Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله  دوست يابي

$
0
0
 nx دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : دوست یابی اگر اندكی دقت كنید،متوجه خواهید شد كه شما آگاهانه یا نا خودآگاه به دنبال دوست یابی هستید. اما آیا تاكنون فكر كرده اید كه دوستی چیست و دوست حقیقی كدام است؟از آنجا كه انسان موجودی اجتماعی است،صرف نظر از اینكه در چه جامعه ای زندگی می كند طبعاً به دنبال یافتن یاران و دوستان و همراهانی برای خود می باشد. البته چون این گزینش در میان اقوام و ملل مختلف،شكلهای متنوعی پیدا می كند و با انگیزه های گوناگون و یا بر اساس احساسات متفاوت عقلانی،عاطفی و غیر از آن به وجود می آید؛تعاریف مختلفی نیز از این واژه ارایه شده است. گروهی دوستی را صرفاً به معنای همان (معاشرت) دانسته اند. گروهی دیگر بر این باورند كه دوستی عبارت است از پیدا شدن یك نوع ارتباط خاص كه در مقاطع مختلف و یا در زمانی خاص،میان افراد پیدا می شود. برخی دیگر معتقدند كه دوستی،یك نوع قرارداد اخلاقی است كه با انگیزه های خاصّ دنیوی و اخروی بین افراد به وجود می آید. به هر حال قبل از آنكه بدانیم دوست خوب كیست و دوست بد كدام است؛باید دید ما چه تعریفی از (دوستی) داریم زیرا دوستی هم می تواند صحیح و هم نا صحیح باشد. دوستی یعنی چه؟در تفسیر المیزان در توسیف كلمه ی (أخِلاء)،دوستی چنین تعریف شده است: كلمه ی أخِلاء جمع خلیل به معنای دوست است. و اگر دوست را خلیل گفته اند بدان جهت است كه آدمی،خُلّت یعنی حاجت خود را به او می گوید. و ظاهراً مراد از اخلاء،مطلقِ كسانی است كه با یكدیگر محبت می كنند. چه متقین و اهل آخرت كه دوستی شان با یكدیگر به خاطر خداست (نه به خاطر منافع مادی) و چه اهل دنیا كه دوستی هایشان به منظور منافع مادی است. (1)در كتاب المحجه البیضاء،دوستی چنین تعریف شده است:دوستی یعنی همنشینی،معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی كه به آنها علاقه و محبت دارد،زیرا با غیر دوست معمولاً كسی قصد معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت یا لِذاته است (2) و یا مجازی و واسطه ای است كه انسان به وسیله ی آن به دوست حقیقی برسد). (3) بنابراین دوستی ها ممكن است بر اساس منافع مادی و خواهش های نفسانی و اغراض و احساسات باشد و یا بر اساس یك انگیزه ی صحیح. با استفاده از آنچه گذشت،دوستی صحیح بر اساس معیارهای دینی را اینچنین تعریف می كنیم:محبت،علاقه،ارتباط روحی،حسن معاشرت و گفتگو میان دو فرد و یا بین افراد جامعه با ملاك صحیح و انگیزه ای الهی به طوری كه دوستان بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی و احتیاجات دنیوی و اخروی خود را تأمین كنند.دوستی حقیقیاین نوع از دوستی مخصوص اولیاء و مؤمنان واقعی است كه تمام ارادت و انس و محبت خود را نسبت به خداوند تبارك و تعالی و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) صرف نموده اند. آری اینان نخبگان عالم و كسانی هستند كه از غیر دوست رسته و به دوست پیوسته اند و آنچنان لذت این دوستی را چشیده اند كه حاضر نیستند دنیا و آنچه در آن است را با لحظه ای انس و محبت و مناجات با خدای تعالی و ارادت به ساحت معصومین (علیهم السلام) عوض كنند. زیرا آنان خود مصداق واقعی. (والَّذِینَ آمَنُوا أشَّدُّ حُبّاً لِلّه). (4)آنان كه ایمان دارند بیشترین محبت و عشقشان به خداست. فرازی از مناجاتمعلّمان بزرگ محبت و پرچمداران راستین عبودیت،ائمه ی هدی صلوات الله علیهم اجمعین هستند. در اینجا فرازی كوتاه از مناجات سید العارفین علی بن الحسین حضرت امام سجاد (علیه السلام) را می آوریم كه این جملات خود گویای آن است كه دوستان حقیقی كیان اند. لِقاؤكَ قُرَّهُ عَیْنی وَ وَصلُكَ مُنی نَفْسی وَ إلَیكَ شَوْقِی و فی مَحَبَتِكَ وَ لَهی و إلی هَواكَ صَابَتی وَ رِضَاكَ بُغْیَتِی وَ رُؤیَتُكَ حاجَتی وَ جِوارُكَ طَلِبَتِی وَ قُرْبُكَ غایَهُ سُؤالی وَ فی مُناجاتِكَ رَوْحی وَ راحتی وَ عِنْدَكَ دَواءُ عِلَّتِی وَ شِفَاءُ غُلَّتِی وَ بَرْدُ لَوْعَتی وَ لا تَقطَعنی عَنْكَ وَ لا تُباعدنی مِنْكَ یا نَعیمی وَ جَنَّتی وَ یا دُنیایَ وَ آخِرَتی. (5( نور چشمان من! لقاء تو،و آرزویم رسیدن به تو،و تمام اشتیاقم به تو،شیدایی من در محبت تو،و دوای دردهایم و شفای عطش تشنگی ام و خنكی دل سوخته ام همه نزد توست. پس مرا از خود جدا مكن و به هجرانم مبتلا مساز. ای نعمت و بهشت من و ای دنیا و آخرت من. كیست كه طعم حلاوت محبت تو را چشید و جز آن را طلب كرد و كیست كه به قرب تو مأنوس گردید،آنگاه از تو روی گرداند. ای به دیدار تو روشن دیده اموصل تو نور دل غمدیده امای به سویت اشتیاق جانی امعشق تو سرمایه ی حیوانی ام گرچه از عشق تو می سوزد دلمنیست جز مهر تو در آب و گِلممن ندارم حاجتی جز روی تومن نجویم مقصدی جز كوی تواز تو غیر از تو ندارم حاجتی جز به ذكر تو نبینم راحتیتشنه ام سیرابی ام در دست تستتابش و بینایی ام پابست تستای خدا نومید از آن نورم مكناز درِ خود دور و مهجورم مكنای تو هم دنیا و هم عُقبای منهم بهشت و هم بهشت آرای من (6)دوستی مجازیبر پایه ی آنچه تا بدین جا در تعریف دوستی گفتیم روشن می شود كه هر علاقه و محبتی كه انسان به غیر از خداوند تبارك و تعالی و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) دارد،دوستی مجازی است. حال اگر این دوستی برخاسته از خواهش های نفسانی و شر و فساد باشد رهزن آدمی است و انسان را به منجلاب فساد می كشد و اصولاً چنین دوست هایی ناپایدار خواهد بود.اما اگر این دوستی،دارای معیار صحیح بوده و از انگیزه ی الهی و فطرت انسانی نشأت گرفته باشد؛ضمن آنكه پایدار می ماند،سرانجام انسان را به سعادت رهنمون خواهد شد. بی شك یك مسلمان كه با نگاه دینی،روش زندگی خود را ترسیم می كند و تمام مراحل و ابعاد آن را حركت به سوی كمال می داند؛در انتخاب دوست- كه سهم عظیمی در سعادت و شقاوت دارد و نقش مهمی در زندگی ایفا می كند- دقت كامل را به عمل می آورد و دوستانی را جهت معاشرت و زندگی می گزیند كه در این مسیر یار و مددكار او باشند. در این صورت است كه این نوع دوستی و محبت مجازی،به بستر و واسطه ای برای رسیدن به آن حقیقت مطلق تبدیل می شود.بهترین دوستان نخستین نكته ای كه در اینجا باید بر آن تأكید شود این است كه دوستی و محبت دارای مراتب و درجاتی است. نباید تصور كرد كه دوستی بین افراد،یكسان است. حقیقت این است كه دوستان مراتب مختلفی دارند؛بعضی به عنوان دوست كامل شناخته می شوند زیرا از همه ی ویژگیها و شرایط یك دوست كامل برخوردارند و بعضی شرایط كمتری را در خود جمع كرده اند.با مطالعه ی احادیث و روایات هم به این مطلب پی می بریم كه دوستان به چند نوع تقسیم شده اند:الصَّداقَهُ مَحدُودَهُ فَمَنْ لَمْ تَكُنْ فیهِ تِلكَ الحُدُودِ فَلا تَنْسِبْهُ اِلی كَمالِ الصَّداقَهِ وَ مَنْ لَمْ یَكُنْ فیهِ شَی ءٌ مِنْ تِلكَ الحُدُودِ فَلا تُنْسِبْهُ إلی شَی ءٍ مِنَ الصَّداقَهِ أوَّلُهَا أن یَكُونَ سَریرَتُهُ وَ علانیَتُهُ لَكَ واحِدَهً وَ الثَّانِیَهُ أنْ یَری زَیْنَكَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَكَ شَینَهُ وَ الثَّالِثَهُ أنْ لا یُغُرَّهُ عَنْكَ مالٌ وَ لا وِلایَهُ والرّابِعَهُ أنْ لا یَمْنَعَكَ شَیئاً مِمّا تَصِلُ إلَیْهِ مَقْدِرَتُهُ وَ الْخامِسَهُ أنْ لا یُسْلِمَكَ عِنْدَ النَّكَبات. (7)امام صادق (علیه السلام) فرموده است: دوستی و رفاقت حدودی دارد.