nx دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
محاسبه بازده خصوصی سرمایه انسانی در ایران
چكیده: یكی از موارد مهم قابل بحث در جامعه امروزی ارتباط تحصیلات با درآمد است كه اقتصاددانان از آن بـه عـنوان بُعد خـرد سرمایه انسانی یاد میكنند ( بُعد كلان آن نقش تحصیلات در رشد اقتصادی است) . براین اساس از ابزار متداول و مرسوم برای تخمین چنین رابطهای یعنی توابع درآمدی استفاده شد. این توابع كه اولین بار توسط مینسر مورد توجه قرار گرفت اثر تحصیلات و تجربه كاری را بر درآمد شاغلین نشان می دهد. این مقاله نیز كه حاصل یك كار پژوهشی تحت همین نام می باشد به برآورد تأثیر چند متغیر كه همگی نشاندهنده سرمایه انسانی هستند بر روی درآمد
پرداخته است. علاوه بر نتایج جزیی (شامل جنس، مكان زندگی، محل اشتغال و …) كه در مقاله آورده شدهاند، نتیجه كلی این بود كه تأثیر تحصیلات و تجربه بر درآمد افرادِ با تحصیلات و تجربه بالا نسبت به افراد با تحصیلات و تجربه كمتر، بصورت فزاینده می باشد. یعنی رابطه عكس بین تحصیلات و تجربه ( كه به نوعی تعیین كننده سرمایه انسانی هستند) با درآمد وجود ندارد. لغات كلیدی: سرمایه انسانی، توابع درآمدی، نرخ بازده آموزش، توابع درآمدی سرمایه انسانی.
Key Words: Human Capital, Earning Functions, Education Rate of Return, Human Capital Earning Functions (HCEF)
مقدمــه: سؤالاتی كه امروزه برای افراد جامعه بویژه جوانان درسن كار وبخصوص جویای كار مطرح است اینست كه آیا دنبال آموزش بیشترباشند و یا سعی كنند جذب بازاركار شوند. ویا اینكه تلاش كنند جذب بخش خصوصی شوند و یا دولتی و ……. . درحقیقت آنها بدنبال كسب درآمد بیشتردرطول دوره كاری خود میباشند وبنابراین باید بررسی شود كه چه عواملی براین درآمدها مؤثراست و یا اینكه ساختار درآمدهای كاری (دستمزدها) چگونه است؟ برای تحلیل عوامل مؤثر بردرآمدهای كاری از ابزار مرسوم ومتداول و درعین حال مهم «توابع درآمدی» (Earning Function) استفاده میشود. دراین توابع عوامل مهم مؤثر بردرآمدها موردبحث و تجزیه وتحلیل قرارخواهند گرفت وازآن جمله است آموزش و تجربه كه درادبیات امروزی رشد اقتصادی و توابع درآمدی ازآنها بهعنوان سرمایه انسانی یاد میشود. ازآنجا كه یكی ازعوامل بسیارتأثیرگذار درتحلیلهای سرمایهگذاری آموزشی، سرمایه انسانی میباشد لذا اندك صحبتی ازسرمایه انسانی نیز ضروری بهنظر میرسد.
