Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله ضرورت‎هاي خصوصي‎سازي و كاهش تصدي‎گري دولت در اقتصاد

$
0
0
 nx دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : ضرورت‎های خصوصی‎سازی و كاهش تصدی‎گری دولت در اقتصاد دلایل دولتی شدن اقتصاد ایران : هم اكنون تقریباً كلیه كشورهای جهان با اتخاذ سیاستهای اقتصادی غیردولتی و رقابتی ، ساختار اقتصادی خود را اصلاح كرده و در مسیر توسعه پایدار قرار گرفته اند . لذا باید بررسی كرد كه چرا سیاست های اقتصادی كشور بر خلاف شعارهای انقلاب اسلامی ، از یك سو به توسعه اقتصادی دولتی منجر شدند و از سوی دیگر از اصول و مبانی اسلامی فاصله گرفتیم؟ چگونه است كه با وجود انتقاد از سوء استفاده های مالی ، بریز و بپاش ها ، فساد ، رشوه و پارتی بازی در دستگاه‌ها و بنگاههای دولتی كه عامل اصلی آن دخالت دولت در امور تصدی گری و اجرای سیاست های یارانه ای است ، باز هم این سیاست ها طرفدار دارند . پاره ای از دلایل این امر به شرح زیرند : عده‎ای معتقدند كه عامل اصلی به بیراهه كشیده شدن سیاست‎های اقتصادی كشور، وجوه عقاید چپ‎گرایانه میان بعضی از مبارزان مسلمان در سال‎های اولیه انقلاب اسلامی است، به طوری كه حتی در بین انقلابیون مسلمان نیز تعداد زیادی افراد یا خود تحت تأثیر عقاید چپ گرایانه قرار داشتند و یا این كه برای مقابله با شعارهای چپ‎گرایانه و حفظ نظام اتخاذ چنین سیاستهایی را ضروری می‎دانستند البته شاید هنوز هم در بین مسوولان نظام اراد معدودی با این طرز تفكر وجود داشته باشند. وجود جنگ و توطئه‎های گوناگون علیه نظام و رها كردن برخی كارخانجات توسط صاحبان آنها،‌اجبارا دخالت گسترده دولت در امور اجرایی جامعه را تا حدی توجیه‎پذیر ساخت و مسوولان عالی رتبه كشور را به ادامه وضعیت موجود ترغیب نمود. برداشت ناصحیح از عدالت اجتماعی و اقتصادی و توجیه غلط از اقتصاد مردمی، زمینه‎ساز تداوم وضع موجود بوده است. تجربه نیمه موفق اصلاح ساختار اقتصادی در دهه قبل و عدم پایبندی بعضی دستگاهها به تعهدات دولت درقبال مردم، تحت فشار قرار گرفتن مردم بویژه اقشار محروم جامعه و بالاخره كنار گذاشتن سیاستهای تبلیغ شده و روی آوردن مجدد به سیاستهای دولتی قبلی و در نتیجه وارد آمدن زیان‎هایی به كشور به دلیل این تغییر رویه‎ها اعتماد مردم به سیاستهای جدید را زیر سوال برده است. به نحوی كه زدودن آثار سوء این سیاست‎هاو اجرای غلط آنها به دلیل عدم برنامه‎ریزی صحیح و یا ضعف بعضی از مجریان كاری پس دشوار می‎نماید. دولت به دلیل تصدی‎گری چندین ساله در امور اقتصادی، فقدان دیدگاه‎های روشن و همسو در بین اعضای خود و بالاخره ضعف در سیاست‎گذاری، فرصت ساختن و پرداختن به ایجاد سیستم‎ها و نظام‎های نظارتی برای فعالیت بخش خصوصی و استانداردسازی‎هیا لازم را به دست نیاورده و اكنون این نگرانی را دارد كه با واگذاری كار به بخش خصوصی ناگهان همه چیز از دستش رها شود. به دلیل نبود اجزاب سیاسی، به معنای واقعی كه دارای مرامنامه و برنامه مدرن برای جامعه‎ باشند، تلاش دولت‎ها در جهت رفع مشكلات جاری مردم بیشتر از طریق راه‎حل‎های ساده‎تر و راحت‎تر و بدون توجه به اثرات درازمدت آنها صورت می‎گیرد تا حتی‎المقدور خوشنام باقی بمانند. بسیاری از مدیران به سیاستهای غیردولتی اعتقاد چندانی نداشته و اجرای آنها را عاملی در كاهش قدرت خود می‎انگارند. در نتیجه اقداماتی كه در راستای مردمی‎سازی اقتصاد انجام می‎گیرد بیشتر از روی بی‎اعتقادی، بی‎اعتمادی، بدون برنامه‎ریزی و هماهنگی‎های لازم بخشی انجام گرفته است. بنابراین برداشت عمومی از این سیاست‎ها منفی بوده و آنها را برخلاف منافع ملی می‎دانند. مفروضات در مورد سیاست‎ها و راهكارهای پیشنهادی سیاست‎ها و راهكارهای پیشنهادی با توجه به ضرورت‎های اجتماعی كشور، ارزش‎های اعتقادی مورد قبول جامعه، وضعیت جهانی و بالاخره درك ما از مسوولیت‎ها و حدود اختیارات دولت تدوین شده و چارچوب نظری قابل دفاعی دارد. سیاست‎ها و راهكارهایی كه بدون مشاركت اندیشمندان كارشناسان، دست‎اندركاران و عموم علاقه‎مندان تدوین و اجرا شوند، به دلیل مغفول ماندن جنبه‎های مهم و نكات لازم در آنها شانس ناچیزی برای موفقیت دارند،‌ضرورت همسویی دیدگاههای تدوین كنندگان نیز امری مسلم است. هر نوع برنامه منسجم توسعه تنها با تكیه بر سازماندهی پویا و به كارگیری مدیران لایق قابل اجرا است. بررسی‎های مقدماتی علمی و عملی همه جانبه در مورد عملی بودن سیاست‎ها و راهكارهای پیشنهادی و برآورد نتایج آنها صورت گرفته است. هرچند قطعا پیش از اجرا باید با استفاده از امكانات دولت در مورد آنها بررسی‎های دقیق‎تری انجام پذیرد. در این زمینه همچنین باید نظرات تشكل‎های