nx دارای 61 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
نیروی محركه در بالابرها
با توجه به عوامل مهم طراحی از جمله وزن، سروصدا، كنترل، اندازه و ابعاد، حجم و ;. پیشنهاد میشود كه از موتورهای برقی برای نیروی محركه در بالابرها استفاده شود و با توجه به تحقیقات به عمل آمده تقریباً بیش از 95درصد نیروی محركه كرینها از الكتروموتورها استفاده میشود.نكات قابل توجه در انتخاب موتورهای كرین
1 باید ممان ابتدای حركت بزرگی باشد تا بتواند وزن سنگین بار یا وزن سنگین خود كرین را به حركت درآورده و در كوتاهترین زمان سرعت كرین را به سرعت ماكزیمم برساند.2 بایستی برای روشن و خاموش كردن زیاد مناسب باشند.3 تغییر جهت دوران موتور را به آسانی انجام دهد.4 باید دور موتور مستقلاً و بدون درنظر گرفتن بار قابل تنظیم باشد.پارامترهای اساسی در طراحی ریلهای طولی و عرضی
در طراحی عرضی و طولی به ظرفیت باربری و سرعت حركت آن نیاز داریم. جراثقالها و بالابرها بر حسب این پارامترها به چهار دسته تقسیم میشوند:1 جراثقالهای سنگین موتوری كه ظرفیت آنها بیش از سه تن است.2 جراثقالهای كندرو كه سرعت حركت آنها كمتر از m/s5/1 است.3 جراثقالهای تندرو كه سرعت حركت آنها بیش از m/s5/1 است.
4 سبك شامل جراثقالهای دستی و موتوری كوچك كه ظرفیت آنها سه تن و یا كمتر است.برای طراحی ریلهای طولی و عرضی، نیروهای زیر بر سیستم وارد میشود:الف) نیروی قائم شامل وزن كالسكه و وزن بار؛
ب) نیروی افقی جانبی برابر 10% مجموع ظرفیت جراثقالها و وزن كالسكه متحركج) نیروی افقی طولی (موازی ریل طولی) برابر 15% عكسالعمل انتهای تیر عرضی كه بر ریل طولی ما وارد میشود.تیر را در شرایطی طراحی میكنیم كه ارتعاش و ضربه عادی در سیستم موجود باشد كه در این حالت باید اثرات آن را با اعمال ضریب ضربه مناسبی درنظر بگیریم كه ضرایب ضربه با توجه به جدول زیر تعیین میگردد:
با توجه به ظرفیت باربری حداكثر 5 تن و سرعت حداكثر كمتر از 5/1 متر در ثانیه جراثقال از نوع سنگین و كندرو است. ضریب ضربه آن را با توجه به جدول زیر بدست میآوریم.نوع جراثقال ضریب ضربه سربار(الف) ضریب ضربه سربار(ب) ضریب ضربه سربار(ج)سبك و كندرو 2/1 1/1 1سبك و تندرو 4/1 2/1 1سنگین و كندرو 6/1 1/1 1سنگین و تندرو 9/1 2/1 1
رسم دیاگرام خمشی تیر عرضیp نیروی قائم است كه به تیر عرضی وارد شده و ممان MH را بر تیر عرضی وارد میكند.
ممان خمشی در اثر نیروی وزن بر روی تیر عرضی در صفحه افقی وسط تیر .
خمش در اثر نیروی 1 در صفحه قائم
Q: نیروی افقی حاصل از رانش است كه از تغییرات سرعت دستگاه جراثقال به ریلهای عرضی وارد میشود و ممان My را ایجاد میكند. چون در صفحه افقی نقطه نیروی Q وجود دارد. بر اثر این نیرو خیز در صفحه قائم مطرح نمیشود.برای محاسبه تنش در دو صفحه از فرمول استفاده میشود.چون بنابراین تیرآهن IPE30 برای خمش مناسب است.ب) طراحی بر اساس خیز ماكزیممتبدیل آحاد:
طراحی ریلهای عرضینیروهای موثر بر ریلهای عرضی:نیروی قائم نیروی افقیوزن كل بار:
وزن كالسكه:
نیروی وارد بر هر تیر:
ضریب ضربه افقی: 1/1 ضریب ضربه قائم: 6/1 معادله ریل عرضی: m16
نیروی قائم:
نیروی افقی جانبی:
الف) طراحی بر اساس ممان خمشی ماكزیمم:
برای تیرآهنهای ساختمانی داریم:
با توجه به مقدار w=1.2*10-3 از جدول پیوست تیرآهن IPEB28 را انتخاب میكنیم.