كسی كه واجد تمام آن حدود نیست،دوست كامل نیست و آن كس كه دارای هیچ یك از آن حدود نباشد اساساً دوست نیست.اوّل آنكه: ظاهر و باطن رفیقت نسبت به تو یكسان باشد.دوّم آنكه: زیبایی و آبروی تو را جمال خود ببیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند.سوّم آنكه: دست یافتن به مال و یا رسیدن به مقام،روش دوستانه ی او را نسبت به تو تغییر ندهد.چهارم آنكه: در زمینه ی رفاقت از آنچه و هر چه در اختیار دارد نسبت به تو مضایقه نكند.پنجم: تو را در مواقع آرام و مصایب ترك نگوید. شما تا چه اندازه مایل هستید كه این چنین دوستانی داشته باشید؟ آیا آرزوی همیشگی شما نیست كه با این گونه افراد رفاقت كنید؟با اطمینان می توان گفت كه اینها دوستان برتر هستند و اگر دوستانی با این خصوصیات پیدا كردید،بدانید كه كیمیایی یافته اید كه نباید آن را به آسانی از دست داد زیرا ارتكاب چنین خطایی از خرد به دور است و همان گونه كه امام صادق (علیه السلام) می فرماید: دوستی برادران مؤمن،جزیی از دین می باشد و شخص عاقل مراقب دین خود است. (8) آن حضرت در حدیث دیگری فرمود:رفقای صمیمی سه دسته اند:1 كسی كه مانند غذا از لوازم ضروری زندگی به حساب می آید و آدمی در همه ی حالات به وی نیازمند است ؛ كه او رفیق عادل است.2 كسی كه وجود او برای انسان به منزله ی یك بیماری رنج آور است؛و آن رفیق احمق است.3 رفیقی كه وجودش نافع و به منزله ی داروی شفابخش و ضدّ بیماری است؛كه او رفیق روشنفكر بسیار عاقل است. (9)تفاوت بین دوستان و مراتب دوستی احتیاج به دلیل و برهان ندارد. لابد شما در زندگی دوستانی داشته اید كه دوستی با آنان عذاب آور است و به این ترتیب همیشه سعی می كنید خود را از او دور نگه دارید. در مقابل بعضی هستند كه انسان حاضر است با صرف ساعتها وقت و طیّ مسافت های طولانی و یا با تحمل رنج و مشقّت،او را پیدا می كند و ساعتی با او همنشین باشد. این مطالب همان چیزی است كه ما از آن به عنوان مراتب دوستی یاد كردیم. معیار دوستیهمان طور كه در تعریف دوستی اشاره شد،دوستی باید بر اساس معیار و ملاك صحیح استوار باشد. زیرا معمولاً ملاك افراد جهت گزینش دوستان،متفاوت است. چه بسا افرادی كه با مقاصد نفسانی برای رسیدن به خواسته های دنیوی و یا بر اساس مقاصد شرورانه و مفسدت آمیز یا انگیزه های عاطفی غیر معقول- تعصّبها- و خلاصه دوستی های بی بنیاد و تصادفی اقدام به انتخاب دوست كنند. اما مسلمانی كه با چراغ راهنمایی عقل و با تدبیر و اندیشه،كلیه ی نیازهای مادی و معنوی و از آن جمله دوست یابی خود را تأمین می كند قطعاً دوستان خود را با ملاك صحیح و انگیزه ی الهی و برای خدا بر می گزیند. او می داند كه تنها دوستی های ناپایدار این نوع دوستی یعنی دوستی اهل ایمان است كه در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند. چنان كه قرآن كریم می فرماید: )الا خلاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعضٍ عَدُوٌّ إلا المُتَّقِین). (10(در قیامت همه ی دوستان به استثنای متقین،دشمن یكدیگرند.اصولاً لازمه ی دوستی متقابل این است كه یك طرف،طرف دیگر را در كارها و وظایفش كمك كند. اگر این كمك در غیر رضای خدا باشد،در حقیقت به بدبختی و شقاوت و عذاب دایمی آن طرف كمك كرده است. از همین رو قرآن نیز در حكایت گفتار ستمگران در قیامت فرموده كه:(یا وَیْلَتی لَیْتَنیی لَمْ أتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً). (11)ای كاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم.بر خلاف دوستی های متقین كه دوستی مایه ی پیشرفت آنان در راه خداست و در روز قیامت هم به سود ایشان خواهد بود.در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) این گونه می خوانیم:)مَنْ أحَبَّ للهِ وَ أبْغَضَ للهِ وَ أعْطی للهِ عَزَّوَجلَّ فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلْ ایمانُهُ). (12)كسی كه برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا ببخشد،از كسانی است كه ایمانش كامل شده.آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: از محكم ترین دستگیره های ایمان این است كه برای خدا دوست بداری و برای خدا ببخشی و برای خدا منع كنی. نقش دوست در زندگیبدون شك عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند كه از مهم ترین آنها مسأله ی همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است كه اسلام فرموده:)المَرءُ عَلی دینِ خَلیلَهِ فَلْیَنْظُرْ أحَدُكُمْ مَنْ یُخالِل). (13(آدمی بر دین و روش همنشین خود است پس باید ببیند كه با چه كسی دوست می شود.روشن است كه انسان خواه نا خواه از دیگران تأثیر می پذیرد و بخش مهمی از افكار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش كسب می كند. این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است. ما به وسیله ی مشاهدات حسّی خود و نیز با بازنگری به تاریخ،در می یابیم كه چه بسیار افرادی كه از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیده اند. نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است كه حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: )مَنْ اِشْتَبَهَ عَلَیْكُمْ أمرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلطائِهِ فَإنْ كانُوا أهْلَ دینِ اللهِ فَهُوَ عَلی دینِ اللهِ وَ إنْ كانُوا عَلی غَیْرِ دینِ اللهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دینِ الله. (14(هرگاه وضع كسی برای شما نامعلوم بود و دین او را نشناختید،به دوستانش نظر كنید. پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.تو اول بگو با كیان زیستیپس آنگه بگویم كه تو كیستیابن مسكویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بو علی سینا گوید:(تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت می شود. سعادتمند كسی است كه دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداكاری و از خود گذشتگی دریغ ننمایند تا هم او از آنان فضایل اخلاقی كسب كند و هم آنان از وی بهره ی اخلاقی برگیرند). (15) یك روانشناس معروف می گوید: (این جمله را در ذهن خود،خود به خود تلقین كنید: نیك بختی من،شادی من،عوائد من،بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی كه در شیوه ی معاشرت با ماردمان به كار می برم).