Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد تعريف سبک و انواع سبک هاي ادبي در شعر فارسي

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی سبکهای ادبی در شعر فارسی به چند بخش مهم و اساسی تقسیم شده اند : 1- سبک خراسانی2- سبک عراقی3- سبک هندی 4- بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره معاصر شده اند.که در این تقسیم بندی ” بازگشت ادبی ” و ” شعر معاصر ” در یک طبقه بندی قرار گرفتند. ” این سبکها مربوط به زمان است نه مکان ، و مکان را در آن تأثیری نبوده و نیست و همچنین سبکهای بین بین نیز هست که استادانی داشته است.” اصولا این نوع تقسیم بندیها برای طبقه بندی راحت تر شعر فارسی و در دوران بعد از آن شاعران ایجاد شده . معرفی این سبکها و مکاتب فکری برای آشنایی با شاعران و شرایط اجتماعی زمان آنها بسیار مفید است. اساسا سبک چیست ؟ : سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را « سبک شعر» می نامیم، و پیشینیان گاهی به جای سبک « طرز» و گاه « طریقه» و گاه « شیوه» استعمال می کردند. شعر فارسی ، به طور کلی ، از زیر سیطره و تسلط چهار سبک بیرون نیست ، اگر چه باز هر سبکی به طریقه و طرزهای مختلفی تبدیل می شود تا می رسد به جایی که هر شاعری استیل و طرز خاصی را به خود اختصاص می دهد که قابل حصر نیست ، بنابر این در مدارس امروز ما تنها چهار سبک را اصیل و مبدأ سبکها قرار داده ایم .سبک هندی :مقدمهاز دوران صفویه به بعد یعنی از اوائل قرن دهم تا اواسط قرن دوازدهم سبک تازه ای در شعر فارسی پیدا شد به نام سبک هندی.این سبک هندی نتیجهء اتفاقات و دگرگونی های سیاسی و ایدئولوژیک مذهبی بود که در روزگار صفویان در ایران به وقوع پیوست و پرداختن به آن در اینجا میسر نیست. تنها می شود به شعر گریزی دربار نورسیدگان متکی به شمشیر قزلباش اشاره کرد که بیش و پیش از هرچیز، دغدغهء رواج وگسترش خونین مذهب تشیع را داشتند و جز به جاعلان حدیث و متشرعان شیعی و مرثیه خوانان و روضه سرایان اعتنایی نمی کردند. وهمین سـیاســت دینی ـ فرهنگی و ایدئولوژیک که با خشونت و بربریت تامّ بر مردم سراسر ایران اعمال می شد بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و شعر را از ایران به سوی هند گریزاند! به هر حال، اکثر شاعران ِ فارسی زبان هند و آسیای مرکزی و آسیای صغیر(ارمنستان و ترکیه کنونی) پیرو این مکتب بودند.ویژگی بسیار مهم این مکتب، سادگی زبان و نزدیکی زبان شعر به زبان عامهء مردم بود و علت آن هم دور شدن شعر بود از حوزه های ادبی و محافل اشرافی و درباری.این مکتب با شاعرانی مثل اهلی شیرازی [متوفی در سال 942 هجری(1535 میلادی) وحشی بافقی متوفی در 991 (1583 میلادی)] شروع شد.