nx دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
دیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط
دیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط، توسط كاهن، ویلیام، امروز تاریخ، 00182753، اكتبر 2006، جلد 56، انتشار 10پایگاه داده:مهم ترین تحقیق دانشگاهیدیزرائلی، تمایل به شیك پوشی و انحطاط
مفاد1- برای مطالعه بیشترویلیام كاهن برخی از روشهایی را بررسی می كند كه نگاهی به میل جنسی بنجامین دیزرائلی، عقیده ما درباره ویكتوریایی ها و مردم خودش را به چالش می كشاند. بنجامین دیزرائلی، یكی از سنجیده ترین مردان تاریخ است. هم اكنون بیش از هفتاد اثر زندگی نامه ای، تاریخی، نمایش نامه ای و داستانی وجود دارد كه او را به عنوان موضوع مورد بحث شان انتخاب كرده اند. در این بین، جلدهایی از مكاتبات و گفته های او به علاوه سه شرح حال همسرش وجود دارند. چه چیزی برای صحبت درباره او به جای مانده در پی موارد زیادی كه در معرض فروش قرار گرفته اند؟
توجه كنونی، تلاش ما برای بازگویی چیزهای بیشتری از ویكتوریایی های پایبند به مبادی آداب است كه مضحكه ی قرن بیستم بودند. چیزهایی دیگذر از عصر طلایی ما، توجه ما را به مردم قرن نوزدهم برانگیخته اند. علاوه بر این، بدبینی ** درباره ویكترویایی ها خودش به این تاریخ برمی گردد. لیتون استراچی، قهرمانان ویكتوریایی را به اندازه ویكتوریایی های برجسته پایین آورد امّا او از نقطه نظر خشم نسلی می نویسد كه آنها را به عنوان منابع ویكتوریایی اولین جنگ جهانی به شمار می آورند. برای زمان طولانی، محبوبیت كتاب اش، دشمنی تاریخی بر علیه ویكتوریایی ها را نشان داد.
اخیراً، تسهیل پیشداوری اجتماعی، ترقی جنسیت به عنوان ردیفی از تجریه و تحلیل تاریخی و علاقه در بین مورخان به سئوالات مربوط به امور جنسی، علاقه به موضوعات مشابه را مجدداً قوت بخشیده اند. تعدد در اسناد فراوان چاپ شده از زندگی دیزرائلی، ما را هشیار كرد و متوجه نظر به این موضوعات جدید كرد. آن قسمت هایی از زندگی اش را كه مورخان قبلی به عنوان حرف چرند یا گمان پردازی برای مثال علاقه اش به مقام سلطنت و اشراف زادگی یا شهرت اش برای تضاد جنسی رد كرده اند نیاز به یك نگاه جدید دارند.
یك پاداش جدی گرفتن آن اجزاء دوره دیزرائلی كه برای علاقمند شدن به موضوعات دیگر ممانعت ایجاد كرده یا شكست خورده اند، افشای جنبه منفی محافظه كاری ویكتوریایی است. پاداش دیگر این است كه دریابیم چطور دیزرائلی بر مانع اصلی پیشرفت اش غلبه كرد و آن را به نفع خودش تغییر داد. سرانجام در درك برخی روشها، شكل برجسته ویكتوریایی می تواند میل جنسی اش را هم مخفی و هم آشكار نماید، یكی با ستایش فزاینده نه تنها برای مرد بلكه برای دنیوی بودن و زیركی نسل اش به وقوع بپیوندد. دیزرائلی علاوه بر سیاستمداری، نویسنده هم بود. از نوشته هایش بخصوص رمان دوازدهم اش علاوه بر خاطره گویی های چاپ نشده اش ما می توانیم درك كنیم كه چطور كشش اش به جامعه اشرافی در زمان
یكسان هم غیرمنطقی و هم خطرناك بود. تولد در یك خانواده یهودی طبقه متوسط رو به بالا با پدری كه تمام روز را در كتابخانه صرف می كرد، دیزرائلی آرزو داشت در گردهمایی های هنری شركت كند و در كلاس های نقاشی حضور یابد. او اولین داستانش را در طول نیابت سلطنت منتشر كرد و قهرمانانش، نلانروس با لباس پرزرق و برق و شیك پوشان بودند. او در اشراف سالاری نخبه بود و گفته لرد النبروگ از خانواده های سرشناس را به یاد می آورد كه می گفت: همیشه یك تجمل پرستی در نسل سوم وجود دارد. به عنوان یك تجمل پرست، دیزرائلی همیشه مراقب نسل سوم بود.
