nx دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
واكسن
BCG قدیمی ترین واكسنی است كه هنوز از آن استفاده می شود و تا به حال به حداقل 4 بیلیون فرد داده شده است و استفاده از آن به صورت رویتن از سال 1960 آغاز شده است در همه كشورها به جز Netherland و united state . هنوز به رقم استفاده گسترده ازBCG ، سل به عنوان عامل مرگ زیادی در جهان باقی مانده است و بیان میشود كه حدود% 3/1 مردم جهان در حال حاضر به مایكوباكتریوم توبركلوزیس مبتلا هستند و سالانه 2 تا 3 میلیون مرگ ناشی از این
ارگانیسم وجود دارند . گرچه بسیاری از كشورهای پیشرفته راههایی را برای كنترل آن پیدا كرده اند اما بروز این بیماری در بسیاری از مناطق فقیر جهان هنوز رو به افزایش است . اثر این واكسن در افراد مختلف بسیار متفاوت است . بعضی اوقات حفاظتی بسیار قوی انجام می دهد و گاهی در بعضی افراد هیچ اثری ندارد . بسیاری از مشكلات در ارزیابی واكس BCG مربوط می شود به توبركلوزیس و دیگری مشكل كمبود آزمایشگاههای قابل اعتماد و ماركرهای سرولوژیك برای ایمنی نسبت به مایكوباكتریوم و همچنین عدم امكان استفاده از مدلهای حیوانی است . و عدم رعایت نكایت لازم در تزریق واكسن جهت ایجاد ایمنی كافی .
دو عامل هم اكنون باعث شده كه واكسن BCG دوباره در كشورهای پیشرفته بیدرنگ موردتوجه قرار بگیرد 1) تداخل بین توبركلوزیس و عفونت با HIV2) گسترش سل به دلیل مقاومت بعضی شاخه های آن به دوراروی ازونیازید وریفامپین بنابراین مطرح شده كه انجام واكسیناسیون BCG در این كشورها باید به صورت روتین و بوقت در افراد پر خطر انجام شود .
در سال 1982 Robert koch باسیل كه را كه عامل تربركلوزیس انسانی بود كشف كرد كه به عنوان مایكوباكتریوم توبركلوزیس شناخته شد . همه اعضای این گروه اسید فاست هستند . هر شاخه از مایكو باكتریوم خصوصیات واحد را از نظر مایكولیك اسید دارد . بسیاری از شاخه های مایكوباكتریوم خصوصیات رشد شبیه به هم و واكنشهای بیوشیمیائی مشترك با هم دارند و جزء یك كمپكس طبقه بندی می شوند . 3 گروه مایكوباكتریوم توبركلوزیس ، مایكوباكتریوم آفریكانوم ، مایكوباكتریوم اولسرانس 3 عامل اولیه پاتوژن انسانی هستند .
مایكوباكتریوم بویس چهارمین عضو این كمپكس باعث توبركلوزیس در حیوانات می شود ولی می تواند عامل عفونت انسانی هم شود . در آنهایی كه در تماس نزدیك یا حیوانات آلوده هستند یا شیر حیوانات الوده به این ارگانیسم را می خورند ولی هیچگاه این موضوع به صورت قطعی بیان نشد كه چرا Calmette و Guerin شاخه مایكوباكتریوم بویس را برای ساختن واكسن توبركلوزیس استفاده كردند مدت كوتاهی بعد از كشف كخ مایكوباكتریومهای non-tuberculaus هم كشف شدند و تا سال 1940 هنوز به عنوان عامل پاتوژنز انسانی شناخته نشده بودند .