این شیوهء شعری اگرچه نخست، هدفش گریز از تقلید و تکرار مضامین کهن و در جستجوی مضامین ودرونمایه های تازه بود، بعد ها به علت مضمون بافی ها و تأکید بر پیچیدگی های لفظی و کنایی و تصویری و به کار بردن تشبیهات پر ابهام و بی مورد و تعقیدات نابه جا و نیز مبالغه در مضمون یابی های دور از ذهن ، تقریباً به سقوط شعر فارسی انجامید و اگر نبود وجود ابیات بسیار زیبا و پراکنده از برخی شاعران به ویژه صائب تبریزی و بیدل دهلوی ، چیز زیادی از شعر فارسی در این دورهء چند قرنی باقی نمی ماند. ملک الشعرا بهار در منظومه ای که ضمن آن به نقد ادبی و معرفی سبک های شعر فارسی و شاعران دوران خویش می پردازد، در بارهء سبک هندی می گوید :سبک هندی گرچه سبکی تازه بودلیک او را ضعف بی اندازه بودسست و بی شیرازه بودفکرها سست و تخیل ها عجیب شعر پرمضمون ولی نادلفریبوز فصاحت بی نصیبشعر هندی سر به ملیون می کشیدهر سخنور بار مضمون می کشیدرنج ِ افزون می کشید;.زان سبب شد سبک هندی مبتذل;اساس ایدوئولوژیك سبك هندی : یك نگاه سطحی به اشعار نمایندگان سبك هندی نشان می ده د كه نگرش و طرز تفكر آنها از هر گونه محدودیت و تعصب و خشك مغزی به دور است و وسعت نظری غریب و نگرشی همه جانبه در آنها موج می زند. برای اینكه درک كنیم كه این خصوصیت مهم تا چه اندازه با آگاهی و هوشمندی شكل گرفته است لازم است كه به تحلیل و فهم درست مفهوم «وسعت مشرب» كه در آثار این شاعران به تكرار آمده است دست یابیم.برای درك درست مفهوم «وسعت مشرب» باید از تذكره ی محمد طاهر نصرآبادی، دوست ومعاصر صائب، كمک گرفت. نصرآبادی سی بار در رابطه های مختلف این مفهوم را به كار برده و در ضمن تحلیل پاره های شعر این مفهوم را نه چون مجاز مشرب بلكه چون گشادگی شخصیت معنا كرده است. و دو بار هم مترادف «وسعت خلق» را برای این مفهوم می آورد. از طرف دیگر «مشرب» در میان معناهای گوناگونی كه دارد در اساس به معنای « آب نوشیدن» «نوشابه نوشیدن» «جای نوشیدن آب، آشامیدنگاه» و همچنین به معنای « آب» و «شراب» است و در معنای مجازی «مذهب»، «عقیده»، «مسلك»، «نگرش دینی، فلسفی، سیاسی»، «كاراكتر» «خاصیت» و «طبیعت» را مراد می كند.)منبع 4)«چنان با نیك و بد سر كن كه بعد از مردنت عرفی مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند“1- «بنا بر افسانه ای، پس از مرگ كبیر (شاعر بزرگ هندی)، هندوان و مسلمانان بر سر جنازه ی او به نزاع ایستادند كه آیا باید او را بسوزانند یا به خاك بسپارند. اما آنان گرم نزاع بودند كه یكی كفن را به كناری زد، و جز خرمنی گل چیزی در میان نیافتند. هندوان بخشی از آن گل ها را در بنارس سوزاندند، و مسلمانان مابقی را به خاك سپردند.»ویل دورانت: تاریخ تمدن: جلد اول: مشرق زمین گاهواره ی تمدن. كتاب دوم: هند و همسایگان اش. ترجمه:ع.پاشایی: ص 658شاید عرفی شیرازی، كه در هند می زیست، در سرودن این بیت این واقعه را در نظر داشته است.) اساس ایدوئولوژیک سبک هندی _ بخش دوم به همین سبب هم صائب كفر و دین را تعبیرهای مختلف یك خواب می داند اگر كه چنین است پس این مناقشات «حق و باطل» به چه معناست؟ این سوال چندر بهاون را، كه از نمایندگان برجسته ی سبک هندی است، به فكر وا می دارد:گذشت عمر در این فكر و من ندانستمكه جرم كفر كدام و ثواب ایمان چیست؟چو هر دو را نظری بر بهار رحمت اوست به هم نزاع دل كافر و مسلمان چیست؟