nx دارای 65 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
زندگی فاطمه زهرا
حضرت فاطمه زهراى دختر حضرت محمدر و حضرت خدیجه و همسر گرامى حضرت على (ع ) و مادر ائمه اطهار (ع ) است . پـیـامـبر گرامى اسلام (ص ) در شب معراج از میوه هاى بهشتى تناول كردند و پس از آن با همسر خود هم بالین شدند و ثمره آن , مولود پاكى به نام فاطمه شد كه در رحم با مادر سخن مى گفت . در هنگام تولد, چهار زن نمونه , به نام هاى حواء (همسر آدم (ع ,آسیه (همسر فرعون ) , كلثمه (خواهر مـوسـى (ع و مـریـم (مادر عیسى (ع از جانب پروردگار براى قابلگى او, به كمك حضرت خدیجه آمدند و آن وجود نورانى , چون چشم به جهان هستى گشود, سر بر خاك گذارد و خدایش راحمد گفت .
مقام و منزلت فاطمه , از همان روزهاى رشد و نمو در رحم مادر, براى پیامبر(ص )روشن بود.از ایـن رو, پـدر بـراى او احـتـرام خـاصـى قـائل بـود و هـرگـاه بر رسول گرامى ر وارد مى شد, پـیـامـبـر(ص )از جـا برخاسته , به او خوش آمد مى گفتند و به طرفش مى رفتند, دست فاطمه را مى بوسیدند و وى را در جاى خود قرار مى دادند. هـر زمان كه رسول خدار عزم سفر داشتند, فاطمه (س ) آخرین نفرى بود كه پدر با او خداحافظى مى كرد و هنگام بازگشت , اولین كسى كه پیامبر به دیدارش مى شتافتند, دختر ایشان بود. بارها پیامبر گرامى اسلام (ص ) در حق آن بانوى بى بدیل و سرور زنان مومنه فرمودند: فاطمه پاره تن من است , هر كه او را به خشم آورد, مراخشمگین كرده است .و یا مى گفتند:همانا پروردگار با غضب فاطمه , غضب مى كند و با رضایت او خشنود مى شود.فاطمه , بانویى است كه تمام ابعاد تصور شده براى یك زن نمونه , در او جلوه كرده است .او موجودى ملكوتى است كه در دنیا به صورت انسان ظاهر شده است و بى شك اگر مرد بود, نبى بود.
تمام جلوه هاى ملكوتى , الهى ,جبروتى , ملكى و ناسوتى در این بانوى بى بدیل مجتمع است . بعد از رحلت رسول گرامى اسلام (ص ) 75 روز زنده بود. در تمام این مدت با جبرئیل مراوده داشت . جـبـرئیـل امین خدمت ایشان مى آمد و به حضرت فاطمه (س ) تعزیت عرض مى كرد و مسائلى از آینده براى او مى گفت . امیر مومنان , على (ع ) هم آنها را مى نوشت !. چنین مراوده اى , مگر براى پیامبران برگزیده , سابقه نداشته است , حتى درباره ائمه اطهار (ع ) هم چنین مراوده اى نیامده است .
در خـصـوص چـنـین شخصیتى است كه خداوند فرشته اى را به نزد پدرش مى فرستد و به پیامبر گـرامـى اسـلام (ص ), دربـاره ازدواج فـاطـمـه (س ),مـى گـوید:خداوند تو را سلام مى رساند و مى فرماید: من دخترت فاطمه را در آسمان ها به همسرى على بن ابیطالب (ع ) در آوردم , تو هم در زمین این كار را انجام بده . بارها پیغمبر گرامى اسلام (ص )فرمودند: اگر على خلق نشده بود, براى فاطمه همسرى نبود!.آن بانوى نمونه , پس از ازدواج , استاد بانوان بود. زن هـا بـه حضور حضرتش مى رسیدند و مسائل مشكل خود را ـچه در احكام و چه در عقایدـ از او مى پرسیدند. فاطمه (س ) نیز مشكلاتشان را حل كرده , فرهنگ اسلام را به آنان مى آموخت
و از سرچشمه وحى سیرابشان مى كرد. ایشان بارها در جنگ شركت و به پدر و همسرش كمك كرد. بعد از رحلت نبى خاتم ر, على رغم سفارشات پیامبر, فاطمه و همسرش تنها شدند. ابـوبـكـر بـر مـسـند خلافت نشست و زهراى مرضیه ى براى احیاى حدیث غدیر و دفاع از ولایت , مبارزه اى سخت و پى گیر را آغاز كرد. شـب هـا بـه در خـانـه مـهاجر و انصار مى رفت و ازایشان كمك مى طلبید و بالاخره با گریه هاى جانسوز و شبانه روزى , با انحراف و ستمگرى به مبارزه برخاست . خـطـبه آتشین او در مسجد مدینه و دراجتماع انصار و مهاجر, زبانزد خاص و عام و حركتى جدید در امتداد مبارزات حق طلبانه او است . دشـمـنـان عـلـى و فـاطـمه ] كه اوضاع را چنین دیدند و پاسخ منفى على (ع ) را در بیعت با خود شنیدند, تصمیم گرفتند به خانه فاطمه (س ) بروند و على رابه مسجد بیاورند و چون به هدفشان نرسیدند, دستور به آتش كشیدن خانه دختر رسول گرامى اسلام (ص )را دادند.عـمـر در را شكست و به پهلوى فاطمه آسیب رساند,از این رو فرزندى كه فاطمه در رحم داشت ,
