nx دارای 55 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
جوان و تربیت
” فرزندم ، قبل از آنكه قبلت، سخت شود و اندیشه ات ، مشغول گردد، به تربیت تو مبادرت نمودم.”(حضرت علی علیه السلام)
” تربیت، زیباترین چیزی است كه در بهترین انسانها ، آشكار می شود.”( افلاطون) چهار چیز است كه اگر جمع شود در دل سنگلعل و یاقوت شود ، سنگ بدان خارایی پاكی طینت و اصل گهر و استعداد تربیت كردن مهر از فلك مینایی در من این هرسه صفت هست كنون می باید تربیت از تو كه خورشیدجهان آرایی. (سعدی)
در میان عوامل مختلفی كه منشأ و موجد تحولات اجتماعی می شود، تربیت، آرامترین مطمئن ترین و مفید ترین آنها می باشد، تربیت ، روندی بسیار طولانی دارد و تقریباً در همه مراحل عمر آدمی از تولد تا مرگ، نقش خود را ایفا می كند ، ولی این نقش در برخی مراحل بر جسته و تعیین كننده و در مقاطعی دیگر نقش آن كمرنگ ومحدود می باشد. برخی از دانشمندان نظیر ” كارن هورنای ” . مهمترین سالهای تربیت پذیری را هفت سال اول زندگی و پاره ای دیگر تا دوران نوجوانی می دانند و معدودی نظیر ” كارل یونگ” تأثیرپذیری آدمی از تربیت را تا چهل سالگی ، می دانند. ابتدا باید معلوم نمود كه مقصود از تربیت چیست؟ آیا آموختن مفاهیم علمی و یا انباشته كردن ذهن شاگردان است؟
” امرسون” می گوید: ” یك مسأله علمی را به شاگرد یاد دادن كار آسانی است ، ولی او را با امید و اراده و جدیت تربیت كردن و قوای روحی اش را برای كار آماده كردن ، علمی است دشوار كه ازهمه كس ساخته نیست”.
در حقیقت ، باید گفت انتقال علم مرحله نازلی از تربیت است و ایجاد روح علمی ، مرحله عالی تربیت می باشد.در مرحله بعد ، ضروری است، از عواملی كه اثر گذار بر تربیت هستند ، سخن گفت،مهمترین آنها عبارتند از: زمینه ژنتیكی ، عامل محیط خانوادگی ، محیط آموزشی ‹ مدرسه›، محیط اجتماعی ‹نفوذ همسالان ،نهادها و مراكز اطلاع رسانی و رسانه های گروهی›، عامل رشد ( تحولات مربوط به عامل سنی )، عامل مذهب و در نهایت اراده خودساز شخصیت . هر یك از این عوامل در زمان خاصی ، وارد صحنه شده و تأثیرات خود را بر آدمی اعمال می نماید . به گونه ای كه می توان ، شخصیت فرد را بر آیند عوامل مذكور تلقی نمود با این توضیح كه دایره نفوذ تأثیر هر یك از عوامل كه گسترده تر باشد، شخصیت آدمی در همان جهت ،شكل می گیرد.
در گام سوم ، باید ملاحظه نمود تربیتی كه بتواند از جوانان شخصیتی متعادل و هماهنگ به وجود آورد چه ویژگیهایی داد؟ چنین تربیتی باید ناظر بر جنیه های متنوع وجود آدمی به شرح زیر باشد:
الف – تربیت بدنی (فیزیكی) – هدف اصلی از چنین مقوله تربیتی ، این است كه توان و نیروی فعال جوان را در مسیری مطلوب و هدایت شده ، به جریان بیاندازد و روح آدمی را پاكیزه و مصفا كند و بر اعتماد به نفس فرد بیفیزاید .
ب – تربیت عاطفی – غایت تربیت عاطفی ، پرورش احساس نوعدوستی ، همدلی و تفاهم با دیگران و به ویژه همسالان است . به گونه ای كه جوانان بتوانند به درستی با معاشران و دوستان و اطرافیان خود به دادو ستد عاطفی بپردازند و بیش از آنچه كه ” منش گیرنده ” داشته باشند از ” منش دهنده ” برخوردار باشند و به مرحله ای برسند كه ” ایثار عاطفه ” به دیگران را مقدم بر ” دریافت عاطفه ” از دیگران ، بدانند.
ج – تربیت اجتماعی – انتظار ما از تربیت اجتماعی جوانان ، این است كه آنها از جایگاه و منزلت حقیقی خود خود در جامعه آگاه باشند و به خوبی بتوانند چنین موقعیتی را احراز نمایند.فعالیتهای فوق برنامه مدارس ، گروههای بحث و بیان ، تحقیق گروهی ، مسابقات فرهنگی وهنری ومحافل بحث و انتقاد جوان ، فرصتهای ارزنده ای برای فرایند اجتماعی شدن جوانان ، محسوب می شوند.
