Quantcast
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله تبيين رابطه بين مديريت سود و کيفيت حسابرسي در شرکت هاي پذيرفته شده در

 nx دارای 153 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیده:هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا بالا بودن کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان دهنده مدیریت سود پایین در این شرکت هاست یا خیر؟ برای پاسخ گویی به این پرسش نمونه ای به تعداد 70 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در د وره زمانی 1381 تا 1387 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش متغیر مدیریت سود با استفاده از مدل تعدیل شده جونز ،1995 و متغیر کیفیت حسابرسی نیز با استفاده از دو معیار اندازه حسابرس و دوره تصدی حسابرس مورد ارزیابی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیون و مجزوراتا ( ) در سطح معنی داری 95 درصد استفاده شده است. لازم به توضیح است که از ضرایب هبستگی پیرسون و اسپیرمن در سطح معنی داری 95 درصد نیز استفاده شده است. یا فته های پژوهش نشان می دهد که در حالت کلی بین مدیریت سود و معیارهای اندازه حسابرس و دوره تصدی حسابرس و در نهایت کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه ضعیف اما معنی داری وجود دارد. به صورتی که با افزایش متغیرهای کنترل شامل جریان های نقدی استاندارد شده، شاخص زیان، شاخص درآمد و اندازه شرکت به مدل، همبستگی بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی تا اندازه بسیار کمی یعنی از 238/0 به 250/0 افزایش می یابد.مقدمه:از جمله عوامل اساسی در ایجاد تغییرات بنیادی در محیط اقتصلدی ایران، می توان عمومی شدن مالکیت بنگاه های اقتصادی، تأمین مالی از طریق مشارکت عمومی و خصوصی سازی بخش های دولتی و بنگاه های اقتصادی را نام برد. در چنین شرایطی شفافیت و کیفیت مطلوب اطلاعات مالی، که پایه و اساس تصمیم گیری های بهینه اقتصادی سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و بطور اعم استفاده کنندگان از اطلاعات است، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. حال ازیک سو بر اساس تئوری نماینگی مدیران، نمایندگان سهامداران شرکت بوده و بایستی در جهت منافع آنها عمل نمایند. اما گاهی اوقات مدیران در وضعیت هایی قرار می گیرند که تصمیم های شان به نفع سهامداران شرکت نبوده و باعث مخدوش شدن گزارش های مالی می شوند در واقع مدیریت سود زمانی رخ می دهد كه مدیران قضاوت خویش را در گزارش گری مالی و در نحوه ثبت وگزارش های مالی بصورتی وارد نمایند كه تغییر در محتوای گزارش های مالی، برخی از سهامداران را نسبت به عملكرد اقتصادی شركت گمراه نماید. و از سوی دیگر درست در نقطه مقابل، اصولاً در یک بنگاه اقتصادی، محیط حسابرسی حاکم، نقش اساسی در جهت بوجود آوردن کیفیت مطلوب اطلاعات مالی ایفا می کند. در واقع حسابرسی میکانیزمی کارا برای فراهم کردن اطلاعات شفاف و قابل اتکا ایجاد می کند. به همین جهت در این پژوهش با اشاره به این که کیفیت حسابرسی قابلیت اتکای اطلاعات را بالا می برد به بررسی رابطه بین کیفیت حساببرسی و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است. فصل اولكلیات تحقیق 1-1) مقدمهیکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکا بر صورت های مالی تصمیم های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. اما همان طور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند بر مطلوبیت صورت های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالی که استاندارد های حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد . در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی می شود، در حالی که صورت های مالی از نظر قرار گرفتن درچارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورت های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری ها می باشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکا بودن سود می تواند آن ها را در اتخاذ تصمیم یاری دهد (مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1 در این راستا یک مؤسسه حسابرسی مستقل و با مهارت، قادر به شناخت ارائه نادرست اقلام صورت های مالی مورد رسیدگی بوده و می تواند نسبت به ارائه صحیح آن بر صاحبکار خود تأثیرگذار باشد تا در نتیجه آن اطلاعات مالی قابل اتکایی گزارش شود. رسیدن به این هدف مطلوب به خصوصیات مؤسسات حسابرسی کاملاً وابسته است و این خصوصیات مؤسس ات حسابرسی می تواند به شکل مثبت یا منفی با کیفیت حسابرسی در ارتباط باشد به نظر تیت من و ترومن2 (1989) حسابرس با کیفیت تر صحت اطلاعات ارائه شده را بهبود می بخشد و به سرمایه گذاران اجازه می دهد برآورد دقیق تری از ارزش شرکت بدست آورند (پورکریم، 1388،ص3)3 هدف کلی حسابرسان حفاظت ازمنافع سهامداران در مقابل تحریفات و اشتباهات با اهمیت موجود در صورت های مالی است. حسابرسان به منظور حفظ اعتبار حرفه، شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود به دنبال افزایش کیفیت حسابرسی هستند (تندلو و ون استرایلن، 2008، ص449) . در این میان انگیزه های مدیران در جهت اعمال منافع شخصی خود در کیفیت سود، مانع از رسیدن حسابرسان به اهداف خود می شوند. در مقابل حسابرسان می¬توانند با افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود صورت گرفته توسط مدیران را کشف کرده و مدیران را در اعمال مدیریت سود در تنگنا قرار دهند. با توجه به مطالب مطرح شده در بالا هدف ما در این پژوهش، بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شركت های پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و سعی کرده ایم به این سوال پاسخ داده شود که آیا بالا بودن کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان دهنده مدیریت سود پایین در این شرکت هاست یا خیر؟ 2-1) تاریخچه مطالعاتیمطالعات خارجی1- دی آنجلو و نئو ،1993، در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که ، هنگامی که حسابرسان با کیفیت تر (کم کیفیت تر) انتخاب می شوند ، مدیران توانایی کمتری (بیشتری) برای دستکاری سود به منظور تحقق سود پیش بینی شده دارند. آنها با توجه به نتایج تحقیق خود استدلال می کنند که مدیران برای حداقل کردن تفاوت بین سود پیش بینی شده و سود گزارش شده انگیزه دارند و از اقلام تعهدی و سایر رویه های حسابداری احتیاطی برای دستکاری سود گزارش شده و در جهت کمینه کردن این تفاوت استفاده می کنند (پورکریم، 1388،ص 65)22- فرانسیس و همکارانش ،1999، در تحقیق خود به این نتیجه رسیده اند که ، مدیران شرکت های دارای اقلام تعهدی بالا به منظور ایجاد اطمینان از عدم مشارکت در فرصت های مدیریت سود انگیزه دارند تا حسابرسان با کیفیت را به کار گیرند که در این تحقیق معیار اندازه گیری کیفیت حسابرسی نام تجاری حسابرس (اندازه حسابرس) است . نتایج این پژوهش نشان می دهد که حسابرسان دارای نام تجاری (اندازه حسابرس بزرگ تر) با احتمال زیادتری از طرف صاحبکارانی که تمایل درونی به تغییر در اقلام تعهدی دارند کنار گذاشته می شوند (همان منبع،ص78)33- هیلی وكوثاری (1999،2001) در تحقیقات خود درباره مدیریت سود شواهدی درباره مدیریت سود كاهنده در زمانی كه سود بالاتر از سقف حداكثر پاداش یا پایین تر از سقف حداقل پاداش است فراهم كرده اند (حساس یگانه و قنبریان، 1385،ص 42)24- تحقیقی در مصر به وسیله ابراهیم ،2001، در مورد کیفیت حسابرسی ، دوره تصدی حسابرس، نفوذ صاحبکار و مدیریت سود انجام شده است . این تحقیق م دارکی در مورد اثر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود فراهم می کند. در این تحقیق از جریان های نقدی حاصل از فعالیت های عملیاتی گزارش شده در صورت جریان وجه نقد و بر آورد اقلام تعهدی استفاده شده است. همچنین برای برآورد اقلام تعهدی اختیاری از مدل تعدیل شده جونز در یک سری زمانی استفاده شده است. نتایج تحقیق مدارک ی را مورد ارتباط معکوس بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود ارائه می دهد. نتایج نشان می دهد که دوره تصدی حسابرس برخی تأثیرات مثبت بر روی کارایی فرایند حسابرسی و بهبود عملکرد کنترلی فرض شده برای حسابرسان دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که نفوذ صاحبکار نمی تواند بر استقلال حسابرس اثر گذاشته و یا این که حسابرسان به صاحبکاران بزرگ خود اجازه دهند که اختیارات بیشتری در گزارشگری سود داشته باشند (پورکریم، 1388،ص 65)35- پیوت وجنین ،2005، به بررسی کیفیت حسابرسی و مدیریت سود پرداختند آنها 255 مشاهده شرکت-سال در سال های 1999 تا 2002 مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که شرکت هایی که توسط پنج بزرگ حسابرسی، حسابرسی می شوند با مدیریت سود کمتری مواجه نیستند و در واقع تفاوت های کیفیت حسابرسی پنج بزرگ تاثیری بر عدم مدیریت سود ندارد (علوی طبری و همکاران، 1388،ص 27)46- کن چن وهمکاران ،2005، در مقاله “کیفیت حسابرسی ومدیریت سود برای شرکت های درگیر در عرضه عمومی سهام تایوان ” به بررسی کیفیت حسابرسی و مدیریت سود در شرکت های درگیر در عرضه عمومی سهام تایوان پرداخته ان د در این تحقیق با انتخاب 4 شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و مقایسه سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این 4 شرکت با شرکت های حسابرسی شده توسط غیر این 4 شرکت، قبل وبعد از عرضه عمومی سهام در تایوان این نتیجه حاصل شده است که اولاً سود مدیریت می شود وثانیاً بین مدیریت سود وکیفیت حسابرسی ارتباط معنی داری وجود داشته به طوری که بالاتر بودن کیفیت حسابرسی موجب کاهش مدیریت سود در این شرکت ها شده است (چن و همکاران، 2005،ص 88)57- مینگ ،2007، دریافت که 10 شرکت حسابرسی بزرگ در کشور چین باعث کاهش مدیریت سود بطور فزاینده ای می شود همچنین دریافت که ود باشد (ابراهیمی کردلر وسیدی، 1387،ص 6)18- جال و دیگران ،2007، در مالزی با توجه به بررسی اقلام تعهدی اختیاری شرکت های حسابرسی شونده به این نتیجه رسید که مؤسسات حسابرسی بزرگ تر نسبت به سایر مؤسسات حسابرسی کننده کنترل و صلاحیت بیشتری دارند (همان منبع،ص56)2 9- با این فرض که کیفیت حسابرسی رابطه مثبتی با قابلیت اتکا صورت های مالی دارد. بهن و همکاران ،2007، به بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و پیش بینی سود پرداختند فرضیات تحقیق آن ها عبارت بود از این که صحت پیش بینی سود با کیفیت حسابرسی رابطه مثبت دارد و انحراف پیش بینی سود با کیفیت حسابرسی رابطه منفی دارد.نمونه آماری تحقیق شامل شرکت های آمریکایی برای دوره 5 ساله از سال 1996 تا 2001 می باشد. در این تحقیق کیفیت حسابرسی را بوسیله دو متغیر مستقل، تخصص صنعتی حسابرس و اندازه حسابرس، تعیین کردند. تخصص صنعتی حسابرس بر مبنای دارایی های شرکت های صاحبکار به نسبت کل دارایی های شرکت ها در صنعت خاص و اندازه حسابرس بر اساس 5 بزرگ یا غیر 5 بزرگ بودن موسسات حسابرسی سنجیده شد. نتیجه تحقیق نشان داد که شرکت هایی که توسط حسابرسان با کیفیت تر حسابرسی می شوند پیش بینی های سود صحیح تری دارند و شرکت هایی که توسط حسابرسان غیر 5 بزرگ حسابرسی می شوند انحراف پیش بینی سود بیشتری دارند (علوی طبری و همکاران، 1388،ص 27)310- چانتئو و همکارانش ،2007، در تحقیق خود به تحلیل شناخت (درک) بازار سهام از کیفیت حسابرسی بین تعدادی از موسسات حسابرسی کوچک در بازار حسابرسی چین پرداختند. در تحقیق چانتئو و همکاران معیار ارزیابی کیفیت حسابرسی، ضریب واکنش سود یا ERC بود و تحقیق آنها به بررسی رابطه مداوم بین اندازه موسسه حسابرسی و ارزیابی بازار از کیفیت حسابرسی در چین (طی سال های 2001 الی 2003 ) پرداخته است . آنها به یک رابطه مثبت بین اندازه موسسه حسابرسی و درک سرمایه گذار از کیفیت سودآوری دست یافتند. چانتئو و همکارانش دریافتند که بازار سهام واکنش قوی تری نسبت به سودهای غیر منتظره حسابرسی شده به وسیله موسسات حسابرسی بزرگتر نشان می دهد این اثر پیش از کنترل وضعیت مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار چین و بررسی ویژگی های مالکیت آن مشخص گردید نتایج تحقیقات چانتئو و همکارانش نشان داد که اندازه های مختلف موسسات حسابرسی بزرگتر را، دارای کیفیت حسابرسی بالاتری می دانند و البته باید این نکته را در نظر گرفت که حسابرسی در چین بر خلاف آمریکا دارای رقابت بالایی نیست (علوی طبری و همکاران، 1388،ص 27)1 11- تحقیقی در آمریکا توسط چمبرز و پاین ،2008، در مورد کیفیت حسابرسی و قابلیت اتکای اقلام تعهدی انجام شده و همچنین تاثیر قانون ساربینز آکسلی بر افزایش قابلیت اتکای اقلام تعهدی مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش د ر سه دوره ی زمانی از سال های (1997-1989)، (2001-1998) و (2005-2002) صورت گرفته است. در این پژوهش استقلال، تخصص در صنعت و ریسک اعتبار و دعاوی حقوقی طرح شده عمده برای موسسات حسابرسی به عنوان شاخص های اندازه گیری کیفیت حسابرسی مطرح شده است. که هر چه استقلال و تخصص در صنعت موسسات حسابرسی، بالا و ریسک اعتبار و دعاوی حقوقی طرح شده علیه حسابرسان، قابل توجه باشد نشانگر کیفیت بالای حسابرسی می باشد. نتیجه ای که از این پژوهش گرفته شده این است که افزایش کیفیت حسابرسی و همچنین به کارگیری قانون ساربینز آکسلی رابطه مثبت معنی داری با قابلیت اتکای اقلام تعهدی صورت های مالی شرکت های مورد رسیدگی دارد (چمبرز و پاین، 2008،ص 4)212- تحقیقی در امریکا بوسیله جنکینز و ولاری ،2008، با عنوان تأثیر دوره تصدی حسابرس بر گزارشگری سود محافظه کارانه انجام شده است. در این تحقیق رابطه بین دوره تصدی حسابرس بر گزارشگری سود محافظه کارانه انجام شده است. در این تحقیق از چند معیار برای اندازه گیری محافظه کاری استفاده شده است . نتایج این تحقیق یک رابطه مثبت بین محافظه کاری در سود گزارش شده و مدت زمان ارتباط حسابرس با صاحبکار را نشان می دهد. همچنین نتایج نشان می دهد که برای دوره تصدی کوتاه تر، محافظه کاری پایین تر است (پورکریم، 1388،ص 62)313- تحقیقی در آمریکا توسط چمبرز و پاین ،2008، با عنوان کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی غیرعادی انجام شده است. این تحقیق ابتدا رابطه بین کیفیت حسابرسی و قابلیت اتکای اقلام تعهدی را نشان داده و سپس رابطه بین کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی غیرعادی را اثبات می نماید. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مقدار بازده عملیاتی مربوط به اقلام تعهدی یک رابط ی منفی با کیفیت حسابرسی دارد کیفیت حسابرسی پایین منجر به بیشتر شدن اقلام تعهدی غیرعادی مربوط به بازده عملیاتی می شود. 14- همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که اصلاحات ناشی از ساربینز آکسلی باعث می شود که رابطه بین کیفیت حسابرسی و اقلام تعهدی غیر عادی ضعیف تر شود (چمبرز و پاین، 2008،ص 4) . 15- برندا ون تندلو و استرالین ،2008، درمقاله ” مدیریت سود وکیفیت حسابرسی در اروپا: مدرک از بازاربخش خصوصی ” به بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی ومدیریت سود در کشور های اروپایی پرداخته اند در این تحقیق با در نظر گرفتن 4 شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت وبررسی مدیریت سود در شر کت های حسابرسی شده توسط این 4 شرکت ومقایسه با سایر شرکت های حسابرسی شده توسط غیر 4 شرکت بزرگ، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی ارتباط وجود داشته و همچنین کیفیت بالای حسابرسی در کشور هایی که دارای هم محوری مالیاتی هستند باعث محدودیت (کاهش ) در مدیریت سود می شود (تندلو و ون استرالین، 2008،ص 448) .16- تحقیقی در امریکا توسط فردیناند و همکارانش ،2009، با عنوان نقش دوره ت صدی حسابرس و تخصص در صنعت حسابرس در کیفیت سود انجام شده است. این تحقیق نشان می دهد که دوره تصدی کوتاه تر با کیفیت سود پایین تر در ارتباط است. به این دلیل که حسابرسان دانش و تخصص کمتری نسبت به کار صاحبکار خود خواهند داشت. در این تحقیق این موضوع مورد آزمون قرار گرفته است که آیا تخصص در صنعت حسابرسان بر رابطه بین دوره تصدی حسابرس و کیفیت سود تأثیر دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که، هر گاه تخصص در صنعت حسابرس پایین باشد در آن صورت رابطه بین دوره تصدی حسابرس بلند تر و کیفیت سود بالاتر قوی تر خواهد بود و بالعکس . پس می توان گفت دوره تصدی حسابرس بلندتر موقعی همبستگی بالایی با کیفیت سود خواهد داشت که تخصص در صنعت حسابرس پایین باشد. و همچنین موقعی که تخصص در صنعت حسابرس بالاتر باشد در آن صورت رابطه بین دوره تصدی حسابرس و کیفیت سود ضعیف تر می شود(چمبرز و پاین، 2008،ص 12) . مطالعات داخلی درایران پژوهشی با این عنوان صورت نگرفته است ولی پژوهش هایی در مورد مدیریت سود و همچنین کیفیت حسابرسی به صورت جداگانه انجام شده است در این پژوهش نیز به لحاظ شناسایی معیارهای مناسب جهت بررسی مدیریت سود و همچنین شناسایی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی پژوهش های ذیل مورد مطالعه قرار گرفته است :1) ویدا مجتهد زاده وپروین آقایی ،1383، در مقاله ” عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان مستقل واستفاده کنندگان ” به بررسی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان مستقل و استفاده کنندکان پرداخته اند نتیجه این تحقیق، شناسایی 24 عامل موثر در کیفیت حسابرسی بوده است (مجتهدزاده وآقایی، 1383،ص 53)12) ایرج نوروش وهمکاران،1384، در مقاله” بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” به بررسی مدیریت سود طی سالهای 1375تا1382 پرداخته است یافته های تحقیق نشان می دهد که شرکت های بزرگ در ایران نیز به مدیریت سود اقدام کرده اند و انگیزه اعمال مدیریت سود با افزایش بدهی همراه می باشد، مدیران این شرکت ها از اقلام تعهدی برای کمتر کردن مالیات شرکت هایشان استفاده می کنند و همچنین با بزرگتر شدن شرکت ها تمایل مدیران به مدیریت سود بیشتر می شود (نوروش وهمکاران، 1384،ص 165)23) بیتا مشایخی وهمکاران ،1384، در مقاله “نقش اقلام تعهدی اختیاری در مدیرت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” با در نظر گرفتن وجوه نقد حاصل از عملیات به علت دستکاری واعمال نظر کمتر مدیریت، به عنوان معیار اصلی عملکرد شرکت به بررسی ارتباط بین اقلام تعهدی ومدیریت سود و هچنین ارتباط بین اقلام تعهدی و وجوه نقد حاصل از عملیات پرداخته اند نتیجه تحقیق حاکی از آن است که در شرکت های مورد مطاله، مدیریت سود اعمال شده است، و وجوه نقد حاصل از عملیات و اقلام تعهدی به صورت معنی داری رابطه معکوس بایکدیگر دارند (مشایخی وهمکاران، 1384،ص 74)3 4) یحیی حساس یگانه وعلی جعفری ،1384 ، در مقاله ” عوامل موثر براستقلال وشایستگی اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران در ارائه خدمات گواهی”به بررسی کیفیت حساب رسی پرداخته اند که نتیجه آن تعیین 7 عامل موثر در جهت ارتقای کیفیت حسابرسی شامل 1)تخصص گرایی 2) کارایی حسابرسی(3) کشف تحریفات با اهمیت (4) تضاد منافع (5) وجود قوانین و مقررات (6) مکانیزم بازار (7) اندازه موسسات حسابرسی می باشد (حساس یگانه و جعفری،1384،ص 72)45) بهارمقدم و ثقفی،1385، طی تحقیقی به بررسی محركهای موثر بر مدیریت سود در شركتهای بورسی پرداختند و شواهدی در خصوص رابطه بین ساختار مالكیت و عرضه عمده سهام و میزان پاداش مدیران و كیفیت كار موسسات حسابرسی ومیزان رشد شركت و اندازه شركت و نیز ساختار مالی آنها با میزان مدیریت سود پیدا كردند (ثقفی وبهار مقدم، 1385،ص 22)56) ابراهیمی کردلر و حسنی ،1385، مدیریت سود در زمان عرضه اولیه سهام به عموم در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دادند. ایشان در این تحقیق مدل تعدیل شده جونز را برای محاسبه شاخص مدیریت سود برای 30 شرکت عرضه کننده اولیه سهام به عموم در طی سالهای 1378 تا 1380 بکار برده و به این نتیجه دست یافتند که، مدیران سود شرکت¬ها را در سال قبل از عرضه اولیه و سال عرضه اولیه سهام به عموم مدیریت می کنند. همچنین آنها تأثیر مدیریت سود بر عملکرد بلند مدت قیمت سهام شرکت عرضه کننده اولیه سهام به عموم را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که بین اقلام تعهدی جاری اختیاری سال اول شرکت¬ها و عملکرد بلند مدت قیمت سهام در سه سال آتی رابطه معنی دار مثبت وجود دارد ( ابراهیمی کردلر و حسنی آذر داریانی، 1385،ص 3)17) دکتر بیتا مشایخی و مریم صفری،1385، درمقاله “وجوه نقد ناشی از عملیات ومدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” به بررسی رابطه بین وجه نقد ناشی ازعملیات و رفتار اقلام تعهدی اختیاری، با فرض اینکه در مجموعه 12 عضوی پرتفوی براساس وجوه نقد حاصل از عملیات مدیریت سود اعمال می شود، پرداخته اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد هنگامی که فعالیت های عملیاتی ضعیف است (بر مبنای وجوه نقد ناشی از عملیات) شر کت ها تمایل دارند که استراتژی های افزایش سود در پیش بگیرند. ولی در مورد شرکت های با فعالیت عملیاتی خوب (بر مبنای وجوه نقد ناشی از عملیات) در کل کاهش اقلام تعهدی مشاهده می شود ولی با بررسی پرتفوی ها مشاهده می شود که تعداد قابل توجهی از شرکت های با فعالیت خوب نیز تمایل به سیاست های افزایشی سود از خود نشان می دهند. بعضی از شرکت های با فعالیت های عملیاتی بسیار عالی نیز تمایل به سیاست های کاهشی سود دارند (مشایخی وصفری، 1385،ص 35)28) ملانظری و كریمی زند ،1386، طی تحقیقی به بررسی ارتباط بین هموار سازی سود با اندازه شركت و نوع صنعت در شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند نتایج تحقیق نشان داد كه بین اندازه شركت (فروش) و هموارسازی سود همبستگی قوی وجود دارد و این ارتباط بصورت معكوس است.بعلاوه تفاوت قابل ملاحظه ای بین شركتهای هموار ساز از نظر نوع صنعت وجود ندارد بین هموارسازی ساختگی سود با اندازه شركت ارتباط معناداری وجود دارد (ملا نظری و کریمی زند،1386،ص83)39) مهر آذین ، نوروش و نیكو مرام ،1386 طی تحقیق كه متشكل از 1000 شركت – سال بود به بررسی و ارزیابی مدل های مبتنی بر اقلام تعهدی در كشف مدیریت سود شركت های پذیرفته شده در بورس تهران پرداختند .10) یافته های آنها حاكی از این بود كه مدلهای بر آورد رگرسیونی از توان بیشتری نسبت به مدل های هیلی ،دی آنجلو و تعدیل شده آنجلو برخوردارند. در روش های رگرسیونی نیز معدل تعدیل شده جونز و مدل دچار و تعدیل شده تورم آنها از توان قابل قبولی برای كشف مدیریت سود بر خوردارند (مهرآذین وهمکاران، 1386،ص 59)110) قربانی،1388 در پایانامه خود با عنوان ” بررسی تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر کیفیت حسابرسی” موسسات حسابرسی را به 2 گروه موسسات حسابرسی بزرگ (سازمان حسابرسی) و غیر بزرگ (موسسات عضو جامعه حسابداران رسمی) تقسیم نموده و به بررسی ارتباط بین اندازه موسسات حسابرسی و کیفیت حسابرسی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که در سطح خطای 5 درصد موسسات بزرگ حسابرسی در کشف تحریفات با اهمیت موفق بوده و توانسته اند تحریفات با اهمیت کشف شده را گزارش نمایند (قربانی،1388،ص 3)2 . 3-1) بیان مسأله یكی از اقلام صورت های مالی كه به عنوان معیار ارزیابی عملكرد و توانایی سودآوری واحد انتفاعی قرار می گیرد، ” گزارشگری سود” می باشد. محاسبه سود خالص یك واحد انتفاعی متأثر از روش ها و برآوردهای حسابداری است. اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیش بینی و همچنین اعمال روش هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایه ای تلقی كردن هزینه های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول از جمله مواردی هستند كه مدیران می توانند از طریق اعمال آنها سو د را تغییر دهند. از یك طرف به دلیل آگاهی بیشتر مدیران از وضعیت شركت، انتظار می رود بگونه ای اطلاعات تهیه و ارائه شود كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كند. از طرف دیگر بنابه دلایلی نظیر ابقاء در شركت، دریافت پاداش و; مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد. تحت چنین شرایطی سود واقعی با سود گزارش شده در صورت های مالی مغایرت داشته و رویدادی تحت عنوان یک تعریف متداول از کیفیت حسابرسی به وسیله دی آنجلو3 (1981) تحت عنوان “ارزیابی (استنباط) بازار” ارائه شده است. “ارزیابی (استنباط) بازار” در واقع عبارتنداز: احتمال اینکه حسابرس هم 1) تحریفات با اهمیت در صورت های مالی و یا سیستم صاحب کار را کشف کند، و 2) تحریف با اهمیت کشف شده را گزارش کند. احتمال این که حسابرس موارد تحریفات با اهمیت را کشف کند به شایستگی حسابرس و احتمال این که حسابرس موارد تحریفات با اهمیت کشف شده را گزارش کند به عنوان استقلال حسابرس تعبیر شده است (حساس یگانه و جعفری، 1385،ص 73)1 کیفیت که تعیین کننده عملکرد حسابرسی است تابع عوامل متعددی از قبیل: توانایی های حسابرس (شامل دانش ،تجربه، قدرت تطبیق و کارایی فنی) واجرای حرفه ای (شامل استقلال، عینیت، مراقبت حرفه ای ، تضاد منافع و قضاوت) است (مجتهدزاده و آقایی، 1383،ص 54)2 .