Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله از ژرفاي نماز

$
0
0
 nx دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : از ژرفای نماز سوره حمدبسم الله الرحمن الرحیم -به نام خداى رحمان و رحیم. به نام خداوندى كه دارنده رحمتى همگانى و بخشنده رحمتى همیشگى است. این جمله، سرآغاز همه سوره هاى قرآن، سرآغاز نماز، سرآغاز همه كارها و فعالیتهاى یك مسلمان است.یعنى شروع همه كارها فقط به نام خداست، همه چیز انسان، آغاز زندگى اش و تمامى جلوه هاى زنده بودنش به نام خداست.مسلمان به نام خدا روزش را شروع مى كند و به نام او بر تلاش روزانه خود نقطه پایان مى گذارد.با یاد او به بستر مى رود و با استعانت او سر از بستر برمى دارد و فعالیت روزانه خود را از سر مى گیرد و سرانجام با نام او و یاد او چشم از این جهان برمى گیرد و رهسپار سراى جاویدان مى شود. الحمد لله رب العالمین -ستایش و سپاس مخصوص خداست كه مدبر جهانیان و جهانهاست. همه ستایشها و سپاسها مخصوص اوست، چون همه عظمتها از آن او و همه رحمتها از سوى اوست.او مجمع همه خصلتهاى ستوده است و همه نیكیها و نیكوكاریها از سرچشمه وجود اوست.پس ستایش او ستایش نیكى و نیكوكارى است و جهت دهنده به همه كوششهایى كه به هواى نیكى و نیكوكارى انجام مى گیرد. هر كس در خود چیزى از خصلتها و رفتارهاى قابل ستایش مى بیند باید آن را از فیض رحمت و لطف خدا بداند، زیرا خداست كه در انسان، مایه هاى نیكى را به كار برده و ذات و سرشت او را آماده و جویا و پذیراى نیكى و فضیلت ساخته و به او قدرت تصمیم-كه ابزار دیگرى است در راه نیكو شدن و نیكویى كردن-بخشیده است. این بینش راه خودبینى و خودشگفتى را بر انسان مى بندد همچنان كه از بى مصرف گذاردن یا بیهوده مصرف كردن خصلتهاى نیك و توانهاى نیكى آفرین در وجود آدمى جلوگیرى مى كند. در عبارت رب العالمین (پروردگار و مدبر جهانیان و جهانها) هم وجود عوالم و جهانهاى دیگر و هم خویشاوندى و پیوستگى این همه باهم احساس مى شود.نمازگزار در مى یابد كه بجز این عالم و در ماوراى نظرگاه تنگ و محدود او و پشت این حصارى كه او براى زندگى خود فرض كرده، گیتیها و گردونها و عالمها و جهانهاى دیگر هست و خداى او خداوندگار سراسر این پهنه عظیم است.این احساس، تنگ نظریها و كوته بینیها را در او از بین مى برد، به او جرئت و حس تكاپو مى بخشد، از عبودیت خدا احساس غرورى در او پدید مى آورد و در بندگى خدا عظمت و شكوهى عجیب بدومى نمایاند. از سوى دیگر مى بیند كه همه موجودات، انسانها و حیوانات و گیاهان و جمادات و آسمانها و عوالم بیشمار هستى، بندگان خدایند و رب و مدبر و پروردگار این همه، اوست.مى فهمد كه خداى او تنها خداى نژاد او یا ملت او یا خداى انسانها نیست، خداى آن مورچه خرد و آن گیاه ضعیف نیز هست، خداى آسمانها و كهكشانها و اخترها نیز هست. با درك این حقیقت احساس مى كند كه تنها نیست، مى فهمد كه با تمام ذرات عالم و با تمام موجودات ریز و درشت خویشاوند است، با همه انسانها پیوسته و مرتبط است. همگان برادران و همسفران اویند و این كاروان عظیم یكسره راهى یك هدف و در ركت به سوى یك جهت است. این رابطه و پیوستگى او را نسبت به همه موجودات مكلف و متعهد مى سازد.نسبت به انسانها تعهد هدایت و كمك، و نسبت به دیگر موجودات تعهد شناختن و در راه درست و مناسب با هدف آفرینششان به كار افكندن. الرحمن الرحیم -خداى رحمان و رحیم. رحمت عام او-به صورت نیروهاى پدیدآورنده و قوانین حیاتبخش و انرژیهاى ادامه دهنده-بر سر همه موجودات گسترده است و همه چیز و همه كس تا دم مرگ و نابودى از این رحمت برخوردار است (رحمان) .و از سویى، رحمت اختصاصى اش، رحمت هدایت و اعانتش، و رحمت پاداش و عطوفتش بندگان شایسته و انسانهاى صالح را شامل مى شود. این رحمت از همین نشاه، مانند خط روشنى در مد وجود این موجودات ارزنده و شریف تا مرگ و از پس مرگ تا رستاخیز و تا سرمنزل نهایى وجود انسان با آنها هست (رحیم) .پس خدا بخشنده رحمتى همگانى و موقت، و رحمتى همیشگى و اختصاصى است. یاد كردن از صفت رحمت پروردگار در دیباچه قرآن و در آغاز نماز و در آغاز هر سوره نشانه آن است كه مهر و رافت پروردگار، نمایانترین صفت او در عرصه آفرینش و وجود است و برخلاف قهر و نقمت او كه مخصوص است به معاندان و لجوجان و مفسدان و تبهكاران، رحمت او شامل و همه گستر و همه گیر مى باشد (1) . مالك یوم الدین -خدایى كه مالك و صاحب اختیار روز جزاست. روز جزا، روز پایان و فرجام و عاقبت است.همه تلاش براى عاقبت مى كنند.مادى بى خدا و خداپرست در این شریكند كه هر دو در راه فرجام و عاقبت به تكاپویند.تفاوت در این است كه هر یك عاقبت را به نوعى فهمیده اند. مادى، عاقبتش ساعتى دیگر، روزى و سالى و چند سالى دیگر، پیرى و فرسودگى و سالخوردگى است، اما خداپرست دیدش وسیع و مد نگاهش بسى از این دورتر است.از نظر او دنیا بسته و محدود و حصاردار نیست.جهان او وسیع و آینده اى نامحدود است و این مستلزم امیدى بى پایان و تلاشى خستگى ناپذیر است.كسى كه مرگ را موجب قطع امید نداند و انتظار پاداش و نتیجه كار را با مردن از دست ندهد، مى تواند تا آخرین لحظه زندگى نیز با همان شور و تحرك آغاز كار به عمل و تلاش خداپسند خود ادامه دهد. یادآورى اینكه در هنگامه رستاخیز و جزا مالك و صاحب اختیار خداست به نمازگزار توان جهت گیرى درست مى بخشد، به اعمال و تلاشهاى او جهت و سمت خدایى مى دهد.زندگى و همه جلوه هاى زنده بودنش براى خدا و در راه خدا مى شود، همه چیز و همه كار او در راه تكامل و تعالى بشریت-كه تنها راه خداپسند است-به كار مى افتد.از سوى دیگر تكیه بر پندارهاى بیهوده و امیدهاى بى اساس را از او باز مى گیرد و امید راستین به عمل را در او تقویت مى كند. اگر در این نشاه، رویه ها و نظامهاى غلط و منحرف كننده به سست عنصران و فرصت طلبان اجازه داده است كه با لاف و ریا و دروغ و فن و فریب، سامانى براى خود فراهم آورند و بى عمل و بى تلاش، پاداش عمل و تلاش را غاصبانه تصرف كنند، در آن نشاه و آن عالم كه همه كاره و سررشته دار همه امور، خداى دانا و عادل است دغلكارى و فریب ممكن نیست و كس را بى عمل مجال بهره و پاداش دست نخواهد داد. در اینجا نیمه اول از سوره حمد كه متضمن ستایش پروردگار جهانهاو جهانیان، و ذكر برخى از مهمترین صفات خدا بود سپرى شد.نیمه دوم كه مشتمل بر اظهار عبودیت و طلب هدایت است به برخى از مهمترین خطوط اصلى ایدئولوژى اسلام اشاراتى رسا مى كند. ایاك نعبد-فقط تو را عبودیت مى كنیم. یعنى همه وجود ما و تمامى مقدورات جسمى و روانى و فكرى ما در اختیار خدا و در جهت فرمان او و براى اوست. نمازگزار با این جمله، بند عبودیت غیر خدا را از دست و پا و گردن خود مى گسلد، و داعیه هاى خداوندگارى را رد مى كند، مدعیان ربوبیت را-كه در طول تاریخ همواره عامل طبقه بندى جامعه ها بوده و اكثریت بشر را در زنجیر عبودیت و استضعاف، اسیر و مقید مى داشته اند-نفى مى كند.خود را و همه مؤمنان به خدا را از مرز اطاعت و فرمانبرى هر كس جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى فراتر مى برد.خلاصه با پذیرش بندگى خدا، بندگى بندگان را به دور مى ریزد و از این طریق خود را در سلك موحدان واقعى قرار مى دهد. اعتراف و قبول اینكه عبودیت منحصرا باید در برابر خدا و براى خدا باشد یكى از مهمترین اصول فكرى و عملى اسلام و همه آیین هاى الهى است كه از آن تعبیر مى شود به «الوهیت انحصارى خدا».یعنى اینكه فقط خداست كه مى باید اله (معبود) باشد و هیچكس جز خدا عبادت و عبودیت نشود.همیشه كسانى بوده اند كه این حقیقت را درست نفهمیده اند و از آن برداشتهاى غلط و محدودى كرده اند و از این رو ناآگاهانه به عبودیت غیر خدا دچار شده اند.آنان گمان برده اند كه «عبادت خدا»تنها به معناى تقدیس و نیایش اوست و چون فقط درگاه خدا را نماز و-نیایش مى برده اند مطمئن مى شده اند كه جز خدا را«عبادت »نمى كنند. آگاهى از معناى گسترده عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث بى پایگى این پندار را روشن مى كند.عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث تعبیرى است از:اطاعت و تسلیم و انقیاد مطلق در برابر فرمان و قانون و نظامى كه از سوى هر مقام و قدرتى به انسان ارائه و بر او تحمیل شود، خواه این انقیاد و اطاعت با حس تقدیس و نیایش همراه باشد و خواه نباشد. بنابراین، همه كسانى كه نظامها و قانونها و فرمانهاى هر قدرت غیر الهى را از سر طوع و تسلیم پذیرا مى شوند عابدان و بندگان آن نظامها و پدیدآورندگان آن مى باشند.اگر با این حال جایى براى مقررات الهى نیز باز گذارده و در بخشى و منطقه اى از زندگى فردى و اجتماعى به قانون و فرمان خدا عمل كنند«مشرك » (كسى كه با خدا كس دیگر را نیز عبادت مى كند) خواهند بود و اگر همین بخش و منطقه را نیز به خدا ندهند«كافر» (كسى كه حقیقت نمایان و درخشان وجود خدا را ندیده مى گیرد و اعتقادا یا عملا آن را انكار مى كند) مى باشند. با اطلاع از این شناخت اسلامى به آسانى مى توان دریافت كه ادیان الهى كه نخستین شعار دعوت خود را كلمه «لا اله الا الله » (2) (هیچ معبودى جز خدا نیست) قرار مى داده اند، چه مى گفته و چه مى خواسته و با چه و كه طرف مى شده اند. این حقیقت-حقیقت معناى عبادت-در مدارك اسلامى، در قرآن و حدیث، چندان متواتر و روشن است كه براى تدبر كنندگان و هوشمندان جاى كمترین تردیدى باقى نمى گذارد.براى نمونه به ارائه دو آیه از قرآن و یك حدیث از قول امام صادق علیه السلام، بسنده مى كنیم. اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسیح بن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو.. (3) عالمان و زاهدان كیش خود را-و نه الله را-به خداوندگارى و صاحب اختیارى پذیرفتند با آنكه موظف بودند فقط خداى یگانه را عبودیت كنند. و الذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى. (4) و كسانى كه از عبودیت طاغوت (سلطه هاى غیر الهى) اجتناب ورزیده به خدا بازگشتند، بشارت باد ایشان را.روى ابو بصیر عن ابى عبد الله علیه السلام انه قال.انتم هم، و من اطاع جبارا فقد عبده. (5) ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت كرده است كه آن حضرت (خطاب به شیعیان راستین زمان خود) فرمود:شما هستید آنان كه از عبادت طاغوت سر باز زده اند، و هر آن كس كه ستمگرى را فرمان برد، او را عبادت كرده است. و ایاك نستعین-و فقط از تو مدد مى خواهیم. از رقیبان تو و از مدعیان الوهیت، توقع هیچ گونه یارى و كمك نداریم.آنان به همان علت كه زیر بار الوهیت خدا نرفته اند، به بندگان و پویندگان راه خدا نیز كمكى نخواهند كرد.