Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد اخلاق چيست

$
0
0
 nx دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : اخلاق چیست ستایش مخصوص خدایی است كه بنده اش را شبانه ازمسجدالحرام به مسجدالاقصی (برای معراج) سیر داد و رحمت پی درپی و درود بر كسی (حضرت محمد «ص») كه نشانه های بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود، و بر خاندان پاكیزه او كه چراغهای هدایت هستند و نفرین و لعنت (خداوند) بر دشمنانشان باد كه گمراهان و افراد پست هستند.باری غرض از این مقدمه، بیان حقیقت اخلاق می باشد. پس می گوییم: هیچ خیری در عملی كه بدون دانش و علم باشد نیست، همانطور كه هیچ شرافتی در علم و باشد نیست، پس علم، عمل را می طلبد و در نتیجه از تكرار و ممارست بر آن دو، اخلاق به دست می آید.پس اخلاق حسنه، نزد ما چیزی جز به فعلیت رسیدن مقتضای فطرت الهی در انسان نیست و این فعلیت حاصل نخواهد شد مگر بواسطه ممارست علم نافع و مداومت بر عمل صالح با هم و اما یكی از آنها بدون دیگری خیر. بنابراین حقیقت اخلاق همانا نتیجه رجوع انسان به فطرت توحیدی خود می باشد. پس در واقع فطرت، سرچشمه اخلاق است و لذا خداوند متعال ما را در آیه شریفه به توجه نمودن به آن امر فرموده است كه: پس مواجه كن روی خود (قلبت) را به دین، در حالی كه استقامت داری، تا قلب تو فقط به دین متوجه شود و خدای متعال با بیان خود كه: (دین) فطرت خدایی است كه همه مردم بر آن خلق شده اند، پرده از معنای دینی كه به آن امر شده ایم برداشته است.و مرا از دین طینتی است كه خمیره خلقت انسان بر آن استوار شده است (كه در صدر آیه شریفه بدان اشاره شده) نه فقط ظاهر شریعت، گرچه آن ظاهر نیز مطابق با این فطرت است بلكه آن چیزی جز توحید و معرفت حق تعالی نیست، همچنان كه این مطلب از گفتار حضرت صادق علیه السلام در ذیل فرمایش خداوند عزوجل استفاده می شود كه: فطرت خدایی كه مردم را بر آن خلق كرد حضرت فرمودند: آنان را بر فطرت توحید خلق كرد. همچنان كه این مطلب از فرمایش امام باقر علیه السلام در جواب سؤال زراره از ایشان استفاده می شود كه گفت: از حضرتش از معنای كلام پروردگار كه می فرماید: (آنان برای خدا استقامت دارند و شریكی برای او قرار نمی دهند) و از حنفیه (مستقیم بودن) سؤال كردم پس فرمودند: خداوند متعال آنان را بر پایه معرفت خود خلق نمود. برای همین جهت است كه خداوند متعال در پی آیه شریفه فرمود: تبدیل و تغییری در خلق خدا نیست، سپس آن را به فرمایش خود تأكید نمود كه: آن (فطرت) دین استوار و مستقیمی است و به جهت اینكه عده ای از مردم به سبب جهل و و نادانی دین را به غیر آنچه كه ما تفسیر نم ودیم توجیه می كنند خداوند در پایان آیه شریفه فرمود: ولكن اكثر مردم جاهل هستند.و اما اینكه بدست آمدن اخلاق حقیقی منحصر در رجوع به فطرت می باشد، از این جهت است شخصی كه در حجابهای دلبستگی مادی از عالم طبیعت قرار گرفته قلبش را بازنماید و آن پرده ها به وسیله علم و عمل از او برداشته شود و به فطرتی كه از عالم نور است رجوع نماید. عادتاً نمی تواند عملی مخالف با فطرت توحیدی خود انجام دهد و برای او چیزی جز متصف شدن به اخلاق الهی نمی باشد. و این همان چیزی است كه از كلام حضرت صادق علیه السلام اراده شده است آنگاه كه فرمودند: همانا خداوند متعال پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به مكارم اخلاق اختصاص داد، پس خود را بیازمایید، اگر آن (نوع اخلاق) در شما بود پس خدای متعال را سپاسگزار شوید و نیز آنچه كه در كلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است كه می فرماید: خداوند متعال رسولان خود را به مكارم اخلاق اختصاص داده است، پس خود را با داشتن و نداشتن آن بیازمایید. و همچنین در حدیث معروف آمده است كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرماید: مبعوث شدم تا اخلاق ستوده را به اتمام برسانم، و در حدیث دیگری نیز فرمودند: بر شما لازم است كه به مكارم اخلاق متخلق شوید زیرا پروردگارم مرا به آن برانگیخت.پس اگر روایاتی كه تعداد مكارم اخلاق را شمرده اند با دقت بنگریم، قطعاً در می یابیم كه مكارم اخلاق برای كسانی ظهور و جلوه می نماید كه بین آنها و فطرتشان پرده ای نیست مانند انبیاء و اولیاء علیهم السلام پس آنان متخلق به مكارم اخلاق بوده و به آن اختصاص دارند. و بعد از این مقدمه مختصر خوانندگان عزیز را به حدیثی متوجه می نماییم كه در حقیقت اولین جلسه درس اخلاق از ناحیه پروردگار علیم حكیم است، معلم اولی كه خداوند علی اعلی است و اولین شاگرد او كسی است كه مركز گردش عالم وجود بوده و اولین موجودی است كه از خداوند صاحب جود و كرم صادر گردیده و صاحب مقام محمود است و به مرحله شهود رسیده كه دارای اخلاق بزرگ و عقل كامل و سالم می باشد یعنی سرور رسولان و انبیاء و مبعوث شده برای رحمت به همه عالم حضرت محمد صلی الله علیه و آله.گرچه قبل از ایشان نیز بین انبیاء مرسلین علیهم السلام و خداوند متعال سخنانی ردوبدل گردیده، و گفتگوهایی انجام شده است ولی (با این وجود) آنان به مرتبه پیغمبر صلی الله علیه و آله نمی رسند به جهت چیزهایی كه بین او و پروردگارش واقع شده است.آری، پیامبر صلی الله علیه و آله به جهت زیادتی در آن مكالمات از جهت مقدار و كیفیت بر آنان سزاوار می باشد و همین برای او از جهت عزت و شرف كافی است.چگونه چنین نباشد؟ و حال آنكه او صلی الله علیه و آله و خاتم انبیاء و كسی است كه پیغمبر بوده در حالیكه جسم حضرت آدم علیه السلام بین آب و گل بود، آن چنان پیامبری كه پروردگارش او را برای خود برگزیده و اختیار كرد. سپس به پروردگار نزدیك شده به اندازه دو كمان و بلكه از آنهم نزدیكتر گشت. سپس همانا حدیث شریف (معراج) سه امر گذشته را دربردارد: امر اول: راهنمایی سالك به اموری است كه چنگ زدن و التزام به آنها و یا دوری از آنها برای رسیدن او به مقصد اصلی سزاوار است یعنی برطرف شدن حجاب و كنار رفتن پرده از فطرت توحیدی.امر دوم: تشویق و ترغیب نمودن بر عمل به امور گذشته.امر سوم: توجه و آگاهی دادن به مقصد در تمامی موارد زندگی و مراحل سلوك و تذكر به نتیجه های آن.اصل حدیث را مرحوم دیلمی ابومحمدالحسین بن ابی الحسن بن محمد كه اهل كمال و شایستگان و زهاد و پرهیزكاران بوده در آخر كتاب خود ارشاد القلوب با حذف بعضی از راویان حدیث از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل نموده كه حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله از پروردگار خود سؤال كرد …و همین حدیث را مرحوم مجلسی (ره) در بحارالانوار و شیخ حر عاملی در كتاب جواهر السنیه (به نقل از ارشادالقلوب) به همین كیفیت نقل می كنند لكن مرحوم فیض د روافی آن را بطور ارسال از امام صادق از علی علیه السلام نقل می كند.مرحوم مجلسی (ره) بعد از نقل حدیث بطور ارسال دو سند برای آن از حضرت جعفربن محمد بواسطه پدر بزرگوارش از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل می فرماید. و همچنین صاحب وافی فرموده: این حدیث را غیر از دیلمی بطور مسند از حضرت جعفر بن محمد بواسطه پدرش از جد بزرگوارش امیرالمؤمنین نقل فرموده اند. ولی تعجب از اختلاف در نقل متن این حدیث از سه بزرگوار است با اینكه اختلافی در نقل خود (در اصل حدیث) از كتاب ارشاد ندارند و ما چون نقل وافی را زیادتر و كامل تر یافتیم آن را برای شرح كردن انتخاب نمودیم.و اما اعتبار حدیث از جهت سند پس هر سه بزرگوار نقصی برای آن ذكر نكرده اند گویا حدیث از جهت متن یا سند مورد اعتماد ایشان بوده است همانطور كه مرحوم شیخ حر عاملی در آخر كتاب جواهرالسنیه بعد از نقل احادیث قدسیه به این مطلب اشاره كرده و می فرماید: پس این (احادیث قدسیه) چیزی است كه اراده نمودم وارد كردن آن را (در این كتاب) و اختیار نمودم جدا كردن آن را از اخبار صحیحه روایت شده كه در بردارنده احدیث قدسیه است كه مقرون به نشانه های قطعیه بوده كه بر ثبوت و صحت آن روایات و راستی راویان آنها در نقل احادیث دلالت می كند.در حالی كه از نقل آنچه كه سبب شك و شبهه یا احتمال دروغ و خلاف است دوری كردم.و همانا بزرگان اهل علم و معرفت و كمال به آن (حدیث معراج) و به بیان جملاتش توجه و عنایتی داشته اند مانند مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی كه در كتابهای اخلاقی خود قسمتهایی از آن را ذكر نموده است و همچنین مرحوم استاد بزرگوار آیت الله علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان كه با بیانات خود یك دوره كامل این حدیث را خصوصاً از اول تا آخر آن در جلسات اخلاقی خود برای ما خواندند و قسمتهای متعددی از آن را در بحثهایی كه با دكتر كربن فرانسوی داشتند ذكر نمودند.معبودا، دانستم بوسیله پی درپی بودن آثار و دگرگونی احوال آنها مراد تو از من آن است كه خودت را به من در هر چیزی بشناسایی تا در هیچ چیز به تو جاهل نباشم. خداوندا، زبان و قلم ما را به صواب و حكمت محكم گردان تا نگوییم مگر با تأمل و راستی كه با معرفت و شناخت توأم باشد و ننویسیم مگر با دیده انصاف بدون تعصب و اجحاف.پروردگارا، آنچه را تقدیم نمودیم مورد نفع ما قرار ده در روزی كه مال و فرزند نفعی ندارد مگر كس ی كه با قلب سلیم (سالم) محشور گردد. ای پروردگار عالمیان دعای ما را مستجاب نما و ستایش برای پروردگار عالمیان است و حول و قوه ای نیست جز به خداوند بزرگ. پیشینه تحقیق در باب تعلیم و تربیت اسلامیاگرچه در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی به طور عام و درباره فلسفه یا مبانی نظری تعلیم و تربیت اسلامی به طور خاص آثار متنوع و متعددی به نگارش درآمده است؛ نسبت به تبیین ماهیت تعلیم و تربیت اسلامی هنوز جای بحث باقی است، زیرا از یك سو بسیاری از كتابهایی كه در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی تاكنون نگاشته شده است، از منظری غیر از منظر فلسفی به تعلیم و تربیت نگریسته و بنابراین به بیان توصیه ها و اندرزهای موجود در متون اسلامی اكتفا نموده است . از سوی دیگر كتابهایی كه از منظر فلسفه تعلیم و تربیت برای ساماندهی مباحث تربیت اسلامی تلاش كرده اند نسبت به تبیین معنا و ماهیت آن، درجات متفاوتی از توجه را نشان داده اند و از طریقهای گوناگونی وارد شده اند. به طور كلی در بررسی پیشینه تحقیق، آثاری را كه در زمینه تربیت اسلامی با رویكرد فلسفه تعلیم و تربیت نوشته شده است می توان به سه دسته تقس یم نمود:دسته اول: كتابهایی كه اساساً به بحث مایهت تعلیم و تربیت اسلامی وارد نمی گردند، بلكه محل ورودشان به موضوع تربیت اسلامی بررسی موضوعاتی از قبیل اهمیت علم و عالم یا متعلم از دیدگاه اسلام، جایگاه عقل یا مفهوم شناسی عقل در متون اسلامی، آراء تربیتی متفكران و دانشمندان مسلمان، تحلیل بحرانهای معاصر، بررسی مكاتب تربیتی و مقایسه ویژگیهای نظ ام تربیتی اسلامی با آنها و غیره می باشد.دسته دوم: كتابهایی كه در بحث تعلیم و تربیت اسلامی وارد شده اند ولی این موضوع را براساس مفهوم شناسی قرآنی و روایی و با كمك ریشه یابی لغوی كلمات «تعلیم» و «تربیت» یا واژگان معادل و مترادف آنها آغاز نموده اند. این دسته از آثار معمولاً با استناد به آیات و روایات، یا سخنان متفكران مسلمان، تعریف و حدود تعلیم و تربیت را معلوم كرده اند. دسته سوم: آثاری كه از منظر مبانی انسان شناختی به تبیین تربیت اسلامی و تعیین اهداف و اصول آن پرداخته اند. این دسته از آثار با نگاهی تحلیلی و گاه با نگاهی تركیبی و در برخی موارد با آمیخته ای از هر دو نگاه، ابتدا به توصیف اختصاصات انسان از دیدگاه اسلام اقدام كرده اند؛ سپس با توجه به ویژگیهای انسان، استعدادها و جوانب وجودی او و یا با توجه به هدفی كه برای انسان از متون اسلامی استنباط گردیده، به تبیین تعلیم و تربیت اسلامی می پردازند.همچنین در بررسی پیشینه تحقیق معلوم گردید كه غیر از منابع تربیتی، می توان موضوع این تحقیق را كمابیش در منابع دیگر اندیشه اسلامی نیز پی گرفت. زیرا متفكران و نویسندگان در حوزه های مختلف علوم اسلامی و بنا بر ضرورتهای گوناگون به مباحث هستی شناسی و انسان شناسی پرداخته اند. از سوی دیگر بسیاری از بحثهای تربیتی نیز در حوزه های گوناگون اعم از عرفان، حدیث، اخلاق، تفسیر، سیره، اصول عقاید، فقه، علم الاجتماع و غیره به طور پراكنده و یا منسجم مطرح گردیده است. اگرچه مطالعه همه این منابع یا برخی از آنها به عنوان نماینده این گونه منابع تحقیقی، ممكن و چه بسا ضروری نیست، ولی در پیشینه این تحقیق سعی شده در ذیل دسته بندی فوق، برخی از كتابهایی كه در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی نوشته شده است به طور اجمالی مورد مطالعه قرار گیرد.دسته اولچنانكه گفته شد منابعی را شامل می شود كه محل ورود آنها به موضوع تربیت اسلامی عناوینی غیر از مباحث هست شناسی است؛ برخی از این كتابها عبارت اند از: فید و المستفید» شهید ثانی است، با مقدمه مفصلی درباره اهمیت دانش، دانشمند و دانشجو، همچنین عللل ناكامی درعلم آموزی از دید قرآن و سنت آغاز می گردد و بلافاصله وارد بحث آداب و وظایف معلم و شاگرد می شود. تمام بحث كتاب، اطراف همین محور می گردد و به تفصیل روابط شاگرد و معلم را مورد بررسی قرار می دهد.