همان طور که در بالا اشاره شد هدف کلی حسابرسان حفاظت ازمنافع سهامداران در مقابل تحریفات و اشتباهات با اهمیت موجود در صورت های مالی است. حسابرسان به منظور حفظ اعتبار حرفه، شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود به دنبال افزایش کیفیت حسابرسی هستند. در این میان انگیزه های مدیران در جهت اعمال منافع شخصی خود در کیفیت سود، مانع از رسیدن حسابرسان به اهداف خود می شوند. در مقابل حسابرسان می توانند با افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود صورت گرفته توسط مدیران را ک شف کرده و مدیران را در اعمال مدیریت سود در تنگنا قرار دهند. تندلوو ون استرایلن ،2008، درمقاله” مدیریت سود وکیفیت حسابرسی در اورپا: مدرک از بازاربخش خصوصی “به بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی ومدیریت سود در کشورهای اورپایی پرداخته و با در نظر گرفتن 4 شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و بررسی مدیریت سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این 4 شرکت و مقایسه با مدیریت سود صورت گرفته درشرکت هایی که توسط غیر 4 شرکت بزرگ حس ابرسی شده اند، پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی ارتباط معنی داری وجود داشته وکیفیت بالای حسابرسی در شرکت هایی که دارای قوانین مالیاتی مشابه هستند باعث محدودیت (کاهش) در مدیریت سود می شود (تندلو و ون استرایلن، 2008،ص 448) 3همچنین در پژوهش انجام شده توسط چن وهمکاران4 (2005) در مقاله “کیفیت حسابرسی ومدیریت سود برای شرکت های درگیر در عرضه عمومی سهام تایوان” به بررسی ارتباط کیفیت حسابرسی و مدیریت سود پرداخته، و با انتخاب 4 شرکت بزرگ حسابرسی به عنوان حسابرسان با کیفیت و مقایسه سود در شرکت های حسابرسی شده توسط این 4 شرکت با سود در سایر شرکت هایی که توسط غیر این چهار شرکت حسابرسی شده اند، قبل و بعد از عرضه عمومی سهام در تایوان پرداخته اند و نتیجه حاکی از این بود که اولاً در چنین شرکت هایی مدیریت سود روی می دهد و ثانیاً بین مدیریت سود وکیفیت حسابرسی ارتباط معنی داری وجود دارد به این صورت که بالاتر بودن کیفیت حسابرسی موجب کاهش مدیریت سود در این شرکت ها می شود(چن و همکاران، 2005،ص 88) .با توجه به موارد مطرح شده در بالا، هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شركت های پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا بالا بودن کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان دهنده مدیریت سود پایین در این شرکت هاست یا خیر؟ در ادبیات حسابداری ارائه تعریف درستی از مدیریت سود مشکل است، زیرا مرز بین مدیریت سود و تقلب های مالی مشخص نشده است. همچنین ساختار کیفیت حسابرسی چند بعدی ولی نامشهود است به همین جهت اندازه گیری آن دشوار است از آنجا که عوامل زیادی بر کیفیت حسابرسی تاثیر می گذارد، تعیین چارچوبی برای مشخص نمودن کیفیت حسابرسی موضوعی با اهمیت محسوب می شود (مجتهدزاده و آقایی، 1383،ص 54)3 چارچوب کیفیت حسابرسی را می توان به این صورت مطرح کرد: کیفیت حسابرسی عبارت است از حسن شهرت حسابرس و مراقبت حرفه ای حسابرس، که در نتیجه حسن شهرت حسابرس اعتبار اطلاعات صورت های مالی افزایش یافته و در نتیجه نظارت و مراقبت حرفه ای حسابرس کیفیت اطلاعات صورت های مالی افزایش خواهد یافت. مهمترین شاخص اندازه گیری حسن شهرت حسابرس اندازه حسابرس (نام تجاری) است که این دو با هم رابطه مستقیم دارند. طوری که هر چه اندازه حسابر س بزرگتر باشد کیفیت حسابرسی هم بالاتر خواهد بود. یکی از شاخص های اندازه گیری مراقبت حرفه ای حسابرس و توانایی نظارت آن، دوره تصدی حسابرس است. هرچه دوره تصدی حسابرس بیشتر باشد، شناخت او از صاحبکار و تخصص او د ر آن صنعت خاص بالاتر رفته و موجب افزایش کیفیت حسابرسی خواهد شد (حساس یگانه وقنبریان، 1385،ص 6)4 در این پژوهش اندازه حسابرس و دوره تصدی حسابرس به عنوان شاخص های کیفیت حسابرسی در نظر گرفته شده است. مدیریت سود وکیفیت حسابرسی، به عنوان متغیرهای اصلی پژوهش بوده و بررسی رابطه بین این دو متغیر هدف اصلی پژوهش است. نتایج تحقیقات انجام شده در خارج از کشور مثل مایرزو وهمکارانش (2003) و دیگر محققان نشان می‌دهد که بالا بودن دوره تصدی گری حسابرس موجب شناخت وتخصص حسابرس در صنعت صاحبکار مربوطه می‌شود. در این پژوهش نیز دوره تصدی حسابرس یک بار کمتر از 5 سال و یک بار هم این دوره 5 و بیشتر از آن در نظر گرفته می شود، برای شرکت هایی که حسابرس، آنها را به مدت 5 سال وبیش از 5 سال حسابرسی کرده باشد مقدار 1 و در غیر این صورت مقدار 0 در نظر گرفته شده است. مایرز وهمکارانش ،2003، این انقطاع زمانی را بکار بردند و به این نتیجه رسیدند که هر چه دوره تصدی حسابرس بیشتر باشد کیفیت و پایداری سود هم بیشتر خواهد بود. و این دو با هم رابطه مثبت دارند (پورکریم، 1388،ص 11)2 در تحقیقات انجام شده در خارج از کشور مثل دی آنجلو ،1981، پالرموس3(1988)، تندلو و ون استرلین 2008، چن و همکاران 2005 و سایر محققان، موسسات حسابرسی که عضو 4 بزرگ (قبلا” به موسسات حسابرسی 6 بزرگ و8 بزرگ معروف بودند) هستند را به عنوان موسسات حسابرسی بزرگ و دارای اعتبار وشهرت در نظر گرفته ودر تحقیقات خود حسابرسی های انجام گرفته شده به وسیله آنها را به عنوان حسابرسی با کیفیت بالا مطرح کرده اند و آن را به عنوان معیار و شاخص کیفیت حسابرسی در تحقیقات خود آورده اند. به این دلیل که، شرکت های عضو 4 بزرگ علاوه بر شهرت واعتبارشان، در امر آموزش کارکنان و حفظ استقلال (ظاهری و باطنی ) در برابر صاحبکاران و دیگر موارد مهم اثر گذار در افزایش کیفیت موفق عمل می¬کنند. با توجه به اینکه آقای مرتضی قربانی ،1388، در پایان نامه خود با عنوان ” بررسی تاثیر اندازه موسسه حسابرسی بر کیفیت حسابرسی” موسسات حسابرسی را به 2 گروه موسسات حسابرسی بزرگ (سازمان حسابرسی) و غیر بزرگ (موسسات عضو جامعه حسابداران رسمی) تقسیم نموده و کیفیت حسابرسی را در هر دو گروه مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در سطح خطای 5 درصد موسسات بزرگ حسابرسی (سازمان حسابرسی) کیفیت بالاتری نسبت به موسسات کوچک حسابرسی (موسسات عضو جامعه حسابداران رسمی) دارند (قربانی، 1388،ص 3)4 در این پژوهش نیز سازمان حسابرسی به عنوان موسسه بزرگ و دارای اعتبار وشهرت بالا در ایران در نظر گرفته شده است، بنابراین شرکت های حسابرسی شده به وسیله سازمان حسابرسی به عنوان شرکت هایی در نظر گرفته می شوند که اقلام صورت های مالی آنها از اعتبار بالایی برخوردار بوده و در نهایت کیفیت حسابرسی بالاتری خواهند داشت. و در مقابل، شرکت های حسابرسی شده به وسیله سایر موسسات حسابرسی (موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابدران رسمی) در نظر گرفته می شود که اندازه آنها نسبت به سازمان کوچکتر است. این موسسات حسابرسی در مقابل سازمان حسابرسی از میزان اعتبار دهی کمتری برخوردار بوده و در نهایت کیفیت حسابرسی پایین تری از لحاظ حفظ استقلال، آموزش کارکنان و غیره خواهند داشت. وسپس با توجه به هدف اصلی پژوهش مدیریت سود صورت گرفته در شرکت هایی که توسط این دو گروه حسابرسی شده اند مورد بررسی قرار داده شده است. برای اندازه گیری مدیریت سود مدل تعدیل شده جونزاستفاده شده است. شرکت های مورد بررسی در این پژوهش، شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی بین 1381تا 1387 بوده است. با توجه به این که شناسایی ارتباط بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می تواند اطلاعات بسیار مفیدی را در زمینه کیفیت حسابرسی و نقش آن در کاهش رفتارهای مدیریت سود توسط مدیران داشته باشد در این پژوهش رابطه بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا کیفیت بالای حسابرسی نشان دهنده مدیریت سود پایین دراین شرکت هاست یا خیر؟ 4-1) چهارچوب نظری تحقیقتشریح و بیان موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع و اهداف خاص و کاربردی پژوهش، فرضیه ها و مدل پژوهش و شیوه اندازه گیری متغیرها ، روش ها و ابزارهای گردآوری اطلاعات و همچنین تعریف مفاهیم و واژگان تخصصی مطالبی هستند که در فصل یک ارائه شده اند و در ادامه، در ابتدای فصل دوم مباحث مرتبط با سود و مدیریت سود تشریح گردیده و سپس مبانی نظری مربوط به مدیریت سود وکیفیت حسابرسی بیان شده و پس از ارائه مفاهیم بنیادی موضوع پژوهش، پژوهش های مختلفی که در رابطه با ابعاد مختلف موضوع پژوهش انجام گرفته مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم، روش پژوهش را مورد بحث و بررسی قرار می دهد. در این فصل ابتدا روش تحقیق و اهداف تحقیق و سپس متغیرهای پژوهش و همچنین نحوه اندازه گیری آن ها، جامعه آماری، نمونه آماری و روش جمع آوری داده ها و در نهایت روش آزمون فرضیه ها تشریح گردیده است. در فصل چهارم پس از ارائه شاخص¬های توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش، از ازمون کولو موگروف اسمیرنف برای تعیین نرمال یا عدم نرمال بودن متغیرها استفاده شده و در نهایت فرضیه های پژوهش مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار گرفته¬اند. فصل پنجم شامل نتیجه گیری بوده و در خاتمه پیشنهادهایی در مورد پژوهش¬های آتی ارائه شده است. فهرست منابع و ماًخذ، چکیده انگلیسی و نتایج آماری که با استفاده از نرم افزار SSPSS16 به دست آمده¬اند، مطالبی هستند که در انتهای پایان نامه ضمیمه شده است. 5-1) فرضیه های پژوهشفرضیه اصلی: بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شركت های پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری وجود دارد.فرضیه فرعی اول : بین مدیریت سود و اندازه حسابرس در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری وجود دارد .فرضیه فرعی دوم : بین مدیریت سود و دوره تصدی حسابرس در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معنی داری وجود دارد. 6-1) اهداف تحقیق:اهداف علمی پژوهش اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی که در آن علم به کار می رود، بستگی دارد هدف علمی این پژوهش ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه های پژوهش با استفاده از روش های ذکر شده درآن است، در این پژوهش به بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته ش ده است، امید است این پژوهش بتواند در بالا بردن دانش عمومی مورد نیاز استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری موثر بوده و معیاری برای ارزیابی عملکرد حسابرسان فراهم نموده، همچنین زمینه ای برای پژوهش های آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی فراهم کند. اهداف کاربردی پژوهش حل مشکلات کنونی مربوط به کیفیت و صداقت گزارش های مالی وارائه اطلاعات مناسب، مطمئن، به هنگام و ارتقای آنها در دستیابی به بورس پویا و پایدار باید همواره مورد توجه قرار گیرد. با توجه به اینکه تحلیل گران مالی و شركت های سرمایه گذار به عنوان عوامل کارگزاران بورس اوراق بهادار وتدوین کنندگان استانداردهای حسابداری وحسابرسی بعنوان اصلی ترین كاربران این پژوهش محسوبمی شوند. ارائه اطلاعاتی در رابطه با مدیریت سود و ارتباط آن با کیفیت حسابرسی در شرکت های سرمایه پذیر می تواند شرکت های سرمایه گذاری وتحلیل گران بازار سرمایه را در تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری یاری دهد. همچنین با توجه اینکه ارائه صورت های مالی حسابرسی شده برای پذیرفته شدن در بورس اوراق بهادار الزامی است بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی می تواند اطلاعات مفیدی برای کارگزاران بورس فراهم نموده ومعیاری برای ارزیابی ارائه منصفانه صورت های مالی این شرکت¬ها باشد. رعایت نکردن الزامات افشای اصول پذیرفته شده حسابداری ممکن است به طور مستقیم به کیفیت ضعیف کار حسابرسی مربوط باشد، و رعایت اصول پذیرفته شده حسابداری با افزایش اندازه موسسه حسابرسی افزایش یابد. لذا بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی ومدیریت سود می تواند اطلاعات مفیدی را در جهت تدوین استانداردهای جدید در اختیار تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری و حسابرسی قرار دهد. همچنین این پژوهش می تواند با ارائه اطلاعاتی در مورد عامل مدیریت سود واحدهای انتفاعی و ارتباط آن با کیفیت حسابرسی های انجام شده در این واحدها کمکی در جهت اخذ تصمیمات مناسب تر و انتقال صحیح منابع برای آنها فراهم کند. 7-1 اهمیت تحقیق شرکت های خصوصی بخشی از اقتصاد ایران را تشکیل می دهند و با توجه به آن که روند خصوصی سازی با اجرای اصل 44 شتاب بیشتری گرفته است ولزوم حسابرسی با کیفیت صورت های مالی این شرکت ها برای پذیرش سهام آنها در بورس اوراق بهادار تهران و وجود انگیزه های مدیران برای اعمال مدیریت در سود، لازم است رابطه بین مدیریت سود وکیفیت حسابرسی به منظور ار ائه اطلاعاتی که جهت تصمیم گیری بهتر استفاده کنندگان این صورت ها، بررسی ومشخص شود. همچنین در ایران از لحاظ نظری چند سالی است که مبارزه با مفاسد اقتصادی به طور جدی مورد توجه جامعه و دولت مردان قرار گرفته است. در سال های اخیر درایران، اندازه و تعداد شرکت های سهامی عام در حال گسترش است و به تبع آن استفاده کنندگان ازاطلاعات حسابداری نیز در حال افزایش هستند، انتظار می رود حرفه حسابرسی همگام با انتظارات جامعه بر کیفیت کار خود بیفزاید. از آنجا که طبق تحقیقات صورت گرفته، فاصله بین مدیریت سود وتقلب های گز ارش شده چندان زیاد نیست و با توجه به این که وظیفه اصلی حسابرسان کشف تقلب نیست، در این تحقیق با بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی امید است که خطر تقلب در شرکت هایی که مدیریت سود کرده اند را هم به استفاده-کنندگان وهم به حسابرسان یادآوری شود. 8-1 حدود مطالعاتی قلمرو زمانی قلمرو زمانی این پژوهش شش سال از سال 1381 تا سال 1387 بر مبنای گزارش های منتشره در بورس اوراق بهادار تهران می باشد .