شهید شد , ولى با همان حال , به حمایت از على بن ابیطالب (ع ) برخاست كه ناگهان تازیانه قنفذ بر بازوى آن مظلومه نشست و فاطمه را بر زمین افكند!. به همین علت , فاطمه زهراى در خانه بسترى شد. وى , در هـمـان بـسـتر بیمارى نیز به دفاع از ولایت مى پرداخت و از حق على (ع ) دفاع مى كرد و مى گفت :آه !. مـرگ مـن نزدیك شده است و در روزگار جوانى از دنیا مى روم و از غم و غصه نجات مى یابم , اما كودكانم را چه كنم ؟. بالاخره زمان وداع زهرا نزدیك شد. بـه على (ع ) سفارش كرد: مرا شبانه غسل بده و كفن كن و به خاك بسپار, اجازه نده اشخاصى كه حقم را غصب كردند و آزارم دادند, بر من نمازبخوانند, یا در تشییع جنازه ام حاضرشوند.روح پاك زهرا به آسمان پرواز كرد. على (ع ), همراه با فرزندانش , در غم و اندوه غرق شدند, به گونه اى كه امیرمومنان (ع ) فرمود:اى دختر پیغمبر!. وجود تو تسلى بخش من بود, بعد از تو, از كه تسلى جویم ؟ على (ع ), شبانه همسرش را غسل داد, كفن كرد و قبل از آن كه بندهاى كفن را ببندد, صدا زد:اى حسن !اى حسین !اى زینب !و اى ام كلثوم بیایید و با مادرتان خداحافظى كنید.كودكان به سرعت آمدند و خود را بر روى بدن مادر انداختند. آنان با صداى آهسته گریه مى كردند و كفن مادرشان را با اشك هاى خود مرطوب مى ساختند.على (ع )مى فرماید:در آن هنگام ,خداى را شاهد مى گیرم كه فاطمه نیز آه و ناله ك
رد, دست هایش را از كفن بیرون آورد و حسن و حسین را در آغوش گرفت .جبرئیل ندا داد:یا على !آن دو را از روى بدن مادر بلند كن كه فرشتگان آسمان طاقت ندارند!!.در بیان اسامی و القاب شریفه حضرت فاطمه )ع( و برخی از فضائل آن جناب ابن بابویه به سند معتبر از یونس بن ظبیان روایت كرده ایت كه حضرت صادق علیه السلام فرموده كه فاطمه علیها السلام را نه نام است نزد حق تعالی: فاطمه)ع( و صدیقه و مباركه و
طاهره و زكیه و راضیه و مرضیه و محدثه و زهراء. پس حضرت فرمود كه آیا میدانی كه چیست تفسیر فاطمه؟ یونس گفت: گفتم خبر ده مرا از معنی آن ای سید من. حضرت فرمود فطمت من الشر یعنی بریده شده است از بدیها پس حضرت فرمود كه اگر امیرالمومنین علیه السلام تزویج نمینمود او را كفوی و نظیری نبود او را بر روز زمین تا روز قیامت نه آدم و نه آنها كه بعد از او بودند.
علامه مجلسی ره در ذیل ترجمه این حدیث فرموده كه صدیقه به معنی معصومه است، و مباركه یعنی صاحب بركت در علم و فض و كمالات و معجزات و اولاد كرام و طاهره یعنی پاكیزه از صفات نقص و زكیه یعنی نمو كننده در كمالات و خیرات و راضیه یعنی راضی به قضای حق تعالی و مرضیه یعنی پسندیده خدا و دوستان خدا و محدثه یعنی ملك با او سخن میگفت و زهراء یعنی نورانی به نور صوری و معنوی. و بدانكه این حدیث شریف دلالت كند بر اینكه امیرالمومنین علیه السلام از جمیع پیغمبران و اوصیای ایشان به غیر از پیغمبر اخر الزمان افضل میباشد بكه بعضی استدلال بر افضلیت فاطمه زهرا علیها السلام بر ایشان نیز كردهاند انتهی. و در احادیث متواتره از طریق خاصه و عامه
روایت شده است كه آنحضرت را برای ان فاطمه نامیدهاند كه حق تعالی او را و شیعیان او را از آتش جهنم بریده است. و روایت شده كه از حضرت رسول صلی الله علیه وآله پرسیدند كه بچه سبب فاطمه را بتول مینامی؟ فرمود برای آنكه خونی كه زنان دیگر میبینند او نمیبیند دیدنخون در دختران پیغمبران ناخوش است.
