Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله در مورد آسيب شناسي و جرم شناسي بزهكاري زنان و درمان آن

$
0
0
 nx دارای 111 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : آسیب شناسی و جرم شناسی بزهكاری زنان و درمان آن فصل اول مقدمهتدوین قواعد و قوانین حاكم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است كه تاریخی به قدمت شكل‌گیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد. كنترل رفتارها مطابق با معیاری و ملاك‌های مورد قبول دیگان از سوی مراجع مختلف خارجی، شیوه‌ای است كه با اندكی تأثیر به كار برده می‌شود. چرا كه این روش‌ها تنها در صورتی كارآیی خواهد داشت كه رفتاری مخالف با قوانین حاكم بر جامعه رخ داده و امكان جلب و دستگیری فرد خاطی و مجازات او فراهم باشد. كنترل رفتارها از سوی مراجع خارجی با تشریفات مختلف و گاهی با تناقض قانونی همراه است. مجریان قوانین از آن جهت كه انسان‌اند ممكن است عمداً یا سهواً نماینده مناسبی از سوی قانون نبوده و خود اعمالی خلاف قانون مرتكب شوند.اصلاحات مكرر قوانین برحسب مقتضیات زمان، بیانگر امكان وجود نقایصی است كه انسان‌ها همواره در تلاش‌اند آنها را مرتفع نمایند. نسبی بودن قوانین و تأثیر نارسای آن در كاهش جرائم باعث می‌شود همواره حكایت تلخ بروز جرائم تكرار شود و سنگینی بار آسیب‌های اجتماعی بر دوش جامعه فزونی یابد.عوارض نامطلوب دردها و معضلات اجتماعی كه جامعه همواره مجبور به تحمل آن است باعث شده است گروه‌های پژوهشی در قالب فعالیت‌های علمی و تحقیق در پی یافتن علل و انگیزه‌های ارتكاب جرم باشند. تا راهكارهای مناسبی را برای رهایی از این آسیب‌ها بیابند. طبق موازین حقوقی، جرم عملی است كه برخلاف یكی از موارد قانونی مجازات عمومی هر كشوری باشند و مجرم كسی است كه در زمان معینی عملی برخلاف مقررات قانونی كشور انجام دهد. وقوع جرم نه تنها نظم و آرامش و سلامت جامعه را بر هم می‌زند بلكه خصارت روحی و جسمی و مادی نیز به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد می‌نماید. متأسفانه تاكنون بیشتر اقدامات برای حل مشكل بزهكاری و آسیب‌های این چنینی، جنبه قضایی و انتظامی داشته و كمتر به راهبردهای تربیتی و اصلاحی و جوانب پیشگیرانه توجه شده است. توجه به جوانب قضایی و انتظامی از طریق اصلاح و تغییر در قوانین و مقررات، عمدتاً از راه تشدید آنها و یا افزایش توان كنترل شرایط و افراد صورت می‌گیرد.این اقدامات در جهت افزایش كنترل‌های خارجی بر رفتار انسان می‌باشد. در مقابل توجه به اقدامات اصلاحی و تربیتی از طریق تقویت كنترل‌های درونی رفتار قرار دارد كه در جهت افزایش مبانی شناختی و روانی حاكم بر رفتار است.توجه به مطالعات و تحقیقات گسترده با استناد به آخرین داده‌ها و تازه‌ترین اطلاعات و توجه به جوانب آسیب‌شناختی، سبب‌شناختی و درمانی از ابعاد روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و جرم‌شناختی ضروری به نظر می‌رسد. هر اقدام تربیتی و هر فعالیت اصلاحی واجد حساسیتی ویژه است.این حساسیت از آن جهت با عوامل درونی كنترل رفتار یعنی شناخت‌ها و عواطف سروكار دارد شكلی متفاوت به خود می‌گیرد و آنگاه كه موضوع مورد مطالعه مجرمین باشند مضاعف می‌شود. بیان مسئلهشرایط، زمانی پیچیده‌تر می‌نماید كه سعی بر بررسی زنان مجرم باشد.چرا كه نقش زنان در شكل‌گیری، پدیدآیی و استقرار خانواده از یكسو و انجام دوام و پایدار ی خانواده از سوی دیگر غیر قابل تردید و انكار است.زنان به عنوان ایفاگران نقش‌های تربیتی در كانون خانواده و جامعه اولویت ویژه دارند و بیش از پیش موضوع توجهات تربیتی و آموزشی باشند. توجه پژوهشگران برای ریشه‌یابی آسیب‌های اجتماعی توجهی چند جانبه بوده است. انواع مشكلات خانوادگی، سطح نظارت والدین، مشكلات روانی و اختلالات رفتاری مجرمین، مشكلات آموزشی در سطوح مختلف دستگاه‌های آموزشی، پرورشی و تربیتی جامعه و ناتوانی مجرمین در یادگیری شیوه‌های كنار آمدن با مشكلات و مهارت‌های سازگار شدن و ایجاد ارتباط سالم و سازنده با دیگران و نیز تعیین نوع و میزان تأثیر مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و; بر ارتكاب جرائم و افزایش آن از جمله متغیرهای مورد توجه پژوهشگران است.این نوشته در تلاش است ضمن اعلام داده‌های توصیفی از وضعیت جرم و بزه در زنان و نتایج مستخرج از این داده‌ها و كم و كیف ارتكاب جرم در سطح جامعه زنان، با نگاهی واقع‌بینانه حقیقتی تلخ را بازگو كند و با ذهنی كنجكاوانه به ریشه‌یابی علل آن بپردازد و با زبانی دلسوزانه به نقایص و نقاط ضعف آن اعتراف نموده و راهكارها را بیان كند. طبقه‌بندی‌ جرائم زنان به اعتیاد، سرقت، قتل و اعمال منافی عفت و; و تقسیم‌بندی عوامل آن در قالب الگوی تكراری زمینه‌های فرهنگی، خانوادگی اجتماعی، اقتصادی و; و پیشنهاد راهكارهای نظری براساس تئوری‌های كتابخانه‌ای و راهكارهای غیرعملی موسوم نتوانسته‌اند كمترین تأثیر مثبتی كاهش در روند رو به رشد جرائم زنان داشته باشد.