nx دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
قوم ماد
تپه هگمتانهتپه هِگْمَتانه تپهای تاریخی با پیشینهای متعلق به دوران مادها است که در شهر همدان قرار دارد.پیشینه و نامامروزه عموم باستان شناسان، تپه باستانی هگمتانه، واقع در مرکز شهر همدان را – که وسیعترین تپه باستانی ایران است – بقایای ابنیه کاسی، مادی، هخامنشی و بعد از آن میدانند. مساحت این تپه حدود 30 هکتار میباشد، که با در نظر گرفتن بخشهایی که جزء محدوده تپه باستانی بوده، ولی اینک ساختمانهای مسکونی بر روی آن ساخته شده، به بیش از 40 هکتار نیز میرسد.این تپه بیضی شکل، در داخل محدوده شهر فعلی همدان در دو سوی خیابان اکباتان واقع
شدهاست. «هگمتانه» یا «هنگمتانه» که به زبان پارسی قدیم به معنی محل تجمع بوده، ترکیبی از دو واژه «هنگ» به معنی «جا» و «متانه» به معنی «تجمع» است. این واژه در زبان یونان به صورت «اکباتانا» در آمدهاست و در کتیبههای عیلامی به صورت «آگ ماتونو» آمدهاست. برخی نیز معتقدند: «امدانه» یا «آمادای» که در کتیبه پلیسر پادشاه آشور آمده، به این محل اطلاق میشدهاست. «هگمتانه» در زبان ارمنی «اهمتان»، در زبان سریانی و پهلوی «اهمدان» و در گویش نویسندگان عرب «همدان» و در تورات «احتمانا» گفته شدهاست.
همچنین، سکههایی از عهد ساسانی کشف شده که محل ضرب آنها «اهمتان» قید شدهاست. نخستین اشاره مکتوب به نام مادها و سرزمین ماد، در سالنامه بیست و چهارم سارل مانزر سوم (836 قبل از میلاد) و سارگن دوم (715 قبل از میلاد) بودهاست که از این قوم و سرزمین آنان به نام «مادای» یا «آمادای» یاد کردهاند.
سرزمین مادماد نام سرزمینی بود که تیره ایرانی مادها در آن ساکن بودند. این سرزمین دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان فعلی در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و ناحیه امروزی تهران ( ری )،حوزه شمال غربی کویر مرکزی، همدان، کرمانشاه، لرستان، و کردستان را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد در گذشته هگمتانه نام داشت که بعدها به اکباتان تغییر نام داد.
اقوام مادسرزمین ماد مطابق منابع کهن آشوری و یونانی و ایرانی در مجموع معلوم می گردد که سه قوم از شش قوم تشکیل دهندهً اتحاد مادها یعنی بوسیان (کردوخی ها و میتانی ها) ، ستروخاتیان (ساگارتی ها، کرمانجها) وبودیان (لرها) متعلق به کردها و لرها بوده و سه قوم مادی دیگر عبارت بوده اند ازآریزانتیان (قوم نجبای ماد) که درحدود کاشان میزیسته اند و مغها که در ناحیهً بین رغهً آذربایجان (مراغه) و رغهً تهران ( ری ) ساکن بوده اند و سرانجام پارتاکانیان (یعنی مردمی که درکنار رود زندگی می کنند) همان مردم منطقهً اصفهان بوده اند.
مطابق منابع یونانی، در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاهان کنونی) مادی های ساگارتی میزیسته اند که شکل بابلی – یونانی شدهً نام خود یعنی زاگروس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان غرب فلات ایران داده اند. نام همین طوایف است که در اتحاد طوایف پارس نیز موجود است و خط پیوند خونی طوایف ماد و پارس منجمله از منشا همین طایفه ساگارتی ها (زاکروتی، ساگرتی) است، طوایف پارس قبل از حرکت به سوی جنوب دورانی طولانی را در مناطق ماد ها بوده و بعدها رو به جنوب رفته اند.
دوران مادهاآشوریان باستان به شهرهای قوم کاسی، عنوان «کار کاشی» داده بودند، که “ ک
ار“ به معنی قرارگاه یا منزلگاه و “ کاشی “اسم قوم“ کاسی“ است.آشورشناسان و مادشناسان، جملگی این کارکاشی (یا شهر کاسیان) را منطقه کنونی همدان دانستهاند. پروفسور گیریشمن، باستانشناس معروف فرانسوی، معتقد است که اسم قبلی هگمتانه، «اکسایا» یعنی شهر کاسیها بودهاست و در مجموع اعتقاد غالب بر این است که شهر هگمتانه را یکی از اقوام آریایی بنام مادها ساختهاند و نخستین دولت ایرانی را در آن بنا نهادهاند. ولی نتایج تحقیقات، بیانگر آن است که شهر هگمتانه، پیش از انتخاب به پایتختی توسط مادها وجود داشته و مردمانی از قوم کاسی در آن زیستهاند. سپس بازماندگان قوم کاسی، بعدها با طایفهای از آریاییها، قوم موسوم به ماد را پدید آوردهاند و با غلبه بر دولت تجاوزگر آشوری، دولت ماد را بنیان گذاشته و و پایتخت خود را «کارکاشی» قرار دادهاند و از آن به بعد، این شهر هگمتانه نام گرفتهاست.‘مادها، گروهی از اقوام آریایی بودند، که از جنوب سیبری به سمت فلات ایران حرکت کرده و در غرب ایران ساکن شدند. عواملی مانند: رشد اجتماعی و فرهنگی، تماس با گروههای بومی ساکن فلات ایران، وجود همسایگانی قدرتمند و احساس نیازهای جدید سیاسی و اجتماعی، آنها را وادار به اتحاد و ایجاد حکومتی مقتدر نمود، به طوری که قویترین قوم آن روزگار یعنی آشوریها را، برای همیشه از صفحه روزگار محو کردند.