قصه های شاد دیزرائلی درباره دنیای اجتماعی به عنوان یك ویژگی داستان گذشته نگرانه و خودزیستنامه ای اش، او را بسیار متفاوت از موقعیت سیاسی اش می كرد. لیبرال های گلادستونین انگشت بر روی اصلاح و بهسازی گذاشتند. آنها به دنبال جهانی سازگار با آینده با عقیده استوار به پیشرفت بودند. موضوع اصلی سیاست های دیزرائلی، لذت، بهره مندی از اشیا زمانیكه وجود دارند و احترام به چیزهایی كه بوده اند بود. زندگی خوب اجتماعی در لندن و رفتن به مهمانی ها، آرزویی برای خرسند كردن دیگران بودند. این دیدگاه دیزرائلی است كه درك بیوفورت می گوید:
استفاده می شود برای گفتن این موضوع كه زندگی شهری برای ظهور طراوت، مطلوب بود. افرادی كه همیشه در شهر زندگی می كردند خیلی زودتر از ساكنان لندن پیرتر می شوند. او این را به خودخواهی، خودكامگی و زندگی نكردن با میل به خرسندی نسبت می داد.
هنر خرسند كردن دیگران نه فقط عنصری از افسونگری بود، آن یك چسب اجتماعی بود كه زندگی را همانطور كه بود حفظ و تقویت می كرد.مایكل اكشرت فیلسوف و مفسر محافظه كار قرن بیستم، عنوان نقش نوئل كووارد را برای ایجاد دیدگاهش به كار برد تا محافظه كار باشد كه قرار است خنده فعلی را به عصر طلایی یا دید آرمانی حد مطلوب اجتماعی ترجیح دهد. به علاوه، تأكید دیزرائلی بر خرسندی اجتماعی نه فقط خودخواهی بود، امّا او شعف ناخوشایندی را در آن ایجاد می كرد، آن روشش برای گفتن این موضوع بود كه سرگرمی شدید در اینجا و اكنون یك نتیجه اجتماعی بود.
در سن پیری اش هرگز از رفتن به مهمانی ها دست نكشید. زمانیكه سلامت اش در اواخر 1880 و اوایل 1881 تحلیل رفت، ملكه ویكتوریا به او هشدار داد زیاد بیرون نرود. او نصیحت ملكه را نادیده گرفت. هرچند، او به انفصال طعنه آمیزش ادامه داد. زمانیكه شراب شامپانی وارد یك مهمانی نهار به طور بد سازماندهی شده شد در جائیكه ظرف قبلی سرد شده بود، او گفت: «خدایا برای این چیز گرم متشكرم». او یك روح هم سرشت در لیدی والدگراورا تشخیص داد.
میزبان انجمن، دختر خواننده اپرا، چهار بار ازدواج كرد، با یكی از شوهرانش در زندان زندگی كرد و از طریق همسرش كه قبل از او مرد، بسیار ثروتمند شد. دیزرائلی در خاطره گویی هایش به طور تأییدآمیزانه ای از او نقل قول كرد زمانیكه او به مادام دروزچیلد می گفت: من یك یهودی واقعی هستم؛ من عاشق فضولی و مرغابی ها هستم.
دیزرائلی می خواست از طبقه بندی عجیب و غریب اجتماعی لذت ببرد كه اتاقی در آن برای ورزش های دوست داشتنی لیدی والدگراو بود نه برای اصول غیرسنتی یا برابرگرایی كه بوجود آمده بود. در كجا امّا بریتانیایی می تواند مردی كه در جوانی اش رمانهای اجتماعی كم ارزش نوشته بود، اِرل بكونفیلد شود؟ این روحیه مستقیماً مربوط به سبك خطیبانه ای است كه او با آن بیشترین كرسی را در مجلس عوام كسب كرد. در حالیكه گلدستون از سبك بی محتوای كشیشان استفاده می كرد، روزنامه نگاران، گفته ی دیزرائلی را در آن تالار رقص زیبا فریاد می زدند. بذله گویی، طعنه، كنایه و تمسخر، موفقیت آمیزترین سلاحهای او بودند و تأثیرات بسیار مشابهی داشتند كه باعث موفقیت او در گردهمایی های هنری می شدند. همانند یك رمان نویس، فیلسوف سیاسی و سخنگوی پارلمانی، او همیشه بی اعتنایی به شیك پوشی و سرگرمی با صداقت یا اشتیاق مبارزه را ترجیح می داد.
