nx دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
زندگی سیاسی اسداله علم
چكیده متن:گفتاری كه پیشروی خوانندگان محترم قرار دارد حاصل تلاشی است چندساله در تعمق و غور و بررسی منابع، اسناد و مدارك بر جای مانده از اسداله علم. پیش از این در دفتری جداگانه زندگی سیاسی خاندان علم به طور كلی و زندگی سیاسی اسداله علم به طور اخص توسط نگارنده این سطور مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال از آنجایی كه به دلایل عدیدهای زوایای مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و ; اسداله علم آخرین شخصیت قدرتمند و قابل اعتنای خاندان علم آن چنان كه باید روشن نشده بود، نگارنده برای انجام تحقیقی گستردهتر و در عین حال
انسجامیافتهتر درباره اسداله علم ناگزیر شد تا خلاء موجود را در حد بضاعت مزجات خود بپوشاند. این خلاء هنگامی بیش از پیش آشكار شد كه منابع مختلف نظیر كتب تحقیقی، خاطرات و بالاخص اسناد و مدارك جدیدی درباره زوایای مختلف زندگی اسداله علم به دست آمد و این خود اشتیاق نگارنده را جهت انجام تحقیق بیشتر كرد. در این میان بالاخص اسناد تازهیاب مركز اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و مركز اسناد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی بیش از هر منبع دیگری به مقصود مطالعاتی و تحقیقاتی نویسنده یاری رساند. به ویژه اسناد بكر و كمتر دستیافتنی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی گرهگاههای بسیاری از جوانب مختلف حیات سیاسی ـ اجتماعی اسداله علم و حوادث مربوط به او را برای نگارنده روشن ساخت. با این حال این پایان راه نیست، چرا كه بدون تردید بخش اعظمی از اسناد و مدارك بر جای مانده از
اسداله علم هنوز در مراكز اسنادی پراكنده كشور كماكان مكتوم مانده و در معرض دید و داوری قرار نگرفته است. امید است در آیندهای نه چندان دور این معضل اساسی از پیش روی محققین و مورخین برداشته شود تا تحقیقات آتی محققان بالاخص در عرصه تاریخ معاصر ایران در بستری منطقیتر و روشنگرانه تداوم یابد.از ویژگیهای این تحقیق تنوع و گستردگی تقریباً قابل توجه منابع مطالعاتی آن بودهست. تقریباً كمتر منبع چاپی نظیر كتب، نشریات ادواری، روزنامهها و ; دوره سلطنت محمدرضا پهلوی را میتوان سراغ گرفت كه مطلبی درباره اسداله علم نداشته باشد. اگر چه این امر از یك سو به غنای مدارك خام تحقیق حاضر افزود، اما از سوی دیگر به علت اظهارنظرات متعدد و گاه متناقض،
داوری نهایی را برای نگارنده مشكل میساخت. با تمام این احوال نهایت سعی صورت گرفته است تا منابعی كه بیشتر با حقیقت قرین بودهاند مورد ارجاع و اِسناد قرار گیرند و از هر گونه داوری یك سویه و جانبدارانه خودداری شود. گو این كه چنانكه در مباحث آتی هم خواهیم دید تمام اظهارنظرها و داوریها درباره موضوع پژوهش مبتنی بر اسناد و مدارك بوده و از آوردن هر گونه سخن وگ فتار بدون پایهای اجتناب شده است و به ویژه داوریها و فرضیاتی هم كه غالباً در اوایل هر فصل ارائه شده است مبتنی بر اسناد و مداركی بوده است كه نویسنده در مباحث بعدی همان فصل به اثبات آن همت گماشته سات.در انجام این پژوهش بالاخص مدیون همسر گرانقدرم سركار خانم اقبال حكیمیون هستم. ایشان تقریباً در تمام مراحل تحقیق یاریگر نگارنده بوده است. سركار ایشان دست كم یك هزار فیش از كتب و سایر منابع مطالعاتی را برای تحقیق حاضر تهیه و تدوین نموده است و مهمتر از این قریب 1200 صفحه دستنوشته نگارنده را با خطی بسیار زیبا پاكنویس كردهاند. مضافاً این كه طی ماهها تحقیق و تدوین اثر حاضر صبر و حوصله قابل ستایش ایشان محیط منزل را به كانون بسیار مناسب برای امور پژوهشی و تحقیقاتی تبدیل كرده بود. به خاطر تمام یاریها و همدلیها از ایشان
صمیمانه تشكر و قدردانی میكنم.بر خود فرض میدانم تا از جناب آقای عبداله شهبازی محقق سختكوش و ارزشمند تاریخ ایران تشكر و قدردانی كنم. ایشان در مراحل مختلف این پژوهش نگارنده را از راهنماییهای ارزنده خود بینصیب نگذاشتند.
استاد بزرگوارم دكتر رضا رئیس طوسی نیز در موارد متعدد راهنماییهای لازم را درباره برخی زوایای زندگی سیاسی اسداله علم در اختیار این جانب قرار دارند. از صمیمت، فروتن و حسن نظر ایشان قدردانی مینمایم.از دیگر كسانی كه هر یك به نحوی از انحاء در انجام این پژوهش به یاری نگارنده شتافتهاند باید از سركار خانم لیلا قدیانی، آقای موسی فقیه حقانی، آقای علیرضا مشایخ، دكتر حسین آبادیان، آقای علیاكبر مشعوف، آقای حسین كلاته، آقای غلامرضا شریفی، خانم سكینه كریمی، خانم معصومه عمادی و آقای احمد فاضلی پناه نام ببرم. از تمامی این عزیزان صمیمانه تشكر مینمایم.