قلمرو مکانی جامعه آماری مورد مطالعه کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. 9-1) تعریف واژه ها و اصطلاحات1- مدیریت سود : دی جورج (1999) مدیریت سود را نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت، جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی از تصمیم های خاص، مثل پیش بینی تحلیل گران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیش بینی سودهای آتی تعریف کرده است. در این پژوهش منظور از مدیریت سود، مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده که از طریق مدل تعدیل شده جونز (1995) محاسبه شده است.2- اقلام تعهدی اختیاری : اقلام تعهدی اختیاری به درآمدها و هزینه هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده و مدیریت یک واحد انتفاعی می تواند براساس ابزارهای حسابداری که در چارچوب و مطابق با استانداردهای حسابداری است، آنها را کم یا زیاد کند و از این طریق سود واحد انتفاعی را کمتر یا بیشتر از واقع نشان دهد. مانند هزینه استهلاک دارایی های استهلاک پذیر و هزینه مطالبات مشکوک الوصول. و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی اختیاری، اقلام تعهدی اختیاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد (مونس خواه، 1389،ص 8)3 3- اقلام تعهدی غیر اختیاری : اقلام تعهدی غیر اختیاری به درآمدها و هزینه هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده ولی مدیریت نمی تواند از طریق آن اقلام اقدام به دستکاری سود نماید و سود واحد انتفاعی را تحت تأثیر تمایلات شخصی خود قرار دهد و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی غیر اختیاری ، اقلام تعهدی غیر اختیاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.(همان منبع)4- کیفیت حسابرسی : کیفیت حسابرسی به شیوه های مختلفی تعریف شده است. در ادبیات کاربردی، کیفیت حسابرسی را اغلب از طریق تطابق آن با استانداردهای حسابرسی تعریف نموده اند. در مقابل پژوهشگران حسابداری و حسابرسی، ابعاد چندگانه کیفیت حسابرسی را مورد توجه قرار داده اند. ابعاد مذکور اغلب به تعاریف متفاوتی منجر شده است (حساس یگانه و قنبریان، 1385، ص 4)1 . برخی از رایج ترین تعاریف در مورد کیفیت حسابرسی عبارتنداز:الف)ارزیابی بازار از احتمال آن که صورت های مالی حاوی تحریف های با اهمیت است و حسابرس این تحریف ها را کشف و گزارش می نماید. ب) احتمال آن که حسابرس نسبت به صورت های مالی حاوی تحریف های با اهمیت است گزارش مقبول صادر ننماید. پ) صحت اطلاعات گزارش شده توسط حسابرسان .ت) اندازه گیری توانایی حسابرس برای کاهش پارازیت و سوگیری و بهبود کیفیت داده های حسابداری 5- اندازه حسابرسی : اندازه حسابرسی، کیفیت کار مؤسسات حسابرسی کننده از یکدیگر متفاوت بوده و محققان از جانشین هایی برای تمایز میان مؤسسات حسابرسی با کیفیت بالا از مؤسسات حسابرسی با کیفیت پایین استفاده می نمایند. اندازه مؤسسات حسابرسی کننده، قدمت و نام تجاری مؤسسات نمونه ای از معیارهای متمایز کننده می باشد. یعنی مؤسسات بزرگ تر و دارای نام تجاری مشهورتر نبست به مؤسسات دیگر دارای کیفیت کاری بالاتری هستند (دی آنجلو، 1981، ص ص 189-183)26- دوره تصدی حسابرس : دوره تصدی حسابرس، یکی از معیارهای اندازه گیری کیفیت حسابرسی است که به تعداد سال های متوالی که مؤسسات حسابرسی یک صا فصل دوممروری بر ادبیات تحقیق 1-2) مقدمه حسابداری را می توان فرایند شناسایی اندازه گیری طبقه بندی و گزارش اطلاعات مالی به منظور فراهم کردن امکان قضاوت آگاهانه و اتخاذ تصمیمات منطقی توسط استفاده کنندگان مالی تعریف کرد. عملکرد و رویه های حسابداری طی قرون متمادی تغییرات قابل ملاحظه ای داشته است و از ثبت نسبتأ ساده در دوران باستان، تا سیستم های حسابداری کامپیوتری و پیچیده امروزی تکامل یافته است. اما در جریان این تغییرات و تحولات هدف نهایی حسابد اری یعنی تامین اطلاعات استفاده کنندگان بدون تغییر باقی مانده است. در حقیقت حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است که به عنوان مهمترین زیر مجموعه سیستم های اطلاعاتی مدیریت، وظیفه جمع آوری، طبقه بندی، تلخیص و ارائه گزارش های مربوط به وقایع مالی و اقتصادی یک سازمان را بر عهده دارد. اگر چه بیشتر استفاده کنندگان این اطلا عات سهامداران و مدیران یک بنگاه اقتصادی هستند ولی مدیریت بنابر وظایف و مسولیت هایی که در قبال گروه های مختلف استفاده کنندگان اطلاعات مالی دارد و همچنین بنابر الزامات قانونی یا درخواست طرف های تجاری یا تامین کنندگان مالی بنگاه، اطلاعات مختلفی را در اختیار استفاده کنندگان خارج از بنگاه قرار می دهد. این گزارش ها جهت استفاده کنندگان خارجی اطلاعات مالی در چارچوب مشخص ارائه می شود و صحت این اطلاعات و گرازش ها توسط حسابرسان مستقل تایید می گردد. یكی از اقلام صورت های مالی كه به عنوان معیار ارزیابی عملكرد و توانایی سودآوری واحد انتفاعی قرار می گیرد، ” گزارشگری سود” می باشد. محاسبه سود خالص یك واحد انتفاعی متأثر از روش ها و برآوردهای حسابداری است. اختیار عمل مدیران در استفاده از اصول تحقق و تطابق، برآورد و پیش بینی و همچنین اعمال روش هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجودی كالا، استهلاك سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایه ای تلقی كردن هزینه های تحقیق و توسعه و تعیین هزینه مطالبات مشكوك الوصول از جمله مواردی هستند كه مدیران می توانند از طریق اعمال آنها سود را تغییر دهند. از یك طرف به دلیل آگاهی بیشتر مدیران از وضعیت شركت، انتظار می رود بگونه ای اطلاعات تهیه و ارائه شود كه وضعیت شركت را به بهترین نحو منعكس كند. از طرف دیگر بنابه دلایلی نظیر ابقاء در شركت، دریافت پاداش و; مدیریت واحد انتفاعی خواسته یا ناخواسته ممكن است با دستكاری سود، وضعیت شركت را مطلوب جلوه دهد. تحت چنین شرایطی سود واقعی با سود گزارش شده در صورت های مالی مغایرت داشته و رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخ داده است از سویی دیگر دنیای تجاری و حرفه ای امروز دستخوش تغییر وتحولات سیاسی گردیده و انقلاب اطلاعات تأثیر بسزایی در نحوه کار داشته است. جهانی شدن نه تنها به تجارت، بلکه به حرفه های مختلفی نیز تسری یافته است. این بدین معناست که تقضا برای دقت نظر بیشتر نسبت به نتیجه ی کارهای حرفه ای افزایش یافته است. و دیگر نمی توان به سیستم ها و روش های سنتی اتکا کرد حرفه حسابرسی نیز از این امر مستثنی نیست . با رشد رقابت در حرفه موسسات حسابرسی ضرورت ارائه خدمات با کیفیت هر چه بهتر به بازار را بیشتر دریافته اند. برای رقابت بر پایه ای غیر از حق الزحمه، موسسات حسابرسی به دنبال متفاوت کردن خدمات خود هستند. هدف کلی حسابرسان حفاظت ازمنافع سهامداران در مقابل تحریفات و اشتباهات با اهمیت موجود در صورت های مالی است. حسابرسان به منظور حفظ اعتبار حرفه، شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود به دنبال افزایش کیفیت حسابرسی هستند. کیفیت که تعیین کننده عملکرد حسابرسی است تابع عوامل متعددی از قبیل:توانایی های حسابرس (شامل دانش ،تجربه، قدرت تطبیق و کارایی فنی) واجرای حرفه ای (شامل استقلال، عینیت، مراقبت حرفه ای، تضاد منافع و قضاوت) است (مجتهدزاده و آقایی، 1383،ص 54)1 در این میان انگیزه های مدیران در جهت اعمال منافع شخصی خود در کیفیت سود، مانع از رسیدن حسابرسان به اهداف خود می شوند. در مقابل حسابرسان می توانند با افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود صورت گرفته توسط مدیران را کشف کرده و مدیران را در اعمال مدیریت، در سود در تنگنا قرار دهند. لذا هدف در این پژوهش بررسی ارتباط بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی شركت های پذیرقته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا بالا بودن کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نشان دهنده مدیریت سود پایین در این شرکت هاست یا خیر؟ 2-2) مفاهیم مختلف سودقبل از پرداختن به مدیریت سود لازم است در ارتباط با سود، اهداف گزارشگری آن، استفاده سود برای استفاده کنندگان پیش بینی سود و فواید آن برای سرمایه گذاران مطالبی ارایه شود تا اهمیت آن برای خوانندگان مشخص شود. 1-2-2) سود درابتدای پیدایش انسان منفعت گرایی در ذات او بوده است.با پیدایش علم اق تصاد و در كنار آن حسابداری مفهوم منفعت گرایی جای خود را پیدا كرده است.به طوری كه حسابداری دو طرفه با نظریه ی مالكیت شروع شد؛ بعدها نظریه تئوری تفكیك شخصیت مطرح گردید. در این تئوری، شخصیت واحد تجاری جدای از شخصیت صاحبان آن بوده و هدف مؤسسه ایجاد سود حسابداری برای سهامداران و بستانكاران بوده است؛ و به دنبال آن تئوری های مؤسسه، حقوق باقی مانده و وجوه مطرح شدند؛ كه هر كدام تقسیم جدید تری از اطلاعات حسابداری به خصوص سود را ارائه می دهند. در تئوری وجوه، سود حسابداری معنی و مفهومی ندارد، در تئوری مؤسسه واحد تجاری یك بنگاه اجتماعی به حساب می آید كه برای عموم منافع ایجاد می كند و منافع آن سود حسابداری نیست بلكه ارزش افزوده است. امروزه اقتصاددانان می گویند سود تنها انگیزه ی تاسیس مؤسسات نیست بلكه معتقدند كه مؤسسات با اهداف رفاهی، اجتماعی و اقتصادی هم ممكن است ایجاد شوند البته در كنار نظریه ی اقتصاد دانان این نظریه وجود دارد كه اكثر واحدهای تجاری برای سودآوری تاسیس می شوند (قربانی، 1389،ص 12)1 2-2-2) اهداف گزارشگری سود شركت ها بایستی در پایان هر دوره فعالیت صورتهای مالی اساسی تهیه نمایند.یكی از این صورتهای مالی صورت سود وزیان است كه آخرین رقم آن سود واحد تجاری است.در واقع سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت های واحد اقتصادی است. (ثقفی و آقایی، 1373، 5)2 با توجه به اهمیت و كاربردهای مختلف سود اهداف گزارشگری سود شامل موارد زیر است: 1- سود به عنوان مبنایی برای محاسبه مالیات و توزیع مجدد ثروت بین افراد است. 2- سود به عنوان راهنمایی مورد تصور است كه براساس آن سیاست های مربوط به سود تقسیمی و نگهداری سود تدوین می شود. 3- سود را به عنوان شاخصی از بیشترین مبلغی می دانند كه می تواند به صورت سود تقسیمی توزیع یا در شركت سرمایه گذاری مجدد شود. 4- سود به عنوان راهنمایی برای سرمایه گذاری و تصمیم گیری مورد توجه قرار می گیرد. معمولاًچنین فرض می شود كه سرمایه گذاران می كوشند بازده مبلغی را كه سرمایه گذاری می كنند به حداكثر برسانند. در واقع سرمایه گذاران به دنبال سهام شرکت هایی هستند که از توان سودآوری بالایی برخوردارند و حاضرند سهام این شرکت ها را به قیمت بالاتری خریداری کنند (هشی و همکاران، 1388،ص 37)1 البته با توجه به درجه ی قابل قبولی از ریسك، سود به عنوان یك ابزار یا وسیله پیش بینی كننده به حساب می آید كه افراد را در امر پیش بینی سودها و رویدادهای اقتصادی آینده یاری می دهد. سود معیاری است كه از مباشرت مدیریت بر منابع شركت و كارایی در به انجام رساندن امور شركت است؛ به طوری كه هیات استانداردهای حسابداری مالی این م وضوع را بدین صورت ارائه كرده است” یكی از هدف های صورت های مالی این است كه در مورد قضاوت درباره توانایی مدیریت از نظر استفاده ی بهینه یا اثر بخشی از منابع شركت و جهت دادن به عملكرد در راستای دستیابی به هدف اولیه شركت كه با گذشت زمان بالاترین مقدار نقد به مالكان بازگرداند، اطلاعاتی مفید ارائه نماید. گزارشگری سود می تواند به عنوان ابزاری باشد تا مدیریت براساس آن در مورد آینده برنامه ریزی نماید. 