آری انسان در سایه ی دوستان فداكار و صمیمی است كه می تواند پلكان ترقی و تعالی را یكی پس از دیگری طی نماید و این دوست است كه گاه تا اوج افتخار و عظمت بشر را رهنمون می شود و منشأ خیرات و بركات اجتماعی می گردد. هم چنین در سایه ی هم زیستی و همدلی است كه استعدادها شكوفا شده و بشر می تواند اختراعات و اكتشافات و آثار ماندگار از خود بر جای بگذارد كه جامعه از آنها سود ببرد. از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند كه بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حدّ فنا و نیستی پیش می برند. سقراط گوید: هر یك از مردم آرزویی دارد،یكی مال می خواهد،یكی جمال و دیگری افتخار،ولی به عقیده ی من یك دوست خوب از همه مهم تر است. رسول گرامی اسلام،نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است:(اَلْمُؤمِنُ ألِفُ مألُوفٌ وَ لا خَیْرَ فی مَنْ لا یَألَفُ وَ لا یُؤلَفْ). (16)مؤمن چنان است كه با دیگران انس و الفت گرفته ودیگران با او انس دارند و كسی كه نه الفت پذیر است و نه الفت می گیرد در او خیری نیست. ضرورت انتخاب دوست یكی از ویژگیهای طبیعت انسان،اجتماعی بودن اوست. بدین لحاظ آدمی هر چند به جهتِ برآوردن حوایج شخصی و انجام امور روزمرّه بی نیاز از دیگران باشد و شخصاً از همه ی امكانات لازم برای رفاه و آسایش در سطح عالی برخوردار باشد،باز هم همواره علاقه مند است كه در كنار خانواده،مردم و جامعه زندگی كند. این ویژگی اختصاص به فرد یا گروه خاصی از انسانها ندارد بلكه ویژگی عام و مشترك تمامی افراد بشر به عنوان یك خصلت طبیعی و روحی است. بعضی از روانشناسان معتقدند در صورتی كه این نیاز درونی تأمین نشود و فرد برای یك مدت طولانی از مردم،جامعه و خانواده دور نگه داشته شود نهایتاً آثاری از جنون در او پیدا خواهد شد. روشن است كه این نیازمندیِ طبیعت بشر به اجتماعی بودن،توأم با حكمتها و مصلحت هایی است و در سایه ی اجتماع و اجتماعی بودن است كه بشر توانسته در قرون و اعصار مختلف دست به كارهای اساسی و بنیادی بزند و به پیشرفتهای بزرگ در عرصه های مختلف دست یابد. فرهنگ و تمدن و پیشرفت مادّی و بشر مرهون تلاش جمعی او در كنار همنوعان خویش است. اختراعات،اكتشافات و صنایع فقط برخی از جلوه های بارز این كوشش دسته جمعی است. وانگهی حیات بشر و رفع نیازمندی های شخص و خانوادگی نیز منوط به زندگی اجتماعی است. به عنوان مثال كافی است بیندیشیم كه در تهیه ی یك نان چه اسباب و وسایلی دست به دست هم می دهد تا در اختیار ما قرار گیرد. چنین است كه هیچ گاه بدون كمك دیگران ادامه ی حیات ممكن نیست. اسلام و زندگی اجتماعی دین مقدس اسلام برای زندگی اجتماعی بشر اهمیّت خاصّی قایل شده است. اصولاً ما در اسلام چیزی به نام عزلت و گوشه نشینی نداریم (گرچه در حاشیه برای افرادی خاص آن هم در شرایط ویژه و به صورت مقطعی وجود دارد).اسلام به عنوان یك برنامه ی عمومی با گوشه گیری و كنار گرفتن از جامعه مخالف است. لذا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:إیَّاكَ وَ الفُرقَهَ فَإنَّ الشّاذَّمِنَ النّاسِ الشِّیطان. (17)مبادا از مردم دوری گزینید كه گرفتار بلاهای شیطان می شوید.در دین اسلام علاوه بر تأكید بر اجتماعی بودن و گریز از گوشه گیری و تنهایی،مسؤولیتهای سنگین اجتماعی بر دوش مسلمانان گذاشته شده و دستورات اكید اجتماعی متوجه آنان گشته است تا آنجا كه گفته شده: مَنْ أصْبَحَ وَ لَمْ یَهْتَمَّبِأمُورِ الْمُسلِمینَ فَلَیْسَ بِمُسلِم. (18)مسلمان نیست كسی كه صبح از خواب برخیزد و نسبت به امور مسلمانان بی اعتنا باشد.نیاز هر فرد به دیگران فقط در نیازهای مادی خلاصه نمی شود بلكه انسانها فطرتاً به گونه ای خلق شده اند كه روح آنها به یكدیگر متمایل و علاقه مند است. بشر خود را نیازمند به داشتن نوعی ارتباط با دیگران می بیند به طوری كه بدون برقراری این ارتباط قادر به ادامه ی حیات به شكل مطلوب نیست. حكایت جابر بن جُعفی گویای این مطلب است. جابر یكی از ارادتمندان اهل بیت (علیهم السلام) می باشد. وی نزد امام باقر (علیه السلام) شرفیاب شد و سؤال كرد: یابن رسول الله گاه بی آنكه سبب را بدانم و یا مصیبتی برایم پیش آید دچار غم و اندوه می گردم و چنان متأثر می شوم كه زن و فرزند و دوستانم آثار آن را در چهره ام مشاهده می كنند؛علت چیست؟ امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای جابر،خداوند تبارك و تعالی همه ی برادران ایمانی را از یك روح و از یك ریشه آفریده است. آنان را نسبت به هم برادر گردانید و از جهت روحی و معنوی چنان ارتباطی نیرومند در میانشان ایجاد نمود كه هرگاه یكی از آنان در شهری غمگین شود،برادران دیگرش در اثر ناراحتی او- در همان جا كه باشند- دچار غم و اندوه می شوند. (19)این روایت حكایت از آن دارد كه مؤمنان و مسلمانان آن قدر به هم نزدیك اند كه حتی حالات روحی و روانی دوستان خود را درك می كنند.بنی آدم اعضای یكدیگرندكه در آفرینش ز یك گوهرندچو عضوی به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرارتو كز محنت دیگران بی غمینشاید كه نامت نهند آدمی (20)اثر پذیری نفس در صفحات گذشته مطالبی چند پیرامون نقش دوستی به میان آوردیم از جمله گفتیم آنكه بسیاری از موفقیت ها و عدم موفقیت ها در جوامع،معلول وجود دوستان شایسته و یا ناشایستی است كه فرد برای خود انتخاب می كند. حال ببینیم چرا چنین است؟ پاسخ این سؤال،در یك كلام این است كه: نفس اثرپذیر است. از این رو اعمال و حركات و افعال دوستان اثر مستقیم در روحیّات و خلق و خوی اشخاص دارد به گونه ای كه سهم زیادی از شخصیت انسان به واسطه ی معاشران و دوستان او شكل می گیرد. حتی بعضی از بزرگان اخلاق و اهل معرفت بر این باورند كه نفس آدمی به حدّی اثرپذیر است كه می تواند در یك برخورد كوتاه و با یك احوال پرسی و حتی از طریق یك نگاه از دیگران خود بگیرد. در وصیت نامه ی دانشمند فرزانه مرحوم آیت الله شعرانی آمده است:(شایسته است برتو كه از معاشرتهای خالی از تعلیم با مردم بكاهی بویژه با ثروتمندان و دنیاخواهان. باید آنچه را كه آخرت را از یاد تو می برد و میل و رغبت به دنیا را در تو ایجاد می كند رها كنی و با صالحان و پارسایان و اهل عبادت همراه گردی زیرا این عمل به طور كلی در تهذیب نفس مؤثر است). (21) یارا! بهشت،صحبت یاران همدم استدیدار یار نا متناسب،جهنّم استآیا جز این است كه آنان كه طالب سعادت ابدی در دنیا و آخرت اند باید هوشمندانه جویای افرادی باشند كه میزان صفات كمالی انسان هستند؟اینك بنگریم كه امام خمینی (رحمت الله علیه) در رابطه با تأثیر دیگران در نفس آدمی چه می گوید: (نكته ی مهمّ نهی از مجالست با اهل معصیت یا نهی از نشستن در مجلسی كه معصیت خدا در او می شود یا نهی از موادّه (22) و مخالطه و آمیزش با دشمنان خدا،تأثیر اخلاق و حالات و اعمال آنهاست در انسان و از اینها بالاتر تأثیر در قلب،اعمال خود انسان است كه با اندك مداومت و مراقبتی در اعمال سیّئه،قلب تأثّر شدید پیدا می كند و تنزّه از آن و تنزیه قلب با سالهای دراز ممكن نشود و میسّر نگردد.)خلاصه ی سخن ایشان با بیانی ساده تر چنین است كه: دوستی و همنشینی با بی دینان یا افراد فاسد و اهل گناه و معصیت آن چنان تأثیر بدی دارد كه نه تنها حالات و اعمال انسان بلكه قلب انسان را مستقیماً دگرگون می كند به طوری كه پاك شدن از آن خصلتهای ناپسند به راحتی ممكن نیست و به زمان طولانی نیاز دارد. در واقع آن طور كه گفته اند،اخلاق بد هم مثل میكروب آبله مسری است. مثلاً تكبر خود یك بیماری مسری است. گاهی انسان با متكبر معاشرت می كند و پس از مدتی دچار كبر و خود بزرگ بینی می شود یعنی درست به همان گونه كه وقتی كسی با شخص مبتلا به بیماری آبله هم غذا شود دچار آبله می گردد.