در پایان باید متذكر شوم كه مسئولیت تمام مطالب مندرج در اثر حاضر بر عهده نگارنده میباشد و امیدوارم تلاش حاضر بتواند زوایایی مكتوم از تاریخ معاصر ایران را به روی خوانندگان محترم بگشاید. با این حال پیشاپیش اعترام میكنم كه پژوهش حاضر قطعاً خالی از اشكال و خطا نخواهد بود. بنابراین از پژوهشگران، صاحبنظران و مورخان صمیمانه تقاضا دارم مشكلات و اشتباهات احتمالی را به نگارنده تذكر دهند تا در تحقیقات و پژوهشهای آتی ابواب خطا و اشتباه بیشتر مسدود بماند.اكثر مورخان و نویسندگانی كه راجع به مفاسد اخلاقی امیر اسدالله علم وزیر پیشین دربار
شاهنشاهی قلم زدهاند، به تبعات این مفاسد و از جمله برخوردهائی كه گهگاه میان وی با اعضای خانواده و یا با بعضی درباریان پیش میآمده اشاره كردهاند. یكی از این تبعات، سیلی محكمی است كه علم از ثریا همسردوم شاه دریافت كرد. به گفته مورخان وقتی از ثریا راجع به این سیلی سؤال شد، وی به فساداخلاقی علم و نقش او در تشدید مفاسد اخلاقی شاه اشاره كرد. مقاله حاضر كه از كتاب «اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی» نوشته مظفر شاهدی (انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی) انتخاب شده، به بررسی فساد اخلاقی امیر اسدالله علم و نقش وی در تشدید فساد اخلاقی شاه پرداخته است. یكی از جنبههای زندگی خصوصی علم، اشتهار وی به فساد اخلاقی است. بنابر آنچه از فحوای اسناد و نوشتههای آن دوره بر میآید اسدالله علم به رغم تأهل هیچگونه تعهد اخلاقی رادر برابر همسرش نداشته و از همان اوایل ورودش به دربار به فساد اخلاقی روی آورده است. گو اینكه به شهادت نوشتههای خود او در سالهایی هم كه هنوز در بیرجند و قاینات به سر میبرد به این گونه اعمال غیر اخلاقی دست مییازیده است.در همان آغاز ورودش به خدمت محمدرضا شاه، نام علم را در لیست گروه كثیری از افراد مییابیم كه با اشرف پهلوی رابطه نامشروع داشتهاند.
این روند در زندگی خصوصی علم، به تدریج وارد مراحل حساستری شد. تا جایی كه در دهه 1330 ش. در مجامع عمومی و خصوصی از وی به عنوان فردی عیاش و بیبند و بار یاد میشد. در یكی از گزارشات ساواك كه در 10 دی 1336 تنظیم شده است درباره این جنبه از زندگی اسدالله علم چنین میخوانیم: «;اوقات بیكاری را به عیاشی میگذراند و به زن خیلی علاقمند است و غالب شبها مجالس عیش و نوش با زنها دارد. نقطه حساس و ضعف او زن است;» ساواك حدود یازده سال بعد در 15 مرداد 1347 نیز اسدالله علم را با عباراتی مشابه فوق توصیف كرد. معتبرترین آگاهیها درباره این جنبه از زندگی علم از لابلای نوشتههای خصوصی خود وی قابل ردیابی است. علم در موارد مكرر از روابط نامشروعش با زنان دیگر نام میبرد ازجمله در 6 مهر 1348 در این باره مینویسد: «;شام را با دوستم خوردم. خوش نگذشت. تماماً گریه كرد كه وضع آیندهام نامعلوم است. من گفتم اگر روی زناشویی با من حساب میكنی باید به صراحت بگویم چنین كاری نمیتوانم بكنم. ولی مثل یك عضو خانواده من میتوانی راجع به آینده حساب بكنی.»