گزارشات مورخین یونانی از ساختار قلعه
اسکلت انسانی در موزه هگمتانه که به همان شکل کشف شده نگهداری میشودروایات مورخین یونانی نیز حاکی است که این شهر در دوره مادها (از اواخر قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد)، مدتها مرکز امپراتوری مادها بودهاست و پس از انقراض آنها نیز به عنوان یکی از پایتختهای هخامنشی (پایتخت تابستانی و احتمالاً محل خزانه آنها) به شمار میرفتهاست. گفتههای هردوت مورخ یونانی، در قرن پنجم قبل از میلاد، مهمترین ماخذ تاریخی در این مورد است. وی بنای اولیه این شهر را به «دایااکو» نخستین شهریار ماد نسبت میدهد (728 قبل از میلاد). هردوت اوضاع سیاسی و اقتصادی نامناسب قوم ماد را در دستیابی دیااکو به قدرت موثر میداند.
دیگر مورخین یونانی چون پلیبیوس، کنزیاس، ژوستین و گزنفون نیز درباره هگمتانه مطالبی جمع آوری کردهاند. دیااکو پس از اینکه هگمتانه را به پایتختی خود برگزید، تصمیم به ساخت کاخی عظیم و مستحکم، به صورت هفت قلعه تو در تو، گرفت. به طوری که کاخ پادشاهی و خزانه، در درون قلعه هفتم قرار داشته باشند. دیااکو به تقلید از رنگ آمیزی قصرهای بابلی دستور داده بود، کنگرههای هر قلعه را به رنگی مخصوص در آورند.به این ترتیب: رنگ کنگرههای قلعه اول؛ سفید، دومی؛ سیاه، سومی؛ ارغوانی، چهارمی؛ آبی، پنجمی؛ نارنجی و کنگره در باروی داخلی؛ سیمین و زرین بودند. محیط بیرونیترین دیوار ق
لعه، تقریباً به اندازه حصار شهر آتن بودهاست.قصر شاهی، که در آخرین قلعه درونی بر پا شده بود، دارای صدها اتاق بوده و مردم نیز خانههای خود را بیرون این قلعهها و در کنار آن ساخته بودند. بنا به درخواست دیااکو، قوم ماد شهرهای کوچکی را که در آن میزیستهاند، رها ساخته و پایتخت را مورد توجه قرار دادند و در اطراف قلعه شاهی، خانههای خود را بنا کردند.پلی بیوس مورخ یونانی (204 تا 132 قبل از میلاد) مینویسد: «در دامان کوه اورنت، («اورنت» یا «اورانتس» = الوند)، شهر هگمتانه با قلعه و ارگ مستحکم و حیرتآوری قرار گرفته و قصر شاهی در داخل آخرین قلعه آن استوار گردیدهاست. وضع ساختمانی، آرایش عجیب و تزئیناتی که در آن به کار رفته به نحوی بوده، که توصیف آن مبالغهآمیز به نظر میرسد. چوبهایی که در آن به مصرف رسیده، پوشیده از زر و سیم است. درها، ستونها و رواقهای آن، با هزاران گونه کندهکاری و نقش و نگار آراسته شدهاند. یک دیوار بیپیرایه و یک تیر عاری از زیور، در آن کاخ نیست. حتی کاشیهایی که زینتبخش «ازارهها» و دیوارههای درونی قصر است، با پوششی از آب نقره، سیم اندود گشته و همه چوبها از جنس سرو و کاج هستند.»کنزیاس مورخ یونانی و پزشک معروف اردشیر دوم هخامنشی (404 تا 305 قبل از میلاد) مینویسد: ««سمیرامین» ملکه آشور، پس از دیدن وضعیت شهر و موقعیت مناسب آن دستور داده، که برای او در آنجا کاخی بسازند و چون دیدهاست که در شهر جدیدالاحداث کمبود آب وجود دارد، دستور داده تا با صرف هزینهای گزاف، نهری ساخته و آب دریاچهای را که در آن سوی کوه اورنت (الوند) است، به این شهر سرازیر نمایند.»ابوبکر احمد بن محمد اسحاق همدانی – معروف به ابن فقیه – در کتاب البلدان خود، که در حدود سال 290 هجری به تحریر درآمده، به نقل از یکی از دانشمندان پارسی مینویسد: «همدان بزرگترین شهر جبال و حدود چهار فرسنگ در چهار فرسنگ بودهاست.»بخت النصر بعد از فتح و ویرانی بیت المقدس، فرماندهای به نام صقلاب را به قصد تصرف همدان میفرستد، ولی وی با عدم موفقیت مواجه شده و طی نامهای به بخت النصر مینویسد: «من به شهری آمدهام، دارای بارویی بلند و سرکش و مردمی بسیار و کوی و برزنهایی فراخ و رود
های فراوان.». دوران هخامنشیانپس از انقراض مادها، هر چند هگمتانه مرکزیت نخستین را نیافت، ولی به جهت قرار گرفتن در مسیر راه شاهی، که پارسه (تخت جمشید) را به سارد متصل میکرد، به عنوان پایتخت تابستانی هخامنشیان مورد توجه خاص بود و از این رو آن را آباد کردند.در زمانی که داریوش سوم با اسکندر مواجه میشود، هگمتانه به صورت ویرانهای بودهاست. ولی داریوش سوم بنا به پیشنهاد یاران خود، دستور میدهد در میانه شهر، کوشکی بزرگ که آن را ساروق مینامیدند، بسازند. در این کوشک، سیصد مخفیگاه برای گنجینهها و داراییها بر پا شد و برای آن هشت درب آهنین ساختند، که همه دو اشکوبی (دو لختی) و هر اشکوب، به بلندای دوازده گز بود.