راه خدا راه پیامبران خداست، پویشى است در جهت حق و عدل و برادرى و همبستگى و همزیستى میان همه افراد بشر و ارزش دادن به انسان و نفى تبعیضها و ستمها و نابرابریها.رقیبان خدا و مدعیان خداوندگارى كه شالوده حیات ننگین و برخوردارى هاى غاصبانه خود را بر نابود كردن همه این ارزشهاى اصیل نهاده اند ، چگونه ممكن است بندگان خدا را یارى و مدد دهند؟آنان با بندگان خدا جنگى آشتى ناپذیر و قهرى بى امان دارند.پس فقط از خدا مدد مى جوییم، از نیروى هوشمندى و اراده اى كه در ما نهاده، از ابزارها و اسبابى كه براى زنده بودن و زندگى كردن به ما داده، ازسنتها و قانونهاى طبیعى و تاریخى اش كه چون شناخته شوند راهگشاى اندیشه و عمل مى توانند شد، و از همه فرآورده هاى قدرتش كه سپاهیان مقتدر او هستند و در خدمت بشرند. اهدنا الصراط المستقیم-ما را به راه راست هدایت كن. اگر آدمى نیازى برتر و حیاتى تر از«هدایت »مى داشت، بى شك آن نیاز در سوره حمد-كه دیباچه قرآن و بخش مهم نماز است-به زبان دعا، ذكر مى شد و از خدا درخواست مى شد. از طریق هدایت الهى است كه عقل و تجربه در جریان درست و سودمند و راهگشا قرار مى گیرد و بدون آن است كه همین عقل و تجربه به چراغى در دست راهزنى یا تیغى در كف دیوانه اى بدل مى گردد. را ه راست همان برنامه فطرى است، برنامه اى كه بر اساس برآوردى صحیح از نیازها و كمبودها و امكانات و مقدورات طبیعى انسان براى او در نظر گرفته شده است. راهى است كه پیامبران خدا به روى مردم گشوده اند و خود اولین پویندگان و پیشاهنگان آنند.راهى است كه چون بشر در آن قرار گیرد ، همچون آبى كه در بسترى هموار و مستقیم جارى باشد، خود به خود و بى دخالت هیچ قدرت نمایى و زور به سوى سرمنزل خویش كه همان دریاى بى كران تعالى انسانى است پیش مى رود.برنامه اى است كه اگر در قالب یك «نظام اجتماعى »در زندگى انسانها پیاده شود و عینیت یابد براى آنان رفاه و امن و آزادى و تعاون و تكافل و محبت و برادرى به ارمغان مى آورد و به همه شوربختیهاى دیرین بشریت پایان مى دهد. لیكن این راه و این برنامه چیست؟همه كس در این بازار آشفته مدعى است و هر گروهى، گروههاى دیگر را بر خطا مى داند.باید به اشاره اى فراخور این دیباچه كوتاه، راه راست از نگاه قرآن، مشخص شود. صراط الذین انعمت علیهم-راه آنان كه مورد انعام خود قرارشان دادى. چه كسانى مورد انعام خدا قرار گرفته اند و نعمت خدا به ایشان داده شده است؟تردید نمى توان داشت كه منظور نعمت مال و مقام و عشرت مادى نیست كه برجسته ترین دارندگانش همواره درنده ترین دشمنان خدا و خلق بوده اند.بلكه منظور نعمتى فراتر از این بازیچه هاست.نعمت، لطف و عنایت و هدایت خداست.نعمت بازشناختن ارزش واقعى خویشتن و بازیافتن خویشتن است.در جاى دیگرى از قرآن، برخورداران از این نعمت معرفى شده اند. و من یطع الله و الرسول فاولئك مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین; (6) كسانى كه از خدا و پیامبر فرمان مى برند در كنار كسانى مى باشند كه خدا به آنان نعمت ارزانى داشته است، یعنى پیامبران، صدیقان (7) ، شهیدان و شایستگان; پس نمازگزار در این جمله از خدا درخواست مى كند كه او را به راه پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان هدایت كند و این خطى روشن است در تاریخ.راهى است نمایان، با هدفى معین، و با پویندگانى معروف و معلوم. در برابر آن خط دیگرى هست كه آن نیز مشخص و داراى رهروانى شناخته شده است.با یادآورى آن راه و پویندگانش نمازگزار به خود نهیب مى زند كه در آن گام ننهد و به آن سمت كشانیده نشود و این را در ادامه دعاى پیشین چنین بیان مى كند. غیر المغضوب علیهم-نه راه كسانى كه مورد خشم[تو]واقع شده اند. چه كسانى مورد خشم خدایند؟آنان كه در جهت مقابل راه خدا، به راهى دیگر گام نهاده اند و انبوه خلق بى خبر و بى اراده و سست عنصر یا باخبر و با اراده ولى ست بسته و اسیر را نیز با خود بدان سو كشانیده اند.كسانى كه در طول تاریخ سررشته كار و بار انسانها را به قهر و جبروت یا به رنگ و فریب در دست گرفته اند واز آنان موجوداتى بى اختیار و آلت فعل و دنباله رو (مستضعف) ساخته اند.كسانى كه از راه تحمیق انسانها و تحمیل بر آنها، مجال عشرتهاى پلید و رذیلانه خود را فراهم آورده اند.به بیان دیگر آن كسانى مورد خشم خدایند كه راه باطل را، نه از سر جهالت و بى خبرى، بل از روى عناد و خودپرستى و خودكامگى پیموده اند. در واقعیت تاریخ، این گروه را طبقات عالیه و قدرتمندان دنیوى-كه همواره هدفهاى دینى بر فلسفه وجود آنان خط بطلان مى كشیده و اولین قدم متعرضانه را به سوى ایشان برمى داشته است-تشكیل مى داده اند.بجز این دو گروه-گروه هدایت یافتگان و گروه غضب شدگان-دسته سومى نیز هست كه راه آن نیز در نهایت به همان نقطه اى مى رسد كه راه مغضوبان ختم مى شود. (8) جمله بعد به این دسته از مردم اشاره مى كند: و لا الضالین-و نه راه گمشدگان و گمراهان. آنان كه از سر بى خبرى و ناآگاهى، و به تبعیت از پیشوایان گمراه ساز، در راهى غیر از راه خدا و حقیقت روانه شده اند و حال آنكه گمان مى كردند در راه درست و راست گام مى زنند، اما به درستى كه در بیراهه اى خطرناك و به سوى عاقبتى تلخ قدم برمى داشته اند. این گروه را نیز در تاریخ به وضوح مى توان دید:همه كسانى كه در نظامهاى جاهلى، چشم بسته و سر بزیر، دنباله رو خواست و اراده آن پیشوایان بوده اند و به سود آنان منادیان حق و عدل و پیام آوران آیین خدا را تخطئه كرده اند و حتى گاه رو در روى آنان ایستاده اند، و حتى یك لحظه نیز به خود اجازه نداده اند كه در این موضع نابخردانه تجدید نظرى كنند. این موضع را از این نظر نابخردانه مى نامیم كه یكسر به سود طبقات بالا و به زیان خود این گمرهان است.و به عكس، دعوت پیامبران كه ریشه كن ساز حیثیت و هستى گروه مغضوبان مى باشد طبعا به سود طبقات محروم و مستضعف و از جمله همین تحمیق شدگان گمراه است. نمازگزار با یادآورى و تذكار این دو روش و منش (روش مغضوبان و گمراهان) در خود، حالت حساسیت و دقت و مراقبتى نسبت به راهى كه باید پیمود و موضعى كه در برابر صلاى نجاتبخش پیامبران باید گرفت پدید مى آورد.و آن گاه اگر در سلوك زندگى خود نشانه اى از رشد و راهیابى دید بار دیگر به شكرانه نعمت بزرگ، زبان به شكر و ستایش خدا مى گشاید و مى گوید:الحمد لله رب العالمین (9) و بدین گونه بخش مهمى از نماز را به پایان مى برد. این سرآغاز قرآن بود كه خوانده شد (فاتحه الكتاب) . دیباچه قرآن-مانند دیباچه هر كتابى-نشاندهنده طرحى كلى از مجموعه معارف این كتاب است.همان طور كه نماز، خلاصه اى و تصویر كوچكى است از اسلام و بسیارى از جوانب و نقاط برجسته ایدئولوژى اسلام، كه به اشاره اى در آن بازگو شده است. فاتحه الكتاب نیز فهرست گونه اى است از نقاط برجسته و خطوط اصلى معارف قرآن و مشتمل است بر خلاصه اى از راهنماییهاى مهم آن.بدین قرار: جهانیان و جهانها، واحدى پیوسته اند و یكسره از آن خدا:رب العالمین ، همه چیز و همه كس مورد مهر و عطوفت خداست و مؤمنان مورد رحمت و لطف ویژه اویند: الرحمن الرحیم ، زندگى انسان پس از این جهان همچنان متداوم و مستمر است و حاكمیت مطلق در آن نشاه از آن خداست:مالك یوم الدین، انسان باید از بند عبودیت غیر خدا برهد و در سایه تدبیر خدا، با ویژگیهاى انسانى و در راه انسانیت، آزادانه و با اختیار زیست كند:ایاك نعبدو ، باید برنامه سعادت آفرین راه راست زندگى را از خدا بخواهد و بستاند:اهدنا الصراط المستقیم ، باید جبهه دشمنان و دوستان و موضع هر كدام و انگیزه هایشان را بشناسد و در برابر هر جبهه موضع فراخور ایمان خویش انتخاب كند:صراط الذین. 1و رحمتى وسعت كل شئ.سوره اعراف، آیه 156 یا من سبقت رحمته غضبه (دعاى ماثور) . 2رجوع شود به سوره اعراف، آیات 59 تا 158 و سوره هود، آیات 50 تا 84 كه از زبان چند تن از پیامبران بزرگ در طلیعه دعوتشان این شعار نقل شده است. 3سوره برائت، آیه 31 4سوره زمر، آیه 18 5تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 481ذیل آیه 18، سوره زمر 6سوره نساء، آیه 69 7كسانى كه در عمل ادعاى ایمان خود را به اثبات رسانیده و خدا و پیامبر را عملا تصدیق كرده اند. 8این موضوع در چندین آیه از قرآن، با لحنى بس پر معنا به مناسبتهاى گوناگون ذكر شده است.از جمله: سوره شعراء، آیات 91-102 سوره ص، آیات 58-61 سوره ابراهیم، آیات 21-22 سوره غافر، آیات 47-48 9گفتن این جمله در پایان سوره حمد مستحب است. سورهپس از پایان این نیایش آموزنده و پر محتوا، نمازگزار باید یك سوره كامل از قرآن را تلاوت كند. این كار، بخشى از قرآن را كه وى آزادانه و به دلخواه انتخاب كرده، در یاد او زنده مى كند، یعنى فصل دیگرى از معارف اسلامى را پیش روى او مى گشاید. فریضه تلاوت قرآن در نماز-چنانكه امام على بن موسى علیه السلام در حدیثى به فضل بن شاذان فرموده است-قرآن را از متروك شدن و نافهمیده ماندن به در مى آورد در خاطره ها و ذهنها حاضر مى سازد. (1) در این گفتار، ما به ترجمه سوره توحید-كه به طور معمول در نمازها تلاوت مى شود-بسنده مى كنیم. بسم الله الرحمن الرحیم-به نام خداى رحمان و رحیم. قل.بگو. (اى پیامبر) خود بدان و به دیگران نیز، همچون پیامى بایسته، برسان كه: هو الله احد-اوست خداى یكتا. (2) مانند خدایانى كه عقاید تحریف شده ادیان معرفى مى كنند شریك و رقیب و هماورد ندارد. پس صحنه آفرینش میدان تنازع و پیكار خدایان نیست.بلكه همه سنتها و قوانین عالم ناشى از یك اراده و یك قدرت است و به همین دلیل است كه در جهان آفرینش نظم و هماهنگى و یكنواختى برقرار است و قوانین و تحولات و حركات طبیعى عالم همه به یك سو و در یك جهت در عمل و حركت اند.و در این میان فقط انسان است كه چون از«اراده »و«اختیار»و قدرت تصمیمگیرى برخوردارش ساخته اند، مى تواند از این نظم كلى سرپیچى نماید و چون سازى ناهماهنگ، نغمه اى جدا بنوازد.و نیز مى تواند یكسره بر طبق این قوانین، زندگى خود را بسازد. الله الصمد-خدا از همه رو بى نیاز است (از همه چیز و همه كس) . یعنى خدایى كه من در برابر او به كرنش و تعظیم و ستایش برخاسته ام، همچون خدایان پندارى نیست كه پدید آمدنش، ادامه حیاتش، و توان بودن و زیستنش به كمك و مراقبت و رعایت كسى نیازمند باشد.آن چنان خدایى شایسته تكریم و تعظیم انسان نیست، زیرا كه خود موجودى است در طراز انسان یا فروتر از آن.انسان، این موجود عظیم و ژرف، تعظیم و ستایش و عبودیتش فقط در برابر قدرتى مى سزد كه به هیچ وجودى و هیچ عنصرى كمترین نیازى نداشته باشد و بودن و قدرتمند بودن و همیشه بودنش از ذات او مایه گرفته باشد. ادامه خواندن مقاله از ژرفاي نماز

نوشته مقاله از ژرفاي نماز اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles