Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله مديريت اسلامي

$
0
0
 nx دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : مدیریت اسلامی پیشگفتار :اینك با شواهدی اشاره می كنیم كه واژه [ولایت ]بمعنی مدیریت ؤرهبری و فرمانروایی در مورد غیر امام معصوم بكار رفته است :[امام علی ]علیه السلام فرمود :[استكانه الرجل فی العزل بقدر شره فی الولایه]خواری شخص به هنگام عزل به اندازه زشتكاری او در هنگام فرمانداری و فرماندهی است .امارت امارت از ماده [ام ر ] است . كلمه [امر ] در لغت به دو معنای مشهور آمده است :یكی بمعنی [شی ء]و [فعل ]است كه جمع ان [امر ]است دیگری بمعنی طلب و [فرمانئ ] است كه جمع آن [اوامر ] است . و از همین معنی است واژه های [امیر ](فرمانده )و امارت (فرمانروایی)المنجد می نویسد :الامر (ج ) اوامر : طلب احداث الشی – الاغمیر (ج ) امرا : الامر من تول امر قوم .الاماره :منصب الامیر دوله صغیره مستقله یحكمها امیر ] واژه [امارت ]در لغت به معنای حكومت مدیریت و فرمانروایی آمده است ریاست یكی دیگر از واژه هایی كه در منابع اسلامی به مفهوم مدیریت و فرمانهروالیی بكار رفته است كلمه [ریاست ]است . ریاست در كتب لغت بمعنی :سروری آقایی و سیادت تولیت امر و پیشوائی آمده است 1- [امامم علی ] علیه السلام در فرمانش به مالك اشتر می فرماید :2- [واجعل لراس كل امر من امورك راسامنهم لایقره كبیرها;]3- و در راس هر كاری از كارهایت رئیسی قرار داده كه كارهای بزرگ او را مقهور و مغلوب ننماید 4- 2- [فضل بن شاذان ]می گوید :از [امام رضا ]علیه السلام شنیدمخ كه می فرمود 5- انا لا نجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشورا الا بقیهم و رئیس لما لا بدلهم منه فی امر الدین و ادنیا 6- هیچ طایفه و ملتی را نمی یابیم كه پایدار مانده باشد و به زندگی ادامه دهند مگر بوجود سرپرست و رئیسی كع در امور دینی و دنیایی خویش ناگزیر از آنند 7- سیاست -سیاست واژه دیگری است كه در فرهنگ و منابعع اسلامی بمعنی مدیریت و رهبری استعمال شده است . اگر چه این كلمه در محاورات و اندیشه سیاست بازان حرفه ای مفهوم فریب و خدعه و نیرنگ را به ذهن تبادر می كند لكن مفهوم حقیقی آن امر دیگری است سیاست در لغت بمعنی :تدبیر امور ولایت امارت و حسن اداره امور آمده است در مدارك و منابع اسلاتمی سیاست و سیاستمداری به همان مفهوم مدیریت و رهبری در مورد ائمه معصومین علیم السلام و غیر انها بكار رفته است شما ساست گذاران بندگان خدایند و در آن :امام عارف و آگاه به امور سیاسی است . و در آن : سپس جهت سیاستگذاری امور دینی و دنیوی بندگان این امر به پیامبر اكرم (ص) واگذار شده است خاتمهدر این درس پنج واژه امامت ولایت امارت ریاست و سیاست را كه متضمن مفهوم مدیریت و رهبری بودند ارز منابع اسلامی بیان كردیم . البته وتاژه ها و تعابیر دیگری تیز در این مقوله وجود دارند كه بخاطر پرهیز از تطویل كلام از توضیح آنها صرفنظر می كنیم . از جمله آنها است [تدبیر ][حكومت ]و [خلافت صلاحیت علمی مدیران از دیدگاه اسلام مقدمه پیش از این متذكر شدیم كه توفیق در مدیریت مستلزم وجود سه نوع بلوغ و توانایی است : دانش مهارت و اخلاق . اینها از شرایط و لوازم غیر قابل انكار مدیریت فرماندهی و رهبری موفق هستند 1- موضوع «مناسبات » بعنوان جزئی عمده و لاینفك از «اداره » معمولا وقتی از «اداره» -مدیریت بمفهوم عام – سخن بمیان می آید نظر به یك كار و كوشش دستجمعی است و مدیریت امروز نیز «اداره » را در چار چوبی محدود و مخصوص از همین تصور عمومی در نظر دارد.