چنین است كه صاحب كاراكتر باز، به فرق های ملی، دینی، طبقاتی اهمیت نمی دهد و به همه كس با دلی یكسان نزدیك می شود چنان كه « خورشید، به گل و خار گرمایی یكسان می بخشد» او برای پایان دادن به این گونه اختلافات، همه را دعوت به یك دلی و مدارا می خواند:قطره ای از قلزم توحید باشد هر دلیدست رد بر هیچ مخلوقی مزن گر واصلیدرست از همین پرنسیب است كه راه حل و واسطه ی همه ی اختلافات و تضادها به دست می آید. و آن توانایی صلح كردن با كل است. مفهوم «صلح كل» در شعر ش اعران سبك هندی، دقیقا همین معنا را می رساند.بر سر جنگ است با ما بی سبب دایم كلیمگر چه صلح كل به هفتاد و دو ملت كرده ایم میر عظمت الله بیخبر(وفات 1729 ) معاصر با استعداد و دوست عبدالقادر بیدل، می نویسد:ما به هفتاد و دو ملت صلح كل داریم و بسجاده ای دارد به هر مذهب طریق دین ما«باقیا نائینی» كه در دوران خود از نمایندگان خیلی شناخته شده سبک هندی بوده، همین ایده را در این بیت به پیش می كشد.همه حاصل جهان را به نشاط صرف مل كنبر كافر و مسلمان بنشین و صلح كل كندر اصل این « 779 ، منبع 3) 114 ، منبع 1 307 ، منبع 6 صلح كل» غایت و هدف نهایی «وسعت مشرب» است. نباید از نظر دور داشت كه این ایده با اهداف “دین الهی” اكبر شاه همخوانی دارد. روشن است كه این نگرش آگاهانه و تبلیغ هدفمند آن توسط شاعران، از محیط هندوستان در نتیجه ی فعالیت های اكبرشاه و فضای معنوی ـ ایدئولوژیك كه در دوران خلف های او نزدیك دوام آورده، تاثیر كمی نگرفته است. این حرف كه نصرآبادی در حق «واله شیرازی» گفته است، سخن ما را تصدیق می كند. «به واسطه ی وسعت مشرب كه در هند باب است اعتباری به هم رسانیده…» از این نظر اطلاعاتی كه مولف «تاریخ*ـ*حسن» در باره ی فانی كشمیری به دست می دهد، مسئله را روشن تر می كند:« ملا محسن فانی بعد از فراگیری علوم عقلی و نقلی به گشت و گذار در سرزمین هندوستان پرداخت، بد و خوب زمانه را به سنجش گرفت به هر ملتی نزدیك شده و وضعیت عقیده و مذهب آنها را خوب مطالعه كرد، می گویند كه بیش از همه آزاد منش بود و با تمام ملت ها «صلح كل» داشت…» لازم به تذكر است كه «صلح كل» تنها به مناسبات دینی و یا قومی محدود نمی شود؛ بلكه كل مناسبات انسانی را در بر می گیرد. قبل از همه، مسئله، از زاویه ی منافع شخصی انسان مورد مدافعه قرار می گیرد:با گردش دهر و خلق پر شور و شرش كاری كه نداری چه غم است از ضررشخاری كه تمام مایه ی آزار استدر پا نخلد تا نزنی پا به سرشسبک هندی و شعر صائب تبریزی در ادامه مطالب مربوط به سبک هندی به بررسی زندگی و اندیشه صائب می پردازم . خیلی ها معتقدند اصلا سبک شعر صائب مستقل است . و شاعران دوره های بعد هم از او الهام گرفتند. به هرجهت صائب یکی از بزرگترین شاعران سبک هندی است که باعث ارتقاء و اوج این سبک هم در این دوران شده است.سبک هندی و صائب تبریزی : میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم بازرگان تبریزی متخلص به صائب و معروف به میرزا صائب بین سالهای 1000-1007 هجری در تبریز به دنیا آمد. در 1012 هجری که شاه عباس قلعه تبریز را فتح کرد،پدرش همراه عده ای از بازرگانان ثروتمند از تبریز به اصفهان آمد تا سیاست جدید شاه عباس را که می خواست پایتخت تازه بنیان صفوی را با ثروت و فعالیت بازرگانان رونق دهد، تحقق یابد. محمد علی در این شهر پرورش یافت و بزرگ شد، در آغاز جوانی به سفر حج مشرف شد و پس از زیارت خانه خدا به آستان بوسی حضرت رضا علیه*السلام