Quantcast
Channel: دانلود فایل رایگان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

مقاله مقايسة خودپندره دختران و پسران نوجوان

$
0
0
 nx دارای 115 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است فایل ورد nx  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد. این پروژه توسط مرکز nx2 آماده و تنظیم شده است توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد بخشی از متن nx : چكیده : هدف از پژوهش حاضر مقایسه خودپندره دختران و پسران نوجوان می‌باشد بدین منظور 30 نفر از دانش‌آموزان دختر و 30 نفر از دانش‌آموزان پسر سال سوم راهنمایی منطقه 4 شهر تهران از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای چند مرحله به گونه تصادفی انتخاب شدند پس از انتخاب نمونه‌های تحقیق از آنها خواسته شد تا به آزمون خودپنداره راجرز پاسخ دهند تا ارتباط آنهامورد بررسی قرار گیرد. پس از جمع‌آوری داده ها از T مستقل برای تجزیه و تحلیل فرضیه پژوهش استفاده گردید و این نتیجه بدست آمد كه بین خودپنداره دختران و پسران نوجوان تفاوت معناداری وجود ندارد. فصــل (1) کلیات تحقیق مقدمهدر طول هزاران سال گذشته، گزارشهای تاریخی ، نظریات فلاسفه و شاعران، داستانها و افسانه‌ها گواه بر این مطلب است كه انسان دارای این نیاز است كه خودش را خوب بداند و تمام كاركردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد. در طول چند سال گذشته نیز بسیاری از روان‌شناسان این نظریه را پذیرفته‌اند كه انسان دارای نیاز به عزت‌نفس و خودپنداره مثبت از خود است. روان‌شناسانی مانند آدلر (1930) ، آلپورت (1937) ، راجرز (1959)، سالیوان (1953) ، هورنی (1937) ، جیمز (1890) ، مازلو (1970) ، مورفی (1947) ، رانك (1959) ، به مسئله خود و خودپنداره توجه كرده‌اند. (اسدی ، 1374)باید دانست كه انسان بی‌آنكه احساسی نسبت به ارزش خود داشته باشد، نمی‌تواند زندگی كند هر فردی اندك اندك به یقین ارزش شخصی خود می‌پردازد و آن را در سطحی قرار می‌دهد و همواره چنان رفتار می‌كند كه بتواند آن را از هر گزندی مصون بدارد. (منصور 1358، ص 87)بسیاری از موفقیتها و شكستهایی كه مردم تجربه می‌كنند، به صورت تنگاتنگ به چگونگی دیدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با دیگران مربوط می‌شود. شخصیت هر فرد در گرو هویت او می‌باشد. چنانچه هویت فرد به خوبی شكل نگیرد یا فرد دچار پراكندگی هویت باشد، دچار پراكندگی شخصیت نیز می‌شود. بنابراین ، شخصیت بهنجار نیازمند شكل‌گیری هویت مناسب است. شكل‌گیری هویت، از رشد خود شروع می‌شود. رشد خودانگاره از شش تا هشت ماهگی كه كودك بین خود و محیط تفكیك قائل است، شروع می‌شود. از 5/1 تا سه سالگی، شكل‌گیری مجدد صورت می‌گیرد و فرد خود را جزء گروه می‌داند در سه سالگی اولین نشانه‌های شخصیت‌گرایی در كودكان دیده می‌شود و در سن هشت سالگی نیز شخصیت‌گرایی بیشتر می‌شود و در دوره نوجوانی، خودانگاره ، تقریباً كامل می‌شود. در ارتباط با رشد هویت، عزت نفس هم مهم است كه از سن هشت سالگی شروع می‌شود و با شایستگی‌های جسمی