nx دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
مقدمه : مدیریت . مهمترین عامل در حیات رشد و بالندگی و یا از بین رفتن نهادها ، سازمان ها و اجتماع است و مدیر روند حركت از وضع موجود به سوی وضعیت مطلوب را هدایت می كند و در هر لحظه برای ایجاد آینده ای بهتر در تكاپوست . در این مقاله با عنوان اخلاق و مدیریت به بررسی طبیعت مشكلات اخلاقی در نهادها پرداخته شده است : بررسی مشكلات موجود و نیز رقابت های پیچیده ای به منظور برقراری توازن بین منافع اقتصادی و تعهدات اجتماعی .
اخلاق در مدیریت بر این اساس كه روابط ما با اعضای جامعه ای كه در آن فعالیت داریم چگونه است و چگونه باید متمركز گردد ، استوار است . بدون شك مهمترین و حساس ترین مسأله در مدیریت ایجاد تعادل و توازن بین عملكرد اقتصادی و عملكرد اجتماعی است . اخلاق در مدیریت امروزه از مسائلی نظیر ارتشاء ، دزدی و تبانی فراتر می رود . هنگام مواجهه با چنین مسائلی چگونه باید تصمیم گیری كرد و چه چیزی صحیح ، مناسب و عادلانه است . در این مقاله شیوه ی تصمیم گیری ما در قبال جامعه و مسائل مدیریتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد . همچنین در این مقاله به بحث در خصوص تأثیر اقتصاد بر مدیریت اخلاقی پرداخته می شود و با استخدام تئوری فرد برای مواجهه با یك مشكل اخلاقی ، روش تجزیه و تحلیل اقتصادی را بر اساس عوامل بازار بررسی می كند . اگر اخلاق و تناسب و تعادل در امور حاكم شود می توان انتظار مدیریتی صحیح و اخلاقی را داشت . مدیر باید با توازن در امور و سیاست « نتیجه و بهره برداری مناسب » بتواند یك سازمان ، یك نهاد وارگان را به خوبی اداره كند . امید است این تحقیق توانسته باشد عنوان «اخلاق در مدیریت » را متناسب با ارائه كار ، به صورت علمی و تئوری معرفی كند .
اخلاق و مدیریتمسایل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی می دهند. این مسایل بسیار فراتر از مشكلات مربوط به ارتشا، تبانی و دزدی بوده و به محدودههایی نظیر خریداری شركتهای دیگر، سیاستهای بازاریابی و سرمایه گذاری های كلان نیز گسترش یافته اند. یك شركت بزرگ، یك شركت كوچك تر را به روش معمول مذاكره به منظور خرید سهام، مالك می شود و سپس به هنگام ادغام دو شركت، مشخص می شود كه بعضی پست های موجود در یك شركت در شركت دیگر نیز وجود دارد.«صحیح»، «مناسب» و «منصفانه» واژه هایی اخلاقی هستند. آنها بیانگر نوعی قضاوت درباره رفتار ما با دیگراناند كه باید منصفانه باشند. ما معتقدیم كه راههای صحیح و خطا در برخورد با دیگران، رفتارهای مناسبو نامناسب و تصمیمات منصفانه وغیر منصفانه وجود دارد.این باورها، استانداردهای اخلاقی ما هستند. استانداردهای اخلاقی میان افراد مختلف، متفاوت است و هیچ كس نمی تواند با اطمینان بگوید كه یك استاندارد اخلاقی خاص درست یا نادرست است، مگر این كه ثابت شود آن استاندارد به راستی نوعی تعهد اخلاقی در قبال دیگران به وجود می آورد و منفعتی برای خود در بر ندارد. مشكل این است كه حتی در ساده ترین موقعیت ها، تشخیص و بازشناسی «ما» و «دیگران» خاصه بین «منافع» و «تعهدات» دشوار بوده و این امر به ویژه در پیوند با مدیریت حاد می شود. چرا؟ گروه هایی مختلف در یک شرکت فعالیت می کنند که عبارت اند از: مدیران سطوح مختلف با وظایف متفاوت، کارگران با مهارت ها و تجربیات گوناگون، فروشندگان مواد مختلف، توزیع کنندگان محصولات متعدد، بستانکاران، سهام داران با میزان سهام مختلف و شهروندان، دولت ها و کشورهای مختلف- و چه بسا که منفعت یک گروه موجب نفی تعهدات در قبال دیگران باشد.
