Quantcast
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله موسيقي محلي آذربايجان

 nx دارای 60 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : پیشگفتار در این تحقیق‌گونه سعی در بدست دادن تعریف ویژه از موسیقی نیست، تنها هدف در سیر تاریخی موسیقی در بخشی از خاك كشور عزیزمان، ایران است. موسیقی آذری كه یكی از ابعاد شكل‌دهنده فرهنگ موسیقی ماست، مانند بخش‌های دیگر در دوران‌های مختلف تاریخی دچار افت و خیز بود و فراز و فرودهایی داشته است و با توجه به اینكه هر موسیقی، زبان مشترك بشری است و تاثیرگذار و تاثیرپذیر از سایر فرهنگ‌ها و اینكه توجه داشته باشیم بسیاری از سرزمین‌ها و كشورهای همجوار در روزگاران دور و نزدیك، در محدوده‌ی مرزهای ایران قرار داشته‌اند و هر یك اكنون مستقل هستند و همین دوری و نزدیكی ایجاب می‌كند برای تحقیق در مورد هر یك از ابعاد فرهنگی و اجتماعی بخشی از كشورمان، حوزه‌ای وسیع درداخل و خارج مرزهای كنونی مد نظر قرار گیرد. ولذا تحقیق در خصوص موسیقی آذری از این قاعده مستثنی نبوده و برای رسیدن به یك نتیجه مطلوب، بایستی موسیقی آذری در بین اقوام و ملل گوناگون كه در پیرامون كشور ما به زبان آذری (تركی) سخن می‌گویند، مورد تحقیق و مطالعه قرار گیرد و از تمامی منابع موجود در زمینه‌های فرهنگی و تاریخی مربوط به موسیقی و تاریخ آن برای رسیدن به هدف بهره گرفت، یا به‌طور كلی، تحقیق علمی و پایه‌ای ایجاب می‌كند كه ما از كلیه‌ی ابزارها و منابع استفاده كرده و در صورت لزوم با اساتید موسیقی به صورت چهره به چهره صحبت كنیم، سازها و كاركرد آنها را بشناسیم، و تا حدودی با گوشه‌ها، زوایا، پرده‌ها و دستگاه‌ها، ردیف‌ها الحان مختلف آن بخش از موسیقی مورد مطالعه آشنا باشیم و مهمتر از همه، زبان و گویش مورد محاوره را تا حدودی درك كنیم، اما ما در نظر داریم در این تحقیق به موسیقی آذری به عنوان یك موسیقی محلی (فولكلور) نگاه كرده و از این دریچه كوچك و تنها در محدود خاك ایران آن را مورد بازنگری قرار دهیم. زیرا معتقدیم، موسیقی آذری (تركی) در گستردگی وسیعی از جهان مثل مغولستان، تركمنستان، ازبكستان، تركیه و ; رواج داشته و به تبع حوزه جغرافیایی خود، تغییراتی كم و زیاد در آن بوجود آمده است، از این رو همانطور كه قبلاً گفته شد، در این تحقیق سعی شده به موسیقی آذربایجان به عنوان یكی موسیقی محلی و فولكلور نگاه كنیم.امیدواریم هنرمندان این عرصه، مخصوصاً نوازندگان و خوانندگان آذری زبان كه در راه پرپیچ و خم هنر موسیقی آذری، ضربات سنگین روزگاران نامساعد را تحمل كرده‌اند و با پایداری و خلاقیت خویش و با فداكاری‌ها و تلخ‌كامی‌ها، عاشقانه در باروری و حفظ این هنر كوشیده‌اند. بر ما خرده نگیرید و ما در ردیف خشك‌اندیشانی قرار ندهید كه در طول تاریخ همواره به این قشر هنرمند تحت عنوان مظاهر شیطانی و عوامل لهو و لعب نگاه كرده و گاهاً آنان را وادار كرده‌اند كه با كوله‌باری از محنت و تنهایی و دلتنگی، به خلوتگه عارفانه خویش پناه ببرند و در غبار غربت و فراموشی زمان محو گردند.