سرمایه انسانی كه عبارتست از نهادینه شدن دانش درانسان و همچنین ابعاد مختلفی نظیر آموزش، بهداشت، تجربه و… را دربرمیگیرد از دو بُعد قابل بررسی است. نقش سرمایه انسانی دررشد اقتصادی بُعد كلان آن میباشد. دربازده خصوصی آموزش (بُعدخرد)، جنبه درآمدی مورد بحث قرار میگیرد و دراین موارد از توابع درآمدی كه ابزار متداول این بررسی میباشد، استفاده میكنند. درحقیقت توابع درآمدی یك ابزار ساده و درعین حال انعطافپذیر برای تحلیل سرمایهگذاری در آموزش میباشد. برخلاف كارهای انجام شده توسط شولتز، دنیسون و گریلیچز كه تئوری سرمایه انسانی را در بهرهوری و رشد اقتصادی بكار بردند (بُعد كلان)، افرادی نظیر ژاكوب مینسر، گری بكر و پیروانش یك تئوری عمومی ارائه دادند كه تمركزش برارتباط بین سرمایه انسانی و درآمد نیروی كاربود (بُعد خرد). مینسر و بكر طی بیست سال هزینه های قابل ملاحظه سرمایهگذاری برفرد را معلوم كردند (شامل هزینه زمان)، سرمایهگذاریهای مدرسه ای و بعدازمدرسه ای را تحلیل كردند، قوانین بهینه یابی انتخاب اینچنین سرمایهگذاری را فرمولبندی كرده و نهایتاً ارتباط بین دستمزدها و شقوق متفاوت سن، شغل (حرفه) و آموزش را تخمین زدند كه درحقیقت جنبه مهم مورد بحث این مقاله نیز انجام این تخمین وتحلیل آن میباشد.
توابع درآمدی: ارتباط بین آموزش و دستمزد یكی ازمهمترین مطالعات دراقتصاد كار میباشد. محققین از دهه 1970 بین دستیابی به آموزش و دستمزد ارتباط مثبت ومحكمی دركشورهای متفاوت پیدا كردند. نقطه شروع بیشتراین تحقیقات به فرمولبندی مینسر (Mincer 1974) برمیگردد كه درآن سرمایه انسانی نقش اصلی را بازی میكند توابع درآمدی ابزار اصلی این تحلیل میباشد. ازآنجائیكه هردو سرمایه انسانی و فیزیكی درگیرهزینهها و درآمدهای محتمل آینده میشود، ممكن است یك تقارن و تناسبی بین این دومفهوم بوجود آید. درحقیقت سرمایه انسانی تخمینی از توانایی یك شخص درایجاد درآمد كاری است.
تخمینهای سرمایه انسانی دراقتصاد برای تعیین پویایی درآمدهای ناشی از اشتغال (توابع درآمدی)، تحلیل توزیع درآمد، بررسی رشد اقتصادی و اندازهگیری هزینههای اجتماعی مهاجرت بكار برده میشوند. اما علیرغم تعریف گسترده و مشخص، دربیشترمطالعات تجربی سرمایه انسانی منحصراً بوسیله سطح آموزش تخمین زده میشود. مشكل اساسی دراین بحثها اندازهگیری سرمایه انسانی و اجزاء متشكلّه آن است. موارد مهم و قابل استفاده از توابع درآمدی یكی از تحلیل نرخ بازده تحصیلات و دیگری در تحلیل توزیع درآمد میباشد، و چون با بحث اصلی مقاله ارتباط چندانی ندارد از توضیح آنها خودداری میكنیم.
عوامل مؤثر دردرآمدهای فردی: چه عواملی درتعیین درآمدهای شخصی مؤثراست؟ آیا تواناییهای ذاتی بیشتراست یا تحصیلات بالاتر نیز به درآمدهای بیشتر میانجامد. جواب سؤالاتی ازاین قبیل درچارچوب «توابع درآمدی» تجلی پیدا میكند. و این توابع قصد دارند تا ارتباط تنگاتنگی را كه بین سطح درآمد افراد و متغیرهایی نظیر تحصیلات، تجربه، توانایی فردی، موقعیت اجتماعی ـ اقتصادی وجود دارد را نشان دهند.ازتوابع درآمدی برای توضیح تفاوت دردرآمدها استفاده میكنیم. براساس نظریه سرمایه انسانی، درآمدها، مستقیماً ازتفاوت ویژگیهای شخصی افراد ناشی میشود. مهمترین این ویژگیها عبارتند از: سالهای تحصیلی، كیفیت تحصیلی، میزان تجربه كاری، تواناییهای ذاتی، پشتوانه خانوادگی و یا موقعیت اجتماعی اقتصادی والدین و… .