میزان مرگ و میر ناشی از سل در اروپا 700 در 000/600 و در آمریكا 400 در 000/100 بود كه این میزان تا سال 1900 به دلیل پیشرفت شرایط اقتصادی و اجتماعی از استفاده از واكس BCG به 200 در 000/100 و تا سل 1950 به 26 در000/100 در اروپا رسید . كشف این موضوع كه تو بر كلوزیس یك بیماری عفونی است باعث چند پیشرفت شد : 1) باعث پاستوریزه كردن شیرگاو شد تا عامل بیماری انسانی یعنی مایكوباكتریوم bovis حذف شود . 2) سومین پیشرفت ساخت واكسن BCG بود . 3) آخرین آن كشف داروهای ضندتوبركلوزیس كه می توانست بیماری درمان و از پیشرفت عفونت جلوگیری كند . اینها باعث توانایی كنترل توبركلوزیس در آمریكا شد . بیماری سل چند مرحله دارد : 1) Tuberculous infection كه در آن است پوستی مشبت است ولی علائم رادیوگرافی سنیه نرمال است و هیچ نشانه ای از بیماری نیست . 2) Tuberculous Disease وقتی است كه علائم كلینیكی ریوی و خارج یكی ظاهر می شود 3 3) Tuberclosis به خود بیماری بر می گردد ممكن است از زمان عفونت تا شروع بیماری هفته ها یا ماهها بگذرد و این فاصله یكی از فاكتورهایی است كه واكسن BCG را در استفاده سخت كرده است . (1)
كشورهای در حال توسعه درصد عفونت و بیماری در آسیا و آفریقا بالاترین میزان است . مطالعات حال حاضر نشان می دهند كه 8 میلیون مورد توبركلوزیس و 3 میلیون مرگ ناشی از این بیماری سالیانه در این مناطق رخ می دهد . این بیماری در میان كودكان جوان و بزرگسالان جوان در كشورهای در حال توسعه بالاترین میزان است . مطالعات نشان می دهد سالانه حدود بیش از000/300 مورد از بیماران همراه با عفونت HIV می باشد . با وجود برنامه واكسیناسیون گشترده BCG در كشورهای در حال توسعه 3/1 – 2/1 همه افراد با مایكوباكتریوم توبركلوزیس عفونی هستند . میانگین سالیانه بروز عفونت جدید %5-1 است و میزان عفونت در میان بزرگسالان جوان بالاترین میزن است . ریسك جدید در این كشورهای باشیوع بالا ، زیاد است . (1)
كشورهای پیشرفته بر عكس در كشورهای توسعه یافته توبركلوزیس محدود است به گروهی از افراد كه پر خطرند این كشورها شامل امریكا است كه این بیماری كاهش قابل ملاحظه ای از سال 1920 تا 1980 د راین كشور یافته است . در آمریكا تعداد افراد توبركلوزیس به صورت سالیانه در سال 1984 تا 1992 افزایش یافته است . بیشتر این افزایش مربوط به اپیدمی HIV است . در بسیاری از كشورهای
غربی عفونت توبركلوزیس در میان سفید پوستان بزرگ تر از 50 سال بیشتر دیده می شود . در اروپا و امریكای شمالی توبركلوزیس در میان مهاجرین بیگانه كه از كشورهای با شیوع بالای توبر كلوزیس آمده اند بیشتر است . در امریكا 23% افراد با توبركلوزیس بیگانه هستند . (1) بیماری سل بیشتر در افرادی كه فقیر هستند وزیر سطح كاری تغذیه هستند ، دسترسی ضعیف به مراقبتهای بهداشتی و سلامتی دارند و آنهایی كه در مكانهای بسیار پر جمعیت زندگی می كنند بیشتر دیده می شود . این بیماری 40-10 برابر در میان زندانیان ، پرستاران ، جمعیت بی خانمان و comp ها نسبت به جمعیت عادی بیشتر است . در بعضی مناطق بهداشتی در ریسك بالایی برای ابتلا هستند .
