nx دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
انسان كاشف طبیعت و عامل برقراری تداوم و پایداری بقاء و عاملی در تجلی امكانات و استعدادهای نهانی طبیعت شناخته شده و اوست كه با تصور در طبیعت، رزاهای نهانی خود را آشكار ساخته و گهگاه از چهره به ظاهر خصمانه و شرارت آلودش، زیبایی، صفا و صمیمت میتراود. در این فلسفه روابط انسان و طبیعت به صورت یكپارچه مشاهده میشود و انسان نه جزئی جداشدنی از طبیعت و نه حاكم مافوق آن است. شعر و ادب هنرهای تزئینی ایران خواه از زمان هخامنشیان و خواه از زمان سامانیان و دوره اسلامی، همیشه سرشار از احترام و علاقه به طبیعت است.
طبیعت كلیت و مظهر تجلی وجود است، مقام خاص و مقدسی دارد و در آن همه چیز در حالت نظم و تعادل قرار دارد. در باغ ـ این طبیعت از پیش اندیشیده ـرابطه انسان و طبیعت در نهایت هماهنگی است. باغ به كمك اشكال منظم هندسی، رابطه میان طبیعت و دنیای درونی تصور میشود. باغ مفهوم عرفانی و مذهبی طبیعت و نظم جهانی را منعكس و مفاهیم فضاها را مطرح میكند.
در باغ، خواه طبیعی و خواه ساخته دست انسان، آدمی با محیط اطراف خود در صلح و صفا بود. در باغ، انسان و طبیعت در همسویی كامل بودند. زمین وحشی و عقیم. در باغ به كمال مقدر خویش دست می یافت. قرآن كریم در آیههای متعددی، خوشیهای بهشت را توصیف میكند. شادی و لذت عمیق كسانی را كه به خدای خویش ایمان آوردند و سرانجام آرامش، بركت و آسایش یافتند و برای همیشه در باغهایی جای گرفتند كه آب از زیر آنها جاری است؟ در سایههای خنك و برای همیشه، آراسته به چشمههای سرشار.
باغ، ایرانی نه تنها جای امن و آرام كه در عین حال جایی است برای تفكر آرام یا مذاكرات فلسفی. جایی است برای تأمل و تحقیق، جایی كه روح خسته آدمی میتواند تازه شود و آرامش یابد و منظرههای تازه بر او مكشوف گردد. آرمان باغ بسیار نیرومند و با دوام بود. هر شهر و هر قصری باغهایی داشت كه بسیاری از آنها عمومی بودند. همه آنها برای مراسم نوروز باز بودند. كلاریخو توصیف میكند كه جادههای زیبا دارای محوطههای باز بودند به صورت چهارراههای بزرگی كه در میان آنها، آبنمایی برای نوشیدن آب وجود داشت و میدان مركزی یك پارك بزرگ بود، گرداگرد آن درختان تبریزی بلند با آلاچیق پوشیده از یاسمن و گلسرخ.
بیشك آرمان باغ در همه هنرها به طور كامل نفوذ كرده به فرشهای بزرگ، همه آفرینشهای شاعرانه و مجسمكننده گل و گیاه كامل بهشت است. نیلوفر آبی در سراسر اعصار و در تمامی آسیا یك نماد مقدس آسمانی بود. آرایش معماری در سراسر اعصار منحصر به گل و گیاه بوده و میباشد.
تاریخچه باغ ایرانی باغ ایرانی بیشتر حاكی از نیازهای روحی و كمتر متناسب با نیزهای آب قابل سنجش است. از زمانهای قدیم بخش اساسی از زندگی ایران و معماری آن بوده و در موجودیت آتشكدههای بزرگ و تقویت نمادین آنها، سهم داشته است. از زمان سومریان، باغ، معبد و قصر سلطنتی را احاطه میكرد. بیشك باغ در چنین اقلیم خشكی همه چیز از آسایش و زیبایی داشت تا عرضه كند. ولی هنگامیكه مبارزه به خاطر زنده ماندن بیش از لذت شخصی اهمیت داشت. این یك موضوع فرعی بود. از آنجا كه همه چیز را از مشیت خداوند میدانستند. دعا ضرورت داشت. تصور میشد مطمئنترین راه جلب توجه جادوی است: ایجاد فضایی هرچه شبیهتر به آنچه مورد نیاز است و تشویق به تقلید از آن ـ در مقیاس بسیار وسیعتر. به عنوان مثال، ایجاد باغی در كنار یك معبر یا كاخ ممكن است قادر مطلق را به تكمیل تلاش كوچك انسان در راه آبادانی زمین تشویق كند.
زندگی در ایران به آب وابسته و در واقع آب عامل اصلی زندگی است. ایرانیان به منظور بهرهگیری نسبی از منابع آب، با قدرت تخیل و ابداع، چاره اندیشی كرده بودند و كاریزهایی عمیق كه از 80 الی 160 كیلومتر طول داشتند. حفر مینمودند. حتی در 3500 سال پیش از میلاد، آرایش سفال پیش از تاریخ، علاقه شدید به آب و حاصلخیزی را نشان میدهد. این نقش های كهن، همه عناصر آن را به صورت واقعی یا نمادی، ثبت كردهاند : كوه، ابر، بركه، جنگل، پرندگان آبی و درختان كه
هدف عمده از آنها دریافت پاسخ مساعد از قدرتهای آسمانی بود. در سفال سامرا، طرح نمونهوار باغ دیده شده است؛ به صورت دو نهر متقاطع با پرندگان و درختان در هر یك از چهارگوشه. در مفرغهای لرستان (حدود 1000 قبل از میلاد) . باز درخت را همراه با آب روان ترسیم كردهاند كه مطلوبترین منظره در یك سرزمین خشك است. پس از آب، درختان مهمترین نقش را در شكلگیری باغ ایرانی دارند. ایرانیان قدیم معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اوروزا) كه صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.
كوروش كبیر در سارد، باغ بزرگی ساخته و به دست خود در آن درخت كاشته شد. گزنفون yenophon در كتاب خود به نام (اكونومیگوس) نقل كرده است كه كوروش شخصاًُ لیزاندر را به تماشای باغ خود در سارد برده است كه: لیزاندر از مشاهده زیبایی درختها، نظم و دقت فواصل آنها و مستقیم بودن ردیفها و زاویهها و روایح معطر و متعددی كه هنگام گردش به مشام آن دو می رسیده، تحسین و تمجید میكند.
باغهای هخامنشی دارای طرحهای مستطیل دقیق با خیابانها و درختان متقاطع بود. سنگ نگارههای به جا مانده از دوران هخامنشی با درختان راست قامت، به خوبی اهمیت باغ در میان ایرانیان و نیز نظم هندسی موجود در باغهای ایرانی را نشان میدهند. باغ در عصر شاهنشاهی ساسانیان نیز بر پایه اصول گذشته شكل میگیرد: تركیب هندسی منظم، میان اسه اصلی، خیابانهای عمود برهم و كرتهای راست گوشه، باغها بسیار وسیع بودند و با دقت طراحی و مراقبت میشدند: گاه نزدیك به 25 كیلومتر مربع مساحت داشتند. باغی كه توسط خسروپرویز پس از هفت سال كار ایجاد شد، اصلاحی جسورانه و زیبا در محیط بود. در دوران اسلامی، باغهای انبوهی كاخ را احاطه میكرد و از لحاظ معماری به صورت بخشی از آن در نظرگرفته میشد، به صورتی كه باغ تمامی جوانب اصلی بنا را به صورت قرینه فرا میگرفت. سراسر محوطه به قطعات مستطیلی تقسیم میشد كه از میان آنها جویهای كوچكی میگذشت . این باغها به پیروی از پیشینیان ایرانی ساخته میشدند. از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گستره خود را وسیعتر میكند. باغهای زیبای آندلسی (الحمرا) و باغهای باربری كشمیر نمونههایی از باغهایی هستند كه تحت تأثیر باغسازی ایرانی شكل گرفتند. شیوه باغسازی در كشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است. بابرشاه از شاهان مغولی حاكم بر هند شیوه باغآرایی ایرانی را به سرزمین هند برد و باغهایی در آگرا واقع در شمال هند احداث كرد كه معدودی از آنها تا به امروز موجود است و سپس جهانگیر یكی از جانشینان وی چندین باغ در منطقه كشمیر ایجاد نمود.
در كتاب تاریخ تمدن ـ عصر ایمان ـ ویل دورانت آمده كه باغ به سبك ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمین و هم در هندوستان رواج یافته است و در قرون وسطی موجب الهام اروپائیان گردیده است. در اروپای قرون وسطایی كه در شهرها به باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغهای سرسبز و انبوه كه پناهگاهی برای آسایش ساكنان آنها بوده است و از نظر زیبایی، طراوت و داشتن باغهای بزرگ و بیشمار در دنیای آنروز به خود میبالیدهاند.
باغ ایرانی، نقش زیبا و دل انگیز و رازآمیزی از جهان نگری ایرانی است. باغ در فرهنگ كهن ومعنوی ما، تجلیگاه یكی از دلنشین ترین و چشم اندازهای پیوستگی و ارتباط بین انسان و طبیعت است. ارتباطی كه از منظر و دیدگاه عارفانه نگرش ایرانیان به جهان هستی مایه می گیرد. بنابر این باغ ایرانی بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین است.