yt : درآمدS : سالهای تحصیلSq : كیفیت تحصیلT : مدت آموزش ضمن خدمتA : تواناییهای شخصی F : موقعیت اقتصادی ـ اجتماعی
U : سایرمتغیرها
ـ نارسایی های عمده توابع درآمدی: توابع درآمدی برای توضیح نابرابری درآمدها، هنوز درمراحل اولیه توسعه خود میباشد. این توابع فقط طرف عرضه ویژگیهای شخصی افراد را دربازاركار مطالعه میكنند و با چگونگی تقاضای نیروی كار ارتباطی ندارند. ازطرفی اطلاعات اكثرمتغیرهای مهم دردسترس نیست و بنابراین از شاخصهای نماینده استفاده میشود اما اینكه كدامیك از شاخصها از قابلیت اعتماد بیشتری برخوردارند، معلوم نیست. مثلاً پیشبینیهای نظری به مقایسه جریانهای درآمدی درطول عمر میپردازند اما چون اطلاعات معمولاً كم است، به مقایسه درآمد افراد، با كیفیت های متفاوت و بصورت مقطعی پرداخته میشود. بهرحال اساسیترین مشكل این است كه عوامل تعیین كننده درآمدها بقدری بهم وابسته و دره
م پیچیده میباشند كه كمترتحلیل آماری توانسته سهم دقیق هریك ازمتغیرها را تخمین بزند.1ـ برخی ازمتغیرهای ساختاری، مدل معادلات همزمان را چنان ساده میگیرد كه اهمیت تأثیراین
متغیرها درتوضیح تفاوت درآمدها زیرسؤال میرود. مثل نادیده گرفتن ویا كم انگاشتن توانایی فردی.2ـ شاخصهای نماینده مورداستفاده دراین توابع بعنوان متغیرهای مدل بسیاركم هستند.3ـ اتكاء بیش ازحد به آمارهای مقطعی. درحالیكه روند تغییرات متغیرها را میتوان با سری زمانی بهتر توضیح داد. اما بهرحال باوجود نقاط ضعف توابع درآمدی، این توابع توانستهاند بعنوان یك ابزارمهم در تجزیه وتحلیل ارتباط بین درآمد و میزان تحصیلات، به پیشرفتهای قابل ملاحظهای نائل شوند.
ـ روشهای محاسبه بازده خصوصی سرمایه انسانی:1ـ روش هزینه ـ فایده : دراین روش ابتدا ارزش حال درآمدهای آتی حاصل ازآموزش را با ارزش حال هزینههای انجام
شده برای آموزش مقایسه میكنند. اگرارزش حال درآمدها بیشتراز ارزش حال هزینهها شد فرد اقدام به هزینه جهت آموزش بیشترمیكند. مجموع درآمدها ازفرمول زیربدست میآید:
و مجموع هزینه ها نیز بشكل زیر:دراین فرمولها r نرخ بازدهی (پولی) خصوصی آموزش، Ytدرآمدخالص حاصل شده درزمان t و Ct هزینه در زمان t می باشد.
