Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله تعليم و تربيت در سيره نبوي

$
0
0
 nx دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : تعلیم و تربیت در سیره نبوی مقدمه تربیت در لغت مصدر «ربی یربی» از ماده «ربو» به معنای پرورانیدن، رشد دادن، بالا بردن و به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه می باشد. اما در اصطلاح تعاریف متعددی برای آن ارایه شده است. فلاسفه گویند تربیت عبارت است از پرورش دادن قوای روحی و جسمی برای رسیدن به کمال مطلوب. علمای علم اخلاق تربیت را ایجاد صفات پسندیده و ملکات فاضله می دانند. از منظر روان شناسان، تربیت مراقبت سالم از حیات در حال رشد، ایجاد تغییر در خلق به منظور درک مسایل و زمینه سازی جهت استقلال فکری است. تربیت در نگاه جامعه شناسان عبارت از انتقال سنن و آداب و رسوم و مهارت و فرهنگ جامعه به اعضای جوان تر، به منظور پروراندن عضوی مفید برای جامعه می باشد. این تعاریف اگرچه متعددند اما همگی در یک نتیجه توافق دارند که تربیت فرآیند کمک به متربی در راه شکوفایی خودش می باشد که آگاهانه و با هدف و نقشه اندیشیده صورت می گیرد. تربیت دینی و اسلامی از نظر اسلام تربیت عبارت از هدایت و اداره جریان ارتقایی و تکاملی بشر، و زمینه سازی جهت رشد و تکامل همه جانبه است. از مکتب اسلام، کار اصلی مربی آن است که با توجه به استعدادهای فطری و ظرفیت های بالقوه متربی، زمینه را برای پرورش بنیادهای فکری و اخلاقی، هماهنگ با فطرت، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی فراهم آورد. بنابراین حصول چنین امری نمی تواند دفعی باشد و کاری است بس مستمر و بی پایان که تا آخرین لحظه حیات متربی مورد نیاز است. مربیان و دست اندرکاران تربیت وظیفه دارند تا ضمن شناساندن حقایق و واقعیتهای جهان هستی، انسان ها را نسبت به گستره وجودی خود و فلسفه و هدف آفرینش آگاهی داده و در آنها نسبت به دستیابی به سعادت ابدی و لذت های پایدار و حقیقی، ایجاد همنوایی و سازگاری نمایند. بنابراین تربیت اسلامی ایجاد سازگاری اندیشیده و هدفمند در جهت رشد و ترقی انسان براساس ملاکهایی چون عقل، فطرت و وحی است. با توجه به این ملاکها، در نگرش اسلامی سازگاری و همنوایی بی قید و شرط با اکثریت جامعه و تسلیم شدن در برابر خواسته های محیط، پذیرفته نیست. این سخن «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» در سیستم تربیتی اسلام وجود ندارد. در نظام اسلامی ملاکهای تربیت ارتباطی به تعداد افراد انجام دهنده آن ندارد. مسلمان باید مراقب باشد که رنگ محیط را نگیرد. چرا که خداوند به او رنگ زده است. «صبغه الله و من احسن من الله صبغه؛ خدا به مسلمان رنگ زده و چه کسی بهتر از خدا رنگ می زنند.» رنگ و روی مسلمان را خدا مشخص کرده است. انسانی که خداوند به او رنگ می زند تمام وجود و رفتار و کردارش اعم از عبادت، معاشرت، تعلیم و تربیت و; همه و همه رنگ اسلام را دارد. لذا برپایه احساس مسئولیت اجتماعی خود می کوشد تا به اجتماع هم، رنگ الهی و اسلامی بزند. در یک اجتماع ناسالم که اکثریت جامعه مسیری غلط را می پیمایند و انجام عملی پلید جامعه را فراگرفته است، وظیفه یک مسلمان، معاشرت با صالحان و پرهیز از همراهی با اهل فسق و فجور و همرنگی با آنان است. علاوه بر این در چنین مواردی، دستور اسلام اعلام مخالفت و قیام علیه وضع نابسامان و رفتارهای نابهنجار جامعه است. اگر انحراف سراسر جامعه را فراگیرد و تنها یک یا دونفر هدف الهی را تشخیص دادند، نباید تسلیم جو فکری حاکم بر جامعه شوند و پایبند بر اصول و ملاکهای فکری ناصحیح، می بایست در اصلاح جامعه بکوشند. قرآن می فرماید: «قل انّما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ; . بگو شما را موعظه می کنم که برای خدا قیام کنید دونفری یا به تنهایی;» ابراهیم خلیل(علیه السلام) به تنهایی در مقابل جریانات زمان خود ایستاد. موسی و هارون(علیهما السلام) دونفری در برابر فساد فرعون قیام کردند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) یك تنه در برابر جاهلیت حاکم بر زمانه به پاخاست. از شاخصه های دیگر تربیت اسلامی قابلیت اجرا و همگون بودن آن با بنیادهای فطری و نیازهای واقعی انسان است و انسانها به طور طبیعی و فطری آن را می پذیرند. برنامه های خشک و غیرقابل انعطاف که مخالف با ساختار خلقت و پذیرش آن خارج از توان و طاقت انسان است در الگوی تدوین شده تربیت اسلامی وجود ندارد. مجموعه برنامه های نظام تربیتی اسلام در جهت رشد آگاهانه انسان ها طراحی شده که منافاتی با اختیار و انتصاب آزادانه افراد ندارد. عناصر سه گانه تربیت اسلامی متولیان تربیت دینی و اسلامی اعم از والدین و دیگر مربیان باید سه عنصر اساسی را در نظر داشته باشند که تربیت دینی بدون این تحقق پذیر نیست. این سه عنصر عبارتند از: آگاهی، ایمان و عمل. 1 آگاهی از شرایط مهم کسانی که در امر تربیت دینی مسئولیت دارند آگاهی نسبت به مکتب و شناخت محتوای تربیت، آگاهی نسبت به فرد مورد تربیت و نیز شناخت جریانات زمان و فرهنگ است. الف) آگاهی از مکتب و شناخت محتوای تربیت تربیت فرآیندی اندیشیده، هدفدار و جهت دار است. بنابراین علم به اصول و قواعد تربیت اسلامی و شناخت گزاره های دینی ضروری است. با بی خبری و عدم آگاهی و آشنایی به مسایل تربیتی، راه و رسم و هدف تربیت نمی توان چنین مسئولیت سنگینی را به عهده گرفت. لازم است مربیان نخست آشنایی کامل با احکام و معارف دینی پیدا کنند تا در نتیجه آموزش های غلط، موجبات انحراف فکری و برداشت های نادرست کودکان را فراهم نیاورند. ب) شناخت متربی تفاوت های فردی متربیان باید در امر تربیت مورد توجه قرار گیرد و برنامه های تربیتی متناسب با استعداد و میزان درک و فهم، گروه سنی، جنسیت و سطح نیاز متربی اعمال شود. هرکس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه شود. رعایت این تفاوت که به ویژه در دوران کودکی در تربیت کودک نقش اساسی دارد. ج) زمان آگاهی مسأله تربیت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در شرایط زمانی مختلف متفاوت می گردد. عدم توجه به شرائط زمانی و جریانات زمان و فرهنگ جامعه از آسیب های تربیت دینی است که روند تربیت را با مشکل مواجه می کند. در مرحله اول نیاز به یک ارزیابی دقیق از خود و اجتماع و فرهنگ جامعه احساس می شود تا معلوم شود ارزشها در جامعه کدامند جنبه های مثبت و منفی آن با ملاکهای علمی و عقلی سنجیده شود و میزان مطابقت آن با مبانی و ارزش های اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد تا در صورت عدم مطابقت، برنامه های تربیتی به گونه ای طراحی شوند که کودک را برای ورود به اجتماع و قرار گرفتن در شرایط نامساعد جامعه آماده کند و اموری را که در آینده بدان احتیاج دارد به وی آموزش داده شود. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «اولی الاشیاء ان یتعلمها الاحداث الاشیاء التی اذا طاروا کباراً احتاجوا الیها.» مهمترین چیزهایی که لازم است به فرزندان آموخته شود اموری است که هنگام بزرگسالی مورد نیازشان باشد که مهمترین آنها مبانی اعتقادی، مسایل مربوط به شغل و حرفه، حسابگری، راه حل دشواریهای زندگی، شناخت نعمتهای الهی و نحوه استفاده از آنها، نظم و ترتیب در امور، اجرای حق و عدل، شناخت اولیای الهی، ایستادگی در برابر ظلم، تسلیم نشدن در برابر ذلت و فساد و; می باشد. 2 ایمان و عمل ایمان و التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی، محرک بسیار قوی برای انسان در انجام کارهای متقن و محکم اوست. اعتقاد به خدا انسان را وظیفه شناس نموده و او را وادار می کند که در برنامه ریزی صحیح، سعی بسیار کرده و در انجام وظیفه خود دقت کافی به خرج دهد. در تمام زمینه های زندگی نیز چنین است چون همه چیز را از خدا دانسته و او را در همه حال ناظر بر اعمال خود می بیند. ایمان و وظیفه شناسی در امر تربیت فوق العاده ضروری است. مربیانی که خود دچار ضعف ایمان اند و از التزام کافی نسبت به باورهای دینی برخوردار نیستند هرگز نخواهند توانست افراد مؤمن و دیندار تربیت نمایند. عنصر مهم دیگر که در پرورش دینی نقش مؤثر و اساسی دارد، عمل خالصانه در سایه ایمان است. مربی باید به باورهای دینی که به آن ایمان دارد، عمل نماید. علم به فضایل بدون عمل فاقد ارزش است. مربی به عنوان الگوی عملی متربی، خود باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشد. عدم مطابقت گفتار و رفتار مربیان و اهمیت ندادن به عمل، آسیب جدی به تربیت دینی کودکان وارد می آورد که جبران آن بسیار دشوار است. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «کونوا دعاه الناس بأعمالکم و لاتکونوا دعاهً بالسنتکم؛5 مردم را با اعمال خود به خوبی ها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید.» مربیان باید در عمل درس خویشتن داری، رعایت عدالت و انصاف، خیرخواهی نسبت به دیگران، دفاع از حق، مبارزه با ظلم، ;. را به افراد تحت تربیت خود بیاموزند. در اسلام سعادت انسان بر دو پایه ایمان و عمل استوار است و هرجا ایمان بر عمل مقدم شده، بیانگر این نکته است که عملی مورد قبول اسلام است که متکی بر ایمان و عقیده باشد چون عملی که از ایمان ناشی شود ریشه ثابت و پابرجایی در قلب مؤمن دارد و به عکس اعمالی که ریشه ایمانی ندارند و منشأ آن ریا و سایر اغراض نفسانی است هرگز ثابت و پایدار نخواهد ماند. تربیت دینی خانواده خانواده اولین و مهمترین نهاد تربیتی است که وظیفه آن پرورش نسل ها، جهت دادن به نسل نو و ایجاد تغییرات مطلوب است. این کانون مقدس همیشه می تواند گرم و روشن بماند مشروط بر این که دو شریک زندگی یعنی پدر و مادر هرکدام به حدود و مسئولیت خویش آشنا و در انجام آن کوشا باشند. خانواده به عنوان هسته اصلی جامعه در اصلاح و افساد آن نقس اساسی دارد. زیرا پایه ریزی شخصیت کودک و رشد فکری و خط مشی او در زندگی حال و آینده در خانواده انجام می شود. کودکان امروز که در آغوش خانواده پرورش می یابند، مربیان، مجریان و قانون گزاران آینده خواهند بود. لذا پدران و مادران مسئولیت سنگینی در برابر فرزندان به عهده دارند. قرآن خطاب به سرپرستان خانواده اعم از پدر و مادر یا دیگران، نسبت به پیامدهای خطیر بی توجهی به تربیت هشدار داده، می فرماید: «یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً و قودها الناس و الحجاره؛6 ای کسانی که ایمان آوردید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است نگهدارید.» پیرامون مساله تعلیم و تربیت دردنیای جدید از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رببی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلكه آتش در همه آفاق زد حكیم نامدار جهان اسلام ابونصر فارابی (339- 259 هجری قمری)در كتاب “تحصیل السعاده” در باب تعلیم و تربیت تعریفی بشرح زیر دارد؛ می نویسد: “تعلیم” عبارتست از ایجاد فضائل نظری در امت ها و جوامع بشری و “تأدیب” عبارتست از راهِ ایجاد فضائل اخلاقی و صناعت های علمی در میان مردم. “تعلیم” با گفتار صرف حاصل آید. ولی “تأدیب” با عادت دادن امت ها و افراد بشر به كارهائی كه بر اساس ملكه علمی تحقق می یابند. بدین ترتیب كه اراده آنان به سوی انجام آن كارها حركت كند و ملكه های علمی و اعمال مترتب بر آنها بر نفوس مستولی گشته و مردم مانند عاشقان به امور مزبور مشتاق گردند.” در مورد این سخنان اولاً می توان گفت كه منظور فارابی از “تأدیب” همان چیزی است كه از آن گاه به عنوان “تربیت” و یا “پرورش” یاد می شود و ما آنرا معمولاً همراه “تعلیم” و یا “آموزش” بكار می بریم. نكته دوم اینست كه این فیلسوف اسلامی میان این دو امر تفاوتی را قائل شده كه به تفاوت ارتباط ایندو با ساحات وجود انسان مربوط می شود چرا كه “تعلیم” بیشتر با ساحت عقل سروكار دارد و “تأدیب” و یا “تربیت” با ساحت اراده. بهر حال هر دوی این امور بطریقی مكمل و متوازن همچون دو بال یك پرنده كه هماهنگ با یكدیگر حركت می كنند و پرنده را به سوی آسمان بالا می برند، درهدایت كل وجود بشر به سوی كمال مطلق ایفای نقش می كنند بطوریكه ضعف و سستی در هر یك از این امور موجب عدم حصول نتیجه مطلوب می شود . نظام تعلیم و تربیت اسلامی تا قبل از ورود نظریه های تعلیم و تربیت متجددانه به دنیای اسلام همواره به واسطه ارتباطش با عالم قدس و كمال مطلق، چنانكه در هر سنت دینی ای یافت می شود به هر دو این ساحت ها التفات داشته است و هدف از تعلیم و تربیت تنها آموزش فكر و نظر نبوده و فرد در كل وجود خویش پرورش پیدا می كرده است چنانكه معلم نیز فقط ناقل دانش و معرفت نبوده بلكه مربی جان و شخصیت انسانها شمرده می شده است، لذا در نظام آموزش اسلام هرگز پرورش فكر و ذهن از تربیت جان در كل وجود فرد جدا نگردیده و بر انتقال یا اكتساب علم بدون كسب صفات اخلاقی و سجایای معنوی صحه گذاشته نشده است.در این نظام تربیتی تعالیم قرآن كریم و سیره پیامبر اسلام(ص) همواره سرمشق های علمی و عملی مسلمانان لااقل تا قبل از ورود مظاهرتجدًّد در جهان اسلام بوده است .از پیامبر اسلام منقول است كه فرمودند “ادُّبنی ربی فَاَحسن تأدیبی” ؛ ( پروردگارم مرا ادب آموخت و ادب آموختنم را نیكو گردانید.) بنابراین همانگونه كه مودب ایشان خداوند بودند ایشان نیز مودب امت اسلامی هستند. در این حدیث صراحتاً امر “تأدیب” به خداوند متعال نسبت داده شده است. در حدیث معروف دیگری نیز از ایشان نقل شده “انی بعِثتُ لاُ تمم مكارم الاخلاق” (مبعوث شدم تا مكارم اخلاقی را كامل و تمام سازم.) این حدیث شریف نیز در مورد تعلیم و تربیت، حداقل دارای دو مضمون اساسی است. اول اینكه از نظرگاه دینی هدف از ارسال پیامبران و انزال كتب آسمانی تعلیم و پرورش انسان است. و این امر به منظور نیل به غایت آفرینش كه همان شناخت پروردگار می باشد، صورت می گیرد. چراكه خدواند خود می فرماید: “و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون”. (جن و انسان را خلق نكردم مگر اینكه مرا عبادت كنند. سوره الذاریات، آیه-56) و با توجه به تفسیری كه پیامبر اسلام(ص) از این آیه داده اند و “لیعبدون” را به معنای “لیعرفون” دانسته اند موضوع روشن می شود.دومین مضمون این حدیث اینست كه با بعثت پیامبر اسلام مكارم اخلاقی، به نقطه ختامی می رسند كه بالاتر از آن متصور نیست. و از این بابت امری باقی نمی ماند كه بعداً محتاج ترمیم واصلاح باشد.می دانیم كه هر نظریه ای در باب تعلیم و تربیت مبتنی بر نگرش خاصی نسبت به انسان است تا قبل از دوران جدید این نگرش چنانكه در مورد اسلام نیز گفتیم بر اساس سنت های دینی بود. بشر سنتی حیات خود را موهبتی الهی میداشت و صیانت و تعالی این حیات را جز با پیروی از دستورات الهی امكان پذیر نمی دانست و به همین جهت دین تنها سرچشمه تعالیم تربیتی و یگانه مرجع تعالیم اخلاقی محسوب می شد. و لذا در مرتبه اول پیامبران الهی در مراتب بعدی اولیاء و قدیسین و حكمای الهی سرمشق های تربیتی به حساب می آمدند. پس از رنسانس وظهور علم جدید سعی شده تا نگرش های سنتی كنار گذاشته شده و نظرگاههای علم جدید مبنای نظریات مربوط به امر تعلیم و تربیت قرار گیرد. و در نتیجه می بینیم كه در دنیای متجدد فیلسوفان تعلیم و تربیت و روانشناسان و جامعه شناسان تربیتی به جای پیامبران و اولیاء و مربیان بزرگ نشسته اند و نظریه پردازیهای های آنان كه صرفاً نظام های فكری برگرفته از تجارب عالم محسوس است و در مبانی وجود شناسی خود از عالم جسمانی و در مبانی معرفت شناسی خود از احكام عقل جزوی فراتر نمی روند، به عنوان وحی منزل پذیرفته می شود! این دو نگرش، یعنی نگرش های سنتی و جدید اگر هیچ وجه اشتراكی با همدیگر نداشته باشند، لااقل شباهت های آنان بسیار ناچیز است. زیرا چنانكه گفته شد برداشتی كه هر یك از آن ها نسبت به بشر دارد با دیگری متفاوت است .تیتوس بوركهارت در نوشته ای در بحث از علوم سنتی و تقابل آن با علوم جدید این برداشتها را این گونه توصیف كرده است. می گوید اگر از علم جدید سؤال شود كه بشر چیست؟ پاسخ یا سكوت خواهد بود كه این می تواند ناشی از آگاهی نسبت به محدودیت های علم جدید باشد و یا پاسخ این باشد كه بشر حیوانی است با قوای مغزی خاص و بسیار پیشرفته. و اگر كسی دنباله سوال را بگیرد و از منشاء این حیوان سؤال كند، جوابی كه خواهد شنید، زنجیره بلند بالا و بی منتهائی از اتفاقات و پیشامدها و تصادفات خواهد بود، و این مثل این است كه بگوئیم وجود بشر هیچ معنائی ندارد. اما از طرف دیگر اگر از علوم سنتی سؤال شود “كه بشر چیست؟” پاسخ داده شده توسط یك سری استعارات [Metaphors ] خواهد بود- فی المثل داستانهای قرآن یا كتاب مقدس درباره خلقت آدم- و اگر شخص این ادراك را نداشته باشد كه این روایت های مقدس، ابزار بینشی ژرف و بنیادین برای از برای بشرند و در واقع چنان ژرف اند كه در قالب تعاریف راسیونال نمی گنجند چه بسا وسوسه شود تا آنها را به عنوان اسطوره شناسیهای منسوخ كنار بگذارد. در حالیكه اولین چیزی را كه ما از این نوع روایت ها كسب می كنیم این است كه بشر علت یگانه ای دارد و در وضعیتی كاملاً فراسوی احتمال و تصادف واقع شده و وجود او بر روی زمین متضمن معنائی است. این معنا- یا این بینش بشر- هیچ ارتباطی با علم تجربی ندارد چنانكه نمی توان با آزمایشات و استدلالات آنرا بازسازی كرد زیرا كه سروكار آن با بشر نه از حیث وجود مكانی و زمانی اش كه حیثیت جاودانگی و ابدیت است .بینش محدود اندیشه مدرن نسبت به ابعاد وجودی انسان به همراه نگرش های اومانیستی و فردگرایانه، اعتبار مكاتب فلسفی تربیتی جدید را دچار تردید های جدی ساخته است. از جمله اینكه: اولاً و اساساً همه این مكتب ها مبتنی بر سفسطه ای هستند كه می توان آنرا مغالطه جزء و كل نامید. زیرا در آنها جزئی از وجود انسان به جای كل وجود او فرض می شود و لذا جامعیت و وحدانیت او ملحوظ نظر واقع نمی گردد. و این مشكل خود را بیش از هر جای دیگر در آنجا نشان می دهد كه بر جنبه استدلالی وجود آدمی بیش از اندازه تاكید می رود و تعلیم ذهن و فكر او چنان مورد توجه واقع می شود كه پرورش روح و دل- چنانكه مورد اهتمام تمام نظام های تعلیم و تربیت سنتی است به بوته نسیان سپرده می شود و به گفته پاسكال بین “ذهن” و “دل” فراق می افتد. به عبارت دیگر بجای “تعلیم و تادیب” تنها تعلیم آنهم در حصار شیوه ها ی علم جدید می نشیند. در بیان این نقصان كافی است به این نكته اشاره شود كه آدمی در تمامیت وحدانی خود تنها موجودی استدلالی و منطقی نیست. بسیاری از پدیده های مهم حیات آدمی از جمله عشق و مرگ و هنر و از همه بالاتر نفس معجزهحیرت انگیز حیات صرفاً بطریق استدلالی و تحت یافته های علوم جدید توجیه ناپذیرند. انكار ساحت های متعالی وجود انسان و غفلت از پرورش دل كه رهگشای این عوالم است نتیجه ای جز محبوس كردن آدمی در زندان محسوسات ندارد. نكته دوم قابل ذكر در باب مكاتب فلسفی تربیتی جدید، پراكندگی و آشفتگی در زمینه اهداف تربیتی است كه با تشتت و ابهامی كه در زمینه ارزش ها در جوامع متجدد وجود دارد كاملاً وابسته است و به نحوی متاثر از مستعجل بودن نظریات علمی است كه این مكاتب دیوار خود را بر پی آن ها استوار ساخته اند. هر هدف تربیتی ضرورتاً متضمن ارزشی است و لذا بحران و ابهام در زمینه ارزش ها- و خصوصاً رواج نسبی گرائی- مآلاً بر اهداف تربیتی اثر سوء دارد و این موضوعی است چنان حاد است كه امروزه نمی توان در هیچ یك از جوامع متجدد هدف تربیتی ای را یافت كه در سطح جامعه و در زمانی قابل توجه، مورد پذیرش اكثریت مربیان و والدین و دست اندركاران مسائل تربیتی باشد.