بر اثر وزن
بر اثر نیروی خارجی
نیروی خارجی
پس باید تیرآهن شماره بزرگتری انتخاب كنیم (تیرآهن IPE30).
وزن تیر
نیروی خارجی
برای اثر نیروی خارجی
الف)از كتاب بالابرها و نقالهها جلد دوم داریم:
بنابراین مقدار ماكزیمم خیز مجاز 2 سانتیمتر میباشد:در اثر بار گسترده
این تیر برای خیز مناسب نیست. تیر IPE50 را انتخاب مینماییم كه مشخصات آن بصورت زیر میباشد:
با توجه به جواب میتوان گفت كه تیرآهن IPE50 برای خیز جواب میدهد.
ج) طراحی تیر عرضی بر اثر برشبا توجه به دیاگرام، بدترین حالت زمانی است كه كالسكه به تكیهگاه A (تیر طولی) نزدیك شود كه در این حالت فاصله آن 9/0 متر باشد.
برای اینكه میباشد. پس بنابراین تیرآهن مذكور برای تنش برشی جواب میدهد. طراحی تیر طولی: فاصله بین دو ستون 6 متر.نیروی قائم بر تیر طولی
عكس العمل در صفحه قائم بر اثر P
نیروی افقی بر تیرQ=0.16*54795=8767.2Nعكس العمل در صفحه افقی بر اثر Q
مدول مقطع
با داشتن مدول مقطع تیرآهن را انتخاب میكنیم:
بر اثر وزن تیر بر اثر نیروهای خارجی
چون است، این تیر برای خمش جواب میدهد.
با توجه باینكه میباشد، بنابراین باید تیرآهن دیگری انتخاب كرده كه مشخصات آن به صورت زیر است:
جواب نمیدهد. بنابراین تیرآهن دیگری انتخاب میكنیم:
چون است، این تیر با این شماره برای خمش جواب میدهد.
طراحی تیر طولی بر اساس خیز ماكزیمم
چون است، این تیر برای خمش جواب میدهد.
طراحی تیر اثر برش
چون است، پس تیرآهن در برابر برش جواب میدهد.
محاسبه شاسی كالسكه
با توجه به پیچیدن طناب روی وینچ، بار روی آن متغیر میباشد. از آنجایی كه كل بار 5 تن میباشد، باید برای طراحی تیرهای طولی و عرضی بدترین حالت را درنظر بگیریم. بدترین حالت تیرهای عرضی كالسكه زمانی است كه بار نزدیك یكی از تكیهگاههای M یا N باشد. فرض بتواند 10 سانتیمتر از یكی از تكیهگاهها فاصله داشته باشد.
پس تیر عرضی كالسكه باید برای این نیرو طراحی شود. ضمناً تیرهای عرضی CD و EF مشابه هم، AB, GH مشابه هم، AG, BH نیز مشابه هم میباشند. در این حالت چون با توجه به بار وارده روی تیرهای EF, CD حالت بدتری دارند، برای طراحی تیرهای عرضی آنها را مدنظر قرار میدهیم و با تقریب معقول كلاً تیرهای عرضی را مشابه به هم فرض میكنیم.
انتخاب تیر بر اساس خمشیدر این مرحله لازم است ضریب اطمینان 5/2 را درنظر بگیریم:
بنابراین با توجه به مدول مقطع بدست آمد، تیر را بر اساس خمش طراحی میكنیم كه تیرآهن با شماره IPE14 را انتخاب كرده كه مشخصات آن به صورت زیر میباشد:
انتخاب تیرآهن با توجه به برش
بنابراین تیرآهن انتخابی برای برش جواب میدهد.
