Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله دوري از گناه

$
0
0
 nx دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دوری از گناه هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. دورى از گناه هر عملى که انسان را از تکمیل و شکوفایى خود باز دارد و مانع سیر و پویایى انسانى و حرکت او به سوى خداوند شود «گناه» است. خداوند در هدایت حکیمانه خود تمامى این اعمال گناه آلود را براى ما روشن ‏ساخته است . تکالیف الهى – یعنى انجام دادن واجبات و ترک محرمات- غایتى جز تعالى معنوى انسان ندارد.تأثیر گناه در آلوده کردن روح انسان مانند آلودگى ظاهرى بدن نیست. گناهان شخصیت و حقیقت وجود انسان را واژگونه و چهره انسانى او را به چهره‏اى حیوانى تبدیل مى‏کند . گناه تأثیرى واقعى ‏در شخصیت حقیقى انسان مى‏گذارد که با مرگ از بین نمى رود و با او به سرای دیگر منتقل می شود. از ویژگیهاى حیات آخرت ظاهرشدن انسان با شخصیت حقیقى خود است که در دنیا با روش و منش و با خصلتهای ‏روحى زشت و زیبا براى خود ایجاد کرده است. در حیات آخرت، از چهره انسان‏نماى دنیایى خبرى نیست. در آنجا، هر انسان با شخصیت حقیقى ظاهر می شود. این شخصیت نشان دهنده عمل و رفتار او در دنیاست . تجسم اعمال از واقعیتهایی است که وحى آسمانى براى ما بازگو کرده است. انسان در قیامت با ظاهر شدن ماهیت حقیقى عمل زشتش دچار عذاب و درد و رنج دایمى ‏مى‏شود؛ و با آشکار شدن ماهیت واقعى عمل ‏خوبش، در لذت و سرور و شادى فرو می رود. در عمل انسان در دنیا، نشانى از واقعیت خوب و بد نیست؛ برای مثال، نمى‏توان از ظاهر سخنی راستى و ناراستى آن را باز شناخت. نکته دیگر اینکه تأثیر گناه در ماهیت و شخصیت انسان تنها با مغفرت خداوند پاک می شود و هیچ عامل دیگرى جز مغفرت الهى نمى‏تواند این‏تأثیر را بزداید. گناهان به 3 دسته تقسیم می شود: 1- گناهانى که از شخصیت طغیانگر و حق ستیز کافران بر مى‏خیزد. «کافر» – به معناى پوشاننده حقیقت – به کسى گفته مى شود که در برابر حقیقتهاى بزرگ و روشنى که پیامبران الهى آورده اند به مخالفت بر مى‏خیزد. مخالفت با پیامبران و ایستادگى در برابر منطق و فکر و سخن پیامبران، که اندیشه و اخلاق و رفتارشان تجسم ‏روشن و آشکار حقیقت و راستى و انسانیت است، گناهى کافرانه است. خداوند و نظام هستى هیچ گاه ایستادگى در برابر حق را بر نمى‏تابد و تحمل نمی کند. استکبار – که در منطق قرآن زشت‏ترین پدیده معرفى شده – به معناى منش و رفتار خودخواهانه انسانهایى‏ است که در برابر حقیقت و راستى و درستى تسلیم نمی شوند و در برابر آنها به دشمنى و سرکشى بر مى خیزند. «اسلام» به معناى تسلیم بودن در برابر حقیقت است. خداوند که حقیقت برتر هستى است شایسته‏ترین حقیقتى است که باید در برابر او تسلیم بود . هر موجودى هم که صفات الهى در او بیشتر جلوه گر باشد از حقیقت بیشترى برخوردار است و شایستگى بیشترى دارد که از او پیروى شود.2- گناهانى که از سر جهالت و نادانى انجام مى‏شود. این گروه از انسانها از روى جهالت و ناآگاهى به حقیقت با حقیقت متعالى که پیامبران آورده اند مخالفت می کنند. اینان براى نجات امکان ‏بیشترى دارند. قرآن کریم در توصیفشان ‏مى‏فرماید: «اینان کسانى اند که از عقل‏ خویش بهره درست نمى‏گیرند». آنان زندگى دنیا را تنها در همین حیات ظاهرى خلاصه مى‏کنند که چشمانشان مى‏بیند و غرایزى که در وجود مادى خود حس مى کنند و در پى ادراک حقیقت بزرگتر هستى – که در وراى این ظاهر قرار دارد – بر نمى آیند. تداوم این نادانى بزرگ آنان را به تباهى مى‏کشد و مانع دستیابى آنها به شخصیت