توفیق پیدا کرد. شکرالله که بعد از سفر حج صائب —– عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم وقتی به اصفهان برگشت و مدتی در آنجا اقامت کرد،قصد سفر هند کرد. بر خلاف میل پدر و خانواده پایتخت ایران را ترک و راهی هند شد. در سال 1034 از اصفهان بیرون رفت. آنچه با خود از وطن می برد دفتر شعری بود که وقتی به کابل رسید ،به خدمت ظفر خان والی آنجا رسید و در سایه دوستی و اکرام او آرامش یافت ،به مرتب کردن آن پرداخت و اولین دیوان اشعار خود را سامان داد. در سال 1042 که ظفرخان به امر شاهجهان به نیابت پدرش حاکم کشمیر شد، هنوز صائب و پدرش در هند بودند و ظفرخان را در کشمیر همراهی می کردند، آنان پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شدند. اقامت او در هند حدود نه سال طول کشید. صائب مردی دیندار و معتقد به فرایض و سنن اسلامی بوده است. مذهب او شیعه دوازده امامی است. بعیدنیست که به جهت علاقه و ارادت شدید به مولانا جلال الدین بلخی که در حدود صد غزل به استقبال وی رفته است دچارشور و حالی آشکارشده و از مولانا به «ساغر روحانی»، «آدم عشق»، «مرشد روح»، «شمس حقیقت» و امثال اینها تعبیر کرده است.صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو، کم آزار و متواضع بوده، تمام تذکره نویسان از محامد او سخن گفته اند. خوش طینتی او بقدری است که همه شعرای معاصر را در اشعار خود به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان وی شاید به بیش از نام پنجاه شاعر برسیم که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبت نام برده است. صائب از معدود شاعرانی است که در زمان حیات، آوازه ی سخنش قلمرو زبان دری (ایران، هندوستان، عثمانی) را فتح کردو مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و برخی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او برسند.صائب تنها شاعری است که پس از حافظ طریقه ای مستقل و ممتاز دارد.او نماینده کامل سبک زمان و زبان مردم خویش است، محال است بتوان جای او را در این سبک- که دویست سال زبان ادبی ایران و هند و عثمانی بود و بر ذوق و حال مردم بسیاری از این سرزمین ها حکومت می کرد- با سبکی دیگر پر کرد، به عبارت دیگر تمام محسنات سخن شعرایی چون نظیری، طالب آملی و کلیم که هر کدام از جهتی مورد توجه اند در صائب یکجا وجود دارد، پس می توانیم اگر او را فرد اعلای سبک هندی یا اصفهانی و مقتدای شعرای این سبک بدانیم.سبك خراسانیبیشتر گویندگان این سبک از مردم خراسان بودند. این سبک به اشعار اولین دوره های بعد از اسلام گفته می شود؛ چون دوره های سامانی، سلجوقی و غزنوی.شعرای معروف این سبک عبارتند از: رودکی، شهید بلخی، قردوسی، منوچهری، عنصری، ناصرخسرو، فرخی و ; .در سبک خراسانی آرایه هایی چون تشبیه و استعاره و ایهام وجود دارد؛ اما غالباً محسوس و قابل درک است و نیازی به تأمل زیاد ندارد. اشعار این سبک از حیث نوع بیشتر قصیده است و از لحاظ لفظ ساده ساده و روان و عاری از ترکیبات دشوار است و لغات عربی در آن اندک است. همچنین از لحاظ معنی صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیهات ساده و ملموس و محسوس، از اختصاصات مهم این سبک است. به عبارت دیگر در سبک خراسانی اصل بر ساده گویی است و هر کلمه درست برای همان معنی وضع می شود که شاعر اراده کرده و همه از آن یک معنی دریافت می کنند.