و رفتاری كودك در مسائل تحصیلی مرتبط است و شكل می‌گیرد. به عبارت دیگر، موفقیتهای تحصیلی، موفقیت رفتاری، تواناییهای جسمی، موفقیت در زمینه خلاقیت و نوآوری نقش مهمی در عزت نفس فرد دارند. عزت نفس در اثر تغییر و تحولات دوره نوجوانی كاهش می‌یابد؛ البته این كاهش عزت نفس، موقتی بوده و مجدداص با تقویت خود و اطرافیان بالا می‌رود. خویشتن پنداری هر فرد به ثبات و همگونی در زندگی‌اش نیاز دارد و در مقابل تغییر مقاومت نشان می‌دهد. اگر خویشتن پنداری فرد به سرعت تغییر كند فرد فاقد یك شخصیت مقاوم و قابل اتكا خواهد شد. موفقیتها و شكستهای هر فرد برای كیفیت خویشتن پنداری او تأثیر می‌گذارد. 1-1 بیان مسئلهبرای انسان هیچ حكم ارزشی مهم‌تر از داوری او در مورد “خود” نیست و ارزشیابی شخص از “خود” قطعی‌ترین عامل در روند رشد روانی است. این ارزشیابی تماماً به شیوه قضاوت آگاهانه و صریح شفاهی یا برشمردن صفات و توصیف حالات نیست، بلكه به صورت احساس می‌باشد. در هر واكنشی احساساتی دخیل است. بنابراین تصویری كه یك فرد از “خود” دارد به صورت ضمنی در همه واكنشهای ارزشی او تجلی می‌كند.(اردبیلی ، 1374)اولین بار رنه دكارت در سال (1644) اصول اولیه خویشتن‌پنداری را در كتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله “شك” ارائه داد. پس از او زیگموند فروید سال (1900) میلادی تئوری خویشتن‌پنداری را به عنوان یك مقوله روان‌شناختی مهم مطرح نمود. با اینكه دنباله روان فروید علاقه زیادی به این مقوله نشان ندادند ولی دختر فروید آنا در سال (1946) بر اهمیت این مقوله تأكید ورزید. در سكات كلی در سال (1945) از مقوله خویشتن پنداری به عنوان یك نیروی اولیه انگیزشی در رفتار انسانی یاد نمود. رایمی در سال (1948) از معیارهای خویشتن‌پنداری در مشاهده‌های خود استفاده كرد و اعلام نمود كه روان‌درمانی اساساً بر روی تغییر دادن معیارهی بینش فرد نسبت به خودش استوار است. آدلر درتئوری خود در ارتباط با مفهوم شیوه زندگی به بیان خویشتن‌پنداری پرداخته است. ولی مفهوم خود یا خویشتن‌پنداری را، اعتقاد به اینكه «من كه هستم» تعریف می‌كند. ( كرسینی 1991) . به نظر آدلر (1963) اگر هدف از انجام هر رفتار مشخص گردد عواقب و نیز مسیر تكاملی آن رفتار به سادگی معین خواهد گردید. تاكنون مؤثرترین معیار روان‌شناختی در خصوص خویشتن‌پنداری مربوط به كارل راجرز در سال 1974 بوده است. راجرز “خود” را به عنوان یك محصول اجتماعی معرفی می‌كند كه از طریق روابط بین فردی گسترش می‌یابد. او اعلام می‌كند كه در وجود انسان همیشه یك تمایل قوی برای دارا بودن یك نگرش مثبت از سوی دیگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد. دنیای اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خویشتن‌پنداری هر فرد ادارك می‌شود. در تمام زندگی فرد سالم، همیشه یك تمایل دائم برای پذیرفتن ایده‌هایی جدید و رفع ایده‌های قدیمی وجود دارد. خویشتن‌پنداری همیشه خودش را در مقابل از دست دادن عزت‌نفس محافظت می‌كند. برای همین است كه هر فقدانی سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد. 2-1 پرسشهای پژوهش با توجه به مسائل فوق می‌توان مطرح كرد آیا بین خودپنداره دختران و پسران تفاوت وجود دارد؟ 