چنانکه ملاحظه شد، درباره چگونگی احداث و نام بنیانگذاران هگمتانه در بین مورخین یونانی، ا
تفاق نظر وجود ندارد. مورخین اسلامی نیز در این زمینه با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در مورد محل دقیق آن هم نظریات متفاوتی ارائه شدهاست. گر چه اکثر مورخین، پژوهشگران و باستان شناسان مانند مرحوم مصطفوی، پرفسور گیریشمن، اشمیت، لوشای و پرا دارا، تپهای را که هم اکنون در شهر همدان به نام هگمتانه معروف است، محل اصلی شهر باستانی هگمتانه میدانند.
نتایج حفاریهای تپه هگمتانهدر حفاریهای باستانشناسی سالهای اخیر در تپه هگمتانه مشخص شدهاست که محل کاخ و بناهای اشاره شده، در تپه هگمتانه کنونی واقع بودهاست.از جمله ویژگیهای شهر باستانی هگمتانه، معماری و طرح و نقشه منظم این شهر بوده، که در بین آثار باستانی به دست آمده کمسابقهاست. آثار کشف شده حاکی از وجود یک شبکه منظم و پیشرفته آبرسانی در شهر حکومتی مادها و پارتها است. در فواصل بین کانالهای آب رسانی، معابری بر عرض 5/3 متر وجود داشته و کف این معابر، تماماً با آجرهای مربع شکل و منظمی، مفروش بودهاست. تحقیقات نشان داده که در فواصل 35 متری بین معابر، دو سری واحدهای
ساختمانی قرار دارند، که هر کدام شامل یک حیاط مرکزی (هال) است، با اتاقها و انبارهایی به صورت قرینه در گرداگرد آن. به شکلی که هر واحد ساختمانی، فضایی در حدود 5/17 * 5/17 متر را در بر میگیرد. معابر مذکور با عرض 5/3 متر و پی بندی آجری در بخش وسیعی از تپه گسترش داشته و جهت شمال شرقی به جنوب غربی دارند.پیشینه حفاریهای علمی این تپه، به سال 1913 میلادی بر میگردد، که هیئتی فرانسوی از طرف موزه لوور پاریس به سرپرستی شارل فوسی، کاوشهایی در تپه هگمتانه انجام داد. ولی نتایج این کاوشها هیچگاه منتشر نشد.در طی 10 فصل حفاری انجام شده از سال 1362 تا 1378، که حدود 14000 متر مربع از بقایای این شهر مورد کاوش قرار گرفت، یکی از کهنترین دورههای تمدّن بشری نمایان شدهاست. همچنین یک حصار طولانی به ارتفاع 9 متر و دو برج عظیم و کمنظیر در درون آن کشف شدهاست. از جمله کاوشهای علمی سال 1362 تا کنون که به سرپرستی آقای دکتر محمد رحیم صراف به انجام رسیده، منجر به شناسایی شهر بزرگی در دل تپه هگمتانه شدهاست.
همچنین ادامه کاوشها، بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر 9 متر و ارتفاع 8 متر را آشکار ساختهاست. این حصار در فواصل معین، دارای بر جهان عظیم بوده، که هگمتانه قدیم را در بر میگرفتهاست.به طور کلی این تپه در طول یکصد سال اخیر بارها مورد حفاری باستان شناسان داخلی و خارجی قرار گرفتهاست. ضمناً در طول حفاریهای انجام شده، آثار ارزشمند و بینظیری کشف گردیده، که اغلب متعلق به دوران هخامنشیان و نیاکان آنهاست.
لوحها
• لوح زرین به نام «آریارمنه»: این لوح از زرِ ناب و به ابعاد 12 در 8 سانتیمتر و دارای 10 سطر به خط میخی است. «آریارمنه»، جدِّ داریوش اول است. بنا به اظهار نظر باستانشناسان، این لوح قدیمیترین اثر تاریخی است ودر موزه برلن آلمان نگهداری میشود.