د – تربیت عقلی ( ذهنی ) – چنانچه بشری را به عنوان فرایندی بی انتها ، درنظر آوریم و تكوین منش را بر تعلیم دانش مرجح بدانیم در این صورت ، باید اذعان نمود كه تربیت فكرو اندیشه در بالاترین جایگاه ” هرم تربیت ” قرار می گیرد. اگر چه به گفته ” ویل دورانت ” ، ما در شرایطی از جهان معاصر بسر می بریم كه از تفكر و اندیشیدن ، بازمانده ایم و بر همین اساس ، از لذت اندیشه و فكر نیز محروم مانده ایم .
ه – تربیت اخلاقی ( معنوی )- منظور اصلی از این بعد تربیت این است كه بتوانیم نسلی را بپروارنیم كه نه فقط حامل معرفت دینی باشد بلكه عامل معرفت دینی محسوب شود. و در حقیقت چنین تربیتی بتوانندبه ” تحول از درون” منجر شود و خود نیزمنشأ تحول دردلها وجانها ی دیگری باشد . برخی ازكارشناسان سازمان یونسكو از جمله راه حلهایی كه برای آموزش نوین جوانان ، پیشنهاد می كنند . این است كه باید به گونه ای عمل نمود كه استقرار مجدد ارزشها و طرز تلقی های اخلاقی در جوامع در حال دگرگونی را شاهد باشیم .جوان وتعالی شخصیت« هركس مسلمانی را گرامی بدارد خدای والا را گرامی داشته است »رسول اكرم (ص(«عظمت انسان ا بركت روخ اوست كه آن نفحه الهی چراغ خداوندی منعكی كننده نور آسمانی و مستعد قبول صورت كل جهانی و بالاخره با همه جهان برابر است»
فرانسیس بیكنشخصیت هر فرد محبوبترین پدپده مورد علاقه اوست غریزه حب ذات كه براساس حكمتی الهی در وجود انسان به ودیعه گذاشته است آدمی را بر می انگیزد تا بر مبنای خود دوستی از مخاطرات و ناملایماات خود را مصون نگاه داشته و بقای عمر و زندگیش را تدبیر نماید چنین غریزه ای انسان را به دفاع از تمامی موجودیت و شخصیتش وا می دارد و او را به جبه گیری در مقابل هر عملی كه شخصیت او را تهدید كند بر می انگیزاند از این رو ی طبیعی به نظر می رسد كه به دیگران اجازه نفوذ به قلمرو شخصیت خویش ندهد و در حقیقت « تحقیر شخصیت»دیگری به این مفهوم است ضربه ای را به اصلی ترین جنبه مورد علاقه اش وارد كنیم و بیشنرین مقاومت را در او علیه خود به وجود آوریم در مقابل « تكریم شخصیت » احساس ارزش را در فرد بالا می برد و رویكرد وی را نسبت به جهان درون و جهان برون متحول می كند « نكوداشت »شخصیت جوانان به نتایج زیر منجر می شود1-موجب جلب اعتماد آنان به اطرافیان شده و در نتیجه تفاهم دو نسل راباعث می شود
2-این روش اقتدا به سیره نبوی ( ص) وشیوه اولیا خداست آنان هموراه جوانان را مورد تكریم قرار داده و منزلت خاصی برایشان تأمل می شوند 3-تكریم جایگاه نسل جوان موجب « گناه ستیزی » آنان خواهد شد زیرا زیرا كسانی كه در درونشان احساس عظمت و منزلت می كنند نه تنها دست از گناه می شویند بلكه به گناهان یورش می برند تا جامعه سالم بماند و در مقابل تحقیر نسل جوان زمینه « گناه پذیری » را مهیا می كند و آنان را نومید و سگردان در جامعه پیچیده و دشوار معاصر رها می كند 4- «نكوداشت شخصیت جوان » استعدادای راكد و ذخیره او را به حركت در می آورد و آنها را به تواناییهای بارز و آشكار پیوند می زند تا نیروی عظیمی كه از این طرق حاصل می شود برای دستیابی به هدفهای مهم و ارزشمند زندگی كفایت نماید
جوانان برا ی مشاركت در جامعه مدنی نیاز یه شخصیتی دارند كه ابتدا مورد پذیرش خودشان باشد و بعد از آن مورد پذیرش جامعه باشند « تكریم نفس »مقبولیت شخصی و اجتماعی را باعث می شود
شیوه ها و راه كارها 1- پذیرش شخصیت جوانان همان گونه كه هستند زمینه را برای ارتباط توأم با تفاهم مساعد نموده و تداوم ارتباط صمیمانه را تضمین می نماید .2- گفتگوی خود را با موضوعی كه مورد علاقه جوان است آغاز كنیم این اقدام منجر به جلب توجه اعتماد و اطمینان عمیقی می شود به گونه ای كه نقطه آغاز روشنی در اتباط متقابل به وجود می آید .