در روایات به این نكته یعنی اثر پذیری نفس از دیگران اشاره شده و سفارش گردیده كه با چه كسانی باید معاشرت و نشست و برخاست داشت و از چه كسانی باید اجتناب ورزید.به این سخن گهربار از حضرت امام علی (علیه السلام) توجه كنیم كه فرمود: لا تَصحَبِ الشَّریرَ فَإنَّطَبْعَكَ یَسْرَقُ شَرّاً وَ أنتَ لا تَعلَمْ. (23)از مصاحبت و دوستی با مردم شرور و فاسد بپرهیز زیرا طبیعت تو به صورت ناخودآگاه بدی و ناپاكی را از طبع منحرف او می دزدد در حالی كه خود نیز از آن بی خبری.و نیز همان حضرت می فرماید: (همنشینی و دوستی با بدان باعث سوی ظن به اَخیار و خوبان می شود و همنشینی با خوبان و مؤمنان،تو را جزی خوبان می كند).(24)از طرف دیگر اسلام بر معاشرت و دوستی با انسانهای مؤمن و شایسته ای كه موجب صلاح و رستگاری خواهد شد تأكید بسیار نموده است.حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) می فرمایند: مُجَالَسَهُ الصّالِحِینَ داعِیَهُ إلَی الصَّلاح. (25)همنشینی با نیكان و صالحان- به خودی خود- آدمی را به نیكی و صلاح فرا می خواند.وَ قَالَ الحَواریُّونَ لِعیسی (علیه السلام) مَنْ نُجالِسُ؟ فَقَالَ مَنْ یُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ یَرغَبُكُمْ فِی الاخِرَهِ عَمَلُهُ. (26)حواریون از حضرت عیسی (علیه السلام) سؤال كردند با كه معاشرت كنیم؟ آن حضرت فرمود: با كسانی كه نگاه كردن به آنها شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بیفزاید و كردار آنها رغبت شما را به آخرت زیادتر كند. لقمان حكیم به فرزند خود سفارش می كند كه: فرزندم همنشین عالمان باش و به آنان نزدیك شو و به زیارت آنها برو؛شاید شباهتی به آنان پیدا كنی،و با آنها باش.این مطلب كه انسان- از هر گروه و صاحب هر ایده ای كه باشد- به واسطه ی دوستی و معاشرت با دیگران،از آنها رنگ و بو گرفته و شبیه آنان خواهد شد؛چیزی است كه همگان كم و بیش از آن آگاهند و چه بسا كه نمونه های عینی آن را نیز در اطراف خویش سراغ دارند. نیازی نیست كه برای توضیح این مطلب راه دوری برویم. اگر تاریخ سالیان اخیر را ورق بزنیم به خصوص در جریان انقلاب اسلامی- قبل و بعد از پیروزی و در ادامه ی آن در جنگ تحمیلی- چه بسیار كسانی را دیدیم كه از كوچه و خیابان به میدان مبارزه و جهاد كشیده شدند و در اثر مجالست با مردان الهی به بالاترین پلّه ی نردبان ترقی یعنی (شهادت) در راه خدا نایل شدند. واضح است كه همه ی این رشادتها در سایه ی محبت و دوستی با عالمان و برجستگان اهل معرفت و به ویژه الهام از نَفس قدسی و ملكوتی امام راحل (قدس سره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران به دست آمد.اسلام و دوستی در هیچ مكتبی به اندازه ی اسلام به دوستی و محبت و صلح و صفا در زندگی و داشتن جامعه ای همراه با مودّت و برادری سفارش نشده است. این تنها مكتب انسان ساز اسلام است كه پایه و استوانه ی دین و دینداری را محبت و مودّت قرار داده (27) و دوستی و ارادت را یك ضرورت اجتماعی دانسته به گونه ای كه در حدیث شریف آمده است: (غریب كسی است كه دوستان شایسته ای نداشته باشد) (28) و در روایات فراوانی دوستی را بر خویشاوندی- با همه ی اهمیّتش- مقدم دانسته است. در این قبیل احادیث،نه تنها ضرورت و اهمیّت دوستی گوشزد می شود بلكه با ایجاد انگیزه های جذاب دنیوی و اخروی، مسلمانان به داشتن رفیقان لایق و شایسته تشویق و ترغیب می شوند. از میان احادیث و روایات فراوانی كه در این خصوص،داریم به دلیل اهمیت موضوع و به عنوان تبرّك و كسب فیض از آستان عترت شریعت (علیه السلام) دو روایت را ذكر می كنیم. قال علی (علیه السلام):أعجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ مِنْ إكْتِسابِ الإخْوانِ وَ أعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ. (29)عاجزترین مردم كسی است كه از به دست آوردن دوست عاجز باشد و از او عاجزتر كسی است كه دوستان به دست آورده را از دست بدهد. پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) فرمود:هر كه با برادر مؤمن دوستی نماید در روز قیامت در زیر سایه ی رحمت الهی مستقر و ساكن خواهد بود و منادی به ندا آید كه این جمع،همسایگان الهی هستند؛برخیزند و بی حساب وارد بهشت شوند. چون ایشان متوجه بهشت شوند،فرشتگان سؤال كنند كه شما چه جمعی هستید؟ و چه شد كه این مرتبه را یافتید؟ گویند كه ما در دنیا محبت و دوستی با یكدیگر می نمودیم از برای رضای خداوند متعال. فرشتگان گویند:گوارا باد بهشت و نعمتهایش بر شما.(30)درخت دوستی بنشان كه كام دل به بار آردنهال دشمنی بر كَن كه رنج بی شمار آردشب صحبت غنیمت دان كه بعد از روزگار ما بسی گردش كند گردون بسی لیل و نهار آیدبهار عمر خواه ای دل و گرنه این چمن هر سالچو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد (31) دوستان هم شفاعت می كنند اینك پس از آگاهی از ارزش دوستان شایسته و آنان كه محبت و علاقه ی شان به خاطر خدا و برای خداست؛آیا می توان نعمتی بهتر از این سراغ گرفت كه انسان در این جهان مادّی چنین یارانی داشته باشد؟ یارانی كه نخبگان زمین و شفاعت كنندگان قیامت اند و هر كس سعادتِ رفاقت و ارادت با آنان را داشته باشد ره توشه ی سعادت را با خود برداشته است زیرا اینان مؤمنان و تقواپیشگان واقعی در این جهان هستند و در سرای آخرت نیز جزی شفاعت كنندگان امت اند. شاید به همین خاطر باشد كه علی (علیه السلام) فرمود: عَلَیْكُمْ بِالإخْوانِ فإنَّهُمْ عُدَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه. (32)بر شما باد به انتخاب برادران و دوستان شایسته زیرا آنها بهترین توشه اند در دنیا و آخرت.علامه ی بزرگوار طباطبایی (قدس سره) صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه:(فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدیقٍ حَمیم). (33)روایتی را نقل می كند به این قرار: جابر بن عبدالله گوید،شنیدم از پیامبر گرامی اسلام كه فرمود: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد (در حالی كه دوستانشان در جهنم هستند)؟ خداوند تبارك و تعالی برای این كه قلب این مؤمن را شاد كند،فرمان می دهد كه دوستش را از دوزخ خارج كنند و به بهشت بفرستند. اینجاست كه باقی ماندگان در دوزخ می گویند: (نه شفاعتگری داریم،و نه دوست نزدیكی). (34)آری،تنها دوستان مؤمن اند كه در این جهان انس و محبت آنان جان آدمی را معشوف می كند و چون از ایمان مستحكم برخوردار و مقرب درگاه حق اند می توانند در آن جهان افرادی را كه به واسطه ی برخی لغزشها در دوزخ هستند نجات دهند و شفاعت كنند و آن محبوب حقیقی نیز شفاعت ایشان را بپذیرد. البته روشن است كه نه شفاعت بدون معیار و ملاك است و نه تقاضا درباره ی دوستان بی حساب و به گزاف،بلكه می بایست نوعی پیوند و ارتباط معنوی در میان شفاعت كننده و شفاعت شونده باشد تا این هدف تحقق پیدا كند. بنابراین نتیجه می گیریم كه:(دوستی) عبارت است از محبت و علاقه و ارتباط روحی و معاشرت بین افراد به طوری كه بر اساس آن بتوانند نیازهای فردی و اجتماعی دنیوی و اخروی خود را تأمین كنند.