شیخ صدوق ره به سند معتبر روایت كرده است كه چون حضرت رسول صلی الله علیه وآله از سفری مراجعت میفرمود اول له خانه فاطمه علیها السلام تشریف میبردند و مدتی میماندند و بعد از آن به خانه زنان خود میرفتند. پس در بعضی از سفرهای آن حضرت جناب فاطمه علیها السلام دو دست بند و گلوبند و گوشواره از نقره ساخت و پرده بر در خانه آویخت، چون آن جناب مراجعت فرمود به خانه فاطمه )ع( تشریف برد و اصحاب بر در خانه توقف نمودند چون حضرت داخل خانه شد و آن حال را در خانه فاطمه مشاهده فرمود غضبناك بیرون رفت و به مسجد درآمد و به نزد منبر نشست، حضرت فاطمه دانست كه حضرت برای زینتها چنین به غضب آمدند پس گردن بند و دست بندها و گوشوارهخا را كند و پردهها را گشوده و همه را به نزد آن جناب فرستاد و به آن شخص كه آنها را میبرد گفت به حضرت بگو كه دخترت سلام میرساند و میگوید اینها را در راه خدابده. چون آنها را به نزد آن حضرت آوردند سه مرتبه فرمود كرد فاطمه آنچه را كه میخواستم پدرش فدای او باد دنیا از برای محمد و آل محمد نیست اگر دنیا در خوبی نزد خدا برابر پشهای بود خدا در دنیا كافران را شربتی آب نمیداد پس برخاست و به خانه فاطمه علیها السلام داخل شد. شیخ مفید و شیخ طبرسی از طریق عامه روایت كردهاند كه حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود كه فاطمه پاره تن من است هر كه او را شاد گرداند مرا شاد گردانیده است و هر كه او را آزرده كند مرا آزرده است فاطمه )ع( عزیزترین مردم است نزد من. و شیخ طوسی از عایشه روایت كرده است كه میگفت ندیدم احدی را كه در گفتار و سخن و شبیه تر باشد از فاطمه به روسل خدا صلی الله علیه وآله چون فاطمه به نزد آن حضرت میآمد او را مرحبا میگفت و دستهای او را میبوسید. قطب راوندی مرسلا روایت كرده است كه چون حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رحلت فرمود ام ایمن سوگند یاد كرد كه دیگر در مدینه نماند زیرا كه نمیتوانست جای آن حضرت را خالی ببیند پس از مدینه
متوجه مكه شد در بعضی از منازل او را تشنگی عظیمی روی داد چون از آب مایوس شد دست به سوی آسمان دراز كرد و گفت خداوندا من خادمه حضرت فاطمه )ع( ام آیا مرا از تشنگی هلاك خواهی كرد؟ پس اعجاز فاطمه علیها السلام دلو آبی از آسمان برای او به زیر آمد چون از آن آب
آشامید تا هفت سال محتاج به خوردن و آشامیدن نگردید، مردم او را روزهای بسیار گرم برای كارها میفرستاد تشنه نمیشد. ابن شهر آشوب و قطب راوندی روایت كردهاند كه روزی حضرت امیرالمومنین علیه السلام محتاج به قرض شد و دچار حضرت فاطمه علیها السلام را به نزد مرد یهودی كه نامش یزد بود رهن گذاشت و آن چادر از پشم بود و قدری از جو به قرض گرفت. پس یهودی آن چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت چون شب شد زن یهودی به آن حجره درآمد نوری از آن چادر صاطح دید كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غریب را مشاهده كرد به نزد شوهر خود رفت و آنچه دیده بود نقل كرد پس یهودی از استماع آن حالت در تعجب شد و فراموش كرده بود كه چادر حضرت فاطمه علیها السلام در آن خانه است به سرعت شتافت و داخل ان حجره شد كه شعاع چادر آن خورشید فلك عصمت است كه مانند بدر منیر خانه را روشن كرده است یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شد پس یهودی و زنش به خانه خویشان خود دویدند و هشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند و از بركت شعاع چادر فاطمه علیها السلام همگی به نور اسلام منور گردیدند. در قرب الاسناد به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت كرده است كه حضرت رسالت صلی الله علیه وآله مقرر فرمود كه ره چه خدمت بیرون در باشد از آب و هیزم و امثال اینها حضرت امیرالمومنین علیه السلام بجا آورد و هر چه خدمت اندرون خانه باشد از آسیا كردن و نان و طعام پختن و جاروب كردن و امثال اینها با حضرت فاطمه )ع( باشد. ابن بابویه به سند معتبر از امام حسن علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت فرمود كه در شب جمعه مادرم فاطمه )ع( در محراب خود ایستاده و مشغول بندگی حق تعالی گردید و پویسته در ركوع و سجود و قیام و دعا بود و تا صبح طالع شد شنیدم كه پویته دعا میكرد از برای مومنین و مومنات و ایشان را نام میبرد و دعا برای ایشان بسیار میكرد و از برای خود دعائی نمیكرد، پس گفتم ای مادر چرا از برای خود دعا نكردی جنانكه از برای دیگران كردی؟ فرمود یا بنی الجار ثم الدار ای پسر جان من اول همسایه راباید رسید و آخر خود را.ثعلبی از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده است كه روزی حضرت رسول صلی الله علیه وآله به خانه فاطمه علیها السلام درآمد فاطمه را دید كه جامه پوشیده از جعلهای شتر و به دستهای خود آسیا میگردانید و در آن حالت فرزند خود را شیر میداد، چون حضرت او را بر آن حالت مشاهده كر