3-1 ضرورت پژوهش یكی از اصول بهداشت روانی خودشناسی است هر فردی دارای امكانات، توانایی‌ها و محدودیت‌هایی است كسانی كه نیروها و كاستی‌های خودآگاهند و یا واقعیتهای مربوط به خود و محیط بیشتر آشنایی دارند كمتر گرفتند نارضایتی و اشتباه می‌شوند از این جهت یكی از برنامه‌های مهم بهداشت روانی آشنا ساختن افراد به خودشناسی، از نظر امكانات بدنی و روانی است . (منصور، 1358)چهارچوب درونی داوری هر انسانی مناسب‌ترین زاویه دید برای فهم و درك رفتار اوست .(اتكنسیون 1378، ص 101 ، به نقل از مقاله اینترنتی). با رشد فرد و پرورش خود آغاز می‌شود كه فعالیت بخشیدن آن از جنبه‌های فیزیولوژیكی متوجه جنبه‌های روانی می‌شود به عبارتی آنگاه كه بدن و اندامها شكل خاص خود را یافته و كامل شد، رشد و كمال متوجه شخصیت می‌شود و این گرایش تحقق خود بیانگر روند خود شدن و پرورش ویژگیها و استعدادهای یكتای فرد است و مبین نیل ذاتی وی بسوی آفرینندگی است. (شولتس، 1376، ص 119) لازمه رشد شكوفایی استعدادهای انسان برخورداری از یك خودپنداره مثبت است مفهوم خودپنداره بیانگر افكار و نظرگاههایی است كه همه ما در باره خودمان داریم.(قاضی ، 1369). نوجوانان همزمان با رشد و دگرگونی‌های بدنی و تلطیف و تكمیل ذوق و مهارتهای عقل، ادراك ، نگرش و رغبتهای خود نیز می‌پردازند. البته این رغبتها و انگیزه‌ها بنا به تغییرهای بدنی، احساسهای نیرومند، واكنشهای عاطفی و توقعاتی كه در رسیدن به دوره بزرگسالی از آنان انتظار می‌رود دگرگون می‌شوند. خودپنداره مثبت شامل نگرشها و ارزشهای متناسب با تواناییها و استعداها است و منجر به آرزوهایی می‌شود كه در صورت تحقق منجر به رضایت می‌شود. آرزوها نیز مثل خودپنداره در طول زندگی كودك شكل می‌گیرند و در نوجوانی با نگرش نسبت به خود، در مورد استعدادها و تواناییها و نگرش در مورد آینده و شغل مورد نظرش دست به انتخابهایی می‌زند كه این انتخابها گاه به شكست و گاه به موفقیت منجر می‌شود. (نوابی‌نژاد ، 1370). 4-1 هدف پژوهش هدفی كه در این پژوهش مد نظر قرار گرفته به این صورت می‌باشد تعیین نوع خودپنداره دختران و پسران سال سوم راهنمایی. 5-1 فرضیات پژوهش– بین خودپنداره نوجوانان دختر و پسر سال سوم راهنمایی تفاوت وجود دارد. 6-1 متغیرها و تعاریف آن.خودپنداره (self-cocept)به مجموعه‌ای از یك سیستم پویا، سازماندهی شده و پیچیده در باره باور ما، نگرش‌ها و دیدگاههایی گفته می‌شود كه هر فرد به منظور دست‌یابی به یك قالب حقیقی در رابطه با موجودیت شخصی خویش ارائه می‌دهد . تعریف عملیاتی : خودپنداره دانش‌آموزان در این پژوهش از طریق نمرات آزمون خودپنداره راجرز بدست می‌آید كه شامل خودپنداره مثبت، عادی ( بین نمره 0 تا 7) و خودپنداره ضعیف از نمره 7 به بالا است. فصــل دوم پیشینه تحقیق مقدمه : بعد از یك دهه غفلت، خودپنداره از محبوبیت و معروفیت برخوردار شد و توسط محققان و پژوهشگران مورد توجه قرار گرفت. خودپنداره به عنوان مجموعه سیستم دینامیكی، سازماندار و پیچیده‌ای از عقاید و نگرشها و ادراكات آموخته شده هر فرد تعریف می‌شود. خودپنداره متفاوت از عرت نفس و خودسنجی است. عزت نفس یعنی اعتماد كردن به توانمندی ذهن و به توانایی خود در اندیشیدن، خودپنداره به معنای شناختن تواناییها و ویژگیهای خود می‌باشد. اگر موضوع را بسط دهیم می‌توانیم بگوییم خودپنداره به معنای شناختن تواناییها و عزت نفس به معنای توانایی یاد گرفتن، انتخابهای درست، تصمیمات بجا و برخورد درست با تغییرات است. فواید عزت نفس برای جوانان خیلی مهم است. مهم‌ترین فایده‌اش این است كه نوجوانی كه عزت نفس زیاد دارد، در طی این زمان مناسب یعنی زمانی كه برای بزرگسالی آماده می‌شود و هنوز ناگزیر نیست تمام مسئولیت‌های زندگی‌اش را به عهده بگیرد. بیشترین فرصت را برای پی بردن به هویت خویش به دست خواهد آورد. سایر آثار عزت‌نفس كه موجب تقویت توانایی‌های فرد برای زندگی آینده‌اش می‌شود عبارتند از: روشن شدن توانایی‌های فردی، منابع، علایق و جهت‌های خویشتن، یعنی فردی كه منابع خود را می‌شناسد و به آنها توجه دادر، فرصت‌ها را غنیمت خواهد شمرد و از آنها استفاده خواهد كرد. موثر بودن و احساس رضایت‌مندی كردن در روابط میان فرد، یعنی نوجوانی كه یاد می‌گیرد چگونه به نحو موثر با دیگران روابط برقرار كند، توانایی زیادی خواهد داشت كه در طول زندگی نیازهای فردی و اجتماعی‌اش را برآورده كند. روشن شدن جهت یعنی : نوجوانی كه اعتماد به نفس دارد بهتر می‌تواند راه‌های گوناگون را بسنجد و مناسب‌ترین آنها را برای دوره بزرگسالی برگزیند. سودمندی شخص در خانه، در مدرسه، در كارش در آینده یعنی : نوجوانی كه احساس می‌كند با كفایت و ارزشمند است میل دارد پا به میدان عمل بگذارد و بیاموزد كه چگونه به نحو موثر و مفیدی از وقتش استفاده كند. (هریس كلمز و دیگران ، ترجمه پروین علیپور، 1381، ص 35) الف : ادبیات و نظریات خودپنداره : در بخش اول این فصل به بررسی “خود” ، خودپنداره و چگونگی شكل‌گیری آن از دیدگاههای مختلف پرداخته می‌شود. 1-2 “خود” و تعریف آن “خود” به عنوان یكی از مفاهیم محوری در شناخت اجتماعی موضوع خاصی است كه روانشناسان از سالیان پیش به آن پرداخته‌اند. این مفهوم شامل كلیه كیفیت‌های ذهنی و عینی است كه شخص از خود و دیگران از او دارند. برای مثال “خود” شامل ظاهر واقعی فرد، ارزشها، ایده‌آلها، دانشها و ادراكاتی است كه سایر افراد از فرد دارند مفهوم “خود” تصویر ذهنی از خویش ، عواطف، هیجانات، طرز تلقی و یا كیفیت‌های او می‌باشد. “مفهوم خود ” چارچوب ارجاعی برای فرد است كه بر چگونگی برخورد او با موقعیتها و ارتباظ او با دیگران تأثیر می‌گذارد. 2-2- تاریخچه كشف مفهوم خودانسانها در هر زمانی در مورد ترسها، تمایلات و احساسات خود نسبت به یكدیگر تفكر می‌كردند، اما فیلسوفان اولین كسانی بودند كه به مفهوم “خود” پی بردند در سال 1644 رنه دكارت ، كتاب “اصول فلسفه” را نوشت و استدلال كرد كه من فكر می‌كنم، پس هستم، من شك می‌كنم، پس وجود دارم. فیلسوفان دیگر نیز چون اسپینوزا و لایبنیتز در مورد جنبه غیرجسمانی انسان نظریاتی بیان داشتند. یكی از زیربناهای مهم درك فرایندهای درونی انسان ، نوشته زیگموند فروید (1938-1900) بود فروید به “خود” به عنوان تكامل و عملكرد خود توجه خاصی داشت. آنا فروید (1946) هم به “خود” مخصوصاً در روان درمانگری توجه كرد، در آمریكا نیز توجه خاصی به موضوع “خود” پیدا شد، ویلیام جیمز (1980) كتاب “اصول روانشناسی” را نوشت، و به “آگاهی” توجه خاصی نشان داد. با روی كار آمدن رفتارگرایان و توجه به محرك و پاسخ مفهوم “خود” به دست فراموشی سپرده شد. اما از طرف دیگر جرج مید (1934) مفهوم “خود” را به عنوان مهمترین قسمت در نظریه خودش بیان كرد و بدنبال آن لوین (1935) “خود” را یك سازمان نسبتاً مركزی و دائمی، كه به شخصیت تداوم كامل می‌بخشد، معرفی كرد. گلداستین (1939) ، پرسكات لكی (1945) ، برتوسكی (1945) ، مورفی (1947) و ریمی (1948) از جمله كسانی بودند كه مفهوم “خود” را مورد توجه قرار دادند و اهمیت خود آگاهی را در روان درمانی و مشاوره مطرح نمودند. مزلو (1956) “خود” را از دیدگاه نیازها و انگیزشهای مختلف مورد مطالعه قرار داد. و گوردن آلپورت (1961-1937) در روانشناسی معاصر تاكید خاصی روی “خود” داشت. راجرز (1959) از جمله افرادی بود كه از اهمیت “خود” در سازگاری رفتار انسانی، سخن می‌گفت او “خود” را هسته مركزی شخصیت و اساسی‌ترین عامل رفتار و سازگاری انسان با محیط می‌دانست. پترسن (1961) نظریات راجرز را بررسی كرد و امروزه مفهوم “خود” هم در روانشناسی و هم در آموزش و پرورش جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است .(میركمالی ، 1378، صص 20-25). 3-2 انواع “خود”یكی از اولین نظریات در مورد “خود” توسط ویلیام جیمز در سال (1890) بود او خود را بع هنوان ثبات هر آنچه كه دیدگاه فردی متعلق به خودش است معرفی كرد. او “خود” را شامل : خودذهنی ، خود اجتماعی و خودمادی می‌دانست. خودذهنی شامل ادراكات از آرزوها و هیجانات شخص است. خود مادی، ادراك فرد از بدن شخص و خانواده و دارائیهاست. خود اجتماعی ، شامل دیدگاه دیگران از فرد است. “خود” انواع مختلفی دارد: خودآرمانی : عبارت است از تصوری كه هر فرد دوست دارد داشته باشد. خود واقعی : شامل استعدادها و نیروهایی است كه ما خودمان داریم و اگر عوامل نامساعد جلوی رشد آن را نگیرد، ما مطابق با آن استعدادها رشد می‌كنیم. عزت نفس : عبارت است از ارزشیابی فرد درباره خود یا قضاوت شخص در مورد ارزش خود. خودپنداره : مجموعه‌ای از تفكرات و احساسات فرد نسبت به خود به عنوان یك شیء یا عینیت است. كوپراسمیت “خود” را دارای دو جنبه می‌داند : 1- خودپنداره : عقیده و پنداری كه فرد درباره خود دارد، این عقیده و پندار، به تمام جوانب خود یعنی جنبه‌های اجتماعی ، جسمانی، عقلانی و روانی فرد مربوط می‌شود. 2- عزت نفسی : احساسات شخص، از ارزش و سطح مفهوم مربوط به “خود شخص” است. ادامه خواندن مقاله مقايسة خودپندره دختران و پسران نوجوان

نوشته مقاله مقايسة خودپندره دختران و پسران نوجوان اولین بار در دانلود رایگان پدیدار شد.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 46175

Trending Articles