nx دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
برنامه ریزی
تعریف برنامه ریزی:برنامه ریزی یعنی آنكه از میان گزینه های گوناگون به برگزیدن راه های كنش آینده سازمان به گونه ی كلی پرداخته شود و برای هر یك از بخش های سازمان نیز چنین گزینشی صورت بگیرد. این كار مستلزم برگزیدن هدف های سازمان و مقاصد هر بخش و تعیین راه های دستیابی به آن هاست . از این رو برنامه ها برای دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده روشی عقلایی فراهم می آورند. برنامه ریزی همچنین بر نو آفرینی مدیریت سخت دلالت دارد.
برنامه ریزی میان جایی كه هستیم با جایی كه می خواهیم بدان جا برویم پلی می سازد و موجب می شود تا آنچه را كه در غیر آن حالت شكل نمی گیرد پدید آید. با آنكه به ندرت می توانیم آینده ای درست پیش بینی كنیم و با آنكه عامل های بیرون از نظارت ما می توانند با بهترین برنامه های تهیه شده معارض گردند. تا زمانیكه ما به برنامه ریزی بپردازیم پیش آمدها را به بخت وا می گذاریم . برنامه ریزی فكری دشوار است كه لازم می سازد كنش را تعیین كنی
م و تصمیم های خود را بر پایه هدف شناخت و برآوردهای سنجیده استوار سازیم.سرشت برنامه ریزیما می توانیم با بررسی چهار جنبه ی عمده برنامه ریزی سرشت اصلی آن را آشكار سازیم:1- یاریهای رنامه ریزی به فرض و هدف های سازمان.2- اهمیت نخستین آن در میان كارهای ویژه ی مدیر3- گسترش و پراكندگی آن.4- كار آمدی در به نتیجه رساندن برنامه ها1- یاریهای برنامه ریزی به فرض و هدف های سازمان:
مقصود هر برنامه و دیگر طرحهای كمكی آن یاری دادن به دستیابی به غرض و هدف های سازمان است. این اصل از سرشت كارهای سازمان یافته بدست می آید كه سازمان برای دستیابی به هدف گروه از راه همكاری ارادی پدید می آید.2- اهمیت نخستین برنامه ریزی:چون عملیات مدیریت در سازمان دهی ،به كار گماری نیروی انسانی هدایت كردن و نظارت كردن برای یاری دادن – دستیابی به هدف های سازمان طراحی می شوند بنابر این برنامه ریزی به گونه ی منطقی پیش از دیگر وظیفه های مدیریت می آید با آنكه در عمل همه ی وظیفه های مدیریت می آید با آنكه در عمل همه ی وظیفه های مدیریت در یك نظام كنش به هم پیوسته می شوند برنامه ریز سرشتی یگانه دارد چون به كار برقراری هدف های ضرور در كوشش های گروهی می پردازد. افزوده بر آن یك مدیر باید به برنامه ریزی بپردازد تا پی ببرد كه چه نوع از پیوندهای سازمانی و شاستگی های شخصی نیاز هست. در چه راهی زیر دستان باید راهنمایی شوند و چه نوع نظارت را باید به كار بست . و البته اگر قرار باشد همه دیگر وظیفه های مدیریت اثر بخش و كارساز باشند باید آن ها را نیز برنامه ریزی كرد.برنامه ریزی و نظارت كردن سخت به هم پیوسته اند .برنامه ریزی و نظارت كردن از هم جدا ناشدنی هستند – آن ها را همزادهای سیاهی مدیریت می خوانند. كنش برنامه ریزی نشده را نمی توان نظارت كرد زیرا نظارت كردن به معنای پا بر جا نگهداشتن فعالیت ها در راستای درست از راه تصحیح كردن كج رویهای است كه در برنامه ها روی داده است . اگر برنامه نباشد هرگونه كوشش برای نظارت كردن بی معنی است زیرا برای اشخاص راهنمایی وجود ندارد كه بدانند به همان سویی كه می خواهند بروند گام بر می دارند. (این پیامد كار نظارت كردن است ) مگر آنكه آنان از پیش آگاه باشند كه به كجا می خواهند بروند(این جزعی از كار برنامه ریزی است)
از این رو برنامه ریزی معیارهای نظارت را فراهم می آورد.3- گسترش برنامه ریزی:برنامه ریزی وظیفه ی مدیران است گر چه سرشت سیاست های كلی و برنامه هایی كه از سوی بالا دستان تعیین می شود تغییر پیدا می كند . اما در عمل ناممكن است كه كار مدیران را چنان محدود كنیم كه آنان نتوانند هیچ گونه آزادی داشته باشند و اگر مدیران از مسئولیت برنامه ریزی برخوردار نباشند آن ها براستی مدیر شناخته نمی شوند . اگر ما گسترش و پراك
ندگی وظیفه ی برنامه ریزی را نپذیریم آنگاه آسان تر می توانیم دریابیم كه چه اشعاری از اشخاص بین تعیین سیاست های كلی كار (برپاداشتن راهنمایی هایی برای تصمیم گیری ) و اداره كردن یا بین «مدیر» و «كارگزار» یا «سرپرست» جدایی قابل هستند . یك كدیر به دلیل اختیاراتش
یا پایگاهش در سازمان ممكن است در سنجش با مدیر دیگر به برنامه ریزی بیشتر یا مهمتر بپردازد یا برنامه ریزی یك مدیر در سنجش با مدیر دیگر ممكن است بنیادی تر و در خور به كار بستن در بخش گسترده تری از سازمان باشد.همه مدیران برنامه ریزی می كنند.
در هر حال همه ی مدیران از رئیسان گرفته تا سرپرستان رده پایین –برنامه ریزی می كنند حتی رئیس یك دسته از كارگران راه سازی یا كارگران كارخانه با رعایت دستورها و روش ها تا اندازه ای قطعی و مشخص تا اندازه ای به برنامه ریزی دست می زند شایان توجه است كه در بررسی هایسی كه درباره ی گونه های خشنودی از كار صورت گرفته یك عامل اثر بخش در كامیابی سرپرستان در پایین ترین رده سازمانی به میزان توانایی آنان در برنامه ریزی بستگی دارد.مدیران بلند پایه سیاست های كلی را برنامه ریزی می كنند.با آنكه همه مدیران برنامه ریزی می كنند برنامه ای را كه برای كار از سوی سرپرست خط اول تولید تنظیم می شود با برنامه راهبردی كه از سوی مدیران بلند پایه فراهم می شود اختلاف دارد. راجر اسمیت 1مدیر اجرایی بلند پایه جنرال موتور راهبرد بزرگ تولید خودروهای كوچك را در ژاپن و كره برنامه ریزی كرد. فابر 2 رئیس فروشگاه های زنجیره ای كی – مارت3 یك خرده فروشی را كه برای
تخفیفهای راستین سرشناس بود برنامه ریزی كرد تا با عرضه كردن امكان گزینش بیشتر كالا به خریداران و دادن سود نا ویژه بالاتر عملیات خود را گسترده سازد. تورنتون 4 برادشاو از شركت ار.سی. آ5 به كارو گوناگونی سیاست های كلی شركت دست زد و آنرا از فروش نوار ویدئو و دیگر كارهای نا مرتبط دور ساخت. او در عوض بر توانایی های شركت در ماهواره های ارتباطی و نظام شبكه های اداری كه برای نیروی دریایی تولید می كرد تاكید گذاشت . در حالیكه مدیران بلند پایه مسیر كلی شركت را برنامه ریزی می كنند ، مدیران در همه ی رده های سازمانی باید برنامه های خود را آماده سازند تا از آن راه به هدف های كلی سازمان یاری دهند.4- كار آمدی در به نتیجه رسیدن برنامه ها:
ما كارآیی یك برنامه را از راه یاری هایی كه آن برنامه در دستیابی به غرض و هدف های سازمان می كند در برابر هزینه ها و دیگر عواملی كه برای تنظیم و اجرای آن به كار برده می شوند می سنجیم . یك برنامه می تواند دستیابی به هدف ها را آسان سازد ولی با یك هزینه بالای غیر ضروری . برنامه ها زمانی كار آمد هستند كه با هزینه ای معقول دستیابی به هدف را ممكن سازند هزینه ای كه تنها در قالب زمان یا پول یا ساخت اندازه گیری نمی شود بلكه میزان خشنودی فردی و گروهی را نیز به حساب می آورد.
ادامه خواندن مقاله در مورد برنامه ريزي
نوشته مقاله در مورد برنامه ريزي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.