3-2-2) پیش بینی سود و استفاده كنندگان پیش بینی سود پیش بینی عنصر كلیدی در تصمیمات اقتصادی است. سرمایه گذاران اعتباردهندگان مدیریت و سایر اشخاص در تصمیم گیری های اقتصادی خود متكی به پیش بینی ها و انتظارات هستند. برای مثال یك سرمایه گذار در تصمیماتی همچون خرید، فروش یا نگهداری سهام، مایل است از زمان و میزان سودهای تقسیمی و ریسك آنها مطلع باشد. برای آگاهی از این گونه خصوصیات سودهای تقسیمی آتی كه از قبل و با دقت كامل میسر نیست، به ناچار باید به پیش بینی روی می آورد. اعتباردهندگان نیز به سودآتی شركت علاقمند هستند. هر قدر میزان سود پیش بینی شده شركت بیشتر باشد،احتمال بیشتری وجود دارد كه اعتباردهندگان اصل و بهره ی اعتبار اعطایی را در سررسیدهای مقرر دریافت دارند. مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر استفاده كنندگان از اطلاعات شركت ها پیش بینی های سود ارائه شده توسط شركت ها در فواصل زمانی معین است. البته برای اعتباردهندگان این امكان وجود دارد كه برای بررسی اعتبار شركت ها و یا طبق قراردادهایی كه با شركت منعقد می كنند، اطلاعات خاصی را از شركت بگیرند. ولی مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان، و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها (در بورس اوراق بهادار) پیش بینی های سود ارائه شده توسط مدیریت شرکت ها در فواصل زمانی معین است. پیش بینی سود باید اطلاعاتی فراهم کند که منطقی و به موقع باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به نحو مناسبی بر طرف نماید (هشی و همکاران، 1388،ص 37)1 انجمن های حرفه ای حسابداری در برخی از كشورها در جستجوی یافتن مبانی رضایت بخش برای تهیه و ارائه پیش بینی های مالی هستند.در سال 1972 در تحقیقی كه توسط انجمن حسابداران خبره كانادا انجام شد، اسكینر هدف حسابداری را انتقال اطلاعات مربوط با توجه به نیازهای استفاده كنندگان بیان كرد. در سال 1973 نیز یك گروه تحقیقاتی از انجمن حسابداران رسمی امریكا به سرپرستی تروبلاد اظهار داشتند كه هدف اصلی صورتهای مالی ارائه اطلاعات مفید برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی است. درسال 1975 كمیته نظار ت بر استانداردهای حسابداری انگلیس بیان داشت: به عنوان یك دیدگاه اساسی گزارش های ارائه شده از سوی شركت ها باید تا حد امكان نیازهای اطلاعاتی استفاده كنندگان را برآورد سازد. در همه ی این بیانیه ها اهداف گزارشگری مالی شامل اركان معینی است. همگی آنها گزارش اطلاعات را مورد بحث قرار داده و بر ارائه ی اطلاعات سودمند و مربوط تاكید دارند تا در جهت تخصیص كارا و استفاده اثر بخش از منابع، اتخاذ تصمیمات و قضاوت در مورد عملكرد مدیریت مفید واقع شوند. این گروه از تحقیقات همچنین به طور غیر مستقیم به استفاده كنندگان اطلاعات اشاره می كنن د. البته نظر هریك از گروه های استفاده كننده با توجه به نیازهای اطلاعاتی آنها نسبت به مسئله پیش بینی سود می تواند متفاوت باشد. این استفاده كنند گان در یكی از سه گروه ذیل قرار می گیرند: 1 (گروه استفاده كنندگان دارای امتیاز، از قبیل اداره مالیاتی، سازمانهای نظارت و بازرسی، دولت، بانك ها 2( گروه سهامداران،اعم ازسهامداران گذشته، حال، آینده و مشاوران آنها 3( گروه ذینفعان ویژه مثل رقبا اعتباردهندگان و سایر ذی نفعان اقتصادی كه تحت تاثیرافشای اطلاعات قرار دارند (قربانی، 1389،ص 12)2 . 4-2-2) فواید سود برای سرمایه گذاران ارزیابی برای سرمایه گذاران انگیزه اصلی برای پژوهش های حسابداری است. بهبودهای اخیردر نظریه ی سرمایه، دلایلی برای انتخاب رفتار قیمت اوراق بهادار به عنوان آزمونی تجربی از مفید بودن سود را فراهم نموده است. تاكید بر فواید سود از اواخر دهه 1960 عجیب نیست، زیرا مساله ارتباط و فواید اطلاعات مالی و انتخاب رویه های حسابداری مطلوب در راس دستور كار تحقیقات حسابداری بود. واضح است كه توانایی استنباط ما در مورد مفید بودن اطلاعات مالی به شواهد بازار سرمایه محدود است. ارزیابی مفید بودن اجتماعی هر گونه عمل قانونی یا عمومی نتایج پیچیده ای دارد كه ساده تر از مقررات افشای مالی نیست.هر چند كه این مشكلات اقتصاددانان و سایر متخصصین علوم اجتماعی را از درگیر كردن خود در ارزیابی مؤثر بودن، مربوط بودن و مفید بودن رویه های اجتماعی باز می دارد؛ ولی ارزیابی مفید بودن سود كه محصول اولیه مقررات افشای مالی است، به طور آشكار اهمیت قابل توجهی دارد. مفید بودن سود، اهمیت زیادی برای كاربران اطلاعات مالی نظیر محققان حسابداری، قانون گذاران و خط مشی گذاران دارد. سود گزارش شده در صورتهای مالی اولین قلم اطلاعاتی فراهم شده در این صور تها است .بیور می گوید: “محتوای اطلاعاتی سود مربوط ترین مساله حرفه حسابداری است، زیرا نتایج آن مستقیماً مطلوبیت فعالیت حسابداری را منعكس می نماید” نظریه های اقتصادی نقش اصلی سود شركت را كمك به تخصیص منابع در بازار سرمایه می¬دانند. از آنجا که مهمترین منبع اطلاعاتی سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان، و سایر استفاده کنندگان از اطلاعات شرکت ها (در بورس اوراق بهادار) پیش بینی های سود ارائه شده توسط مدیریت شرکت ها در فواصل زمانی معین است. پیش بینی سود باید اطلاعاتی فراهم کند که منطقی و به موقع باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان را به نحو مناسبی بر طرف نماید. (هشی و همکاران، 1388،ص 37)2 از سویی دیگر، وجود برخی از شرایط در محیط گزارشگری مالی، امکان ارزیابی مستقیم کیفیت اطلاعات به وسیله استفاده کنندگان ر ا دشوارتر می سازد که از آن جمله می توان به تضاد منافع، پیامدهای اقتصادی با اهمیت، پیچیدگی اطلاعات و عدم دسترسی مستقیم به اطلاعات اشاره کرد (نیکخواه آزاد، و همكاران، 1378،ص 15)3 در این میان مدیران می توانند از دانش خود در باره فعالیت های تجاری برای بهبود اثربخشی صورت های مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری اختیاراتی داشته باشند، ممکن است نتیجه عکس حاصل شود که در این صورت رویدادی تحت عنوان مدیریت سود رخ می دهد. امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار می رود، که در ادامه به معرفی مدیریت سود می پردازیم. 3-2)مدیریت سودبه علت قابلیّت انعطاف پذیری ذاتی که در برخی از استانداردهای حسابداری وجود دارد و تفسیر و بکارگیری این رویه ها، در بسیاری از موارد تابع قضاوت و اعمال نظر مدیران است. این فرصت برای آن ها فراهم شده تا با استفاده از تکنیک های متنوع از جمله اقلام تعهدی حسابداری، سود گزارش شده را مدیریت نمایند. بنابرین سود حسابداری ممکن است عملکرد واقعی حسابداری شرکت را منعکس ننماید. از آن جایی که این رفتار مداخله گرایانه (مدیریت سود) ممکن است بر کیفیت اطلاعات افشا شده و مفید بودن آن ها برای تصمیمات سرمایه گذاری اثر داشته باشد، احتمال دارد اعتماد سرمایه گذاران به فرایند گزارشگری مالی را تقلیل داده و گذشته از این ممکن است موجب تخصیص نادرست منابع کمیاب اقتصادی به سمت سرمایه گذاری ها با کارایی اندک گردد همان طور که اشاره شد، امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار می رود. به دلیل این که سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم به رقم سود توجه خاصی دارند این پژوهش ها از جنبه رفتاری، اهمیت خاص خود را دارد. به این ترتیب، سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتر در سهام شرکت هایی سرمایه گذاری می کنند که روند سود آنها با ثبات تر است .فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی كه می توان از روش های اجرایی یك استاندارد حسابداری برداشت كرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باش د. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. در زمانی كه تفسیر یك استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یكپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی كمتر می شود. اصول تطابق و محافظه كاری نیز می تواند باعث مدیریت سود شود (نوروش و همکاران،1384،ص168)1 برخلاف اینكه، اكثر افراد هموارسازی را سوءاس تفاده از انعطاف پذیری در گزارشگری می دانند، به نظر ما، مدیران باخرد كه هدفشان افزایش ارزش شركت هایشان می باشد، در چارچوب الزامات قانونی و حسابداری اقدام به بیشتركردن ارزش شركت تحت نظر خود، استفاده می نمایند. (كیرشن هایتر و ملومند، 2002،ص 17) 2 در مقابل، اگر داده های آورده شده در صورت های مالی به زیان صاحبان سود تغییر کند، تقلب مدیریت در جهت مقاصد فردی اش محسوب می گردد. هانت ، مویر وشلوین ، (1997) بررسی كرده اند كه آیا صلاحدید مدیریت كه در مدیریت سود اعمال می شود، بر ارزش شركت تأثیری دارد یا خیر؟ یافته های پژوهش های آنها نشان داد كه نشان دادن رقم پایین تر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه می شود. آشكار است هنگامی كه نظرهای شخصی مدیریت باعث كاهش سود می شود، یكپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.بازی با «ارقام مالی» (نامی كه گاهی اوقات برای مدیریت سود به كار می رود) می تواند تأثیر كاملا منفی، در هنگام كشف شدن باقی بگذارد. «با استفاده از حسابداری مدیریت سود، مدیریت می تواند تصورهای سایرین نسبت به عملكرد شركتش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شركت ممكن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامی كه اشتباه هایی كشف می شود شركت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث كاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایه اش خواهد شد (مافورد و كومیسكی، 2002،ص 8) . مدیریت سود زمانی رخ می دهد كه مدیران قضاوت خویش را در گزارش گری مالی و در نحوه ثبت وگزارش های مالی بصورتی وارد نمایند كه تغییر در محتوای گزارش های مالی، برخی از سهامداران را نسبت به عملكرد اقتصادی شركت گمراه نماید و بر معیارها و پیامدهای قراردادی كه وابسته به ارقام حسابداری گزارش شده اند تأثیر گذارد. از جمله مواردی كه مدیران می توانند بر آنها اعمال قضاوت نمایند عبارتند از: عمر مفید دارایی ها و ارزش اسقاط دارایی های بلند مدت و برآورد مطالبات مشكوك الوصول و انتخاب یك روش از بین روشهای مختلف حسابداری كالا و استهلاك و سرمایه گذاری ها و تخصیص هزینه ها در قیمت تمام شده و ; . تمامی این موارد، جزیی از اقلام تعهدی حسابداری هستند ك ه مدیران در رابطه با آنها دارای اختیار می باشند. بدین ترتیب اعمال آنها كه منجر به اعمال مدیریت سود می شود جزء اقلام تعهدی اختیاری هستند ولی اقلام تعهدی غیر اختیاری بواسطه مقررات و سازمان ها و دیگر عوامل خارجی محدود هستند و در اختیار و كنترل مدیریت نیستند. لذا مدیریت امكان تغییر آنها را ندارد. در متون حسابداری از اقلام تعهدی اختیاری بعنوان شاخص مدیریت سود نام می برند. در بعضی از متون تحقیقی از اصطلاح مدیریت عایدات بجای مدیریت سود استفاده شده است. این در حالی است كه بین مفهوم سود و سود خالص با عایدات در متون تئوری حسابداری تفاوت وجود دارد؛ بطوریكه عایدات خود بخشی از سود خالص است و سود خالص بخشی از سود جامع ( آلتمن، 2001، ص145) . نقش اصلی گزارشگری مالی انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است. برای انجام این مهم، مدیران از فرصت هایی برای اعمال قضاوت در گزارشگری مالی برخوردار شده اند مدیران می توانند از دانش خود درباره فعالیت های تجاری برای بهبود اثربخشی صورتهای مالی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان استفاده کنند. با این حال چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی (درون و برون سازمانی) از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری اختیاراتی داشته باشند، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد. فرضیه های اصلی مطرح شده )واتز و زیمرمن ، 1986،ص155) فرضیه های طرح پاداش، فرضیه های قرارداد بدهی و فرضیه های هزینه های سیاسی هستند که در زیر تشریح می شود: 1-3-2) فرضیه های طرح پاداش فرضیه های طرح پاداش، نقش گزینش های حسابداری در طرح های جبران خدمات مدیریت را مورد بحث قرار می دهد. داده های صورت های مالی به خصوص سود خالص، اغلب برای اندازه گیری عملکرد مدیران مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین مدیریت برا ی گزینش روش های حسابداری و اعمال اختیارات در حوزه برآوردهای حسابداری به منظور بهبود مزایای جبران خدمات خود دارای انگیزه هایی هستند (بولو و حسینی، 1386، ص74)3 . 