دیزرائلی برای داشتن رابطه ی خوب با ملكه ی ویكتوریا مشهور است. مهمترین گفته نقل شده اش این است كه با مقام سلطنت شما باید چاپلوسی را با ماله پهن كنید. هرچند، همزمان با ترقی اجتماعی اش، هم لذت و هم فلسفه سیاسی خطرناك، بدبینی آشكارش را مخفی می كرد. هنری پونسونبای برای بیست و پنج سال در رأس خانواده ملكه به عنوان منشی خصوصی و متصدی اعتبار ویژه برای هزینه های شاه علاوه بر فرصت های رسمی، شغل شخصی داشت كه دیزرائلی را خوب شناخت، امّا به همسرش اعتراف كرد كه نخست وزیر هنوز برای او یك آدم اسرارآمیز است.
من كاملاً معتقدم كه دیزرائلی با تمجیدی برای شوكت، برای دوك ها با ریسمانهای مروارید، برای ثروت و زیبایی درآمیخته است، من نیز به ریشخند طعنه آمیز و تفكر هجوآمیز درباره آنها فكر می كنم. زمانیكه او، دولت را تشكیل می داد، او با بیشترین شعف از نام های بزرگ كه او برای ادارات خانگی و دفاتر كوچك- پسرهای دوكهای بزرگ انتخاب كرده بود، صحبت می كرد. سخنرانی اش اینجا بر روی عظمت شكوهمند، پزشك سلطنتی كه به او توجه می كرد، معاون آبدارخانه سلطنتی كه به ایما و اشاره او پاسخ می داد- هر یك، نیمی از واقعی، نیمی به طور مضحك در بیان تمجید سلطنت و ملكه برانگیخته شده بودند هنوز ممكن است ریشخندی بر طبق آن بوده باشد.
چقدر بزرگداشت دیزرائلی برای ملكه مسخره بازی بود و چقدر واقعی بود؟ پونسونبای نمی توانست بگوید.حتی لرد بلك، تفسیر درباره رفتار دیزرائلی با سلطنت در دهه 1840 در زندگی نامه 1966 اش موجب رغبت آشكار دیزرائلی برای حمایت از قسمتهای اجرایی و وراثتی قانون اساسی دربرابر هر مؤسسه می شد كه در آن او زیر بار منت پیشرفت خودش بود. در مشهورترین رمان سیاسی سه گانه اش یعنی كافیگس بای، سیبل و تنسروكه بین سالهای 1844 و 1847 منتشر شد، دیزرائلی استدلال كرد كه اشراف سالاری شكوفا شده و سلطنت احیا شده باید برای هدایت طبقات كار دور از فرمانبرداری طبقات صنعتی و تجاری با یكدیگر متحد شوند. بلكه گفت كه
چیزی كه قابل توجه است این نیست كه صندوقچه عقاید درباره این حقیقت كه عضو فعال پارلمان متعلق به حزب سیاسی LI باید به سمت این دیدگاههای مبهم ضدپارلمانی رانده شود.هم پنسوبای و هم بلك چگونگی سلطنت طلبی تخیلی دیزرائلی گرفتار شده با عشق به گذشته قرون وسطایی قرن را دست كم گرفتند. ایستگاه های راه آهن و دادگاههای قضایی برای شباهت با كلیساهای جامع گوتیك مجدداً ساخته شدند. هر كسی كه رمانهای سروالتر اسكات را می خواند در قرون وسطی اسكاتلند قرار می گیرد. سلطنت طلبی دیزرائلی در واقع شور و شوق شوالیه گری آن دوره بود. علاوه بر این، مردمی مانند پنسوبای و حتی رابرت بلك بیش از یك قرن تفكر مورد قبول درباره ساختار اجتماعی را ارائه می دهند. ویگیش،