ایستایی و ایستانگری نقص بزرگ فعالیت‌های پژوهشی در این زمینه است.بنابراین به جرائم باید به عنوان موضوعاتی هشیار، آگاه و پویا نگریست كه همواره برای فرار از قوانین، فراتر از آن عمل می‌كند. تا جایی كه گاهی قوانین ناگزیرند از گریز آنان در گذرند پیچیدگی جرم‌شناسی در آن است كه جرم‌شناسان توان مشاهده مستقیم جرم را ندارند. جرم‌‌شناسان همواره با محصولات جرم و ردپای آن مواجه می‌شوند و مشاهده ردپای جرائم، به معنای از دست دادن بسیاری از مهمترین اطلاعات در نخستین گام هر فعالیت پژوهشی است. این تأخیر زمانی و تقلیل كمی و كیفی داده‌ها، سیر مطالعات را از ابعاد آسیب‌شناختی و سبب‌شناختی به سمت بررسی نشانه‌های جرم سوق داده و راهكارهای پیشنهادی را با مشكل تردید در حصول نتایج مواجه می‌سازد. زیرا راهبردهای طراحی شده همراه با تخمین و احتمال ارائه می‌شوند.از دیگر سو، جرائم كه همواره چند گام جلوتر از جرم‌شناسان در حركتند و به راحتی با تغییراتی در شكل و محتوای خود می‌توانند بخش وسیعی از نیروی پژوهشگران را به بررسی فرضیات ناصواب و بحث‌های كارشناسانه نظری معطوف دارند.بررسی مسیر تحول جرائم و تغییراتی كه در گذر تاریخی آنها مشاهده می‌شود قدرت پیش‌بینی خصیصه‌های كمی و كیفی جرائمی را كه در آینده به وقوع خواهد پیوست، افزایش داده و ارائه راهبردهای درمانی و پیشگیری را تقویت می‌نماید.این خصیصه‌ در ارتباط با جرائم زنان ضرورت بیشتری دارد و لزوم توجه به دیدگاهی تحول‌نگر بیشتر محسوس است. تدوین سؤالات اساسی پژوهش1- بین وفقروفحشا واعتیاد زنان درجامعه رابطه وجود دارد؟2- بین اعتیاد و سرقت چه رابطه ای وجود دارد؟اهداف و ضرورت پژوهشعصر ما عصر اضطراب و گسیختگی‌ها است. دلهره‌ها و نگرانی‌های حاصل از شرایط نامیمون این عصر به، اضمحلال تدریجی عواطف و قحطی فضایل بشری و روابط سالم انسانی و آرامش واقعی جان انجامیده است. كرامات انسانی مورد آماج تیرهای زهرآلود، كینه‌توزی‌ها، عداوت‌ها، حقارت‌ها و جاه‌طلبی‌ها و فزون‌خواهی‌ها قرار گرفته است و در معرض خطر است.انسان از اصالت خود گریزان شده است و اصل خود را از بیگانه تمنا می‌كند.به سراغ نور امیدی است تا به جنگ ظلمات اضطراب‌آور و دلهره‌از برود و به زندگی آرام دست یابد، احساس عدم امنیت اولین اضطرار و نیز نخستین نیاز او شده است.نیاز به آرامش و امنیت و رفتارهای هیجان‌طلبانه، او را با تعارض عجیب عجین كرده است. این نیاز به نوعی وجه مشترك تمام انگیزه‌های رفتارهای انحرافی و بزهكارانه و نیز مقصود اینگونه رفتارها است.این خواسته تأمین‌كننده بسیاری از رفتارهای مجرمانه است كه ممكن است باعث بر هم زدن امنیت و سلب آرامش دیگران گردد.این نیاز انسانی كه می‌تواند پیام‌آور آرامش باشد. به موجودی ضد اجتماعی، خطر‌آفرین و ترس‌آور تبدیل شده است كه هیچ كس و هیچ موجودی از آن در امان نیست.لذت رسیدن به آرامش چنان گمراه‌كننده است كه هر رفتاری را می‌تواند توجیه كند.هدف این پژوهش بر آن است كه بزهكاری را در محدوده كمی و كیفی تعریف شده خود با دیدگاهی ریشه‌ِیابانه و علت‌جویانه بنگرد:چرا جرم؟ كدام جرم؟ در كدام زمینه و با كدام دلیل؟ چرا همه بزهكار نیستند؟ تفاوت‌ها در چیست؟ هدف اصلی:شناخت بزهكاری زنان و آسیب‌شناسی و درمان آن.هدف فرعی: شناخت عواملی كه بر بزهكاری زنان تأثیرگذار است:ـ مشكلات خانوادگی با بزهكاری رابطه دارد.ـ میزان نظارت والدین بر انجام بزه تأثیرگذار است.ـ شناخت مشكلات روانی، آموزشی، پرورشی كه با بزهكاری رابطه مستقیم دارد.ـ شناخت مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی كه بر ارتكاب جرم و افزایش آن مؤثر است. فصل دوم مفاهیم اساسیچرا كه جرائم زنان نه تنها در نوع و شكل خود با جرائم مردان متفاوت است. بلكه برخوردهای قانونی، قضایی و انتظامی با جرائم زنان نیز به گونه‌های دیگر است. قدر مسلم این است كه برخی جرائم از قبیل فحشا، مخفی كردن اجناس و كالاهای قاچاق و اموال مسروقه، سقط جنین و واسطه‌گری در فحشا. دارای ماركی زنانه است و برخی دیگر از قبیل: سرقت، كلاهبرداری، قتل و اعتیاد دارای برچسبی مردانه است.اگر چه این تمایز اندك‌اندك رنگ می‌بازد، اما این تفاوتهنوز آنقدر هست كه نیاز به پژوهش اختصاصی داشته باشد و هر كدام از این جرم‌ها (جرم‌های زنانه) در بخش 3، یافته‌های تحقیق، توضیح كامل داده شده است. چارچوب نظریدیدگاه روان‌شناسی در مورد جرم:جرائم و رفتارهای بزهكارانه از لحاظ روان‌شناسی برای ارضای نیازهای اصلی و یا به تعبیری غریزه زندگی است. در مقابل غریزه مرگ و اقدامی است جهت كاهش اضطراب احساس حقارت می‌تواند رفتارهای پرخاشگرانه را تقویت نماید و حتماً به صورت مقطعی (در حین پرخاشگری) به فرد احساس قدرت بخشد.