طراحی تیر كالسكه
از روی دیاگرام برشی داریم:
انتخاب تیرآهن با توجه به خمش
با توجه به جدول كوچكترین تیرآهن با شماره IPE10 دارای مدول مقطعی برابر 90cm3 میباشد كه از مدول مقطع بدست آمده در محاسبات بزرگتر است. پس این تیرآهن برای خمش جواب میدهد كه مشخصات آن به صورت زیر میباشد:
حال میبینیم كه تیرآهن انتخاب شده برای برش جواب میدهد یا خیر؟
با توجه به مقدار بدست آمده F.S تیرآهن فوق F.S=6.3 برش جواب میدهد.
انتخاب قطر محور برای چرخ های هرزگرد كالسكهاز آنجایی كه كالسكه باید روی ریل عرض حركت كند، با توجه به بار وارده روی كالسكه انتخاب قطر چرخ حائز اهمیت است. برای این كار بحرانیترین نیرویی كه ممكن است روی این شافت از طریق چرخ (عكسالعمل) وارد شود، موقعی است كه بار به یكی از نقاط M یا N نزدیك شود. با توجه به این مفروضات نیروی وارده بر وسط شافت (عكسالعمل چرخ) را به صورت زیر محاسبه میكنیم:
چون نیروی بحرانی R1 به 2 شافت كه بر روی ریل عرضی قرار دارند وارد میشود، بنابراین نیروی وارده بر هر شافت برابر است با . با كمی تقریب نیروی وارده به شافت 1800kg درنظر گرفته میشود.
نیروی وارده بر یك شافتشكل ظاهری چهار محور برای چهار چرخ تقریباً به صورت شكل بالا میباشد. همانطور كه مشاهده میشود در وسط یك جا خار جهت اتصال به چرخ و ایجاد حركت دورانی همراه آن و دو شیار مقابل آن كه روی محیط پیشبینی شده است. جهت جا زدن خارهای فلزی و كار آنها جلوگیری از حركت طولی چرخ روی محور میباشد. با توجه به توصیه كتاب طراحی اجزاء Spotts. اگر در مقطع مورد محاسبه وجود داشته باشد مقدار تنش مجاز 75% مقدار تنش اصلی فرض میشود كه این كاهش هم شامل تمركز تنش و هم شامل تغییر سطح مقطع خواهد بود و در انتهای محور كه قطر آن كوچكتر درنظر گرفته شده دو عدد بلبرینگ و یا بلبرینگ جا میخورد كه خود آنها روی ناودانی قرار میگیرند.
برای طراحی شافت گردان از آییننامه ASME استفاده میكنیم كه رابطه زیر را معرفی میكند. Ct, Cm ضریب ثابت پیشنهادی ASME برای نحوه بارگذاری محورها میباشد.Cm: ضریب عددی و خستگی كه در هر حالت در ممان خمشی ضرب میشود.Ct: ضریب عددی و خستگی كه در گشتاو محاسبه شده ضرب میشود.
كه k ضریب تمركز تنش است.
جنس شافت از فولاد 20 انتخاب میكنیم. با توجه به جدول 3 پیوست داریم:
برای انتخاب ضرایب ثابت Cm, Ct فرض میكنیم كه نحوه بارگذاری به صورت اعمال تدریجی بار یا بار ثابت باشد. بنابراین با توجه به جدول 1-3 از كتاب Spotts داریم:
باید در نقاط مختلف ضریب تمركز تنش و ممان را بدست آوریم تا ببینیم مقطع خطرناك كدام نقطه است. لذا قطر شافت را بر اساس آن نقطه انتخاب میكنیم.
چون قطر محور معلوم نیست، باید برای محاسبه K فرضیاتی درنظر بگیریم.فرض اول:
فرض دوم:
حال در هر مقطع قطر مجاور محور را بدست میآوریم:
در مقطع 1 داریم:
در مقطع 2 داریم:
در مقطع 3 داریم:
با توجه به توصیه كتاب طراحی ماشین Spoots چون در مقطع 3 وسط محور — وجود دارد، تنش ماكزیمم در 75/0 ضرب میشود.
پس مقطع خطرناك وسط محور است و قطر انتخابی برای شافت را d=5cm درنظر میگیریم.