دوستی بر دو نوع است: حقیقی و مجازی. دوستی حقیقی همان انس و عشق و محبت به خداوند تبارك و تعالی و اهل بیت معصومین (علیهم السلام) است. دوستی های مجازی- در شكل صحیح آن- دوستی هایی است كه افراد بتوانند با همدلی و همكاری و علاقه به یكدیگر سعادت دنیا و آخرت را كسب و موفقیت های روزافزون را نصیب آنان سازد. اگر انتخاب دوست صرفاً از روی احساسات و عواطف صورت گیرد،اطمینان بخش نخواهد بود.انتخاب دوست ممكن است انگیزه های مختلفی داشته باشد اما در این میان تنها دوستی های مبتنی بر معیارها و ملاك های صحیح قابل اعتنا است و آن دوستیهایی است كه با انگیزه ی الهی شكل می گیرند. با توجه به اجتماعی بودن انسان و نقش دوستی در زندگی او،انتخاب دوست به عنوان یك نیاز روحی و جسمی ضرورت دارد.دوستی های صحیح و ناصحیح ریشه ی بسیاری از سعادت ها و یا گمراهی ها بوده است دوستان اینترنتى، دشمنان خانگى . اگرچه در بسیارى از كشورها افراد از چت، براى تبادل اطلاعات و دوست‏یابى‏هاى علمى – تحقیقاتى استفاده مى‏كنند، اما در ایران جوانان ساعت‏ها به گفت‏وگوهاى تفریحى مى‏پردازند. ; به عقیده عده‏اى از طرفداران چت روم‏هاى داخلى،«حالا كه مى‏توان با هر كسى دوست شد، چرا یكى دوتا(حالا كه مالیات هم ندارد!)»؟ این امر، خود دلیلى است بر بى اعتمادى اكثر افراد به چت‏روم‏هاى داخلى؛ زیرا گاهى افرادى خود را داراى تحصیلات عالى، موقعیت‏هاى اجتماعى و از طبقات خاص فرهنگى معرفى مى‏كنند و در صدد ایجاد رابطه دوستى با دیگران بر مى‏آیند و با جلب اعتماد آنان و پى بردن به مسائل شخصى افراد، پس از مدتى به اخاذى و باج خواهى از آنان مى‏پردازند كه این مسائل علاوه بر ضربه‏هاى روحى و عاطفى ناشى از وابستگى و اعتماد به شخص مقابل، موجب جرایم غیر قابل تصور و در مواردى منجر به قتل و جنایت مى‏گردد.على اسلامى(علوم اجتماعى)، مخالفت خود را با چت ابراز داشته، معتقد است كه افراد تحصیل كرده وقت خود را صرف چت نكرده، بلكه از كتابخانه‏هاى اینترنتى استفاده مى‏كنند. محمد شش خان(نساجى)، دوست اینترنتى را به سبب خطرات احتمالى آن رد كرده، مى‏گوید: «لزومى ندارد كه به دنبال چنین دوستانى بروم؛ چون خطاى زیادى دارد».سحر(سال دوم زبان انگلیسى)، دوست اینترنتى را بسیار عالى دانسته، این چنین از آشنایى خود گفته است: «به طور اتفاقى با شخصى روبه‏رو شدم كه بسیار فهمیده بود و در رفع مشكلات درسى ام بسیار كمكم مى‏كرد و بعدها این آشنایى تبدیل به دوستى خانوادگى شد و الان من در شرف ازدواج با ایشان هستم؛ اما نمى‏شود به همه اعتماد كرد؛ من شانسى با آدم خوبى روبه‏رو شدم».سعید. ب(پژوهشگرى علوم اجتماعى):«در چت روم‏هاى داخلى و خارجى، دوستان بسیارى پیدا كرده‏ام كه در مورد مسائل روز و مناسبت‏ها، مثل انتخابات ،چهارشنبه سورى، عید نوروز و; با هم صحبت مى‏كنیم؛ اما به هر حال معلوم نیست چه كسى راست مى‏گوید و چه كسى دروغ! بعضى‏ها پسرند و خود را دختر معرفى مى‏كنند و گاه برعكس. كافى است خود را دختر معرفى كنیم؛ آن وقت آن قدر پیغام دریافت مى‏كنى كه كامپیوتر هنگ مى‏كند. به هر حال روى این روابط نمى‏شود حساب كرد و براى ازدواج هم همین طور». محمود كاظمینى(نساجى)، عدم آشنایى افراد با زبان انگلیسى را دلیل عمده استفاده نكردن از چت روم‏هاى مفید خارجى مى‏داند و دوست اینترنتى را به دلیل عدم اطمینان به شخص مقابل توصیه نمى‏كند.مریم سلیمى(نرم‏افزار):«اینترنت عالیه؛ خود من كلى مطلب مرجع مورد نیاز براى انجام پروژه پایانى را از طریق ایمیل از یكى از اساتید دانشگاه فردوسى مشهد به دست آورده‏ام كه واقعاً جامع و كامل بود». احسان میر محمدى(معمارى):«دوستى‏هاى اینترنتى تا زمانى خوب است كه افراد حریم خود را رعایت كنند. همه چیز به خود آدم بستگى دارد؛ اما مشكل زمانى شروع مى‏شود كه رابطه عاطفى و در حقیقت نوعى وابستگى و عادت بین آنها ایجاد مى‏گردد. به هر حال دوست اینترنتى پشت خیلى چیزها خود واقعى اش را پنهان مى‏كند».بهاره.ج(علوم ارتباطات): «دوستى اینترنتى همه‏اش خالى بندیه! نباید به چیزى كه دل ندارد، دل بست.»على احمدى(كامپیوتر):«در چت روم‏هاى ایرانى، بیشتر، مسائل و حرف‏هاى غیر اخلاقى مطرح مى‏شود؛ به همین دلیل ترجیح مى‏دهم از آن استفاده نكنم. دوست عادى بهتر است؛ چون در این دنیاى غیر واقعى، خیلى تقلب مى‏شود». آقاى سِمكو پناه(ترم آخر الكترونیك):«اینترنت فوق العاده است و من از این طریق توانسته‏ام با یكى از دانشگاه‏هاى اتاوا ارتباط برقرار كنم و با ارسال سوابق تحصیلى‏ام، بورس آن دانشگاه راكسب كنم. استفاده از اینترنت، به فرهنگ افراد بستگى دارد؛ به طورى كه بزرگى مى‏گوید: وقتى ما براى استفاده از هواى تازه، پنجره‏اى را مى‏گشاییم، مسلماً به همراه آن گردوغبار و; نیز وارد خانه خواهد شد». جمعى دیگر از دانشجویان اصلاً اطلاعاتى از دوستان اینترنتى و;نداشته‏اند و عده‏اى دیگر اینترنت را فقط مختص رشته كامپیوتر مى‏دانند؛ اما به گفته گروهى دیگر، دوست اینترنتى پیش كش! فكرى به حال كامپیوترهاى سایت دانشگاه بكنید كه یا به اینترنت وصل نیستند یا فقل مى‏كنند یا فارسى ندارند و تازه اگر همه اینها درست باشد، آن قدر سرعت پایین است كه از خیر هر چى درس و پروژه و;مى‏گذرى تا چه رسد به گشت زنى در سایتهاى تفریحى;». در این میان، افرادى نیز مشغول همسر یابى اینترنتى هستند؛ پدیده‏اى كه از لابه لاى سایت‏ها و چت‏روم‏هاى داخلى و خارجى سربرآورده، در كشور ما عمرى حدود پنج سال دارد و افراد از طریق فرم اطلاعات شخصى، خصوصیات ظاهرى، عقاید و سایر مسائل روحى و شخصیتى خود، فرد مورد نظر خود را انتخاب مى‏كنند. این مسئله هر چند با ارائه احكام شرعى و مسائل قانونى انجام مى‏گیرد و باعث گسترش اینترنت در حوزه‏هاى غیر تخصصى و خصوصاً اجتماعى مى‏شود، اما یك نكته هنوز باقى است و آن این كه مشكل جوان امروز، یافتن همسر مناسب نیست؛ بلكه معضلات اقتصادى و فرهنگى است. اینترنت شاید بتواند افرادى را با هم آشنا سازد، اما آیا مسائل و مشكلات زندگى مشترك را نیز حل خواهد كرد؟ شگفت آور است اگر بدانیم كسب مقام جهانى طلاق به لطف ازدواج‏هاى اینترنتى، چند سالى است كه از آن كشور ماست.1 لازم به ذكر است كه چت‏روم‏ها و گردهمایى‏هاى اینترنتى و سایت‏هایى نیز وجود دارند كه در ظاهر با عنوان بحث‏هاى علمى – دانشجویى، عضوگیرى كرده، به نقد و بررسى موضوعات مختلفى مى‏پردازند؛ موضوعاتى كه بیشتر مغرضانه بوده، در جهت نیل به اهداف و مقاصد گروه‏ها و احزاب مختلف طراحى شده‏اند و بسیارى از آنها با برقرارى گفت‏وگوهاى اینترنتى و جلب اعتماد جوانان، آنها را به نقاط مشخص كشانده، بعد از اغفال، مورد سوء استفاده قرار مى‏دهند. ترویج افكار انحرافى و بیان دلایل و توجیهات، ارائه نظریه‏ها و تئورى‏هاى ضد مذهب و طرح سؤالاتى مغرضانه، از جمله مطالبى است كه در برخى از سایت‏هاى داخلى و خارجى به چشم مى‏خورد.