د آب از دیدههای مباركش روان شد و فرمود ای دختر گرامی تلخیهای دنیا را امروز بچش برای حلائتهای آخرت پس فاطمه علیها السلام گفت یا رسول الله حمد میكنم خدا را بر نعمتهای او و شكر میكنم خدا را بر كرامتهای او پس حق تعالی این ایه را فرستاد: و لسوف یعطیك ربك فترضییعنی حق تعالی در قیامت آنقدر به او خواهد داد كه راضی شوی.و از حسن بصری نقل شده كه میگفت حضرت فاطمه علیها السلام عابدترین امت بود و در عبادت حق تعالی آنقدر بر پا میایستاد كه پاهای مباركش ورم میكرد، و وقتی پیغمبر خدا صلی الله علیه
وآله به او فرمود چه چیز بهتر است از برای زن؟ فاطمه علیها السلام گفت آنكه نبیند مردی را و نبیند مردی او را، پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید و فرمود ذریه بعضها من بعض.و از حلیه ابو نعیم روایت شده كه حضرت فاطمه علیها السلام آنقدر آسیا گردانید كه دستهای مباركش آبله پیدا كرد و از اثر آسیا دستهای مباركش پینه كرد. و شیخ كلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود در روی زمین گیاهی اشرف و پر منفعت تز ار خرافه نیست و او سبزی فاطمه )ع( است پس فرمود خدا لعنت كند بنی امیه را كه نامیدند خرفه رابه بلقه الحمقاء بجهت بغض و عداوتی كه با ما و فاطمه داشتند.سید فضل الله راوندی در نوادر روایت كرده از امیرالمومنین علیه السلام كه شخص نابینائی اذن خواست از حضرت فاطمه علیها السلام كه داخل خانه شود، فاطمه علیها السلام خود را از او مستور كرد، پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله به فاطمه )ع( فرمود به چه سبب خود را مستور كردی و حال آنكه این مرد نابینا نمیبیند ترا، عرض كرد اگر او مرا نمیبیند من او را میبینم اگر در پرده نباشم استشمام رایحه مینماید. پس حضرت فرمود شهادت میدهم كه تو پاره تن من میباشی. و نیز روایت كرده كه روزی حضرت رسول صلی الله علیه وآله از اصحاب خود از حقیقت زن سوال فرمود، اصحاب گفتند كه زن عورتست. فرمود در چه حال زن به خدا نزدیكتر است؟ اصحاب جواب نتوانستند، چون فاطمه علیها السلام اینمطلب را شنید عرض كرد كه نزدیكترین حالات زن به خدا آنست كه ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نشود. حضرت فرمود فاطمه پاره تن من است. مولف گوید كه فضایل و مناقف آن مخدره زیاده از آنست كه در اینجا ذكر شود و ما چون بنابراختصار داریم به همین قدر اكتفا میكنیم و بركاتی كه از آن بی بی به مارسیده از جمله تسبیح معروف آن حضرت كه احادیث در فضیلت آن بسیار است و كافی است آنكه هر كه مداومت كند به آن شقی و بد عاقبت نمیشود،
و خواندن آن بعد از هر نمازی بهتر است نزد حضتر صادق علیه السلام از هزار ركعت نماز گزاردن در هر روزی و كیفیت آن علی الاشهر سی و چهار مرتبه الله اكبر و سی و سه مرتبه الحمد الله و سی سه مرتبه سبحان الله است كه مجموع صد میشود و دیگر دعای نور است كه آن حضرت تعلیم حضرت سلمان رضی الله عنه كرده و فرموده اگر میخواهی در دنیا هركز ترا تب نگیرد مداومت كن بر آن، و آن دعا این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله النور بسم الله نور النور بسم الله نور علی نور بسم الله الذی هو مدبر الامور بسم الله الذی خلق النور من النور الحمد الله الذی خلق النور من النور و انزل النور علی الطور فی كتاب مسطور فی رق منشور بقدر مقدور علی نبی محبور الحمد الله الذی هو بالعز مذكور و بالفخر مشهور و علی السرا و الضرا مشكور و صلی الله علی سیدنا محمد و آله طاهرین.
سلمان گفت چون از حضرت فاطمه صلوات الله علیها آموختم آنرا بخدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مكه و مدینه كه مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند به اذن خدای تعالی و دیگر نماز استغاثه به آن مخدره صلوات الله علیها است كه روایت شده هر گاه ترا حاجتی باشد به سو
ی حق تعالی و سینهات از آن تنگ شده باشد پس دو ركعت نماز بكن و چون سلام نماز گفتی سه مرتبه تكبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام بخوان پس به سجده برو و بگو صد مرتبه یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی پس جانب راست رو را بر زمین گذر و همین را صد مرتبه بگو پس به سجده بر همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو پس باز به سجده برو و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد كن به درستی كه خداوند بر میآورد آنرا انشاءالله تعالی. و دیگر محدث فیض در خلاصه الاذكار نقل كرده از حضرت زهرا علیها السلام روایتست كه حضرت رسول صلی الله علیه وآله بر من وارد شد در وقتی كه رختخواب خود را پهن كرده بودم و میخواستم بخوابم، فرمود ای فاطمه مخواب مگر بعد از آنكه چهار عمل به جای آوری: ختم قرآن كنی، و پیغمبران را شفیعان خود گردانی، و مومنین را از خود خوشنود گردانی، و حج و عمره بكنی. این را فرمود و داخل نماز شد من توقف كردم تا نماز خود را تمام كرد، گفتم یا رسول الله )ص( امر فرمودی به چهار چیزی كه من قدرت ندارم در این وقت آنها را بجا آورم آن حضرت تبسم كرد و فرمود هرگاه بخوانی قل هو الله احد را سه مرتبه پس گویا ختم قرآن كردی و هرگاه صلوات بفرستی بر من و بر پیغمبران یش از من و ما شفیعان تو خواهیم بود در روز قیامت و هر گاه استغفار كنی از برای مومنین پس تمامی ایشان از تو خوشنود شوند، و هر گاه بگوئی سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله والله اكبر و عمره كردهای.