تمام كمی كاستی‌های را به حساب كمبود منابع و عدم آشنایی به این هنر بگذارید، ولاغیر. موسیقی محلی (فولكلور)همانطور كه درمقدمه عنوان شد، نگاه ما به موسیقی آذربایجان، نگاهی است منطقه‌ای و محدود و برای اینكه موضوع كاملاً روشن شود كه این تاكید و. اصرار ما چه حوزه‌ای را دربرخواهد گرفت، تعریفی از موسیقی محلی را بیان می‌كنیم: لغت فولكلور از دو بخش Folk-lore به معنای ( =Folkملت و =Lore علم) تشكیل شده است و بنا به تعریف لغت‌نامه آكسفورد (Oxford) فولكلور یعنی «قصه و عادت و عقاید قدیمی و یا دسته‌ای از مردم (مردم بومی)»، اما به مرور زمان لغت فولكلور وسعت بیشتری را پیدا كرد و جنبه‌های دیگر زندگی توده‌های مردم، از جمله روانشناسی عوام، سنن مردم، موسیقی محلی و ;) دربرگرفت. ترانه‌های محلی اولین پایه‌ی تجربی موسیقی هر قوم و كشوری بشمار می‌رود. غمها و شادی‌ها، شكست‌ها و پیروزی‌ها، قهرمانان و شخصیت‌های برجسته مردم به این موسیقی راه می‌یابند، از این‌رو از ارزش ویژه‌ای برخوردار است، به عبارت دیگر سرمایه‌ی اصلی موسیقی یك كشور یا قوم یا منطقه را می‌توان نغمه‌های بومی و محلی آن كشور دانست. البته این بدان معنی نیست كه موسیقی یك مدت نغمه‌های محلی آنست، ولی هیچگاه از آن به دور نیست، زیرا زبان روحیه یك ملت به شمار می‌رود. در جهان ملت یا نژادی وجود ندارد كه از موسیقی محلی بی‌بهره‌مند باشد، حتی دورافتاده‌ترین اقوامی كه از هنر، بهره‌ی بسیار كمی برده‌اند، از ترانه‌های محلی (عامیانه) برخوردارند. انسان به همان شیوه‌ای كه زبان مادری را می‌آموزد، نغمه‌های بومی و محلی را نیز فرا می‌گیرد و در برابر آن واكنش مثبت نشان می‌دهد و برعكس، در برابر نغمه‌های فرهنگ‌های بیگانه از خود واكنش چندانی نشان نمی‌دهد. موسیقی، بیانگر و توصیف‌كننده روحیات، ذوق و احساسات هر قوم و ملتی است و از آنجائیكه موقعیت جغرافیایی، شرایط اجتماعی و آداب و رسوم هر قوم و ملت از یكدیگری متفاوت و موسیقی، مترجم تخیلات و از تراوش‌های روحی و ذهنی آنان سرچشمه می‌گیرد، از این‌رو موسیقی اقوام گوناگون از همدیگر متمایز است. همانطور كه هر گروه و جمعیتی از بشر برای بیان هدف و مقصود خود به ایجاد زبان و حروف ویژه‌ای مبادرت ورزیده‌اند، كه این زبان با زبان گروه دیگر متفاوت است،موسیقی هر قوم و ملتی با موسیقی دیگر اقوام متفاوت است، زیرا موسیقی هر قوم و مردمی، زاده‌ی روحیات و خلقیات و نیز نماینده خواسته‌ها و آرزوها و پدیده‌های گوناگون‌ آنها می‌باشد و این عوامل به اوضاع جغرافیایی، طرز اعتقادات و اندیشه‌ها، آداب و رسوم، دین و مذهب، نیازمندی‌های زندگانی مادی و سوابق تاریخی بستگی دارد. روی این اصل موسیقی یك