از معشوقههای داخل كشور كه بگذریم، علم در كشورهای مختلف اروپایی نظیر سوئیس، انگلستان، ایتالیا و فرانسه نیز با زنان بدكاره و فواحش رابطه داشت. خود علم در نوشتههای خود بارها از این روابط سخن به میان میآورد. گو اینكه برخی اوقات برای اینكه بیش از پیش سوء ظن و بدگمانی همسرش را بر ضد خود تحریك نكند برای مسافرتهای خارجی خود دستاویزهایی نظیر معالجه پزشكی و یا مأموریتهای سیاسی و نظایر آن میتراشید: «; در آخر كار خواستم فردا به زوریخ بروم. برای معالجه چشم میروم. خیلی ناراحت شدند. فرمودند از خانم علم میترسی؟ عرض كردم واقعاً یك دلیل بزرگ هم همین است، چون خانم تصور میفرمایند غلام دائماً در اینجا در حال الواطی و خوشگذرانی است;»
اسدالله علم در جایی دیگر در 14 آبان 1353 مینویسد: «; امروز بعد از ظهر به كیش برگشتم ; معشوقهام اینجا به من ملحق شد و ساعات بسیار دلچسبی را گذراندم.» و یا در 12 مرداد 1354 در این باره میگوید: «; مخفیانه به سوئیس رفتم تا چند روز خوشی را با معشوقهام بگذرانم بعداً در زوریخ بههمسرم كه با دندانپزشك وعده ملاقات داشت ملحق شدم. از آنجا با هم به تهران برگشتیم.» در لابلای اسناد بر جای مانده از علم مواردی یافت میشود كه حاكی از شناسایی، معرفی و مشخصات و آدرس محل سكونت فواحش در شهرهای مختلف اروپایی نظیر لندن است. طبق این اسناد آشكار میشود كه علم وزیر دربار تعدادی واسطه ایرانی و خارجی در كشورهای اروپایی داشت كه برای وی فواحش و زنان بدكاره را شناسایی و معرفی میكردند. از جمله واسطههای ایرانی علم در لندن میتوان به فردی به نام شاهپور بهرامی اشاره كرد كه معرف و واسطه رابطه علم با زنی به نام اوسولا بود. 8 سند دیگری در اختیار داریم كه حاكی از انتقاد یكی از زنان انگلیسی از علم به خاطر الواطیها و فساداخلاقی او است. او ضمن اینكه پیشنهاد رابطه با علم را رد میكند او را از اینكه، به رغم داشتن همسر، باز هم فساد اخلاقیاش را ادامه میدهد شماتت میكند. در بخشی از نامه وی خطاب به علم آمده است:
«; من نمیدانم چرا تو و آدمهایی مثل تو دوست دارند تا با هر دختری كه دلشان میخواهد همبستر شوند. اكثر مردان انگلیسی و اروپایی تنها به همسرانشان اكتفا میكنند. من نمیدانم همسر شما چگونه شما را تحمل میكند. اگر مردی همسر نداشته باشد طبیعی است كه برای ارضای خود دنبال جنس مخالف باشد ولی وقتی مردی دارای همسر زیباییاست چرا باید در پی زنان دیگر باشد; به هر حال من میخواهم برای همسر آینده و بچههای خود پاك باقی بمانم. اگر من با شما رابطه داشته باشم همیشه در مواجهه با همسر شما و شوهر آینده خودم و بچههایم احساس گناه خواهم كرد..»
این شیوه زندگی بیبند و بار علم باعث سردی هر چه بیشتر روابط همسرش با او میشد. ملكتاج جهت بازداشتن علم از این اعمال خلاف قانون از برخی افراد خانواده سلطنتی تقاضا میكرد در این باره به او تذكر دهند و از او بخواهند وفاداری بیشتری نسبت به زنش داشته باشد. اما علم هرگز حاضرنبود به این تذكرات توجهی نشان دهد. علم در این باره میگوید: «گفتگویم را با خانم دیبا دیشب بعد از شام با ملكه مادر بازگو كردم. او اشاراتی كرد مبنی بر این كه مردها همه الواطند و من بیشتر از همه. گفتم من به هیچ وجه كوتاه نیامدم و یادآوری كردم من همین هستم كه هستم و خانم علم یا مرا تحمل میكند و یا میگذارد و میرود;» فرح دیبا همسر شاه، به رغم تمام رقابتها و كشمكشهایی كه با علم داشت، در این مورد خاص در پاسخ شكایت همسر علم از اعمال خلاف قاعده وی، از علم طرفداری كرد:
«شاهنشاه اضافه كرد راستی شهبانو به همسرتان گفته كه دست از نق زدن دائمی با شما بردارد، یا باید یاد بگیرد با اوضاع كنار بیاید و یا این كه جامهدانش را ببندد و برود. منجواب دادم كه خیلی تعجب كردهام، شهبانو طرف مرا گرفته. معمولاً زنان ترجیح میدهند بر ضد ما مردان جبهه بگیرند.» ملكتاج قوام پیش از این نیز یك بار جهت خلاصی از دست همسر بیوفایش تصمیم به خودكشی گرفته بود. البته وی هیچگاه این فكرش را عملی نساخت و شاید هم با دستزدن به چنین تهدیدی قصد داشت از فساد اخلاقی بیشتر علم جلوگیری كند. به هر حال صرف داشتن همین فكر هم خود نشان از اوج خشم وی از همسرش میدهد. ملكتاج قوام در 19 آبان 1352 با تنظیم
وصیتنامهای در این باره خطاب به دخترانش رودابه و ناز نوشت: «نور چشمان عزیز، این چند كلمه را مینویسم كه بدانید مقداری از زمینهای یافتآباد تعلق دارد به همشیره بسیار عزیزم. باید بهترین نقطه به ایشان داده شود، یعنی هر طور مایل باشد همان طور عمل بكنید، خیلی متشكر میشوم. با عزیزهای بهتر از جانم خداحافظی میكنم. امیدوارم اگر كار بدی در زندگی نسبت به شما كردهام مرا ببخشید. رودابه و ناز عزیزم را زیاد میبوسم و قربان میروم، تقاضای دیگر من این است كه نور چشمان سیاه نپوشند، اسد هم كراوات سیاه نزند و ختم هم نگذارند، بلكه همه خوشحالی بكنید. مخارج ختم را به فقیر بدهید. برای اینكه بابا بتواند بدون سرخر به زندگی خود ادامه دهد خود را از بین م
یبرم. امیدوارم هر روز كه میگذرد بیشتر از زندگی خود لذت ببرد و كیف كندمن برای او دردسر بزرگی بودم.» فساد اخلاقی و به قول خود علم «الواطیگریهای» او فقط منحصر به خود او نمیشد بلكه در این میان به ویژه شخص شاه شریك بزرگ او بود. بنابراین روابط و همكاری شاه و علم فقط به امور سیاسی، اقتصادی و یا احیاناً فرهنگی محدود نمیشد، بلكه از مهمترین جنبههای این روابط نزدیك را باید در مسائل خصوصی و فساد اخلاقی مشترك جستجو كرد. علم از همان سالهای اولیه ورودش به دربار در دهه 1320 ش به جرگه مهمترین كسانی پیوست كه برای شاه درجستجوی یافتن زنان بود. علم به تدریج از قبل این گونه اقداماتش با شاه بسیار نزدیك شد و در تمام دورانی كه ثریا همسر شاه بود علم در نقش مهمترین واسطه ارتباط شاه با زنان بدكاره ظاهر شد. و یكبار هم ثریا از این واسطهگریهای علم سخت عصبانی شده «فوراً آقای علم را احضار مینمایند و بیمحابا سیلی جانانهای بادست لطیف و مباركشان به صورت او مینوازند.»
