nx دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
شیوه های درمانگری اضطراب
فصل اول اضطراب انواه درمانگیرهای رفتاری و خود نظم جویانه 1-1 نكته های قابل توجهاضطراب چیست ؟ سطو ح آن كدامست ؟ چه نشانه و انواعی دارد ؟ چگونه رفتارها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و چگونه میتوان آن را ارزیابی كرد ؟ سوالهای فوق از محورهایی است كه درمانگر باید اطلاعاتی را درباره آنها به مراجع انتقال دهد تا مراجع و درمانگر قبل از شروع شیوه های مداخله در آنها با یكدیگر همسو شوند و مفاهیم آنها یكسان گردد این یكسانی و تفاهم میتواند زمینه تاثیر روشها را گسترش داده دقت كاربرد آنها را كاملا ً تحت تاثیر قرار دهد و انتظارات همسانی در طرفین شكل گیرد
اضطراب مفهومی است چند بعدی و دارای سطوح مختلف كه به عنوان پدیده ای بدنی ، شناختی ، عاطفی وبین فردی جلوه گر میشود اضطراب یك علامت هشدار دهنده است و باید خاطر نشان ساخت كه اندكی اضطراب برای ادامه بقا و حفظ فرد از خطرات تهدید كننده و حراست از خود لازم است اما با وجود اینكه نوعی عامل انگیزشی محسوب میشود وقتی از حد میگذرد عامل اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارها میگردد بنابراین اضطراب ممكن است ما را از مسیر زندگی خارج كند به نحوی كه مهار زندگی را از دست بدهیم براساس یافته های جدید میتوان چنین نتیجه گرفت كه تمامی هیجانهای منفی از جمله اضطراب سطوح مختلف و چرخه ای را طی میكنند كه میتواند معیوب و آسیب زا باشد
روان درمانگری تعاملی انسان بین درمانگر و مراجع یا مراجعین است هدف این تعامل كمك به مراجعی است كه مشكل دارد اختلال رفتاری ، اختلال هاطفی اختلال تفكر و غیره یا مجموعه ای ازآنها حوزه هایی هستند كه ممكن است مشكل افراد در آنهاباشد درمانگر بر اساس شناخت خود از شخصیت آدمی حوزه های تخصصی و فرایند روان درمانگری به فرد كمك میكند تا كنش وری خود را بهبود بخشد در هر حال روی آورد درمانگر برای كمك به مراجعین باید از نظر علمی ، اخلاقی و منطقی متناسب باشد .
شیوه های درمانگری اضطراب نیز بسیار متنوعند روی آوردهای روانشناختی مانند آموزش تنش زدایی و شناخت درمانگری به صورت فرایندهای همراه با درمانگریهای پزشكی سنتی در قلمرو اختلالهای جسمانی به كار بسته میشود در حد خطوط كلی میتوان روشهای درمانگری را به رغم تفاوتهای بنیادی آنها به دو گروه عمده تقسیم كرد روشهای درمانگری كلی و درمانگریهای متمركز بر یك مشكل واختلال . روی آوردهای كلی یعنی دیدگاههایی كه یك روش مشخص را در درمان همه اختلالها به كار می بندند ( مانند روی آوردهای روان تحلیل گری ) وروی آوردهایی كه مشكل اصلی و ضوابط نشانه شناختی هر اختلال را در نظر میگرند و در مورد هر یك از اختلالها به گونه ای متفاوت عمل میكنند نتایج تحقیقات ، بخصوص در دو دهه اخیر نشان داده اند كه درمانگری رفتاری ،
شناختی و زیستی یعنی شیوه هایی كه در چارچوب روی آوردهای دوم قرار میگیرند در درمان اختلالهای اضطرابی موثرتربوده اند روشهای روان پویشی و درمانگریهای انسانی نگر ـ هستی نگر ) در قلمرو روشهایی قرار میگرند كه میتوان آنها را « روشهای درمانگری كلی » نامید .اضطرای ، تنیدگی ، و سطوح آن رابطه اضطراب و تنیدگی تنیدگی و اضطراب مفاهیمی جدا از هم نیستند طیف تنیدگی از حیطه زیست شناختی تا حیطه روانی ـ اجتماعی گسترده است به تنیدگی به عنوان یك وضع بیرونی كه خواسته های غیر معمول یا فوق العاده را بر شخص تحمیل میكند توجه كرده است سیل ، توفان ، ناتوانی در یك امتحان مهم ، جدایی از همسر و یا مبارزه از نمونه های بارز تنیدگی اند . همچنین تنیدگی میتواند به عنوان پاسخهای شخص به یك رویداد تنیدگی از اطلاق میشود كه موارد زیر را در بر میگیرد – پاسخهای هیجانی مانند ترس ، اضطراب و یا خشم – پاسخهای حركتی مانند اختلالات كلامی ، لرزش و یا تعریق زیاد – پاسخهای شناختی مانند ناتوانی در تمركز ، اختلالات ادراكی ومانند آن
– تغییرات جسمانی در ضربان قلب و تنفس برخی از محققین ترجیح میدهند تنیدگی را با دنیای درون ذهن شخص مرتبط بدانند بدین معنی كه حوادث و رویدادها فقط زمانی به تنیدگی منتهی میشوند كه یك تهدید به حساب آیند برخی از عوامل تنیدگی زا مانند مصیبتهای طبیعی ، جنگ هسته ای ، توفانهای شدید و زلزله ، صرفنظر از میزان آمادگی شخص ، تهدیدی هستند كه فرد رابه وحشت می اندازند البته درجات تنیدگی برای افراد مختلف یكسان نیست این تعامل بین فرد و موقعیت ، لازاروس و فالكمن ( 1984) را بر آن داشت تا تنیدگی را بعنوان «یك ارتباط خاص بین شخص و محیط تعریف كنند ، محیطی كه برای فرد به منزله عاملی كه به وی تحمیل میگردد و منافع وی را در معرض خطر قرار میدهد ، ارزیابی
میگردد » .و ارزیابیهای شخصی از وقایع تنیدگی زا بیش از پیش ذهنی وفاعلی هستند .پاره ای دیگر از مولفان عوامل تهدید كننده وحدت جسمانی و همچنین عوامل تهدید كننده حرمت خود در شخص رانیز جزء عوامل تسریع كننده احساس اضطراب و تنیدگی دانسته اند .این نكته را نیز متذكر میشویم كه جداكردن اضطراب از تنیدگی به نظر مشكل است و در ادبیات روانشناختی این مشكل در سالهای اخیر بیشتر جلوه گر شده است ه رچند به نظر می آید كه تنیدگی بیشتر در ارتباط با عوامل بیرونی به وجود می آید و از اضطراب تا حدی برای فرد هشیارتر است اما به دلیل همین مشابهت شیوه های درمانگری اضطراب را در مورد تنیدگی نیز به كار می برند سطوح اضطراب اضطراب را میتوان از لحاظ درجه شدت وبا توجه به اثرات آن در رابطه با محیط به چهار سطح تقسیم كرد 1) اضطراب خفیف 2) اضطراب متوسط 3) اضطراب شدید 4) وحشت زدگی در اولین سطح اضطراب با تنشهای روزانه زندگی همراه است دراین مرحله فرد هوشیار است و حوزه ادراكی او ( شنیدن ، دیدن و دریافت ) به طور فزاینده ای گسترش می یابد این نوع اضطراب باعث برانگیختگی یادگیری و خلاقیت در فرد میشود.
در سطح دوم تا حدودی حوزه ادراكی فرد محدود میگردد تجربه ها بدون توجه انتخاب میشوند وبر رابطه های فوری و محدود كردن محیط پیرامون خود تمركز می یابند اما اگر فرد مستقیماً مشغول انجام كاری بادش ممكن است تمركز و توجه او در این زمینه افزایش یاید .در سطح سوم حوزه ادراكی شدیداً كاهش می یابد فرد جزئیات امور توجه دارد و واكنشهای او متناسب با محركهای بیرونی نیست در این سطح او به فكر كسب آرامش و تخفیف اضطراب است سرانجام در سطح چهارم كه با حیرت ، رعب و وحشت همراه است ، فرد كنترل خود را بر رفتار خویش از دست میدهد و ممكن است به از هم پاشیدگی « سازمان یافتگی روانی » منجر شود .