2ـ روش توابع درآمدی (نرخ بازدهی آموزش):
این روش كه ابتدا توسط مینسراستفاده شد به این صورت است كه فرض میشود درآمد انتظاری فرد تابعی ازسرمایهگذاری درآموزش است. اگردرآمد فرد تابع تولید شخصی او باشد، تولید شخصی تابعی از تحصیلات كسب شده، تجربه كاری و سایرمتغیرهای مرتبط با درآمد است. مینسر تابعی تشكیل داد كه به آن تابع درآمدی گفته میشود و درواقع توابع درآمدی یك ابزار ساده وانعطافپذیر برای تحلیل سرمایهگذاری درآموزش است. شولتز، دنیسون و گریلیچز تئوری سرمایه انسانی را دربهرهوری و رشد اقتصادی بكار بردند. ژاكوب مینسر وگری بكر و پیروانش یك تئوری عمومی ساختند و برارتباط بین سرمایه انسانی و درآمد نیروی كار تمركز كردند. مینسر و بكرطی بیست سال، هزینه های قابل ملاحظه سرمایهگذاری برفرد را معلوم كردند، سرمایهگذاری مدرسهای و بعدازمدرسهای را تحلیل كردند و قوانین بهینه یابی انتخاب اینچنین سرمایهگذاری را فرمولبندی كرده وارتباط بین دستمزد و شقوق متفاوت سن، شغل و آموزش را
تخمین زدند. دردهه 1970، افزایش توجه محققان واقتصاددانان به تحلیل ارتباط بین توزیع درآمد و سـرمایه انـسانی كارهـای با ارزشـی بـوجـود آورد كه ازجمله آنان: گریلیچز و ماسون (1972)، ولـچ (1975)، بلاگ (1976) و روزن (1977) میباشـند. این تئـوری بوسیله مدرسه شیكاگو ( Chicago. School) ( توسعه یافت كه متفاوت ازتئوریهای كلاسیك است. درواقع شرط اصلی (لازمه) رفتارمنطقی افراد، این تئوری است. سرمایهگذاری برروی انسان برطبق اینچنین فرضیاتی شكل میگیرد. نتیجه انتخاب عقلایی كه بوسیله فرد و یا خانوادهاش انجام میگیرد با بهینه كردن درآمدهای آینده نهایی میشود.
این انتخاب (سرمایهگذاری برای آموزش) برپایه ارزشهای واقعی درآمدهای محتمل درآینده كه با یك نرخ تنزیل شده است، انجام میگیرد. روزن (1977) نشان داد كه تئوری سرمایه انسانی جدید، توجه را ازحقوق به چرخه درآمدهای زندگی كاری انتقال میدهد. درواقع قلب تئوری درآمد دائمی، سرمایه انسانی است. تحقیقات چهل سال گذشته برهزینههایی تمركز داشته است كه میتوانسته بربهرهوری فرد درآینده و نتیجتاً توانایی تولید (درآمد) تأثیرگذار باشد. این عوامل شامل: مهاجرت، بهداشت، مدرسه، جستجوی شغل، ارزیابی اطلاعات، سرمایهگذاری درپیش دبستانی، خانواده وجمعیت است. بهرحال اكثرمقالات ونوشتههای منتشرشده براین مسئله تأكید دارد كه آموزش كلید اصلی تعبیر و تفسیرسایراشكال اثرات سرمایهگذاری است. بلاگ (1976) اظهار داشت كه نقطه اصلی تئوری سرمایه انسانی آموزش است، و علیرغم سایرموارد بیان شده، وابستگیاش غیرقابل تكذیب است. تحصیلات وتشكیل سرمایه انسانی ابزارسیاسی كنترل شده هستند و به همین دلیل قابل ملاحظه میباشند. به این دلایل، اغلب و بطورناصحیح وغلط، تئوری سرمایه انسانی بعنوان مترادف سرمایهگذاری درآموزش مورداستفاده قرارگرفته است. بیشتركارهای اخیربرتخمین تابع درآمدی تمركزیافتهاند كه به شكل زیرمیباشد:
دراینجا Y میتواند نرخ های دستمزد و یا درآمد باشد.S : تحصیلات (معمولاً سالهای تحصیلی كامل شده)A : متغیری است درارتباط با توانایی فرد كه معمولاً غیرقابل مشاهده است Z : مجموعهای ازمتغیرهایی كه فرض میشود بردرآمد اثردارند و برای هرفرد متفاوت استUi: جزء اخلال یعنی عواملی كه بردرآمد اثردارند اما مستقل از Z توزیع شدهاند.i : نماینده برای یك فرد مشخص درنمونه قبل از1960 درمیان اقتصاددانان تصور براین بود كه تقاضا برای آموزش اجباری مانند تقاضا برای یك كالای مصرفی است، و به همین دلیل به ذوق و سلیقه ودرآمد خانوار و قیمت تحصیل (هزینه شهریه) بستگی دارد. مطالعات بكر (1962)، هانوك (1967) و هانسن (1963) با این تحلیل شروع شد كه تحصیلات یك
نوع سرمایهگذاری است و توابع درآمدی بصورت آماری وكاربردی بعنوان تخمینی ازنرخ بازدهی آموزش توسط روزن (1977) بكارگرفته شد.