هانوورین و دیدگاه نئوكلاسیك سلطنت طلبی به عنوان تنها پنجره پوشندگی برای ماهیت جمهوری سیستم پارلمانی بریتانیا است. تقریباً به طور شرم انگیزی برای این دیدگاه، دیزرائلی و ملكه هر دو عاشق، استوراتهای رنگارنگ و خودكامه بودند. آنها تحت تأثیر بینش عملی، فرعی سلطنت طلبی بودند كه با ماجرای عادی قدرت سلطنتی موجود در انحطاط قابل قبول در طول قرن نوزدهم مناسب نبود. آن ممكن است یك دیدگاه نامتعارف و حتی خطرناك باشد كه امتیاز گذشته سلطنت باید دوباره شكوفا شود. امّا آن دیزرائلی واقعی بود كه بسیاری از
مفسران جدید دیزرائلی ترجیح می دهند فراموش كنند. نه تنها داستان دیزرائلی و سلطنت به سادگی شناخت اش از كشش عمومی به عناصر گوتیك است بلكه یاد حسرت آمیز ظاهری خاص خودش برای استبداد استوارتی است. اگرچه به نظر می رسد یك رابطه منطقی بین رمانهای دهه 1840اش و همكاری نزدیك اش با ملكه در دهه 1870 باشد، زمانهایی وجود داشتند- كمتر تبلیغ شده اند كه او از انجام درخواست ملكه امتناع می كرد. برخی سالها بعد از مرگ شوهرش، او سعی می كرد موقعیت منشی خصوصی از نظر رسمی مشخص شده اش را داشته باشد و توسط پارلمان به او حقوق بدهد.
دیزرائلی به عنوان وزیر دارایی، آن ایده را سركوب كرد. دیزرائلی به ملكه گفت مبالغ هنگفتی كه برای اعتبار ویژه هزینه های ملكه در نتیجه كناره گیری اش از كمك دولتی از زمان مرگ شوهرش پرداخته بود؛ باید برای حقوق منشی استفاده می شدند. دیزرائلی در جائیكه به پول مربوط می شد، چاپلوس نبود. با این وجود، او به شهرت وجه الخساره را برای تسلیم در برابر هر خواسته ملكه به دست آورد. این شهرت با عنوان چاپلوس و ملازم پادشاه منجر به حمله مخالفان سیاسی اش برای زن صفتی شد. برای مثال، زمانیكه دیزرائلی لایحه با 187 بند را معرفی كرد كه ملكه از همسر امپراطور هند یك اشرافی ساخت انتقادی را در مجلس لردان به وجود آورد. آلمریك فیتزوری، منشی شورای سلطنتی، وجدان! لرد سیمور
آنوقت در سن پیری، یك سخنرانی تحقیرآمیز ارائه داد كه بر تقبیح لایحه با عناوین سلطنتی تأكید می كرد كه در آن او نخست وزیر (لرد بكونفیلد) را با طرز راه رفتن پرناز و كرشمه در طول راهرو بزرگ قصر وینور نشان داد چنانچه او بر بالش دربار امپراطوری تكیه می كرد در حالیكه از لبانش كلمات ریاكارانه بیرون می آمد. بنگر، چه ظرف زیبایی در جلوی ملكه قرار دارد.اختصاص دیزرائلی به سلطنت سزاوار بررسی مجدد است چون آن، جایگاه مناسبی در داستان مترقیانه معمولی تكامل ساختار اجتماعی یافت نكرده است و چون آن، دیزائلی را نسبت به پیشنهادات آسیب پذیر ساخت، او كمتر از یك مرد بود.
شهرت دیزرائلی هرگز به طور كامل كشف نشده بود. اگرچه اشارات زیادی به همجنس بازی او به خصوص در زندگی نامه های سارا برادنورد و جن ریدلی وجود دارند، هیچكس، شاهدی را برای دیدن اینكه چطور آن به عنوان یك واحد در نظر گرفته می شود، فراهم نكرده است. حساسیت موضوع مذكور و این حقیقت كه زمانیكه كتابدار اصلی مسئول آرشیو دیزرائلی در بولولیان، آن را مطرح می كرد، مقالات دیزرائلی بعد از مرگش كاملاً حذف می شدند. بعید بود كه هرگونه مدرك معتبر و كاملی وجود می داشت. هرچند، اگر ما تكه هایی از پازل را كنار هم بگذاریم، به تدریج تصویری نمایان می شود كه دیزرائلی احتمالاً هم جنس باز بوده است. این مطلب، اینرا مشخص می كند كه پیشرفتش درقدرت سیاسی در دوره ای از پیشداوری
گسترده شده ضد هم جنس بازی، مخاطره آمیزتر از چیزی بود كه قبلاً فهمیده بود. برعكس، موضوعی بسیار جذاب درباره بی پروائی او وجود دارد كه با آن دیزرائلی نزدیك به لبه افشای چیزی حركت می كرد كه در 1832 در جامعه ویكتوریایی شدیداً ممنوع بود. زمانی كه 28 سال داشت، رمانش یعنی كونتارینی فلمینگ با عنوان فرعی خودزیستنامه روان شناختی را منتشر كرد. در مدرسه، قهرمان رمان یعنی كونتارینی فلمینگ پسری با نام موسائوس را ملاقات می كند كه فوراً جذب او می شود.
به نظر می رسید كه من هرگز صورتی آنقدر زیبا و افسرده ندیده بودم صورتش كاملاً بیضی شكل، چشمانش آبی سیر بود، حلقه های قهوه ای خوشرنگ اش در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش هم ردیف شده بودند و رگهای آبی كم رنگ پیشانی سفید صاف اش را سایه وار كرده بودند. دوستی من از روی شهوت بود.آنها جدایی ناپذیر شدند. با دستانی حلقه شده به دور یكدیگر راه می رفتند. زمانیكه توسط پسرهای دیگر احاطه می شدند، نگاه های پنهانی رده و بدل می كردند. در ساعت مدرسه، از كنار هم رد می شدیم یا صورت هایمان شانس به هم خوردن را داشتند، همیشه یك لبخند شیرین اندك وجود داشت كه توسط دیگران كه می خواستند عشق ما را مبادله كنند قابل مشاهده نبود.بنجامین دیزرائلی در اواخر بیست سالگی اش، خالق شخصیتی بود كه او صراحتاً اعتراف می كرد كه خود زیستنامه ای بوده است، حقیقتاً زمانی عاشق شده بود كه موضوع علاقه اش پسری زیبا بود.
البته هم جنس بازی در آن زمان به عنوان یك رابطه وجود نداشت. مردان می توانستند تا زمان 1860 برای داشتن هم جنس بازی روانه زندان شوند. در دوره ای كه چنین اعمالی تقریباً وصف نكردنی بودند، دوستی عاطفی بین مردان را رونق داد. كونتارینی نشان می دهد كه چطور دیزرائلی، مقدای زمین نامشخص در بین چیزهایی كه ما باید هم جنس بازی و تفكر ویكتوریایی را به عنوان دوستی بنامیم، مورد استفاده قرار داد. بدون شك، دوستهای مرد وجود داشتند كه با یك نفر دیگر مقاربت جنسی نداشتند؛ امّا برای تعداد قلیلی كه این كار را
انجام می دادند یا كسانی كه آرزوی چنین كاری را داشتند، دوستی عاطفی یك پوشش مفید بود. یقیناً شهرت دیزرائلی موضوع علاقه كونتارینی به موسائوس شاعر یونانی را ارزشمند ساخته است. عشق یونانی یك روش تلویحی بود كه ویكتوریایی ها نیز به هم جنس بازی اشاره كرده بودند. حقیقتی كه در آن مری موسائوس هم ردیف شده در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش ممكن است به خوبی سنت ها و مبانی رفتار باشد. بایرون و دوستهای جنسی اش، روابط نامشروع با پسرها را با اشاره به عشق آپولو به پسر یعنی سنبل افشا نكردند. تعدادی شواهد وجود دارد كه دیزائلی همین كار را انجام می داد.