نكته سوم قابل ذكر در مورد نظام تعلیم و تربیت جدید این است كه در آن تربیت چیزی جز “آموزش” نیست. در تمدن جدید مربی الزاماً كسی نیست كه صفات و خصائل اخلاقی نیكو را در خود پرورانده و متخلق به آنها باشد. بلكه كسی است كه می تواند صرفاً از عهده امر “آموزش” كه جنبه تخصصی پیدا كرده است برآید. و این درست بر عكس نظام های تعلیم و تربیت سنتی است كه در آن مربیان بزرگ همیشه خود الگوی تام و تمام فضائل اخلاقی و معنوی بوده اند. زیرا در این نظامات علم و عمل هرگز جدای از یك دیگر تصور نمی شده اند. و هدف هردو رستگاری انسان از طریق كسب كمالات معنوی بوده است. لذا شخصی چون ژان ژاك روسو كه درباره تعلیم و تربیت كتاب می نوشت ولی فرزندان خود را به دارالایتام می فرستاد و یا فیلسوفی چون شوپنهاوركه مبلغ ریاضت و زهد بود و خود هرگز بدان تن در نمی داد نمی توانست در هیچ نظام سنتی تعلیم و تربیت به عنوان مربی و مرشد پذیرفته شود و شاگردی داشته باشد. مطالبی كه تا این جا گفته شد گوشه ای از مشكلاتی است كه از جنبه های عام و نظری گریبانگیر تعلیم و تربیت جدید است و ما دیگر از تاثیرات زیان آور تكنیك مدرن كه باعث پیدایش رسانه های ارتباطی جدید از قبیل تلویزیون و ماهواره و كامپیوتر گردیده و در ظاهری حق به جانب و با ادعای ساده كردن امر آموزش و تعلیم و تربیت و پیشرفت آن اثرات ویرانگری را بر روحیه مردمان روزگار ما و بویژه كودكان و نوجوانان گذاشته است. سخنی نمی گوییم فقط از باب نمونه به مورد تلویزیون اشاره می كنیم كه چگونه نظام آموزشی و اصولاً كل فرهنگ را از ساختار سنتی آن به ساختاری كاملاً جدید با وجهه ای سرگرمی گونه تقلیل داده و حداقل در امر تعلیم و تربیت كودكان به قول یكی از صاحبنظران رسانه های جمعی باعث “زوال دوران كودكی” گشته است.بهرجهت در دنیای امروز هركسی كه با مسائل تعلیم و تربیت سروكار دارد- و كیست كه واقعاً با این مسائل سروكار نداشته باشد- اگر چنان نباشد كه بخواهد از سر جزم یكسره متفكران جدید را بجای انبیاء الهی و نظریات تعلیم و تربیتی جدید را به جای احكام متون مقدس بگذارد چاره ای جز این نخواهد داشت كه نظری به نظام های تربیتی گذشتگان كه لاقل از نظر پرورش جنبه های معنوی و انسانی بسیار پربارتر از نظام های امروزی بوده اند داشته باشد .احكام تربیتی اسلام سوای آنچه در قرآن و روایات دینی آمده است حضوری درخشان در ادبیات كهن پارسی نیز داشته است و علاوه بر كتبی كه در زمینه اخلاق و حكمت عملی به نگارش در آمده كمتر اثر كلاسیكی در این زبان است كه حاوی مضمونی تربیتی نباشد حتی اگر مانند گلستان و بوستان سعدی فصل خاصی را به تعلیم و تربیت اختصاص نداده باشد. بهمین جهت در گفتارهائی كه از پی خواهد آمد گزیده ای از این متون گرانبها را با شرح مختصری در معرفی آن اثر خواهیم آورد تا هم اهتمام و سعی نیاكان خود را در پاسداری از اركان تعلیم و تربیت الهی پاس داشته باشیم و هم از زیبائی و فصاحت و بلاغت این آثار كه در واقع منعكس كننده روحیات نویسندگان و منصفان و سرایندگان آنهاست، محضوظ شویم. ان شاء الله تعالی. بطن مادر، کانون تربیت مادر، سرچشمه وجود فرزند است. مردان بزرگ در دامن مادران فرهیخته تربیت یافته اند. آیین مقدس اسلام، مرتبه و مقام والایی را برای مادران قایل است و این به خاطر وظیفه سنگین آنان در قبال تربیت فرزندان است. مادر، در مهم ترین زمانهای زندگی فرزند، در کنار اوست. دوران جنینی، شیرخوارگی، کودکی و نوجوانی فرزند، همراه مادر طی می شود و این ارتباط و نزدیکی، باعث تأثیرات جسمی، عاطفی و روانی بسیار از سوی مادران بر فرزندان می شود. مادر نمونه، همواره در اندیشه راههای بهتر برای تربیت فرزند خویش است. فرزندی که میوه شیرین باغ زندگی است و نور چشم و زینت بخش وجود والدینش می باشد. او امانتی از سوی خداوند در دست والدین است و مادر دلسوز می کوشد با تربیت صحیح، این امانت را به خوبی به صاحبش برگرداند. دوران جنینی یکی از دوران مهم زندگی کودک است و اقدامات تربیتی مادر در این دوران می تواند تأثیرات زیادی بر رشد و تکوین شخصیت کودک بگذارد و به نسبت بی توجهی به این دوران و غفلت از آن در تربیت سالهای بعد زندگی او اثرات منفی دارد. آشنایی با تربیت, یکی از حیاتی ترین نیازهای بشری است. تربیت فرآیندی مهم و ضروری در آیین مقدس اسلام است. اهمیت امر تربیت تا جایی است که قرآن کریم به انسانها دستور می دهد که برای پدر و مادر به جهت اقدامی که در جهت پرورش آنها در کودکی کرده اند، طلب رحمت و مغفرت کرده و در برابر آنها فروتنی نمایند. «واخفض لهما جناح الذّلّ من الرّحمه و قل ربّ ارحمهما کما ربّیانی صغیراً.»و از سر مهربانی بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا! آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردی پرورند.»از جمله موانع پیشرفت و ترقی جامعه، آلودگی افراد به صفات ناپسند اجتماعی و فسادهای اخلاقی است که مانند غل و زنجیر جلو پیشرفت آن جامعه را می گیرد و بر پیکره آن زنگار می نشاند و این مسأله ناشی از کم توجهی به امر مهم تربیت است. اگر بنا باشد که مردم به حال خود رها شوند و هرکسی به دنبال خواسته ها و هوسهای خود برود، اجتماع به صورت ناموزون و ناهماهنگی در می آید که هرج و مرج و بی بند و باری بر آن حاکم خواهد بود و همچون بوته های گلی می شود که در اثر بی توجهی و عدم مراقبت باغبان در هم پیچیده و نامرتب گشته است.از نظر اهل لغت، تربیت مصدر باب «تفعیل» از ماده «ربو» و معنای لغوی آن، زیاد شدن، افزایش یافتن، بزرگ شدن و رشد کردن است.هریک از ارباب علوم مختلف در معنای «تربیت» الفاظ و عبارات گوناگونی به کار برده اند. اما به طور کلی «تربیت از نظر اصطلاحی» عبارت است از «رفع موانع و ایجاد مقتضیات، برای پرورش استعدادهای مادی و معنوی در جهت کمالاتی است که خداوند هدف از خلقت انسان، معرفی می کند.»اما سئوالی که در بررسی مسأله تربیت به ذهن می رسد، این است که باتوجه به اهمیتی که امر تربیت دارد و تأکیدی که آیات و روایات بر آن دارند، تربیت فرزند از چه زمانی آغاز می شود؟ در این زمینه آرا و نظرات گوناگونی وجود دارد. گروهی آن را سن شش سالگی می دانند. برخی دیگر بدون بیان سن مشخصی، مطلق دوران کودکی را به عنوان سن تربیت پذیری ذکر کرده اند.6 عده ای دیگر آغاز تولد را زمان شروع تربیت و دسته دیگر آن را سالهای قبل از تولد می دانند.اما در هر حال هرکدام از نظریه ها را که بپذیریم، این امر را نمی توان انکار کرد که برای شروع هر کاری، اگر مقدمات و زمینه های آن به خوبی فر اهم گردد، بهتر به سرانجام می رسد. برای اینکه تربیت فرزند با موفقیت انجام شود، قبل از اینکه موجودی پا به عرصه وجود بگذارد باید برای تربیت او آمادگی ایجاد شود. هرچند در این دوران، فرزند وجود خارجی نداشته باشد تا تحت تعلیم و تربیت مربیان قرار بگیرد. در این جهان به دنبال هر عملی که از آدمی سر می زند, عکس العملی و نتیجه ای مورد توقع می باشد که این اثر ممکن است در همین جهان و یا در جهان دیگر آشکار شود ، ممکن است کوتاه و فانی یا باقی و همیشگی باشد. تربیت نیز عملی است که از سوی والدین صورت می گیرد و نتیجه ای در خود به دنبال دارد. یکی از آثاری که بر تربیت صحیح مترتب می گردد، آرامش آدمی است. از آنجایی که قوانین الهی براساس فطرت بنیان گذاری شده است، ادای وظیفه و عمل کردن به آن، باعث آرامش می شود. بنابراین اولین چیزی که در اثر تلاش والدین در جهت تربیت فرزندانشان به وجود می آید این است که آنها در نزد خدا، وجدان و خلق آسوده اند. دیگر نتیجه ای که از تربیت صحیح حاصل می شود، فرزند صالح است که مانند گلی است و چون ستاره در پرونده اعمال والدین می درخشد. امام جعفر صادق _علیه السلام_ از قول پیامبر اکرم_ صلی الله علیه و آله و سلم_ نقل می نماید که: «الولد الصّالح ریحانهٌ من ریاحین الجنّه.»فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است. از سوی دیگر بی توجهی به مسأله تربیت فرزند، پی آمدهای سریعی را به دنبال دارد. فرزند ناصالح برای والدین خود آبرو و شرافتی بر جای نمی گذارد. نه تنها خود را تباه می کند و گوهر بندگی و انسانیتش را از دست می دهد، بلکه گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را نیز تبدیل به انسانی ناصالح نماید.حضرت علی_ علیه السلام_ درباره علت انحراف زبیر از مسیر حق می فرماید: «مازال الزّبیر رجلاً منّا اهل البیت حتّی نشأ ابنه المشؤوم عبدالله.»« زبیر همواره با ما بود تا آنکه فرزندش – عبدالله- پا به جوانی گذاشت.» تربیت و اهمیت آن 1- چرا در تعریف تربیت اختلاف رأی و نظر است؟ اولاً : طرز فکرها ودیدگاه های همه دانشمندان در مورد تربیت و شعاع نفوذ ش یکسان نیست . ثانیاً : در مورد انسان و منشأ و صفاتش بین دانشمندان اختلاف نظر است . ثالثاً :در مورد هدف ، محتوا ، مراحل و روش های تربیت در بین علما هماهنگی نیست . رابعاً : زمینه فعالیت مربیان در عرصه های مختلف اخلاق ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، فلسفه و ;.. فرق دارد . 2- دو تعریف از تربیت ، از نظر علمای غرب بیان کنید ؟ – تربیت عمل سازگاری و یا آماده سازی فرد است برای زندگی موفق در محیط – تربیت عملی استب آگاهانه از سوی فردی بالغ درباره گروهی به منظور ایجاد تحول در آنها 3- دو تعریف از تربیت از نظر علمای اسلام بیان کنید ؟ – تربیت تلاشی است در جهت به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای بالقوه انسان – تربیت کشف ، پرورش و هدایت استعدادها و توانایی های انسان و ایجاد هماهنگی لازم برای وصول به سر حد کمال مقدر است . 4- از تعاریف تربیت چهار نتیجه را بیان کنید ؟ – تربیت نوعی کوشش و تلاش آگاهانه است و مربی می داند که در رابطه با فرد مورد نظر چه می کند . – در تربیت مسأله اداره و کارگردانی مطرح است ، یعنی مربی فرد مورد نظر را زیر نظر و تحت مراقبت دارد . – در آن مسأله کمک رسانی و هدایت و جهت دهی مطرح است . – تربیت دارای محتوا و برنامه ای است که در طول مدت تربیت درباره افراد اعمال می شود . 5- آیا تربیت علم است ؟ بله ، زیرا علم ، روش شناخت حقایق است ، دانستنی های قابل اثبات است . معرفتی منظم و یا تراکم سیستماتیک اطلاعات است ، گنجینه ای است از شناخت منظم پدیده ها ، و بیان روابط علت و معلولی واقعیت هاست . که معمولاً از طریق مطالعه مدارک ، تجربه و تحقیق ، تعمیق و استدلال به دست می آید . تربیت علم است ، علمی رفتاری ، کاربردی ، که در حد ومرز خود شبیه کار مهندسی است و یا همانند کار پزشکی است . در آن مسأله تشخیص ، هدایت و ارائه راه کارها برای اصلاح یا پیشگیری مطرح است . 6- خصایص علم که تربیت واجد آنهاست کدامند ؟ – باید دارای موضوع باشند ، یعنی مشکل و مسأله ای که درباره آن بحث کنند ، دارای هدف ، روش کاربرد و استمرار و ;.. باشند و تربیت همه این خصایص را دارا است . – موضوع تربیت انسان است با همه ابعاد وجودی او – هدف آن سعادتمندی انسان و رساندن او به کمال قدر خویش است . – محتوای آن شامل مجموعه آگاهی ها ، فنون و مهارت هاست . 7- تربیت و امامایی استعدادها مطرح کرده اند یعنی چه ؟ تربیت علم است ، شاخه ای از علوم انسانی و دارای همان شرایط وخصایص . و ماهیت آن ار مامایی استعدادها مطرح کرده اند زیرا در آن مراقبت و حمایت برای شکوفایی ، زایندگی و رشد مطرح است . 8- ماهیت تربیت چیست ؟ – فن است ، زیرا که درآن آگاهی های عملی و توان اجرا و پیاده کردن آن مطرح است . – هنر است زیرا که در آن ریزه کاری هایی در ایجاد تغییر وتحول وجود دارد . – ارزش است و همه گاه تربیت شدگان در جامعه از حرمت برخوردارند . – خدمت است به فرد و برای جامعه زیرا که درسایه تربیت ، آدمی به مرحله انسانیت و کمال می رسد . 9- ضرورت و اهمیت تربیت را بیان کنید ؟ تربیت آدمی امری مهم و حیاتی ، عامل شکل دهی به زندگی انسان ، و کاری نسبتاً عظیم و دشوار است . در سرنوشت سازی برای فرد و جامعه ، هیچ عاملی به اندازه تربیت موثر نیست . در سایه تربیت ، ایجاد خصال اخلاقی و تربیت نیروی انسانی و ترفیع کیفیت حیات امکان پذیر می شود . آدمی برای زنده ماندن در این سیاره ، سازگاری با محیط طبیعی و اجتماعی ، بهره گیری از مواهب این سرای و دستیابی به کمال مقدر ، نیازمند به تربیت است . 10- تربیت از لحاظ فردی چه اهمیتی دارد ؟ کودک به دنیا می آید در حالی که نسبت به پدیده های این سرای و نظامات حاکم بر این جهان کاملاً بیگانه و از جریانات آن بی اطلاع است . زندگی او در خور و خواب و دفع خلاصه می شود . اما باید مرد یا زن زندگی شود . از او عضوی مفید برای جامعه به عمل آید ، در حیات اجتماعی و سیاسی مشارکت کند . قادر به کار و تولید و رشد شود . با حقوق خود و دیگران آشنایی پیدا کند . ادب و اخلاق یاد بگیرد ، سیاست بفهمد ، در تشکیل حکومت دارای سهم و نصیبی باشد . ازدواج و زاد و ولد کند ، به سازندگی و جهت دهی نسل بپردازد. باخدا و مردم و طبیعت معقول و استوار برقرار کند و ;..و وصول به این مقاصد نیازمند تربیت است . 11- تربیت از لحاظ اجتماعی دارای چه اهمیتی است ؟ تربیت عامل اجتماعی شدن افراد و یافتن انس و عادت به زندگی در بین جمع و قبول ضوابط و معیارهای اجتماعی است . رکن اساسی هر تلاش اجتماعی ، و صعود و سقوط هر ملتی در سایه تربیت قابل تببین است . عامل تربیت از نظر اجتماعی به قدری اهمیت دارد که آدمی رااز افتخار به حسب و نسب بی نیاز می کند . حسب فروتر را پوشانده و احیاناً ننگ و رسوایی آن را از بین می برد . تربیت آدمی را به تشکیل خانواده و تداوم و بقای آن ، و برقراری روابط اعضاء بر اساس انس و صمیمیت و صفا ، و تعاون و تکامل می خواند . تربیت عامل کاهش جرم و مفاسد در جامعه است . 12- ضرورت تربیت از لحاظ اقتصادی را شرح دهید ؟ تربیت از نظر اقتصادی نیز امری مهم و ضروری است . سرمایه گذاری درآن سود آورترین سرمایه گذاری ها به حساب می آید و عدم سرمایه گذاری در آن بالاترین خسارت ها را به دنبال دارد . تربیت از شاخص های توسعه اقتصادی است و زمینه را برای فرصت های آموزشی مناسب فراهم می سازد . تربیت می تواند عامل تهیه کار و تولید بهتر و بیشتر باشد نیروی انسانی کار آمد بپروراند ، سطح اشتغال را بالا برد و به نوعی کارایی ملی منجر شود . 13- تربیت از لحاظ سیاسی واجد چه ضرورت و اهمیتی است ؟تربیت از لحاظ سیاسی می تواند در افراد چنان نفوذ کند که توانایی تشکیل حکومت صالح را داشته باشند و در سایه آن حکومت جامعه ای متحد ، مقاوم ، رشید با ملتی دانا و فهمیده تشکیل دهند . پایه های نظامی سیاسی را بر عدل و برابری استوار کرده و روابط دولت و ملت را انسانی و اخلاقی سازند . تربیت می تواند آزادی ها را مشروط و مقید ساخته و آزادی هر کس را در شیار قانون و در کنار مرز آزادی دیگران قرار دهد . تربیت می تواند جنگ و صلح اندیشیده به وجود آورد ، آنچنان که در جنگ و جهادشان نیز اخلاق حکومت کند . تربیت می تواند امور اجرایی کشور را سامان دهد ، کارکنان و کارمندان را متعهد و وظیفه شناس بار آورد. 14- تربیت از لحاظ فرهنگی دارای چه اهمیتی است ؟ تربیت عامل سرایت یا انتقال فرهنگی است و غرض ما از فرهنگ مجموعه علوم و افکار ، فلسفه ها ، ادبیات ، آداب و رسوم ، شعائر و مناسک هنر ، ارزش ها و ابداعات و اختراعات جامعه است . تربیت می تواند افراد جامعه ای را به فرهنگ خود و دیگران آشنا سازد و آنها را وادار به نقد و ارزیابی آن کرده و آنگاه به پذیرش فرهنگ ، پربار کردن آن ، و توسعه و گسترش آن وادار و یا او را در براب فرهنگ های الحادی و شرک مقاوم ساخته و به دفاع از فرهنگ خویش وا دارد . تربیت می تواند ادبیات جامعه را نقد و اصلاح کرده و آن را محملی برای رشد شرافت ها ، بیان مقاصد ، تفهیم و تفاهم ، تلطیف سخن قرار داده و کنایات ، استعارات ، و ضرب المثل ها را در جهت اعتلای بشر قرار دهد . 15- ضرورت تربیت از لحاظ معنوی را بیان کنید ؟ تربیت عامل فهم و تنظیم رابطه انسان با خداست و راه و رسم این ارتباط را به آدمی می آموزد. می دانیم رابطه خدا و انسان از دو دید و از دو چهره قابل بررسی است . یکی رابطه خدا با انسان و دیگر رابطه انسان با خدا . تربیت ما را با خدایمان آشنا کرده و پای بند فرمان ها و تعالیم الهی می سازد . ارزش توکل و توسل به او را نشان داده و ما را به کیفیت عبادت و ارتباط با پروردگار و دعا و مناجات و استمرار و استعانت از او آگاه می سازد . تربیت می تواند عامل وصول انسان به مقام عبد و عبودیت باشد و تجربه های روز از خانواده ها و مردم و مبلغان آن را اثبات می کند . 16-عوارض فقدان تربیت چیست ؟ عدم تربیت و یا سوء تربیت موجد عوارض فردی و اجتماعی بسیاری است از جمله : در جنبه فردی فقدان یا سوء تربیت سبب خمودی و واماندگی ، خامی ، و خشنی ، سرکشی و جهل و بی خبری ودر نهایت در حالت حیوانی زیستن است . در جنبه اجتماعی ، سوء تربیت ویا فقدان آن سبب جرم زایی ، انحراف ، فساد آفرینی، نابسامانی در روابط اجتماعی بی توجهی به مسئوولیت و اخلاق و انسانیت است . در جنبه اقتصادی عدم تربیت سبب بیکاری ، عدم اتقان در کار ، سوء مصرف ، و دیگر نابسامانی اقتصادی می شود . در جنبه سیاسی عدم تربیت سبب بی توجهی به نظام ، عدم حکومت صالح ، بی بند و باری در استفاده از آزادی ، عدم پای بندی به ملیت و ;. خواهد شد . 17- فطرت چیست ؟خدای انسان را آفرید و او را در مسیر و در خط هدایت قرار داد . برای وصول او به مراتب رشد و کمال زمینه ها ، امکانات و تجهیزاتی در اختیار اونهاد که بخشی از آنها ظاهری و قابل رؤیتند مثل چشم ، گوش و بخشی از آنها باطنی و مربوط به جنبه های درونی انسان است مثل غریزه ، وجدان ، فطرت ، فطرت به معنی شکافتن ، ابداع آفرینش ابتدائی و بدون سابقه است .آن را نیرویی می شناسند که مرموز و پیچیده واسرار آن ناشناخته است واین نیرو سبب می شودکه فعالیت انسان به سویی خاص جهت پیدا کرد. 18- غریزه و فطرت چه تفاوتهایی با هم دارند ؟ غریزه دارای جنبه مادی است و نیروی آن آدمی را به سوی غذا، آب ، انتخاب همسر و ;. جهت می دهد . در حالیکه فطرت دارای جنبه غیر مادی است و آدمی را به سوی امور غیر مادی می کشاند . مثل صداقت ، امانت دوستی ، خیر خواهی ;. 19- آنها که فطرت آدمی را بی تفاوت می دانند چه نظری دارند ؟ آنها معتقدند که فطرت آدمی رنگ ویژه ای ندارد ، نه خوب است ، نه بد ، بعدها در سایه تربیت خوب می شود یابد . برخی از اینان چون جان لاک ذهن و روان آدمی را چون لوحی سفید و نانوشته می خوانند . عالم دیگری می گوید طبیعت انسان ظرفی خاکی ، بی شکل و بی رنگ است . هر چه از محیط بگیرد ، به همان رنگ در می آید . 20- نظر اسلام را در مورد فطرت بیان کنید ؟ اسلام در مورد دنیای فطرت آدمی چنین می گوید : فطرت و طبیعت آدمی پاک و خوب است و به سوی خیر و صلاح گرایش دارد . او از سرمیل واخلاص خدا می پذیرد و او را آفریدگارآسمانها و زمین می شناسد و تأمل است که نهاد آدمی به سوی خیر وفضیلت گرایش دارد . به گفته خواجه نصیر الدین طوسی آدمی را نمی توان به صورت خوب یا بد خواند . زیرا که او موجودی در حال شدن است . البته در اثر تربیت فاسد وغلط می توان او را به سوی شر جهت داد و بر اثر تربیت خوب به سوی خیر . در هر دو صورت ، نهاد او بر اساس پاکی و خیر است و می تواند به سوی آرمانهای خداپسندانه بشتابد . از سوی دیگر امکان شرور شدن در آدمی وجود دارد ولی انسان در سایه خواستن ، آگاهی و ایمان می تواند بر آن غالب شود . آدمی هم می تواند فرشته باشد و هم حیوان و این امر بستگی به تربیت و ایمان و آگاهی او دارد . 21- در مورد تربیت پذیری انسان کلاً چند نظر وجود دارد ؟ گروهی معتقدند انسان صد در صد قابل تربیت است و مربی به هر صورتی که بخواهد می تواند در او تغییر ایجاد کند واو را چون مومی بدست بگیرد و به هر شکلی که بخواهد ، در آورد . ولی مادر عمل می بینیم کودکان چنان نیستند که هر چه را بخواهیم بتوانیم درباره آنها اعمال کنیم . عده ای از علما معتقدند که انسان غیر قابل تربیت است زیرا او هم اسیر وراثت وهم اسیر غرائز است و این شرایط و عوامل نمی گذارند که او از دیگران نفوذ بپذیرد . به نظر طرفداران عامل محیط و جغرافیا و فرهنگ ، شرایط چنان آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد که او قادر به تغییر وضع و سرشت نیست . 22- تربیت پذیری انسان از نظر اسلام به چه اموری مشروط و محدود است؟ – هوش و دانایی خام آدمی ، هر چه آدمی باهوش تر باشد، امکان تربیت او بیشتر است . – سن، به این معنی که هر چه آدمی در سن پایین تری باشد امکان تربیت او زیادتر است. – استعداد و توانائی های ذاتی و بالقوه و شما می دانید در برخی استعداد ادبی بیشتر است و در عده ای استعداد ریاضی – رغبت و تمایل آدمی هم در تربیت پذیری او نقش دارند . انسانی که چیزی را بخواهد ، در آن زمینه موفق است . – آمادگی و تجهیزات او به این معنی انسانی که بخواهد ببیندو یاد بگیرید ، به چشم نیازمند است ، و آن کس که بخواهد ماشین نویسی کند دست و انگشتان را لازم دارد . – معلم و آموزگار خوب نیز در تربیت آدمی و یا جهت دادن او به سوی تربیت نقش اساسی دارد،گاهی آموزگار خوب محرک آدمی به کار و تربیت است و زمانی مانع او در این امر. 23- جمع بندی دید اسلام در تربیت پذیری چیست ؟