لوح زرین به نام (آریارمنه) این لوح از زرناب است به ابعاد 12در 8 سانتیمتر – دارای 10 سطر به خط میخی است. آریا رمنه جد داریوش اول از شاهان هخامنشی است. بنا به اظهار نظرباستا نشتاسان این لوح قدیمیترین اثر تاریخی میباشد ودر موزه (برلن آلمان) نگهداری میشود.• لوح زرین به نام «ارشام»: ابعاد این لوح 8 در 13 سانتیمتر است. لوح به خط میخی واز دوره هخامنشینان بجا ماندهاست. این لوح در اختیار مجموعه شخصی مارسل ویدال امریکائی است. • در سال 1407 هنگام پی کنی خانهای در روی تپه هگمتانه دو قطعه لوح یکی طلا و دیگری نقره به اندازه هم پیدا شدند. ابعاد هر لوح 19 در 8/18 سانتیمتر است و خطوط نوشته شده به خط میخی و محتوای هر دو نوشته یکی هست. لوح نقرهای در موزه کاخ مرمر و دیگری در موزه ایران باستان در تهران نگهداری میشوند. • لوح زرین به نام داریوش دوم: این لوح از زرناب به ابعاد 5/20 در 5/18 سانتیمتر و خطوط نوشته
شده 23 سطر به خط میخی است. این لوح خارج از کشور بودهاست که بهوسیله موزه ایران باستان خریداری گردید و اکنون جزو گنجینههای موزه ایران باستان است. لوح دیگری به ابعاد 2/16 در 13 سانتیمتر یافت شده که دارای 29 سطر به خط میخی است و در سال 1331 خریداری شده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود. • لوح زرین به نام اردشیر دوم: این لوح به نام اردشیر دوم پسر داریوش دوم هخامنشی و ابعاد آن لوح 13 در 13 سانتیمتر و دارای 20 سطر به خط میخی است که در روی زر ناب حک گردیدهاند. دیگر اشیاء یافتشده
خمرههایی مخصوص غذا و آب که در موزه هگمتانه نگهداری میشوند• کوزهای شکسته، به جا مانده از دوره خشایار شاه (پسر داریوش اول). این کوزه از نقرهاست که قطر دهانه آن 5/7 سانتیمتر و ارتفاع آن 12 سانیتمتر است. خطوطی میخی بر این کوزه نقره حکاکی شدهاست که برخی از کلمات آن باقی است و برخی دیگر روی تکههای شکسته شده بود و مفقود ماندهاست. این کوزه دوره هخامنشی که در خارج از کشور بودهاست خریداری گردیده و در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود. • بشقاب نقرهای با قطر دهانه 20 سانتیمتر از دوره هخامنشی. این بشقاب در سال 1324 از طرف موزه ایران باستان خریداری و به کشور بازگردانده شد و در موزه ایران باستان تهران نگهداری میشود. • بشقاب یا جام نقره مربوط به دوره اردشیر اول. قطر دهانه آن 7/26 سانتیمتر است. این بشقاب در اختیار موزه مترو پولیتن نیویورک است. در لبه داخلی بشقاب به خط میخی یک سطرطولانی نوشته شدهاست که ترجمه آن این است: «اردشیر شاه بزرگ، شاه کشورها پسر خشایار شاه، خشایارشا پسر داریوش شاه هخامنشی [بود] که این جام سیمین را [برای] کاخ پادشاهی خود درست کرد.» • ظرف طلا که مانند کاسهای است گود که رویه بیرونی آن دارای برجستگهائی است. این نقوش از لبه ظرف شروع شده و در وسط برآمدگی تکرار میشود. بین برجستگیها و لبه بالائیِ ظرف یک سطرخط میخی نقره شده جملهای به زبان پارسی باستان بابلی- عیلامی تکرار میشود و ترجمه فارسی «داریوش شاه بزرگ» است. قطر دهانه ظرف 4/18 سانتیمتر و ارتفاع آن 7/10 سانتیمتر است. این کاسه طلائی دوره هخامنشی، گذشته از ارزش باستانشناسیای که دارد میتواند از نظر هنر طلاکاری و ظرافت یکی از کارهای هنری منحصر به فرد محسوب گردد. این ظرف جزو مجموعه گورگیان در نیویورک است.
• پایه ستون سنگی مربوط به اردشیر دوم. این پایه ستون مربعی است به طول ضلع 93 سانتیمتر که از سنگ یک تکه ساخته شده؛ بطوری که مربع زیرین بزرگتر و در روی آن مربع وسط شال ستون بصورت دایره روی مربع وسط قراردارد. در حاشیه فوقانی مربع زیرین این ته ستون کتیبهای به خط میخی کنده شدهاست که ترجمه آن چنین است: «ستون سنگی کاخ آپادانا اردشیر بزرگ;پسر داریوش شاه هخامنشی;». از قرار معلوم این ته ستون سنگی پیش از سال 1314 در تپه
هگمتانه بدست آمده و تا سال 1328 دراخیتار اداره فرهنگ وقت (آموزش و پرورش) بودهاست. سپس به موزه ایران باستان تحویل داده شد و در حال حاضر در همان موزه نگهداری میشود. • ته ستون دیگری به نام اردشیر دوم هخامنشی. پایه ستونی از سنگ با 7 سطر کتیبه به خط میخی مربوط به اردشیر دوم که در تپه هگمتانه پیدا شد و درحال حاضر در تملک شخصی است در انگلستان. کتیبهای که بر این ته ستون نوشته شدهاست از این قرار است: «اردشیر شاه بزرگ،
شاه شاهان، شاه کشورها، شاه این سرزمین، پسر داریوش شاه [که] داریوش پسر ارد شیر شاه [و] اردشیر پسر خشایار شاه [و] خشایارشا پدر داریوش شاه [و] داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی [بودند]، این کاخ را به لطف اورمزد و ناهید و مهر مرا از همه بدیها حفظ فرمایند و آنچه من ساختهام از گزند و آسیب محفوظ دارند.» بنا به گزارش کتاب هگمتانه تا امروز (چاپ سال 1332)، 8 قطعه لوح زرین و سمین از کشفیات تپه هگمتانه و تخت جمشید بدست آمده که 5 لوح طلا و یک نقره مربوط به تپه هگمتانه همدان است و تنها یک لوح طلا و یک نقره مربوط به تخت جمشید است. همین نکته اهمیت تاریخی و باستانی تپه هگمتانه را بهتر از هر مطلبی دیگر نشان میدهد.مادها و پانتركیسمیكی از قربانیان بزرگ پروژهی تمدنخواری «پانتركیسم»، قوم ایرانی «ماد» است. هر چند تاكنون اشرار پانتركیست نتوانستهاند هیچ گونه مدرك و سندی را در اثبات ادعای خود مبنی بر «ترك» بودن قوم «ماد» عرضه كنند، اما در مقابل، آریایی بودن مادها چنان مستند و مستدل است كه همواره در نزد محققان و مورخان، ایرانی (آریایی) بودن قوم ماد، بدیهی تلقی شده است.