متعالى انسانى می شود و آنان را در برابر مسیر هدایت الهى قرار مى‏دهد. 3- گناهانى که از روى غفلت اتفاق ‏مى‏افتد. مرتکبان این گناهان کسانى اند که اندیشه خود را به روى فهم و درک‏ حقیقت گشوده‏اند. این گروه بندگى در برابر خداوند بزرگ را قبول دارند و سوداى زندگى جاودان و حیات حقیقى ‏در سر دارند، ولى نفس اماره و وسوسه های شیطانى آنان را به گناه مى‏آلاید. قرآن این گروه را چنین توصیف مى‏کند: «اینان پس از آنکه با وسوسه ‏نفس شیطانى به گناهى دست مى‏زنند، به یاد خدا مى‏افتند و از اینکه از فرمان او سر تافته‏اند پشیمان مى‏شوند و توبه مى‏کنند». توبه راه بازگشت آنان را هموار مى‏کند و مورد مغفرت خداوندشان قرار مى‏دهد و توجه به خدا اثر زیانبار گناه را از آنان مى‏زداید. مهدویت و عقل‌گرایی (2) نویسنده: حجت الاسلام حسین الهی نژاد حكومت جهانی مهدوی و رشدیافتگی عقلچنانچه از مفهوم‌شناسی اقسام عقل به دست می‌آید، آثار عقل نظری، جهان‌شناسی، هستی‌شناسی، مبدأ و خداشناسی، معاد و فرجام‌شناسی، ; است و آثار عقل عملی، رشد ایدئولوژی و باید و نبایدهای اخلاقی، تهذیب نفس و پرورش روح، عبادت و بندگی خدا است و آثار عقل ابزاری، رشد صنعت، تکنولوژی و تسلط بشر بر طبیعت و کیفیت بهره‌وری از آن می‌باشد. تفاوت اساسی و بارز که میان رُشد عقلانیت در دوران رنسانس و عقلانیت در دوران بعد از ظهور مطرح است به این است که عقل‌گرایی و عقلانیت در دوران مدرنیته، عقلانیت یک‌سویه بوده و تنها به فکر شناخت نوامیس طبیعت و تسلط بشر بر آن می‌باشد؛ یعنی تنها به عقلانیت ابزاری که در ارزش‌گذاری و تمییز خوب و بد، خنثا است، می‌پردازد. امّا عقلانیت بعد از ظهور، متعادل می‌باشد؛ یعنی کنار رُشد صنعت و تکنولوژی که محصول عقل ابزاری است، عقل نظری(جهان بینی) و عقل عملی (ایدئولوژی) نیز به تناسب آن، رشد و ترقی می‌یابد.اكنون به نمونه‌هایی از رشد‌یافتگی عقل نظری، عقل عملی و عقل ابزاری در دوران حکومت جهانی مهدوی خواهیم پرداخت. 1 رشد عقل نظریدر بیان چگونگی رشد عقل نظری میان مردمان بعد از ظهور، باید چنین گفت: از آن‌جا كه عقل نظری، از مقوله شناخت و علم است و نیز عامل جدائی حق از باطل شمرده می‌شود، بر این اساس هرگاه در جامعه‌ای شناخت و معرفت به حقایق و هستی بیشتر باشد،‌نشان از رشد و تعالی عقل نظری مردم در آن جامعه می‌باشد.البته میان حقایق و هستی‌ها، عالی‌ترین وجود و هستی، از آنِ خداوند متعال است؛ پس هرگاه عقل نظری مردم رشد كرد، خداشناسی و ماورا‌شناسی میان مردم بیشتر می‌شود؛ چنان‌كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: آگاه باشید! به راستی كه خردمندترین مردم، بند‌ه‌ای است كه پرودگارش را بشناسد و فرمانش برد.[25]آنچه از روایات معصومین علیهم السلام درباره زندگی مردم در دوران پس از ظهور و دوران نظام جهانی مهدوی برداشت می‌شود، این است كه مردم، از نظر خداشناسی و توجه به خدا، در حد عالی قرار دارند. در واقع، همان رشد و تعالی عقل نظری، میانشان جاری است. در ذیل، برای تثبیت مطالب فوق، به روایاتی چند كه به خداشناسی مردم عصرظهور اشاره دارد، می‌پردازیم. امام رضا علیه السلام در تفسیر آیه شریفه 83 سوره آل عمران[26] فرمودند:در حق قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شده است. چون ظهور كند، به كافران و مرتدان مشرق و مغرب، اسلام را عرضه می‌كند;.. تا این‌كه در شرق و غرب جهان، كسی باقی نباشد، جز معتقدان به یكتائی خدا.[27]باز در روایت دیگری می‌فرماید: خداوند، به دست او، زمین را از لوث كافران و منكران پاك می‌كند، زمین زیر پایش می‌پیچد و هر كار سخت و دشواری برای او آسان می‌شود.