فقیر گوید شیخ ما در مستدرك فرموده كه بعضی معاصرین ما از اهل سنت در كتاب خلاصه الكلام فی امراء البلد الحرام این دعا را از بعض عارفین نقل كرده:اللهم رب الكعبخ و بانیها و فاطمه و ابیها و بعلا و بنیها نور بصری و بصیرتی و سری و سریرتی و به حقیق كه به تجربه رسیده این دعا برای روشنی چشم و هر كه بخواند این دعا را در وقت سرمه كشیدن حق تعالی نورانی كند چشم او را.حضور فاطمه در میان مردم فاطمه جان، هنگامىكه به وسط جمعیتحاضر در قیامت مىرسى، كسى از زیر عرش پروردگار به گونهاى كه تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مىزند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افكنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور كنند. پس در آن هنگام هیچ كس جز ابراهیم خلیلالرحمان و علىبن ابىطالب(ع) و; به تو نگاه نمىكنند. جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مىكند: روز قیامت دخترم فاطمه بر مركبى از مركبهاى بهشت وارد عرصه محشر مىشود. مهار آن مركب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنبالهاش از مشك بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد كه بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است.
فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمتخدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مىشود كه هفتاد پایه از در و یاقوت دارد كه همانند ستارگان درخشان نور مىافشانند. در هریك از دو سمت راست و چپ آن مركب هفتاد هزار فرشته به چشم مىخورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مىكند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افكنید. این فاطمه دختر محمد است كه عبور مىكند. در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مىگیرند تا فاطمه(س) عبور مىكند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگیرد.بحار الانوار، ج43، ص 225فاطمه الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص16
زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام فاطمه علیها السلام آخرین فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله از خدیجه کبری علیها السلام است . آن حضرت به گواهی امام صادق علیه السلام در روز بیستم جمادی الثانی از سال پنجم بعثت ( هشت سال پیش از هجرت) دیده به جهان گشود . دلائل الامامه / 10 امام صادق علیه السلام فرماید : فاطمه را نزد خدای عز و جل نه اسم باشد : فاطمه – صدیقه – مبارکه – طاهره – زکیه – راضیه – مرضیه – محدثه و زهرا . ( خصال 414/2 – دلائل الامامه /10 نامهای بتول – حصان – حره – عذراء – حوراء – مریم – کبری – نوریه – سماویه – منصوره و حانیه را نیز از آن فاطمه علیها السلام دانسته اند . ( مناقب 357/2 – تفسیر فرات / 321 کنیه های آن حضرت ام الحسن – ام الحسین – ام المحسن – ام الاثمته – ام ابیها و ام المومنین آمده است . ( مناقب 357/2 – الاقبال / 624 * * *هشت سال اول زندگی حضرت زهرا علیها السلام در شهر مکه سپری شد . آن حضرت در این مدت سختیهای زیادی کشید آزار و اذیت قریش نسبت به رسول الله صلی الله علیه و آله
را نظاره می کرد ( سیره ابن اسحاق / 211 ) و خود خانواده و مسلمانان را در محاصره اقتصادی دشمن گرفتار دید . و در سال دهم بعثت مادرش خدیجه را نیز از دست داد . ( طبقات 125/1 ) با این وجود او دلخوشی هم داشت . خانه اش محل آمد و شد فرشتگان آسمان بود . آنها با پدر مانوس بودند . جبرئیل آیه های قرآنی را یکی پس از دیگری به ارمغان می آورد . و فاطمه علیها السلام هم به آنها گوش جان می سپرد و آموزشهای پیامبر صلی الله علیه و آله را در صحیفه دل می نگاشت آن حضرت در سن هشت سالگی در پی هجرت رسول الله علیه و آله به مدینه راهی آن شهر شد و زندگی جدیدی را آغاز کرد
* * *فضیلتهای خانوادگی و مناقب شخصی فاطمه علیها السلام سبب می شد که حضرتش خواستگاران زیادی داشته باشد . آنان یکی پس از دیگری – که ابوبکر و عمر هم در میانشان دیده می شدند – خانه پیامبر صلی الله علیه و آله را دق الباب می کردند و خواسته خویش را با حضرتش در میان می نهادند و بی آنکه توفیق یابند باز می گشتندسر انجام خواستگاران علی را گفتند : تو به خواستگاری او برو ! ( طبقات 11/8 و 12 – الریاض النضره 145/3 امام علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه علیها السلام رفت و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز به فرمان الهی ایشان را به دامادی پذیرفت . ( الریاض النضره 142/3 و 145 شیخ صدوق نویسد : رسول الله به علی صلی الله علیهما و آلهما گفت : یا علی ! مردانی از قریش مرا درباره فاطمه سرزنش کردند و گفتند : ما اور را از تو خواستیم ولی تو او را از ما بازداشتی و به علی سپردی ! من به آنان گفتم : سوگند به خدای من او را از شما بازنداشتم و من او را به علی نسپردم بلکه الله تعالی او را از شما بازداشت و به ازدواج علی در آورد. جبرئیل بر من نازل شد و گفت : یا محمد ! خدای فرماید : اگر علی را نمی آفریدم فاطمه دخترت را بر روی زمین همتایی نبود از آدم گرفته تا به دیگران . ( عیون 223/1