3- جوانان با هر دریچه ای كه به جهان خارج از وجود خود می گشایند تجربیتاشان را غنی تر و گسترده تر كرده و جریان رشد اجتماعی شان را تسهیل می كنند در مقابل محدودیت روابط انسانی منجر به وقفه در رشد اجتماعی فرد می شود می توانیم جوانان را به توسعه روابط انسانی مطلوب ترغیب كنیم تا تجربیات وسیعتری را جذب كنند4- با تأكید بر نیروهای درونی آنان یافت نه د ربیرون از وجودشان به این مفهوم كه شخص برای ارزیابی میزان لیاقت خود بیش از آنكه بر اظهار نظرهای دیگران متكی باشد بر احساس درونی خود تكیه كن
5- یكی از اهداف تربیت جوانان ایجاد نظام همبستهای از ارزشها در درون خود آنان می باشد آن گونه كه فرد به معیارها وملاكهایی مجهز شود كه قادر به تشخیص ارزشها از ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری صحیح برخوردار گردد برای این منظور لازم است با ترتیب دادن مجالس بحث و انتقاد قوای عقلانی خود را پرورش داده و در او توانایی مقایسه و قضاوت ایجاد كنیم چه آنكه از درجات و مراحل بالای تفكر مقایسه امور با یكدیگر ونیز داروی درباره آنهاست
6-در گفتگو و مباحثه با جوانان باید به جای توسعه انقیاد ذهنی در پی پرورش انتقاد فكری بود و زمینه های ایجاد نمود كه آنان بتوانند با بحث وگفتگودرباره نظام ارزشها بایدها و نبایدهای اخلاقی درك روشنتری درباره این گونه امور پیدا كنند و توانایی تمیز انتقاد سازنده از انتقاد مخرب و به كار گیری شیوه های مناسب گفتگو را بیابند حاصل چنین گامهایی در تعالی شخصیت جوانان تبلور خواهد یافت
جوان و جستجوی هویت” جستجوی یك جوان در پی هویت ، از برخی لحاظ همان جستجوی معنای زندگی است.”(اریكسون)از واژه های پر معنای ادبیات نوجوانی و جوانی ، ” هویت ” می باشد معنای این عبارت همزمانی آغاز تأمل و تفكر درهویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای كه بعدها و در سالهای جوانی به صورت تكوین هویت یابحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سالهای زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شكل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت می باشد.
” تعریف هویت”در میان تعاریف متنوعی كه در باب هویت فرد ذكر شده اظهار نظر ” جان گاردنر” از صراحت وجامعیت بیشتری برخوردار است . او می نویسد:” یك فرد جوان باید بیاموزد كه بیش از هر چیز خودش باشد ، در جایی كه بیشترین ارزش را برای دیگران دارد – دیگرانی كه مطمئنا ً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند مراد از اصطلاح ” هویت ” چنین رابطه متقابلی است كه متضمن یكی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است.”” مفهوم بحران هویت”
مطابق تعریف مذكورحفظ تعادل میان ” وحدت با خود” و ” حضور در تجربه باطنی دیگران” از نشانه های احراز هویت محسوب می شود بر این اساس هر گاه تعادل مذكور بر هم خورده و حالت عدم توازن میا ن آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریك فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می كند :” لزوم همرنگ شدن {با دیگران} با از دست رفتن هویت بیشتر می شود.”
ازعبارت ” فروم” چنین برداشت می شود كه فرد تأمین انتظارات دیگران ومانندآنها شدن را بر ” خود واقعی بودن” ترجیح دهد ناگریز است بهای سنگینی بپردازد و آن دست كشیدن ازخود انگیختگی و فردیت است.” اریكسون” نیز بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی كه جامعه از او انتظار دارد ، معنا می كند. شایدمشكلات متعددی باشد كه فرد در سالهای بعد زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
” زمینه های پیدای بحران هویت” از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدپده بحران هویت در فرهنگ تفكر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست . برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه بر خورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش بر می گردد . آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویكرد در قبال تحولات اروپا متكی بود: الف) طرد ، نفی و انكارو. ب) مرعوب شدن، خودباختگی وتسلیم. و رویكرد سومی كه مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتهاو فرهنگ و تمدن خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفكر گردید كه
برای جبران گذشته ها وپر كردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی ، غرب باوری و غرب پرستی نیست . لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جداشدن و دست كشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. لذا این باور در اذهان عده ای به وجود آمد كه قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است . همانگونه كه برخی نظیر ” تقی زاده ” بر این باور بودند كه ” هیچ راهی برای ما نمانده است جز اینكه از سر تا پا فرنگی شویم”. علاوه بر زمینه های تاریخی ، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به
بحران هویت دامن زده است مسایلی نظیر گسست فرهنگی ، فرد گرائی افراطی سكولاریسم ، تضاد نسلها، تغییرات پر شتاب زندگی ، خلأ آرمانی ، فقدان عامل دین و مذهب ، پدیده كلان شهرهای بزرگ و نظام نا كار آمد آموزش و پرورش هر یك در جای خود ، اثرات تعیین كننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است كه فرصت پرداختن به همه آنها نیست ولیكن از باب اشاره ،به گفتاری از مارسیا‹ 1985› اكتفا می كنیم . به گفته وی ” در جوامعی كه مذهب وجود ندارد ، نوجوانان بحران {هویت} شدیدتری را تجربه می كنند چرا كه مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان یعنی : از كجا آمده ام ؟ چه كسی هستم ؟ به كجا خواهم رفت و چه باید بكنم ؟ پاسخ می دهد.”