[28] روشن است وقتی بساط كفر و انكار خدا از روی زمین برچیده شد، نقیض آن كه همان خداشناسی و معرفت به خدا است، جای آن را پر می‌كند. این، همان تعریفی از رشدیافتگی عقل نظری است. از امام باقر علیه السلام نیز روایتی به مضمون فوق نقل شده است: روی زمین، نقطه‌ای نمی‌ماند، جز این‌كه در آن، ندا می‌شود: «اشهد ان لا اله الا الله.[29]از مجموع روایات فوق كه به نوعی دورنمای زندگی انسان‌ها در دوران حكومت جهانی مهدوی را ترسیم می‌كنند، به وضوح، رشد و تعالی عقلی نظری در میان آن‌ها، آشكار می‌شود؛ همان عقلی كه انسان را به حقایق و هستی آشنا كرده و به عالی‌ترین حقیقت و وجود یعنی خداوند متعال معرفت می‌بخشد.همچنین در این‌باره روایات بسیاری از معصومان علیهم السلام نقل شده است كه برخی از آن‌ها به صورت صریح و برخی به صورت تلویح، به مسأله رشد عقل نظری مردم در آن دوران پرداخته‌اند كه از باب نمونه‌ به تعدادی از آن‌ها اشاره شد و در ذیل به برخی دیگر از آن‌ها خواهیم پرداخت. امام باقر علیه السلام در روایتی به صراحت به موضوع رشد عقل نظری اشاره می‌فرماید:هنگامی كه قائم ما قیام كند، دستش را بر سر بندگان گذارد، تا خِردهای آن‌ها بیشتر شده و فكرشان كامل گردد.[30] از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: (به انسان‌های دوران) بعد از ظهور آن اندازه حكمت داده می‌شود كه زن در خانه‌اش براساس كتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله قضاوت می‌كند.[31]از روایت فوق، دو مطلب به صورت صریح برداشت می‌شود: نخست گسترش معرفت و حكمت و دوم، گسترش اسلام شناسی كه میان همه مردم و سطوح مختلف آن‌ها ـ اعم از زن و مرد، كوچك و بزرگ، و … ـ مطرح خواهد بود. در نهج البلاغه از امیر المؤمنین علی علیه السلام پیرامون آینده بشریت و رشد حكمت در آن دوران، چنین نقل شده است:بدانید آن كس از ما (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف‌) كه فتنه‌های آینده را در یابد، با چراغی روشنگر در آن، گام می‌نهد و بر همان سیره و روش صالحان (= پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام‌) رفتار می‌كند، تا گره‌ها را بگشاید، بردگان و ملت‌های اسیر را آزاد كند … . سپس گروهی برای در هم كوبیدن فتنه‌ها آماده می‌شوند و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند. دیده‌هایشان با قرآن روشنایی گیرد، و در گوش‌هاشان تفسیر قرآن طنین افكند و در صبحگاهان و شامگاهان، جام‌های حكمت سر می‌كشند.[32]برای تبیین روایات فوق، لازم است ابتدا به مفهوم شناسی «حكمت» و بعد به اقسام حكمت و رابطه آن با عقل پرداخته شود. قرآن، در آیاتی چند به مقوله حکمت پرداخته و پیامبران و اولیای الهی را از کسانی می‌داند که به حکمت مزین بوده و نیز مسؤولیت تعلیم و ترویج حکمت میان مردم را عهده‌دار بوده‌اند. به حقیقت، ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم.[33]خدا به هر کس که بخواهد، حکمت می‌بخشد و به هر کس حکمت داده شود، به یقین، خیری فراوان داده شده است.[34]اوست آن کس که میان درس ناخواندگان فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پا‌کشان كند و به آن‌ها کتاب و حکمت بیاموزد.