انتخاب بلبرینگ برای محور عرضی كالسكهبا توجه به اینكه میدانیم ضخامت نشیمنگاه بلبرینگ در ناودانی ساخته شده 20 میلیمتر میباشد، پس — پارامتر موجود در طراحی بلبرینگ پهنا آن میباشد. یعنی b=20mm. حال با توجه به جداول پیوست داریم:
تعداد ساچمه No=10 قطر ساچمه D=1/2 بلبرینگهای یكطرف Pst=4450حال با توجه به اطلاعات فوق میتوانیم بلبرینگ را حساب كنیم.
ke كه یك ضریب كار برای بیمه كردن یاتاقان در مقابل شرایط ظربهای میباشد كه برای بار ضربهای سبك مقدار آن برابر با V1, k¬e=1.5 كه در فاكتور گردش رینگها میباشد و چون در این بلبرینگ، رینگ داخلی میگردد، V1=1 میباشد. پس داریم:
طول عمر انتظاری
اگر سرعت خطی كالسكه را 15m/min و شعاع موثر – كالسكه را 10- بگیریم، سرعت دورانی محور به صورت زیر محاسبه میگردد:
عمر انتظاری:
طول عمر متوسط انتظاری:
سرعت دورانی شافت MN
مقدار كوپل وارده بر شافت MN
R در رابطه بالا شعاع قرقره وینچ میباشد.
راندمان مكانیكی تغییر سرعت و یاتاقانها را 8/0 فرض میكنیم. داریم:قدرت مفید =قدرت لازم قدرت مفید =راندمان قدرت لازم
= قدرت لازمبنابراین طبق محاسبات انجام شده باید قدرت الكتروموتور محرك وینچ 825hp باشد و با توجه به آن الكتروموتور مناسب را انتخاب میكنیم.
قسمتی از محور MN كه وینچ روی آن سوار میشود به صورت هزار خار بوده و برای جلوگیری از حركت طولی وینچ روی محور MN دو انتهای محور را بوسیله دو مهره قفلی از دو طرف محكم میكنیم.جنس این محور را با توجه به اهمیت كار و نیروهای اعمالی از فولاد 1045 انتخاب میكنیم كه است.
از طرفی محور گردان بوده و باید ضریب Ct, C¬m را درنظر بگیریم. با فرض اینكه نحوه بارگذاری تدریجی یا ثابت باشد، در اینصورت Cm=1.5 و Ct=1 است و از قضیه ASME داریم:
برای قطر محور شافت محرك وینچ d = 10cm درنظر میگیریم.كوپلینگها
كوپلینگی برای محورها به چند دلیل زیر استفاده میشود:1 برای اتصال واحدهای جداگانه كه بوسیله دو كارخانه مختلف ساخته میشوند.2 برای كم كردن بارهای ضربهای كه از یك محور به محور دیگر انتقال مییابد.3 ایجاد ایمنی در مقابل بارهای بیشتر از ظرفیت بوسیله طراحی قسمتهای دوپلینگ4 تغییر دادن مشخصات ارتعاشی واحدهای چرخشی تا سرعت بحرانی معینی بدست آید.با توجه به موارد ذكر شده، كوپلینگ نوع فلانچی را انتخاب میكنیم، مستلزم این است كه محورها كاملاً در امتداد یكدیگر باشند و از قرار دادن بار خمشی زیاد باید امتناع گردد، ولی این كوپلینگ قدرت پیچشی زیادی را میتواند انتقال دهد. محاسبات مربوط به كوپلینگ الكتروموتور و گیربكس وینچبرای محاسبات مربوط به كوپلینگها ابتدا فرض میكنیم قطر شافت الكتروموتور 50 میلیمتر باشد. در عمل ممكن است قطر شافت كمتر باشد كه این باعث میشود ضریب اطمینان سیستم بالا رود. نقطه قابل ذكر این است كه وینچ گیربكس مستقیماً به هم وصل میشوند.قدرت 5/8 = H.Pسرعت دورانی الكتروموتور rpm 750 = n
F نیروی مماس روی محور میباشد.
ابعاد خار مربعی روی كوپلینگ
ابعاد خار مربعی
سطح لهیدگی خار
تنش لهیدگی
با توجه به F.S بدست آمده خار از نظر لهیدگی مناسب میباشد.
سطح تحت برشی خار
با توجه به F.S بدست آمده، خار انتخابی از نظر برش نیز مناسب میباشد. تعداد پیچها: 4 عددسطح تحت برش در پیچها
نیروی موثر بر پیچها
سطح لهیدگی پیچها
سطح تحت برش در لبههای –
نیروهای وارده در لبه –
تذكر: در كوپلینگها معمولاً ضریب اطمینان بالایی.
ناودانی زیر كالسكهاز آنجایی كه پهنای بلبرینگ انتخاب شده 20mm میباشد، بهتر است ناودانی را از ورقی بسازیم كه ضخامت آن 20mm باشد. لازم به ذكر است كه این ضخامت برای نشیمنگاه لایه خارجی بلبرینگ در نظر گرفته میشود. جنس آنها از ورق معمولی آهنی با میباشد و از طریق جوشكاری به شاسی كالسكه وصل میشود. ضمناً ناودانی از طریق جوشكاری ساخته میشود، زیرا نادوانی است -===== با ابعاد ذكر شده وجود ندارد. برای جا زدن بلبرینگ روی ناودانی دو سوراخ به قطر 110mm ایجاد میشود تا محور چرخ كالسكه توسط دو بلبرینگ در آن قرار گیرد.
از اینكه ضخامت ناودانی 20mm انتخاب شده، ضریب اطمینان بزرگی بدست آمده است. برای كاهش ضریب اطمینان میتوان ضخامت ورق برای درست كردن ناودانی 10mm درنظر گرفت. در این هنگام باید برای نشیمنگاه بلبرینگ برشهای مخصوص درست میكنیم و در آن جوش دهیم. برای ورق 10mm محاسبات به صورت زیر است:
محاسبات قدرت محور كالسكهاز آنجایی كه یكی از محورهای كالسكه – میباشد، — آن محور چرخ دندهای نصب میشود تا با — خروجی گیربكس درگیر شود و باعث به حركت درآوردن كالسكه روی ریل عرضی گردد. نیروی محركه كالسكه باید قادر باشد. برای به حركت درآوردن كالسكه به نیروی اصطكاك حاصل از وزن بار و وزن كالسكه غلبه كند. در این حالت وزن بار و وزن كالسكه مجموعاً 6 تن درنظر گرفته میشود.ضریب اصطكاك برای فولاد روی فولاد از جدول ضریب اصطكاك ایستایی مریام انتخاب میشود.
اگر راندمان مكانیكی انتقال قدرت برابر 8/0 باشد، داریم:
قدرت لازم برای به حركت درآوردن كالسكه Hp=10 اسب بخار میباشد.
محاسبات مربوط به چرخ دندههای كالسكهبرای محاسبات طراحی، چرخ دندهها را به طور تجاری به سه دسته تقسیم كردهاند كه دارای حد سرعتی نیز میباشند.1 چرخ دندههای تجاری دسته 1:این چرخ دندهها بوسیله تیغه فرز یا روشهای دیگر ساخته شدهاند كه سرعت آنها كمتر از بوده و نیروی دینامیكی آنها برابر است با:
چرخ دندههای تجاری دسته 2:دارای سرعت گام كمتر از میباشند كه Fd برابر است با:
چرخ دندههای تجاری دسته 3:كه اینگونه چرخ دندهها دقیق و سنگزده *********همچنین با توجه به چرخ دندههای استاندارد، چرخ دندهها را از نوع ساده محاسبه میكنیم كه دارای دندههای موازی محور میباشد و از میان دو چرخ دنده، چرخ دنده كوچكتر و بزرگتر را چرخ مینامند.با توجه به ازدیاد تعداد دندانه در چرخ دندههای ساده اینولوت دنده به طرف خط مستقیم نزدیك میشود و با درنظر گرفتن استاندارد دندانهها، چرخ دنده را از نوع اینولوت 20o تمام عمیق درنظر میگیریم كه از ذكر سایر موارد صرفنظر میگردد. این چرخ دندهها دارای زاویه فشار است. البته –Fd نیروی دینامیكی تولید شده در اثر خطا كه در حال گردش در اثر اینرسی دندانه و شتاب بوجود میآید. بنابراین استقامت دندانه باید طوری باشد تا بتواند نیروی دینامیكی را تحمل كند.سپس باید رابطه برقرار باشد كه Fb مقدار نیروی خمش در چرخ دندانه میباشد. بدین ترتیب برای اینكه چرخ دندانه بطور دائم و بدون آسیب بماند، از لحاظ نیروی خمشی باید همیشه رابطه زیر صادق باشد:
كه Ft مقدار نیرویی كه مماس بر دایره گام بوده و بر اثر عمل انتقال قدرت به چرخ دنده وارد میآید. غیر از گسیختگی دندانههای چرخ دنده در اثر نیروی خمشی كه باید جلوگیری شود حد دیگری كه در اثر خستگی فشار در سطوح دندانهها و به صورت خوردگی یا سائیدگی پدید میآید كه به آن حد بار سائیدگی گویند و با Fw نشان میدهند. هرچند كه مقدار تنش مماسی خیلی زیاد است، ولی به علت موضعی بودن تنش یا كمی دور شدن از محل مقدارش بسیار كمتر خواهد شد و بدین ترتیب جاری شدن اتفاق نمیافتد و با توجه به توصیه كتاب طراحی مقدار مجاز نیروی سائیدگی Fw باید بیشتر یا مساوی نیروی دینامیكی Fd باشد، یعنی:
با توجه به توضیحات ارائه شده مشخصات زیر مفروض است:چرخ دنده از نوع تمام عمق ساده با زاویه فشار 20o قطر دایره گام چرخ قطر دایره گام پینیون سرعت دورانی چرخ A گام دنده گام قطری
بنابراین مقدار V=0.32m/s میباشد كه سرعت مماسی دایره گام میباشد.
بنابراین مقدار Vb=0.298m/s میباشد كه سرعت مماسی دایره پایه (مبنا) است.محاسبه نیروی وارده بر دنده كه عمود بر سطح دنده و مماس بر دایره مبنا میباشد:توان Fn=سرعت توان = 10hp = 7457 W
نیروی مماسی بر دایره گام (مولفه مماسی Fn)
مولفه شعاعی F¬n
تعداد دندانه چرخ A
تعداد دندانه چرخ B
چون سرعت كمتر از 1016m/s است و با توجه به موارد ذكر شده در ابتدای بحث برای محاسبه نیروی دینامیكی Fd از رابطه زیر استفاده میكنیم:
حد بار سائیدگی
چون مقدار مجاز باید باشد، داریم:
اگر جنس چرخ دنده و پینیوم هر دو از فولاد با سختی BHN=400 باشد، با توجه به جدول 4-11 از كتاب طراحی خورزاد داریم:
F¬b: قدرت خمشی چرخ دندهها
اگر جنس انتخابی از فولاد مخصوص چرخ دندهها باشد، تنش مجاز آن برابر است با تنش خمشی مجاز برای فولاد كربونیزه شده مخصوص چرخ دنده كه مساوی است با:
از جدول 2-11 كتاب خورزاد با توجه به تعداد دندانه NB=30 فاكتور لوئیس را بدست میآوریم:
با توجه به محاسبات انجام شده داریم:
از جمله پارامترهای مهم و اساسی در طراحی چرخ دنده درستی روابط زیر است:1 باید باشد. این شرط درست است. چون با برقرار كردن FW=F¬d پهنای چرخه دنده را محاسبه كردهایم.2 باید باشد كه این شرط برقرار نیست.3 باید باشد كه این شرط هم برقرار است. پس باید Fb را تغییر دهیم تا شرط دوم برقرار باشد. چرخ و پینیون را از جنس با سختی BHN=300 درنظر میگیریم، پس داریم:
بنابراین داریم كه:
چون شرط اساسی طراحی چرخ دندهها برقرار است، پس مشخصات چرخ دنده و پینیون به صورت زیر درنظر گرفته میشود:
محاسبه قطر محور محركت كالسكهاولاً به علت اینكه محور، محور محرك میباشد و چرخ دندهها روی آن سوار میشوند، طولش قدری از محورهای متحرك كالسكه بزرگتر میباشد. از طرفی با توجه به نیروهای وارده بر چرخ دنده نصب شده روی محور، نیروها و كوپل موثر بر آن در دو صفحه افق و قائم اثر میكنند كه نیروی Ft در صفحه افق و نیروی Fr در صفحه قائم موثر است.
ادامه خواندن مقاله نيروي محركه در بالابرهاه
نوشته مقاله نيروي محركه در بالابرهاه اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.