كاربرد زبان نفرت در اینترنت، به جهت دامن زدن به مسائل نژادى و بیگانه ستیزى، سوء استفاده از مسائل و مشكلات مطرح در جامعه، طرح موضوعاتى چون جنگ، آزادى، دموكراسى و; به گونه‏اى كه اهداف آنان را تأمین نماید و نیز تحریك نسل جوان و ارائه برداشت‏هاى نادرست از حوادث و رویدادهاى جهانى و; همه و همه كافى است تا اینترنت را از یك ابزار كارآمد و سودمند، به اسلحه‏اى خطرناك در دستان سود جویان و مغرضان مبدل كند و بى شك قربانى این سلاح، همه آنانى هستند كه ارزش‏هاى علمى و هزینه‏هاى اقتصادى و آرمان‏هاى انسانى این تكنولوژى را به خوبى درك نكرده، دشمنان پنهان را دوست مى‏پندارند. انواع دوستان در بـیـان انـواع دوسـتـان و اقـسـام بـرادران روایـات چندى از اهل بیت (ع ) وارد شده كه صفات وویژگیهاى هر دسته از آنها را روشن ساخته است تا آدمى در این راه با آگاهى گام بردارد.چـه كـسـى اسـت كـه در روزگـار زنـدگـى خود اقسامى از دوستان را ندیده و انواعى از یاران رامشاهده نكرده باشد؟ در مـیان آنها كسانى وجود داشته اند كه بر آنها اعتماد كرده و به آنها اطمینان یافته , و ازمصاحبت آنها شاد و از دیدار آنها چشمش روشن گردیده است . نـیـز در جرگه آنها افرادى بوده اند كه جز بر غم و اندوه همنشین خود نیفزوده اند, اینان درظاهر دوستان و در نهان دشمنانند, مكر و كید خود را براى دوست خود در دل پنهان مى دارند و حوادث نـاگوار را براى او انتظار دارند .از این رو باید بسیار برحذر بود كه مباداآدمى در دام این چاپلوسان گـرفـتار شود چه اینان براى انسان از دشمنانى كه آشكارا اظهارخصومت مى كنند خطرناكترند. اولئك شر مكانا واضل سبیلا. شاعر گفته است :و صاحب لى كداء البطن صحبته —– یودنى كوداد الذئب للراعى یثنى على جزاه اللّه مكرمه —– ثناء هند على روح بن زنباع اكـنـون بـراى آن كـه بـر اقـسـام دوسـتـان طـبق آنچه اهل بیت (ع ) روشن كرده اند آگاه شویم توجه خواننده را به احادیث زیر معطوف مى داریم : امیرمؤمنان (ع ) فرموده است : دوستان دو نوعند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خنده رو.اما دوستان مورد اعتماد مانند كف و بال و خانواده و مال اند, هرگاه بر دوستت اعتماددارى مال و تلاش خود را در راه او صرف كن , با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش , راز او را پوشیده بدار و یاور او باش و محاسن او را ظاهر گردان , و اى پرستش كننده بدان وجود این گونه دوستان نایابتر از كبریت احمر است . امـا دوسـتـان خنده رو از آنها به تو لذت و خوشى مى رسد, این را از آنها قطع مكن و بیش از این از وجـدان آنـها انتظار نداشته باش و به اندازه اى كه با تو گشاده رویى و شیرین زبانى مى كنند با آنها رفتار كن .سرور شهیدان حسین بن على (ع ) فرموده است : برادران چهار گونه اند: برادرى كه براى توست و تو براى اویى برادرى كه براى توست , برادرى كه ضد توست و برادرى كه نه براى اویى و نه او براى تـوسـت . از آن حـضـرت دربـاره معناى این سخن پرسش شدفرمود: برادرى كه براى تو و براى خـودش اسـت بـرادرى اسـت كـه بـا دوستى خود بقاى برادرى را خواهان است و با دوستى خود خـواهـان مـرگ برادرى نیست .و این براى توست و به سود خودش است چه هرگاه برادرى كامل شـود زنـدگـانـى هر دو خوش وگوارا خواهد شد, و هرگاه برادرى یك طرفه و در تناقض باشد برادرى هر دو طرف نادرست خواهد بود.بـرادرى كـه او بـراى تـوسـت كـسى است كه نفس خویش را از طمع رهایى داده و به حال رغبت درآورده است از این رو هرگاه رغبت به برادرى داشته باشد در امور دنیا طمع ندارد, و این به طور كامل و با تمام وجود براى توست . برادرى كه بر ضد توست برادرى است كه پیشامدهاى ناگوار را برایت انتظار مى كشد واسرارت را فـاش مـى كـنـد و در میان خانواده ها بر تو دروغ مى بندد, و به تو با نظر حسادت مى نگرد, و لعنت خداوند یگانه بر او باد.برادرى كه نه براى توست و نه تو براى اویى , كسى است كه خداوند او را پر از حماقت كرده و او را از رحمت خود دور ساخته است او را مى بینى كه خودش را بر تو ترجیح مى دهد و به سبب حرصى كه دارد آنچه را در اختیار توست مى طلبد. امـام جعفربن محمد صادق (ع ) فرموده است : دوستان سه گونه اند: یكى مانند غذاست كه در هر زمـان بدان نیاز دارى و آن دوست خردمند است .دوم به منزله درد است و آن دوست احمق است .سوم در حكم داروست و آن دوست هشیار و زیرك است .نیز فرموده است : دوستان سه گونه اند: دوستى كه با جان خویش با تو مواسات و همیارى مى كند, دیگر دوستى است كه با مال خویش با تو مواسات و همیارى دارد, سومى كسى است كه كفاف خود را از تـو مى گیرد و تو را براى برخى لذتها مى خواهد بنابراین نباید اورا از دوستان مورد اعتماد به شمار آورى. معاشرت با دوستان مـعـاشـرت و هـمـنـشـیـنى با دوستان سالم و با ایمان , موجب رشد شخصیت اجتماعى و تقویت ارزشهاى اخلاقى و معنوى در جوان مى گردد.انتخاب دوستانى كه از لحاظ درسى و اخلاقى شایسته اند, خود مى تواند بهترین بازوى موفقیت در آینده جوان باشد. بـا دوسـتـان خـوب و مورد اعتماد مى توان در زمینه هاى درسى و مسائل اجتماعى و فرهنگى به تبادل نظر و همكارى پرداخت .الـبـتـه نشست دوستانه مى تواند در بالا بردن روحیه اجتماعى و اخلاقى و سطح بینش فكرى , به یـكدیگر كمك كند, به شرط آن كه دوستان خوب به مصداق این حدیث شریف كه مومن آینه برادر مـومـن اسـت بـاشـنـد و در اصـلاح و رفـع عـیوب همدیگر تلاش نمایند, زیرا كوشش صمیمانه براى اصلاح یكدیگر موجبات ارتقاى اخلاقى خود و دیگران را فراهم مى سازد.از طـرفـى دوستى با افراد پست و فرومایه ـكه معمولا آلوده به انحرافهاى اخلاقى هستندـ یكى از زمینه هاى مضر و انحرافى جوان است .دوستان منحرف و بى بند و بار و لاابالى , سعى دارند كه احساسها و تجربه هاى راست یا دروغ خود یـا دیگران را درباره مسائل جنسى با حرص وولع خاصى براى جوانان پاك و معصوم تعریف كنند و آنان را بدین طریق از راه بدر كنندب .یـك دوسـت ناباب , سرنوشت انسان را بطور كلى از مسیر اصلى خود خارج كرده و او را در ورطه هـولـنـاك فـسـاد و گمراهى و انحراف هاى اخلاقى مى اندازد و موجبات تیره روزى وى را فراهم مى سازد.بـه هـمـیـن علت , قرآن كریم از عاقبت حسرت آور كسانى كه در دنیا با دوستان منحرف معاشرت داشته و به واسطه آنان به گناه و آلودگى كشیده شده اند یاد مى كند و زبان حال چنین افرادى را ایـن گـونـه تـوصـیـف مـى نـمـایـد: واى بـر مـن ! اى كاش فلان شخص را دوست و رفیق خود نگرفته بودم. بـنـابـرایـن به عنوان یك اصل كلى مى توان به این نكته اشاره كرد: یكى از مهمترین وحیاتى ترین مـسـائل جـوانان , مساله دوستیابى و انتخاب دوست خوب و مناسب است , بطورى كه اگر در این زمینه دقت و احتیاط لازم به عمل نیاید, بقیه تلاشها نیز سودى نخواهد داشت وظایف دوستی همان گونه كه دین مبین اسلام نقش دوست در زندگی و ویژگیها و شرایط آن را بیان نموده،در پایداری و ادامه ی آن هم شیوه ها و دستورالعمل هایی را به عنوان حقوق و آداب دوستی پیشنهاد كرده كه پایبندی به آنها ضمن آنكه وظیفه ی دوستان شمرده شده،سبب بقای دوستی باشد. همان طور كه بی اعتنایی نسبت به آن،دوستی ها و برادریها را از بین می برد.