سطوح اضطراب را همچنین میتوان بر حسب حركت و تاثیر آن بر دستگاه جسمی و سیستم اعصاب مشخص كرد به این ترتیب میتوان سه سطح به شرح زیر برای اضطراب همانند سایر هیجانها بر شمرد : 1) سطح عصبی ـ غددی 2) سطح حركتی ـ عضلانی ـ احشایی 3) سطح هشیاری ـ شناختی . وقتی اضطراب در انسان بر انگیخته میشود ابتدا غدد و اعصاب را دگیر میكند ،
برانگیختگی عصبی و غددی سبب درگیر شدن نظام حركتی ـ عضلانی ـ احشایی میشود و چنانچه اضطراب وتنیدگی ادامه یابد سطح شناختی ـ هشیاری فرد را درگیر میكند ارزیابی اضطراب در این سه سطح به خوبی امكان پذیر است حركت هیجانها در این سه سطح خود حالتی پسخوراندی دارد یعنی وقتی سطح عصبی ـ غددی بر انگیخته میشود به دلیل عمل یكپارچه سیستم اعصابسمپاتیك ، سطح حركتی ـ عضلانی ـ احشایی را نیز بر می انگیزد این برانگیختگی باعث افزایش سطح برانگیختگی عصبی ـ غددی شده و آن نیز در یك حركت دورانی \ سطح دوم را برانگیخته تر می كند به همین ترتیب سطح سوم نیز تحریك میشود و به گفته جاكوبسون حركتی حلزونی به خود میگیرد بنابراین سطح اضطراب و برانگیختگی سبب برانگیختگی سطوح یاد شده و برانگیختگی سطوح یاد شده سبب برانگیختگی بیشتر تنیدگی و اضطراب میگردد .در درمانگری اضطراب در سطح اول با مداخله های شیمیایی و دارویی ( غدد ـ اعصاب ) وارد میشوند در سطح دوم با مداخله ه ای بدنی ـ رفتاری به مهار اضطراب میپردازند و با مداخله های شناختی در سطح سوم حركت دوچرخه را تغییر میدهندبنابراین انواع درمانگریهای ارائه شئه دراین كتاب با توجه به الگوی فوق جایگاه خاص خود را می یابند
كه این شیوه درمانگری مبتنی بر عادت دهی نظام دار ، قلمرو گسترده ای از حالتهای روانزاد گوناگون را چه با نشانه های بدنی و چه با نشانه های روانی به خود اختصاص میدهد این ممكن است به عنوان عامل مهمی چه در جریان درمان و چه پس از آن در بسیاری از روان درمانگریها اعم از تلفینی یا ترغیبی استفاده شود در حالی كه میتوان از آن به عنوان یك درمان مستقل برای بیمارانی كه مشكل چندان عمیقی ندارند استفاده كرد دراین شیوه تلاش میشد بتدریج مواجه بیمار با نشانه ه ای بیماری را بیشتر و شدید تر كنند روش آموزش در این مورد بیشتر مبتنی بر متقاعد سازی دوستانه است ناانضباطی دیكتاتور مآبانه .
هوارد و پاتری بر لزوم آموزش عادت صحیح تاكید داشتند كه بویچه برای درمان اختلالات بدنی لازم است و موجب بازشناسی و تشخیص نقاط آسیب دیده یا عقیده ها و خاطرات ، تداعیها و واكنشها میشود كه با جایگزینی رفتارها و عواطف لذت بخش تر حساسیت زدایی میشود.ولبرگ به موضوع از زاویه روان تحلیل گری نگریسته مینویسد «حساسیت زدایی عبارت است از فرایندی كه فرد بتدریج قادر میگردد با جنبه های دردناك شخصیت خود رو به رو شود و آن را بپذیرد » به نظر او بسیاری از ارزشهایی كه از اعتراف به گناه و برون ریزی حاصل میشوند مبتنی بر این حقیقت اند كه مراجع را نسبت به موقعیتها و تعارضهایی كه در او اختلال ایجاد كرده اند حساسیت زدایی كنند حساسیت زدایی یكی از كاربردی ترین راهبردهای رفتاری برای درمان اضطراب و هراس
است كه تحولش را مدیون سالتر ( 1949) و و لپی ( 1958) است . ولپی مفهوم عصب شناختی شرینگتون ( 1947) از بازداری تقابلی را برای رفتار درمانگری به كار برد كه اصل بنیادی آن چنین بیان شده است اگر یك پاسخ بازدارنده اضطراب بتواند در حضور محركهای اضطراب انگیز اتفاق افتد قادر خواهد بود پیوند بین آن محركها و اضطراب را ضعیف كند » دراین هراس یك واكنش آموخته شده نسبت به محركه میباشد كه اساساً خنثی است این واكنش به نسبت درجه ای كه محرك توسط آزمودنی ( حتی به صورت تجسمی ) پیش بینی میشود قوی میگردد حساسیت زدایی میكوشد
پاسخ متغایری با نشانه های اختصاصی هراس پیوند دهد پاسخی بازداری كننده كه بتواند پ اسخ مربوط به هراس را برطرف نماید از اهداف حساسیت زدایی میتوان به برقراری شیوه یادگیری تداعی پاسخ ضد هراس و اضطراب با استفاده از روش شرطی سازی تقابلی اشاره كرد حساسیت زدایی با كمك آموزش تنش زدایی یا دیگر پاسخهای كه مانع ترس و اضطراب میشوند مراجع را با محركهای كه وی نسبت به آنها شرطی شده است رو به رو میكند .درمانگری حساسیت زدایی دارای سه مرحله آموزش تنش زدایی تهیه سلسله مراتب اضطراب و حساسیت زدایی متناسب با سلسله مراتب است شایان ذكر است كه تنظیم ایم مراحل بخصوص تهیه سلسله مراتب از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود شیوه های تنش زدایی مورد استفاده بیشتر بر تنش زدایی عمیق عضلات بر اساس روش جاكوبسون مبتنی اند اگر چه از شیوه های دیگر مثل تنش زدایی از طریق هیپنوتیزم ،آموزش خودزاد تنش زدایی با استفاده از دارو تمرینهای تنفس پسخوراند زیستی و مراقبه نیز استفاده میشود .
تهیه سلسله مراتب اضطراب عبارت است از مشخص كردن همه وقایع هراس انگیز واقعی در زندگی بیمار كه سطوح مختلفی از اضطراب رادر وی به راه می اندازد . متخصص بالینی ابتدا موقعیت های اضطراب انگیز را مشخص كرده ، از بیمار میخواهد فهرست سلسله مراتبی از 10 تا 20 صحنه را به ترتیب افزایش اضطراب ایجاد كند در هر صحنه تنها یك موقعیت اضطراب انگیز مد نظر قرار میگیرد سپس در مرحله بعد به حساسیت زدایی متناسب محركها در خلال سلسله مراتب موجود می پردازد در حالی كه مراجع در عمیق ترین حالات تنش زدایی قرار گرفته است از او میخواهد
صحنه ای كه كمترین اضطراب را در وی برانگیزد تجسم كند یعنی ابتدا بیمار تنش زدایی میشود سپس وادار به تجسم صحنه ای میگردد كه كمترین اضطراب رادر وی بر می انگیزد ، طوری كه خود واقعاً در آن صحنه ببیند و تا وقتی كه بر اساس نظریه بازداری تقابلی پیوند با پاسخ جدید ( آرامش ) مستحكم تر از پاسخ و اضطراب انگیز نشده است درمانگر بیمار را در حالتی آرام نگه میدارد وقتی كه بیمار بتواند هرصحنه را بدون ناراحتی و اضطراب تجسم كند تنش زدایی مرحله بعدی مطابق سلسله مراتب آغاز میگردد كل تعداد مراتبی كه نیاز به درمان دارد بستگی به شدت هراس و اضطراب تعداد هراسهایی كه نیاز به درمان دارند توانایی بیمار برای رشد مهارت تنش زدایی
و تجربه صحنه ها دارد ولپی ( 1973، 1990) موردی استثنایی را معرفی كرد كه د ر آن دو هزار صحنه به عنوان سلسله مراتب اضطراب از نظر حداكثر مراتب ردیف شده بود از طرفی سوین ( 1970) موفقیت در موردی را گزارش كرد كه تحت شرایط ویژه ای تنها در طول سه ساعت درمان شد .در هر حال میزان پیشرفت بیمار در طول فهرست سلسله مراتب ، با توجه به پاسخهای بیمار نسبت به محركه مشخص میشود اگر فرد بتواند اضطراب انگیزترین صحنه از سلسله مراتب را با آرامش تصویر پردازی كند ، در موقعیتهای واقعی مشابه با آن در زندگی اضطراب بسیار كمی را تجربه خواهد كرد .گاهی برای تسریع فرایند درمانگری حساسیت زدایی ، از داروهای مختلفی نیز استفاده میشود بیشترین تجربه ها دراین زمینه با باربیتوراتهای سدیم كه واكنشهای سریعی را بر می انگیزند صورت گرفته است این دارو به طور وریدی در میزان و وعده های مختلف مصرف میشود معمولاً تا حدود شصت میلی گرم از این دارو با میزان وعده ها ی متفاوت در یك جلسه تجویز میشود دیازپام وریدی ( والیوم ) نیز میتوانید مورد استفاده قرار گیرد اگر این روش با جزئیاتش به دقت دنبال شود
تقریباًتمام بیماران آن را مطبوع خواهند یافت امتیاز حساسیت زدایی با دارو این است كه آموزش تنش زدایی مقدماتی حذف و همه بیماران تقریباً آرام میشوند و درمان ظاهراً سریعتر پیش میرود .حساسیت زدایی انواع مختلفی دارد و به اشكال مختلف مورد استفاده قرار میگیرد از جمله میتوان به حساسیت زدایی تجسمی حساسیت زدایی واقعی و خ ود حساسیت زدایی اشاره كرد برای كودكان نیز از حساسیت زدایی استفاده میشود ولی توصیه شده است به جای استفاده از تنش زدایی به شكل نافعال بزرگسالی ، از تنش زدایی ویژه كودكان استفاده شود
كه بیشتر بر فعالیت عضلانی و تصویر پردازیها مثبت شامل غرور و شهامت تأكید دارند .شیوه آموزش غلبه بر اضطراب ( AMT) به منظور جبران بعضی از نقایص حساسیت زدایی و دیگر درمانگریهای غلبه بر اضطراب ایجاد و تحل یافته است .آموزش غلبه بر اضطراب ( سوین 77-1970) ابتدا برای مهار اضطراب كلی یا اضطراب فراگیر ( تعمیم یافته ) و سپس برای انواع هراسها نیز مورد استفاده قرار گرفته است .چهارچوب كلی AMT عبارت از آموزش خود مهار گری نظامدار برای پاسخهای تنش زا ست زیر بنای نظری این شیوه این است كه پاسخهای اضطرابی خود میتوانند برای فرد كامیاب كننده باشند آموزش غلبه بر اضطراب به مراجع درك چگونگی یا طرق خاص تجربه تنیدگی را یاد میدهد و ضمن شناساندن نشانه های تنیدگی و تجربه آنها( به طور هشیار ) توانایی هشیارانه تقلیل اضطراب را پیدا میكند و اضطراب را پیش از بروز عقیم میگذارد .اهداف یاددهی غلبه بر اضطراب عبارتند از :
1 مهار همه جانبه مولفه های خود مختار ناشی از تنیدگی 2 یاددهی در جهت و با هدف خودمهارگری .3 یاددهی چگونگی تعمیم مهارتهای خود غلبه یابی به موقعیتهای متعدد زندگی واقعی .گامهای واقعی در یاددهی غلبه بر اضطراب چند مرحله است : 1 ارزیابی و آموزش تنش زدایی 2 آموزش تصویر سازی برای هدایت تمرینها 3 هدایت تمرینها از طریق تجسم صحنه های اضطراب انگیز و به دنب
ال آن كاهش اضطراب از طریق تنش زدایی 4 آموزش فزاینده در جهت خود ابتكاری به جای درمانگرابتكاری به منظور كاهش اضطراب تحت تنیدگی 5 تاكید فزایند در انتقال آموزشها به موقعیتهای واقعی زندگی .منطق سازوكارها وكاربردها اضطراب را میتوان با استفاده از اصضول یادگیری مشاهده ای یا جانشینی تقلیل داد روشی كه بند ورا و دیگر محققان معرفی و گسترش داده اند در روش تقلید از الگو مراجعی كه نگرانی و كنش وری اجتنابی از خود نشان میدهد در معرض الگویی قرار میگیرد كه با آرامش رفتار میكند و شیوه مقابله و چگونگی تسلط بر شرایط اضطراب بر انگیز را به درستی میداند البته رفتار الگو باید به نتایج مثبت منتهی گردد نه پیامدهای متغایر .
ادامه خواندن مقاله در مورد شيوه هاي درمانگري اضطراب
نوشته مقاله در مورد شيوه هاي درمانگري اضطراب اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.