nx دارای 53 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
جنگ جهانی دوم و ایران
پاییز1387
رکود تحزب در خلال جنگ جهانی دومماجرای ركود تحزّب در ایران زیاد پیچیده نیست و گرههای كور آن در پژوهشهای علمی مشخص و باز شدهاند، امّا با وجود این، گویی علل آن به قدری ریشهای و پایدار هستند كه نه تنها افسوس در مورد گذشته احزاب بلكه نگرانی از آینده آنها را نیز همیشه باید احساس كنیم. عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در ایران پیش از انقلاب كه باعث تشكیل احزاب فرمایشی و ناامن بودن فضای واقعی تحزّب میگردید، در دوران بعد از انقلاب جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان به پیكره سیاسی جامعه از طریق احزاب، تأثیرات ناشی از مقتضیات دوران جنگ تحمیلی، بدبینی عمومی نسبت به جایگاه احزاب و; داد.
اینكه آیا ركود تحزّب در سرزمین ما واقعاً علل ساختاری و تاریخی دارد و اگر آری این علل كداماند؟ در مقاله زیر بازكاوی شده است.تاریخ فعالیتهای احزاب و پدیده تحزّب در ایران، بهخوبی بیانگر توفیق نیافتن عملكردی این پدیده مهم سیاسی در سده اخیر و حتی درحالحاضر است. پژوهندگان سیاسی همواره در پی تبیین علل این ناكارآمدی بودهاند و علل مختلفی را در حوزه سیاسی، تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی، برای این معضل برشمردهاند. مقاله حاضر در همین زمینه كوشیده است علل تاریخی و ساختاری این ناكارآمدی را تبیین نماید، بنابراین پرسش اصلی خود را چنین طرح نموده است: آیا میان كارآمدی یا ناكارآمدی احزاب سیاسی ایران با علل تاریخی ــ
ساختاری، رابطه معناداری وجود دارد؟ بر مبنای این پرسش و در پاسخ به آن، مدعا و مفروض این مقاله این چنین سامانیافته است: به نظر میرسد كه از سده گذشته تاكنون، پدیده تحزّب و احزاب ایرانی فاقد عملكرد بهینه و كارآمدی لازم بوده و به دلایل مختلفی از جمله علل تاریخی ــ ساختاری نتوانستهاند كارویژههای ایجابی این پدیده را در ایران محقق سازند.1ــ استبداد و ساختار مطلقه قدرت
سنّت و دولتمداری و دولتسالاری مطلق و تمركزخواه دارای پیشینه طولانی و تاریخی است. بدیهی است در كشوری كه فقط در سه دهه اخیر از بند استبداد و ساختار قدرت مطلقه بنای رهیدن داشته است بسط جامعه و نهادهای مدنی مانند احزاب و نهادینه كردن توسعه سیاسی به راحتی میسّر نباشد. مطلق بودن قدرت، ویژگی تاریخی ساختار سیاسی ایران بوده است. با این ذهنیت تاریخی دولت قدرت خود را متمركز و مطلق میخواسته و ازاینرو هیچ كانون قدرت رقیب یا مستقلی را در مقابل خویش برنمیتابیده است. به همین دلیل
حاكمیت قانون و نفی خودكامگی و استبداد محور مبارزات رهاییبخش مردم از نهضت مشروطیت تاكنون بوده است و مردم بالذات به هر نهاد مدنی، از زاویه تقابل با دولت مینگرند. متقابلاً در دید حكومت نیز ایجاد هر نهاد مدنی تهدید محسوب میشود. به سخن دیگر در نگاه ملّت، شأن و كاركرد هر نهاد مردمی، در درجه اول، مقابله و مهار قدرت دولت است و مردمی بودن هر نهاد به معنای مخالفت با دولت محسوب میشود نه استقلال از آن، كه در صورت لزوم میتواند از حكومت نیز حمایت كند یا آن را تشكیل دهد. تجربه تاریخی ایران از
مشروطه تاكنون گواه آن است كه همزمان با تزلزل قدرت مطلقه و ضعف دولت، نهادهای مدنی مانند احزاب و مطبوعات، قارچگونه و لجامگسیخته تأسیس یا فعال شدهاند و با تمركز مجدد قدرت مطلقه یا تولد آن، همه رخت بربسته و چون برگ خزانزده ریختهاند. این همزمانی حاكی از آن است كه پیدایی نهادهای مدنی معلول ضعف دولت مطلقه بوده و به موازات افزایش استبداد و مطلقه شدن ساختار قدرت، از گستره و توان این نهادها و از جمله احزاب كاسته شده است و نهادهای فوق به زوال گراییدهاند.[1] بنابراین مهمترین مانع تاریخی
شكلگیری و كارایی احزاب در ایران را میتوان در استبداد[2] و دولتسالاری مطلقه خلاصه كرد؛ زیرا كلیه سلسلههای حكومتی ایران در فردی و مطلقه بودن حاكمیت و فقدان یا تحمل نكردن قدرتها و نهادهای ناظر و تعدیلكننده مشترك بودهاند. بدینترتیب در تاریخ معاصر ایران و در سده گذشته هم، حكومتهای استبدادی با اعمال قدرت مطلقه و خشونت مانع رشد شخصیت و هویت مردم شدند و اجازه شكلگیری نهادهای جامعه مدنی و رشد طبیعی آنها را نداند.