قوم، كلیه‌ی این ویژگی‌ها را دربر می‌گیرد و تحت تاثیر آن ساخته می‌شود و بطور كلی، بیانگر فرهنگ و روح یك ملت و قوم می‌باشد و گفتیم شرایط كلی لهجه‌ها و زبان هر قوم با قوم دیگر متفاوت است. پس لحن هر موسیقی بر اساس لهجه‌ی ملت‌ها و هر منطقهِ‌ی خاص، متفاوت است. در كشور ما، لهجه‌ها و زبان‌ها و گویش‌های گوناگون لری، كردی، آذری، بلوچی و ; وجود دارد كه هر كدام با لطافت وزیبایی ویژه خود آشكار می‌گردد و از ویژگی‌های مخصوصی برخوردار هستند.چون موسیقی از ذوق فطری هر قوم و مردمی سرچشمه می‌گیرد و بیان‌كننده عواطف و احساسات آنها می‌باشد، از این‌رو مایه‌های اصلی موسیقی یك كشور را در نغمه‌های محلی و فولكلور آن باید جستجو كرد. متاسفانه امروزه بعضی از غرب‌زدگان و شیفتگان فرهنگ غربی كه در كه موسیقی دستی دارند، در پی احیاء و ترویج موسیقی غربی بوده «هرچند موسیقی غربی ذاتاً عیبی ندارد» ولی در بی‌توجهی و كنارزدن موسیقی محلی و بومی هستند و كسانی را كه در این زمینه فعالیت می‌كنند، افرادی معرفی می‌كنند كه به احیای خرافه‌ها، سنت‌های پوسیده و منجمد، كهنه‌پرستی و بازگشت به سنت‌های بومی وحشی و بدوی می‌پردازند و روحیه‌ی مبارزاتی وپیگیری آنها در برابر یورش بیگانگان را مدنظر قرار نمی‌دهند، ولی سعی و تلاش می‌كنند فرهنگ بیگانه را در قالب فرهنگی، متجدد و مترقی عرضه نمایند. كشور ایران از غنی‌ترین گنجینه‌های هنر بومی برخوردار است و بدلائل گوناگون كه خارج از بحث ماست، تحقیق مستقل و علمی بر روی موسیقی و ترانه‌های علمی آن صورت نگرفته است.در رژیم سابق، دستگاه‌ها و سازمان‌های متولی هنر در كشور، مثل رادیو و تلویزیون و فرهنگ و هنر به دلایل سیاسی و سیستم فرهنگی حاكم بر جو جامعه، مردم و مخصوصاً جوانان را بی‌اراده در ارزش‌ها و قالب‌های فرهنگی غرب، غرق می كردند و با نمایش و اجرای نمایشات مبتذل غربی، آنها را سرگرم می‌كردند و آنها را از موسیقی محلی كشورمان دور نگاه می‌داشتند. و یا در هر برهه‌ای از تاریخ، كه كشور درگیر جنگ‌های داخلی و ملوك‌الطوایفی و یا جنگ با بیگانگان بود، هنر موسیقی در انزوا و بی‌توجهی قرار می‌گرفت، ولی از آنجاییكه موسیقی عنصر جدائی‌ناپذیر جامعه قومی است، نابودی آن امری محال و غیرممكن بوده و هست و همانطور كه نمی‌شود زبان آنها و احساس آنها و وجودشان را تسخیر كرد و به نابودی كشاند، موسیقی‌شان را نیز از میان برد. زیرا موسیقی در تمام شئون زندگی انسان‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، مثل موسیقی مذهبی، موسیقی جنگی، موسیقی غنایی، موسیقی صوفیان و دراویشی و امثالهم، موسیقی محلی، بازگوكننده تاریخ آن سرزمین است. موسیقی كردستان با تحرك و شور و هیجان خود، بیانگر مبارزات و سختی‌ها می‌باشد كه از غم و درد درونی سخن می‌گوید، موسیقی غم‌انگیز و سوزناك سیستان و بلوچستان، گویای تاریخ سرزمین ماست، موسیقی تركی