است كه زیان كاران را در تاریكیهای كوری برگردان ساخته آنان در راه زر و زیور بیارزش جهان و خواستههای چهارپایان افتادهاند اینان بظاهر به زندگی این جهان پرداخته و از جهان دیگر بیخبرند.و بالاخره بازگشت همه خصلتهای نیكو به علم و قدرتست و آن دو بدون اینكه محسوس بحواس باشند طبعاً محبوبند بلكه به مجردی كه مردم علی را بر دلاوری و حاتم را به سخاوت ستایندی
بیاختیار دلها متوجه آنان میشود و میدانیم اینگونه محبت براثر دیدن آنها نبوده و خطی از محبت آن در نظر نگرفتهاند و معلومست آدمیكه نیروی بینائی باطن او از حواس ظاهری بیشتر دوست میدارد.رسول خدا (ص) : راستی و درستی محبت در سه چیز ظاهر میشود.1- دوستش را بر غیر او برگزیند2- همنشینی با او را بر دیگری انتخاب كند.
3- خشنودی او را بر غیرش مقدم بدارد.در خبر مشهور است كه ابراهیم به عزائیل هنگامی كه برای قبض روح او آمده بود فرمود آیا هیچ دوستی را دیدهای كه دوستش را بیجان سازد.خدای متعال وحی فرمود آیا هیچ دوستی را دیدهای كه از دیدار دوستش روگردان باشد؟ ابراهیم فرمود اینك بقبض روح من بپرداز.حضرت سیدالشهداء در دعای عرفه عرض میكند: پروردگارا تو آن مهربانی كه مهر دیگران را از دل دوستانت دور كردی چنان كه بجز تو دیگران را نخواهند و به دیگران پناهنده نشوند.حضرت امیرالمومنین در دعای كمیل میفرماید: پروردگارا بفرض كه به عذاب تو شكیبایی ورزیدم چگونه میتوانم به مفارضتت آرام گیرم.
امام سجاد در مناجاتهای خود عرض كرده: سوگند به عزت و ارجمندی تو چنان ترا دوست میدارم كه شیرینی محبت تو در كام دلم برقرار مانده و خود را به مژدهی آن مأنوس ساختهام و از عدل تو محال میدانم كه درب رحمتت را به روی كسانی كه خود را دوستار تو میدانند ببندی.و در مناجات دیگری میفرماید: پروردگارا ما را از آنهایی قرار داده كه درخت محبت تو در دلهایشان بارور شده و آتش دوستی تو در محبرهای قلوبشان شعله ورگردیده.
– آیا اسلام دین خون و شمشیر است؟– این نكته بر هیچ كس پوشیده نیست، كه عقیدهی كسی را نمیتوان با قوهی قهریه و فشار و اجبار تغییر داد، زیرا عقیده عبارت است از یك حالت روحی به نام ایمان كه با ریشهی جان انسان بسته شده و رشتهی آن با عقل و فكر آدمی گره خورده و پیوند محكم داشته باشد.
چون حقیقت ذاتاً و طبعاً باوركردنی و خواستنی است روح و عقل بشر ذاتاً و طبعاً مشتاق و تشنهی حقیقت است، از این رو هر چیزی را كه انسان حقیقت پنداشت باور میكند و به آن عشق میورزد و از آن دفاع مینماید و هر چیزی را كه برخلاف حقیقت بداند و یا در حق و باطل بودن آن شك داشته باشد نمیتواند باور كند. بنابراین عقیده و ایمان، نه از نظر جنبهی مثبت و نه از نظر جنبهی منفی قابل اجبار نیست یعنی ممكن نیست با فشار و اجبار، عقیدهای را بر انسان تحمیل كرد و یا عقیدهای را از او سلب نمود.قرآن كریم این حقیقت روشن را با كمال صراحت اعلام میكند و میگوید:
لا إكراهَ فیِ الدَّینَ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَّیِّ در دین اكراهی نیست، زیرا حق از باطل و درست از نادرست، ممتاز جداست روی این حساب اگر كسی، فردی یا ملتی را در گمراهی ببیند و بخواهد آن فرد یا ملت را به راه صحیح دعوت كند، راه درست و عاقلانه این است كه با دلیل روشن و منطق قوی، حق را از باطل باز نماید و مردم را در ردّ و قبول آن آزاد بگذارد، چون دعوت كننده نباید از حدود وظیفهی ارشاد و راهنمائی تجاوز كند، بلكه باید از راه دلسوزی و خیرخواهی، عقل و فكر مردم را بیدار كند، و با دلیلهای قانعكننده پایههای حق را محكم و پایههای باطل را سست و متزلزل نمایند.در نهجالبلاغه، آنجا كه منظور و هدف از بعثت انبیاء را بیان میكند میفرماید: {یكی از علل بعثت انبیاء این است كه: عقلها و فكرهای خفتهی مردم را برانگیزاند و بیدار كند.}بدیهی است كه بیداركردن افكار مردم با اجبار و اكراه امكانپذیر نیست. در قرآن كریم خطاب به رسول اكرم (ص) میگوید:
فَذَكرَ إنّما أنتَ مذَكِرّلَستَ عَلیِهم بِمُصطِرٍ (وظیفهی تو فقط یادآوری و تذكر دادن است، و حق اعمال زور و فشار نداری، در آیهی دیگر میگویند:{…أن علیكَ ألاّ البَلاغ…} غیر از مسئولیت تبلیغ و رساندن حقایق به مردم هیچ مسئولیتی بر عهده تو نیست و در جای دیگر میفرماید: با حكمت و پند نیكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان با بهترین وجه مجادله نما.در آیهی دیگر آمده است: و قُل إلحَقُ من ربكّم فمن شاءَ فَلیُو مِنُ شاءَ فَلیَكفُر… (بگو حق از جانب پروردگار شماست هر كه خواهد ایمان آورد و قبول كند و هر كه خواست قبول نكند.این نكته را نباید از نظر دور داشت كه اگر در راه دعوت و ارشاد، اعمال زور و فشار بشود، علاوه بر آنكه از نظر اجتماعی ممكن است منجر به تصادم گردد و مفاسدی را بدنبال آورد.
از نظر روانشناسی نیز در روح طرف ایجاد عقده میكند، و به كمك غریزهی حبّ ذات عواطف منفی او را برمیانگیزد و طبعاً یك صحنهی جنگ اعصاب به وجود میآید، و این گاهی سبب میشود كه به حكم غریزهی حبّ ذات و به حكم حس انتقامجویی كه در وی پدید آمده است، اگر حق را هم بفهمد از قبول آن خودداری كند و همیشه با آن سر پیكار داشته باشد، از این رو قرآن حتی از بدگویی و دشنام دادن به بتهای مشركان جلوگیری كرده و فرموده است: « شما به بتهای آنان كه آنها را به جز خدا میخوانند دشنام ندهید، زیرا انتقامجویی در آنان تحریك میشود و بدون علم و دلیل از راه دشمنی به خدا دشنام میدهند.
ادامه خواندن مقاله اسلام و جنگ
نوشته مقاله اسلام و جنگ اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.