Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد توحيد

$
0
0
 nx دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : (خداوند یكتاست)مقدمه: توحید، شاخه‏هاى مختلفى دارد. یكى از شاخه‏هاى توحید، توحید ذاتى است توحید ذاتى بدین معناست كه ذات خداوند یكتاست و شریكى ندارد. در قرآن مجید به توحید ذاتى به طور مستدل اشاره شده است.در اینجا برخى از این آیات با تفسیر حضرت علامه طباطبایى (ره)تقدیم مى‏گردد. قل من رب السموات و الارض قل الله قل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملكون‏لانفسهم نفعا و لا ضرا. این آیه بخاطر اینكه رسول خدا را فرمان مى‏دهد به اینكه با مشركین احتجاج كند، درحقیقت به منزله خلاصه آیات سابق است. زیرا آیات سابق با روشن‏ترین بیان این معنا را خاطرنشان مى‏كردند كه: تدبیر آسمانهاو زمین و آنچه در آنها است با خداست، همچنانكه خلقت و پیدایش آنها از او مى‏باشد، و اوست مالك آن‏چیزهایى كه خلایق بدان نیازمندند، و تدبیر آنها هم ناشى از علم و قدرت و رحمت اوست، وهر چیز غیر از او مخلوق و مدبر)به فتح با)است و مالك هیچ نفع و ضررى براى خود نیست.و این بیان‏نتیجه مى‏دهد كه تنها او رب است و بس. اینك بعد از آن بیان، به پیغمبرش دستور مى‏دهد كه نتیجه آن را بر مشركین مسجل‏نموده، بعد از تلاوت آیات سابق و روشن شدن حق از ایشان بپرسد: من رب السموات‏و الارض – كیست آنكه مالك و مدبر بر امر آسمانها و زمین و موجودات در آنها است؟آنگاه‏دستورش مى‏دهد كه خودش در جواب بگوید: الله، چون مشركین معاند و لجباز بودند و حاضرنبودند به آسانى به توحید و یگانه بودن رب اقرار كنند، علاوه بر این بطور تلویح مى‏فهماند كه‏مشركین حجت و استدلال سرشان نمى‏شود، و حرف به خرجشان نمى‏رود. آنگاه به كمك آن نتیجه، نتیجه دومى را گرفته كه مساله بطلان شرك آنان را به روشن‏ترین‏بیان اثبات مى‏نماید، و آن نتیجه این است كه: مقتضاى ربوبیت‏خدا – كه با دلائل سابق اثبات شد -این‏است كه خود او مالك نفع و ضرر باشد، پس هر چه جز اوست مالك نفع و ضررى براى خود نیست تا چه‏رسد براى غیر خود، پس اتخاذ ربى غیر از خداى تعالى، و فرض اینكه غیر او كسانى اولیاى امور بندگان‏باشند، یعنى مالك نفع و ضرر ایشان باشند، در حقیقت فرض اولیائى است كه اولیاء نباشند، چون‏گفتیم اولیاى مفروض، مالك نفع و ضرر خود نیستند تا چه رسد به نفع و ضرر دیگران. این است آن معنایى كه از تفریع جملهقل ا فاتخذتم من دونه اولیاء لا یملكون‏لانفسهم نفعا و لا ضرابر آیات سابق استفاده مى‏شود، و غرض از تفریع مذكور همین است، ومعناى آن این است كه وقتى خداوند سبحان رب آسمانها و زمین باشد دیگر اعتقاد و ادعاى(توحید خالق به معناى توحید رب است و با اعتقاد به وحدانیت‏خالق، اعتقاد به ربوبیت ارباب و آله مورد ندارد)اینكه غیر خدا چیزهاىء و اربابى بدون ربوبیت باشند. و اگر در آنچه گذشت كه گفتیم آیه مورد بحث به منزله خلاصه‏گیرى از آیات قبلى‏است دقت كنیم خواهیم دید كه برگشت مفاد آیه همانند این است كه بگوئیم :حال كه آنچه‏گفتیم معلوم شد، بگوئید ببینیم كیست پروردگار آسمانها و زمین غیر از خدا؟آیا هنوز هم غیر ازخدا اولیائى كه مالك نفع و ضررى نیستند مى‏گیرید؟ و اگر بجاى جمله بالا فرمود: بگو آیا هنوز هم;و خلاصه بجاى تفریع، پیغمبرش‏را دستور مى‏دهد كه چنین و چنان بگو، و چند بار هم كلمهبگورا تكرار كرده بدین منظور بوده‏كه بفهماند مشركین با پلیدى جهل و عنادى كه دارند لایق این نیستند كه خدا ایشان را مستقیمامورد خطاب قرار دهد، و این خود از لطائف نظم قرآن كریم است. قل هل یستوى الاعمى و البصیر ام هل تستوى الظلمات و النور. بعد از آنكه در آیات قبل حجت را بر مشركین اتمام نمود در این آیه به رسول خدا)ص)دستور مى‏دهد كه این دو مثال را براى ایشان بزند، با یكى حال مؤمن و كافررا بر ایشان مجسم سازد و بفرماید: كافر كه با وجود تمامیت‏حجت‏حق و با وجود آیات بینات، تسلیم حق نمى‏شود، با همان حجتها كور مى‏شود، و مؤمن با همان آیات بینات بینا مى‏شود، وهیچ عاقلى این دو را یكسان نمى‏داند.و با دومى وضع ایمان و كفر را بیان كند و بفرماید: كفربه حق، ظلمات است، و ایمان به حق، نور است، و هیچ عاقلى كافر را كه در آن ظلمات، ومؤمن را كه در آن نور قرار دارد مساوى نمى‏داند. پس مشركین هم اگر عقل سلیمى – كه مدعى آنند – مى‏داشتند در برابر حق تسلیم شده ازباطل دست برمى‏داشتند و به خداى واحد ایمان مى‏آوردند. ام جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه;و هو الواحد القهار. گفتار خداى تعالى با مشركین، در آیات قبل در سیاق خطاب بود، ولى در این آیه‏ناگهان س یاق عوض شده حالت غیبت به خود مى‏گیرد و بجاى اینكه بفرماید: جعلتمو یاعلیكمفرمودهجعلواو یاعلیهم، این التفات براى این بود كه بفهماند از اینجا دیگرروى سخن با ایشان نیست، بلكه با رسول خدا)ص)است، و از رسول‏خدا(ص)هم نخواسته كه آن را به مشركین القاء كند. آنگاه در جواب احتمالى كه جمله بالا متضمن آن است دوباره مانند سیاق قبل، به رسول خدا)ص(دستور مى‏دهد كه جواب را به ایشان القاء كند، و فرموده: قل الله‏خالق كل شى‏ء و هو الواحد القهار، تا دلالت كند بر اینكه سؤالام جعلواكه متضمن احتمال‏باطل مذكور بود از رسول خدا)ص(شده نه از مشركین، و مقصود این است كه به‏رسول خدا)ص(توحید خالق را ابتداء به ایشان القاء كند نه به عنوان جواب، سرش هم همین است كه مشركین نیز به مفاد آیهو لئ و اگر رسول خدا)ص(ازایشان سؤال مى‏كرد، جواب صحیح مى‏دادند و دیگر زمینه‏اى براى القاء توحید باقى نمى‏ماند. آرى بت‏پرستان معتقد نبودند به اینكه خداوند در خلقت و ایجاد عالم شریك دارد، بلكه مخالفتشان با اسلام در توحید ربوبیت بود نه در توحید الوهیت به معناى خلق و ایجاد. و همینكه به توحید خالق و موجد تسلیم بوده و خلقت و ایجاد را منحصر در خدامى‏دانسته‏اند خود مبطل اعتقاد ایشان به شركاى در ربوبیت بود، و حجت را علیه ایشان تمام‏مى‏كرد، چون وقتى خلق و ایجاد فقط و فقط از آن خدا باشد دیگر هیچ موجودى استقلال دروجود و در علم و قدرت نخواهد داشت، و با نبود این صفات كمالیه، ربوبیت معنا ندارد. پس مشركین هیچ راهى براى اعتقاد به ربوبیت غیر خدا ندارند، مگر آنكه توحید خالق‏را انكار نموده و سهمى از خلقت و ایجاد را براى آلهه خود نیز قائل باشند، ولى قائل نبودند، وهمین زمینه باعث‏شد كه خداوند احتمال باطل مذكور را تنها براى پیغمبرش بیان بكند، ومشركین را در بیان آن.