با فریادهای خود ، رنج‌ها و دردهای یك قوم را بیان می‌كند و موسیقی آذربایجان، بختیاری، شمال ایران و غیره بر اساس شیوه زندگی از ویژگی‌های خود برخوردارند. علت سوز و گداز موسیقی بلوچ را در وضعیت جغرافیایی منطقه می‌دانند كه به دلیل صاف و هموار بودن سرزمین، پیوسته مورد تهاجم اشرار، راهزنان بودند و برعكس، آن آذربایجان، به علت صعب‌العبوربودن و نداشتن دسترسی راحت دشمنان و بیگانگان و راهزنان به آنان و وجود امنیت جغرافیایی دارای موسیقی شاد و پرتحرك كه با پایكوبی همراه است، بهره‌مند می‌باشد. علاوه بر اینكه پستی و بلندی بر نوع موسیقی محلی اثر می‌گذارد، وضعیت آب و هوا، رودخانه‌ها، جنگل‌ها، آبشارها، دشت و كویر نیز در نوع موسیقی بی‌تاثیر نخواهد بود.موسیقی محلی از جهان‌بینی ساده و بی‌پیرایه‌ای برخوردار است، به همین دلیل واقع‌گرا، زنده، صمیمی و ساده می‌باشند، نغمه‌های زیبا و دلاویزی كه از دل صحرا‌نشینان سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان تا شالیكاران كرانه‌های خزر و كوه‌نشینان و دامپروران كردستان و لرستان و ماهیگیران جنوب سرمی‌زند، همه بیانگر احساسات و آرزوهای آنهاست.فلذا هرگونه بی‌توجهی و سهل‌انگاری در تحقیق، مطالعه، حفظ و اشاعه موسیقی محلی و فولكلور نوعی خیانت به فرهنگ ملی است، زیرا در خلق موسیقی علمی و هنری از ترانه‌ها و موسیقی بومی می‌توان به عنوان درونمایه اصلی استفاده كرد و در زمینه‌ی موسیقی ملی به نوآوری‌هایی دست یافت. موسیقی توشمال‌های كردستان، بخش‌های تركمن‌صحرا، موسیقی مردم شمال خراسان و سیستان و بلوچستان، موسیقی مراسم «زار» مردم بندر، موسیقی دراویشی كردستان و ;و موسیقی عاشیق‌های آذربایجان دربرگیرنده‌ی هزاران دستگاه مقام ـ ملودی و ترانه است كه در مراسم مختلف جشن و عروسی، مرگ و سوگواری و كار و غیره از آن استفاه می‌شود. برای نمونه بطور خلاصه و گذری نظری به موسیقی آذربایجان خواهیم داشت وتوجه ویژه ما به عاشیق‌ها و اوزانه‌ها و اكار دوبیتی‌ها (بایاتی‌ها) خواهد بود.بایاتی (Bayati)، دوبیتی‌های بومی ادبیات شفاهی آذربایجان هستند. بایاتی‌ها از نظر وسعت مضمون، ‌ترنم موسیقی و تحوج ذوق و احساس، در ردیف جذاب‌ترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولكلوریك جای می‌گیرد. به خصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوایی گیرا خوانده می‌شود، عنان از كف دل می‌ربایند و سرشك بر چهره احساس می‌افشانند.