1 شماری از مورخان باستان، به صراحت، مادها را «آریایی» خواندهاند؛ مانند هردوت [VII/62؛ فرای، ص 4 و 411]، استرابون [XV/2.8؛ پیرنیا، ص 160] و موسا خورنی [I/29؛ فرای، همانجا]. 2 نام شاهان و سرداران ماد كه در متون آشوری و یونانی و پارسیباستان ذكر گردیدهاند (مانند: فْرَوَرتی، اوُوَخْشَترَ، اَرشْتْیوَییگَ، شیدیرپَرنَ، تَخمَسپادَ و…) [كمرون، ص 110، 117، 132؛ بویس، ص 6-32؛ كتیبهی DB,II/33]، همگی به آشكارا «آریایی» هستند و نه آسیانیك یا سامی یا از
همه محالتر: تركی! 3 واژگان بازمانده از گویش مادی [مانند: Farnah (= فر)؛ Paradayda (= پردیس)؛ Vazraka (= بزرگ)؛ Vispa (= همه)؛ Spaka (= سگ)؛ Mitra (= مهر)؛ Xshayathia (= شاه)] [دیاكونوف، ص 6-65؛ لغتنامهی دهخدا، مقدمه، ص10؛ فقیه، ص172] در زبان پارسی باستان، و نیز تصریح «استرابون» به «آریایی» بودن زبان مادها و پیوند و همسانی آن با زبانهای پارس و بلخ و سغد [XV/2.8؛ پیرنیا، ص160] و نیز كلام داریوش بزرگ ـ كه زبان مادها و پارس ها را در یك گروه قرار میدهد [كتیبهی DPg؛ بریان، ص408 و 406]، نشانهی روشن «آریایی» بودن زبان مادهاست و نه ـ فرضاً ـ تركی بودن آن! 4 بناهای مذهبی (معابد) یافته شده در سكونتگاههای مادها [سرفراز و فیروزمندی، ص64، 58،55] و نیز نامهای خاص مادی كه با اسامی دینی آریایی تركیب شدهاند (مانند: Mazdakku, Bagparna, Auraparnu, Artasiraru, Bagdatti, Bagmashda) [كمرون، همانجا؛ بویس، همانجا] به آشكارا تعلق مذهبی قوم ماد را به اندیشهها و آیینهای دینی هندوایرانی (آریایی) و شاید زرتشتی، نشان میدهد و نه تعلق به «شَمَنیسم» و گرگپرستی تركی را! و ; حال، با این اوصاف چه گونه میتوان قوم ماد را كه عنوان، زبان و فرهنگ، دین و در یك كلام، تمام هویتاش «آریایی»ست، بی هیچ دلیل و سندی، سادهلوحانه «ترك» دانست؟!
بیش از همه باید از كتاب Oppert باستان شناس فرانسوی نام برد كه مادها را به حدس و گمان التایی و ترك دانسته است.باید خاطر نشان كرد كه اظهار نظر این نویسنده قبل از كشفیات باستان شناسی و سنگ نبشته های اشوری و ایلامی و پیش از پیدایش تحقیقات علمی صورت گرفته
است.بعدها با كشف سنگ نبشته های ایلامی و اشوری و به دنبال حفریات شوش،اسناد و مدارك جدیدی به دست امد كه سهو oppert را اشكار كردو دهها و صدها محقق و تاریخ شناس بزرگ آریایی بودن مادها را اعلام كردند.در زیر تنها به نوشته دو تن از بزرگترین باستان شناسان،یك ایرانی و یك خارجی اشاره می كنیم.
مشیرالدوله در كتاب ایران باستان كه در دهه اول قرن چهاردهم هجری نوشته شده است،پس از بیان اینكه مادیها مردم آریا نژاد بودند با ارائه اسناد و دلایل معتبر خطای این خاور شناس فرانسوی را اشكار كرده و نوشته است:‹‹اُپرت›› در ان زمان كه هنوز تحقیقات كافی در باره مادها نشده بود به اشتباعه مادها را التاییی(مغول )پنداشته و اكنون با اكتشاف كتیبه ایلامی بیستون مبنا و پایه و عقیده Oppert باطل شده و دیگر كسی بر اریایی بودن مادها تردید ندارد و محقق است كه مادیها شعبه ای از ارینهای ایرانی بوده اند.1دیاكونوف نیز در كتاب تاریخ ماد كه حاوی اخرین كشفیات علمی در باره مادها است اظهار نظر اُپرت را در یك بخش مفصل بیست صفحه ای تحت عنوان‹‹زبان شناسی››رد كرده و نوشته است:‹‹اظهار نظر اوپرت كهنه و بی اساس و مردود است،زیرا این اظهار نظر مربوط به زمانی است كه هیچ اطلاعی از سنگنبشته های ایلامی و حفریات شوش و دیگر اسناد و دستاوردهای باستانشناسی وجود نداشت››،در واقع در سراسر كتاب دیاكونوف گواه اریایی بودن مادها(اذربایجانیها)است.