از دیدگاه رفتاری، اعتیاد و رفتارهای انحرافی می‌تواند محصول یادگرفته‌ها و مشاهدات باشد. كودكان عواقب ناخوشایند اعتیاد را درك نمی‌كنند و احساس می‌كنند باعث اصلاح رفتارهای ناخوشایند والدین شده و اخلاق آنها را خوب و نیكو می‌كنند. در حالی كه از نظر روان‌كاوان اعتیاد می‌تواند محصول افسردگی و نوعی سرمایه‌گذاری انرژی روانی برای جبران از دست داده‌ها و شكست‌ها باشد. ضمن اینكه شخصیت‌های نارسا نیز ممكن است با گرایش به اعتیاد بسیاری از آرزوهای خود را درون‌سازی كنند.دیدگاه‌شناختی در روان‌شناسی بر تعریف‌های شناختی در نظام منطقی بزهكاران تأكید دارد و معتقد است بزهكار شرایط و عوامل را برحسب منطقی ناصواب خویش تحلیل و براساس نتایج به دست آمده رفتار می‌كند. از این دیدگاه افسردگی محصول تحلیل مصیبت‌وار وقایعی است كه ممكن است هر فردی آن را تجربه كند.پرخاشگری نیز محصول تعبیر ناصحیح و استنتاج این قضیه است كه فرد خود را مستحق توجه و اقدام به هر رفتاری می‌داند. این طرز تلقی ممكن است نتیجه ناكامی‌های پی در پی و شكست‌های مكرر در مسیر زندگی باشد.دیدگاه‌های پدیدارشناختی بیشتر به نحوه نگرش فرد به زندگی، مرگ و حمایت و اتفاقاتی كه در طول مسیر زندگی اتفاق می‌افتد توجه دارد.توجه به خطوط تحول هماهنگی یا ناهماهنگی بین آنها از جوانب اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و شناختی و تعیین نقاط بحرانی و مقاطع حساس از جمله مواردی است كه روان‌شناختی بر آن تأكید دارند.نوجوانی به معنی تقابل همه ارزش‌های اخلاقی با توانمند‌ی‌های شناختی تازه به دست آمده است. كه فرآیند اجتماعی شدن و بحران‌های عاطفی به شدت آن می‌افزاید.سطحی از سازش نایافتگی در هر یك از مراحل بحرانی تحول از نظر روان‌شناسان قابل توجیه است كه همراهی آن با اضطراب بتواند باعث تثبیت و استقرار شود. الف) نظریه آسیب‌پذیری هورتون كولی :پریس به روابط درونی و عوامل زیستی، فردی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و نقش آن در آسیب‌پذیر شدن برخی افراد توجه دارد.ب) نظریه روانی ـ زیستی شارل فوریه :چهار بعد تعیین شده از خلق و خو و سه بعد از منش را كه متأثر از فرآیند اجتماعی شدن است ارائه می‌دهد.چهار بعد خلق و خو عبارتند از:1ـ خلق نوجویی و گرایش به تجارب جدید: به عنوان مبنای ارثی در فعال‌سازی یا آغازگری رفتارهایی در نظر گرفته می‌شود كه به نوعی جنبه اكتشافی و كنجكاوانه دارند و فرد را به سمت تجارت موارد تازه و گرایش به هیجان حاصل از آن می‌دانند.2ـ آسیب‌گریزی: نیز مبنای ارثی بازداری در نظر گرفته می‌شود كه می‌تواند به درجات ضعیف‌تری در برخی افراد دیده می‌شود.3ـ وابستگی به پاداش: مبنای ارثی نگهداری یا تداوم رفتارهایی است كه به نوعی مراجع كنترل آنها خارجی هستند.ریز از این وضعیت است.ابعادمنشی بر كارآمدی شخصی و اجتماعی كه به نوعی اكتسابی بوده و حاصل یادگیری از شرطی شدن ساده تا یادگیری مشاهده ای می‌باشد، توجه دارد.«منش‌ خود فرمانی » توانایی فرد در كنترل، تنظیم و تطبیق رفتار با موقعیت، مطابق با اهداف و ارزش‌های انتخاب شده فردی می‌باشد.«منش تعاون و همكاری » به معنی تفاوت‌های فردی در همانندسازی با دیگران و پذیرش از سوی آنان است.«منش خود تعالی‌بخش » شامل محدوده آگاهی متحدكننده (unitinecons ciuns ness) است كه در آن هر چیزی جزئی است از كل و به همانندسازی با هر چیزی كه جزئی از كل همگانی است اشاره دارد.تحقیقات طولی نشان می‌دهد كه شكل‌گیری كودك (جست و جوی تازگی ـ آسیب‌پذیری وابستگی به پاداش ـ رفتار اجتماعی نوجوانی) می‌تواند به مصرف الكل و سوءاستفاده از دارو و مجرمیت در بزرگسالی بیانجامد.نمره بزهكاران در ابعادمنشی خودفرمانی پایین و در بعد خود تعالی بخش بادا بوده است. بین بزهكاران و مادران جوان این رابطه وجود دارد و نشان‌دهنده طبقات اجتماعی پایین است. این وضعیت در وضع بدتر werse off نشان می‌دهد كه مادران نوجوان و جوان بیشتر در خانواده‌های بزهكار مشاهده می‌شوند.از لحاظ ساختار خانواده و كیفیت روابط خانوادگی والدینی كه حامی نوجوانان خود هستند و روابط بین اعضای خانواده برقرار است كمتر فرزندان بزهكار تربیت می‌كنند. (والدین بهترین مرجع برای توجه و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و سلامت جسمی و روانی فرزندان هستند ).عشق میان والدین و فرزند بیش از هر عاملی جوانان را از روابط جنسی غیر مسئولانه و خشونت محافظت می‌كند. اگر این اثر حفاظتی با ارزش‌های مذهبی جهت داده شود. به قوی‌ترین شكل خود عمل خواهد كرد.تأثیر عوامل بزهكاری با توجه به تفاوت‌های موجود در مراحل رشد روانی و اجتماعی اخلاقی، شناختی، عاطفی و حتی جسمانی دختران نسبت به پسران به گونه‌ای متفاوت است.