Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي‌

$
0
0
 nx دارای 50 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیده‌ اقتصاد اسلامی‌ مقوله‌ای‌ است‌ كه‌ از دیرباز مورد بحث‌ و بررسی‌ علماء اسلامی‌ قرار گرفته‌ است‌. دانشمندان‌ اسلامی‌ درباره‌ ماهیت‌ اقتصاد اسلامی‌ بحثهای‌ زیادی‌ داشته‌اند و كتب‌ و مقالات‌ زیادی‌ دراین‌ زمینه‌ به‌ رشته‌ تحریر درآمده است. به‌ رغم‌ مباحث‌ زیاد هنوز بحثهایی حل نشده‌ در این‌ خصوص‌ وجود دارد. بعضی اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را علم اقتصاد از نوع« اقتصاد اثباتی» می دانند، در حالی که عده ای آ ن را مکتب اقتصادی « اقتصاد هنجاری » می پندارند و گروهی نیز براین عقیده اند که تفکیک علم اقتصادو مکتب اقتصادی از یکدیگر امری بی حاصل است. در این‌ مقاله‌ ابتدا تعاریفی‌ از «علم‌»، «مكتب‌» و «سیستم‌ اقتصادی‌» ارائه‌ شده‌ است‌. سپس‌ بحثهای‌ موجود به‌ تناسب‌ در هر یك‌ از این‌ مقولات‌ انجام ‌شده ‌ است‌. و در نهایت‌ با توجه‌ به‌ جامعیت‌ دین‌ اسلام‌ دیدگاهی‌ كه‌ به‌ نظر می‌رسد با مجموعه‌ اهداف‌ وآرمانهای‌ اسلامی‌ نزدیكتر باشد تحت‌ عنوان‌ سیستم‌ اقتصادی‌ اسلام‌ معرفی‌ شده‌ است‌. ویژگیهای ‌نگرش‌ سیستمی‌ به‌ اقتصاد اسلامی‌ و نتایج‌ مترتب‌ بر آن‌ بحثهای‌ دیگری‌ است‌ كه‌ در این‌ مقاله‌ به آنها پرداخته‌ شده‌ است‌.واژه‌های کلیدی: اقتصاد، علم، مکتب، اسلام، سیستم اقتصاد. Economics, Economic School, and Islamic Economic System M. Lotfalipour, Ph.D. Abstract The subject of Islamic economy has been discussed by Islamic scientists for a long time. Islamic authorities have made various arguments on the nature of the Islamic economy and have written a lot of books and articles. In spite of numerous arguments in the past, still remain unresolved questions in this area. Some scientists think of Islamic economic system as positive economics, while others think of it as normative economics. Still another group believe that division of economics on the basis of positive and normative economics and economic school is useless. In this article we first define the concepts of economics, school of economic system and then arguments belonging to these terms are provided. Finally due to comprehensiveness of Islam, the Islamic economic system is introduced to match Islamic ideas and targets. Characteristics and results of systematic approach to Islamic economic system are among the issues that are considered. Keywords: Economics, Science, School, Islam, Economic System مقدمه‌ بحث‌ درخصوص‌ اقتصاد اسلامی‌ بسیار زیاد است‌. عده‌ای‌ از دانشمندان‌ اسلامی‌ در پی‌ تئوریزه‌ كردن‌ مباحث ‌اقتصاد اسلامی‌ بوده‌ و هستند. بعضی‌ از اقتصاددانان‌ مسلمان‌ معتقدند كه‌ اقتصاد اسلامی‌ از مقولات‌ «اقتصاد دستوری‌» است‌. عده‌ای‌ نیز بر این‌باورند كه‌ اقتصاد اسلامی‌ از نوع‌ «اقتصاد اثباتی‌» است‌. بعضی‌ دیگر بر این‌ اعتقادند كه‌ در اقتصاد اسلامی‌ نمی‌توان ‌مفاهیم‌ اثباتی‌ و دستوری‌ را از هم‌ تفكیك‌ كرد. علاوه‌ بر نظرات‌ فوق‌ عده‌ای‌ دیگر از علمای‌ اسلامی‌ به‌ نحو دیگری‌ به‌ مسئله‌ نگاه‌ می‌كنند گروهی‌ بر این‌ باورند كه‌اقتصاد اسلامی‌ همان‌ «مكتب‌ اقتصادی‌» است‌. عده ای نیز‌ اعتقاد دارند كه‌ اقتصاد اسلامی‌ نوعی‌ «سیستم‌ اقتصادی ‌است‌» و گروهی‌ به‌ آن‌ با دیده‌ مسائل‌ اخلاقی‌ می‌نگرند.این‌ مقاله‌ در پی‌ آن‌ است‌ تا ضمن‌ مروری‌ خلاصه‌ بر مفاهیم‌ «علم‌»، «مكتب‌» و «سیستم‌ اقتصادی‌» جایگاه ‌اقتصاد اسلامی‌ و نوع‌ نگرش‌ به‌ آن‌ را در حد توان‌ روشن‌ سازد. ماهیت‌ اقتصاد اسلامی‌ آیا اقتصاد اسلامی‌ از مقولات‌ علمی‌ است‌؟ یا اینكه‌ اقتصاد اسلامی‌ مقوله‌ای‌ مكتبی‌ یا اخلاقی‌ است‌؟ و یا اقتصاداسلامی‌ یك‌ سیستم‌ اقتصادی‌ است‌؟ برای‌ روشن‌ شدن‌ بحث‌ لازم‌ است‌ هر یك‌ از مفاهیم‌ فوق‌ قدری‌ شكافته‌ شده‌ و مورد بحث‌ قرار گیرند. علم‌ اقتصاد( اقتصاد اثباتی ) تعاریف مختلفی برای علم وجود دارد. چون در اینجا هدف بحث در مفاهیم نیست لذا به اجمال به ارائه بعضی از تعاریف می پردازیم.در یکی از تعاریف علم آمده است: علم‌ شامل‌ مجموعه‌ای‌ از قضایای‌ كلی‌ است‌ كه‌ محور خاصی‌ برای‌ آنها لحاظ‌ شده‌ و هر قضیه‌ قابل‌ صدق‌ و انطباق ‌بر مصادیق‌ متعددی‌ است1 با این‌ تعریف‌ علم‌ اقتصاد عبارت‌ از قضایای‌ كلی‌ است‌ كه‌ درخصوص‌ پدیده ‌های ‌اقتصادی ‌ مصداق‌ دارند. تعریف دیگری علم‌ اقتصاد را اینگونه‌ بیان‌ می‌كند. علم‌ اقتصاد بررسی‌روشهایی‌ است‌ كه‌ بشر به وسیله پول‌‌ یا بدون‌ آن برای‌ بكار بردن‌ منابع‌ كمیاب‌ تولید به‌ منظور تولید كالاها و خدمات ‌در طی‌ زمان‌ و همچنین‌ برای‌ توزیع‌ كالاها و خدمات‌ بین‌ افراد و گروه‌ها در جامعه‌ به‌ منظور مصرف‌ در حال‌ و آینده‌انتخاب‌ می‌كند2 در تعریفی‌ دیگر علم‌ اقتصاد ‌، عبارت‌ از علمی‌ است‌ كه‌ حیات‌ اقتصادی‌ پدیده‌ها وجلوه‌های‌ آن‌ را تفسیر كرده‌، ارتباط‌ آن‌ پدیده‌ها و جلوه‌ها را با اسباب‌ و عوامل‌ كلی كه‌ بر آن‌ حاكم‌ است‌ بیان‌ می‌دارد3 بنابراین دیدگاه علم‌ اقتصاد مسئولیت‌ دارد تا آن‌ پدیده‌های‌ اجتماعی‌ و یا طبیعی‌ را كه‌ در زندگی‌ اقتصادی‌ پدید می‌آیند بررسی‌نموده‌ اسباب‌ و علل‌ پدید آمدن‌ وقایع‌ را در خارج‌ بیان ‌دارد4 اگر چه‌ تعاریف ‌ در این‌ زمینه‌ زیاد است‌ لیكن‌ اگر بخواهیم‌ نقاط‌ مشترك‌ آنها را بیابیم به‌ موارد كلی‌ زیر خواهیم‌ رسید. علم‌ اقتصاد در زمینه‌ كشف‌ روابط‌ علّی‌ بین‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ بحث‌ می‌كند. در این‌ تعریف‌ محور علم‌ اقتصاد، بررسی‌ و كشف‌ روابط‌ بین‌ پدیده‌ها است‌. بر این‌ اساس‌ اگر بجای‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌، هدف‌، بررسی‌ و كشف‌ روابط‌ بین‌خواص‌ ظاهری‌ اجسام‌ باشد، با علم‌ فیزیك‌ سرو كار خواهیم‌ داشت‌. همچنین‌ وقتی‌ راجع‌ به‌ حركت‌ وقوانین‌ و مقررات‌ حاكم‌ بر آن‌ بحث‌ می‌کنیم‌ در واقع‌ از علم‌ مكانیك یا‌ «علم‌الحركه‌» بحث خواهیم کرد‌. یکی از ویژگی‌ های علم‌ اقتصاد این‌ است‌ كه‌ نمی‌تواند مبنای‌ قضاوتهای‌ ارزشی‌ قرار گیرد. زیرا خواستگاه‌ مسائل‌ ارزشی ، ‌مكتب‌ است‌ در حالی‌ كه‌ علم‌ صرفاً به‌ بررسی‌ روابط‌ و علیت‌ پدیده‌ها‌ می‌پردازد. این‌ روابط‌ وقوانین علت‌ و معلولهایی‌ هستند كه‌ در طبیعت‌ وجود دارند و هستی‌ براساس‌ آنها قوام‌ یافته‌ و صیرورت ‌دائمی‌ دارد5بعضی وابط اقتصادی ‌ثابت‌ و لایتغیرند نظیر نیاز انسان‌ به‌ خوراك‌، پوشاك‌ وغیره. بعضی‌ دیگر از مسائل‌ اقتصادی‌ رنگ‌ محیط‌ و زمان‌ به‌ خود می‌گیرند و تغییر می‌یابند و در ارتباط با شرایط‌ عوض‌ می‌شوند. ویژگی‌ دیگرعلم اقتصاد ‌ این‌ است‌ كه‌ خواست‌ و تمایل‌ افراد در تعیین‌چگونگی‌ شکل‌گیری روابط بین‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ بی‌تأثیر است‌. گرچه‌ به‌ طور غیرمستقیم‌ می‌توان‌ به‌ نوعی‌ در شكل‌ دهی‌ بعضی‌ ازتغییرات‌ اقتصاد ‌ مؤثر بود وبا تعبیه بعضی سازوکارها در رفتار انسانها تأثیر گذاشت لیكن‌ با فراهم‌ شدن‌ بعضی‌ از اسباب‌ و علل‌، وقوع‌ حوادث‌ تبعی‌ امری‌ حتمی‌ است‌ نظیر افزایش‌ قیمتها كه‌ با فراهم‌ شدن‌ بعضی‌ اسباب‌ و علل‌ وقوع آن قطعی‌ است‌ و كسی‌ نمی‌تواند از حدوث‌ آن ‌جلوگیری‌ كند. به‌ عنوان‌ مثال‌ كمبود عرضه‌ نسبت‌ به‌ تقاضا موجب‌ افزایش‌ قیمتها می‌شود این‌ پدیده‌ قضیه‌ای‌ كلی‌ است‌ كه‌ در جوامع‌مختلف‌ صدق‌ می‌كند لیكن‌ در هر جامعه‌ای‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ و اوضاع‌ و احوال‌ اقتصادی‌، فرهنگی و سیاسی كم‌ و بیش‌ مقدار آن‌ متفاوت‌است‌. اثر شرایط‌ در این‌ قضیه‌ باعث‌ شدت‌ و ضعف‌ آن‌ می‌شود اما اصل‌ افزایش‌ قیمتها ناشی‌ از كمبود عرضه‌ امری‌ قطعی‌ است‌. در این‌ مثال‌ كه‌ كمبود عرضه‌ نسبت‌ به‌ تقاضا منجر به‌ افزایش‌ قیمتها می‌گردد در حقیقت‌ بیان‌ یك‌ واقعیت‌ است‌ كه‌اتفاق‌ می‌افتد. حال‌ این‌ پدیده‌ امری‌ پسندیده‌ است‌ یا نکوهیده،‌ مسئله‌ جداگانه‌ای‌ است‌. از این‌ رو علم‌ اقتصاد جنبه‌ مذهبی ‌و مكتبی‌ ندارد و نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ علم‌ اقتصاد اسلامی‌ یا علم‌ اقتصاد سرمایه‌داری.