ـ توابع درآمدی سرمایه انسانی: «توابع درآمدی سرمایه انسانی» (HCEF) یك ابزاراساسی درتحقیقات، برای دستمزدها و درآمدها دراقتصادهای توسعه یافته ودرحال توسعه بوده است. و به دفعات درسیاستگذاری آموزشی بكاربرده شده برپایه تخمینهای نرخ بازدهی تحصیلات بكاربرده شده (بعنوان مثال نگاه كنید به : ساخاراپولوس وماتسون، 1996) خصوصیت اساسی HCEF اینست كه لگاریتم طبیعی درآمدها را به سرمایهگذاری درسرمایه انسانی ارتباط میدهد، از قبیل سالهای تحصیلات و سالهای تجربه كاری. تابع درآمدی سرمایه انسانی چندین خصوصیت قابل ملاحظه دارد ازجمله :1ـ HCEF یك شخصیت وهویت ویژه نیست و از یك شخصیت و هویت مشتق شده است. بعنوان نتیجه، ضرایب معادله دارای یك تفسیراقتصادی است.
2ـ بدلیل وجود چولگی (Skewness) مثبت درآمدها و افزایش نابرابری در درآمدها همچنانكه سطح تحصیلات افزایش مییابد، با استفاده ازلگاریتم طبیعی درآمدها، واریانس باقیماندهها درHCEF كمترازواریانس ناهمسانی بوده وتوزیع باقیماندهها به توزیع نرمال نزدیكتر میشود.3ـ HCEF یك استفاده كننده كارآ از دادههاست. یعنی اگرچه دادههای درآمدی، سالهای تحصیل و سالهای ترك تحصیل به آسانی دردسترس است، اما دادههای مربوط به هزینه های تحصیل فردی به آسانی دردسترس نبوده اما HCEF كارآترین استفاده را از دادههای موجود خواهد داشت. توابع درآمدی به گونهای عمل میكند كه ارتباط بین درآمد و سرمایهگذاری درسرمایه انسانی را ازیك طرف با ارتباط بین لگاریتم طبیعی درآمدها و سالهای سرمایهگذاری درتحصیلات ازطرف دیگرهمراه میكند.
4ـ توابع درآمدی سرمایه انسانی قابل انعطاف هستند، بطوریكه به متغیرهای اضافی اجازه میدهد درمدل وارد شوند.5ـ و بالاخره، ضرایب توابع درآمدی سرمایه انسانی دربررسیهای مختلف قابل استفاده وتفسیرمیباشند مثلاً بصورت مقطعی (بررسی كشورها دركنارهم) و یا بصورت سری زمانی (برای دهههای مختلف). یك ویژگی توابع درآمدی سرمایه انسانی، استفاده متعددش درتخمین نرخ بازدهی آموزش از تحصیلات است. ضریب متغیرتحصیلات اغلب بعنوان نرخ بازدهی تحصیلات تفسیرمیشود (بعنوان مثال ساخاراپولوس و ماتسون 1996، رام 1996، روزن 1987 وویلیز 1986). دربعضی شرایط این تفسیرممكن است صحیح باشد و دربرخی شرایط خیر.