بایاتی نوعی از شعر هفت‌ هجایی چهارمصراعی است كه موضوع آن را شكوه و شكایت، هجران و غم و عشق و مضامین اجتماعی تشكیل می‌دهد و از انواع شعر فولكلوریك به شار می‌آید: خشك چوب و خشك سیم و خشك پوستاز كجا می آید این آوای دوست موسیقی آذربایجانموسیقی در این سرزمین مانند تمدن و فرهنگش اصیل و از تاریخ و دیرینگی بس درازی برخوردار است. موسیقی مردم یكی از ویژگی‌های بارز این سرزمین است كه از زمان‌های بسیار دور بوجود آمده است. اوزان‌ها (Ozan) نخستین گروه مردمی نوازندگان محلی در این سرزمین بودند كه نیاكان عاشیق‌ها بودند. اوزان‌‌ها بازگوكننده درد و رنج مردم بودند كه با توپوز یا تار مقدس خویش آنها را بازگو می‌كردند و تا زمانی كه توپوز را بر سینه می‌فشردند، راویان مصیبت مردم به شمار می‌رفتند و از حمله خیره‌سران مصون بودند. اوزان‌ها، ادبیات شفاهی را در میان مردم رواج می‌دادند، به عبارت دیگر، عامل گسترش این ادبیات در میان مردم به شمار می‌رفتند. آنها به منظور بازگونمودن و آشكارساختن جور و ستم حكام و اربابان ستمگر با توپوز یا ساز خود از محلی به محل دیگر نقل مكان می‌كردند و دردها و رنج‌های مردم را با صدای خویش و همراه با نوای ساز بیان و آشكار می‌كردند. اوزان‌ها و سازهایشان عزت و احترام فراوانی داشتند و از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بودند، چنانكه هیچ‌گاه به اوزانی كه قوپوز در دست داشت، حمله‌ای از سوی دشمنان نمی‌شد، حتی ناسزا و نارویی از سوی مخالفان صورت نمی‌گرفت، مگر اینكه اوزان، قوپوز را از خود جدا كند و كنار بنهد. عاشیق‌ها، پس از اوزان‌ها نسل‌های پسین آنها، عاشیق‌ها، نشانگر موسیقی فولكور آذربایجان گردیدند. عاشیق‌ها نیز مانند اوزان‌ها راوی فرهنگ و رسالتی ویژه بودند. آنها از هنرمندان خلقی و مردمی بشمار می‌روند كه در آذربایجان وجود دارند. عاشیق‌ها در آغوش سبلان، كوه پوشیده از برف آذربایجان و دراوبه‌های (خانه‌های نمدی) عشایر شاهسون در اشعار وسروده‌های خویش بنام (بایاتی) از كوچ‌نشینی و مرارت‌های آن، از غم و دوری و كوتاهی عمر سخن می‌گویند. در این سرزمین گونه‌ای تار (تار عاشیق‌ها) و قره‌نی به عنوان ساز سمبلیك و اصیل شناخته شده است. با گذشت زمان و تاثیر موسیقی دیگر فرهنگ‌های همسایه، موسیقی آذربایجان سیر تكاملی و صعودی خود را پیمود، حتی در طول تاریخ زمانی كه حكومت صفویه و حكومت‌های همانند آن بر ایران فرمانروایی می‌كردند و دوره قدرت‌نمایی آداب و رسوم خشك و منحط بود و راه‌های رشد و پیشرفت برای این موسیقی بسته شده بود، با تمام این مسائل، راه پیشرفت را طی نمود.   می‌توان گفت موسیقی آذربایجان به علت همسایگی با فرهنگ‌های غنی (جمهوری آذربایجان) و نبود دسترسی بیگانگان نسبت به موسیقی دیگر قوم‌ها، رشد و تكامل بیشتری یافته است و همواره تحت تاثیر فرهنگ پربار موسیقی جمهوری آذربایجان كه آهنگسازان بزرگی چون امیدف، حاجی‌بیگ‌اف، كارگارایوف و دیگران را در خود پرورش داده است، بوده است.