به عنوان یك مرد جوان، دیزائلی، بایرون را به عنوان شاعر افسانه ای در زمان خودش نه تنها برای سیاستهای بنیادین اش بلكه برای شایعه دو جنسیت اش ستایش می كرد. او برای روابط جنسی نامشروع با زنان مشهور بود. او نیز برای عشق ورزیدن به پسرهای مدرسه ای و جوانان یونانی مشهور بود. بسیاری از مردان جوان، اعضای فرقه بایرون بودند، امّا تعداد كمی این كار را به دیزرائلی نسبت دادند. او، موریس قایقران بایرون را كه بایرون را در یك توفان به لك لمن برده بود، برای آنكه موریس بخشی از نمایشنامه را برای او مجدداً اجرا كند، استخدام كرد. بعداً دیزرائلی با تینا ملوان گوندولای بایرون آشنا شد و او را برای كار برای خانواده اش به انگلستان برگرداند. او سعی كرد و نتوانست اتاق های بایرون در آلبانی را از
دوستش بولور لیتون یك شخص بایرونی ژیگول وار اجاره كند. جدیدترین زندگی نامه های بایرون و بولورلیتون بر تمایلات شهوانی در شخصت های سرشناس آنها تأكید می كردند كه در گذشته یا سركوب شده بودند یا كتاب را سانسور اخلاقی كرده بودند. در كتاب اش درباره بایرون (زندگی و داستان شگفت انگیز بایرون، 2002)، اسكار ویلد، رونالد نیرنبك، هارولد نیكسون و فوئل كووارد و جیمزلیس میلن تا حدودی هم جنس باز بودند. ملك كارتی می گوید كه رفتارش با بایرون یقیناً درگیر با اسرارآمیزی جنسی خاص دیزرائلی بود.بلكه در دهه 1960 نوشته بود و ملزم بود مدبرانه باشد. او به وجه اشتراك دیزرائلی با ویلد اشاره كرد:
بارها و بارها داستانهایی درباره رفتار، لباس پوشیدن و گفتگوی دیزرائلی می خوانیم كه بسیاری از بورژواهای موقر والای انگلستان را از یاد نبریم كه او آنها را برای حكومت بر انگلستانی كنار گذاشته بود كه ده سال بعد از مرگش رونق گرفت- انگلستان كتاب زرد و اسكارویلر.بلك ذكر كرد كه ویلد به قدردانی از اولین رمان دیزرائلی یعنی ویویان گری پرداخت.تصادفی نبود كه او عنوان دورین گری را برای یكی از فوق العاده ترین كتاب هایش انتخاب كرد و مشوهرترین كلمات قصار خاص او ممكن است به خوبی تناقض در صفحات رمان دیزرائلی ظاهر شده باشند.هم ویلد و هم دیزرائلی به روش وحشتناكی لباس می پوشیدند، رمانها را می نوشتند و جرأت عرض اندام احساس متفاوت شان در جلو هم عصرانشان را داشتند. همانند ویلر، دیزرائلی ازدواج كرد، امّا بر خلاف ویلر، ازدواج دیزرائلی با ماری آن لویز یك ازدواج موفق نبود.
زمانیكه ماری آن در 1872 مرد، مونتا گوكوری، منشی خصوصی دیزرائلی، جایگزین همسرش شد. كوری از آن قسم مردان جوانی بود كه دیزرائلی دوست داشت یعنی مرد مجرد خوش قیافه با پیوندهای اشرافی. او جزئیات زندگی خانوادگی دیزرائلی علاوه بر كارهای سیاسی اش را تهیه كرد. دو نفری كه بسیار نزدیك بودند كه در زمانیه به دیزرائلی دستور داده شد در اسبورن بماند، ملكه ویكتوریا به او امتیازی داد كه هرگز به منشی های قبلی و به ندرت حتی به همسران آنها داده بود، از كوری دعوت كرد تا در خانه اش بماند. او حتی پافشاری كرد كه كوری باید در رختكن دیزرائلی یعنی سنت ویكتوریایی برای زن و شوهر بخوابد.