حسین فردوست نیز در خاطرات خود از علم به عنوان مهمترین فردی نام میبرد كه چه از داخل كشور و چه از كشورهای خارجی برای شاه معشوقه تهیه میدید. از همكاران اصلی اسدالله علم در شكار این قبیل كالاها برای شاه میتوان از اردشیر زاهدی نام برد. فریدون هویدا برادر امیر عباس هویدا نخستوزیر، كه خود با یكی از همین قربانیان ملاقات كرده بود، بعدها در خاطراتش در این باره چنین نوشت:
«;چند تن از همكارانم به من خبر دادند كه اردشیر زاهدی و اسدالله علم مأمور ترتیب دادن مجالس خوشگذرانی برای ارباب خود هستند ولی با این حال هنوز نمیتوانستم مسأله را باور كنم تا آنكه در سال 1959 [1338 ش] در نیویورك با یك زن آمریكایی كه چند سال درتهران زبان انگلیسی درس میداد ملاقات كردم و از او شنیدم كه موقع اقامتش در تهران یك شب علم او را برای شركت در میهمانی به منزل خود دعوت كرد و در آنجا ضمن یك پذیرایی مفصل و احترام فراوانی كه برایش قایل شد او را به یك اطاق پذیرایی برد كه هیچكس در آن نبود و بلافاصله بعد از آنكه علم از اتاق بیرون رفت در دیگری باز شد و شاه به درون آمد;»
اسدالله علم برای انجام هر چه بهتر و بیشتر این مأموریت برای شاه در سالهای بعدی حیات سیاسیاش باند وسیعی از دوستان و آشنایان خود را در گوشه و كنار ایران و سایر كشورهای اروپایی و آمریكا سازماندهی كرد. علی شهبازی كه خود به رغم رتبه پایین نظامیاش از محافظان شخصی شاه بود درباره این مأموریت باند اسدالله علم توضیح كاملتری ارائه میدهد:
«باند علم كارشان این بود كه خانمهای شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران كسانی را كه میخواستند مقامی بگیرند برای شاه بیاورند. عدهای مأموریت داشتند كه در خارج از كشور در هنگام مسافرت برای او قبلاً همه چیز را آماده كنند. البته در اكثرمسافرتها اردشیر زاهدی و حسین دانشور و سرهنگ جهانبینی و مصطفی نامدار (سفیر شاه در اطریش) عهده دار آوردن خانمهای متعدد بودند. از همه فعالتر محمود خوانساری بود كه دختران دانشجوی ایرانی را میآورد. در مسافرت سوئیس دولو قاجار و خانم او مأمور این كار بودند. در مسافرتهای داخلی، آقای امیرقاسمی از ساواك و هرمز قریب و خسرو اكمل، داماد قریب، این مأموریت را انجام میدادند. در تهران كه هفتهای چهار روز این برنامه اجرا و انجام میشد. كامبیز
آتابای و افسانه اویسی (رام) و خانم آراسته كه مستقیماً با افسانه اویسی در دفتر كار علم كار میكردند و سلیمانی و عباس و حسین حاج فرجی مسئول پذیرایی بودند. این برنامه گاهی در كاخ شهوند انجام میشد كه مسئول آن ابوالفتح آتابای یا سلیمانی و جهانبینی مسئول تعیین مسیر و محافظت بودند و برنامه دور كردن سربازان و مأمورین را آنها طراحی و اجرا میكردند.»
علی شهبازی در جایی دیگر از خاطراتش، درباره این فعالیت واسطهگرانه باند علم توضیحات بیشتر و روشنگرانهتری میدهد و ضمن بررسی نقاط جغرافیایی فعالیت هر یك از آنان از فعالیت دستهای دیگر كه همكاری نزدیكی با همین باند داشتند پرده بر میدارد:
«او [سلیمانی] اهل بیرجند و از نزدیكان اسدالله علم بود كه به پشتیبانی او نماینده مردم بیرجند در مجلس شد. سپس از این شغل استعفا داد و وارد دار و دسته علم در دربار گردید و بساط عیاشی و شهوترانی برای محمدرضا مهیا میكرد. عده زیادی در این باندفساد فعالیت میكردند، از جمله سیروس پرتوی كه از اسرائیل خانمهای زیبا میآورد كه اینها در واقع جاسوسههایی بودند، افسانه اویسی كه در تهران فعالیت میكرد، امیر متقی كه در دانشگاه شیراز بود، كامبیز آتابای از انگلیس خانم میآورد، محمودخوانساری در سطح اروپا فعالیت میكرد و مصطفی نامدار كه در اطریش سفیر بود از آنجا خانم میفرستاد، حسین دانشور و خانم دولو و ;
هم بودند، اما سلیمانی وظیفهاش این بود كه اینها را با هم هماهنگ كند. محلهایی كه اسدالله علم برای عیاشیهای شاه در نظر گرفته بود اینها بودند: منزل خودش، منزل ابوالفتح محوی در فرمانیه، كاخ شهوند،كاخ فرح آباد، خجیر، باغ ارم شیراز، منزل علم در بیرجند، جزیره كیش و باغ ملكآباد مشهد. به باند علم باید كسانی چون ایادی و دكتر رام و محمود منصف و هرمز قریب و خسرو اكمل را نیز افزود.»
