nx دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد nx کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx :
تئوری سازمان در عمل
فصل اولتعریف سازمان: سازمان عبارت از یك رشته منظم و عقلایی است كه بین افرادی كه وظایف پیچیده و متعددی را انجام می دهند، و كثرت تعداد آنان به قدری است كه نمی توانند با هم در تماس نزدیك باشند، به منظور تامین هدف های مشترك خاص برقرار می گردد .سازمان عبارت است از مراحل تشخیص و گروه بندی فعالیت ها، تعیین و تفویض اختیار و مسئولیت ها و برقراری ارتباط بین افراد به منظور حسن انجام كار، به طوری كه هدف یا هدف های مورد نظر در حد مطلوب تحقق یابند .
«تعریف سازمان از نظر بارنارد»: یك سیستم فعالیتها یا نیروهای خودآگاه و هماهنگ شخصی یا یك سیستم فعالیت های وابسته به هم می باشد .
تعریف سازمان رسمی: سازمانی كه دارای استمرار بوده و وظیفه یا وظایف معین را در محدوده قوانین و مقررات اجرا می كند. استمرار و تداوم در سازمان با استفاده از نگهداری سوابق اقدامات، تصمیمات و مقررات به صورت كتبی تامین می شود هر سازمان رسمی طبعا شكل و تركیب معینی دارد كه به وسیله آن روابط مشاغل بر پایه سلسله مراتب اداری نشان داده می شودشبكه روابط نامبرده تركیب سازمان رسمی را تشكیل می دهد كه معمولاً به شكل هرم یا مثلثی مجسم می گردد و در معنای محدود از جمع رده های سازمانی به ترتیب سلسله مراتب اداری تشكیل می شود. تعریف سازمان غیر رسمی: به گفته سایمون، اسیتبرگ و تامپسون سازمان غیر رسمی عبارت است از الگوهای رفتارهای واقعی – یعنی شیوه ای كه اعضای سازمان واقعات رفتار می كنند كه با طرح رسمی سازمان مطابقت ندارند . تركیب سازمانی: سازمان به مثابه یك سیستم یا نظام از اجزای مهمی تشكیل شده كه هر یك از این اجزا از ساختار و یا كاركرد ویژه ای برخوردار است و به وسیله نظریه های سیستمی می توان اجزای ان را تغییر داد. به همین دلیل اساسی ترین بنیان در سازمان، افراد آن سازمان است كه هر یك از آنها، از احساسات، تمایلات، شخصیت، انگیزه ها، صفات و وی ژگی های متفاوتی برخوردارند و در حقیقت روح سازمان را تشكیل می دهند. نگرش به تقسیم بندی سازمان از این بعد، آن را به سازمان رسمی و غیر رسمی تبدیل می كند.سازمان رسمی از ویژگی های ساختار رسمی، سلسله مراتب، تقسیم اختیارات، كانال های ارتباطی، روابط رسمی، هدف ها، خط مشی ها، روش ها و سایر عوامل مدیریتی برخوردارند كه به عملیات سازمان كمك می كنند.سازمان های غیر رسمی از شبكه رفتاری و ارتباطی بین افراد، كه رد نتیجه تعامل و همبستگی میان آن ها در گروه های انسانی شكل گرفته اند، به وجود می آیند. بنابراین ماهیت هر سازمان تحت تاثیر تركیب این دو سازمان (رسمی و غیر رسمی) قرار می گیرد كه نقش افراد در آن تعیین كننده است، زیرا هر یك از آنان تحت تاثیر تصورات و انتظارات خود به دنبال موقعیت مناسب و ایفای نقش در ساختار سازمان قرار خواهند گرفت.
نظریه های سازمانی: نظریه های سازمانی شیوه های خاص نگرش به سازمان ها و گروه های درون آن ها را منعكس می كند نظریه كلاسیك سازمان كه گاهی نظریه ماشینی نیز نامیده شده است پیش آهنگ همه نظریه های امروز سازمان ها بوده است. برجسته ترین نظریه سازان كلاسیك كه رویكرد ماشینی را برگزیده اند وبر، تیلور، فایول، مونی ورایلی، گیولیك و ارویك بوده اند.نظریه های كلاسیك سازمان: در نظریه های كلاسیك سازمان یا نظریه های سنتی هر یك از دانشمندان، خردگرایی یا رفتار عقلایی سازمان را از زاویه و دیدگاه خاصی تجزیه و تحلیل می كنند ولی در مكتب كلاسیك یا سنتی توجه اصلی دانشمندان به كالبد یا ساخت و تركیب سازمان ها رسمی معطوف گردیده و به رفتار فردی و گروهی و سیستم اجتماعی سازمان عنایتی مبذول نگردیده است.نظریه های سازمان رسمی (1) نظریه بوروكراسی: ماكس وبرماكس وبر اولین كسی است كه در نوشته های خود در زمینه مسائل سازمانی با دیدگاهی تاریخی به جامعه شناسی سازمان ها پرداخت و از اصطلاح بوروكراسی استفاده كرده است.اگر چه مطالعات وبر بیشتر درباره سازمان های دولتی بود و می خواست عناصر ضروری این سیستم سازمانی را به دقت تعیین كند اما به نظر وی ویژگی های بوروكراسی در كلیه سازمان ها اعم از دولتی یا خصوصی تا زمانی كه حائز مشخصات زیر باشند وجود خواهد داشت: 1- وسعت سازمان به لحاظ كثرت كارگران2- عده زیادی كارگران غیر ماهر یا نیمه ماهر3- تكنولوژی نسبتاً ساده برای تولید انبوه و 4- تولید فرآورده های نسبتاً سادهویژگی های بوروكراسی: وبر در سازمان های مورد مطالعه پنج خصلت مهم وبر كه در واقع وجوه ممیزه این سازمان ها از سازمان های موجود در زمان های گذشته بود.1) تقسیم كار : تقسیم كار در سازمان ها تازگی نداشت، ولی عملا سازمان های بوروكراتیك كار را تا حد زیادی توسعه دادند و وظایف را به اجزاء خیلی كوچك تقسیم كردند یكی از نتایج منطقی تخصصی كردن این بود كه نیروی كار انسان قابل جانشینی شهر و این جانشین در ازدیاد كارایی سازمان ها تاثیر به سزایی داشت.2) تمركز اختیارات: وبر تشخیص می دهد كه تقسیم كار به اجزای خیلی كوچك عمل هماهنگی را مشكل می سازد وی در تحلیل خود به این نتیجه می رسد كه بوروكراسی ها این مساله را با تمركز اختیارات حل می كنند، بدین طریق كه در سلسله مراتب عمودی سازمان هر چه به سطوح بالاتر اختیار و مسئولیت پیش می رویم، كنترل روی واحدهای مادون بیشتر متمركز میگردد.3) برنامه منطقی و عقلایی برای اداره امور استخدامی: در سازمان بوروكراتیك انتخاب كارمندان برمبانی ضوابط عینی كه از جانب مدیران سازمان تعیین می شود انجام می گیرد.4) قوانین و مقررات: برغم وبر، بروكراسی ها تابع مقررات دقیق و صریح مستند كه هم درباره كاركنان داخل سازمان و هم در مورد ارباب رجوع به طور یكنواخت و غیر شخصی اعمال می شوند.5) سیستم ثبت ضبط: بخاطر تداوم و استمرار و به منظور وحدت عمل، بوروكراسی ها از جزئیات كلیه اقدامات، پرونده و سوابق دقیقی نگهداری می كنند. بدین ترتیب، متدولوژی بوروكراسی ایده آل و و بر یك روش تجزیه و تحلیل برای ماطلعه سازمان ها به دست می دهد، و این روش برخی از فعالیت های سازمان را كه انحراف اساسی نسبت به معیار ایده آل داشته و نیاز به اصلاح دارند، مشخص می سازد.نوع شناسی اقتدار و از نظر ماكس وبروبر بر سه گونه اصلی اقتدار را تشخیص می دهد: 1- اقتدار كاریزماتیك: كه ناشی از اعتقاد به ویژگی های استثنایی شخصی است كه دستور می دهد.2- اقتدار سنتی: كه ناشی از رسم، عادت و سنت است اطاعت از دستور به علت احترام به سنت هاست. 3- اقتدار عقلانی – قانونی: كه بر مبنای قانونی بودن مقرراتی است كه به شیوه عقلانی وضع گردیده اند و مشروعیت رهبرانی، كه مطابق قانون تعیین شده اند. از نظر ماكس و بر سازمانی را بر اساس منبع قدرت مشروع یا نوع اقتدار می توان به سه دسته تقسیم كرد: 1) سازمان ها كاریزماتیك: كه منشاء اقتدار اعتقاد به ویژگی هایی استثنایی در شخصیت رهبر است و مسئله عمده در این سازمان ها موضوع جانشینی رهبر است سازمان های مذهبی جزء این گروه هستند.2) سازمان های سنتی: كه در آن ها منشا اقتدار عادت و سنت است و تعیین رهبر نیز براساس سنت هاست پا تریمونیالیسم شناخته ترین مشكل سلطه سنتی است و بیشتر مونارشیهای قدیمی اروپایی از این نمونه اند ماكس وبر پاتریمونیالیسم را نمونه برجسته سلطه سنتی می داند.استمرار اجرای وظایف كه به وسیله قانون مقرر شده است اهمیت صلاحیت فنی و تخصصی، تقسیم كار دقیق از ویژگی های این گونه سازمان ها است.(2) فردریك تیلور: نظریه مدیریت علمی فردریك تیلور كه به عنوان پدر مدیریت علمی شناخته شده است شاید بیشتری تاثیر را بر مدیریت سازمان به ویژه در سازمان های سنعتی داشته است. نظریه مدیریت علمی تیلور در دو كتاب معروف او در اصول مدیریت علمی و مدیریت كارخانه مطرح گردیده است. تیلور با بررسی تجارب علمی خویش درصدد بر آمد كه مدیریت كارگاه های سنعتی را بهبود بخشید و اصول و موازینی برای اداره بنگاه های تولیدی وضع كند.سیستم تیلور كه به نام مدیریت علمی معروف است، شامل دو عنصر اساسی است: 1- كشف تجربی بهترین طریق انجام دادن هر عمل و اجزاء متشكله آن تعیین مدت زمان لازم برای انجام عمل، تشخیص بهترین ابزار لازم برای انجام عمل، و بالاخره تعیین بهترین طریقه جریان كار 2- تقسیم كار بین مدیران و كاركنان بنحوی كه مسئولیت كشف بهترین طرق انجام دادن عملیات و طرح ریزی آن ها، تهیه ابزار لازم، و صدور دستورات و ایجاد تسهیلات مورد لزوم دیگر به عهده مدیران باشد.هدف مدیریت علمی تیلورافزایش تولید از طریق بهبود كارآیی كارگران است. تیلور به این منظور دو راه پیشنهاد می كند: 1- استفاده از روش های علمی2- ایجاد انگیزش از طریق افزایش دستمزد روش های علمی تیلور را می توان به صورت زیر خلاصه كرد: 1- استاندارد كردن شرایط كار: منظور این است كه شرایط محیط كار را در حد مطلوب برای كار و تولید تامین كنیم. شرایط محیطی مانند درجه حرارت، رطوبت، نور كافی، مدت استراحت و فواصل استراحت كارگران كه رد بازدهی كار موثر است.2- استاندارد كردن روش های كار: هدف یافتن بهترین روش های انجام كار است كه براساس مطالعه حركات تعیین می شود.3- اندازه گیری كار: با استفاده از مطالعه زمان انجام می شود تا مناسب ترین شیوه انجام كار تعیین گردد. اندازه گیری كار یكی از اجزاء اصلی مدیریت علمی را تشكیل می دهد و شامل سنجش و مطالعه زبان های واحد است. 4- برنامه ریزی وظایف روزانه: یعنی این كه وظایف از پیش كاملا برنامه ریزی شود و دستور العمل كتبی به كارگر در مورد وظیفه خاص او داده شود.5- تعیین دستمزد: باید برای هر قسمت كار قیمتی تعیین كرد و این موضوع را برای كارگر توضیح داد و چنانچه كارگر بیش از میزان تعیین شده بازده داشته باشد آنگاه می تواند علاوه بر دستمزد، پاداش مهم دریافت كند.(3) نظریه های هانری فایول: هانری فایول بعد از تیلور برجسته ترین نظریه پردازی است كه اصول سازمان رسمی و مورد مطالعه قرار داده است. اندیشه های فایول در نظریه ماشینی سازمان طبقه بندی می شود. فایول در سال 1916 كتاب معروف خود مدیریت صنعتی و عمومی منتشر كرد. او برخلاف تیلور كه توجه خود را معطوف به سطح پایین سازمان كرده بود، اساسا به سطح بالای سازمان وظایف مدیر توجه نشان داده است.او فعالیت های سازمان را به 6 دسته تقسیم می كند: 1) فعالیت های فنی یا تكنولوژی 2) فعالیت های بازرگانی3) فعالیت های مالی4) فعالیت های تامینی5) فعالیت های حسابداری6) امور مدیریتبه نظر فایول اهمیت توانایی مدیریت در سطوح بالای سازمان بیشتر است او به وحدت فرماندهی بیشتر اهمیت می دهد و معتقد است كه وظایف تخصصی مربوط به كاركنان ستاد یا كارشناسان است. منظور از وحدت فرماندهی این است كه كارمند باید فقط از یك سرپرست دستور بگیرد و منظور او وحدت هدایت به این است كه یك برنامه و یك رئیس است برای یك مجموعه عملیاتی كه هدف آن مشترك است باید وجود داشته باشد.فایول اهمیت فوق العاده برای كار ستاد قایل می شود و ستاد را یك ارگان رئیس سازمان می داند. فایول همچنین تاكیدمی كند وضع خدمتی كاركنان در سازمان باید از ثبات كافی برخوردار باشد زیرا به نظر او تغییر انتقال كاركنان به میزان زیاد به زیان سازمان است. با مقایسه نظریات وبر، تیلور فایول به این نتیجه می رسیم كه ماكس وبر بیشتر به ویژگی ها، رشد و نتایج بوروكراسی توجه نشان داده است، تیلور به استفاده از روش های علمی برای برنامه ریزی وظایف روزانه و كنترل فرایند كار و فایول بیشتر به وظایف مدیر توجه داشته باشد.در بعضی از جهات نظریه فایول مكمل نظریه مدیریت علمی تیلور است. از جهت تاكید فراوانی كه فایول بر برنامه ریزی می كند. درجه تشابه هر سه نظریه وبر، تیلور و فایول به ویژه در تاكیدی است كه بر ساخت رسمی سازمان می كنند و نادیده گرفتن در اجتماعی سازمان.بالاخره این كه اندیشه های فایول، به صورت یكی از بنیانهای مفاهیم نظری سازمان و تنظیم اصول فراگیر مدیریت سازمان ها در آمده است. او بدون تردید نشان دادكه مدیریت نشان داد كه مدیریت بهتر صرفا مسئله بهبود بازده كارگر و برنامه ریزی واحدهای پایین سازمان نیست بلكه بیش از هر چیز مسئله مطالعه دقیق تر و آموزش بیشتر مدیریت برای افراد سطح بالای سازمان است.اهداف سازمان ها:در مطالعه سازمان ها و هدف های سازمان اهمیت بنیادی دارند همه سازمان ها با تركیب صنایع انسانی زیادی برای رسیدن به هدف یا هدف های ویژه ای فعالیت می كنند.اهداف اصلی كه سازمان ها در نظر دارند به وسیله پیتر دراكر به سه گروه تقسیم شده است: 1- ذیل به هدف ویژه سازمان در تجارت، این مقصود به معنای انجام اقتصادی كار و در یك اداره به معنی ارائه خدمت به عموم است. 2- ثمر بخش كردن كار و بهره مند نمودن كارگر برای رسیدن به ایجاد محیط محیط كار مناسب مشاركت كارگر و تشویق و سازماندهی 3- تدبیر و اداره تاثیرات و مسئولیت های اجرایی، این هدف ها جهت حفظ و تامین محیط فیزیكی و انسانی و اجتماعی است. مدیران می بایست در جهت اصلاح كیفیت زندگی رهبریت خود را نشان دهند.اولویت ها در اهداف سازمان: چند مورد كلی در ارتباط با مسئولیت های مدیریت در انتخاب اهداف سازمانی به شرح زیر مورد توجه قرار گرفته است: 4- یكی از مسئولیت های بزرگ مدیریت، انطباق و تكمیل اهداف صاحبان و انجمن های در حال كار است كه تنها از طریق همكاری و تشریك مساعی آنان می تواند حاصل گردد.5- مدیران بایستی رهبری را بر مبنای اولویت ها قرار دهند و از آنجایی كه معمولاً سازمان ها ساده نیستند تاسیس یك سلسله مراتب بر عهده آنان می باشد.6- به دلیل وجود تغییرات فوری در بعضی از اولویت های اهداف سازمانی، مدیران برای نگهداری یك سیستم اطلاعات و حساس نسبت به توسعه و امور مهم داخلی و خارجی مسئولیت سنگینی دارند. امكان وصول به هدف های سازمان: قبل از تعیین هدف های سازمان، امكانات تامین آن باید به دقت بررسی شود چنانچه هدف های سازمان با واقع بینی پیش بینی نگردد فقط با شرایط استثنایی ممكن است تحقق یابد در این صورت عدم امكان نیل به هدف موجب یاس و ناامیدی مجریان برنامه می شود و هماهنگ كردن فعالیت های مختلف دستگاه به منظور تحقق هدفی كه امكان تحقق آن كم است دشوار می گردد. به نظر اتزیونی سازمان ها واحدهای اجتماعی هستند كه هدف های معینی را دنبال می كنند به نظر او هدف های سازمان كاركردهای مهمی دارند: 1- آن ها با ترسیم وضعیتی كه سازمان درصدد تحقق آن در آینده است به فعالیت های سازمان جهت می دهند.2- رهنمودهای فعالیت سازمان را تعیین می كند.3- منبع مشروعیت سازمان را تشكیل می دهند و فعالیت های آن ها را توجهی می كند.4- معیاری هستند كه اعضای سازمان و افراد خارج از سازمان به وسیله آن می تواند موفقیت سازمان را ارزیابی كند. از آنجا كه همه سازمان ها برای دستیابی به هدف یا هدف هایی فعالیت می كنند بنابراین اهداف سازمان و مسایلی كه برای رسیدن به این هدف ها به كار برده می شوند مورد توجه قرار می گیرند. اهمیت مطالعه سازماناهمیت مطالعه سازمان و روش های سازماندهی در این است كه ارگان های خوب سازمان یافته كه كارآتر هستند و كاركنانشان راضی ترند. باید توجه داشت كه مدیر در یك سیستم سازمان یافته زمان زیادی را صرف سازماندهی می كند؛ بلكه بخشی از وقت خود را به آن اختصاص می دهد؛ ولی اگر حوزه كار مدیر، خوب سازماندهی نشده باشد او مجبور می شود تا زمان زیادی را صرف مسائل ناشی از سازماندهی نامناسب كند.سازماندهی یك نوع فعالیت دوره ای است نه فعالیت مرتب روزانه. به طور كلی گاهی مسائلی پدیدار می شود كه ناشی از شكل سازماندهی است مدیر این آثار را مورد مطالعه قرار داده، به رفع آن اقدام می كند و قبل از بروز مشكل جدید، یا تغییر استراتژی سازمان، تغییری در ساختار سازمانی انجام نخواهند شد كه وقت وی را به خود مصروف دارد. بدیهی است كه میزان و نوع مسائل سازمانی كه مدیر با آن مواجه می شود به نوع سازمان و روند تكامل آن، بستگی دارد.
فصل دوم :ساخت و نظام آموزش و پرورش اصولا مفهوم ساخت در جامعه شناسی دارای پیچیدگی می باشد، چرا كه گاه این مفهوم را به واقعیات ارجاع می دهند و زمانی آن را یك امر انتزاعی و یك مفهوم ذهنی تلقی می كنند گاه ساخت را شكل ثابت و ساكن واقعیت اجتماعی تلقی میكنند و زمانی آن را با دیالكتیك تركیب كرده و وجه حركتی برای آن تامل می شوند. از مفهوم ساخت، تعاریف زیادی ارائه شده است با این وجود آن را می توان چنین تعریف كرد: هر گاه میان عناصر و اجزای یك مجموعه كه كلیت آن مورد نظر است، رابطه ای نسبتاً ثابت و پا برجا برقرار باشد، به مفهوم ساخت می رسیم از این رو ساخت دارای دو وجه خواهد بود.– یكی متشكل از عناصر تشكیل دهنده آن– و دیگر روابط ثابتی كه عناصر ساختی را به یكدیگر مرتبط می سازند. از سوی دیگر در نظر ماكس وبر ساخت عبارت است از: طرح منطقی روابط انتزاعی كه شالوده یك واقعیت را تشكیل می دهند از این منظر نظام و ساخت یك محصول و فرآورده ذهنی محسوب می شود كه از راه تفهیم و درك این روابط می توان به مفهوم ساخت رسید. یكی از نظریه پردازان جامعه شناسی كه درباره ساخت، نظام و نهاد اجتماعی كار زیادی انجام داده، تالكوت پارسونز می باشد از دیدگاه وی مفاهیم، ساخت، نهاد و نظام اجتماعی به یكدیگر بسیار شبیه و نزدیك هستند از نظر پارسونز ساخت به معنی نظام اجتماعی متمایز شده از یك سو و از سوی دیگر ساخت حاصل نهادی شدن و یا وحدت نهادها است به عبارت دیگر ساخت را با توجه به افتراق و اشتراك نهادها بایكدیگر بیان می كنند و این درست همان كاری است كه وی با مفهوم نظام انجام می دهد تلاش پارسونز این است كه ساخت را به كمك نهاد تعریف و چارچوب بندی كند. در واقع، مفهوم ساخت و نظام و حتی نهاد اجتماعی كه هر یك به نوعی با روابط اجتماعی انسان ها و واقعیت های اجتماعی سر و كار دارند به كمك یكدیگر روشن می شود هر ساختی مسلما متشكل از نظام یا نظام هایی است و در درون هر نظام ممكن است انواع ساختارهای جزئی را مشاهده كنیم هر تعریفی كه از ساخت و نظام اجتماعی ارائه شده باز هم به علت آن كه بر شبكه ای از روابط اجتماعی قرار می گیرند در یكدیگر متداخل می شوند به بیان دیگر و از دیدگاه پارسونز، این مفاهیم، با سایر مفاهیم انتزاعی نظیر نقش پایگاه انتظارات هنجارها و ارزش ها ارتباط تنگاتنگی دارند.نظام اجتماعی پارسونز را می توان چنین تعریف كرد نظام اجتماعی عبارت است از نظام كنش های متقابل درك محیط معین بین عامل های انگیز داری كه در درون یك فرهنگ با هم در ارتباط اند پارسونز كنش اجتماعی را ناشی از موقعیت و نقش اجتماعی فرد در جامعه دانسته بر اساس آن به تحلیل می پردازد. وی سه نوع نظام كنشی را از یكدیگر متمایز می كند نظام اجتماعی نظام شخصیتی و نظام فرهنگی وظیفه جامعه شناسی را مطالعه نظام اجتماعی می داند، نظام اجتماعی را ساخت كنش اجتماعی تعریف می كند و ساخت كنش اجتماعی را به عنوان شبكه ای از روابط متقابل میان افراد و گروه ها می داند كه تحت تاثیر عواملی خارج از نظام، نظیر پدیده های مادی و فرهنگی عمل می كنند رفتارها و روابط متقابل انسان ها به وسیله انتظارات متقابل ارزش ها و هنجارها و همچنین پاداش ها و تنبیهات به كنش متقابل تبدیل می شوند به نظر پارسونز این عوامل سه گانه یعنی انتظارات هنجارها و تضمین ها عناصر تشكیل دهنده نقش ها در كنش متقابل هستند كنش متقابل ضرورتا در بردارنده عامل های نقش است زیرا تنها از طریق نقش ها و توسط نقش هاست كه عاملان می توانند با یكدیگر در ارتباط متقابل قرارگیرند و نهادها چیزی جز مجموعه نقش های مكمل جهت دار نیستند. به این ترتیب نظام اجتماعی مفهومی نظری است كه زاده كنش متقابل میان اعضای یك گروه یا جمع است كه از نظام كنش به طور مصنوعی جدا شده است. از دید پارسونز هر خرده نظامی، محیط خرده نظام دیگری است بنابراین هر یك از خرده نظام ها با سه خرده نظام دیگر در مبادله اند و با آن ها در كنش متقابل هستند (به عنوان مثال) آنچه نظام اجتماعی از نظام شخصیت طلب می كند، مجموعه تمایلات و گرایش هایی است كه عامل را به سوی رفتار مناسب با منابع نظام (جامعه پذیری و درونی شدن هنجارها و ارزش ها و ایدئولوژی ها) سوق می دهد بالاخره نظام اجتماعی به مدد نظام فرهنگی و هنجارهایی را كه در ایجاد همبستگی و وفاداری به نظام و نظارت بر آن دخیل هستند جذب می كند به طور كه نظام اجتماعی در طول زمان دست كم از ثبات نسبی برخوردار باشد با توجه به آنچه درباره ساخت و نظام بیان شده، ساختاری از روابط متقابل اجتماعی را معطوف به اهدافی از قبل تعیین شده و یا حداقل مبنی بر عملی ارادی و آگاهانه هستند. را می توان به عنوان نظام اجتماعی در نظر گرفت در یك نظام اجتماعی انواع نظام های فرعی كه خود از این ویژگی و خصوصیات برخوردارند، می توان ملاحظه كرد. آموزش و پرورش نه تنها یك نهاد اجتماعی نخستین است، بلكه به علت آن كه بر پایه ی روابط متقابل اجتماعی و كنش های متقابل (و به قول پارسونز مبتنی بر ارزش ها، هنجارها، قواعد و انتظارات) قرار گرفته اند، یك نظام ساخت اجتماعی می باشد معهذا یك نظام آموزشی عبارت است از كنش و واكنش های متقابل مجموعه ای از افراد در یك محیط آموزشی مطابق معیارها و قواعد آموزشی و ارزشها و هنجارهای فرهنگی مشترك در یك جامعه، معلم و دانش آموز به عنوان عاملین و لوازم كمك آموزشی؛ تكنولوژی آموزشی، متون درسی، برنامه درسی، مقررات آموزشی و غیره نمونه های عناصر مختلف در یك نظام آموزشی هستند. از آنجا كه هر نظام كلی مشتمل بر نظام های فرعی می باشد، در نظام آموزش و پرورش نیز، انواع نظام های فرعی را می توان ملاحظه كرد. نظام ارزشیابی، نظام تربیتی و نظام آموزشی از جمله نظام های آموزش و پرورش هستند. در ساخت آموزشی: تشكیل نظام های فرعی آموزش و پرورش تحت تاثیر نظام های فرهنگی، شخصیتی و غیره، در غالب یك كل به نام ساختار آموزشی قرار گیرد. ساختار آموزشی هم شان دهنده نظام های مختلف آموزش و پرورش است و هم نمایانگر چگونگی ارتباط و تاثیرات نظام فرهنگی و سایر پدیده های مادی بر این نظام ها می باشد. همچنان كه در اندیشه ی پارسونز ملاحظه شد، نظام های مختلف در یك جامعه، یا علی رغم ارتباط و برخوردها و احیانا تضادهای گوناگونی كه به صورت بیرونی و خارجی بر آن ها تحمیل می شود تمایل به حفظ تعادل و یكپارچگی خود دارند. نظام اجتماعی، اصولا حافظ منافع افراد در گروه های تحت نفوذ بر اساس هنجارها و اندیشه ها فرهنگی است هر چند حفظ موجودیت و تعادل در همه نظام های جامعه مشاهده می شود اما، حفظ تعادل و نگهبانی از این انسجام را به عهده نظام فرهنگی و آموزشی یك جامعه می نهند، و از این جهت نظام آموزش و پرورش، را اصولا نظامی محافظه كار می دانند كه تا حدودی از تغییرات و تنش های شدید در روابط اجتماعی جلوگیری میكند. در اینجا این سوال مطرح می شود كه چرا آموزش و پرورش یك نظام اجتماعی محافظه كار است؟پاسخ این سوال را می بایست در اهداف عالیه ی این نظام جستجو كرد، به عبارت دیگر، فلسفه وجودی آموزش و پرورش یا اصول و اساس آموزش و پرورش در كاركردهای اساسی آن نهفته است این كاركرد ها غالبا بر نقش محافظه كارانه آموزش و پرورش دلالت دارند، مكانیسم هایی كه از طریق آن ها، آموزش و پرورش به بازآفرینی فرهنگی، جامعه پذیری، تربیت نیروی كار، گزینش و كارگماری و كنترل اجتماعی و یگانگی اجتماعی می پردازد، ممكن است چنان به كار برده شوند كه وضع موجود را تحكیم كرده و نابرابری های اجتماعی را مشروعیت بخشیده و آن ها را در هر نسل متوالی بازآفرینی كنند.با این كه تنش آموزش و پرورش لااقل بر اساس نظریه های جامعه شناسی، تا كنون نقشی محافظه كارانه بوده است اما بدون هرگونه شبهه ای می توان، بسیاری از تغییر و تحولات اجتماعی و نوآوری ها را مرهون این نهاد اجتماعی دانست. چرا كه انسان در ارتباط با محیط طبیعی و اجتماعی اش، بارها اقدام به تجربه و آزمایش در باره ی پدیده های مختلف می كند و محصول كار خود را نیز از طریق نظام های آموزشی به نسل های دیگر منتقل می كند. اصولا ذهن كنجكاو دانشجوینده و دانش آموزان امروزه در نظام آموزشی نوعی نثار دورویی جهت تغییر و نوآوری در شیوه ی درسی و متون درسی می گردد، اما مسلما با پیشرفت صنعت در كشورهای توسعه یافته، مجموعه ی تجربیات ارزنده ای را در محیط های كارخانه ای و صنعتی می توان ملاحظه كرد كه به نظام های آموزشی تزریق می شوند. به بیان دیگر، امروزه نوآوری و تولیدات علمی، بیشتر از آن كه در محیط های آموزشی به دست آید از طریق مراكز تحقیقاتی وابسته به مشاغل صنعتی و تولیدات ملی فراهم می شود و سپس به نظام آموزشی منتقل می شوند با این همه، انتقال تجربیات و نوآوری ها و پژوهش های موفقیت آمیز سرانجام به كمك شیوه ها و كاركردهای یك نظام آموزشی تقویت و حفظ می شوند.تالكوت پارسونز تالكوت پارسونز مشاركت زیادی در نظریه پردازی جامعه شناختی داشته است. حتی منتقدین او در این مسئله توافق دارند، البته او منتقدین بسیاری دارد پارسونز نظری را ارائه داد كه شاید از نظر همه دیدگاه های جدید فونكلسیونی درباره نظام های اجتماعی بسیار بحث انگیز باشد بحث درباره نظریه پارسونز را باید با در نظر گرفتن آن به عنوان یك سنتز آغاز كرد. افكار پارسونز بر مبنای یك چارچوب نظری بسط یافت، اگر چه غالبا چسباندن انگ فونكلسیونی به كار او درست است. اما نباید وی را همیشه رد این مكتب یافت. خود او هم هیچگاه بر آن نبود كه نامش با مكتبی گره بخورد تحصیلات اولیه او در هنر و اقتصاد بود، استفاده اش از نظریه وبر، نمایانگر علاقه او به تاریخ اقتصادی است، به علاوه، از روانشناسی نیز بهره ای داشت. با این وصف نظریه پارسونزی در خلال تكامل چهل ساله خود از منابع مختلف به سادگی دست چین نشده است. تك تك آثار نقش مهمی در این زمینه داشته است، مضافا این كه وی همزمان با یافن اجزاء طرحی برای وحدت بخشیدن آن ها به وجود آورد. معمولاً، این طرح وحدت بخش را نظام پادوفزی می نامند، و در اینجا عمدتا این طرح مفهومی با این نظریه الگو است كه مورت بحث قرار خواهد گرفت.هدفهدف همه نظریه های، تبین است. هدف كلی پارسونز با هدف همه نظریه پردازان اجتماعی دیگر یكی است. او درصدد تبیین مسئله نظم است یعنی می خواهد بداند چرا نظم اجتماعی وجود دارد. پارسونز احساس می كرد كه آثار اولیه اش در این زمینه، تجربی هستند، اما او از واژه تجربی به روش عجیبی استفاده می كرد. روش تجربی اوتحقیق در آثار منتشر شده قبلی بود تا ببیند این آثار چگونه نظم را تحلیل كرده اند. احساس پارسونز این بود كه بسیار از این نویسندگان مسیر درستی را انتخاب كرده بودند. اگر چه همه آن ها دست كم بخشی از حقیقت را نادیده گرفته بودند لیكن نكات ارزشمندی در این نظریه های رقیب وجود داشت. سنتز پارسونز این بود كه وحدتی در بخش های همگرای (یعنی بخش های شبیه به هم، اگر چه در شكل های بیانی متفاوت) سایر نظریه پردازان به وجود آورد، تا سپس بتواند نظریه كاملتری درباره نظم اجتماعی از آن ها ارائه دهد. وی برای نیل به این هدف به سه عنصر نیاز داشت؛ 1) بخشی از آثار این افراد كه می توان آن را محتوای نظریه پارسونزی دانست، 2) یك زبان و 3) یك طرح مفهومی كه براساس آن این آثار با هم تالیف یابند. زندگی حرفه ای پارسونز به عنوان یك نظریه پرداز دارای ویژگی هایی است از جمله تدقیق بی وقفه، طرح مفهومی كه مورد نظر او بود، تقویت محتوای آن، و استفاده جامعه شناسی فراوان و متنوع از آن ها، پارسونز هرگز جمع كننده اطلاعات نبوده است. بلكه قوت او در مفهومی كردن تفسیر كردن حوادث و سازمان دادن افكار است. این نقطه قوت ناشی از هدف اصلی او در وحدت بخشیدن به بینش های مختلف درباره نظم اجتماعی و افزودن نظر خود بر آنها بوده است.عناصر اولیه نظام پارسونزیاراده گراییپارسونز می دانست كه از چه اشتباهاتی باید پرهیز كرد. در درجه اول نظریه باید مبتنی بر اراده گرایی باشد و نباید افراد را به عنوان اجزای بی فكر تصور كنید، بلكه باید تاكید كند كه اشخاص می توانند با تلاش های معقول و عاطفی خود دریابند كه چگونه عمل كنند پارسونز می خواست از مهملاتی كه با تاكید بیش از حد بر اراده گروه و امثال آن همراه است، اجتناب كند، او آن تصویر از جامعه را كه در آن هیچ فضایی برای بروز فردیت وجود نداشته باشد، نمی پذیرد.پارسونز ضمن مقاومت در برابر این افراط، از تفریط در فرد گرایی نیز می پرهیزد. گفتن این كه كل حیات اجتماعی از كنش های فردی و كنش های مبتنی بر ارزیابی فردی شكل میگیرد، می تواند به جای تصویر نظم به تصویری از هرج و مرج منجر شود. شواهد تجربی نشان میدهد كه اشخاص مستقل از ارزش ها و تصمیمات دیگران، تصمیم نمی گیرند هدف پارسونز یافتن مبانی نظریه ای بود كه بتواند هم از فردگرایی افراطی و هم از جبرگرایی افراطی اجتناب كند. عقلانیتپارسونز باید از تله های دیكر نیز پرهیز می كرد یكی از این ها عقلانیت بود به نظر پارسونز مطرح ساختن این نكته كه اشخاص عقلانی رفتار می كند اگر منظور از عقلانی این است كه اشخاص همیشه همه گزینه های كنش خویش ار می شناسند و دقیقا آن نتیجه ای را كه هر یك از گزینه ها خواهد داشت می دانند و همیشه كنشی را انتخاب می كند كه با كارآ ترین گزینه متناسب باشد مهمل خواهد بود. پرواضح است كه عقلانیتی از این نوع وجود ندارد و پس چه چیز دیگری وجود دارد؟ پارسونز این فكر را به طور كامل رد نمی كند كه افراد با علم به نتیجه مورد نظرشان رفتار می كنند یا این كه آن ها كاری را انجام می دهند كه به نظر می رسد به یك نتیجه قابل پیش بینی منتهی می شود وی طرح اهداف وسایل را می پذیرد اما فكر تبعات دقیق عقلانیت است. ایستارهای ارزشینفی عقلانیت بی قید و شرط، موجب نفی مسئله ای بزرگ است و آن این كه چه مكانیسم های در كل در تنظیم كردن گزینه های انتخاب و نظم موثرند؟ علم اقتصاد با رجوع به شكل نهاد گرایی به این سوال پاسخ می دهد
ادامه خواندن تحقيق در مورد تئوري سازمان در عمل
نوشته تحقيق در مورد تئوري سازمان در عمل اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.