در افسردگی دفعات اقدام به خودكشی در میان دختران نوجوان بیشتر از پسران است. این عوامل با كاهش تدریجی اعتماد به نفس در دختران در مسیر تحول روانی همراه است. نوجوانان دختر بیشتر از پسران ممكن است مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و روانی در دختران بیشتر مشاهده می‌شود. دختران كمتر از پسران به اعتیاد روی می‌آورند و هیجانات آنها متفاوت است.دیدگاه جامعه‌شناختی در مورد جرم1ـ رویكرد نقش‌گرایانه:به نظر امیل دوركیم جرم ویژه واقعیتی است اجتماعی، و به وجدان جمعی ربط دارد و تعیین‌كننده مرزهای وجدان و عواطف اجتماعی است. بنابراین اگر وجدان اجتماعی دگرگون شود مفهوم جرم نیز تحول می‌یابد.2ـ نظریه فشارساختی :مرتن معتقد است بزهكاری بیشتر دارای ابعاد اقتصادی است و از ساختار اجتماعی ناشی می‌شود. زیرا در جامعه كنونی ثروت ارزش والایی به حساب می‌آید. گروهی از مردم برای رسیدن به آن راه‌های نامشروع را اختیار می‌كند. میزان بالای كجروی و انحراف نتیجه فاصله‌ای است كه میان انتظارات اجتماعی و موقعیت‌ها و همچنین اهدافی كه از نظر فرهنگی تعریف شده‌اند از یكسو و وسایل موجود برای نیل به آنها از دیگر سو وجود دارد. 3ـ نظریه كنترل جرم : به نظر الیوت كوری روش‌های مرسوم كنترل جرم (مانند افزایش تعداد پلیس یا فرستادن مجرمین بیشتر به زندان) برای مدت طولانی موفقیت‌آمیز نیست بلكه باید به اصلاح علل و ریشه‌ای جرم مانند بیكاری، نابرابری اقتصادی و اجتماعی پرداخت.4ـ نظریه تضاد :براساس دیدگاه ماركس شیوه تولید اقتصادی روابط اجتماعی را مشخص می‌كند. تقسیم‌بندی جامعه به طبقه صاحبان ابزار تولید و سرمایه و طبقه‌ای كه نیروی كار خود را عرضه می‌كنند و تضاد آشتی‌ناپذیر میان این دو طبقه، اساس این نظریه است. كاربرد نظریه ماركستیسی در جرم‌شناسی اینگونه است كه چون در اقتصاد سرمایه‌داری ابزار تولید در اختیار عده محدود قرار دارد. انقیاد اقتصادی توده‌ها، غریزه اجتماعی انسان را خفه می‌كند به بروز خودپرستی، بی‌عاطفه‌گی و روحیه تسلط در قدرتمندان منتهی می‌شود و فقرا با شرایط نامطلوبی چون مسكن نامطلوب و نامناسب و فقر و بیماری‌های مكرر و; دست به گریبان هستند. 5ـ نظریه تعارض فرهنگی : (Henry moc key)هنری مك‌گی بر این باور است كه جرم از فقران الگوی اجتماعی روشنی از رفتار بهنجار منتج می‌شود و افزایش تعارض در هنجارها كه با مهاجرت همراه است. به تكثر سریع جامعه منتهی می‌شود و این تعارضات در سطح فرهنگی گسترش می‌یابد.6ـ بزهكاری به عنوان خرده فرهنگ :بنا به باور كوهن، خرده فرهنگ بزهكاری به نظامی از ارزش‌ها و باورها گفته می‌شود كه ارتكاب اعمال خلاف را تشویق می‌كند. منزلت افراد را براساس این اعمال تعیین می‌كند و با افراد خارج از محیط اجتماعی بزهكاران روابط خاصی برقرار می‌سازد.7ـ نظریه برچسب‌زنی (واكنش اجتماعی) :به اعتقاد هوارد بكر، انحراف نتیجه اعمال قوانین و مجازات‌ها در مورد فرد خلافكار است و منحرف كسی است كه این برچسب به او زده می‌شود.فرآیند برچسب‌زنی فرد را در مسیر كجروی سوق می‌دهد و او را از اجتماع دور می‌سازد.8ـ نظریه ارتباط نسبی :ادوین ساترلند معتقد است مجرمین اعمال خلاف خود را از طریق مشاهده انحراف و تقلید از كسانی كه رفتارهای منحرف دارند. به ویژه كسانی كه به آنها احترام می‌گذارند و آنها را ستایش می‌كنند، می‌آموزند.دیدگاه‌های جامعه‌شناختی جرائم زنان1ـ دیدگاه اتوپلاك :بنابر باور پلاك، زنان نیز به اندازه مردان مرتكب جرم می‌شوند ولی آن را پنهان كرده و به ندرت گزارش می‌كنند. امروزه اكثر زن‌ها شاغل، دارای آزادی بیشتر و كمتر از گذشته به خانواده وابسته‌اند. در نتیجه برای ارتكاب جرم موانع پیشین را ندارند.2ـ دیدگاه آدلر : به اعتقاد آدلر وسعت گرفتن دامنه آزادی زنان و جرأت و دلیری آنان، عامل اصلی بالا رفتن میزان جرائم خشن در میان زنان است. به نظر وی، كاهش محدودیت‌ها در زندگی خانوادگی و اجتماعی و كاهش انتظار از زنان با منتفی شدن نقش‌های سنتی، از میزان كنترل اجتماعی كاسته و اجازه رفتارهایی همانند مردان را به آنان داده است.نكته قابل توجه در دو دیدگاه اخیر، گسترش محدوده آزادی زنان به عنوان اصلی افزایش میزان جرائم زنان است. سؤال این است كه آیا كمتر بودن میزان جرائم زنان نسبت به مردان فقط به دلیل تفاوت در فرصت ارتكاب به جرم است؟مطالعات نشان می‌‌دهد كه میزان جرائم زنان در جرم‌های سنگین در سال 1980 نسبت به سال 1955 بیش از 10% و در جرائم دیگر تا بیش از 13% افزایش یافته است. نسبت جرائمی چون فحشا، سرقت و كلاهبرداری و نیز شیادی و جعل اسناد رشد بیشتری داشته است ولی نرخ رشد مذكور در جرائمی چون دزدی شبانه، نگهداری و حمل اسلحه، تجاوز جنسی، خرابكاری و سرقت اتومبیل چندان قابل توجه نیست. به نظر می‌رسد آزادی زنان و درگیری بیشتر آنان با مسائل مالی، شغلی، اجتماعی می‌تواند باعث افزایش جرائم شود و راه‌حل پیشنهادی هدایت این آزادی به سوی اشتغال و تحصیل می‌باشد.پیشینه تحقیق نگاهی موشكافانه به تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد كه پژوهشگران عمدتاً برای دستیابی به زمینه‌های تاریخی و پیشینه علمی در باب جرائم زنان، به نتایج پژوهش‌هایی توجه كرده‌اند كه سال‌ها قبل انجام شده است.رعایت اصول روش‌شناختی موسوم در تحقیقات گذشته، اگر موضوعات مورد تحقیق در باب علوم انسانی باشد همواره با چنین مشكلاتی مواجه بوده است.چه متغیر مورد مطالعه به تمام معنا مغیر است و هر لحظه چه در شكل و چه در محتوا تغییر می‌یابد.این در حالی است كه مطالعات سعی داشته‌اند تا برای تسهیل در امر مطالعه و نیز رعایت اصول و ضوابط علمی، از الگوهای از پیش طراحی شده تبعیت می‌كند و چارچوب‌های مشخصی را رعایت نماید.تأخیر زمانی پژوهش‌ها نسبت به جرائم، بر كاهش اعتبار نتایج تحقیق و روایی روش تحقیق افزوده است.این وضعیت به ویژه اگر موضوع تحقیق، جرم و بزه و خاصه بزهكاری زنان باشد، شدت می‌یابد، زیرا مخفی بودن، خصلت اصلی بزه و جرم است و این خصیصه در زنان بیشتر مشاهده می‌شود. یك جرم باید متولد شود سپس آنقدر شایع گردد كه مورد توجه مسئولین قرار گیرد آنگاه قابلیت پیگیری قانونی پیدا كند و بعد از بارها اتفاق افتادن، شاید مرتكب آن، گرفتار شود.بهترین روش‌های طراحی شده برای مقابله با جرم، روش‌های علمی اعلام شده‌اند. این روش‌ها سعی دارند مجرمین را مورد مطالعه علمی قرار داده و با بررسی آسیب‌ها و علل راهكارهای مقابله‌ای را طراحی نمایند. در این مرحله اولین نقص روش‌شناختی موضوعات مورد مطالعه هستند.پژوهشگران هیچگاه نمی توانند جرم را بررسی كنند، زیرا آنچه در اختیار دارند، مجرمین‌اند نه خود جرم.از دیگر سو، مجرمین مورد مطالعه فقط گروه دستگیرشدگان می‌باشند و این به معنای آن است كه نتایج حاصل از تحقیقات، قابلیت تعمیم به تمام مجرمین را ندارد. اگر روند قضایی و انتظامی دچار نقص باشد بسیاری از مجرمین كه مورد پیگرد قانونی قرار گرفته‌اند روانه زندان نشده و باز شاهد كاهش اعتبار و قدرت تعمیم نتایج خواهد بود.این پژوهش بر آن است تا ضمن استفاده از تحقیقات گذشته و نگاهی گذرا به سوابق پژوهش و استناد به نتایج به دست آمده با دیدگاهی نقادانه به آن نگریسته و از زاویه‌ای تحول‌نگر جرائم خاص زنان را از ابعاد مختلف آسیب‌شناختی و سبب‌شناختی بررسی كند و در نهایت با اتكا بر تعالیم الهی و سیره معصومین علیهم‌السلام راهبردهای پیشگیرانه و راهكارهای درمانی و روش‌های اصلاحی را پیشنهاد نماید.یافته‌های تحقیق آسیب‌شناختی جرائم زنان :از بررسی‌ها چنین بر می‌آید كه هر چند جرائم زنان نسبت به مردان پایین‌تر است اما روند رو به رشد جرائم زنان در سال‌های اخیر محسوس است.جرائم زنان اگر چه با میزان اعتیاد و اعمال منافی عفت شناخته شده می‌شود. در بسیاری از موارد همانند اكثر جرائم مردان، با اهداف اعتقادی صورت می‌گیرد.این تشابه به ظاهر منطقی است اما تجمل‌گرایی در زنان با جاه‌طلبی در مردان كه ریشه مقاصد مالی آنان است تفاوت فراوان دارد.امروزه علاوه بر اعتیاد و فحشا، سرقت و قتل نیز در بین جرائم زنان قوت گرفته است و این چهار جرم در ارتباط تنگاتنگ با یكدیگر و معمولاً تقویت‌كننده هم هستند.فحشا عاملی برای قتل، روشی برای سرقت و زمینه‌ای برای اعتیاد است.اعتیاد سرپوشی برای فحشا، بهانه‌ای برای سرقت و مشوقی برای قتل است.سرقت نیز در كنار قتل ارتباط زنجیره‌ای با دو جرم دیگر دارد.ورود زنان به جمعیت فعال جامعه و توان زنان در تحصیل درآمد از طریق فحشا، می‌تواند یكی از عوامل افزایش جرم در بین آنها باشد.آمار نشان می‌دهد میزان جرائم زنان در جرم‌های شدید بیش از 10% و در جرائم مالی بیش از 13% افزایش یافته است.شمار بازداشت‌شدگان زن به اتهام قتل، تهدید و مسموم كردن عمدی از 5306 مورد در سال 1365 به 6003 مورد در سال 1370 افزایش یافته است، و در جرائم مربوط به اعمال منافی عفت این میزان از 49542 مورد در سال 1365 به 59374 مورد در سال 1370 افزایش یافته است.در سطح جامعه ایران افزایش جرائم معلول تحولات عمیق در زیرساخت‌های اجتماعی، اقتصادی است.دگرگونی‌های پس از انقلاب، جنگ و بحران‌های اقتصادی، به بر هم خوردن تعادل در سطوح جامعه منجر شده است.این شرایط باعث افزایش میزان جرائم و تشكیل دور باطلی است كه آثار و عواقب بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت.متلاشی شدن خانواده‌ها، از بین رفتن بخشی از نیروی انسانی، تزلزل ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و از دست دادن سرمایه‌های مادی و معنوی از جمله عواقب آن است. پس از جنگ تحمیلی، افزایش نرخ بیكاری، مهاجرت‌های ناشی از جنگ و تراكم جمعیت در مناطق حاشیه‌ای شهرها باعث شد بسیاری از گروه‌های فاقد ثبات اقتصادی و اجتماعی در معرض آسیب باشند.نظام سنتی زن را از لحاظ اقتصادی وابسته و تابع مرد تربیت می‌كند و این وابستگی در میان برخی از اقشار اجتماعی بیشتر است.پس هر حادثه‌ای كه این تكیه‌گاه را سست نماید و یا از میان بردارد (مانند بی‌سرپرستی، طلاق، فوت همسر، ترك همسر و;) می‌تواند زنان را در معرض خطر از دست دادن موقعیت خود قرار دهد.چنین زنانی نیز در معرض آسیب قرار می‌گیرند به ویژه اگر به دلیل بی‌سوادی، ناآگاهی اجتماعی و دسترسی نداشتن به منبع مالی مناسب، قادر به مقابله با شرایط جدید نباشند. از این دیدگاه، در شرایط كنونی ضمن توجه به رشد آزادی زنان، باید به جرائم به عنوان جلوه‌گاهی برای تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه و تغییر نقش‌ها و روابط متقابل اجتماعی نگریست.جرائمی چون روسپی‌گری، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر بیش از سایر جرائم نظیر سرقت و كلاه‌برداری، مورد توجه محققان در زمینه بزهكاری زنان قرار گرفته است.براساس داده‌های جدیدتر جرائم مالی چون سرقت نیز در بین زنان افزایش یافته‌ اس منافی عفت، با سهولت بیشتری قابل حصول باشد.به علاوه در جرائمی چون قتل و جرح، زنان به عنوان برنامه‌ریز، فریبكار و عامل مشوق، از مردان به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌كنند. اعمال منافی عفت در زنان علاوه بر علت اقتصادی تحت تأثیر عوامل اجتماعی نیز می‌باشد. این دسته از جرائم كه بیش از ثلث جرائم زنان را در بر‌می‌گیرد بر دو قسم است:نوع اول: قوادی و دایر كردن گروه‌های فساد و فحشا را شامل می‌شود كه بیشتر در شهرهای بزرگ رخ می‌دهد.نوع دوم: مربوط است به مواردی كه زن در اثر جهل و غفلت به اغوای مردی یكباره سقوط می‌كند و چون نمی‌تواند به وضعیت قبلی خود باز گردد ناچار جمع این دسته از مجرمین می‌پیوندد.سرقت در زنان بیشتر از فقر سرچشمه می‌گیرد. اما قتل و ضرب و جرح وضعیتی متفاوت دارد.در روستاها بیشتر بر سر مالكیت زمین و در شهرها بیشتر با عنوان معاونت در قتل‌ها مطرح می‌شود و معمولاً زمینه‌ای عاشقانه و جنبه‌ای كینه‌توزانه دارد.جرائمی چون توزیع و فروش مواد مخدر وسیله‌ای برای تحصیل پول و تأمین معاش بوده و بیشتر با همكاری مردان، به ویژه شوهر، بوده است.كلاهبرداری توسط زنان كمتر صورت می‌گیرد و معمولاً با اختلالات روانی و خود بزرگ‌بینی همراه است.در بین زنان ایرانی وابستگی بیش از حد به خانواده نیز می‌تواند سرچشمه جرم باشد. زن ایرانی از هر جهت خود را شریك زندگی و بد و خوب شوهر خود می‌داند و در برخی از جرائم به شوهر خود كمك می‌كند و حتی ممكن است برای برخورداری از رفتاری ملایم‌تر، جرم را خود به گردن بگیرد.در این الگوی تربیتی معمولاً خانواده و اجتماع در فرآیند جامعه‌پذیری دختران به آنان می‌آموزند كه مطیع و آرام باشند و محدودیت‌های بیشتری را تحمل كنند. وقت كمتری را در بیرون از خانه سپری كنند و دوستان كمتری داشته باشند.نظارت والدین بر دختران بیشتر و در نتیجه فرصت رفتارهای خلاف برای آنان كمتر است.این شرایط در مقطع كنونی در حال تغییر است و زمینه‌ برای گسترش جرم افزایش یافته است.مجال آزادی بیشتر برای دختران و توجه خاص آنان به مسائل ظاهر از قبیل زیبایی، اندام و پوشش خوب، زیورآلات و;، آمادگی دختران را برای تقاضا و مصرف بیشتر می‌كند.جرائم زنان عمدتاً از انواعی است كه نیازی به امكانات مادی، تجهیزات و یا مهارت‌های خاصی ندارد و بسیاری از آنان در مسیر اعمال خلاف خود نهایتاً مقاصد مالی را نیز دنبال می‌كنند.آمار، اطلاعات و گزارش‌ها نشان می‌دهد در جنگ جهانی اول و دوم، به موازات آن ك ه زنان به ایفای نقش مهمتری در تولید پرداخته‌اند میزان جرائم ارتكابی آنان تا دو برابر افزایش یافت.نتایج تحقیقات نشان می‌دهد بیشترین جرائم در فرزندان دوم، آخر و یا تك فرزندان مشاهده می‌شود.برخی جرائم مثل سقط جنین خاص زنان است و برخی دیگر از جرائم مانند كلاهبرداری خاص مردان می‌باشد و زنان معمولاً در آن یا نقش ندارند و یا نقش اصلی ندارند، بزهكاری معمولاً باعث شكست در ازدواج می‌شود و شكست در ازدواج نیز می‌تواند عامل گرایش به رفتارهای بزهكارانه باشد.زنان بیشتر تحت تأثیر وابستگی به مردان و به ویژه شوهران و تلقین وسوسه آنان دچار بزه می‌شوند.نسبت بزه‌كاری در زنان كمتر از مردان است. اما اگر زنی بزهكار شود بسیار شقی خواهد شد و قسی‌القلب‌تر از مردان، حسابگرتر از آنان و شیطان صفت‌تر از آنان عمل می‌كند .حس انتقام‌جویی در زنان زیادتر است و كینه و نفرت حاصل از حس انتقام‌جویی بیش از حرص و طمع عامل جرم است.زنان بزهكار اغلب حساب شده‌تر عمل می‌كنند و برای ارتكاب جرم نقشه‌های دقیق‌تری می‌كشند و در بسیاری از موارد خود مرتكب جرم نمی‌شوند بلكه مردان را به بزه و جرم ترغیب می‌كنند.