‌ مكتب‌ اقتصادی‌ واژه‌ مكتب‌ نیز در معانی‌ متفاوتی‌ به کار رفته است‌. از جمله :‌ مجموع‌ اندیشه‌ها و افكاری كه‌ درجمعی‌ نفوذ کرده‌ باشد همچنین یك‌ نظر فلسفی‌ ادبی‌ و نظایر آنها را مكتب‌ گویند همین طور‌ این‌ واژه‌ به‌ ‌ هنرمندان‌یك‌ ملت‌، یك‌ شهر با علایق‌ خاص‌ كه‌ در اجرا و بیان‌ هنر اشتراك‌ دارند، اطلاق‌ شده‌ است مثل‌ مكتب‌ فرانسه‌، مكتب‌پاریس6 در فرهنگهای‌ اقتصادی‌ نیز واژه‌هایی‌ برای‌ یك‌رشته‌ افكار مبتنی‌ بر روش‌ معین‌ در باب‌ جنبه‌های‌ اساسی‌ رفتار اقتصادی‌ كه‌ از طرف‌ بعضی‌ اقتصاددانان‌ صاحبنظر ابراز گردیده‌ مثل‌ مكتب‌ كلاسیك‌، مكتب‌ نئوكلاسیك ‌و مكتب‌ كمبریج‌ به‌ كار رفته‌ است7 بعضی‌ از اقتصاددانان‌ مكتب‌ اقتصادی‌ را به‌ هر قاعده‌ اساسی‌ اقتصادی‌ كه‌ با ایده‌ عدالت‌ اجتماعی‌ ارتباط‌ یابد تعریف کرده اند.و عدالت را‌ حد فاصل‌ مكتب‌ و علم‌ می دانند. از طرفی عدالت را به‌ منزله‌ شاخصی‌ می دانند که ‌ كه‌ افكار مكتبی‌ را ازنظریات‌ علمی‌ جدا می‌كند8 در مكتب‌اقتصادی‌ اسلام‌ اصولی وجود دارند که متضمن‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ مكتب‌ در ابعاد اقتصادی‌ می‌باشد نظیراصل‌ حرمت‌ ربا9، اصل لا ضرر، قاعده عدم تعاون بر اثم و عدوان10 و نظایر اینها. باید و نبایدهای‌ مكتبی‌ اسلام‌ اموری‌ كلی‌ هستد که‌ رعایت‌ آنها از طرف‌ مكتب‌ توصیه‌ می‌شود. سیستم‌ اقتصادیسیستم‌ اقتصادی‌ یعنی‌ طراحی‌، سازماندهی‌ و اجرای‌ یك‌ الگوی‌ عملی‌ اقتصادی‌ متشكل‌ از ابعاد مختلف‌ ونهادهای‌ متفاوت‌ كه‌ با یكدیگر هماهنگ‌ باشند. این‌ مجموعه‌ هماهنگ‌ به‌ منظور خاصی‌ طراحی‌ شده‌ و متضمن ‌حصول‌ به‌ اهداف‌ مشخصی‌ است‌. برای‌ ضمانت ‌رسیدن به‌ آرمانهای‌ مورد نظر لازم‌ است‌ روشهای‌ اجرایی‌ و مكانیسم ‌های‌ عملی‌ مبتنی‌ بر واقعیات‌ علمی‌ باشد. بنابراین‌ می‌توان‌ سیستم‌ اقتصادی‌ اسلام‌ را اینگونه‌ بیان ‌ كرد: مجموعه‌ای‌ از دستورالعملهای‌ اجرایی‌ و مكانیسم‌های‌ عملی‌ هماهنگ برای حل‌ مسائل‌اقتصادی‌ جامعه‌ با توجه‌ به‌ واقعیات‌ موجود (علم‌) و در چارچوب‌ اهداف‌( مكتب‌) اسلام‌.سیستم‌ اقتصادی‌ چند ویژگی‌ عمده‌ دارد. اولاً در چارچوبهای‌ كلی‌ تعیین‌ شده‌ از طرف مكتب‌ قرار دارد (مکتبی است). ثانیاً مبتنی‌بر واقعیات‌ و روابط‌ علّی‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ است‌، (علمی است). زیرا سیستم‌ اقتصادی،‌ رسالت‌ تنظیم‌ امور اقتصادی‌در حال‌ و پیش‌بینی‌ و برنامه‌ریزی‌ برای‌ آینده‌ را بعهده‌ دارد. حصول‌ به‌ این‌ مهم‌ زمانی‌ مقدور است‌ كه‌ از مسائل‌ علمی پویا و رشدیابنده در طی زمان ‌در حد اعلای آن‌ استفاده‌ شده‌ باشد. ثالثاً از ویژگیهای سیستم اقتصادی، متحول بودن آن در طی زمان است. یعنی بر اثر گذر زمان مسائل علمی جدیدی حادث می شود و تحولات علمی بر نیازها و خواسته های بشر تأثیر می گذارد بنابر این سیستم اقتصادی نیز که متکفل رفع نیازمندیهای بشر در بستر زمان است دچار تغییر و دگرگونی می شود. دیدگاه‌ها در این زمینه امروزه‌ بعضی‌ از ‌ اقتصاددانان‌ این علم را به‌ دو بخش‌ «اقتصاد اثباتی11» و «اقتصاد دستوری12» تقسیم‌می‌كنند. اقتصاد اثباتی‌ به‌ شاخه‌ای‌ از اقتصاد اطلاق‌ می‌شود كه‌ مطالعه‌، بررسی‌ و كشف‌ روابط‌ موجود بین‌ پدیده‌های ‌اقتصادی‌ را بر عهده‌ دارد. در این‌ شاخه‌ با توجه‌ به‌ ابزار علمی‌، به‌ بررسی‌ و مطالعه‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ آن‌ طور كه‌ هستند پرداخته‌ می‌شود.