2ــ فقدان امنیت و وجود احساس ناامنیفقدان امنیت ناشی از حكومت مستبدان و قدرتمندان و در اصطلاح قاموس سیاسی، تغلّب، یكی از عوامل بارز آسیبرسانی به ساخت ذهنی ــ روانی مردم ایران و مخلّ شكلگیری نهادهای مدنی در طی تاریخ بوده است. فضا یا احساس ناامنی تاریخی ــ ذهنی ایرانیان، حاصل كاربرد برهنه و خشونتآمیز قدرت توسط حاكمان طی دورانهای طولانی و متوالی است.
همچنین وضعیت جغرافیایی ایران برای ایجاد ناامنی، دست كمی از نظامهای متغلّب ندارد. سرزمین ایران بارها با هجوم گسترده اقوام و طوایف از قسمتهای آسیای مركزی و دفعاتی هم از ناحیه غرب روبهرو شده است كه باید بر آنها تهاجمات از سوی جنوب را در یكی دو قرن اخیر افزود؛ هر چند هم كه نمیتوان از تهاجم هشتساله و ددمنشانه صدامیان در خلال سالهای 1359 تا 1367 غافل شد.
مهاجرت پیاپی گروههای كثیری از نواحی شرق و شمال غرب، كه بعضاً خود به هجوم تبدیل شدهاند، وضعیت را به گونهای در آورد كه به تعبیر آل احمد، ایران را چهارراه حوادث ساخته بود.[3] این مهاجرتها و هجومهای متعدد به اضافه نظامهای خودكامه و متغلّب، ثبات و امنیت كشور را مختل كرد و سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع ایرانیان را طی قرنها از بلیّههای متعدد متأثر ساخت و به صورت مانعی در مسیر استمرار مدنیّت و تكامل مداوم آن رخ نمود و ناامنی عینی و ذهنی را در وجود و روان ایرانیان، بیشتر تثبیت كرد. امروزه با نگاهی به كثرت دژها و قلعهها و حتی نوع معماری روستاهای قلعهای و كوچهها و معابر قدیمی بافتهای شهری و روستایی، ماهیت تدافعی این گونه معماریها و هدف آن در مقابله یا كند كردن تاختوتاز مهاجمان مشخص میشود.
تهاجم و مهاجمپذیری ایران سبب تشدید نظام تغلّب و تغییر در سلسلههای حاكم بر كشور شده است، و متأسفانه باید اذعان كرد كه عموماً قدرت سیاسی متكی بر شمشیر از آن این اقوام و گروههای مهاجم بوده است. یكی از نتایج اولیه ملموس چنین وضعی، جلوگیری از ثبات اخلاقی، و به دنبال آن اخلاق و فرهنگ سیاسی سازنده، و عقبماندگی نظام سیاسی از تأسیسات، نهادها و شئون مدنی، شهری و متمدنانه بوده است. در هر حال فضای تغلّبآمیز و دستخوش ناامنی نیز با استمرار خویش در دو سده گذشته، بستر نامناسبی برای پیدایش و رشد و كارآمدی احزاب فراهم نموده است. فضای تغلّبخواهی و ناامنی، هم در روابط دولت با نهادها و احزاب و هم در فضای بینابین احزاب و این نهادها مشاهده میشود.3ــ حضور مداوم ایلات و عشایر در عرصههای سیاسی
ایلات و عشایر همواره حضور معنادار و پررنگی در تاریخ و سیاست ایران در دورانهای مختلف داشتهاند. این پدیده همراه فرهنگ سیاسی ایلی و عشیرهای، همواره صفاتی را در هرجومرج ملّّی و قومی و دامن زدن به بیثباتیها به خود اختصاص داده است. علاوه بر آن، نحوه زندگی عشایر با یكدیگر تأثیر مهمی در شكل ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران داشته است، به طور نمونه هجومهای دائمی قبایل كوچنشین به شهرها و نواحی مدنی ایران و سلب امنیت از راههای مواصلاتی توسط آنها، از علل پا نگرفتن طبقه سرمایهداری و به تعبیر غربیها، بورژوازی، در گذشته شد.[4] این در حالی است كه در دنیای غرب، بسیاری از جنبشهای دموكراتیك و امر مقابله با قدرتهای مطلقه را این قشر، آن هم با انگیزههای مختلف، ساماندهی میكرد و در واقع طبقه بورژوازی برای تضمین رشد و حیات خویش، به مقابله با شیوه تولید مستقر قدیمی، یعنی فئودالیسم و نظام استبدادی وابسته به آن، رفت و خواسته یا ناخواسته این حركت با مقدمات دیگری باعث ظهور دموكراسی و نهادهای مدنی مربوط به آن شد.