مراسم ازدواج در سال دوم هجری برگزار شد و فاطمه علیها السلام به خانه شوهر رفت . ( مروج الذهب 295/2 ابن عباس گوید : شبی که فاطمه را نزد علی – رضی الله عنهما – میبردند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جلو و جبرئیل از راست و میکائیل از چپ و هفتاد هزار فرشته به دنبال آن حضرت حرکت می کردند که همگی خدای تبارک و تعالی را تا سحرگاهان تسبیح و
تقدیس می کردند . ( ینابیع الموده / 97 جابر نیز می گوید : ما به جشن عروسی علی رفتیم . من جشنی نیکوتر از آن ندیده بودم . خانه مملو از بوی عطر بود و با خرما و زیتون پذیرائی شدیم . ( الریاض النضره 144/3 اولین ثمره این ازدواج آسمانی در سال دوم یا سوم هجری هویدا گشت ( کافی 461/1 ) و نام آن مولود مبارک را حسن نهادند* * *در همین سالها جنگ احد بین مسلمانان و کفار مکه در نزدیکی مدینه اتفاق افتاد . در این جنگ به علت غفلت و سرپیچی برخی از مسلمانان از فرمانهای رسول الله صلی الله علیه و آله سپاه اسلام دچار شکست شد و تعداد زیادی جنگاور مسلمان از جمله حضرت حمزه عموی پیامبر به شهادت رسیدندواقدی نویسد : فاطمه و گروهی از زنان در این حادثه به یاری زخمیان و مجروحان شتافتند . آنان آب و خوردنی بر دوش حمل می کردند مجروحان را آب می دادند و زخمهای آنان را مداوا می کردند . وقتی فاطمه پدر و جراحتهایش را دیده حضرتش را در آغوش کشید و رخسار خونینش را شستشو داد همو می افزاید : فاطمه هر دو یا سه روز یکبار خود را بر مزار شهیدان می رساند و برای آنان می گریست و دعا میکرد . ( مغازی 249/1 و 290 و 313 جز جنگ احد جنگهای زیاد دیگری نیز اتفاق افتاد . پیامبر و علی صلی الله علیما و آلهما در بسیاری از این نبردها شرکت فعال داشتندفاطمه علیها السلام با فداکاریهای بسیار قلب پدر را شاد می کرد . و خستگیها را از چهره شویش می زدودآخرین شخصی که رسول الله صلی الله علیه و آله به هنگام سفر از او جدا می شد فاطمه علیها السلام بود . و به هنگام باز گشت نخستین کسی که حضرتش به دیدار
او می شتافت فاطمه بود . ( ذخائر العقبی / 37 علی علیه السلام فرماید : وقتی به خانه می آمد و به زهرا علیها السلام نگاه می کردم تمامی غمها از دلم زدوده می شد . ( مناقب خوارزمی / 256 زنان مسلمان از حضرتش سوال می کردند آن حضرت با حلم و حوصله بسیار به سخنان آنان گوش فرا میداد و پاسخهای لازمه را ارائه می فرمود . ( تفسیر الامام / 308 و 309 * * *حضرت زهرا علیها السلام اگر چه تلخیهای بسیار چشید و روزهای سختی را گذراند اما در مقایسه با فتنه های پس از پیامبر صلی الله علیه و آله آن روزها روزهای خوشی بود در پی ارتحال جهانسوز پدر اندوهی جانسوز بر فاطمه علیها السلام مستولی شد که در برابر آن چاره ای جز صبر و گریه نداشت . حضرتش چنان در فراق رسول خدا صلی الله علیه و آله نالید و گریست که اهل مدینه پیغامش دادند که : تو با گریه های فراوانت ما را آزرده ساختی ! ( خصال 273/1 و هنوز پیکر بی بدیل پیامبر صلی الله علیه و آله بر زمین بود که غوغای سقیفه به پا شد و در پی آن ابوبکر بر مسند خلافت و جانشینی تکیه زد و غیره این حادثه بر فاطمه علیها السلام بسیار گران آمد و غمی دیگر بر غمهایش افزود . زیرا اینک به دنبال مرگ رسول مرگ رسالت را نیز به چشم می دید . آن حضرت بارها دیده بود که پدر در مناسبتهای گوناگون علی علیه السلام را به عنوان وصی و جانشین پس از خود معرفی می کردمردم گروه گروه با خلیفه بیعت کردند اما از علی علیه السلام و یارانش خبری نشد . چند روز گذشت . . . باز هم خبری نیامد . دستگاه خلافت بر آن شد که علی علیه السلام و یارانش را وادار به بیعت کند . . . و از این رو شد آنچه نباید می شد : عمر بن خطاب به منزل علی علیه السلام در آمد و گفت : سوگند به خدا که آتش بر سر شما آورم مگر اینکه برای بیعت خارج شوید ! ( تاریخ طبری 443/2 به عمر گفتند : ای ابوحفص ! در این خانه فاطمه هست ! او گفت : باشد !
( الامامه و السیاسه / 12 ابن عبدربه اندلسی ( 495 ه ) گوید : ابوبکر – عمربن خطاب را فرستاد تا علی عباس و زبیر را که از بیعت سرباز زده بودند از خانه فاطمه بیرون کشد و به او گفت : اگر خودداری ورزید با آنان بجنگ . عمر هم مشعلی آتشین با خود آورد تا خانه را به آتش کشد . فاطمه با وی روبرو شد و فرمود : ای فرزند خطاب ! آمده ای خانه ما را به آتش کشی ؟ ! عمر گفت : آری ! مگر آنکه ش
ما نیز همانند دیگران بیعت کنید . ( العقد الفرید 273/3 وشهرستانی نویسد : عمر در ایام بیعت گیری ضربتی بر پهلوی فاطمه زد و او بچه ای را که در شکم داشت سقط کرد . وی فریاد می زد : خانه را با کسانی که در آن هستند بسوزانید ! ( الملل و النحل 73/1 و بالاخره مسعودی می افزاید : در خانه امیر المومنین علیه السلام را سوزاندند و او را به زور از خانه خارج ساختند . و سیده النساء را بین در و دیوار فشردند و او محسن را سقط کرد . ( اثبات الوصیه / 124 ابوبکر در واپسین لحظات عمر خود از دستور خویش چنین اظهار پشیمانی می کند : بر سه چیز تاسف می خورم که کاش انجام نمی دادم ولی انجام دادم : یکی آنکه کاش حرمت خانه فاطمه را نمی شکستم و رهایش می ساختم حتی اگر در را از سر ستیز به روی ماموران بسته بودند. دیگری آنکه کاش روز سقیفه خلافت را بر عهده عمر یا ابوعبیده می گذاردم و خود وزیر می شدم . و سوم آنکه کاش فجاءه را نمی سوزاندم بلکه یا او را به آهن می کشتم و یا رهایش می ساختم . ( شرح نهج البلاغه 46/2 و 27 – الامامه و السیاسه / 18 حضرت زهرا علیها السلام در برابر فتنه و سقیفه و اقدامات دستگاه خلافت آن روز به مبارزه آشکار دست زد. او شبها بر پشت استری سوار می شد و به همراه همسرش علی علیه السلام به منازل انصار می رفت و از آنها یاری می طلبید . آنان در پاسخ می گفتند : بیعت ما با این مرد گذشت . اگر همسرت خود را زودتر از ابوبکر بر ما عرضه می کرد با وی بیعت می کردیم علی علیه السلام در جواب آنان می فرمود : آیا جنازه رسول الله صلی الله علیه و آله را بر زمین رها می کردم و از برای سلطنت با مردم به نزاع می پرداختم ؟ ! فاطمه علیها السلام نیز می افزود : آنچه ابوالحسن کرد به سزا بود . به خدای سوگند مردم کاری کردند که خدا حسابرس و پی گیر آنان است . ( الامامه و السیاسه / 12 * * *ابوبکر در روزهای پر گیرودار اوان حکومت خود فاطمه علیها السلام را از ارث پدر
و فدک نیز محروم ساخت . او مدعی بود که از پیامبر ارث برده نشود . ( صحیح بخاری 551/8 و ج 83/5 فدک دهکده ای در حجاز است که از آنجا تا مدینه دو روز به قول بعضی سه روز راه بود . ( معجم البلدان 238/4 داستان فدک به سال هفتم هجری بر میگردد . در آن سال چون اهالی فدک از پیروزیهای سپاه اسلام در جنگ خیبر خبر یافتند پیامبر صلی الله علیه و آله را گفتند که زمین فدک را به حضرتش می دهند مشروط بر اینکه سپاه اسلام بر آنان حمله نکند . و این مصالحه واقع شداز آنجا که این دهکده با نیروی نظامی فتح نشده بود به حکم آیه هفتم از سوره حشر – فدک – خالصه ( ملک خاص ) پیامبر صلی الله علیه و آله گردید. و بانزول آیه فات ذاالقربی حقه ( روم / 38 ) آن حضرت فدک را به فاطمه علیها السلام بخشید . ( الدر المنثور 273/5 – شواهد التنزیل 570/1 – تاویل الایات 435/1 – معجم البلدان 239/4 و تفسیر فرات / 322 – 323 حضرت زهرا علیها السلام از ابوبکر میراث پدر و فدک را طلب کرد ( صحیح بخاری 504/4 و ج 551/8 – تاریخ طبری 448/2 ) و چون نتیجه ای از کار خود نگرفت بر آن شد که این مساله را در مجمع عمومی مسلمانان مطرح سازد . آن حضرت سربند خود را به سر بست و چادر خویش را بر خود پیچید و در میان جماعتی از زنان روانه مسجد شد . راه رفتنش با راه رفتن پدر تفاوتی نمی کرد . ابوبکر با گروهی از مهاجران و انصار و غیر آنان در مسجد نشسته بود. میان آن حضرت و حاضران پرده ای آویختند . آن گاه نشست و ناله ای جانسوز بر آورد به گونه ای که مردم به گریه افتادند . پس از آرام گرفتن مردم سخنان آتشین خودرا آغاز کرد : . . . آی مسلمانان ! آیا ارث من به زور از دستم گرفته شود ؟! ای پسر ابوقحانه ! آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث بری و من از پدرم ارث نبرم ؟! عجب نوبر زشتی آورده ای ! آیا دانسته کتاب خدا