مضمون بیشتر اشعار این سبک وصف طبیعت و مدیحه و شرح فتوحات پادشاهان و گاهی نیز پند و اندرز بود است.این سبک تا قرن ششم هجری رواج داشته است.سبک عراقیسبک عراقی با ظهور سلجوقیان در خراسان و اتابکان در عراق و آذربایجان به وجود آمد و به تدریج شعر “دری” که مرکز اصلی آن در خراسان و ماوراءالنهر است، به عراق و آذربایجان راه یافت. از طرفی در این دوران بر اثر سیاست سلجوقیان، مدارس مختلف دینی تأسیس شد و معارف اسلامی مانند تفسیر و منطق و حکمت و علوم بلاغی و ادبیات عرب در این مدارس تدریس می شد و ترویج علوم و معارف اسلامی باعث شد که شاعران و ادیبان نیز با علوم رایج زمان آشنا شوند. در این دوره علوم مدرسه ای در شعر تأثیر فراوان گذارد تا آنجا که فرا گرفتن علوم از لوازم شاعری شد و مایه تفاخر و مباهات شاعران. رواج شعر دری در عراق و آذربایجان و تاثیر علوم اسلامی و ادبیات عرب در آن سبب شد که در شعر فارسی تحولی اساسی به وجود آید. این تحول هر چند در شعر شاعران آذربایجان و عراق مشهودتر است اما می توان آن را قبل از همه در شعر”انوری”و “ظهیر فاریابی” مشاهده کرد. “انوری” نخستین کسی است که این شیوه جدید را ارائه می دهد و از یک طرف قصاید و مدایح اغراق آمیز و پرصنعت را وارد شعر رهایش کرد و از طرف دیگر غزلهای لطیف و پرشور سرود. در آذربایجان “خاقانی ” و “نظامی ” پرچم دار شیوه تازه شدند و در عراق “جمال الدین اصفهانی” و پسرش “کمال الدین” و این شیوه را برگزیده و در ادامه ی این روند “سعدی ” و “حافظ” آن را به اوج می رساندند. معانی شعری در این شیوه تازه گذشته از مدح که با اغراق و خضوع و خشوع فراوان نسبت به ممدوح همراه است دارای هجو و هزل نیز هست اگر بعضی از شاعران این دوره مانند “انوری” و “سوزنی سمرقندی” هجوهای تند و هزل هایی (مطالب طنز گونه) زشت دارند ولی دیگر شاعران این سبک مانند “خاقانی” نیز سرودن در مایه های هجو و هزل را آزموده اند. عرفان و اخلاق و زهد از معانی رایج در شعر این دوره است. غزل که ابتدا انوری آن را به صورت یک نوع جدید ارائه می دهد، در شعر غالب شاعران این دوره آزمایش می شود اوج آن در غزل سعدی و حافظ جلوه گر می شود. عرفان و تصوف نیز در این عصر یک مضمون رایج است که غالباً در شعر کسانی مانند مولوی و عطار و عراقی به چشم می خورد. اغلب قالبهای شعری مانند قصیده و مثنوی و غزل در این دوره رواج دارند. در میان شاعران این دوره نظامی گنجوی در “خمسه” نوعی جدید از انواع ادبی را در قالب مثنوی ارائه می دهد. او کلام خود را نو می داند و حتی با فردوسی به چالشگری بر می خیزد. در این دوره است که سعدی بوستان را می آفریند و امیر خسرو دهلوی و جامی گذشته از مثنوی های داستانی، اخلاق و حکمت را در قالب مثنوی رواج می دهند. ادامه خواندن مقاله در مورد تعريف سبک و انواع سبک هاي ادبي در شعر فارسي

نوشته مقاله در مورد تعريف سبک و انواع سبک هاي ادبي در شعر فارسي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>