مادها قومی آریایی نژاد بودند که در آغاز قرن هفتم تا پایان قرن هشتم پیش از میلاد دولت ماد را تاسیس نمودند.
آنها سرزمین ماد را به دو قسمت تقسیم کردند:
نخست ماد بزرگ که مشتمل بر نواحی مرکزی و غربی ایران تا حدود کردستان و کوههای زاگرس می گشت و به آن گاهی مادراگیانا که ری و اطراف آن را در بر داشت نیز اطلاق می کردند. دوم ماد کوچک که شامل آذربایجان می گشت. نام قوم ماد و کشور ایشان مکرر در کتیبه های آشوری آمده است. حاکمان ایشان در اوایل کار دست نشانده ی دولت بزرگ آشور بودند و به پادشاهان آن باج می دادند.
دولت ماد شکل می گیرد بنیانگذار دولت ماد امیری به نام دیااکو است. وی در آغاز مردی دهقان بود و چون رفتار و کرداری نیک داشت و به عدالت در میان مردمان رفتار می کرد ، مردم او را به پادشاهی برگذیدند. وی همدان را به پایتختی خود اختیار کرد و در آن بر روی تپه ی هفت قلعه ی تو در تو ساخت و هر یک را به رنگ مخصوصی در آورد.نام این شهر در کتیبه های آشوری آمادانه آمده و چون آشوریها مادها را آمادا می خواندند لفظ آنه در آخر این کلمه ، پسوند مکان است و بنا بر این یکی از نظرات بر این است که همدان به معنی جایگاه و محل مادها می باشد. همدان را به زبان پارسی هخامنشی ( هگمتانه ) می گفتند.
دیااکو پنجاه سال بر قوم خود حکومت کرد ودر این مدت به متحد ساختن طوایف پراکنده ی مادی پرداخت ملی چمن آشوری ها بر ایران تسلط داشتند از اتحاد اقوام ایرانی نا را ضی بودند ، دیا اکو را از حکومت برداشته و او را به شام تبعید کردند.
بعد از او پسرش فرورتیش بر تخت پادشاهی نشست. در صدد اتحاد با دولت اورارتو بر ضد آشور افتاد ولی در نبرد مقابل سپاه جنگ آزموده ی آن دولت تاب مقاومت نیاورد و شکست خورده در میدان نبرد کشته شد. دولت ماد در اوج قدرت هووخشتره بزرگترین پادشاه ماد است. از شکست پدرش در برابر آشور درس عبرت گرفت و دانست که باید به فکر آماده کردن ارتشی منظم باشد.
پس از تشکیل سواره نظامی نیرومند بر آن شد که کشور ماد را از تسلط آشوریان برهاند. از این رو به آشور تاخت و پایتخت آن کشور را که نینوا نامیده می شد و در نزدیکی کشور موصل امروزی بود محاصره کرد. نزدیک بود که شهر سقوط کند که ناگهان خبر رسید که آریاهای نیمه وحشی سکایی از دربند های قفقاز گذشته و به آذربایجان تاخته اند. هووخشتره محاصره ی نینوا را رها کرده و به جلوی آنها شتافت.
در شمال دریاچه اورمیه نبرد سختی با آنان کرد ولی شکست خورد. سپس سکها آذربایجان و آسیای صغیر را تا دریای مدیترانه در زیر سم ستوران خود درنوردیدند و در همه جا به غارت وکشتار پرداختند. سکاها مدت بیست و هشت سال در کشور ماد تسلط داشتند تا اینکه هووخشتره ، مادیس سردار ایشان را با گروهی از سرداران آنان به مهمانی دعوت کرد و در حال مستی همه ایشان را کشت و لشکر آنان را از ایران براند. این سکها همان آریاهای نیمه وحشی شمال بودند که در داستانهای ملی تورانی خوانده شده اند.تسخیر نینوا: هووخشتره پس از راندن سکها با کمک نبوپولاس سارفرمانروای بابل ، که از طرف غرب آشور را مورد حمله قرار داده بود ، ازطرف مشرق به کشور آشور حمله آورد و نینوا را محاصره کرد. ساراکوس پادشاه آشور چون دید در مقابل حمله ی ماد ها تاب مقاومت ندارد ، خود و خانواده اش را بسوخت و این شهر نامی که یکی از شهر های بزرگ دنیای قدیم بود در سال 612 ق.م به دست ایرانیان مادی سقوط کرد و دولت نیرومند و ستمگر آشور از روی زمین بر افتاد.
زبان مادها از پادشاهان ماد تا کنون هیچ گونه نوشته و کتیبه ای بدست نیامده است ولی آنچه محقق است آن است که زبان مادی که زبان شمال ایران بوده است با زبان ایرانیان دوره ی بعد که پارسی باستان یا زبان جنوب ایران باشد ، تفاوت فاحشی نداشته است. هرگاه زبان مادها که بخش بزرگی از ایران را تا حدود خراسان را در دست داشته اند با زبان پارسی هخامنشی تفاوتی ک
لی می داشت ، هر آینه داریوش و دیگر پادشاهان هخامنشی در کتیبه های خود که آنها را به سه زبان پارسی باستان و آشوری و عیلامی نوشته اند زبان مادی را هم می افزودند تا بخش بزرگی از کشور ایران از فهم آن نوشته ها بی خبر و محروم نمانند. تنها اختلافی که در میان زبان مادی و پارسی بوده اختلاف لهجه است.
هگمتانه؛ ماد یا اشكانی در پی اظهارات دكتر مسعود آذرنوش در همایش بینالمللی «باستانشناسی ایران؛ حوزه غرب» كه با اعلام اشكانی بودن محوطه باستانی هگمتانه، نظریه قبلی كه این محوطه مربوط به دوران ماد است را رد كرد، باستانشناسان واكنش نشان دادند.دكتر آذرنوش در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری(CHTN) بر این نكته تأكید كرد كه باید نظرات علمی مختلف و چالشها را با سعه صدر و بلندنظری بپذیریم و ضمن احترام به نظرات یكدیگر، حداكثر انعطاف را در شنیدن آرای دیگران نشان دهیم.
وی با اشاره به اینكه دلایل محكمی وجود دارد كه تعلق محوطه هگمتانه به دوران اشكانی را تأیید میكند، گفت: نتیجه آزمایشهای ترمولومینیسیانس كه از سوی پژوهشكده حفاظت و مرمت روی آجرها و سفالهای منطقه صورت گرفته، این نظر را تأیید میكند و اعتقاد من بهعنوان یك باستانشناس این است كه در مسائل علمی حرف مرد یكی نیستدر راستای بحثهای اخیر، “حبیبالله رشیدبیگی”، مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری هگمتانه یادداشتی باعنوان «نیمنگاهی به كاوشهای باستانشناسی تپه باستانی هگمتانه» به CHTN ارسال و طی آن روند كاوشهای این محوطه را تشریح كرده است:“از سپیده دم تاریخ ایران تاكنون استان همدان به لحاظ وجود آثار ارزشمند در جایگاه ویژهای قرار دارد و در این میان هگمتانه بهدلیل استقرار و مركزیت دولت كهن و عظیم ماد، از شهرت جهانی برخوردار است.مادها از اعقاب آریاییها بودند و پس از اهتمام به زندگی یكجانشینی و اتحاد قبایل خویش در سده هشتم پیش از میلاد، همدان را كه پیش از آمدن ایشان اكسایا(AKESSALA: شهر كاسیان) نام داشت، جهت اسكان دائمی خویش انتخاب كردند و آن را هگمتانه نامیدند. جایگاه این پایتخت باستانی در شمال شهر همدان و انتهای خیابان اكباتان كشف شده است و حدود 40 هكتار وسعت دارد.“هگمتانه” بهمعنای محل تجمع است و از دو واژه پارسی باستان “هگمتا” به معنای گردآمدن و پسوند اسم مكان “نا” تشكیل شده است.
نام قوم ماد در متون باستانی ازجمله كتیبههای آشوری “مادای” و “آمادای” و در منابع كهن ایرانی “مدی” است و از سرزمین ایشان در زبان عیلامی بهعنوان “هال ماتانا” و “ماتاپه”، در زبان یونانی “اكباتانا”، در پارسی باستان “هنگمتنا” و “هگمتان”، در منابع كلیمی “احمتا” و در منابع اسلامی بهشكل “همذان” و “همدان” یاد شده است.
مورخان بسیاری در باب هگمتانه نگاشتهاند. مهمترین مأخذ تاریخی در این مورد، روایات هردوت، تاریخنگار یونانی سده پنجم بیش از میلاد است كه براساس آن دیوكس(728 ق.م)، نخستین پادشاه ماد، فرمان داد تا كاخی عظیم برای وی بسازند و برگرد آن هفت حصار برپا كنند. حصارهای هفتگانه به طبقههای ممتاز اجتماعی تعلق داشت و هر یك به رنگ یكی از اجرام فلكی، به ترتیب سفید، سیاه، ارغوانی، نیلگون و نارنجی بود. كنگرههای دو باروی داخلی آن نیز با ورقههای سیمین و زرین پوشانده شده بود. این باروها برای مراقبت از كاخ و گنجینه فرمانروا به كار میرفت و مردم عادی باید خانههای خود را بیرون از دیوارها میساختند. پس از انقراض دولت ماد در سده 550 ق.م و تأسیس دولت هخامنشی، هگمتانه جهت تختگاه ییلاقی مورد توجه ویژه این دولت قرار
گرفت. هگمتانه در دورههای سلوكی، پارت، ساسانی و دورههای اسلامی نیز از شهرهای مهم بهشمار میرفت.جستجو برای یافتن شهر مادها از سالها پیش آغاز شده است. ژ.دمرگان و ژ. كیتر از جمله كسانی هستند كه بیشتر از دیگران به هكمتانه توجه داشتهاند. شارل فوسی نیز در سال 1913 میلادی در گودال معروف به شتر خواب یا گودال فرانسویها كه مقابل موزه هگمتانه قرار دارد، دست به كاوشهایی زد كه متاسفانه هیچگونه گزارشی از نتایج آن در دست نیست. پس از یك وقفه نسبتاً طولانی، سرانجام مركز باستانشناسی ایران به منظور تسهیل كار عملیات باستانشناسی، در سالهای 1347 و 1348 اقدام به خرید منازل مسكونی موجود بر روی تپه هگمتانه كرد و در سال 1352 هیأتی به سرپرستی مهندس مهریار با عنوان “هیأت آمادهسازی تپه هكمتانه تا حدودی كار حصاركشی دیوار خشتی و تخریب بازماندههای منازل مسكونی را به انجام رساند. پس از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامی كاوشهای باستانشناسی در سال 1362 از سوی یك هیأت ایرانی به سرپرستی دكتر محمدرحیم صراف آغاز شد. این پژوهشها تا سال 1367 ادامه یافت و پس از یك وقفه پنج ساله، بار دیگر از سال 1373 دنبال شد و تا سال 1379 استمرار داشت
در تحقیقات علمی مذكور تراشههای متعددی به منظور شناسایی وضعیت تاریخی هكمتانه در اطراف و مركز تپه، ایجاد شد. در طول این عملیات، گروه كاوش موفق شد شهر بزرگی را كه با بهرهگیری از سیستم عظیم معماری ساخته شده بود، شناسایی و بخشهایی از ان را كه در مركز، شرق و جنوب ردیابی شده بود، به تدریج از خاك آزاد كند. دستاورد فعالیتهای گروه باستانشناسی، شناسایی مجموعه ساختمانهای مربعشكل در عمق 2 تا 5 متری از سطح تپه
بود كه در ابعاد 5/17 ×5/17 متر ساخته شده بود. ورودی هر واحد معماری به یك پیشخوان و تالار مركزی در وسط و سه اتاق جانبی در دو سو ختم میشود. این بناها در دو ردیف موازی و پشت به یكدیگر به صورت قرینه پیاده شده و بین هر دو ردیف بناهای ساخته شده معبری به عرض 5/3 متر در جهت شمال شرقی- جنوب غربی ایجاد شده است. مصالح به كار رفته برای ساخت شهر، خشت و آجر در ابعاد متفاوت است.
همچنین ادامه عملیات حفاری باعث شد كه بخشهایی از حصار عظیم شهر به قطر تقریبی 9 متر و ارتفاع باقی مانده 8 تا 12 متر كشف شود. حصار مذكور كه در فواصل معین دارای برجهای عظیم بود، شهر كهن هگمتانه را در بر میگرفتدر ادامه روند كاوش، بخشهایی از سیستم آبرسانی شهر در قالب جویهای متعدد نمایان شد. بخشهایی از این جویها به فاصله نیم متر از حصار كشف شده در شرق هگمتانه و معابر كارگاه جنوبی به دست آمده استكاوشهای باستانشناسی هگمتانه در سالهای 1380 و 81 متوقف و بار دیگر در سال 1382 از سوی پژوهشكده باستانشناسی با رویكرد توسعه كیفی (علمی) آغاز شد. در این پروسه كه توسط پروفسور كریستفبنش استاد دانشگاه سوربن و با انجام روشهای الكتریكی و الكترو مغناطیسی در چندین نقطه تپه باستانی هگمتانه انجام شد، بررسی ژئوفیزیك به عنوان عاملی برای شناخت سطحالارضی و عمقی غیر تخریبی آثار مدنظر قرار گرفتاما پاسخ بررسی ژئوفیزیك به دلیل وجود لایههای مضطرب شده سطحی منفی بود. در سال 1383 با هدف دستیابی به لایههای باستانی و كرونولوژی تپه برنامه پژوهش لایه نگاری توسط هیأت مشترك پژوهشكده باستانشناسی و مؤسسه پژوهشی دریای اژه و خاور نزدیك، در مركز محوطه باستانی انجام شد و تا سال 1384 ادامه یافت
در این پژوهش، هیأت جز دستیابی به آثار و بقایای معماری از نوع شطرنجی كه قبلاً توسط هیأت باستانشناسی ایران كشف و ردیابی شده بود، در زیر لایه مذكور اثری از لایههای باستانی مشاهده نكرد. كلیه آثار و نقشههای باستانی از سوی این هیأت مستندنگاری شده، اما گزارشی از فعالیتهای اخیر ارائه نشده است”.
مادها و پارسهاهردوت در روایت خویش از تاریخ ماد، تصویری حاكی از وجود حكومتی كاملاً همبسته و سازمانیافته در ماد و از زمان «دیوكس» Deioces ـ كه او را بنیادگذار پادشاهی ماد معرفی میكند ـ عرضه میدارد و از تشكیل گارد شخصی، تأسیس شهر و كاخ پادشاهی، برقراری تشریفات درباری و اتحاد قبایل پراكندهی ماد به دست وی سخن میگوید [هرودت: پیرنیا، ص2ـ 181؛ وحیدمازندرانی، ص80 ـ 79]. اما این تصویر با واقعیتهای موجود همخوانی ندارد. باید توجه نمود كه متون وقتِ آشوری، دیَاوكو (Daiaukku) را ـ با فرض این كه Deioces هردوت را منطبق بر او بدانیم ـ صرفاً حاكم یكی از شهرهای سرزمین مانا و همدست اورارتوها میداند كه در پی یك لشكركشی قاطع، بازداشت گردید و اقدامات شورشگرانهی وی خنثا شد [كمرون، ص115؛ گیرشمن، ص85؛ زرینكوب، ص86؛ پیرنیا، ص176]. همچنین از ارتباط این فرد با خاندان پادشاهی ماد (اووخشتر
و ارشتیوییگَ) در منابع پیش از هردوت (مانند متون آشوری) اثری نیست. تنها میتوان چنین گمان كرد كه اقدام «دیاوكو» (باز به فرض این كه او با Deioces روایت هردوت منطبق باشد) بر ضد قدرت آشور و در همدستی با دولت اورارتو، دهها سال پس از وی، كرداری قهرمانانه به شمار آمده و پس از تعالی شخصیت وی تا حد قهرمانی ملی و اسطورهای برای مادها، در نقش و مقام «سرـ دودمان» خاندان سلطنتی ماد نهاده شده و جای گرفته است.
ادامه خواندن مقاله در مورد قوم ماد
نوشته مقاله در مورد قوم ماد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.