در حالیكه :موضوع «اداره » در مفهوم و كم و كیف واقعی خود در سطحی بس گسترده تر از این برداشت با صطلاح علمی و آكادمیك ،‌یا آن تصور معمول و رلایج مطرح است ،‌بطوریكه : نه تنها در مورد تمام امور جمعی انسان مطرح است ،‌بلكه كلیه امور فردی او را نیز درز بر می گیرد و از این بالاتر ، با نظری دقیقتر به این حقیقت می رسیم كه : اصولا «‌موضوع « ادره »‌در مورد هر دو یا چند چیز – اعم از « شی » ،‌«‌نیرو»‌یا انسان – كه موجود بوده و نظم و نفسشان مورد نظر باشد پا در میان دارد.و این گفته متكی به بررسی ها و مباحثات متعدد متنوع و عمیق است و با تمام سفسطه های عناصر غلرزب و شرق زده و كوتاه بین در حول و حوشش بقدرت خود باقی است .بهر تقدیر اعم ازآنكه این معنای كلی از اداره نظر ما را بخود اختصاصز دهد یا آن مفهوم جزئی در واقعیت این نكته حرف یا ابهامی نیست كه : تصور موضوع «اداره »‌منهای وجود نوعی از مناسبات امكان پذیر نیست و اصولا چنین اداره ای وجود خارجی ندارد تا آنجا كه : شاید بیك اعتبار و با یك دید وسیع و عمیق – در تعریف اداره بتوان گفت : اداره چیزی جز برقراری یك سری ارتباطات پویا و هماهنگ نیست . ولی اگر بخواهیم تا این حد در مورد «‌روابط »‌جلو نر فته و گفته فوق را سخنی غلو آمیز و افراطی تلقی كنیم در درستی نكته زیر تردیدی نیست كه: موضوع «‌روابط » عنصری عمده از اداره و بی گزاف ، عمده ترین بخش آنرا تشكیل می دهد بیانی كلی از مناسبات انسانی در مدیریت امروز و مدیریت اسلامی چگونگی مناسبات در مدیریت امروز مناسبات انسانی در اداره بمفهوم رایج و امروزی آن اعم از انواع غربی و شرقی ، اولا ناقص و غیر جامع و مانع است و ثانیا – ناصالح واژگونه و غیر انسانی می باشد . این روابط با تمام وجودشان منحصر به برخی از ابعاد وجود انسانی می گردد و آن حالت فراگیر لازم را ندارد كه در تمام جنبه های زندگی آدمی مطرح بوده و كلیه امور فردی – اجتماعی انسان در بگیرند . این روابط با همان وجود ناقص و غیر جامع و مانع خود و درز همان ابعاد معدود و محدودشان نسیز خدائی ،‌انسانی ، خلقی ،و مردمی نیستند و در خدمت رهائی و رشد توحید و یگانگی برابری و برادری و نظم و نسق امور و وجود آنها عمل نمینمایند و بلكه از این نظر در جهتی كاملا معكوس و واژگونه سیر می كنند2- چگونگی مناسبات انسانی در اداره اسلامی بدیهی است آنچه كه در فوق گفته شد نمی تواند مقبول عقل و علم باشد و بلكه اولا مناسبات انسانی باید بطور كامل و همه جانبه مورد توجه قرار گیرد و ثانیا لازم است كه این توجه صالح یعنی خدائی ،‌خلقی و مردمی باشد . بدیهی است كه توجه رسا یا نارسا صالح یا ناصالح به پاره ای از اجزا یك مجموعه و غفلت از پاره ای اجزا دیگر جرز فساد و ناكامی در نظر و عمل چیزی در پی نخواهد داشت و جهان حاضر نیز با تمام واقعیات تلخ و واژگونه اش شاهد خوبی بر این مدعاست .