مردمی و نهادهای جامعه مدنی و كسانی كه به نحوی از اجرای این سیاست‎ها منتفع شده و یا از آن تأثیر می‎پذیرند نیز ملحوظ شود. مسلم است رسیدن به 57 حل‎های مشترك، همسویی دیدگاهها را می‎طلبد. یكی از نكات مهمی كه در سیاستگذاری‎ها و اجرای طرح‎ها باید مدنظر قرار گیرد اثرات اجرای هر طرح و سیاست بر روی سایر بخش‎های اجتماعی است. دولت آینده باید سریعا تأسیس چنین مركزی را در سازمان مدیریتو برنامه‎ریزی پیگیری نماید. اصولا هرگونه سیاست و راهكار اجرایی باید پیش از اجرا از طریق پایگاه‎های اینترنتی و یا توسط رسانه‎ها به نظرخواهی عمومی گذاشته شود. قطعا راهنمایی افراد با صلاحیت موجود در متن جامعه، می‎تواند این سیاست‎ها را كارآمدتر سازد. لزوم اولویت‎بندی و تعیین سرعت مناسب برای پیاده كردن سیاستهای جدید ذكر این نكته ضروری است كه اجرای هر گونه سیاست جدید اقتصادی،‌ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باید با حركتی موزون و با سرعتی مناسب در زمان و شرایط خاص جامعه و با رعایت تقدم و تأخر، انجام گیرد تا آرامش جامعه كه لازمه موفقیت هرگونه اصلاحات است، حفظ شود. البته در مسیر حركت اصلاحات، جهت حركت هیچ‎گاه نباید تغییر كند. در این مجموعه سعی شده وضعیت مطلوب در هر مورد ترسیم شود تا جهت حركت روشن باشد. البته تعیین سرعت حركت در هر مورد به بررسی بیشتر و دقیق‎تری نیاز دارد. سیاست‎ها و راهكارهای اقتصادی پیشنهادی برای دولت آینده سیاستهای اقتصادی پیشنهادی ما برای دولت كارآمد و شایسته كه اعتقاد داریم مبتنی بر آموزه‎های اصلی اسلام نیز می‎باشند، عبارتند از: مردم در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران و مقررات و معاملات خود آزاد هستند. دولت به عنوان پاسدار منافع عمومی،‌عهده‎دار تضمین تقسیم فرصت‎ها و امكانات به صورت عادلانه و برخورداری همگان از حقوق مشروع خود در استفاده غیرانحصاری از اموال عمومی است. مداخله دولت در شرایطی كه مصالح اجتماعی در مخاطره قرار گیرد، از باب ضرورت و تنها در حد ضرورت مجاز است. مهمترین اصل در تدوین و اجرای سیاستهای اقتصادی ‎- اجتماعی جمهوری اسلامی ایران عدالت است. در چنین فضایی هر كس براساس توانمندی و تلاش خود می‎تواند بخشی از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی را برعهده گرفته و با رقابت سالم و افزایش بهره‎وری جایگاه خود را در جامعه ارتقاء دهد. تفكر عدالت اجتماعی نه تنها تولید ثروت توسط افراد را محدود نمی‎كند، بلكه با تكیه بر توانایی افراد و باز توزیع ثروت موجب افزایش همزمان ثروت و عدالت اجتماعی در جامعه می‎شود و سطح رفاه افراد جامعه را ارتقاء می‎بخشد. در اجرای عدالت اقتصادی و اجتماعی،‌دولت باید با شناسایی توانمندی‎های جامعه و با سیاستگذاری و تدوین مقررات لازم فضایی را به وجود آورد تا صاحبان ثروت،‌ سرمایه‎گذاری‎های جدید در بخش تولید را بهترین محل برای مصرف سود و سرریز سرمایه خود تلقی كنند و با مشاركت در اعمال خیر مانند امور فرهنگی، اجتماعی و خدماتی از میزان مالیات تعیین شده بكاهند و در نهایت با پرداخت مالیات متناسب با سطح درآمد شخصی خود (سود تقسیم شده‎ای كه صرف سرمایه‎گذاری جدید نمی‎شود و بلكه به مصرف شخصی می‎رسد) به ایجاد شرایط مناسب‎تر برای زندگی اقشار مردم كمك كردهو با میل و رغبت میزان بهره‎برداری شخصی از ثروت خود را تعدیل كنند. اما برخلاف برداشت یاد شده در جامعه ما عده‎ای هستند كه عدالت اقتصادی و اجتماعی را ابزاری برای عدم تولید ثروت و یا محدود كردن آن و گسترش و توزیع عادلانه فقر در جامعه می‎دانند. این گروه با غوغاسالاری و تحریك احساسات طبقات محروم جامعه، هر از گاهی جوی مملو از ترس و وحشت را بین سرمایه‎گذاران، صنعت‎گران و تولیدكنندگان ایجاد می‎كنند و بدین ترتیب عده‎ای را مضطرب و برخی را منصرف می‎سازند. لذا پس از پیروزی انقلاب بخش اعظم سرمایه‎ها در كارهای واسطه‎گری، خرید و فروش زمین و سكه و (تا مدتی قبل) ارز به كار گرفته شد. فعالیتهایی كه عاملان اصلی و سودهای كلان حاصله از آنها نامعلومند و نه تنها مالیاتی به دولت پرداخت نمی‎كنند بلكه باعث تورم قیمت كالاها از جمله مسكن در جامعه شده‎اند. دولت موظف است برای توزیع عادلانه امكانات و فرصت‎ها برای آحاد افراد جامعه به صورت برابر یا متناسب ‎- حسب مورد ‎- فضای مناسب ایجاد كرده و بر روند آن نظارت و مراقبت كند. در این شرایط، افراد جامعه برحسب توانمندی‎های فردی می‎توانند در چارچوب مقررات حاكم از نتایج كار و تلاششان بهره‎مند شوند. دولت در عملیات تصدی‎گری اقتصادی وارد نمی‎شود و با مردم رقابت نمی‎كند، مگر در شرایط ضروری و آن هم در حد ضرورت. دولت وظیفه سیاست‎گذاری، تدوین استاندارد و نظارت