– امکان تربیت دردوران کودکی بیشتر از دیگر دوره های زندگی است . – در تربیت پذیری و یادگیری ، ظرفیت انسان از همه پذیده ها بیشتر است . – برخی از ویژگیها در محدوده کار تربیت نیست مثل تغییر رنگ پوست وشرایط ارثی و مادر زادی . – اگر تربیت با شرایط فطرت منطبق باشد ، نتیجه و محصول آن زیادتر است . روشهای تربیت 1- روش را تعریف کنید ؟روش عبارت است از مجموعه تلاش ها ، فنون و وسایل و ابزاری که وصول ما را به یک هدف ممکن و تسریع می کند . – کلمه تلاش است که نشان می دهد برای وصول به هدف باید فعالیت و رفتاری را از خود بروز دهیم و تنها با قصد و نیت نمی توان به مقصد رسید . – کلمه فنون در این تعریف حکایت از آگاهی های عملی و تجربی دارد . – کلمه وسایل و ابزار در تعریف ، حکایت از اشیاء و وسایل مادی یا غیر مادی دارد که برای وصول به مقصد ما را یاری می دهند . – کلمه تسریع در تعریف ، سخن از این دارد که از بین راه های ممکن برای رسیدن به هدف باید آن راهی را برگزید که بتواند زودتر و بهتر ما را به مقصد برساند . 2- دید قرآن و اسلام درباره روش چیست ؟ اسلام به عنوان آخرین و کاملترین ادیان الهی در امر تربیت و سازندگی نسل به این نکته خوب واقف است که قابلیت ها به خودی خود رشد و پرورش نمی یابند . هیچ حرکتی را نمی توان صورت داد جز آنکه مادر آن به آگاهی و معرفت و راه و روشی نیاز داریم . در تربیت ، ما به دنبال روشی هستیم که ما را زودتر ، بهتر و بیشتر به هدف برساند . 3- روش الگویی چگونه روشی است ؟ روشی الگویی است از مهم ترین روشهای سازندگی در تربیت است که در اسلام راجع به آن سفارش و تأکید بسیار شده است . 21-اثر ورزش در رفتار چیست ؟ ورزش در رفع فشارهای روانی ، بهبود کار رگها و عروق ، قلب و ریه ، افزایش سوخت و ساز و بالا بردن روحیه شادی و نشاط به انسان کمک کند . وقتی ، قلب و ریه با حداکثر ظرفیت و در هوای آزاد عمل کنند ، عمل غده ها تنظیم ، و از فشارهای روانی کاسته می شود . 22- اثر مدرسه در رفتار چیست ؟ پس از خانه ، مدرسه از مهم ترین عوامل رشد فکری ، اجتماعی و عاطفی کودکان به شمار می رود . آموزش ، به طور کلی در تغییر یا ایجاد رفتار نقش تعیین کننده دارد . در مدرسه ، کودک با همسالان و دیگر شاگردان از گروه های گوناگون جامعه و نیز با معلمان و اولیای مدرسه مواجه است و زبان نسبتاً چشم گیری را در مدرسه می گذراند . با فرا گرفتن خواندن و نوشتن و معلومات جدید ، پایه رشد علمی ، ادبی ، هنری و فکری کودک پی ریزی شود . 23-تأثیر وراثت و محیط در رفتار را توضیح دهید ؟ ویژگی های جسمانی ، بیشتر تحت تأثیر وراثت قرار دارند ، مانند رنگ پوست ، گروه خونی ، استعداد بلندی یا کوتاهی قد و مانند آنها چنانکه اگر پدر و مادری هر دو بلند قد باشند . کودکان آنها استعداد بلندی قد دارند . نکته مهم این است که رفتار به طور کلی ارثی نیست . آنچه از راه ارث به ما می رسد ، ساختمان بدنی و قابلیت آنها برای واکنش نشان دادن در محیط های گوناگون است . زمانیکه رفتار از ساختمان و نیروهای بدنی مایه می گیرد ، از وراثت پیروی می کند و گرنه تابع یادگیری است . رفتار به طور مستقیم از راه ارث انتقال نمی یابد بلکه در مسیر تکامل فرد ، ادراک و آموخته می شود . آنچه هر کودکی به ارث می برد . ژنهایی هستند که در ساختمان ، رشد و شکل دهی اعضای بدن و طرز کار آنها موثرند . اساس آن هدایت و جهت دهی افراد به سوی مقصدی معین ، آموزش راه و رسم حیات ، اصلاح اخلاق و رفتار است . اساس این روش استفاده از توان مشاهده افراد و ایجاد انگیزه و علاقه در فرد است برای همانند شدن است . این همانند سازی در برگیرنده همه حرکات ، افعال و مواضع آدمی است . 24- الگوها از نظر اسلام چه کسانی هستند ؟1- انبای الهی که بندگان پاک و صالح خدا بودند . 2- عترت رسول الله که نمونه و سمبل آن حضرت علی ع و فاطمه س و حسن ع و حسین ع هستند . 3- بندگان صالح خدا از پدران و مادران شایسته و در خط عبادت خداوند از علما و فقهای شایسته و با تقوا که نگهبان دین ، نگهدار خود در برابر گناهان و آلودگی ها ، مخالفان هوای نفس و مطیع اوامر پروردگار باشند ، و هر انسان شایسته ای که بنده صالح خداوند ، و به دور از گناهان و انحرافات باشند اینان الگوهای نسل هستند . و ما باید از راه و روش آنها تبعیت کنیم. 25- وعظ و موعظه را در چه مواردی به کار می برند ، چهار مورد را شرح دهید برای قیام و حرکت : به این معنی که از خواب غفلت بیدار شویم ، تنبلی وتن پروری را به کناری نهیم ، از جای خود بجنبیم و برای حال و آینده خود حرکتی را آغاز کنیم . برای ادای امانت : می دانیم که در بینش اسلامی همه آنچه را که داریم امانتهایی از خداوند در دست ماست . جان ما ، مال ما ، وجود ما ، قدرت و توانایی های ما و ;. همه سرمایه های خدادادی و به عنوان امانت او در درست ما هستند و ما باید پاسدار این امانت ها و به کار گیرنده آنها در راهی باشیم که صاحب آن امانت از ما خواسته است . ترک گناه و حرام : گاهی موعظه برای آن است آدمی را از فعل حرام و از گناهی باز داریم . اگر فردی را در خط گناه می بینیم باید او را موعظه کنیم تا دست از آن بردارد و خود را جهنمی نسازد . -ترک زور گویی و ستم : که آن نیز یک گناه و عمل حرام است ، و حرمت آن زمانی بیشتر است که آن زور گویی و ستم به اهل خانه ، خویشان و نزدیکان و کلاً به مومنان باشد . 26- واعظ چه کسی باشد بهتر است ؟ بهتر است خود انسان برای خود واعظ باشد . با استفاده از وقایع و جریانات ، با عبرت آموزی ها ، با استفاده ازقرآن ، از کلام حضرت معصومین می توانیم خود را موعظه کنیم . و اگر خواستیم برای دیگران واعظ باشیم لازم است که خود را با ابزار علم ، ایمان ، تقوا ، عمل اسلامی ، و خیر خواهی و اخلاص و صفا و دستداری مردم مجهز کنیم . 27- تشویق داری چه مفهومی دارد ؟تشویقه به معنی به شوق افکندن فرد برای انجام دادن یک رفتار و یا بیان یک سخن است . اساس مسأله این است سعی داریم با زنده کردن آرزو و رغبتی ، با ایجاد روح امید در افرادی برای وصول به یک نعمت ، لذت یا خیر رفاهی ، آنان را به کاری وا داریم که به خیر و صلاح آنها در مورد خواست و نظر ماست . 28- فواید تشویق در تربیت چیست ؟ در تعلیم و تربیت نقش و اثر تشویق به مراتب مهمتر از نقش تنبیه است . کودک و حتی فرد بزرگسال در سایه تشویق بهتر به پیش می رود تا در سایه سلامت ، توبیخ ، کتک زدن و ;. در فواید آن گفته اند : تشویق استعدادهای درونی را بیدار می سازد . سببی برای اعتماد به نفس است ، عامل خوشبینی به زندگی و کار و تحصیل است ، باعث تکرار و تداوم عمل است ، سبب نشاط و شادابی عمل است . سبب نشاط و شادابی عمل است . عامل احساس توانمندی در کار و تلاش است . 29-تشویق به چه صورتهایی است ؟ تشویق کلامی مثل مرحبا و آفرین گفتن به صورت جایزه دادن به صورت نزدیک کردن به خود ، فرد را در نظر خود نشاندن ، به احترامش از جای برخاستن به صورت دادن مقام و رتبت به فرد ، مثلاً در مدرسه او را مسوول کلاس کردن 30- تشویق باید بر اساس چه شرایطی باشد ؟تشویق باید به تناسب جنس باشد تشوق باید به تناسب حالات و نیازمندی ها باشند . تشویق باید به تناسب میزان کار و فعالیت و به تناسب استحقاق باشد . تشویق ما باید در حد و مرزی باشد که بعداً اگر کار بهتری انجام داد بتوانیم بر مقدار و میزان آن بیفزائیم . 31- برای تشویق چه ضوابطی را باید در نظر داشت ؟ علت تشویق برای او روشن باشد ، به موقع و به هنگام صورت گیرد ، از سوی کسی عرضه شود ، که مورد علاقه و احترام اوست ، گاهی در حضور جمع باشد تا در او اثر بیشتری داشته باشد ، تشویق گاه به گاه باشد نه همیشه و پی در پی که در آن صورت اثر تشویق از میان می رود ، تشویق برای کارهای عالی و ممتاز باشد ، از تأیید درونی برخوردار باشد ، فرد معنی و مفهوم و لذت آن را لمس کند ، اعمال تشویق همراه با ابزار بیان و احساس باشد . 32- در تشویق از چه اموری باید پرهیز کرد ؟تشویق ما نباید فرد را به غرور و خود بینی بکشاند ، و یا تشویق یکی مایه تحقیر دیگری نشود . تشویق برای زیبایی صورت که امری خدادادی است روا نیست . تشویق را برای کارهایی باید انجام داد که او در آن تلاش و فعالیتی کرده و چیزی را کسب نموده است . تشویق شما به اندازه ای نباشد که او احساس کند دیگر مسوولیتی ندارد و یا به خود رها شده است . تشویق شما به اندازه ای نباشد که او احساس کند دیگر مسئوولیتی ندارد و یا به خود رها شده است . 33- چرا باید برای انسان ها تنبیه باشد ؟فطرت انسان پاک دارای رنگ و هوای الهی است . ولی در او تمایل به شر و خواسته ها یی است که اگر نتواند بدانها دست یابد ممکن است از غیر طریق مشروع وارد آن شده و تن به گناه و فساد دهد . شک نیست که هدایت ها و ارشادات والدین ، و خیر خواهی ها و نصایح معلمان و مربیان عامل خوبی برای سالم داری او و نیز در مواردی کنترل و مراقبت از او است . و اگر این نصایح کار ساز نبود ناگریز باید از روش تنبیه استفاده کرد . 34- مراحل تنبیه کدامند ؟مرحله آگاه کردن :کودک بداند و در یابد چه کارهایی خوب یا بد است . مرحله تذکر : اگر فردی آگاهانه خطایی و گناهی مرتکب شد سعی بر این است از راه تذکر و یاد آوری او را آگاه کرد . مرحله اخطار : اگر تذکرات چند بار اتفاق افتاده و موثر واقع نشوند ، سعی شود به او اخطار کنند و به او بفهمانند . مرحله تحکم : غرض این است که فردی را به جبر از عملی باز داریم و یا او را به عملی وادار کنیم . مرحله توبیخ : در برخی از موارد با ذکر کلمات درشت و اهانت آمیز ممکن است و او را به کاری وادار کرده و یا از کاری باز داریم . مرحله ملامت : غرض سرزنش است و این به هنگامی است که مراحل قبلی در او موثر نباشد . مرحله قهر : بریدن پیوند عاطفی از یک فرد را قهر گویند . مرحله تهدید : در اینجا به تناسب سن و ظرفیت روحی کودک او را تهدید خواهیم کرد . مرحله زدن : در آخرین مرحله از زدن استفاده می کنیم . اما زدن شرایطی دارد و هر کسی حق ندارد کودک را بزند . 