درباره چگونگی شكار زنان خارجی كه به منظورهای فرهنگی ـ هنری وارد ایران میشدند، یكی از مأموران شكارگر علم روش جالب توجهی را به وی پیشنهاد میكند: «محترماً به عرض عالی میرساند در هر ماه تعدادی هنرمندان خارجی برای اجرای برنامههای هنری در كابارههای «باكارا» و «شكوفهنو» به كشور شاهنشاهی ایران مسافرت مینمایند كه در بین آنها افرادی وجود دارند كه قابل پذیرش و جالبند و میتوان قبل از آنكه با ایرانیها آشنا شوند به آنها تماس گرفت و ترتیب شرفیابی آنان را داد تا چنانچهمورد پسند قرار گیرند بهر نحو كه امر و مقرر فرمایند دربارهشان عمل شود. به منظور رعایت اصول حفاظت و برای آن كه افراد مورد نظر متوجه نشوند به حضور چه مقامی شرفیاب خواهند شد، میتوان به آنها اظهار داشت كه ترتیب ملاقات آنان با یكی از معاونان وزارت دربار شاهنشانی داده میشود تا هرگاه مورد پسند واقع نگردیدند، ملاقات یك امر عادی و طبیعی جلوه كند. درباره
كسانی كه مورد پسند قرار میگیرند به هر نحو كه اراده فرمایند عمل خواهدشد و هرگاه شایسته بدانند مطالبی كه صلاح باشد به آنها گفته میشود. با اجرای برنامه معروضه چنانچه با تأكیداتی كه خواهد شد احیاناً مطلبی را بازگو نمایند، انجام ملاقات با یكی از معاونان وزارت دربار شاهنشاهی كه آن هم نام و شهرت و مشخصاتش معلوم نیست، در پیش هیچ كس جلب توجهی نمیتواند بكند. اخذ هرگونه تصمیم بسته به نظر عالیست.»
بدین ترتیب اسداله علم از مأموریتها و وظایف اصلیاش در به اصطلاح سفر و حضر شاه به وجود آوردن شرایطی بود كه شاه بتواند از هرگونه امكان تفریحی و عیاشی استفاده كند. اسدالله علم در نوشتههای خصوصیاش بارهابه این اقدامات خود اشاره میكند. 19 فرح پهلوی از مهمترین مخالفان علم در روابط نزدیكش با شاه بود. فرح از برنامههایخلاف اخلاق این دو آگاهی كاملی داشت و به ویژه از نقش واسطهگرانه علم در شكار زنان و دختران برای شاه مطلع بود. به همین دلیل روابطش با علم همواره سردو گاه خصمانه بود. علم بارها در نوشتههایش به این قضیه اشاره میكند. وی در 14 مهر 1348 در این باره مینویسد: «شهبانو اصلاً به دستگاه دربار بدبین هستند; شهبانو مرا خیلی به شاهنشاه نزدیك میدانند و همین طور هم هست. بنابراین به من خوشبین نیستند.» اسدالله علم برای اینكه فرح كمتر برای او و شاه به اصطلاح دردسر درست كند به انحاء مختلف سعی میكرد برای او ترتیب برخی سفرهای داخلی و خارجی را بدهد و یا اینكه خود شخصاً به
بهانههای مختلف شاه را در سفرهایش همراهی كند تا بتوانند بدون هیچگونه مزاحمتی به عیاشی بپردازند. 21 علم در 6 آبان 1353 با اشاره به یكی از همین سفرهای فرح مینویسد: «شهبانو عازم سفری به شمال شرقی ایران شد و از شهرهای حاشیه كویر دیدن خواهد كرد. بعد رفتم میهمانی را كه قرار است شاه امروز بعد از ظهر ملاقات كند ببینم. به نظرم آمد دخترك یا خل وضع است یا درست و حسابی مایه دردسر، شاید هم هر دو. به شاه هشدار دادم كه مواظب باشد. سر شام مرا به كناری كشید و به من اطمینان داد كه خیلی با احتیاط رفتار كرده.»
و یا در جایی دیگر مینویسد: «امشب فقط من شام در پیشگاه شاه بودم. بسیار خوب بود، به ما خوش گذشت. میهمان خصوصی داشتم. خیلی شوخی كردیم.» آنچه در این میان جالب توجه مینماید توجیه علم از انجام چنین اعمال ضد اخلاقی است. چنانكه وقتی یك بار شاه به دنبال اعتراضات و شكایتهای فرح در نزد علم اعتراف كرد كه اعمال آنها چندان هم منطقی نیست، علم در پاسخ اظهار داشت كه این به اصطلاح خوشگذرانیها لازمه زندگی اوست تا بتواند با تأسی بر آن عوارض منفی ناشی از انجام امور كشور در امان بماند. علم در 2 خرداد 1351 در این باره مینویسد:
«; شاه گفت: خود ما هم كه آخر قدری خوشگذرانی میكنیم، عرض كردم شاهنشاه هر هفته یكی دو ساعت وقت به این كار میدهید، غیر از آن است كه فكر و ذكر شما همین باشد. اگر این كار را نكنید با این بار و فشار روحی تلف میشوید.» علاوه بر امكانات اقتصادی و رفاهی، معشوقههای علم به ویژه از یك نوع مصونیت قضایی و نظایر آن نیز برخودار بودند، چرا كه هرگونه اقدام و اعمال خلاف قانون آنها به رغم پیگری دستگاههای مختلف قضایی و نظامی كشور، از سوی علم وزیر دربار خنثی میشد. چنانكه وقتی یكی از معشوقههای علم در طی یك رانندگی اتومبیل با یك عابر پیاده تصادف كرد و او را به قتل رسانید، پیگیریهای رئیس شهربانی كل كشور جهتمجازات وی به جایی نرسید و با اعمال فشار علم «دوست عزیزم دربار شاهنشاهی پاس
ی از نیمهشب گذشته با احترام به خانه اش یا به پیش آقای علم بدرقه شد و پرونده در بوته فراموشی افتاد.» از دیگر اقدامات وزیر دربار جهت تكمیل برنامههای خوشگذرانی و عیاشی خود و شخص شاه واردات سفارشی انواع و اقسام مشروبات الكلی گران قیمت از شركتهای بزرگ مشروبسازی اروپا بود. بیشترین این مشروبات از پاریس و مونتكارلو سفارش داده میشد و مستقیماً به آدرس وزیر دربار در تهران ارسال میشد.