مسایل اخلاقی در مدیریت
مسایل اخلاقی در حقیقت عمده ترین معضلات مدیریتی هستند، زیرا آنها بیانگر تقابل بین عملكرد اقتصادی (كه به وسیله درآمدها، هزینه ها و سودها اندازه گیری می شود) و عملكرد اجتماعی (كه در قالب تعهدات آن سازمان در داخل و خارج نسبت به دیگران بیان می شود) می باشند. ماهیت این تعهدات در معرض تفسیرهای متعدد است، اما بسیاری از ما قبول داریم كه این تعهدات شامل حمایت از كارگران و كاركنان محلی، حفظ بازارهای رقابتی و تولید و ارائه محصولات
و خدمات مفید و مطمئن است.اما مسئلهاین است كه این گونه تعهدات، هم برای سازمانهایی كه عملكرد آنها از طریق استانداردهای مالی ارزیابی می شود و هم برای مدیرانی كه در معرض كنترل های مالی قرار دارند هزینه آور است. تولید كننده ای كه محصولات خود به طور مستقیم از كارخانه به فروشگاه عرضه می كند، در مقایسه با تولید كننده ای كه نخست تولیدات خود را به انبارهای عمده فروشان به منظور توزیع مجدد ارسال می كند، سود بیشتری كسب می كند و از توان بیشترلی جهت پیش بینی رفتار رقبا برخوردار می شود. مثالی جدید و پیچیده تر ارائه می كنیم: فروشنده ای كه به مأموران خرید رشوه هایی كوچك می پردازد، از میزان فروش بالاتری برخوردار بوده و بنا بر این درصد بیشتری در مقایسه با فروشندهای كه از پرداختهای غیراخلاقی خودداری میكند، دریافت میدارد. مهندس طراحی كه راههایی جهت كاهش هزینههای مواد ارائه میكند،در مقایسه با مهندس طراحی كه به كیفیت محصول و ایمنی مشتری بهای بیشتری می دهد تا به كاهش هزینه ها، احتمالاً از شانس بیشتری برای ترقی برخوردار خواهد بود. یك نوع توازن «صحیح» یا «مناسب» یا «منصفانه» بین عملكرد اقتصادی و اجتماعی یك شركت وجود دارد و مشكل مدیریت نیز به یافتن این توازن مربوط می شود. هدف این كتاب سنجش عوامل مؤثر بر این توازن و بررسی ساختارهای مختلف تئوریك (تئوریهای اقتصادی، مقررات قانونی و دكترینهای فلسفی) است كه میتوانند به مدیریت در جهت تعیین این توازن كمك كنند.البته می توان توازن بین عملکردهای اقتصادی و اجتماعی شرکت را نادیده گرفت و ادعا کرد که مشکل مدیریتی مورد بحث به هیچ وجه وجود ندارد. این ادعا به پیدایش دو دیدگاه مختلف منجر شده است. دیدگاه نخست معتقد است که مدیریت فقط باید به فعالیت های اقتصادی بپردازد. این دیدگاه در واقع کاریکتوری است از تفکر موجود در قرن نوزدهم در خصوص کار، که بر اساس آن معادن زغال سنگ ناامن اند و طبیعت کارخانه های فولاد، ایجاد آلودگی همراه با سودآوری است. خوشبختانه این باور ظاهراً دیگر رواج ندارد و بیشتر مدیران به تأثیر تصمیمات و اعمال خود بر سازمان و جامعه واقف اند. بعضی از مردم ممکن است آرزو کنند که مدیران تصمیمات دیگری اتخاذ کرده یا کارهای دیگری انجام دهند ، اما من فکر می کنم که پذیرش آگاهی مدیران نسبت به پیامد تصمیمات و اعمال خود ضروری است. تعداد مدیران فعال در شرکت های تجاری یا مؤسسات غیر انتفاعی که هنوز به پیامدهای تصمیمات و اعمال خود آگاه نیستند، بسیار اندک است/دیدگاه دوم که رایج تر است، ناشی از ساده انگاشتن بیش از حد مسئله فعالیت های اجتماعی است. طرفداران این دیدگاه ممکن است در آغاز با کمی عصبانیت بگویند «هیچ شرکتی حق دور ریختن ضایعات و زباله های خطرناک خود را ندارد، هیچ شرکتی نباید رشوه های غیر قانونی بپردازد و یا محصولات ناایمن تولید کند» و سپس با همان ملایمت عنوان کنند که «این مشکلات اخلاقی حل شده اند، بگذارید به مسایل جالب تر و کلی تری درباره تخصیص درست منابع کمیاب خود بپردازیم.» این د یدگاه اهمیت مسایل اخلاقی در مدیریت را نادیده می گیرد، و چنین فرض می
کند که مسایل اخلاقی فقط یک طرف «بلی» و یک طرف «خیر» دارند و منافع مشخص اقتصادی و هزینه های اجتماعی با هر یک از این دو راه حل همراه می شوند، بنابراین برای انجام انتخابی مناسب، فقط به سطح بسیار ساده ای از درک مسایل اخلاقی نیاز است. در واقع مسایل اخلاقی، راه حل هایی متعدد دارند که هر یک پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاص خود را داشته، احتمال وقوع برخی از این راه حل ها نامشخص است و بسیاری از آنها دارای تأثیرات ویژه ای بر مدیران هستند .
ویژگی های مسایل اخلاقی در مدیریتمفهوم این عبارت چیست؟ می توان پنچ نتیجه را در پیوند با پیچیدگی اخلاقی مدیریتی به شرح زیر 1 بیشتر تصمیمات اخلاقی، پیامدی گسترده و مدت دار دارند. نتایج تصمیمات و اعمال مدیریتی در نخستین سطح این پیامدها متوقف نمی شوند بلکه، این نتایج به سراسر جامعه تسری پیدا می کند و همین گسترش و تسری عصاره بحث های اخلاقی می گردد. تصمیمات خارج از کنترل بوده و بنابراین باید قبل از اخذ تصمیم نهایی، آن را به دقت بررسی کرد. رشوه ها مراحل و فرایندهای دولتی را تغییر می دهند. محصولات ناایمن، زندگی افراد را به مخاطره می افکنند. در این خصوص، احتمال نرسیدن به توافق بسیار ناچیز است؛ بیشتر مردم از پیامدهای گسترده اعمال مدیریتی آگاهی دارند. نرسیدن به توافق ناشی از وجود راه حل های گوناگون، نتایج در هم آمیخته، وقایع نامطمئن و برداشت های شخصی است که روند تصمیم منتهی به آن رفتارها را پیچیده می کند.2 بیشتر تصمیمات اخلاقی، جایگزین های گوناگون دارند. عموماً تصور می شود که مسایل اخلاقی مدیریت، در آغاز دارای دو جواب هستند- بلی یا خیر- و دیگر هیچ. آیا یک مدیر باید رشوه بدهد یا نه؟ آیا یک کارخانه باید هوا را آلوده کند یا نکند؟ آیا یک شرکت باید محصولات ناایمن تولید کند یا نکند؟ اگر چه یک چارچوب دوسویه، مسایل اخلاقی را در قالب تقابلی حاد معرفی می کند، ولی منعکس کننده مشکلات مدیریتی نیست. همان طور که در مثال ساده مربوط به پرداخت رشوه به منظور ترخیص کالای وارداتی دقیقاً اشاره شد،باید قبل از اخذ تصمیمات اخلاقی، راه حل های بسیاری را مورد بررسی قرار داد.3 بیشتر تصمیمات اخلاقی دارای نتایجی مرکب هستند. عموماً تصور می شود که مسایل اخلاقی و مدیریت، در تضاد با هزینه های اجتماعی و عواید مالی مستقیماً مقابل این هزینه هایند. غیر مستقیم رشوه ای بده، اما میزان فروش کالاهای وارد شده را از طریق تحویل سریع حفظ کن. کمی هوا یا یا آب را آلوده کن، اما از پرداخت هزینه های نصب و فعالیت تجهیزات کنترل آلودگی در امان باش. یک محصول نسبتاً ناایمن را طراحی کن، اما هزینه های نیروی کار و مواد تولید را کاهش بده. همانند چارچوب دوجوابی، مدل ضد و نقیض ویژه ارزیابی نتایج، مسایل اخلاقی را به گونه ای حاد معرفی می کند اما به طور دقیق مشکلات مدیریتی را بازتاب نمی دهد. تقریباً همراه با تمامی جایگزین ها در انتخاب های اخلاقی، منافع و هزینه های اجتماعی و مخارج و عواید مالی مشاهده می شوند.4 بیشتر تصمیمات اخلاقی، عواقبی نامعلوم دارند. عموماً تصور می شود که مسایل اخلاقی مدیریت، فارغ از شک یا خطر هستند و نتیجه هر راه حلی کاملاً مشخص است. رشوه بده و کالاهای وارد شده را به سرعت دریافت کن. در تجهیزات کنترل آلودگی سرمایه گذاری کن، ضایعات به میزان x درصد و با صرف y واحد هزینه عملیات کاهش می یابند، یک محصول کاملاً ایمن با صرف هزینه اضافیz دلار برای هر واحد تولید کن. یک مدل قطعی- یعنی مدلی بدون هرگونه احتمال- فرایند تجزیه و تحلیل را آسان می کند، اما مشکلات مدیریتی را به طور دقیق شرح نمی دهد. ابداً مشخص نیست که پیامدهای پیروی از راه حل های پیشنهادی ارائه شده به منظور اجتناب از پرداخت غیر مستقیم رشوه به مقامات گمرکی برزیل چه خواهد بود؛ هم چنین به هیچ وجه مشخص نیست که پیامدهای عواقب پیروی از بسیاری انتخاب های اخلاقی چیست؟5 بیشتر تصمیمات اخلاقی، دارای مفاهیم شخصی هستند. عموماً تصور می شود که مسایل اخلاقی مدیریت، به طور عمده غیر شخصی بوده و ارتباطی به زندگی و موقعیت شغلی مدیران ندارند. بسیاری از مردم بر این باورند که تصمیمات اخلاقی در نگاه اول و در یک عملیات خاص ممکن است سود شرکت را کاهش دهد اما بر حقوق مدیران یا فرصت های ارتقای مقام آنها بی اثر باشند. البته کنترل های مدیریتی به منظور ثبت آثار مالی عملیات و نه کیفیت اخلاقی تصمیم
اتی که به آن نتایج منجر می شود ، طراحی می گردد و بیشتر سیستم های انگیزشی بر اساس این کنترل ها ایجاد می شود. فروش کالاهای وارد شده را در سطح مورد انتظار حفظ کن، زیرا با وجود افزایش ناچیز مخارج به علت پرداخت غیر مستقیم رشوه، نتیجه وارسی های سه ماهه مطلوب بوده و افزایش مذکور جبران می شود. نصب تجهیزات کنترل آلودگی را به تأخیر بینداز، در نتیجه عواید مربوط به سرمایه گذاری مالی انجام شده، به درصد برنامه ریزی شده نزدیک خواهد بود .
تجزیه و تحلیل مسایل اخلاقی در مدیریتبیرون گود نشستن و درباره رفتار دیگران قضاوت كردن و ذكر «آن كار درست است» یا «نه، این كار درست نیست»، آسان است؛ اما وقتی همان شخص مستقیماً با مسئله ای درگیر می شود، اخذ تصمیمات اخلاقی برای وی بسیار مشكل تر می شود. خود را به جای دلال در یك شركت اتومبیل سازی بگذارید كه مجبور شد به یك فروشنده دروغ بگوید. آیا شما نیز همان كار را می كردید؟ اگر شما دروغ نمی گفتید آیا می توانستید باز هم برای شركت خود كار كنید؟ خود را به جای شخصی بگذارید كه متوجه می شود شركتی كه در آن كار می كند، حلال ها و مایعات پاك كننده را درون فاضلاب می ریزد، شما چه می كنید؟
اقتصاد و اخلاق مدیریت می توان با بسیاری از مشكلاتی كه توصیف شدهاند با این دیدگاه كه آنها از نقطه نظر تئوری اقتصاد خرد، دارای یك مفهوم اخلاقی خاص می باشند، با اعتماد بر نیروهای غیر مستقیم بازار و به منظور تصمیم گیری در مورد عملكرد اجتماعی و اقتصادی، برخورد نمود. كاهش نیروی كار و تعطیلی كارخانه ها بی تردید برای كارگرانی كه شغل خود را از دست می دهند خوشایند نیست، اما یك بازار نیروی كار وجود دارد، و این كارگران بار دیگر وارد بازار كار خواهند شد. البته به این شرط كه آنها تقاضای درآمد خود را با شرایط بازار هماهنگ كنند. عمده فروشان كوچكی كه با شیوه جدید حمل محصولات از كارخانه به فروشگاه های خرده فروشی كار خود را از دست می دهند، بدون تردید احساس ناراحتی می كنند، اما هزینه های آنها نیز بسیار بالاست؛ اگر آنها آن هزینه ها را به سطحی قابل قبول كاهش دهند، موقعیت خود را از دست نخواهند داد. یك ایده مورد توجه آن است كه یك اقتصاد بازار، تعداد محدودی منبع در اختیار دارد و اگر كالاها با بهترین كیفیت و پایین ترین هزینههای ممكن در اختیار مشتریان قرار گیرند، از آن منابع تا حد امكان به گونهای كارا و مؤثر استفاده خواهد شد.
حقوق و اخلاق مدیریتهم چنین می توان به هنگام بررسی هر یك از مشكلات از چارچوب نظریه حقوقی، با اعتماد بر عوامل غیر مستقیم اجتماعی و به منظور انتخاب بین «صحیح» و «خطا» بهره گرفت. كاهش نیروی كار و تعطیلی كارخانه ها خوشایند نیست، اما هرگز جامعه به نقش زیانبار این اقدامات بر روی افرادی كه تحت تأثیر قرار می گیرند و لزوم وضع قانونی به منظور ممنوع كردن شركت از دست یازیدن به چنین اقداماتی پی نبرده است. این گونه مسایل حتماً باید به یك مشكل تبدیل ش
وند تا قانونی درباره آنها وضع گردد. عمده فروشان كوچك كه قرار است از سیستم توزیع شركت كنار گذاشته شوند، بی تردید احساس پریشانی می كنند، اما ممكن است آنها طی ارائه خدمات قبلی، تلویحاً یك قرارداد با شركت داشته باشند. آنها می توانند مسئله را در یك دادگاه پیگیری كنند و به این ترتیب به كار خود ادامه دهند. عقیده مورد توجه در این زمینه این است كه یك ج
امعه مدنی میتواند قوانین خاص خود را وضع كند و اگر مردم و سازمان ها از این قوانین پیروی كنند، عدالت تا حد امكان درباره همه اعضای آن جامعه اعمال خواهد شد.
فلسفه و اخلاق مدیریتسرانجام، می توان مشكلات ذكر شده را با بهره گیری از ساختار فلسفه هنجاری، با اعتماد بر اصول اساسی و به منظور انتخاب بین «درست» و «نادرست» بررسی كرد. باز هم تكرار می كنم كاهش نیروی انسانی و تعطیلی كارخانه ها ناخوشایند است اما می توان «بیشترین خیر را برای بیشترین افراد» محاسبه كرده، بر آن اساس تصمیم گیرلی نمود. عمده فروشانی كه قرار است جای خود را به روش جدید تحویل مستقیم محصولات شركت به خرده فروشان بدهند، ناراحت اند، اما می توان قانون قاعده ای پیشنهاد كرد كه همه سازمان ها به هنگام مواجهه با شرایطی مشابه، مجبور به پیروی از آن شوند- حكم مطلق كانت- و بنابراین به نوعی رفتار ثابت و متعادل دست یابند. عقیده مورد توجه در این روش آن است كه بنابر فلسفه هنجاری، اگر تمام مردان و زنان منطقی یك جامعه بر اساس یك سری اصول یكسان، ثابت یا خیرخواهانه عمل می كردند، آن گاه با همه اعضای جامعه تا حد امكان منصفانه رفتار می شد .این روش تجزیه و تحلیل برای پاسخگویی به مشكلات اخلاقی در مدیریت است. سه فصل آینده به بررسی دقیق تر این سه روش اختصاص دارد.
محتوای مدیریت اخلاقی و تأثیر اقتصاد در آنبرای بسیاری از افراد، محتوای اخلاقی اقتصاد تناقضاتی دارد. آنها تئوری اقتصاد خود را به عنوان نگرشی ریاضی و منطقی به بازار و قیمت محصولات می دانند و از موضوعات اخلاقی آن اجتناب می ورزند. در نتیجه چنین آموزش هایی، بیشتر كارشناسان غیر اقتصادی، و احتمالاً تعدادی از اقتصاددانان، ظاهراً تمام توجه خود را به حداكثر كردن سود معطوف می سازند. آنها معتقدند كه تئوری اقتصاد خرد، توصیفی و با هدف عقلایی كردن عملكرد مدیران بازرگانی طراحی شده است و هم چنین معتقدند كه چنین تفكر سودجویانه ای به طور خودكار مسایلی نظیر حفظ محیط زیست، امنیت كارگران، منافع مشتریان یا دیگر امور اخلاقی را كنار می گذارد. توجه بیش از حد به كسب سود، بدون تردید موجب بروز چنین مشكلاتی در جامعه شده است، اما این امر نه نتیجه و نه تأثیر تئوری اقتصاد خرد است. نظریه اقتصاد خرد در شكل كامل تر خود به این مسایل توجه داشته و هم اصول اخلاقی و هم اصول اقتصادی را شامل می شود.فرضیه اقتصاد خرد، در شكل كامل خود یك نظریه هنجاری درباره جامعه است تا یك نظریه توصیفی درباره شركت. به حداكثر رساندن سود، بخشی از این تئوری است، اما فقط یك بخش است و قطعاً كانون مركزی آن نیست.
اگر چه باید پذیرفت كه تكنیك های به حداكثر رساندن سود، حجم عمده ای از برنامه های آموزشی مدارس مدیریت بازرگانی را تشكیل می دهند. محور تئوری های بزگ تر اجتماعی، به كارگیری مؤثر منابع به منظور پاسخگویی به خواسته ها و نیازهای مشتریان است. در تعادل اقتصادی (كه یك عنصر ضروری در رسیدن به این تعادل از طریق كل سیستم اقتصادی، تلاشی است كه مدیران بازرگانی به منظور موازنه افزایش نهایی درآمدها در برابر افزایش نهایی هزینه ها انجام میدهند) این امر به طور خودكار میزان بهینه ای سود را برای شركت به ارمغان می آورد و از لحاظنظری، تحقق بهینه مندی پارتو امكان پذیر می باشد.بهینه مندی پارتو به شرایطی اطلاق می شود كه در آن منابع كمیاب جامعه به شكلی مؤثر توسط شركت های تولید كننده استفاده و كالاها و خدمات از طریق بازارهای رقابتی به نحوی اثر بخش توزیع می شود و هر شخص می تواند به گونه ای مناسب از امكانات و منابع استفاده كند، بدون آن كه به دیگری آسیبی برساند. این عبارت را به خاطر بسپارید: «فراهم كردن شرایط ایده آل برای یك نفر بدون خراب كردن شرایط دیگری امكان پذیر نیست.» به بیان دیگر بهینه مندی پارتو عبارت است از: حداكثر منافع اقتصادی را برای جامعه تولید كن (با عنایت به تمام هزینه های شخصی و اجتماعی) اما می توانی در صورت لزوم تعداد دریافت كنندگان آن منافع را با بهره گیری از روش ها و اعمال سیاسی (نه اقتصادی) گسترش دهی».
قانون و اخلاق مدیریتنمونه های بسیاری از قوانین وجود دارند كه منعكس كننده قضاوت های اخلاقی جامعه هستند. در ایالات متحده تقریباً همه معتقدند كه دفع غیر استاندارد ضایعات شیمیایی سمی عملی ناپسند است، لذا قوانینی علیه آلودگی داریم. تقریباً همه ما موافقیم كه صدقه و خیرات عملی پسندیده است؛ علیه صدقه دادن هم قانونی نداریم. در عوض قوانینی داریم- بندهای موجود در مواد قانونی مالیات- كه پرداخت هدایا به شكل پول، غذا و پوشاك را به فقرا و به سازمان هایی كه به نیازمندان كمك میكنند، تشویق میكند. سؤال این فصل این است كه آیا ما می توانیم این مجموعه قوانین اغلب پیچیده، گه گاه مبهم و همواره در حال تغییر را به منظور اخذ تصمیماتی «عادلانه»، «مناسب» و «صحیح» به هنگام مواجهه با انتخاب بین سود اقتصادی و تعهدات اجتماعی خود، مورد استفاده قرار دهیم؟
انتخاب مدیریت اخلاقیما نمی توانیم به بازار به عنوان راهنمایی برای اتخاذ تصمیمات و اعمال مدیریتی به هنگام رویارویی با یك مشكل اخلاقی اتتماد كنیم، اما در خصوص قانون چطور؟ بحث حقوقی بسیار متفاوت است. بحث قانونی این است كه جامعه یك سری قوانین را تدوین كرده و این قوانین منعكس كننده انتخابهای گروهی اعضای جامعه درباره تصمیمات و اعمالی است كه رفاه جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد. یك مثال، بحث قانون به عنوان راهنمایی برای انتخاب اخلاقی را روشن می سازد. كارشناس بانك درباره پرداخت وام دو انتخاب دارد:پرداخت وام با خطر بالا به یك شركت كوچك و محلی با بازده تعیین شده در قانون كه با هدف حمایت از ایجاد اشتغال برای اقشار كم درآمد صورت می گیرد. جامعه با وضع چنین قوانینی به این نتیجه رسیده است كه دریافت بهره بیشتر از یك شركت كوچك به خاطر خطر بیشتر بسیار زیانبار است. ولی با وجود چنین استدلالی بانك علاقه مخند است به یك شركت بزرگ و مطمئن حتی با بازده مساوی وام پرداخت كند زیرا خطر آن كمتر خواهد بود. اگر هزینه های اداری پرداخت وام به شركت های بزرگ و معتبر را در محاسبه مد نظر قرار دهیم بدون تردید میزان برگشت بالاتر خواهد بود. بنابراین وام را باید به شركت بزرگ پرداخت نمود.