” راه كارها وپیشنهادها”غالبا ًراه كارهای اساسی متكی بر شناخت دقیق مسأله بوده ورابطه منطقی باآن دارد . در این مورد نیز همین قاعده صادق است و در كوتاه مدت و دراز مدت ، پیشنهادهای مشتمل بر جنبه علمی و كاربردی و قابل طرح مورد نیاز را انجام داد:
الف – بازنگری در محتوی و مضمون كتابهای درسی به ویژه در سالهای نوجوانی و ارائه مطالب جدیدی كه به ایجاد بینش نوینی نسبت به خود، زندگی و نقشی كه او می تواند ایفا نماید، منجر شود.
ب- بازنگری در محتوی مضمون و شیوه ارائه برنامه های ویژه كودكان ، نوجوانان و جوانان در صدا وسیما به گونه ای كه به ایجاد دلبستگی عمیق نسبت به فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی منجر شده و در یافتن هویت فرهنگی و هویت تمدنی آنان را یاری دهد.ج- تلاش در جهت حل معضل كاهش انگیزه تحصیلی ، ترك تحصیل ، توقف پشت دیوار بلند كنكور و بیكاری كه هر یك عامل مهمی در ایجاد سر خوردگی و بی هویتی است.در كوتاه مدت نیز اقدامات قابل پیشنهاد عبارتند از:
1تقویت زمینه های تبادل فكری و هم اندیشی با نسل جوان به منظور درك مشكلات و معضلات درونی آنان و پاسخ به پرسشهای بنیادین .2توسعه مناسبات میان والدین و فرزندان از حیث عاطفی ، روحی و كلامی به منظورجلب اعتماد نسل جوان و در نهایت گرایش به الگو پذیری با هدف تحكیم هویت خانوادگی آنان. 3تقویت زمینه های بروز و حضور نوجوانان و جوانان در عرصه های مشاركت و تصمیم گیری های اجتماعی با هدف تحكیم هویت جمعی آنان .4 یاری رساندن به نوجوانان و جوانان برای شناخت هر چه بیشتر توانمندیهایشان تا علاوه بر متناسب بودن انتظارات آنان از خویش با توانمندیها ، این گروه سنی بتوانند موفقیت های بیشتری در تحصیل ، شغل و زندگی بدست آورند با هدف تحكیم هویت شخصی آنان.
5 تشویق اطرافیان نوجوان و جوان به ویژه اولیاء و مربیان برای این منظور كه در سنین مذكور به فرد از منظر جدیدی به عنوان ” مشاور ” به او نگریسته شود و در عمل نیز آنچه كه لازمه تحقیق این رویكرد می باشد ، مراعات گرددتا این تحقیق این رویكرد می باشد مراعات گردد تا این نسل عملا ً احساس منزلت و شخصیت قابل احترام نموده و در نهایت احساس هویتی ارزشمند و با افتخارنماید.
6 تفهیم این واقعیت به نسل جوان كه ” زندگی كردن” غیر از ” با معنا زندگی كردن ” است اینها دو چیزجدا از یكدیگرند ” زندگی كردن ” به خودی خود افتخاری نمی آفریند ولیكن بامعنا زیستن در خور افتخار و تكریم خاصی است.7 ایجاد و تقویت زمینه هایی كه به مددآن نوجوان و جوانان قادر به تفكر منتقدانه نسبت به فرهنگ بیگانه و به ویژه فرهنگ غرب باشند این امر زمینه رابرای تكوین هویت فرهنگی پایدار و برخورد مؤثر با هجوم فرهنگی مهیا می كند.