برگزاری شبنشینیها و میهمانیهای متعدد و پرهزینه در دربار از جمله برنامههای تفریحی وزیر دربار را تشكیل میداد. علم در این میهمانیها جمع بسیار زیادی از دوستان نزدیك خود و بلند پایگان رژیم را دعوت میكرد. با این حال این میهمانیها با دو تركیب مختلف تشكیل میشد در برخی از این مجالس فقط دوستان و افراد نزدیك علم دعوت میشدند كه در عین حال روابط خوبی هم با شاه داشتند و غالباً از میان همان باند معروف شكارگران و اطرافیان آنها برگزیده میشوند؛ نظیر افسانه رام، سیروس پرتوی، امیر متقی، ابوالفتح آتابای، كامبیز آتابای، هرمز قریب، سلیمانی، سرهنگ جهانبینی، عباس حاج فرجی، حسین حاجفرجی، ابوالفتح محوی، خانم آراسته، اویسی
، نصیری و ; و برخی دیگر از میهمانیهای دربار كه علم ترتیب میداد جنبه عمومیتری داشت و حتی رقبای سیاسی وی نیز دعوت میشدند. از جمله این گروه میتوان به افراد زیر اشاره كرد:عبدالكریم ایادی، منوچهر اقبال، هویدا، حسن امامی، جعفر شریفامامی، اردشیر زاهدی، نصرتالله معینیان، ارتشبد خاتمی، فرح، اشرف، جمشید اعلم، هوشنگ دولو، فیلیكس آقایان، هوشنگ انصاری، پرویز ثابتی و نصیری.مهمترین و بی سابقه ترین مراسمی که در دوره محمدرضا پهلوی برگزار شد، جشنهای موسوم به 2500 سال شاهنشاهی ایران در سال 1350 ش در تخت جمشید بود . گویا برای اولین بار در سال 1337 بود که شاه به رغم مشکلات عدیده سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی کشور به فکر افتاد به مناسبت گذشت 2500 سال از پایه گذاری رژیم شاهنشاهی در ایران به دست کوروش دوم هخامنشی جشنی در خور اعتنا برگزار کند و توجه جهانیان را به سوی ایران، به عنوان کشوری کهنسال و قدرتمند [![جلب نماید. بگذریم از اینکه بر خلاف تصور شاه و اطرافیانش، بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در زمان کوروش دوم ملقب به کبیر، که خود هفتمین شاه هخامنشی به شمار می رفت، نبود؛ بلکه حداقل تا جایی که حافظه تاریخ یاری می دهد قبل از سلسله هخامنشی دو سلسله دیگر مادها و ایلامیها نیز به عنوان سلسلههایی ایرانی در این کشور حکومت کرده بودند. از سوی دیگر حتی اگر به فرض محال زمان کوروش دوم هخامنشی را هم آغاز پادشاهی ایران بپذیریم، از آن زمان تا دوره سلطنت محمدرضا پهلوی حداقل چند صد سال در تاریخ ایران از سلطنت پادشاهان ایرانی، چنان که مد نظر شخص محمدرضا و برگزارکنندگان جشنهای 2500 ساله بود، اثری وجود ندارد. چنان که از ورود اسلام به ایران تا تشکیل حکومت محلی طاهریان در سال 205 هـ ق چیزی حدود 180 سال فاصله وجود دارد؛ و یا سلسلههای ترک تبار و به خصوص مغولان و تیموریان را نمی شود جزو میراث و افتخارات شاهنشاهی 2500 ساله شاه و اطرافیانش بر شمرد.در آغاز امر ریاست عالیه «سازمان شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی» که مقرر بود تمهید برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی را فراهم آورد بر عهده شخص شاه بود و حسین علاء وزیر دربار وقت هم به عنوان رئیس شورای مرکزی جشنها تعیین شده بود و سناتور جواد بوشهری هم نیابت علاء را برعهده داشت. هرچند به تدریج در اعضای این سازمان و نیز کمیسیونها و مراکزی که به دلایل عدیده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آن عضویت پیدا کردند تغییراتی به وجود آمد، با این حال اعضای مؤسس و تشکیل دهنده «سازمان شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی ایران» در آغاز امر شامل افراد، سازمانها، مراکز، وزارت خانه ها و کمیسیونهای زیر می شد:
(تحت سرپرستی عالیه اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران) 1 حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی و رئیس شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی ایران.2 2 سناتور جواد بوشهری، رئیس کمیسیون مالی و نایب رئیس شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی ایران.3 3 وزیر دارایی4 وزیر امور خارجه 5 وزیر کشور6 وزیر فرهنگ 7 وزیر پست و تلگراف و تلفن8 وزیر راه 9 استاندار فارس10 رئیس هنرهای زیبای کشور 11 رئیس دانشگاه تهران 12 سناتور سپهبد امان الله جهانبانی13 مدیرکل انتشارات و رادیو14 رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران 15 رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور16 رئیس ژاندارمری کل کشور17 رئیس اداره تربیت بدنی 18 رئیس شهربانی کل کشور 19 شهردار تهران 20 رئیس اداره کل باستانشناسی 21 سناتور مطیع الدوله حجازی22 استاد سعید نفیسی 23 دکتر رضازاده شفق، استاد دانشگاه 24 رئیس کل بانک مرکزی 25 رئیس هیئت مدیره انجمن آثار ملی26 شجاع الدین شفا (دبیرکل) رایزن فرهنگی و سخنگوی دربار شاهنشاهی (دبیر کل شورای مرکزی)