History of vaccine Developement : دو پزشك فرانسوی یعنی calmette و Guaerin مطالعاتشان را روی واكسن توبركلوزیس در سال 1908 آغاز كردند . شاخه ای كه آنها برای. مطالعه انتخاب كردند مایكوباكتری Bovis ازیك گاو با uberaulous mastit (آبررسی پستان) بیماری سا پستان بود . ارگانیسم هر 3 هفته برای 13 سال ، 231 سیكل كشت داده شد . این پروسه طولانی باعث كاهش ویرولانس ابتدا برای گوساله ها و سپس برای خوكهای كشور گینه انجام شد . تغییرات فنوتیپی در این ارگایسها به خوبی رخ داد . كلونی ها از حالت زبر و خشن و خشك و گرانوادر به حالت نرج و مرطوب و صاف در آمدند . واكسن
زنده رقیق شده اولین بار به صورت خوراكی به نوزادان در پاریس در سال 1921 داده شد . واكسن دهانی در فرانسه و دیگر كشورها استفاده شد . در سال 1928 اتحادیه دولت بیانیه ای را منتشر كرد و مبنی بر ایمن بودن واكسن BCG خوراكی . متأستفانه در سال 1930-1929 ، 72 كودك از25 كوكی كه به صورت خوراكی واكسینه شده بودند در lu beck آلمان از تو بر كلوزی كه ناشی از
آلودگی واكسن خوراكی BCG با باسیل توبر كل بود مردند . با این وجود واكسیناسیون BCG گسترش یافت و راههای تجویز جدی مطرح شد در سال 1927 به صورت intradermal ، در سال 1939 . multiple puncture ، در سال 1947 به صورت scarification در سال 1948 ، اولین لنگره بین المللی واكسن BCG در پاریس اعلام كـــرد كــه واكــــسن BCG مؤثر و ایمن اســــت . بــعد از جــنگ جهانــی دوم (united nations international childrens E mergeney rund ) uniceif انجام واكسیناسیون BCG را در كشورهای زیادی ترجیح داد . تولید انبوه BCG در سال 1954 ، انجام شد و تجهیزات لازم برای فریز و خشك كردن واكسن BCG در سال 1966 فراهم شد در اواخر سال 1974میزان استفاده بیش از 5/1 میلیون فرد از این واكسن بود . از سال 1947 تا 1992 واكسن BCG جزء برنامه ایمن سازی برای مقابله با این بیماری عفونی در میان بچه های در كشورهای در حال توسعه بود . حدود 100 میلیون كودك هر ساله واكسن BCG دریافت می كنند كه به طور كلی می توان گفت تا به حال 4میلیون فرد این واكسن را دریافت كرده اند ، فقط دو كشور ( Netherland و US ) هیچگاه واكسن bcg را به صورت یك وكسن بین المللی استفاده نكردند.هر لابراتواری در هر كشوری bcg خودش را می سازد بنابراین هر كدام از آنها از نظر شرایط نگهداری، موروفولوژی كلونی، خصوصیات رشد، فعالیتهای بیوشیمیایی، توانایی ایجاد و افزایش حساسیت تأخیری، ویرولانس حیوانی متفاوت است. شاخه مختلف bcg بوسیله نام كشور یا لابراتوار تولید كننده آنها شناخته می شوند. آنهایی كه امروزه بیش از 90% از آنها استفاده می شود شامل 1) شاخه 117P2 FRENCH 2) Danish strain 1331 3)1077 Glaco و 4) 172 Tokyo starin سخت است بگوئیم كدام شاخه بر بقیه در حفاظت افراد مؤثر تر است.همچنین بروز عوارض جانبی BCG در میان شاخه های ضعیف و قوی آن متفاوت است. شاخه های قوی به مقدار بیشتری همراه با lymphadenitis، مخصوصاً در میان نوزادان هستند. كاهش دوز واكنشهایی كه قوی هستند باعث كاهش بروز lymphadenitis می شوند. استفاده از شاخه های ضعیف تر وسوسه تولید كننده واكسن و استفاده كننده آن را برانگیخته است به خاطر نتایج سریع بدون عوارض جانبی. هم اكنون در مناطق از شاخه های مختلف چه قوی و چه ضعیف استفاده می شود.
Route of administration:به طور كلی بهترین روشی كه برای واكسیناسیون BCG در نظر گرفته شده است اینترا درمال است چون و تزریق آن قابل كنترل است. مكانهایی زیادی در بدن می توانند برای واكسیناسیون استفاده شوند ولی شایعترین محل، منطقه دلتوئید در بازوست متأسفانه تزریق اینترا درمال ممكن است در نوزادان سخت باشد مخصوصاً وقتی كه نوزادان زیادی به سرعت نیاز به انجام واكسیناسیون داشته باشد. میزان واكنش موضعی شامل زخمها و lymphadenitis در متد اینترادرمال بالاتر است نسبت به سایر روشها. همچنین متد اینترادرمال گران است و در بسیاری از كشورهای فقیر سوزن و
سرنگ چندین بار استفاده می شود كه این موضوع ریسك ابتلا به هپاتیت و HIV را بالا میبرد. با این حال متد اینترادرمال به صورت گسترده هنوز در تمام جهان استفاده میشود. متد دیگر تجویز sub cutaneous است كه آن هم باعث یكسری آسبهها و زخم می شود. بقیه تكنیكها مثل scarification هم وجود دارد ولی گاهی نتایج نادرست دارند. تكنیك multi puncture هم در سال 1940 انجام شد. در آمریكا از این روش استفاده می شود. در ژاپن بیش از 40 سال از این روش استفاده شد و همراه با عوارض جانبی خیلی كمی بود. گزارشی كه همه تكنیكهای BCG را با هم مقایسه كند وجود ندارد ولی به طور كلی عوارض جانبی موضعی در روش multi puncutre كمتر از سایر روشهاست.دوز پیشنهادی BCG برحسب شاخه BCG و سن تجویز آن متفاوت است. روزی برای هر شاخه استفاده می شود كه اثر حفاظتی بالا و عوارض موضعی كمی داشته باشد. به طور كلی به نوزادان تازه متولد شده نصف دوز استاندارد داده می شود. بیان شده كه اگر واكسیناسیون BCG در كودكان از هفته اول تولد به ماه نهم زندگی بیفتد، میزان حساسیت ایمونوژنی آنها بسیار بالاتر خواهد بود. در انگلیس دوز واحد BCG در طی نوجوانی تجویز می شود. بسیاری از كشورها اولین دوز BCG را در نوزادی و سپس تكرار آن را در طی كودكی می دهند. در بعضی جمعیت ها تجویز زیادآور جهانی است و در بعضی دیگر نه ولی به زور كلی حد مطلوبی از نظر سنی برای تجویز BCG به صورت یقین بیان نشده است. در ایران فقط یك روز در نوزادی تجویز می شود .
فاكتورهای میزبان:یك فرضیه هست كه فاكتورهای تغذیه و ژنتیك میزبان ممكن است روی پاسخ ایمنی فرد نسبت به BCG تأثیر گذار باشد. ممكن است اثر ژنتیك روی پاسخ به BCG نسبت به عوامل محیطی بیشتر باشد. بعضی مطالعات روی حیوانات نشان میدهد كه كمبود تغذیه می تواند پاسخ ایمنی به واكسن BCG را كاهش دهد. البته این یافته ها هنوز در انسان دیده نشده است.عوارض جانبی:بیش از 70 سال واكسن BCG به صورت ایمن در بیلیونها فرد سراسر جهان استفاده می شود. عوارض آن نادر است ولیكن مقدار آن بستگی دارد به مهارت و متد تجویز واكسن. Type واكسن، قدرت آن، دوز آن و همچنین سن و وضعیت ایمنی فرد واكسینه شده در این موضوع نقش دارند.پاسخ موضعی نرمال به واكسیناسیون BCG در عرض 3-2 هفته رخ میدهد كه همراه با تشكیل
زخم و بهبودی محل زخم در عرض 3 ماه است. افراد با عفونت توبركلوزیس خفته معمولاً یك پاسخ تسریع شده نسبت به واكسن BCG دارند كه با یك سفتی (induration) در طی 2-1 روز مشخص می شود و یك زخم دلمه بسته و بهبودی در طی 15-10 روز ایجاد می شود. زخم موضعی و lymphaderitis منطقه ای عوارض خیلی شایعی هستند. معمولاً كمتر از 1% افرادی كه ایمنی كافی دارند و تزریق اینترادرمال می شوند دیده می شود. شاخه های مهم BCG مخصوصاً Tokyo و Moreau در برزیس بندرت همراه به lymphadenitis هستند بر خلاف نوع French( paster) كه بروز این عارضه در آن بالاست.وقوع لنفادنوپاتی بعد از واكسیناسیون با BCG در برخی كشورها و مناطق خیلی اوقات مقدمه شاخه جدید BCG را برای برنامه واكسیناسیون فراهم كرده است. در بروز این عارضه تكنیك تجویز BCG، مواجهه با مایكوباكتریهای محیطی، میزان ویرولانس شاخه و فاكتورهای ژنتیكی نیز می توانند مهم باشند. هیچ مدركی نیست كه كودكانی كه عوارض موضعی پیدا می كنند دچار نقص ایمنی هستند و یا افزایش یا كاهش اثر حفاظتی نسبت به توبركلوزیس دادند.ریسك عارضه lymphaderitisچركی در میان نوزادان تازه متولد شده نسبت به نوزادان بزرگتر یا كودكان بیشتر است، مخصوصاً زمانی كه یك دوز كامل واكسن (full dose) به آنها داده می شود. بنابراین خیلی از تجارب پیشنهاد میكند كه در كودكان زیر 30 روز دوز كمتری از واكسن BCG (05/0 سی سی) باید استفاده شود. زخمهای مخاطی موضعی و lymphadentis معمولاً در عرض هفته های كوتاه تا ماهها بعد از واكسیناسیون رخ میدهد ولیكن علائم آن ممكن است برای ماهها در افراد
دارای ایمنی كافی و برای سالها در افراد دارای ایمنی ناكافی عقب بیفتد. نودهای آگزیساری، سرویكال، سوپرا كلاویكولار معمولاً همان سخت واكسیناسیون را درگیر می كنند. درمان عوارض موضعی واكسن BCG مورد بحث است. لنف نودهای غیر چركی معمولاً خود به خود بهبود مییابند گرچه جذب آن ممكن است ماهها طول بكشد. درمان كلاسیك برای نودهای چركی شامل:total excision لنف نود درگیر است. Incision و در ناژ اجتناب می شود چون میزان عود در اینها بالا می رود و معمولاً زخم خیلی واضحی ایجاد می شود. خیلی مطالعات نشان داده است كه بعضی كودكان با lymphaderitis به دوره ای ایزونیازید یا اریترومایسین در طی هفته ها یا ماهها جواب می دهند:
با این حال یك مطالعه مقایسه ای روی 20 بیمار كه با رژیم ایزونیازید، ایزونیازید همراه ریفامپین، و اریترومایسین در طی 6 ماه درمان شدند نتایج متفاوتی را نشان دادند. فقط میزان جذب خود به خودی لنف نود در كودكانی كه با ایزونیازید درمان می شوند نسبت به جمعیت كنترل بیشتر بود. بقیه عوارض ناشی از واكسیناسیون BCG خیلی كمتر است. Risk متوسط osteitis بدنبال واكسن BCG از miliom/01/0 در ژاپن تا milion/300 در فنلاند متفاوت است. همانند lymphadenitis میزان osteitis به طور قابل ملاحظه ای بعد از استفاده از یك شاخه جدید واكسن در هر منطقه یا كشور افزایش یافت. عفونت گسترده BCG در افراد دارای ایمنی كافی نادر است كمتر از 100مورد عفونت جنرال BCG گزارش شده است مخصوصاً در بیماران با نقص شدید ایمنی سلولی مثل بیماری گرانولوماتوز مزمن، نقص ایمنی مختلط شدید، سوء تغذیه، سرطان، و یا عفونت HIV.یك دلیل جدید نگران كننده در مورد ایمن بودن BCG در كودكان و بزرگسالانی است كه دچار عفونت HIV بودند. گزارشاتی از BCG گسترده در نوزادان و بزرگسالان با HIV وجود دارد. ولی داده هایی كه در طی تحقیقات واكسیناسیون BCG در Zaire، Uganda و Rwandaو congoگزارش شده است بر افزایش ریسك بقیه عوارض جانبی واكسیناسیون BCG در نوزادان و مادران درگیر با HIV دلالت نمی كند. Follow up طولانی مدت برای ارزیابی این گروه و بقیه نوزادان high risk هنوز امكان پذیر نیست. اثر واكسن BCG در نوزادان عفونی با HIV به طور كامل ناشناخته است.در حال حاضر who پیشنهاد میكند كه واكسن BCG در نوزادان قبلاً به HIV كه غیر علامتدار هستند و در مناطق high risk برای ابتلا به توبركلوزیس زندگی میكنند داده شود ولی در نوزادان مبتلا به HIV كه علامتدار هستند یا در مناطق با شیوع كمتر برای توركلوزیس زندگی می كنند تجویز نمی شود.واكسن BCG در گروهی از افراد نباید داده شود:1)آنهایی كه پاسخ ایمنی مختل دارند به خاطر عفونت HIV یا نقص ایمنی مادرزادی، لوسمی، لنفوما یا بدخیمی های وسیع 2)آنهایی كه پاسخ ایمنی آنها سركوب شده بوسیله استروئید، عوامل آلگیله كننده، آنتی متابولیت ها و یا رادیاسیون.3)آنهایی كه حامله هستند. در بیماران high risk برای HIV، BCG در آنها باید با احتیاط صورت گیرد.Who پیشنهاد میكند كه یك دوز منفرد از واكسن BCG به كودكان تازه متولد شده در كشورهای در حال توسعه كه شیوع عفونت توبركلوزیس در آنها بالاست داده شود. در united kingdom (UK) این استراتژی در نوجوانان بكار می رود چون موردهای بسیاری در بین نوجوانان و بزرگسالان بود و در میان نوزادان و كودكان كمتر دیده می شد. وی به طور كلی شاخه قطعی واكسن BCG، دوز آن، طریقه تجویز آن، و سن دریافت هنوز به صورت قطعی و كامل ثبت نشده است.در مقاله ای از Jakubi kova، Truple J، Nevickal، Drodosm، zitnan D، Hruson skaf در
سال 1996 بیان شده است: نقص و مشكل ایمنی سلولی یكی از دلایل lymphadentis BCG است. (9)در مقاله از claiciuI، Barbulescu R، Popescu E، poential ، Iliesurf در سال 1975: در این مقاله مطالعه روی 167 مورد افرادی كه بعد از تجویز BCG دچار Adenitis شدند انجام شد. ابتدا 1187 نوزاد تازه متولد شده توسط دو گروه واكسن از دو لابراتوار مختلف واكسینه شدند. تظاهرات Adenitis پیشرفته فقط بعد از تجویز واكسن با ویرولانس بالا و غلظت قابل توجه جرم زنده واكسن B فقط یك Adenitis التهابی ایجاد شد. در گروهی كه واكسن A درافت كرده بودند در تزریق اینترادرمال وقوع Fistulizatio در كودكانی كه دوزهای mg1/0 و mg05/0 واكسن دریافت كرده بودند به ترتیب 79/7% و 68/6% بود. در بیشتر موارد پیشرفت ADENITIS در 6 ماه اول دریافت واكسن بود (77/86%)ولی در بعضی موارد بعد از 2-1 سال بود. در (%3/78) موارد آدنیت طولانی بود و فقط در 7/21% موارد به سرعت پیشرفت كرد. آدنیت وضعیت عمومی كودكان را درگیر نكرد ولی توجه خانوادههایشان را به آن جلب كرد. طول مدت تكامل آدنیت از ماهها تا 2-1 سال یا حتی بیشتر بود و درمان با INH توبر كلواستاتیك ها اثر خیلی مهمی در تغییر تكامشتان نداشت. وقتی تمایل برای تشكیل آسبه بود مخصوصاً در Adenitisهای بزرگ و غول پیكر كاهش سیر تكامل آنها بوسیله puncture عملی بود، مخصوصاً با كورتاژ لنف نودها. در اینجا پیشنهاد می شود قبل از استفاده از واكسن باید تست انجام داد مخصوصاً در كودكان جوان تا یك انتخاب
درست از دوز مؤثر با بیشترین اثر و كمترین عوارض انتخاب شود.(2)در مقاله A Albora, SA Bonani در سال 1994: در این مقاله اثر آسپیراسیون سوزنی در Adenitis چركی بعد از BCG مطالعه شد. نودهایی كه آسپیره شده بودند (در 43 بیمار) در 25 نفر آنها (58%) بهبود یافتند و 41 نفر (95%) بیماران 2 و 6 ماه بعد از آسپیراسیون بهبود یافتند. در گروه كنترل (34 بیمار) بهبودی در 3 نفر (5%) و 22 نفر (65%) رخ داد. در ناژ خود به خودی با تشكیل sinus tract در گروهی كه آسپیره شدند در 6 ماه به طور قابل ملاحظه ای كمتر بود. (12)در مقاله cerde de palone و saruty Hp در سال 2003: یك پسر 14 ماهه سالم چند هفته بعد از واكسیناسیون BCG دچار آدنیت چركی شد. كه به سرعت رشد و تغییر كرد و سرانجام نیاز به
Incision پیدا كرد. كشت آسبر منفی بود. تشخیص: lymphadentis ناحیه بعد از ازریق BCG. این lymphadentis چركی یك عارضه نه چندان جدی بعد از واكسیناسیون- BCG است و در (4%-1/0) آنهایی كه واكسینه شدند گزارش شده است. از آنجایی كه در Netherlands واكسن BCG فقط به افراد پر خطر داده می شود، عوارض BCG نادر است. نودهای التهابی غیر چركی یك واكنش نرمال بعد از واكسیناسیون هستند و نیاز به درمان ندارند. (13)در مقاله Burdeny DA، reed mH، Fersun CA در سال 1989:كلسینیكاسیون لنف نود آگزیساری در 18 كودكبدنبال واكسیناسیون BCg دیده شد 5 تا از اینها Adentis علامتدار نیز داشتند.كلیسكاسیون، 4-1 نود را درگیر كرد و به صورت Adenitisهای مجزای بیضی دیده شد. آنها در 3 بیمار در عرض چندین ماه ناپدید شدند. هیچ لنف نود آگزیسایری كلسفید شده در رادیگرافی سینه 60 كودك دیگری كه در دوره نوزادی واكسیناسیون BCG گرفته بودند دیده شد. (14)در مقاله L. Tenlieres، P. chand, MA. Diouf، A.sairt و P saliou در سال 1991: این مطالعه روی 291 نوزاد در سن 1-0 سال است كه به صورت راندوم در دو گروه قرار گرفتند كه به ترتیب 025/0 و 05/0 mg BCG را به صورت اینترادرمال بین 1 دسامبر 1988 و 28 فوریه 1898 دریافت كردند. این تست راندم هدف آن این بود كه تجویز دوز (025/0 mg) از BCG به صورت اینترادرمال در مقایسه با نصف دوز (05/0 mg) چه تأثیری روی كاهش ریسك عوارض مخصوصاً در آدنوپاتی چركی، در نوزادان 1-0 سال دارد. نتایج نشان داد كه پاسخ ایمنی با دوز 025/0 mg BCG به صورت اینترادرمال به همان اندازه دوز (05/0 mg) رضایت بخش است، ضمن اینكه میزان Adenitis چركی در گروهی كه دوز mg05/0 دریافت كردند به صورت قابل ملاحظه ای بالاتر است. بنابراین این موضوع بسیار خوب است برای نوزادان سن 1 سال و یا كمتر از دوز mg025/0 از BCG اینترادرمال استفاده شود. (6)در مقاله Easton PA و Hershfield GS در سال 1984:lymphadenitis یك عارضه شایع بعد از واكسیناسیون اینترادرمال BCG است و معمولاً 6 تا 9 بعد از واكسیناسیون رخ میدهد. گرچه lymphadenitis بعد از تجویز BCG به صورت متد scarification نادر است ولی ما یك مورد از lymphadentis BCG كه 18-11 سال بعد از واكسن به روش Scarification ایجاد شد گزارش می كنیم. (3)
در مقاله Ghearshiu، carnush، Lagrajep و chambonl در سال 1978: مطالعات روی حیوانات و انسان نشان داد كه شاخه های قوی BCG حفاظت و ایمنی بیشتری را در مقابل توبركلوزیس نسبت به شاخه های با ویرولانس ضعیف ایجاد می كنند. واكنشهایی كه از شاخه های قوی BCG تهیه می شوند باید با دوز پائین تری تجویز شوند تا بروز آدنیت چركی را كاهش دهند. (7)
ادامه خواندن مقاله در مورد واكسن
نوشته مقاله در مورد واكسن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.