را ترک گفتید و پشت سر انداختید ؟! مگر قرآن نمی گوید : سلیمان از داود ارث برد ؟! . . . ( الاحتجاج 102/1 – دلائل الامامه / 34 * * *حضرت زهرا علیها السلام در آن روز به حق خود نرسید اما سخنانش به بار نشست و مسلمانان دانستند که حکومت وقت هیچ گونه مشروعیت ندارد . ولی کار از کار گذشته بود و کس نمی توانست دم بر آرد حتی ابوالحسن علیه السلام . چه اوضاع سیاسی آن روز جامعه اسلامی به گونه ای بود که قیام بر ضد حکومت به سود اسلام نبوداز این رو علی علیه السلام در خانه نشست و صبر کرد . اگر آن حضرت قیام می کرد حرکتش جنبه نظامی به خود می گرفت و آن گاه حمام خون به راه می افتاد قبیله های فر
صت طلب سر به شورش بر می داشتند و اعراب تازه مسلمان نیز دست از دین می شستند . ولی قیام حضرت فاطمه علیها السلام جنبه دادخواهی و روشنگری داشت . او وظیفه داشت به مسلمانان آگاهی دهد و خلیفه را به آنان بشناساند و چقد عالی شناساند ابن ابی الحدید می نویسد : از علی بن فارقی مدرس مدرسه غربی بغداد پرسیدم : فاطمه راست می گفت ؟ او گفت : آری . من گفتم : اگر راست می گفت پس چرا ابوبکر فدک را به او بازنگرداند ؟! وی بالبخندی پاسخ داد : اگر آن روز به مجرد ادعا فدک را به او مداد فردا خلافت شوهر خود را ادعا می کرد و ابوبکر را از مقام خود بر کنار می ساخت و او هم نمی توانست سخن وی را نپذیرد. چه قبول کرده بود که آن حضرت هر چه گوید راست است . ( شرح نهج البلاغه 284/16 * * *سرانجام حضرت زهرا علیها السلام از شدت مصیبت در بستر بیماری افتاد و به گواهی امام صادق علیه السلام جسمش به قدری کاهیده و نحیف شده بود که باک داشت حجم بدنش به هنگام تشییع جنازه دیده شود از این رو اسماء را طلبید و مشکلش را با وی در میان نهاد . او که سرزمین حبشه را دیده بود کیفیت حمل جنازه در آن سرزمین را که اندرون هودج یا تابوت انجام می گرفت برای حضرتش ارائه کرد. آن حضرت که از زمان ارتحال پدر خنده بر لبش ننشسته بود اینک تبسمی فرمود و این کار مردمان حبشه را تحسین کرد ( وسائل الشیعه 220/3 – 221 نوشته اند : فاطمه علیها السلام نخستین کس در اسلام بود که پیکر پاکش اندرون تابوت تشییع شد ( الکافی 251/3 آن حضرت به علی صلوات الله علیه وصیت کرد که جنازه اش را شبانه دفن کند و قبرش را نامعلوم سازد . ( امالی المفید / 281 * * *عایشه گوید : علی بر جنازه فاطمه نماز گزارد و او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را خبر نکرد . ( المتدرک علی الصحیحین 162/3 – تاریخ المدینه 11/1 شیخ مفید نوشته است : ابوبکر و عمر بر علی علیه السلام خرده گرفتند که چرا آنان را خبر نکرد تا بر دختر پیغمبر نماز بخوانند . آن حضرت در پاسخ فرمود : فاطمه خود چنین خواسته بود . ( الاختصاص / 185 امام حسین علیه السلام فرماید : چون فاطمه علیها السلام جان به جان آفرین تسلیم کرد امیر المومنین علیه السلام ایشان را پنهانی به خاک سپرد و آثار قبرش را محو ساخت . آن گاه رو به جانب قبر رسول الله صلی الله علیه و آله کرد و گفت : . . . حقیقت آنکه ما از
آن خدائیم و به سوی خدا باز می گردیم . اکنون امانت بازگردانده شد و به گرو گذاشته باز پس داده شد و زهرا از دست رفت ! پس اینک آسمان و زمین چه زشت می نماید ! ای رسول خدا ! از این پس حزنم جاودانه و شبهایم به بیداری است و اندوه از دلم نرود مگر آنکه خدا برای من نیز گزیند آن سرای را که تو در آن جای گزیده ای . . . خدا گواه است که دخترت پنهانی دفن شود و حقش پایمال شود و از ارثش محروم گردد. و این در حالی است که هنوز چندی از ارتحال تو نگذشته و نام تو از زبانها نرفته . . . ( کافی 458/1 – 459 * * *در تاریخ شهادت حضرت زهرا علیها السلام دو قول مهم آمده است . شیخ طوسی و سید ابن طاووس بر آنند که آن حضرت روز سوم جمادی الثانی به دیار باقی شتافته . ( مصباح المتهجد / 733 – الاقبال / 623 ) و شیخ عباس قمی هم در رساله قره الباصره همین قول را ترجیح داده است . مستند این بزرگان را می توان روایتی از امام صادق علیه السلام دانست که به تاریخ پیشگفته تصریح دارد . ( دلائل الامامه / 45
ادامه خواندن مقاله در مورد زندگي فاطمه زهرا
نوشته مقاله در مورد زندگي فاطمه زهرا اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.