قانون : تبلور مدیریت اخلاقی در جامعهبسیاری از وكلا و مدیران شركت ها معتقدند كه تصمیم گیری و رفتار اخلاقی بر اساس الزامات قانونی امكان پذیر است. این دسته از افراد معتقدند كه اگر قانونی اشتباه است باید اصلاح شود، اما همین قانون تا زمان تغییر و اصلاح رهنمودی معنی دار برای اعمال شما ارائه می ك
ند، زیرا هر قانون در یك جامعه مدنی نماینده مجموعه باورهای اخلاقی اعضای یك جامعه در مورد یك مسئله خاص است. آنها این امر را میپذیرند كه من و شما ممكن است شخصاً با قضاوت درباره یك مسئله خاص موافق نباشیم، اما ادعا میكنند كه اگر مدیران از قانون در آن مورد پیروی كنند، نمیتوان در هر مورد اخلاقی به آنها گفت كه اشتباه می كنند، زیرا آنها از استانداردهای اخلاقی اكثریت اعضای جامعه خود پیروی می كنند.
طرفداران حاكمیت قانون (تقدم استانداردهای قانونی در خصوص یك انتخاب اقتصادی یا اجتماعی خاص)طبیعتاً خواهند پذیرفت كه مجموعه قضاوت های اخلاقی كه در قالب قانونی متبلور میشوند، تشكیلدهنده یك مجموعه حداقل از استانداردها هستند: قوانین اساسی برای زندگی با یكدیگر در یك جامعه بدون تعدی به حقوق دیگران. آنها ممكن است بگویند «اگر شما می خواهید در اجرای بندهای اصلی قانون پا را فراتر گذاشته و افراط كنید، ما مطمئناً مخالفت نخواهیم كرد، اما شما نمیتوانید ما را مجبور كنید كه در رعایت قانون افراط كنیم، زیرا در این صورت شما ما را ناگزیر به پیروی از استانداردهای اخلاقی خود كرده اید، نه استانداردهای اخلاقی مورد قبول اكثریت جامعه. ما در جامعه ای مدنی زندگی می كنیم، بنابراین اگر شما از كار ما خوشتان نمی آید، می توانید با هم جمع شده، یك مجموعه جدید تشكیل داده و قانونی را به تصویب برسانید كه این گونه اعمال را محدود كند، در این صورت ما هم از آن قانون پیروی خواهیم كرد. بنابراین تا زمانی كه استانداردهای اخلاقی ما به اندازه استانداردهای اخلاقی شما معتبر هستند (ضمن آنكه استانداردهای اخلاقی ما از حمایت اكثریت برخوردار است) برای ما در مورد عقاید خود سخنرانی نكنید و لازم نیست به ما یاد بدهید كه چه چیز صحیح است و چه چیز خطا، چه چیز مناسب است و چه چیز نامناسب، چه چیز عادلانه است و چه چه چیز غیر عادلانه».
ویژگی ها و شرایط اجرای قانونقانون را می توان به ضابطه ای محكم، باثبات و جامع كه برای افراد جاممعه منتشر شده و همه مردم آن را پذیرفته اند و خود را ملزم به اجرا و رعایت آن می دانند تعریف كرد و به شرح روش هایی پرداخت كه مردم ناگزیر هستند بر اساس آن روش ها با دیگر افراد جاممعه رفتار كنند. این مقررات، الزاماتی عملی به گونه ای خاص هستند و نه فقط انتظارات، پیشنهادها یا درخواست هایی برای عمل كردن به شیوه ای تعیین شده.این الزامات عملی (یا به شكل عام تر دستورالعمل هایی برای انجام ندادن به شیوه ای خاص) بیشتر فرمان هایی منفی هستند كه به ما می گویند در موقعیتی خاص چه كاری را نباید انجام دهیم. اكنون به هر یك از این خصوصیات با دقت بیشتری می نگریم .
باثباتالزام به انجام دادن یا انجام ندادن كاری، باید با ثبات باشد تا به عنوان بخشی از قانون محسوب گردد. به عبارت دیگر، اگر دو مورد مقتضی یكدیگر را نقض كنند، نمی توانند یك قانون را تشكیل دهند، زیرا به طور مشخص مردم نمی توانند در یك زمان از هر دو حمایت كنند.
جامعالزام به انجام دادن یا انجام ندادن كار هم چنین باید جامع یا برای هركس با شرایط و خصوصیات مشابه قابل به كارگیری باشد، تا به عنوان بخشی از قانون محسوب شود. مردم از قوانینی كه از نظر آنها تنها برای خود آنها قابل به كارگیری است و نه برای دیگران، پیروی نمی كنند.
منتشر شدهالزام به انجام دادن یا انجام ندادن كار باید به شكل كتبی منتشر شود تا همه افراد جامعه به آنها دسترسی داشته باشند و آن را به عنوان بخشی از قانون به حساب آورند. ممكن است همه وقت خواندن نداشته یا قادر به درك قوانین نباشند، زیرا قوانین پیچیده هستند. به هر حال، می توان برای تفسیر و تشریح قانون، به حقوق دانان مراجعه نمود. بنابراین نادیده گرفتن قانون به بهانه عدم درك متن منتشر شده، قابل توجیه نیست.پذیرفته
الزام به انجام دادن یا انجام ندادن كاری به شیوه ای خاص باید به وسیله عموم پذیرفته و پیروی شود. اگر اكثریت اعضای جامعه داوطلبانه از قانون پیروی نكنند، بند آخر قانون باید به شدت تقویت شود.
قانون و اخلاق در مدیریتاگر در شرایطی ایده آل قانون را مجموعه ای از مقررات باثبات و فراگیر كه به منظور كنترل رفتار انسان در جامعه تدوین شده است، بدانیم این سؤال پیش می آید كه آیا می توانیم این مقررات را (ولو به علت مشكلات موجود در تفسیر و اجرای قوانین تحریف شده باشند) به عنوان نماینده قضاوت ها و باورهای اخلاقی اعضای جامعه خود بپذیریم؟ اگر پاسخ مثبت است، پس ما استانداردهایی برای هدایت تصمیمات و اعمال مدیریتی در اختیار داریم، حتی اگر این استانداردها در سطحی بسیار پایین باشند. اما اگر ما نتوانیم این مجموعه مقررات را به عنوان تبلور باورهای اخلاقی جامعه خود پذیرا شویم، مجبور خواهیم بود جایی دیگر به دنبال استانداردهای خود بگردیم. به هنگام بررسی رابطه ممكن بین قضاوت های اخلاقی و الزامات قانونی، به نظر می رسد به سه نوع رابطه دست یابیم:1 الزامات قانونی تا حد زیادی با یكدیگر در تضاد هستند اما استانداردهای اخلاقی محتمل جامعه را افزایش نمی دهند. مشخصاً، فردی كه قانون فدرال در خصوص سرقت بانك را نقض می كند، استاندارد اخلاقی علیه دزدی را نیز زیر پا می گذارد.به علاوه نشان دادن این مطلب كه قوانین مربوط به رفتار جنسی، استفاده از مولد مخدر و مطمئن بودن محصول، مشابه باورهایی اخلاقی هستند كه احتمالاً توسطظ اكثریت افراد جامعه ما رعایت میشوند، كاری ساده است. به عقیده من در یك جامعه مدنی، الزامات قانونی منعكس كننده بسیاری از ارزشهای مورد قبول شهروندان است و بین قانون و اخلاقی بودن، یك فصل مشترك وجود دارد .
نمودار13 نقطه اشتراك بین استانداردهای اخلاقی و الزامات قانونی
زمینه های شكل گیری قانونفرایندهای فردیقانون به طور مشخص پدیده و ماهیتی پویاست، زیرا مقررات فراتر از زمان تغییر می كنند. به عنوان مثال به تغییراتی فكر كنید كه در مورد قوانین حاكم بر استخدام یا آلودگی محیط زیست روی داده است. به نظر می رسد یك فاصله زمانی بین اعمال تغییرات استانداردهای اخلاقی و الزامات قانونی وجود دارد. به عنوان مثال می توان به اعمالی كه بیست سال پیش قانونی به شمار می
رفتند (نظیر اعمال تبعیض جنسیتی و نژادی در استخدام، یا ریختن ضایعات شیمیایی درون دریاچه ها و رودها) اشاره نمود. سؤال این است كه آیا این تغییرات در قانون ناشی از تغییراتی در استانداردهای اخلاقی اكثریت جامعه است یا نه؟ عده ای معتقدند كه فرایندهای سیاسی و اجتماعی كه بر اساس آنها استانداردهای اخلاقی متغیر افراد انسان درون چارچوب قانونی رسمی جامعه نهادینه میشوند، عریض و پیچیده هستند، اما نسخه ساده شده آن را می توان به شكلی گرافیكی نمایش داد.
ادامه خواندن مقاله در مورددانش اخلاق و مديريت
نوشته مقاله در مورددانش اخلاق و مديريت اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.