البته نه تنها موسیقی آذربایجان بلكه سایر مناطق ایران، بی‌ارتباط با موسیقی ملل همجوار خود نیست و فرهنگ‌ها و موسیقی‌ها توسط مرزبندی سیاسی و جغرافیایی از هم جدا نشده‌اند، بطوریكه اشتراك فرهنگی وجود دارد. مرزبندی به تقسیمات كشوری بر اساس موقعیت جغرافیایی مربوط می‌شود. مرز در حوزه‌ی فرهنگی، هنری و به خصوص موسیقی به طوریكه موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی جمهوری آذربایجان پیوند خورده و ارتباط موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی شرق تركیه به وضوح دیده می‌شود و باز موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی آذربایجانشرقی گره خورده است. همچنین موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی مرزهای داخلی پیوند می‌یابد، از طریق خلخال به تالش سپس به گیلان و در واقع این پیوندها حلقه‌های زنجیری است كه بین فرهنگ‌های ملل همجوار و مرزهای داخلی ایران نسبت به هم حفظ شده و آنها را به هم مربوط می‌سازد. كلیه آثاری كه در كل منطقه آذربایجان ساخته شده است، حتماً سنفونی‌ها و اپراها از پایه‌های فولكلور آذری برخوردار بوده و از آن مایه گرفته است. در اصل موسیقی و متن، الهام‌پذیر از فولكلورهای آذربایجان و از لطافت و زیبایی ویژه‌ای بهره‌مند هستند و سازها تركیبی از سازهای اصیل – هستند كه در برخی از آنها سورنا و ساز (از آلات اصیل است كه معمولاً عاشیق‌ها می‌زنند) وجود دارند. ترانه‌های ساخته شده در آذربایجان از اصالت ویژه‌ای برخوردارند، چنانكه یا از نهادهای تاریخی بهره‌مندند، مانند (اپرای كوراوغلو) و یا سرودی از یك محل یا چشم‌انداز طبیعت می‌باشند. بهترین‌ نمونه‌ی این‌گونه موسیقی را می‌توان سمفونی (قیزقالاسی) (یكی از قلعه‌های مشهور آذربایجان) اثر گارایوف دانست و یا آهنگ‌های عشقی مانند (اپرای لیلی و مجنون) اثر ئوزیر حاجی‌اف و آثار دیگر. در موسیقی آذربایجان، به علت مهاجرین آذربایجانی، حضور اقلیت‌های ارمنی و آكسوری و دلایل سیاسی و فرهنگی، تاسیس «هنرهای زیبا» 1324 شمسی و انجمن نیلها (مونیك تبریز) 1325 شمسی و ; اپرا و اپرت جایگاه ویژه‌ای كسب كرده‌اند. داستان‌های اپرا (لیبرتو) معمولاً از داستان‌ها و افسانه‌ها و یا واقعیت زندگی مردم آذربایجان مایه گرفته است. این سرزمین به علت ساختار اجتماعی‌اش در طول تاریخ، شخصیت‌های بزرگی را پرورش داده است و اپراهای آن از نظر موضوع عموماً قوی و كامل هستند و از آهنگسازان مردمی برخوردار بوده است. موسیقی اصیل دراین سرزمین پیشرفت چشمگیری یافته‌است. موسیقی سنفونیك و اپراهای این سرزمین به خوبی گویای این مطلب است كه بیشتر بر اساس ملودی‌های اصیل تصنیف می‌گردند و امكان گسترش موسیقی آذربایجان را در حد والایی نشان می‌دهد. بسیاری از اپراهای جمهوری آذربایجان در كشورهای گوناگون جهان به مرحله‌ی اپرا نهاده می‌شود و بسیار مورد توجه واقع می‌گردد. متاسفانه به علت بیگانه بودن اپرا با فرهنگ ما و نبود شناخت این‌گونه موسیقی در كشور ما، از امكانات ناقصی برخوردار است. ادامه خواندن مقاله موسيقي محلي آذربايجان

نوشته مقاله موسيقي محلي آذربايجان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>