ـ تابع درآمدی مینسر: دریك اقتصاد كه شاغلان آن فقط درسالهای تحصیل (S) ، سن (t) و تجربه كاری (X) تفاوت دارند (سالهای تجربه بصورت فرمول x=t-s-b تعریف میشود كه عبارتست ازسن شروع مدرسه كه معمولاً عدد شش را برمیگزیند)، تابع درآمدی كه درقبل توضیح داده شد یعنی (S,A,Z) Y=f میتواند بصورت زیر بازنویسی شود
دراینجا u یك باقیمانده است با میانگین صفر و یك شكل تبعی است.ویلیز (1986) اشاره داشت كه اگرنرخ رشد y درهرسطح مشخصی ازتحصیلات (S)، مستقل ازسطح تجربه كاری است پس معادله فوق میتواند بشكل مجزای زیردرآید:وبرطبق ارزش حال درآمدهای دوره زندگی، معادله بصورت زیر فرض میشود:شكل اولیه این فرمول بصورت بوده است كه درآن V(s) ارزش تنزیل شده درآمدهای آینده برای هرسطح مشخص ازتحصیلات S و نرخ بهره r میباشد. متغیرهای r,A و Z برونزا فرض میشوند. بنابراین دراین مدل ساده تنها متغیرتأثیرگذار برارزش سرمایه انسانی S یا تحصیلات میباشد.
نرخ نهایی بازدهی آموزش تخمین زده شده (f (s)) با فرمول زیر تشریح میشود:
مینسر در1974، ازاین مدل استفاده كرد بعنوان نقطه شروع مدل تحصیلات به شكل زیر:
ومقدمتاً سرمایهگذاریهای بعدازمدرسه توسعه یافت و به صورت یك فرم تبعی ویژه برای معادله (1) به شكل زیرتخمین زده شد كه نفوذ كارهای مینسر اغلب به «تابع درآمدی سرمایه انسانی»برمیگردد:كه دراینجاyx درآمد خالص پس از x سال تجربه است، ضریب 1B تخمینی ازنرخ بازدهی آموزشی است، و ضریب 2 B نیز سالهای تجربه را تفسیر میكند. ازآنجا كه مشاهده میشود درآمدها درطول دوره كاری بصورت مقعر است لذا متغیرسالهای تجربه را بصورت درجه 2 یعنی2 x آوردهایم. لازم به تذكراست كه این معادله را بشكل تعمیم یافته در قسمت برآورد بازده خصوصی سرمایه انسانی آورده و ضرائب آن را تعیین، تخمین وتفسیر خواهیم كرد.
ـ توصیف دادهها:
دراین تحقیق ازدادههای هزینه ـ درآمد خانوارها درسال 1380 كه توسط مركزآمارایران منتشر میشود استفاده شده است. تعداد نمونه 26961 خانوار است، اما ازآنجا كه میخواهیم رابطه درآمد فرد را با سایرمتغیرها بسنجیم، لذا ازمتغیر«تعداد شاغلین هرخانوار» فقط آنهایی كه یك نفر شاغل داشتهاند را آوردهایم با این فرض كه همان فرد شاغل سرپرست خانوار باشد چرا كه سایرمتغیرها درارتباط با سرپرست خانوار آورده شده است. برای توصیف دادهها توضیحات و جداول ذیل را آورده وتشریح میكنیم: تعداد كل افراد موردمطالعه دراین قسمت 14396 نفر بوده كه ازاین تعداد 6915 نفر (معادل 48 درصد) را روستائیان و 7481 نفر (معادل 52 درصد) را افراد شهری تشكیل دادهاند. همچنین 1038 نفر زن (2/7 درصد) و 13358 نفر (8/92 درصد) مرد بودهاند. هم چنین ازمیان 14398 نفر افراد نمونه 1/73 درصد باسواد و 9/26 درصد را بیسوادان تشكی
ل میدهند و احتمالاً این درصد بالای بیسواد بخاطر وجود درصد بالای افراد روستایی است و همانطور كه گفته شد 48 درصد افراد این نمونه روستایی بودند.
ادامه خواندن مقاله در مورد محاسبه بازده خصوصي سرمايه انساني در ايران
نوشته مقاله در مورد محاسبه بازده خصوصي سرمايه انساني در ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.