2-3-2) فرضیه های قرارداد بدهی دومین فرضیه اصلی مطرح شده توسط واتز و زیمرمن فرضیای بدهی ناشی می شود. بستانکاران، محدودیت هایی را برای پرداخت سود، بازخرید سهام و ایجاد بدهی اضافی به شرکت تحمیل می کنند تا از بازپرداخت اصل و فرع بدهی های شرکت اطمینان حاصل نمایند. این محدویت ها اغلب در قالب اعداد و ارقام حسابداری و نسبت ها بیان می شود. بنابراین فرضیه قرارداد بدهی بیانگر آن است که مدیران شرکت های دارای نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بالاتر برای اجتناب از ناکامی شرکت در تحقق بخشی از شرایط پیش بینی شده در قرارداد، به سوی انتخاب رویه های حسابداری افزاینده سود گرایش پیدا می کنند . 3-3-2) فرضیه های هزینه های سیاسی آخرین فرضیه نظریه اثباتی، فرضیه هزینه های سیاسی است که به بررسی نقش گزینش های حسابداری در فرایند سیاسی می پردازد. فرایند سیاسی به شرکت ها یا صنایعی که تصور می شود از مزایای کسب سود اضافی یا عرضه کالاها یا خدمات عمومی بهره مند هستند، هزینه هایی را تحمیل می نماید . آگاهی از کسب سود بیش از حد توسط این شرکت ها یا صنایع ممکن است به فشارهایی بر آنها در جهت کاهش قیمت ها یا وضع مقررات شدیدتر و سختگیرانه منجر شود. بنابراین، مدیران این شرکت ها ممکن است انگیزه هایی را برای گزینش رویه های حسابداری داشته باشند و از اختیارات خود برای کاهش سودهای گزارش شده و کاهش ریسک های سیاسی استفاده نمایند. با وجود نظریه های اثباتی در خصوص مدیریت سود مطالعات اخیر مدیریت سود تاکید خود را از نظریه های اثباتی به انگیزه های بازار سرمایه نظیر رفتار فرصت طلبانه مدیران تغییر داده اند. مطالع ات اخیر، این موضوع را که مدیران ممکن است عامدانه سرمایه گذران را در خصوص ارزش شرکتها گمراه کنند، مورد بررسی قرار داده اند. تعریف مدیریت سود هیلی و والن،1999 مطابق با این تغییر جهت است.طبق تعریف مذکور،مدیران در گزارشگری مالی به صورت عمدی از قضاوت برای ایجاد ابهام درارزش ذاتی شرکت یا تاثیرگذاری بر تخصیص منابع استفاده می کنند. دلیل محتمل برای چنین تمرکزی در حال حاضر، جلب توجه عمومی فوق العاده به سوءاستفاده از روش های حسابداری توسط مدیریت است (بولو و حسینی، 1386،ص 75)1 4-3-2) تئوری نمایندگی2تئوری زیربنایی مربوط به این پژوهش، تئوری نمایندگی می باشدکه توسط جنسن و مکلینگ3 (1976) ارائه شده است. بر اساس این تئوری مدیران، نمایندگان سهامداران شرکت بوده و بایستی در جهت منافع آنها عمل نمایند.اما گاهی اوقات مدیران در وضعیت هایی قرار می گیرند که تصمیم هایشان به نفع سهامداران شرکت نبوده و باعث مخدوش شدن گزارش های مالی می شوند، که این مسئله به مشکلات نمایندگی معروف است. یكی از راه هایی كه می توان موضوع اقتصاد اطلاعات را بهتر درك كرد این است كه الگو را گسترش داد و به جای یك نفر دو نفر در آن گنجانید. یكی از این افراد «نماینده» دیگری است كه او را«موكل» می نامند.(از همین دیدگاه تئوری نمایندگی مطرح می شود، زیرا مسئله وكیل و موكل مطرح است) نماینده طبق قرارداد وظیفه هایی بر عهده می گیرد كه به جای موكل خود انجام دهد و موكل طبق قرارداد به وكیل یا نماینده خود پولی پرداخت می كند. برای مقایسه می توان به مالك واحد تجاری و مدیر آن واحد اشاره كرد. از این دیدگاه، مالك را«برآورد كننده اطلاعات» و نماینده وی را«تصمیم گیرنده»می نامند. فرض براین است كه «برآوردكنندگان اطلاعات» مسئولیت انتخاب سیستم اطلاعات را برعهده دارند. انتخاب یا گزینش آنها باید به شیوه ای انجام شود كه نماینده بتواند برای تأمین منافع آنان (براساس اطلاعاتی كه در دسترس وی قرار می گیرد) بهترین تصمیم ها را اتخاذ نماید. به عبارت دیگر، كارها برعهده نماینده است در حالی كه تابع مطلوبیت در رابطه با خواست های مالك واحد تجاری مورد توجه قرار می گیرد.با توجه به اینكه مالكان شركت یا كسانی كه نماینده ای را تعیین می كنند، همواره خواستار نتیجه حاصل از فعالیت نماینده خود می باشند، در تئوری نمایندگی به نقش حسابداری(در ارائه اطلاعات پس از یك رویداد) توجه خاص می شود و این نقش حسابداری را به اصطلاح «نقش پس از تصمیم» می نامند. اغلب این نقش مرتبط با نقش«تصدی گری»حسابداری می شود كه در اجرای آن نماینده گزارش مربوط به رویدادهای گذشته را به یك«موكل» (مالك شركت) می دهد. این وضع باعث می شود كه حسابداری علاوه بر«توان پیش بینی»دارای توان مربوط به بازخورد اطلاعات هم بشود. با توجه به این الگو و بسط یا گسترش آن می توان به نكات مهمی پ ی برد. بسط یا گسترش الگو در رابطه با شیوه ای كه این دو طرف در اطلاعات و ریسك سهیم می شوند، مطرح می گردد. برای مثال، در یك داستان استاندارد اقتصادی، اساس فرض براین گذاشته می شود كه مالكان ریسك گریز، ریسك مربوط به شركت را می پذیرند، در حالی كه مدیران به عنوان نمایندگانی عمل می كنند كه از نظر ریسك خنثی می باشند. معمای حاصل از داستان مزبور این است كه با استفاده از«تئوری نمایندگی»می توان ثابت كرد كه اگر مدیریت در برابر ریسك بی تفاوت باشد ولی مدیران، ریسك گریز باشند در آن صورت مدیریت (و نه مالكان) در ازای یك حق الزحمه، ریسك را می پذیرند و باز اینكه دیدگاه مزبور باعث مخدوش شدن این داستان می شود كه طرفداران سیستم سرمایه داری از این بابت به پاداش هایی دست می یابند كه متحمل همه ریسك ها می شوند! واكنش اقتصاددانان بدین گونه است كه اساس فرض خود را براین می گذارند كه مدیران هم ریسك گریز می باشند. تأثیر متقابل ریسك گریزی نسبی بین مدیران و مالكان باعث می شود كه تئوری نمایندگی برای حسابداران جذاب ترین مسئله را بوجود آورد. اطلاعات یكی از ابزارها یا روش هایی است كه می توان پدیده عدم اطمینان را كاهش داد و حسابداران می توانند بدین وسیله در تسهیم ریسك بین مدیران و مالكان نقش مهمی ایفا كنند (احمد بلکوئی،1381، ص89)1زمانی كه دو طرف از همه حالت های ممكن بی اطلاع هستند، و در نتیجه آنها نمی توانند همه نتیجه های قطعی ومطمئن را مورد توجه قرار دهند. یك چنین حالتی را«نامتقارن بودن اطلاعات»می نامند. برای مثال، امكان دارد مالكان شركت از اولویت ها یا سلیقه های مدیران ناآگاه باشند و بنابراین نتوانند محاسبه های ارائه شده در بالا را انجام دهند (پارساییان، 1385،ص 251)2نمونه ای خاص از اطلاعات ناقص در«تئوری نمایندگی»زمانی وجود خواهد داشت كه مالك نتواند همه اقدامات مدیر را مورد مشاهده قرار دهد. امكان دارد این اقدام ها یا عملیات از آنچه مالك انجام می داد، متفاوت باشد، زیرا مدیر دارای سلیقه ها یا الویت های متفاوتی است. این وضع باعث می شود مسئله ای به نام«خطر اخلاقی3»به وجود آید. یك را ه حل این است كه مالكان با یك مؤسسه حسابرسی قرار داد ببندند تا هر آنچه به وسیله مدیریت انجام می شود، كنترل گردد. راه دیگر این است كه برای مدیریت انگیزه هایی ایجاد شود، مانند دادن سهام شركت به مدیران، تا اولویت های آنان با اولویت های مدیران در یك مسیر قرار گیرند( همان منبع ،ص158)4در این مطالعه رفتار مدیریت سود، تحت عنوان رفتارهایی شناخته شده است که در آن رفتارها، منافع مدیران و سهامداران با هم در تضاد هستند. پژوهش های انجام شد ه در این زمینه نشان می دهندكه مدیران از طریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییر در برآوردهای حسابداری و مدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می كنند. یكی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است كه استفاده كنندگان بتوانند ب ا اتكاء بر صورت های مالی تصمیم های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ كنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارش گری می باشد كه منافع تمام استفاده كنندگان بصورت مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همان طور كه از تعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی كه منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می كند، سود را طوری گزارش می كنند كه این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده كنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند كه بر مطلوبیت صورت های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، درحالیكه استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشكل از آنجایی ناشی می شود كه رفتار مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه كننده شدن صورت های مالی از نظر قرار گرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشكلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورت های مالی اشكال بگیرند. پس با توجه به این موضوع كه سود یكی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری هاست، آگاهی استفاده كنندگان از قابل اتكاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیم های بهتر یاری دهد. در این پژوهش سعی شده است كه به استفاده كنندگان از صورت های مالی این آگاهی داده شود كه گاهی اوقات سود، مدیریت می شود و از این رو سود گزارش شده از سود واقعی متفاوت خواهد بود. در این صورت استفاده کنندگان باید در تصمیم گیری های خود دقت بیشتری بعمل آورده و علاوه بر كمیت سود این شركت ها به عامل مهم «رفتار مدیریت سود» نیز توجه نماید. هیلی و والن تعریف زیر را از مدیریت سود ارایه داده اند: «مدیریت سود زمانی رخ می دهد كه مدیر برای گزارش گری مالی از قضاوت شخصی خود استفاده می كند، و این كار با هدف گمراه كردن برخی از سهامداران درباره عملكرد واقعی و یا برای تأثیر در نتایج قراردادهایی كه به ارقام حسابداری گزارش شده بستگی دارند، انجام می دهد.» اسكات به مدیریت سود به عنوان اختیار شركت در انتخاب سیاست های حسابداری برای دستیابی به برخی اهداف خاص مدیر، اشاره می كند. فرن و همكاران دستكاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیش داوری مربوط به ” سود مورد انتظار” را به عنوان مدیریت سود، تعریف می كند. كلاگ دو انگیزه اصلی برای مدیریت سود تعریف می كند: تشویق سرمایه گذاران برای خرید سهام شركت و افزایش ارزش بازار شركت. دی در یك مقاله كاملاً نظری، مباحث مربوط به منافع را عنوان كرده است. به نظر می رسد كه مدیریت سود معمولاً از استفاده مدیران از مزایای عدم تقارن اطلاعاتی سهامداران ناشی می شود. این مسئله، كانون تعریف ارایه شده توسط اسكات است. دی، در مباحث مذكور، حداقل دو مسئله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران كه توسط سرمایه گذاران تأمین می شود، سود دستكاری می شود.ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند كه بازار برداشت بهتری از ارزش شركت داشت ه باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه از سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی، كه ایجاد كننده یك تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، بوجود می آید (مونس خواه، 1389،ص 42)1 5-3-2) انواع قراردادها و نظریه نمایندگی نظریه نمایندگی فرض می كند كه كارفرما و عامل دارای اهداف متفاوتی از یكدیگر هستند، هر دو ریسك گریز و دارای درجه ریسك گریزی متفاوتی می باشند. عامل در صورت یافتن فرصت سعی می كند كه كارگریز باشد و در نهایت عامل وكارفرما هریك به دنبال حداكثر كردن منافع شخصی خویشند. با توجه به این، دو مشكل اساسی یا «خطر اخلاقی» بوجود می آید كه باید مورد توجه قرار گیرد: 1)عدم تقارن اطلاعات: این مشكل در حالتی اتفاق می افتد كه یكی از طرفین قرارداد(كارفرما یا عامل) دارای اطلاعاتی می باشد كه طرف مقابل در جریان آن اطلاعات قرار ندارد. بنابراین دارنده اطلاعات می تواند قرارداد را بگونه ای منعقد كند كه منافع خود را افزایش دهد و طرف مقابل متضرر شود. 2)كارگریزی: یا شانه خالی كردن از زیر كار به این معنی است كه عامل در صورت یافتن فرصت، سعی می كند از انجام كار به نحو مطلوب خودداری وكار محول شده به وی را به نحو شایسته ای به انجام نرساند، یا اینكه آن كار را در زمان طولانی تر از زمان مشخص شده در متن قرارداد به اتمام برساند. در نتیجه، كارفرما باید نظارت وكنترل كاملی بر كاركرد عامل داشته باشد.