27 دکتر مهدی بیانی، مدیر کل کتابخانه ملی و کتابخانه سلطنتی (منشی شورای مرکزی) 28 مدیرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب 30 مدیرعامل جمعیت شیرو خورشید سرخ ایران 31 محمدتقی مصطفوی (مدیرکل سابق باستانشناسی) 32 مدیرعامل بانک ساختمانی 33 مدیرعامل بانک رهنی 34 غلامرضا برزگر، ناظر دولت در بانک مرکزی (بازرس مالی شورای مرکزی) (اسامی اعضای کمیسیونهای هشتگانه شورای مرکزی) 1 کمیسیون مالی 1 سناتور جواد بوشهری 2 مدیرعامل بنیاد پهلوی3 مدیرعامل شیرو خورشید سرخ ایران 4 غلامرضا برزگر، بازرس مالی 2 کمیسیون نظارت در اجرای برنامه ها 1 سناتور سپهبد جهانبانی 2 تیمسار سپهبد اق اولی رئیس بانک سپه و مدیرعامل انجمن آثار ملی.3 دکتر رضازاده شفق استاد دانشگاه 4 غلامرضا برزگر بازرس مالی شورای مرکزی
3 کمیسیون انتشارات 1 رئیس اداره کل هنرهای زیبای کشور (یا نماینده تام الاختیار) 2 استاد نفیسی استاد دانشگاه 3 رئیس اداره کل انتشارات و رادیو (یا نماینده تام الاختیار)4 کمیسیون فرهنگی 1 وزیر فرهنگ (یا نماینده تام الاختیار) 2 رئیس دانشگاه تهران (یا نماینده تام الاختیار)
3 دکتر احسان یارشاطر مدیرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب 4 دکتر مهدی بیانی رئیس کتابخانه ملی و سلطنتی (منشی شورای مرکزی) 5 سناتور مطیع الدوله حجازی5 کمیسیون هنری 1 رئیس اداره کل هنرهای زیبای کشور (یا نماینده تام الاختیار) 2 رئیس اداره باستانشناسی (یا نماینده تام الاختیار) 3 وزیر پست و تلگراف و تلفن (یا نماینده تام الاختیار) 4 محمدتقی مصطفوی مدیرکل سابق باستانشناسی 6 کمیسیون تشریفات و پذیرائی 1 مدیرعامل بنیاد پهلوی (یا نماینده تام الاختیار) 2 وزارت کشور (یا نماینده تام الاختیار) 3 وزیر امور خارجه (یا نماینده تام الاختیار)4 وزیر دارایی (یا نماینده تام الاختیار) 5 رئیس شهربانی کل کشور (یا نماینده تام الاختیار) 6 رئیس اداره اطلاعات و سازمان امنیت (یا نماینده تام الاختیار) 7 رئیس دانشگاه تهران (یا نماینده تام الاختیار) 8 رئیس ژاندارمری کل کشور ( یا نماینده تام الاختیار)9 شهردار تهران (یا نماینده تام الاختیار) 7 کمیسیون ارتشی و ورزشی 1 سناتور سپهبد جهانبانی 2 سپهبد اق اولی رئیس بانک سپه و مدیرعامل انجمن آثار ملی 3 سپهبد عمیدی رئیس تربیت بدنی (یا نماینده تام الاختیار) 4 رئیس شهربانی کل کشور (یا نماینده تام الاختیار) 5 رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران (یا نماینده تام الاختیار)8 کمیسیون ارتباطات 1 سناتور سپهبد جهانبانی 2 وزیر راه (یا نماینده تام الاختیار)
3 وزیر پست و تلگراف و تلفن (یا نماینده تام الاختیار) 4 رئیس ژاندارمری کل کشور (یا نماینده تام الاختیار) 5 رئیس اداره مخابرات ارتش (یا نماینده تام الاختیار) 6 فرمانده نیروی هوایی (یا نماینده تام الاختیار) 7 رئیس هواپیمائی کل کشور (یا نماینده تام الاختیار) 8 رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران (یا نماینده تام الاختیار)1 به هر حال به دنبال تصمیم شاه جهت برگزاری این جشنها، هیئتی در دربار تشکیل شد تا مقدمات لازم را برای این منظور فراهم آورد. ابتدا شجاع الدین شفا، که خود از پیشنهاددهندگان اولیه برگزاری جشنهای 2500 ساله بود، به عنوان دبیر کل این هیئت تعیین شد. پس از حدود دو سال که هم برنامه ها و هم مراکز فرعی این تشکیلات جدید گسترش قابل توجهی یافته بود، سناتور جواد بوشهری به ریاست آن برگزیده شد و این سمت را تا سال 1347 حفظ کرد. این هیئت که تحت عنوان شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی از آن یاد می شود تلاش گسترده و پیگیری را در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تبلیغاتی در ایران و سایر کشورهای جهان آغاز کرد تا زمینه های لازم برای برگزاری جشنهای 2500 ساله را فراهم آورد. این شورا به زودی دفاتر و نمایندگیهایی در شهرهای مهم ایران و پایتختهای کشورهای اروپایی و آمریکا تأسیس کرد و طرحهای تبلیغاتی و نظایر آن را آماده و جهت اجرا در اختیار دست اندرکاران امور قرار داد. از جمله این برنامه ها می توان به طرح بنای میدان شهیاد (آزادی کنونی) در شهر تهران، انتشار کتب و
مقالات تاریخی مربوط به تاریخ ایران قبل از اسلام، طرح تعمیر و مرمت تخت جمشید، تهیه فیلمهای تبلیغاتی به اصطلاح مستند، تهیه و آماده سازی آثار باستانی ایران، بافت فرشهای دستباف با نقشهایی از تصاویر شاهان و بزرگان ایران، تهیه انواع سلاحهای جنگی و لباسها و زین و برگها و پرچمها و نظایر آن منطبق با دوره های تاریخی قبل از اسلام ایران و همچنین «فراهم ساختن وسیله تفهیم اساسی شاهنشاهی ایران برای جوانان» و ; اشاره کرد.2
جواد بوشهری در سال 1347 عملاً از ریاست شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله کنار گذاشته شد و به جای وی اسدالله علم وزیر دربار منصوب شد. هر چند که جواد بوشهری به لحاظ ظاهری و تشریفاتی مقامش را حفظ کرد ولی در عمل اسدالله علم عهده دار کارها شد. علم در نوشته های 5 اردیبهشت ماه 1352 خود ضمن اشاره به فوت جواد بوشهری درباره علت عزل وی از ریاست شورای جشنهای 2500 ساله می نویسد: «سناتور جواد بوشهری فوت کرد. بیچاره مرد طماع و حریص عجیبی بود . ده سال به عنوان رئیس شورای جشنها حقوق گرفت و کاری نکرد تا بالأخره شاهنشاه به من فرمودند کار را انجام دهم و به حمدالله انجام شد;».3
با انتصاب اسدالله علم وزیر دربار به ریاست شورای جشنهای 2500 ساله در حالی که فقط حدود 2 سال دیگر به برگزاری این جشنها باقی بود، تلاشهای متصدیان امر با جنب و جوش بیشتری پیگیری شد و علم برای سرعت بخشیدن هر چه بیشتر به امور و همچنین کنترل و نظارت هر چه بیشتر و مستقیم تر بر روند برنامه های در دست اقدام و پیش بینی شده تعدادی از نزدیکترین دوستان و ابواب جمعی خود را در رأس امور کلیدی و مهم به کار گمار.اسدالله علم از سالها قبل، هنگامی که نخست وزیر بود، در رأی زنی اش با کارشناسان اسرائیلی به دور از حوزه کاری شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله، که آن موقع ریاستش بر عهده سناتور جواد بوشهری بود، طرحهایی برای
کیفیت و چگونگی برگزاری این جشنها در دست تهیه داشت. این امر هنگامی صورت جدی تری به خود گرفت که اسدالله علم در دوران نخست وزیری اش از دولت اسرائیل تقاضا کرد جهت گسترش صنعت توریسم و گردشگری و جهانگردی در ایران طرحی در اختیار وی قرار دهند. دولت اسرائیل این تقاضای علم را پذیرفت و به دنبال آن «تدی کولک» (Teday Kollek) رئیس اتحادیه توریستی دولت اسرائیل و شهردار بعدی اورشلیم به ریاست میسیون برنامه ریزی برگزیده شد. کولک توصیه کرد که ضمن تأسیس هتلها، جاده های جدید و وسایل نقلیه مدرن در تخت جمشید، ایران باید واقعه
مهمی برپا کند تاخارجیان را به این تسهیلات جهانگردی جدید جلب کند. ]کولک[ بعدها اعتراف کرد که هرگز تصور نمی کرد اسراف کاری که در جشنهای بیست و پنجمین قرن بنیانگذاری امپراتوری ایران پیش آمد همان است که او توصیه کرد.هر چند بر خلاف تصور کولک ایده برگزاری جشنهای 2500 ساله حدود چهار ــ پنج سال قبل از توصیه وی توسط دیگران طرح ریزی شده بود، اما
طرحهای عملی و راهنماییهای وی به علم، که بعدها ریاست برگزاری این جشنها را بر عهده گرفت، بدون تردید در کیفیت برگزاری این جشنها اثر بخش بوده است. در همان دوره نخست وزیری علم از طرف شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله از وی خواسته شده بود تا جهت تأمین اعتبار اجرای طرحهای در دست اقدام مبلغ 200 میلیون ریال در اختیار آن شورا قرار دهد. اما صفی اصفیا مدیر عامل سازمان برنامه دولت علم پرداخت این مبلغ را غیر مقدور دانسته بود.
ادامه خواندن مقاله در مورد زندگي سياسي اسداله علم
نوشته مقاله در مورد زندگي سياسي اسداله علم اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.