بر جریان عمومی و حفظ تعادل اقتصادی را برعهده دارد و در اجرای این مسولیت‎ها از ابزارهای متعارف و شفاف سیاستهای پولی، مالی، بازرگانی و صنعتی بهره می‎گیرد. حراست از حقوق مصرف‎كنندگان در مقابل هرگونه اجحاف و رفتار غیرمنصفانه تولیدكنندگان و توزیع‎كنندگان برعهده دولت است. دولت وظیفه حفاظت، حمایت و تقویت بازارهای رقابتی و حمایت از تولیدكنندگان داخلی در مقابل رفتار غیرمنصفانه بنگاهها و دولتهای خارجی را برعهده دارد. در مواردی كه دولت‎ ساز و كار بازار را، غیررقابتی و غیرمنصفانه و موجب سوء استفاده تشخیص دهد،‌ به منظور فراهم آوردن نفع عامه، در محدوده اختیارات قانونی، نسبت به بازگرداندن شرایط رقابتی اقدام می‎كند. انحصار، عامل اجحاف به مصرف‎كننده، افت كیفیت تولید ورانت خواری است. دولتم وظف است مجدانه از انحصار جلوگیری كند. در مواردی كه ساز و كار بازار برای تأمین كالاها و خدمات اقتصادی نارساست، از جمله در شرایط بازارهای غیررقابتی و عدم تأمین منافع عمومی، دولت مكلف به اقدامات جبرانی و مكمل است. بازار رقابتی ابزار اصلی ایجاد تعادل و تخصیص منابع در تولیدو عرضه كالاها و خدمات است. قیمت عادلانه، قیمت رقابتی بازار است و مقابله با انحصار و احتكار از وظایف دولت می‎باشد. رقابت در بازارها باعث تولید بیشترین حجم كالای مورد نیاز به نازل‎ترین قیمت و بهترین كیفیت می‎شود. كسب سود بیشتر ولی منصفانه و معقول انگیزه رشد سرمایه‎گذاری و ارتقای بهره‎وری در جامعه می‎باشد. اقدامات اقتصادی دولت در استفاده از منابع ملی و در راستای توسعه اقتصادی كشور و دستیابی به عدالت اجتماعی و تأمین منافع همگانی تا حد امكان با استفاده از ساز و كار بازار و نظام‎های باز توزیع درآمد صورت می‎گیرد. تجربه كشورهای دنیا نشان داده كه سیاستهای دولتی و یارانه‎ها موفقیت‎آمیز نبوده و نه تنها به شكوفایی اقتصادی و رفع مشكلات مردم منجر نمی‎شوند، بلكه بر عكس، این سیاستها مانند داروی مسكن عمل می‎كنند كه ضمن ایجاد آرامش كوتاه مدت مشكلات را در بلندمدت سخت‎تر و پیچیده‎تر می‎سازند. روشهای خصوصی‎سازی و تجربه آن در ایران روشهای خصوصی‎سازی در جهان:شركت‎ها و مؤسسات دولتی را می‎توان به طرق مختلف خصوصی نمود. این روش‎ها شامل انتقال صددرصد مالكیت و فقط خصوصی نمودن نحوه اداره شركت می‎باشد. روشهای عملی به كار گرفته شده در امر خصوصی‎سازی عبارتند از:1- عرضه عمومی سهام شركت دولتی 2- عرضه محدود سهام شركت دولتی (فرو خصوصی سهام)3- مشاركت بخش خصوصی در افزایش سرمایه شركت دولتی 4- فروش داراییهای شركت یا موسسه دولتی 5- تجدید سازمان موسسه دولتی و تجزیه آن به واحدهای كوچكتر و واگذاری آنها. 6- فروش شركت به كاركنان و مدیران. عرضه‎ عمومی تمام یا قسمتی از سهام شركت در این روش دولت اقدام به فروش تمام و یا قسمت اعظم سهام شركت تحت مالكیت خود خواهد كرد این روش در مورد این دسته از شركتهای دولتی قابل اجرا است كه به شكل سهامی عام درآمده و انتظار می‎رود كه فعالیت آنها تداوم داشته باشد. در اصطلباح مالی این نوع عرضه را عرضه ثانویه سهام گویند زیرا شركت مورد نظر فروشنده سهام نیست و از این بابت وجهی را دریافت نمیس‎كند بلكه این معامله یك نوع انتقال مالكیت سهام است. اگر دولت اقدام به عرضه قسمتی از سهام خود نماید در این صورت مالكیتشركت بصورت مختلط خصوصی و دولتی درخواهد آمد این روش موقعی توصیه می‎شود كه دولت نگران عواقب انتقال صددرصد شركت به بخش خصوصی می‎باشد و یا اینكه قصد دارد مابقی سهام را بعدا به قیمتی بالاتر به فروش برساند. در بعضی از كشورها همزمان و یا قبل از عرضه عمومی سهام به مردم یك قسمت از سهام شركت به طور خصوصی به سرمایه‎گذارانی كه توانایی اداره شركت را دارند فروخته شده و مابقی به عموم فروخته می‎شود. روش اجرا اگرچه عرضه عمومی سهام شركتهای دولتی به مردم یك عرضه ثانویه سهام می‎باشد ولی معمولاً به دلیل حجم قابل توجه عرضه سهام و تعداد زیاد خریداران سهام این نوع عرضه را یك عرضه اولیه تلقی می‎نمایند و از روش‎های معمولی مانند انتشار كتابچه اطلاعاتی و استفاده از خدمات بانكهای سرمایه‎گذاری برای فروش سهام استفاده می‎شود. بانكهای سرمایه‎گذاری و یا مؤسسات عرضه سهام ممكن است فروش سهام را نیز تضمین نموده و خطرات عدم فروش سهام را خود تقبل نمایند قیمت فروش سهام ممكن است از قبل تعیین شده و یا به شكل مزایده توسط موسسات عرضه سهام تعیین گردد. اگر سهام شركت قبلا در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشد در این صورت سهام به قیمت تا بلو در بورس اوراق بهادار به فروش خواهد رسید علاوه بر عرضه عمومی قسمتی از سهام ممكن است برای ایجاد انگیزه به كاركنان واحد تولیدی فروخته شود. دولت