مخاطب قرار ندهد، و پیغمبرش را هم مامور به نقل آن نكند. بنا بر این، در جملهام جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتشابه الخلق علیهمگویا به‏پیغمبرش فرموده: حجت در وحدانیت ربوبیت، بر علیه مشركین تمام است، چون تنها خداآفریدگار و ایجاد كننده عالم است، و ایشان چاره‏اى ندارند جز اینكه بگویند شركائى كه ایشان‏معتقد به ربوبیت آنها هستند در امر خلقت نیز با خدا شریكند، و آیا ایشان چنین اعتقادى دارند؟ و آیا معتقدند كه شركاى ایشان هم مخلوقى مانند مخلوقات خدا خلق كرده‏اند؟و چون بامخلوقات خدا مشتبه شده ناگزیر بطور اجمال قائل به ربوبیت آنها نیز شده‏اند؟ بعد از آنكه این حجت را با پیغمبر گرامیش در میان گذاشت، به او دستور مى‏دهد كه‏با یك جمله كوتاه ریشه این احتمال باطل را بكلى قطع كند، و آن این است كه: قل الله ;;;;;;;;;;;;;;.. (1)و اگر از ایشان بپرسى چه كسى آسمانها و زمین را آفرید؟مسلما خواهند گفت‏خدا.سوره‏لقمان، آیه 25 و سوره زمر، آیه 38 خالق كل شى‏ء و هو الواحد القهار، و این جمله كوتاه هم ادعا است و هم دلیل، صدر آن ادعااست و ذیلش دلیل آن، و حاصلش این است كه خداى تعالى در خالقیتش واحد است وشریكى ندارد، و چگونه شریك در خلقت داشته باشد و حال آنكه او وحدتى دارد كه بر هر عددو كثرتى قاهر است. در تفسیر آیهء ارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ()1) نیز مطالبى راجع به قاهریت‏خدا و واحد بودن او گذشت، و در آنجا روشن شد كه مجموع این دو صفت صفت احدیت رانتیجه مى‏دهد. پس، از آنچه گذشت علت تغییر سیاق در جملهام جعلوا لله شركاء;، كه چرو این را هم بدانید كه بیشتر مفسرین میان آیاتى كه از قرآن كریم در صدد اثبات‏ربوبیت‏خدا و توحید او در ربوبیت، و نفى شریك از او است، و آیاتى كه در مقام اثبات اصل‏صانع است، خلط كرده، و امر بر ایشان مشتبه شده است، )لذا خواننده را به دقت بیشترى توصیه‏مى‏نمائیم(. ;;;;;;;;;;;;;;.. (1)آیا خدایان متفرق بى‏حقیقت بهترند یا خداى یكتاى قاهر.سوره یوسف، آیه 39 المیزان جلد 11 صفحه 443 المیزان جلد 11 یگانگى خداخداوند متعال‏مثل و مانند و شریك ندارد.اساسا محال است كه خداوند مثل و مانند داشته‏باشد و در نتیجه به جاى یك خدا، دو خدا یا بیشتر داشته باشیم، زیرادو تا و سه تا و یا بیشتر بودن، از خواص مخصوص موجودات محدود نسبى است، درباره موجود نامحدود و مطلق، تعدد و كثرت معنى ندارد.مثلا ما مى‏توانیم یك فرزندداشته باشیم و هم مى‏توانیم دو فرزند یا بیشتر داشته باشیم، زیرافرزند و یا دوست، هر كدام یك موجود محدود است و موجود محدود مى‏توانددر مرتبه خود مثل و مانندى داشته باشد و در نتیجه تعدد و كثرت بپذیرد، اما موجود نامحدود، تعددپذیر نیست.مثال‏ذیل هر چند از یك نظر كافى نیست ولى براى توضیح مطلب مفید است.درباره ابعاد جهان مادى و محسوس، یعنى جهان‏اجسام كه مشهود و ملموس ماست، دانشمندان دو گونه نظر داده‏اند: برخى مدعى هستند كه ابعاد جهان محدود است،یعنى این جهان محسوس به جایى مى‏رسد كه در آنجا دیگر تمام مى‏شود، ولى برخى دیگر مدعى هستند كه ابعاد جهان مادى،نامحدود است و از هیچ طرف پایان نمى‏پذیرد، جهان ماده، اول و آخر و وسط ندارد.اگر ما جهان ماده و جسم را محدودبدانیم یك پرسش براى ما مطرح مى‏شود و آن اینكه: آیا جهان، مادى جسمانى یك‏ است‏یا بیشتر؟ولى اگر جهان نامحدودباشد، دیگر فرض جهان جسمانى دیگر غیر این جهان نامعقول است، هر چه‏را كه جهان دیگر فرض كنیم عین این جهان یا جزئى از این جهان است.این مثال مربوط‏است به جهان اجسام و وجودهاى جسمانى كه محدود و مشروط و مخلوق‏آفریده شده‏اند و هیچ كدام واقعیتشان واقعیت مطلق و مستقل وقائم بالذات نیست.جهان‏مادى در عین اینكه از نظر ابعاد نامحدود است از نظر واقعیت‏محدود است، و چون بنا به فرض از نظر ابعاد نامحدود است دوم برایش فرض نمى‏شود.خداوند متعال وجود نامحدود و واقعیت مطلق است‏و بر همه اشیاء احاطه دارد و هیچ مكان و زمانى از او خالى نیست و از رگ گردن ما به ما نزدیكتر است، پس محال است كه‏مثل و مانندى داشته باشد، بلكه مثل و مانند برایش فرض هم نمى‏شود. بعلاوه ما آثارعنایت و تدبیر و حكمت او را در همه موجودات مى‏بینیم و در سراسر جهان‏یك اراده واحد و مشیت واحد و نظم واحد مشاهده مى‏كنیم و این خود نشان مى‏دهدكه جهان ما یك كانونىاست نه دو كانونى‏ و چند كانونى‏ . گذشته از اینها اگردو خدا و یا بیشتر مى‏بود، الزاما دو اراده و دو مشیت و یا بیشتر دخالت‏داشت و همه آن مشیتها به نسبت واحد در كارها مؤثر مى‏بود و هر موجودى كه مى‏بایست‏موجود شود باید در آن واحد دو موجود باشد تا بتواند به دو كانون منتسب باشد و باز هر یك از آن دو موجود نیز به‏نوبه خود دو موجود باشند و در نتیجه هیچ موجودى پدید نیاید و جهان نیست و نابود باشد.این است كه قرآن كریم مى‏گوید: لو كان فیهما الهه الا الله لفسدتا (1) .اگر خدایان متعدد غیر از ذات احدیت وجود مى‏داشت‏آسمان و زمین تباه شده بودند. توحید در خلق و امر نخستین آیات قرآن كه بر پیغمبر اسلام)ص(وحى شد تا رسالتى را كه در زمینه توحید بر عهده‏اش گذارده شده است به وى ابلاغ كند، با اشاره به خلق و امرآغاز مى‏شود: اقرا باسم ربك الذى خلق. خلق الانسان من علق. اقرا و ربك الاكرم. الذى علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. بخوان به نام خدایت كه آفرید. انسان را از لخته خون آفرید. بخوان كه خداى تو از همه پرارج‏تر است. هم او كه بكار بردن قلم را یاد داد. به آدمى آنچه را نمى‏دانست آموخت. (1) از آیات قرآن چنین استفاده مى‏شود كه بسیارى از اعراب بت‏پرست به توحید در خلق و امر معتقد یا لااقل براى پذیرش آن آماده بودند. و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانى یؤفكون. و اگر از آنها بپرسى، آسمانها و زمین را چه كسى آفریده و خورشید و ماه را چه كسى زیر فرمان آورده است، خواهند فت‏خدا، پس بیراهه به كجا برده مى‏شوند؟ (2) آیه‏هاى 16 از سوره لقمان، 9 تا 13 و 87 از سوره زخرف نیز در همین زمینه است، ولى در عین حال كسانى هم بوده‏اند كه از توحید در خلق و امر غفلت داشته‏اند و قرآن از آنان خواسته است كه اگر از معبودهاى دیگر در زمینه آفرینش یا كارگردانى جهان، هنرى سراغ دارند نشان دهند: خلق السموات بغیر عمد ترونها و القى فى الارض رواسى ان تمید بكم و بث فیها من كل دابه و انزلنا من السماء ماء فانبتنا منكل زوج كریم. هذا خلق الله فارونى ماذا خلق الذى من دونه بل الظالمون فى ضلال مبین. آسمانها را بدون ستونهایى كه بینید آفرید و در زمین لنگرها افكند تا تعادل شما را بر هم نزند; و انواع جانوران رابر روى زمین پراكنده ساخت. و ما از آسمان آب فرستادیم و با آن، انواع جفتهاى پرارج را در زمین رویاندیم. این آفرینش خداست، حالا به من نشان دهید دیگران چه آفریده‏اند، ولى ستمگران آشكارا در گمراهى‏اند. (3) قل اریتم شركاءكم الذین تدعون من دون الله ارونى ماذا خلقوا من الارض ام لهم شرك فى السموات ام اتیناهم كتابا فهم على بینه منه بل ان یعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا. ان الله یمسك السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسكهما من احد من بعده انه كان حلیما غفورا. بگو راستى به من نشان دهید این شریكهایى كه شما به جاى خدا به نیایش آنها مى‏پردازید، چیزى از من را آفریده یا در )آفرینش(آسمانها شركتى داشته‏اند، یا به اینان كتابى داده‏ایم و آنها در )مذهب شرك(بر دلیلى روشنگر از آن كتاب تكیه دارند، نه،راستش اینكه ستمگران فقط یكدیگر را با وعده‏هاى فریبنده گول مى‏زنند. خدا آسمانها و زمین را از سقوط نگه مى‏دارد و اگر سقوط كنند دیگر كسى نیست كه آنها را نگهدارد، او همواره بردبار و آمرزشگر بوده‏است. (4) قرآن به آنها كه در ناتوانى خدایان ساختگى تردید دارند، مى‏گوید قدرى بیشتر بیندیشید تا این واقعیت آشكار را درك كنید: قل من رب السموات و الارض قل الله قل افاتخذتم من دونه اولیاء لا یملكون لانفسك م نفعا و لا ضرا قل هل یستوى الاعمى و البصیر ام هل تستوى الظلمات و النور ام جعلوا لله شركاء خلقوا كخلقه فتشابه الخلق علیهم قل الله خالق كل شیى‏ء و هو الواحد القهار. بگو: خداوندگار آسمانها و زمین كیست؟ بگو: بنابراین آیا براى خود غیر از او صاحب اختیارانى برگرفته‏اید كه حتى سود و زیان خودشان هم به دستشان نیست؟ بگو آیا نابینا و بینا، یا تاریكى و روشنایى برابرند، یا كسانى را شریك خدا قرار داده‏اند كه آفرینشى چون آفرینش او دارند و در نتیجه در كار آفرینش، مطلب بر آنها مشتبه شده است؟ بگو خدا آفریده‏گار همه چیز است و اوست‏یكتاى چیره. (5) و باز از آنها كه اندیشه‏شان به اندازه كافى رسا نیست‏خواسته است كه به این مثال ساده توجه كنند: یا ایها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لواجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب. ما قدروا لله حق قدره ان لقوى عزیز. ایها الناس، براى شما مثلى زده شده، به آن گوش دهید. اینها كه شما به جز خدا به نیایش آنها مى‏پردازید اگر همه با هم جمع شوند یك مگس هم نخواهند آفرید، حتى اگر مگس از آنها چیزى برباید، از چنگ او بیرون نخواهند كشید، آرى خواهان و خواسته هر دو ناتوانند. به راستى اینان خدا را آنطور كه شایسته اوست نشناخته‏اند. خدا نیرومند و گرانقدر است. (6) آیه‏هاى 40 سوره روم، 1 تا 4 سوره فرقان، 3 سوره فاطر و 43 سوره زمر، همه بروى این نكته تكیه دارند كه درباره خلق و امر، یعنى آفرینش جهان و فرمانروایى بر آن درست بیندیشیم و پس از آنكه به كمك اندیشه درست و منطقى در این زمینه، به اختصاص خلق و امر به خدا پى‏بردیم، نیایش و پرستش را نیز مخصوص او بدانیم. آیه 54 سوره اعراف بانگ مى‏زند: آگاه باشید! خلق و امر یكسره از آن خداست، پس تنها اوست كه بر شما سمت‏خدایى دارد ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض فى سته ایام ثم استوى على العر ش یغشى اللیل النهار یطلبه حثیثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره الا له الخلق و الامر تبارك الله رب العالمین. خداوندگار شما همان خداست كه آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت )فرماندهى عالم( قرار گرفت. روز را به شب همى‏پوشاند كه شتابان در پى آن برمى‏آید، و خورشید و ماه و ستارگان را هم او آفریدهمه رام فرمان او، هان كه آفریدن و فرمان دادن یكسره از آن او است، والا باد خدا، خداوندگار همه جهانیان. (7) دلایل قرآن بر توحید در خلق و امر قرآن نظام یكسره، به هم پیوسته، و یگانه‏اى را كه در سراسر جهان است، دلیلى روشن بر یگانگى آفریدگار و فرمانرواى جهان مى‏شمرد، و از ما مى‏خواهد كه به این نظام و استوارى و همه‏گیرى آن بیندیشیم و از این راه به توحید خلق و امرپى‏بریم. و الهكم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم. ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلك التى تجرى فى البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من كل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخرین بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون. خداى شما خدایى است‏یكتا، جز او، آن رحمان مهرباى، خدایى نیست در آفرینش آسمانها و زمین، و در پى هم آمدن شب و روز و كشتیها كه در دریا به سود مردم روانند، و آبى كه از آسمان فرستاده و با آن زمین را پس از مرگ باز زنده كرده است و در آن انواع جانوران را پراكنده، و در گردش بادها و ابرى كه در میان آسمان و زمین زیر فرمان است، نشانه‏هایى است براى مردمى كه خرد خود را بكار اندازند. (8) آیه‏هاى 94 تا 99 سوره انعام، 58 سوره اعراف; 3 تا 6 و 67 و 68 سوره یونس; 10 تا 20، 65 تا 74 و 80 و 81 سوره نحل; 12 سوره اسراء: 33 تا 41 سوره یس; 1 تا 5 سوره جاثیه و دهها آیه دیگر از سوره‏هاى مختلف قرآن، با تعبیرهاى گوناگون توجه انسان را به نشانه‏هاى گویایى كه در نظام استوار جهان، بر یگانگى آفریدگار و كردگار جهان است، جلب مى‏كند. ابطال فرضیه چند خدایى قرآن فرضیه چند خدایى را به صورت زیر طرح و ابطال كرده است: ما اتخذ الله من ولد و ما كان معه من اله اذا لذهب كل اله بما خلق و لعلا بعضهم على بعض سبحان الله عما یصفون. عالم الغیب و الشهاده فتعالى عما یشركون. خدا كسى را به فرزندى نگرفته و هرگز با او خدایى نبوده است، و گرنه هر خدایى آنچه را كه خود آفریده از بین مى‏برد و برخى از خدایان بر برخى دیگر برترى مى‏یافتند، پیراسته باد خدا از آنچه اینان درباره‏اش مى‏گویند، داناى نهان و آشكار، والا باد او از آنچه اینان شریك او مى‏شمرند. (9) ادامه خواندن مقاله در مورد توحيد

نوشته مقاله در مورد توحيد اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>