كتاب «آموزش و پرورش اسلامی» ، گرچه عنوان فصل اول این كتاب «ماهیت آموزش و پرورش اسلامی» انتخاب شده است ولی محتوای آن صرفاً شامل مقایسه بین نظرات «اشراقیان، مشائیان و پیروان مكتب واسطه» در بحث علم و اهمیت آن و چگونگی تعلیم و تعلم و روشهای آموزش و پرورش است. فصلهای بعدی این كتاب نیز به بحث درباره عقل از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (فارابی و ابن سینا) ، رابطه عقل با آموزش و پرورش اسلامی، ارزش علم و خرد در تربیت اسلامی، اصول فلسفه اسلامی كه در تربیت اسلامی مؤثرند (شامل بخشهایی اجمالی از مباحث هستی شناسی و انسان شناسی) و بالاخره ویژگیهای نظام آموزشی اسلام، اصول، روشها ، منابع آموزشی، تحول و تكامل آن نظام، اختصاص یافته است.كتاب «التعربیه الاسلامیه: تساؤلات حول جدالیه الاسلام و الحداثه» : در فصل سوم، سه مكتب تربیتی را در اسلام معرفی می كند كه عبارت اند از مكتب سنت گرا، عقلانی و عمل گرا. اگرچه رویكرد هر سه مكتب به تعلیم و تربیت رویكرد دینی است ولی مكتب سنت گرا معنایی محدود از علم را در نظر دارد. مؤلف به معرفی برخی از نمایندگان این گرایش می پردازد و افرادی چون غزالی و خواجه نصیر را نیز در میان آنها طبقه بندی می كند. مكتب عقلانی نیز گرچه نگاهی دینی به تربیت دارد ولی به اعتقاد مؤلف در توجیه مسائل تربیتی، از عقل فلسفی بهره می گیرد. تفاوت اساسی میان گرایش عقلانی با گرایش سنتی در تعریف آنها از انسان، علم، مبانی شناخت، رشد، تعلیم، تقسیمات علوم و غیره است. فارابی، ابن سینا، ابن مسكویه و گروه اخوان الصفا از مؤسسان این طرز تفكر محسوب شده اند. در مقابل این دو گرایش مكتب تربیتی دیگری توسط ابن خلدون در حوزه اسلامی تأسیس شد كه طبق قول مؤلف، همان مكتب عمل گراست. در این گرایش سوم، علوم بنا بر غایات عملی و میزان سودمندی آنها در حل مسائل زندگی تقسیم می شوند، چون در تعلیم و تربیت ارزش علوم، ارزش ذاتی نیست. سپس مؤلف با استدلال به اینكه میان افرادی كه نسبت به تربیت، از منظر عقلانی و فلسفی می اندیشند با كسانی كه نسبت به آن رویكرد دینی دارند دوگانگی قابل ملاحظه ای وجود دارد، مدعی است هنوز نظریه تربیتی كاملی در زمینه تربیت اسلامی ارائه نگردیده است. كتاب «انجاهات الفكر التربوی الاسلامی» با تكیه بر یك بحث مقدماتی درباره ویژگی آموزش پذیری انسان و پس از اشاره به مجادلات مخالفان و موافقان استنباط از متون اسلامی (قرآن و سنت) در زمینه موضوع مورد بحث، بلافاصله وارد مقوله اهداف تربیتی می شود و عبودیت را به عنوان هدف عام تربیتی كه منشأ اهداف خاص و جزئی است، مورد مطالعه قرار می دهد. ادامه مباحث ای ن كتاب درباره اخلاق، ابزار و منابع‌ آموزشی، محتوای آموزشی، روشهای آموزشی، ارتباط اهداف با محتوا و روش، اختصاص یافته است. در قسمت انتهایی كتاب، مؤلف به معرفی پنج گرایش ف قهی، فلسفی، كلامی، صوفیانه و علمی در مسائل تربیتی و روشهای آموزشی می پردازد. كتاب «ازمه