باغ ایرانی حاصل شعور و ذوق آفرینی آرمانی مردمی است كه با شعور مكاشفه در پی وحدت درون و برون هستند. پس باغ تظاهر عالی ترین مرتبه تعالی و یگانگی حس و حال درونی و بیرونی ماست و نماد شادی و طراوت روح و جان ما محسوب می شود. باغ در تفكرات ایرانی می تواند تمثیل قطعه ای از بهشت، باغ بهشت ، باشد. بهشتی كه از اسطوره های كهن دینی و ادیان آسمانی متولد شده است.
ایجاد مكان و فضای بهشت گونه در باغ سازی نخستین انگیزه ایرانیان در طراحی پردیس ها محسوب می شود، فضایی كه با گل و گیاه و درخت و سبزه و آب سرشار از شادابی و احساس زندگی و زنده بودن است. باغ در ادبیات عرفانی و كلاسیك ایران نیز جایگاه و منزلتی رویایی و آسمانی داشته و تمثیل مكانی فرح بخش و روح بخش و پر طراوت برای زیستن آدمی است و سرانجام باغ ایرانی مكانی بی انتهاست برای اندیشیدن و مكاشفه.مینیاتور و باغ ملكوت
مینیاتور ایرانی عالم خیال ناب است. جادوی جاودانه نقش و رنگ است. افسون قلم است بر پرنیان كاغذ. دریچه ای است گشوده به باغ های بی انتهای خیال. مكاشفه حس و حال هنرمند است برای درك و شهود معنویت ناپیدا و رازآمیز جهان هستی. و سرانجام مینیاتور ایرانی ذات اندیشه های پاك و عارفانه انسانی است كه توانسته است بینش معنوی و اشراق اندیشه را به نمایش در آورد. پس مینیاتور یعنی انعكاس شگفت انگیز و سكرآور عوالم (لاهوتی و ناسوتی) بر صفحه ای كوچك و كمترین فضای ممكن.
اما جایگاه و نقش باغ در تركیب مینیاتورهای ایرانی به مثابه اصلی ترین عنصر بصری در ساختار و كلیت این هنر می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در نگاه نخستین به یك مینیاتور با طبیعت دلنشینی روبه رو هستیم كه هنرمند با شیوه ای نمادین از اجزایی همچون كوه و صخره، ابر و آسمان، درخت و درختچه(سرو – چنار)، بوته ها و شكوفه های الوان با ظرافت و زیبایی تمام، ترسیم كرده است تا محیطی شاداب و لطیف وشاعرانه را برای بیننده فراهم سازد. برای نمایش طبیعتی چنین زیبا و رؤیایی ، نگارگران ما از حداكثر خلاقیت و مهارت خود بهره می گیرندتا با استقرار صحیح و اصولی این عناصر، باغی بهشت گونه بیافرینند در خور ادراك معنوی.سابقه چنین تفكری (ایجاد عالم ملكوتی) از زمانهای كهن همراه اسطوره ها و ادیان آسمانی وارد تفكر فلسفی ما شده و بخشی از فرهنگ هنری ما را شكل داده است. این سنت و اعتقاد دینی در طی تاریخ به یك نظام قابل قبول در باغ سازی و باغ آرایی نگارگری تبدیل شده است. از سوی دیگر گل و گیاه و طبیعت به عنوان عناصر اساسی و تزیینی اجتناب ناپذیر همواره در هنر مینیاتور موقعیت خود را حفظ كرده اند. در نگاه دوم می بینیم كه باغ در مینیاتور ایرانی تأكیدی است بر ستایش طبیعت زیبا (گل و گیاه و طبیعت) در فضاهای كوچك مینیاتوری با در نظر گرفتن باورها و اسطوره ها و تفكرات دینی و معنوی در واقع تمثیل بهشت است. این باغ زمانی در قالی های ایرانی نمایان می شود و زمانی دیگر در نقوش اسلیمی و ختایی و گل های شاه عباسی كاشی ها، و گاه در گچبریهایی كه با نظم خاص چیده شده اند. به هر تقدیر كشف زیباشناسی مینیاتور قبل از هر عنصر تعیین كننده به شكوه ((باغ)) باز می گردد. و نهایتاً به نوعی همگامی با طبیعت و مضمون و محتوای ادبی و شاعرانه كمك می كند.
وجود طیف های رنگی و استفاده از رنگ های شاد و متضاد در آفرینش چنین فضایی حاصل ذوق و مهارت خوب هنرمندان است. صحنه پردازی بسیار رؤیایی و دل انگیز در كل فضای مینیاتور بدون دخالت نماها و منظرهای علمی به گونه ای معنویت هنر ایرانی ختم می شود.نكته قابل توجه در ترسیم باغ این است كه هر چند كه طبیعت در مینیاتور ایرانی تقلید صرف نیست و هنرمند می كوشد تا برداشتی متفاوت از عناصر طبیعی را در نقاشی خود متجلی سازد اما دریافت بیننده از این باغ و فضا به برداشتی كاملاً طبیعی و تاثیرگذار است. همان نشاطی كه از دیدن باغ طبیعی به ما دست می دهد دیدن باغ مینیاتور برای بیننده پدید می آورد.
در این جا دیگر باغ درمینیاتور مظهر زندگی و جاودانگی است و زیستن بی حضور باغ حیاتی بی معنی است . یعنی حذف طبیعت از حیات . طبیعتی كه سرشار از روح معنویت و صفاست. پس باغ پیوند میان سرشت طبیعی و معنوی ایرانیان با جهان محسوس و مادی است. هنرمندان ایرانی با زیبایی تمام توانسته اند این پیوند و ارتباط میان دل و درون و جهان بیرونی را برقرار سازند. كلام آخر این كه باغ ایرانی ((باغ آرزوهاست))، نمایش نمادین و تمثیلی یك مكان رازآمیز برداشتی ماهرانه از طبیعت خدا برای آفریدن طبیعتی دیگر برای خلق خدا.نمایش و توصیف باغ در یك مینیاتور مینیاتور ((مجلس مباحثه)) دارای هفده صورت یا چهره (هفده پرسوناژ)، بر اساس مكتب هرات. اثر استاد حسین صفوی، سال 1320 شمسی.
در این اثر زیبا و خیال انگیز، هنرمند سعی كرده است تا اصول و ویژگی های مكتب هرات را به دقت مورد نظر قرار دهد. اجرای دقیق معماری ساختمان یا كوشك با تمام جزئیات و ریزه كاری ها توسط هنرمند بیانگر توانمندی هنری اوست.استفاده از نقوش بسیار جذاب و دلنشین برای ساخت و ساز كاشی ها و به كارگیری نقوش كره (مشبك) در تعبیه در و پنجره ها با طراحی بسیار عالی و در خور توجه صورت گرفته است. هنرمند در جای جای ساختمان به ویژه در كتیبه درها و كاشی ها از نقوش سنتی و تزیینی كاملاً بهره برده است. رنگ بندی استادانه و پخته و بغایت در كاربرد رنگ ها و بالاخره تركیب رنگ های متضاد اصل انكارناپذیر در آراستن باغ مینیاتور است. درهای ورودی و پنجره ها با نقوش خاتم نقاشی شده اند و هنرمند از هنر تشعیر در القاء ظرافت های خاص مینیاتور بهره گرفته است. عدم استفاده از پرسپكتیو علمی به عنوان اصل اساسی مینیاتور اصیل ایرانی كاملاً به چشم می خورد. همچنین فضای دو بعدی اثر نشانگر ماندگاری این ویژگی مینیاتوری است. استفاده از نوعی پرسپكتیو خطی یا طبقه بندی (قرارگرفتن پرسوناژها در چند ردیف پی در پی افقی) به ایجاد نوعی بعد و عمق كمك می كند و سرانجام مجموع این عوامل نوعی تعادل در سطح را در تمامی اثر پدید می آورند ، و عالم ملكوتی مورد نظر هنرمند را فراهم می سازند. وجود عناصر سازنده اشیاء و عناصر و سپس انسان به عنوان پرسوناژ اصلی، حضور یك شخصیت برتر در مركز یا كانون اثر (مینیاتور) بیانگر ویژگی مكتب مینیاتور هرات است.
اندازه و ابعاد اشخاص علی رغم دوری و نزدیكی به كانون پرده عمدتاً و تعمداً به یك اندازه ترسیم شده اند. چهره ها حالات رفتاری و روان شناسانه از خود بروز می دهند. لباس ها از رنگ های یكدست و تزیینات مناسب نشان دارند. در قسمت بالای مینیاتور، در انتهای زمینه بلافاصله بعد از كوشك یا ساختمان تكه ای به وسعت تقریباً یك دوم تابلو اختصاص به نمایش باغی دلنشین و باصفا دارد. آسمان با قطعه ای طلاكاری یا طلااندازی مشهود است. آسمانی با ابرهای آبی سفید، ابرچینی كه در گوشه ای از آسمان پدیدار شده اند. دشت و دمن از انواع گل و بوته و ریحان و درخت پوشیده شده، گلهایی كه گاه در طبیعت نیز وجود ندارند و ساخته و پرداخته ذهن خلاق هنرمند ایرانی هستند. چشمه ای زلال از لابه لای رختان و چمنزار به سوی كوشك روان است. درختان پرشكوفه یادآور بهار جاویدان در این باغ خیال انگیز هستند. رنگهای متضاد سبز، قرمز، و ; جذابیت فضا را افزوده اند. این نمایش عالم ملكوتی یا باغ خیالی هنرمند است كه با ایجاز كامل صورت گرفته است. تعریف و واژهشناسیباغ ایرانی به سبب شكلگیری مفهوموار، سابقه و پیشینه و همچنین به دلیل ویژگیهای شاخص كه در آن قابل بازشناسی است تعاریف خاص خود را داراست، بخصوص كه بدانیم در این موضوع دیدگاههایی چند وجود دارند كه گاه از جنبههایی با همدیگر متفاوتند. در این راستا گاه كسانی كه سعی در ارائه تعاریفی بر اساس شكل و اجزاء باغ نمودهاند و كسان دیگری ایده كلی و مفهوم باغ را دستمایه خود قرار دادهاند و البته برخی نیز كوشش نمودهاند تا تعریفی از باغ ارائه دهند كه پیونددهنده دیگر دیدگاهها باشد. گذشته از این موضوع، واژههای مرتبط با باغ و واژههایی كه معانی و مفاهیم گوناگون آنرا دربردارند و ریشه و خاستگاه آن بودهاند در طول قرون و هزارهها واژهها و تركیبات بسیاری را بوجود آوردهاند.
سعی در ارائه تعاریف موجود باغ ایرانی و نیز آغاز راهی برای بحث و بررسی پیرامون این موضوع كه بتواند به تعاریفی مدرنتر و دقیقتر از آن دست یافت كه البته جز با یاری اساتید و محققان امكانپذیر نیست از جمله اهداف این بخش از سایت است كه میتوان با استفاده از امكانات تبادل نظر كه در بخش كارگاه مجازی ایجاد گردیده به آن جامه عمل پوشید.
جمعآوری و ارایه واژههای مرتبط با باغ در لغتنامهها و فرهنگها و نیز گردآوری واژههای مرتبط به ادبیات باغ از جمله كارهای دیگری است كه در این بخش از سایست انجام میپذیرد و امید میرود تا در آینده كه هرچه این بخش پربارتر میگردد، ادبیات و زبانشناسی باغ نیز قوام بیشتری یافته و راه برای پرداخت نظری و تخصصی به مفاهیم، جنبهها و اجزاء و عناصر باغ ایرانی هموارتر گردد.جایگاه باغ در شهر ایرانیشهرهای تاریخی ایران همواره پذیرای حضور باغ در اشكال گوناگون خود بودهاند ، نحوه حضور و ظهور باغ در شهر دارای ابعاد بسیار متفاوتی است و در هر كجا بسته به محیط ، اقلیم و فرهنگ شكل خاصی را پذیرفته است. از آنجا كه گستره باغ ایرانی تنها به تك باغها خلاصه نمیشود و میتوان ابعاد متفاوتی از حضور این پدیده در زندگی خصوصی و جمعی ایرانیان بر شمرد و از آنجا كه مقیاس باغ ایرانی از حیاط كوچكترین خانهها تا مقیاس شهر- پایتختهایی چون اصفهان عهد صفوی جلوه مینماید ، از این رو جایگاه باغ در شهر ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
شكل گیری شهرهای تاریخی ایران و رشد و توسعه آنها ، با توجه ژرف به بحث باغ و باغ سازی چه در رابطه ساختاری میان باغ و شهر و چه در استفاده از باغ و عناصر مهم باغ سازی در پیكره شهر صورت پذیرفته است. در این راستا نه تنها باغها از موقعیت شهری تاثیر پذیرفتهاند بلكه شهر و مجموعههای شهری نیز تحت تاثیر باغ یا مجموعه باغها قرارگرفته و حتی گاه استخوانبندی محورهای اصلی شهر را شكل بخشیدهاند. معماری و شهرسازی ایران جولانگاه حضور باغ به سبك و سیاق خاص خود است و پدیدآورنده الگوهای بی نظیر پیوند، درهم تنیدگی و یگانگی باغ ، معماری و شهر است . پیوندی كه تاثیرات ساختاری و شكلی را از یك سو، جنبههای معنوی ، مفهومی و روانی را از سوی دیگر، و همچنین نیازهای زیست محیطی و حیاتی مردمان و زیستگاه آنان را پدید میآورد. شناسایی تجارب طرح ریزی شهر ایرانی در ارتباط با نحوه بهره گیری از باغ در ساختار شهر و فضاهای شهری میتواند نقش ارزندهای را برای بازسازی ، مرمت و توسعه این شهرها ایفا نماید. آنچه بسیار روشن است این است كه بررسیها و مطالعات صورت پذیرفته در خصوص باغ و شهر بسیار اندك است ، و بیشتر به بررسیهای موردی در این خصوص پرداخته شده است . نظر به اهمیت ویژه این امر و به منظور تاكید بر ضرورت انجام تحقیقات گسترده در این خصوص ، بخش جداگانهای برای این منظور در این سایت اختصاص یافته كه در پی آن است كه ضمن معرفی و ارائه تحقیقات و بررسیهای صورت گرفته در این خصوص، بحث های ویژه آن را نیز برای پژوهشگران رشتههای مرتبط باز نماید.جلوه باغ در فرهنگ ایران
باغ ایرانی آنگونه كه از ایده و تعریف آن بر میآید، گذشته از فضایی عملكردی كه مردمان در آن دمی بیاسایند و تفرج كنند، خود مفهومی نقش بسته بر سرزمین و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است . اگر معماری ایرانی عصاره و تبلور اندیشه ایرانی در مواجهه با فضای زیست انسانی است و اگر شهرهای تاریخی ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاری در سرزمینمان را با خود دارند، دور از ذهن نیست اگر تصور كنیم كه باغهایمان نیز گذشته از اندیشه های شكلگیریشان، دورنمایی از آرمانهای انسان ایرانیاند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقدیس، آب را چنان در باغ میگرداندند تا باغشان نیز نماد فكر و اندیشه و عناصر هستی بخششان گردد و چه به زمانی كه بیش از همیشه باغ را تمثیلی از بهشت برین می دانستند و تمنای جاودانگی را در باغ تجربه میكردند.
این صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پدیده دیگری كه در چهارچوبهای فرهنگی شكل میگیرد، جلوه های خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمینش بر جای میگذارد. این تأثیرات در حوزه فرهنگی، بیش از هر چیز در ادبیات و شعر پارسی، معماری و هنرهای ایرانی بچشم می خورد. از اینروست كه باغ در شعر فارسی از دیر باز، اهمیت و جایگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسی، منوچهری و نظامی كه بیشتر اشعاری توصیفی و تصویری هستند و بالطبع اطلاعات روشنتر را در ارتباط با شكل و نوع باغ بدست میدهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدی كه كاربرد استعاری از باغ بیشتر به چشم می خورد، كه این موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نیز مینمایاند. در معماری ایرانی یافتن نشانی از باغ چندان دشوار نیست كه گذشته از آنكه باغ خود یك فض
ای به غایت معمارانه است و نیز جدای از آنكه حضور صورتهای گوناگونش را، از حیاط خانهها تا شالوده های عظیم شهری، به سهولت می توان درك كرد، نقشش را در هنرهای وابسته به معماری همچون كاشیكاری و تزئینات دیگر به عیان میتوان دید، چنانچه در صنایع و هنرهای دستی نیز این حضور همیشگی و جاودانه بوده است . اگر بخواهیم جلوههای باغ را در دیگر وجوه فرهنگ و هنر ایرانی نظاره كنیم و اگر تأثیر عمیق باغ را در مهمترین هنرها همچون مینیاتور دنبال نماییم كه چگونه باغ در فضا سازی این نقاشیها تاثیر عمیق خود را برجای گذاشته و چگونه نقاشان ایرانی فضای آرمانیشان را از باغ انتزاع كرده اند، باید به این نكته توجه كنیم كه باغ نه صرفاً به اعتبار یك فضای معمارانه كه به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اینچنین زندگی و حیات مردمان را در نوردیده و حضور خود را جلوههایی نغز بخشیده است. از همینرو است كه در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ایرانی نباید از اندیشهها و منظومه های فكری ایرانیان ونیز شناخت جامعه، مردمان، اقوام و عام و خاص ایرانی غافل شد و شایسته است تا آن جلوه و آن حضور را بیش از هر كجا در ساختارهای فكری، فرهنگی و اجتماعی ایرانیان جستجوكرد در این بخش از سایت به حضور و بازتاب كالبد و مفهوم باغ در ادبیات و شعر فارسی، هنرهای ایرانی از جمله مینیاتور و هنرهای وابسته به معماری، صنایع دستی و همچنین نسبت باغ با زندگی و حیات مردمان از نقطه نظر مردم شناسی، فرهنگ عامه، قوم شناسی، . . . و نیز نسبت آن با زندگی امروزی پرداخته می شود .باغ های خیال در مینیاتورهای ایرانیباغ ایرانی، نقش زیبا و دل انگیز و رازآمیزی از جهان نگری ایرانی است.باغ در فرهنگ كهن ومعنوی ما، تجلیگاه یكی از دلنشین ترین و چشم اندازهای پیوستگی و ارتباط بین انسان و طبیعت است. ارتباطی كه از منظر و دیدگاه عارفانه نگرش ایرانیان به جهان هستی مایه می گیرد. بنابر این باغ ایرانی بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین است. باغ ایرانی حاصل شعور و ذوق آفرینی آرمانی مردمی است كه با شعور مكاشفه در پی وحدت درون و برون هستند. پس باغ تظاهر عالی ترین مرتبه تعالی و یگانگی حس و حال درونی و بیرونی ماست و نماد شادی و طراوت روح و جان ما محسوب می شود.
باغ در تفكرات ایرانی می تواند تمثیل قطعه ای از بهشت، باغ بهشت ، باشد. بهشتی كه از اسطوره های كهن دینی و ادیان آسمانی متولد شده است.ایجاد مكان و فضای بهشت گونه در باغ سازی نخستین انگیزه ایرانیان در طراحی پردیس ها محسوب می شود، فضایی كه با گل و گیاه و درخت و سبزه و آب سرشار از شادابی و احساسزندگی و زنده بودن است. باغ در ادبیات عرفانی و كلاسیك ایران نیز جایگاه و منزلتی رویایی و آسمانی داشته و تمثیل مكانی فرح بخش و روح بخش و پر طراوت برای زیستن آدمی است و سرانجام باغ ایرانی مكانی بی انتهاست برای اندیشیدن و مكاشفه.مینیاتور و باغ ملكوت مینیاتور ایرانی عالم خیال ناب است. جادوی جاودانه نقش و رنگ است. افسون قلم است بر پرنیان كاغذ. دریچه ای است گشوده به باغ های بی انتهای خیال. مكاشفه حس و حال هنرمند است برای درك و شهود معنویت ناپیدا و رازآمیز جهان هستی. و سرانجام مینیاتور ایرانی ذات اندیشه های پاك و عارفانه انسانی است كه توانسته است بینش معنوی و اشراق اندیشه را به نمایش در آورد. پس مینیاتور یعنی انعكاس شگفت انگیز و سكرآور عوالم (لاهوتی و ناسوتی) بر صفحه ای كوچك و كمترین فضای ممكن.اما جایگاه و نقش باغ در تركیب مینیاتورهای ایرانی به مثابه اصلی ترین عنصر بصری در ساختار و كلیت این هنر می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در نگاه نخستین به یك مینیاتور با طبیعت دلنشینی روبه رو هستیم كه هنرمند با شیوه ای نمادین از اجزایی همچون كوه و صخره، ابر و آسمان، درخت و درختچه(سرو – چنار)، بوته ها و شكوفه های الوان با ظرافت و زیبایی تمام، ترسیم كرده است تا محیطی شاداب و لطیف وشاعرانه را برای بیننده فراهم سازد. برای نمایش طبیعتی چنین زیبا و رؤیایی ، نگارگران ما از حداكثر خلاقیت و مهارت خود بهره می گیرندتا با استقرار صحیح و اصولی این عناصر، باغی بهشت گونه بیافرینند در خور ادراك معنوی.سابقه چنین تفكری (ایجاد عالم ملكوتی) از زمانهای كهن همراه اسطوره ها و ادیان آسمانی وارد تفكر فلسفی ما شده و بخشی از فرهنگ هنری ما را شكل داده است. این سنت و اعتقاد دینی در طی تاریخ به یك نظام قابل قبول در باغ سازی و باغ آرایی نگارگری تبدیل شده است. از سوی دیگر گل و گیاه و طبیعت به عنوان عناصر اساسی و تزیینی اجتناب ناپذیر همواره در هنر مینیاتور موقعیت خود را حفظ كرده اند.
در نگاه دوم می بینیم كه باغ در مینیاتور ایرانی تأكیدی است بر ستایش طبیعت زیبا (گل و گیاه و طبیعت) در فضاهای كوچك مینیاتوری با در نظر گرفتن باورها و اسطوره ها و تفكرات دینی و معنوی در واقع تمثیل بهشت است. این باغ زمانی در قالی های ایرانی نمایان می شود و زمانی دیگر در نقوش اسلیمی و ختایی و گل های شاه عباسی كاشی ها، و گاه در گچبریهایی كه با نظم خاص چیده شده اند. به هر تقدیر كشف زیباشناسی مینیاتور قبل از هر عنصر تعیین كننده به شكوه ((باغ)) باز می گردد. و نهایتاً به نوعی همگامی با طبیعت و مضمون و محتوای ادبی و شاعرانه كمك می كند.
وجود طیف های رنگی و استفاده از رنگ های شاد و متضاد در آفرینش چنین فضایی حاصل ذوق و مهارت خوب هنرمندان است. صحنه پردازی بسیار رؤیایی و دل انگیز در كل فضای مینیاتور بدون دخالت نماها و منظرهای علمی به گونه ای معنویت هنر ایرانی ختم می شود.نكته قابل توجه در ترسیم باغ این است كه هر چند كه طبیعت در مینیاتور ایرانی تقلید صرف نیست و هنرمند می كوشد تا برداشتی متفاوت از عناصر طبیعی را در نقاشی خود متجلی سازد اما دریافت بیننده از این باغ و فضا به برداشتی كاملاً طبیعی و تاثیرگذار است. همان نشاطی كه از دیدن باغ طبیعی به ما دست می دهد دیدن باغ مینیاتور برای بیننده پدید می آورد. در این جا دیگر باغ درمینیاتور مظهر زندگی و جاودانگی است و زیستن بی حضور باغ حیاتی بی معنی است . یعنی حذف طبیعت از حیات . طبیعتی كه سرشار از روح معنویت و صفاست. پس باغ پیوند میان سرشت طبیعی و معنوی ایرانیان با جهان محسوس و مادی است. هنرمندان ایرانی با زیبایی تمام توانسته اند این پیوند و ارتباط میان دل و درون و جهان بیرونی را برقرار سازند. كلام آخر این كه باغ ایرانی ((باغ آرزوهاست))، نمایش نمادین و تمثیلی یك مكان رازآمیز برداشتی ماهرانه از طبیعت خدا برای آفریدن طبیعتی دیگر برای خلق خدا.نمایش و توصیف باغ در یك مینیاتور مینیاتور ((مجلس مباحثه)) دارای هفده صورت یا چهره (هفده پرسوناژ)، بر اساس مكتب هرات. اثر استاد حسین صفوی، سال 1320 شمسی. در این اثر زیبا و خیال انگیز، هنرمند سعی كرده است تا اصول و ویژگی های مكتب هرات را به دقت مورد نظر قرار دهد. اجرای دقیق معماری ساختمان یا كوشك با تمام جزئیات و ریزه كاری ها توسط هنرمند بیانگر توانمندی هنری اوست.استفاده از نقوش بسیار جذاب و دلنشین برای ساخت و ساز كاشی ها و به كارگیری نقوش كره (مشبك) در تعبیه در و پنجره ها با طراحی بسیار عالی و در خور توجه صورت گرفته است. هنرمند در جای جای ساختمان به ویژه در كتیبه درها و كاشی ها از نقوش سنتی و تزیینی كاملاً بهره برده است. رنگ بندی استادانه و پخته و بغایت در كاربرد رنگ ها و بالاخره تركیب رنگ های متضاد اصل انكارناپذیر در آراستن باغ مینیاتور است. درهای ورودی و پنجره ها با نقوش خاتم نقاشی شده اند و هنرمند از هنر تشعیر در القاء ظرافت های خاص مینیاتور بهره گرفته است.
عدم استفاده از پرسپكتیو علمی به عنوان اصل اساسی مینیاتور اصیل ایرانی كاملاً به چشم می خورد. همچنین فضای دو بعدی اثر نشانگر ماندگاری این ویژگی مینیاتوری است. استفاده از نوعی رسپكتیو خطی یا طبقه بندی (قرارگرفتن پرسوناژها در چند ردیف پی در پی افقی) به ایجاد نوعی بعد و عمق كمك می كند و سرانجام مجموع این عوامل نوعی تعادل در سطح را در تمامی اثر پدید می آورند ، و عالم ملكوتی مورد نظر هنرمند را فراهم می سازند. وجود عناصر سازنده اشیاء و عناصر و سپس انسان به عنوان پرسوناژ اصلی، حضور یك شخصیت برتر در مركز یا كانون اثر (مینیاتور) بیانگر ویژگی مكتب مینیاتور هرات است.اندازه و ابعاد اشخاص علی رغم دوری و نزدیكی به كانون پرده عمدتاً و تعمداً به یك اندازه ترس
یم شده اند. چهره ها حالات رفتاری و روان شناسانه از خود بروز می دهند. لباس ها از رنگ های یكدست و تزیینات مناسب نشان دارند. در قسمت بالای مینیاتور، در انتهای زمینه بلافاصله بعد از كوشك یا ساختمان تكه ای به وسعت تقریباً یك دوم تابلو اختصاص به نمایش باغی دلنشین و باصفا دارد. آسمان با قطعه ای طلاكاری یا طلااندازی مشهود است. آسمانی با ابرهای آبی سفید، ابرچینی كه در گوشه ای از آسمان پدیدار شده اند. دشت و دمن از انواع گل و بوته و ریحان و درخت پوشیده شده، گلهایی كه گاه در طبیعت نیز وجود ندارند و ساخته و پرداخته ذهن خلاق هنرمند ایرانی هستند. چشمه ای زلال از لابه لای درختان و منزار به سوی كوشك روان است. درختان پرشكوفه یادآور بهار جاویدان در این باغ خیال انگیز هستند. نگهای متضاد سبز، قرمز، و ; جذابیت فضا را افزوده اند. این نمایش عالم ملكوتی یا باغ خیالی هنرمند است كه با ایجاز كامل صورت گرفته است. باغهای تاریخی اصفهان با توجه به موقعیت جغرافیایی اصفهان در مركز فلات ایران و داشتن رودخانهای مانند زاینده رود ومادیهای منشعب از آن كه سراسر خاك حاصلخیز این شهر را مشروب میكند بیجهت نبوده است كه اصفهان در فلات خشك و كم آب ایران از دورترین ازمنه تاریخی تا این زمان به طراوت و سرسبزی و داشتن باغهای گسترده مشهور بوده است. ایجاد این باغها مخصوصاً در دورههایی كه اصفهان پایتخت بوده است بیشتر مورد توجه قرار گرفته و نویسندگان تاریخ اصفهان از قرن سوم
هجری به بعد همواره به این باغها اشاراتی داشتهاند و از آن جمله است : باغ عیسی بن ایوب بین محله خُشینان (حوالی امامزاده اسماعیل امروز) و یهودیه (جوباره امروز) از قرن چهارم هجری و باغ عبدالعزیز از دوره فرمانروایی علاءالدوله دیلمی كاكویه كه در داخل حصار اصفهان قرار داشته است.در دوره سلاجقه كه اصفهان به پایتختی ملكشاه سلجوقی انتخاب شده است احداث چند باغ است از : باغ بكر، باغ فلاسان، باغ احمدسیاه، باغ كاران، باغ دشت گور و بیتالماء اما مهمترین این باغها، باغ كاران بوده كه منطقه وسیعی را در شمال بستر زایندهرود در بر میگرفته و خیابان كمال اسماعیل وفردوسی و منوچهری و مجمر و چهارباغ صدر و مشتاق و محله بزرگ خواجو (طرازآباد دوره دیالمه و سلاجقه) در محوطه این باغ قرار داشته است و هم اكنون یكی از محلات خواجو « باغ كاران» نام دارد. این باغ تا قرن هشتم هجری نیز برقرار بوده و حافظ شاعر مشهور ایران در یكی از غزلهای خود به این باغ اشارتی دارد كه میگوید:
گرچه صد رود است در چشمم مدام زنده رود و باغ كاران یاد باداز قرن هشتم تا آغاز عصر صفویه عد م مراقبت و ویرانی در این باغها راه می یابد تا آنجا كه جز نام آنها چیزی باقی نمی ماند. شاه اسماعیل اول صفوی در محل فعلی میدان بزرگ اصفهان باغ وسیعی به نام « نقش جهان» احداث میكند و برای سكونت خود كه معمولاً برای شكار به اطراف این شهر می آمده است د ستور بنای ساختمانی را به نام « عمارت مهدی» میدهد. در زمان شاه عباس اول كه پایتخت ایران از قزوین به اصفهان انتقال می یابد قسمتهایی از آن باغ به میدان تبد یل میشود و همراه با توسعه شهر و كاخها و پلها و مساجد و میاد ین و خیابانها، احداث باغهای بزرگ هم، شهر اصفهان را به صورت یك باغ سراسری در میآورد. فهرست این باغها كه از آغاز انتخاب اصفهان به پایتختی صفویه در سال 1000 هجری تا افول ستاره اقبال این سلسله در سال 1135 هجری به وجود آمده و هر یك از آنها دهها جریب وسعت داشته به شرح زیر است : باغ بادامستان، باغ جزایرخانه، باغ فراشخانه ، باغ خرگاه یا خیمه گاه، باغ نارنجستان و عمارتی كه داشته است، باغ خیاط خانه، باغ خلیل خانه و توحید خانه، باغ كجاوه خانه جنب بازار رنگرزان، باغ تخت در ضلع غربی چهارباغ، باغ ماما سلطان، باغ كاج، باغ باباامیر، باغ مستمند، باغ توپخانه و باغ عسكر، باغ نسترن در ساحل رودخانه، باغ طاووس خانه، باغ پهلوان حسین كه مادی نیاصرم از وسط آن می گذشته است، باغ سیفالدوله مشهور به باغ آلبالو، باغ عموطاهر، باغ زین خانه و فتحآباد، باغ گلدسته، باغ شیرخانه در ضلع شرقی چهارباغ، باغ صالح آباد و باغ نظر وباغ قراخان در ساحل شمالی زاینده رود، باغ بزرگ عباس آباد در ضلع غربی چهارباغ، باغ سلطانعلــی خان ، باغ فیل خانه ، باغ چیـنی خانه در حوالی چهارباغ، باغ زرشك، باغ قورچی باشی علیا و سفلی، باغ ایشیك آقاسی باشی، باغ قرچقای خان، باغ توشمال باشی، باغ داروغه، باغ رضاقلی خان ، باغ تفنگچی آقاسی، باغ چرخاب، باغ داروغه دفتر، باغ وقایع نویس، باغ دیوان بیگی، باغ قوشچیان
وغلامان مطبخ، باغ اعتمادالدوله، باغ میرآخور، باغ مهردار، باغ جلودار، باغ هزارجریب كه از همه باغهای دیگر وسیع تر و زیباتر بوه و در دامنه شمالی كوه صفه و در محل فعلی دانشگاه اصفهان و شرق و شمال آن گسترده بوده است و سیاحان خارجی عصر صفویه و از آن جمله توماس هربرت و ژان شاردن به تفصیل از آن سخن گفتهاند و توماس هربرت این باغ را در سفرنامه خود « بهشت شاهعباس» و نیز باغ عباسآباد كه به شخص شاه عباس اول انتساب دارد نام داده است. باغ كلاه شاه، باغ جون كمر، باغ سپهسالار، باغ محمود، باغ برج و باغ حاج صالح درضلع شرقی چهارباغ نو ( مقصود چهارباغ خواجو است)، باغ جنت در شمال بستر زاینده رود، باغ نگارستان در حوالی
چهارباغ، باغ چهلستون، باغ هشت بهشت یا باغ بلبل كه كاخ سكونت شاه سلیمان صفوی در این باغ قرار داشته است، باغ قوشخانه در محله قد یمی طوقچی كه مركز تربیت قوشهای شكاری و محل استقبال شاهان صفوی از مهمانهای خود بوده است، باغ كومه و باغ وحش در لنجان اصفهان كه شكارگاه و محل نگهداری حیوانات وحشی بوده است و بالاخره باغ جشاران یا جوشاران ( گشاران)، باغ فرنگ، باغ ارم، باغ صفیآباد، باغ قورچی ها و باغ انارستان و سقاخانه كه در حال حاضر به استثنای باغ چهلستون و باغ هشت بهشت و چهار باغ اثر دیگری از باغهای مشهور آن زمان باقی نمانده است. اصفهان در سال 1006 هجرى رسماً به پایختى شاه عباس اول انتخاب شده است و از این سال به بعد فعالیت قابل ملاحظهاى براى ساختن قصرها و پلها و مساجد تاریخى به منظور تزیین پایتخت به عمل آمده است. فكر ایجاد گردشگاهى مانند چهارباغ هم در همین سال براى پادشاه صفوى پیدا شده و دستور داده شده از محل دروازه دولت (مقابل كاخ فعلى شهردارى) تا دامنه كوه صف
ه (دروازه شیراز) خیابان طویل و عریضى مشجر احداث شود. در حقیقت چهارباغ بیشتر براى این كه باغ باشد ساخته شده نه خیابان خاصه كه این اسلوب خیابانسازى براى عبور و مرور آن زمان مورد احتیاج نبوده است و از حیث هئیت و تركیب طورى است كه بیشتر براى محل گردش و تفرج بوده تا براى رفت و آمد شهر به علاوه این خیابان در حاشیه شهر طرحریزى شده و بیشتر مخصوص گردش
خانواده سلطنتى و درباریان بوده است. از جمله تفریحات زنان حرمخانه شاهى و دیگر زنان شهر یكى این بود كه روزهاى چهارشنبه در چهار باغ اصفهان و پل سى و سه چشمه با روى گشاده و بى نقاب مىگشتند و تا مدتى از شب درپرتو مشعلها و شمعها در آنجا به سر مىبردند و به شادى و خنده و خوردن و نوشیدن مىگذراندند. در این روز تمام چهارباغ (قرق) مىشد در اطراف آن خواجه سرایان و ماموران خاصى از عبور مردان شهر به سختى جلوگیرى مى كردند و در این روز
فروشندگان چهارباغ همه زن بودند گردش اختصاصى زنان اصفهان در چهارباغ از روز چهارشنبه بیست و سوم ماه صفر سال 1018 هجرى آغاز شده است.
پى یترودولاوالهسیاح معروف ایتالیایى كه هر وقت صحبت از اصفهان زمان شاه عباس مى شود نام او هم به میان مى آید مى نویسد: چهارباغ بعضى روزها مخصوص گردش بانوان بوده و مسلماً براى یك جاده و معبر عمومى نمىتوان چنین اختصاصى را قابل شد. طول این خیابان سه میل و پهناى آن دو برابر خیابان رم است ابتداى این خیابان در جانب شهر اصفهان عمارت كوچكى است كه به شكل كلاه فرنگى ساختهاند و اطرافش تمام ایوان و پنجره است. این عمارت با نقاشى و تزیینات بسیار دیگرى آراسته شده و براى آن بنا شده است كه بتوان خیابان را از آن مكان بلند تماشا نمود
و طول آنرا تشخیص داد. دو دیوار به ارتفاع مساوى در دو سمت خیابان است و پشت این دیوارها تا حدود نصف خیابان باغهایى است كه به شاه تعلق دارد. مردم اجازه دادند داخل این باغها شده گردش كنند و حتى از میوههاى بیشمار آنجا در مقابل اندك انسانیت و تعارفى نسبت به باغبان استفاده نمایند. در طرفین خیابان در فاصلههاى مساوى درهاى این باغها دیده مىشود كه رو به روى یكدیگر قرار گرفته و هر كدام آنها عمارت كوچك زیبایى است كه فقط براى تفریح كسانى ساخته شده است كه بخواهند در آنجا غذایى بخورند و یا ساعتى را تفریح نمایند. شماره این عمارتها بى اندازه و زیاد و نماى آنها خیلى آراسته و دلربا است و طورى با هم قرینه و جور و
متناسب است كه نمىتوان تصور كرد چیزى دلپذیرتر از آن وجود داشته باشد. درختهاى فراوان در هر سو چه در خیابان و چه داخل باغ در دو سمت دیوارها دیده مىشود كه ردیف هم بیك اندازه در فواصل مساوى كاشته شده و چنان سبز و خرم است كه هر اندازه تصور كنید این نقطه با طراوات و دلگشا است. علاوه بر اینها گوشه به گوشه در فاصله هاى معین مقابل بناهاى بسیار زیبا در وسط خیابان حوضهاى بزرگ آب با تناسب صحیح و اشكال مختلف بدون لبه دیده مىشود. آب در كف سنگفرش خیابان موج مىزند و راه نسبتاً عریضى در دو طرف براى عبور پیاده و سواره ساختهاند. نهر آب بزرگى كه در وسط خیابان جاریست در جویبارى كه از سنگ ساخته شده جریان دارد و به
آبنماها مىریزد در چندین حوض فوارههاى بسیار زیبایى دیه مىشود و در بعضى از آنها نیز به وسیله احداث پارهاى سراشیبها آبشارهایى كه در دنیا نظیر آن به این دلپسندى وجود ندارد درست كردهاند. قسمت وسط خیابان و پاى دیوارها با سنگهاى كوچكى فرس شد كه براى مردم و اسبها راحت نیست لكن این طرف و آن طرف خیابان دو نقطهاى كه خاك خوبى دارد جا گذاشته و گلهاى رنگارنگى نشاندهاند. یقیناً این گلها در موسم خود از عطر و منظره زیباى خویش دل و مشام جان را محظوظ و سرشار مى نمایند. در سال 1025 هجرى گردشگاه چهارباغ به طوریكه شاه عباس كبیر انتظار داشته آراسته شده بوده است. اسكندر بیك تركمان مولف تاریخ عالم آراى عباسى در این باره چنین نوشته است: القصه هر كسى از امرا و اعیان و سركاران عمارات و به وقوف معماران و مهندسان شروع در كار كرده و در انجام ان ساعى گشتند و از ان تاریخ تا حال كه سنه هجرى به خمس و عشرین و الف (1025 هجرى) رسیده و این شگرفنامه تحریر مىیابد عمارات باصفا و باغات دلگشا به نوعى كه طرج كارخانه ابداع در عرصه ضمیرمبارك اشرف طرح افكنده بود به حیز ظهور امده در كمال لطافت و نهایت خوبى اتمام یافت. درختان سر به فلك افراشته و اشجار میوه دارش گویى به طوبى جنان پیوند دارد. الحاصل هر باغى از آن رشگ جنان و عمارات رفیعش كه به نقوش بدیع مذهب و مزین و به صور مصوران نادره كار آراستگى دارد گویى سدیر و خور نق از آن نشانى است بلكه در عرصه گیتنى نظیر وى و عدیل آن محض خیال و گمانى. عرصه گیتى نظیر وى وعدیل آن محض خیال و گمانى عجب چارباغى است بهجت فزا گرش تاریخ آن دل طلب كرد گفتم نهالش به كام دل شه برآید شادرن سیاح فرانسوى كه در دوره پادشاهى شاه عباس دوم و شاه سلیمان مدتى در اصفهان به سر برده است راجع به خیابان چهارباغ در سفرنامه خود نوشته است: »این خیابان زیباترین معبرى است كه تاكون دیده و یا شنیدهام، ولى امروز منظره خیابان چهارباغ به كلى تغییر یافته است. نهر سنگى وسط پیاده رو را پر كرده و خیابان را تسطیح نمودهاند. باغچههاى گلگارى طرفین پیاده رو براى سواره رو اختصاص داده شده. مغازههاى درجه اول شهر در طرفین پیاده روهاى دو جانب خیابان متمركز شدهاند. سینماها و تئاترها و پاساژها و مهمانخانههاى جدید جاى سردر باغات سابق را گرفته و از آنهمه گلهاى فراوان كه در وصف آنها گفته شده:
دست نگارین چو به گل مى رسید حرف نچین تا سر پل مى رسید و از چنارهاى تنومند و شاداب آن دیگرى اثر نیست در زمان صفویه شهر اصفهان گشترس پیدا كرد و محله هایى تازه بنا نهاده شد. در این محلههاى جدید بسیارى از هنرمندان و بازرگانان كه اغلب از جلفا و تبریز واقع در آذربایجان كوچ داده شده بودند، ساكن شدند. در همین زمان در اطراف میدان نقش جهان كه تنها عمارت آن بنایى باقى مانده از زمان امیر تیمور بود و در محل كنونى عمارت عالى قاپو قرار داشت، بناهایى ساخته شده كه هر یك از نظر معمارى از بهترین آثار هنرى و ارزنده این سرزمین به حساب مىآید. در حد فاصل عمارتها و محلههاى جدید و شهر قدیم اصفهان خیابان بزرگى به صورت تفرجگاهى ساخته شد كه آن را چهارباغ نامیدند. سال احداث خیابان چهار باغ به استناد تاریخ عالم آراى عباسى سال 1006 هجرى قمرى است. هر یك از باغهاى اطراف چهارباغ نامى مخصوص داشته است كه مشهورترینشان بنا به نوشته شاردن جهانگرد فرانسوى، عبارت بودهاند از: باغ تخت، باغ چهلستون، باغ كاج، باغ باامیر،باغ توپخانه، باغ نسترن، باغ فتح آباد، باغ پهلوان حسین، باغ بلبل،باغ مرغداران، باغ خانه شیران، باغ هزار جریب، باغ داوریش حیدرى و باغ دراویش نعمت اللهى.
با گذشت زمان در محل باغهاى اطراف چهارباغ، بناهاى مسكونى و تجارى ساختند و به تدریج به دلیل ماشینى شدن زندگى و نیاز به عبور و مرور اتومبیلها، حوضها و جوى وسط خیابان از بین رفت و به همین منظور آسفالت شدند. نهالهاى تازهاى نیز جایگزین درختان كهنسال خیابان شدند. در بخش شمالى چهارباغ نیز خیابان همانند آن ساخته شد كه مجموعاً طول این دو به 6 كیلومتر مىرسد. هنگامى كه جهانگرد مشهور ایتالیایى، پیترودولاواله در سال 1025 هجرى قمرى از اصفهان دیدن مىكرده است، هنوز محلههاى جدید و قدیم با هم مرتبط نبودهاند ؛از این رو این جهانگرد چنین نوشته است:
محل تماشایى دیگر اصفهان خیابانى است كه فعلاً خارج از شهر قرار دارد ولى وقتى كه محلات به یكدیگر ملحق مىشوند، كاملاً در وسط قرار خواهد گرفت. طول این خیابان دو تا سه میل و عرض آن شاید دو برابر پنت موله (Pontmolle) در رم باشد. در شروع این خیابان از سمت شهر اصفهان، خانه كوچك چهارگوشى قرار گرفته كه ایوآنهاو پنجرههاى زیادى دارد و با تصاویر و نقش و نگارهاى جالبى تزیین شده است. از بالاى این خانه تمام خیابان را به خوبى مىتوان دید و غرض از ساختمان آن نیز همین بوده است. پیترودولاواله درباره باغهاى اطراف خیابان چهارباغ كه در پشت دیوارهاى منظم و یكنواخت چهارباغ واقع بودهاند چنین نوشته است: مدخل این باغها با نظم و ترتیب خاصى در مقابل یكدیگر قرار گرفتهاند و بالاى هر یك از درها عمارت كوچك ولى زیباى ساخته شده كه مىتوان ضمن گردش و تلفن وارد آنها شد و ممكن است اشخاص غذاى خود را در آن صرف كنند. تعداد این عمارات آن قدر زیاد است و قرینه سازى و تناسب به اندازهاى در آنها رعایت شده كه واقعاً زیباتر از آن نمىتوان تصور كرد. به علاوه در داخل باغها و بیرون از آنها در خیابان صفوف طولانى و منظم درختان انبوهى قرار گرفته كه تناسب و نظم ان فوق العاده است. نیز با فاصله هایى چند و غالباً در مقابل خانههاى زیبا حوضهاى بزرگى به اشكال مختلف در
وسط خیابان قرار گرفته است كه مملو از آب است و هر یك از آنها تا كنار معبر عریضى كه براى عبور انسان و اسب بسیار مناسب است ؛ به فاصله هایى چند سنگفرش قطع و در زمین گلهاى مختلف كاشته شده است. خیابان را رودخانهاى قطع مىكند كه عمق آن زیاد نیست و از تركیب هزاران جویبارى كه از كوهستانهاى نزدیك سرازیر مىشوند به وجود آمده است. ; روى این رودخانه پلى وجود دارد كه تماماً از آجر ساخته شده و عرض آن از تنمام پلهاى رم بیشتر و طول آن حداقل سه تا چهار برابر آن پلهاست; ; بعد از این رودخانه خیابان كماكان با همان دیوارها و درختان و خانه ها و باغ ها و حوض ها ادامه دارد. پیترودولاواله درباره وجه تسمیه چهارباغ چنین نوشته است:
;خیابان به باغ بسیار زیبایى كه باغ هزار جریب نام دارد منتهى مىشود. این باغ و همچنین خیابانى كه بدان اشاره كردم امروز به اسم چهارباغ خوانده زیر در اصل باغهاى چهارگانهاى در این محل وجود داشتهاند كه از مجموع آنها وضع فعلى به وجود آمده است. سطح باغها یكى بالاتر از دیگرى قرار دارد منتها عبور از آتنها با اسب به آسانى صورت مىگیرد. در آنجا چیز دیگرى جز رشته درختان پرشاخ و برگ میوه وجود ندارد و تمام آنها آنقدر كوتاهند كه پیادهها و سواران با دست مىتوانند میوه بچینند و به علاوه هر محوطهاى مخصوص درختان خاصى است. مثلاً یك مربع مخصوص درختان انجیز و مربع دیگر مخصوص درختان هلو و به همین نحو الى آخر; ; در عرض و طول باغ راههاى زیادى وجود دارد كه اطراف آن را درختان سرو كاشته اند. این معابر به اندازهاى طویلند كه انتهاى آن دیده نمىشود. از آخرین باغ كه از همه بلندتر است نهرى عبور مىكند و سپس دیوارى آن را محدود مى سازد. پیترودولاواله وقتى خیابان چهارباغ را با خیابانهاى مشابه آن در سرزمین خود مقایسه مى كند چنین مى نویسد: ;واقعاً داراى عظمتى بى نظیر است و باید با طیب خاطر اعتراف كنم خیابان پوپولو درم، خیابان پوجیودرناپل، خیابان شهرژن در خارج شهر ژن و خیابان مونرآل در شهر پالرمو، هیچكدام به پاى آن نمىرسد خانم دیولافوا كه سالها پس از انقراض صفویه – زمانى كه چهارباغ از رونق افتاده بود و دیگر از آن همه زیبایى خبرى نبود – از اصفهان دیدن كرده بود، در سفرنامهاش چنین نوشته است: ; در این جا پنج خیابان عریض امتداد دارد كه چنارهاى سیصدساله بر آنها سایه انداخته اما در قرون گذشته به این درختان پیر حس ترحمى نشان نداده اند.
باغ چهلستونتاریخچه باغ چهلستونشهر اصفهان به بركت وجود زاینده رود دارای باغهای متعدد و دشتهای سرسبز بوده است. باغ شهر اصفهان از جمله باغ شهرهای ایران و نماینده تجربهای كامل در رابطه با طراحی شهری از حدود 400 سال پیش – آغاز سلطنت صفویان در اصفهان- است. باغ چهلستون اصفهان، نمونهای از یك باغ سلطنتی از دوره صفوی است. تا سال 1327 خورشیدی، چون تاریخ دقیق بنا به دست نیامده بود، اظهار نظر درباره تاریخ بنای چهلستون مشكل مینمود. لیكن درهمان سال در نتیجه كاوشهایی كه به عمل آمد، درجبهه تالار كاخ، اشعاری در دو كتیبه از زیرگچ بدست آمد كه یكی كوتاهتر و بر زمینه صورتی رنگ، بنای تالار چهلستون را به شاه عباس دوم نسبت میدهد و سال اتمام آن را 1057 هجری قمری تعیین میكند و دیگری كه طولانیتر
است و خطوط آن گچبری برزمینه آبی رنگ است از تعمیرات زمان شاه سلطان حسین حكایت دارد. یكی از برنامههای شهری دوره شاه عباس اول و پس از انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت در سال1007 هجری قمری، احداث خیابان زیبا وطویل چهار باغ و باغهای متعدد در پیرامون آن بود. پی در پی بودن باغها كه یادآور مفهوم “باغ اندرباغ” هستند، چون باغ خرگاه، باغ بلبل، باغ هشت بهشت، باغ فتح آباد، باغ كاج، باغ نسترن، باغ خلعت، باغ انگورستان و سایر باغها، از جمله اصول طرح اندازی شهر اصفهان محسوب میگردید. امروزه به جز باغ هشت بهشت و باغ چهلستون، سایر باغها از بین رفتهاند و تنها نامی از آنها باقی است. یكی از این باغها، باغ جهان نما بود كه
خیابان چهارباغ كه از غرب آن میگذشت، به آن رونق بخشیده بود. درمیان باغ چهلستون، شاه عباس عمارتی به شكل كلاه فرنگی با اتاقهای كوچك در اطراف آن طرح انداخت كه هسته اولیه كاخ چهلستون گشت. این باغ در باری جهت پذیرایی از میهمانان دربار شاه درمراسم و جشنها استفاده میشده است و سپس با شروع سلطنت شاه عباس دوم، هفتمین پادشاه صفوی، عمارت چهلستون توسعه داده شد و تالارها و ایوانهایی برآن افزودند. از آن جمله میتوان به تالار آینه، تالار هجده ستون، دو اتاق بزرگ شمالی و جنوبی تالار آینه، ایوان های طرفین سرسرای پادشاهی و حوض بزرگ مقابل تالار با كلیه تزئینات نقاشی، آیینه كاری، كاشیكاری
دیوارها و سقفها اشاره كرد. تالارهای وسیع كاخ دردوره شاه عباس دوم نیز محل بار عام و كاخ پذیراییهای رسمی بوده است. این كاخ در سال 1056 هجری قمری( 1642میلادی) با حضور شاه عباس دوم و سفیران كشورهای خارجی افتتاح شد. در دوازدهمین سال سلطنت شاه سلطان حسین، كاخ چهلستون دچار حریق شده و سپس تعمیراتی در آن و به احتمال زیاد مطابق سابق به عمل آمده است. بنابر اظهار نظر سیاحان همچون فلاندن و كست در زمان پادشاهی محمد شاه قاجار ونیز مادام دیو لافوآ، در سال 1298 هجری قمری، باغ چهلستون به حالت اصلی خود باقی بوده اما از سال 1300 هجری قمری در زمان ظل السلطان – فرزند ناصر الدین شاه و والی اصفهان – خرابی بسیار در این عمارت به عمد راه یافته است.
موقعیت باغ چهلستونباغ چهلستون درون شهر اصفهان و در شرق خیابان چهار باغ پایین و جنوب خیابان سپه و غرب میدان نقش جهان واقع شده است. باغ در بستر شهر و در میان سایر باغها شكل گرفته و به گونهای استقرار یافته بود كه امكان دسترسی به آن از سایر باغها میسر بوده است. مجموعهای از این باغها كه در امتداد چهارباغ شكل گرفته بودند یكی از شالودههای اصفهان عصر صفوی را شكل میدادند و نقش باغ چهلستون از این جنبه ممتاز است كه حلقه پیوند دهنده این شالوده و شالوده دیگری شهری یعنی مجموعه نقش جهان بوده است.
باغ چهلستون در بستر شهری خود با دیوارهایی از محیط پیرامون خود مجزا گشته است و امروزه ارتباط آن با سایر عناصر شهری بسیار محدود گردیده و یا شاید بتوان گفت از بین رفته است. ارتباط میان عناصر عمده شهری- میدان نقش جهان و یا سایر بناهای عمومی تاریخی – هم از نظر عملكردی هم از نظر منظر شهری، درگذشته وجود داشته كه ساختار شهری را به روشنی تعریف مینموده است. در حال حاضر ارتباط میان میدان نقش جهان و باغ چهلستون دیگر وجود ندارد.
درگذشته به كمك فضاهای كوچك سرپوشیده میانی مانند ورودیها و ملحقات این ارتباط وجود داشته است. باغ چهلستون در گذشته نه تنها در ساختار كلی شهر مفهوم روشنی داشته بلكه خود نیز از نمود و جلوه ویژهای برخوردار بوده است.باغ چهلستون كه بالغ بر 67 هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه عباس اول احداث گردیده و در وسط آن عمارتى ساخته شده و در سلطنت شاه عباس دوم در ساختمان موجود مركزى، تغییرات كلى صورت گرفته است اگرچه انعكاس ستون هاى بیست گانه، تالار چهلستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان مىكند ولى در حقیقت عدد چهل در ایران، كثرت و تعداد را مىرساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهل ستون به علت تعداد زیاد ستون هاى این كاخ مىباشدقسمتهای جالب و دیدنی كاخ چهل ستونعبارتند از:شیرهای سنگی چهارگوشه حوض مركزی، تالار و ازارههای مرمری منقش اطراف آن – تزئینات طلاكاری سرسرای پادشاهی و اتاقهای طرفین تالار آینه و تابلوهای نقاشی تالار پادشاهی كه تصویرشاهان صفوی بر آن نقش بسته است – تصویر شاهعباس اول با تاج مخصوص و مینیاتورهای اتاق گنجینه – سردر «مسجد قطبیه» و سردرهای «زاویه درِكوشك» و آثاری از مسجد «درب جوباره» و «مسجد آقاسی» كه بردیوارهای ضلع غربی و جنوبی باغ نصب شده است. تالار و ایوان این كاخ در پنجمین سال سلطنت شاه عباسدوم بناشده است. انعكاس ستونهای بیستگانه تالارهای چهل ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را القاء میكنند
این كاخ در جنوب خیابان سپه كنونى واقع و 67000 متر مربع مساحت دارد. اغلب مورخان نوشته اند كه كاخ مزبور قسمتى از باغ نقش جهان بوده و مقدارى از آن را شاه عباس بزرگ جدا كرده و در وسط آن عمارت كلاه فرنگى سبكى ساخته بوده و جشن و نوروز سال بیست و سوم جلوس خود را در آن محل بر پا داشته است. سپس در زمان سلطنت شاه عباس دوم بر عمارات آن افزوده و كاخ چهلستون بنا گردید. و در تاریخ یك هزار و پنجاه و هفت هجرى پایان یافت و ماده تاریخ آن را مباركترین بناهاى دنیا گفتند.
برخى از مورخان گفتهاند چهلستونى كه بدست شاه عباس دوم ایجاد گردید داراى چهل ستون بوده و در هنگام آتش سوزى كه در 21 رمضان سال هزار و یكصد و هیجده (1118) هجرى اتفاق افتاد از پنج ستونى هشت تائى فقط بیست ستون آن باقى مانده و در واقع قسمتى از عمارت و بیست ستون طرفین از جلو سوخته است و تاریخ آتش سوزى آنرا چنین سرودهاند: یكصد و هیجده زهجرت نبوىگذشته بود كه آتش به چهلستون افتاد و تاریخ تعمیر آنرا كه در زمان سلطنت شاه سلطان جسین صفوى اتفاق افتاده چنین سرودهاند. مبارك باد تالار بلند ایوان جمجماهى كه سال 1118 ه.ق را میرساند. این كاخ كه شامل چهلستون و باغ است عمارت چهلستون در وسط آن واقع شده و ساحتش دو هزار و یك صد و بیست متر مربع می باشد و یك شعبه از مادى فدا از وسط آن میگذرد محل بناى عمارت ساخته شده كه حكم دریاچه دارد. گویا بعنوان دولتخانه بنا شده بوده و لیكن چون چهلستون داشته بنام اخیر معروف شده است. كاخ چهلستون مشتمل بر ایوان بزرگ بطول 38 متر و عرض 17 متر و به ارتفاع 14 متر رو بطرف مشرق ساخته شده و هیجده ستون از چوب چنار و كاج دارد و شكل آن كثیرالاضلاع و 16 ضلعى و 8 صلعى مدور می باشد. چهارستون وسط بر روى
چهارشیر سنگى قرار دارد و طورى حجارى شده دو شیر با یك سرنشان داده می شود و از دهان چهارشیر جلو آب جستن كرده وارد حوض مرمر وسط می شده است. در ایوان دومى كه اندكى مرتفعتر است دو ستون چوبى با ارتفاع دوازده متر قرار گرفته كه با ستونهاى ایوان بزرگ بالغ بر بیست ستون میشود.
بالاى این ایوان دو كتیبه یكى از زمان شاه عباس دوم شامل این اشعار است: بعهد شهنشاه عباس ثانى كه عهدش جوان كر دپیر جهان را بنا كرد از فیض لطف الهى بنائى كه شد رشك نه سقف مینا زیس رعتش بر سپهر كواكب نماید چو ریگ ته جو ثریا كواكب چو گلهاى باغش نمایان مجره در او همچو جوئى است پیدا كند سالها اندر آن كامرانى بود قرنها سجده گاه برایا مبارك بود زانكه تاریخ آن شد مباركترین بناهاى دنیا كتیبه دیگر از اول تا آخر ایوان در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوى و بخط نستعلیق سفید محمد صالح نوشته شده كه شامل 28 فرد بوده و قسمتى از آن كه خوانده میشود چنین شروع میگردد: بحمدالله كه باز از نو باقبال شهنشاهى مرصع شد زمین و آسمان از ماه تا ماهى تجلى در گریبان طالع از جام جهان بین شد صفاى صبح عید و فیض انوار سحرگاهى بحكم شاه دین سلطان حسین آن ماه مهر آئین كه صبح و شام عالم را كند خورشیدى و ماهى سهیل صبح عید زندگانى خسرو عادل فروغ اختر روشن دلى خورشید آگاهى ز شیر و پرچم سرپنجه تیغ جهانگردى بلند و پست عالم را گرفت از ماه تا ماهى زبس در كفه میزان احسانش سبك گشته خجالت میكشد دائم طلا از چهره كاهى شب و روز جهان را ریخت درهم مهر و مه یكجا كه ریزد طرح و رنگ این بناى آسمان جاهى زهى عالى بنا كاندر بلندریهاى اوصافش قباى لفظ براندام معنى كرده كوتاهى خدا زان بیستون گرداند خلق این آسمانها را كه بر پا باشد از این چهل ستون از ماه تا ماهى چو شمع محفل خضر نبى زرین ستونهایش یدبیضا بكف با خضر و موسى كرده همراهى برنگ چل تنان چلستون در ربع آن مسكون گرفته اربعین بهر دوام دولت شاهى
مرصع كارى سرو ستونهایش بآن ماند كه آیین كرده با دست دعا با عرش همراهى چهل دیوند بر سر داده جا تخت سلیمان را ستونهاى مرصع پوش تالار شهنشاهى بجز در آب و آئینه ندیده مثل و مانندش سكندر گرد عالم گشت همچون حرف افواهى زهى نقاش صورت آفرین كلك نقاشى كشیده درین روشندلى تصویر آگاهى زرنگ روحى و جسمى نموه ظاهر و باطن بهر معنى كه میجوئى و هر صورت كه میخواهى ز آهنگ شبیه چارتارى هم نیم غافل دو گاهى میرساند گاه بر گوشم سحرگاهى صفاى منبع فواره گوهرفشان آن كبوترهاى زرین بال انجم را كند چاهى ضیاء چار دیوار مرصع كار مینایش بود تا صبح حش آئینه دار طلعت شاهى
اگر چه ماه اوج سلطنت دارد بهر شهرى مكان هاى همایونى و منزل هاى جمجماهى ولیكن این همیون بارگاه آسام رفعت گرفت از كرسى اعلى خطاب عرش درگاهى نگهدارش بود از چشم زخم دیده بدبین على مرتضى تعوید بازوى یداللهى چو شد اتمام این عالى بنا زینت ده گردون بتاییدات یزدانى و توفقیات الهى نجیب از نو بطاق آسمان بنوشت تاریخش مبارك باد تالار بلند ایوان جمجاهى كتیبه محمد صالح از قصیده مزبور كه بعضى از ابیات آن خوانده نمیشود معلوم میگردد كه نامیدن این كاخ به چهلستون براى شكون عدد چهل و داراى بیست ستون بوده كه در آب منعكس و جمعاً چهلستون میشده است.
ادامه خواندن مقاله در مورد مقدمهاي بر پيشينه تاريخي باغ ايراني
نوشته مقاله در مورد مقدمهاي بر پيشينه تاريخي باغ ايراني اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.