اقتصاد دستوری‌ یا اقتصاد هنجاری‌ به‌ شاخه‌ای‌ از اقتصاد گفته‌ می‌شود كه‌ در آن‌ به‌ بررسی‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ آنطوركه‌ باید باشند، پرداخته‌ می‌شود. بعضی‌ از دانشمندان‌ به‌ اقتصاد اسلامی‌ نیز در قالب‌ اقتصاد اثباتی‌ و دستوری‌ نگریسته‌اندو در همان‌ چارچوب‌تحلیل‌ كرده‌اند. این‌ گروه‌ معتقدند ‌که اسلام‌ یك‌ دین‌ است لذا اقتصاد اسلامی‌ پیش‌ از هر چیز اقتصاد دستوری‌ است‌ زیرا اسلام‌ دارای‌ احكام‌ ارزشی‌ است‌. همچنین‌ اسلام‌ از مفاهیم‌ اثباتی‌ درباره‌ واقعیتهای‌ اقتصادی‌ عاری‌ نیست‌.پس ‌می‌توانیم‌ احكام‌ ارزشی‌ اسلامی‌ را جایگزین‌ احكام‌ ارزشی‌ غیر اسلامی‌ كنیم‌ و مفاهیم‌ اسلامی‌ را بر ذخیره‌ مفاهیم‌اثباتی‌ اقتصاددانان‌ بیفزائیم‌ و به‌ نتایجی‌ دست‌ یابیم13 بعضی‌ از دانشمندان‌ با فرض‌ قبول‌ ‌ چارچوب‌ اقتصاد اثباتی‌ و دستوری‌ نظرشان‌ این‌ است‌ كه‌ بیشتر در زمینه ‌شرح‌ و تفصیل‌های‌ اساسی‌ در زمینه‌ یك‌ مسئله‌ اقتصادی‌ خاص‌ مثل‌ ربا و مباحث‌ مربوط‌ به‌ آن‌ به‌ بررسی‌ پرداخته‌ شودو شكل‌ جدیدی‌ به‌ آنها داده‌ شود14 عده ای اعتقاد دارند كه‌ مرزبندی‌ بین‌ اقتصاد اثباتی‌ و هنجاری‌ غیر ضروری ‌ بسیار مشكل‌ و احتمالاً غیرممكن‌ است15‌. گروهی نیز بر این باورند که تقریباً همه‌ احكام‌ اساسی‌ علم‌ اقتصاد به‌ گونه‌ای‌ تجویزی‌اند یعنی‌ می‌توان‌ گفت‌ اقتصادمشخصاً نه‌ علمی‌ اثباتی‌، نه‌ علمی‌ توصیفی‌، كه‌ علمی‌ هنجاری‌ یعنی‌ تجویزی‌ است‌16 دفتر همكاریهای ‌ حوزه‌ و دانشگاه، اقتصاد را تحت‌ سه‌ عنوان‌ اقتصاد تشریحی‌، اقتصاد تحلیلی‌ و اقتصاد تدبیری ‌مورد بررسی‌ قرار می‌دهد17 منظور از اقتصاد تشریحی‌ از دیدگاه‌ آنان‌ بخشی‌ از اقتصاد است‌ كه‌ به‌ صورت‌ امر و نهی‌هاو یا تفسیر و ارزیابی‌ آنها در یك‌ مكتب‌ ارائه‌ شده‌ است‌. و اقتصاد تحلیلی‌ را معادل‌ علم‌ اقتصاد می‌دانند كه‌ رفتارهای‌بشری‌ را در زمینه‌ تولید، توزیع‌ و مصرف‌، تجزیه‌ و تحلیل‌ می‌كند18 و اقتصاد تدبیری‌ را معادل‌ سیاست‌ اقتصادی‌دانسته‌ كه‌ هدف‌ آن‌ تدبیر جامعه‌ بر مبنای‌ قواعد اقتصاد تشریعی‌ برای‌ جهت‌ بخشیدن‌ به‌ وضع‌ اقتصادی‌ كشور و رفع‌مشكلات‌ و نابسامانیهای‌ اقتصادی‌ آن‌ است19 جامعیت‌ اسلام‌ جامعیت‌ و همه‌ جانبه‌ بودن‌ از ویژگیهای ‌ مسلم‌ آئین‌ اسلام‌ است‌ كه‌ دامنه‌ وسیع‌ آن‌ تمام‌ صحنه‌های‌ زندگی‌ بشر راشامل‌ می‌شود20 در باب‌ جامعیت‌ اسلام‌ لازم‌ است‌ به‌ چند مورد اشاره‌ شود. در روایات‌ از امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌السلام‌ نقل‌ است‌ كه‌ ایشان ‌ فرمود: تمام‌ احتیاجات‌ مردم‌ در دین‌ اسلام‌ وجود دارد و مسئله‌ای‌ نیست‌ كه‌ در آئین‌ اسلام‌ از آن‌ بحث‌ نشده‌ باشد حتی‌ دیه‌ خراش21‌. در نهج‌البلاغه‌ این‌ طور می‌خوانیم‌: پیامبر اسلام‌ با تصدیق‌ و اعترافی‌ كه‌ در دست‌ داشت‌ با نور هدایت‌ برانگیخته ‌شد آن‌ نور هدایت‌ قرآن‌ است‌. از او بخواهید تا گویا شود ولی‌ او سخن‌ نخواهد گفت‌ و من‌ شما را از آن‌ آگاه‌ می‌سازم‌. بدانید این‌ اخبار گذشته‌ و آینده‌ و درمان‌ دردهای ‌ شما و تنظیمات‌ معیشت‌ زندگی‌ و روابط‌ شما در آن‌ است22‌. از مجموع‌ مطالعات‌ و بررسی‌ها فهمیده‌ می‌شود كه‌ شریعت‌ اسلام‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ زندگی‌نظامی دارد. اگر دین‌ برای‌ كوچكترین‌ مشكلات‌ زندگی‌ حتی‌ خراش‌ حكمی‌ دارد مگر می‌شود درخصوص‌ مسائل ‌اقتصادی‌ و معیشتی‌ مردم‌ كه‌ بسیار با اهمیت‌تر است ‌ بی‌تفاوت‌ باقی‌ بماند؟ بنابر موارد فوق ‌الذكر به‌ نظر می‌رسد نگرش‌ اسلام‌ بر اقتصاد از نوع‌ نگرش‌ سیستمی‌ است‌. به‌ این معنی‌ كه‌ اقتصاد دراسلام‌ بخشی‌ از مجموعه‌ نظاماتی‌ است‌ كه‌ با یكدیگر ارتباط‌ تنگاتنگ‌ و سیستمی‌ دارند‌و هر روز با پیشرفت‌ تكنولوژی ‌این ‌‌ارتباطات‌ پیچیده‌تر می‌شود. دیدگاه‌ اسلام‌ به‌ اقتصاد یك‌ دیدگاه‌ یكسو نگرانه‌ و اقتصادی صرف‌ نیست‌ بلكه‌ با توجه‌ به‌ جامعیت‌ اسلام‌، اقتصادی ‌مورد نظر است‌ كه‌ با فرهنگ‌، جامعه‌، حقوق‌، روابط‌ بین‌الملل‌ و; در ارتباط‌ است‌. كما اینكه‌ امروزه‌ نیز بحثهای‌ مربوط‌ به‌ارتباط‌ اقتصاد با صنعت‌، محیط‌ زیست‌، بهداشت‌ و; در اكثر جوامع‌ در حال‌ بحث‌ و بررسی‌ است23 اقتصاد اسلام‌ صرفاً در حد چند توصیه‌ اخلاقی‌، اجتماعی‌ و عبادی‌ نیست‌. در عین‌ حال‌ كه‌ در اقتصاد اسلامی‌ همه ‌موارد فوق‌ وجود دارد و به‌ همین‌ دلیل‌ ارتباط‌ اقتصاد اسلامی‌ با اخلاق‌، اجتماعیات‌، عبادات‌ و; بسیار زیاد است‌ و همه‌اینها دلیل‌ بر جامعیت‌ اقتصاد اسلامی‌ است‌. آنچه‌ در قرآن‌ و مكمل‌ آن‌ در احادیث‌ آمده‌ را می‌توان‌ اصول‌ كلی‌ مكتبی‌تلقی‌ نمود. هر مكتب‌ اقتصادی‌ و از جمله‌ مكتب‌ اقتصادی‌ اسلام‌ شامل‌ مجموعه‌ای‌ از رهنمودهای‌ كلی‌ و باید و نبایدهای‌مكتبی‌ است‌ كه‌ متضمن‌ حصول‌ اهداف‌ مكتب‌ در بعد اقتصاد می‌باشد نظیر حرمت‌ ربا24، نفی‌ استثمار و بهره‌كشی‌انسان‌ از انسان‌، نفی‌ ضرر و زیان25، نفی‌ تمركز مال‌ و ثروت‌ نزد عده‌ای‌ خاص26 و از این‌ قبیل‌. مجموعه‌ این‌ امر ونهی‌های‌ مكتبی به هیچوجه‌ نشانگر چارچوب‌ دقیق‌ عملكرد سیستم‌ اقتصادی نیست‌. سیستمی‌ كه‌ در آن‌ همه‌ اجزای اقتصادهماهنگ‌ در ارتباط‌ با هم‌ و منظم‌ عمل‌ نموده و در عین حال همه اهداف مکتب را در بعد اقتصادی تأمین کند. به عنوان مثال در هیچ مکتبی روش‌ مبارزه‌ با حرمت‌ ربا یا نحوه جلوگیری از استثمار مشخص‌ نشده‌ است‌. مكانیسمی‌ كه‌ در عین‌ پرهیز از ربا، استثمارو حق کشی، بتواند شكوفائی،‌ رشد و توسعه‌ اقتصادی‌ را نیز بدنبال‌ داشته‌ باشد. همچنین‌ ‌روش یا الگویی برای عملکرد ‌ سیستم‌ بانكی‌ منسجم‌ و هماهنگ‌ كه‌ در عین‌ تشویق و تسهیل‌ فعالیتهای‌ اقتصادی‌ بتواند هماهنگی‌ لازم‌ را در ‌بازارهای‌ كار و سرمایه‌، كالا و خدمات‌ ایجاد كند در منابع‌ مكتبی‌ وجود ندارد. زیرا ‌ مكتب‌ خط‌ مشی‌ كلی‌ مسائل‌ راتعیین‌ می‌كند و در حد كلیات‌ باقی‌ می‌ماند در حالی‌ كه‌ جزئیات‌ رنگ‌ و بوی‌ زمان‌ و مكان‌ به‌ خود می‌گیرند. به‌ این‌ترتیب‌ نوعی‌ عدم‌ ارتباط‌ و انسجام‌ بین‌ احكام‌ ثابت‌ مكتب‌ وتعینات‌ مسائل‌ كلی‌ در طی‌ زمان‌ و در جوامع‌ مختلف‌ به‌چشم‌ می‌خورد كه‌ لازم‌ است‌ به‌ شكلی‌ حل و فصل‌ شود. این‌ امر با توجه‌ به‌ اینكه‌ بین‌ احكام‌ (مكتب‌) اسلام‌ ارتباط‌ وجود دارد، به‌ این‌ مفهوم‌ كه‌ حكمتی‌ در ماورای همه‌ احكام‌ اسلامی‌ قرار دارد و آن‌ اداره‌ كامل‌ نظام‌ اقتصادی‌ با توجه‌ به‌ آرمانهای ‌مكتبی‌ است که در سیستم‌ اقتصاد اسلامی‌ قابل‌ حل‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر تنها از طریق‌ سیستم‌ اقتصادی‌ است‌ كه ‌می‌توان‌ هماهنگی‌ و انسجام‌ لازم‌ را بین‌ احكام‌ مكتبی‌ و مسائل‌ مبتلا به‌ جاری‌ برقرار كرد. سابقه نگرش سیستمی‌ به اقتصاد اسلامی اندیشه‌ سیستمی‌ برخلاف‌ تفكر تجزیه‌ گرایانه‌ یاعنصرگرایانه‌ كه‌ برای‌ عناصر بنیادی‌ اصالت‌ قائل‌ بوده‌ است‌ كل‌ هر پدیده‌ را اساس‌ كار قرار می‌دهد. از این دیدگاه‌ یك‌ ‌ «سیستم‌» خود دارای‌ شخصیت‌ و رفتاری‌ است‌ كه‌ در عناصر متشكله‌ آن‌ وجود ندارد وفقط‌ در قالب‌ مجموع‌ آن‌ عناصر و به‌ صورت‌ كلی‌ تبلور تجلی‌ می‌كند27 هدف‌ اصلی‌ نگرش‌ سیستمی‌ دستیابی‌ به‌ تبیین‌ جامعی‌ از جهان‌ و پدیده‌های‌ آن‌ است‌. معتقدین‌ این‌ نظریه‌ بر این باورند كه‌ یك‌ ارگانیسم،‌ صرفاً مجموع‌ عناصر جداگانه‌ نبوده‌ بلكه‌ سیستمی‌ است‌ كه‌ دارای‌ نظام‌ و كلیت‌ می‌باشد. این‌ سیستم‌بجای‌ آنكه‌ مانند اجسام‌ ظاهراً متشكل‌ از تعدادی‌ اتم‌ باشد، موجودیتی‌ شبیه‌ شعله‌ و یا بلوری‌ است‌ كه‌ مرتباً در حال‌تغییر و تبدیل‌ است28 نگرش‌ سیستمی‌ به‌ اقتصاد اسلامی‌ یا به‌ عبارت‌ دیگر سیستمی‌ دیدن‌ اقتصاد اسلامی‌ مسئله‌ جدیدی‌ نیست‌ بلكه‌بعضی‌ از اقتصاددانان‌ مسلمان‌ در گذشته‌ نیز بدان‌ توجه‌ داشته‌اند. لیكن‌ تأكید زیادی‌ بر آن‌ نكرده‌اند و بعضاًسیستم‌ را با مكتب‌ مترادف‌ گرفته‌اند و به‌ نقش‌ و جایگاه‌ این‌ نوع‌ نگرش‌ در اقتصاد اسلامی‌ آنچنان‌ كه‌ باید نپرداخته‌اندو متعاقب‌ آن‌ نیز به‌ الزاماتی‌ كه‌ این‌ نوع‌ نگرش‌ بدنبال‌ دارد توجه‌ نكرده‌اند. در ذیل‌ به‌ بعضی‌ از این‌ موارد اشاره‌ می‌شود. دفتر همكاریها، نظام‌ اقتصادی‌، سیستم‌ اقتصادی‌ و مكتب‌ اقتصادی‌ را به‌ جای‌ یكدیگر به‌ كار می‌برد و نظام‌اقتصادی‌ را بیان‌ كننده‌ این‌ می‌داند كه‌ وضعیت‌ اقتصادی‌ موجود مطلوب‌ است یا نامطلوب‌ و وضعیت‌ مطلوبی‌که ‌برای‌ تأمین‌ عدالت‌ در نظر گرفته‌ است‌، چگونه‌ است29؟ به‌ اعتقاد آنان‌ نظام‌ اقتصادی‌ براساس‌ ارزشهای‌ مورد نظر یك ‌جامعه‌ در بعد اقتصادی‌ عدالت‌ اجتماعی‌ شكل‌ می‌گیرد.