با توجه به ویژگی هایی که در بالا اشاره شد، كارفرما باید هنگام انعقاد قرارداد، به ویژگی های اخلاقی و فرهنگی عامل توجه ویژه ای داشته باشد. در فرهنگ هایی كه خیانت و فریبكاری مورد پذیرش افراد نمی باشد، معمولاً افراد سعی می كنند كه اطلاعات واقعی خود را به صورت كامل در اختیار یكدیگر گذاشته و پس از قبول كار و انعقاد قرارداد، تلاش می كنند كه كار قبول شده را به نحو مطلوبی انجام دهند. به عبارت دیگر، در چنین فرهنگ هایی مشكلات خطر اخلاقی، عدم تقارن اطلاعات وكارگریزی افراد كمتر به چشم می خورد. اما هنگامی كه خطر اخلاقی وجود دارد، برای هماهنگی بین اهداف كارفرما و عامل، دو نوع قرارداد را می توان به كار گرفت (کانر ،1998ص165) 2 که در ادامه مورد بحث قرار می گیرند. 1-5-3-2) قرارداد برمبنای رفتار یا زمان این نوع قراردادها معمولاً مقطوع بوده و مبلغ قرارداد، همراه با وظایف هر یك از طرفین در ابتدای امضاء آن مشخص است. به عنوان نمونه در كشور ما، قرارداد بین دولت وكارمندان دولت یك نوع قرارداد بر مبنای رفتار می باشد كه درآن، دولت به عنوان كارفرما وكارمندان دولت به عنوان عامل یا عاملان شناخته می شوند. جان و ویتز این نوع قراردادها را مورد انتقاد قرارداده وگفته اند كه: در این نوع قراردادها، كارگری كه عملكرد و كارایی بهتری را از خود نشان می دهد در مقایسه با كارگری كه كارایی چندانی را از خود نشان نمی دهد یكسان فرض می شود. به عبارت دیگر، در این نوع قراردادها به كارایی و سطح خدمات ارائه شده توسط كارگران (عاملان) توجه نمی شود. در این نوع قراردادها به همه افراد با یك چشم نگاه می شود و مسلماً این امر باعث خواهد شد احتمالاً كارگرانی كه كارگریز نمی باشند، رفته رفته و به مرور زمان به پیروی از سایر كارگران كارگریز شوند. گرهارت و راینس نیز اعتقاد دارند كه در قرارداد برمبنای رفتار، كارگر در صورت یافتن فرصت سعی می كند از انجام كار شانه خالی كند. در نتیجه طبق گفته فاما و جنسون كارفرما لازم است كه عمل عامل را تحت كنترل خود درآورده تا مطمئن شود كه عامل كار را در زمان مقرر و به نحو صحیح انجام می دهد (حساس یگانه، 1385،ص 19)6 2-5-3-2) قرارداد برمبنای نتیجه یا محرك7 در این نوع قرارداد سعی می شود كه عملكرد وكارایی افراد مورد توجه قرار گیرد و عاملانی پاداش وكارمزد بیشتری دریافت كنند كه عملكرد بهتری از خود نشان می دهند. در واقع این قرارداد، نوعی قرارداد برمبنای خروجی بوده و قرارداد از نوع«محرك»نیز شناخته شده است. علت نام گذاری این قرارداد به این نام این است كه با انعقاد آن، عامل احساس می كند براساس نتیجه كار خود پاداش یا كارمزد خواهد گرفت. در نتیجه، تلاش خواهد كرد كارایی بهتری را از خود نشان دهد. از آنجایی كه در این نوع قرارداد، عامل احساس می كند براساس كاركرد مزد خواهد گرفت، در نتیجه سعی می كند كمتر كارگریز باشد. یعنی مصداق«مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد»، حاصل می شود.از آنجا كه این قراردادها باعث ایجاد انگیزه و تحرك در عامل می شود به این نام نیز شناخته شده است. مهم ترین مزیت قرارداد بر مبنای نتیجه رفع مشكل كارگریزی است. به گونه كلی عاملانی كه اعتقاد بالایی به دریافت مزد براساس نتیجه عمل دارند معمولاً این نوع قرارداد را بر نوع دیگر ترجیح می دهند ایسنهارد اعتقاد دارد كه قرارداد بر مبنای نتیجه به سبب داشتن ویژگی هایی همچون عدم كارگریزی عامل، از قرارداد بر مبنای رفتار بهتر می باشد. اما مشكل اصلی در قرارداد بر مبنای رفتار، در واقع همان مشكل خطر اخلاقی است. زمانی كه عامل احساس كند مبلغ مشخصی را در آینده دریافت خواهد كرد احتمالاً سعی می كند تا حد امكان، در صورت یافتن فرصت، از انجام كار شانه خالی كند. به عبارت دیگر، مشكل كارگریزی در این نوع قرارداد در مقایسه با قرارداد از ن وع نتیجه یا محرک بیشتر می باشد (مونس خواه، 1389،ص 45)2مفاهیم و مباحث مطرح در قلمرو نظریه نمایندگی عبارتند از هموار سازی سود، حسابداری تعدیلات جامع، حساب سازی ومدیریت سود، که در ادامه مورد بحث قرار گرفته است. 6-3-2) هموار سازی سودهموارسازی سود نوعی دستكاری در سود است كه با هدف نمایش یك جریان پایدار و فزآینده از سود در گزارش های مالی انجام می شود. بعبارت دیگر هموارسازی سود موجب كاهش نوسانات سود می شود همچنین باید اضافه نمود كه در این میان تنها از تغییرات سود و دامنه آن كاسته می شود و در بلند مدت چیزی به سود گزارش شده اضافه نمی گردد. لازمه چنین اقدامی وجود ذخایر كافی در حساب ها برای جبران كاستی های سود در یك دوره می باشد. می توان هموار سازی سود را نوعی اقدام آگاهانه با هدف طبیعی نشان دادن(عادی ساختن) سود دانست كه مدیریت می خواهد بدین وسیله به یك سطح مطلوب و مورد نظر از سود، دست یابد. مشاهدات هوپ ورث3(1953) حكایت از آن داشت كه«;به منظور هموارسازی یا هم سطح كردن سود خالص یك دوره و از بین بردن نوسان های سود; از روش های گوناگون حسابداری استفاده می شود و شركت ها می كوشند بدین وسیله سود خالص را به دوره های حسابداری متوالی تخصیص دهند.» به دنبال این ادعا، موسن ، دانز ، وگوردن ، بحث هایی را مبنی براینكه انگیزه مدیران برای هموارسازی سود براساس این فرض قرار دارد كه مدیریت ترجیح می دهد سود و نرخ رشد آن دارای نوعی ثبات باشند، و نه این كه جریان مربوط به میانگین سود پیوسته افزایش یابد و شاهد نوسانات سنگین باشد، به صورتی دقیق تر، مطرح كردند. گوردن دیدگاه خود را درباره هموار سازی سود به صورت زیر ابراز داشت: قضیه1: شاخصی را كه مدیریت شركت در فرآیند انتخاب از میان روش های گوناگون حسابداری به كار می برد بر این اساس قرار دارد كه مطلوبیت یا رفاه اقتصادی به حداكثر برسد.قضیه2: افزایش مطلوبیت مدیریت از جهت 1) امنیت شغلی، 2) سطح درآمد و نرخ رشد در آن و 3) سطح و نرخ رشد در اندازه یا بزرگی شركت.قضیه3: تأمین هدف های مدیریت ابراز شده در قضیه 2 تا حدی به رضایت سهامداران نسبت به عملكرد شركت بستگی دارد، یعنی اگر سایر عوامل ثابت باشد هر قدر سهامداران ابراز رضایت یا سعادت بیشتری بكنند امنیت شغلی، درآمد و سایر خواست های مدیریت نیز بیشتر خواهد شد.قضیه4: رضایت سهامداران نسبت به میزان افزایش متوسط نرخ رشد سود شركت(یا متوسط نرخ بازده سرمایه)و ثبات سود شركت. این قضیه به شیوه های راحت و آشكار در قضیه شماره 2 مورد تأیید قرار می گیرد. قاعده: با فرض اینكه چهار قضیه بالا مورد قبول واقع شوند یا صحت آنها به اثبات ب رسد، می توان چنین نتیجه گیری کرد كه، مدیریت در محدوده قدرت خود، یعنی محدوده ای كه مقررات حسابداری مجاز می داند، می كوشد: 1) سود مورد گزارش را هموار سازد و 2) نرخ رشد سود را هموار كند. مقصود ما از «هموار سازی نرخ رشد سود» این است که: اگر نرخ رشد بالا باشد رویه ای از حسابداری به كار برده خواهد شد كه آن را كاهش دهد و عكس این نیز صادق است (دستگیر، سجادی و ثابت، 1386،ص 23)4بیدل من هموار سازی سود را به بهترین شكل ممكن، بصورت زیر بیان کرده است:می توان هموار سازی سود خالص مورد گزارش را به این صورت تعریف كرد: اقدام آگاهانه برای كاستن از نوسان های ناشی از تغییر در سطح سود خالص به گونه ای كه در زمان كنونی برای شركت عادی جلوه كند. به این مفهوم، هموار سازی سود نمایانگر تلاشی است كه مدیریت انجام می دهد تا تغییرهای غیر عادی سود را بدان حد كاهش دهد كه با توجه به اصول حسابداری و مدیریت سالم، مجاز است (نوروش و همکاران، 1385،ص 166)1 .برای روشن تر شدن موضوع هموار سازی انواع هموار سازی و همچنین روشهای هموار سازی ارائه می شود: 1-6-3-2) انواع هموارسازی سودانواع هموارسازی سود در نمودار شماره1-2ارائه گردیده است و عبارتند از: هموارسازی واقعی و مصنوعی. آناند موهان جول2 وآنجان وی تاكور3 می گویند: هموارسازی واقعی همراه با تصمیم¬هایی است كه بر توزیع وجوه نقد شركت تأثیر می گذارند و باعث از بین رفتن ارزش شركت می شوند. تغییر در زمان سرمایه¬گذاری وقتی سود به طور مصنوعی هموار شده جریان¬های نقدی را تحت تأثیر قرار نمی دهد. این نوع هموارسازی با استفاده از انعطاف پذیری گزارش¬گری بدست می آید (حاجیوند، 1375،ص 74)4 داس چر و مالكوم 5 وجه تمایز بین هموارسازی واقعی و مصنوعی را بدین صورت بیان كردند: چنانچه یك معامله واقعی بدون در نظر گرفتن تأثیر آن بر هموار سازی سود به فرآیند حسابداری اطلاق می شود كه باعث انتقال هزینه و/ یا درآمد از یك دوره به دوره دیگر می گردد;. هموارسازی مصنوعی هنگامی حاصل می شود كه مدیران قدرت تصمیم گیری دارند. مثلاً پروژه تحقیقاتی سرمایه ای شود یا عمر مفید و الگوی تخصیص آن طی عمر مفید تعیین كنند.پژوهش¬گران متعددی سعی برتفكیك اثرات سه نوع هموارسازی از یكدیگر داشتند اما نتیجه پژوهش¬های آنان نشان می دهد كه تفكیك اثرات سه نوع هموارسازی از یكدیگر امكان پذیر نیست و فرآیند هموارسازی سود، ناشی از اثرات هر سه نوع هموارسازی است. آنچه در مطالعات انجام شده بیشتر مورد توجه قرار گرفته، هموارسازی مصنوعی بوده است و شاخص¬های ارائه شده برای تعیین هموارسازی نیز بر این نوع هموارسازی تمركز دارند. نمودار (1-2) انواع هموارسازی سود بر اساس مدل روزن بوم و ون در گوت و مرتنز هموارسازی سود یك استراتژی بلند مدت است كه مدیران شركت¬ها برای كاستن از نوسانات سود گزارش شده اتخاذ می كنند. برای هموار سازی سود باید ابزارهای متعددی را به خدمت گرفت؛ به همین خاطر توانایی مدیریت برای هموارسازی سود را می توان با ابزارهایی كه برای هموارسازی سود به كار گرفته اندازه گیری كرد. مدیریت با انتخاب آزادانه اصول حسابداری، وجوه نقد ناشی از عملیات را به سختی می تواند تحت تأثیر این انتخاب ها قرار دهد. میلك و جیاكومینو می گویند: محاسبه و استفاده از وجوه نقد ناشی از عملیات، تحریف¬ها را حذف می كند. با توجه به اینكه شركت¬ها از روش¬های مختلف استهلاك استفاده كرده و عمر مفید متفاوتی برای دارایی¬ها قائل می شوند وجوه نقد ناشی از عملیات، این نقایص مقایسه سود شركت¬ها را حذف می كند. راپاپورت نیز با نظر آنان موافق بوده و عقیده دارد كه روش¬های حسابداری، وجوه نقد ناشی از عملیات را تحت تأثیر قرار نمی دهد (حاجیوند، 1375،ص 78)5 2-6-3-2) روش های هموارسازی سودهمانطور که در مطالب قبلی نیز اشاره شد هموارسازی سود به سه روش انجام می شود:1) هموارسازی از طریق وقوع رویداد و یا شناخت وثبت آن2) هموارسازی از طریق تخصیص به دوره های زمانی3) هموارسازی از طریق طبقه بندیتحقیقات جدید نشان می دهد هموارسازی سود تنها مربوط به مدیریت رده بالا و تهیه گزارش های مالی برون سازمانی نمی شود؛ بلكه فرض بر این است كه هموارسازی در مدیریت رده پایین و حسابداری درون سازمانی در قالب رفتار آرامش بخش سازمانی و رفتار آرامش بخش بودجه ای نیز وجود دارد (نوروش و همکاران، 1385،ص166)1 7-3-2) حسابداری تعدیلات جامع معمولا مدیران جدید به محض ورود به شركت، به بررسی اقدامات مدیران قبلی می پردازند و اعلام می كنند كه مدیران قبلی برخی از درآمدها را زودتر شناسایی كرده اند و از انجام بسیاری از هزینه های اختیاری همانند تحقیق و توسعه طفره رفته اند؛ تا از این طریق عملكرد سود و زیان خود را بهتر جلوه دهند. از اینرو از نخستین اقدامات مدیریت جدید پیرایش كامل حساب ها و بیرون كشیدن اقلام هزینه ای نهان در حساب ها و یا انجام مخارج اختیاری به تعویق افتاده است كه به این اقدام«حسابداری تعدیلات جامع»گفته می شود. پژوهش های انجام شده در این مورد گواه كاهش رقم كلی اقلام تعهدی اختیاری در اولین سال تغییر مدیریت است (همان منبع، ص46)2 8-3-2) حساب سازیحساب سازی یك اصطلاح كلی است كه برای توصیف وضعیتی است كه در آن مدیریت با دست زدن به اقدامات غیر متعارف سعی در تحریف واقعیت و ارائه تصویری غیر واقعی از شركت نماید. این اصطلاح بیشتر توسط روزنامه نگاران مجلات اقتصاد ی استفاده می شود. در حسابرسی نیز به اعمالی گفته می شود كه پیش از تاریخ ترازنامه صورت می گیرد تا سبب بهبود تصویر مالی شركت گردند. مثال هایی از این دست، انتقال بخشی از پرداخت ها یا دریافت های نقدی و یا انتقال بخشی از فروش ها و هزینه های یك دوره به دوره بعد می باشند. این اقدامات در واقع نوعی تحریف به حساب می آیند كه عدول از استانداردهای حسابداری تلقی می گردند (دستگیر و سلیمانیان، 1386،ص 59 )39-3-2) انگیزه های مدیریت سود1-9-3-2) تامین انتظارات تحلیل گران مالیبطور کلی انتظارات تحلیل گران مالی و پیش بینی کنندگان وضع مالی شرکت به دو قسمت عمده تفکیک می شود : انتظارات در مورد سود و درآمد عملیاتیفشار برای برآورد کردن سود مورد انتظار ، بسیار بیشتر از درآمد عملیاتی است و شاید اولین عامل سوق دادن مدیران به انجام مدیریت سود همین عامل باشد. که باعث می شود روش های شناخت سود را مورد تردید قرار گیرد. مقراس و ولد (2002) طی پژوهشی نشان دادند که روش های نامناسب شناسایی سود دلیل 3/1 از تجدید ارائه های داوطلبانه و اجباری در سازمان اوراق بهادار بین سال های 1977 تا 2000 بودهاست. نکته قابل توجه این است که معمولا این خود شرکت ها هستند که انتظارات درآمدی را به وجود می آورند. بنابراین فشار برای تامین این انتظارات درآمدی بر آنها وارد می شود، معمولا شرکت ها درآمدهای آتی خود را به صورت تقریبی به تحلیل کنندگان و سرمایه گذاران اعلام می نمایند. بنابراین مدیران معمولا خود را موظف به پوشش دادن هدف اعلام شده می بینند.