به اعتقاد لرد كرزن، ایلات و عشایر و خوانین آنها، همیشه با فرهنگهای متفاوت و خاص خود، جریانهای تأثیرگذاری را آفریدهاند كه هر كدام به شكلی در ساختار سیاسی ــ اجتماعی كنونی ایران تأثیر داشته و آن را دچار تشتت كرده است.[5] بدینترتیب میتوان نتیجه گرفت كه اختلافهای ایلات و عشایر، با یكدیگر و با حكومت مركزی، تأثیر عمدهای در ایجاد هرجومرج داخلی و تضعیف وحدت و یكپارچگی ملّی، به عنوان بستر لازم برای تحقق دموكراسی و نهادهای مدنی مانند احزاب، داشته؛ ضمن اینكه كوچنشینی و وابسته نبودن عشایر به محلی خاص، حیات ابتدایی، و ركود و فقر فرهنگی آنها، بسترهای ضروری یادشده را نیز نامساعدتر ساخته است.
4ــ فقدان تحولات بنیادین در فرماسیون اجتماعی، و تقابل میان سنّت و تجددیكی از ریشههای تاریخی موفق نبودن احزاب در ایران آن است كه فرماسیون یا صورتبندی اجتماعی در ایران كمتر در معرض تغییرات و تحولات زیربنایی كه در اروپای دوران رنسانس به بعد رخ داد، قرار گرفته است. در اروپای پس از رنسانس، فروپاشی فئودالیسم و ظهور سرمایهداری، موجب پیدایش گروههای اجتماعی متفاوتی شد كه هر كدام برای نیل به قدرت سیاسی و تصاحب سهم بیشتری از درآمد اقتصادی، با یكدیگر رقابت میكردند. اما فرماسیون اجتماعی در ایران حتی تا اواسط قرن بیستم چندان تكان جدی نخورده بود. زیربنا و شالوده اقتصادی ایران، دولتی بود و دولت به صورت بزرگترین كارفرما عمل میكرد. حتی اصلاحات ارضی، كه در اوایل دهه 1340 توسط رژیم شاه با هدف اضمحلال نظام ارباب ــ رعیتی انجام شد و در
آن بیشتر كسب وجهه برای رژیم مدنظر بود، نتوانست در آن فرماسیون تغییر چندانی ایجاد كند.[6] از سویی یكی دیگر از موانع تاریخی كه ما همیشه در جوامع سنتی با آن روبهرو بودهایم، درگیری پنهان و آشكار میان سنّت و تجدد است. حزب پدیدهای نوین است و طبیعتاً بافت سنتی جامعه پذیرای آن نیست. جامعه ما همیشه با پدیدههای نو حالت تقابلی و
تدافعی دارد و كمتر از این مقولات استقبال میشود. ابتدا همیشه با شك، نگرانی و تردید به این پدیدههای نوین نگاه میشود، اما بعد از طرح آنها در جامعه، بهتدریج افراد آماده پذیرش آن میشوند. ما در طی تاریخ این درگیری را شاهد بودهایم.[7]5ــ بدبینی و ناآگاهی عمومی نسبت به جایگاه احزاب
افزایش معلومات و بالا بردن سطح سواد و تحصیلات عموم مردم در جامعه امروز، موضوعی مختص دو سه دهه اخیر تاریخ معاصر ایران است و این واقعیت دارد كه بعد از انقلاب اسلامی، بینش و توجه سیاسی عموم مردم بالا رفته، ولی در دهههای گذشته و با توجه به وارداتی بودن پدیده حزب و ادبیات سیاسی مربوط به آن، قشرهای عظیمی از جامعه نسبت به جایگاه احزاب و گروههای سیاسی در ساماندهی و بهینهسازی ساختار سیاسی كشور بیاطلاع بودند و حتی بسیاری از تحصیلكردگان و آگاهان سیاسی نیز نسبت به تأثیر آن در ترقی كشور تردید داشتهاند كه این بیاطلاعی و تردیدها هنوز نیز در بخشهایی از عوام و خواص طبقات اجتماعی وجود دارد و بخشی از بدبینیها و ذهنیتهای نامطلوب تاریخی جامعه نسبت به احزاب و گروهها، از همین بیاطلاعیها و تردیدها ناشی میشود.
از دلایل دیگر این بدبینیهای تاریخی عموم مردم نسبت به احزاب میتوان به فقدان همسویی عملكرد احزاب با سنن، آداب و اعتقادات عمومی و مذهبی، وابستگی به اجانب و نظامهای مستبد داخلی، و وجود بیصداقتی و شعارزدگی در عمل این تشكلها در طی تاریخ ایران اشاره نمود. عامل اصلی دیگر این بدبینی آن بود كه این تشكلها پیوندهای واقعی با مردم و مطالبات آنها نداشتند و از بطن مردم نجوشیده بودند.
كارگزاران احزاب فعلی كشور نیز به صراحت بر این بدبینی تاریخی، به عنوان یكی از عوامل ركود تحزّب، تأكید نمودهاند. به طور نمونه، سعید حجاریان ــ عضور شورای مركزی جبهه مشاركت اسلامی ــ در این باره گفته است: “در جامعه ما خاطره سیاسی ــ اجتماعی مطلوبی از حزبگرایی وجود ندارد، اگر بخواهیم علتهای آن را ریشهیابی كنیم، علاوه بر ریشههای ساختاری و اجتماعی به ریشههای تاریخی آن نیز میتوان اشاره كرد. یك بدبینی سیاسی همیشه در تاریخ كشور وجود داشته است، مشكلات تاریخی و ساختاری احزاب موجب شدند كه تشكلهای سیاسی نتوانند روند نهادینه كردن خود را طی كنند و مورد اقبال عمومی قرار گیرند، كه البته بخشی از آن نیز ناشی از عملكرد بد برخی احزاب در گذشته بوده است.”[8]
6ــ ضعف جامعه مدنی و نبود یا كمّی تجربه مشاركتهای سیاسیظهور نهادهای غیر حكومتی ــ تحت عنوان جامعه مدنی ــ در فرآیند نوسازی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، امری ضروری است. برخورداری این نهادها از استقلال عمل نسبی میتواند در تعدیل قدرت میان دولت و جامعه سهم بسزایی داشته باشد و با ممانعت از انباشت قدرت، زمینه را برای توزیع مجدد آن فراهم كند. در واقع جامعه مدنی عبارت است از: حوزهای از نهادهای مستقل تحت حمایت قانون كه در آن، افراد و اجتماعات ارزشها و اعتقادات متنوعی دارند و گروههای خودگردان كه در همزیستی مسالمتآمیز با یكدیگر به سر میبرند و به صورت نهادهای واسطه داوطلبانه میان دولت و افراد عمل میكنند.[9] با توجه به این تعریف، تعدد و تنوع بازیگران، رقابت گروهی، مشاركت گسترده سیاسی، منابع متعدد قدرت،
كثرتگرایی سیاسی، تنوع ساختاری، شكلگیری خودجوش و از پایین به بالا، و استقلال عمل و چرخش نخبگان لازمه ظهور جامعه مدنی ــ و زیرمجموعههای آن مانند احزاب ــ است. وجود چنین جامعه مدنی، باعث تحدید، كنترل و مهار قدرت حكومت میگردد و نوعی مباحثه، چانهزنی، اقناع و مصالحه میان مراكز گوناگون قدرت در جهت بهینهترین صورت تأمین منافع و مصالح عمومی و ملّی را فراهم میسازد.
اساساً احزاب سیاسی نیرومند و كارآمد نیز قبل از هر چیز به وجود جامعه مدنی توسعهیافته و توانا نیازمندند. این در حالی است كه در پیشینه تاریخی ایرانیان، به دلایل مختلفی مانند وجود نظام سیاسی مستبد و مطلقه، تمركزگرایی و دولتسالاری، و وجود دورههای طولانی بحران و ناامنی، ساختار اجتماعی و اقتصادی ناهمگون و توسعهنیافته، نهادهای مشاركتی مستقل و نیرومند، فرصت ظهور و تمرین دموكراسی نیافتهاند و اساساً تجربه مشاركتهای سیاسی فعالانه در نظامهای قبل از انقلاب اسلامی، به دلیل فقدان مشروعیت سیاسی
آنها، وجود نداشته است و دولتها، بدون واسطه نهادهای برخاسته از متن جامعه یا با دولتسازی تشكلهایی مانند احزاب، به كنترل، هدایت، سازماندهی و بهكارگیری نیروهای اجتماعی در جهت منافع خود اقدام نمودند و هرگونه داعیه مخالفت و دگراندیشی را بر نمیتافتند و با سركوب مواجه مینمودند. متأسفانه پیشینه ضعیف جامعه مدنی و نبود یا كمتجربگی مردم و نهادها در تحقق مشاركت سیاسی فعال، باعث كمتوانی و ضعف پشتیبانی تاریخی از فعالیت تشكلها و احزاب سیاسی امروز شده است.7ــ وجود احزاب دستوری و وابسته به دولت
بسیاری از احزاب ایران در سده اخیر، دستوری و دولتساخته بودهاند. این احزاب به دلیل غیر مردمی بودن، خودجوش نبودن، نداشتن پایگاههای مستقل و طی نكردن فرایند تشكیل از پایین به بالا، انحرافی اساسی در مسیر تحزّب واقعی در ایران به وجود آورده و موجبات بیاعتمادی و بدبینی بیشتر مردم را به احزاب فراهم ساختهاند.احزاب دستوری عمدتاًَ در تاریخ صدساله اخیر ایران در سه قالب ظاهر شدهاند: احزابی كه متكی به یك شخصیت بوده و بر محور فردی شكل گرفتهاند، احزابی كه با سفارش نظام حاكم توسط كارگزاران سرشناس رژیم بهوجود آمدهاند، احزابی كه بنا بر شرایط ویژه سیاسی پدیدار شده و به عبارتی احزاب واكنشیاند.
احزاب دستوری یا فرمایشی كه احزاب دولتساخته نیز جزء آنهاست، به آن دسته از احزابی گفته میشود كه ریشههای عمیق اجتماعی ندارند و بر حسب انگیزه فردی، طبقاتی، یا خارجی بهوجودآمدهاند. اینگونه احزاب فاقد تشكیلات منسجم حزبی هستند و ایدئولوژی مدوّنی ندارند. گردآوری اعضا و ایجاد ایمان حزبی و ایدئولوژیك در این نوع احزاب با مشكلات فراوانی مواجه است.
این احزاب را از آن جهت دستوری مینامند كه پایههای آنان طبیعی نبوده و از بطن شرایط اجتماعی سرچشمه نگرفته است. منافع گروهی و طبقاتی افراد و باندهای سیاسی و اقتصادی عامل ایجاد اینگونه احزاب هستند.[10] احزاب فرمایشی در شرایط ویژه سیاسی، یعنی موقعیتی كه منافع گروهی و طبقاتی عدهای در خارج یا داخل نظام سیاسی در معرض خطر قرار میگیرد، بهوجود میآیند و در نتیجه، واكنش نیروهای ذینفع در قالب این احزاب سیاسی در صحنه اجتماعی و در ظرف تحزّب ظهور پیدا میكند و به همین خاطر عم
ر آنها كوتاه و متناسب با میل كارگردانانشان و نظام سیاسی سازنده آنها تعیین میگردد. احزاب مهم و دولتساخته دوران پهلوی از جمله حزب رستاخیز، ایران، ایران نوین، ملّت، و ملّیون ضربات مهلكی را به پیكر ضعیف تحزّب در ایران وارد نمودند. هر چند نمیتوان از این حقیقت نیز چشم پوشید كه بعد از انقلاب اسلامی هم، احزاب مهمی مانند حزب جمهوری اسلامی، كارگزاران سازندگی، جبهه مشاركت اسلامی و; را نیز كارگزاران دولتی و صاحبمنصبان عالیه نظام تأسیس نمودند.
ادامه خواندن مقاله جنگ جهاني دوم و ايران
نوشته مقاله جنگ جهاني دوم و ايران اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.