جوان و نیازهای روحی‹ای انسان › آیا گمان می كنی كه موجودی خرد و بی مقداری ، و حال آنكه ‹راز› جهان عظیم تری در كتاب روح تو مندرج است . درد تو از خود توست ولی نمی دانی و دوای تو نیز در خود توست ولی نمی بینی و تو آن كتاب مبینی هستی كه به یاری حروف اندك آن ، رازهای عظیمی آشكار می شود.>منسوب به دیوان اشعار حضرت علی علیه السلام<جوانی ، مهمترین بخش زندگی آدمی است و در دوران ، مهمترین مسئله برای جوانان ، نیازهای روحی آنهاست ، و باز مهمترین مسئله در این حوزه ، نحوه تأمین و اقناع مطلوب این قبیل نیازهاست.چگونه نیازهای جوانان را بشناسیم؟شیوه های شناخت و معرفت نیازها، اهمیتی دارد. روش های عمده شناخت عبارتند از :
1- مشاهده رفتار و حالات جوانان ،معرف بخشی از احتیاجات روانی اساسی آنهاست . در موقعیت های گوناگون ، اغلب می توان از ورای رفتار ظاهری به احتیاج باطنی و از جلوه های بیرونی شخصیت آنان به نیازهای درونیشان پی برد.
2- گفتگو با جوانان ، فرصت ارزنده ای را برای شناخت نیازهایشان فراهم می آورد . شایسته است ، هر زمان كه موقعیت برای همدلی با آنان مهیا می شود، گفت و شنودهایی صمیمانه و مؤثر ترتیب داد تا از خلال كلمات و عبارات جوانان ، به دنیای درونیشان نفوذ كنیم . حضرت علی علیه السلام ، دراین مورد جمله زیبایی دارند و می فرمایند: “انسان در زیر زبانش نهفته است.”
3- مطالعات و بررسی هایی كه در خصوص جوانی و شگفتی های آن به عمل آمده است و نیز منابع علمی و پژوهشی در این زمینه ، می تواند بخشی ازاحتیاجات روحی و روانی آنان را به ما بشناساند.
4- تفكیك و بازشناسی نیازهای اصیل از نیازهای كاذب نسل جوان ، گام مؤثری در جهت شناخت دنیای درونی آنان است و در مقابل ،مساعدت به جوانان برای آنكه بتوانند بین نیازهای منطقی و خواسته های غیر منطقی خود فرق بگذارند، آنان در تعدیل خواسته هایشان وانطباق با تواناییشان یاری می دهد.نیازهای اساسی جوا نان:
در نگاه اول، نیازهای آنان را می توان به دو دسته با عناوین ” نیازهای اولیه ” و” نیازهای ثانویه ” تقسیم كرد. منظور از” نیازهای اولیه ” احتیاجات زیستی یا فیزیولوژیك نظیر احتیاج به هوا ‹اكسیژن›، آب، غذا ، استراحت ، خواب و برخی ضرورتهای غریزی دیگر است. ” نیازهای ثانویه ” در حقیقت، همان نیازهای اساسی روانی هستند كه به طور عمده شامل موارد ذیل است : خاطر› : به این مفهوم كه جوانان در كلیت زندگی ، بتوانند نسبت به محركهایی كه از محیط خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و گروه همسالان دریافت می كنند، پاسخ مناسب بدهند و از نوعی آرامش درونی برخودار شوند و بر نگرانی های خاص این سنین فایق آیند.2- نیاز به مقبولیت ‹ پذیرش› : با این توضیح كه نسل جوان از جایگاه و منزلت مقبولی در نزد خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و به ویژه گروه همسالان برخودار باشد و این موقعیت از سوی نهادهای مذكور ، به خوبی پذیرفته شده باشد .
3- نیاز به موفقیت و پیشرفت : جوانان ، جویای نام، افتخار و كامیابی هستند و هر عاملی كه بتواند احساس تعادل را در آنها ارضا كند، مورد توجهشان واقع می شود . هر نوع پیشرفت نسبی جوانان ، چنانچه مورد تأیید اطرافیان و تشویق آنها واقع شود، آنان را در اتخاذ گام های بلند و اساسی به سوی آینده یاری می دهد.
4- نیاز به دادو ستد عاطفی: احتیاج به دوست داشتن و دوست داشته شدن مكمل یكدیگرند . جوانان به همان اندازه كه مایلند با دیگران ، رابطه مبتنی بر عواطف پاك و سالم برقرار كنند ، نیاز دارند تا متقابلا ً مورد لطف محبت دیگران نیز واقع شوند . ابراز محبت در جلوه های مختلف قلبی ، زبانی و عملی موجب اطمینان خاطر آنان می شود.
5- نیاز به تحصیل یك فلسفه حیاتی ارضا كننده : اگر جوانان بدانند كه ” چرا ” باید زندگی كنند ، قادر خواهند بود با هر” چگونه ای” بسازند، یعنی با مشكلات خاص زندگیشان به خوبی مقابله كنند . لازم است، اندیشه جوانان را در مورد مسائلی نظیر فلسفه خلقت ‹ آفرینش › فلسفه زندگی و فلسفه مبارزه برای زندگی تقویت و در جهات اقناع كننده ای آنها را هدایت كرد.
6- نیاز به معنویت : جوانان ، روحی پاك و قلبی زلال دارند و مایل اند با مبدأ هستی و پروردگارمتعال رابطه ای روشن، قابل درك و مستمر برقرار كند ، این نیاز ، اصیل ترین ، احتیاج روحی آنان محسوب می شود.7- نیاز به خود شكوفایی ‹ تحقیق خویشتن›: اگر شرایط برای جوانان به گونه ای فراهم شود كه آنان بتوانند همه ظرفیت های درونی و استعدادهای مكنون خود را بشناسند ، در حقیقت تحقق نفس در آنها تجلی یافته است.جوان و سلامت روان” سرنوشت خود را با افكارتان تعیین كنید.” كارلایل” ما همان گونه زندگی می كنیم كه می اندیشیم.” ماردن بی شك جوانان به همان اندازه كه مایلند از سلامت بدن برخوردار باشند به منظور روشن تر شدن موضوع ضروری است كه قدری در معنا و مفهوم این پدیده تامل كنیم روان شناسان مكتب كمال برخی از شاخص های سلامت روان را به قرارزیر معرفی می كنند :1میان محركها و پاسخ های فرد ،تناسب و تعادل منطقی وجود دارد .2آرمان ها و هدفها ی فرد ،در محدوده امكانات او فرار دارد به این مفهوم كه در انتخاب اهداف زندگی به واقعیت توجه كافی می شود3فردی كه داری سلامت روان است آگاهی و شناخت نسبتا ًمطلوبی ازانگیزه های خویش دارد و ارتباطی منطقی میان انگیزه و رفتار خویش برقرار می كند .4 فردی كه روانی سالم و به هنجار دارد معمولا ً روانی یكسان و همانگی دارد برای مثال در حوزه احساسات و انفعالات ” ثبات عاطفی ” دارد و به سادگی دستخوش هیجانات زودگذز و ناپایدار نمی شود.5 میان انتظارات شخصی فرد از خویش و توانایی های ذاتی اوتناسب منطقی و معقولی وجود دارد به این مفهوم كه هیچ گونه تضادی در این مورد مشاهده نمی شود و او قادر است با درك هویت خویش تضادهای درونیش را برطرف كند.6فرد با روبه روشدن با شكست ها و واقعیت های دردناك زندگی توانایی ویژه ای دارد او ناكامی های خود را با شجاعت می پذیرد و از آنها به منزله سكوی پرتاب به دنیای كامیابی ها و موفقیت هایش استفاده می كند.
ما و سلامت روانی جوانان به راستی اطرافیان جوان چه نقشی در تامین سلامت روانی او می توانند ایفا كنند؟برخی از راه كارها در این مورد عبارتند از :1 یاری رساندن به جوانان تا از توانایی هایشان آگاه شوند و انتظاراتشان را از خویشتن بر مینای توانایی هایشان تنظیم نماینداین امر مقدمه ای برای دستیابی آنها به سازگاری شخصی است.2 به منظور
حفظ ” حرمت نفس “جوانان ما نیز خواسته های خود را از آنان متناسب با امكاناتشان در نظر گیریم تا در رشد اعتماد به نفس انان وقفه نیفتد.3 به لحاظ تاثیر روانی ش
كستها و ناماكی ها بر اعتماد جوانان ضروریست كه پس از هر ضربه و ناكامی به ترمیم روحی آنان بپردازیم و توان لازم را برای مقابله با مشكلات احتمالی آینده در آنها ایجاد نماییم 4 باید به جوانان تفهیم نماییم كه “حادثه” و ” تفسیر حادثه” دو موضوغ متفاوت از یكدیگرندیك حادثه برای دو نفر واكنش های متفاوتی را به دنبال دارد و این امر در حقیقت به تفسیر فرد از حادثه مرتبط می شود .افراد حوادث را بر اساس تجربیات ،پیشین زمینه ذهنی و نوع رویكردشان تفسیر می كنند.5 مساعدت به جوانان به منظور تنظیم برنامه ای متنوع در زندگی از ضرورتهای ارتباط با آنان در تأمین سلامت روانی است زیرا روح آدمی نیاز به تنوع مطلوب و دلپذیر دارد ،به گونه ای كه كهر و فعالیت و درس و مطالعه ،عبادت و معنویت ،دیدار دوستان و بستگان ،ورزش و برنامه های مفرح ،هر یك در جای خود در زندگی نسل جوان مطرح شوند.6ایجاد فرصت های مطلوبی برای همدلی با جوانان ،گام مؤثری در تأمین سلامت روانی آنان است .زیرا گفت گوی صمیمی و سازنده دریچه ای برای فشارهای روحی است اطرافیان نسل جوان بیشترین تأثیر را در تأمین سلامت روحی آنان دارند.
7عادی تلقی كردن مشاوره ،نسل جوان را بر می انگیزد تا به منظور تأمین و حفظ سلامت روانی خویش با مشاورانی آگاه و متعهد ،گفت وگوكند و راه حلی مطمئن برای مشكل خویش بیابد .این امر از راه معرفی مراكز مشاوره،تأكید بر اهمیت مشاوره در سلامتی روانی و تأیید جنبه های مثبت و سازنده مشاوره ،امكان پذیر خواهد بود.جوان و هدف زندگیهدف برای جوان ، همچون فانوس دریایی برای كشتی است كه مانع غرق شدنش در دریای زندگی می شود
كشتی های اقیانوس پیما به مدد قطب نما و رادارها، مقصد خویش را در دل شب های تاریك وطوفانهای مهیب می یابند . جوانان نیز در دریای زندگی به مدد هدف و آرمانی كه دارند به ساحل سپیده می رسند.”(ماردن)
اگر این واقعیت را بپذیریم كه ذهن جوان ، ذهنی پر تكاپو ، متفحص و جوینده است ، آن وقت پذیرش است مطلب كه آنها علاقمندند از زندگی و هدف آن ، بیشتر بپرسندآسانتر خواهد بود . هدف برای زندگی نسل معاصر ، همچون آهن ربای نیرومندی است كه تمامی ذرات وجود جوانان را به خود جذب می كند و علاوه بر اینكه مانع از پراكندگی و تجزیه نیروهایشان می شود، قادر است توان آنان را به طور متمركز ، در جهت ارزنده ای شكل داده و به كار گیرد.هدفداری و آثار آن
شاید كمترفرصتی پیش آید كه جوانان در این معنا تأمل كنند كه هدف چه نقش در زندگیشان ایفا می كند، ولی احتمالاً آگاه كردن آنها به برخی از تأثیرات مطلوب و سازنده هدفدار ، آرامش بخش است و ما به اختصار در اینجا به آنها می پردازیم:
1-انتخاب هدف در زندگی جوانان ، موجب تمركز قوای فكری و وحدت وجود آنان می شود و از هرزرفتن توانایی هایشان مانع می شود.2-قاطعیت و جدیت از پیامدهای مطلوب هدفداری نسل جوان است . زیرا آن كس كه می داند از زندگی چه می خواهد ، درمقابل با حوادث غافلگیر نخواهد شد.3- حل تعارض ها و تردیدها ی كشنده زندگی ، با انتخاب هدفی مطلوب ، میسر است. سرگردانهای بی پایان برخی از جوانان ، معلول نداشتن هدف روشن و مشخص است.4- قدرت تأثیر گذاری نسل جوان بر اطرافیان ، به نوع هدف زندگی بستگی دارد . هدفداری به جوانان ، سرعت عمل، انتخاب مؤثر و قابل دفاع و صراحت خاصی می بخشد.5-بهره گیری از فرصت ها یا به عبارتی ” مدیریت زمان” از آثار مطلوب هدفداری است، زیرا كسی كه به خوبی می داند، ” هدف اعلای زندگی چیست” ، فرصت ها را خود می سازدو منتظرفرا رسیدن فرصت نمی ماند.
نقش ما و هدفداری جوانان :بخشی از وظایف را كه ما در قبال نسل جوان داریم ، این است كه :– به آها یاری دهیم تا تفاوت اصولی میان”هدف” و” آرزو” را به خوبی درك كنند.– به آنها تفهیم كنیم كه ” هدف آدمی ” بیانگر نوع شخصیت اوست. هدفهای عالی انسان ، نماینگر روحی با ارزش و سرشار است.– به جوانان بیاموزیم چنانچه به هدف خود رسیدند، بلافاصله هدف دیگری را جایگزین هدف پیشین كنند و به هیچ وجه ، اسیر ابتذال و روزمرگی نشوند.– دوستانه و صمیمانه به آنها بگوییم ، همانگونه كه هرانتخابی باید متكی به دلایلی باشد، ” انتخاب هدف” نیز باید مستدل و قابل دفاع باشد.
– به آنها پیشنهاد كنیم ، چنانچه درانتخاب هدف خویش ، بر سردو راهی قرار گرفتند ‹ تعارض› ، می توانند با یكی از نزدیكان ، افراد مورد اعتماد خویش یا مشاوران و مربیان آموزشگاه ارتباط برقرار كنند و موضوع را به مشورت بگذارند تا در سایه ” هم اند یشی ” و تبادل فكر، ضریب خطای احتمالی را كاهش داده و بر احتمال موفقیت خود بیفزایند.– به جوانانی كه در آستانه برگزاری كنكور ورود به دانشگاه هستند، صادقانه و دوستانه بفهمانیم كه هدف زندگی در دانشگاه رفتن خلاصه نمی شود، بلكه ورود به دانشگاه یك هدف مرحله ای است نه هدف غایی، تا آسیب پذیری های احتمالی كه در اثر خلاء آرمانی به وجود می آید ، مصون و محفوظ نگه داریم و مسیر رشد و تعالی آنان را همواركنیم.
جوان و دوستی“ناتوان ترین مردم كسی است كه از انتخاب دوستان برای خود عاجز باشد و از ناتوان تر كسی است كه دوستانی كه دارد از دست بدهد.”حضرت علی ‹ع <انسان از چه روی به معاشرت با دوست نیازمند است ؟ آیا به این جهت كه موجود ی اجتماعی است یا از این جهت كه در معاشرت علاقه مند به كسب بینش زندگی و دانش اجتماعی است؟ پاسخ ما، هر دو را شامل می شود. جوانان به دو دلیل بیش ازسایرین به دوستی ها گرایش دارند: اول اینكه آنان می خواهند در گروه همسالان جایگاهی داشته باشند و پذیرفته شوند تا از این راه بر احساس تنهایی خویش فائق آیند و از سوی دیگر حلقه ارتباط دوستی است كه فرد می تواند خودی نشان دهد و ابراز وجود نمایند و بخشی از توانایهایش را به ظهور برساند. دوستی و مصاحبت در فرهنگ و ادبیات ما پیشینه ای عمیق و كم نظیر دارد . برای مثال برخی از حكما گفته اند :” دوستان را دریاب كه زیور آسایشند و ذخیره گرفتاری ” .یا ” هر كه دوست فراوان دارد بر گردن دشمنان سوار شود.”
تنوع دوستی ها درستی ها جوانان بر اساس جذبه و شور شكل می گیرد و معیارها بیشتر ، عواطف و احساسات است و كمتر پایه های منطقی و ارزشی دارد .” موریس دبس ” كه در زمینه روان شناسی بلوغ مطالعات و تحقیقات زیادی كرده است عقیده دارد كه دست كم سه نوع دوستی در این دوران ( اوایل جوانی ) شكل می گیرد.1 دوستی هایی كه غالبا ًمیان جوانان همسن و همجنس در محیط آموزشگاه یا محیط های شبانه روزی نظیر خوابگاه های دانشجویی شكل می گیرد و در بیشتر موارد یا به خاطر
خدمتی است كه یكی در حق دیگری در موقعیت خاص انجام دادهاست یا در نتیجه سلب اعتماد از یك دوست قدیمی به وجود می آید . این نوع دوستی ها با تقدیم هدیه و نشان دادن احساسات خالصانه به اوج می رسد و بیشتر این دوستان ترجیح می دهند كه دوستانشان همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی مشاركتی نداشته باشد.2دوستیی كه بین جوان و نوجوان یا كودك به وجود می آید و مبتنی بر حمایت فرد از دوست خردسال است ،در مورد این دوستی ها باید از نظر اخلاقی و روحی كاملا ًاحتیاط كرد . در غیر این صورت احتمال راه یافتن انحرافاتی از قبیل آلودگی جنسی به این دوستی ها وجود دارد و این زمانی است كه بد آموزی های خانوادگی ، مراقبت نكردن والدین و خلاءعاطفی كودك ، نوجوان یا جوان زمینه را برای لغزش های اخلاقی فراهم می نماید.
3دوستیی كه بین جوان و فردی كه بزرگتر از او به وجود می آید ودوست بزرگتر به خاطر داشتن جاذبه های اجتماعی می تواند اعتماد جوان را به خود جلب كند كه در بعضی موارد این دوستی به رابطه ای تنگاتنگ می انجامد . منزه بودن دوست بزرگتر در این روابط و نظارت خانواده بر دوستی جوانان و نوجوانان ضرورتی انكار ناپذیر است.معیارهای انتخاب دوست
جوانان در دوست گزینی همانند هر انتخاب دیگری نیازمند معیارهای روشن و قاطعی هستند . برخی از میزانهای دوست یابی جوانان عبارتند از :1رازداری : همان گونه كه خداوند حافظ اسرار آدمی است دوستان نیز باید در اتباط با یكدیگر رازدار باشند. در این زمینه یكی از نویسندگان چنین نوشته است: ” ما حق داریم اسرار خودمان را با همه كس بگوییم ولی اسرار دیگران امانتی است كه به دست ما سپرده اند نیباید در آن امانت خیانت كنیم.”2یكرنگی : دوستانی كه ظاهر و باطنشان یكی است می توانند اعتماد جوانان را جلب نماید. در حقیقت این ویژگی در افرادی تبلور می یابد كه شخصیت سالمی داشته باشند و احساس حقارت نفس نكنند.
ادامه خواندن مقاله جوان و تربيت
نوشته مقاله جوان و تربيت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.