التعلیم المعاصر و حلولها الاسلامیه» پس از بحث مقدماتی نسبتاً مبسوطی درباره بحران آموزشی معاصر و تحلیل نظریات گوناگون درباره ریشه های آن اعم از ریشه های اقتصادی،اجتماعی، اخلاقی، تربیتی، دینی، روانی و الگویی، تأكید می ورزد كه فقدان یك فلسفه تربیتی صحیح و متقن و همه جانبه، از مهم ترین علل بحران تربیتی معاصر است. در فصل دوم با عنوان «تربیت اسلامی و بحران تربیتی معاصر» با تبیین ضرورت بازگشت به اصول و روشهای تربیت اسلامی، به این سؤال تصریح می كند كه تربیت اسلامی چیست و فلسفه، اهداف و روشهای آن كدام است؟ ولی در پاسخ به این پرسش از مسیری كلامی یعنی تبیین ضرورت نبوت عامه وارد می شود؛ سپس به جایگاه علم در قرآن و سنت اشاره می كند و به ترغیبهای كتاب و سنت درباره تفكر، تدبر، آموزش و غیره متمسك می گردد و تقدم ایمان بر كفر و علم بر جهل را مورد تأكید قرار می دهد. البته در شرح فلسفه تربیتی اسلام به برخی مطالب انسان شناختی نیز اشاراتی دارد. نظیر: خلیفه الله بودن انسان، دمیده شدن روح الهی (و تفسیر آن به اینكه خداوند از علم خود به انسان آموخته است)، برتری انسان بر فرشتگان و در نتیجه بر همه موجودات، و برخی از ویژگیهای روان شناختی انسان. كتاب در توضیح بخشهای بعدی تربیت اسلامی نظیر اهداف، برنامه و روش، با نیم نگاهی به فلسفه های تربیتی موجود، از «انسان صالح» در دیدگاه اسلام (ما به ازاء شهروند نیك) به عنوان محور بحث بهره می گیرد. بدین ترتیب مؤلف سعی می كند با لحاظ كردن ویژگیهای معرفتی، ویژگیهای اخلاقی، ویژگیهای گرایشی و معیارهای عملكردی ایده آل در دیدگاه اسلام كه تحت عنوان «انسان صالح» به آنها توجه نموده است؛ درباره هدف، برنامه و روش تربیت اسلامی توصیه های قابل توجه برای حل بحران معاصر ارائه نماید. اگرچه این تلاش قابل تقدیر است ولی با این حال به نظر می رسد در صورت تصریح به مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت اسلامی و ارائه تعریف مشخص و متمایز از تعلیم و تربیت اسلامی، هم ارتباط منطقی مطالب مذكور به نحو بهتری حفظ می شو د و هم از علل بحران تربیتی معاصر و ریشه های انسان شناختی آن كه حاصل مستقیم فلسفه مسلط بر دوران معاصر است، تحلیل دقیق تری ارائه می گردید و در نهایت تبیین مطلوب تری از فلسفه تربیت اسلامی حاصل می شد.مؤلف محترم در فصل اول به برخی از ریشه های بحران تربیتی معاصر نظیر ناتوانی ت علیم و تربیت جدید از همراهی با تحولات سریع اجتماعی، محوریت انتقال معلومات و اكتساب مهارتها در روشهای آموزشی، عدم توجه به وحدت علوم، آزمون محوری، تأكید بر آموزش فنی ـ حرفه ای و غیره اشاره نموده است. انتظار می رفت كه فصلهای بعدی این كتاب نشان دهند كه تربی ت اسلامی كدام یك از عللی را كه برای بحران معاصر یاد شده مورد پیشگیری یا درمان قرار می دهد؟ و چگونه این كار را خواهد كرد؟ در حالی كه راه درمان صرفاً به صورت یك داعیه كلی مطرح شده و سازوكار تأثیرگذاری آن بر بحران موجود نیز تبیین نشده است. هر چند اعتبار كتاب با شواهدی از متون اسلامی تأمین گشته است. ادامه خواندن مقاله در مورد اخلاق چيست

نوشته مقاله در مورد اخلاق چيست اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>