زنان بیشتر تحت تأثیر محرومیت‌های گذشته به ویژه در مورد جواهرآلات، لباس و;، ممكن است دست به اعمالی چون سرقت و; بزنند.زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر بی‌توجهی والدین و ترك آنها در دوران كودكی، و نوجوانی قرار می‌گیرند.بچه‌كشی در سوئد، سقط جنین در آمریكا، سرقت از مغازه‌ها در پاریس بیشتر است. بزهكاری در زنان بیشتر با حیله و نیرنگ همراه است و علت آن اخلاق جنسی زنان است كه بیشتر پوشیده و مخفی عمل می‌كنند.حوزه بزهكاری زنان معمولاً كوچك‌تر و محدودتر از مردان است و بیشتر شامل افراد خانواده، كودك، همسر، اعضای خانواده، همسر و عشاق می‌باشد.بیشتر قتل‌ها توسط زنان با استفاده از سم صورت می‌گیرد. بچه‌كشی بیشتر توسط دخترانی كه از طریق نامشروع بچه‌دار شده‌اند و یا آنان كه در پرورشگاه‌ها و منازل به امر مراقبت از كودكان اشتغال دارند دیده می‌شود و كشتن بچه‌های نامشروع توسط مادران در ایران بیشتر رواج دارد.معمولاً زنان كمتر از مردان برای ارضای غریزه جنسی و لذت بردن دست به عمل نامشروع می‌زنند. بلكه دارای هدفی دیگر هستند.معمولاً از زندگی خود رضایت نداشته و احساس شكست می‌كنند.ممكن است ازدواجی اجباری و یا شوهری تحمیلی داشته باشند و به منظور انتقام از شوهر خود باب دوستی با دیگری را باز می‌كنند.سن ازدواج این زنان ممكن است كمتر از شوهران آنان باشد. شیوع جرائم در گروه‌های سنی 35ـ26 سال بیشترین و سپس در گروه‌ سنی 45ـ36 سال مشاهده می‌شود.گروه سنی 25ـ16 سال آخرین رتبه در ارتكاب جرائم را داشتند و این در حالی است كه اكنون گروه سنی اخیر رتبه بالاتری نسبت به سایر گروه‌های سنی را دارا است.عوامل ایجاد تفاوت در نسبت جرائم زنان و مردان : همواره میزان جرائم گزارش شده كمتر از حد واقعی آنان است. با توجه به این زنان نسبت به مردان شش‌ سال زودتر مسئولیت كیفری پیدا می‌كنند و میانگین عصر آنان پنج سال بیشتر از مردان است (یعنی یازده سال بیشتر فرصت جرم دارند).تفاوت میزان واقعی جرائم و آمار گزارش شده در ارتباط با جرائم زنان بیشتر مشهود است زیرا:1ـ اكثر شاكیان در مورد زنان از شكایت خود صرف نظر می‌كنند.2ـ شركا و معاونین جرم معمولاً مسئولیت جرم زنان را به عهده می‌گیرند.3ـ پلیس، دادسراها و دادگاه‌ها،نسبت به جرم زنان ارفاق می‌كنند.4ـ زنان معمولاً با طرح نقشه مردان را به دام انداخته و آنان را وادار به ارتكاب به جرم می‌نمایند.5ـ زنان كمتر از مردان در معرض تصادم‌ها و كشمكش‌ها قرار دارند. 6ـ برخی از جرائم مانند سقط جنین و اعمال منافی عفت آنقدر مخفیانه است كه احتمال دستگیری مجرمین بسیار اندك است.7ـ زرنگی، تبحر، فرم و شكل لباس زنان نیز مانع از كشف جرائم آنان می‌شوند.8ـ ارتكاب جرائم غیرجنسی در زنان كمتر است چون هر آنچه را بخواهند می‌توانند از طریق جنسی بدست آورند.9ـ در زنان روحیه پرخاشگری و تهاجم كمتر دیده می‌شوند بنابراین جرم بدون دستگیری بیشتر رخ می‌دهد. ویژگی‌های زنان مجرم 1ـ از نظر اقتصادی :بیش از 56% زنان مجرم در مشاغلی كارگری، خدماتی، كار در كارخانه، مستخدمی منازل، تولید پوشاك و كار در بیمارستان و; .15% در مشاغل تولید خانگی مثل قالی‌بافی، خیاطی، كشاورزی و; .14% در مشاغل كارمندی منشی‌گری در مطب پزشك و; .و برخی نیز دانش‌آموز بوده‌اند.مقایسه نسبت اشتغال زنان مجرم با زنان غیرمجرم نشان می‌دهد كه اشتغال نمی‌تواند مانع از كجروی زنان شود و نوع شغل، دستمزد، كیفیت و كارآیی فردی كه شغل را احراز كرده است، تحصیلات و محیط ارتباطی در محل كار و تحصیل و; با میزان و نوع جرائم زنان در ارتباط است.جرائم زنان عمدتاً نیاز به امكانات، تجهیزات و یا مهارت‌های خاصی ندارد و اعمال خلاف برای بسیاری از زنان به عنوان منبع تأمین معاش و كسب درآمد است. 2ـ از نظر موقعیت خانوادگی و تحصیلی والدین :طبق آمار، والدین زنان مجرم 38% دارای شغل آزاد، 17% كارمند، 17% كارگر، 5/13% كشاورز و باغدار و 18% به سایر مشاغل از جمله نظامی مشغول بوده و 6/3% بیكار بوده‌اند.40% والدین بی‌سواد، 26% در حد خواندن و نوشتن، 17% تحصیلات متوسط، 6% فوق‌دیپلم یا بالاتر بوده‌اند.6/21% پدر از دست داده، 7/13% مادر از دست داده، 4/14% پدر و مادر را از دست داده‌اند، بنابراین 7/49% از مجرمین زن، حداقل یكی از والدین خود را از دست داده‌اند.3ـ مناسبات خانوادگی:شرایط زیر در خانواده‌های زنان مجرم بیشتر مشاهده می‌شود:3ـ1ـ میزان سازگاری و كیفیت روابط عاطف زن و شوهر و دیگر افراد خانواده كه هسته اصلی آن را تشكیل می‌دهد پایین است.3ـ2ـ نقش آموزشی خانواده خوب ایفا نشده است.3ـ3ـ روابط عاطفی بین فرزندان طبیعی نیست.3ـ4ـ مسائل روانی و جنسی ناشی از اغتشاش و نابسامانی خانواده زیاد است.3ـ5ـ تبعیض