بسیاری از شرکت ها مانند اینتل، کوکا کولا و جیتل روش معکوس را پیش گرفته اند و دیگر اقدام به ارائه اطلاعات میان دوره ای و درآمدهای سالانه پیش بینی شده به تحلیل گران نمی نمایند. این شرکت ها در جواب این اقدام، ادعا می کنند که تمرکز خود را از دستیابی به اهداف کوتاه مدت به اهداف بلند مدت تغییر داده اند (خاد الموتسم عبدلغانی، 2005،ص1003) . 2-9-3-2) به منظور جلوگیری از مشکلات تعهدات استقراض و تلاش برای کم کردن هزینه های سیاسیشرکت ها باید از وام ها و بدهی هایی که تعهداتی را در صورت عدم دسترسی به سودی معین ایجاد می کند، اجتناب کنند. چرا که در صورت برآورده نشدن این ت عهدات اعتبار دهنده ممکن است نرخ بهره بیشتری را طلب کند و یا اینکه پرداخت یکجای طلب خود را درخواست نماید. در نتیجه برخی از شرکت ها ممکن است از مدیریت سود به منظور جلوگیری از نقض تعهدات ذکر شده استفاده نمایند. از طرف دیگر برخی از شرکت ها ممکن است انگیزه کم نشان دادن سود خود را داشته باشند تا از مشکلات سیاسی ناشی از بازده بیش از حد مورد انتظار جلوگیری کنند. برای مثال اگر قیمت گازوئیل به شدت افزایش پیدا کند و کارخ انجات نفتی سود بسیار زیادی به دست آورند. این مساله ممکن است باعث ایجاد انگیزه در دولت برای افزایش مالیات بر درآمد شرکت های مذکور شود و یا انگیزه برای کنترل کردن قیمت گازوئیل ایجاد نماید (همان منبع،ص48)1 3-9-3-2) هموارسازی سود طی یک دوره زمانی بلند مدت با رشد مناسباین اعتقاد برای سالیان متمادی وجود داشته وهنوز هم این باور وجود دارد که شرکت ها باید تغییرات شدید در سود خود را به حداقل برساند تا باعث حداکثر شدن قیمت سهام خود شوند. چرا که یک بستر بسیار متغیر از سود به معنی ریسک زیاد می باشد در نتیجه سهام شرکت در مقایسه با سهام شرکت هایی که روند سود نسبتا ثابتی دارندکاهش قیمت خواهدداشت. در نتیجه این شرایط برای شرکت ها، انگیزه ایجاد یک سود هموار با ضریب رشد معقول را به مدیریت القاء می کند (همان منبع،ص49)2 4-9-3-2) تامین کردن احتیاجات طرح پاداشی هیلی ، 1985 در پژوهشی نشان داد که سود بگونه ای توس مدیران مدیریت می شود که باعث ایجاد حداکثر پاداش ناشی از سود را برای آنها به همراه داشته باشند. زمانی که سود کمتر از سطح مورد نیاز بدست آوردن پاداش مدیریت باشد، سود به سمتی مدیریت می شود که حداقل مورد نیاز برای به دست آوردن آن پاداش را فراهم کند. برعکس، زمانی که سود در سطحی قرار می گیرد که از آن بالاتر برای مدیران ایجاد پاداش نمی کند، مدیران سود را به سمتی هدایت می کنند تا به سطحی پائین از حداکثر برسد تا در آینده از آن برای زمانی که سود بین حداکثر و حداقل است استفاده کرده و به گونه ای سود را مدیریت می کنند تا به حد بالا برسد . 5-9-3-2) تعویض مدیریتدر زمانی که احتمال تعویض مدیریت وجود داشته باشد معمولا سود مدیریت می شود، مدیریت یک شرکت عملکرد ضعیف، سعی می کند سود را افزایش دهد تا از تعویض (اخراج) احتمالی خود جلوگیری کند. از طرف دیگر مدیریت جدید شرکت ممکن است سعی می کند بخشی از درآمدهای سالهای آتی را در دوره هایی نشان دهد که مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و کم بودن درآمد را، در ابتدای دوره کاری خود ناشی از عملکرد نادرست مدیریت قبلی اعلام کند (همان منبع،ص126)3 10-3-2)مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بددر مدیریت سود «بد» كه در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است، تلاش می شود عملكرد عملیاتی واقعی شركت با استفاده از ایجاد ثبت های حسابداری مصنوعی یا تغییر برآوردها از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیأت اجرائیه یك شركت ممكن است تأثی رات یك حاشیه سود كم را با ثبت درآمدهای دوره بعد در این دوره یا كاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان كردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشاء نشده از مصادیق مدیریت سود بد می باشد. كه اغلب نیز امری غیر قانونی می باشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نادرست درآمد، قضاوت های محافظه كارانه، بیش از حد یا كمتر از حد می باشد. در بدترین حالت، اینها به تقلب منجر می شود.در مقابل، مدیریت سود «خوب» نیز وجود دارد. یك فعالیت عاقلانه و مناسب كه بخشی از فرآیند مدیریت مالی و اعاده ارزش سهامداران می باشد، از موارد مدیریت سود خوب به شمار می رود. مدیریت سود خوب از فرآیند روزمره اداره یك شركت با مدیریت عالی محسوب می شود كه در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می نماید، نتیجه ها وشرایط بازار را بررسی می كند، در برابر تمامی تهدیدها و فرصت های غیر منتظره واكنش مثبت نشان می دهد و تعهدها را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یك شركت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در كاركنانش در كنار ایجاد یك سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات و قابل پیش بینی و رسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرك های طرح ریزی و عملیاتی خوب، نه غیر قانونی است و نه غیر اخلاقی. نشانه ای از مهارت ها و پیشرفت است كه بازار در پی آن است و به آن پاداش می دهد. گاهی اوقات به این مدیریت سود «خوب»، مدیریت سود«عملیاتی»گفته می شود (دی جورج ) كه در آن مدیریت اقدام هایی را در جهت تلاش برای ایجاد عملكرد مالی با ثبات(با استفاده از تصمیم های قابل قبول و داوطلبانه) انجام می دهد. برای مثال، مدیریت ممكن است فعالیت روزانه كارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل كند و به كارگران بعد ازظهر مرخصی دهد. این تصمیم به خاطر آن است كه آنان به اهداف تولید به خوبی برسند یا به خاطر آن است كه سطح موجودی تولید شده به اندازه كافی بالا می باشد و نیازی به موجودی بیشتر نیست. یا این كه به عكس، كارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامی این موارد اتفاق می افتد، تجارت چیزی جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد با ثبات و قابل اتكاء، در كنار عكس العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست.یك مدیریت سود خوب ممكن است تصمیم گیری كند كه به اختیار در دوره¬ای كه درآمد عملیاتی پایین است، تعدادی از دارایی¬ها به فروش رود؛ شاید شركت در حال بستن یك قرارداد خوب باشد كه در دوره بعد درآمد زایی دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نكردن به اعتبار شركت، مورد نیاز باشد. در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده گمراه كننده نخواهد بود. برخی افراد باور دارند كه چنین عملی، تصمیم¬گیری را خدشه دار می نماید وكیفیت سود را كاهش می دهد ولی تصمیم¬گیری براین پایه استوار است كه آیا نتیجه¬های بدست آمده قابل اتكاء است و آیا مبادله¬ها به گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت كه مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله¬ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شركت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه می¬باشد (رحیمیان و همایونی راد،1387،ص 27)1 4-2) کیفیت حسابرسی : از کیفیت حسابرسی تعریف های گوناگونی کرده اند. در ادبیات حرفه ا ی کیفیت حسابرسی در رابطه با میزان رعایت استاندارد های حسابرسی مربوطه تعریف می شود. در مقابل پژوهشگران حسابداری ابعادی چندگانه برای کیفیت حسابرسی قائلند و این ابعاد اغلب به تعاریفی که ظاهری متفاوت دارند منجر می شود عمومی ترین تعریف ها از کیفیت حسابرسی عناصر زیر را در بر می گیرد :– احتمال وجود اشتباهات عمده در صورت های مالی که حسابرس بتواند آنها را کشف و گزارش کند .– احتمال این که حسابرس برای صورت های مالی حاوی اشتباهات با اهمیت گزارش مشروط صادر نکند .– سنجه ای برای توان حسابرس در کاهش اشتباهات و تحریفات جانبدارانه و بهبود کیفیت داده های حسابداری– دقت اطلاعاتی که حسابرس درباره آنها گزارش صادر کرده است .تعاریف مذکور درجات متفاوتی از ابعاد شایستگی و استقلال حسابرسان در انجام حسابرسی (استقلال واقعی ) و همچنین چگونگی درک استفاده کنندگان از استقلال آنها را در بر می گیرند (علوی طبری و همکاران، 1388،ص 33)2 اگر چه کیفیت درک شده حسابرسی می تواند با کیفیت واقعی حسابرسی مرتبط باشد اما لزوماً یکسان نیست. بنابراین ، حسن شهرت و مراقبت حرفه ای برای حفظ ویژگی های واقعی کیفیت حسابرسی و کیفیت درک شده استفاده می شود. به علاوه، باید در نظر داشت که مراقبت حرفه ای حسابرس کیفیت اطلاعات صورت های مالی را تحت تاثیر قرار می دهد در حالی که حسن شهرت حسابرس چگونگی درک ذی نفعان از اطلاعات مذکور را متاثر می سازد. 1-4-2) چارچوب کیفیت حسابرسی کیفیت حسابرسی در اغلب پژوهش های تجربی انجام شده پیرامون کیفیت حسابرسی به نوعی در رابطه با ریسک حسابرسی تعریف شده است. ریسک حسابرسی آن ریسکی است که حسابرس درباره صورت های مالی حاوی تحریف با اهمیت، نظر نامعتبر ارائه کند. برای مثال، دی آنجلو 1981 کیفیت حسابرسی را به عنوان احتمال ارزیابی بازار از (الف) تحریف های با اهمیت موجود در صورت های مالی که توسط حسابرس کشف نشده است. و (ب) گزارش تحریف های مذکور، تعریف نموده است. اکثر تعاریف دیگر از کیفیت حسابرسی به رغم تفاوت ها، برخی از ویژگی های دی آنجلو را بازتاب می دهند . تعریف دی آنجلو، ویژگی انتقادی از درک تاثیر حسابرسی بر اطلاعات صورت های مالی را نشان می دهد. بیانیه مفاهیم بنیادی حسابرسی، به توانایی حسابرس برای کنترل کیفیت اطلاعات تولیدی یا اطمینان بخشی از مطابقت آنها با اصول پذیرفته شده حسابداری می پردازد. مطابق قسمت (الف) از تعریف دی آنجلو این امر به شایستگی حسابرس یا توانایی کش ف تحریف با اهمیت مربوط می شود. قسمت (ب) از تعریف فوق، یعنی احتمال گزارشگری تحریف مذکور، موکول به استقلال حسابرس می باشد. از آنجا که تضاد م نافع بین استفاده کنندگان و تهیه کنندگان اطلاعات منجر به افزایش تقاضا برای حسابرسی می شود بنابراین استقلال باید ویژگی بنیادی حسابرسی باشد. درجه شایستگی (صلاحیت) و استقلال حسابرس به اجزای کیفیت حسابرسی وابسته است. نکته مهمی که در تعریف دی آنجلو وجود دارد این است که این تعریف در زمینه ی احتمالات ارزیابی شده بازار جای می گیرد. از این رو، این تعریف به درک بازار از این که آیا حسابرس عملیات حسابرسی را با شایستگی انجام داده و نیز میزان درک از استقلال حسابرس، وابسته است. دی آنجلو با معرفی مفهوم درک بازار از شایستگی (صلاحیت) و استقلال حسابرس به سمت تاکید بر اجزای کیفیت حسابرسی تغییر جهت می دهد. این مطلب به آنچه در بیانیه پژوهش حسابرسی شماره 6 تحت عنوان توانایی حسابرس برای افزایش اعتبار صورت های مالی توصیف شده است، مربوط می شود. حسن شهرت حسابرس اغلب در پژوهش های تجربی پیرامون کیفیت حسابرسی آزمون شده است. بنابراین اغلب در ادبیات مربوطه فاصله بین شایستگی (صلاحیت) و استقلال درک شده و واقعی مبهم می باشد. در راستای بررسی کامل مطالب گذشته ارائه تعریفی که وضعیت مذکور را ترسیم کند، مطلوب به نظر می رسد. نمودار (2-2) چارچوب كیفیت حسلبرسینمودار (2-2) برنامه ای را ارائه می کند که رابطه بین ابعاد مختلف کیفیت حسابرسی را نمایش می دهد. این نگاره رابطه بین اجزای کیفیت حسابرسی و محصولات کیفیت حسابرسی و تاثیر آنها بر اطلاعات صورت های مالی را ارائه می کند. اجزای کیف یت حسابرسی، یعنی حسن شهرت حسابرس و توانایی آگاهی دهندگی حسابرسی، ازادبیات دانشگاهی و حرفه ای بر گرفته شده است. اجزای مذکور دو محصول کیفیت حسابرسی، یعنی اطلاعات معتبر و اطلاعات با کیفیت را تحت تاثیر قرار می دهند. حسن شهرت حسابرس بر دیدگاه استفاده کنندگان از مراقبت حرفه ای حسابرس استوار است، که این مطلب هم عموما غیر قابل مشاهده است . ادامه خواندن مقاله تبيين رابطه بين مديريت سود و کيفيت حسابرسي در شرکت هاي پذيرفته شده در

نوشته مقاله تبيين رابطه بين مديريت سود و کيفيت حسابرسي در شرکت هاي پذيرفته شده در اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>