ممكن است سقفی را در مورد حداكثر تعداد سهامی كه یك سهامدار می‎تواند داشته باشد تعیین كند و یا محدودیت‎هایی را در مورد مالكیت سهام توسط خارجیان منظور نماید در بعضی موارد دولت ممكن است سهام را به مردم و یا به كاركنان به صورت مجانی و یا به قیمت بسیار ازل عرضه نماید برای اینكه سهام شركت به عموم فروخته شود شركت و یا به قیمت بسیار نازل عرضه نماید برای اینكه سهام شركت به عموم فروخته شود شركت باید دارای شرایط خاصی باشد و از نظر قانونی خود را با مقررات جاری تطبیق دهد. اگر شركت واجد شرایط نباشد بایستی ابتدا آن را به صورت شركت سهامی عام در آورده و تغییرات لازم را در ساختار مالی پرسنلی سیستم‎های اطلاعاتی ‎… بوجود آوریم. اگر مؤسسه یك شركت سهامی عام با سابقه ممتد سودآوری باشد برنامه خصوصی سازی و عرضه عمومی سهام آن به مردم بسیار ساده خواهد بود. در كشورهای در حال توسعه كه موسسات كارگزاری و بانكهای سرمایه‎گذاری رشد و توسعه كافی نیافته‎اند دولت خود باید عرضه و فروش عمومی سهام را به عهده بگیرد و ریسك عدم فروش سهام را به عهده بگیرد و ریسك عدم فروش سهام را تقبل نماید در بعضی موارد كه تعداد سهام قابل توجه می‎باشد استفاده از مشاورین مالی ضروری می‎باشد چنین عرضه سهامی معمولا درآمد هنگفتی را عاید دولت می‎نماید و درصدی از آن باید به عنوان هزینه آماده سازی توزیع و فروش سهام توسط دولت پرداخت گردد. شرایط لازم برای عرضه عمومی سهام عرضه عمومی سهام به مردم در صورتی موفقیت‎آمیز خواهد بود كه شرایط زیر موجود باشد:1) شركت موردنظر باید نسبتاً بزرگ و به شكل سهامی عام درآمده باشد و دارای سابقه سودآوری باشد. 2) اطلاعات كامل حسابداری عملیاتی و غیره در مورد جنبه‎های مختلف فعالیت شركت موجود باشد و یا دستگاه واگذارنده باید بتواند این اطلاعات را تهیه و به عموم عرضه نماید. 3) بازار سرمایه كشور بایستی قادر به جذب سهام عرضه شده باشد و از وسعت و عمق كافی برخوردار باشد. 4) وسایل و ابزار لازم جهت مطلع نبودن عموم و عرضه نمودن سهام به مردم باید وجود داشته باشد. 5) یكی از اهداف دولت در امر خصوصی سازی بایستی گسترش مالكیت سهام باشد. مزیت مهم عرضه عمومی سهام این است كه مشاركت و مالكیت عمومی سهام را مقدور می‎سازد و به كارگیری پس‎اندازهای كوچك مردم را فراهم می‎كند چنین اقدامی موقعی موفقیت‎آمیز است كه دولت یك سیاست روشن را در پیش گرفته و اطلاعات كافی در مورد خصوصی‎سازی ارزش گذاری سهام و وضعیت مالی شركت را در اختیار عموم قرار داده باشد. مشكلات اجرایی عرضه عمومی سهام شركت‎های دولتی همراه با مشكلات چندی است كه اهم آن به قرار زیر است:1) شرایط شركت دولتی: اگر شركت دلتی به صورت سهامی عام و یا دارای سابقه سودآوری قوی نباشد عرضه عمومی سهام فقط پس از انجام اصلاحات در نوع شركت و انجام تغییرات لازم در حجم و تركیب نیروی انسانی سرمایه شركت و اصلاح تكنولوژی شركت میسر خواهد بود. در بسیاری از موارد تجدید ساختار مالی عملیاتی و حقوقی شركت شرط لازم برای عرضه موفقیت‎آمیز سهام می‎باشد. تجربه نشان داده است كه چنانچه شركت پتانسیل سودآور شدن داشته باشد انجام اصلاحات كمك موثری به عرضه عمومی سهام نموده است تبدیل سازمان مخابرات انگلیس ژاپن مالزی و سری‎لانكا به شركت‎های سهامی عام نمونه‎های بزرگ از این نوع اصلاحات می‎باشد. در مورد آن دسته از واحدهای زیان‎ده (شركت هواپیمایی بریتانیا ‎BRITISH AIRWAYS) دولت انگلیس اقدامات چندی را در تجدید ساختار آنها به منظور سود ده نمودن آنها انجام داد این اقدامات شامل كاهش نیروی انسانی بكارگیری روش‎های جدید مدیریت اصلاح ساختار سرمایه بوده است. روش دیگر در رابطه با خصوصی‎سازی شركت‎هایی كه زیان ده هستند ولی پتانسیل سودآور شدن دارند این است كه آنها را در دو مرحله واگذار نمایند در مرحله اول دولت یك بلوك از سهام را به یك یا چند سهامدار با تجربه بفروشد این فروش می‎تواند براساس مذاكره مستقیم با آنها باشد. بعد از تغییر مدیریت و سودآور شدن شركت دولت می‎تواند مابقی سهام را به قیمت بالاتر به عموم عرضه نماید. اینكه بلوك به چه نوع سرمایه‎گذارانی فروخته شود حائز اهمیت می‎باشد. این افراد بایستی دارای تجربه كافی در اداره صنایع مشابه باشند و بتوانند‌اعتماد عموم‌را در‌سودآور نمودن شركت جلب نمایند این روش در خصوصی‎سازی تعدادی از شركت‎های فرانسوی به كار گرفته شده است. فروش خصوصی سهام در این روش دولت تمام یا قسمتی از سهام شركت‎های دولتی را به یك یا چند نفر متقاضی از پیش تعیین شده می‎فروشد متقاضی مورد نظر ممكن است موسسات سرمایه‎گذاری و یا افرادی باشند كه دارای سرمایه و تجربه كافی در رشته صنعتی مربوطه هستند در این روش قیمت سهام