35- محبت به چه معناست ؟ عبارت است از این که رحمت خود را بر فردی گسترده کنیم و به سوی او بکشانیم . همه انسانها در هر وضع و شرایطی که باشند دوست دارند محبوب و مورد علاقه دیگران باشند . رابطه ای عمیق از انس و صفا بین او و دیگری برقرار باشد و در سایه آن احساس آرامش و لذت نمایند . 36- بین محبت و تبعیت چه رابطه ای است ؟ یعنی هر انسانی در خط پیروی از راه و روش کسی است که محبوب اوست . دوستداری خدا سبب پیروی و دنباله گیری راه و دستور او می شود . 37- بین محبت و هدایت چه رابطه ای است ؟ یعنی دوستی هر کسی سبب می شود که آدمی راه و روش او را پیدا کرده و خود را در حفظ هدایت او قرار دهد . 38- بین محبت و اصلاح چه رابطه ای است ؟ محبت به فردی سبب می شود که او تذکرات محبوب را در اصلاح عیوب خود بپزیرد و خود را در همان خط و طریقی قرار دهد که اومی خواهد . ویژگیهای نظام تعلیم و تربیت 1- نظم و نظام را تعریف کنید . چند مداد کودک و بزرگ را به تربیت قد در کنار یکدیگر چیده اید . شما در واقع آنها را نظم داده اید . در خانه خود هر چیز را در جای خود قرار می دهید . مثلاً جای کفش ، لباس ، کتاب ، و ;. معین است در این صورت شما در زندگی خود نظم را رعایت کرده اید . نظام شامل مجموعه ای متناسب ومرکب از نظم ها و قاعده هاست . 2- اسلام دارای چه نظاماتی است بیان کنید ؟ اسلام دارای نظام سیاسی است و در سایه آن روابط متقابل مردم را با دولت تعیین می کند . دارای نظام اقتصادی است ودر آن روابط کار و تولید و ضوابط مالکیت و مصرف را معین می کند. دارای نظام اجتماعی است ودر آن برای خانواده ، اخلاق ، قضاوت ، حقوق ، ضابطه و نظمی را اعلام کرده ، و داری نظام تربیتی است ودر آن برای شکوفایی استعدادها ، رشد و تعالی بشر ، ساختن و به عمل آوردن افراد ، قواعد و دستورانی را معین فرموده است . 3- منبع قواعد و نظامات اسلامی چیست ؟ منبع این قواعد و نظامات قرآن است که پدی آمده از جانب خدا و از طریق وحی است . راه و روش آن برگرفته از سنت رسول الله و ائمه معصومین ع است و در راه اجرا و عمل از ره آورد و عقل و تجارب صاحبنظران و یافته های روز نیز بهره می گیرد . 4- نظام تربیتی اسلام الهی است نظام تربیتی اسلام دارای جنبه الهی است . یعنی رنگ و هوای خدایی دارد و از جانب آفریدگار بشر ، برای او معین شده ، همان آفریدگاری که دانای اسرار و تواناست و آفرینش و کارگردانی آن را بر عهده دارد . بر این اساس این نظام با نظامات بشر ساخته ونظامات پدید آمده از سوی فلاسفه و دانشمندان ، و هم با نظاماتی که قائل به خالق و آفریدگاری برای جهان نیستند ، کاملاً متفاوت است . نظامات ترتبیتی دیگری ممکن است وجود داشته باشند که آنها نیز الهی به حساب آیند مثل نظام تربیتی یهود ، یا نظام تربیتی مسحیت . ولی نظام اسلام با آنها نیز متفاوت است زیرا اولاً دست تحریف و جابه جایی و تغییر در قرآن ما دخالت نداشته و احکام را وارونه نکرده است و ثانیاً اسلام دین کاملی است و پس از یهود و مسیحیت پدید آمده و خداوند به علت رشد و تکامل اندیشه ها و لیاقت انسان به حفظ و نگهداری میراث دینی و فرهنگی آن را دین خاتم قرار داده و تا روز قیامت باید قادر به اداره بشر و تأمین سعادت او باشد . 5- نظام تربیتی اسلام توحیدی و اسلامی است به این معنی که برای خلق و امر ، یا آفرینش و کارگردانی ، یک خدا قائلیم و خط ثثلیت ( سه خدایی ) یا ثنویت ( دوگانه پرستی ) در اندیشه های تربیتی اسلام مردود است . 6- نظام تربیتی اسلام اسلامی است ما به دنبال آن خدا و الهی هستیم که اسلام معرف آن است و صفاتی که برای خدا قائلیم بر اساس و صفی است که قرآن و نسبت از آن سخن گفته اند . خدای ما واحد واحد ، علیم و خبیر ، سمیع و بصیر ، قادر و مرید و مدرک وحی و صمد و سرمد است . 7- نظام تربیتی اسلام فطری است یعنی الله و معبودی که برای ما تربیتی معین کرده ، همان الله و خالقی است که ما را آفریده و فطرت ما را پدید آورده است . فطرت نیرویی در عمق وجود ماست که پیچیده و مرموز است و ما را به سوی حقیقت دوستی ، عدالت خواهی ، زیبایی ، آزادی طلبی و ;. سوق می دهد . 8- نظام تربیتی اسلام معنوی استیعنی نظام الهی تربیت در اسلام تنها به مادیات عنایت ندارد که معنویت نیز رکنی از ارکان حیات انسانی است . در همه امور ، در همه رفتار و گفتار و کردار باید خدا مورد نظر باشد . در همه اعمال که در اسلام رنگ و هوای عبادت دارد باید مقصد رضای خداوند باشد . 9- نظام تربیتی اسلام جاودانه است بالاخره نظام الهی ، نظامی جاودانه است ، زیرا از سوی خداوند بر پیامبر ما نازل شده که او خاتم پیامبران است . به فرموده قرآن و به اعتقاد همه مسلمین پس از او پیامبری نخواهد آمد . پس از او پیامبری نخواهد آمد . پس حکم اسلام ، دستورات قرآن ، جهت دهی های سنت اسلامی برای همیشه تا قیام قیامت برای بشریت جاری خواهد بود . 10- دین را تعریف کنید . مجموعه قواعد و مقررات ، تعالیم و احکامی است که از جانب خدا برای هدایت بشر به زندگی سعادتمندانه فرستاده شده است . 11- خداوند چند گونه هدایت قرار داده است ؟ یکی راهنمایی ذاتی و سرشتی که خاص انسان نیست ؛ گیاه و حیوان وحتی ذرات عالم وجود نیز از آن بهره مند . اینکه انسان ، حیوان و گیاه رشد می کنند ، خود نمونه ای از هدایت ذاتی و تکوینی است . دیگر هدایت تشریعی است که آن مخصوص انسان است و اساس آن دین است که خداوند برای راهنمایی بشر به خوب زیستن و نیکو ادای وظیفه کردن ، پیامبرانی را برای افراد عاقل اعزام داشته تا راه و روش زندگی را به او بیاموزد . 12- هادیان در نظام تربیتی اسلامی چه کسانی هستند ؟خداوند که خالق و آفریدگار بشر است ، هادی و راهنمای او به زندگی سعادتمندانه و خط صواب است . پیامبران الهی نیز برای هدایت بشر آمده اند . معلمانی بی فرد و بی منت که دستور کار و هدایت خود را از خدا گرفته و آن را به امت خویش ابلاغ نموده اند . قرآنی که امروز در دست ماست ، از جانب خدا و برای هدایت مردم نازل شده است . در نظام تربیتی اسلام معلمان و مربیان ، پدران و مادران ، و واعظان و دانایان ، دعوت کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر ، در واقع هادیان و راهنمایان افرادند . فطرت بشر ، هادی او به سوی خیر ، صداقت پاکی ، عدالت و تقوی است . 13- نظام تربیتی اسلام پویا ست پویا به مفهوم رفتن ، حرکت کردن ، دویدن و شتاب کردن است و نیز حرکت توأم با چالاکی است . و وقتی صفت پویا را درباره کسی به کار می بریم غرض آن است که او ایستا و متوقف نیست ، پیوسته در حرکت و تلاش برای یافتن بدست آوردن و راه رسم جدید را شناختن است . 14- امام علی ع فرموده به گوینده ننگرید بلکه به گفتار بنگرید این سخن خود حکایت از پویایی دارد . می خواهد بگوید درباره سخن بیندیشد و جوانب و ابعاد آن را خوب در نظر آورید . 15- حکمت یعنی چه ؟ حکمت شامل دانش استوار ، فهم و سخن محکم است در بینش اسلامی گمشده مومن است و هر کس که آن را یافت مالک و صاحب آن می گردد . و بر این اساس باید به جستجوی حکمت رفت و آمد آن را بدست آورد . 16- عقل در اسلام دارای چه ارزش و بهایی است ؟ عقل از نظر اسلام ، پایه و مایه پذیرش ها ، طردها ، راهنمای آدمی به سوی سعادت و وادارنده آدمی به طی طریق در راهی است که فرجام آن خیرو نجات است .این عقل ماست که ما را وا می دارد بپذیریم و باور کنیم که جهان را صانعی است که همان خدای بزرگ است . 17- کار عقل در زمینه کلیات و جزئیات امور چیست ؟ کار عقل ادراک کلیات است . در درک مسائل جزئی و جنبی همیشه نمی تواند رأی و نظر دهد . مثلاً عقل حکم می کند که باید جهان را آفریدگاری باشد ، انسان باید خالقی داشته باشد ، انسان در این جهان بدون تکلیف و مسئوولیت نیست . اگر مسئولیتی و تکلیفی باشد که حساب و کتابی لازم است . 18- اسلام یک آیین انقلابی است اسلام یک مذهب و یک آیین انقلابی است و به گفته یکی از بزرگان جهان اسلام محال است اسلام وارد ذهن و اندیشه ای شود و در آن دگر گونی انقلاب پدید نیاورد . و شما نمونه ها و موارد آن در صدر اسلام و در زمان شخص پیامبر ص و پس از او در عصر خلفا و امامان معصوم می بینید . 19- اسلام در زندگی اجتماعی مردم چه تحول بنیادی پدید آورد ؟نظام تربیتی اسلام در ای عرصه نیز تحولی بنیادی پدید آورد . خانواده را مقدس معرفی کرد و برای تشکیل آن سفارش و توصیه بسیار کرد . زن و شوهر را در دست یکدیگر چون امانت خدایی معرفی کرد و با همین نیت و اندیشه دست شان را در دست یکدیگر قرار داد . 20- نظام تربیتی اسلام در عرصه اقتصادی چه تحولی پدید آورد ؟نظام تربیتی اسلام در جنبه های اقتصادی نیز انقلاب و تحول بنیادی پدید آورد کار و تولید مشروع را امری مقدس و وظیفه ای همگانی معرفی کرد ، مالکیت در آمد را محترم و مقدس شمرد و مردم را بر مال خود مسلط دانست . مصرف را تحت ضابطه قرار داد آنچنان که مصرف ها در عین مشروعیت منبع ، از اسراف و زیاده روی دور و برکنار باشد ، در آن تبذیر به معنی ریخت و پاش نباشد . 21- نظام تربیتی اسلام تزکیه را بر تعلیم مقدم کرد یعنی شرف رابر کسب مدرکو عنوان تحصیلی تقدم دارد . اگر امر زندگی و تحصیل انسان بین دو مسأله دایر باشد . با مدرسه رفتن و کسب معلومات ولی به بهای از دست دادن شرافت وعفت و تقوا ، و یا سالم ماندن شرافت و عفت و تقوای آدمی ولی به بهای عدم کسب علم و مدرک تحصیلی . نظام تربیتی اسلام افراد را چنان تربیت می کند که برای شرف و تقوای خود بهای برتری قائل باشند . و در سطوح بالای علم و تحصیل نخست خود را از آلودگی ها و مفاسد برهانند و خویش را تزکیه کنند ، و آنگاه به کسب علم بپردازند که علم همیشه چون اسلحه و چراغ است و چون به دست نا اهل افتد خطر آفرین خواهد شد . همگانی بودن تعلیم و تربیت 1- نظام تربیتی اسلام دارای جنبه همگانی است تعالیم و احکام نظام تربیتی اسلام برای همه انسانهایی است که در کران تا کران جهان زندگی می کنند و برای همه افراد تا روز انقراض نسل بشر است . دینی است خاتم ، که پس از آن آیین دیگری از سوی پروردگار برای انسانها نمی آید . این تعالیم و دستور العمل ها دارای جامعیت و کمالند و هم دارای جنبه ظرافت ، رشد و زایندگی هستند . برای همه جنبه ها و ابعاد زندگی آدمی برنامه و دستور العمل دارند و هم برای امور انسان در زندگی ، شامل جنبه های مربوط به حکومت و اقتصاد ، اجتماع و فرهنگ ، قضاوت و اخلاق . 