آنها نیز این تعریف را از شهید صدر گرفته اند که می گوید: فكر عدالت‌ حد فاصل‌ علم‌ و نظام‌ اقتصادی‌ و علامت‌ فارقی‌است‌ كه‌ بوسیله‌ آن‌ افكار مربوط‌ به‌ نظام‌ اقتصادی‌ از نظریات‌ علمی‌ تمیز داده‌ می‌شود30 بعضی مشخصه‌ اصلی‌ هر نظام (سیستم)‌ را نوع‌ قوانین‌ و مقررات‌ و نحوه‌ تصمیم‌گیریهای‌ فردی‌ و جمعی‌ در آن‌ می‌دانند ووظیفه‌ اصلی‌ هر نظام‌ را ایجاد هماهنگی‌ و توازن‌ میان‌ نهادهای‌ مختلف‌ برای‌ حركت‌ از وضع‌ موجود به‌ سمت‌ مطلوب‌می‌دانند31 آیت الله معرفت معتقد است که اسلام در هر بعدی از زندگی بشر دارای مبانی خاصی است. مبانی اقتصاد از مکتب گرفته می شود اما نظام را باید بسته به شرایط مختلف زمانی و مکانی تنطیم و طراحی کرد32 عده ای از دانشمندان نظام‌ اقتصادی‌ را تحت‌ تأثیر ایدئولوژی ‌ می‌دانند و سه‌ مشخصه‌ اصلی‌ هر نظام‌ یا سیستم‌اقتصادی‌ را ایدئولوژی‌، نهادها و مقررات‌ حاكم‌ می شمارند. به‌ نظر آنها اقتصادها برحسب‌ آنكه‌ تابع‌ كدام‌ ایدئولوژی‌ باشند، نهادهای‌ متفاوتی‌ را بوجود می‌آورند و قواعد متفاوتی‌ را در ارتباط‌ با رفتارهای‌ اقتصادی‌ سامان‌ می‌دهند33 گروهی دیگر ویژگیهای‌ نظامهای‌ اقتصادی‌ مختلف‌ را در سه‌ مقوله‌ چگونگی‌ مالكیت‌ منابع‌ تولید، گونگی‌تصمیم ‌گیری‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ اقتصادی‌ و ماهیت‌ انگیزه‌های‌ پیشنهادی‌ به‌ مردم‌ می‌دانند34 در حالی که نویسنده ای دیگر معتقد است: در بررسی‌ یك‌ نظام‌ نباید یك‌ جزء را از اجزاء دیگر مجموعه‌ جدا كرد و تنها مورد بررسی‌ قرار داد زیرا اطلاع‌ برمجموعه‌ عظیم‌ شبكه‌های‌ اتصالاتی‌ مستقیم‌ و غیر مستقیمی‌ كه‌ یك‌ جزء را احاطه‌ كرده‌ است‌ امكان‌ دیدن‌ تصویرجامع‌ و كلی‌ نظام‌ را میسر می‌سازد و موجب‌ می‌شود تا نقش‌ هر یك‌ از اجزا و كارآیی‌ آن‌ در رسیدن‌ و دستیابی‌ به‌ اهداف‌نظام‌ بخوبی‌ درك‌ شود35 عده ای نیز بر این باورند که: ( سیستم)‌ اقتصاد‌ عبارت‌ از اسلوبی‌ است‌ كه‌ جامعه‌ ترجیح‌ می‌دهد در حیات ‌ اقتصادی‌ و حل‌ معضلات‌ عملی‌خویش‌ از آن‌ پیروی‌ كند36 جمع‌بندی‌ و نتیجه‌گیری‌ با توجه‌ به‌ مباحث‌ گذشته به طور اجمال‌ می‌توان‌ گفت: ‌1ـ علم‌ اقتصاد به‌ بررسی‌ روابط‌ بین‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ می‌پردازد و چگونگی‌ روابط‌ بین‌ پدیده‌های‌ اقتصادی‌ رامورد بحث‌ و بررسی‌ قرار می‌دهد. چون علم‌ اقتصاد از نوع‌ علوم‌ اجتماعی‌ است‌ و مسائل‌ علوم اجتماعی‌ تحت‌ تأثیر شرایط مختلف‌ محیطی‌، فرهنگی‌و اجتماعی‌ درجه ‌تحقق شان كمتر و بیشتر می‌شود و نوع‌ ظهور و تجلی‌ آنها در جوامع‌ مختلف ‌ متفاوت‌ است‌. اما ‌وجه ‌ غالب‌ در این‌ مسائل‌ این‌ است‌ كه‌ نوعی‌ روابط علّی‌ بین‌ متغیرهای اقتصادی وجود دارد. ادامه خواندن مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي‌

نوشته مقاله علم اقتصاد، مکتب اقتصادي و سيستم اقتصاد اسلامي‌ اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>