[35]در این‌باره استاد آیت‌الله جوادی آملی چنین گفته است: حکمت نظری درباره «هست»، «نیست» و «بود» و «نبود» حقایق جهان تکوین بحث می‌کند و نیز حکمت عملی درباره باید و نباید اخلاقی، فقهی و حقوقی نشئه اعتبار بحث می‌کند. چون هر کدام صرفاً مطلبی علمی‌اند و طبق اصطلاح رایج، مُدرک آن‌ها، عقل نظری است، ممکن است مؤمن و منافق هر دو به آن‌ها راه یابند؛ لیکن چون منافق، فاقد عقل عملی است و به آنچه می‌داند، باور و ایمان ندارد و نیز طبق آن‌ها عمل نمی‌کند، لذا ممکن است حکمت نظری و نیز حکمت عملی که هر دو دانش مخصوصی‌اند به قلب منافق راه یابند. امّا به دلیل نبود عقل عملی در منافق، حکمت نظری و عملی او منجر به ایمان نمی‌شود.[36] بنابراین چنان‌که بازگشت حکمت نظری و عملی به عقل نظری می‌باشد، پس رُشد و تکامل حکمت میان مردمان دوران بعد از ظهور، به معنای رُشد و تکامل عقل نظری آن‌ها است.2 رشد عقل عملی بی‌تردید، از جمله تكامل و تعالی مردم در دوران بعد از ظهور، رشد عقلی ـ عملی در میان آن‌ها است. چنان‌كه قبلاً بیان شد، عقل عملی با عقل نظری تفاوت‌های بارزی دارند؛ زیرا عقل عملی از سنخ عمل و نیز عهد‌ه‌دار تببین خوب و بد افعال و اعمال انسان‌ها است؛ ولی عقل نظری از سنخ شناخت و نیز عهد‌ه‌دار تبیین حق و باطل اشیا و حقایق خارجی می‌باشد.از آن‌جا كه عقل عملی، مربوط به افعال و كردار انسان‌ها می‌باشد، افعالی نظیر عبادت، طاعت، عدالت و به‌طور كلی اعمال نیك و پرهیز از اعمال زشت، از منظر آن، توجیه‌پذیر است. امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسشی از معنای عقل می‌فرماید: عقل، آن چیزی است كه به وسیله آن، خدای رحمان عبادت شود و بهشت، به دست آید.[37]از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است كه: خردمندترین شما، فرمانبردارترین شما (از خدا) است.[38] به صورت عكس نقیض، برای روایات فوق، می‌توان آیه شریف ذیل را مطرح كرد:و چه كسی ـ جز آن‌كه به سبك مغزی گراید ـ از آیین ابراهیم روی برمی‌تابد؟[39] زیرا، در آیات و روایات بسیاری، عبادت و بندگی حق و اعمال شایسته انسان‌ها از منظر عقل توجیه شده است كه عكس نقیض آن، بدین صورت جلوه می‌كند: هر كسی از عبادت و بندگی حق و اعمال شایسته‌ (عن مله ابراهیم) روی‌گردان باشد، از نعمت عقل، بی‌بهره (سفیه و كم‌عقل و یا بی‌عقل) است؛ پس هر چه در یك جامعه انسانی، كارهای خوب و اعمال شایسته، عبادات و بندگی خدا، عدالت و احسان و محو ظلم، ستم، تبعیض و نابرابری، بیشتر نمود یا بد، نشان از ترقی و رشد عقل عملی در آن جامعه است.با عنایت به مطالب فوق، وقتی به كمك روایات معصومان علیهم السلام، به زندگی مردمان دوران نظام مقدس مهدوی می‌نگریم، می‌بینیم مقو‌له‌های مثبت، نظیر عبادات، بندگی حق، كارهای خوب، اعمال شایسته، عدالت، اضمحلال ظلم و ستم و غیره در آن جامعه رونق می‌یابد؛ پس به این نكته رهمنون می‌شویم كه عقل عملی در آن جامعه رشد و ترقی پیدا كرده است. در ذیل، به مواردی كه نشان دهنده رشدیافتگی عقل عملی است، خواهیم پرداخت. أ. ایمان ایمان، یكی از مصادیق عقل عملی است، رشد ایمان و اعتقاد مردم به خدا در دوران بعد از ظهور، نشان از رشد عقل عملی آن‌ها است.چنان‌كه در توقیع شریفی كه از ناحیه مقدسه صادر شده است، امام زمان علیه السلام می‌فرماید:..آن روز (پس از ظهور)روی زمین به جز مؤمنی كه خداوند دلش را برای ایمان آزموده است، كسی نمی‌ماند.[40]امام صادق علیه السلام می‌فرماید: مذاهب دیگر را از بین می‌برد؛ پس در زمین چیزی جز دین خالص نمی‌ماند.[41]ب. عبادتاز پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است.(در دوران حكومت مهدی) زنا، شراب‌خواری و ربا خواری از بین می‌رود. مردم به عبادت و اطاعت روی می‌آورند. امانت‌ها را به خوبی رعایت می‌كنند. اشرار مردم نابود می‌شوند و افراد صالح باقی می‌مانند.[42]باز از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است:و همه مردم به اطاعت و عبادت خداوند گرویده، در اجرای احكام دیانت می‌كوشند.[43]ج. عدالت از شاخصه‌های مهمی که از رشدیافتگی عقل عملی میان بشر و جوامع بشری حکایت می‌کند، مقوله عدالت است. در دوران حکومت جهانی مهدوی، این مهم در ابعاد مختلف و نیز در سطوح گوناگون جامعه توسط آن منجی آسمانی پیاده شده و مردم برای اولین بار، اجرای عدالت فراگیر را در جامعه تجربه می‌کنند. از امیر المؤمنین علی علیه السلام چنین نقل شده است:او، همان خورشیدی است كه از مغرب طلوع خواهد كرد. میان ركن و مقام ظاهر می‌شود و میزان عدالت را می‌گسترد. (پس از آن،) دیگر كسی به كسی ستم نمی‌كند.[44]د. اعتقاد به خدا از امام باقر علیه السلام نقل شده است:(در دوران ظهور) روی زمین جایی نمی‌ماند جز این‌که در آن به یگانگی خدا و رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اقرار می‌شود.[45]ه‍ . دوری از گناههرچه اعتقاد و ایمان و به تعبیر دیگر، عقل عملی مردم بیشتر باشد، معصیت و گناه، میان آن‌ها کمتر خواهد بود؛ پس هر آن‌چه گناه و معصیت میان مردم کمتر باشد نشان از تعالی عقل عملی میان آن‌ها است. در این خصوص، برخی روایات به بیان محو معصیت و گناه در دوران بعد از ظهور پرداخته که نتیجه آن، رشد عقل عملی میان مردمان بعد از ظهور است. در این‌باره امام صادق علیه السلام در پاسخ یکی از اصحابش چنین فرموده است:سبحان الله ! مگر نمی‌خواهید خدای تبارک و تعالی حق و عدل را در شهرها ظاهر سازد و همگان را به یک کلمه گرد آورد و دل‌های پراکنده و پریشان را الفت عطا کند؟ و مردم در روی زمین خدا را نافرمانی نکنند؟[46] مصادیق فوق، نمونه‌هایی از رشدیابی عقل عملی در دوران حكومت مهدوی است. علاوه بر آن‌ها موارد بسیاری وجود دارد كه به صورت اجمال عبارتند از: آزادی[47]، صمیمیت میان مردم[48]، امنیت[49]، آبادی و عمران[50]، عزت و بزرگواری[51]، وحدت[52]، بركات و خیرات[53]، پاكدامنی و دوری از معصیت[54] ، توجه به قرآن[55]، معرفت و شناخت فراگیر و; . این‌ها از مواردی است كه از شاخصه‌های بارز دوران حكومت جهانی مهدوی برشمرده می‌شوند. با رویكرد كلی می‌توان چنین نتیجه گرفت كه وقتی جامعه‌ای به موارد فوق، آراسته باشد، مردمان آن جامعه از لحاظ عقل عملی دارای رشد كافی هستند.3 عقل ابزاری چنان‌که پیش‌تر بیان شد، عقل ابزاری که در روایات، به عقل معاش تعبیر شده است، برای ساماندهی امور دنیا به کار گرفته می‌شود. گستره نفوذ آن، طبیعت و امور طبیعی می‌باشد و با کشف رموز طبیعت، دست بشر را در استفاده بیشتر از طبیعت باز می‌کند. پیشرفت صنعت، تکنولوژی و عمران و آبادی زمین، از ثمراتی است که از ناحیه عقل ابزاری حاصل می‌شود. در این باره روایات بسیاری در منابع حدیثی آمده است كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌كنیم:امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرماید: ـ برترین مردم در عقل، بهترین آن‌ها است در تقدیر و برنامه‌ریزی معاش خود.[56]ـ بهترین دلیل بر زیادتی عقل، حسن تدبیر است.[57]ـ عقل، تو را به امر سودمند‌تر فرمان می‌دهد.[58]ـ عقل، گمانه‌زنی درست و شناخت آینده بر اساس گذشته است.[59]ـ مرز عقل، عاقبت اندیشی است.[60] البته عقل ابزاری یا عقل معاش در اسلام با دیدگاه برخی از اندیشوران غربی كه تجددگرا هستند، نظیر دكارت و هیوم، تفاوتی اساسی دارد، زیرا عقل ابزاری بر اساس دیدگاه تجدد‌گرایان، به مثابه ابزاری است برای رسیدن به امیال و خواسته‌های نفسانی، اما عقل معاش و ابزاری از دیدگاه اسلام، عقلی است كه در خدمت عقل نظری و عملی قرار گرفته و انسان را در امور مادی مساعدت می‌كند، تا انسان بدون دغدغه‌های مادی در ارتقای عقل نظری و عملی كه همان خداشناسی و عبودیت است كوشا باشد؛ از همین رو امیرمؤمنان علی علیه السلام برای نشان دادن همسویی میان عقل ابزاری با عقل نظری و عملی می‌فرماید: برترین مردم در عقل، كسانی هستند كه بهتر از دیگران در معاش خود تدبیر و برنامه‌ریزی می‌كنند و بیش از دیگران به اصلاح معاد و آخرتشان اهتمام می‌ورزند.[61]اما در دوران حکومت جهانی مهدوی، پیشرفت صنعت، تکنولوژی و عمران و آبادی‌ای که در جامعه بشری رخ می‌دهد همه، در راستای همین موضوع توجیه شده و نشان از رشدیافتگی عقل ابزاری می‌باشد. امام صادق علیه السلام فرموده است:شخص مؤمن در زمان قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف اگر در مشرق باشد و برادر او در مغرب، از مشرق او را در مغرب می‌بیند و اگر در مغرب باشد و برادرش در مشرق، او را می‌بیند.[62] از امام باقر علیه السلام نقل شده است:هنگامی که قائم ما قیام کند، دست شریفش را بر سر بندگان گذارد و خردهای آن‌ها را گرد آورد و فکرهاشان را کامل كند و خداوند، بر وسعت بینایی و شنوایی آن‌ها می‌افزاید و میان قائم و آن‌ها مانع و سدی نمی‌ماند. هر وقت قائم بخواهد با آن‌ها سخن بگوید، آن‌ها هر کجا باشند، می‌شنوند و آن‌ها هر کجا که هستند، نگاه می‌کنند و او را در اقامتگاه خود می‌بینند.[63] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:در دولت او، مردم آن‌چنان در رفاه و آسایش به سر می‌برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است. مال به قدری فراوان می‌شود که هر کس نزد او بیاید، اموال فراوانی زیر پایش می‌ریزد.[64]باز فرموده است:آن هنگام، زمین، گنجینه‌های خود را برای او آشکار می‌كند و برکت‌هایش را بیرون می‌فرستد. دیگر انسان، برای صدقه و بخشش محلی پیدا نمی‌کند؛ زیرا بی‌نیازی، همه مؤمنان را فرا گرفته است.[65] موارد فوق حكایت از رشد شاخصه‌های عقل ابزاری در دوران حکومت جهانی دارد که علاوه بر موارد ذکر شده، موارد دیگری نیز در روایات آمده است که برای رعایت اختصار از ذكر آن‌ها صرف نظر می‌كنیم.نتیجه و ارزیابی در انتهای نوشتار، با توجه به مفهوم‌شناسی عقلانیتِ رنسانس و عقلانیت دینی و نیز با عنایت به آثار و پیامدهایی که از ناحیه آن دو، متوجه بشر و جوامع بشری می‌شود، به مقایسه و ارزیابی آن‌ها می‌پردازیم.ابتدا شاید بتوان چنین ادعا کرد که عقلانیت رنسانس، با عقلانیت دینی تفاوت‌های ماهوی ندارند؛ زیرا عقلانیت ابزاری که در راسیونالیسم مطرح بوده و غایت آن، ساماندهی دنیا می‌باشد، در عقلانیت دینی (که از آن، به عقل معاش یاد می‌شود) نیز مطرح بوده و نمود و بروز کامل آن در دوران حکومت واحد جهانی دیده می‌شود؛ امّا تفاوتهایی که میان عقلانیتِ رنسانس با عقلانیت دوران ظهور مطرح است را می‌توان از دو طریق «کم» و « کیف» چنین مطرح كرد :أ. تفاوت‌های کمی عقلانیت ابزاری یا عقل معاش که در قالبِ علم، صنعت و تکنولوژی نمود می‌یابد، در دوران طلایی ظهور و تشکیل حکومت واحد جهانی، مراتب عالی و کاملش در خدمت رفاه و آسایش بشر قرار می‌گیرد. در این‌باره امام صادق علیه السلام که در مقام مقایسه میان قبل و بعد از ظهور از لحاظ رُشد علم بوده، نسبت آن دو را 5/12 برابر معرفی کرده است.علم، از 27 حرف تشکیل می‌شود. تمام آنچه پیامبران آورده‌اند، دو حرف است و بشر، بیش از این دو حرف تاکنون نشناخته‌اند. آن‌گاه که قائم قیام کند، 25 حرف دیگر را آشکار سازد، و میان مردم بگستراند و آن دو حرف را به آن‌ها ضمیمه سازد، تا 27 حرف را گسترش داده باشد.[66]پس میان دوران بعد از ظهور با عقل‌گرایی در عصر رنسانس از لحاظ رشد كمی معرفت تفاوت و فاصله به حدی است كه نمی‌توان میان آن دو واژه مقایسه و تطبیق را به كار برد.ب. تفاوت‌های کیفی چنان‌که پیش‌تر بیان شد، عقلانیت ابزاری که در رنسانس مطرح است، یک سویه است و تنها به امور دنیایی و زندگی بشر نظر دارد و هدف آن، مسلط کردن بشر بر سرنوشت طبیعت و استفاده تمام عیار از منابع طبیعی است و از آن‌جا که عقل نظری و عملی او را همراهی نمی‌كنند، از لحاظ شناختاری و تمیز خوب و بد و نیز حق و باطل محروم می‌باشد؛ از این رو وقتی دست بشر به طبیعت و منافع طبیعت باز می‌شود، سر از تخریب و اضمحلال طبیعت در می‌آورد و پیامد‌های منفی آن، همانا به هم خوردن اکوسیستم جهان و بروز فاجعه ال ینو[67] و گرم شدن زمین و پاره شدن لایه اُزن می‌باشد که در نهایت، زمین را برای ساکنان آن، ناامن و غیر قابل سکونت می‌نماید. امّا در دوران طلایی ظهور، رُشد عقل ابزاری متوازن بوده و کنار آن عقل ارزش‌گرا و معرفت‌آور؛ یعنی عقل نظری و عملی، دوشا‌دوش عقل ابزاری رشد کرده و آثار و ثمره آن، استفاده کامل و صحیح بشر از طبیعت و منافع طبیعی می‌باشد و دیگر از ناهنجاری‌های زیست‌محیطی و تخریب زمین خبری نیست. اكنون به یک نمونه از هنجارهای زیست محیطی در روزگار سبز مهدوی اشاره می‌كنیم. چنان‌که امام صادق علیه السلام فرموده است:جهان، با پیاده شدن عدالت، خرّم شود. آسمان، باران‌هایش را فرو ریزد. درختان، میوه‌های خود را آشکار می‌سازد. زمین، گیاهان خود را بیرون می‌فرستد و برای ساکنان خود، آرایش می‌کند.[68]روایت فوق که از سخنان امام صادق علیه السلام در وصف دوران حکومت جهانی مهدوی است، یکی از روایت‌هایی است که جهان بعد از ظهور را ترسیم کرده است. نیز در برخی روایات به باران‌های پی در پی و پربرکت اشاره شده است[69]. وقتی فرود آمدن باران‌های پربرکت و پی در پی و نیز آراستگی زمین به سرسبزی و خرمی و همچنین فراوانی گیاهان و میوه‌ها و ; را کنار هم قرار می‌دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که جهانِ بعد از ظهور، جهانی است که در آن، نظم و انتظام محیطی برقرار بوده و از اختلال آب و هوایی و به هم خوردن اکوسیستم و ناامنی‌های زیست‌محیطی خبری نیست.پی نوشت:[25]. «الا و ان اعقل الناس عبد عرف ربه فاطاعه»؛ حسن دیلمی، اعلام الدین، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج15، ص337[26]. (وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا)؛ آل عمران (3): 83[27]. «انزلت فی القائم علیه السلام اذا خرج فی اهل الرده و الكفار فی شرق الارض و غربها فعرض علیهم الاسلام… حتی لا یبقی فی المشارق و المغارب احد الا وحد الله»؛ علامه مجلسی، پیشین، ج 53، ص 238؛ سید مصطفی كاظمی، بشاره الاسلام، تهران، مكتبه النینوا الحدیثیه، ص 230[28]. «یطهر الله به الارض من اهل الكفر و الجحود. و تطوی له الارض و یذل كل صعب»؛ علی حایری یزدی، الزام الناصب، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص68[29]. «و لا یبقی ارض الا نودی فیها شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و ان محمداً رسول الله»؛ علی محمد علی دخیل، الامام المهدی، بیروت، دارالمرتضی، چاپ دوم، ‌ص 34[30]. «اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت بها احلامهم»؛ محمد صدوق، كمال الدین و تمام النعمه ،‌موسسه نشر اسلامی، ج2، ص 675[31]. «وتؤتون الحكمه فی زمانه حتی أن المراه لتقضی فی بیتها بكتاب الله تعالی و سنه رسول الله»؛ محمد نعمانی، غیبت نعمانی، تهران، مكتبه الاسلامیه، 1363ش، ص238[32]. «الا و ان من ادركها منا یسری فیها بسراج منیر و یحذوا فیها علی مثال الصالحین لیحل فیها ربقاً و یعتق فیها رقاً ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل تجلی بالتنزیل ابصارهم و یرمی بالتفسیر فی مسامعهم و یغبقون كاس الحكمه بعد الصبوح»؛ نهج البلاغه، خطبه150[33]. (فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَهَ؛ نساء) (4): 54[34]. (یُؤتِی الْحِكْمَهَ مَن یَشَاء وَمَن یُؤْتَ الْحِكْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا كَثِیرًا)؛ بقره (2):269[35]. (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمه)؛ جمعه(62): 2[36]. عبدا; جوادی آملی، پیشین، ص 15[37]. «ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان»؛ محمد كلینی، پیشین، ج1، ص 11[38]. «اعقلكم اطوعكم»؛ عبد الواحد آمدی، غرر الحكم و دررالكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ح382[39]. (وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ)؛ بقره (2):130[40]. «…فیومئذٍ لا یبقی علی وجه الارض الا مومن قد اخلص قلبه للایمان»؛ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 53، ص 104[41]. «یرفع المذاهب من الارض فلا یبقی الا الدین الخالص»؛ سیدمصطفی كاظمی، پیشین، ص 287[42]. «و یذهب الزنی و شرب الخمر و یذهب الربا و یقبل الناس علی العبادات و تؤدی الامانات، و تهلك الاشرار و تبقی الاخیار»؛ علی ابن طاووس، الملاحم و الفتن، تهران، كتابفروشی اسلامیه، ص54[43]. «و تعكف الناس علی الطاعه و الخشوع و الدیانه»؛ لطف الله صافی، منتخب الاثر، قم، موسسه السیده المعصومه، چاپ اول، 1419ق، ص 474[44]. «هو الشمس الطالعه من مغربها، یظهر عند الركن و المقام فیطهر الارض و یضع میزان العدل فلا یظلم احد احداً»؛ علی حایری یزدی، پیشین، ص 180[45]. «و لا یبقی ارض الّا نودی فیها شهاده ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و ان محمداً رسول الله»؛ علی‌محمد، علی‌ دخیل، پیشین، ص 32[46]. «سبحان الله اما تحبون ان یظهرالله تبارک و تعالی الحق و العدل فی البلاد و یجمع الله الکلمه، و یؤلّف الله بین قلوب المختلفه و لایعصون الله عز و جلّ فی ارضه»؛ محمد كلینی، پیشین، ج 1، ص 333؛ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 52، ص 127[47]. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج53، ص115[48]. محمد مفید، اختصاص، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 24[49]. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج52، ص316؛ لطف‌ا; صافی، پیشین، ص474[50]. حافظ سلیمان القندوزی، ینابیع الموده، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ دوم، ج3،ص78[51]. علی‌ابن طاووس، پیشین، ص 108[52]. سلیمان كامل، روزگار رهائی، تهران، نشر آفاق، ترجمه علی اكبر مهدی‌پور، چاپ سوم، ج1، ص500[53]. محمد نعمانی، پیشین، ص124؛ سیدمصطفی كاظمی، پیشین، ص 243[54]. محمد كلینی، پیشین، ج 1، ص333؛ بحارالانوار، ج52، ص 127[55]. حافظ سلیمانی قندوزی، ینابیع الموده، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ دوم، ج3، ص 94 [56]. عبدالواحد آمدی، پیشین، ج2، ص422[57]. همان، ج2، ص429[58]. ابو سعید آبی، نثر الدرر، مصر، مركز تحقیق التراث، ج1، ص285[59]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج2، ص331[60]. عبدالواحد آمدی، پیشین، ج3، ص404، ح4901[61]. همان، ج2، ص472، ح3340 ادامه خواندن مقاله دوري از گناه

نوشته مقاله دوري از گناه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>