ممكن است از طریق مذاكره و براساس قیمت سهام شركت‎های مشابه در بورس اوراق بهادار تعیین شود. روش اجرایی فروش سهام می‎تواند به دو طریق انجام شود. روش اول مزایده عمومی است كه فقط افراد واجد شرایط حق شركت در آن را دارند و روش دوم از طریق مذاكره مستقیم می‎باشد. در این روش ابتدا اشخاص دارای شهرت تجاری، توان مالی و سوابق صنعتی انتخاب می‎شوند سپس به آنها اجازه شركت در مزایده داده می‎شود. چنانچه قسمتی ازسهام شركت موردنظر تحت مالكیت بخش خصوصی باشد دولت می‎تواند حق تقدم خرید سهام را به سایر سهامداران شركت بدهد. چون فروش سهام به بخش خصوصی با فرض تداوم فعالیت شركت انجام می‎شود، ضروری است كه دولت نسبت به آماده كردن شركت برای واگذاری به بخش خصوصی اقدام نماید. این آماده‎سازی شامل اصلاح ساختار مالی تعدیل نیروی انسانی، اصلاح شكل حقوقی و غیره می‎باشد. فروش سهام به طور خصوصی بایستی در چارچوب ضوابط خاصی صورت گیرد تا امكان سوء استفاده به حداقل برسد. تعدادی از كشورها آئین‎نامه‎های خاصی را در مورد فروش خصوصی سهام تدوین نموده‎اند. در این آیین‎نامه‎ها روش‎های تعیین قیمت سهام، نحوه انتخاب متقاضیان خرید سهام، چگونگی تأمین مالی و اعطاء تسهیلات اعتباری برای خریداران، مشخص گردیده است. در فرانسه قبل از عرضه عمومی سهام به مردم ابتدا درصدی از سهام به اشخاص واجد شرایط طبق آئین‎نامه خاصی كه بدین منظور تهیه شده است فروخته می‎شد. در فیلیپین در مواردی كه عرضه سهام غیرعملی می‎باشد، دولت آیین‎نامه‎ای را تدوین نموده كه در آن نحوه فروش سهام بطور خصوصی بشرح زیر مشخص گردیده است:– انتظار بروشور در رابطه با وضعیت مالی، عملیاتی، فنی و پرسنلی و سرمایه‎گذاری شركت– امكان بازدید از كارخانه برای متقاضیان خرید سهام – اعلام شرایط و صلاحیت پیشنهاددهندگان خرید سهام در جراید – ارائه قیمت در پاكت در بسته توسط متقاضیان – معرفی سازمان با كمیسیون انتخاب كننده برنده مزایده در بعضی از كشورها مثل فرانسه عرضه خصوصی سهام به عنوان اولین قدم در عرضه عمومی سهام بكار رفته است. فروش سهام دولتی به صندوقهای سرمایه‎گذاری و مؤسسات مالی با این هدف كه آنها بعدا آنرا به عموم عرضه دارند نیز در بعضی از كشورها بكار گرفته شده است. مزایای عرضه خصوصی سهام حسن روش عرضه خصوصصی این است كه دارای انعطاف‎پذیری زیاد است. در مورد شركتهایی كه عملكرد مالی مناسبی در گذشته نداشته‎اند و نیاز به مالكین قوی و با تجربه دارند كه در زمینه‎های صنعتی، عملیاتی و مالی دارای تجربه باشند قابل اعتماد است. این روش همچنین در كشورهایی كه بازار سهام وجود ندارد تنها روش فروش واحدهای دولتی است. این روش همچنین برای فروش شركتهای كوچك روش مناسبی می‎باشد. از مزایای این روش این است كه خریداران شركت از لحاظ توانایی مدیریت، تجربه قبلی صنعتی، مورد ارزیابی قرار می‎گیرند و شركت به متقاضیانی فروخته می‎شود كه توانایی افزایش كارایی را دارا هستند. در بعضی از كشورها دولت به سرنوشت شركت به همان میزان درآمد حاصل از فروش شركت اهمیت می‎دهد و از این‎رو روش عرضه خصوصی سهام به عنوان روش اصلی خصوصی‎سازی مورد استفاده قرار گرفته است (مثل آلمان شرقی سابق). در بعضی از كشورها قسمتی از سهام شركت دولتی به افرادی كه توانایی ایجاد تحول در وضعیت شركت را دارند بطور خصوصی عرضه گردیده سپس بعد از مدتی كه شركت سودآور گردیده مابقی سهام دولت به قیمت بالاتری به عموم عرضه شده است. اگر شركت دولتی زیان‎ده باشد می‎بایست علت زیان‎دهی آن مشخص گردد و سپس باید آن را به اشخاصی فروخت كه توانایی رفع مشكل شركت را دارا می‎باشند. مثلاً اگر زیان شركت ناشی از ضعف مدیریت فروش، ضعف كادر فنی یا ضعف تهیه مواد اولیه باشد در این صورت شركت به كسی فروخته خواهد شد كه بتواند با رفع این مشكل شركت را سودآور نماید. در بعضی موارد دولت‎ها حاضر شده‎اند در قبال اقداماتی كه سهامداران جدید انجام می‎دهند وجوهی را به آنها پرداخت و یا قیمت فروش سهام را به ازاء اقدامات انجام شده كاهش دهند به عبارت دیگر خریدار بهای سهام خریداری شده را به دو شكل می‎دهد. قسمتی را نقداً به دولت پرداخت می‎نماید و مابقی را صرف بهبود وضعیت شركت و سرمایه‎گذاری در زمینه‎هائی كه توانایی رقابت شركت را افزایش می‎دهد می‎كند (مثل آلمان شرقی). در عرضه خصوصی سهام باید از خریدار تعهد گرفته شود كه شركت را بعد از خریداری منحل ننموده و قسمت اعظم دارائیهای آن را نفروشد اقدامی نیز در اخراج دستجمعی كارگران و كاركنان ننماید. البته تعدیل مناسب دارائیهاو نیروی انسانی برای وی مجاز می‎باشد. از محاسن عمده عرضه خصوصی سهام در كشورهای توسعه یافته عدم الزام قانونی در رعایت مقررات مربوط به عرضه عمومی سهام است. در این كشورها مقررات سختی در مورد افشاء اطلاعات كامل و جامع به كلیه خریداران وجود دارد كه شامل عرضه خصوصی سهام نمی‎باشد. و لذا فروش خصوصی واحدهای دولتی نمی‎تواند به سرعت انجام شود. مشاركت بخش خصوصی در شركت دولتی در این روش دولت اقدام به افزایش سرمایه در شركت دولتی به منظور توسعه ظرفیت تولیدی می‎كند و اجازه می‎دهد كه بخش خصوصی در افزایش سرمایه مشاركت نماید. خصوصیت مهم این روش این است كه دولت سهام خود در شركت دولتی را واگذار نمی‎كند بلكه با فروش سهام جدید به بخش خصوصی قسمتی از مالكیت شركت دولتی را به بخش خصوصی واگذار می‎نماید و درصد مالكیت دولت در شركت نیز كاهش می‎یابد و شركت از آن تاریخ به صورت یك شركت نیمه خصوصی و نیمه دولتی درمیید. در بعضی موارد اگر شركت دولتی دارای بدهی بالایی باشد دولت ممكن است شركت فوق را منحل نموده و اقدام به تأسیس یك شركت در شرف انحلال را به عنوان سرمایه غیرنقدی در شركت جدید عرضه می‎نماید و بخش خصوصی نیز با واریز سرمایه نقدی، منابع مالی لازم را جهت تهیه سرمایه در گردش تأمین می‎كند. طبیعی است كه در چنین روش خصوصی سازی دولت وجوه جدیدی را بابت فروش سهام بدست نمی‎آورد. ولی این روش می‎تواند منجر به افزایش كارایی واحد دولتی گردد. در مورد آن دسته از واحدهای دولتی كه كنترل دولت بر شركت ضرورت خود را از دست داده است دولت می‎تواند همزمان با افزایش سرمایه سهام خود را نیز به بخش خصوصی از طریق عرضه خصوصی سهام و یا عرضه عمومی سهام واگذار نماید. با توجه به اینكه این طریق خصوصی‎سازی در مورد شركتهای مشكل‎دار بكار می‎رود كه فقط افراد با تجربه قادر به بازسازی شركت هستند معمولا دولت خریداران واجد شرایط سهام را خود تعیین می‎كند. فروش دارائیهای شركت یا مؤسسات دولتی در روشهای قبلی بخش خصوصی اقدام به خرید سهام شركت‎های فعال مینمود. در این روش به جای سهام دارائیهای فیزیكی واحد دولتی به فروش می‎رسد. این روش موقعی بكار می‎رود كه تداوم فعالیت شركت امكان‎پذیر نبوده و همراه با زیان باشد. لذا بهتر آن است كه دارائیهای عمده شركت به صورت مجزا به افراد متقاضی فروخته شود. در بعضی موارد دارائیهای فیزیكی به جای اینكه فروخته شوند به عنوان سرمایه غیرنقدی دولت در تشكیل یك شركت مختلط خصوصی و دولتی بكار برده می‎شوند. سهام دریافت شده در این رابطه می‎تواند بعدا توسط دولت فروخته شود. روش اجرایی فروش دارائیهای فیزیكی واحدهای دولتی معمولا از طریق مزایده عمومی صورت می‎گیرد البته در مورد بعضی از ماشین‎آلات صنعتی و تخصصی كه خریداران محدودی دارند می‎توان از طریق استعلام محدود و یا مذاكره اقدام به فروش كرد. فروش دارائیها می‎تواند به اشكال مختلف صورت پذیرد:1- اگر فقط فروش قسمتی از دارائیهای واحد دولتی مدنظر باشد، در این صورت می‎توان دارائیهای آن قسمت را به فروش رساند،‌این روش منجر به كوچك شدن واحدهای دولتی می‎گردد. 2- این روش موقعی بكار می‎رود كه هدف دولت واگذار نمودن واحد دولتی است ولی امكان ادامه فعالیت واحد دولتی به شكل موجود مقدور نمی‎باشد وبررسی‎ها نشان داده كه انحلال شركت و فروش دارائیهای آن، هم امكان‎پذیر بوده و هم وجوه بیشتری از طریق فروش آن عاید دولت می‎گردد. در این روش فقط دارائیهای شركت به بخش خصوصی منتقل می‎شود، و بدهی و تعهدات آن به خریدار منتقل نمی‎گردد. این روش بیشتر در مورد فروش هتلها و مؤسسات خدماتی بكار رفته است. 3- شركت به عنوان یك واحد فعال قابل فروش است ولی بدلایل مالیاتی و قانونی، فروش دارائیها منافع بیشتری را نصیب خریدار و یا فروشنده می‎كند. تجزیه واحد بزرگ دولتی به چند شركت كوچكتر در این روش واحد دولتی به چند شركت كوچكتر تجزیه می‎گردد و یا به صورت یك شركت هولدینگ كه دارای چندین شركت تابعه است درمی‎آید. تجزیه واحد دولتی می‎تواند به طرق زیر انجام شود:الف‎- تجزیه واحد دولتی به چند شركت كه هر كدام دارای شخصیت حقوقی مجزا هستند. این روش در كشور شیلی در مورد خصوصی‎سازی شركت تولید و توزیع برق انجام شد. ب- تبدیل واحد دولتی به یك شركت هولدینگ. در این روش ابتدا دارائیها و بدهیهای شركت بزرگ دولتی به چندین شركت كوچكتر واگذار می‎شود و شركت هولدینگ سهامدار شركتهای جدیدالتأسیس می‎گردد. سپس شركت هولدینگ اقدام به واگذاری سهام شركت‎های تابعه به مردم می‎نماید. این روش در كشور سریلانكا بكار رفته است. ج- تفكیك قسمتی از فعالیتهای شركت دولتی و تخصیص آن به یك یا چند شركت فرعی و سپس فروش شركت‎های فرعی به بخش خصوصی. این روش در مورد شركتهای دولتی كه فعالیتهای متنوعی انجام می‎دهند بكار می‎رود. به عنوان مثال شركت هواپیمایی تركیه قسمتی از فعالیت خود را در زمینه تهیه و بسته‎بندی غذای مسافرین به بخش خصوصی واگذار نموده بود. د- تجزیه یك شركت بزرگ دولتی به چند شركت كوچكتر و فروش هر یك از شركت‎های كوچكتر به خریداران متفاوت به منظور ایجاد رقابت در بین آنها. این روش موقعی بكار می‎رود كه شركت دولتی بزرگترین تولیدكننده كالا بوده و موقعیت انحصاری دارد. خصوصی‎سازی به این طریق موجب از بین رفتن قدرت انحصاری واحد دولتی و ایجاد رقابت بیشتر در بازار می‎شود. بعد از تجزیه شركت بزرگ دولتی به شركتهای كوچكتر، یكی از روشهای خصوصی‎سازی می‎تواند در مورد فروش شركتهای تازه تأسیس شده بكار رود. روش تأسیس شركت هولدینگ و فروش شركت‎های تابعه در مورد خصوصی‎سازی فعالیتهای مختلف شركت راه‎آهن انگلیس بكار رفته است. فروش شركت به كاركنان و مدیران در این روش تمام یا قسمت اعظم سهام شركت به مدیران و كاركنان شركت فروخته می‎شود. معمولاً این روش همراه با تسهیلات اعتباری و وام بانكی می‎باشد. سهام خریداری شده معمولاً وثیقه وام تا تسویه كامل بدهی قرار می‎گیرد. چنین روش واگذاری باعث می‎گردد كه مدیران و كاركنان بدون داشتن سرمایه كافی كنترل و مالكیت شركت را بدست آورند. حجم وام بكار گرفته شده در این روش چندین برابر پولی است كه مدیران و كاركنان جهت خرید سهام می‎پردازند. لذا در این روش از اهرم مالی به میزان زیاد استفاده می‎شود. نكته مهم در این روش این است كه پیش‎بینی جریان نقدی شركت باید به میزانی باشد كه بتوان از محل آن اصل و فرع اقساط وام را پرداخت نمود. در غیر این صورت ممكن است مدیران و كاركنان از عهده پرداخت اقساط وام برنیامده و متحمل مشكلات مالی و قانونی شوند . این روش واگذاری هم در كشورهای در حال توسعه و هم در كشورهای توسعه یافته به كار گرفته شده است. البته از این روش برای واگذاری سهام در شركتهای غیردولتی نیز استفاده شده است و دولت‎ها از این روش برای گسترش مالكیت سهام و بسط عدالت اقتصادی استفاده كرده‎اند. به منظور جلوگیری از فروش سهام توسط كاركنان معمولاً یك شركت هلدینگ كه سهام آن متعلق به كاركنان ومدیران است تأسیس می‎گردد و این شركت با استفاده از تسهیلات مالی و اعتباری سهام شركت مشمول واگذاری را خریداری می‎نماید. دولت برای كمك به مدیران و كاركنان معمولا بابت وامهای اعطائی بهره نازلی می‎گیرد. یكی از منابع مهم مالی در این روش ذخیره باز خرید خدمت كاركنان شركت می‎باشد كه در اختیار شركت هلدینگ قرار گرفته تا صرف سرمایه‎گذاری در سهام شركت گردد. این روش جهت واگذاری چند شركت دولتی در شیلی و انگلستان و كانادا به كار رفته است. به عنوان مثال در انلگستان شركت ‎NATIONAL FREIGHT CO. كه دارای 30 هزار نفر پرسنل بود به مبلغ 5/53 میلیون پوند به كاركنان و مدیران آن فروخته شد و در این رابطه 51 میلیون پوند وام میان مدت به كاركنان اعطاء گردید. در شیلی چند شركت به این صورت به كاركنان و مدیران فروخته شدند ولی بدلایل مشكلات مالی و نقدینگی، كاركنان مجبور گردیدند این سهام را بعد از مدتی به یك گروه از سرمایه‎گذاران بفروشند. موفقیت خصوصصی‎سازی از طریق فروش سهام به مدیران و كاركنان بستگی به آگاهی كارنان از محاسن و منافع حاصله از سهامدار شدن در شركت دارد. معمولاً مدیریت شركت نقش فعالی را در طرح و اجرای این برنامه‎ بازی می‎كند. یكی از روشهای جدید سهامدار كردن كاركنان روشی است كه در ایالات متحده آمریكا بكار می‎رود كه معروف به طرح مالكیت سهام توسط كاركنان ‎(ESOP) است. این طرح باعث افزایش مشاركت كاركنان در مالكیت سهام شركت بدون پرداخت وجهی توسط آنان می‎گردد. در این طرح شركت اقدام به ایجاد یك صندوق تراست (صندوق امانی سرمایه‎گذاری) می‎كند و این صندوق وجوه لازم را با ضمانت شركت از بانك وام گرفته و آن را صرف خرید سهام شركت می‎نماید. این سهام یا از سایر سهامداران شركت خریداری و یا از خود شركت در رابطه با افزایش سرمایه خریداری می‎گردد. با سهامدار شدن كاركنان انتظار می‎رود كه درآمد شركت به علت بهبود كارایی و یا به علت رشد ظرفیت تولیدی افزایش یافته و نقدینگی لازم جهت بازپرداخت اقساط وام فراهم گردد. مهمترین ویگی این طرح در آمریكا صرفه‎جویی مالیاتی ناشی از افزایش هزینه بهره شركت می‎باشد. در واقع صندوق امانی سرمایه‎گذاری به صورت نوعی صندوق بازنشستگی عمل می‎نماید كه وجوه خود را صرف سرمایه‎گذاری در سهام شركت مزبور نموده است. به منظور ترغیب بانك‎ها به پرداخت وام به این صندوق دولت می‎تواند بهره دریافتی توسط بانك‎ها از این صندوق را معاف از مالیات نماید. این امر موجب كاهش نرخ بهره بانك‎ها به صندوقهای امانی سرمایه‎گذاری ‎(ESOP FUND) می‎گردد. این روش خصوصی‎سازی معمولا موقعی به كار می‎رود كه روش‎های دیگر خصوصی‎سازی به دلیل مشكلات خاص شركت قابل استفاده نباشد. بخصوص در شركتهایی كه مواجه با تورم نیروی انسانی هستند و خصوصی سازی شركت ممكن است منجر به اخراج تعداد كثیری از آنها شود. این روش می‎تواند روش مطلوبی باشد. موفقیت این روش بستگی به لیاقت و كفایت مدیریت شركت دارد. ضمناً كاركنان نیز باید پذیرفته باشند كه كوشش بیشتری را جهت بهبود كارآیی و افزایش سودآوری به عمل آورند. ضمنا پیش‎بینی جریان نقدی شركت باید تكافوی پرداخت اقساط وام را بنماید. با توجه به اینكه كارگران معمولا حاضر به قبول دستمزد كمتر در ازاء سهامدار شدن در شركت می‎گردند، دولت باید اطمینان داشته باشد كه قیمت سهام در آینده كاهش نمی‎یابد. در غیر این صورت كاركنان ممكن است به دلیل دستمزد پایین‎تر و زبان‎ ناشی از كاهش قیمت سهام دولت را مورد سرزنش قرار دهند. در مواردی كه بانكها حاضر به اعطای وام نیستند دولت می‎تواند سهام را به طور اقساطی و با شرایط سهل به كاركنان بفروشد. ارزیابی عملكرد دولت‎ها در فروش بنگاه‎های اقتصادی حتی تا چندی پیش هم دستورالعمل روشن و شفافی در مورد واگذاری واحدهای دولتی به مردم وجود نداشت. در برخی موارد واگذاری‎ها از طریق مذاكره با گروه‎ها یا سازمان‎های خاص و یا براساس نظرات شخصی و رابطه انجام شده كه هنوز هم پرونده‎هایی در این مورد در محاكم قضایی مفتوح است. در واگذاری‎ها كمتر شروط توسعه و پیشرفت واحد تولدی و صلاحیت خریدار برای اداره واحد مزبور مدنظر قرار گرفته است. خصوصیسازی اغلب در بین دستگاه‎های دولتی و شبه دولتی انجام گرفته است. در فروش بنگاه‎های دولتی به بخش خصوصی، علی‎رغم شروع با ساده‎ترین بنگاه‎ها به لحاظ حجم سرمایه و مدیریت، نتایج درخشانی به دست نیامده است. لذا در ذهن عامه مردم از خصوصی‎سازی نوعی تاراج اموال عمومی تداعی می‎شود. زیرا در باب نتایج حاصل از خصوصی‎سازی، مردم از مدیریت بهتر، اشتغال بیشتر، كیفیت برتر و توسعه در تولید، اگر هم وجود داشته باشد، ‌اطلاعی ندارند. درآمدهای حاصل از خصوصی‎سازی نیز اغلب صرف هزینه شركت‎ها شده و گاهی هم به حساب خزانه واریز گردیده است. باید توجه داشت كه مزایده فروش یك كارخانه با مزایده فروش یك تابلوی نقاشی متفاوت است. واگذاری صنعتی باید با شرایطی در مورد نحوه اداره، توسعه و توانمندی خریدار در ایجاد فعالیت مشابه همراه باشد. در شركت‎های سهامی عام هم بعضی خریداران بخش خصوصی كه عمده سهام را در اختیار گرفته‎اند، به دلیل عدم توجه به آینده و در نظر داشتن سود آنی، به جای توسعه و یا افزایش سود قابل توزیع با صرف هزینه‎های غیرضروری، سعی در پایین نگه داشتن قیمت سهام و به حاشیه راندن سایر سهاماران مانند سهامداران جزء دارند. البته جای انتقاد به ایشان نیست و ساز و كار سودآوری چنین اقتضا می‎كند، ولی فقدان نظارت و قانون مناسب باعث آن شده است. بنابراین، ادامه خصوصی‎سازی به روال فعلی قاعدتاً نباید مورد حمایت مرد قرار بگیرد. با توجه به مطالب گفته شده بازگرداندن شركتهای دولتی به عموم مردم ‎- كه مالكان اصلی آنها هستند ‎- به نفع اقتصاد كشور و منافع ملی است. در این مسیر باید از راه‎حلهایی عملی، سریع و شفاف استفاده كرد، زیرا:با روند فعلی تصدی‎گری دولت در امور اقتصاید تا بیست سال آینده نه تنها خصوصی‎سازی به اتمام نخواهد رسید، بلكه ممكن است نقش دولت بیشتر هم بشود. در چند سال اخیر برای رهایی از سیستم‎های اجرایی دولتی و نظارت دستگاه قضایی و مجلس صدها شركت دولتی جدید به ظاهر خصوصی از قبیل شركت‎های سرمایه‎گذاری تأسیس شده‎اند كه تأثیر بازدارنده بعضی از آنها از فعالیت بخش خصوصی در كشور به مراتب بیش از شركت‎های دولتی است. در فضای كنونی جامعه با وجود انواع یارانه و حضور هزاران بنگاه دولتی، نیمه دولتی و شبه دولتی، فعالیت‎های اقتصادی قابل برآرد و پیش‎بینی صحیح نیستند. لذا انتظار استقبال عمومی از خرید این بنگاه‎ها در كوتاه مدت بی‎مورد است. موفقیت در این زمینه منوط به حذف دخالت دولت در امور بنگاه‎داری، طبیعی كردن مكانیزم قیمت‎هاو حمایت‎ها به طور عادلانه جهت رقابتی سالم در راستای توسعه اقتصادی و اجتماعی می‎باشد. برنامه پیشنهادی جهت آزادسازی دولت از تصدی امور اقتصادی سه عامل مهم زیر در بزرگ شدن دولت و درگیری آن در تصدی امور اقتصادی نقش اساسی دارند:مالكیت و مدیریت اكثر واحدهای بزرگ تولیدی و صنعتی كشور كه دولت را درگیر فعالیت‎های گسترده و متنوع اجرایی كرده و از سیاست‎گذاری، برنامه‎ریزی و نظارت بازداشته و به رقابت با مردم مشغول كرده است. ادامه خواندن مقاله ضرورت‎هاي خصوصي‎سازي و كاهش تصدي‎گري دولت در اقتصاد

نوشته مقاله ضرورت‎هاي خصوصي‎سازي و كاهش تصدي‎گري دولت در اقتصاد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>