2- برنامه تربیتی اسلام چه ساعات از عمر ما را شامل است ؟ صبحگاهان از همان لحظه اول که از خواب بیدار می شویم و هوشیار می گردیم برای ما راهنمایی و برنامه دارد ، تا زمانیکه برنامه دارد ، تا زمان صبحانه خوردن ما ، لباس پوشیدن ما ، از خانه خارج شدن ما ، به سر کار رفتن ما ، نحوه کارو تولید ما ، معاشرت و برخورد ما با مردم ، بازگشت به خانه ، معاشرت ما با اهل خانه ، عبادت ما ، خواب و استراحت ما ، مصرف ما ، ذخیره ما ، ذکر و زمزمه های ما ، کیفیت خفتن ما و ;.. 3- خدای اسلام و رابطه او را با انسان معرفی کنید . خدای اسلام هیچگاه دور از دسترس نیست ، و دمی هم از ما غافل نیست . هر آنگاه او را بخوانیم سخن ما را می شنود و هر عملی که انجام دهیم ما را می بیند و این مسأله ای نیست که خاص فردی و یا جمعی معین باشد . همگان در چنین وضع و شرایطی هستند و این مسأله ای نیست که خاص فردی و یا جمعی باشد . 4- کلیات تعالیم اسلامی شامل همه افراد است هر فردی از افراد بشر ، در هر نقطه ومنطقه ای که زندگی کند ، در هر وضع و موقعیتی که باشد ، در هر سنی که زندگی را در آن بگذراند ، می تواند تحت پوشش نظام تربیتی اسلام قرار گیرد . درست است که تعداد افراد در جامعه بسیارند ، و هر فردی برای خود دنیای ویژه است ولی در پیشگاه خداوند برای هر انسانی دفتری جداگانه و پرونده ای خاص است و آدمی در عین بهره گیری از کلیات مربوط به نظام تربیتی اسلام ،از جنبه های مربوط به شرایط اختصاصی بهره می گیرد . 5- مراحل تربیت در اسلام شامل چه قسمت هایی است ؟ شامل سه مرحله عمده است . 1- هفت سال اول عمر را دوره سیادت (آقایی ) یا دوران حریت (آزادی ) نامگذاری کرده اند . 2- هفت سال دوم را دوره عبودیت نام گذارده اند . 3- هفت سال سوم دوران وزارت نام دارد . غرض آن است که آدمی در آن سن و سال باید ملازم و همراه باشد . 6- در هفت سال اول عمر چه اصولی باید مورد نظر باشند ؟– اصل مراقبت و پاسداری از کودک ، بدان خاطر که او به رعایت مصالح خویش آگاه نیست . – اصل توسعه خود شناسی و آگاهی افراز ابعاد وجودی و به کارگیری مناسب اعضاء و حواس – اصل توسعه جهان شناسی و آشنایی او با پدیده های جمادی ، گیاهی ، جانوری ، مایعات – اصل خداشناسی و توجه دادن او به خالقیت و رازقیت وشاهد بودن خداوند در امور – اصل آشنایی با مسئوولیت در برابر والدین ، مردم ، پدیده ها ، و در نهایت پروردگار 7- برای هفت سال اول عمر چه برنامه هایی مورد نظر است ؟برنامه های بهداشتی : شامل نظافت ، شتشوی دست و صورت و ;. برنامه های معاشرتی : شامل طرز برخورد با پدر ، مادر ، اعضای خانواده ;. برنامه های ایمنی : مثل عدم خطر آفرینی با چاقو ، کبریت برنامه های مربوط به ایمنی در خیابان برنامه های دینی 8- اساس تربیت در 7 سال دوم عمر کدام است ؟ – رشد و پرورش تن ، توسعه مهارت های بدنی ، آموزش شیوه های حفظ سلامت ، ایجاد عادات بهداشتی – رشد و پرورش ذهن ، پرورش تفکر و توسعه ، گسترش استدلال ، پرورش حافظه و بازشناسی و تشخیص – رشد و پرورش عاطفه ، اصلاح ترس های موهوم ، تعدیل خشم ، جهت داری عواطف ، علاقه مندی به یادگیری – رشد و پرورش روان ، توسعه وجدان ، میل به حقیقت جویی ، به کار گیری از آزادی های مشروع و مشروط – اصلاح و توسعه رفتار تکلمی ، تقویت زبان و ادبیات ، آموزش خواندن و نوشتن ، توسعه توان تفهیم و تفاهم 9-اساس تربیت در 7 سال سوم عمر را شرح دهید – زمینه سازی و هشدار دهی برای داشتن تعادل روانی ، تعدیل تمایلات ، ارضای متعادل هوسها – آشنا کردن به اسرار طبیعت و کشف روابط انسان با طبیعت و کیفیت بهره گیری و استخدام آنها – توجه دادن به اخلاق و پاکی و فضیلت و زمینه سازی برای انطباق با ارزش ها و داشتن رفتاری اخلاقی -توجه دادن به ارزشهای دینی و ایجد فهم و عادت به رعایت تعالیم و موازین آن و پای بندی به مذهب – آموزش مفاهیم روابط و ارتباطات بین المللی و اهمیت آن و علاقه مندی به استقلال و عدم وابستگی 10- آیا تربیت در دیگر مراحل عمر هم وجود دارد ؟ تربیت همگانی در اسلام دیگر مراحل عمر را نیز در بر می گیرد . آدمی پس از گذر از دوران کودکی و نوجوانی ، به مرحله جوانی و پس به مراحل میانسالی ، بزرگسالی و پیری و سالمندی می رسد و چنان نیست که در آن مراحل از تربیت بی نیاز باشد . اصولاً یکی از مرزهای بعثت انبیاء برای همه افراد در سنین مختلف این است که انسانها در هر سن و سالی و درهر مرحله ای از عمر که باشند باز هم نیاز به تربیت مداوم و پی در پی دارند . 11- اصل باز سازی و سازندگی را شرح دهید ؟ اصل باز سازی و دوباره سازی شخصیت ، به این معنی که اگر در مسیر زندگی از خط صواب دور منحرف شده دوباره از راه استغفار و توبه و شتسوی گناهان خویش را در خط صواب قرار دهد . اگر نارسایی و نقصی در کار و برنامه زندگی اوست آن را اصلاح و ترمیم کند . 12- معلمان این راه چه کسانی هستند ؟ در طریق تربیتی همگانی و حرکتی عام به سوی مقصود ما را به معلمانی نیاز است که بدون اشاره و همراهی آنها نمی توان به سوی مقصد حرکت کرد . ما به دنیا آمدیم در حالیکه از نظامات و از راز ورمزهای این جهان خبر نداشتیم . خدای مهربان وسایل و ابزار شناساگر را در اختیار ما قرار داده که همان چشم و گوش و دیگر حواس و نیر فهم و عقل و توان درک است و نیز مربی و معلمی برای ما معین کرد که به شرایط و اوضاع این جهان پیش از تولد ما آگاه بوده و توانسته است ما را راهنمایی کند . 13- معلم را از نظر اسلام چه وظایفی است ؟ – تعلیم که در آن آموزشهای گوناگون از قرآن ، از دانشها ، از تاریخ و کلاً دستور العمل زندگی صورت می گیرد . – تزکیه به معنی پیراستن آدمی از عوامل فساد و انحراف و آراستن او به فضایل و پاکی ها – رهایی از همه عوامل و شرایط که آدمی را در بند می کنند و سد راه رشد و پیشرفت او هستند. – امامت به معنی رهبری و الگویی که افراد از راه و رسم وعمل والدین و مربیان درس می گیرند . – رسالت و در آن انجام وظیفه دعوت به پاکی ها ، ابلاغ حق و قیام آموزی در انجام وظایف – مراقبت و نظارت و نصیحت و وعظ و امر به معروف و نهی از منکر – حرکت بخشی به سوی مقصد و هدف الهی و عبودیت که رمز آفرینش است . عوامل موثر در تربیت 1- وراثت را تعریف کنید ؟ عبارتاست از انتقال یا سرایت پاره ای از صفات و خصایص والدین و اجداد به کودک از طریق نطفه که بعدها همین نطفه به انسانی تبدیل می شود و بر این اساس کودکی که به دنیا می آید ، دارای صفات و خصایصی از پدر و مادر و اجداد پدری ، و نیز ویژگی هایی از مادر و اجداد مادری است و اینگونه صفات را صفات ارثی می خوانند . 2- صفاتی که از طریق وراثت به فرزندان منتقل می شود را نام ببرید ؟ 1- صفات مربوط به نوع 2- صفات مربوط به جنبه های فیزیولوژیک یا جنبه های وظایف ….. 3- صفات مرضی 4- صفات مربوط به جنبه های هوشی و روانی 3- صفات نوعی را که از طریق وراثت منتقل می شوند ، شرح دهید ؟ مثلاً از حیوانی چون آهو به دنیا می آیدکه از نظر شکل و صورت و قیافه با دیگر آهوان همانند است . از نسل انسان نیز آدمی به وجود می آید که از نظر شکل و صورت و قیافه با گوسفند و شتر و کلاغ متفاوت است . هر پدیده ای در حین ولادت و رشد دارای صفات نوعی خویش است و انتقال این صفات از طریق وارثت است . 4- صفات فیزیولوژیک که از طریق وراثت منتقل می شوند کدامند ؟اینگونه صفات نیز از طریق وراثت به نسل بعد سرایت می کند . مثل وضع گردش خون افراد انسانی که با سیستم گردش خوب کبوتر متفاوت است . فشار خون ، طرز کار قلب ، طرز کار غده ها ، معده و روده ، طول عمر ، رنگ پوست ، ضربان قلب ، درجه حرارت بدن ، وضع بلوغ انسان و حیوان با دیگران فرق دارد . 5- چه صفات مرضی از طریق وراثت منتقل می شوند ؟پاره ای از بیماری ها هستند که از راه نطفه و از طریق وراثت به نسل بعد سرایت می کند . مثل مرض قند ، بیماری سفلیس ، بیماری های قلبی ، شب ادراری ، ریزش سریع و …. 6- صفات مربوط به جنبه های روانی و هوشی را که از طریق وراثت منتقل می شوند معرفی کنید ؟ تحقیقات علمی نشان داده اند پاره ای از این صفات نیز از طریق وراثت و از کانال نطفه منتقل می شوند . به عنوان مثال فرزندانی که به دنیا می آیند ، از نظر هوشی تقریباً معدلی از هوش پدر و مادر را دارند . معمولاً از پدران و مادران باهوش فرزندانی باهوش و از پدران و مادران کم هوش غالباً فرزندان کم هوش به دنیا می آیند . و کسی را که به علیت پدر و مادر سیاه پوست ، با رنگ پوستی خاصی به دنیا آمده نمی توان سفید پوست کرد . 7- غرض از محیط در تربیت چیست ؟غرض از محیط عوامل و شرایطی است که آدمی را در خود غوطه ور ساخته و یا به گونه ای او را تحت تأثیر قرار می دهد . مثلاً محیط رحم مادریک محیط است . زیرا طفل را در خود شناور کرده و هوا هم یک محیط است زیرا ما در خود غرفه ساخته است . 8- محیط رحم چه تأثیری در چنین می گذارد ؟به حجم رحم و شرایط لگن که محیط رشد وپرورش جنین است و کمی با زیادی آن حجم ، در جنین موثر است . – فشار رحم از نظر هورمونها و مواد شیمیایی تولید شده به علت حاملگی و امتزاج خونها -غذای مادر در دوران حمل از نظر سلامت یا مسومیت ، حجم غذا که برای زنان باردار باید کم حجم و از نظر قدرت باید نیروزا باشد مثل گوشت ، خرما ، کره ;.. – بیماری مادر در دوران حمل که اثراتی بر روی جنین دارد مثل تب های شدید – دوای مادر در دوران حمل به ویژه داروهای مسکن که اثری منفی و مسموم کننده بر جنین می گذارند . 9- چه عواملی و شرایطی از خانواده در کودک موثرند ؟