ملكه همانند بسیاری از ویكتوریایی ها، دوستی نزدیك بین مردان بدون مورد مشكوك را كه ممكن بود علاوه بر علاقه روحی بین آنها باعث كشمش فیزیكی شود محترم می شمرد. هرچند، جزئیات همیشه به این حقیقت برمی گردند كه دیزرائلی در اكثر موارد عاشق حس روحی مردان می شد. در داستانش، او راهش را نه تنها برای آرمانی كردن عشق بین پسرها، بلكه برای ارتباط دادن زوج هایی از عاشقان مذكر یونانی- رومی مانند هادیزان و آنتنیوس یازئوس و گانی مر كه اسامی شان باید برای هر فرد آموزش دیده در دوره های كلاسیك مدرسه آشنا باشد، از بین برد.
جنبه نهایی تمایل شهوانی دیزرائلی، علاقه اش به خاورمیانه بود. ویكتوریایی ها به مدیترانه شرقی به عنوان محلی برای گردشگری جنسی می اندیشند. بایرون پس از بازگشت از تركیه به ناشرش با ذوق و شوق می گفت كه حمامهای ترك، ساختمانهای شراب خوری و هم جنس بازی بودند. دیزرائلی مراحل بایرونی را از سرتاسر تركیه جمع كرد و برای چند ماه در كاریو در 1831 زندگی كرد. ما نمی دانیم كه آیا او در آنجا معشوقه مذكر داشت، امّا علاقه او به حمامهای ترك یقیناً در رمانهای خاورمیانه اش همانند تنسرد و آلووی علاوه بر برنامه هایی كه او برای خانواده اش نوشت، منعكس شد. در اینجا، او اعلام كرد كه با مردی ازدواج نكرده بود.
او بعداً عقیده اش را درباره ازدواج تغییر داد، امّا علاقه اش به خاورمیانه پایبند ماند. در واقع، زمانیكه او در كشمكش هایش با روسیه در 1870 از تركیه حمایت كرد، رقبایشان با استفاده از این اشارت كه دیزرائلی تركیه را برای دلایل غیراخلاقی دوست دارد به او حمله كردند. گلدستون به لرد اكتون گفت كه دیزائلی غیراخلاقی ترین سیاستمدار از زمان لرد كتلراگ بود كه بعد از صحبت با جرج چهارم خودش را كشته بود كه او به اتهام توطئه برای ارتكاب به هم جنس بازی دستگیر شده بود.
از طریق منشور نگرانی نسل جدید نسبت به جنسیت و میل جنسی، زندگی نامه سیاسی رایج قدیمی، نگاه جدیدی را به كار می گیرد. با توجه به قسمت هایی از كار دیزرائلی كه زمانی جنسی محسوب می شدند، نوع سیاستهایش قابل قبول تر از كاری به نظر می رسد كه قبلاً انجام می داد. علاقه اش به اشراف سالاری منجر به نوعی سخنوری می شد كه تفاوت بسیار جالب با گلدستون داشت. عشرت طلبی مسرت آمیز در ریشه سیاستهای محافظه كارانه اش قرار دارد. علاقه اش به سلطنت و امپراطوری در سخنانش هویدا می شدند كه باعث بازگشت محافظه كاران به قدرت در سال 1870 شد. میل جنسی اش، یك راز آشكار بود كه او به طور شوخی آمیزی در رمانهایش اشاره كرد و اینكه مخالفانش از آن برای
حمله به او استفاده كردند. سرانجام این به ویكتوریایی ها پیشنهاد می كند كه با دانش نهفته تنوع جنسی زندگی كنند و در هر جایی كه آن را یافتند، آن را بپذیرند. قوانین مخالف آن نوع، ظالمانه بودند و اسكارویلر، افتضاح كوته فكری را كاهش داد، امّا دیزرائلی با لذت زندگی كرد و برخی از ابهاماتی را كشف كرد كه عشوه گری اش درباره دوستی و سكوت درباره میل جنسی را در بر می گرفت زندگی دیزرائلی مرتبط با جهان نیابت سلطنت لوچ با انحطاط فین دِ سیكل بررسی می شود. او زندگی كرد كه زندگی با دیدگاه نسبتاً ساده باید عقیده ما را نسبت به كسانی كه كتابش را می خواندند، از سخنانش لذت می بردند و او را نخست وزیر ساخت، تغییر دهد.
ادامه خواندن تحقيق در مورد ديزرائلي، تمايل به شيك پوشي و انحطاط
نوشته تحقيق در مورد ديزرائلي، تمايل به شيك پوشي و انحطاط اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.