میان فرزندان مشاهده می‌شود.3ـ6ـ ازدواج اجباری در سنین و اختلاف سنی زن و شوهر به چشم می‌خورد.3ـ7ـ از نظر پایگاه اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی متفاوت با سایر خانواده‌ها هستند.3ـ8ـ رضایت و تمایل به ادامه زندگی مشترك كمتر دیده می‌شود.4ـ الگوها و مناسبات اجتماعی:شرایطی كه فرد در آن اجتماعی شدن را از طریق مشاهده و تقلید می‌آموزد طبیعی به نظر نمی‌رسد، زیرا 8/46% زنان مجرم با همكاری دوستان و همدستان، 5/25% با همكاری همسر یا اعضای دیگر خانواده، 4/23% به تنهایی، 3/4% با كمك همسایگان مرتكب جرم شده‌اند. به علاوه ورود به زندان موجب آشنایی با خرده فرهنگ بزهكاری است و تأثیر آن در مجرمین با سنین پایین‌تر بیشتر می‌باشد. زیرا مجرم خود را متعلق به گروه مجرمین می‌داند و این عامل تقویت‌كننده ارتكاب جرم است.او هویت خود را می‌یابد و با رفتارهای مجرمانه سعی در تثبیت و استقرار این هویت در خود می‌نماید.5ـ شرایط زیستی و محیط سكونت:برخی شرایط فرصت گرایش به ارتكاب جرم را فراهم می‌آورد.محیط‌هایی كه ساكنان گمنام دارند و غریبه‌ها به راحتی در آن محیط رفت و آمد می‌نمایند، جرم خیز هستند. 6ـ نحوه گذارندن اوقات فراغت:رفت و آمدهای بی‌هدف، رفتارهای بی‌مقصود، كه صرفاً با هدف پر كردن اوقات فراغت انجام می‌گیرد. توجه به نوگرایی و هیجان‌طلبی، می‌تواند نیاز آنها به تغییر شرایط و حس كنجكاوی را تأمین كند.سبب‌شناسی جرائم زنان شناخت عواطف انگیزه‌ها، شرایط و دلایل وقوع جرم، معمولاً با هدف طراحی و اتخاذ تدابیری برای پیشگیری، اصلاح و درمان صورت می‌گیرد.اقدام به جرم تحت تأثیر شرایط روانی مجرم، طرز فكر و نگرش و تحلیل او از مسائل می‌باشد و رفتار مجرمانه به عنوان یك رفتار منفرد در مجموعه‌ای از رفتارها قابل بررسی علمی است. از نظر علمی، مجرم به هر دلیلی توان خروج از دیدگاه محدود خود و لحاظ دیدگاه‌های دیگران را در حین ارتكاب جرم نداشته است این خود میان‌بینی در واقع نقصی است در سطح شناخت فرد كه جهت‌دهنده رفتار اوست. در اصطلاح عوام، شاید بتوان آن را نوعی خودخواهی معرفی كرد. از این دیدگاه كلیه جرائم ریشه در ذات انسان داشته و همسال و همزاد با بشر است. به عبارت دیگر از روزی كه بشر با به دایره هستی نهاد، جرم و جنایت نیز جای خود را در حیات و زندگی او باز كرد و حتی علت هبوط انسان به روی زمین نافرمانی او از فرامین الهی بوده است و شیطان نیز به همین دلیل رانده شد.جرائمی چون عصیان و نزدیك شدن به درخت ممنوعه، برادر كشی، اذیت و اهانت و اعمال نفوذ از طریق قدرت و; مظاهر مختلف جرم در تاریخ بشر است كه باعث ایجاد اضطراب و ناامنی و گسترش جنایت، فحشا، رذایل اخلاقی، خودكشی و دیگركشی، سرقت، تقلب و تجاوز به حقوق دیگران گردید.این گسترش از بعد كمی نه تنها به جرائم تنوع بخشید بلكه با توسعه نسل بشر در پهنه هستی به جنگ‌های جهانی منجر شد.در جنگ جهانی اول 15 میلیون نفر كشته، 30 میلیون مجروح و 600 میلیون فرانك خسارت و در جنگ جهانی دوم 55 میلیون كشته، 5 میلیون ناپدید، 20 میلیون محروم از دست و چشم، 17 میلیون لیتر خون، 12 میلیون سقط جنین، و انهدام 130 هزار دبیرستان و دبستان، 6 هزار دانشگاه و 8 هزار آزمایشگاه و انفجار 390 هزار گلوله را شاهد بوده‌ایم. جرم و بزهكاری پدیده‌ای است جهانی و اجتماعی، گستره آن وسیع و عامل آن چند گانه‌اند.جمع عوامل در كنار هم به معنی تأثیرگذاری یكنواخت و موازی آنها نیست، چرا كه تركیب عوامل هم تأثیر خاص خود را دارد. به عبارت دیگر شرایط حاكم بر مجموع عوامل با شرایط حاكم بر حاصل جمع هر یك از عوامل تأثیرگذار متفاوت است. بنابراین در هر پدیده‌ای كه چند عاملی است اگر قرار بر ریشه‌یابی عوامل باشد.معمولاً پژوهشگر با شرایطی مواجه می‌شود كه قابل استناد به هر یك از عوامل تحلیل شده و تفكیك شده نبوده و حاصل در كنار هم قرار گرفتن مجموعه علل است.نكته دیگر در مسیر مطالعات سبب‌شناسی جرائم توجه اصلی جرم‌شناسان به مجرم به جای جرم است. قدر مسلم این است كه دستگاه قضایی و انتظامی مسئول پیگیری مسائل مجرمین، از كشف تا دستگیری و صدور حكم می‌باشد.رم توجه می‌كند و همین عامل باعث می‌شود، جرم پس از وقوع و پیگیری قضایی و انتظامی مورد بررسی قرار گیرد.این دیدگاه با توجیه توجه به ریشه‌های جرم و علل وقوع یا گسترش آن ظاهراً منطقی به نظر می‌رسد، زیرا بررسی ویژگی‌های شخصیتی و منظومه خانوادگی، محیطی، اجتماعی و; كه در مجرم مشاهده می‌شود و نیز تفاوت‌های موجود بین مجرمین و دیگران در كشف علل وقوع و گسترش جرائم محقق را یاری می‌كند. ادامه خواندن مقاله در مورد آسيب شناسي و جرم شناسي بزهكاري زنان و درمان آن

نوشته مقاله در مورد آسيب شناسي و جرم شناسي بزهكاري زنان و درمان آن اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>