– وضع اخلاقی و انضباطی والدین در کودک موثر است . پدر ومادری که درباره فرزندان انضباطی اندیشیده و رفتاری بر اساس ضوابط و اخلاق اسلامی پیاده می کنند ، در فرزندان خود تأثیری خاص دارند . – شرایط فکری و فرهنگی والدین نیز در تربیت نسل جداً موثر است . – شرایط اجتماعی خانواده هم در تربیت فرزندان موثر است . 10- به نظر شما نقش پدر در تربیت کودک بیشتر موثر است یا نقش مادر ؟ نقش مادر به مراتب مهم تر و موثرتر از نقش پدر است . زیرا : – طفل تا مدت 9 ماه در رحم مادر بوده و با او رابطه ای خوبی داشته است . – کودک تا دو سال در دامان مادر بوده و از شیر او نوشیده است . – در شبانه روز بیشترین مدت ارتباط را مادر با فرزندان خود دارد نه پدر – کودک از نظر انس و معاشرت با مادر مأنوس تر است تا با پدر 11- اعضای خانواده چه کسانی هستند ؟ اعضای خانواده شامل هر کسی است که در خانواده باکودک زندگی می کند ولی پدر یا مادر او نیست و شامل : برادران و خواهران – پدر بزرگ و مادر بزرگ – دیگر افراد خانواده – خویشان و بستگان . 12- خویشان و بستگان چه نقش و تأثیری در کودک می گذارند ؟غرض از خویشان و بستگان ، آنهایی هستند که در خانه کودک با او نشیند ، بلکه در خانه خود زندگی می کنند ، ولی با خانواده کودک آمد و شد و با طفل ارتباط دارند . مثل خاله ، عمه ، دائی ، فرزندان آنها ، تجارت علمی نشان می دهند که نقش این گروه در موادی وسیع تر و موثر تر از نقش پدر و مادر است . چه بسیارند کودکانی که پدر و مادر آنها افرادی درست و صالح بوده اند ولی کودکان به علت ارتباط دائم و وابستگی با خویشان و بستگان فاسد خود سر از انحراف در آورده و راه و رسم آنها را پذیرا شده اند . 13- گروه معاشران چه نقش و تأثیری در کودک می گذارند ؟از عوامل محیطی موثر در تربیت گروه معاشران هستند یا گروه همسالان ، یعنی افرادی قرین ، نظیر و همتا در آنها هستند که با هم دوستی ، معاشرت و بازی دارند و هم راز و همدم یکدیگر به حساب آمده و جرگه اجتاعی را تشکیل می دهند . گروه معاشران نقش فوق العاده و سرنوشت سازی در زندگی یکدیگر دارند . گروه معاشرت در سه مورد نقش و اثری بیش از پدر و مادر دارند : الف ) زمانیکه خانواده از منطقه ای به منطقه دیگر کوچ کرده اند در آن صورت فرزندان در محیط جدید پذیرایی فرهنگ جدیدند . ب ) در موردی که فرزندان در مرز سنی بلوغ قرار گرفته اند و در آن هنگام برای بیان رازها در مرزهای مربوط به آن بیش از آنکه به والدین و مربیان روی آورند به سوی دوستان روی می آورند . ج ) زمانیکه وضع و محیط خانه آشقته و نابسامان باشد و پدر و مادر کودک با هم درگیری و اختلاف داشته باشند در آن صورت کودکان به سوی دوستان بیشتر روی می آورند . و با آنها بیشتر درد و دل و معاشرت دارند . 13- چه چیز معلم در شاگردان موثر است ؟ – سر و وضع ظاهر و آراستگی ها و نظافت و آرایش معلم ورسیدگی های عادی و افراطی خود. -نظم اداری و وقت شناسی و پای بندی معلم و مربی به رعایت ضوابط و مقررات مدرسه و جامعه – الگوی عملی بودن او یعنی آنچه را که او به شاگردان می آموزد و دستور اجرای آن را می دهد ،خود نمونه و سمبل باشد . – اخلاق و معاشرت و پای بندی معلم به آداب و سنن ، خیر خواهی و انس و صفا و صمیمت او. -همدلی وهمرازی معلم در جهت خیر خواهی ها و حل مشکلات شاگردان ، و احیاناً دیگر افراد جامعه . 14- مردم جامعه چه کسانی هستند و چه تأثیری در کودک دارند ؟کسانی هستند که در سازندگی و یا ویرانی بنای اخلاق کودکان و نوجوانان موثر هستند . ما موجودی اجتماعی هستیم و در جامعه با مردم زندگی می کنیم ، از آنان تأثیر می گیریم و در مواردی در آنان تأثیر می گذاریم جامعه شامل گروهی از زن و مرد و پیر و جوان است که دارای وحدت در فکر و خط و رویه ای روشن است . 15- مسئولان اجرایی چه کسانی هستند و چه تأثیری در کودک دارند ؟ غرض از آنها کسانی هستند که در مقامات اجرایی جامعه نقشی اساسی دارند ، مثل وزرا، رؤسای ادارات بخشداران ، پلیس ومأموران انتظامی و هر کسی که در پست فرماندهی و رهبری کشور یا یک منطقه است . نقش و تأثیر آنها در اصلاح یا فساد یک کشور اندک نیست . اگر رهبران جامعه افرادی پاک و سالم و در خط صواب باشند ، مردم نیز بیش یا کم همان راه و روش اصیل شناخته شده مملکت و شیوه پای بندی به ضوابط قانونی را در پیش می گیرند و بر عکس اگر اینان در خط فساد و آلودگی و گناه و یا در خط طاغوت باشند مردم نیز همان راه و خط را در پیش خواهند گرفت . 16- شیطان کیست ؟ و چه تأثیری در صلاح و فساد ما دارد ؟ بر اساس بیان قرآن ، شیطان آفریده ای از خدا و خلقتی از خلقتهای اوست و از گروه جنیان است خواستار آن شد که تا قیامت زنده بماند و به عزت خدا سوگند یاد کرد که نسل آدم را گمراه سازد و راه رشد را بر او ببندد . 17- فرشتگان که هستند ؟ خدا آفریده های دیگری نیز دارد که از جمله آنها فرشتگانند که مأموران الهی در کارگردانی نظام و برخی در رابطه با انسانند . برخی فرشته وحی اند که پیام را از جانب خدا برای پیامبران می آورند . برخی مراقب و همراه آدمی و حسابرس و ثبت کننده اعمالند . برخی مأمور باد و بارانند و عده ای مأمور ستاندن جان انسان در حین مرگ 18- در جهان چه نظاماتی حکومت دارند ؟ – نظام عمل و عکس العمل ، اگر ستم کنی ستم خواهی دید ، اگر سیلی بزنی سیلی خواهی خورد – نظام امید که پیان شب سیه سفید است ، پس از هر دشواری آسانی خواهد آمد . – نظام اسراف و فقر ، فرجام اسراف و زیاده روی فقر و محرومیت است . – نظام عزت و ذلت ، یعنی هر کس زمینه را برای عزت و آبرومندی خود فراهم سازد ، عزیر خواهد شد و هر کس زمینه را برای ذلت و بدبرختی خود فراهم سازد ، ذلیل خواهد شد . – نظام مرگ و حساب ، آدمی اگر هزاران سال هم زنده بماند سرانجام باید بمیرد وپس از مرگ از او می پرسند که چه کردی ؟ و او باید حساب اعمالش را ذره ذره پس دهد . 19- خود انسان در خودش چه نقش و تأثیری دارد ؟ آدمی خود تحت تأثیر خواسته ها ، تصمیم ها و باورهای خویش است . خود می تواند در سرنوشت سازی خویش موثر باشد . برای خد عزت و شوکت و سربلندی پدید آورد و یا سبب برای بدبختی ، سقوط و تیره روزی خود باشد . نقش خواست و اراده آدمی را در سازندگی یا ویرانی خویش نباید نادیده گرفت . آنجا که بتواند خواسته خود را براساس فرمان خدا تطابق دهد ، و آنجا که انسان از روی درک و فهم و حساب چیزی را بخواهد و بالاخره آنجا که این خواست را با نیروی ایمان همراه کند ، همه چیز در خط درست و صواب به پیش خواهد رفت . 20- غرض از شرایط شخصی در تربیت چیست ؟ یعنی شرایطی که به خود ما و وضعیت ما مربوط می شوند و از آن جمله اند شرایط جسمی و بدنی ما از نظر پیشرسی ولادت که خود سبب آمادگی برای آسیب پذیریها و داشتن حالات بیمار گونه و در نتیجه بدبینی نسبت به خود و زندگی ، نق زدن ها و ترشرویی های مداوم است . سلامت و بیماری کودک که برخی از آنها مزمن و گرفتار کننده اند و طفل را نیازمند به پرستار می سازند . 21- غرض از شرایط مربوط به جامعه در تربیت چیست ؟ ازعوامل و شرایط موثر در تربیت و رفتار ما شرایط مربوط به جامعه و امور اجتماعی است که آدمی از تأثیرات و نفوذ آنها دور و برکنار نیست . این شرایط می تواند عامل سلامت یا بیماری فرد ، سازنده خلق و خوی آدمی و یا عامل اسارت و پای بندی او باشند. از نظر اسلامی جامعه دارای نقش مثبت یا منفی و گاهی عامل کفر افراد است امور جامعه به چهار صورت است : 1- شرایط فرهنگی جامعه 2- شرایط اجتماعی جامعه 3- شرایط سیاسی جامعه 4- شرایط اقتصادی جامعه 22- نقش و تأثیر فقر و غنا در تربیت افراد کدام است ؟عامل فقر برای آنها که تمرین و تحمل آن را ندارند ، سبب شکست روحیه و گاهی سبب کفر است . گاهی فقر و نداری سبب می شود که آدمی در شهر و کشور خو غریب باشد ، فقر ممکن است انسان تیز هوش را از بیان رأی و نظرات خود باز دارد .مگر آنکه این فرد طوری تربیت شود که دارای عزت نفس باشد . عامل غنا نیز موجب برازندگی است . به شرط آنکه آدمی ظرفیت آن را داشته باشد . و گرنه گاهی غنا سبب غرور است و یا سبب بزرگ فروشی ، خودخواهی و خود پرستی . اهداف تربیت 1- معنی و مفهوم هدف را بیان کنید ؟ هدف ، مطلوب و خواستی است که آدمی دارد ، نقطه نهایتی است که تلاش و سرمایه گذاری آدمی متوجه آن است و یا هدف آن غایت و نهایتی است که آدمی آن را تصور دارد و در حرکت خویش آن را در برابر دیدگانش قرار می دهد و رفتار و عملش را برای رسیدن به آن منظم می نماید . 2- بین هدف و استرالژی ، هدف و طرح چه فرقی است ؟ استراتژی عبارت است از مسیر جهت داری که طریق رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده را مشخص می کند و در واقع به ما نشان می دهد که برای رسیدن به هدف بادی چه شیوه و چه راه و رسمی رادر نظر گیریم . برای رسیدن به هدف تند باشیم یا کند ، آشکار حرکت کنیم یا پنهان بین هدف و طرح نیز فرق است . طرح مجموعه فعالیتهای است که بوسیله آن در یک دوره زمانی معنی و معلوم به یک یا چند هدف معین دسترسی پیدامی کنیم . 3- چه ضرورتهایی برای وجود هدف در تربیت است ؟ 1- آفرینش هدفدار است ، آسمان و زمین و آنچه که در بین آنهاست به فرموده قرآن بر اساس هدفی خلق شده اند آفرینش انسان نیز هدفدار است و تربیت او که امری سرنوشت ساز است نمی تواند بدون هدف باشد . 2- وجود هدف برای دستگاه آموزش و پرورش کشور ضروری است تا والدین ومربیان در تربیت نسل بدانند چه باید بکنند و دست کودک را در دست گرفته و او را به کجا برسانند . 3- وجود هدف در تربیت سبب می شود که مربی وادار به تهیه نقشه و برنامه کار باشد و سایل و ابزرا آن را برای رسیدن به مقصود از پیش تهیه کند ، وقت و زمان خود را برای حرکت و تلاش تنظیم کند . 4- وجود هدف در تربیت جهت کار را برای کارکنان تربیت اعم از والدین ، معلمان و مربیان ومسئولان تربیت معین می کند ، همه آنها به تبعیت از خط واحدی به کار تربیت نسل می پردازند. 5- وجود هدف موجودیت و ارزش یک نظام را نشان می دهد . 6- وجود هدف در واقع تعیین کننده سرنوشت حیات و تربیت ماست . 4- هدف کلی چیست ؟ ادامه خواندن مقاله تعليم و تربيت در سيره نبوي

نوشته مقاله تعليم و تربيت در سيره نبوي اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>