لا تُضَیِّعَنَّ حَقَّ أخیكَ إتّكالاً عَلی ما بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ فإنَّهُ لَیْسَ لَكَ بِأخٍ مَنْ ضَیَّعَتْ حَقَّهُ. (1)حق برادر و دوستت را به استناد آنچه بین تو و او جریان دارد به هیچ وجه ضایع مكن. زیرا اگر حقش را پایمال كردی دیگر برادرت نیست.امام صادق (علیه السلام) فرمودند:وَ اللهِ مَا عَبدَاللهَ بِشَی ءٍ أفْضَلَ مِنْ أداءِ حَقَّ الْمُؤمِن. (2) خداوند تبارك و تعالی به چیزی برتر از ادای حق مؤمن عبادت نمی شود.از این دو حدیث رابطه ی مستقیم بین برادری ودوستی و انجام حقوق و وظایفی كه انسان دارد را بیان می كند. به راستی چه ارتباطی میان ادای حق مؤمن و بندگی خداست كه هرچه انسان وظایف خود را در مقابل دوستان پرهیزكار بیشتر انجام دهد،بیشتر بندگی خدا را كرده است؟با اندكی تأمل و اندیشه،روشن می شود كه بدون شك بخشی از این امر به اهمیت فراوانی كه اسلام برای حقوق دیگران قایل است بر می گردد. اما علاوه برآن،اگر جامعه ی مؤمنان یك جامعه ی سرشار از مهر و دوستی باشد و همه به وظایف خود عمل نمایند و به عبارت دیگر دوست پذیر باشند نه دوست گریز،آن جامعه قطعاً به یك جامعه ی یك دل و یك رنگ و ایده آل تبدیل می شود آیا اگر همگان خط مشی خود را بر پایه ی دوستی و مودّت ترسیم كنند باز هم آن جامعه نیاز به دادگاه،زندان،دادگستری و; خواهد داشت؟ و آیا چنین جامعه ای در راه سعادت وبندگی خدا به توفیق دست نمی یابد؟ آری به حق چنین است.اصولاً فلسفه ی حكومت اسلامی آن است كه جامعه ای پر از دوستی،صمیمیت و سلامت،بدون تجاوز به حقوق دیگران،آكنده از عدالت اجتماعی و رعایت حقوق دیگران و خلاصه دنیایی آباد و آخرتی آبادتر برای آن ایجاد كند و این مهم فقط در سایه ی اخلاق دینی،روح تفاهم و هم دلی و رعایت حقوق دیگران امكان پذیر است.اما دوستان و كسانی كه طرح دوستی و برادری و صمیمیت با یكدیگر امضا نموده اند علاوه بر وظایف عمومی و رعایت حقوق دیگران كه وظیفه ی هر مسلمانی است،به دلیل رفاقت و دوستی،وظایف برتری نیز پیدا می كنند كه می بایست نسبت به انجام آن امور تمامی همت خویش را به كار برند. همین حقوق است كه در بعضی از دعاها از خدای متعال درخواست می كنیم كه ما را نسبت به انجام آن موفق بدارد. (3) پس مناسب است كه در اینجا به بیان حقوق دوستی بپردازیم:1- حق در مال یكی از حقوقی كه دوستان باایمان نسبت به یكدیگر دارند آن است كه از وضع معیشت و زندگی دوست خود اطلاع كافی داشته و در حد توان نیازهای او را برآورده نمایند. زیرا دوستی و برادری یعنی این كه هر دو در راه رسیدن به مقصد واحد همراه و رفیق یكدیگر باشند و وقتی چنین بود باید در مشكلات و نیازمندیها یار و مددكار هم باشند؛هم چنان كه پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: مَثَلُ الأخَوَیْنِ مَثَلُ الْیَدَیْنِ یَغْسِلُ إحْداهُمَا الاُخْری. (4)مَثَل برادری مَثَل دو دوستی است كه یكی،دیگری را می شوید.تشبیه دوست به دست در حدیث شریف هم نشان دهنده ی ضرورت كمك و یاری به هم دیگر در نیل به هدف واحد و هم نمایانگر احتیاجِ یكی به دیگری در امور مختلف است و هم در عین حال اهمیت مشاركت و مواسات میان آنها را می رساند:به عبارت دیگر برادری و دوستی نیز باید دارای این سه ویژگی باشد:1 دوستی و برادری زمانی است كه هر دو رفیق برای رسیدن به مقصد واحد با یكدیگر همراهی و موافقت داشته باشند.2 دوستان در مواقع و مراتب مختلفی به یكدیگر نیازمندند و تنها در سایه ی هم كاری با هم در وصول به هدف نهایی خود توفیق می یابند. 3 مشاركت و مواسات میان آنها حاكم باشد.یكی از مصادیق مشاركت،مشاركت در مال است. دوستان با وفا باید به مسأله ی مشاركت مالی و رفع حوایج و نیازهای برادران ایمانی خود در زندگی توجه نمایند. قرآن كریم تصویر روشنی از این مشاركت جهت دوستان مؤمن ترسیم نموده و از جمله در آیه ی 61 سوره ی نور می فرماید:اگر شما به منزل دوستانتان وارد شدید،از آنچه در منزل آنها هست می توانید بخورید و استفاده كنید و نیازی به اجازه نیست. 2- حق در نَفْس یكی از حقوقی كه اسلام بیشترین اهمیت را به آن داده و بیشتر نیز باید بدان توجه نمود (حق در نفس) و رفع نیازمندیهای دیگران است. البته هرچند كه این یك دستور عمومی است و بر هر مسلمانی لازم است تا خدمت به خلق را از بارزترین اعمال خود قرار دهد اما به دلیل اهمیت ویژه ی آن،باید اهتمام خاصی نیز نسبت به آن مبذول شود.هم چنان كه خودِ دوستی دارای مراتب است،انجام این ویژگی نیز خود مراتبی دارد. در حقیقت نه تنها یك دوست باید تمام سعی و تلاش خود را به كار بندد و با طیب نفس و خوشحالی به دیگران خدمت كند بلكه كمال دوستی در آن است كه قبل از درخواست او،تو به دنبال كار وی و رفع نیاز باشی. اسلام برای این گونه دوستی و رفتار انسانی اهمیت فوق العاده ای قایل شده و در قبال آن به خاطر نقشی كه در ترویج روح همكاری و كمك دارد،ثواب و اجر زیادی در نظر گرفته است.در حدیث آمده است:اَلْماشی فِی حَاجَهِ أخیهِ كَالسّاعی بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَروَهِ وَ قَاضی حَاجَتَهُ كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ یَوْمَ بَدْرٍ وَ اُحُد. (5)كسی كه در برآوردن حاجت برادر مؤمن خود گامی برادرد مانند آن است كه سعی صفا و مروه كند و برآورنده ی حاجت او هم چون كسی است كه در روز بدر و احد در خون غلتیده باشد.3- سكوت و سخن شخص عاقل و حكیم كارهای خود را با اندیشه و تدبیر انجام می دهد. هر گونه سخن یا سكوت او حكیمانه و از روی موازین شرعی و عقلی است. او اگر لب به سخن می گشاید با تمسك به آیه شریفه: (وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً) ؛(6) (سخنی استوار گویید) سخن می گوید و اگر سكوت دارد در واقع به دستور قرآن كریم: (إجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور) ؛ (7) (از سخن باطل پرهیز كنید) عمل می كند.اما نسبت به دوستان،سكوت و سخن یكی از حقوق دوستی به شمار می رود. شك نیست كه سخن گفتن و یا ساكت ماندن بسته به مورد و موقعیّت خاص خود می تواند باعث نفع یا ضرر كسی بشود. از این رو لازم است كه بدانیم كه در چه جایی باید سكوت اختیار كرد و در كجا باید سخن گفت به گونه ای كه در هیچ یك از این دو صورت موجب ضرر و زیان دوست فراهم نیاید و از محبت و دوستی كاسته نشود.4- عفو و بخشش طرح دوستی پایدار و پیوند و محبت در میان افراد با ایمان به گونه ای ریخته می شود كه هیچ چیز در آن،راهزن نباشد. در این میان یكی از حقوق دوستی،عفو و بخشش است یعنی این كه در مقابل لغزشها و خطاهایی كه احیاناً از جانب دوست می بیند از خود گذشت نشان دهد.انسان جایزالخطا است و مراتب عقل و ایمان در افراد متفاوت می باشد. به علاوه بشر به طور طبیعی در محاصره ی صفاتی هم چون غفلت،نیسان،سهو و به طور كلّی امور نفسانی است. از سوی دیگر قدرت مقابله با این خصوصیات هم كه خدا در وجود بشر قرار داده متفاوت است.از طرفی هیچ كس بدون عیب نیست و همان طور كه در حدیث شریف آمده است (اگر به دنبال دوستی بی عیب باشی، بدون دوست خواهی ماند) (8) لذا یك دوست با توجه به این خصیصه های بشری،باید بخشش و سعه ی صدر داشته باشد. هر گلی علّت و عیبی داردگل بی علت و بی عیب خداستمهم آن است كه دوست در مقابل دوست خود- كه او را سرمایه ای عظیم برای زندگی اش می داند- اگر احیاناً لغزش و خلافی كه با اصول رفاقت سازگار نیست مشاهده نمود،با بزرگواری از كنار آن بگذرد و رفاقت دیرینه و صمیمیت همیشگی را كه حاصل عمر هر دو است فدای یك لغزش ننماید.آنگاه اگر او متوجه خطای خود شد و عذرخواهی نمود،زود از او راضی شو و خشم خود را فرو بر و مصداق:(وَالْكاظِمینَ الغَیْظِ). (9)مؤمنان خشم خود را فرو می برند.باش و درس بزرگواری و عظمت و گذشت را از حضرت یوسف بیاموز كه وقتی برادران یوسف در كمال ذلت در مقابل آن جناب ایستاده و به خطاكاری خود اعتراف نمودند؛یوسف فرمود:(لا تَثْریبَ عَلَیْكُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَ هُوَ أرْحَمُ الرَّاحِمینَ). (10)امروز بر شما سرزنشی نیست؛خدا شما را می آمرزد و او مهربانترین مهربانان است.اما اگر دوست تو متوجه خطای خود نشد و عذرخواهی ننمود،كار او حمل بر صحت نما و حسن ظن داشته باش كه شاید عذری داشته و یا غفلت كرده و; در كنار آن هم خصلتهای خوب او را در نظر بگیر و متوجه باش كه این دوستی به راحتی به دست نیامده كه بتوان آسانی آن را از دست داد. گاه انسان باید عمری در طلب یك دوست شایسته باشد.پس بدان كه دوستی و رفاقت از دنیا برتر است.شاعر عرب گوید:خُذْ مِنْ خَلیلِكَ ما صَفا دُونَ الَّذی فیهِ الكَدَرِفَالْعُمْرِ أقْصَرُ مِنْ مُعَاتَبَهِ الْخَلیلِ عَلَی العَثْرِاز دوست صفات پسندیده و اخلاق پسندیده ی او را بگیر زیرا عمر كوتاه تر از آن است كه بر اثر لغزشهای دوست،او را ملامت كنی.آری گذشت،خصلت زیبنده ای برای هر دوست است همان گونه كه در حدیث شریف آمده است:زَیْنُ المُصَاحَبَهِ اَلإحْتِمَال. (11)تحمل لغزشهای دوست،زینت دوستی است.از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) روایت شده:إذا كانَ یَومَ القِیامَهِ نادی مُنادٍ مَنْ كَانَ أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّهَ فَیُقَالَ مَنْ ذَالَّذِی أمْرُهُ عَلَی اللهِ فَیُقَالُ العافُونَ عَنِ النَّاسِ فَیَدْخُلُونَ الجَنَّهَ بِغَیْر حِسابٍ. (12) چون روز قیامت برپا شود منادی فریاد برآرد كه آنان كه كار خود را به خدا واگذار نموده اند وارد بهشت شوند! گفته می شود كه آنان كیانند؟ در جواب گویند:كسانی كه در دنیا از خطای مردم در می گذشته اند. پس بی حساب وارد بهشت می شوند.5- دعا دعا ارتباط انسان با عالم غیب و گفت و گوی او با خالق یكتا است. یكی از نعمتهای بزرگ الهی كه خداوند به بشر داده آن است كه بشر مادی و غرق در عالم طبیعت- كه موجودی سراپا احتیاج است- اجازه دارد تا با خالق خود و با آن نور مطلق رابطه برقرار كند و نیازهای مادی و معنوی،دنیوی و اخروی،روحی و جسمی خودرا از حضرت حق درخواست نماید.افراد معمولاً در موقع دعا و عرض نیاز به درگاه خدا،نخست در حق خود و نزدیك ترین عزیزان خود از جمله پدر،مادر،فرزند و همسر طلب حاجت یا مغفرت می كنند.اما از آنجا كه از بهترین عزیزان برای انسان در زندگی،دوستانی هستند كه برای معاشرت برگزیده و نقش اساسی در سعادت دنیا و آخرت او دارند؛لازم است هر چه برای خود می خواهد برای دوستان خود هم بخواهد و به این ترتیب نیاز آنها را نیاز خود بداند.پس شایسته است كه در دعا كه پل ارتباطی بین خالق و مخلوق است دوستان خود را فراموش ننمایندو در زندگی و مرگ برای آنها دعا كند. اهمیت و ارزش دعا برای دوستان را اسلام بیان فرموده است.بر این اساس اگر كسی برای برادر مؤمن خود دعا كند مثل آن است كه برای خود دعا كرده و همان دعا نخست در حق خود او اجابت می شود. اسلام مؤمنان را به دعا كردن برای دوستان و سایر مؤمنان و برادر ایمانی در همه وقت به ویژه در لحظات حساس و ارزشمند هم چون وقت سحر و در نماز شب،شب های قدر و; سفارش نموده است.قال رسول الله (صلّی الله علیه وآله وسلم):إذَا دَعَا الرَّجُلُ لأخِیهِ فی ظَهْرِ الغَیْبِ یَقُولُ اللهُ تَعالی بِكَ أبْدَهُ یا عَبْدی.(13)زمانی كه برادر مؤمن برای دوست و برادر خود دعا می كند،خدای تعالی می فرماید: (این دعا را) اول در حق تو استجابت می كنم و بعد برای او.پیامبر اكرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) هم چنین فرمود:ما مِنْ مُؤمِنٍ دَعا لِلْمُؤمِنینَ إلا رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ مِثْلَ الَّذِی دَعا لَهُمْ بِهِ مِنْ كُلِّمُؤمِنٍ وَ مُؤمِنَهٍ. (14)هیچ مؤمنی برای برادر یا دوست خود دعا نمی كند مگر این كه خدای متعال مثل آنچه كه برای هر مرد و زن مؤمن دعا كرده،به خود او بر می گرداند.پس بنا به وظیفه ی دوستی و رفاقت و رفع نیازمندیهای مادّی و معنوی باید در همه ی اوقات خصوصاً لحظات حسّاس و سرنوشت ساز برای دوستان خود دعا كرد و سلامت و عاقبت و مغفرت را برای آنان از درگاه حضرت احدّیت درخواست نمود. البته دعا اختصاص به زمان خاصّی ندارد. انسان همیشه محتاج دعا است چه در هنگام حیات و چه پس از مرگ. دعا برای اموات هم چون فرستادن هدیه برای زندگان است و دوستان مؤمن كه بر پایه ی دین،دوستی داشته اند،نتیجه ی دوستی خود را در آخرت دریافت می كنند.6- وفاداری و دوستی اخلاص و وفاداری یكی از حقوق برجسته در آیین دوستی است كه بدون آن دوستی دوام و قوام نخواهد داشت. منظور از وفاداری،ثبات در محبت و ارادت است. این ویژگی نیز تنها از طریق عمل به حقوق دوستان تا مرگ و حتی بعد از مرگ به دست می آید.از آنجا كه دوستی اهل ایمان با انگیزه ی ارزشمند الهی است،ع لاوه بر بركاتی كه در این دنیا دارد،نتیجه ی اصلی آن در آخرت حاصل خواهد شد. در حدیث شریف آمده است كه در آخرت،هفت گروه بی درنگ وارد بهشت شده و در سایه ی عرش الهی سكنی خواهند گزید كه از جمله ی این گروه ها،دوستانی هستند كه برای خدا دست محبت و رفاقت به یكدیگر داده اند و وفاداری آنان تا زمان مرگ و مفارقت از این جهان ادامه داشته است. البته وفداری و پای بندی به تعهدات اخلاقی،دینی و اجتماعی یكی از خصلت های اهل ایمان است.امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:شیعَتُنَا أهْلَ الْوَرْعِ وَ الإجْتِهَادِ وَ أهْلُ الْوَفَاءِ وَ الأمانَهَ. (15) تقوا و پرهیزكاری و امانت داری و وفاداری به عهد از صفات شیعیان ماست.دوستی تنها در سایه ی وفاداری و نشكستن پیمان مودت و برادری است كه می تواندپایدار بماند و به سرانجام مطلوب برسد.امام مجتبی (علیه السلام) می فرماید:خَیْرُ مَفاتِیحِ الاُمُورِ الصِّدقُ وَ خَیْرُ خَواتِیمِها الْوَفاءُ. (16)بهترین آغاز برای كارها راستگویی وبهترین پایان آنها وفاداری است.هر آنكه جانب اهل وفا نگه داردخداش در همه حال از بلا نگه دارد گرت هواست كه معشوق نگسلد پیماننگاه دار سرِ رشته تا نگه داردحدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوستكه آشنا سخن آشنا نگه دارد (17)7- كم توقعی بزرگواری و كم توقعی،خصلت آزادمردان و ایجاد زحمت و مشقّت برای دیگران از صفات انسانهای حقیر و كم ظرفیت است. ادامه خواندن مقاله  دوست يابي

نوشته مقاله  دوست يابي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>