و این درست در نقطه مقابل بینش و توجه اسلامی قرار دارد چرا كه : در اسلام : اولا ـ تمام مناسبات انسانی مطرح است نه بخشی از آن بطوریكه : نه تنها باید كلیه روابط گروهی و اجتماعی و بین افراد انسانی را مورد عنایت قرار داد بلكه ضرورتا باید به حوزه مطرحند نیز التفات كرد و ثانیا – اسلام در این نظر سیسمیك و جامع و مانعش بطور غیر فردی ،‌غیر شخصی ،‌غیر قومی ،‌غیر خونی ،‌غیر جغرافیایی ، غیر شی ای ، غیر گروهی ، غیر اجتماعی و غیر قانونی و غیر طبقاتتی ..عمل می كند یعنی تعصبی خاص روی هیچكدام اینها ندارد و در مورد هیچكدامشان افراط و تفریط نكرده و منحرفانه نظر و عمل نمی نماید ایده محوری در مناسبات اسلامی و مناسبات غیر اسلامی برای درك بهتر و اصولی آنچه كه در ذیل دو عنوان اخیر معترضش گردیدیم باید به ایده محوری و تعین دهنده مناسبات اسلامی از یكسو و به منبع زاینده و نقطه كانونی روابط غیر اسلامی از سوی دیگر توجه نماییم :پوشیده یا مبهم نیست كه اگر ما به درك چنین موضوعی نایل گردیم ،‌در حقیقت بدستگاهی تمیز دهنده و فرمولی كلی مجهز شده ایم كه بوسیله آن قادر خواهیم:مفهوم و چون چند مناسبات اسلامی و غیر اسلامی را تشخیص داده و خط سیر كلی هر یك و تفاوتشان را با هم دریابیم و در مورد هر رابطه ای به قضاوت صحیح بنشینیم . اما در بیان اختصاری این موضوع باید بگوئیم كه : ایده محوری در مناسبات اسلامی عبارت از معرفت خدا و رابطه با او و ادای حق واجب اوست و در روابط غیر اسلامی عبارت از معرفت بهر اصالتو مطلقی عیر «الله» و رابطه با او و بی توجهی به حق واجب خداست بطوریكه: در مناسبات اسلامی هر ارتباطی – حال در هر زمینه كه باشد در رابطه با «الله» برقرار می گیردو در مناسبات غیر اسلامی هر ارتباطی در رابطه با اصالتها و مطلقهایی غیر از الله برقرار می گردد كه خود موجوداتی مخلوق محدود نسبی و ناقصنداینك با توجه بمطالب فوق می توانیم در مقام توصیف مناسبات اسلامی و روابط غیر اسلامی بگوئیم :1- بنا به تعریف «الله » اسم خاص خداست و بمعنای آن ذات مقدس رحمن و رحیمی می باشد كه : مستجمع ، جمیع صفات كمالیه و مبرا از همه نواقص و نقائص است.2- «الله»در رابطه با دیگر اشیا لیس كمثله شی است یعنی برای او مثل و بلكه مثل مثلی نیست و هو الله احد لم یلد و لم یولد و لم یكن له كفوا احد است. 3- «الله»رب العالمین و خالق اشیاء است و بنابر این بین او و موجودات دیگر روابط رب و مربوبی خالق و مخلوقی ;;;.وجود داردتنها راه انسانآنچه كه در فوق گذشت عبارت از دید كلی اسلام در مورد پیوندها و مناسبات است و همچنانكه ملاحظه نمودید :این دید دیدی ،عینی ، فراگیر و بهم پیوسته استنحوه استقرار مناسبات اسلامی سئوال مهمی كه در رابطه با این بحث مطرح می گردد اینستكه اگر روابط توحیدی تنها راه رهایی و كامیابی انسان و ضرورتی اجتناب ناپذیر است در اینصورت چگونه می توان به برقراری آن پرداخت در جواب این سئوال باید گفت : اسلام بسادگی تمام این موضوع را عملی می نماید و در این مكتب ،راهها ، وسایل ، تمهیدات ، و تضمین های كافی برای استقرار روابط توحیدی ارائه گردیده است تا آنجا كه : اصولا این امر مهم با موازین اسلامی عجین بوده و برقراری یك سیستم كامل روابط توحیدی ارائه گردیده است تا آنجا كه : اصولا این امر مهم با موازین اسلامی عجین بوده و برقراری یك سیستم كامل روابط توحیدی بر اثر پی گیری همه جانبه این موازین امری حتمی است . مناسبات توحیدی عبارت از برقراری پیوندها و مناسبات در رابطه با غیر «الله» است .و در برابر:روابط غیر توحیدی عبارت از برقراری پیوندها و مناسبات در رابطه با غیر «الله» است بنابر این :همچنانكه ملاحظه می كنید : در هر دو صورت برقراری یك سری مناسبات حتمكی است و اصولا انسان بدون برقراری یك سری روابط نمی تواند باشد منتها آنچه كه باعث تفاوت همه چیز در این پیوندها شده است همان در رابطه با الله یا در رابطه با غیر الله بودن پیوندها و مناسبات برقرار شده است بطوریكه : اگر در رابطه با شناخت الله و حركت در سوی او باشد روابط توحیدی است و در غیر اینصورت غیر توحیدی است . پس نتیجه ای كه تا بحال حاصل می گردد – اختصارا – از این قرار است كه :تضمین استقرار مناسبات توحیدی در برقراری رابطه با الله است بدیهی است كه كم و كیف شدت و ضعف و سطح و مرتبه این مناسبات نیز جملگی از مسائلی هستند كه مستقیما به چگونگی رابطه انسان با خدا بر می گردند.پس نتیجه ای كه با توجه به تقسیم بندی مذكور حاصل می كنیم اینكه : امور عبادی تضمین كننده برقراری كامل و دائم مناسبات توحیدی می باشند. و همین امور عبادی هستند كه برای امور گروهی و اجتماعی (امور اقتصادی ،‌سیاسی ، خانوادگی ، حقوقی ،‌..) زمینه سازی می نمایند عبادات نسبت به تعهدات (معاملات و عقود ) و احكامك (مسایل حقوقی ) نقش محوری و تعیین دهنده دارد. 10- كم و كیف مناسبات انسانی در مدیریت های غیر اسلامی اكنون با توجه به آنچه كه درباره روابط توحیدی گفته شد ،مبهم یا پوشیده نیست كه مناسبات اسلامی در حوزه جهان بنحوی اعم و در دنیای انسان بنحوی اخص از كم و كیفی بسیار گسترده بر خوردار است .تا آنجا كه : در هیچیك از این دو قلمرو هیچ دو یا چند جزء یافت نمی شودند كه با یكدیگر رو یا رو گردیده و رابطه برقرار نمایند ال آنكه : مناسبات آنها بر پایه توحید استوار بوده و لهذا بخشی از مناسبات اسلامی بشمار آید . اما در حالیكه در اسلام مناسبات در یك چنین سطحی از جامعیت و مانعیت قرار دارد در «اداره های امروزی» ابدا چنین نیست و بلكه مناسبات بنحوی نارسا و واژگونه در ابعادی بسیار معدود و محدود مطرحند اداره توحیدی با چهار بخش عمده خود كه عبارت از «اداره توحیدی وجود خود » «اداره توحیدی گروهها»، «اداره توحیدی جوامع»و «اداره توحیدی جهان» باشد حالتی فراگیر دارد و نه تنها تمامی آنچه كه مربوط به روابط و پیوندهای جمعی انسان می گردد را در برگرفته و در هر جا كه دو یا چ ند انسان در رابطه با همی وجود داشته باشند حضور دارد بلكه در دنیای آحاد و افراد انسانی نیز رسوخ داشته و با بخشی عمده از خود كه «اداره توحیدی وجود خود »باشد به نظم و نسق وجود آنها و هماهنگی ابعاد نیروها و جنبه ها ی آنها می پردازد اما با این كم و كیف اداره توحیدی و با این درجه شمول مناسبات اسلاتمی هرگز وضعیت در اداره های امروزثی چنین نیست و بلكه در این اداره ها تنها مواردی خاص و معدود از صور جمعی انسانها مورد توجه است و فقط انواع و انحنا مخصوص و محدودی از مناسبات انسانی مطرح است . با این توضیح كه : حوزه جریان اداره امروز ی تنها در دو مورد بهم وابسته «اداره امور خصوصی » و« اداره امور عمومی »خلاصه می گردد بطوریكه اداره امور خصوصی مربوط به موسسات و سازمانهایی به اصطلاح غیر دولتی و غالبا اقتصادی می گردد و اداره امور عمومی شامل موسسات و سازمانهای دولتی و اكثرا سیاسی می شود .ولی واقعیت همچنانكه اشاره كردیم اینست كه این دو مورد هرگز از یكدیگر جدا نبوده و بلكه دو جزء یك واحند كه همان اداره امروزی باشد .اگر از یكسو به كیفیت مناسبات انسانی در مدیریت امروز كه روابطی بر پایه قانون جنگل ، تخریب ، فرسایش ،متقابل است توجه نمائیم .و از سوی دیگر به كیفیت مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی كه روابطی بر پایه سنت های جهان شمول ، توحید ،‌اكمال متقابل است نیز نظر داشته باشیم ، بیش از پیش می توئانیم به عظمت و صلاح و كمال و فراگیری و بهم پیوستگی مناسبات در اداره توحیدی و فقدان آن در مناسبات غیر توحیدی واقف گردیم .نظری به چند و چون مناسبات انسانی در مدیریت عربی – شرقی ، با سیری در سه خط برجسته یا سه پایه اصلی این مدیریت وقتی شما به كند و كاو در مورد حقیقت جهان حاضر می پردازید بزودی با این واقعیت مواجه می گردید كه : دنیای كنونی باعتباری – از چهار قسمت زیر تشكیل گردیده است :توضیح :در این عبارات حقوق متقابل همسایگان نسبت بیكدیگر بیان گردیده است و اهمیت آن بخصوص از این نظر بسیار زیاد است كه می دانیم :همسایگان از جمله آن افراد و گروههایی اجتماعی هستند كه بیشترین تماس را با یكدیگر دارند و لذا نحوه روابط و رفتار آنها با یكدیگر حائز كمال اهمیت بوده و می تواند هم در جهت آسایش امداد و رشد متقابل برقرار گردیده و همه در سوی عكس آن شكل گیرد و بدنبال اثرات مثبت بسیار یا نتایج منفی فراوان بارمغان آورد. شبكه های عنكبوتی استثمار كه بنحو فراگیر و بهم پیوسته سراسر جهان را در برگرفته است و از آن تحت عناوینی چون : سازمان موسسه و دستگاه یاد می گردد .عنكبوتهای هولناك و هم خانواده ای كه تننده شبكه عنكبوتی فوق اند و با تعابیری چون : مدیران ، سیاست مداران ، حكام ، روسا ، سران و غیره از آنها یاد می گردد و همچنانكه می دانید :اینها همان ابر قدرتها ، قدرتهای بزرگ و اجزائ و عناصر آنها و عمله و عمالشان هستند و هیچ جای عالم و هیچ فرد آدم از دسترس استثمار خشن و وقیحانه آنها در امان نمانده است .توده های ضعیف نگهداشته شده و مردم تحت استثمار قدرت بدستان كه همانند جنبندگان مظلوم فضائی برای پرواز و فرجه ای برای جنبش و حقی برای حیات ندارند روابط بین دست اندركاران اداره امور اقتصادی – اجتماعی با توده های مردم كه جز به مناسبات عنكبوتهای خونخوار با حیوانات مظلوم و بی گناه كه بدرون تارشان می افتند شباهت ندارد . آیا با این وصف دیگر جائی برای تردید در حكومت خشك و بی امان مناسبات غیر توحیدی بر دنیای حاضر می ماند ؟ و اینجاست كه با دیدن اینهمه واقعیات . آفتاب دلیل آفتاب می آید و دیگر احتیاجی به توضیح ندارد كه بگوئیم . چرا ایده محوری و دستگاه مختصات مناسبات انسانی در مدیریت امروز ، استحمار و استكبار و حركت غیر توحیدی است و اینكه چرا افراد انسانی نه در رابطه با الله كه در ارتباط با بت های درونی و نفسانی خود یا در ارتباط با طاغوتهای گروهی و اجتماعی و یا در ارتباط با مطلقهای طبیعی و مادی به برقراری مناسبات با یكدیگر می پردازند؟ با این حال در زیر تنها نگاهی به سه خط برجسته از دفتر وجود و كم و كیف مدیریت امروز می كنیم سه خط برجسته مذكور از این قرارند : 1- خط برچسته اول ماكیاولیسم و چهره برجسته آن نیكولاماكیا ولی است و بر آگاهان اداره امروز پوشیده نیست كه مدیریت امروز تا چه اندازه ریشه در عقاید این شخص یا بهتر بگوئیم ریشه در عقاید هم خطان و هم مكتبان این مرد دارد 2- خط برجسته دوم تیلوریسم است كه باز بر باخبران از مدیریت امروز مخفی نیست كه این مرام چه جا و مقامی در مدیریت امروز دارد بطوریكه بدون اغراق خود مستقیما مبحث اعظم مدیریت امرو.ز را شكل می دهد و در نضج بقیه آن دخالت تام دارد 3- و بالاخره خط برجسته سوم ایده روابط انسانی است كه در بر جستگی آن نیز تردیدی برتای آگاهان مدیریت امروز وجود ندارد و تقریبا جملگیشان ظهور این ایده را فتح با بی جدید در مدیریت دانسته و آنرا بعنوان انقلابی معرفی می كند انقلابی بر علیه تیلوریسم و جنبه های خشك و ماشینی آن برای هدایت مدیریت براه صحیح انسانیست . امروزه دیگر ارباب سازمان و مدیریت غیر توحیدی مستقیما تحت هیچ یك از این سه عنوان – ماكیاولیسم تیلوریسم و مكتب  بلی ماكیاولیسم تیلوریسم و مكتب روابط انسانی ، سه بعد تثلیثی شوم هستند كه تئوری پردازان معاصر مدیریت مكتب جدید را بر مبنای آن استوار نموده اند.ما كیا ویلسم نیكولا ما كیا ولی یك دیپلمات ایتالیائی بود كه در سال 1469 میلادی در فلورانس بدنیا آمد و. خانواده اش یك خانواده وابسته به دستگاه حاكمه بود .نیكولو ما كیا ولی ابتدا بعنوان منشی حكومت آغاز بكار كرد و به مرور مشاغل دیگری را احراز نمود و از جمله بعنوان مامور سیاسی به ماموریت های گوناگون اعزام گردید . بفاصله نزدیكی بعد از سال 1512 میلادی كه برای دیگر قدرت بدست مدیسی افتاد ماكیا ولی متهم به شركت در توطئه ای بر علیه او گردید و متعاقبا از دستگاه حكومت اخراج و زندانی شد . پس از بخشودگی و نجات از زندان به نوشتن رو آورد در میان نوشته های اداری و سیاسی او بخصوص كتاب شاهزاده در خور ذكر است و همین كتاب بود كه موجب شهرت فوق العاده او گردید و باعث شد كه :پس از كلیسای كاتولیك ،‌ماكیاولی بیشترین نفوذ را در دنیای سیاست جدید داشته باشد كتاب شاهزاده بعقیده خود ماكیاولی عبارت از یك پند نامه و یك دفترچه راهنما و یك دستور العملی است كه در آن نویسنده خطاب به یك رهبر ایده آل و قهرمان مطلوب خود سخنانی می گوید و او را راهنمایی می كند كه در زندگی چه چیزی را وجهه همت خود قرار دهد؟ ادامه خواندن مقاله مديريت اسلامي

نوشته مقاله مديريت اسلامي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles